شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

بازدید رهبر انقلاب از سی و‌‌ یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران

بازدید رهبر انقلاب از سی و‌‌ یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (جمعه) از سی و‌ یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در مصلای امام خمینی رحمه‌الله بازدید کردند.










رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز (جمعه) به مدت یک‌ساعت و نیم از سی‌ویکمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بازدید کردند.
در این بازدید که آقای صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز حضور داشت، حضرت آیت الله خامنه‌ای از ۵۰ غرفه دیدن کردند و ضمن گفت‌وگو با ناشران و شنیدن نکات و دغدغه‌های آنان در جریان تازه‌های نشر قرار گرفتند.
رهبر انقلاب اسلامی پس از بازدید، در سخنان کوتاهی، کتاب و کتابخوانی را یکی از ضرورتهای زندگی آحاد مردم بویژه جوانان دانستند و افزودند: نقش کتاب یک نقش بی‌بدیل است، البته بهترین کتابها، کتابی است که انسان را به سمت خداوند و ارزشهای والا و انقلابی هدایت کند، و امیدواریم کتاب جایگاه حقیقی خود را در جامعه بیابد.



بخش‌‌هایی از حاشیه‌های این بازدید را به قلم مهدی قزلی به شرح زیر منتشر می‌کند.

  خاطره‌ی جالب آیت‌الله خامنه‌ای از مترجم کتاب خانواده‌ی تیبو
آقا رسیدند غرفه‌ی انتشارات نیلوفر، مثل همه جا خوش و بش کردند و از تازه‌ها سوال کردند. کتابی نظرشان را جلب کرد و پرسیدند این همان چهارجلدی قدیمی است؟ و جواب گرفتند بله. پرسیدند مترجمش چه کسی بود؟ گفتند ابوالحسن نجفی.
آقا گفت: آها ابوالحسن نجفی... بگذارید یک ماجرایی را تعریف کنم. سالها قبل ابوالحسن نجفی با آقای مرحوم حبیبی و چند نفر دیگر از بزرگان ادبیات آمدند پیش ما. من پرسیدم «شما مترجم "خانواده تیبو" هستید؟» آقای نجفی از اینکه من اسم این رمان را بلدم تعجب کردند. بعد که نشستیم من از رمان تعریف کردم و نقدی هم به ترجمه ایشان گفتم. آقای نجفی با تعجب بیشتر پرسید: «شما واقعا هر چهار جلد را خوانده‌اید؟ من اصلا فکرش را نمیکردم شما حتی اسمش را شنیده باشید!»
آقا با خنده ادامه داد: گفتم حالا خوانده بودم دیگر... خدا آقای ابوالحسن نجفی را بیامرزد. کتاب خانواده‌ی تیبو رمان خیلی خوبی بود که متاسفانه در حد قدرش معروف نشد.
خانواده تیبو رمان بلندی است که توسط روژه مارتن دوگار نویسنده فرانسوی و برنده جایزه نوبل ادبیات نوشته شده‌است. این رمان از سویی به بررسی وقایع اروپا در سالهای ابتدایی قرن بیستم و سالهای جنگ اول جهانی می‌پردازد و از سویی دیگر همگام با آن شرح وقایع خانواده ثروتمند و فرهیخته فرانسوی یعنی خانواده تیبو را توصیف می‌کند.

  این کتاب را پنجاه سال قبل خوانده‌ام!
در غرفه‌ی نشر نگاه آقا مثل همه‌جا با غرفه‌دار سلام‌و‌علیک کردند. حرفهایی بینشان رد و بدل شد. غرفه‌دار خواست کتابی را به آقا بدهد. آقا لبخند زدند و گفتند: من این کتاب را ۵۰ سال پیش خواندم.
«چشمهایش» ِ بزرگ علوی را میگفتند.
«چشم‌هایش» نام رمانی است از بزرگ علوی که برای نخستین بار در سال ۱۳۳۱ شمسی منتشر شد.

  کتاب‌های تازه‌ای هست که ندیدم
آقا وارد نشر نی شدند. قبلش سرشان را بلند کردند و اسم ناشر را بالای غرفه دیدند و آرام زیر لب گفتند: بشنو از نی...
غرفه‌دارها سلام کردند. آقا جواب دادند و پرسیدند: «چی دارید؟» درست مثل مشتری‌های دست‌به‌نقد. منتظر جواب غرفه‌دار نماندند و خودشان بین کتاب‌ها مشغول شدند به یافتن جواب. وزیر کتاب‌ورق‌زدن آقا را تماشا میکرد.
آقا سری تکان دادند و گفتند: عقب ماندم من از کتاب! چیزهای تازه‌ای هست که ندیدم.
صالحی گفت: کسی از شما جلوتر نیست.
حرف آقا جدای از اینکه جلو باشند یا عقب، حرف یک کتابخوان حرفه‌ای است...

 آقا و غرفه‌دار!
در یکی از غرفه‌ها قبل از رسیدن آقا، یکی از مدیران دولتی رفت داخل غرفه و کنار غرفه‌دار ایستاد.
وقتی آقا رسیدند، مدیر دولتی شروع کرد به گزارش دادن درباره‌ی وضعیت این انتشارات. حرفش که تمام شد، آقا از غرفه‌دار اصلی پرسید: فقط کتاب ترجمه دارید؟
غرفه‌دار گفت: چهل درصد کتاب‌هایمان تألیف است.
مدیر وسط بحث آمد و گفت: باید به عرض برسانم این انتشارات چند دوره به عنوان ناشر نمونه... آقا رو به غرفه‌دار اصلی پرسیدند: کتاب جدید چی دارید؟ و غرفه‌دار جواب داد. و آقا هم تا آخر فقط خود غرفه‌دار را مخاطب قرار دادند...

  «این کتاب به درد ما نمی‌خورد»
در غرفه‌ی انتشارات نورالزهرا(س)، آقا کتابی برداشتند و پرسیدند: این «ریحانه‌ی بهشتی» موضوعش چی هست؟
غرفه دارد توضیح داد که کتابی است براساس روایات درباره بچه‌داری از پیش از بارداری تا به دنیا آمدن بچه.
آقا به‌شوخی گفتند: خب پس به درد ما نمیخورد!
همه آنهایی که شنیدند، خندیدند...

امام خامنه‌ای: مسئولین کشور در امتحان بزرگی هستند، آیا عزت ملت را حفظ خواهند کرد یا نه؟/ به ۳ کشور اروپایی اعتماد نکنید

امام خامنه‌ای: مسئولین کشور در امتحان بزرگی هستند، آیا عزت ملت را حفظ خواهند کرد یا نه؟/ به ۳ کشور اروپایی اعتماد نکنید



حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) به مناسبت هفته معلم در دانشگاه فرهنگیان حضور یافتند و در دیدار هزاران نفر از دانشجویان و معلمان، منزلت و جایگاه والای معلمان را همچون معیشت آنان بسیار مهم و نیازمند توجه کامل خواندند و اجرای زمان‌بندی شده سند متقن و جامع تحول آموزش‌وپرورش را بسیار لازم و زمینه‌ساز نوسازی این دستگاه عظیم و سرنوشت‌ساز برشمردند.

ایشان همچنین در سخنان مهمی درباره «امریکا» و «برجام» با اشاره به استمرار عزت و عظمت ملت ایران و بی‌نتیجه ماندن توطئه‌های دشمنان تأکید کردند: بارها گفته بودیم «به امریکا اعتماد نکنید»، این هم نتیجه‌اش. درباره مذاکره با سه کشور اروپایی هم می‌گوییم به اینها هم نباید اعتماد کرد و برای هر قرارداد باید تضمین‌های واقعی و عملی بگیرید وگرنه نمی‌شود به این شکل حرکت را ادامه داد.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به حرفهای سخیف و سبک دیشب ترامپ گفتند: این شخص علاوه بر بیش از ده دروغ آشکار، ملت ایران و جمهوری اسلامی را هم تهدید کرد که بنده از طرف ملت ایران به او می گویم «شما غلط می کنید».
ایشان مسئله امریکا را مسئله‌ای مهم، جدی و غیر احساساتی بر شمردند و خاطرنشان کردند: دشمنی مستمر، عمیق و براندازانه آمریکایی‌ها، دشمنی با اینجانب یا دیگر مسئولان کشور نیست بلکه خصومت با مجموعه نظام اسلامی و ملتی است که این نظام را انتخاب کرده و در راه آن حرکت می‌کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همین زمینه افزودند: حتی در دولت اوباما که نامه می‌نوشتند و حرفهایی می‌زدند، در صدد براندازی بودند اما به دروغ می‌گفتند هدفمان براندازی نظام اسلامی نیست.

رهبر انقلاب در بازخوانی کوتاه روند منتهی به قرارداد برجام افزودند: وقتی مسئله هسته‌ای و تحریم‌ها شروع شد، برخی چهره‌های شناخته شده به اینجانب می‌گفتند «چرا بر روی مسئله هسته‌ای می‌ایستید»، این مسئله را کنار بگذارید تا آمریکایی‌ها خباثت و دشمنی نکنند.

ایشان افزودند: این حرف البته از چند زاویه غلط بود؛ یکی اینکه انرژی هسته‌ای نیاز واقعی کشور است و تا چند سال دیگر، ایران به ۲۰ هزار مگاوات برق هسته‌ای نیاز دارد.

