شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

دستور رهبر انقلاب به رییس قوه قضاییه در رابطه با متهمان جنایت مدرسه‌ی غرب تهران

دستور رهبر انقلاب به رییس قوه قضاییه در رابطه با متهمان جنایت مدرسه‌ی غرب تهران

در پی جنایت اندوهبار در یکی از مدارس غرب تهران، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی به ریاست قوه قضاییه دستور دادند پس از محاکمه، در اسرع وقت حدود الهی در رابطه با متهمان اجرا شود.

متن دستور رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

آیت الله آملی ریاست محترم قوه قضاییه

با سلام

خبر جنایت در یکی از مدارس غرب تهران موجب اندوه و تأسف شد. مقتضی است پس از محاکمه سریعاً حدود الهی را در رابطه با محکومین اجرا نمایید.

دیدار صریح و صمیمی دانشجویان با امام خامنه‌ای؛ ۳ ساعت بدون لکنت با رهبری

دیدار صریح و صمیمی دانشجویان با امام خامنه‌ای؛ ۳ ساعت بدون لکنت با رهبری



بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین.

 خیلی متشکّرم از برادران و خواهران عزیزی که تشریف آوردند، بخصوص آنهایی که برنامه اجرا کردند و از مجریِ محترم برنامه که جلسه را خیلی خوب تا این ساعت اداره کردند. الحمدلله بیاناتِ گویندگان عزیز، متنوّع بود؛ هم مسائل علمی در بیاناتشان بود و پیشنهادهایی بود که من یادداشت کردم، هم مسائل کشور، مسائل سیاسی، مسائل اجتماعی، انتقاد، گِله، اعتراض، تأیید؛ همه چیز بحمدالله بود؛ یک جلسه‌ی به معنای واقعی کلمه دانشجویی.

 البتّه در مجموع این بحثهایی که دوستان -پسران و دختران دانشجو- اینجا کردند، یک نکته برای من خیلی جالب و برجسته است و آن اینکه علی‌رغم گله‌گزاری‌ها و نگرانی‌ها و مانند اینها که [بیان] کردند، جلسه‌ی امروز ما نشان داد که محیط دانشجویی یک محیط بانشاط و زنده است؛ درست عکسِ آن چیزی که دشمنان میخواهند، بیگانگان میخواهند و بعضی وانمود میکنند که «آقا، دانشگاه افسرده است، دانشگاه مأیوس است»؛ نه، دانشگاه زنده است. بله، شماها همه‌ی دانشجوهای کشور نیستید -ما بیش از چهار میلیون دانشجو داریم- مقصودم این نیست که چهار میلیون [دانشجو] در دانشگاه با همین روحیه‌ها وجود دارند؛ این را میدانیم که این‌‌جور نیست امّا یک جریان زنده‌ی فعّالِ پُرتپشی در محیط دانشجویی وجود دارد -با نگاه‌های مختلف، با گرایشهای مختلف امّا همه با انگیزه، با احساس هویّتِ اثرگذار- که این برای من مهم است. یعنی دانشجو احساس میکند که باید اثر بگذارد، اثرگذاری داشته باشد لذا حرفش را میزند.

 خب، به خیلی از مسائل کشور شماها اعتراض دارید و بسیاری از این اعتراضها ‌هم وارد است -نه اینکه وارد نیست- منتها یک تفاوتی که بین شمای جوان و پُرشور با منِ روزگارِ فراوان گذرانده هست، این است:
دیر بماندم در این سرای کهن من
تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن (۲)
شما آرزوها را خیلی راحت بیان میکنید، بنده فاصله‌ی بین وضع موجود و آرزوها را از لحاظ شرایط و موانع به تجربه میبینم و لمس میکنم؛ تفاوت فقط اینجا است. بله، خیلی از این اشکالات وارد است امّا رفع این اشکالات به این آسانی نیست. کار لازم دارد، تلاش لازم دارد، مقدّمات لازم دارد. یکی از همین مقدّماتِ لازم هم همین بودنِ شماها، فکر کردن شماها، کار کردن شماها و گفتن شماها است که حالا من یک جملاتی، مطالبی آماده کرده‌ام، به شما عرض میکنم که میتواند کمک کند. من البتّه رئوس مطالب را یادداشت کردم و ان‌شاءالله دنبال میکنیم؛ بخصوص آن بخشی که مربوط به مدیریّت خود بنده است؛ مثل آنچه مربوط به نیروهای مسلّح و مانند اینها است که آنجا بحث مدیریّت رهبری است؛ یعنی آنجا رهبری مدیریّت میکند در زمینه‌ی نیروهای مسلّح؛ صداوسیما این‌جوری نیست، قوّه‌ی قضائیّه این‌جوری نیست. بله، رئیس قوّه‌ی قضائیّه را رهبری میگذارد امّا رهبری قوّه‌ی قضائیّه را مدیریّت نمیکند؛ باید بین اینها تفاوت قائل شد. صدا‌و‌سیما را رهبری مدیریّت نمیکند؛ البتّه شما بدانید که من در مواجهه‌ی با صدا‌و‌سیما همیشه موضع انتقادی دارم؛ هم در مدیریّت فعلی، هم در مدیریّتهای قبلی دائماً من انتقاد دارم به چیزهای مختلف؛ از‌جمله همین چیزهایی که شماها در بیاناتتان گفتید و در ذهن بنده هم هست و انتقاد هم میکنم. مدیران هم نه‌اینکه بخواهند با ما لج کنند؛ نه، میخواهند اقدام کنند منتها خب اقدامش آسان نیست، اقدام مشکل است. کار اساسی‌ای که باید انجام بگیرد -که حالا در خلال فرمایشات بعضی از دوستان هم بود- این است که باید عناصر جوان و مؤمن و پُرانگیزه و انقلابی در بدنه‌ی این دستگاه‌ها تزریق بشوند که ان‌شاءالله این کارها را بنا دارند بکنند، بنده هم تأکید کردم؛ هم به صدا‌و‌سیما تأکید کردم، هم به بخشی از مراکز دیگر؛ فرض کنید مرکز ائمّه‌ی جمعه و امثال اینها و ان‌شاءالله همین‌جور پیش خواهد رفت. این را بدانید شما: ما به سمت جلو داریم حرکت میکنیم. حرکت ما بدون تردید به سمت جلو است؛ حالا شواهد فراوانی هم دارد. بنابراین اینها را یادداشت کردیم، آن چیزهایی را که مربوط به خود ما است، ان‌شاءالله دنبال میکنیم؛ مربوط به نظام وظیفه اعتراض کلّی کردند، من جزئیّات را نمیدانم که مرادشان چیست، گزارش بدهند، من دنبال میکنم؛ و همچنین بعضی از بخشهای دیگر. عمده هم این است که شما این روحیه را، این احساس را، این انگیزه را، این حضور را حفظ کنید؛ امید ما به این است.

 اینکه من بارها میگویم فردا مال شما است و شما خودتان را باید آماده کنید برای مدیریّت فردا، این تعارف نیست، این شوخی نیست، این واقعیّت است؛ البتّه مراقب باشید که بر همین صراط مستقیم پیش بروید؛ یعنی همین انگیزه را حفظ کنید. خیلی‌ها بودند و هستند که یک روز با شور و احساس و هیجان حرف میزدند، بعد مثلاً در شرایط دیگری، شکل دیگری شدند؛ مراقب باشید این‌جوری نشود؛ یعنی حرکت، یک حرکت مستمر، خستگی‌ناپذیر، با تکیه به کمک الهی و به امید رسیدن به ثواب الهی [باشد]؛ این‌جوری حرکت بکنید که آن‌وقت حرکتتان در جهت درست باقی خواهد ماند؛ آن‌وقت فردای این کشور که دست شمایی است که امروز دارید به اوضاع انتقاد میکنید، فردای خوبی خواهد بود؛ با همین انگیزه وقتی شما [پیش] بروید، طبعاً فردای بهتری خواهد بود. خب، پس نتیجه تا حالا این است که با اینکه در بیانات، انتقاد و اعتراض و گله‌گزاری وجود داشت امّا جلسه، مجموعاً حامل یک مژده‌ی بزرگ، یک بشارت بزرگ، یک امیدواری بزرگ است؛ یعنی نشان میدهد که جوانهای ما -لااقل یک جریانی از جوانهای دانشجوی ما- دارای انگیزه، دارای ایمان، دارای غیرت و عازم بر اقدامند؛ این بسیار چیز خوبی است؛ این جلسه‌ی ما، این را نشان داد. کسانی که ناامید‌ند نسبت به آینده، نگاه کنند به این وضعیّت و تصحیح کنند فکر خودشان را.

 خب، من یک بحث معرفتی میخواهم بکنم که تأکید بر آن مطلبی است که همواره بنده تکرار کرده‌ام و گفته‌ام و آن عبارت است از انقلابی ماندن و انقلابی حرکت کردن؛ یک بیان معرفتی‌ای نسبت به این مسئله عرض میکنیم. یک مطالبی هم راجع به مسائل دانشجویی و جریان دانشجویی و تشکّلهای دانشجویی و مانند اینها دارم که حالا ان‌شاءالله اگر وقت شد عرض میکنم.

 در مجموعه‌ی انقلاب، از اوّلِ انقلاب یک تفکّر غلطی وجود داشت و آن این بود که انقلاب، تا وقتِ تشکیل نظام است؛ وقتی‌که نظام تشکیل شد و نهادها و مقرّرات و دیوان‌سالاری و مانند اینها مستقر شد، دیگر انقلاب برود دنبال کارش؛ دیگر کاری با انقلاب نداریم؛ انقلاب را هم معنا میکنند به تنش و دعوا و سروصدا و کارهای غیر قانونی و از این حرفها. یک چنین تفکّری مال امروز نیست و از روز اوّل پیروزی انقلاب یک چنین تفکّری وجود داشت؛ این تفکّر، غلط است.

 انقلاب مراحلی دارد؛ آنچه در اوّل انقلاب در سال ۵۷ اتّفاق افتاد، مرحله‌ی اوّل انقلاب بود یعنی انفجار در مقابلِ نظامِ غلطِ باطلِ طاغوت و ایجاد یک نظام جدید بر مبنای آرمانها و ارزشهای نو و با لغت نو، با تعابیر نو، با مفاهیم نو؛ این مرحله‌ِی اوّل انقلاب بود. بعد در مرحله‌ی دوّم، این نظام بایستی ارزشها را محقّق کند؛ این ارزشها و آرمانهایی که حالا اشاره میکنم و بعضی را میگویم، باید در جامعه تحقّق ببخشد. به این ارزشها اگر بخواهد تحقّق ببخشد، یک دستگاه مدیریّتی لازم دارد که آن میشود دولت انقلابی. بنابراین مرحله‌ی بعد از نظام انقلابی، ایجاد دولت انقلابی است، دولتی که ارکان آن، انقلاب را از بن دندان باور کرده باشند و دنبال انقلاب باشند. بعد که این دولت انقلابی تشکیل شد، آن‌وقت بایستی به‌وسیله‌ی اجرائیّات درست -قانون درست، اجرای درست- این آرمانها و ارزشهایی که مطرح شده، این آرزوهای بزرگ انقلابی، یکی‌یکی در جامعه تحقّق پیدا کنند؛ آن‌وقت نتیجه میشود جامعه‌ی انقلابی؛ یک جامعه‌ی انقلابی به وجود می‌آید که این مرحله‌ی چهارم است. حرکت انقلابی، نظام انقلابی، دولت انقلابی، جامعه‌ی انقلابی؛ این چهارم [است]. بعد که جامعه‌ی انقلابی درست شد، آن‌وقت زمینه برای ایجاد تمدّن انقلابی و اسلامی به وجود می‌آید. حالا من تعبیر به «انقلابی» کردم؛ به جای کلمه‌ی «انقلابی» میتوانید کلمه‌ی «اسلامی» بگذارید؛ یعنی دولت اسلامی، جامعه‌ی اسلامی، تمدّن اسلامی؛ این مراحلی است که وجود دارد.

 بنابراین انقلاب تمام نمیشود، انقلاب استمرار دارد، انقلاب ادامه دارد، انقلاب متوقّف نمیشود. یک صیرورتی وجود دارد؛ صیرورت یعنی شدن، شدنِ دائم، تحوّل دائمی؛ در مسیر انقلاب یک صیرورت دائمی‌ای وجود دارد که این صیرورت دائمی، بتدریج آن آرزوهای بزرگ را، آن ارزشهای والا را، آن آرمانها را در جامعه تحقّق میبخشد. خب، حالا این آرمانهای بزرگ چیست؟ من شش‌ هفت مورد از این آرمانهای بزرگ را ذکر میکنم؛ البتّه فقط اینها نیست.

 یکی‌، عزّت ملّی است؛ این یکی‌ از آرمانهای انقلاب است؛ این خیلی مهم است! عزّت ملّی یعنی احساس افتخار ملّی که این احساسِ افتخار، ناشی از واقعیّات باشد، ناشی از یک واقعیّاتی در متن جامعه و بر روی زمین، و نه متّکی بر توهّمات و تصوّرات؛ وَالّا گاهی اوقات احساس افتخار به حکومت کیان و هخامنشیان و مانند اینها هم بود؛ اینها تصوّرات واهی و توهّم است، افتخارآفرین نیست. عزّت ملّی یعنی احساس افتخار، متّکی به واقعیّت؛ این خیلی مهم است. این عزّت ملّی از جمله‌ی چیزهایی است که اگر چنانچه در یک کشوری از بین رفت و نابود شد، هویّت آن ملّت نابود میشود؛ دیگر هیچ‌چیز گیر آن ملّت نخواهد آمد.

 دوّم، اعتمادبه‌نفس ملّی؛ که بنده روی این اعتمادبه‌نفس ملّی مفصّلاً بحث کرده‌ام -در سالهای گذشته، در مجامع بزرگ- که این اعتمادبه‌نفس ملّی، راه وابستگی را میبندد. اگر این اعتمادبه‌نفس وجود داشت، ملّت احساس نمیکند که به وابستگی نیاز دارد، بلکه از وابستگیِ به دیگران میگریزد.

 استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی؛ این یکی از آرمانها است [برای] یک ملّت؛ که اگر چنانچه این وجود داشت -یعنی استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی که هرکدام یک فصل طولانی‌ای دارد- آن ملّت مجبور نمیشود که زورگویی و تحمیل را از زورگویان و زیاده‌خواهان عالم تحمّل کند. یکی از آرزوها استقلال است.

 آزادی؛ آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی عمل. البتّه اینجا یکی از عزیزانی که صحبت کردند، یک جمله‌ی کوتاهی راجع به آزادی گفتند که کاملاً درست بود. آزادی از جمله‌ی مقولاتی است که حتماً به قانون، به چهارچوب احتیاج دارد. چون طبیعت آزادی این است که اگر قانون و چهارچوب وجود نداشته باشد، از حد تجاوز خواهد کرد، به تعدّی و به ولنگاری و به جاهای بدی خواهد انجامید که امروز شما نمونه‌هایش را در غرب مشاهده میکنید. این آزادی اگر نباشد، رشد وجود ندارد. اگر در جامعه، آزادی فکر، آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی عمل وجود نداشته باشد، رشد در جامعه متوقّف خواهد شد. رشد جامعه -رشد معنوی جامعه- و پیشرفت جامعه، حتماً به این آزادی‌ها احتیاج دارد.

 استقرار عدالت، نفی تبعیض، نفی فاصله‌های طبقاتی؛ اینها جزو آرزوهای بزرگ است. اصلاً در قرآن، اقامه‌ی قسط را مسئله‌ی اصلی و هدف پیغمبران میداند: لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط.(۳) ما [هم] راه پیغمبران را میرویم دیگر، ما راه اسلام و راه پیغمبران را داریم میرویم. بنابراین قطعاً عدالت، یکی از برترین یا شاید بشود گفت برترین آرمان و ارزشی است که دنبالش بایستی باشیم. با لفّاظی هم عدالت درست نمیشود. عدالت البتّه چیز سختی است؛ اجرای عدالت جزو سخت‌ترین کارها است.

 پیشرفت مادّی و تمدّنی به برکت علم و فنّاوری؛ این هم یکی از آرمانها است. یعنی کشور از عقب‌ماندگی باید نجات پیدا کند.

 یکی دیگر از آرمانها رشد اخلاقهای معاشرتی [است]؛ معاشرت مردم، معاشرتهای اخلاقی باشد. رحم، انفاق، ایثار، کمک، تعاون و مانند اینها؛ رشد این خلقیّاتی که مربوط به معاشرت انسانها با هم در جامعه است.

 آماده‌سازی فضا برای رشد معنویّت و رهایی از بردگیِ شهوت و غضب در انسانهای مستعد؛ این هم یکی از آن برترین آرزوها است که غالباً به این توجّه نیست. باید فضا جوری بشود که انسانهای مستعد بتوانند در آن فضا حرکت کنند، امثال حاج میرزا علی‌آقای قاضی‌ها و علّامه‌ی طباطبائی‌ها و شخصیّت‌های برجسته‌ی این‌جوری به وجود بیایند؛ انسانهای والا و برتر که از این فضای مادّی توانسته‌اند تعالی پیدا کنند و فراتر بروند؛ یعنی فضا بایستی برای این آماده بشود. البتّه همه‌ی ما استعداد یک چنین چیزی را نداریم امّا در میان ما کسانی هستند که استعداد این حرکت را دارند، بخصوص در دوره‌ی جوانی.

 در آن قضیّه‌ی معروفِ دیوجانس حکیم، که به اسکندر گفت تو برده‌ی بردگان منی. اسکندر حرکت میکرد از یک راهی، این نشسته بود، اعتنائی نکرد؛ به او برخورد، گفت ببینید این کیست؛ آوردندش؛ گفت چرا جلوی من بلند نشدی؟ گفت چون دلیل ندارد بلند شوم، تو برده‌ی بردگان منی؛ گفت یعنی چه، من -اسکندر- برده‌ام؟ گفت بله، شهوت و غضب برده‌ی من هستند، در اختیار من هستند، و تو برده‌ی شهوت و غضبی؛ برده‌‌ی برده. [یعنی] انسانی که بتواند از بردگیِ شهوت و غضب نجات پیدا کند خب، اینها آرمانها است.

 بدیهی است که این آرمانها در کوتاه‌مدّت تحقّق پیدا نمیکند؛ اگر بخواهیم این آرمانها در جامعه تحقّق پیدا کند، یک حرکت بلندمدّت لازم دارد. یعنی چه؟ یعنی زنده بودن انقلاب. ببینید! اینکه مدام میگوییم انقلابی باشیم، انقلابی بمانیم، معنایش این است. اگر چنانچه انقلاب استمرار پیدا کرد، تحقّق این آرمانها ممکن خواهد شد؛ اگر چنانچه این استمرار با آگاهی و هوشیاری و دقّتِ‌نظر و مانند اینها باشد، تحقّق این آرمانها قطعی خواهد شد؛ امّا اگر وسط راه به این نتیجه رسیدیم که انقلاب دیگر لازم نیست، دیگر دیوان‌سالاری و تشکیلات حکومت [باشد، اینها تحقّق پیدا نمیکند]. مگر ما اصلاً انقلاب کردیم برای اینکه آنها بروند، حکومت را بدهند به ما؟ مگر برای این انقلاب کردیم که حکومت را [بگیریم]؟ آنهایی که مبارزه میکردند، آنهایی که شلّاق میخوردند، آنهایی که زندان میرفتند، چیزی را که فکر نمیکردند، این بود که یک روزی این انقلاب پیروز بشود، اینها مثلاً بشوند وزیر و وکیل و رهبر و رئیس و این حرفها؛ به ذهنها خطور نمیکرد؛ برای هدفی حرکت میکردند و کار میکردند. هدف این نبود که یک عدّه‌ای مدیریّت را تحویل ما بدهند، ما هم مثل آنها شروع کنیم مدیریّت کردن، منتها [آنها] آدمهای بدی بودند، ما آدمهایی خوبی باشیم؛ که اگر آن جور باشد خوب هم نمیمانیم؛ انسانْ خوب هم نمیمانَد. پس بنابراین، انقلاب باید استمرار پیدا کند. ببینید! من با استدلال دارم میگویم که انقلابی باید بود و انقلابی باید ماند و انقلابی باید حرکت کرد، که طبعاً این الزاماتی دارد؛ انقلابی حرکت کردن الزاماتی دارد.

