حضرت آیتالله خامنهای بزرگترین حامی مقاومت مردم غزه هستند/ بازگشت یک روزه نیم میلیون غزهای به سرزمین خود، پاسخ طرح ترامپ بود
آنچه طی ۱۵ ماه گذشته در غزه گذشت از بسیاری جهات در تاریخ کمنظیر و حتی بینظیر است. باریکهای که متراکمترین منطقه جمعیتی جهان است، به طور بیوقفه از زمین و هوا و دریا مورد بمباران قرار گرفت. چنان شدید که حدود ۵۰ هزار نفر از اهالی آن به شهادت رسیدند، چند ده هزار نفر مفقودشدهاند و بیش از صد هزار نفر نیز مجروح.
یک سوی این نبرد یک باند جنایتکار است که نقاب دولت به چهره زده و از حمایت تمام قدرتهای غربی برخوردار است و در سوی دیگر، گروهی اندک که سالهاست تحت محاصرهاند و از نظر تسلیحاتی و فناوری و امثالهم با طرف مقابل قابل قیاس نیستند.
اما تاریخ نشان داده، سرنوشت نبردها را همیشه تعداد سربازان و برتری جنگ افزارها تعیین نمیکند. سنت الهی بر نصرت یاریکنندگان دین خدا قرار گرفته؛ « إِن تَنصُرُوا الله یَنصُرکُم وَیُثَبِّت أَقدامکُم».
خانهها را میتوان با بمب از بین برد، شهروندان بیگناه را به خاک و خون کشید، تأسیسات را نابود کرد، جادهها را تخریب کرد و... اما سنگرشکنترین بمبها هم از پس بعضی چیزها بر نمیآیند. همه، تصاویر مردان و زنان غزه را دیدهاند که پس از بیرون آمدن از زیر آوار یا مواجهه با پیکر عزیزان خود، با صلابت میگویند حسبنا الله و نعم الوکیل...
رزمندگان و رهبران مقاومت غزه به پشتوانه چنین مردمی با چنان دشمن قداری پنجه در پنجه افکندهاند و وارد این نبرد نابرابر شدند و سربلند بیرون آمدند.
صبح روز شنبه بیستم بهمن ۱۴۰۳ رئیس و اعضای شورای رهبری حماس با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. آنچه میخوانید متن گفتوگوی رسانه KHAMENEI.IR با آقای محمد اسماعیل درویش، رئیس شورای رهبری جنبش «حماس» پس از این دیدار است.
متن عربی گفتوگو
* در ابتدا به شما و ملت بزرگ فلسطین و نیز مقاومت قهرمان آن، تحقق پیروزی الهی در مواجهه با رژیم اشغالگر صهیونیستی را تبریک عرض میکنم. به عنوان سؤال اول، شما و هیئت همراهتان با امام خامنهای دیدار کردید. در این دیدار چه مباحثی مطرح شد و اهمیت این دیدار را آن هم در این برهه زمانی و بعد از تحقق پیروزی الهی [بر رژیم صهیونیستی] چگونه ارزیابی میکنید؟
* این دیدار فرصت بزرگی برای بحث و گفتگو با حضرت آقا درخصوص امور مربوط به مسئله فلسطین بود؛ آن هم بعد از آنکه مقاومت فلسطین توانست این پیروزی بزرگ را محقق سازد و در آن شوکت دشمن را درهم شکست و آن را در حد و حدودش متوقف ساخت. دشمن در این نبرد هیچیک از اهدافش را محقق نساخت؛ نه توانست حماس را نابود کند، نه توانست اسرایش را بازگرداند و نه توانست در غزه باقی بماند. و با پذیرش شکست، عقبنشینی کرد و آوارگان به سرزمین خود بازگشتند و غزه و فلسطین، سربلند و عزیز باقی ماند. دیدار با رهبر انقلاب زمانی برای تقویت فرصتهای مقاومت در منطقه بود، چراکه ایشان همواره از مسئله فلسطین و مسائل مربوط به مظلومان حمایت کردهاند. ایشان در این دیدار بر حمایت گسترده خود از ملت فلسطین و مسئله عدالتخواهانه آن و همچنین حمایت از مقاومت در فلسطین و منطقه تأکید کردند. ما نسبت به این دیدار بسیار خوشبین هستیم و باید بگویم که رهبر انقلاب همواره در تمامی مناسبتها ما را عادت دادند که بزرگترین حامی این مقاومت هستند و ما در کنار هم إن شاءالله و به اذن خداوند پیروز خواهیم شد.
