شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

قبیح تر از گناه؛ در کلام امام روح الله

قبیح تر از گناه؛ در کلام امام روح الله


سرویس دین و اندیشه بی باک؛ حسین ابراهیمی: همیشه با ترک یک مرحله انسان مواجه با مرحله سختتر می شود و این موضوع را باید تطبیق بر ترک گناه و انجام اعمال صالح نمود که البته مرحله اول است و از پس آن چیزی است که مرتکب شدن بدان بر طبق روایات اهل بیت علیهم السلام بدتر از گناهی است که انسان را از خدا دور میکند و آن "عجب" است.

یکی از معارف مظلوم در زمانه کجیها و تبهکاریها،مباحث علم شریف اخلاق است که علمای عمیق نگر و الهی دین ما در کتب با ارزشی برای ما به یادگار گذاشته اند،در میانه این کتب کتاب چهل حدیث امام روح الله یکی از کتب انسان ساز است که قدر این در را تنها عالمان ربانی از اهل معرفت دانسته و می دانند،در این مطلب اشاره ای به مطالب حدیث سوم از احادیث این کتاب گرانسنگ می کنیم باشد که نسیمی از نفس آن پیر جمارانی نفس مرده ما را نیز زنده کند.

بحث ما بحث از یکی از آفت های اخلاقی است که در احادیث اهل بیت بزرگتر از گناهان شمرده شده و موجب بسیاری از آفت های دینی و البه دنیایی می شود از جمله آنچه از اصطکاک ها و تفرقه ها و انحرافات و ناکامی ها و بازماندن ها از پیشرفت و کمال در مجموعه ها و اجتماعات است که این رزیله اخلاقی موجب آن می شود.

این رزیله اخلاقی به گفته امام رحمه الله ریشه بسیاری از آفت های دیگر از جمله ریا و کبر و صفات مهلک دیگر است.

"عُجب" همانکه در یک کلام در مورد آن گفته می شود خود پسندی و بزرگ شمردن و فریفته شدن به اعمال و ویژگیهای شخصی، آفتی است که به خرمن عقاید و صفات و اعمال ظاهرا نیکوی انسان می زند و چیزی از آنها در توشه آخرتی فرد باقی نمی گذارد.

البته حضرت امام همان ابتدا تذکر می دهند که اشتباه نشود "مسرور شدن به آن (عمل) با تواضع و فروتنی کردن از برای خدای تعالی و شکر ذات مقدس حق کردن بر این توفیق و طلب زیاده کردن عجب نیست و ممدوح است" یعنی آنکه در عین آنکه همیشه خود و اعمالمان را ناقص و کم ببینیم و بدانیم ،آنچه بر آن موفقیم را نعمت و لطف خدا بدانیم و بتر سیم از آنکه او این نعمت را از ما دریغ کند.

جملاتی در این بخش از کتاب چهل حدیث است که درس بزرگی برای امثال ماست که خود را حزب اللهی و مذهبی می دانیم آنجا که ایشان می فرمایند:

"مرتبه اولی (از مراتب عجب) که از همه بالاتر و هلاکش بیشتر است ،حالی است که در انسان به واسطه شدت عجب پیدا شود که در قلب خود بر ولی نعمت خود و مال الملوک به ایمان یا خصال دیگرش منت گذارد،گمان کند که به واسطه ایمان او در مملکت حق وسعتی یا در دین خدا رونقی پیدا شد،یا به واسطه ترویج او از شریعت یا ارشاد و هدایت او یا امر به معروف و نهی از منکر او یا اجرای حدود یا محراب و منبرش به دین خدا رونقی بسزا داده یا به واسطه آمدن در جماعت مسلمین یا برپا کردن تعزیه حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام رونقی در دیانت حاصل شد که به سبب آن بر خدا و بر سید مظلومان و بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله منت دارد،هر چند اظهار این معنی نکند در دلش منت می گذارد و از همین باب است منت گذاری بر بندگان خدا در امور دینیه."

امام می فرمایند نشانه این عجب این است که فرد در دل خود را از اولیای الهی و بهترین ها بشمارد هرچند در ظاهر از روی ریا شکسته نفسی کند و یا اینکه خود را به واسطه اعمالش در دنیا و آخرت از خدا طلبکار بداند و حال آنکه اگر خدا با عدلش با بشر رفتار کند احدی نجات نمی یابد؛نشانه دیگر و مرتبه بعد آنکه خود را از دیگران ممتاز میداند و در  اعمال خوب دیگران خدشه می کند و اعمال بد خود را توجیه می نماید.