رهبر انقلاب اسلامی در همین زمینه خاطرنشان کردند: می‌گویید برای تأمین نیاز خود به انرژی، «نفت» دارید اما مگر نفت، ابدی است؟ آیا وقتی نفت تمام شد تازه به دنبال امکانات هسته‌ای برویم؟ آیا نسل‌های آن روز ما را لعنت نمی‌کنند که چرا به موقع، سراغ انرژی هسته‌ای نرفتید؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: همان موقع به این مسئولان می‌گفتم «انرژی هسته‌ای بهانه است اگر این را کوتاه بیایید آمریکایی‌ها بهانه دیگری می‌گیرند» آنها می‌گفتند «اینجوری نیست» اما حالا دیدید که همین‌جوری است و آنچه می‌گفتیم تحقق یافت.

ایشان افزودند: مسئله هسته‌ای را به شکلی که مخالفان ایران می‌خواستند قبول کردیم و زیر بار رفتیم اما دشمنی آمریکا و بهانه‌گیری آنها تمام نشد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به بهانه‌های آمریکا درباره توان دفاعی و حضور منطقه‌ای ایران، تأکید کردند: اگر فردا اعلام کنید که دیگر موشک تولید نمی‌کنیم یا برد آنها را محدود می‌کنیم این مسئله تمام می شود، اما حتماً یک بهانه و قضیه دیگر را مطرح می‌کنند چرا که دعوای آنها با ما بنیادی است و آمریکا با اصل جمهوری اسلامی مخالف است.

ایشان علت اصلی این خصومت شدید را پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی و کوتاه شدن دست آمریکایی‌ها از ایران دانستند و افزودند: آنها می خواهند نظام را نابود و مجدداً بر ایرانِ دارای ذخایر مهم و موقعیت راهبردی حکم‌فرمایی کنند.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: آمریکایی ها نوکرانی می‌خواهند که مانند برخی حکام کشورهای منطقه فقط اطاعت کنند اما جمهوری اسلامی عزت خود و ملت ایران را به رخ آنها می‌کشد و این عظمت و سرافرازی برای آنها قابل تحمل نیست.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به نامه‌ای که ترامپ چند روز قبل برای حکام کشورهای خلیج فارس فرستاده است، افزودند: رئیس‌جمهور آمریکا در نامه به این کشورها دستور می‌دهد که این کارها را بکنید و آن کارها را نکنید، آنها می‌خواهند با نظام اسلامی همین گونه رفتار کنند اما نمی‌توانند چرا که جمهوری اسلامی ذلت ملت و کشور را در دوران قاجار و پهلوی به عزت و استقلال و ایستادگی تبدیل کرده و از منافع ملی خود کوتاه نمی‌آید.

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنانشان رفتار زشت و سخیف ترامپ را قابل انتظار خواندند و با اشاره به استمرار خباثت همه مسئولان مختلف آمریکایی در همه سالهای پس از انقلاب افزودند: کسانی که آن خصومت‌ها را نسبت به ملت ایران انجام می‌دادند، اکنون استخوانهایشان زیر خاک است اما جمهوری اسلامی ایستاده است، این آقا هم روزی بدنش زیر خاک می رود اما جمهوری اسلامی همچنان ایستاده و سرافراز خواهد بود.

بخش مهم دیگری ازسخنان امروز رهبر انقلاب اسلامی به «برجام» اختصاص داشت.
ایشان با یادآوری تذکرات مکرر و مکرر خود در جلسات خصوصی و عمومی به مسئولان درباره پرهیز از اعتماد به امریکا افزودند: به مسئولین گفتیم قبل از هرقرارداد از طرف مقابل تضمین‌های واقعی بگیرید و به حرف آنها اعتماد نکنید.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با یادآوری شروط خود برای پذیرش برجام از طرف ایران گفتند: یکی از این شروط، تضمین کتبی و امضای رئیس‌جمهور وقت امریکا مبنی بر برداشته شدن تحریمها بود، البته مسئولان محترم تلاش کردند اما نتوانستند و نتیجه‌اش این شد که بعد از دو سال و نیم عمل کردن ایران به همه تعهدات، رئیس‌جمهورآمریکا ضمن خروج از برجام، ملت ایران را تهدید هم می‌کند!

رهبر انقلاب اسلامی در فراز بسیار مهم دیگری از سخنانشان به برخی حرفها درباره ادامه دادن برجام با سه کشور اروپایی اشاره کردند و افزودند: من به این سه کشور هم اعتماد ندارم و می‌گویم به اینها هم اعتماد نکنید. اگر می‌خواهید قراردادی ببندید، تضمین واقعی و عملی بگیرید والا فردا این ها هم همان کار امروز آمریکا را به شیوه دیگری خواهند کرد.
ایشان خاطرنشان کردند: اینها گاهی در حال لبخند، خنجر را در سینه طرف مقابل فرو می‌برند و با تعریف و تمجید ظاهری و این که ما می‌دانیم شما قرارداد را به هم نمی‌زنید، اهداف خود را دنبال می‌کنند.

رهبر انقلاب اسلامی درباره کار با اروپایی‌ها افزودند: این مسئله بسیار حساس است، اگر توانستید تضمین قطعی و قابل اعتماد بگیرید که البته بسیار بعید است، اشکالی ندارد و حرکت را ادامه دهید، و گرنه نمی‌شود به این شکل حرکت را ادامه داد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مسئولان کشور را در معرض آزمونی بزرگ توصیف و تأکید کردند: مسئولان در معرض «آزمون بزرگ» قرار دارند که آیا عزت و اقتدار این ملت را حفظ خواهند کرد یا نه. باید عزت و منافع ملت به معنی واقعی کلمه تأمین شود.
ایشان افزودند: البته خوشبختانه مسئولان هم همین مسئله تأمین منافع را گفته‌اند اما برای تحقق این هدف باید با دقت، هوشیاری و عاقلانه با اروپایی‌ها روبرو شد و به حرف مسئولان اروپایی اعتماد نکرد، چرا که صرف حرف زدن اعتبار ندارد و آنها در عالم دیپلماسی کاملاً بی‌اخلاق عمل می‌کنند.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان، این دیدار را به لحاظ حضور در جمع جامعه عظیم‌الشأن معلمان، یکی از شیرین ترین دیدارها توصیف کردند و با اشاره به جمله معروف امام خمینی(ره) که معلمی «شغل انبیاء» است، خاطرنشان کردند: متأسفانه هنوز جایگاه و منزلت معلم به صورت واقعی در جامعه تبیین نشده و در اذهان عمومی شکل نگرفته است که این کار فقط با صحبت امکان‌پذیر نیست بلکه نیازمند برنامه‌ریزی و کارهای هنری در ابعاد مختلف است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه تعلیم و تربیت عمومی باید در جهت برخورداری از عدالت و تربیت انسان‌هایی عدالت‌پرور، عدالت‌ساز و عدالتخواه باشد، افزودند: جهت‌گیری و اهداف آموزش‌وپرورش در دوران ۱۲ ساله تحصیل باید بگونه ای باشد که دانش آموز، جایگاه خود را در کاروان حرکت به سمت پیشرفت، بیاید و با احساس مسئولیت و با روحیه آزاداندیشی، راستگو، بلندهمت، شجاع، فداکار، پاکدامن و پرهیزکار، تربیت و تحویل جامعه شود.

رهبر انقلاب اسلامی، عرصه تربیت جوانان والا و با انگیزه و با همت را عرصه یک جنگ بزرگ و واقعی دانستند و گفتند: برخی می خواهند لالایی بخوانند تا ما خوابمان ببرد و متوجه این جنگ نشویم، درحالی‌که جریان مقابل نظام اسلامی به‌شدت تلاش دارد از راههای مختلف مانع تربیت نسل جوان با چنین خصوصیاتی شود.

ایشان با اشاره به وجود الگوهای برجسته و فراوان در جامعه، خاطرنشان کردند: ما برای تربیت نسل جوان منطبق بر اهداف و آرمان‌ها و جهت‌گیری‌های نظام اسلامی دچار فقر الگو نیستیم که سراغ فلان شخصیت تاریخی بیگانه برویم، بلکه الگوهای بزرگی همچون شهدای هسته‌ای، شهید چمران، شهید آوینی و شهید حججی داریم که با احساس مسئولیت و با قدرت و عزت و برای افتخار و سربلندی ملت، در مقابل دشمن ایستادند.

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه با تأکید بر لزوم تعلیم «علم نافع» در آموزش‌وپرورش، گفتند: نباید نگرش به آموزش‌وپرورش همانند نگرش به دیگر دستگاهها و ادارات باشد زیرا این مجموعه، فرصت کم‌نظیر و ۱۲ ساله برای انتقال صحیح و جامع آرمانهای انقلابی و ملی و نهادینه‌کردن هویت ملی در کودکان و نوجوانان در اختیار دارد.

ایشان افزودند: آموزش‌وپرورش برای رسیدن به اهداف والای خود نیازمند نوسازی است و این نوسازی با تحقق سند تحول آموزش‌وپرورش، امکانپذیر است.

رهبر انقلاب اسلامی، تحقق سند تحول را از واجب‌ترین کارها برشمردند و گفتند: به‌رغم اقدامات انجام‌گرفته اما گزارشها نشان می‌دهد، تا کنون فقط کمتر از ۱۰ درصد از سند تحول آموزش‌وپرورش تحقق یافته است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: مطالبه اصلی من از آموزش و پروش این است که برای تحقق سند تحول، زمانبندی دقیقی معین و این سند اجرا شود.

