شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

روحانی؛ فداکار؛ روشنفکر

روحانی؛ فداکار؛ روشنفکر

شهید محمد مفتح از روحانیون مبارز و روشنفکری بود که در جریان مبارزات انقلاب اسلامی به تبیین فکری نهضت مشغول بود. از خصوصیات ایشان آگاهی به نیازهای زمان و قدرت ارتباط گیری با نسل جوان و دانشجو بود. ایشان بعد از انقلاب، سرپرستی دانشکده الهیات دانشگاه تهران را عهده‌دار شد و در ۲۷ آذر ۱۳۵۸ به دست گروه منحرف فرقان به شهادت رسید، به همین دلیل این روز را روز «وحدت حوزه و دانشگاه» نامیدند. به همین مناسبت بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR گزیده‌ای از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ی شهید مفتح را مرور می‌کند.

* از سال ۳۷ در قم با شهید مفتح آشنا شدم
شهید مفتح یکی از مظاهر آن فرهنگی بود که اسلام را در مرحله‌ی عمل، به فردها و زاویه‌ها و خلوت‌ها محدود نمی‌کرد و در مرحله‌ی معرفت و تحصیل به حوزه‌ها و مسجدها، اسلام را با همان شؤون و همه‌جانبگی‌اش در اعتقاد و عمل، در معرفت و تحقق می‌فهمید و به دنبال او تلاش می‌کرد. بنده از وقتی رفتم قم و شهید مفتح را شناختم، که البته آن وقت ایشان جزو فضلا بودند، سال سی‌وهفت، من تازه از مشهد رفته بودم. یکی از چهره‌های فاضل و برجسته بود و یکی از روحانیون متجدد بود. یعنی جزو کسانی بود که معتقد بود، حوزه‌ی علمیه باید این حصاری را که به دور خودش کشیده، باز کند. هم راه بدهد، هم راه بیاید، هم بر ابعاد بینش جهانی خودش بیفزاید، دنیا را بشناسد، دانشها را، دانشمندها را، جریانها را، مسائل سیاسی را، مسائل فرهنگی نوین را، چیزهایی را که در میان آنها دشمنهای ما و دشمنی‌های ما و دوستها و دوستی‌های با ما را وجود دارند، اینها را بداند.
بیانات در مراسم سالگرد شهادت دکتر مفتح ۱۳۶۴/۰۹/۲۶
http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/44426/mofateh-10.jpg
* شهید مفتح برای یافتن آفاق جدید زندگی در قرآن و اسلام مبارزه می‌کرد
[شهید مفتح] معتقد به مبارزه بود. آن روزها هنوز مبارزه‌ی سیاسی قوی و عمیقی در حوزه نبود. و انقلاب و نهضت روحانیت هنوز شروع نشده بود، اما مبارزه‌ی برای گسترش فکر اسلامی و مبارزه برای پیدا کردن مفاهیم جدید در اسلام وجود داشت. مبارزه بود، این هم یک مبارزه بود. چون یک عده‌ای با همین هم مخالفت می‌کردند، چه در داخل حوزه‌ها و چه در بیرون از حوزه‌ها، واقعاً یکی از دشوارترین مبارزه‌ها همین بود که اسلام‌شناسان، آگاهان به معارف الهی و قرآنی گفتگو کنند تا آفاق جدید زندگی را، تا جهاد را، تا سیاست را، تا جامعه را، تا نظام اجتماعی را، تا انسان را و زندگی انسان را در قرآن و در اسلام پیدا کنند. و این چیزی بود که آن روز متخصصین فرهنگ دین و معرفت دینی به آن اهتمام زیادی نداشتند. یک عده‌ای تلاش می‌کردند و این افکار جدیدی را که در دنیای اسلام مطرح شده بود، آنها را یاد بگیرند و در قرآن جستجو کنند. و روایح زندگی‌بخش قرآنی را درک کنند. یک عده‌ای با این مخالفت می‌کردند، هم در بیرون از حوزه‌ها، آن درسهایی که با بیداری روحانیت و بیداری پرچمداران دین و فقه مخالف بودند، هم در داخل حوزه‌ها، آن کسانی که دیدگاههای وسیعی آنچنانکه شایسته‌ی معرفت اسلامی بود نداشتند. پیشروان این حرکت، همین عده‌ی معدودی بودند که اسم آنها در صدر سلسله‌ی شهدای انقلاب ما هم به صورت افتخارآمیزی ثبت و ضبط است. البته علمای بزرگ اسلام و آگاهان از معارف عمیق اسلامی هیچ وقت غافل از معارف انسان‌ساز و جامعه‌ساز و جهان‌ساز اسلام نبودند.
بیانات در مراسم سالگرد شهادت دکتر مفتح ۱۳۶۴/۰۹/۲۶
http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/44426/mofateh2-.jpg
* شهید مفتح از پیشروترین عناصر روشنفکری انقلابی حوزه‌ها بود
حوزه‌ها علی‌رغم وجود یک چنین مشعلداران روشنگری‌ها و روشنفکریهای اسلامی [مانند آیت‌الله بروجردی، علامه طباطبایی، امام خمینی و...]، در آن سطحی و حدی که مناسب زمان بود در زمینه‌های روشنفکری واقعاً نبودند. یک عده‌ای بودند افراد فاضل، مؤمن، روشن‌بین، آگاه، جوان، فعال، نترس، با محرومیتهای خاص حوزه بساز و از خیلی چیزها پرهیزنکن که خیلی‌ها پرهیز می‌کردند. و اینها در حقیقت پیشروان حقیقی حرکت فکری جدید حوزه‌اند. این شهدای عزیزی که ما از اوّل انقلاب تا حالا داریم جزو اینهایند. مرحوم شهید مفتح از این جمله است ، شگفتا که پیشروترین عناصر روشنفکری انقلابی حوزه‌ها اولین شهدای هنگام به ثمر رسیدن این انقلاب را هم تشکیل دادند و این نشانه‌ی صداقت این دلها و زبانها و حقانیت این راه است.
بیانات در مراسم سالگرد شهادت دکتر مفتح ۱۳۶۴/۰۹/۲۶

* شهید مفتح از سخنرانان پرشور و روشنفکر در دوران مبارزات بود
مرحوم مفتح هنگامی که نهضت روحانیت و نهضت اسلامی شروع شد و مبارزات حادّ روحانیت در سالهای چهل‌ویک، چهل‌ودو و بعد از آن یکی از روحانیون با نام و نشان که عملاً در صحنه‌های مبارزه بود و با سخنرانی و بیان حقایق تلاش خودش را به صورت خیلی قوی ابراز می‌کرد، مرحوم مفتح بود. ایشان منبر گرم و گیرائی هم داشتند ظاهراً من ندیده بودم، آن وقتها مسافرت می‌کردم، آبادان می‌رفتم که جای حساسی بود و دستگاه هم روی آن جاها خیلی حساس بود و جاهای دیگر مسافرت می‌کردم، تهران هم که بودند یا می‌آمدند سخنرانی می‌کردند. یکی از آن گویندگان پرشور فاضل روشنفکر و آگاه به مسائل اسلام و انقلاب، یک چنین عنصری بود از ابعاد کار انقلابی و کار مبارزی.
بیانات در مراسم سالگرد شهادت دکتر مفتح ۱۳۶۴/۰۹/۲۶
http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/44426/mofateh-1.jpg