حضرت امام می فرمایند اینچنین شخصی یک وقت که چشم دنیایی ملکی او بسته شد و سلطان برزخ و قیامت طلوع کرد ببیند حال اهل معاصی کبیره از او بهتر است ،آنها را خداوند مستغرق بحار رحمت خود فرموده به واسطه ندامتی که داشتند یا اعتمادی که به فضل الهی داشتند و این بیچاره چون خود را مستقل (ونه مستظل!)دیده بود و در باطن ذاتش از فضل حق بی نیاز شمرده بود با عدل با او رفتار کرده و سر از عذاب الیم و خلود در جحیم در می آورد.

حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: شیطان گوید: اگر در سه چیز چیره گردم به پسر آدم باکی ندارم زیرا هرچه بکند، از او قبول نشود؛ وقتی که بسیار شمارد عمل خود را  و فراموش کند گناه خود را و راه یابد در او عجب.

حقیقتا عجب و خودپسندی و بهتر دانستن خود از دیگران مخالف روح بندگی و نگاه توحیدی است و سرچشمه بسیاری از انحرافات بعدی انسان است پس خدایا "تو کلمه مبارکه توحید را به قلوب قاسیه مکدره ما وارد کن ،ما اهل حجاب و ظلمتیم و اهل شرک و نفاق،ما خود خواه و خود پسندیم،تو حب نفس و حب دنیا را از دل ما بیرون کن ؛تو ما را خدا خواه و خدا پرست کن؛انک علی کل شیئ قدیر".



مفهوم انتظار در اندیشه امام خمینی (ره)

مفهوم انتظار در اندیشه امام خمینی (ره)



1. ارائه برداشتی متفاوت از مفهوم حجت:


ایشان با ارائه مفهومی عمیق و بدیع از «حجت بودن امام معصوم» اعلام می دارند که چون خداوند در روز قیامت به سبب وجود امام زمان و پدران بزرگوارش(علیهم السلام) بر بندگان احتجاج و نسبت به عمل بر اساس سیره، رفتار و گفتار این بزرگواران از مردم بازخواست می کند، بر آنان لازم است که همه تلاش خود را برای تحقق سیرت امامان معصوم(علیهم السلام) در جامعه به کار بندند و در این زمینه هیچ عذر و بهانه ای از آنها پذیرفته نمی شود.
حضرت امام در کتاب البیع خود به هنگام بررسی ادله ولایت فقیه، ضمن برشمردن توقیع شریف حضرت صاحب الامر(علیه السلام) که در آن آمده است:
... وَ اَمَّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فاَرجِعُوا فِیها اِلی رُواهِ حَدیثِنا فَاِنَّهُم حُجَّتِی عَلَیکُم وَ انَا حُجَّهُ اللهِ عَلَیهِم. (1)
... و اما در رویدادهایی که برای شما پیش می آید به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ چرا که آن ها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان هستم.
می فرماید:
مقصود از حجت خدا بودنِ امام معصوم این نیست که فقط بیان کننده احکام است؛ زیرا گفته بزرگانی چون زراره و محمد بن مسلم نیز حجت است و هیچ کس حق مردود دانستن و عمل نکردن به روایات ایشان را ندارد و این امر بر همگان آشکار است. بلکه منظور از حجت بودن امام زمان و پدران بزرگوارش(صلوات الله علیهم اجمعین)، این است که خداوند تعالی به نسبت وجود ایشان و سیره و رفتار و گفتار آنان در تمام شئون زندگی شان، بر بندگان احتجاج می کند. از جمله شئون امامان، عدالت آنان در همه زمینه های حکومت است. به عنوان مثال، وجود امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای تمام فرمانداران و حاکمان ستم پیشه حجت است؛ زیرا خداوند به واسطه سیرت آن بزرگوار، باب عذر و بهانه را بر همه آنان در تعدی از حدود الهی و تجاوز به اموال مسلمانان و سرپیچی از قوانین اسلامی بسته است. همین گونه اند سایر حجت های خداوند، به ویژه حضرت ولی عصر(علیه السلام) که عدل را در میان مردم می گستراند و زمین را از قسط پر می کند و بر اساس نظامی عادلانه بر مردم حکم می راند. (2)
بر اساس همین نگاه به حجت خدا بود که ایشان خطاب به مسئولین جمهوری اسلامی ایران فرمودند:
ما باید خودمان را مهیا کنیم از برای اینکه اگر چنانچه موفق شدیم ان شاء الله به زیارت ایشان طوری باشد که رو سفید باشیم پیش ایشان. تمام دستگاه هایی که الان به کار گرفته شده اند در کشور ما [...] باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند برای ملاقات حضرت مهدی(سلام الله علیه). (3)

2. دگرگون ساختن مفهوم انتظار:


امام خمینی مفهومی را که در طول قرون و اعصار از «انتظار» در اذهان بسیاری از شیعیان نقش بسته بود دگرگون ساخت و با همه دیدگاه هایی که انتظار را برابر با سکون، رکود و تن دادن به وضع موجود معرفی می کردند به مقابله جدی پرداخت:
بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسینیه و در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان(علیه السلام) را از خدا بخواهند [...] یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد، به این چیزها کار نداشته باشیم، ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء الله درست می کنند [...] یک دسته ای می گفتند خوب! باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود [...] یک دسته ای از این بالاتر بودند و می گفتند باید دامن زد به گناهان، دعوت کردم مردم را به گناه تا دنیا پر از ظلم و جور شود و حضرت(علیه السلام) تشریف بیاورند [...] یک دسته دیگر بودند که می گفتند هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است. (4)
ایشان ضمن ردّ همه دیدگاه های یاد شده دیدگاه خود در باب انتظار فرج را این گونه بیان می کند:
همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور ان شاء الله تهیه شود. (5)
همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمی شود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست. ما باید ملاحظه وظیفه فعلی شرعی- الهی خودمان را بکنیم و باکی از هیچ امری از امور نداشته باشیم.(6)

3. تلاش برای تحقق عدالت در عصر غیبت:


حضرت امام، تلاش برای تحقق عدالت و جلوگیری از ظلم در عصر غیبت را یک تکلیف الهی دانسته و همه مسلمانان را دعوت می کردند که تا سرحد توان خود این تکلیف الهی را به انجام برسانند:
ما اگر دستمان می رسید، قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلم ها و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست منتها ما نمی توانیم، این که هست این است که حضرت عالم را پر می کنند از عدالت، نه شما دست بر دارید از این تکلیفتان، نه این که شما دیگر تکلیف ندارید. (7)
البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمی توانیم بکنیم. اگر می توانستیم می کردیم اما چون نمی توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. (8)

4. زمینه سازی برای ظهور منجی موعود:


رهبر فقید انقلاب اسلامی معتقد بود که باید با گسترش اسلام راستین در جهان و مبارزه با سلطه جهانخواران، راه را برای ظهور منجی موعود هموار ساخت:
ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی می شکنیم و با صدور انقلابمان، که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه می دهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی و مصلح کل و امامت مطلقه حق امام زمان، ارواحنا فداه، هموار می کنیم. (9)

5. حرکت در جهت تحقق حکومت جهانی اسلام:


امام راحل به جدّ بر این باور بود که انقلاب اسلامی ایران، نقطه شروع انقلاب جهانی حضرت مهدی(علیه السلام) است و از این رو پیوسته به مسئولان نظام توصیه می کردند که هرگز از آرمان عظیم انقلاب اسلامی که تشکیل حکومت جهانی اسلام است غافل نشوند:
مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت، ارواحنا فداه، است- که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهاد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد- مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسئولین را از وظیفه ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمام سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، و این بدان معنا نیست که آن ها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند. (10)
در سال های اخیر گروهی از فرزندان انقلاب اسلامی و وفاداران به آرمان های امام خمینی تلاش کردند که با الهام از اندیشه های این پیر فرزانه ابعاد و زوایای دیگری از دیدگاه فرهنگی- اجتماعی را تبیین کنند. این گروه با درک عمیق از موقعیت کنونی انقلاب اسلامی در جهان، نیازهای فرهنگی جامعه اسلامی ایران و شرایط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی حاکم بر جهان معاصر، تبلیغ و ترویج باور مهدوی و فرهنگ انتظار را سرلوحه فعالیت های خود قرار داده و پرداختن به امور زیر را در عصر حاضر ضروری می دانند :
1. شناسایی و نقد بنیادین وجوه مختلف فرهنگ و تمدن مغرب زمین، به عنوان فرهنگ و مدنیتی که در تقابل جدی با آرمان «حقیقت مدار»، «معنویت گرا» و «عدالت محور» مهدوی قرار دارد؛ زیرا انسان های عصر غیبت تنها زمانی می توانند به ریسمان ولایت مهدوی چنگ زنند و به تمام معنا در سلک منتظران موعود قرار گیرند که باطل زمان خویش را به درستی بشناسند و با تمام وجود از آن بیزاری جویند؛
2. شناخت و نقد جدی مناسبات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر جوامع اسلامی؛ مناسباتی که عمدتاً به تقلید از الگوهای توسعه غربی و تحت تأثیر اندیشه های عصر مدرنیته در این جوامع شکل گرفته است؛ چرا که این جوامع بدون شناخت جدی از وضع موجود خود نمی توانند به راهکارهای مبتنی بر آموزه های دینی برای خروج از فتنه های فراگیر عصر غیبت دست یابند؛
3. تلاش در جهت تدوین استراتژی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی جوامع اسلامی در عصر غیبت و تا رسیدن به عصر طلایی ظهور، بر اساس اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار؛
4. بازشناسی وجوه مختلف اعتقادی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار با بهره گیری از منابع متقن و مستدل و استفاده از همه توان مراکز علمی حوزوی و دانشگاه در زمینه مباحث، کلامی، فلسفی، عرفانی، اخلاقی، علوم اجتماعی و سیاسی و ... ؛
5.تلاش در جهت پالایش اندیشه ناب مهدوی از هرگونه شائبه جعل و تحریف و زدودن این اندیشه از زنگارهای جهل و خرافه، سخنان سست و بی اساس و هرگونه دیدگاه انحرافی مبتنی بر افراط یا تفریط؛
6. پاسخگویی عالمانه و متناسب با نیازهای روز به شبهات، پرسشها و ابهام های موجود در زمینه منجی گرایی شیعی؛
7.احیا و گسترش فرهنگ انتظار و تلاش برای شناساندن نقش سازنده این فرهنگ در پایداری و پویایی جوامع اسلامی؛
8. تبیین وظایف و تکالیف مردم در برابر حجت خدا و امام عصر (علیه السلام) نهادینه ساختن این وظایف و تکالیف در فرد و اجتماع و آماده ساختن جامعه اسلامی برای استقبال از واقعه مبارک ظهور؛
9. مقابله جدی با کلیه جریان های سیاسی- فرهنگی که در قالب کتاب، نشریه، فیلم، نرم افزارهای رایانه ای، پایگاه های اطلاع رسانی جهانی (اینترنت) و ... به تقابل با اندیشه موعود گرایی شیعی می پردازند،
10. بررسی و نقد کلیه دیدگاه هایی که از سوی متفکران مغرب زمین در زمینه جهان آینده و آینده جهان مطرح شده است.

