بیانات مقام معظم رهبری در دیدار هزاران نفر از معلمان سراسر کشور
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
خوشامد عرض میکنیم به برادران و خواهران عزیز، معلمان و مسئولان شغل
برجسته و حساس تعلیم و تربیت در سراسر کشور. از این فرصت استفاده میکنم، به
همهى معلمان در اقصى نقاط کشور سلام و درود میفرستم و از خداوند متعال
متضرعانه مسئلت میکنم که این جریان عظیم تعلیم و تربیت را که بر دوش شماست،
براى شما مبارک بفرماید و براى ملت عزیزمان هم انشاءاللَّه منشأ خیرات و
برکات قرار بدهد.
برای دانلود فایل صوتی سخنرانی به ادامه مطلب مراجعه کنید.
یاد شهید عزیزمان، معلم برجسته و همیشه زنده و پایدارمان، مرحوم شهید مطهرى را باید گرامى بداریم. من عرض بکنم؛ اینکه روز معلم را در سالگرد شهادت شهید مطهرى قرار دادند، یک معناى نمادین و پرمغز و پرمضمونى دارد؛ چون حقاً و انصافاً مرحوم شهید مطهرى یک انسان بزرگ و برجسته بود. زندگى او، تلاش مخلصانه و مؤمنانه و عالمانه، همراه با احساس درد، همراه با یک بصیرت کامل در میدان علم و معرفت و فرهنگ بود. خداى متعال هم این مرد بزرگ را مأجور کرد، پاداش داد و شهادت را نصیب او کرد؛ در واقع او را زنده نگه داشت؛ »بل احیاء عند ربّهم«.(1) یک متخرّج و تحصیلکردهى حوزهى علمیهى قم، وقتى با کولهبار معرفت و دانشى که به طور عمیق آموخته است، مىآید در دل محیط فرهنگ و تعلیم و تربیت عمومى و نسل جوان قرار میگیرد، اینقدر منشأ برکات میشود.
من همین جا عرض بکنم - قبلاً هم در حوزهى علمیه گفتهام - فضلا و برجستگان حوزهى علمیه، آن عناصر لایق و توانائى هستند که میتوانند در مجموعهى عظیم آموزش و پرورش نقش ایفاء کنند؛ و هیچ دستگاهى مهمتر از آموزش و پرورش نیست. این بدان معناست که براى آموزش و پرورش هرچه سرمایهگذارى مادى و معنوى و انسانى بشود، جا دارد. آموزش و پرورش منبع حیات براى جامعه است؛ هم براى امروز جامعه، و هم براى فرداى جامعه.
خب، در اینجا میرسیم به نقش معلم، که شما باشید. معلم کسى است که دارد نیروى انسانى را آماده میکند براى اداره و گذران زندگى کشور و زندگى جامعه در آیندهى نه چندان دورى. چشم به هم بزنیم، همین جوانهاى شما، همین محصلین شما، مردانى هستند که کارهاى این جامعه بر دوش آنهاست؛ در هر رتبهاى که باشند، در هر سطحى که باشند. در بین همینهاست که برجستگان و مردان بزرگ به وجود مىآیند؛ در بین همینهاست که مجاهدان راه حق، پاکبازان و مخلصانِ سر و پا نشناختهى در راه اهداف الهى به وجود مىآیند؛ در بین همینهاست که دستهاى توانائى به وجود مىآید که چرخ اقتصاد کشور را بچرخاند، فرهنگ کشور را سر و سامان بدهد؛ همین بچههائى که امروز در کلاس درس شمایند. شما میخواهید اینها را از آب در بیاورید. شما میخواهید اینها را پرورش بدهید که فردا در آنجائى که قرار گرفتند، بتوانند خوب کار کنند، درست کار کنند، مایهى پیشرفت باشند، مایهى عقبگرد و فساد نباشند. ببینید چقدر مهم است.
