شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

نماهنگ | در راه قلّه

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

نماهنگ | در راه قلّه

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «شهادت قلّه است و قلّه بدون دامنه معنا ندارد. هر قلّه‌ای یک دامنه‌ای دارد؛ بسیاری از ماها آرزوی رسیدن به آن قلّه را داریم؛ [خب،] باید از دامنه عبور کنیم، بایستی مسیر را در دامنه‌ی آن قلّه پیدا کنیم و از آن مسیر برویم تا به قلّه برسیم وَالّا رسیدن به قلّه بدون عبور از دامنه ممکن نیست. این دامنه و این مسیر چیست؟ اخلاص است، ایثار است، صدق است، معنویّت است، مجاهدت است، گذشت است، توجّه به خدا است، کار برای مردم است، تلاش برای عدالت است، تلاش برای استقرار حاکمیّت دین است؛ اینها است که مسیر را معیّن میکند و اگر شما از این مسیر رفتید، ممکن است به قلّه برسید. آن کسی که به قلّه میرسد، از اینجا باید برود و از این مسیرها حرکت کند.» ۱۴۰۰/۰۷/۲۴





مدرسه‌ای به نام عشق!

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

مدرسه‌ای به نام عشق!

گروه استان‌های دفاع‌پرس - فاطمه شریفی؛ مکتبی است برای آنان که خوشنامی ایران اسلامی را در گمنامی خود جست‌وجو می‌کنند و از همان ابتدای راه به معراج اندیشه پاک اسلامی متوسل می‌شوند. این‌جا صحبت از احساس آمیخته با عقلانیت و عمل‌گرایی همراه با آرمان‌گرایی برای تجلی افق‌های دوردست در مسیر تمدن‌سازی اسلامی است.

روایت‌گران این ماجرا از یک فرهنگ سخن می‌گویند، فرهنگی با پیوست به صحنه و به میدان آمدن، فرهنگی که هویتی از جنس عاشورا دارد و دانش‌آموزان مکتبش در مسیر کربلایی شدن قدم برمی‌دارند.

بسیج بانگ بلند بیداری و برج استوار دیده‌بانی است، مدرسه‌ای که اسوه صالحان می‌شود و آموزگار صابران، تا افسران آزاده اردوی ایمان در مسیری مجهز به عشق و ریسمانی گره خورده به فی سبیل الله، قهرمان عدالت‌خواهی شوند.

شهید فهمیده نیز دانش‌آموز این مکتب بود که خاک جبهه از عظمت چشمانش تا ابد روشن ماند. دانش‌آموزی که از محاصره سنگر و هجوم دشمن ترسی به دل راه نداد و وقتی حمله تانک‌های عراقی به سوی رزمندگان اسلام برای محاصره و قتل عام رقم خورد، از پای ننشست.

دانش‌آموز مدرسه عشق در حالی که تعدادی نارنجک به کمر خود بسته بود، به طرف تانک‌ها حرکت کرد و خود را به سرخط ماجرای کینه‌توزی دشمن رساند و جسورانه نارنجک‌ها را منفجر کرد.

از جرأت‌ورزی دانش‌آموزی در میدان مبارزه، دشمن تصور می‌کند حمله‌ای صورت گرفته و به سرعت تانک‌ها را رها کرده و فرار می‌کند. حلقه محاصره شکسته می‌شود و پس از مدتی نیرو‌های همیار از راه می‌رسند و منطقه از حضور متجاوزان پاکسازی می‌شود.

از مدرسه تا جبهه جنوب دانش‌آموز شهید محمدحسین فهمیده ولایت علوی را به‌خوبی دریافته بود و بی‌درنگ با رساندن خود به میدان مبارزه با ظلم و پاسداری از ارزش‌های اسلامی و انقلابی، جان خود را در راه اعتلای میهن اسلامی به شکلی شجاعانه در طبق اخلاص نهاد و هیچ‌چیز نتوانست خللی در اراده پولادینش وارد کند.

۸ آبان سال ۱۳۵۹ در تاریخ این مرز و بوم به بلندای تاریخ ایثار و مجاهدت ماندگار می‌شود تا اینکه ما در دفتر خاطرات روزهامیان بنویسم «ما هرچه داریم از شهدا داریم»؛ چراکه شهدا از نفس افتادند تا ما از نفس نیوفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیوفتیم و امروز در امتداد مسیر سرافرازی ایران اسلامی پشتوانه‌ای از این جنس داریم، سرمایه‌ای معنوی که با شناخت و الگوسازی از آن باز هم مدرسه‌های عشق آینده‌ساز این مرز و بوم می‌شوند.