* شهید مفتح با افکار ضداسلامی در دانشکده الهیات مقابله می‌کرد
در دانشکده‌ی الهیات حضور این شهید عزیز [شهید مفتح] در دوران اختناق یک حضور بسیار بابرکتی بود. هم از نظر رشد و اشاعه‌ی تفکرات اسلامی عمیق و جدید، هم از لحاظ مقابله‌ی با امواج خنثی‌سازی حرکت دانشکده‌ی الهیات، در خود این دانشکده یک امواج ضد اسلامی وجود داشت. شاید به عمد مراکز فکری ضد اسلامی در این‌جا کاشته شده بود، بوجود آورده شده بود. برای این‌که از داخل خود دانشکده‌ی الهیات که دانشکده‌ای برای ساختن عالم ضد الهی یا لااقل کم‌اعتقاد به الهیات بیرون بیاید، اینکار شده بود و وجود داشت. بنده همان وقت هم باور نمی‌کردم که حضور بعضی از اساتیدی که جزو پایگاههای الحاد، از لحاظ فکری شمرده می‌شدند در دانشکده‌ی الهیات یک چیز تصادفی باشد. به نظر من یک چیز تعمدی می‌آمد. و این یک واقعیتی بود که آن روز وجود داشت.
بیانات در مراسم سالگرد شهادت دکتر مفتح ۱۳۶۴/۰۹/۲۶

* شهید مفتح مقابل اهانت برخی اساتید به مسائل اعتقادی اسلام برخورد شدید می‌کرد
مرحوم شهید مفتح و همچنین شهید مطهری جزو کسانی بودند که ملجأ و ملاز جوانهای دانشجوی مسلمان بودند. آن کسانی که می‌خواستند واقعاً اسلامی باشند، اسلامی بیاندیشند، اسلام را یاد بگیرند، الهیات را بفهمند، و آن چیزی که فرض می‌شد که دانشکده‌ی الهیات برای آن بوجود آمده، آن بشوند، این دو شهید عزیز سالیان متمادی این‌جا ملجأ بودند، و تحرک داشتند، و مخصوصاً مرحوم شهید مفتح خیلی هم بی‌پروا که مرحوم مطهری برای من نقل می‌کردند از برخورد شدید ستیزه‌آمیز بعضی از اساتید با ایشان و ایشان با بعضی از اساتید این‌جا به مناسبت همین مسائل بنیانی فکری و اعتقادی و این‌که این‌جا اهانت می‌شد به بعضی از مقدسات حتی بوسیله‌ی همان کسانی که به گمان من تعمّد بود در گذاشتن اینها، و این شهید عزیز بی‌مهابا و بدون رعایت بعضی از ملاحظات و با کنار گذاشتن آن متانت ظاهری‌ای که یک استاد برای خودش قائل است، برخورد کرده بود و در مقابل آن مسائل ایستاده بود. یک چنین شخصیت انصافاً همه‌جانبه‌ای بود، این عزیز بزرگوارمان.
بیانات در مراسم سالگرد شهادت دکتر مفتح ۱۳۶۴/۰۹/۲۶
http://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/44426/mofateh-3.jpg

* شهید مفتح حلقه وصلی میان دانشجویان و روحانیون بود
مرحوم شهید مفتّح علاوه بر این که یک روحانی برجسته و فداکار و روشنفکر و آشنای به نیاز زمان بود، خصوصیتی داشت که در تعداد معدودی از فضلای آن زمان این خصوصیت دیده میشد. آن، قدرت ارتباطگیری با نسل جوان و دانشجویان و کسانی بود که مایل بودند پیام دین را با زبان روز از یک روحانی و یک عالم به دین بشنوند. لذا هم در دوران قبل از انقلاب و هم بعد از پیروزی انقلاب، میدان کار این مرد روحانی بزرگوار، غالباً منطقه جوانان - بخصوص دانشجویان - بود؛ هم در مساجدی که ایشان حضور پیدا میکرد و هم در سخنرانیهایی که در محیط کار و شغل معمولی خود داشت. تصادفی هم نیست که روز اتّحاد دانشجو و روحانی، یا حوزه و دانشگاه، روز شهادت ایشان قرار داده شد؛ چون انصافاً حلقه وصلی بود که متناسب با چنین خصوصیتی مینمود. خدای متعال پاداش این شهید عزیز را داد، و آن شهادت بود. شهادت پاداش بزرگ و اجر عظیمی است و خدای متعال بندگان صالح خود - از جمله این بنده صالح - را از این اجر محروم نکرد. امیدواریم که درجاتش روز به روز عالی باشد.
بیانات در خطبه‌های نمازجمعه ۱۳۷۸/۰۹/۲۶

* هفته‌ی «وحدت حوزه و دانشگاه» یکی از برکات شهادت شهید مفتح است
شهید مفتح کم‌نمود و کم‌تظاهر اما پرحضور و پرتحرک بود. اسمش کمتر برده می‌شد اما آثارش خیلی جاها بود. یکی از آنها دانشگاه بود و یکی از آنها حوزه. آنها که یاد آن عزیز را گرامی داشتند و با او انس گرفتند می‌دانند که حضور شهید مفتح در سالهای تاریک اختناق در پایگاههای مقاومت و معرفت و فرهنگ انقلابی، یعنی مساجد، یک حضور نمایان و کم‌نظیر بود، هر جا او بود پایگاه بود. همان وقتها مسجد قبا معروف بود، مسجد جاوید معروف بود، که آثار شهید مفتح بود. اسم خود این عزیز کمتر آورده می‌شد. با این‌که آنها از برکات او بودند. حالا هم همانجور است، هفته‌ی «وحدت حوزه و دانشگاه» معروف است. مفتح لابلای یادهای این هفته گم می‌شود، یادش فراموش می‌شود. این جزو افتخارات اوست که آثارش از اظهاراتش از منیت‌هایش همیشه بیشتر و مشهودتر بوده است.
بیانات در مراسم سالگرد شهادت دکتر مفتح ۱۳۶۴/۰۹/۲۶

زندگینامه مرحوم آیت الله مومن؛ عضو مجلس خبرگان رهبری و فقهای شورای نگهبان

زندگینامه مرحوم آیت الله مومن؛ عضو مجلس خبرگان رهبری و فقهای شورای نگهبان

محمد دانش‌زاده قمی مشهور به محمد مؤمن، روحانی و فقیه ایرانی در  سال ۱۳۱۶ در قم به دنیا آمد.  او از مجتهدین معاصری بود که از اواسط دوره اول شورای نگهبان  از سال ۱۳۶۲ با حکم بنیانگذار کبیر انقلاب سید روح‌الله موسوی خمینی به عضویت فقهای شورای نگهبان منصوب شد و  تا پایان حیات خود در این شورا عضویت داشت و آخرین بار در ۲۵ تیر ۱۳۹۲ بود با حکم رهبر معظم انقلاب در سمت خود به عنوان فقیه شورای نگهبان ابقاء شد. در این نوشتار قصد داریم زندگی او به صورت کوتاه  بررسی کرده و سوابق علمی و مبارزاتی او را با یکدیگر مرور کنیم.


 آیت‌الله محمد مومن، در روز پنج شنبه، دهم ذی‌القعده سال ۱۳۵۶ هجری قمری برابر با ۲۳ دی ۱۳۱۶ هجری شمسی در خانواده‌ای مذهبی و علاقه‌مند به خاندان مکرم پیامبر اسلام (ص) در شهر قم چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم حاج عباس مؤمن که فردی سرشناس و مورد اعتمادمردم بود، با پیشه کشاورزی روزگار می‌گذراند و نزدیک به صد سال زیست و سرانجام در سال ۱۳۷۷ هجری شمسی دار فانی را وداع گفت. مادر او نیز زنی پاکدامن و وارسته بود که چهار سال پیش از پدرش یعنی در سال ۱۳۷۳ در گذشته بود. پدر و مادر ایشان نیز متولد قم بودند و تا آنجا که خود از آن اطلاع داشت، خاندانش حدود ۲۰۰ سال بود در قم سکونت داشتند. کودکی آیت‌الله مومن با تنگی معیشت خانواده همراه بوده، به گونه‌ای که ایشان را برای آینده‌ای پر از جهاد و مبارزه آماده ساخت.