من عرض کردم؛ تأثیر شما که معلم هستید، در موارد بسیارى حتّى از تأثیر وراثتها بیشتر است. خصال وراثتى و ارثى چیزهائى است که با انسان همراه است، اما با تمرین و با عادتهاى ثانوى میتوان بر همین خصال فائق آمد. این تمرین عادت ثانوى را معلم میتواند به دانشآموز خودش، به شاگرد خودش ببخشد و بدهد. یعنى شما میتوانید به معناى حقیقى کلمه، انسان طراز اسلام را به وجود بیاورید؛ میتوانید نیروى انسانى طراز جمهورى اسلامى را به وجود بیاورید؛ این نقش معلم است. اینها تعارف نیست؛ اینها حقایقى است که وجود دارد.
یکى از کارهاى واجب ما این است که آحاد ملت ما، از کوچک و بزرگ، از مقامات عالى تا آحاد مردم، قدر معلم را بدانند، اهمیت معلم را درک کنند، حرمت معلم را بشناسند؛ این از کارهاى بسیار اساسى است. رسانهها باید نقش ایفاء کنند، مسئولان باید نقش ایفاء کنند. به تعارف هم برگزار نشود؛ تفهیم شود. امثال منِ نوعى بفهمیم که چقدر مهم است نقش این مردى، این زنى که در کلاس، عمر خودش را دارد براى تربیت این نوجوان ما، این کودک ما، این فرزند ما مصرف میکند. البته خود معلم هم این نقش را بدرستى درک کند و اهمیت آن را بفهمد. این از کارهاى اساسى و مهم ماست. بنابراین ارزش معلم، هفتهى معلم، روز معلم، چیزهاى بسیار برجسته و بزرگى است.
همه باید توجه کنند؛ مردم یک جور، مسئولین یک جور، آموزش و پرورش یک جور، دولتىها یک جور؛ هر کسى به نحوى در قبال این مقام تعریف شدهى معلم وظائفى دارد. بایستى انشاءاللَّه همه این را متعهد بشوند، به گردن بگیرند و انجام بدهند؛ از جهات مادى و معنوى، بخصوص از جهات حیثیتى.
یک حرف، در زمینهى تحول در آموزش و پرورش است، که ما مکرر این را عرض کردیم در همین اجتماعاتى که با شما معلمین عزیز و مسئولین آموزش و پرورش تشکیل شده است، یا در جلساتى به مسئولین به طور خاص گفتهایم. خب، اصلاً دلیل این تحول چیست؟ آخر، بیخودى و بىدلیل که انسان یک چیزى را متحول نمیکند. چرا میخواهیم تحول ایجاد کنیم؟ دلیل سادهاش این است که نظام کنونى آموزش و پرورش ما توانائى لازم را براى تربیت نسلهاى گوناگون ما نشان نداده است. علت هم در درجهى اول این است که این نظام و این تشکیلات، وارداتى است؛ برخاستهى از نیازهاى درونى ما نیست. این، یکى از مشکلات بزرگ ماست. یک وقت تجربههاى یک ملت، گذران تاریخىِ زندگى یک ملت، او را به این نتیجه میرساند که باید اینجور تعلیم کند، اینجور تربیت بدهد، اینجور خانه بسازد، اینجور مشى کند، اینجور مدیریت کند؛ این خوب است. انسان باید همیشه از تجارب دیگران هم استفاده کند. ما بدمان نمىآید و ننگمان نمیکند که از دیگران یاد بگیریم. آنچه که بد است، این است که ما بیائیم الگوهاى ملتهاى دیگر و فرهنگهاى دیگر را به طور دربست در بین ملت و کشور خودمان پیاده کنیم و اقتضائات و شرائط و زمینهها را اصلاً در نظر نگیریم. از صد سال پیش، این در کشور ما اتفاق افتاده است. آن کسانى که نیت خوب داشتند و میخواستند کشور را پیش ببرند، اما نفهمیدند چه جور میشود این کشور را پیش برد - حالا آنهائى که مزدور سرویسهاى جاسوسى و دولتهاى بیگانه بودند، به کنار - فکر کردند باید بروند سر تا پا بشوند به شکل آن بیگانگان، که گفتند ما از سر تا قدم باید فرنگى شویم؛ هم گفتند، هم در نوشتههاشان هست؛ آنها این خطاى بزرگ را کردند؛ از جمله آموزش و پرورش ما. خیلى چیزهاى دیگر ما هم متأسفانه همین جور بود. اقتصاد ما، معمارى ما، زندگى عرفى و فرهنگى ما و خیلى چیزهاى دیگر ما به خاطر خیانت یا بدفهمى نخبگان سیاسى دورانهاى طاغوت، به این بلا مبتلا شد. خب، الحمدللَّه انقلاب اسلامى آمد مسیر را عوض کرد. ما آمدیم به سمت خودجوشى، خوددانى و خودفهمى؛ لیکن هنوز بسیارى از بنیانها به همان حال سابق موجود است؛ از جمله همین مسئلهى آموزش و پرورش. ما باید از تجربههاى دنیا - چه دنیاى غرب، چه دنیاى شرق؛ ملتهاى گوناگون - حتماً استفاده کنیم براى کیفیت بخشیدن به الگوى خودمان. نیاز ما به تحول، از اینجاست.