ایشان یکی دیگر از کارهای ضروری برای تحقق سند تحول آموزش‌وپرورش را آشنایی بدنه آموزش‌وپرورش با این سند دانستند و در خصوص معاونت پرورشی نیز گفتند: من بارها بر موضوع معاونت پرورشی تأکید کرده‌ام و انتظار این است وزیر محترم که فردی با انگیزه و با نشاط هستند، این موضوع را به‌طور جدی پیگیری کنند.

یکی دیگر از نکاتی که رهبر انقلاب اسلامی مورد تأکید قرار دادند، توجه همه‌جانبه و کاملاً حرفه ای و بدون تبعیض به موضوع تیزهوشان و مدارس سمپاد بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه در خصوص سند ۲۰۳۰ نیز گفتند: من سال گذشته، رسماً و علناً و با قاطعیت، اجرای این سند انحرافی را منع کردم که با استقبال مسئولان هم مواجه شد اما شنیده‌ام در بخش‌های مختلف، برخی مفاد سند ۲۰۳۰ در حال اجرا است که این به معنای قراردادن مهم ترین مسئله کشور، در اختیار بیگانگان است.

ایشان افزودند: معنی ندارد کشوری همچون ایران با این سابقه و فرهنگ و با این نظام مقتدر، برنامه های آموزشی و تربیتی خود را از دیگران بگیرد.

رهبر انقلاب اسلامی همچنین به موضوع دانشگاه فرهنگیان و دانشگاههای تربیت معلم پرداختند و گفتند: دانشگاههای تربیت معلم باید از نظر کیفی و کمّی توسعه یابند زیرا تا چند سال آینده تعداد زیادی از معلمان بازنشسته می‌شوند و کشور با بحران کمبود معلم مواجه خواهد شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه «معلمی» یک حرفه هنری و تخصصی است و نیاز به آموزش دارد، خاطرنشان کردند: متأسفانه در خصوص دانشگاه فرهنگیان و دانشگاههای تربیت معلم کوتاهی شده است و این دانشگاهها از لحاظ استاد، بودجه و فضای آموزشی دچار کمبودهای جدی هستند.

ایشان از وزارت علوم، سازمان مدیریت و سازمان امور استخدامی خواستند با همکاری وزارت آموزش‌وپرورش این مشکلات را برطرف کنند و سهمیه جذب اعضای هیأت علمی این دانشگاهها را افزایش دهند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در خصوص جذب اساتید برای دانشگاههای فرهنگیان تأکید کردند: اساتید این دانشگاهها باید از لحاظ خصوصیات فکری و از لحاظ علمی و تدیّن و روحیه انقلابی، جزو شاخص‌ترین‌ها و منطبق با معیارهای سند تحول باشند.

ایشان با تأکید بر اینکه هسته‌های گزینش در رعایت این معیارها نباید هیچ گونه مسامحه‌ای انجام دهند، اساتید و دانشجویان دانشگاههای تربیت معلم را به انس با آثار شهید مطهری توصیه کردند.

رهبر انقلاب در پایان سخنانشان، آینده کشور را روشن و متعلق به ملت بویژه جوانان عزیز این سرزمین دانستند وتأکید کردند: آینده ایران ما، بدون تردید به مراتب بهتر از امروز خواهد بود.

پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آقای حسین خنیفر رئیس دانشگاه فرهنگیان، خانم عادلی رئیس پردیس دانشگاهی نسیبه، خانم زهره اسلامی‌نیا دانشجومعلم دانشگاه فرهنگیان، دکتر سهراب مروتی استادمعلم دانشگاه فرهنگیان و آقای رامین نصیری معلم نمونه کشوری به نمایندگی از دانشجویان و استادان دانشگاه فرهنگیان و معلمان کشور به طرح دغدغه‌ها و دیدگاه‌های خود پرداختند.
محورهای مطالب مطرح شده به این شرح بود:
• لزوم حمایت همه جانبه از دانشگاه فرهنگیان و ارتقای کمی و کیفی آن
• ضرورت نهادینه کردن علم، ایمان، مهارت و کارآفرینی در دانش‌آموزان
• انتقاد از اجرایی نشدن سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش
• لزوم توجه جدی به معیشت و منزلت اجتماعی فرهنگیان
• لزوم اصلاح ساختار جذب هیأت علمی و نیروی انسانی در دانشگاه فرهنگیان
• نیاز به جذب و افزایش تعداد معلم با توجه به افزایش تعداد دانش‌آموزان و بازنشستگی تعداد زیادی از معلمان در سال‌های آینده
• ضرورت تحقق عدالت آموزشی و توجه به دانش‌آموزان مناطق محروم و عشایری

همچنین آقای بطحایی وزیر آموزش‌وپرورش در گزراشی، معلمان را کانون اساسی و مؤثرترین عنصر در نظام تعلیم و تربیت خواند و گفت: برنامه‌ریزی و تحول در آموزش‌وپرورش با تکیه بر سند تحول بنیادین آن، پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی، کیفیت‌بخشی به مدارس دولتی و افزایش اختیارات آنها، کاربردی کردن آموزش‌ها و توسعه مهارت‌ها از مهمترین رویکردها و اقدامات انجام‌شده در آموزش‌وپرورش بوده است.

رهبر انقلاب اسلامی همچنین در بدو ورود به دانشگاه فرهنگیان در جمع مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش، جمعی از اساتید دانشگاههای فرهنگیان و شهید رجایی و نمایندگان معلمان استانها حضور یافتند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سخنان کوتاهی با تأکید بر اینکه هزینه‌کردن منابع در بخش آموزش در واقع سرمایه‌گذاری برای آینده کشور است، افزودند: اگر این سرمایه‌گذاری امروز انجام نشود، فردا خسارت آن را همگان خواهند دید.

ایشان با انتقاد از برخی تعابیر غلط مبنی بر اینکه دستگاههایی چون آموزش‌وپرورش بودجه کشور را می‌بلعند، گفتند: نباید این افکار انحرافی مبنای تأمین بودجه آموزش‌وپرورش با شیوه‌های شک‌برانگیز و مشکل‌زا قرار بگیرد، بلکه آموزش‌وپرورش باید همچون گذشته به صورت دولتی اداره شود.

سخنرانی حجت‌الاسلام‌ قرائتی در جلسه درس خارج فقه امام‌خامنه‌ای + متن سخنرانی

سخنرانی حجت‌الاسلام‌ قرائتی در جلسه درس خارج فقه امام‌خامنه‌ای + متن سخنرانی

چندی پیش حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی از رهبر انقلاب اسلامی درخواست می‌کند که در یکی از جلسات درس خارج فقه ایشان حضور یابد تا درباره‌ی ضرورت توجه به تفسیر قرآن در حوزه‌های علمیه و مهجوریت قرآن در جامعه و کشورمان برای طلاب حاضر در درس معظم‌له سخنرانی کند. این پیشنهاد مورد استقبال رهبر انقلاب قرار می‌گیرد و موجب می‌شود که حجت‌الاسلام قرائتی در ابتدای جلسه‌ی درس خارج فقه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در روز سه‌شنبه ۱۳۹۷/۱/۲۸ به سخنرانی بپردازد.

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در آستانه‌ی ورود به ماه مبارک رمضان -ماه بهار قرآن- گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب در ابتدای این جلسه و همچنین سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی را منتشر می‌کند.

بیانات رهبر انقلاب پس از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی بدین شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدﷲ ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین
بیانات جناب آقای قرائتی کاملاً متین و بجا و پُرمغز و برای همه‌ی ما لازم بود. آنچه ایشان در اهمّیّت درس قرآن و تدبّر در قرآن بیان کردند، جزو حرفهای لازم و ضروریِ امروزِ جامعه‌ی ما است. این البتّه یک درد قدیمی است؛ زمان طلبگی ماها -سالها پیش- همین را کم‌وبیش انسان احساس میکرد؛ البتّه آن‌وقت یک آدم باهمّتی مثل آقای قرائتی نداشتیم. ... خب، بحمدالله امروز تا حدودی درسهای قرآن وجود دارد؛ ایشان هم انصافاً با جدّیّت دنبال این قضیّه هستند؛ مثل مسئله‌ی نماز یا مثل مسئله‌ی زکات که ایشان دنبال کردند و موفّق شدند؛ ان‌شاءالله در قضیّه‌ی تفسیر قرآن هم با تلاشی که ایشان دارند، با جدّوجهدی که دارند، با ابتکاری که در ایشان هست و با موهبتهایی که خدای متعال به آقای قرائتی داده -که بعضی از اینها جزو مواهب خاص است- موفّق باشند. امروز استفاده کردیم و خیلی ممنونیم؛ دوستان تلاش کنید که روی این مسئله فکر کنید و ان‌شاءالله تصمیم بگیرید و عمل بکنید.


متن سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی در ابتدای این جلسه به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم‌
الحمدلله ربّ العالمین‌ بعدد ما احاط به علمه، اللّهمّ صلّ علىٰ محمّد و آل محمّد، الهی انطقنی بالهدىٰ و الهمنی التَّقوىٰ.

 عید بود، زیارت آقا رفتیم، گفتگوهایی شد و از ایشان تقاضا کردیم که این عرایض بنده اگر خوب بود، برای شما [طلّاب] هم گفته بشود؛ حرف زیاد است ولی حالا ببینیم بلکه بتوانیم بین پانزده تا بیست دقیقه تمامش کنیم.