تحصیلات خود را در هفت سالگی آغاز کرد و در مکتب خانه‌ای واقع در محله «باغ پنبه» قم، به فراگیری قرآن مشغول شد، پس از آن به مکتب دیگری رفته در آنجا کتاب نصاب الصبیان و برخی از کتب دیگر را آموخت. پس از مدتی با سفارش برخی به پدر ایشان و موافقت پدر، تحصیلات خود را در مدارس اسلامی و ملی آن زمان، به تحصیل علوم دبستانی اشتغال پیدا کرد و در مدت دو سال تا کلاس ششم ابتدائی تحصیل کرد،بعد از آن سال اول دبیرستان را خواند، به دلیل کم بودن سن قانونی نتوانست در آزمون پایان سال شرکت کند.

در سال ۱۳۳۲ به تحصیل علوم دینی روی آورد و طی دو سال، ادبیات عرب، بخش بسیاری از «مطوّل» و همه «معالم الاصول» را فرا گرفت و هم زمان، به دلیل تنگی معیشت خانواده، به آموزگاری نیز می‌پرداخت. پس از آن، با توسل به حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع) و امام عصر (عج) توانست رضایت پدر خود را جلب نماید و صرفاً به تحصیل علوم دینی بپردازد. «شرح لمعه» و «قوانین الاصول» را در طی یک سال فرا گرفت و «مکاسب» و «رسائل» شیخ انصاری را پس از دو سال به اتمام رساند و در ششمین سال تحصیل، جلد اول «کفایه» را آموخت و در درس خارج اصول و فقه شرکت جُست. هم زمان با تحصیلات فقهی و اصولی، به تحصیل حکمت الهی و فلسفه نیز می‌پرداخت و «شرح منظومه» سبزواری و «الهیات شفا» و بخش عمده «اسفار» را فرا می‌گرفت.

در اواخر سال ۱۳۴۲ برای تحصیل عازم نجف اشرف شد و به مدت شش ماه از محضر استادان حوزه علمیه بهره‌های فراوان برد و سپس به ایران بازگشت و تا سال ۱۳۵۳ به تحصیل خود ادامه داد.



حضرت آیت‌الله مؤمن در دوران تحصیل خود از محضر استادان برجسته‌ای بهره برده است؛ از جمله «شرح منطق» حاجی سبزواری را نزد «حاج شیخ محمد واعظ زاده» و «مکاسب» شیخ انصاری را نزد آیت الله مشکینی و آیت الله شاه آبادی و شیخ ابوالفضل خوانساری و دیگر اساتید آن زمان فرا گرفت همچنین «رسائل» شیخ انصاری را نزد «آیت الله حاج شیخ محمد شاه آبادی» و جلد اول «کفایه الاصول» را نزد مرحوم «آیت الله سلطانی» و مقداری از جلد دوم آن رانزد مرحوم «آیت الله حاج میرزا محمد مجاهدی تبریزی» فرا گرفت.

وی در درس اصول حضرت امام خمینی (ره) شرکت کرد و چند ماهی نیز در درس فقه آیت الله بروجردی حاضر شد و سپس به درس خارج فقه امام(ره) که در باره «مکاسب محرمه و بیع» بود، رفت و پایه‌های استنباط فقهی خود را نزد آن بزرگوار مستحکم کرد. پس از تبعید امام (ره) در سال ۱۳۴۲، به درس فقه و اصول «آیت‌الله محقق داماد» رفت و پس از آن مرحوم، از درس خارج فقه «آیت‌الله حاج آقا مرتضی حائری» بهره برد.

استاد او در «فلسفه» و «شرح منظومه» سبزواری، مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی (ره) بود و بعد از آن برای تحصیل الهیات «شفا» و «اسفار» به درس «علامه سید محمد حسین طباطبایی» (ره) رفت و سال‌ها به حضور در درس تفسیر ایشان نیز توفیق یافت. ایشان عمده استادان خود را در حوزه، مرحوم امام، مرحوم محقق داماد و مرحوم شیخ مرتضی حائری می‌داند و درباره آن‌ها می‌گوید: «این سه بزرگوار، صرف باز گو کردن در نظرشان نبود؛ بلکه تحقیقی بحث می‌کردند؛ مخصوصاً امام که وقتی مسأله‌ای را می‌خواست طرح بکند، مانند این بود که اصلاً خودش می‌خواهد این مسأله را عنوان کند. با کمال دقت مطرح می‌کردند و حرفهای علمای دیگر را مطرح می‌کردند و نقض و ابرام می‌کردند و طلبه را اجتهادی بار می‌آوردند».




از هم مباحثه‌ای‌های آیت‌الله مومن، می‌توان از «آیت الله حاج میرزا ابوالحسن مصلحی اراکی» (فرزند آیت‌الله اراکی)، «آیت‌الله طاهری خرم آبادی»، «آیت‌الله حاج سید محمد حسینی کاشانی»، «مرحوم ربانی املشی»، «شهید حیدری نهاوندی» و «استاد حاج شیخ حسن تهرانی» نام برد. همچنین شاگردان بسیاری از محضر ایشان، کسب فیض نموده‌اند که در بین آنها، می‌توان از  «حسن روحانی»، دبیر شورای امنیت ملی، «حجت‌الاسلام والمسلمین فیاضی»، «حجت‌الاسلام والمسلمین ناظم زاده»، «حجت‌الاسلام والمسلمین برهانی» و «حجت‌الاسلام والمسلمین اختری»، سفیر ایران در سوریه نام برد. اینان برخی از شاگردان وی بوده که در مباحث سطح عالی از تدریس وی بهره بردند. همچنین در درس خارج اصول و فقه ایشان، فضلای متعددی شرکت کرده‌اند که عده‌ای از آن‌ها هم اکنون به تدریس خارج فقه و اصول و سطوح عالی حوزه اشتغال دارند.

زندگی آیت‌الله محمد مؤمن با تلاشهای علمی و فرهنگی فراوانی همراه است. ایشان در طی سالهای متمادی به تربیت طلاب جوان همت گماشته است و در این میان، شاگردان ممتازی را به جامعه علمی و سیاسی کشور تقدیم داشته است. ایشان پس از فراگیری یک دوره کامل اصول، به تدریس چند دوره «رسائل» شیخ انصاری، مقداری از «مکاسب» و «شرح تجرید الاعتقاد»، «بدایة‌الحکمه» و «نهایة‌الحکمه» و بخشی از «اسفار و عرشیه» نائل آمد. با پیروزی انقلاب اسلامی و کم شدن حجم مسؤولیتها، در سال ۱۳۶۲ به تدریس درس خارج اصول پرداخت که هم اکنون به تدریس دورة سوم آن اشتغال دارد. تدریس بحث معاملات «تحریرالوسیله» حضرت امام خمینی (ره)، کتاب قضا و شهادات و عمده حدود و مسائل مستحدثه در قالب درس خارج فقه از دیگر برنامه‌های درسی ایشان برای پرورش طلاب جوان و طالب اجتهاد بوده است ایشان هم اینک به تدریس مبحث حکومت اسلامی نیز مشغول است.