این تحول باید بر اساس ایجاد یک الگوى مستقل ایرانى و برخاستهى از معنویات و نیاز این کشور باشد؛ یعنى در واقع برخاستهى از اسلام ناب، اسلامِ مورد اعتقاد ما باشد. ما بایستى یک چنین الگوئى به وجود بیاوریم. تحول باید ناظر به این باشد. هدف این الگوى جدید، این ترکیب و ساخت جدید براى آموزش و پرورش باید چه باشد؟ هدف، تربیت نیروى انسانىِ طراز جمهورى اسلامى است. اگر جمهورى اسلامى میخواهد پرچم اسلام را در دست بگیرد، میخواهد خودش به سعادت برسد، دنیا و آخرت خود را آباد کند - همچنان که قرآن به ما یاد میدهد که میتوان دنیا و آخرت را با هم آباد کرد و باید این کار انجام بگیرد - اگر میخواهد به ملتهاى دیگر کمک برساند، که »کنتم خیر امّة اخرجت للنّاس«،(2) شاهد و مبشر ملتهاى دیگر باشد، خب، طبیعتاً نیازهائى دارد: باید انسانهاى شریف، دانا، با استعدادهاى جوشان، داراى ابتکار، داراى اخلاق نیک انسانى، داراى شجاعت، قوّت خطرپذیرى، ورود در میدانهاى جدید، بدون هیچگونه عقدهى خودکمبینى یا خودبرتربینى، انسانهاى دلدادهى به خداى متعال و متکى به قدرت الهى و داراى توکل کامل، انسانهاى صبور، انسانهاى بردبار و حلیم، انسانهاى خوشبین و انسانهاى امیدوار تربیت کنید. اسلام همهى اینها را به صورت بستهى کامل در اختیار همهى معتقدین و مؤمنین خود قرار داده. این بسته را باز کنیم، دانهدانه از این مواد استفاده کنیم، بهرهمند شویم، آنها را بچشیم و درون وجود خودمان ذخیره کنیم. خروجى آموزش و پرورش باید اینجور انسانى باشد. انسانهاى تنگنظر، انسانهاى بدبین، انسانهاى ناامید، انسانهاى افسرده، انسانهاى بىتقوا، ناپرهیزگار و آلودهدامن نمیتوانند جوامع را پیش ببرند و ملتها را خوشبخت کنند؛ طبعاً نمیتوانند الگو هم باشند. تحول آموزش و پرورش ناظر به این است.