 برای عید نوروز، همه‌ی مملکت تقریباً بسیج میشوند؛ از مرغ و گوشت و پرتقال و سیب و راهداری و اورژانس و هلال‌احمر و ...، همه بسیج میشوند که عید می‌آید، یکی دو ماه مشغولند. ماه رمضان می‌آید؛ «قَد اَقبل‌َ اِلیکُم شَهرُ الله». ما برای قرآن چقدر آمادگی داریم؟ من برای اینکه [از مطلب] پَرت نشوم، از روی متن میخوانم:
بسم الله الرّحمن الرّحیم. خب، اوصاف قرآن خیلی است؛ از وقتم یک دقیقه‌اش مال اوصاف قرآن باشد: معلّمش خدا است، عَلَّم القُرآن؛(۱) واسطه: جبرئیل، شَدیدُ القُوىٰ؛(۲) محلّ فرود: قَلبِک؛ ذکرٌ لِلعالَمین‌؛(۳) انّا لَهُ لَحافِظون؛(۴) غیرَ ذی عِوَج؛(۵) فَأتُوا بِسُورَةٍ؛(۶) الی آخر؛ این معرّفی قرآن.

 جایگاه قرآن در جامعه‌ی ما چیست؟ این قرآنی که خودش دو مرتبه فرموده «خُذِ الکِتابَ بِقُوَّة»؛(۷) جدّی بگیریم قرآن را. هویّت ما به قرآن است. چون در قرآن چهار تا توبیخ است: کَمَثل الحِمار،(۸) کَمَثل الکَلب،(۹) کَالحِجارَة،(۱۰) کَالاَنعام؛(۱۱) امّا یک توبیخ در قرآن است که خیلی داغ است: میگوید پوک! به کسانی که کتاب آسمانی را اقامه نکنند، لقب «پوک» داده خدا؛ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلی‌ شَیْ‌ء حَتَّی تُقیمُوا.(۱۲) کلمه‌ی «اقامه» راجع به چهار چیز در قرآن آمده: اَقِیمُوا الدّین،(۱۳) اَقِیمُوا الصَّلاة،(۱۴) اَقِیمُوا الوَزن،(۱۵) وَلَو اَنَّهُم اَقاموا التَّوراة.(۱۶) زندگی مادّی‌مان هم بند به همین قرآن است. [میفرماید] وَلَو اَنَّهُم اَقاموا التَّوراة، اگر اینها تورات را اقامه کنند، لَأَکَلُوا؛(۱۷) خب، اگر اقامه‌ی قرآن شد، لَأََکَلُوا، لَأَکَلُوا، لَأَکَلُوا؛ یعنی مادّیّاتمان هم بند به همین است. چون قرآن ذکر است: نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکر،(۱۸) وَ مَن اَعرَضَ عَن ذِکرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً.(۱۹)

 یک سِری گیر‌و‌گورها هم شاید به‌خاطر این باشد که قرآن برای ما کتاب اصلی نیست. خدا به پیغمبر میگوید اگر میخواهی سخنرانی کنی، باید روی قرآن صحبت کنی؛ آیه‌اش هم این است: لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّل‌َ؛(۲۰) یعنی تُبَیِّن ما نُزِّل. بله، شعر و خواب و تحلیل سیاسی هم هست امّا اگر آنها هم بند به قرآن باشد ارزش دارد. یک‌وقت امام فرمود: حفظ نظام از اوجب واجبات است، حتّی از نماز واجب‌تر است! من جا خوردم. بعد دیدم قرآن اشاره دارد به اینکه حفظ نظام از نماز واجب‌تر است، چون عدّه‌ای که پای خطبه‌های نماز جمعه پا شدند رفتند سراغ خرید، قرآن میگوید اینها بی‌ادبند؛ وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها(۲۱) در ادامه میگوید «وَ تَرَکوکَ‌»، اینها پیغمبر را تنها گذاشتند، نمیگوید «ترکوها»، باید بگوید «تَرَکَ الصّلاة» یا «تَرَکَ الخُطبِه»؛ یعنی بدتر از رها کردن خطبه و بدتر از رها کردن نماز، رها کردن رهبر آسمانی است، میگوید «تَرَکوکَ»؛ به‌هرحال. رفتم یک مسجدی، دیدم «مرگ بر آمریکا» نمیگویند؛ گفتم اینجا نمیگویند؟ گفتند نه، اینجا مسجد مقدّسین است. عالمش عالم وارسته‌ای بود؛ گفتم من میخواهم صحبت کنم نیم دقیقه؛ گفت: بگو؛ گفتم: قرآن چهار صفت گفته، در مسجدِ شما دو تا هست؛ قرآن میگوید: «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار، رُحَماءُ بَینَهُم،(۲۲) بعد [هم] «تَراهُم رُکَّعاً سُجَّداً»؛(۲۳) [در مسجد] شما «رُکَّعاً» هست، «سُجَّداً» هست، «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار» در مسجدتان نیست، «رُحَماءُ بَینَهُم» نیست؛ چرا نیست؟ فکر میکنید مقدّسید! آقا گفت: درست است. دیگر از آنجا شعار را گفتند. یعنی اگر خواستیم مردم را به انقلاب هم دعوت کنیم، اگر از راه قرآن وارد شویم میپذیرند، اگر همین‌طور فقط صحبت کنیم، میگویند «خب این نظر ایشان است، ما این نظر را قبول نداریم».

 راجع به مرجعیّت صحبت بود، خب مرجعیّت بیشتر روی علم و تقوا صحبت میکنند، حق هم هست، در قرآن هم هست و قبول، روی چشم؛ امّا غیر از «اَعلم‌» و «اَتقىٰ»‌، مگر این آیه در قرآن نیست؟ تُرهَبُون بِهِ عَدُوَّالله‌،(۲۴) اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار.(۲۵) اگر امام به شاپور بختیار نمیگفت «من توی دهن این دولت میزنم»، شاپور بختیار فرار میکرد؟ مقام معظّم رهبری فرمود: رئیس‌جمهور آمریکا، رئیس‌جمهور فرانسه، نخست‌وزیر کجا، اینها جنایتکارند. غیر از «اعلم‌» و «اتقىٰ»‌ باید یک کسی هم یک تشری بزند، هی «اعلم‌» و «اتقىٰ»‌ ‌ نگوییم. «اعلم‌» روی چشم، «اتقىٰ»‌ روی چشم امّا این آیه‌ها هم هست. منبرها باید یک‌جوری باشد که محور، قرآن باشد؛ بله، حدیث هم باید باشد، تاریخ هم باید باشد، هرچی باید باشد، باشد؛ امّا سهم قرآن در منبرها کم است.

 الان ماه رمضان جلو ما است، یک ماه است؛ توفیقی است امسال و چند سال که ماه رمضان و تابستان به هم سوار میشود. خیلی خب، دوازده میلیون بچّه مدرسه‌ای داریم؛ چند سال پیش آقای بوشهری میگفت که ما بیست‌ هزار طلبه‌ی کت شلواری داریم که این دیپلمش را گرفته، لمعه‌اش هم تمام شده امّا معمّم نیست -در سیاسی‌عقیدتی نیست، امام جمعه، قاضی، اهل منبر، در نهاد رهبری در دانشگاه نیست- روحانی نیست ولی خب، لمعه‌اش را خوانده، دیپلم هم دارد؛ این با پسرعمّه‌ها و پسرخاله‌هایش میتواند جلسه‌های محلّی درست کند تا «اَنذِر عَشیرَتَکَ الاَقرَبِین‌»(۲۶) راه بیفتد. هر هجده‌ساله‌ای میتواند ده، پانزده تا ‌ده، سیزده ساله را دعوت کند. این آموزش روخوانی قرآن یک مهارت است، هشت ساعته میشود آموزش بدهید، هشت ساعت بیشتر کار ندارد. شما اقوال را مطالعه کن، امّا روی منبر نباید اینها را بگویید، در منبر یک تفسیر روان بگویید، دو سه برابر ترجمه؛ روخوانی قرآن مهم است. ماه رمضان جلو ما است، عظمت رمضان به روزه نیست فقط، عظمت رمضان به قرآن است؛ نمیگوید شَهرُ رَمضان «اَلّذی کُتِبَ عَلیکُمُ الصِّیام»، میگوید: «شَهرُ رَمَضان اَلّذی اُنزِلَ فِیهِ القُرآن».(۲۷)

 در این مسئله‌ی محوریّت قرآن، باید یک نهضت تفسیری ایجاد بشود. تجوید راه افتاده، حفظ قرآن راه افتاده، الحمدلله. ما دو علم داریم در قرآن که این دو علم با توبیخ است، یعنی با توبیخ میگوید که چرا نمیروی سراغش؟ یکی تفقّه است: «لَولا نَفَرَ»(۲۸) -آیه‌ی «نَفْر»- چرا نمیروید «لِیَتَفَقَّهُوا»؟ این «تفقّه» با توبیخ؛ الحمدلله حوزه‌ها هم براساس همین آیه راه افتاد، فعّالند. یک آیه‌ی دیگر هم داریم، آن هم «تدبّر» است، میگوید: «اَفَلا یَتَدَبَّرُونَ القُرآن‌»؛ منتها تفقّه یک توبیخ دارد -«لولا نفر لیتفقّهوا» یک توبیخ دارد- امّا در آیه‌ی تدبّر دو تا توبیخ هست: [اوّل] «اَفَلا یَتَدَبَّرون»،(۲۹) دو مرتبه -توبیخ دوّم- «اَم عَلَى‌ قُلُوبٍ اَقفالُها»؛(۳۰) دو تا توبیخ برای تدبّر است. حدیثی از امام رضا هست که فرمود: اینکه نماز واجب شد برای این است که قرآن از مهجوریّت بیاید بیرون.