از آیت الله مؤمن، آثار فراوانی در مطبوعات به چاپ رسیده است. همچنین ایشان در زمینه علوم اسلامی کتب شایان توجهی به جامعه علمی کشور تقدیم  کرده است که به برخی از آن‌ها می‌توان به  تقریرات درسهای اصول، مکاسب محرمه و بیع حضرت امام خمینی (ره) با حواشی معظم له بر آن، تقریرات درس مرحوم آیت الله محقق داماد در مبحث صوم و صلات، یک دورة کامل اصول فقه استدلالی با نام «تسدید الاصول»، ده رساله فقهی در موضوعات و مسائل مستحدثه با نام «کلمات سدیده»، ولایت امام و پیامبر (ص) بر امر قانونگذاری کلی، ولایت امام و پیامبر (ص) بر جامعه اسلامی و حاشیه بر اسفار و شواهد الربوبیّه اشاره کرد.

از دیگر فعالیتهای علمی و فرهنگی ایشان می‌توان از تدوین و تنظیم آیین نامه‌های داخلی شورای مدیریت حوزه علمیه قم یاد کرد که در دوره تصدی ایشان انجام گرفت و هم اکنون با همت مسئولان آن مرکز سیر تکاملی خویش را می‌پیماید.

دفتر زندگانی آیت الله محمد مومن، پیش و پس از انقلاب، سرشار از مبارزه و هدایتهای سیاسی است. در حدود سال ۱۳۴۳ در مجلس آن روز، لایحه کاپیتولاسیون مطرح شد. به دنبال این قضیه، امام خمینی (ره) در نطق‌های آتشین خود، ضمن محکوم کردن این مسأله، همه مسلمانان و علمای اسلام را به مبارزه با آن دعوت کردند.

رژیم شاه که از افشاگریهای امام خمینی (ره) می‌هراسید ایشان را دستگیر و پس از دو ماه آن بزرگوار را در منزلی در قیطریه تهران محصور و ممنوع الملاقات می‌کند در اواخر سال ۱۳۴۲ به قصد زیارت عتبات عالیات و حضور در درس خارج علماء نجف اشرف به عراق مشرف شد و نزدیک ۶ ماه این سفر به طول انجامید پس از آن در مرداد ماه ۱۳۴۳ به ایران مراجعت می‌کردند.

به دنبال دستگیری مجدد حضرت امام (ره) و تبعید به ترکیه، آیت الله مؤمن به عنوان سفر زیارتی قصد تشرف به نجف اشرف داشت را که مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری از ایشان خواست تا پیامی را به «آیت الله سید محسن حکیم» ابلاغ نماید. قرار بود آیت الله مؤمن این پیام را از طریق امام موسی صدر (ره) یا حاج شیخ نصرالله خلخالی (ره) به سمع آیت‌الله حکیم برساند. پیام این بود که هم اکنون، حاج آقا روح‌الله (حضرت امام خمینی) در صف مراجع تقلیدند و دستگیری و تبعید ایشان، در واقع، توهین به مرجعیت شیعه خواهد بود. از این رو، لازم است آیت‌الله سید محسن حکیم، نسبت به این مسأله واکنش نشان داده، خواستار بازگشت ایشان و رفع تبعید معظم له شوند.

از فعالیتهای دیگر که در کارنامه مبارزاتی آیت الله مؤمن می‌درخشد، رساندن مفاد نامه تعدادی از اعضای جامعة مدرسین حوزه علمیه قم، مبنی بر اعلام مرجعیت امام خمینی (ره) به دست امام خمینی (ره) بود. مفاد این نامه را آیت‌الله مومن، در نجف اشرف به محضر امام (ره) تقدیم کرد. امام خمینی (ره) که همیشه از قبول مرجعیت و عناوینی این گونه سرباز می‌زد، ابتدا بدان اعتراض می‌کند. آیت‌الله مومن با بیان وضعیت حساس آن دوره، جنبه‌های سیاسی و مبارزاتی این تصمیم را خدمت امام (ره) عرض می‌نماید و به ایشان عرض می‌کند علت تصمیم اعضاء جامعه مدرسین مبنی بر اعلام مرجعیت این است که آن‌ها تنها حضرتعالی را برای مقابله با رژیم فاسد شاه صالح می‌دانند از این رو وظیفه خود دانستند تا حضرتعالی را به عنوان مرجع تقلید معرفی کنند. بدین گونه امام (ره) در برابر این اعلام مرجعیت، سکوت می‌فرماید.




حضور ایشان در جلسات جامعه مدرسین، در پیش از انقلاب، و پی‌گیری مصوبات و بیانیه‌های آن از فعالیتهای درخشان ایشان است که سرانجام به دستگیری و تبعید ایشان در سال ۱۳۵۳ منجر شد. ایشان به سه سال اقامت اجباری در شهداد کرمان محکوم شد که پس از گذراندن هفت یا هشت ماه اقامت در شهداد بقیه مدت را در تویسرکان به تبعید گذراند، اما تبعید ایشان باعث نشد که افشاگری‌ها و مبارزات سیاسی ایشان پایان یابد؛ بلکه در آنجا نیز با بیان احکام اسلامی و در لابلای آن، مسائل مهم انقلاب، ماهیت رژیم شاه را بر مردم آشکار می‌کردند و آن‌ها را به تقلید و پیروی از مرجعیت شیعه، به ویژه امام خمینی (ره)، که در آن زمان پرچمدار مبارزه بود، دعوت می‌کردند.

با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، فعالیتهای آیت الله مؤمن در قالب مسؤولیتهای اجرایی و روشنگریهای درسی و اخلاقی ادامه یافت.

از جمله مهم‌ترین مسئولیتهای ایشان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی شامل مسؤولیت انتخاب و اعزام قضات شرع دادگاههای انقلاب در سراسر کشور به دستور حضرت امام خمینی (ره)،  ریاست دادگاه عالی انقلاب اسلامی،  عضویت شورای عالی قضایی، عضویت در شورای نگهبان با حکم امام خمینی (ره) در سال ۱۳۶۲ و ابقاء در آن مسؤولیت با حکم مقام معظم رهبری، مدیریت حوزه علمیه قم و عضویت در شورای عالی سیاستگذاری حوزه علمیه قم از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ و نیز عضویت در دوره چهارم شورای عالی حوزه علمیه قم، نمایندگی در دوره اول و دوم مجلس خبرگان رهبری از طرف مردم سمنان و در دوره سوم به نمایندگی از مردم قم و ریاست مجمع فقه اهل بیت (ع) نام برد.

آیت‌الله مؤمن که در اواخر عمر خود  به تدریس در حوزه علمیه قم اشتغال داشت و در مکتب اجتهاد و فقاهت، شاگردان مفیدی را به عالم اسلام تقدیم کرد.

آیت‌الله صافی و یک قرن نگهبانی از دین و انقلاب

آیت‌الله صافی و یک قرن نگهبانی از دین و انقلاب

22 خرداد سال 1365 امام خمینی (ره) در نامه‌ای به شورای نگهبان در خصوص دبیر این شورا نوشتند: "لیاقت و تعهدشان محرزست... و در مدت طولانی خدمت، آشنایی وافر به مسائل جاریه دارند."


امام در این نامه از فردی سخن می‌گوید که از شاگران آیت الله العظمی بروجردی، داماد آیت الله العظمی محمدرضا گلپایگانی و اولین دبیر شورای نگهبان و عضو مجلس خبرگان رهبری است که امروز صدساله شد.