گفتوگو | حضرت آیتالله خامنهای بزرگترین حامی مقاومت مردم غزه هستند/ بازگشت یک روزه نیم میلیون غزهای به سرزمین خود، پاسخ طرح ترامپ بود(آقای محمد اسماعیل درویش، رئیس شورای رهبری حماس)
گفتوگو | حضرت آیتالله خامنهای بزرگترین حامی مقاومت مردم غزه هستند/ بازگشت یک روزه نیم میلیون غزهای به سرزمین خود، پاسخ طرح ترامپ بود
(آقای محمد اسماعیل درویش، رئیس شورای رهبری حماس)
* یک سال و نیم از حماسه طوفان الاقصی سپری میشود. ما در طول این مدت شاهد بودیم که مقاومت با چالشها و فشارهایی مواجه بود. مقاومت و ملت فلسطین حدود ۵۰ هزار شهید و صدها هزار مجروح در راه اسلام تقدیم کردند. دشمن، منازل مردم را تخریب و رهبران مقاومت و قهرمانانشان را به شهادت رساند. با تمامی اینها، پس از برقراری آتشبس، روحیه مردم غزه را چگونه میبینید و پیام مردم غزه به جهانیان و امت اسلامی پس از این پیروزی چیست؟
* اولا بر فرماندهان شهید و تمام شهدای ملتمان رحمت میفرستم و به مجروحان درود میفرستم و برایشان آرزوی شفاء دارم. ملت ما به فداکاری و قربانی دادن عادت کرده است. ملت بزرگ ما عادت کرده است که در راه آرمان خود، و در مسیر آزادسازی سرزمین و وطنش قربانی بدهد و فداکاری کند. روحیه ملت فلسطین در غزه بسیار عالی است و این احساس در مردم وجود دارد که یک پیروزی بزرگ را برابر دشمن صهیونیستی و نیز در مقابل تمام منظومه و تشکیلات غربی که از هجوم به ما حمایت میکرد، محقق ساختهاند. ما در همان روز اول، یعنی روز ۷ اکتبر به پیروزی رسیدیم و به مدت ۱۵ ماه ایستادگی کردیم، و باید گفت که ملت فلسطین بیشترین سهم را در این پیروزی دارد. در تحقق این پیروزی، اول، ملت و سپس مقاومت سهیم است. ملت و مقاومت فلسطین در این نبرد برای درهم شکستن شوکت دشمن، متحد و یکپارچه شدند و شوکت و قدرت دشمن را به اذن خدا در هم شکستیم.
پیام ملت فلسطین به دنیا این است که مقاومت پیروز خواهد شد و ملت فلسطین، قدس و مسجدالاقصی را به اذن خداوند متعال، آزاد خواهد کرد.
* مهمترین عاملی که باعث پیروزی مقاومت در غزه شد چیست؟ ما دیدیم که مقاومت مانع از تحقق اهداف دشمن شد؛ همان اهدافی که دشمن در ابتدای جنگ اعلام کرده بود. با این حال، در پایان این مقاومت بود که توانست شروط خود را به دشمن تحمیل کند. ما به خوبی مشاهده کردیم که دشمن با شکستی مواجه شد که جبرانش برای آن میسر نیست. اهمیت این موضوع را چگونه میبینید و با توجه به آنچه که پرسیده شد، مهمترین عامل تحقق پیروزی مقاومت را چه چیزی میدانید؟
* عامل اصلی پیروزی، ایمان ملت فلسطین است و نیز اعتقاد راسخش است که ایمان به خداوند و به پیروزی، آنرا به او داده است. [در درجه بعدی] آماده سازی تجهیزات وآمادگی برای مقاومت و گردانهای قهرمان مقاومت بود که توانستند دشمن را در سرزمین خودشان یعنی در غزه، شکست دهند. عامل دیگر، ایستادگی فوق العاده و معجزهآسای ملت فلسطین است. ۱۵ ماه ایستادگی مردم فلسطین در برابر نسلکُشی و ویرانی، معجزهای از سوی خداوند متعال برای این ملت است.
* اخیرا شاهد آن بودیم که «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا توهماتی را درباره آینده غزه و کوچ اجباری ساکنان آن مطرح کرده است. آیا این سخنان جدید است؟ ما پیشتر شاهد پروژههایی از این دست بودهایم و البته سرنوشتشان را هم دیدهایم. در سایه این اظهارات، ما دیدیم که مردم غزه اقدام بزرگی کردند و به شمال غزه بازگشتند. این برای اولین بار است که ملت فلسطین از یک منطقه اخراج میشود و مقاومت، صهیونیستها را وادار به عقبنشینی میکند و ملت فلسطین به آن منطقه بازمیگردند. دیدگاه شما درخصوص اظهارات ترامپ چیست؟ به ویژه اینکه درحال حاضر شاهد آن هستیم که دشمن علیرغم شکستهای پیشین در کرانه باختری، عملیات جدیدی را در این منطقه کلید زده است.
* پاسخ به ترامپ و به دولت او، کاری است که ملت فلسطین در طول یک روز انجام داد. در طول یک روز و یا طی ۴۸ ساعت بود که نیم میلیون نفر از مردم فلسطین به سرزمین محل سکونت خود خود بازگشتند؛ به جایی که نه خانهای بود، نه چادری و نه سرپناهی. با این حال، آنها درحالی که هیچ چیز نداشتند، بر روی زمین نشستند و همچون درختان زیتون، در سرزمین خود ثابتقدم باقی ماندند. این بزرگترین پاسخ به ترامپ و طرح های او هست؛ طرحها و پروژههای او به فضل پایداریِ مردم و مقاومت فلسطین، به اذن خداوند بر باد خواهند رفت.