 البتّه این را هم به شما بگویم؛ بنده از مسائل کشور مطّلعم. حالا گاهی گفته میشود که فلانی کانالیزه میشود و مانند اینها؛ نه، اینها نیست؛ بنده، هم گزارش میخوانم -گزارش رسمی، گزارش غیر رسمی- هم تماس با آدمها از طرق مختلف داریم، تماسهای مردمی و دفتر ارتباطات مردمی داریم؛ مطّلعم از مسائل جامعه تا آن حدّی که یک آدمی مثل من میتواند مطّلع باشد. بنده معتقدم ما در همه‌ی اینهایی که من اسم آوردم، پیشرفت کرده‌ایم. آن جوانی را که می‌آید اینجا می‌ایستد و میگوید «آقا وضع خیلی بد است، خیلی فلان است، عقب رفته‌ایم»، من احساسش را و آن روحیه را تأیید میکنم امّا حرف را مطلقاً تأیید نمیکنم؛ این‌جور نیست؛ شماها رژیم طاغوت را ندیدید، اوضاع اوّلِ انقلاب را هم ندیدید. ما امروز در همه‌ی این زمینه‌هایی که اسم آوردم، در همه‌ی این آرمانها، پیشرفت کرده‌ایم . البتّه من قبلاً گفتم ما در مورد عدالت عقب‌ماندگی داریم، [امّا] معنایش این نیست که پیشرفت نکرده‌ایم؛ معنایش این است که در زمینه‌ی عدالت آن مقداری که باید پیشرفت بکنیم، پیشرفت نکرده‌ایم؛ وَالّا در همان قضیّه‌ی عدالت هم پیشرفت کرده‌ایم. شماها نمیدانید در این کشور چه خبر بود! ما خب همین سنین شماها را گذرانده‌ایم، دورانهای سخت را دیده‌ایم. حالا این آقا از سیستان و بلوچستان میگوید؛ خب من در سیستان و بلوچستان زندگی کرده‌ام، وضع سیستان و بلوچستانِ امروز با سیستان و بلوچستان سال ۵۶ و ۵۷ که بنده آنجا بودم، از زمین تا آسمان فرق کرده. ایشان میگویند ما هوا نداریم؛ هوا نداریم یعنی چه؟ یعنی زابل گرد و غبار دارد؛ هر سالی، سه ماه، چهار ماه گرد و غبار دارد؛ راست میگوید؛ این یک گوشه‌ای از مشکلات سیستان و بلوچستان هست و بود؛ آن زمان مردم به‌معنای‌واقعی‌کلمه در بدبختی محض بودند؛ در بدبختی محض! بنده از نزدیک شاهد بودم. بعد از انقلاب کارها شده، پیشرفتها شده، خدمات انجام گرفته؛ نه‌فقط در سیستان و بلوچستان، [بلکه] در همه‌ی کشور؛ در زمینه‌ی عدالت خیلی کار انجام گرفته.

 شماها که متأسّفانه کتاب‌ [نمیخوانید]، خیلی اهل کتاب نیستید؛(۴) بنده کتاب‌خوانم، من خیلی کتاب میخوانم، دلم میخواهد شما بچّه‌ها، جوانها واقعاً کتاب بخوانید؛ در این گزارشهای مذاکرات عَلم با شاه که اتّفاقاً چند روز پیش هم باز یک چیزی از آنجا نقل کردم،(۵) محمّدرضا شاه به‌عنوان اعتراض به عَلم میگوید آقا، فاصله‌ی بین حقوق کمترین و حقوق بیشترین، صد برابر است؛ این اعتراف محمّدرضا است؛ یعنی فاصله‌ی صد برابر! امروز مثلاً صحبتِ دوازده برابر و چهارده برابر است که البتّه همین هم خیلی زیاد است امّا آن‌وقت صد برابر بوده. ما واقعاً یک چیزهایی دیدیم که اصلاً قابل توصیف نیست، از وضع مردم و وضع فلاکت و وضع آزادی؛ حالا یک عدّه‌ای که اعتراض میکنند که آزادی نیست، [میگویند] چرا مثلاً فلان مطلب را فلان‌کس نتوانست بیاید در تلویزیون بگوید؟ نه، این دلیل نبودنِ آزادی [نیست]. خب بله، اگر میتوانست بگوید بهتر بود؛ [امّا] این اصلاً قابل مقایسه است با دوران قبل از انقلاب؟ یک دوستی داشتیم جزو همین طلبه‌های مبارز بود و فرار کرده بود رفته بود پاکستان و مدّتی آنجا بود؛ یک سفری آمد مشهد، با من صحبت کرد؛ صحبت میکرد که بله، در یکی از پارک‌های مثلاً یک شهر پاکستان داشتیم راه میرفتیم و این اعلامیّه را پخش کردیم؛ بنده با تعجّب گفتم در پارک، اعلامیّه؟ اصلاً تصوّر اینکه در یک فضای عمومی کسی میتواند یک اعلامیّه دست بگیرد و بخواند، برای ما غیر قابل باور بود؛ واقعاً این‌جوری بود. فرض کنید در فلان روزنامه -حالا در فضای مجازی که الی‌ماشا‌ءالله- [انتقاد میشود]؛ حتّی در همین برنامه‌های صدا‌وسیما -که شماها اعتراض دارید که چرا انتقاد نمیکنند- مسئولین دولتی بعکس، به بنده شکایت میکنند که این [اخبار] ۲۰:۳۰ چنین گفته، فلان‌کس چنین گفته؛(۶) واقعاً مرتّب به من دارند شکایت میکنند، یعنی مکرّر به من شکایت [میکنند]؛ حالا شماها از این طرف شکایت میکنید که چرا نمیگوید و آنها از آن طرف شکایت میکنند! یک کلمه از همین حرفهایی که در ۲۰:۳۰ و در برنامه‌های انتقادی صداو‌سیما و در مناظرات و در [سایر] حرفها زده میشود، اگر روی کاغذی نوشته بود، مگر ممکن بود آدم دستش بگیرد؟ [اگر] پیدا میکردند، پدرش را درمی‌آوردند؛ من یک‌وقتی گفتم، حالا وقت نیست، وقت میگذرد.(۷) یعنی اوضاع و احوال [این‌جور بود].

 پس نتیجه این [است] -من میخواهم این را بگویم- در همه‌ی این زمینه‌هایی که گفتم، [یعنی] ارزشها و آرمانها و آرزوهای بزرگ، انقلاب جلو رفته، پیشرفت کرده. شبیه آن چیزی که شما مثلاً فرض کنید در زمینه‌ی علم و فنّاوری مشاهده میکنید. حالا مثلاً این برادرمان گفت من در «رویان» هستم. رویان یک نمونه است؛ یک روزی بچّه‌های زحمت‌کش و سخت‌کوش رویان این مسئله‌ی سلّول‌های بنیادی را یاد گرفتند، وارد کشور کردند و صنعت تولید سلّول‌های بنیادی و تکثیر سلّول‌های بنیادی را که آن روز در دنیا شاید سه چهار کشور فقط این را داشتند، اینها توانستند انجام بدهند؛ در زمینه‌های دیگر هم همین‌جور؛ فراوان از این قبیل پیشرفتهای صنعتی و علمی و فنّاوری وجود دارد. بنابراین پیشرفت وجود داشته.

 این‌جوری نباشد که ما خودمان، خودمان را به اشتباه بیندازیم، بگوییم «آقا، هیچ فایده‌ای ندارد، نشده، پیشرفت نکردیم و نمیتوانیم بکنیم»؛ نخیر، پیشرفت کردیم، باز هم ان‌شاءالله پیشرفت خواهیم کرد؛ این کار، یک جادّه‌ی باز است؛ ما یک اتوبان را به صورت یک بن‌بست تصویر نکنیم. جلوی ما اتوبان است و میتوانیم حرکت کنیم؛ بخصوص با امکاناتی که کشور دارد؛ نیروی انسانی و مسائل طبیعی که من آن روز در دیدار با مسئولین،(۸) مفصّلاً در این زمینه‌های امکانات کشور و ظرفیّتهای کشور، صحبت کردم. خب اینکه این مطلب. حالا باید این با قوّت و شدّت ادامه پیدا کند یعنی به این حد قانع نیستیم.

 یک عواملی وجود دارد که به ما کمک میکند، یک موانعی هم وجود دارد که باید به آن موانع توجّه داشت. یکی از عواملی که وجود دارد، حکومت است. حکومت جزو عوامل پیشرفتِ به سمت این آرزوها است یعنی حکومت انقلابی، نظام انقلابی، دولت انقلابی یکی از عوامل است. اگر چنانچه این اختلال پیدا بکند، مطمئنّاً در راه مشکل ایجاد خواهد کرد. باید کاری کنید که حرکت حکومت کشور و دولت کشور -دولت که میگویم یعنی مجموعه‌ی مدیریّت عمومی کشور- و مسئولین کشور، حرکت انقلابی باشد تا اینکه این آرمانها پیشرفت کند.

 قشرهای اثرگذار؛ قشرهای اثرگذار -قشرهای علمی، قشرهای اجتماعی اعمّ از دانشگاهی، اعمّ از حوزه‌ای، دانشمندان، هنرمندان که اینها قشرهای اثرگذارند- بایستی در این زمینه‌ها فعّال باشند.

 و نیروهای جوان؛ یعنی مجموعه‌ی شماها که این نیروهای جوان، پیشرانند؛ اینها در واقع مثل لکوموتیو هستند، نقش لکوموتیو را [دارند] که وقتی‌ حرکت کردند، به طور طبیعی به دنبال خودشان قطار را حرکت میدهند؛ البتّه اگر به وظایفی که برعهده‌ی قشر جوان است، درست عمل بشود.

 البتّه روحیه‌ی امید و عزم و برنامه‌ریزی -این سه چیز- [هم] لازم است. اوّلاً امیدتان را اصلاً نباید از دست بدهید. اینکه همین‌طور دائماً یأس را بیایند تزریق بکنند در داخل جامعه -که دارد میشود این کار- این کاری خصمانه است؛ حالا ممکن است آن کسی که این کار را میکند، واقعاً دشمن نباشد امّا کار دشمنانه دارد میکند هر کسی که یأس را [تزریق میکند] که «آقا نمیشود، فایده ندارد، همه چیز به‌هم ریخته است»؛ نه، این کار [دشمنانه‌ است]. امید، شرط لازم است؛ یکی این. عزم، اراده، یعنی تصمیم‌گیری -تصمیم باید گرفت، این کارها تصمیم میخواهد- و برنامه‌ریزی؛ بدون برنامه‌ریزی هم نمیشود؛ این سه چیز را داشته باشید.

 موانعی هم وجود دارد؛ یک عدّه از این موانع، موانع درونی خود ما است؛ حالا میگویند که فلانی همه‌ی اشکالات را می‌اندازد گردن آمریکا و غیره؛ البتّه خدا لعنت کند آمریکا و انگلیس خبیث را، خیلی از مشکلات ما ناشی از آنها است؛ امّا نه، من بیشترین اشکالات را به خودمان میکنم؛ موانع ما، عمدتاً موانع درونی است؛ آنها هم دارند از این موانع درونی سوءاستفاده میکنند؛ موانع درونی وجود دارد.

 یکی درست نفهمیدن مسئله است؛ عدم فهم درست مسائل کشور و مسئله‌ی کشور، مسئله‌ی انقلاب؛ این، شما دانشجویان را و عناصر فکری را موظّف میکند که روی این مسئله کار کنید. یکی از برادران عزیز به من گفتند که «سفارش کنید عناصر فکری با دانشجوها کار کنند»؛ بله، حتماً لازم است این کار انجام بگیرد؛ چه از حوزه، چه از دانشگاه، عناصر مؤمنِ انقلابیِ صاحب فکر؛ و خود شماها دنبالش بروید و خود شماها فکر کنید؛ بنابراین درست نفهمیدن مسئله یکی [از موانع است].

 درست نشناختن محیط؛ این هم یکی از موانع کار است. بعضی‌ها هستند محیط را درست نمی‌شناسند؛ وقتی ما محیط را نشناختیم، احتمال خطا و اشتباه برایمان زیاد است؛ وقتی که جنگاور و رزم‌آور ندانست کجا قرار دارد، دشمن کجا است، دوست کجا است، ممکن است سر اسلحه‌اش را به طرف دوست بگیرد، به خیال اینکه دارد به دشمن شلّیک میکند؛ محیط را باید شناخت، جبهه‌بندی‌ها را باید دید، باید شناخت. بعضی از کارهایی که بعضی‌ها میکنند، مثل همین شخصی است که گفتم در سنگر خوابش برده، حالا بیدار شده و میبیند صدای تَقّ‌وتوق می‌آید، نمیداند دشمن کدام طرف است، دوست کدام طرف است، همین‌طور بی‌هوا توپخانه را یا خمپاره را یا تفنگ را آتش میکند به یک سمتی؛ اتّفاقاً به سمت دوست شلّیک میشود. بعضی‌ها کارشان این‌جوری است؛ نمیفهمند با چه کسی دارند مبارزه میکنند؛ بنابراین شناخت محیط خیلی لازم است.

 یکی از موانع، بی‌ارادگی است؛ یکی از موانع، تنبلی است؛ یکی از موانع، بی‌ٌصبری است. بی‌ٌصبری؛ باباجان! این غذا را وقتی شما سرِ بار گذاشتید، نمیشود که بمجرّد اینکه آتش زیرِ غذا را روشن کردید، بنا کنید پا به هم کوفتن که من غذا میخواهم! خب باید صبر کنید تا بپزد. گاهی اوقات این‌جوری است؛ بعضی از فعّالیّتهایی که برادرها و خواهرهای خوب انقلابی یک جاهایی انجام میدهند، ناشی از صبور نبودن است؛ صبوری لازم است؛ صبر هم یکی از خصلتهای انقلابی است. بله، خشم انقلابی داریم امّا صبر انقلابی هم داریم. مظهر اتمّ و اکمل عدالت، امیرالمؤمنین است دیگر، از او عادل‌تر که نداریم، امّا امیرالمؤمنین هم یک جاهایی صبر کرد؛ تاریخ زندگی امیرالمؤمنین را می‌بینید دیگر. یک جا میگوید: فَصَبَرتُ وَ فِی العَینِ قَذًی وَ فِی الحَلقِ شَجا؛(۹) یک جا هم در مقابل فشار خوارج و مانند اینها در جنگ صفّین صبر میکند و به حکمیّت تن میدهد؛ پس یک جاهایی صبر ضروری است، لازم است؛ یک جاهایی صبر، [از روی] ناچاری است، یک جاهایی هم نه، ناچاری نیست اما لازم است که انسان این صبر را انجام بدهد.

 یکی از موانع، سرگرمی به چیزهای خراب‌کننده و ویران‌کننده و گمراه‌کننده است؛ مثل اختلافات سرِ چیزهای بیخودی. اختلافات کوچک و بهانه‌های کوچک، گاهی مایه‌ی اختلافات بزرگ میشود؛ مثل حواشی‌ای که وجود دارد. سال گذشته به نظر من در همین جلسه بود یا یک جلسه‌ای شبیه این در ماه رمضان بود که به یک حاشیه‌ای اشاره کردم که مال آن‌وقت بود. حاشیه‌ای که امروز به نظر من بیشتر از متن، ماها را به خودش سرگرم کرده، همین مسئله‌ی فضای مجازی و فلان شبکه‌ی پیام‌رسان و از این [قبیل] چیزها است؛ اینها «حاشیه‌ای» است. خب یک کاری باید انجام بگیرد، یک کاری هم دارد انجام میگیرد؛ این پرداختن افراطی و زیاده(۱۰) به آن -از آن‌ طرف یک‌ جور، از طرف مقابل یک‌ جور- همان حواشی است؛ غافل شدن از کار اصلی است. بنابراین اینها موانع درونی است.

موانع بیرونی هم داریم؛ عمده‌ی موانع بیرونی، تزریق نومیدی، القای ناتوانی و مانند اینها است. اینکه «نمیشود، فایده ندارد، نمیتوانید» الان مرتّباً دارد -به‌قول شماها من نمیخواهم تعبیرات فرنگی به کار ببرم، امّا اینجا ناچارم- پمپاژ میشود، به‌طور دائم دارد تزریق میشود؛ هم احساس ناامیدی، هم احساس ناتوانی.

 تبیین‌های دروغ؛ مسائلی را تبیین میکنند، تبیین‌های خلاف واقع. تحریف حقایق تاریخی؛ البتّه این مال حالا نیست، چند سال است یک حرکت موذیانه‌ای شروع شده در تطهیر رژیم طاغوت، رژیم پهلوی. حالا ای کاش یک چیزی بود که قابل تطهیر بود، قابل تطهیر هم نیست! همانهایی هم که چیز مینویسند راجع ‌به شخصیّت‌های آنها، با اینکه خب خیلی سعی میکنند اطرافش را جمع بکنند، درعین‌حال ناچار به یک چیزهایی اعتراف میکنند. یک رژیمی که هم فاسد بود، هم ضعیف بود، هم وابسته بود، هم منحرف بود، هم بشدّت غیر مردمی بود، هم بشدّت افرادش و اشخاصش سودطلبِ شخصی بودند، قابل دفاع است؟ هویدا(۱۱) قابل دفاع است؟ محمّدرضا قابل دفاع است؟ برای اینکه بگویند خب، شما آن دوره را که ندیده‌اید؛ یک حرکتی در این زمینه دارد انجام میگیرد و هدفش این است که یک جوانِ امروز بگوید «عجب! اینها آدمهای بدی نبودند، اوضاع بدی نبود؛ پس چرا انقلاب کردید؟»؛ اصلاً همه‌ برمیگردد به مسئله‌ی زیر سؤال بردن انقلاب؛ اینها از خارج دارد انجام میگیرد.

 ایجاد موانع عملی برای حرکت به‌سمت آرمانها؛ مثل تحریم -هم تحریم مواد، هم تحریم فنّاوری- کارشکنی‌های گوناگون، پیروزی‌ها را شکست معرّفی کردن، ضعفهای کوچک را بزرگ جلوه دادن، ضعفهای مدیریّتی را منتسب به نظام کردن. فلان مدیرِ فلان تشکیلات یک ضعفی نشان میدهد، یک کار غلطی را فرضاً انجام میدهد، این را عَلم میکنند برای اینکه نظام جمهوری اسلامی را، نظام انقلابی را زیر سؤال ببرند! این کاری است که دشمن دارد میکند؛ باید بشدّت به آن توجّه داشته باشید.