و این روز‌ها نیز شهر دارالعباده یزد میزبان یکی از دانش‌آموزان مدرسه عشق و همراهان شهید محمد حسین فهیمده بود و پیکر مطهر دانش‌آموز شهید حسن یاوری بعد از ۳۷ سال انتظار و گمنامی همزمان با سالروز شهادت امام رضا (ع) از عاشورای حق‌طلبی بازگشت و در گلزار شهدای «نعیم‌آباد» یزد نشان راه شد تا دانش‌آموزان وطن و سربازان کربلایی بدانند نهضت فهمیده‌ها تا طلیعه ظهور ادامه دارد.

«اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ»

در خاطرات شهید همدانی آمده است؛ آزادسازی سنندج به کمک نیروهای سپاه و ارتش از دست ضد انقلاب

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

در خاطرات شهید همدانی آمده است؛ آزادسازی سنندج به کمک نیروهای سپاه و ارتش از دست ضد انقلاب

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار شهید حاج حسین همدانی زاده بیست و چهارم آذر ۱۳۲۹ در شهر آبادان، در سه‌ سالگی پدرش را از دست داد و سپس همراه خانواده به شهر و دیار آبا و اجدادی‌اش همدان مهاجرت کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی به جمع سبزپوشان سپاه پیوست و در زمره اولین نفراتی بود که برای کمک به مردم مظلوم کردستان، به آن دیار شتافت و در سرکوبی شورش‌های مسلحانه ضدانقلابیون نقش‌ آفرینی کرد.

با آغاز جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایران، لحظه‌ای درنگ نکرد و راهی مناطق عملیاتی غرب کشور شد. وی در طول هشت سال جنگ، در مسئولیت‌های مختلفی از جمله فرماندهی محور در تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله (ص)، فرماندهی تیپ ۳۲ انصارالحسین (ع)، فرماندهی لشکر ۱۶ قدس، جانشین فرماندهی قرارگاه نجف اشرف و ... را بر عهده داشت.

پس از پایان جنگ نیز در مسئولیت‌هایی نظیر جانشین فرماندهی نیروی زمینی سپاه، جانشین نیروی مقاومت بسیج، فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) و فرماندهی سپاه محمد رسول‌الله (ص) تهران بزرگ به خدمت ادامه داد.

در ابتدای سال ۱۳۹۰ برای کمک به مردم سوریه در نبرد با تروریست‌های تکفیری به آن دیار رفت و پس از قریب به چهار سال پیکار دشوار، سرانجام در ساعت ۱۶ روز شانزدهم مهر ۱۳۹۴ در محور حلب به شهادت رسید. [۱]

روایت حاج حسین همدانی از آزادسازی سنندج [۲]

هم‌قسم شدن برای نجات مردم سنندج

سردار شهید حاج حسین همدانی در کتاب ۲۲ روز نبرد با موضوع بررسی آزادسازی سنندج از دست گروه‌های ضدانقلاب، می‌گوید: عملیات پاک‌سازی گردنه صلوات‌آباد را با هلی برن ۱۴ گروه از ارتش و سپاه در سمت راست گردنه شروع کردیم. دشمن همه نیرو‌های خود را بسیج کرده بود و حدود ۱۵۰ تا ۱۶۰ نفر از آن‌ها را در ارتفاعات مشرف‌ به معبر تنگ و سخت گردنه صلوات‌آباد مستقر ساخته بود طوری که تمام امید ضدانقلاب به همان نقطه خلاصه می‌شد.

گروه دوم هلی برن ما بودیم که برادر شاه‌حسینی مسئولیت آن را بر عهده داشت. مردم بی‌گناه سنندج که در دست ضدانقلاب اسیر بودند به ما پیام دادند که ما منتظر شما هستیم. ابتدا باید گردنه را پاکسازی می‌کردیم. تحقق این امر آرزوی ما بود.

خاطرم هست که با شاه‌حسینی قسم یاد کردیم و تصمیم گرفتیم که حتماً به خواسته آن‌ها لبیک بگوییم و به آن جامه عمل بپوشانیم.