پی نوشت ها :


1. محمد بن علی بن الحسین(شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمه ، ج 2، ص 483، ح 4. 2. امام خمینی، کتاب البیع، ج 2، ص 474-475؛ همو، شئون و اختیارات ولی فقیه (ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع)، ص 46.
3. صحیفه نور (مجموع رهنمودهای امام خمینی، قدس ره)، ج 12، ص 208-209.
4. همان، ج 19، ص 196-197.
5. همان، ج 7، ص 255.
6. همان، ج 19، ص 154.
7. همان، ص198.
8. همان، ج 20، ص 197.
9. همان.
10. همان، ج 21، ص 108. برای مطالعه بیشتر زمینه جایگاه انتظار در اندیشه امام خمینی ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، شناخت زندگی بخش، ص 151-171. مقالات «احیای اندیشه انتظار» و «امام خمینی و رسالت جهانی انقلاب اسلامی».

منبع:راسخون: شفیعی سروستانی، ابراهیم،(1343)، انتظار باید و نبایدها، تهران: موعود عصر(عج)، چاپ ششم، 1386

فرازهایی از فرمایشات امام خمینی(ره) به‏ مناسبت لیالى شریف قدر

فرازهایی از فرمایشات امام خمینی(ره) به‏ مناسبت لیالى شریف قدر



 موسى ع گفت: الهى، من قرب تو را مى‏خواهم. فرمود: قرب من از براى کسى است که بیدار باشد در شب قدر. گفت: الهى، رحمت تو را مى‏خواهم. فرمود: رحمت من براى کسى است که رحم کند فقرا را در شب قدر. گفت: خدایا، من گذشتن از صراط را مى‏خواهم. فرمود...

 فرازهایی از فرمایشات امام خمینی(ره) به‏مناسبت فرارسیدن لیالى شریف قدر به‌شرح ذیل است:

 حضرت امام خمینی(ره):

 اگر اکرام قرآن و اهل‌بیت(ع) فقط بوسیدن جلد و ضریح مطهر  بدون عمل به دستورات آنها باشد، مقبول نبوده و شبیه استهزا و بازیچه است.(1)

   لیلة القدر و روایتى در فضیلت آن‏


 (لیلة القدر) شبى است که احیاى آن، سنت الهى است و قدر و منزلت آن از هزار ماه والاتر است، شبى است که مقدرات خلق در آن‏شب پایه‏ریزى مى‏شود.(2)
 از جمله روایاتى (که) در فضل «لیلة القدر» وارد شده است، (روایتى است) که عارف باللّه، سیدبن طاووس - رضى اللّه عنه - در کتاب شریف اقبال نقل (کردند؛) از پیغمبر(ص) نقل است که فرمود: «موسى گفت: الهى، من قرب تو را مى‏خواهم. فرمود: قرب من از براى کسى است که بیدار باشد در شب قدر. گفت: الهى، رحمت تو را مى‏خواهم. فرمود: رحمت من براى کسى است که رحم کند فقرا را در شب قدر. گفت: خدایا، من گذشتن از صراط را مى‏خواهم. فرمود: این براى کسى است که تصدّق کند به صدقه‏اى در شب قدر. گفت: خدایا، از درخت‌هاى بهشت و میوه‏هاى آن مى‏خواهم. فرمود: این براى کسى است که تسبیح کند به تسبیحه‏اى در شب قدر. گفت: خدایا، نجات مى‏خواهم. فرمود: نجات از آتش؟ گفت: آرى. فرمود: این براى کسى است که استغفار کند در شب قدر. گفت: خدایا، رضاى تو را مى‏خواهم. فرمود: خشنودى من از براى کسى است که دو رکعت نماز بخواند در شب قدر».(3)