 یکی از دوستان، اینجا قضیّه‌ی کنسرت‌ها را گفتند. در چند هزار کنسرت، مثلاً فرض کنید که پنج کنسرت تعطیل میشود؛ این را تعمیم میدهند، هیاهو، فریاد و از این قبیل که «کنسرت‌ها دارد تعطیل میشود»! حالا مثلاً چند هزار کنسرت یا چند صد کنسرت اجرا شده، تعطیل هم نشده؛ [آنجا] چند کنسرت را تعطیل کرده‌اند! فلان مدیر و فلان مدیر و فلان مدیر در مجموعه‌ی مدیران -ده نفر، پانزده نفر، بیست نفر مِن‌باب‌مثال- یک خطائی کرده‌اند، یک غلطی کرده‌اند، یک ممشای(۱۲) نادرستی [داشته‌اند]، این را تعمیم میدهند نه فقط به مجموعه‌ی مدیریّتی کشور بلکه به مجموعه‌ی نظام جمهوری اسلامی! اینها کارهای دشمن است که با برنامه‌ریزی دارد انجام میگیرد.

 مردم‌سالاریِ جامع را دیکتاتوری [میگویند]؛‌ یعنی واقعاً الان به نظر من -یعنی با آشنایی‌ای که حالا من دارم- در دنیای امروز هیچ مردم‌سالاری‌ای مثل مردم‌سالاری ما واقعی نیست. ارتباط ‌مسئولان کشور با مردم، اُنسشان با مردم، انتخابشان به وسیله‌ی مردم از همه‌جای دنیا واقعی‌تر است؛ تا آن حدّی که من اطّلاع دارم. این را الان در کارهای تبلیغیِ مسلّمِ دائمیِ دشمن به‌صورت یک دیکتاتوری جلوه میدهند که این خب کار آنها است؛ این‌جور‌ وانمود میکنند. بنابراین اینها کارهایی است که موانع بیرونی است که دشمنان ما ممکن است انجام بدهند.

 بنابراین این را شما توجّه داشته باشید که نظام در یک کارزار عظیمی قرار دارد. اینکه گفتم جای خودمان را بدانیم، مسئله را بشناسیم، اصل مسئله این است: شما در وسط میدان کارزارید، یک کارزار همه‌جانبه‌ی عظیم؛ این کارزار را باید احساس کنید، طرف مقابل را باید بشناسید و این‌جور، تکلیف همه‌ی ما معیّن میشود. نظام، بدون مشی انقلابی ارزشی ندارد؛ واقعاً ارزشی ندارد. نظام، اگر چنانچه مشی انقلابی نداشته باشد، به آن آرمانها نخواهد رسید، به دنبال آن آرمانها نخواهد بود و با آن رژیم‌های گذشته‌ی کشور هم هیچ تفاوتی نخواهد داشت و ارزشی ندارد.

 البتّه انقلابیگری هم فقط در بستر نظام امکان‌پذیر است؛ این طرف قضیّه را هم توجّه داشته باشید. این‌جور نباشد که بعضی نظام را نفی کنند به‌عنوان اینکه ما انقلابی هستیم؛ ارزشهای نظام، ارکان نظام، بنیانهای نظام را زیر سؤال ببرند به‌عنوان اینکه ما انقلابی هستیم. انقلابیگری به معنای ویرانگری نیست. انقلابیگری یک مشی صحیح و عاقلانه و پُرانگیزه و پُرامید و شجاعانه به سمت اهداف والا است؛ این تعریف و معنای انقلابیگری است؛ و این فقط در بستر و مسیر نظام اسلامی یعنی نظام موجود امکان‌پذیر است؛ خارج از این امکان‌پذیر نیست. انقلابیگری، ساختارشکنی نیست؛ تخریب نظامِ ناشی از انقلاب نیست. این هم این مطلب.

 خب، آنچه من بر آن تأکید میکنم، این است که ما امروز در جامعه‌مان نیاز مبرم داریم به اینکه آرمانها را مدام تکرار کنیم، مدام بگوییم، مدام روی آن کار کنیم، مدام مطالبه کنیم. این مطالبه‌گری خیلی چیز خوبی است. مطالبه‌گریِ آرمانها از آن چیزهایی است که از آن نباید دست برداشت. اگر چنانچه این حجم عظیم و وسیع تهاجم به افکار عمومی از سوی ضدّ انقلاب با این مطالبه‌گری‌ها مواجه نشود، قطعاً ویرانگری خواهد کرد. یادآوری آرمانها، مطرح کردن آرمانها، خواستن آرمانها‌، طلبکاری نسبت به تحقّق این آرمانها یک سدّی است در مقابل تخریب افکار عمومی و فضاهای نخبگانی -که متأسّفانه روی فضاهای نخبگانی هم دارند کار میکنند- و فضاهای مدیریّتی؛ که در مواردی هم متأسّفانه بی‌تأثیر نبوده. اینجا یک لشکری از جوانهای مؤمن و انقلابی لازم است که وارد میدان بشوند، مطالبه کنند آرمانها را و خودشان کمک کنند به تحقّق این آرمانها که البتّه اینکه حالا چه جوری کمک کنند، جای بحث دارد؛ حالا شاید من اگر به آن بخش دوّم رسیدم، میتوانیم راجع به این هم نکاتی را عرض بکنیم.

 پس بنابراین، احتیاج است به یادآوری این آرمانها با همان زبانِ ویژه‌ی جوانِ مؤمنِ انقلابی که از خصوصیّاتش صراحت است، از خصوصیّاتش شجاعت در گفتار است؛ اینکه شجاعانه حرف خودش را بزند. امروز نسبتاً همین‌جور هم بود؛ ما احساس کردیم یک انگیزه‌ی شجاعانه‌ای وجود دارد برای اینکه بگویند یک چیزهایی را. اگرچه من بعضی حرفها را قبول ندارم امّا شجاعت را قبول دارم؛ این احساس روحیه‌ِی تهاجم را در جوان دانشجو و جوان انقلابی، من کاملاً قبول دارم. بایستی این ارزشها به‌صورتِ صریح، هوشیارانه، دائماً مطالبه بشود؛ [از سوی] جوانِ پای کار.

 [مقابله] با اشرافیگری؛ یعنی در افکار عمومی، اشرافیگری نفی بشود. وابستگیِ فکری نفی بشود. بحث کالای ایرانی مطرح است؛ مشکل عمده‌ای که بنده با آن برخورد کرده‌ام، یک مشکل ذهنی نسبت به کالای خارجی است که متأسّفانه در یک قشر وسیعی در کشور وجود دارد که از مواریث نحس و نجسِ رژیمِ طاغوتِ گذشته است؛ چشم به محصولات خارجی بود و هر چیزی، خارجی‌اش بهتر بود؛ البتّه کارِ داخلیِ قابلِ ذکری هم آن روز نبود؛ این هنوز باقی مانده. این مشکل، مشکل فکری است؛ یک حرکت عمومیِ فکری به وجود بیاید برای تحوّل در این احساسها. مثلاً اگرچنانچه ما بتوانیم این فکر را که «جنس خارجی بهتر است» از ذهنها پاک بکنیم، آن‌وقت خود مردم به‌طور‌طبیعی میروند دنبال کالای داخلی و برکات و خیرات این کار همه تحقّق پیدا خواهد کرد. مطالبه‌ی سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی، مطالبه‌ی فرهنگ دینی، مقابله با لاابالی‌گری و بی‌تفاوتی و بی‌حالی‌، مقابله‌ی با دین‌ستیزی؛ و همه‌ی اینها با حوصله و صبر و تدبیر.

 همان‌طور که عرض کردم، حوصله‌ی انقلابی و صبر انقلابی، مثل خشم انقلابی است. وقتی‌که حضرت موسیٰ بعد از پیغمبری آمدند به مصر و آن معجزه را نشان دادند و دعوت و این حرفها -خب، بنی‌اسرائیل منتظر بودند دیگر؛ از گذشته خبر داده شده بود که یک منجی‌ای خواهد آمد و آن منجی هم موسیٰ است؛ حالا موسیٰ آمده، منتظر بودند بمجرّدی‌که موسیٰ آمد، دستگاه فرعون کن‌فیکون بشود؛ نشده بود- قرآن میگوید آمدند پیش حضرت موسیٰ و گفتند که «اوذینا مِن قَبلِ اَن تَأتِیَنا وَ مِن بَعدِ ما جِئتَنا»؛(۱۳) تو که آمدی چه فرقی کرد؟ چه تفاوتی کرد؟ قبل از اینکه بیایی هم ما را آزار میکردند، زیر فشار بودیم، حالا هم که آمدی باز زیر فشاریم. ببینید! این آن حالت بی‌صبریِ بنی‌اسرائیلی است؛ بی‌صبری. حضرت موسیٰ گفت خب صبر کنید: اِنَّ الاَرضَ لله یورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِه وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقین؛(۱۴) تقوا اگر داشته باشید، عاقبت مال شما است؛ صبر لازم است. این حالت را نباید داشته باشید؛ اینکه ما بگوییم چرا نشد، چه‌جوری شد، پا به زمین بزنیم، درست نیست. این مطلبی [بود] که حالا در این زمینه خواستیم عرض کنیم.

والسّلام علیکم و رحمةالله


۱) در ابتدای این دیدار -که در ماه مبارک رمضان برگزار شد- جمعی از دانشجویان به بیان نظرات و دیدگاه‌های خود پرداختند.
۲) ناصر‌خسرو
۳) سوره‌ی حدید، بخشی از آیه‌ی ۲۵؛ «... تا مردم به انصاف برخیزند ...»
۴) خنده‌ی معظّمٌ‌له و حضّار
۵) بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام (۱۳۹۷/۳/۲)
۶) خنده‌ی معظّمٌ‌له و حضّار
۷) در پاسخ به برخی حضّار که گفتند جلسه بعد از افطار هم ادامه داشته باشد، معظّمٌ‌له فرمودند: آقایان از کیسه‌ی خلیفه میبخشند! [میگویند] بعد از افطار. [خنده‌ی حضّار]
۸) بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام (۱۳۹۷/۳/۲)
۹) نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۳؛ «من راه شکیبایی را برگزیدم، درحالی‌که همانند کسی بودم که خاشاک در چشمش رفته و استخوان در گلویش مانده.»
۱۰) زیادی
۱۱) امیرعبّاس هویدا (از نخست‌وزیران دوران پهلوی)
۱۲) رفتار، رویّه
۱۳) سوره‌ی اعراف، بخشی از آیه‌ی ۱۲۹
۱۴) سوره‌ی اعراف، بخشی از آیه‌ی ۱۲۸؛ «... زمین از آنِ خدا است؛ آن را به هرکس از بندگانش که بخواهد میدهد؛ و فرجام [نیک] برای پرهیزکاران است.»

بیانات رهبری انقلاب در دیدار مسئولان نظام

بیانات رهبری انقلاب در دیدار مسئولان نظام




بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

 خوشامد عرض میکنم به برادران و خواهران عزیز، مسئولان محترم در بخشهای گوناگون کشور و نخبگان سیاسی و مدیریّتی در مجموعه‌ی جمهوری اسلامی ایران. جلسه‌ی بسیار مهمّی است؛ از جناب آقای رئیس‌جمهور هم تشکّر میکنم که بیانات خوب و قوی‌ای در زمینه‌های گوناگون ذکر کردند.

 ماه رمضان یک فرصت ویژه است برای طراوت بخشیدن به روح ایمان و صفا و معنویّت در درون ما؛ روزه، تلاوت قرآن، دعا، مناجات، شنیدن مواعظ، مجموع اینها یک فضائی را به وجود می‌آورد که دلهای ما به قدر استعداد، به قدر ظرفیّت، از این محیط معنوی و روحانی بهره‌مند میشود. شاید بشود گفت که در مجموع دوازده ماهِ دوران سال، این یک ماه، در حکم همان دو سه ساعتِ قبل از فجر در مجموع شبانه‌روز است؛ همچنان‌که آن یکی دو ساعت، دو سه ساعت قبل از اذان صبح خصوصیّتی دارد و معنویّت انسان، صفای انسان [بیشتر است] -در آیات قرآن هم اشاره شده، تصریح شده به بیداریِ آن ساعات و در روایات هم که فراوان [آمده]- نشان‌دهنده‌ی این است که آن ساعات در ٢۴ ساعت یک خصوصیّتی دارند که ساعات دیگر ندارند این خصوصیّت را؛ ماه رمضان در مجموع دوازده ماه، مثل همان چند ساعت است؛ خصوصیّتی دارد.

 خب، برای همه‌ی مردم این فرصت وجود دارد منتها برای فضای نخبگانی و مدیریّتی کشور، این خصوصیّت یک امتیاز مضاعفی دارد؛ چون مسئولیّت سنگینی بر دوش من و شما است. مردم عادیِ مشغول کارهای زندگی خودشان که این بارِ سنگین را بر دوش ندارند، بنیه‌ی معنوی آنها میتواند آنها را حرکت بدهد؛ [امّا] ما که مسئولیّت داریم، اگر بنیه‌ی معنوی خودمان را تقویت نکنیم نخواهیم توانست آن کار لازم را، آن مسئولیّت سنگین را به سرمنزل برسانیم. شما ملاحظه کنید خداوند متعال به کسی مثل پیغمبر، به انسان والایی مثل رسول‌الله در سوره‌ی مزّمّل [میفرماید]: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ * یا اَیُّهَا المُزَّمِّل * قُمِ الَّیلَ اِلّا قَلیلًا * نِصفَهُ اَوِ انقُص مِنهُ قَلیـلًا * اَو زِد عَلَیهِ وَ رَتِّلِ القُرءانَ تَرتیلًا؛(۲) نیمی از شب -یا زیادتر یا کمتر- برخیز عبادت کن، دعا کن، مناجات کن، قرآن بخوان، آن ساعات را مشغول باش؛ چرا؟ اِنّا سَنُلقی عَلَیکَ قَولًا ثَقیلا؛(۳) کارَت مشکل است، کار سنگینی بر دوش تو است، قول ثقیلی را به تو القا خواهیم کرد؛ باید آن را بتوانی تحمّل کنی. اگر این بیداریِ نیمه‌شب، این تضرّع، این دعا، وجود داشت، میتوانی این بار را تحمّل کنی و ببری و به منزل برسانی؛ اگر نه، نه. وضع ما این‌جوری است. عزیزان من! ما اگر بنیه‌ی معنوی خودمان را تقویت نکنیم [نمیتوانیم]؛ هرجا که هستیم -از این حقیر که مسئولیّتم از همه سنگین‌تر است تا مدیران رده‌های مختلف- همه مخاطب این خطابیم که «اِنّا سَنُلقی عَلَیکَ قَولًا ثَقیلا»؛ باید خودمان را آماده کنیم.

 خب، درباره‌ی مسائل روز، بحث خوبی را آقای رئیس‌جمهور مطرح کردند، بنده هم در همین زمینه‌ها مطالبی را عرض خواهم کرد. ما در یک مقطعی قرار داریم؛ مقاطع گوناگونی را جمهوری اسلامی از اوّل تا امروز گذرانده است و در هر مقطعی یک تجربه‌ای، یک آزمایشی، یک آزمون مهمّی مطرح شده؛ جمهوری اسلامی هم با قدرت، با استقامت، با حوادث گوناگونِ این مقاطع مواجه شده است و پیش رفته است. این هم یک مقطعی است که با این هم ان‌شاءالله جمهوری اسلامی با قدرت، با توانایی، با تدبیر مواجه خواهد شد و پیش خواهد رفت؛ تجربه‌هایی داریم که باید این تجربه‌ها را استفاده کنیم و به کار ببندیم.

 مسئله‌ی اصلی در این قضیّه‌ی خاص این است که ما یک دشمنی از اوّل انقلاب تا امروز در مقابل خودمان مشاهده کرده‌ایم؛ از ساعات اوّل انقلاب این دشمن ظهور پیدا کرد، حضور پیدا کرد و شروع کرد به مخالفت کردن، و این دشمن، دولت ایالات متّحده‌ی آمریکا بود؛ از همان اوّل -البتّه از وقتی که گیجی‌شان برطرف شد و آن ایّامی که نمیدانستند چه دارد اتّفاق می‌افتد گذشت- شروع کردند به مخالفت کردن، معارضه کردن. آمریکایی‌ها تا امروز که ما داریم اینجا صحبت میکنیم، انواع و اقسام دشمنی‌ها و ترفندها و حیله‌های گوناگون را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی پیش برده‌اند، یعنی واقعاً هیچ نوع معارضه‌ای را شما سراغ ندارید که اینها نسبت جمهوری اسلامی انجام نداده باشند؛ سازمان‌دهی کودتای نظامی کردند، قومیّتها را تحریک کردند، صدّام را به جنگ با ایران و حمله‌ی به ایران تحریک کردند؛ بعد در دوران جنگ به انواع و اقسام طرق از او حمایت کردند، پشتیبانی کردند؛ تحریم کردند؛ در سازمان ملل علیه ما اعمال نفوذ کردند؛ تبلیغات شبانه‌روزی کردند؛ از هنر استفاده کردند؛ از هالیوود استفاده کردند برای ساختن فیلم علیه ما، نه یکی، نه دو تا؛ در برهه‌های مختلف حرکت نظامی کردند؛ هواپیمای ما را ساقط کردند؛ به برخی از مراکز ما در خلیج فارس حمله‌ی نظامی [کردند]؛ همه‌جور کاری را علیه‌ جمهوری اسلامی انجام دادند؛ مخالفتهای امنیّتی، سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی، فرهنگی؛ همه‌جور. هدف همه‌ی این کارها هم براندازی بود؛ حالا [اینکه] امروز این کلمه در تعبیرات مسئولین آمریکایی تکرار میشود، چیز جدیدی نیست؛ از روز اوّل هدفشان همین بود. حتّی همان رئیس‌جمهوری(۴) که تکرار میکرد و اصرار میکرد که هدف ما براندازی نیست، او هم هدفش براندازی بود که کاملاً این معنا واضح شد.

 خب در همه‌ی این قضایا هم مهم این است و جالب اینجا است که این‌همه علیه جمهوری اسلامی ضربه و حمله و نقشه و توطئه و مانند اینها [بود]، همه شکست خورده. شما امروز ملاحظه کنید، جمهوری اسلامی را مشاهده کنید، بعد از گذشت حدود چهل سال، با قدرت، با استقامت، با توانایی‌های گوناگون -که حالا به بعضی ممکن است اشاره کنم، بعضی را [هم] آقای دکتر روحانی اشاره کردند- دارد حرکت میکند، دارد پیش میرود؛ یعنی تمام آنچه آنها انجام دادند، همه‌ی نیرویشان را مصرف کردند، از طُرق مختلف استفاده کردند، همه‌ی‌ اینها شکست خورده؛ مثل آن گربه‌ی معروف داستان «تام و جری»،(۵) در همه‌ی این تدابیر با حجم فراوان، بالاخره ناکام ماندند. خب امروز هم یک مقطع دیگر است، باز هم شکست خواهد خورد؛ در این قضیّه هم قطعاً و یقیناً شما بدانید آمریکا شکست خواهد خورد، جمهوری اسلامی سرفراز و سربلند با سینه‌ی ستبر از ماجرا بیرون خواهد آمد.