«آیت‌الله لطف الله صافی گلپایگانی» 30 بهمن سال 1297 در شهر گلپایگان به دنیا آمد. پدرش مرحوم آیت‌الله آخوند ملا محمدجواد صافی است که علاوه بر تخصص، تحقیق، تالیف و تدریس در گرایش‌های مختلف علوم اسلامی مانند فقه، اصول، کلام، اخلاق و حدیث در زمینه شعر و خوشنویسی هم فعالیت داشت. مادر او نیز دختر "آیت‌الله آخوند ملامحمدعلی" شاعره و  عاشق اهل بیت علیهم السلام، است.

 از مشاورت آیت‌الله العظمی بروجردی تا مبارزه با طاغوت

آیت الله صافی گلپایگانی از دوره نوجوانی و در همان شهری که به دنیا آمد، تحصیلات دینی خود را آغاز کرد و کتب پایه "ادبیات عرب" را نزد "آخوند ملا ابوالقاسم (قطب)" آموخت و مباحث ادبیات، کلام، تفسیر، حدیث، فقه و اصول را تا پایان سطح در همان جا طی کرد. برخی از درس‌ها را نیز نزد پدرش آموخت.

او بیست و سه ساله بود که عازم قم شد تا در حوزه علمیه قم به تحصیل تکمیلات دینی بپردازد. پس از چند سال هم به نجف رفت تا از محضر اساتید حوزه نجف استفاده کند. او در مدت اقامت یک ساله در نجف، در کلاس‌های اساتیدی همچون آیات عظام شیخ محمدکاظم شیرازی، سید جمال الدین گلپایگانی و شیخ محمدعلی کاظمی حضور یافت و سپس مجدد به قم بازگشت و شاگرد آیت الله العظمی بروجردی مرجع تقلید جهانی شیعیان شد. او سپس مشاور ویژه و برجسته آیت الله العظمی بروجردی و از اصحاب خاص استفتاء ایشان شد. آن مرجع همچنین پاسخگویی به سوالات مهم و حساسی از جمله فقه و کلام شیعی و نیز نگارش کتاب ارزشمندی درباره "مهدویت" را که "منتخب الاثر" نام گرفت، به او واگذار کردند.

آیت الله صافی گلپایگانی در حوزه علمیه قم، در بحث‌ها و کلاس‌های آیات عظام سید محمدتقی خوانساری، حجت کوه کمره‌ای و صدر حضور پیدا کرد.


او پیش از آن که به سن 30 سالگی برسد، اجتهاد خود را طی نوشته‌ای از آیت‌الله العظمی سیدجمال الدین گلپایگانی دریافت کرد و بیش از 7 دهه عمر خویش را به تدریس و تحقیق در رابطه با فقه، اصول، کلام، حدیث و رجال پرداخت و بیش از 80 اثر به زبان‌های فارسی و عربی که برخی از آنان به زبان‌های دیگر هم ترجمه شده از وی منتشر شده است. آیت الله صافی گلپایگانی همچنین در زمینه ادبیات و تاریخ ایران و اسلام مطالعات داشته و شاعر هم است.

پیش از انقلاب اسلامی، فعالیت‌های وی موجب حساسیت ساواک شد و در نتیجه یکی از کتاب‌های وی که حاوی مطالبی در نقد فساد رژیم شاهنشاهی بود، توقیف شد. نشر برخی از کتاب‌های مهم او نیز که در دفاع از تشیع بود، در برخی از کشورهای عربی ممنوع شد.

** از نگهبانی انقلاب تا نگهبانی دین

با پیروزی انقلاب اسلامی، آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی به عنوان عضو مجلس خبرگان رهبری از سوی مردم انتخاب شد و در سال 1359 نیز با حکم امام خمینی (ره) به عضویت فقهای شورای نگهبان درآمد و پس از سرپرستی شورای نگهبان توسط آیت الله مهدوی کنی، وی به عنوان اولین دبیر شورای نگهبان انتخاب شد و از آذر 59 تا تیر 67، دبیر شورای نگهبان بود.


آیت الله العظمی صافی گلپایگانی تا زمانی که آیت الله العظمی محمدرضا گلپایگانی در قید حیات بود، علیرغم اصرارهای مکرر و با وجود اینکه آیت الله العظمی او را نمونه‌ای از اکابر فقهای معاصرین و صاحبان مقام علمی شامخ برشمرده و او را مجتهدی مسلم و عادل معرفی کرده بود، مرجعیت را نپذیرفت و پس از ارتحال پدر همسرش که خود بر پیکر ایشان نماز خواند، با اصرار علما و مردم، بالاخره مرجعیت را پذیرفت.

** "افراد می‌آیند و می‌روند؛ آنچه می‌ماند نظام و اسلام است"

او که در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نگهبان قانون اساسی جمهوری اسلامی بود، پس از آن در لباس مرجعیت نگهبان دین اسلام است.

وی در مقاطع مختلفی به دفاع از نظام و انقلاب و حریم ولایت پرداخته است. بعد از حوادث فتنه 88، وی 31 خرداد در دیدار با تعدادی از فقها و حقوقدانان شورای نگهبان با تشکر و تقدیر از ملت بزرگ ایران اظهار داشته بود "از حوادثی که بعد از انتخابات پیش آمده است بسیار متاثر و متاسف هستم و امیدوارم که به بهترین وجه مشکلات برطرف شود... اگر این دعواها ادامه پیدا کند بیم آن می‌رود که اصل نظام مورد تضعیف قرار بگیرد. اشخاص می‌آیند و می‌روند و آنچه می‌ماند نظام و در اصل، اسلام و حاکمیت آن است. البته من مطالب مهمی‌ را دارم که الان نمی‌توانم بیان کنم."

وی همچنین 12 مهر 88 در دیدار با  اعضای حزب مؤتلفه اسلامی، با اشاره به اینکه ولایت فقیه جامع‌الشرایط از افتخارات شیعه است اظهار داشتند: تقدم بر فقها و علما و دوری از آنها موجب ضلالت و گمراهی است. اگر بخواهیم نظام اسلامی محفوظ باشد باید دین خود را از آنان بگیریم و بدانیم امروز این نظام دشمنان زیادی دارد که همه می‌خواهند به آن ضربه بزنند.

منبع:سایت تسنیم

دیدار آیت الله حق شناس با امام زمان(عج) در مکه

دیدار آیت الله حق شناس با امام زمان(عج) در مکه

یکی از شاگردان و دوستان نزدیک فقیه عارف حضرت آیت الله حاج میرزا عبدالکریم حق شناس در گفت‌وگوی تلفنی خبرنگار لبیک با ایشان، خاطره‌ای ناگفته و درس‌آموز را از آن عالم ربانی بیان کرد که در ذیل از نظرتان می‌گذرد:


شاگرد آیت‌الله حق شناس گفت: مرحوم حاج آقا (آیت الله حق‌شناس) هنگامی که می‌خواستند به مکه مشرف شوند در فرودگاه مهرآباد از پرواز جا ماندند و مجبور شدند برای پرواز بعدی، به صورت تنها اعزام شوند.ایشان پس از پیاده شدن از هواپیما در عربستان (مکه) به دلیل اینکه کسی ایشان را نمی‌شناخت و کاروان خود را نیز گم کرده بود و ایشان نیز نمی‌دانست که محل اسکان کاروان و همراهان کجاست سوار بر تاکسی می‌شوند و راننده تاکسی نیز ایشان را در کنار یک کاروانی پیاده می‌کند و در طی این مسیر برخورد احترام آمیزی نیز با ایشان صورت نمی‌گیرد.حتی آن کاروان جایی مثل انباری که پیاز، سیب زمینی و.. در آن مکان بود را در اختیار آیت الله حق‌شناس قرار می‌دهد و می‌گویند شما زائر ما نیستی.