* به نظر شما، صهیونیستها در کرانه باختری به دنبال چه چیزی هستند؟
* درحال حاضر، حملات و تجاوزهای گستردهای علیه کرانه باختری است و هدف آن، نابود کردن مقاومت در کرانه باختری است. با این حال، هیهات، هیهات، باید گفت که مقاومت در کرانه باختری درست مانند غزه ریشه دوانده است. آنها [صهیونیستها] در طول زمان، موفق به از بین بردن جبهه مقاومت در کرانه باختری نشدند و مقاومت به اذن خداوند، در آنجا ادامه خواهد یافت، و تشدید خواهد شد و مقاومت، شوکت صهیونیستها در اردوگاه های کرانه باختری و شهرهایش را در هم خواهد شکست.
* رهبر انقلاب در یکی از بیانات خود به این مسئله اشاره کردند که مجاهدان بزرگی نظیر یحیی السنوار، سرنوشت منطقه را تغییر دادند. همانطور که میدانید، تحولات منطقه به گونهای بود که به سمت عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی پیش میرفت. اکنون پس از آتشبس، بار دیگر سخن از عادیسازی شنیده میشود. به نظر شما، در چنین شرایطی، دولتها و ملتهای منطقه، برای مواجهه با عادیسازی روابط با دشمن صهیونیستی چه اقداماتی باید انجام دهند؟
* «طوفانالاقصی» به خاری در گلویِ عادیسازی تبدیل شد. و هنگامی که عملیات ۷ اکتبر رخ داد، قطار عادیسازی روابط را به طور کامل متوقف ساخت. قطار عادیسازی روابط در روز ۷ اکتبر متوقف شد و تا به امروز نیز متوقف است و امت اسلامی به اذن خداوند در مقاومت برابر قطار عادیسازی موفق خواهد شد؛ همانطور که پیشتر موفق شد. بر افروخته شدن مقاومت در کرانه باختری و پایداریِ مردم غزه، بزرگترین عامل توقف عادیسازی روابط هست و ترامپ به اذن خداوند موفق به اجرای هیچیک از طرحها و پروژههایش نخواهد شد.
* دیدگاه شما درخصوص موضوع شهادت رهبران و فرماندهان مقاومت چیست؟ مقاومت، شهدای بزرگی را نظیر شهید اسماعیل هنیه، شهید یحیی السنوار، شهید نصرالله و قبلتر شهید شیخ احمد یاسین و یحیی شهید عیاش (رحمة الله علیهم)، تقدیم کرد. ارزیابی شما از این موضوع چیست و مقاومت چگونه راه این شهداء را ادامه خواهد داد؟
* جای هیچ شکی نیست که یکی از مهمترین عوامل پیروزی مقاومت، برکت فداکاریهای رهبران آن و شهداء است. امروز برکات خون آنها شامل حال ما میشود. مقاومت، رهبران و فرماندهان بزرگی را تقدیم کرد؛ نظیر شهید هنیه، یحیی سنوار، شهید نصرالله، شهید صفی الدین، شهید صالح العاروری، شهید محمد ضیف و شهید مروان عیسی. اینها مجمموعهای از رهبران و فرماندهانی هستند که فداکاریهایشان یکی پس از دیگری ادامه پیدا کرد و پیروزی به اذن خداوند محقق شد. برکت خون این شهداء بود که پیروزی را برای ما محقق ساخت. زمانی که رهبران ما شهید میشوند، انگیزه و عزم ما برای بقاء در خط مقاومت و ادامه راه تا تحقق پیروزی و آزادی سرزمینمان، بیشتر میشود. «ابو ابراهیم سنوار» شهید شد در حالی که این بیت از شعر را خوانده بود: «وللحریة الحمراء بابٌ *** بکل یدٍ مضرجة یُدَقُّ» (برای آزادیِ سرخ، دری است که با دستانِ خونآلود کوبیده میشود). «ولا یبنی الممالک کالضحایا ولا ید
امام خامنه ای : دستگاه های دولتی و نظارتی نباید سرعت گیربخش خصوصی باشند
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
جلسهی بسیار مفید و شیرینی بود این جلسهی امروز ما. یک بخش، بخش کارهای انجامگرفته، ابتکاراتِ بهصحنه واردشده، موفّقیّتها، پیروزیها و امیدآفرینیها بود که به نظر من، ما احتیاج داریم به شنیدن این سخنها؛ در فضای مأیوسکنندهای که دشمنان با اغراض ویژهی خودشان سعی میکنند در محیطهای ویژهای از کشور مثل محیط جوانان و دانشگاهیان تزریق کنند، این سخنان، این گزارشها، این حرفها مایهی حیات و مایهی امید و حرکت و پیشرفت است. یک بخش دیگر، گلایهها است که این گلایهها را هم مکرّر از مجموعههایی مثل شما شنیدهایم و موظّفیم به آنها توجّه کنیم و این گلایهها را برطرف کنیم.