   «لیلة القدر» کدام شب است؟


 براى «لیلة القدر» چنانچه حقیقت و باطنى است، صورت و مظهرى (نیز) است، بلکه مظاهرى است در عالم طبع و چون مظاهر ممکن است در نقص و کمال فرقها کند، از این جهت ممکن است بین اقوال و اخبارى که در باب تعیین «لیلة القدر» وارد شده است، جمع نمود به این‏که تمام آن لیالى شریفه که در روایات است، از مظاهر «لیلة القدر» است؛ الّا آن‏که بعضى با بعضى در شرافت و کمال مظهریت فرق دارد و آن شب شریفى که تمام ظهور «لیلة القدر» و شب وصل تامّ ختمى و وصول کامل خاتمى است، در تمام سال یا در شهر مبارک رمضان یا در عشر آخر آن یا در لیالى ثلاثه مختفى است.

 در روایات عامّه و خاصّه نیز اختلافاتى است و در روایات خاصه نیز به‌طریق تردید، در شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم، مذکور شده و گاهى تردید بین شب بیست و یکم و بیست (و) سوم شده است.
 عبدالواحدبن المختار الانصارى گوید: از حضرت باقر(ع) سؤال کردم از «لیلة القدر»، فرمود: «در دو شب است؛ شب بیست و سوم و شب بیست و یکم.» گفتم: «یکى از آن دو را به‌تنهایى ذکر کن». فرمود: «چه مى‏شود که عمل کنى در دو شب که یکى از آنها لیلة القدر است».
 سید عابد زاهد - رضى اللَّه عنه - در اقبال فرماید: «بدان که این شب بیست و سوم از شهر رمضان، وارد شده است اخبار صریحه به این‏که لیله قدر است به مکاشفه و بیان. از آن جمله آن است که روایت کنیم به‌اسناد خود تا سفیان‏بن ‏السیط گفت: «گفتم به حضرت صادق(ع) تعیین فرما لیله قدر را براى من مفرداً». فرمود: «شب بیست و سوم».(4)

   مقدمه ورود به لیلة القدر


 قلب انسان مانند آینه، صاف و روشن است و بر اثر توجه فوق‏العاده به دنیا و کثرت معاصى کدر مى‏شود، ولى اگر انسان لااقل صوم را براى حق تعالى، خالص و بى‏ریا انجام دهد، این عبادت را که اعراض از شهوات، اجتناب از لذات و انقطاع از غیرخدا است، در این یک ماه به‏خوبى انجام دهد، شاید تفضل الهى شامل حال او شده، آینه قلبش از سیاهى و کدورت زدوده گردد و امید است که او را از عالم طبیعت و لذات دنیوى منحرف و منصرف سازد و آن‏گاه که مى‏خواهد وارد «شب قدر» شود، نورانیت‌هایى که در آن شب براى اولیا و مؤمنین حاصل مى‏شود، به دست آورد و جزاى چنین روزه‏اى، خدا است، چنانکه فرموده است: «الصّوم لى و انا اجزى به».(5)
 مراتب کمالات انسان براى ورود به ضیافت خدا زیاد است و باید از مقدمات شروع شود و مقدمات، همان توجه به غیر نداشتن و جز خدا ندیدن و هیچ‏چیز غیر از او نداشتن است. در اینجا باید عرض کنم که از همه مردم این معنا مطلوب است و اگر مردم بخواهند در ضیافت خدا وارد شوند، باید به‌اندازه وسعشان از دنیا اعراض کنند و قلبشان را از دنیا برگردانند.(6)

   «انا انزلناه فى لیلة القدر»