 وقتی موعظه میخواهیم بکنیم، آیات موعظه را بگوییم: فَذَکِّر بِالقُرآن مَن یَخافُ وَعِید؛(۳۱) چرا جای دیگر میروید؟ در حوزه‌ها «معاونت تهذیب» هست برای اخلاق طلبه‌ها؛ آیات اخلاقی را بگویند؛ آیات اخلاقی را اگر بگویند، هم تفسیر است، هم تهذیب است، هم طلبه که این را یاد گرفت میرود توی محلّه‌شان میگوید؛ عید، تابستان، ماه رمضان، محرّم؛ یعنی ما اخلاقمان جدا است از تفسیرمان. سیاست هم میخواهیم بگوییم آیات سیاسی را باید بگوییم، چند صد آیه‌ی سیاسی داریم در قرآن، همانها را اگر بگوییم مردم تشکّر میکنند. ما مزه‌ی قرآن را نچشیده‌ایم بعضی‌هایمان و نچشیده‌اند بعضی‌هایشان؛ نه ما چشیده‌ایم و نه ما توانسته‌ایم بچشانیم. به‌هرحال مسئله‌ی قرآن را جدّی بگیریم.

 فکر هم نکنید قرآن علم نیست؛ امام رضا فرمود: مَن اَرادَ العِلم فَلیُثَوِّرِ القُرآن -«ثور» با «ث» سه نقطه یعنی انقلاب- برای علم، قرآن را زیرورو کنید. دعوت شدیم ده سال پیش برای دانشگاه تهران امام جماعت بشویم -همان‌جایی که نماز جمعه هست؛ روزهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه ...؛ توی هفته- گفتم من به شرطی می‌آیم که تفسیر هم بگویم؛ گفتند که اینجا صبح تا ظهر سرِ درسند، خسته‌اند اینها؛ گفتم که کم میگویم؛ گفت آخر نمیشود؛ گفتم آقا من میتوانم نیم دقیقه تفسیر بگویم. گفت آخر نیم دقیقه تفسیر! بگو ببینم؛ ما گفتیم «در قرآن چند بار گفته «کُلُوا» -یعنی بخورید- هرجا میگوید «کُلُوا»، بغلش یک مأموریّتی است، کُلُوا اَنفِقُوا، کُلُوا اَطعِمُوا، کُلُوا لاتُسرِفُوا، کُلُوا وَاعمَلُوا‌ صالِحاً، کُلُوا وَلاتَطغَوا؛ به زنبور عسل هم که میگوید «کُلِی»، دنبالش میگوید «فَاسلُکِی»، تو هم که گُل مکیدی باید عسل بسازی. یعنی کُلُوا کُلُوا هست امّا بخور بخور نیست؛ کنار خوردن یک مسئولیّتی است؛ والسّلام علیکم و رحمةالله».(۳۲)

(آقای قرائتی: خنده‌ی‌ تشکّر بود؟
معظّمٌ‌له: نه، این نَقل [والسّلام علیکم] دانشگاه را اشتباه گرفتند با اینجا،(۳۳) [شما] در دانشگاه گفتید «والسّلام علیکم».
آقای قرائتی: بله)

بعد گفتند خب، اینجا چون شصت هزار دانشجو دارد، مهم‌ترین دانشگاه کشور است، بعضی از اساتیدش استاد تمام و پروفسورند، پس علمی بگو؛ گفتم من قرائتی‌ام، طلبه‌ام، علمی میخواهید بروید سراغ علما؛ گفت مثلاً میخواهی «وَ بِالوالِدَینِ اِحساناً»(۳۴) را بگویی؟ اینها که بچّه نیستند؛ من ناراحت شدم و گفتم به من گفته‌اند علمی حرف بزن، من میخواهم امروز آبکی حرف بزنم، روی تخته نوشتم «وَ بِالوالِدَینِ اِحساناً»، گفتم بیست تا نکته از این میکشم بیرون؛ این «با»اش بای الصاق است؛ دو تا نامه را که سنجاق میکنند، به نامه‌ی پشتی میگویند الصاق، الحاق، پیوست؛ یعنی احسانت پیوست به خودت باشد، یعنی خودت مادرت را ببر دکتر؛ نگو پول میدهم تاکسی تلفنی [ببرد]؛ وَ بِالوالِدَین. لَقِّمهُ بِیَدَیک، با دست خودت لقمه لقمه دهان مادرت بگذار، نگو برنج بپز بخور، این درباره‌ی «بِالْـ». «بِالوالِدَین» گفته، «بِالْاَبَوَیْن» نگفته؛ چون به رهبر هم «اَب» میگویند -اَنَا وَ عَلیٌّ اَبَوا هذِهِ الاُمَّة؛ مِلَّةَ اَبِیکُم اِبراهیم؛(۳۵) به عمو میگویند، به پدر زن میگویند، به معلّم میگویند- «بِالوالِدَین» گفته، حساب والدین از آنها جدا است. نگفته «بالوالدین المؤمنَین»، گفته بِالوالِدَینِ اِحساناً‌ برّاً کان او فاجراً. نگفته «بالوالدین انفاقا»، پدر و مادر خیلی وقتها پول نمیخواهند، محبّت میخواهند. بیست تا نکته تقریباً روی تخته سیاه، در دانشگاه نوشتم. گفتم آقایان بلد بودید؟ گفتند والّا به حضرت عبّاس بلد نبودیم، تا حالا هم کسی [نگفته بود]. گفتم دیگر نگویید آقای قرائتی اینجا دانشگاه است، اینها پروفسورند، علمی حرف بزن. باسوادترین ماها پهلوی ساده‌ترین کلمات قرآن، حرف نفهمیده داریم. در «هُنَّ لِباسٌ‌ لَکُم»(۳۶) پنجاه تا نکته من گیرم آمده؛ در سوره‌ی کوثر ۸۲ تا نکته گیرم آمده. قرآن علم است، ما فکر میکنیم علم چیز دیگری است، اصلاً قرآن را جزو علم نمیدانیم. وقتی میگوییم مشغول چی هستی؟ میگوید مباحث علمیّه؛ میگوییم حالا مباحث علمیّه یعنی قرآن؟ میگوید نه، قرآن نه! نمیگویم آنها نباشد، میگویم به قرآن هم سهم بدهیم.

 ماه رمضان وقت قرآن است. ماشینی که موتورش هوا گرفته و خاموش شده، در سرازیری هلش میدهند؛ سرازیری قرآن، ماه رمضان است. پیغمبر در اُحد فرمود: کدام‌یک از این شهدا بیشتر قرآن بلدند؟ من اوّل میخواهم به جنازه‌ی او نماز بخوانم؛ این یعنی چه؟ چرا در قیامت به ما میگویند براساس قرآن درجه بگیرید، اِقرَأ وَأرقَ. اصلاً قرآن را باید بکشیم وسط؛ تاریخ میخواهیم بگوییم، از قرآن بگوییم، بعد از حدیثها بگوییم، نمیخواهم فقط هم قرآن باشد، قرآن و اهل‌بیت، از هم جدا نیست. بنده چهل سال است تقریباً در تلویزیونم، یک شبِ جمعه تعطیل نشده، این از الطاف استثنائی خدا بود. والله، بالله، اگر به هر کتابی تکیه میکردم، سال اوّل و دوّم حرفهایم تمام شده بود. صبح نگاه به قرآن میکنی یک چیز میفهمی، عصر چیز دیگری میفهمی. اصلاً اگر حرف تازه نباشد خدا نمیگوید تدبّر کن؛ اینکه صاحبخانه به همه‌ی مهمانها میگوید شاخه را بتکانید، پیدا است هر که بتکاند، یک میوه‌ای گیرش می‌آید؛ وگرنه میگویم «خدایا چرا مدام به من میگویی تدبّر کن! ملّاصدرا، فیض کاشانی، امام، بزرگان، تکاندند، میوه‌هایش را بردند، دیگر چیزی برای من نمانده». اینکه خدا به هرکسی میگوید تدبّر کن، یعنی هرکس شاخه را تکان بدهد، میوه‌ گیرش می‌آید. امامان ما چیزی از قرآن میفهمند که ما نمیفهمیم، این حق است؛ فقیه از آیات‌الاحکام چیزی در می‌آورد که ما نمیفهمیم، این حق است؛ امّا معنایش این نیست که تدبّر نکنیم.

 ما از اوّل باید برگردیم خاکِ باغچه را عوض کنیم. ما که طلبه بودیم به ما میگفتند: «ضرب‌ زیدٌ عمرواً»، خب بگو «ضرب الله مثلاً»؛(۳۷) حالا چرا از «ضَرَب» شروع کردی؟ بگو: «رَحِمَ اللهُ عَبداً»؛ از رحم خدا شروع کن، چرا از کتک کاری شروع کردی؟ میگویند یک کسی طلبه شد فرار کرد؛ گفتند چرا؟ گفت بزن بزن است؛ اوّل میگویند ضَرَب، یک مرد غایب زد؛ ضَرَبا، جفتی زدند؛ یک خانم هم پیدا شد، ضَرَبَتْ؛ دوتایی شدند، ضَرَبتا؛ بزن بزن است!(۳۸) هر چه میخواهیم بگوییم، اوّل نگاه به قرآن کنیم. بنده حدود پنج هزار ساعت در تلویزیون صحبت کرده‌ام، الان هم اگر اینجا سکته کنم، پنج هزار سخنرانی ذخیره دارم. الان قرآن در بین ما، روی کیف عروس و بالای سر مسافر و بِکَ یا الله و استخاره و نمیدانم از این برخوردهای این‌طوری بوده؛ کاشی‌کاری‌هایش هم که دمِ پشت بام کاشی‌کاری میکنند با خطّ کوفی که ما نمیفهمیم. یک مقدار باید قرآن بیشتر بخوانیم؛ بخصوص آنهایی که قرائتشان خوب است، صوت خوب دارند. قرآن جاذبه دارد آقا، قرآن جاذبه دارد؛ هر چه میخواهیم بگوییم، قرآن در آن زمینه جاذبه دارد.