در مورد بخش اوّل، یعنی خبرهای خوش و پیشرفتها و ارائهی آنچه اتّفاق افتاده، به نظر من ما یک کار مهمّ رسانهای نیاز داریم. آیا این پیشرفتهایی را که شما اینجا گزارش دادید و ما شنیدیم، همهی جوانهای ما میدانند؟ دانشجویان ما میدانند؟ کسانی که مایلند در کشور فعّالیّت کنند، اثر بگذارند، تواناییهایش را در خودشان میبینند، آنها میدانند که میتوان مثلاً فرض کنید در چند سال قبل از این، یک واحد کوچکی را در فلان شهر کوچک به وجود آورد، بعد از مدّتی آن را به چند ده برابر افزایش داد و پیش رفت؟ اینها را خبر دارند؟ ما در زمینهی نشان دادن آنچه وجود دارد، آن پیشرفتها، آن تحقّق آرزوها، کمکاریم؛ یک کار رسانهای لازم است که این یک فصل جداگانهای است؛ باید بنشینند در این زمینه بحث کنند، فکر کنند. در مورد گلایهها هم حالا عرض خواهم کرد.
خب، این دیدار امروز، پنجمین دیداری است که ما با شما، با مجموعهی کارآفرینان و سرمایهگذاران در این چند سال داشتهایم. از سال ۹۸ شروع کردیم این جلسه را؛ سال ۹۸، سال ۱۴۰۰، ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و حالا هم ۱۴۰۳. بسیاری از شماها در این جلسات در سالهای قبل هم حضور داشتید. سال ۹۸، در اوج تحریمها و تهدیدهای مضاعف در مورد تحریم و فشار و مانند اینها، ما این جلسه را تشکیل دادیم تا از کسانی که در کشور دامن همّت به کمر زدند و تولید را و پیشرفت کشور را وجههی همّت خودشان قرار دادند، تشکّر کنیم و به آنها بگوییم که شما فرماندهان خطّ مقدّم جنگ اقتصادی هستید؛ سال ۹۸، ما این عنوان را دادیم به دوستانی که حضور داشتند و گفتیم شما فرماندهان خطّ مقدّم جنگ اقتصادی هستید.(۲) امروز از جملهی مهمترین بخشهای جنگ ما، جنگ اقتصادی است. گفتیم رشد تولید باید پیگیری بشود. هر سال که این جلسه تشکیل شده، مشاهده کردیم و اطّلاع پیدا کردیم ــ نهفقط گزارش صِرف ــ مطّلع شدیم که بخش خصوصی، خلّاقیّتش افزایش پیدا کرده، قویتر شده. قبلاً دغدغهی ما این بود که بخش خصوصی را وارد میدان کنیم، امروز ملاحظه میکنیم که بخش خصوصی با تجربهای که خودش از ورود در میدان پیدا کرده، با انگیزه، با شوق به دنبال گسترش تولید و سرمایهگذاری است؛ معنای این حرف این است که ما در این پنج سال پیش رفتیم.
دیروز من نمایشگاه را دیدم. البتّه آنچه در این نمایشگاه چیده شده بود و نشان داده میشد، در واقع جزء کوچکی از آن واقعیّتی بود که در کشور وجود دارد؛ در عین حال، همین نمایشگاه ــ نمایشگاهی که من دیروز دیدم ــ نشان داد که بخش خصوصی کشور به رغم فشارهای خارجی، به رغم تحریم، به رغم تهدید به تحریمهای بیشتر، که ملاحظه میکنید، توان این را داشته که سطح قابل قبولی از پیشرفت را به دست بیاورد. این نمایشگاه نشاندهندهی پیشرفت بود، نشاندهندهی حرکت روبهجلو بود. ما چرا این نعمتهای بزرگ موجود خدا را قدرشناسی نمیکنیم؟ کشور دارد حرکت میکند، جلو میرود. بخش خصوصی، در زمینهی اقتصاد، یکی از مثالها و مصداقهای پیشرفت کشور است. اگر به عرصهی علم و تحقیق وارد بشویم، آنجا هم با یک چنین واقعیّتی روبهرو خواهیم شد. در بخشهای مختلف کشور این پیشرفتها را میبینیم. البتّه عیوب، نواقص، مشکلات کم نیست که آن به ما برمیگردد. حالا آقایان وزرا اینجا حضور دارند، آقای دکتر عارف(۳) هم هستند؛ من خواهم گفت آنچه را به عهدهی ما است.