 در ماه مبارک رمضان، قضیه‏اى اتفاق افتاد که ابعاد آن قضیه و ماهیت آن، براى ما الى الابد در ابهام مانده است و آن نزول قرآن است. کیفیت نزول قرآن بر قلب رسول الله(ص) در لیلة القدر را غیر از رسول اکرم(ص) و آنهایى که در دامن رسول اکرم(ص) بزرگ شدند، (کسى نمى‏داند).
 قرآن نعمتى است که (پیغمبر(ص)) در ضیافتى که از (ایشان) شده، از آن برخوردار (گشته است) و مقدمات آن، این (بود) که سالهاى طولانى ریاضت معنوى کشیده، تا به آن‌جایى که لایق این ضیافت شده، رسیده است. مهم، قضیه اعراض از دنیا است. آن چیزى که انسان را به ضیافت‌گاه خدا راه مى‏دهد، این است که غیرخدا را کنار بگذارد.
 قرآن سرّى است بین حق و ولى‏الله اعظم که رسول خدا است، به‌تبع او نازل مى‏شود تا مى‏رسد به این‌جایى که به‏صورت حروف و کتاب درمى‏آید که ما هم از آن استفاده ناقص مى‏کنیم.
 اگر سرّ لیلة القدر و سرّ نزول ملائکه را در شبهاى قدر - که الآن این معنا براى ولى‏الله اعظم حضرت صاحب - عجل الله تعالى فرجه الشریف - هم امتداد دارد - بدانیم، همه مشکلات آسان مى‏شود. تمام مشکلاتى که داریم براى این است که ما محجوبیم از این‏که واقعیت را آن‏طور که هست و نظام هستى را به آن‏طورى که تنظیم شده، مشاهده کنیم.(7)

   «لایمسّه الا المطهرون»


 قرآن در یک کتاب مکنونى است که مسّ آن کتاب مکنون براى انسان امکان ندارد، مگر کسانى‏که مطهّر هستند. البته مسلّم است که آن کتاب مکنون، یک کتاب بوده که در کمال عزّت و ارتقا است، به‏طورى‏که این موجودات دنیّه طبیعى به آن نمى‏رسند و اگر کسى بخواهد خودش را به آن کتاب برساند و سرتاسرش را مسّ کند، باید سرتاسر و همه هستى وجودش مطهّر باشد. البته مراد از تطهیر همان طهارت از حجابات طبیعت و تجرد از غشاوات طبیعى و جسمانى مى‏باشد.(8)

   «انَّ قَوْمِى اتَّخَذُوا هذَا القُرْآنَ مَهْجُورا»


 از پیغمبر اکرم(ص) منقول است که اسلام در ابتدا مظلوم بود و بعد هم مظلوم خواهد بود. من مى‏خواهم مظلومیت اسلام را امروز براى شما آقایان عرض کنم. در قرآن شریف هم مى‏بینیم که پیغمبر اکرم(ص) شکایت کرده است به خداى تبارک و تعالى که «انَّ قَوْمِى اتَّخَذُوا هذَا القُرْآنَ مَهْجُورا»؛ از مهجوربودن قرآن در نزد قومش و در امتش شکایت فرموده است.
 قرآن و اسلام مهجور و مظلومند، براى این‏که مهجوریت قرآن و مهجوریت اسلام به این است که مسائل مهم قرآنى و مسائل مهم اسلامى یا به‌کلى مهجور است و یا برخلاف آنها بسیارى از دولت‌هاى اسلامى قیام کردند.(9)

   قرائت قرآن؛ لازم، نه کافى‏


 اسلام امروز مظلوم است و قرآن مهجور است. احکام قرآن مهجور است به این‏که در مأذنه‏ها اذان مى‏گویید و نماز مى‏خوانید و اکثر احکام سیاسى اسلام را اعتنا به آن ندارید، قرآن از مهجوریت بیرون نمى‏رود. البته قرائت قرآن و حاضربودن قرآن در تمام شؤون زندگى انسان از امور لازم است، لکن کافى نیست، قرآن باید در تمام شؤون زندگى ما حاضر باشد. باید قرآن در همه شؤون وارد بشود، قرائت قرآن باید بشود. قرآن، ذکر، همه باید در همه‏جا باشد.(10)