 من شرمنده هستم وقت آقا را گرفتم، وقت شما را گرفتم، دیگر حالا مهم بود؛ همین دلیل بر اهمّیّت است که این‌قدر قرآن می‌ارزید که آقا درس فقهشان را تعطیل کنند؛ آقا ببخشید.

(معظّمٌ‌له: طیّب‌الله انفاسکم.)


۱) سوره‌ی الرّحمن، آیه‌ی ۲
۲) سوره‌ی نجم، آیه‌ی ۵
۳) سوره‌ی تکویر، آیه‌ی ۲۷
۴) سوره‌ی حجر، آیه‌ی ۹
۵) سوره‌ی زمر، آیه‌ی ۲۸
۶) سوره‌ی یونس، آیه‌ی ۳۸
۷) سوره‌ی مریم، آیه‌ی ۱۲
۸) سوره‌ی جمعه، آیه‌ی ۵
۹) سوره‌ی اعراف، آیه‌ی ۱۷۶
۱۰) سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۷۴
۱۱) سوره‌ی فرقان، آیه‌ی ۴۴
۱۲) سوره‌ی مائده، آیه‌ی ۶۸
۱۳) سوره‌ی شوری، آیه‌ی ۱۳
۱۴) سوره‌ی انعام، آیه‌ی ۷۲
۱۵) سوره‌ی الرحمن، آیه‌ی ۹
۱۶) سوره‌ی مائده، آیه‌ی ۶۶
۱۷) سوره‌ی مائده، آیه‌ی ۶۶
۱۸) سوره‌ی حجر، آیه‌ی ۹
۱۹) سوره‌ی طه، آیه‌ی ۱۲۴
۲۰) سوره‌ی نحل، آیه‌ی ۴۴
۲۱) سوره‌ی جمعه، آیه‌ی ۱۱
۲۲) سوره‌ی فتح، آیه‌ی ۲۹
۲۳) همان
۲۴) سوره‌ی انفال، آیه‌‌ی ۶۰
۲۵) سوره‌ی فتح، آیه‌ی ۲۹
۲۶) سوره‌ی شعرا، آیه‌ی ۲۱۴
۲۷) سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۸۵
۲۸) سوره‌ی توبه، آیه‌ی ۱۲۲
۲۹) سوره‌ی محمّد، آیه‌ی ۲۴
۳۰) همان
۳۱) سوره‌ِ ق، آیه‌ی ۴۵
۳۲) خنده‌ی معظّمٌ‌له و حضّار
۳۳) خنده‌ی حضّار
۳۴) سوره‌ی اسرا، آیه‌ی ۲۳
۳۵) سوره‌ی حج، آیه‌ی ۷۸
۳۶) سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۸۷
۳۷) سوره‌ی ابراهیم، آیه‌ی ۲۴
۳۸) خنده‌ی حضّار

آیت الله خامنه اززبان دشمنان اسلام

آیت الله خامنه اززبان دشمنان اسلام


دیدار خانواده‌های شهیدان مرادی و امامی با امام خامنه‌ای

دیدار خانواده‌های شهیدان مرادی و امامی با امام خامنه‌ای

خانواده‌های شهیدان رضا مرادی و رضا امامی -از شهدای ناجا در اغتشاشات بهمن سال گذشته در تهران- ظهر امروز (یکشنبه) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کردند.
در این دیدار که همراه با اقامه‌ی نماز ظهر و عصر برگزار شد، رهبر انقلاب اسلامی ضمن گرامیداشت یاد این دو شهید عزیز، به هر یک از این خانواده‌ها یک جلد کلام‌الله مجید اهدا کردند.
سرباز شهید رضا مرادی علمدار و استوار دوم شهید رضا امامی قانلو بلاغ، از مأموران نیروی انتظامی بودند که ۳۰ بهمن‌ماه سال گذشته در شب شهادت حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) به دست اغتشاشگران در خیابان پاسداران تهران به شهادت رسیدند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پیش از این در اسفندماه سال گذشته در منازل شهید محمدعلی بایرامی (از مأموران نیروی انتظامی) و بسیجی شهید محمدحسین حدادیان که در اغتشاشات خیابان پاسداران تهران به شهادت رسیدند، حضور یافته بودند.


انتظار یعنی آماده باش

انتظار یعنی آماده باش

حضرت آیت الله خامنه ای: «انتظار یعنی چه؟ انتظار به معنای مترصّد ‌بودن است. در ادبیّات نظامی یک‌ چیزی داریم به نام «آماده‌باش»؛ انتظار یعنی «آماده‌باش»! باید «آماده‌باش» باشیم. انسان مؤمن و منتظر، آن‌کسی است که در حال «آماده‌باش» است. اگر امام شما که مأمورِ به ایجاد عدالت و استقرار عدالت در کلّ جهان است، امروز ظهور بکند، باید من و شما آماده باشیم. این «آماده‌باش» خیلی مهم است؛ انتظار به این معنا است. انتظار به معنای بی‌‌صبری کردن و پا به زمین کوبیدن و چرا دیر شد و چرا نشد و مانند اینها نیست، انتظار یعنی باید دائم در حال «آماده‌باش» باشید.»۱۳۹۶/۰۲/۲۰
پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب سخن نگاشت «انتظار یعنی آماده باش» را منتشر می‌کند.

بیانات رهبری انقلاب در دیدار کارگران

بیانات رهبری انقلاب  در دیدار کارگران



سم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین.

 خیلی خوش‌آمدید عزیزان من؛ فضای حسینیّه‌ی ما را با حضور صادقانه، مؤمنانه، انقلابی خودتان، با بیاناتتان، با اظهاراتتان نورانی کردید و شیرینی دیدار با جمع عظیمی از طبقه‌ی زحمت‌کشِ مؤمنِ فداکار را به ما چشاندید. حقیقتاً جامعه‌ی کارگری ما -همین‌طور که اشاره کردند، بنده هم مکرّر گفته‌ام- یک طبقه‌ی با اخلاص، مؤمن، صادق، زحمت‌کش، نه‌فقط زحمت در کارخانه، [بلکه] زحمت در فضای انقلاب برای اصل انقلاب، برای دفاع از انقلاب، برای دوران جنگ تحمیلی [است].

 امروز، نزدیک به روز نیمه‌ی شعبان است. یک جمله راجع به عید نیمه‌ی شعبان عرض بکنم و آن جمله این است که نیمه‌ی شعبان، مظهر امید به آینده است؛ یعنی همه‌ی امیدهایی که ما به چیزی پیدا میکنیم، ممکن است بشود، ممکن است نشود؛ امّا امید به اصلاح نهایی به‌وسیله‌ی ولیّ مطلق حضرت حق، حضرت صاحب‌‌‌‌الزّمان (عجّل‌الله تعالی فرجه و ارواحنا فداه) امید غیر قابل تخلّف است. السَّلامُ عَلَیکَ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه؛(۲) وعده‌ی تضمین‌شده‌ی خدا است؛ السَّلامُ‌ عَلَیکَ‌ اَیُّهَا العَلَمُ‌ المَنصُوبُ‌ وَ العِلمُ المَصبُوبُ وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الوَاسِعَةُ وَعداً غَیرَ مَکذُوب‌؛(۳) این وعده‌ی تخلّف‌ناپذیر الهی است. فقط هم ما -شیعه- نمیگوییم، فقط هم ما مسلمانها نمیگوییم، [بلکه] همه‌ی ادیان عالم منتظر یک روز آن‌چنانی هستند. امتیاز کار ما این است که ما طرف را می‌شناسیم، وجودش را حس میکنیم، حضورش را قبول داریم، با او حرف‌ میزنیم، با او مخاطبه میکنیم، از او میخواهیم و او هم پاسخ میدهد به ما؛ تفاوتش این است. دیگران -مسلمانان غیر شیعه و متدیّنین غیر مسلمان- به یک چیز مبهمی معتقدند؛ ما شیعه نه؛ مشخّص است که چه میخواهیم، با چه کسی حرف میزنیم؛ [نیمه‌ی شعبان] روز امید است. عزیزان من، جوانان عزیز، کارگران عزیز! امید را قدر بدانید؛ امید را در دل نگه دارید؛ امید به عوض شدن چهره‌ی مُظلَم(۴) و تاریک و مخدوش دنیایی که امروز در زیر سلطه‌ی ابرقدرت‌ها است. بدانید و مطمئن باشید که این وضع عوض میشود، مطمئن باشید که این فضای ظلم و جُوری که امروز مشاهده میکنید در دنیا، از زورگویی، بدگویی، خباثت و رذالت -که مظهرش سران آمریکا و سران صهیونیستند، و دیگران هم کم‌وبیش همین‌جور- این بدون تردید تغییر پیدا خواهد کرد؛ این، آن امیدی است که ما داریم. ما باید کمک کنیم، از خدا بخواهیم و خودمان تلاش کنیم که آن روز را جلو بیندازیم و نزدیک کنیم ان‌شاء‌الله.