کشوری که با تحریم دستوپنجه نرم میکند، باید این خط را دنبال کند و این یکی از اصول کارهایش باشد؛ امروز چند کشور در دنیا هستند که مورد تحریم قدرتها هستند؛ البتّه تحریم از نگاه آنها؛ همان چیزهایی که آنها تحریم کردند، به شکلهای مناسب و درست و بهرغم آنها برای این کشورها در دسترس قرار میگیرد. امّا در عین حال آن چیزی که وظیفهی یک کشوری است که مورد تحریم است، این است که به ظرفیّت داخلی خودش هر چه بیشتر چشم بدوزد، توجّه کند، خود را از آن بهرهمند کند. من پیشنهاد میکنم مسئولین کشور بیایند این نمایشگاه را ببینند؛ قبلاً هم در دورهی گذشته همین درخواست را کردیم؛ [مسئولین] اگر ندیدند بیایند ببینند. رؤسای محترم قوا، مسئولین مختلف بیایند ببینند این نمایشگاه را. سال گذشته من همین درخواست را کردم، رئیسجمهور شهید، آقای رئیسی ــ خدا رحمتش کند ــ بعد از یکی دو روز آمد اینجا این نمایشگاه را دید؛ بیش از آنچه من در این نمایشگاه توقّف کرده بودم ــ شاید دو برابر ــ توقّف کرد، و بیش از من خوشحال و خرسند شد؛ یقین دارم مسئولین کشور، رؤسای قوا و مسئولین مختلف همین حالت را پیدا خواهند کرد.
یک نکتهی شیرینی وجود دارد که هم در نمایشگاه دیده میشد و هم در صحبتهای امروز تکرار میکردند، هم من از خارج هم میدانستم و اطلاع داشتم، و آن، این است که در یک مواردی ــ که کم هم نیست ــ مشاهده میکنیم سرمایهگذار خصوصی بیش از آنکه دغدغهی درآمدهای شخصی برایش اهمّیّت داشته باشد، پیشرفت کشور برایش اهمّیّت دارد؛ این خیلی مهم است؛ این را ما در حرفهای امروز هم مشاهده کردیم. بله، درآمد و گسترش زندگی خصوصی هم برایشان مطرح است امّا به اندازهی آن، در مواردی بیش از آن یا چند برابر آن، برایشان پیشرفت کشور مهم است؛ اینکه کشور بتواند از این مشکلات خارج بشود.
نکتهی اساسیای که در عرایض من بوده، امروز هم روی همان نکته میخواهم تکیه کنم، این است که نظام تصمیمگیریِ اجرائی کشور باید به بخش خصوصی کمک کند؛ این الزام است: باید کمک کند. مهمترین کمک هم این است که موانع را از سر راهشان بردارد؛ موانع را بردارد. من متأسّفانه مشاهده میکنم در یک جاهایی دستگاههای دولتی یا دستگاههای نظارتی نقش سرعتگیر را ایفا میکنند؛ یعنی به جای اینکه کمک کنند به پیشرفت و توسعهی شرکت، موانعی ایجاد میکنند که این در واقع مانع پیشرفت آن میشود.
یک مسئله، همین مسئلهی واردات است که چند نفر از آقایان این مسئله را گفتند؛ این حرفی است که من بارها تکرار کردهام؛ خب این را دنبال کنید. آقای دکتر عارف از وزرای محترم، از وزیر محترم صمت(۴) بخواهند. انسان شرمنده میشود که یکی از آقایان گفتند: رقم مالی واردات [محصول مشابه] کارخانه، حدود چهل درصد بیشتر از رقم واردات تولید آن کارخانه است؛ یعنی رقیب برای کارگر ایرانی، برای کارخانهی ایرانی، برای سرمایهگذار ایرانی. انسان واقعاً خجالت میکشد! وقتی جنس ایرانی میتواند مشکل کشور را برطرف کند، چرا ما اجازه بدهیم، راه را باز کنیم برای اینکه به قیمت به زانو درآمدن سرمایهگذار ایرانی، سرمایهگذار خارجی بهرهمند بشود و پیش برود؟ این ضرر زدن به کشور است؛ این چیز کوچکی نیست؛ این را باید دنبال بکنیم. آنچه من [به آن] تاکید میکنم این است: باید دستگاههای دولتی کمک کنند، موانع را برطرف کنند؛ این موانع گاهی قانون است، قانون را اصلاح کنند؛بعضی از مقرّرات دولتی است، آنها را تغییر بدهند. البتّه من به سهلانگاری در مقابل بدعملها توصیه نمیکنم؛ بعضی هستند به عنوان سرمایهگذار، به عنوان کارآفرین وارد میدان میشوند لکن واقعیّت این نیست که آنها سرمایهگذارند؛ آنها میخواهند سوءاستفاده بکنند که [این] در قضیّهی تخصیص ارزهای ترجیحی و مانند اینها ملاحظه شد و سوءاستفادههای زیادی انجام گرفت؛ من این را توصیه نمیکنم. مراقبت را زیاد کنید امّا کمک را هم افزایش بدهید؛ کمک به آن کسانی که به معنای واقعی کلمه کارِ درست انجام میدهند؛ موانع را از سر راهشان بردارید.