آرایش واحد‌های رزمی سپاه همدان در حد گروهان و گردان نبود. یک سری گروه رزمی داشتیم، به استعداد هر گروه ۱۵ یا ۲۰ نفر.

ما چهار گروه نیرو داشتیم. هفت، هشت گروه ۱۵ نفری هم از تیپ ۳ را برادر عزیزمان صیاد شیرازی سازمان داد. قرار شد برویم با هلی‌کوپتر در انتهای صلوت آباد هلی برن شویم. بعد از عقب زدن نیرو‌های ضدانقلاب خودمان را برسانیم به بالای گردنه صلوات‌آباد.

هلی برن نیرو‌ها خیلی قشنگ اجرا شد. خود صیاد هم شخصاً در عملیات حضور داشت، منتهی به‌ محض تار و مار کردن تجمع ضدانقلابیون مسلح در پائین ارتفاع موقعی که گروه‌های چهارگانه ما به سمت نوک ارتفاع حرکت کردند، ارتباط گروه‌های تحت امر صیاد با ما قطع شد.

سرعت بچه‌های ما بیشتر بود. از طرف دیگر گروه‌های همراه صیاد را تک‌تیرانداز‌های ضدانقلاب وسط راه معطل کردند. این شد که بچه‌های ما سریع به جلو کشیدند و رسیدیم به مدخل تنگه صلوات‌آباد. آنجا بود که ضدانقلاب به محاصره ما درآمد.

یعنی بچه‌های سپاه همدان به‌ سرعت از بین دشمن رخنه کرده و جلو کشیده بودند طوری که ضدانقلابیون متوجه این مطلب نشدند. در نتیجه آن‌ها بین ما که به مدخل تنگه رسیده بودیم و بچه‌های ارتشی صیاد فشرده شدند.

یک‌ وقت دیدم آتش توپخانه دارد ما را در مدخل تنگه می‌کوبد. برادرمان صیاد شیرازی در آن حمله علاوه بر هدایت ستون ارتش خودش برای توپخانه دیدبانی هم می‌کرد و با بی‌سیم به آن‌ها گرا می‌داد.

حالا او خبر نداشت که بچه‌های سپاه همدان از پشت ضدانقلاب سر درآورده‌اند. به هوای اینکه سنگر‌های عمقی ضدانقلاب در مدخل گردنه را بکوبد، به توپخانه ارتش دستور داد آنجا را بکوبند.

تماس گرفتیم و گفتیم: آقاجان، بگویید توپخانه نزند. ما الآن روی هدف هستیم. او که خیلی هم تعجب کرده بود، بلافاصله دستور داد آتش توپخانه قطع بشود. عناصر ضدانقلاب هم وقتی فهمیدند ما از پشت سرشان سر درآورده‌ایم، دیگر روحیه‌شان را باختند و فرار کردند. آن روز تا شب مشغول پاک‌سازی منطقه بودیم.

منبع

[۱] بابایی، گلعلی، کوهستان آتش، نشر بیست‌ و هفت بعثت، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۹، صفحه ۴۴

[۲] نداف، مجید، بیست‌ودو روز نبرد (بررسی آزادسازی سنندج)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۹، صفحات ۴۵۳، ۴۷۱، ۴۷۶، ۴۷۷

روایتی از مخوف‌ترین عملیات نیروی هوایی ایران علیه ارتش بعثی/ کوتاه شدن دست صدام در دومین روز جنگ

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

روایتی از مخوف‌ترین عملیات نیروی هوایی ایران علیه ارتش بعثی/ کوتاه شدن دست صدام در دومین روز جنگ

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملیات کمان ۹۹ درست یک روز پس از اولین حمله رژیم بعث عراق به ایران یعنی یکم مهر صورت گرفت.

در این عملیات ۲۰۰ جنگنده ایرانی در پاسخ به تجاوز عراق از پایگاه‌های هوایی اهواز، تهران، همدان، سنندج، تبریز، بوشهر، کرمانشاه و اسلام آباد، تاسیسات و زیرساخت‌های هوایی، مخازن سوخت و انبار‌های مهمات، رادار‌های هدایت‌کننده هواپیما‌های جنگی، برج‌های مراقبت و کنترل سامانه‌های فرماندهی، مراکز مخابراتی و انواع آنتن‌ها در مناطق کرکوک، موصل، الرشید، حبانیه، ناصریه، شعیبیه، کوت و المثنی را مورد هدف قرار دادند.