 ما در شکست دشمن شک نداریم؛ بنده هیچ تردیدی ندارم. هرکسی که با معارف اسلامی آشنا باشد میداند که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم»،(۶) وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَنصُرُه‌؛(۷) یا همین آیه‌ای که تلاوت کردند که «وَ مَا النَّصَرُ اِلّا مِن عِندِ الله»،(۸) اینها مسلّم است و در این تردیدی نیست. میدانیم که شکست میخورند؛ میدانیم که سرنوشت رئیس‌جمهور کنونی هم بهتر از سرنوشت اَسلافش -بوش و نئوکان‌ها(۹) و دوروبری‌های ریگان و بقیّه- نخواهد بود؛ این هم مثل همانها در تاریخ گم خواهد شد و جمهوری اسلامی سربلند باقی خواهد ماند؛ در این هیچ تردیدی نداریم. ولیکن طبق سنّت الهی، یک وظایفی بر عهده‌ی ما است؛ هرگز این نتیجه‌ی قطعی که پیشرفت و نصرت الهی نسبت به جمهوری اسلامی است، نباید ما را از وظایفمان غافل کند. یک وظایفی بر عهده‌ی ما است که اگر این وظایف را انجام ندهیم، نمیتوانیم به آن نتایج مطمئن باشیم؛ باید وظیفه‌مان را انجام بدهیم. خب، ما میخواهیم درباره‌ی این وظایفِ کنونیِ خودمان یک مقداری امروز اینجا بحث کنیم و این بحث به ما کمک کند تا در بخشهای مختلف، در رده‌های مختلف -الحمدلله همه‌ی مسئولین هم تشریف دارید- یک همفکری‌ای در این زمینه‌ها به وجود بیاید. موضوع را در دو بخش ملاحظه میکنیم: یکی رفتاری که در قبال آمریکا و برجام و مدّعیان مقابل خودمان بایستی داشته باشیم -این یک بحث است- یک بحث دیگر این است که در داخل کشور چگونه حرکت کنیم و چه‌کار کنیم که بتوانیم قدمها را محکم برداریم و به نتایج مورد نظر برسیم؛ دو بخشِ بحث اینها است. بنده سعی میکنم با [استفاده از] فرصت و وقت، تا آن مقداری که میتوانیم ان‌شاءالله این دو بخش را تبیین کنم.

 در مورد اوّل، مقدّمه‌ی لازمِ هر تصمیمی این است که ما به تجربه‌های گذشته‌ی خودمان مراجعه کنیم: من جرّب المجرّب حلّت به النّدامة؛(۱۰) اگر از تجربه‌ها درس نگرفتیم، قطعاً ضرر خواهیم کرد. باید تجربه‌ها را در مقابل چشم خودمان بگذاریم، ملاحظه کنیم و از این تجربه‌ها درس بگیریم. چند تجربه در مقابل ما است؛ من چهار پنج‌ تجربه‌ی واضح را که عرض بکنم، همه تصدیق خواهید کرد؛ اینها در مقابل ما است. اینها، هم برای تصمیم‌گیری امروز ما مهم است، هم برای آیندگان مهم است؛ هم برای آن کسانی که در آینده میخواهند مواجه بشوند با مجموعه‌ی کارهای گوناگون، و جمهوری اسلامی را ان‌شاءالله با قدرت پیش ببرند مهم است.

 تجربه‌ی اوّل این است که دولت جمهوری اسلامی نمیتواند با آمریکا تعامل کند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه آمریکا پابند به تعهّدات خودش نیست. نگویید اینها کار این دولت است و کار ترامپ است؛ نه، دولت قبل هم که با ما نشست، صحبت کرد و وزیر خارجه‌اش ده روز، پانزده روز در اروپا پابند جلسات بود، آنها هم تقریباً همین‌جور [بودند]؛ حالا به شکل دیگری عمل کردند ولی نقض کردند؛ آنها هم تحریم کردند، آنها هم برخلاف تعهّدات خودشان عمل کردند. دولت آمریکا برخلاف تعهّدات خودش عمل میکند؛ این بارِ اوّل هم نیست؛ قضایای گوناگون قبلی هم همین را تأیید میکند. مجموعه‌ی برخوردهایی که از اوّل با برجام کردند، به تعبیر حضرات دیپلمات‌های ما، نقض روح و جسم برجام بود؛ این را دیپلمات‌های محترم ما که خودشان این زحمت را کشیده بودند و واقعاً تلاش شبانه‌روزی کرده بودند برای مسئله‌ی برجام، بارها و مکرّر در زمانِ این دولت و در زمان دولت قبلِ آمریکا گفتند که برجام نقض شده؛ گاهی روح برجام و گاهی جسم برجام را نقض کردند. خب، دولتی با این خصوصیّات که به این راحتی معاهده‌ی بین‌المللی را نقض میکند، بعد هم مثل آب خوردن زیر امضایش میزند و میگوید من از معاهده خارج شدم -با کارهای نمایشی تلویزیونی؛ امضایش را نشان میدهد که ما خارج شدیم از فلان [معاهده]- خب پیدا است که با این دولت لااقل جمهوری اسلامی نمیتواند تعامل کند. این جوابِ آن کسانی که بارهاوبارها به ما در طول زمان میگفتند چرا با آمریکا مذاکره نمیکنید، چرا با آمریکا تعامل نمیکنید؛ این جوابش. آمریکا البتّه با خیلی از کشورهای دیگر هم همین‌جور است؛ با دولتهای گوناگون دیگر هم همین‌جور است که آن موردِ بحث ما نیست؛ لااقل جمهوری اسلامی نمیتواند با آمریکا تعامل کند، نمیتواند کار کند؛ این تجربه‌ی اوّل.

 ایران پابند بود، وفادار بود به این تعهّد، یعنی هیچ بهانه‌ای اینها ندارند؛ آژانس بین‌المللی [انرژی] اتمی بارهاوبارها تصدیق کرده، دیگران هم تصدیق کردند که ایران پایبند بوده، [پس] هیچ بهانه‌ای ندارند؛ درعین‌حال شما می‌بینید راحت این معاهده‌ی بین‌المللی را به هم میزنند، زیر امضای خودشان میزنند، حرفشان را پس میگیرند و میگویند نه، قبول نداریم. خب با یک چنین دولتی نمیشود نشست و مذاکره کرد، نمیشود به او اطمینان کرد، نمیشود با او قرارداد امضا کرد، با او نمیشود کار کرد؛ این حاصل قضیّه. البتّه اینکه گفتیم «با ما قابل‌اعتماد نیستند»، این قدر مسلّم قضیّه است؛ بنده وقتی نگاه میکنم به قضایای منطقه و قضایای کشور خودمان و مانند اینها، میبینم با دیگران هم همین‌جور بودند. محمّدرضای پهلوی از سال ۳۲ تا سال ۵۷ یعنی ۲۵ سال، مطیع محض اینها بود. بارهاوبارها رفتاری با او کردند که شما خاطرات عَلَم را که ملاحظه کنید، [می‌بینید] شاه در ملاقات با رفیق نزدیکش عَلَم -البتّه جرئت نمیکند در بیرون و علنی این حرف را بزند یا به خود آمریکایی‌ها بگوید- بنا میکند از‌ آمریکایی‌ها شکایت کردن که این کار را کردند، آن کار را کردند؛ لکن در نهایت، تسلیم آنها است. بعد از آنکه سرنوشت آن بدبخت و روسیاه این‌جوری شد که از ایران گریخت و رفت، به آمریکا راهش ندادند؛ یعنی اوّل رفت و یک مدّتی در آمریکا بود، بیرونش کردند. یعنی با یک نفر نوکرِ صمیمیِ ۲۵ ساله‌ی خودشان هم این‌جوری رفتار کردند. شبیه همین، حُسنی‌مبارک(۱۱) بود. در آن روزهای حسّاسی که انقلاب در مصر شروع شده بود و به اوج رسیده بود و هر آن ممکن بود یک حادثه‌ای اتّفاق بیفتد، یک ساعت از حُسنی‌مبارک حمایت کردند، چند ساعت بعدش رد کردند، چند ساعت بعدش جور دیگر حرف زدند، بعد هم رهایش کردند رفت؛ تمام شد؛ حُسنی‌مبارکی که سی سال در اختیار کامل اینها بود و هر کار گفتند عمل کرد در قضیّه‌ی فلسطین و غیر فلسطین. اینها این‌جوری‌ هستند دیگر؛ آمریکایی‌ها این‌جوری‌ هستند؛ دولت آمریکا، رژیم آمریکا این‌جوری است؛ این تجربه‌ی اوّل.

 تجربه‌ی دوّم؛ تجربه‌ی دوّم، عمق دشمنی آمریکا با ایران و با جمهوری اسلامی است. دشمنی، دشمنیِ عمیق است، دشمنیِ سطحی نیست. مخالفت بر اساس و بر محور مسئله‌ای مثل مسئله‌ی اتمی نیست، این را همه فهمیده‌اند؛ بحث، فراتر از اینها است. بحث این است که اینها با نظامی که در این منطقه‌ی حسّاس سر بلند کرده، ایستاده، قد برافراشته، رشد کرده، با ظلمهای آمریکا مخالفت میکند، نسبت به آمریکا هیچ‌گونه ملاحظه‌کاری نمیکند، روحیه‌ی مقاومت را در منطقه توسعه میدهد، پرچم اسلام را در دست گرفته مخالفند؛ عمیقاً مخالفند. مسئله‌ی آنها این است که این نظام اسلامی و جمهوری اسلامی نباید باشد؛ نه‌فقط این نظام نباشد، [بلکه] آن مردمی که این نظام را حمایت میکنند یعنی ملّت ایران هم منفور سران حکومتهای آمریکایند. یکی از معاونان رئیس‌جمهور آمریکا -نه این رئیس‌جمهور، یکی از رؤسای جمهور قبلی- صریحاً گفت که ما باید ریشه‌ی ملّت ایران را -نه ریشه‌ی جمهوری اسلامی را- بکَنیم. خب، پس مسئله‌ی آمریکا با جمهوری اسلامی مسئله‌ی این نیست که حالا دعوای اینها مثلاً سرِ قضیّه‌ی هسته‌ای یا سرِ قضیّه‌ی موشک یا مانند اینها باشد؛ نخیر، قضیّه‌ی هسته‌ای و موشک و امثال اینها هم یک داستان دیگری دارد یعنی تکیه‌ی روی آنها -این را حالا شاید در ضمن صحبت عرض کردم- برای این است که عناصر مؤلّفه‌ی قدرت جمهوری اسلامی را اینها میخواهند از بین ببرند. اینها مؤلّفات قدرت جمهوری اسلامی و اقتدار ملّت ایران است؛ از این جهت است که روی اینها تکیه میکنند. این هم این تجربه، و از این تجربه نمیشود صرف‌نظر کرد. یادمان باشد که آمریکا دشمن ملّت ایران و دشمن نظام جمهوری اسلامی است؛ [آن هم] دشمنیِ عمیق. بحث هسته‌ای و اتمی و این حرفها نیست؛ بحثِ اصلِ نظام جمهوری اسلامی است.

 تجربه‌ی سوّم؛ تجربه‌ی سوّم این است که انعطاف در مقابل این دشمن -به‌خاطر مصلحت‌سنجی‌های موسمی‌ای که خب ما در یک مواردی داریم- تیغ دشمنیِ او را کُند نخواهد کرد، بلکه او را گستاخ‌تر خواهد کرد؛ این هم یک تجربه است. فراموش نکنیم هر جایی که ما مقداری کوتاه آمدیم، آنها تندتر آمدند. همان رئیس‌جمهور شریری که خودش مجسّمه‌ی شرارت بود -بوش دوّم-(۱۲) در مقابل انعطافهایی که دولت وقت نسبت به او نشان داده بود، ایران را محور شرارت نامید و با افتخار ایستاد، اسم محور شرارت را روی ایران گذاشت؛ [چون] در مقابل او انعطافهایی نشان داده شده بود. الان هم شما ملاحظه کنید؛ ما خب در مقابل خیلی از این تحریمهایی که اینها ایجاد کردند، کارهایی که کردند، خلافهایی که کردند، اعتراض کردیم امّا یک حرکت عملی قوی‌ای انجام ندادیم؛ [این] در واقع یک نوع هزینه پرداختن بود. در مقابل پرداختن این هزینه‌ها، حالا شما می‌بینید که رئیس‌جمهور آمریکا(۱۳) و وزیر خارجه‌اش،(۱۴) گستاخ، طلبکارانه، وقیح، می‌آیند به میدان و حرف میزنند، طلبکاری میکنند؛ عقب‌نشینی در مقابل آنها، انعطاف در مقابل آنها هیچ تأثیری در کم‌ کردن دشمنی آنها ندارد. اگر چنانچه فرض کنیم کسی هست که احساس میکند «خب، یک دشمنِ این‌جوری را ما از سر باز کنیم، نگذاریم دشمنی کند»، راه جلوگیری از دشمنیِ او، انعطاف و کوتاه آمدن نیست؛ اگر میخواهید کاری کنید که او دشمنی نکند، خیلی خب، راهش را پیدا کنید، امّا این راهش نیست که ما در مقابل او کوتاه بیاییم و عقب‌نشینی کنیم. [این] البتّه مخصوص آمریکا هم نیست؛ غربی‌ها عمدتاً همین‌جور هستند. ما فراموش نمیکنیم -یعنی این جزو چیزهایی است که در تاریخ ما قابل فراموش‌شدن نیست- که در یک دوره‌ای رئیس‌جمهور ما(۱۵) که طرف‌دار نرمش در مقابل غرب و مانند اینها بود، از طرف یک دولت غربی -از طرف آلمان؛ در ماجرای میکونوس- به دادگاه احضار شد سرِ یک حرف بی‌ربط و بی‌منطقی؛ یعنی این‌قدر اینها چشم‌سفید و پُررو و وقیحند؛ از این قبیل اتّفاقات باز هم افتاده. این هم یک تجربه است. یادمان باشد راه جلوگیری از دشمنیِ این دشمنها، عقب‌نشینی و انعطاف و مانند اینها نیست.

 یک تجربه‌ی دیگر، نقطه‌ی مقابل این است و آن، این است که ایستادگی در مقابل آنها، امکان بسیار زیادِ عقب ‌نشاندن آنها را دارد. در همین قضایای هسته‌ای این قضیّه اتّفاق افتاد؛ در سال ۸۳ و ۸۴ همه‌ی تأسیسات ما تعطیل بود دیگر؛ میدانید که کارخانه‌ی یو‌سی‌اف(۱۶) اصفهان را مُهر‌وموم کرده بودیم به‌خاطر همین مذاکراتی که کرده بودیم و برای اینکه پرونده‌ی جمهوری اسلامی عادی بشود، پرونده‌ی هسته‌ای ایران عادی بشود؛ هرچه ما عقب‌نشینی کردیم، آنها جلو آمدند؛ هر چه ما نرمش به خرج دادیم، آنها تندتر شدند؛ تا بالاخره به هیئت ایرانی گفتند آقا، تضمینی که شما باید بدهید، فقط به یک شکل حاصل میشود و آن این است که تمام تأسیسات هسته‌ای‌تان را جمع کنید؛ همه را جمع کنید! کاری شبیه کاری که لیبی انجام داد. تضمین واقعی این است؛ وَالّا تضمین صلح‌آمیز بودن فعّالیّت هسته‌ای شما جور دیگری ممکن نیست؛ فقط همین‌جور ممکن است که شما همه‌ی تأسیسات را حذف [کنید]؛ یعنی این‌جور اینها وارد میدان شدند. حالا کارخانه‌ی اصفهان -که خب یک کارخانه‌ی ابتدائی بود دیگر- تعطیل بود، غنی‌سازی هم اصلاً به معنای حقیقی خودش وجود نداشت؛ حتّی ما برای اینکه یک یا دو یا سه سانتریفیوژ داشته باشیم، بحث میکردیم و میگفتند نمیشود! موافقت نمیکردند که ما یک سانتریفیوژ یا دو سانتریفیوژ یا سه سانتریفیوژ داشته باشیم. بعد، ما دیدیم اینها خیلی دارند زیادی حرف میزنند، زیادی پُررویی میکنند، واقعاً دارند وقاحت میکنند، گفتیم پس بازی تمام؛ مُهروموم‌ها را شکستیم، کارخانه‌ی یو‌سی‌اف را راه انداختیم، غنی‌سازی را در نطنز و بعد در جاهای دیگر همین‌طور راه انداختیم، رسیدیم به بیست درصد؛ یعنی ما از سه‌ونیم درصدی که اینها اجازه نمیدادند حرکت کردیم و جوانهای مؤمن ما توانستند غنی‌سازی بیست درصد را تأمین کنند و کارهای فراوانی که در جریان هستید و میدانید. وقتی‌که به اینجا رسیدیم، اینها آمدند با اصرار، به یک معنا با التماس به ما گفتند که خیلی خب، حالا شما بیایید قبول کنید که بیست درصد را انجام ندهید، مثلاً پنج هزار یا شش هزار سانتریفیوژ داشته باشید -حالا اینها همانهایی بودند که سه سانتریفیوژ یا دو سانتریفیوژ را هم اجازه نمیدادند- [میگفتند] عیب ندارد؛ بیایید غنی‌سازی بکنید، مثلاً شش هزار سانتریفیوژ داشته باشید یا فلان مقدار غنی‌سازیِ سه‌ونیم درصد را داشته باشید؛ اینها همانها هستند. الان آقای دکتر روحانی گفتند؛ اینها -سازمان ملل و دستگاه‌های گوناگون سیاسی جهان- به خیال خودشان حقّ غنی‌سازی ایران را [به رسمیّت] شناخته‌اند؛ بله، شناخته‌اند، [امّا] منشأش مذاکره نیست؛ اشتباه نکنیم؛ منشأش پیشرفت ما است؛ ما چون پیشرفت کرده‌ایم، چون حرکت کرده‌ایم، چون به بیست درصد رسیده‌ایم، اینها به تب راضی شده‌اند؛ وَالّا اگر چنانچه بنا بود مذاکره کنیم و این را با مذاکره به دست بیاوریم، تا امروز و تا هرگز به دست نمی‌آمد. این هم یک تجربه است که در مقابل زیاده‌خواهی طرف مقابل و جبهه‌ی مقابل، انسان منافع خودش را دنبال کند و شجاعانه حرکت کند و پیش برود.

 یک تجربه‌ی دیگر که این هم تجربه‌ی مهمّی است، تجربه‌ی همراهیِ اروپا با آمریکا در مهم‌ترین موارد است. ما بنای دعوا کردن با اروپایی‌ها را نداریم؛ با این سه کشور اروپایی بنای معارضه و مخالفت و بگومگو نداریم، امّا واقعیّتها را باید بدانیم. این سه کشور نشان داده‌اند که در حسّاس‌ترین موارد با آمریکا همراهی میکنند و دنبال آمریکا حرکت میکنند. حرکت زشت وزیر خارجه‌ی فرانسه در جریان مذاکرات را همه یادشان هست؛ در بازی «پلیس بد و پلیس خوب» میگفتند او نقش «پلیس بد» را ایفا میکند؛ البتّه قطعاً با هماهنگی آمریکایی‌ها بود؛ یا برخورد انگلیس‌ها در قبال حقّ خرید کیک زرد که مسلّم شده بود و قطعی شده بود و در برجام پیش‌بینی شده بود که ما از یک مرکزی و محلّی کیک زرد تهیّه کنیم و بخریم و بیاوریم، [امّا] انگلیس‌ها جلویش را گرفتند؛ یعنی اینها با آمریکا همکاری میکنند، همراهی میکنند؛ تاکنون این‌جور بوده. این هم یک تجربه است؛ این را فراموش نکنیم. اینها در مقام حرف یک چیزهایی میگویند امّا در مقام عمل، تا الان ما ندیده‌ایم -یعنی به نظر من تا الان ما این را مشاهده نکرده‌ایم؛ بنده یادم نمی‌آید- که اینها به‌معنای واقعی کلمه ایستاده باشند و در مقابل آمریکا از حق دفاع کرده باشند.