یک مصداق مهم برای برداشتن موانع، عمل به سیاستهای اصل ۴۴ است. وقتی ما سیاستهای اصل ۴۴ را چند سال قبل از این اعلام کردیم،(۵) همه ــ یعنی همهی افراد از مسئولین و افراد وارد و مطّلع که با بنده ارتباط داشتند ــ [آن را] تأیید کردند؛ بعضی در مطبوعات، بعضی در رسانهها تأیید کردند، بعضی به خود ما گفتند که این راهحلّ مشکلات اقتصادی کشور است و گرهها را باز میکند. امّا متأسّفانه بسیاری از مسئولین ذیربط به این سیاستها عمل نکردند؛ هنوز هم ما دچار این مشکل هستیم. سیاستهای اصل ۴۴ بایستی عمل بشود. به نظر من، یکی از علل تنزّل اقتصادی ما در دههی ۹۰ همین بود. علل مختلفی بود؛ یکی از عللش همین بود که به این سیاستها عمل نشد؛ مکرّر هم ما توصیه میکردیم [امّا] توجّهی نمیشد.
در مورد رشد اقتصادی هشت درصد، من بحمدالله اطّلاع پیدا کردم تعدادی از صاحبنظران در این زمینه، در قالب کارگروههای متعدّد تخصّصی، چند ماه کار کردند، ظرفیّتها را شناسایی کردند، تواناییها را شناسایی کردند، طرحهای سرمایهگذاری را تعریف کردند، راهحلّ مشکلات را هم احصاء کردند. مسئولان دولتی جدّاً باید دنبال کنند. این کارها انجام گرفته؛ این کارگروهها نشستند کار کردند، تلاش کردند، راهحلّ مشکلات را پیدا کردند، ولی اجرای آنها و عمل به آنها به عهدهی مسئولین است تا بتوانند انشاءالله این رشد اقتصادی هشت درصد را تأمین کنند. نگویند نمیشود؛ آن را معلّق به یک امر نشدنی نکنند که این به فلان قدر سرمایهگذاری خارجی احتیاج دارد! خب معلوم است [با چنین نگاهی] این تحقّق پیدا نمیکند. این کسانی که نشستند روی این مسئله کار کردند، معلّق نکردند این رشد هشت درصد را به یک امر نشدنی؛ آنچه آنها پیشنهاد میکنند، کارهایی است که در داخل میتواند انجام بگیرد، [منتها] کمک لازم دارد؛ باید دولت کمک کند. به نظر من این کار کاملاً ممکن است. البتّه رشد هشت درصدی معجزه نمیکند و اتّفاق مهمّی در یک سال پیش نمیآید؛ رشد بالا باید استمرار پیدا کند، عواید آن و محصول آن باید عادلانه تقسیم بشود تا در وضع کشور تغییراتی ایجاد کند و محسوس باشد برای مردم که این کار اتّفاق افتاده.
یکی از امکانات و ظرفیّتهایی که در اختیار ما است، همین حضور اخیر ما در اجتماعاتی مثل بریکس(۶) و مانند آن است؛ از این باید حدّاکثرِ استفاده را کرد. این کار، حضور و ورود مسئولان دیپلماسی کشور را هم میطلبد؛ باید وارد بشوند، کمک کنند. این یک فرصت بزرگی است برای کشور. بخصوص سامانهی مالی بریکس و تبادلهایی که بنا است با ارزهای کشورهای عضو انجام بگیرد، اگر انجام بشود، بدون تردید کمک بزرگی خواهد کرد. امروز یکی از مشکلات ما آویزان شدن به دلار است؛ این را آن کشورها هم فهمیدهاند. البتّه بعضی از اعضای این صندوق مالی به خاطر جهات سیاسی و مانند اینها جرئت نمیکنند در عمل وارد بشوند. بایستی تحرّک دیپلماسی کرد، باید [آنها را] وادار کرد تا این کار اتّفاق بیفتد و انجام بشود. در داخل کشور، آقای رئیسجمهور محترم(۷) هم گفتند و این فکر را دنبال میکنند، بنده هم کاملاً تأیید میکنم که همّت کنند تا آنجایی که ممکن است، دلار را از مبادلات تجاری حذف کنند؛ این کار بزرگی است، این کار مهمّی است؛ در کارزار اقتصادی، این یک حرکت بسیار قاطع و تعیینکننده است. البتّه عکسالعمل ایجاد خواهد کرد، لکن دست شما قویتر است اگر چنانچه بتوانید این کار را انجام بدهید. و برای تخصیص ارز، بانک مرکزی میدان را برای ارزهای دیگر باز کند.