آیت الله حق‌شناس که به دلیل کهولت سن و وضعیت جسمانی از یک طرف و برخورد نامناسب افراد با ایشان "مضطر " شده بودند، در همان مکان (انباری هتل) به وجود مقدس صاحب الزمان (عج) توسل پیدا می‌کنند.

آیت الله حق‌شناس می‌گوید: تا به حضرت حجت(عج) توسل پیدا کردم، آقا‌(عج) تشریف آوردند، بلند شدم، تمام قد ایستادم، ایشان به من لبخندی زدند و 15 دقیقه آقا امام زمان را نگه داشتم و خدمتشان گزارش دادم که من از پرواز جاماندم، راه را گم کردم و...با من بدرفتاری کردند به من این چیزها را گفتند و می‌گویند تو از ما نیستی ....، حضرت(عج) در طول این مدت که به ایشان گزارش می‌دادم و درد و دل می‌گفتم تمام عرایض بنده را می‌شنیدند، پس از پایان عرایضم، حضرت حجت تشریف بردند، با رفتن امام زمان، ناگهان درب انباری باز شد و سر‌کنسول ایران در جده وارد شد و گفت که شما کجا بودید و ما دنبال شما بسیار گشتیم و...

سپس شاگرد آیت الله حق شناس پس از بیان این خاطره به نقل از آیت الله حق‌شناس ادامه داد: این در حالی بود که هیچ کس نمی‌دانست آیت الله حق‌شناس کجا هستند سپس با عزت و احترام فراوان با ایشان برخورد می‌شود و همه امکانات مهیا می‌شود.آیت الله حق‌شناس پس از بیان این خاطره می‌فرمودند: هر شخص مضطری در هر مکانی که باشد به حضرت بقیه الله متوسل شود، خود حضرت تشریف می‌آورند.

منبع:سایت عمارنامه

هرلفظی غیر"امام خامنه ای"جفاست به ایشان!

هرلفظی غیر"امام خامنه ای"جفاست به ایشان!

آیت الله جوادی:
رهبری نه پست است نه مقام!
بلکه امام جامعه است
درنماز بااقتدای چند نفرمیگوییم امام جماعت؛
چگونه به رهبرجهان اسلام نگوییم امام؟
هرلفظی غیر"امام خامنه ای"جفاست به ایشان!

آیت‌الله خامنه‌ای مانند "آفتاب" روشن است/ رهبر انقلاب مورد تأیید مراجع تقلید هستند

آیت‌الله خامنه‌ای مانند "آفتاب" روشن است/ رهبر انقلاب مورد تأیید مراجع تقلید هستند

مرجع معظم تقلید می‌گوید که شخصیت آیت‌الله خامنه‌ای مانند آفتاب، "روشن" است و خداوند عقل و هوشی به ایشان داده که توانستند کشور را مدیریت کنند.

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ــ عباس کلاهدوز و محمدعلی سافلی: خیابان صفاییه قم صفای دیگری دارد. علت آن نیز وجود حوزه‌های علمیه متعدد در این خیابان است و کوچه‌هایی که بر سر در آنها تابلوهایی است که تو را به بیوت فرزانگانی راهنمایی می‌کند که عمر خویش را به «قال الصادق(ع)» و «قال الباقر(ع)» و احیای شریعت گذراندند و به‌تعبیر پیامبر اکرم(ص) وارثان انبیا هستند.

یکی از همین "فقهایِ باصفایِ صفاییه" آیت الله سید محمدعلی علوی گرگانی است که سال‌هاست با حضور در بیتی ساده پاسخگوی سؤالات دینی مردم است.

این "عالمِ عامل" 77 سال پیش در نجف اشرف و در بیت فضیلت و تقوا متولد شد. پدر ایشان آیت‌الله سید سجاد علوی از فضلای حوزه نجف و مشاهیر خطه گرگان بود. پدرش، بارها به او گفته بود: "محمدعلى! تو با دیگر برادرانت تفاوت خواهى داشت و در آینده به مقامات عالیه خواهى رسید، چون تو را با توسل به ذیلِ عنایت امیرالمؤمنین(ع)، از خدا گرفته‏‌ام".

 زندگی آیت‌الله علوی گرگانی در یک نگاه

  • 1318: تولد در نجف
  • 1325: عزیمت به ایران و آغاز تحصیل
  • 1334: تألیف اولین کتاب «کشف الغاشیة عن وجه الحاشیة» و تدریس مقدمات از سیوطى تا شرح شمسیه
  • 1341: تدریس سطوح  از معالم و شرح لمعه تا سطح عالى (رسائل، مکاسب و کفایه و شرح منظومه)
  • 1363: آغاز تدریس خارج فقه و اصول (بر اساس کتاب شرایع الاسلامِ محققِ حلّى)
  • 1370: انتشار رساله عملیه به‌درخواست شماری از مردم به‌ویژه اهالی مازندران، گیلان و گرگان

به‌دلیل استعداد زیاد و هوش فراوان، دروس مقدمات و سطوح تا عالی را به‌سرعت پایان برد. در این مدت  از دروس نامداران تاریخ حوزه علمیه قم و نجف، چون مرحوم بروجردی، حضرت امام خمینی، آیت الله خویی، شاهرودی و زنجانی کسب فیض کرد. او به‌زودی در زمره مدرسین عالی "فقه آل محمد(ص)" قرار گرفت.

این مرجع تقلید در سال 1370 و به‌درخواست جمعی زیاد از متدینین شمال کشور، رساله عملیه‌اش را منتشر کرد و از بیش از 30 سال گذشته با برگزاری مرتب دروس خارج فقه، شاگردان زیادی را در راه مکتب اهل بیت(ع) تربیت کرده است.

نگاهی به مشهورترین اساتید آیت‌الله علوی گرگانی

  • آیت‌الله بروجردی؛ 3 سال درس خارج فقه
  • امام خمینی؛ 8 سال درس اصول فقه
  • آیت‌الله محقق داماد؛ 12 سال درس فقه و اصول
  • آیت‌الله شیخ مرتضی حائری؛ 15 سال درس فقه

 در ایام مبارک دهه فجر به بیت ایشان رفتیم. آیت الله کنار سایر شاگردان نشسته بود و بخشی از مسائل شرعی را مستقیماً از طریق تلفن به مقلدین پاسخ می‌داد. پس از ادای فریضه نماز به‌امامت ایشان، با گرمی از ما استقبال کرد و سپس به گفت‌وگوی مفصل با ما نشست.

در پایان مصاحبه هم یک توصیه به ما کرد، "رابطه خود با ما (علما و فقهای امت) را حفظ کنید و از ما جدا نشوید چراکه دست ما در دستان ذوات مقدسه اهل بیت است".