 یک تجربه‌ی مهمّ دیگر در این قضایای برجام، این است که گره زدن حلّ مسائل کشور به برجام و امثال برجام یا به مسائل خارجی، یک خطای بزرگی است. ما نبایستی مسائل کشور را، مسائل اقتصادی کشور و مسائل گوناگون کشور را گره بزنیم به امری که از اختیار ما خارج است، در بیرون کشور تدبیر میشود و تصمیم‌گیری میشود. وقتی ما مسئله‌ی اقتصاد کشور را، کسب‌و‌کار کشور را به مسئله‌ی برجام گره میزنیم، نتیجه این میشود که صاحبان کار و سرمایه چند ماه باید منتظر بمانند تا ببینند خارجی‌ها در مورد برجام چه تصمیمی میگیرند؛ چند ماه تأمّل کنند، صبر کنند، منتظر بمانند تا ببینند که آیا در توافق میمانند یا از توافق خارج میشوند؛ امضا میکنند یا امضا نمیکنند؛ بعد از آنکه امضا کردند، پابند امضا میمانند یا نمیمانند! مرتّب بایستی دستگاه فعّالِ اقتصادیِ مردمیِ کشور در انتظار رفتار خارجی‌ها باشد. نمیتوانیم ظرفیّت کشور را معطّل توافق برجام بگذاریم؛ مدّتی معطّل اجرای برجام، مدّتی معطّل خروج و عدم خروج از برجام؛ آن هم در مقابل دشمنی مثل آمریکا. اینها بخشی از تجربه‌های ما است؛ این تجربه‌ها را بایستی در نظر داشته باشیم تا تکرار نشود و از یک سوراخ دو بار گَزیده نشویم و در قضایای بعدی این تجربه‌ها را به‌‌طورکامل به کار ببندیم.

 خب، اگر چنانچه از این تجربه‌ها استفاده نکردیم، به چیزهای کم‌اهمّیّت دلمان را خوش کردیم [ضرر میکنیم]. همین‌طور که آقای رئیس‌جمهور گفتند واقعاً آمریکایی‌ها در این قضیّه از لحاظ اخلاقی، از لحاظ حقوقی، از لحاظ آبروی سیاسی در دنیا شکست خوردند؛ خب بله، آمریکا بی‌آبرو شد؛ این یک واقعیّتی است و در این تردیدی نیست امّا من میخواهم این را مطرح کنم که آیا ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه آمریکا بی‌آبرو بشود؟ هدف مذاکره‌ی ما این بود؟ ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه تحریمها برداشته بشود -و شما ملاحظه میکنید که بسیاری‌ از تحریمها برداشته نشده، حالا هم دارند تهدید میکنند که تحریمهای چنین‌وچنان را بر ایران تحمیل خواهیم کرد؛ همان تحریمهای ثانویّه‌ای را که با مصوّبه‌ی برجام و با قطعنامه‌ی شورای امنیّت سازمان ملل برداشته شد، همانها را دوباره میخواهند اینها برگردانند- هدف، این بود؟ یا گفته میشود مثلاً بین اروپا و آمریکا شکاف به ‌وجود آمد؛ خب بله، ممکن است یک شکاف ظاهریِ‌ کم‌اهمّیّتی هم بینشان [به ‌وجود آمده]، لکن ما برای این مذاکره نکردیم. ما مگر مذاکره کردیم که بین آمریکا و اروپا شکراب به ‌وجود بیاید؟ ما مذاکره کردیم که تحریم برطرف بشود؛ شروع مذاکره برای این بود، ادامه‌ی مذاکره برای این بود؛ و این باید تأمین بشود؛ اگر این تأمین نشد، بقیّه‌ی چیزهایی که حاصل شده، ارزش زیادی را نخواهد داشت. و عرض کردم که [اروپایی‌ها] مخالفت هم نمیکنند؛ اروپایی‌ها دنبال آمریکا حرکت میکنند، به همدیگر کمک هم میکنند: وَ کَذالِکَ جَعَلنا لِکُـلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الاِنسِ وَ الجِنِّ یوحی بَعضُهُم اِلی بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا؛(۱۷) اینها به هم کمک هم میکنند، به یکدیگر پیام هم میدهند، کمک هم میکنند، یکدیگر را تقویت روحی هم میکنند. خب، اینها چیزهایی است که ما به‌عنوان تجربه‌ی برجام باید در نظر داشته باشیم.

 یک نکته‌ی مهمّی را من در اینجا ذکر بکنم؛ در قضیّه‌ی برجام، در مواجهه‌ی با برجام حتماً لازم است که عناصر سیاسی، عناصر مدیریّتی، عناصر مطبوعاتی و فرهنگی از سرزنش یکدیگر پرهیز کنند؛ این کار را نکنید. نقد، انتقاد صحیح، منصفانه، عاقلانه، ایرادی ندارد، مسئولین هم باید به انتقادها گوش بدهند؛ امّا اینکه همدیگر را سرزنش کنیم، اهانت کردن، هتک حرمت کردن، متّهم کردن، اینها باید از بین [برود]؛ یک دودستگی و دوقطبی براساس برجام به وجود نیاید. حالا یک حرکاتی است که باید انجام بدهیم، یک فعّالیّتی است باید انجام بدهیم که حالا من یک اشاره‌ای کردم و میکنم؛ این به جای خود محفوظ؛ [امّا] وحدت را، اتّحاد را، همدلی را، هم‌زبانی را در این قضیّه نقض نکنیم؛ این هم یک نکته‌ی اساسی است.

 خب، حالا با توجّه به آنچه عرض کردیم، نحوه‌ی مواجهه‌ی با برجام از این پس چه‌جوری باید باشد؟ چند نکته را من اینجا ذکر کرده‌ام.
نکته‌ی اوّل این است: ما در مواجهه‌ی با این قضیّه‌، قضایا را واقع‌بینانه بسنجیم؛ دل خودمان را خوش نکنیم به احتمالات و چیزهایی که گفته میشود، ذکر میشود و معلوم نیست که واقعیّتی پشت سرش باشد یا اطمینانی به آنها نیست؛ واقع‌بینانه بسنجیم، واقع‌بینانه هم به مردم منتقل کنیم. اینکه ما در قضایای اوّلِ مذاکرات در ذهنمان بود و خودمان تصوّر کردیم و به دیگران هم گفتیم که «بله، اگر ما مذاکره کنیم، صد میلیارد دلار پول وارد کشور میشود»، خب این یک معنایی دارد؛ برای کشور ما صد میلیارد مبلغ معتنابه‌ای است، مبلغ مهمّی است، اصلاً بکلّی میتواند خیلی از مشکلات کشور را برطرف کند؛ این واقعیّت نداشت. حالا رئیس‌جمهور وقیح آمریکا هنوز میگوید که ما ۱۰۰ میلیارد، گاهی میگوید ۱۵۰ میلیارد به ایران دادیم؛ شما غلط کردید دادید! شما کِی به ایران [پول دادید]؟ یک دلار هم شماها ندادید به ایران. خود ما هم در واقع به یک نحوی باور کردیم این ۱۰۰ میلیارد را؛ خب این گمان [بود]، تصوّر بود، توهّم بود، واقعیّت نداشت. بایستی مراقب باشیم آنچه را برای آینده‌ی خودمان و منافع خودمان و عوض هزینه‌هایی که میپردازیم مشخّص میکنیم، واقعیّت داشته باشد و همان واقعیّت را بفهمیم و همان واقعیّت را هم صریح با مردم در میان بگذاریم.

 بنده این را به شما عرض بکنم، امروز اقتصاد کشور را از راه برجام اروپایی نمیشود درست کرد؛ اقتصاد کشور از این راه درست نخواهد شد. قرائن فراوانی دارد که همین حالا دارید مشاهده میکنید: بعضی از شرکتهای قابل‌ توجّهِ غربی اعلان میکنند که خواهند رفت، بعضی‌ها رفته‌اند، بعضی‌ها میگویند معلوم نیست چه‌کار کنیم؛ رؤسا و مسئولین دولتهای غربی، همین‌جور حرف میزنند؛ آلمان یک‌جور، فرانسه‌ یک‌جور، آن یکی یک‌جور. بحثِ تصحیح کار اقتصادی کشور را از راه برجام اروپایی نمیشود درست کرد. حالا برجام اروپایی یک مقوله‌ای است امّا برای اقتصاد به آن نباید دل بست؛ اقتصاد راه‌های دیگری دارد که حالا من اشاره‌ای خواهم کرد. این یک نکته است.

 نکته‌ی دوّم این است که سه کشور اروپایی در سیزده چهارده سالِ قبل، یک بدعهدی و بی‌صداقتی بزرگی با ما کرده‌اند سر همین قضیّه‌ی هسته‌ای؛ سالهای ۸۳ و ۸۴ یک بی‌صداقتیِ بزرگی با ما کردند؛ یک چیزی را قول دادند، عمل نکردند، برخلافش عمل کردند. بایستی ثابت کنند که آن حالت را دیگر ندارند؛ این به عهده‌ی آنها است. دولتهای اروپایی باید اثبات کنند به جمهوری اسلامی که امروز آن بی‌صداقتی و بدعهدیِ آن روز را نخواهند داشت؛ باید آن را جبران کنند. این هم نکته‌ی بعدی.

 یک نکته‌ی دیگر این است که در دو سال گذشته آمریکا رفتارِ نقض‌کننده‌ی برجام را تکرار کرده؛ کارهای گوناگون؛ همان‌طور که عرض کردم، به قول حضرات دیپلمات‌های ما، روح برجام و جسم برجام را نقض کرده؛ [امّا] اروپایی‌ها ساکت ماندند؛ بایستی در مقابل آمریکا می‌ایستادند، باید در مقابل او اعتراض میکردند؛ اگر اعتراض میکردند ممکن بود کار به اینجا نرسد که آمریکا مثل آب خوردن امضای خودش را بگذارد کنار و بگوید من خارج میشوم. اینها بایستی آن غفلتی را که در این دو سال کردند جبران کنند.

 نکته‌ی بعدی؛ آمریکا قطعنامه‌ی ۲۲۳۱ را نقض کرده است؛(۱۸) آنهایی که عضو شورای امنیّتند بایستی در مقابل این حرکت آمریکا، قطعنامه‌ای علیه او به شورای امنیّت ببرند؛ یک قطعنامه علیه آمریکا به‌عنوان اینکه این [کشور] ناقض قطعنامه‌ی ۲۲۳۱ است. یکی از کارهایی که باید بکنند این است.

 اروپا باید متعهّد بشود که بحث موشک و حضور جمهوری اسلامی در منطقه را مطرح نخواهد کرد؛ این را باید قول بدهند. اینکه در هر برهه‌ای از زمان یک چیزی بگویند و مسئله‌ی موشک را به شکلهای مختلف مطرح کنند، اصلاً قابل قبول نیست. بایستی سران این سه کشور قول بدهند و قبول بکنند که مطلقا مسئله‌ی موشک را مطرح نخواهند کرد.

 باید با هرگونه تحریمی علیه جمهوری اسلامی هم مقابله کنند. یعنی حالا او میگوید من تحریم میکنم ایران را، اینها باید صریح در مقابل تحریم آمریکا بِایستند. اگر بنا است معاهده‌ای وجود داشته باشد بین ما و اروپایی‌ها، این جزو شرایطش است.

 البتّه این را هم همه بدانند که حالا ما گفتیم مسئله‌ی موشک را مطرح نکنند؛ [امّا] جمهوری اسلامی از مؤلّفه‌های قدرت قطعاً دست نخواهد کشید که یکی از مؤلّفه‌های قدرت، نیروی دفاعی است؛ دفاع از دور. یکی از مؤلّفه‌های قدرت، نیروی دفاعی است؛ یکی از مؤلّفه‌های قدرت، عمق راهبردی ما است. حضور در کشورهای منطقه و طرف‌داری ملّتهای منطقه از جمهوری اسلامی، عمق راهبردی جمهوری اسلامی است؛ جمهوری اسلامی از این نمیتواند صرف‌نظر کند؛ هیچ دولت عاقلی صرف‌نظر نمیکند. یا سرمایه‌ی اجتماعی مردم؛ این اتّحاد مردم و اجتماع مردم زیر پرچم اسلام؛ حرکت جمهوری اسلامی با شعار و افتخار به اسلامی‌ بودن و مسلمان بودن؛ اینها چیزهایی است که اساس و استخوان‌بندی و مایه‌ی قوام جمهوری اسلامی است؛ همه بدانند که از اینها کسی دست برنخواهد داشت.

 یک نکته‌ی دیگر این است که اروپا باید فروش کامل نفت ایران را تضمین کند؛ یعنی حالا اگر چنانچه آمریکایی‌ها توانستند به فروش نفت جمهوری اسلامی لطمه بزنند، آنها بایستی به‌قدری که جمهوری اسلامی میخواهد [خریداری بکنند]؛ ممکن است خود ما از کم ‌فروختن نفت استقبال کنیم -این بستگی دارد به سیاستهای دولت؛ ممکن است دولت به این نتیجه برسد که هرچه نفت کمتر بفروشیم و اقتصاد خودمان را از نفتی ‌بودن دور کنیم، به نفع ما باشد، ممکن است به این نتیجه برسیم- امّا اگر این نشد و تصمیم بر این شد که نفت را به همان اندازه‌ای که امروز میفروشیم بفروشیم، اگر چنانچه حرکت آمریکایی‌ها در این راه خللی ایجاد کرد، اروپایی‌ها قطعاً بایستی آن را جبران بکنند و به‌نحو تضمین‌شده‌ای باید آن را خریداری کنند.

 نکته‌ی بعدی؛ بانک‌های اروپایی باید دریافت و پرداخت و انتقال وجوه مربوط به تجارت دولتی و تجارت خصوصی با جمهوری اسلامی تضمین را کنند. اینکه گفتیم باید تضمین کنند، تضمین، [انجام] این چیزها است؛ اینها را باید تضمین کنند. عرض کردم: ما با این سه کشور دعوا نداریم، [امّا] اعتماد نداریم. مسئله‌ی ما مسئله‌ی دعوا کردن و اختلاف ایجاد کردن نیست؛ مسئله‌ی اعتماد نداشتن است؛ ما به این کشورها اعتماد نداریم و این هم متّکی است به یک سابقه‌ای؛ لذاست که باید این تضمین‌ها به‌طورواقعی انجام بگیرد.

 نکته‌ی بعدی این است که اگر اروپایی‌ها در پاسخگویی به این مطالبات تعلّل کردند، حقّ ما برای آغاز کردنِ فعّالیّتهای تعطیل‌شده‌ی هسته‌ای محفوظ است. مسئولین سازمان هسته‌ای ما بایستی آماده باشند. من البتّه نمیگویم الان بروید بیست درصد را شروع کنید به غنی‌سازی‌ کردن، امّا میگویم آماده باشید. آن‌وقتی که جمهوری اسلامی مصلحت دانست و لازم دانست، فعّالیّتهای تعطیل‌شده را -که به‌خاطر برجام [بود]؛ هزینه‌هایی بود که برای برجام میدادیم- وقتی‌که دیدیم برجام فایده‌ای ندارد و حاضر نیستیم هزینه‌ها را بدهیم، طبعاً یکی از راه‌هایش این است که برویم سراغ بازیافتِ آن چیزها و فعّالیّتهایی که تعطیل شده. این راجع به مسائل مربوط به برجام.

 بخش دوّم صحبت ما راجع‌ به مسائل داخلیِ خود ما و وظایف ما است در درون کشور که مسائل اقتصادی است. مسئله‌ی اوّل کشور فعلاً مسئله‌ی اقتصادی است. این کارهایی و فعّالیّتهایی که دولت مشغول هستند، ان‌شاءالله بایستی با قدرت ادامه پیدا کند؛ همین گسترش خدمات و کارهایی که دولت انجام میدهد، بایستی انجام بگیرد. خب البتّه واقعیّت این است که وضع اقتصادی کشور تعریف ندارد؛ وضع اقتصادی با همه‌ی این تلاشهایی که انجام میگیرد، مطلوب نیست؛ مردمِ زیادی هم از لحاظ اقتصادی در فشار هستند. مسئله‌ی گرانی‌ها و این چیزها را کم‌وبیش شماها میدانید و بسیاری از مردم آن را با همه‌ی وجودشان لمس میکنند؛ این یک مشکلِ اساسی کشور است.

 خب، ما برای اینکه بتوانیم این مشکلات را برطرف کنیم، در درجه‌ی اوّل چند چیز را بایستی قلباً تصدیق کنیم: اوّل اینکه بدانیم مشکل اقتصاد کشور با تکیه‌ی به ظرفیّتهای فراوان داخلی قابل حل است؛ این را باور کنیم. این یک واقعیّت است که بعضی این واقعیّت را قبول ندارند و بعضی از این واقعیّت اطّلاع ندارند. ما ظرفیّتهای بسیار زیادی در کشور داریم که همچنان استفاده‌نشده است و من بعداً یک مطلبی را در این زمینه از کارشناس‌های غیر ایرانی نقل خواهم کرد.

 نکته‌ی دوّم که باید باور کنیم، این است که بدانیم نسخه‌های غربی برای ما قابل اعتماد نیستند. من نمیگویم بکلّی رد کنیم؛ نه، بسنجیم. تسلیمِ بی‌بروبرگردِ نسخه‌های غربی نمیشود شد؛ نه در زمینه‌ی اقتصاد، نه در زمینه‌های دیگر مثل مسئله‌ی جمعیّت. قضیّه‌ی جمعیّت یکی از همان نسخه‌های غربی است. اخیراً دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیسِ خبیث تجویز نسخه هم کرده که ایران برای سی میلیون جمعیّت، خیلی کشور خوبی خواهد بود! چشمتان چهار تا! ان‌شاءالله این جمعیّت به ۱۵۰ میلیون هم خواهد رسید. سیاستهای جمعیّتی کشور -آنهایی که دنبال میکردیم- سیاستهای غلطی بود. قبلاً این را من گفته‌ام؛(۱۹) البتّه اوّلش درست بود؛ شروع درست بود، [ولی] ادامه‌اش درست نبود و غلط بود و ما غفلت کردیم در این زمینه؛ باید جبران بکنیم. مشکل اقتصادی کشور هم همین‌جور است؛ با نسخه‌های غربی درست نخواهد شد. تاکنون هم در طول سالهای مختلف هروقت نسخه‌های غربی را به کار گرفتیم، سودی نبردیم، از یک جاهایی ضرر کردیم؛ قضیّه‌ی تعدیل وقتی‌که در دهه‌ی هفتاد پیش آمد، مشکل عدالت اجتماعی در کشور ما به‌معنای‌واقعی‌کلمه ضربه خورد، شکاف طبقاتی به وجود آمد؛ ممکن است یک فوائدی داشت امّا این ضررهای عمده را هم ما تحمّل کردیم.