عرایض فراوانی در زمینهی مسائل بخش خصوصی بنده دارم که سالهای قبل گفتهام و مایل نیستم تکرار کنم. مهم همین است که دستگاههای دولتی به بخش خصوصی کمک کنند. بخش خصوصی احساس کند که پشتش گرم است به کمکهای دولتی؛ احساس کند که مانعتراشی نمیشود و کارش روان و سهل است. دیروز در این نمایشگاه، یک نفر از آقایان به من گفت که سال گذشته من به شما گفتم که برای مجوّز فلان تأسیس مثلاً، سه سال ما را معطّل کردهاند. پارسال این را به من گفت، من هم روز بعدش، مثل امروز، سخنرانی داشتم اینجا، همین را مطرح کردم. گفتم: خب چرا سه سال معطّل میکنید؟ کاری که میتواند در ظرف ده روز، حدّاکثر یک ماه انجام بگیرد، چرا سه سال معطّل میشود؟ حل کنید برود. این آقا دیروز گفت: سه سالِ پارسال با امسال شده چهار سال! یعنی در این یک سال هم انجام ندادهاند. خب این را باید حل کرد دیگر؛ [اینطور] نمیشود که. من واقعاً شرمنده شدم. باید اینها را حل کرد. حرف زیاد است؛ حرف میزنیم، میگوییم، تکرار میکنیم، تأکید میکنیم، [ولی] باید عمل کنیم؛ اِنَّ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات.(۸) ایمان، لازم است امّا در کنارش عمل صالح هم لازم است. این مال مقامات اخروی و دنیوی و دین و شرع و شریعت است، [ولی] در کارهای زندگی هم همینجور است. باور به یک حقیقت لازم است؛ [یعنی] اینکه شما باور کنید که باید به بخش خصوصی کمک کرد، این، لازم است و بدون این باور کار پیش نمیرود، امّا این باور کافی نیست؛ در کنارش بایستی عمل صالح هم باشد؛ ایمان و عمل صالح. این عرایض امروز ما در مورد مسئلهی این جلسه.
راجع به غزّه یک کلمه عرض کنم. گفتیم مقاومت زنده است و زنده خواهد ماند؛(۹) غزّه پیروز شد. مقاومت نشان داد که زنده خواهد ماند. آنچه در مقابل چشم دنیا دارد اتّفاق میافتد، شبیه افسانه است. واقعاً اگر در تاریخ، ما میخواندیم، خدشه میکردیم، باور نمیکردیم که یک دستگاه جنگی عظیمی مثل آمریکا به کمک یک دولت ظالم خونخواری مثل رژیم صهیونی بیاید، این رژیم آنقدر سفّاک و بیرحم باشد که از کشتن پانزده هزار کودک در ظرف حدود یک سال و چند ماه اِباء نداشته باشد، آن قدرت هم آنقدر بیاعتنای به مفاهیم انسانی و بشری باشد که به این رژیم سفّاک بمبهای سنگرشکن بدهد تا خانهی آن کودکها و بیمارستانی را که در آنجا بستری هستند بمباران کند؛ این اگر در تاریخ بود مطمئنّاً باور نمیکردیم، میگفتیم لابد یک گوشهای از آن یک اشکالی داشته.
امروز مقابل چشم ما این اتّفاق افتاد؛ یعنی آمریکا همهی امکاناتش را به رژیم صهیونی داد ــ که اگر نمیداد، رژیم صهیونی در همان هفتههای اوّل به زانو درمیآمد ــ اینها هم یک سال و سه ماه هر چه توانستند جنایت کردند؛ بیمارستان، مسجد، کلیسا، خانه، بازار، محلّ اجتماعات، هر جا دستشان رسید را زدند؛ در کجا؟ در یک قطعه زمین کوچک مثل غزّه؛ در یک قطعه زمین کوچک مثل غزّه! هر چه توانستند جنایت کردند؛ هدفی هم معیّن کردند؛ آن رئیس رژیم صهیونی ــ آن روسیاهِ بدبخت(۱۰)ــ گفت که میخواهیم حماس را نابود کنیم و باید نابود بشود؛ و اینها حتّی نقشهی ادارهی بعد از جنگ غزّه را هم کشیدند! تا این حد مطمئن بودند. حالا همان رژیم صهیونی ظالم و سفّاک آمده با همان حماس که میخواسته نابودش کند، سر میز مذاکره نشسته و شرایط او را قبول کرده برای اینکه آتشبس تحقّق پیدا کند؛ یعنی آنچه اتّفاق میافتد، این است. اینکه میگوییم مقاومت زنده است یعنی این. اینکه میگوییم: «وَ لَو قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لا یَجِدونَ وَلِیّاً وَ لا نَصیرا»(۱۱) یعنی این. فقط مال آن زمان هم نیست، چون بعدش میگوید: سُنَّةَ اللَهِ الَّتی قَد خَلَت مِن قَبلُ وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَهِ تَبدیلاً؛(۱۲) این سنّت الهی است؛ باید اینها پیروز میشدند و شدند. هر جا از طرف بندگان خوب خدا مقاومت باشد، پیروزی در آنجا حتمی است. آن متوهّمِ خیالباف اعلام کرد که ایران ضعیف شده؛ آینده نشان خواهد داد چه کسی ضعیف شده. صدّام هم به خیال اینکه ایران ضعیف شده حمله را شروع کرد. ریگان هم به خیال اینکه ایران ضعیف شده آن کمکهای آنچنانی را به رژیم صدّام انجام داد؛ آنها و دهها متوهّم دیگر به درک واصل شدند و رژیم [جمهوری] اسلامی روزبهروز رشد پیدا کرد؛ من به شما عرض میکنم به فضل الهی این تجربه این بار هم تکرار خواهد شد.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، تعدادی از فعّالان اقتصادی بخش خصوصی به بیان دیدگاهها و نظرات خود پرداختند.