 یک نکته هم درباره‌ی ماه شعبان است؛ از ماه شعبان نباید غفلت کرد. ماه شعبان از اوّل تا آخرش عید است، مثل ماه رمضان. ماه رمضان هم از اوّل تا آخرش عید است، عیدِ اولیاء‌الله. هر روزی که در آن موقعیّتی وجود داشته باشد که انسان بتواند به صفای نفسِ خود، به نورانیّتِ دلِ خود بپردازد، آن روز، روزِ مغتنم و روزِ عید است. ماه شعبان، ماهِ همین فرصتها است، از روز اوّل تا روز آخر. استغفارِ در این ماه، دعای در این ماه، زیارتِ در این ماه، تضرّعِ در این ماه، قرآن خواندنِ در این ماه، نماز خواندنِ در این ماه، اینها همه فرصت است. ما برای آبادیِ دنیا همه‌ی تلاشمان را باید به کار ببریم و در این تردیدی نیست امّا برای آبادیِ دل هم باید تلاش کنیم؛ دلمان را باید آباد کنیم. با دلِ آباد است که میتوان دنیای خوب آفرید؛ دل اگر آباد نبود، دل اگر چرکین بود، دل اگر سیاه و گنهکار بود، تکنولوژی را ممکن است جلو ببرد، و فنّاوری به وضعی که امروز رسیده و بالاتر از آن برسد، امّا دنیا، دنیای شیرینی نیست؛ دنیا، دنیای تلخ است، دنیا، دنیای بی‌عدالتی است؛ دنیای شیرین آن‌وقتی [محقّق] میشود که تصمیم‌گیرندگان، اقدام‌کنندگان، حرکت‌کنندگان، و اگر بشود عامّه‌ی مردم، دلهایشان آباد باشد، دلهایشان روشن باشد. از ماه شعبان غفلت نکنید.

 یک جمله بنده عرض میکنم در مورد مسائل کارگری؛ یک جمله هم -البتّه کوتاه- درباره‌ی مسائل جهانی‌ای که مبتلابه هستیم. در مورد مسائل کارگری، نیروی انسانی یکی از بزرگ‌ترین ثروتهای هر کشور است؛ یعنی وجودِ کارگر، طرّاح، مهندس، فعّالِ برای تولید در هر زمینه‌ای در کشور، ارزشش برای کشور بمراتب از منابع زیرزمینی و از طلا و از نفت و از الماس و مانند اینها بیشتر است؛ آن که میتواند یک کشور را آباد کند، این است. الان شما ببینید، کشورهایی در دنیا هستند که همه یا بیشترِ الماسِ عالم از کشور آنها تهیّه میشود و تولید میشود امّا خودشان در بدبختی و فقر دارند زندگی میکنند؛ چرا؟ چون نیروی انسانی کافی ندارند، نیروی انسانی فعّال ندارند، نیروی انسانی بافکر ندارند. نیروی انسانی بزرگ‌ترین ثروت یک کشور است، و نیروی انسانی همین شما هستید؛ شما کارگر، شما کارآفرین، شما مهندس، شما طرّاح، شما فعّالِ گوناگون در بخشهای مختلف کاری، نیروی انسانی هستید. این ارزش والای نیروی انسانی است، که طبقه‌ی کارگر از جمله‌ی این ارزش والا و این ثروتِ عظیم است.

 تلاش کارگران ما یک تلاش فوق متعارف و متوسّط دنیا است ازلحاظ ارزش‌آفرینی. بنده این را در مورد بخشهای مختلف، در مورد دانشجوها، در مورد محقّقین و پژوهشگران مکرّر گفته‌ام، بعد هم تحقیقاتی که گزارش میکنند، همه تأیید میکند این معنا را؛ در مورد کارگرها هم عقیده‌‌ی بنده این است. کارگر ایرانی یکی از بهترین کارگرهای دنیا است، یعنی دست هنرمند او و اندیشه و فکر و انگیزه‌ی بالای او از متوسّط جهانی بالاتر است. و این در حالی است که در دوران اختناق، در دوران ظلم پهلوی، قبل از آن هم در دوران غفلت و خواب دائمی قاجاری، به کار و کارگری و جامعه‌ی کارگری و تولید و مسائل ملّی توجّهی نمیشده است؛ البتّه در دوران قاجار به‌خاطر حماقت و عقب‌ماندگی ذهنی، در دوران پهلوی به‌خاطر خیانت. در‌عین‌حال در دوران انقلاب که نیروی کار و کارگر تحرّکی پیدا کرده و نشاط جدیدی پیدا کرده است و ازلحاظ کمّیّت و کیفیّت پیش رفته، ما مشاهده میکنیم که متوسّطِ توانایی‌ها و برجستگی‌های کارگر ایرانی از متوسّط دنیا بالاتر است.

 دیروز اینجا یک نمایشگاه کوچکی از تولیدات داخلی درست کردند که بنده ببینم.(۵) من رفتم و چند ساعت مشغول دیدن این نمایشگاه بودم، کارهای شماها را دیدم. واقعاً باید دست هنرمند کارگر ایرانی را بوسید، باید دست شماها را بوسید! این تولیدِ داخلیِ باارزش ازلحاظ کیفیّت، با این‌همه گرفتاری‌ای که ما داریم، با این تحریمها که جلوِ موادّ اوّلیّه را میگیرند، جلوِ ماشین پیشرفته را میگیرند، انواع و اقسام مشکلات را مستکبرین عالَم جلوِ پای ما میگذارند؛ در‌عین‌حال وقتی انسان به محصول نگاه میکند، میبیند عجب برجستگی‌ای دارد! همه چیز [هم بود]! دیروز اینجا ده‌ها شرکت، محصولات خودشان را -که همین کارهای دست شما است- آوردند اینجا ما دیدیم؛ از قُماش(۶) و کفش و لباس دوخته و وسایل زندگی و چینی و بلور بگیرید تا دارو و لوازم آرایش و وسایل خانه و یخچال و ابزار و لوازم‌تحریر و همه چیز، که اینجا دیروز به ما نشان دادند -که چند ساعت هم طول کشید- همه برجسته بود، همه‌ ممتاز بود. انسان واقعاً در مقابلِ نیروی کارِ داخلی سر تعظیم فرو می‌آورد! آن‌وقت بنده که میگویم حمایت از کالای ایرانی، یک عدّه‌ای یا باور نمیکنند یا تصدیق نمیکنند یا عمل نمیکنند! خب حمایت از کالای ایرانی یعنی حمایت از این کارگر، یعنی حمایت از نیروی کار، یعنی حمایت از تولید! این حمایت، همه‌جانبه است؛ هم مردم باید حمایت کنند، هم دولت باید حمایت کند؛ همه باید حمایت کنند.

 مشکلاتی را مطرح میکردند که این مشکلات، هم مال کارآفرین است، هم مال کارگر است؛ مشکل بیمه، مشکل کمبود امکانات، مشکل نقدینگی، مشکل موانع مالیاتی، مشکل از ناحیه‌ی بانک، مشکل از ناحیه‌ی وزارت اقتصاد، مشکل از جاهای مختلف؛ این مشکلات باید برطرف بشود، باید به‌طور جازم و کامل اقدام بشود برای رفع این مشکلات. وقتی مشکلات برطرف شد، وقتی کالای ایرانی مورد حمایت قرار گرفت، وقتی قدر کار کارگر ایرانی دانسته شد، آن‌وقت دیگر ما شاهد این نخواهیم بود که یک کارخانه‌ای بگوید «من با یک‌سوّم ظرفیّت دارم کار میکنم». دیروز بعضی‌ها به ما همین را میگفتند ما این‌قدر امکانات داریم و این‌جور داریم کار میکنیم: با یک‌سوّم ظرفیّت، با نصف ظرفیّت. خب چرا؟ آن دوسوّم دیگر کارگرهایش کجا هستند؟ این میشود آن بیکاریِ متراکم در داخل کشور. اینکه ما میگوییم «حمایت از کالای ایرانی»، یعنی کار آفریده بشود، کار به وجود بیاید؛ یعنی کارگر بیکار نداشته باشیم؛ یعنی جوان تحصیل‌کرده‌ی ما فقط به‌ فکر پشتِ‌میزنشینی نباشد؛ بداند مطابق شأن خودش، در بخشهای مختلف، میتواند کار بکند. اگر حمایت از کالای ایرانی شد، این پیش می‌آید. چرا یک عدّه‌ای اصرار دارند پولشان را بریزند در جیب کمپانی خارجی؟ این چه مرضی است که جنس خارجی باید مصرف بشود؟ یک‌وقت جنسِ ایرانیِ مشابه نداریم، خب بله، بحثی نیست؛ بعضی از اجناس هست که تولیدش در داخل منطبق با صرفه نیست، صرفه ندارد؛ خیلی خب! در داخل، جنس مشابه آن را نداریم. [امّا وقتی] مشابه جنسی در داخل هست، تولید میشود و در کیفیّت هم بعضی مثل کیفیّت مشابه خارجی است، بعضی بالاتر از کیفیّت مشابه خارجی است، چرا بایستی یک عدّه‌ای اصرار داشته باشند که حتماً بروند جنس خارجی و فلان مارک خارجی و مانند اینها را مصرف کنند؟ این چه مرضی است؟ این چه بدفهمی و کج‌فهمی‌ای است که بعضی دارند؟ کالای ایرانی مصرف کنیم. تصمیم بگیریم؛ مؤسّسات بزرگ، خود دولت، دیگران، همه تصمیم بگیرند که از کالای [ایرانی حمایت کنند]. ما تعصّب علیه دیگران نداریم، نمیخواهیم دشمنی کنیم؛ ما میخواهیم فرزند خودمان، جوان خودمان و کارگر خودمان را وادار کنیم به کار؛ میخواهیم او را سرگرم اشتغال کنیم، میخواهیم او را از مضرّات بیکاری نجات بدهیم. بیکاری خیلی مضرّات دارد؛ مضرّات اجتماعی دارد، مضرّات امنیّتی دارد، مضرّات اخلاقی دارد، انواع و اقسام مضرّات دارد. این را میخواهیم؛ راهش همین حمایت از کالای ایرانی است. از کالای ایرانی، از تولید ایرانی، بایستی طرف‌داری بشود و حمایت بشود.