 نکته‌ی سوّمی که بایستی به آن توجّه کنیم و باور بکنیم، این است که سپردن کار به خارجی‌ها با توجّه به بدقولی‌هایی که از آنها تا حالا دیده‌ایم، بایستی در حدّ اضطرار باشد، یعنی بعد از آنکه بکلّی از امکانات داخلی مأیوس شدیم، آن‌وقت البتّه برویم سراغ دیگران؛ امکانات داخلی را -که به نظر بنده امکانات بسیار زیادی است- مقدّم بداریم.

 نکته‌ی بعدی، ظرفیّتهای داخلی است که اشاره کردم. ظرفیّتهای داخلی بسیار زیاد است. یک مطالعه‌ی کارشناسی‌ای در بانک جهانی شده -این مسئله‌ی ما نیست؛ یک مطالعه‌ی کارشناسی است که بانک جهانی این مطالعه را کرده- آنها میگویند: ایران مخزنی از استعدادهای انسانی و سرزمینیِ بهره‌برداری‌نشده است؛ توجّه کنید! میگویند ایران به لحاظ عدم بهره‌برداری از استعدادهای انسانی و سرزمینی در رتبه‌ی اوّل جهان است؛ یعنی استعدادهای فراوانی در مقابل ما است که ما از اینها استفاده نکرده‌ایم، کوتاهی کرده‌ایم.

 ظرفیّتهای انسانی و کثرت نیروهای قابل کار، بخصوص جوان و تحصیل‌کرده: ده میلیون فارغ‌التّحصیل دانشگاهی و بیش از چهار میلیون دانشجوی مشغول به تحصیل الان داریم. آن‌طوری که افراد مطّلع و وارد از دوستان دولتیِ خودمان میگفتند، از لحاظ کثرت مهندسین، کشور یکی از کشورهای سطح بالا در دنیا و در سطح جهان است. از خیلی از کشورهای بزرگ و معروف، تعدادِ نسبیِ مهندسین ما بیشتر است؛ اینها ظرفیّتها است.

 ظرفیّتهای سرزمینی: وسعت سرزمین، دسترسی به آبهای بین‌المللی، تعداد همسایگان، بازار منطقه، مسیر حمل‌ونقل خارجی؛ اینها آن چیزهایی است که آن کارشناس‌های بانک جهانی گفتند. اینها امکانات سرزمینی‌ای است که ما از آن استفاده‌ی درستی نکرده‌ایم.

 استعدادهای انسانی: تعداد جمعیّت در سنّ کار و میزان تحصیلات و امثال اینها؛ همان کارشناس‌ها این را گفته‌اند که اگر ایران از این استعدادها بدرستی استفاده کند، جزو اقتصادهای پیشروِ جهان به شمار خواهد آمد. این امکانات ما است و ما ثروت عظیمی در اختیار داریم.

 [البتّه] در این محاسبه‌ی کارشناسی، ثروتهای طبیعی ذکر نشده، ثروتهای انسانی و ثروتهای سرزمینی -امکانات و ظرفیّتهای سرزمینی- ذکر شده. مسئله‌ی ظرفیّتهای طبیعی و ثروتهای طبیعی هم یک مسئله‌ی فوق‌العاده است. من یک‌وقتی در همین جلسه سالها پیش(۲۰) گفتم ما که یک‌صدمِ جمعیّت جهان را داریم، یک‌صدم از فلزّات مهم و لازم و اساسی برای صنایع مورد احتیاج را اگر داشته باشیم کافی است، [ولی] بیش از یک درصد داریم؛ بعضی از چیزها را سه درصد داریم، بعضی از چیزها را چهار درصد داریم، بعضی از چیزها را پنج درصد داریم. رقم نفت و گاز که خیلی بالا است؛ ما در دنیا در درجه‌ی اوّلیم؛ در نفت چهارم، در گاز اوّل، در مجموعِ نفت و گاز [هم] در دنیا اوّلیم.

 اینها امکانات ما است؛ ظرفیّتهای ما اینها است؛ از این ظرفیّتها باید استفاده کرد، و میشود استفاده کرد؛ میشود نشست فکر کرد، تدبیر کرد، برنامه‌ریزی کرد. البتّه اینها چیزهایی نیست که به‌صورت نقد به دست بیاید؛ لابد مقداری زمان خواهد برد لکن هروقت شروع کنیم، بالاخره به نتیجه خواهیم رسید. ما اینجا دو سه هفته پیش یک جلسه‌ای تشکیل دادیم درباره‌ی مسائل اقتصادی کشور؛ رؤسای محترم سه قوّه حضور داشتند، مسئولین فعّال اقتصادی در بخشهای دولت و مجلس و قوّه‌ی قضائیّه حضور داشتند؛ بحث نسبتاً خوبی در آنجا شد، حرفهایی زده شد. البتّه بنده اقتصاددان نیستم؛ حرفها متّکی به حرفهای کارشناس‌ها بود؛ مطالبی را گفتیم، یک ترتیبات شکلی‌ای قرار شد که انجام بگیرد. دوستان همینها را باید دنبال کنند؛ الان من توصیه میکنم -رؤسای سه قوّه تشریف دارند، همان آقایانی که در آن جلسه حضور داشتند، الان همه اینجا هستند- [اگر] همان چیزهایی را که آن شب صحبت شد و تصمیم‌گیری شد و تأکید شد، با جدّیّت دنبال کنید، قطعاً مسائل اقتصادی پیش خواهد رفت؛ ما تردید نداریم. من، بعد اطّلاع پیدا کردم که دوستان اقتصاددان دولت هم تأیید کردند همان چیزی را که آن شب اینجا صحبت شد و گفته شد و در جلسه به‌صورت تصمیم اعلام شد.

 من عرض میکنم دشمن ما اتاق جنگ را برده است در وزارت خزانه‌داری؛ [اتاق] جنگ علیه ما به جای وزارت دفاع، وزارت خزانه‌داری آنها است، به شکل فعّال هم مشغولند. قبلاً هم همین‌جور بود؛ سال ۹۰ و ۹۱ [هم] که آن تحریمها را شروع کردند -به خیال خودشان تحریمهای فلج‌کننده که به کوری چشم آنها نتوانست جمهوری اسلامی را فلج کند- فعّال بودند؛ حتّی وزیر آمریکایی میرفت با یکایکِ رؤسای بانک‌های مختلف در کشورهای مختلف تماس میگرفت؛ یعنی این‌جور فعّال بودند؛ شب‌وروز مشغول بودند. من عرض میکنم اینجا هم بایست ستاد مقابله‌ی با شرارتِ این دشمن در مجموعه‌ی اقتصادی تشکیل بشود؛ وزارت خارجه باید پشتیبانی کند، باید به‌صورت همراه کمک کند لکن بایست در مرکز اقتصادی دولت این ستاد تشکیل بشود و این کار را دنبال کنند. البتّه اقتصاد مقاومتی علاج همه‌ی اینها است که باید با جدّیّت دنبال بشود؛ ولی امروز با توجّه به کارهایی که دشمن دارد میکند، ممکن است یک بخشهای خاصّی از اقتصاد مقاومتی اولویّت پیدا بکند که آنها را بایستی دنبال بکنند.

 یک نکته‌ی دیگر در زمینه‌ی اقتصاد این است که اقتصاد دولتی جواب نمیدهد؛ مردم را باید وارد کرد، سیاستهای اصل ۴۴ را باید جدّی گرفت. به دولت قبل هم من همین حرف را میگفتم، به دولت جناب آقای روحانی هم همین را مکرّر گفته‌ام، باز هم میگویم؛ سیاستهای اصل ۴۴ را باید جدّی بگیرید، باید بخش خصوصی را وارد میدان بکنید، باید کمک کنید به بخش خصوصی؛ این «صندوق توسعه‌ی ملّی» برای همین است. همین‌که حالا آقای دکتر روحانی اشاره کردند که یک مقداری از پول ارز و درآمد ارزی به دولت داده نمیشود، این یعنی میرود داخل صندوق توسعه‌ی ملّی. این صندوق توسعه‌ی ملّی در اختیار دولت است و هیچ چیزِ این در خارج از دولت نیست؛ خود صندوق در اختیار دولت است، مسئولین صندوق را دولت نصب میکند، سیاستهای صندوق، برداشت از صندوق، همه‌چیزش دست دولت است منتها در یک مواردی چون یک برداشت غیر قانونی برای دولت ضرورت پیدا میکند و فرصت اینکه بروند از مجلس اجازه بگیرند نیست، می‌آیند سراغ این حقیر، از این بنده مجوّز میگیرند برای اینکه این پول را مثلاً بردارند [برای] این کار، وَالّا این صندوق در اختیار دولت است. این صندوق مهم است و توصیه‌ی مؤکّد ما این است که این صندوق را برای مصارف جاری و هزینه‌های جاری کشور نباید صرف کرد؛ این فقط بایستی در اختیار فعّالان اقتصادی بخش خصوصی قرار بگیرد برای اینکه بتوانند کار کنند. مسئله را این‌جوری باید نگاه کرد و این‌جوری باید دید.

 نکته‌ی بعدی در باب اقتصاد. اقتصاد نفتی -یعنی تکیه‌ی اصلی به فروش نفت خام- یکی از عیوب اساسی اقتصاد ما است؛ آن حرفی را که بنده بیست سال قبل گفتم و بعضی از مسئولینِ دولتهای آن روز با نگه کردنِ چه‌جوری! یک لبخندی زدند و از آن عبور کردند که گفتم ما بایستی به جایی برسیم که هروقت اراده کردیم بتوانیم درِ چاه‌های نفتمان را ببندیم، بگوییم آقا، ما میخواهیم سه ماه نفت صادر نکنیم و این در اختیار ما باشد؛ ای کاش میتوانستیم؛ و این ممکن است، این را بعید نباید دانست؛ این چیزی است ممکن. حالا گفته میشود که مشتری‌ها از دست میروند و مانند این حرفها؛ نه، راه‌هایی برای همه‌ی اینها وجود دارد. ما اسیر نفت نباشیم؛ امروز ما اسیرِ نفتیم، ما توی مشت نفتیم؛ نفت هم دست ما نیست. تولیدش دست ما است، [امّا] قیمت‌گذاری‌اش دست دیگران است، امکان فروشش دست دیگران است، تحریمش به دست دیگران است؛ ما در واقع اسیر نفتیم، [ولی] نفت باید اسیر ما باشد، نفت باید در اختیار ما باشد؛ این یک سیاست قطعی است. نفت یک سرمایه‌ی ملّی است. البتّه سالهای طولانی‌ای خواهد گذشت تا این سرمایه تمام بشود امّا خب تمام خواهد شد. ما عادت کرده‌ایم که نفت را یعنی این ذخیره‌ی ملّی را از زیر زمین می‌آوریم بیرون و بدون هیچ ارزش افزوده‌ای میفروشیم. خب اقلّاً کار کنیم، ارزش افزوده برایش درست کنیم؛ هم نفت را، هم گاز را -حالا [برای] گاز یک مقداری [ارزش افزوده در] پتروشیمی و مانند اینها درست میشود امّا نفت همین‌جور دارد میرود- اینها اشکالات اساسی ما است. بایستی وابستگی را روزبه‌روز به نفت کم کنیم. این هم این نکته است.

 نکته‌ی بعدی این است که اقتصاد دانش‌بنیان را اهمّیّت بدهیم. رشد شتابان اقتصاد به‌وسیله‌ی اقتصاد دانش‌بنیان [ممکن] خواهد شد. امروز ما امکانش را هم داریم؛ جوانهای بسیاری هستند آماده، تحصیل‌کرده، باسواد که میتوانند کارهایی انجام بدهند. گاهی می‌شنوید یا در تلویزیون می‌آیند یک کارآفرین جوان را نشان میدهند که آدم واقعاً لذّت میبرد، حظ میکند که این آمده وارد شده در یک مقوله‌ای -کشاورزی، دامداری، صنعت، صنعتها‌ی کوچک، خدمات و امثال اینها- با سرمایه‌ی کم شروع کرده و با پشتکار به یک جایی رسیده. [تولید] ثروت از راه فکر، از راه کارهای دانشی هم یک مسئله‌ است.

 نکته‌ی بعدی هم [اینکه] تولید داخل و کالای ایرانی را باید تقویت کنیم. حقیقتاً بایستی به مسئله‌ی حمایت از کالای ایرانی اهمّیّت بدهیم؛ این یک کار واجب است، کار ضروری و قطعی است. مسئولین دولتی، مسئولین بخشهای مختلف، نیروهای مسلّح -که خریدهای عمده برای آنها است، هزینه‌های مهمّ این‌طور چیزها به‌ عهده‌ی آنها است- سعی کنند که مطلقاً از محصولات غیر ایرانی آنجایی که [محصول] ایرانی وجود دارد استفاده نکنند.

 بعد هم مسئله‌ی اقتصاد را همان‌طور که قبلاً هم عرض کردم به برجام و امثال آن گره نزنیم؛ [اینکه] بگوییم «اگر برجام شد، اقتصاد مردم خوب خواهد شد، اگر برجام نشد اقتصاد خراب خواهد شد»، نخیر، برجام یک مقوله‌ای است، همان‌طور که گفته شد با این مقوله به یک شکلی باید مواجه شد؛ با قدرت، با عقل، با تدبیر باید مواجه شد؛ این را با اقتصاد مخلوط نکنید. این‌جور نگویید که اگر این نشد اقتصاد ما خراب خواهد شد؛ اگر این شد اقتصاد درست خواهد شد؛ خب شد، دیدید برجام تشکیل شد، اقتصاد هم درست نشد؛ اقتصاد به عوامل دیگری، عناصر دیگری احتیاج دارد؛ با این چیزها [درست نمیشود].

 یک نکته‌ی بسیار مهم در اینجا این است که با سیاست ناامیدسازی و ایجاد توهّم بن‌بست در کشور بشدّت باید مبارزه بشود؛ این یک سیاست خصمانه‌ی آمریکایی و غربی است که در کشور احساس بن‌بست به وجود بیاورند، ناامیدسازی کنند؛ انواع و اقسام کارها را هم برای این قضیّه میکنند؛ با این سیاست بایست بجد مقابله بشود. تزریق احساس ناتوانی، ناامیدی، بیچارگی، سیاست قطعی دشمن است. هدف دشمن این است که آن احساس افتخاری را که ملّت ایران دارد، از او بگیرند؛ با شایعه‌، با دروغ، با درشت کردن ضعفها، با کوچک کردن موفّقیّتها و پیروزی‌ها این احساس را بگیرند. ملّت ایران امروز یک احساس افتخاری دارد؛ احساس میکند مستقل است، ایستاده است، معتبر است، آبرومندِ در دنیا است، صاحب نفوذ در منطقه است، ‌کارهای مهمّی را انجام داده و انجام میدهد و انجام خواهد داد؛ ملّت احساس افتخار میکنند، این احساس افتخار را میخواهند از ملّت بگیرند، سلب کنند، پیروزی‌ها را شکست جلوه بدهند. ملّت و مسئولین ما به‌ برکت انقلاب و به ‌برکت خودباوری ناشی از انقلاب حقیقتاً نبوغ نشان داده‌اند از خودشان. در طول این سالهای متمادی کارهای مهمّی انجام گرفته؛ این‌همه ما گرفتاری داشتیم‌، جنگ داشتیم، تحریم داشتیم؛ این‌همه گرفتاری وجود داشته، درعین‌حال شما ببینید در زمینه‌ی کشاورزی، در زمینه‌ی علم، در زمینه‌ی فنّاوری، در زمینه‌ی بهداشت و درمان، در ارتقاء سطح آگاهی‌های عمومی، در زمینه‌ی عزّت بین‌المللی، در مورد مردم‌سالاری واقعی و صحیح و مورد اطمینان، در مورد خدمات گسترده‌ی عمومی در سراسر کشور، چقدر کار در این کشور شده؛ حقیقتاً آنچه انجام گرفته است، به‌معنای حقیقی کلمه بسیار مهم و قابل اعتنا است. پیروزی‌ها را هم دشمن میخواهد شکست وانمود بکند برای اینکه حرکت و همّت امیدوارانه را که حلّال مشکلات کشور است میخواهند از بین ببرند و از دست ملّت بگیرند.

 کشور بحمدالله قوی است، جمهوری اسلامی بحمدالله قوی است؛ ما اگر ضعیف بودیم در مقابل ما این‌همه ساز‌وبرگ لازم نبود. شما می‌بینید دشمن یک جبهه درست کرده و با سازوبرگ متنوّع وارد میدان شده؛ خب این برای چیست؟ اگر ما ضعیف بودیم که این‌همه خودکُشان لازم نداشت که دشمن خودش را بکشد برای اینکه انواع و اقسام سلاحها را وارد میدان بکند؛ سلاح نظامی، سلاح تبلیغاتی، سلاح اقتصادی و امثال اینها. پیدا است ما قوی هستیم دیگر؛ خب ما قوی هستیم و تلاش میکند و البتّه نمیتواند؛ به همان شکلی که مثال زدیم و قبلاً عرض کردیم. هردفعه هم شکست خورده، این‌دفعه هم بحمدالله، باذن‌الله شکست خواهد خورد.

 خلاصه‌ی عرض ما در باب مسائل اقتصادی کشور این است که کشور به برکت ظرفیّتها، توانایی غلبه‌ی بر مشکلات اقتصادی را به‌طورکامل دارد. ظرفیّتها را شناسایی کنیم، توانایی‌ها را احصاء کنیم، تجربه‌ها را مدّنظر قرار بدهیم و از همه‌ی اینها بالاتر، نصرت الهی را فراموش نکنیم. ما برای اِعلاء کلمةالله داریم تلاش میکنیم، ما دنبال قدرت مادّی و این چیزها نیستیم؛ ما میخواهیم اسلام سربلند بشود، ما میخواهیم شریعت اسلامی در جامعه تحقّق پیدا کند؛ ما میخواهیم در دنیایی که مادّیگری و فساد و انحرافهای گوناگون از غرایز بشری آن را فراگرفته، یک حکومتی، یک جامعه‌ای، یک کشوری درست کنیم که با احکام دین اداره بشود؛ دنبال این هستیم. تا یک حدودی هم موفّق شده‌ایم، در یک مواردی هم ناموفّقیّت داریم که تلاش میکنیم ان‌شاءالله در آن بخشهایی هم که موفّق نبوده‌ایم موفّق بشویم؛ هدف ما این است. با این هدف، نصرت الهی قطعی است؛ خدای متعال وعده کرده و وعده‌ی الهی هرگز خلاف درنمی‌آید.

 آخرین نکته‌ای که عرض میکنم، یک مطلبی است راجع به سازمان ملل. سازمان ملل انصافاً در طول این سالها خوب عمل نکرده است؛ تحت نفوذ آمریکا حرف زده، اقدام کرده و کار کرده که خب مشاهده کرده‌اید و دیده‌اید؛ یک دبیرکل، حرکتِ سعودی‌ها در یمن را محکوم کرد، فردای آن روز آمد، محکومیّت خودش را محکوم کرد و پس گرفت! از او پرسیدند، گفت خب دیگر، فشار بود، فلان بود. فشار هم دوجور است: فشار پول و فشار زور؛ پول را قارون‌های خلیج ‌فارس با پولهای نفتی تأمین میکنند، زور را هم آمریکا. سازمان ملل متأسّفانه تحت ‌تأثیر آمریکا قرار داشته. نسبت به جمهوری اسلامی هم که واقعاً کوتاهی‌های زیادی داشته که باید جبران کند. آنچه من الان مطرح میکنم این است؛ چند مسئله‌ی حقوق بشری در مورد آمریکا وجود دارد که سازمان ملل جدّاً باید اینها را دنبال کند. این پرونده‌ها حل‌نشده است، تمام‌نشده است، نیمه‌کاره‌مانده است که بعضی‌ها اصلاً از اوّل هم دنبال نشده.