همهى این مطالبى که وزیر محترم گفتند، کارهاى خوبى است - البته در یک حد نیست؛ بعضى کارهاى مهم و درجهى یک و اساسى است، بعضى هم کارهاى فرعى است - اینها باید انجام بگیرد؛ منتها جهت را مشخص کنید، بدانید چه کار میخواهیم بکنیم. نقشهى جامع براى تحول، در دستمان باشد. بر اساس این نقشهى جامع، اجزاى گوناگون را، یکى زودتر، یکى دیرتر، به وجود مىآوریم. شما در ذهنتان طرح یک ساختمان کاملِ جامعِ زیباى مستحکم را در یک زمین بزرگ و در جاى مناسب میریزید؛ میدانید چه کار میخواهید بکنید. حالا از یک گوشهاى شروع میکنید. گاهى یک جزئى از ساختمان را این طرف، گاهى یک جزء دیگر را آن طرف میسازید. آدمى که نگاه میکند، ممکن است نفهمد چه چیزى در خواهد آمد؛ اما شما که نقشه در ذهنتان هست، میدانید چه کار دارید میکنید. هر جزئى، تأمینکنندهى بخشى از آن نقشهى جامع است. این وقتى است که نقشهى جامع داشته باشید. اگر نقشهى جامع وجود نداشت، اگر در این تحول، نگاه کلان وجود نداشته باشد، کارها ممکن است متناقض از آب در بیاید؛ تکرارى باشد، زائد باشد، کمبودهاى بزرگى به وجود بیاید. پس نگاه کلان و نقشهى جامع، شرط اول است.
یکى از چیزهائى که در این نقشهى جامع حتماً باید رعایت شود، مسئلهى معلم است. البته در مورد کتابهاى درسى کارهاى خوبى انجام گرفته - در جریان برخى از کارهاى خوبى که در کتابهاى درسى انجام گرفته، قرار داریم؛ البته کارهائى هم باید انجام بگیرد، که انشاءاللَّه انجام میگیرد - لیکن کتاب را معلم درس خواهد داد. اگر معلم، دانا، دلسوز، اهل فکر و اهل ابتکار بود، چنانچه آن کتاب ناقص هم باشد، او مطلب را تکمیل میکند. اگر معلم، ناتوان، ناامید، بىانگیزه و بىحوصله بود و براى از سر وا کردن تدریس کرد، آن وقت اگر کتابِ خوب هم باشد، معلوم نیست چیز درستى گیر دانشآموز بیاید. پس معلم مهم است. محور، معلم است.
به مسئلهى تربیت معلم، مسئلهى بازآموزىها، تداوم تحصیلات و دورههاى گوناگون آموزشى براى معلمین اشاره کردند؛ اینها کارهاى خیلى خوبى است و باید انجام بگیرد. البته خود شما معلمین عزیز نقش دارید در اینکه آن نمونهى کافى و لازم براى معلمى را در مدرسهها نشان بدهید. به هر حال اینها نیازهاى ماست و باید انجام بگیرد. دستگاههاى دولتى بایستى به این مجموعهى بزرگ و مهم با این چشم نگاه کنند. فرداى ما متوقف به امروزِ آموزش و پرورش است. هرچه اینجا سرمایهگذارى شود، مسلّماً بازدههاى آن در زمان خود، در وقت خود، بمراتب بیش از آن مقدارى که سرمایهگذارى مادى و معنوى شده است، ارزش خواهد داشت. کشور ما نیاز دارد به یک آموزش و پرورش خوب. چرا؟ چون کارى که این ملت به عهده گرفته و شروع کرده است، کار بزرگى است.