 بهترین مقابله‌ی با دشمن هم این است. ببینید عزیزان من! دشمنان ما فهمیده‌اند و دانسته‌اند که در جنگ سخت نظامی طرْفی نخواهند بست. چند سال قبل از این، یک رئیس‌جمهور دیگر آمریکا -که آن هم مثل این بداخلاق و بی‌ربط‌گو و هجوگو بود- یک چیزهایی گفت علیه ما. بنده در سخنرانی همان چند سال پیش گفتم «آقاجان، دوران بزن‌دررو گذشته؛ بزنید، میخورید».(۷) میدانند این را؛ این را میدانند که اگر وارد درگیری و برخورد سخت و نظامی با ما بشوند، پایشان گیر می‌افتد. بله، به ما ضربه میزنند، امّا خودشان ممکن است چند برابر ضربه بخورند؛ این را فهمیده‌اند. راهی که پیدا کردند، جنگ اقتصادی و جنگ فرهنگی و مانند اینها است. حالا بحث فرهنگی به کنار، [امّا] امروز آنچه مطرح است برای دشمنان ما، جنگ اقتصادی است. اتاق جنگ آمریکا علیه ما عبارت است از وزارت خزانه‌داری آمریکا که همان وزارت اقتصاد و دارایی‌شان است؛ آنجا اتاق جنگ با ما است. خب راه مقابله‌ی با جنگ اقتصادی چیست؟ این است که ما در داخل به اقتصاد خودمان بپردازیم. وقتی اقتصاد ما متّکی بود، وابسته بود، مشکلات به وجود می‌آید. البتّه بنده عقیده ندارم به اینکه رابطه‌ی اقتصادی را از دنیا باید قطع کرد یا میتوان قطع کرد؛ معلوم است که نمیتوان؛ امروز همه‌ی دنیا به هم مربوط و متّصل است امّا تکیه‌ی به بیرون از مرزها غلط اندر غلط است؛ نباید تکیه کرد. بله، بروند با زرنگی، با تدبیر، با سیاست‌گذاری درست، با پیگیری صحیح، با جدّیّت، ارتباطات با دنیا [برقرار کنند]. دنیا بزرگ است؛ دنیا که فقط آمریکا و چند کشور اروپایی نیست؛ دنیا خیلی وسیع است؛ بروند ارتباطات را برقرار کنند به آن مقداری که لازم هست امّا چشم ندوزند به هیچ نیروی خارجی؛ چشم بدوزند به عنصر داخلی، چشم بدوزند به این ارزش بزرگ: نیروی انسانی داخل. وقتی مردم ببینند که ما مسئولین اصرار داریم بر اینکه مشکلاتمان را در داخل حل کنیم و از ظرفیّتهای داخلی استفاده کنیم، ولو یک سختی‌ای هم برایشان پیش بیاید، تحمّل میکنند، کمکمان میکنند؛ این را مسئولین محترم کشور باید توجّه داشته باشند که تکیه‌ی به خارج نبایستی کرد.

 یک راه آمریکایی‌ها برای مقابله‌ی با نظام آزادی‌خواهِ مستقلّ جمهوری اسلامی -که آنها با همین آزادی‌خواهی‌اش مخالفند، با همین مستقل بودنش مخالفند، میگویند زیر پرچم ما باشید، زیر چتر ما باشید، دستور ما را اطاعت کنید، طبق خواست ما سیاست‌گذاری کنید چون اسلحه‌ی ما بیشتر است، چون قدرت ما زیادتر است، [چون] پول ما افزون‌تر است؛ آنها این را میخواهند- همین کار اقتصادی است، یک [راه] -هم برای اینکه شماها مطّلع باشید و توجّه داشته باشید- تحریک بعضی از دولتهای کم‌فهم، چه تعبیر کنیم! دولتهای بی‌توجّه در منطقه‌ی خودمان به ایجاد اختلاف و درگیری و دعوا و این چیزها است. آمریکایی‌ها میروند می‌نشینند پهلوی این سعودی‌ها که آنها را تحریک کنند علیه جمهوری اسلامی؛ خب شما که میخواهید تحریک کنید، چرا صهیونیست‌ها را که نوکر خودتان هستند -به یک معنا نوکرند، به یک معنا اربابند- تحریک نمیکنید؟ آن بدبخت‌ها -سعودی‌ها- را چرا تحریک میکنید؟ میگویند میخواهیم جنگ مسلمان با مسلمان راه بیفتد. یکی از برنامه‌های آنها تشویق کردن و تحریص کردن و تحریک کردن یک کشورهایی از [این] قبیل است -که حالا من سعودی را به‌عنوان مثال عرض کردم- برای مواجهه و مقابله و سینه‌به‌سینه شدن با جمهوری اسلامی. آنها اگر عقل داشته باشند، باید گول این دشمن را نخورند؛ اگر با جمهوری اسلامی سینه‌به‌سینه بشوند، قطعاً ضربه میخورند و شکست میخورند. آنها میخواهند هزینه‌ی مقابله‌ی با نظام جمهوری اسلامی و ملّت مقتدر ایران را خودشان متحمّل نشوند و هزینه‌اش را به ‌دوش این دولتهای این‌جوری در منطقه بگذارند.

 کار آمریکا ایجاد ناامنی است؛ هرجا آمریکایی‌ها در این سالها پا گذاشتند ناامنی ایجاد کردند. در هر نقطه‌ای -چه نقطه‌ی غرب آسیا که ما هستیم، چه در نقاط دیگر عالم؛ هرجا که رفتند- ایجاد ناامنی کردند؛ یا جنگ داخلی راه انداختند، یا برادرکُشی راه ‌انداختند، برای مردم بدبختی آوردند هرجا که رفتند. برای همین هم هست که جای پای آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا باید برچیده بشود؛ آمریکایی‌ها بایستی از منطقه‌ی غرب آسیا بیرون بروند؛ آن ‌که باید پایش قطع بشود از اینجا آمریکا است، نه جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی خود ما هستیم، ما اهل اینجاییم، خلیج فارس خانه‌ی ما است، غرب آسیا خانه‌ی ما است، اینجا خانه‌ی ما است؛ شما بیگانه‌اید، شما از راه دور آمده‌اید، شما اهداف خباثت‌آمیز دارید، شما میخواهید فتنه ایجاد کنید، شما باید بروید. و بدانید آمریکایی‌ها و بقیّه‌ی کسانی که مثل آنها هستند از این منطقه پایشان قطع خواهد شد.

 یکی از چیزهایی که در باب مسئله‌ی حمایت از کالای ایرانی بنده تأکید دارم و بارها هم این را گفته‌ایم -حالا آقای وزیر هم اینجا هستند- و ان‌شاءالله بایست به‌طور جدّی در دولت و اطراف قضیّه دنبال بشود مسئله‌ی جلوگیری از واردات بی‌رویّه و جلوگیری جدّی از قاچاق است که شکایت و گِله‌ی خیلی از این مسئولان و کسانی که در زمینه‌ی مسائل کالای ایرانی فعّالند [مثل] کارآفرین، سرمایه‌گذار، کارگر ماهر و دیگران این است که جنس خارجی می‌آید، غالباً هم با کیفیّت پایین و رقابت میکند -رقابت نابرابر و نامتوازن- با جنس داخلی و رواج جنس داخلی را محدود میکند؛ این از جمله‌ی چیزهایی است که حتماً بایستی جلویش گرفته بشود. البتّه مطالبی که آقای وزیر امروز اینجا گفتند و کارهایی که انجام گرفته است یا دارد انجام میگیرد اینها کارهای باارزشی است؛ ان‌شاءالله دنبال کنند که تحقّق پیدا بکند و خروجی کارها دیده بشود، یعنی احساس بشود خروجی کارها؛ و ان‌شاءالله روزبه‌روز جامعه‌ی کارگری ما، بخصوص جوانهای عزیز کارگر، به آینده دلگرم‌تر و امیدوارتر بشوند.

والسّلام علیکم و‌ رحمةالله و‌ برکاته


۱) در ابتدای این دیدار، آقای علی ربیعی (وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی) گزارشی ارائه کرد.
۲) فرازی از زیارت آل یاسین
۳) احتجاج ، ج ۲ ، ص ۴۹۳ (زیارت آل یاسین)
۴) تیره و تاریک شده
۵) بازدید از نمایشگاه کالای ایرانی در حسینیّه‌ی امام خمینی (قدّس سرّه الشّریف) در تاریخ ۱۳۹۷/۲/۹
۶) پارچه
۷) از جمله، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام (۱۳۸۶/۶/۳۱)