 این چند مسئله، یکی مسئله‌ی آتش زدن مرکز داوودی‌ها در زمان کلینتون است؛ این قضیّه چرا دنبال نمیشود؟ یک عدّه‌ای، یک گروهی، وابسته‌ی به یک فرقه‌ای از فِرَق مسیحیّت در یک خانه‌ای اجتماع کردند؛ دولتی‌ها به دلیلی با اینها مخالفت داشتند که آن دلیل ممکن است درست باشد، ممکن است غلط باشد؛ فرض میکنیم دلیلِ درست [باشد]؛ خب در این مورد چه‌کار میکنند؟ معمولاً اینها را یا دستگیر میکنند یا میگیرند و می‌آورند؛ اینها این کارها را نکردند، خانه را آتش زدند و ده‌ها نفر زن، مرد، کودک، در این آتش‌سوزی زنده‌زنده سوزانده شدند و کشته شدند و رفتند! این چرا دنبال نمیشود؟ آمریکا با یک‌چنین سابقه‌ای صلاحیّت دارد که از لحاظ حقوق بشری به این‌و‌آن تذکّر بدهد؟ سازمان ملل باید دنبال بکند. این یک مسئله و یک پرونده‌ی حتمی و اساسی است که باید دنبال بشود.

 مسئله‌ی دوّم مسئله‌ی زندان گوانتانامو است؛ خب زندان گوانتانامو در مقابل چشم دنیا است؛ چرا آمریکایی‌ها افرادی را گرفتند و چند سال در اینجا بدون محاکمه در سخت‌ترین شرایط نگه داشتند؟ یکی از علل پیروزی‌ اوباما این بود که در تبلیغات انتخاباتی‌اش وعده کرد که زندان گوانتانامو را تعطیل خواهد کرد و نکرد! هشت سال در رأس کار بود و این زندان باقی ماند، الان هم هست. اگر الان هم بفرض این زندان تعطیل بشود، سابقه‌ی این زندان و جنایاتی که در این زندان انجام گرفته، باید دنبال بشود؛ سازمان ملل باید این پرونده را دنبال کند. کسانی را -عمدتاً از افغانستان و از بعضی جاهای دیگر- بگیرند، بیاورند، ببرند آنجا در آن شرایط سخت نگه دارند، با دستبند، پابند، چشم‌بند، با وضع تغذیه‌ی بسیار نامناسب و وضع زیستیِ بسیار بد اینها را چند سال نگه دارند. اینها شوخی است؟ این را باید سازمان ملل حتماً دنبال کند.

 یکی مسئله‌ی زندان ابوغریب عراق است. شکنجه‌هایی که در زندان ابوغریب عراق انجام گرفته است، شکنجه‌هایی است که در دستگاه‌های شکنجه‌ی دنیا مثل رژیم صهیونیستی و مانند آن -که سرآمد شکنجه‌گری هستند- کم‌نظیر است؛ یا دستگاهِ شکنجه‌گریِ زمانِ رژیمِ پهلوی که سررشته‌دار آنها هم اسرائیلی‌ها بودند؛ شکنجه‌هایی که در زندان ابوغریب شد، از همه‌ی آنها بدتر و بالاتر بود. خب حالا آمریکایی‌ها اخراج شدند از آنجا، زندان ابوغریب دست خودِ عراقی‌ها افتاد، امّا پرونده، پرونده است، بایستی دنبال بشود؛ یک مسئله‌ی بسیار مهم است. شبیه زندان ابوغریب زندانی بود در افغانستان -زندانِ آمریکاییِ مستقر در افغانستان که در اختیار دولت افغانستان نبود، در اختیار آمریکایی‌ها بود- که افغانها شکایت میکردند، مسئولین افغان ناراحت بودند، به ما هم گفتند و همه میدانستند این را. همان کارهایی که در زندان گوانتانامو و ابوغریب میشد، در این زندان افغانستان هم انجام میگرفت. در اروپا هم زندانهایی داشتند که حالا آنها را ما خیلی مطّلع نیستیم.

 یکی از پرونده‌هایی که بایستی سازمان ملل حتماً دنبال بکند، آزادی فروش سلاح در آمریکا است که [با آنها] این‌همه جنایت دارد انجام میگیرد. می‌شنوید دیگر؛ می‌بینید دیگر؛ هر روز در مدرسه، در دانشگاه، در بازار، در خیابان، یک نوجوان، یک جوان، یک مرد، یک زن، براثرِ یک عارضه -یا اعصابش خراب است یا دیوانه است یا مشکل شخصی دارد- یک عدّه‌ای را به رگبار میبندد، ده نفر، هشت نفر، بیست نفر، کمتر، بیشتر، خانواده‌ها را داغدار میکند. چرا جلویش را نمیگیرند؟ علّت این است که کمپانی‌های فروش سلاح مانع این کارند و دولتهای آمریکا تحت نفوذ این کمپانی‌هایند. این موضوعِ بسیار مهمّی است و بایستی سازمان ملل در این مسئله ورود کند و آن را دنبال بکند. این هم یک مسئله است.

 یک مسئله‌ی دیگر هم رفتار جنایت‌بار دولت آمریکا و پلیس آمریکا با سیاه‌پوست‌ها است. متّهم سیاه‌پوست یا مظنون سیاه‌پوست، محکوم به انواع سختی‌ها است، حتّی مرگ؛ هیچ اشکالی ندارد! بعد هم می‌آیند در یک دادگاهی یک سرهم‌بندی‌ای میکنند و جانیِ قاتل را رها میکنند، آن بیچاره هم خونش به هدر میرود. این هم قابل پیگیری است.

 [یکی هم] مسئله‌ی ایجاد داعش که همین رئیس‌جمهور کنونی آمریکا در تبلیغات انتخاباتی‌اش این را صریحاً گفت. البتّه قبلاً هم ما اطّلاع داشتیم؛ گفته بودند که آمریکایی‌ها در ایجاد داعش نقش داشتند و آنها تحریک‌کننده‌ی این مسئله بودند؛ البتّه در یک جاهایی باواسطه بود، جاهایی واسطه هم نبود. ما اطّلاع داشتیم که در موارد گوناگونی در عراق، اینها به داعش کمک میکردند و در فروش نفت به‌وسیله‌ی داعش و فرار سران داعش از محاصره‌هایی که احیاناً پیش می‌آمد، در همه‌ی اینها آمریکایی‌ها به آنها کمک کردند. و کمک به رژیم صهیونیستی در کشتارها، که آخرینش همین کشتار اخیر در غزّه است.

 [یکی هم] کمک به [دولت] سعودی در کشتار یمن و کمک به حکومت بحرین در جنایتهایی که نسبت به مردم میکنند. اینها چیزهایی است که سازمان ملل باید در اینها ورود کند. سازمان ملل اگر سازمان «ملل» است، اگر سازمان وابسته‌ی به رژیم آمریکا نیست، باید در این قضایا ورود بکند. اینها کارهایی است که سازمان ملل بایستی انجام بدهد. آیا اینها توقّع زیادی است؟

 سخن جمهوری اسلامی، متین و مستدل و قابل اثبات است. در همه‌ی این زمینه‌هایی که گفتیم، اگر آمریکا را متّهم میکنیم، دلیل اثبات‌کننده‌ی متقن داریم؛ اگر نسبت به اروپا بی‌اعتمادیم، دلیل متقن داریم؛ اگر نسبت به مسائل اقتصاد داخلی معتقدیم که بایستی به ظرفیّت داخلی اعتماد کرد و تکیه کرد، دلیل متقن پشت سرش هست؛ این چیزهایی هم که از سازمان ملل خواستیم، همه با ادلّه‌ی متقن است. همین اتقان، همین استدلال درست و دقیق، چیزی است که جمهوری اسلامی را به فضل الهی تا امروز، با قدرت، با استحکام نگه داشته است و استحکام جمهوری اسلامی بیشتر شده است و امروز قابل مقایسه‌ی با بیست سال پیش و سی سال پیش نیست و بمراتب قوی‌تر است؛ و ان‌شاءالله بعد از این هم این حرکت به سمت اقتدار جمهوری اسلامی بیشتر خواهد شد؛ همراه با استحکام ساخت داخلی و صحّت رفتار مسئولان با مردم در زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی و غیره. امیدواریم خداوند متعال ما را کمک کند که بتوانیم در آن جهتی که گفتیم و میخواهیم، حرکت کنیم.

 پروردگارا! به محمّد و آل محمّد جمهوری اسلامی و ملّت ایران را روز‌به‌روز سربلندتر بفرما. پروردگارا! مسئولان دلسوز و علاقه‌مند و خدمتگزار را تأیید و تقویت بفرما. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد روح امام بزرگوار ما را با اولیائت محشور بفرما؛ شهدای عزیز این راه را با شهدای صدر اسلام محشور بفرما؛ ما را عاقبت بخیر بفرما؛ ماه رمضان را برای ما، ماه اعتلاء معنوی و صفای روحی و معنوی قرار بده. پروردگارا! آنچه گفتیم و شنیدیم برای خودت و در راه خودت قرار بده و آن را از ما به کرمت قبول بفرما.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته
 

۱) در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی (رئیس‌جمهور) مطالبی بیان کرد.
۲) سوره‌ی مزّمّل، آیات ۱ تا ۴
۳) سوره‌ی مزّمّل، آیه‌ی ۵
۴) باراک اوباما
۵) خنده‌ی حضّار
۶) سوره‌ی محمّد، بخشی از آیه‌ی ۷؛ «... اگر خدا را یارى کنید، یاری‌تان مىکند ...»
۷) سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی ۴۰؛ «... و قطعاً خدا به کسى که [دین‌] او را یارى میکند، یارى میدهد ...»
۸) سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی ۱۲۶؛ «... یاری جز از جانب خداوند نیست ...»
۹) نومحافظه‌کاران؛ از گرایشهای سیاسی در آمریکا
۱۰) ضرب‌المثل عربی
۱۱) رئیس‌جمهور مخلوع مصر
۱۲) جورج دبلیو بوش
۱۳) دونالد ترامپ
۱۴) مایک پومپئو
۱۵) حجّت‌الاسلام والمسلمین اکبر هاشمی‌رفسنجانی
۱۶) تأسیسات فرآوری اورانیوم (UCF)
۱۷) سوره‌ی انعام، بخشی از آیه‌ی ۱۱۲؛ «و بدین‌گونه برای هر پیامبری از شیطانهای انس و جن برگماشتیم. بعضی از آنها به بعضی برای فریب [یکدیگر] سخنان آراسته القا میکنند...»
۱۸) قطعنامه‌ای که شورای امنیّت سازمان ملل متّحد با پانزده رأی موافق درخصوص رفع تحریمهای مرتبط با برنامه‌ی هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران تصویب کرد.
۱۹) از جمله، بیانات در دیدار مسئدولان و کارگزاران نظام (۱۳۹۱/۵/۳)
۲۰) از جمله، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام (۱۳۹۵/۳/۲۵)

نماهنگ | بلای دوری از قرآن

نماهنگ | بلای دوری از قرآن

حضرت آیت الله خامنه‌ای: «نکبت بعضی از جوامع اسلامی به‌خاطر دوری از قرآن است؛ وضع فلسطین را ببینید! یک ملّتی از خانه‌ی خود دور افتاده، آنهایی که در این خانه مانده‌اند، زیر انواع فشارها قرار دارند که یک نمونه‌اش را همین چند روز [گذشته] مشاهده کردید؛ شهدای فراوان، چند هزار مجروح و زخمی، به دست یک رژیمِ غاصبِ خبیثِ جعلیِ دروغین، و مسلمانها دارند همین‌طور نگاه میکنند، تماشا میکنند. بعضی‌ها گِله میکنند که «چرا آمریکا موضع نگرفته»؛ مگر آمریکا باید موضع بگیرد؟ آمریکا خودش شریک جرم است؛ بسیاری از دولتهای غربی شریک جرمند؛ انتظار دارید اینها موضع بگیرند؟ موضع را باید مسلمانها بگیرند؛ موضع را باید امّت اسلامی بگیرد؛ امّت اسلامی، دولتهای اسلامی، حکومتهای اسلامی هستند که باید بِایستند و نمی‌ایستند. چرا؟ چون از قرآن دورند؛ چون به قرآن بی‌اعتقادند... فلسطین به توفیق الهی و باذن‌الله‌تعالی از دست دشمنان خلاص خواهد شد؛ بیت‌المقدّس پایتخت فلسطین است و آمریکا و بزرگ‌تر از آمریکا و کوچک‌تر از آمریکا و اذناب آمریکا، در قبال حقیقت و سنّت الهی در مورد فلسطین هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.» ۱۳۹۷/۰۲/۲۷
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب نماهنگ «بلای دوری از قرآن» را منتشر میکند.

بیت المقدس پایتخت فلسطین است

بیت المقدس پایتخت فلسطین است

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله‌ ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین.

 خدای متعال را سپاسگزاریم که به ما عمر داد، فرصت داد، یک ماه رمضان دیگر و یک بار دیگر این جلسه‌ی نورانی را زیارت کنیم و از فیوضات قرآن به قدر ظرفیّت خودمان بهره‌مند بشویم. از همه‌ی کسانی که تلاوت کردند، برنامه اجرا کردند و در آرایش معنوی این جلسه‌ی نورانی همکاری کردند، صمیمانه متشکّریم. خدا را سپاسگزاریم که روزبه‌روز قرآن و مفاهیم آن و شوق به آن و آموختن آن و حفظ آن و تدبّر در آن در کشور توسعه پیدا میکند و اینها از برکات انقلاب اسلامی است؛ ولی با این ‌حال، ما از قرآن خیلی دوریم، ما با قرآن فاصله داریم؛ قرآن را پیش از این، در همه‌ی زندگی‌مان، در همه‌ی ذهنیّاتمان، عملیّاتمان، افکارمان، عزممان، رفتارمان بایستی هادی و ملجأ و امام خود قرار بدهیم؛ و این امروز متأسّفانه نیست؛ باید نزدیک بشویم به قرآن.

 شما جوانهای عزیز، اُنس با قرآن را و تدبّر در قرآن را روزبه‌روز بیشتر کنید؛ تلاوت قرآن را فراموش نکنید، تدبّر در قرآن را فراموش نکنید. در این خطبه‌ای که از امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در اینجا خوانده شد، فرمود: ما جالَسَ اَحَدٌ هذَا القُرآنَ اِلّا قامَ عَنهُ بِزیادَةٍ اَو نُقصانٍ زیادَةٍ فی هُدًی وَ نُقصانٍ عَن عَمًی؛(۲) وقتی پای قرآن نشستیم و از کنار قرآن بعد از بهره‌گیری از آن برخاستیم، باید هدایت ما افزایش پیدا کرده باشد و کوردلی ما کاهش پیدا کرده باشد؛ معرفت ما باید بیشتر بشود، اُنس ما با معارف حقّه بیشتر بشود، قُرب ما به خدای متعال بیشتر بشود، شوق ما به عبادت افزون‌تر بشود.

 امروز بلای دنیای اسلام دوری از قرآن است؛ نکبت بعضی از جوامع اسلامی به‌خاطر دوری از قرآن است؛ وضع فلسطین را ببینید! یک ملّتی از خانه‌ی خود دور افتاده، آنهایی که در این خانه مانده‌اند، زیر انواع فشارها قرار دارند که یک نمونه‌اش را همین چند روز [گذشته] مشاهده کردید؛ شهدای فراوان، چند هزار مجروح و زخمی، به دست یک رژیمِ غاصبِ خبیثِ جعلیِ دروغین، و مسلمانها دارند همین‌طور نگاه میکنند، تماشا میکنند. بعضی‌ها گِله میکنند که «چرا آمریکا موضع نگرفته»؛ مگر آمریکا باید موضع بگیرد؟ آمریکا خودش شریک جرم است؛ بسیاری از دولتهای غربی شریک جرمند؛ انتظار دارید اینها موضع بگیرند؟ موضع را باید مسلمانها بگیرند؛ موضع را باید امّت اسلامی بگیرد؛ امّت اسلامی، دولتهای اسلامی، حکومتهای اسلامی هستند که باید بِایستند و نمی‌ایستند. چرا؟ چون از قرآن دورند؛ چون به قرآن بی‌اعتقادند. آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی انّافتحنا را تلاوت کردند: اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم؛(۳) در مقابل دشمنان دین و در مقابل کفّار بایستی سرسخت بود، بین خودمان بایستی مهربان باشیم؛ [امّا] عکسش را عمل میکنند؛ بین ما جنگ و اختلاف و دعوا و شیعه‌سُنّی و عرب‌وعجم و بقیّه‌ی چیزها را دشمنان راه می‌اندازند، حکّامِ دور از قرآن، دور از تعقّل و دور از خِرَد [هم] بازیِ کفّار را میخورند و تسلیم آنها میشوند؛ ما از قرآن فاصله داریم؛ قرآن تکلیف ما را معیّن کرده است؛ قرآن آنها را به ما معرّفی کرده: قَد بَدَتِ البَغضاءُ مِن اَفواهِهِم وَ ما تُخفی صُدورُهُم اَکـبَر؛(۴) اینها را امروز تلاوت کردند؛ اینها آیات قرآن است؛ دشمنیِ آنها که با اسلام و مسلمین تمام نمیشود؛ وَ ما نَقَموا مِنهُم اِلّا اَن یُؤمِنوا بِاللهِ العَزیزِ الحَمید؛(۵) دشمنی‌شان به‌خاطر گرایش به اسلام است. ما از قرآن دوریم؛ امّت اسلامی از قرآن دور است. اگر خودمان را به قرآن نزدیک بکنیم، بلاشک بر دشمن غلبه پیدا میکنیم، این دشمن هر که باشد؛ وَلَو قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لایَجِدونَ وَلِیًّا وَلا نَصیرًا سُنَّةَ اللهِ الَّتی قَد خَلَت مِن قَبلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبدیلا؛(۶) وعده‌ی الهی است، وعده‌ی قرآنی است؛ وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَنصُرُه؛(۷) اینها چیزهایی است که از قرآن باید یاد بگیریم، باید فرابگیریم، باید کار کنیم. این جلسات مقدّمه است؛ این نشست‌وبرخاست‌ها و این آموزشها مقدّمه است؛ این خواندن‌ها و تلاوتها مقدّمه است؛ مقدّمه‌ی تدبّر کردن، فهمیدن، آگاه شدن و عمل کردن.