این عملیات یکی از مهمترین و مخوف‌ترین عملیات‌های نیروی هوایی ارتش در طول دفاع مقدس محسوب می‌شود.

بمباران جنگنده‌های ارتش ایران باعث شد عراق پشت دزفول زانو بزند

سرهنگ خلبان محمد اسماعیل شریفان، مدیر پژوهش پژوهشکده دکترین در دانشگاه و پژوهشگاه عالی دفاع ملی و تحقیقات راهبردی در خصوص این عملیات اظهار داشت: قدرت هوایی به عنوان یکی از قدرتمندترین و مخوف‌ترین نیرو‌های حاضر در جنگ‌ها محسوب می‌شود که در میدان نبرد می‌جنگیدند و شب و روز نداشتند، چون شب و روز شهر‌ها و مناطق عملیاتی بمباران می‌شد.

وی تصریح کرد: نیروی هوایی پای ثابت تمام عملیات‌ها و بخش اعظمی از قدرت نظامی است. روز‌هایی که جهان آرا به همراه نیرو‌های مردمی و تفنگ داران دریایی در خرمشهر خانه به خانه جنگ را مدیریت می‌کردند و شهید اقارب‌پرست اجازه نمی‌داد لشکر‌های زرهی وارد خرمشهر شوند و همت و زین الدین در حال مقاومت بودند بمباران مستمر خلبانان جنگنده‌های ارتش باعث شد عراق پشت دزفول زانو بزند و خاکریز ما در دب حردان زده شد. در حقیقت ما اجازه پیشروی دشمن را گرفتیم.

شریفان بیان داشت: کمان ۹۹ به عنوان عملیات پرشتاب مشت محکم و خط بطلان بر حیثیت صدام زد. مهمترین عملیات علیه نیروی هوایی دشمن بود که دست دشمن را از اهداف سطحی کوتاه کرد. در این ماموریت قوی‌ترین ابزار‌ها به کار گرفته شدند و شهدای زیادی را در نیروی هوایی تقدیم و ثابت کردیم قدرت هوایی توانمند بوده است. هر گاه از سر در پایگاه وارد می‌شویم بوی شهدا به مشاممان می‌رسد.

کمان ۹۹ حمله به نقاط حساس و عمق استراتژیک دشمن بود

سرتیپ جواد محمدیان از خلبانان نیروی هوایی ارتش در خصوص عملیات کمان ۹۹ درباره این عملیات اظهار داشت: ماموریت‌های تعریف شده نیروی هوایی که به ما آموزش داده بودند پنج مورد بود. یکی از آن‌ها حمله به نقاط حساس و عمق استراتژیک دشمن بود.

وی افزود: زمانی که عراق حمله کرد ما در خدمت شهید بقایی و درگیر کردستان و مسئله غائله کردستان بودیم. منطقه کمی متشنج بود و احتمال حمله عراق را می‌دادیم. همراه شهید اقبالی و اکبری در حال گشت زنی بودیم و ۱۲:۳۰ ظهر از پرواز برگشتیم. ساعت ۱۳:۳۰ بود که صدای بمباران عراق آمد و دیدیم چند سوخوی عراقی از بالای سر ما عبور کردند.

محمدیان تصریح کرد: نیروی هوایی همیشه طرح‌های عملیاتی در هر پایگاهی برای خود داشت که اگر حمله‌ای شود بدانیم باید چه کنیم. طرح‌های عملیاتی و اهداف پایگاه تبریز از پیش تعیین شده بود. ابتدا گفتند چهار فروند هواپیما به پایگاه موصل برود و فردا عملیات فراگیری انجام شد.

این خلبان نیروی هوایی ارتش بیان کرد: روز عملیات کمان ۹۹ در حدود ۴۰ فروند هواپیما از پایگاه تبریز به عملیات رفتند و ۳۰ هواپیما نیز کار پوشش هوایی منطقه را انجام می‌دادند. به خلبانان هواپیما‌های پوششی گفته بودند ماموریت شما کمتر از کار بمباران دیگر هواپیما‌ها نیست، چون اگر دشمن پایگاه هوایی ما را بزند جایی برای پرواز وجود ندارد. عراق یک تک به پایگاه هوایی کرد، اما فقط یک هواپیما از دست رفت و تبریز واقعا دامی برای عراقی‌ها شد.