آیت الله علوی گرگانی در جریان اولین گفت‌وگوی تفصیلی خود با یک خبرگزاری، به گفت‌وگوی تفصیلی با خبرنگاران سیاسی خبرگزاری تسنیم نشست که در ادامه مشروح آن از منظرتان می‌‌گذرد:

** امام نمی‌گذاشت آیت‌الله بروجردی از قم هجرت کند

تسنیم:با تشکر از وقتی که حضرت‌عالی در اختیار ما قرار دادید، با توجه به تلمذ شما در محضر مرحوم آیت‌الله بروجردی و حضرت امام خمینی، سؤال اول ما این است که جایگاه مرحوم آیت‌الله بروجردی در حوزه علمیه قم چه جایگاهی بود و رابطه مرحوم امام و آیت‌الله بروجردی چگونه بود؟

آیت الله علوی گرگانی: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم‌الله الرحمن الرحیم. شخصیت مرحوم آیت‌الله بروجردی  شخصیت وارسته‌ای بود و آن زمان محوریت حوزه در دست ایشان بود و شخصیت‌های حوزه تحت‌الشعاع ایشان قرار داشتند، حتی علمای نجف نیز تحت‌الشعاع نام ایشان بودند. وی از جمله شخصیت‌هایی است که ریاست مطلقه بین شیعیان کشورها پیدا کرد. ایشان قدرت‌ علمی بالایی داشت و "سیاستِ اجتماعی‌"شان هم بسیار عالی بود و از جمله کسانی که به وی ارادت داشت مرحوم امام رحمه الله بودند.

برخی اوقات که از شهرها می‌آمدند و از آیت الله بروجردی تقاضای هجرت از قم را می‌کردند، امام نمی‌گذاشت و جلوی این کار را می‌گرفتند و می‌گفتند ایشان باید باشد و حوزه را اداره کند. زمانی هم که ما در درس ایشان شرکت می‌کردیم اوج مرجعیت ایشان بود و حرف اول را ایشان می‌زد. سایر کشورهای اسلامی و حتی از عربستان هم به ایشان ارادت خاصی داشتند و امام الحرمین آنجا هم به ایشان احترام می‌گزارد.

ما چندسالی خدمت ایشان بودیم و بعد از اینکه به رحمت خدا رفتند در درس مرحوم امام، مرحوم محقق داماد و سایرین می‌رفتیم.

** وقتی امام لقب «سلام الله علیه» را برای آیت‌الله بروجردی به‌کار برد

تسنیم:نگاه مرحوم بروجردی به مسائل سیاسی چگونه بود، گویا ایشان قصد داشتند به‌جای منازعه مستقیم با حکومت پهلوی به تربیت شاگرد بپردازند و همچنین مسیر حاج شیخ عبدالکریم را در راه تحکیم حوزه علمیه قم ادامه دهند؟

آیت الله علوی گرگانی: روش ورود ایشان به مسائل سیاسی، غیر از روش حضرت امام بود. قهراً به‌واسطه مرجعیت ایشان کسی جرئت نمی‌کرد حرف خلاف بزند و حتی شاه هم همین‌طور بود. شاه نیز با رحلت ایشان فکر می‌کرد راه برایش باز شده که هرکاری می‌تواند انجام دهد که مرحوم امام رحمه الله جلوی وی ایستاد و از سال 42 نهضت را شروع کردند چرا که احساس کردند شاه فکر می‌کند کسی جلودارش نیست.

مرحوم آیت الله بروجردی چندان در سیاست دخالت نمی‌کرد چون کسی نمی‌توانست بدون اجازه ایشان کاری کند و از ایشان اجازه می‌گرفتند. ریاست مطلقه با مرحوم آیت‌الله بروجردی بود و دنیا در برابر وی تسلیم بود و کمتر دیدم که مرجعی مثل ایشان باشد و امام هم افتخار شاگردی در مقابل ایشان را داشتند.

یادم هست که یک‌بار در درس، مرحوم امام با آوردن اسم آیت‌الله بروجردی لقب «سلام الله علیه» را به‌کار بردند در حالی که رسم این است بعد از نام امام معصوم «سلام الله علیه» می‌گویند. یک عده طلبه‌ها مختصری لبخند زدند که گویا امام اشتباه کرده است! امام تا متوجه لبخند آنها شدند شروع به تعظیم مقام آیت‌الله بروجردی کردند و چندبار لفظ سلام الله علیه را تکرار نمودند و گفت "شما مرحوم آیت الله بروجردی را نشناختید".

تسنیم:بعد از وفات مرحوم آیت‌الله بروجردی، چگونه مرجعیت و رهبری حضرت امام در حوزه مطرح شد؟

آیت الله علوی گرگانی: بعد از وفات ایشان سایر بزرگان پا در میان گذاشتند اما مرحوم امام خمینی(ره) وارد سیاست و مبارزه شدند ولی مرجعیت تقسیم شد. مبارزات امام باعث شد تا ایشان در صدر قرار بگیرند البته شخصیت و لیاقت ذاتی ا‌یشان هم تأثیر داشت. شاه هم تلاش داشت بعد از وفات مرحوم آیت الله بروجردی مرجعیت را به نجف منتقل کند اما فایده نکرد و خدا خواست مرحوم امام نقش مؤثری ایفا کند.

تسنیم:آشنایی شما با مرحوم امام به چه‌زمانی مربوط می‌شود؟ آیا بعد از وفات آقای بروجردی به درس امام می‌رفتید یا قبل از آن نیز با ایشان مراوده داشتید؟

آیت الله علوی گرگانی: قبل از فوت مرحوم آیت الله بروجردی هم در درس ایشان شرکت می‌کردیم و تمام زمانی که در قم بودند حدود 122 سال در درسشان می‌رفتم و جزو اصحاب درس امام بودیم و چون خانه ما نزدیک خانه ایشان بود و نسبت سببی هم با مرحوم امام داشتیم لذا علقه خاصی به ما داشتند و از جهات متعدد با ایشان آشنا بودیم و ارادت داشتیم.

تسنیم:با شروع نهضت امام از سال 42، شما چگونه در مسیر مبارزه قرار گرفتید و نگاه شما به نهضت چگونه بود؟

آیت الله علوی گرگانی: حرکت امام حرکتی شناخته شده‌ و خط و مسیر ایشان مشخص بود اما اوایل تحت این  عنوان که شاه را بخواهند بیرون کنند، نبود بلکه بیشتر حالت نصیحت داشت و حرکت ناصحانه بود اما کم‌کم فهمیدند که شاه گوش به حرف نمی‌دهد و حرکت‌های تند و بی‌حرمتی‌های وی زیاد شده است لذا امام پا به عرصه نهاد و نهضت پیروز شد چون اگر از ابتدا می‌خواستند به شاه جسارت کنند و بخواهند که وی برود، بسیاری را می‌گرفتند و اعدام می‌کردند و انقلاب ضربه می‌خورد.

** امام مفهوم ولایت فقیه را شرح داد

تسنیم:یکی از مباحثی که امام در نجف مطرح کردند، موضوع ولایت فقیه بود که از سال 48 شروع به تدریس آن کردند. آیا در آن زمان که امام(ره) در قم بودند در درس‌هایشان به موضوع ولایت فقیه پرداخته بودند؟ نگاه کلی حوزه در آن زمان نسبت به طرح اندیشه ولایت فقیه چه بود؟

آیت الله علوی گرگانی: ولایت‌ فقیه تنها مربوط به حضرت امام نیست و مرحوم آیت الله بروجردی هم به‌عنوان یک فقیه، ولایت داشتند اما مردم به مفهوم ولایت فقیه توجه خاصی نداشتند. حرکت امام نشان داد که همه مسائل زیر سایه ولایت فقیه است. جامعه آن زمان از این مفهوم چیزی درک نمی‌کرد و مراجع را با همان عنوان مرجعیت می‌شناختند اما مرحوم امام این مفهوم را شرح داد و مباحثی را عنوان و صحبت کردند که جامعه ما آگاه شدند.

این از برکت خود امام رحمه الله بود و مرجعیت در زمان مرحوم آیت الله بروجردی به‌شکلی بود که تمام امور به‌دست ایشان بود ولی زمانی که امام رحمه الله این مسئله را مطرح کردند مردم دانستند که اگر آقای بروجردی هم آن زمان تأثیری داشته از برکت ولایت فقیه بوده است.