   باید به محتواى قرآن توجه و عمل کنیم‏


 قرآن را که کتاب ما است و کتاب شما است، کوشش کنید که به‌حقیقت، کتاب باشد، کتاب ما به‌حقیقت باشد، نه‌فقط لفظاً بگوییم که «کتاب ما، قرآن است، نبى ما، رسول اکرم(ص) است. امام ما، على‏بن ابى‏طالب(ع) است». لفظ، آسان است. اگر ما ادعامان این باشد که قرآن، کتاب ما است، لکن هیچ صفحه‏اى از قرآن را عمل نکرده باشیم، به‏حسب واقع کتاب ما نیست.(11)
 ما باید کتابمان قرآن باشد. معنایش نه این است که فقط بگوییم کتاب ما قرآن است، بلکه باید با او حرکت‌هاى معنوى بکنیم، به تربیت انسانى برسیم، با او اجتماع خودمان را اصلاح کنیم، با او همه جهات مادى و معنوى‏اش را طى کند. او قرآن است که کتاب ما است، این کتابى است که باید بخوانیم و بفهمیم و عمل کنیم. فقط بگوییم: «کتاب است» این، کتاب نمى‏شود. وقتى کتاب، کتاب ما است که به محتواى این کتاب عمل بکنیم. کوشش کنید که کتاب شما، کتاب خدا و قرآن باشد، توجه شما به محتواى کتاب خدا باشد.(12)
 در حدیث است که جبّار عزّ و جلّ به قرآن مى‏فرماید: «به عزت و جلال و بلندى مقامم قسم که البته اکرام کنم کسى را که اکرام کرده است تو را و اهانت کنم کسى را که اهانت کرده تو را».
 باید دانست که اگر احیاء احکام و معارف قرآن را به عمل به آن و تحقّق به حقیقت آن نکنیم، در آن روز جواب رسول خدا(ص) را نتوانیم داد. کدام اهانت بالاتر از آن است که پشت پا به مقاصد و دعوت‌هاى آن زده شود؟ اکرام قرآن و اهل آن که اهل‌بیت عصمت(ع) است، فقط به بوسیدن جلد آن و ضریح مطهّر اینها نیست؛ این یک مرتبه ضعیفه از احترام و اکرام است که اگر به دستورات آن و فرمایشات اینان عمل کردیم، مقبول است و الّا شبیه به استهزا و بازیچه است.(13)

 1) و 2) صحیفه امام، ج 15، ص 59
 3) آداب الصلوة، ص 333
 4) آداب الصلوة، صص 331 - 332
 5) جهاد اکبر، صص 43 - 44
 6) صحیفه امام، ج 17، صص 491 - 490
 7) صحیفه امام، ج 19، ص 285
 8) تقریرات فلسفه، ج 3، ص 57
 9) صحیفه امام، ج 16، صص 33 - 34
 10) صحیفه امام، ج 16، صص 38 - 39
 11) صحیفه امام، ج 10، صص 532 - 533
 12) صحیفه امام، ج 10، ص 531
 13) آداب الصلوة، ص 210
منبع:تسنیم

پیام امام(ره) را مکرر بخوانید

پیام امام(ره) را مکرر بخوانید


روایتی از پایان تیرماه 67؛
سی‌ویکم تیر ماه سال 1367 نمازجمعه تهران است، حالا وقت آن است که آیت‌الله خامنه‌ای، امام جمعه تهران، رئیس جمهور و این شاگرد راستین مکتب روح‌الله، این مواضع بلند حضرت امام را تبیین کنند. این نمازجمعه، شرح مختصری است از پیام حضرت امام؛ خطبه اول بحث حج و خطبه دوم پذیرش قطعنامه.
گروه سیاسی مشرق- بیست‌‌وهفتم تیرماه سال 1367 اعلام می‌شود که ایران قطعنامۀ 598 شورای امنیت را که در 29 تیر سال 1366 تصویب شده بود پس از یک سال پذیرفته است. جبهه‌ها به هم می‌ریزد. خیلی‌ها در بُهت و سرگردانی‌اند. مردم هنوز نمی‌توانند تحلیل کنند چه اتفاقی افتاده؟


در روز بیست‌و‌نهم تیر امام امت به‌ مناسبت سالگرد حج خونین پیام می‌دهند. متن این پیام طولانی در رسانه و روزنامه‌ها منتشر می‌شود. بخش عمده‌ای از پیام، مربوط به بحث پذیرش قطعنامه است. حضرت امام در این پیام، هدف و راه انقلاب را برای همیشه مشخص می کنند.

سی‌ویکم تیر ماه سال 1367 نمازجمعۀ تهران است، حالا وقت آن است که آیت‌الله خامنه‌ای، امام جمعۀ تهران، رئیس جمهور و این شاگرد راستین مکتب روح‌الله، این مواضع بلند حضرت امام را تبیین کنند. این نمازجمعه، شرح مختصری است از پیام حضرت امام؛ خطبۀ اول بحث حج و خطبۀ دوم پذیرش قطعنامه.

ایشان در ابتدای خطبۀ اول، با جملاتی عجیب و تأمل برانگیز، از عظمت پیام حضرت امام می‌گویند...


«این دو مسألۀ مهم در دو خطبۀ امروز باید مطرح بشود، در خطبۀ اول مسألۀ حج و در خطبۀ دوم مسألۀ قطعنامه. البته اگر ما مى‌خواستیم که حق سخن را در این باره ادا بکنیم، باید پیام بلند زیباى استثنائى ماندگار تاریخى رهبر و امام عزیزمان را در این‌جا مطرح مى‌کردیم و در پیرامون آن حرف مى‌زدیم.

حقیقتاً این پیام یکى از آیات و معجزات بزرگ این انقلاب است، و همان‌طورى که همه احساس کردید، آنچنان نغمۀ دلپذیر و مؤثرى است که تا اعماق جان ملت انقلابى ما نفوذ کرد و تارهاى روح آنان را به نوا درآورد، و این تازه آغاز کار است.