هشت سال دفاع مقدس ،یکی از الطاف خفیّه‌ الهی بود

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

هشت سال دفاع مقدس ،یکی از الطاف خفیّه‌ الهی بود

امام خامنه ای (مد ظله العالی)درباره پاسداشت دفاع مقدس

«دوران دفاع مقدّس را حقیقتاً بایستی گرامی شمرد، عزیز شمرد و پاسداری کرد، چون آن هشت سال تضمین‌کننده‌ی حیثیّت کشور و هویّت ملّت و امنیّت فعلی و عزّت ملّت ایران شد. هرچه می توانید در این زمینه مطالعه کنید، مطمئنّاً به این نتیجه خواهید رسید که اگر این هشت سال دفاع مقدّس با آن خصوصیّات در این قطعه‌ی از تاریخ کشور ما وجود نمی داشت، امروز کشور ما و ملّت ما مطمئنّاً نه از عزّت،نه از امنیّت،نه از سلامت، نه از استقلال و نه از آزادی برخوردار نبود. آن هشت سال ،یکی از الطاف خفیّه‌ الهی بود که به این کشور و این ملّت عطا شد. اینها چیزهایی است که باید شما خودتان بروید دنبال کنید، تحقیق کنید.»


دفاع مقدس آزمونی برای بروز استعدادها بود

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

دفاع مقدس آزمونی برای بروز استعدادها بود

گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ دفاع مقدس حادثه‌ای عظیم در تاریخ معاصر بود که اثرات و برکات آن هنوز قابل مشاهده است. دفاع مقدس توانست فرهنگی را در کشور نهادینه کند که برای رسیدن به آن باید ده‌ها سال هزینه کرد. دفاع مقدس سبب شد روحیه خودباوری و کشف استعدادهایی که تا آن روز مورد غفلت واقع شده ظهور و بروز پیدا کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سند متغن و گویای دفاع است و از آنجایی که در طول هشت دفاع مقدس به طور مستمر و از نزدیک با جنگ تحمیلی درگیر بودند و تجربه نزدیک از جبهه‌ها داشتند، خاطرات ارزشمندی از آن سال‌ها دارند که توجه به آنها می‌تواند تصویر تازه‌ای از جنگ تحمیلی ارائه دهد.

«به روایت رهبر» که قسمت اول آن را در ادامه می‌خوانید، نگاهی است به خاطرات رهبر معظم انقلاب اسلامی از جنگ تحمیلی که مناسب هفته دفاع مقدس منتشر خواهد شد.

حمایت شرق و غرب از عراق در جنگ تحمیلی

لشکرهای رژیم صدام در اول جنگ، لشکرهای معدودی بودند، امکاناتشان هم امکانات متعارف بود [اما] با گذشت زمان، روزبه‌روز به این امکانات افزوده شد. خب جنگ امکانات را از بین می‌برد، امکانات را کم می‌کند؛ هرچه جنگ پیش می‌رفت، امکانات رژیم بعثی چند برابر می‌شد؛ چه کسی به او می‌داد؟ فرانسه، انگلیس، آلمان، آمریکا؛ شوروی هم که ضد آمریکا بود، در این قضیه همراه آمریکا وارد میدان شد، آن هم به دلیل خاص خود: [چون] شوروی تعداد نسبتاً زیادی جمهوری‌های مسلمان دارد؛ حرکت اسلامی، انقلاب اسلامی در ایران موجب می‌شد که آن جمهوری‌ها به فکر هویت اسلامی خودشان بیفتند.

دولت شوروی حاضر نبود، لذا او هم در در قضیه‌ جنگ علیه ما و کنار آمریکا، دشمن دیرین خودش ایستاد. هدف همه‌ قدرت‌های مسلط دنیا که پشت‌ سر صدام قرار گرفتند برای این بود که جمهوری اسلامی را از بین ببرند؛ هدف، فتح خرمشهر یا قصر شیرین یا مانند اینها نبود، هدف این بود که بیایند؛ کمااینکه همان اول کار صدام گفت که ما امروز اینجا مصاحبه می‌کنیم، یک هفته‌ دیگر در تهران مصاحبه خواهیم کرد؛ این‌جوری برنامه‌ریزی کرده بود. یعنی جنگ تحمیلی یک توطئه‌ عظیم بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی تازه پدید آمده بود.