عزیزان من! باور کنیم آن حرکتى که این ملت قوى و شجاع و مؤمن به رهبرى امام بزرگوار و عزیز ما به وجود آورد و انجام داد، در طول تاریخ - نه اینکه در زمان ما - کمنظیر است. کار عظیمى شد، کار بزرگى شد. من و شما که در دل این کار قرار گرفتهایم و هر کدام به قدر وسع خودمان، توان خودمان، عُرضهى خودمان داریم یک حرکتى میکنیم، نمیتوانیم یک ارزیابى کاملى از این حرکت عظیم بکنیم؛ مگر آن وقتى که انسان خودش را از این ابعاد خارج کند؛ فکر کند، مقایسه کند، وضع دنیا را ببیند؛ حرکتهاى عظیم جهانى و بشرى را ببیند؛ انگیزههاى گوناگونى را که پشت سر حرکتهاى مختلف سیاسى و اجتماعى هست، مشاهده کند؛ نقش قدرتهاى مستکبر را - همان »اکابر مجرمیها لیمکروا فیها«(3) که در قرآن هست - ببیند؛ نقش سیاستهاى مخرب را در قبضه کردن دنیا و فشردن بشر در بین چنگالهاى خونین و آهنین خودشان به خاطر منافع خاص، مشاهده کند؛ بعد ببیند این حرکت چه حرکت عظیمى بود. حرکت یک ملت براى احیاء ارزشهاى اسلامى - که اصیلترین ارزشهاى انسانى هم همین ارزشهاى اسلامى است - در دنیائى که همهى عوامل زور و قدرت علیه این ارزشها به کار گرفته شده است، خیلى کار بزرگى بود، خیلى کار عظیمى بود.
درست است که یک ملت با همهى قدرت وارد میدان شد و کار بزرگى انجام داد و پیروز شد و نظام تشکیل داد، اما غریب هم بود. این ملت هنوز هم غریب است. این ملت با غربت این کار را انجام داد، غریبانه این راه دشوار را پیمود؛ خسته نشد، دلزده نشد، افسرده نشد، ناامید نشد، ترسیده نشد؛ پیش رفت. امروز آثار کارهاى او، نشت این حرکت عظیم و انگیزهى بزرگ او در دنیا دارد تدریجاً محسوس و دیده میشود.
من به شما عرض بکنم؛ فقط این نیست که در کشورهاى شمال آفریقا و منطقهى غرب آسیا که امروز ما در آنجا قرار داریم، حرکات بیدارىاى به وجود آمده باشد؛ این حرکت بیدارى تا قلب اروپا خواهد رفت. آن روزى پیش خواهد آمد که همین ملتهاى اروپائى علیه سیاستمداران و زمامداران و قدرتمندانى که آنها را یکسره تسلیم سیاستهاى فرهنگى و اقتصادى آمریکا و صهیونیسم کردند، قیام خواهند کرد. این بیدارى، حتمى است. حرکت ملت ایران، امتداد و عمقش اینهاست؛ حرکت عظیمى است.
خب، اگر بخواهید این حرکت با همین شتاب و با همین رفتار تداوم پیدا کند و اثربخش باشد، بایستى خودمان را بسازیم. ما باید »کزبر الحدید« باشیم؛ مثل پارههاى فولاد. ایمانمان را تقویت کنیم؛ بصیرتمان را زیاد کنیم؛ آگاهىمان را بیشتر کنیم؛ دانشمان را روزبهروز پیش ببریم؛ استعدادهائى را که خداى متعال در درون ما قرار داده، شکوفا کنیم؛ دست اتحاد و وحدتى که به هم دادیم، محکم نگه داریم، بفشریم؛ اینها لازم است.
الحمدللَّه ملت ما همینجورها دارند عمل میکنند، ملت ما دارند خوب پیش میروند؛ اما اگر شما توانستید این نسل رو به رشد را، نسل نوخاسته را به شکل درست تربیت کنید، این حرکت، سریعتر و پرشتابتر پیش خواهد رفت. مطمئن باشید جمهورى اسلامى ایران به برکت همتهاى بلند، به برکت ایمانهاى قوى، به برکت انسانهاى خوب و مؤمن و با اخلاصى که بحمداللَّه در کشور ما فراوان وجود دارند، خواهد توانست قلهها را یکى پس از دیگرى فتح کند.
رحمت خدا بر پیشروان این راه، رحمت خدا بر شهیدان عزیز و مجاهدان سربلند و بزرگوار، رحمت خدا بر روح مطهر امام بزرگوارمان که این راه را به روى ما گشودند، و رحمت خدا بر همهى ملت ایران.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
1) آل عمران: 169
2) آلعمران: 110
3) انعام:123
دانلود فایل صوتی سخنرانی