این پیام لوحۀ زرین پاک نشدنى‌اى است که بر سردر این انقلاب و بر پیشانى و کتیبۀ این نظام عظیم اسلامى، تا ابد خواهد ماند.

کلمه کلمه و جمله جملۀ این پیام قطرۀ باران رحمتى است که کام مشتاقان را و جان عاشقان را سیراب خواهد کرد.


حقیقتاً نشانه‌اى است از این‌که امام ما، این فرزند راستین ولى خدا و پیامبر خدا ملهم به الهامات الهى است. این نیروى فوق‌العاده‌اى است که خداى متعال ذخیرۀ این انقلاب قرار داده است.

افسوس که وقت کم است، والّا در ستایش این پیام ساعت‌ها باید سخن گفت و در تفسیر آن عمرى را باید صرف کرد.

برادران ما در مجلس شوراى اسلامى و بیرون آن مجلس گفتند که این پیام باید قانون بشود، این درست است اما بالاتر از آن، این پیام باید فرهنگ جامعۀ ما بشود. اى بسا قانونى که در دل مردم و عمق جان مردم نیست. بر نوک قلم‌ها و لقلقۀ زبان‌هاست، اما فرهنگ یک جامعه یعنى آن راه روشنى که جامعه آن راه را مى‌پیماید.

این پیام باید آن قدر تکرار بشود، آن قدر بر سر منابر و تریبون‌ها گفته بشود و شرح و توضیح داده شود، آن قدر باید جزوه و کتابى که حاوى این پیام خواهد شد در خانه‌ها به وسیلۀ پدران و مادران و جوانان بزرگ خانواده براى دیگران خوانده بشود، آن قدر باید این پیام در زبان‌ها و دل‌ها و ذهن‌ها بگردد تا رنگ ثابت ملت ما و فرهنگ ناستردنى انقلاب ما بشود.

این پیام و پیام سال گذشتۀ حج یک مجموعۀ کامل است که باید از آن این ملت جان خود را سیراب کند.

من امروز به گوشه‌هایى از این پیام اشاره مى‌کنم و حقیقتاً وقت کوتاه این خطبه‌ها به بیش از اشاره هم نمى‌رسد. البته مى‌توان فهرستى از مطالب این را گفت، اما بنده وقتى پیام را با دقت مطالعه کردم، دیدم فهرست مباحث و نکاتى که امام در این پیام بیان کرده‌اند، آن قدر طولانى است که حتى بیان رئوس مطالب هم وقت زیادى مى‌طلبد. بنده امروز فقط برخى از مطالب این پیام را عرض مى‌کنم که البته نمى‌توانم ادعا بکنم که اینها مهمترین مطالب این پیام است.»



متن کامل پیام امام خمینی (ره) درادامه مطلب

 

ادامه مطلب ...

امام خمینی (س) وشعری در وصف ماه مبارک رمضان

 امام خمینی (س) وشعری در وصف ماه مبارک رمضان



ماه رمضان شد می و میخانه برافتاد


                                                عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد



افطار به می کرد برم پیر خرابات


                                                گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد



با باده وضو گیر که در مذهب رندان


                                                در حضرت حق این عملت بارور افتاد



 امام خمینی، دیوان اشعار (تاریخ سرودن شعر ۲۹ شعبان ۱۴۰۷)

بیانات رهبری در مراسم بیست و چهارمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی ره

بیانات رهبری در مراسم بیست و چهارمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی ره


 حرم امام خمینی رحمه‌الله
بسم الله الرحمن الرحیم

  و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّةالله فى الأرضین.

 خداوند متعال را سپاسگزاریم که یک نوبت دیگر به ما فرصت داد، مجال داد، عمر داد تا بتوانیم در یک چنین روزى از امام عزیزمان تجلیل کنیم و به آن بزرگوار عرض ارادت و اخلاص کنیم. اگرچه یاد امام در میان ملت ما همواره زنده است، ولى روز چهاردهم خرداد مظهر دلبستگى ملت ایران به امام بزرگوار است. امسال این روزها مصادف است با سالگرد شهادت جد بزرگوار اماممان، حضرت امام موسىبنجعفر (علیه الصّلاة و السّلام)؛ همچنین امسال مصادف است با پنجاهمین سال حادثهى تعیین کننده و مهم پانزده خرداد در سال ۱۳۴۲. مسئلهى پانزده خرداد، مسئلهى مهم و مقطع مهمى است. من مختصراً در این باره عرایضى عرض میکنم تا برسیم به مطالب اصلى و لازم.



بقیه بیانات درادامه مطلب

 
ادامه مطلب ...