جمهوری اسلامی، آن روز نه نیروهای مسلح‌ منظمی داشت و نه دستگاه اطلاعاتی منسجمی. اول انقلاب بود، همه‌چیز به‌هم ریخته بود. جمهوری اسلامی تنها چیزی که داشت، ملت باایمان و رهبر مقتدری مثل امام بزرگوار بود؛ این تنها چیزی بود که ملت داشت. فرانسه پیشرفته‌ترین هواپیماها و بالگردهای خودش را به عراق داد؛ همین کشور آلمان، سلاح شیمیایی در اختیار رژیم صدام گذاشت برای اینکه بتواند در جبهه‌های جنگ از مواد شیمیایی استفاده کند.

انگلیس‌ها کمک کردند، آمریکایی‌ها کمک کردند، نقشه‌های جنگی و ماهواره‌هایشان کمک کردند، همه‌ دستگاه‌های شیطانی عالم به این شیطان بدبخت متکبر مغرور خودخواه یعنی صدام کمک کردند. تلاش کردند که این جنگ به وجود بیاید و ادامه پیدا کند و با پیروزی عراق تمام بشود. البته همه‌ این تلاش‌ها مثل تیری بود که به سنگ بخورد، علی‌رغم همه‌‌ کمک‌هایی که طی هشت سال به عراق شد، نتوانستند یک وجب از خاک جمهوری اسلامی را در اختیار بگیرند، در طول هشت سال، ملت ایران بر تمام این قدرت‌ها پیروز شد.

«در دیدار جوانان شرکت کننده در کاروان‌های راهیان نور 19 اسفند 1396»

رشد علمی ایران به برکت انقلاب

جوان‌های ما [در ابتدای جنگ تحمیلی] در نیروی هوایی، همت کردند و وارد میدان شدند؛  دست‌های معجزه‌گر خودشان را به کار انداختند و همان هواپیماهایی که به ما گفته می‌شد زمین‌گیر خواهند شد، تا آخر جنگ کار کردند و تا امروز هم همان‌ها دارند کار می‌کنند. این معجزه‌ دست‌ها را انقلاب به‌وجود آورد. انقلاب به ایرانی شخصیت داد، هویت داد، جرئت داد، او را تشویق کرد به اینکه نیروی درونی خودش را به کار بیندازد. نتیجه این شده که ما در بین این‌همه کشور دنیا در رتبه‌ پانزدهم علمی قرار بگیریم؛ این خیلی حرف بزرگی است. ایران بعد از انقلاب با فشار جنگ، با تحریم، با این‌همه مشکلات توانست خودش را برساند به این سطح؛ این را انقلاب به ما داد. این توانایی‌ها را، [این‌] «هر کاری میتوانید بکنید» را از انقلاب و نیز از تأمین‌کنندگان امنیت کشور بدانید.

«در یدار شرکت کنندگان در نهمین همایش ملی «نخبگان فردا» 22 مهر 1394»

شهیدباقری و باکری؛ نمونه بروز استعدادها در دفاع مقدس

مسئله دفاع مقدس علاوه بر اینکه یک آزمون بزرگی برای ملت ایران بود، آزمونی برای بروز استعدادها هم بود، دفاع مقدس وسیله‌ای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسان‌ها، به شکل عجیبی بروز کند. مثلا در سپاه، شما ملاحظه می‌کنید یک جوانی وارد میدان جنگ می‌شود در حالی که از مسائل نظامی هیچ اطلاعی ندارد و وارد نیست، در ظرف یک سال، یک سال و نیم، دو سال تبدیل می‌شود به یک استراتژیست نظامی؛ این خیلی مهم است.

مثلا فرض کنید شهید حسن باقری بلاشک یک طراح جنگی است. هرکس منکر این معنا باشد، اطلاع ندارد؛ والا کسی اطلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعاً این جوان بیست و چند ساله یک طراح جنگ است. این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است! این خیلی نکته مهمی است. مثلا شهید باکری؛ ایشان در آغاز جنگ یک جوان دانشجو است که تازه فارغ‌التحصیل شده؛ حالا چند ماه یا یک مدتی هم در پادگان‌ها گذرانده، بعد هم به دستور امام که [گفتند] از پادگان‌ها بیایید بیرون، آمده بیرون.