 ما حرکت خودمان را به سمت قرآن ادامه بدهیم. عزیزان من، جوانان ایرانی، جوانان مؤمن، جوانان انقلابی! آشنایی‌تان با قرآن، اُنستان با قرآن، استفاده‌تان از قرآن را روزبه‌روز بیشتر کنید؛ این مایه‌ی قوّت شما است، این مایه‌ی اقتدار شما است، این مایه‌ی عزّت شما است. امیدواریم ان‌شاءالله همه‌ی ما بیدار بشویم، دنیای اسلام بیدار بشود و بتوانیم این کارها را انجام بدهیم. به‌هرحال، فلسطین به توفیق الهی و باذن‌الله‌تعالی از دست دشمنان خلاص خواهد شد؛ بیت‌المقدّس پایتخت فلسطین است و آمریکا و بزرگ‌تر از آمریکا و کوچک‌تر از آمریکا و اذناب آمریکا، در قبال حقیقت و سنّت الهی در مورد فلسطین هیچ غلطی نمیتوانند بکنند. برای همه‌ی شهدای اسلام و برای شهدای فلسطین -بخصوص شهدای این چند روز- از خداوند متعال طلب مغفرت میکنیم و برای مبارزین راه حق و مجاهدین فی‌سبیل‌الله از خدای متعال طلب استقامت بیشتر و پایداری بیشتر در این راه میکنیم.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

۱) در ابتدای این دیدار -که در اوّلین روز ماه مبارک رمضان برگزار شد- جمعی از قاریان و گروه‌های جمع‌خوانی به تلاوت آیاتی از قرآن و تواشیح‌خوانی پرداختند.
۲) نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۷۶ (با اندکی تفاوت)
۳) سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی ۲۹
۴) سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی ۱۱۸؛ « … دشمنى از لحن و سخنشان آشکار است؛ و آنچه سینه‌هایشان نهان میدارد، بزرگ‌تر است … ».
۵) سوره‌ی بروج، آیه‌ی ۸؛ «و بر آنان عیبى نگرفته بودند جز اینکه به خداى ارجمندِ ستوده، ایمان آورده بودند».
۶) سوره‌ی فتح، آیات ۲۲ و ۲۳؛ «و اگر کسانى که کافر شدند، به جنگ با شما برخیزند، قطعاً پشت خواهند کرد، و دیگر یار و یاورى نخواهند یافت. سنّت الهى از پیش همین بوده، و در سنّت الهى هرگز تغییرى نخواهى یافت».
۷) سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی ۴۰؛ «... و قطعاً خدا به کسى که [دین‌] او را یارى میکند، یارى میدهد. ...»

محفل انس با قرآن کریم در حضور رهبر انقلاب

محفل انس با قرآن کریم در حضور رهبر انقلاب

در نخستین روز ماه مبارک رمضان، ماه نزول قرآن، محفل نورانی انس با قرآن کریم، عصر امروز (پنجشنبه) در حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حسینیه‌‌ی امام خمینی (رحمه‌الله) برگزار شد.


در این مراسم که به‌صورت زنده از شبکه‌‌ی قرآن سیما و رادیو قرآن پخش شد، جمعی از قاریان، استادان و حافظان کلام الله مجید و همچنین گروه‌های جمع‌خوانی به تلاوت قرآن و مدیحه‌خوانی پرداختند. در ادامه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سخنرانی کردند.
امروز بلای دنیای اسلام دوری از قرآن است. نکبت بعضی جوامع اسلامی به‌خاطر دوری از قرآن است. وضع فلسطین را ببینید؛ یک ملتی از خانه‌ی خود دور افتاده؛ کسانی که در خانه باقی مانده‌اند، زیر انواع فشارها باقی مانده‌اند، تعداد زیادی کشته و هزاران نفر مجروح شده‌اند. بعضی‌ها گله می‌کنند که چرا آمریکا موضع نمی‌گیرد؛ آمریکا و بعضی کشورهای غربی شریکند، انتظار دارید این‌ها موضع بگیرند؟
موضع را دولت‌های اسلامی باید بگیرند. موضع را امت اسلامی باید بگیرد. امت اسلامی، دولت اسلامی، حکومت‌های اسلامی، این‌ها باید بِایستند و نمی‌ایستند؛ چرا؟ چون از قرآن دورند، چون به قرآن بی‌اعتقادند.

* فلسطین به توفیق الهی و به اذن الله تعالی از دست دشمنان خلاص خواهد شد؛ بیت المقدس پایتخت فلسطین است و آمریکا و اذناب آمریکا و کوچکتر از آمریکا و بزرگتر از آمریکا هم در قبال حقیقت و سنت الهی درمورد فلسطین هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.

بیانات رهبری انقلاب در دیدار شرکت‌کنندگان در کنگره «نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی»

بیانات رهبری انقلاب در دیدار شرکت‌کنندگان در کنگره «نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی»


بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و علی آله الطّیّبین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

 خیلی خوش آمدید میهمانان عزیزِ این گردهمایی و اجتماع، و تشکّر میکنم از حضور شما در این حرکت علمی و اجتماعی، و تشکّر میکنم از پدیدآورندگان این حرکت مفید و ان‌شاء‌الله خوش‌آینده، و تشکّر میکنم از شخص حضرت آیت‌الله مکارم(۲) که حقیقتاً همّت کردند و کار بزرگی را آغاز کردند که این کار میتواند ان‌شاء‌الله ادامه پیدا کند و به نتایج بسیار خوبی برسد.

 برادران عزیز، خواهران عزیز! امروز هر حرکتی که به اتّحاد امّت اسلامی بینجامد مبارک است، یک حسنه است؛ نیّت دشمنان اسلام ایجاد تفرقه است؛ نیّت ما مؤمنینِ به اسلام بایستی ایجاد وحدت در دنیای اسلام و میان امّت اسلامی و تعارف(۳) گروه‌ها و فرقه‌های امّت اسلامی با یکدیگر باشد؛ و این حرکتی که شما شروع کردید و این گردهمایی، یکی از مصادیق کار در جهت اتّحاد امّت اسلامی است. یکی از چیزهایی که ما همواره به‌عنوان یک مشکل به آن نگاه کردیم این است که فِرَق مختلف امّت اسلامی از یکدیگر شناسایی درستی ندارند، معرفت صحیح و مطابق واقعی از یکدیگر ندارند. دشمنان، خارجی‌ها، بیگانگان در موارد زیادی آمده‌اند این فرقه را در چشم آن فرقه‌ی دیگر معرّفی کردند، آن فرقه را در چشم این فرقه معرّفی کردند، با نگاه خصمانه و با اَغراض پلید و با نیّت ایجاد عِداوت. ما در طول این تاریخ ۱۰۰ سال و ١۵۰ سال اخیر نمونه‌های زیادی را به‌طور واضح مشاهده میکنیم و می‌بینیم؛ در همین قضایای چندین سال اخیر به‌طور آشکار مشاهده میکنیم قضاوتهایی را که در معرض دید فِرق اسلامی از یک فرقه انجام میگیرد و بعکس. دشمنان می‌آیند ما را در چشم یکدیگر زشت جلوه میدهند، ما را در چشم یکدیگر نامطلوب جلوه میدهند؛ این کار دشمنان است. هر حرکتی که موجب بشود ما همدیگر را درست بشناسیم، بیشتر بشناسیم، بهتر بشناسیم، نقاط قوّتِ هم را بدانیم، این نقاط قوّت را هم‌افزایی کنیم، منتقل به یکدیگر بکنیم، این حرکت به وحدت و یکپارچگی و اعتلای امّت اسلامی خواهد انجامید و این [کنگره] یکی از آن کارها است.

 شیعه در طول تاریخ، حرکت عظیم قابل توجّهی در اعتلای علوم اسلامی و علوم طبیعی داشته است. مجموعه‌ی آنچه از آثار علمای شیعه در علوم اسلامی مثل فقه، مثل حدیث، مثل فلسفه بالخصوص، علوم عقلی، کلام و آثار و کُتُبی که در این زمینه تولید شده است و وجود دارد، انصافاً برای هر مسلمانی مایه‌ی افتخار و ابتهاج است که این را مشاهده کند؛ این را باید بشناسیم، امّت اسلامی این را بایستی احساس کند، این را بایست بشناسد، این را بایست بداند؛ این به نزدیکی ما به یکدیگر کمک میکند، این به معرفت ما از یکدیگر کمک میکند.

 در بین علمای شیعه، کسانی که در فنون مختلف اسلامی سرآمد بودند -در فقه، در فلسفه، در کلام، در رجال، در حدیث- مثل علّامه‌ی حلّی، مثل شیخ طوسی و امثال اینها فراوانند؛ در زمان ما هم افرادی از این قبیل خوشبختانه وجود داشته‌اند. کتابهایی که درباره‌ی قرآن، درباره‌ی علوم قرآنی، درباره‌ی تفسیر قرآن نوشته شده است، کتابهای بسیار مهمّی است، کتابهای راهگشایی است. [اگر] اینها معرّفی بشود، شناخته بشود، با آثار یکدیگر آشنا بشوند و زحماتی که کشیده‌اند در معرض دید همه قرار بگیرد، امّت اسلامی با این کار احساس افتخار خواهد کرد؛ این موجب یکپارچگی امّت اسلامی خواهد بود.

 و ما باید در همه‌ی حرکتها و در همین حرکت علمی‌ای که شما مشغول هستید، بدقّت مراقبت کنیم که حاشیه‌ای، شائبه‌ای به وجود نیاید که موجب اختلاف، موجب انشقاق، موجب جدایی، موجب گلایه‌مندی فِرَق اسلامی از یکدیگر بشود؛ چون این چیزی است که دشمنان میخواهند. پس یک مسئله، مسئله‌ی اتحاد امّت اسلامی است که ان‌شاءالله به نظر ما در این حرکت، بخش قابل‌توجّهی [از آن] تأمین خواهد شد.

 مسئله‌ی دیگر، مسئله‌ی پیشرفت علمی است. دنیای اسلام عقب ماند و تحت سلطه قرار گرفت به‌خاطر عقب‌ماندگی علمی. غرب بعد از آن‌که قرنهای متمادی عقب‌مانده بود و علوم را از مسلمانها فرا گرفت و کتابهای اسلامی برای آنها مرجع و مقدّمه و پلّکان عروج به سمت [پیشرفت] علمی بود، توانست از کشورهای اسلامی و دنیای اسلام ازلحاظ علم جلو بزند. این موجب شد که هم ثروت آنها افزایش پیدا کرد، هم قدرت نظامی‌شان افزایش پیدا کرد، هم قدرت سیاسی‌شان افزایش پیدا کرد، هم قدرت تبلیغاتی‌شان افزایش پیدا کرد. و این موجب استعمار شد، پدیده‌ی استعمار به وجود آمد و کشورهای اسلامی زیر چکمه‌ها و پنجه‌های خونین و بی‌رحم مستعمرین، این عقب‌ماندگی و این محروم ماندن از پیشرفت را در همه‌ی وجود خود، در همه‌ی میدانهای علمی مشاهده کردند و به وضعی انجامید که امروز شما مشاهده میکنید: قدرتهای جهانی، قدرتهای غربی بالخصوص و شیاطین عالم، به کشورهای اسلامی، به ملّتهای مسلمان، زور میگویند و تحمیل میکنند و بسیاری از حکّام مسلمان متأسّفانه دنباله‌روی آنها هستند؛ این به‌خاطر عقب‌ماندگی علمی است.

 ما باید این وضع را عوض کنیم؛ ما در دنیای اسلام بایستی در همه‌ی علوم، همه‌ی علومِ تمدّن‌ساز -از علوم عقلی تا مجموعه‌ی علوم انسانی و اجتماعی، تا علوم طبیعی- حرکت جدّی‌ای را برای پیشرفت آغاز کنیم، و میتوانیم. یک روزی دنیای اسلام در قلّه‌ی تمدّن بشری قرار داشته است؛ چرا آن نباید تکرار بشود، چرا نباید ما امروز هم کاری کنیم که در یک زمان مناسبی -تا چهل سال دیگر، تا پنجاه سال دیگر- امّت اسلامی در قلّه‌ی تمدّن انسانی قرار بگیرد؟ چه اشکالی دارد؟ باید حرکت کنیم. این کارِ حکومتها و کار نخبگان است؛ هم حکومتهای اسلامی موظّفند، هم نخبگان دنیای اسلام موظّفند؛ علما، روشنفکران، نویسندگان، شاعران، هنرمندان در دنیای اسلام باید یک حرکت عظیم فکری و یک خواست عمومی به وجود بیاورند برای پیشرفت علمی و رسیدن به قلّه‌ی علم و دانش، و این کار، امروز ممکن است.

 ما در جمهوری اسلامی تلاش کردیم و این تلاش موفّق بود. ما امروز از وضعیّت قبل از پیروزی انقلاب و در زمان حکومت طاغوت، مبالغ بسیار زیادی به جلو حرکت کردیم؛ شتاب ما در این زمینه‌ خوب بود. در چند سال گذشته طبق معرّفیِ معرّفی‌نامه‌های علمیِ رسمیِ جهانی، شتاب جمهوری اسلامی در پیشرفت، سیزده برابرِ متوسّطِ جهانی بود؛ این را ما نگفتیم، این را مراکز شناسایی علمی دنیا در اسنادِ رسمی‌شان منتشر کردند. البتّه ما چون خیلی عقب‌ مانده بودیم، این سیزده برابرِ شدّتِ رشد جهانی برای ما، هنوز نتوانسته است ما را به آن نقطه‌ی مطلوب برساند امّا توانستیم به میزان قابل‌توجّهی پیش برویم و باز هم پیش خواهیم رفت.

 ما گفتیم باید مرزهای علم و دانش را درنوردیم و از مرزهای دانش جهانی باید جلوتر برویم؛ باید حرکت کنیم و این کار را ان‌شاءالله خواهیم کرد و جمهوری اسلامی خواهد کرد، [البتّه] برخلاف غرب؛ سنّت غربی‌ها اِمساک است یعنی آنچه را که دارند، آنچه را که بهترین یافته‌های علمی آنها است، این را به کسی غیر از خودشان نمیدهند. بله، آنچه را که از استفاد‌ه‌ی از آنها مدّتها گذشته است، آن را چرا، منتقل میکنند امّا پیشرفتهای برجسته‌ی علمیِ خودشان را منتقل نمیکنند؛ ما برخلاف سنّت آنها، گفتیم هرچه را که ما به دست آوردیم، آماده هستیم به برادران مسلمان خودمان در کشورهای اسلامی منتقل کنیم؛ در همه‌ی زمینه‌ها.

 این حرکت باید ادامه پیدا کند. ما در زمینه‌ی علوم اسلامی هم باید پیشرفت پیدا کنیم. ما در زمینه‌ی فقه نیاز داریم به اینکه نگاه نویی را به مسائل فقهی مطرح کنیم. آنچه آقایان اشاره کردند -فقه‌های تخصّصی- در این جهت است. در بخشهای مختلف اداره‌ی کشور و اداره‌ی جوامع بشری، فقه میتواند حرف تازه داشته باشد، فقه اسلام میتواند حرف نویی را ارائه کند و مطرح کند؛ باید در این زمینه‌ها کار کنیم؛ این کار فقه است.

 در فلسفه و علوم عقلی بایستی حرکت خودمان را سرعت بدهیم. و خوشبختانه در جوامع شیعی و بخصوص در ایران علوم عقلی رشد بسیار خوبی داشته است؛ از گذشته هم همین‌جور بوده؛ دانشمندان و متفکّرین عقلی بزرگی در کشور ما و در مجموعه‌ی علوم اسلامی وجود داشته‌اند و حضور پیدا کرده‌اند که آثارشان هم هست. در این زمینه باید در علوم عقلی پیش برویم. غربی‌ها با امتداد فلسفه‌های خودشان، مسائل سیاسی، مسائل حکومتی، مسائل اجتماعی را حل کرده‌اند. من دیروز در نمایشگاه کتاب کتابهایی را دیدم که غربی‌ها نوشته‌اند، [در] تأثیر فلسفه در فوتبال؛ یعنی امتداد فلسفه حتّی به فوتبال! ببینید این امتداد دادنِ مسائل فطریِ خودشان به تمام عرصه‌های زندگی و میدانهای زندگی [است]؛ ما این کار را بایستی انجام بدهیم. ما ازلحاظ فلسفه قوی هستیم؛ فلسفه‌ی اسلامی از فلسفه‌ی غربی، قوی‌تر و ریشه‌دارتر و دارای استحکام بیشتر است، ولی بایستی امتداد آن در زندگی، محسوس باشد؛ قضاوت فلسفه‌ی ما در مورد حکومت، در مورد مسائل اجتماعی، در مورد اقتصاد، در مورد عموم مسائل تمدّن‌ساز بایستی معلوم باشد، روشن باشد؛ اینها کارهایی است که باید انجام بگیرد. اینها در زمینه‌ی علومِ خاصِّ اسلامی است، در زمینه‌ی علوم طبیعی هم همین‌جور است.

 خوشبختانه امروز در دنیای اسلام بیداری به وجود آمده است، اگرچه غربی‌ها سعی کردند این بیداری را انکار کنند. آنچه به وجود آمد، بیداری اسلامی بود در این منطقه‌ی غرب آسیا و در منطقه‌ی شمال آفریقا و در کشورهای عربی؛ این یک بیداری است، این بیداری در همه‌ی دنیای اسلام وجود دارد. جوانها سؤال دارند، استفهام دارند و مایلند استفهام خودشان را در مواجهه‌ی با اسلام پاسخ بشنوند؛ از اسلام توقّع دارند و به اسلام گرایش دارند. علی‌رغم این‌همه تبلیغاتی که غربی‌ها علیه اسلام و علیه زندگی اسلامی و زیست اسلامی کردند، گرایش به اسلام زیاد است؛ این گرایش، به ما نوید میدهد که ان‌شاءالله فردای دنیای اسلام از امروز بسیار بهتر خواهد بود. دنیای اسلام ان‌شاءالله روزهایی را مشاهده خواهد کرد که امّت اسلامی در قلّه‌ی تمدّن و حیات اسلامیِ خود قرار داشته باشد و دشمنان اسلام و زورگویانی مثل آمریکا و امثال آمریکا دیگر نتوانند به رؤسای کشورهای اسلامی دستور بدهند که باید این کار را بکنید، باید آن کار را بکنید؛ این [وضع] وجود داشت، امروز هم متأسّفانه در مواردی وجود دارد و این ان‌شاءالله مرتفع خواهد شد و دنیای اسلام به نقطه‌ی اوج خود به فضل الهی و باذن الله خواهد رسید.

 مجدّداً از همه‌ی شما تشکّر میکنم و امیدوارم که این حرکت علمی امتداد پیدا کند و از مجموعه‌ای که زحمت کشیدند، دست‌اندرکار بودند، مخصوصاً از شخص حضرت آیت‌الله مکارم مجدّداً تشکّر میکنیم و امیدواریم که ان‌شاءالله خداوند ایشان را باقی بدارد و موفّق بدارد و نشاط و انگیزه‌ای را که بحمدالله در ایشان همواره وجود داشته و امروز هم وجود دارد، روز‌به‌روز ان‌شاءالله افزایش بدهد و مستدام بدارد.

والسّلا‌م علیکم و‌ رحمة‌الله و برکاته


۱) در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام دکتر محمّدعلی رضایی‌اصفهانی (دبیر کنگره) گزارشی ارائه کرد. کنگره‌ی بین‌المللی نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی، در روزهای بیستم و بیست‌ویکم اردیبهشت‌ماه سال جاری در قم برگزار شد.
۲) آیت‌الله ناصر مکارم‌شیرازی
۳) یکدیگر را شناختن