**رهبر انقلاب مورد تأیید مراجع تقلید هستند

تسنیم: شرح و بسط نظریه مترقی ولایت مطلقه فقیه و تعیّن عملی آن انحصاراً برای امام خمینی است گرچه علمای بزرگ در تاریخ شیعه هم درباره آن مباحثی را مطرح کرده و اندک اختلافات در این زمینه هم بر سر حدود و ثغور آن بوده با این حال سؤال ما این است الآن که مصداق کنونی ولایت فقیه شخص آیت الله العظمی خامنه‌ای است، رابطه مراجع عظام با ایشان چگونه است؟

آیت الله علوی گرگانی:بله؛ ولایت فقیه از زمان شیخ طوسی و قبل از آن  بوده و سند آن، همان سخن امام زمان(عج) است که فرمودند: «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم» یعنی «در رخدادهایی که پیش می‌آید به راویان حدیث ما مراجعه کنید زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم.»، این همان معنای ولایت فقیه است، این ولایت فقیه از بین نمی‌رود و بوده و خواهد بود تا به دست امام زمان(عج) برسد.

ولایت فقیه یک مسئله اساسی و ریشه‌دار است و این‌گونه نیست که بگوییم خود امام خمینی(ره) آن را ابداع کرده باشد، بلکه امام مفهوم آن را روشن کردند.

اکنون مراجع نیز ولایت دارند و می‌توانند در همه امور نظر دهند اما در زمان کنونی که آیت الله خامنه‌ای به رهبری انتخاب شدند و مورد تأیید مراجع هستند، همه نظرات تابع ولایت فقیه است تا ایشان سرآمد همه باشند و مملکت یک‌صدا باشد. اختیار امورات هم به‌دست رهبر معظم انقلاب است و نظر ایشان را پیاده می‌کنیم.

عیادت آیت‌الله علوی گرگانی از رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال 93

** آیت‌الله خامنه‌ای در مبارزات سیاسی قبل از انقلاب پیشرو بودند

تسنیم:شما در جریان تحصیل در قم در درس مرحوم محقق داماد و مرحوم شیخ مرتضی حائری شرکت می‌کردید از طرفی حضرت آیت الله خامنه‌ای نیز از درس این حضرات سالها بهره‌ برده‌اند و به‌گفته دوستان ایشان همچون آیت الله سید جعفر شبیری زنجانی در گفت‌وگویی که چندی پیش داشتیم، معظم‌له در زمره شاگردان خاص الخاص شیخ مرتضی حائری بودند. بفرمایید آشنایی شما با رهبر معظم انقلاب از کجا آغاز شد و آیا با ایشان دروس مشترک در قم داشته‌اید؟

آیت الله علوی گرگانی:بله؛ در قم ایشان را در درس حاج شیخ مرتضی حائری و مرحوم محقق داماد دیده بودم. البته در درس مرحوم بروجردی یادم نیست گرچه خود ایشان می‌گویند که در درس آیت الله بروجردی شرکت داشتند. ایشان از اصحاب حضرت امام رحمه الله بودند و ما هم که به درس مرحوم امام می‌رفتیم ایشان را می‌شناختیم لکن ایشان از جهات انقلابی و مبارزات سیاسی پیشرو و جزو ارکانی بودند که اطراف امام حضور داشتند.

تصویری از شیخ مرتضی حائری استاد رهبر انقلاب و آیت‌الله علوی گرگانی کنار امام در سال 58

از چپ به راست: امام خمینی، شیخ مرتضی حائری، آیت الله انگجی، شهید صدوقی، آیت الله سبحانی، آیت الله مکارم شیرازی، بنی‌صدر، آیت الله منتظری، آیت الله طاهری اصفهانی

ما هم مطالبی را که امام می‌گفتند، نمی‌گذاشتیم ایشان تنها بماند و نظرات امام را در سخنرانی و در ایام تعطیلات پخش می‌کردیم ولی آیت‌الله خامنه‌ای نقش مؤثری داشتند. ایشان در مسیر سیاست بودند اما رفاقت و دوستی ما پابرجا بود. اکنون هم ایشان نسبت به ما بزرگوار است. ما از زمان مرحوم پدرشان با ایشان آشنایی داشتیم. در آن زمان در مسجد پدرشان با ایشان آشنا و مذاکراتی داشتیم و بعد هم در قم  ارتباط داشتیم و در درس مرحوم محقق داماد و شیخ مرتضی حائری ایشان را می‌دیدیم.

** شخصیت آیت‌الله خامنه‌ای مانند آفتاب روشن است/ افراد بسیار فاضلی در درس رهبر انقلاب شرکت می‌کنند

تسنیم: قریب 27 سال از رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای می‌گذرد و ایشان زمام امور کشور را به‌عهده دارند. نگاه حضرت‌عالی به مدیریت ایشان چگونه است؟ برخی شبهه‌افکنان در طول این سالها به‌دلیل اینکه مدیریت سیاسی ایشان ــ که بسیار جلوه و نمود داشته است ــ منزلت علمی ایشان را زیر سؤال برده‌‌اند. نگاه حضرت‌عالی به مدیریت سیاسی و منزلت علمی و فقهی رهبر معظم انقلاب چگونه است؟

آیت الله علوی گرگانی: شخصیت ایشان مانند آفتاب روشن است. در دنیا این‌گونه نیست که یک نفر را همه قبول داشته باشند و از زمان پیامبر و حضرت علی علیه السلام این‌گونه بوده است و نباید به شبهه‌افکنان توجه کرد. شخصیت رهبری بحمدالله جاافتاده‌ است و توانستند کشور را اداره کنند. مملکت‌داری شوخی نیست و خداوند عقل و هوشی به ایشان داده که توانستند کشور را مدیریت کنند و ان‌شاءالله تا زمان ظهور امام زمان علیه السلام خدا سایه ایشان را بر سر کشور نگه دارد.

درباره منزلت علمی ایشان نیز باید گفت کسانی که به درس ایشان می‌روند افراد بسیار فاضلی هستند. اگر در ایشان علم و منزلت نبود کسی در درس‌شان حاضر نمی‌شد. الحمدلله شخصیت والایی هستند و خدا حفظشان کند.

**خون شهدا راحت به دست نیامده که هرکس بنشیند انقلاب یا رهبری را تضعیف کند/ باید روحیه انقلابی را نگه داریم

تسنیم: رهبر معظم  انقلاب در سالهای اخیر بارها  بر واژه انقلابی بودن و انقلابی ماندن تأکید داشتند. به‌نظر شما روحیه انقلابی چه‌تأثیری در پیشبرد اهداف نظام و انقلاب دارد؟

آیت الله علوی گرگانی: انقلابی بودن اصل اول است و ما از ابتدا با این انقلاب جلو آمدیم. اگر انقلاب فراموش  بشود کل هدف ما تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و باید مراقب باشیم روح انقلاب را از دست ندهیم. خون شهدا و جانبازان به‌راحتی به دست نیامده که هرکس بنشیند انقلاب یا رهبری را تضعیف کند.

کشوری که این همه خون داده است باید توسط مردم نگه داشته شود. اگر هرکس حاشیه‌ای درست کند چیزی از انقلاب نمی‌ماند لذا رهبری تأکید دارند که مردم و مسئولان بدانند انقلاب با چه سرمایه‌ای به‌دست آمده و نسل جوان بفهمند که انقلاب رایگان به‌دست نیامده و باید روحیه انقلابی را نگه داریم و فراموش نکنیم.