مثلا مهر ماه سال ۵۹ شهید باکری یک چنین حالتی دارد. بعد شما نگاه کنید در عملیات بیت‌المقدس، در عملیات خیبر، قبل آن در عملیات فتح‌المبین، این جوان یک فرماندهی زبده نظامی است که می‌تواند یک لشکر را، در بعضی جاها یک قرارگاه را حرکت بدهد و هدایت کند و کار کند. این عجیب نیست؟ این معجزه نیست؟ اینها معجزه انقلاب است.

این جوان‌ها توانستند یک ارتش مجهز پشتیبانی‌شده‌ از سوی قدرت‌های بزرگ را، با آن همه ساز و برگ در عملیات‌های فوق‌العاده عجیبی، آن‌چنان در محاصره بیندازند که آن‌ها خودشان حیرت کنند. فرض کنید در عملیات فتح‌المبین طراحی‌های همین نیروهای جوان ما، همین بچه‌های ما موجب شد که دشمن ناگهان احساس کند که این نیرویی که در مقابل او است و دارد با او می‌جنگد، از پشت سر دارد به او حمله می‌کند. این مهم نیست؟ این کوچک است؟ این قابلیت ندارد که درباره آن کار شود، فکر شود، تحقیق شود، کار هنری شود؟

در عملیات بیت‌المقدس دو سه لشکر مجهز دشمن ناگهان احساس می‌کنند در محاصره قرار گرفتند؛ در این صحرای منطقه‌ خوزستان از شمال دارد به آن‌ها حمله می‌شود، از شرق دارد به آن‌ها حمله می‌شود، از این طرف دارد به آن‌ها حمله می‌شود.

پس اهمیت و صحت طراحی‌های جوان‌های ما، این استعدادهای برجسته، از جمله اینجا معلوم شد که یک لشکر مجهز، یک نیروی مسلح از همه جهت مجهز که هم ژنرال‌های کارکشته و قدیمی و افسران برجسته به قول خودشان داشتند، هم از طرف دشمنان ما در سطح جهانی به این‌ها کمک می‌شد، به این‌ها دستور داده می‌شد، روش یاد داده می‌شد، حتی تاکتیک به این‌ها تعلیم داده می‌شد؛ این ارتش آن‌چنانی در مقابل طراحی‌های جوان‌های ما دست و پایشان بسته می‌شد، کم می‌آوردند و مغلوب می‌شدند؛ این دلیل چیست؟ این دلیل این است که کار در اینجا دارای یک‌چنین عظمت و اهمیتی است.

«در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت سراداران و 10 هزار شهید استان مازنداران 25 آذر 1392»

همان لباس سربازی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

همان لباس سربازی

مهر ۱۳۵۹ در یک هواپیما با مرحوم چمران وارد اهواز شدیم. دوستانی که آن‌جا در لشکر ۹۱ زرهی خوزستان بودند، گفتند: «الان میدان برای شکار تانک و کارهای چریکی هست.» ایشان گفت: «از همین حالا شروع می‌کنیم.» تعدادی لباس سربازی آوردند که اینها بپوشند. یکدست لباس سربازی آوردند، پوشیدم. لباس خیلی گشادی بود. خیلی به تن من نمی‌خورد. چند روزی که گذشت، یکدست لباس درجه داری برایم آوردند که اتّفاقاً علامت رسته زرهی هم روی آن بود. رسته‌های دیگر گله می‌کردند که چرا لباس شما رسته توپخانه و پیاده و ... نیست؟ لذا آن علامت رسته زرهی را کندم. لباس پوشیدم و تفنگ هم خودم داشتم... کلاشینکف خودم، کلاشینفک مخصوصی است که بر خلاف کلاشینکفهای دیگر، یک خشاب پنجاه تایی دارد... همان شبِ اوّل رفتیم به عملیات.

هر دفعه هم که می‌آمدم تهران می رفتم خدمت امام گزارشی عرض می‌کردم. اوّلین باری که با این لباس که البته رویش قبا پوشیده بودم رفتم خدمت امام، ایشان شدیداً متاثر شدند و ابراز خشنودی و خوشحالی کردند. گفتند یک روزی بود که این لباس جندی و سربازی خلاف مروّت محسوب می شد. امّا امروز روحانیت اسلام افتخار می کند که این لباس را می پوشد.

لباس نظامی و اسلحه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نمایشگاه در لباس سربازی در معرض بازدید قرار گرفت.