(۲ ر.ک: بیانات در دیدار جمعی از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعّالان اقتصادی (۱۳۹۸/۸/۲۸)
(۳ آقای دکتر محمّدرضا عارف (معاون اوّل رئیسجمهور)
(۴ آقای سیّدمحمّد اتابک (وزیر صنعت، معدن و تجارت)
(۵ ابلاغ سیاستهای کلّی اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (۱۳۸۴/۳/۱)
(۶ بریکس (BRICS) یک سازمان بینالمللی با عضویّت کشورهای قدرتمند و نوظهور اقتصادی جهان است.
(۷ آقای دکتر مسعود پزشکیان
(۸ از جمله، سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۷۷؛ «کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند ...»
(۹ بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم قم در سالروز قیام نوزدهم دی ۱۳۵۶ (۱۴۰۳/۱۰/۱۹)
(۱۰ ایهود باراک (نخستوزیر رژیم صهیونیستی)
(۱۱ سورهی فتح، آیهی ۲۲؛ «و اگر کسانی که کافر شدند به جنگ با شما برخیزند، قطعاً پشت خواهند کرد و دیگر یار و یاوری نخواهند داشت.»
(۱۲ سورهی فتح، آیهی ۲۳
خط حزبالله ۱۶۶ | الگوی زن مسلمان ایرانی
صدوشصتوششمین شمارهی نشریهی خط حزبالله با عنوان «الگوی زن مسلمان ایرانی» منتشر شد.
سخن هفته این شماره به این موضوع اختصاص دارد که چرا غربیها مخالف حجاب زنان هستند؟ آیا زن، در "متن" رخدادهای اجتماعی سیاسی جامعه قرار دارد یا در "حاشیه"ی آن؟ آیا زن به تعبیر برخی از نویسندگان غربی "جنس دوم" است یا نه یک موجود با کرامت و "کنشگر محوری" در تحولات اجتماع؟ کدام "الگو" توانسته است زن را به متن رخدادها و تحولات بکشاند؟ در بخشی از این متن چنین میخوانیم: سالها پیش، ریول گرکت، فرماندهی سازمان جاسوسی سیا در ایران، در پاسخ به این سؤال که "به نظر شما نیرومندترین قشری که از زمان انقلاب توانسته در ایران سر برآورد کدام قشر است؟ " جواب داد: سؤال سادهای است: زنان. آنان قشر بسیار پر جنب و جوش، بسیار نیرومند و بسیار پرنفوذ در جامعهی ایران هستند. زنان در واقع برپادارندهی یکی از دو شعار اصلی انقلاب اسلامی هستند، آنها پاسداران چادرند... چادر نمادی است که وجود انقلاب را در سر هر چهارراه و خیابانی به نمایش میگذارد، با چادر میتوان این احساس را پدید آورد که انقلاب اسلامی هنوز زنده و جاری است. "
برخی از افراد، با دیدن برخی کاستیها، موانع، نواقص و معایب، ناامید شده و از ادامهی حرکت بازمیایستند. رهبر انقلاب اما برخلاف این تحلیل، همواره سخن از «آیندهی روشن» گفته و نوید آن را به همه، مخصوصا جوانان دادهاند. اما این تحلیل و نوید، مبتنی بر یک دستگاه محاسباتی منطقی و واقعی است، نه صرفا یک آرزوی ایدهآلگرایانه. اما چه منطق و واقعیتهایی این امیدواری به آینده روشن را پشتیبانی میکند؟ در گزارش این هفته خط حزب الله با عنوان «منطق امید به آینده روشن» به این سؤال مهم پرداخته شده است.
سایر بخشهای نشریه که خواندن آنها هم توصیه میشود بدین شرح است:
ایران: رتبه اول رشد شاخص توسعه انسانی درجهان (چهل سالگی)
جوانها برای تقویت اقتصاد کشور تلاش کنند (حزب الله این است)
میگفتند با چادر نمیشود که یک زن، دانشمند شود ! (بازخوانی تاریخی)
حدود و خطوط قرمزِ ما در جنبش عدالتخواهی چیست؟ (پرسش و پاسخ)
هر ندایی بر خلاف نهضت اسلامی بلند شود به نفع اجانب است (کلام امام)
سرنوشت همیشگی جبهه باطل (شرح حدیث)
اگر واقعیتها را ندیده بگیریم در قضاوت اشتباه خواهیم کرد (روش تحلیل سیاسی)
دشوارترین کار هر حکومت تأمین عدالت در جامعه است (نهج البلاغه)
قهرمان نیروی هوایی (عکسنوشت)
نقطه دعوای غرب با اسلام بر سر خانواده است (خانواده ایرانی)
طبق رسم هفتگی خط حزبالله شماره ۱۶۶ هفتهنامه نیز به روح بلند شهید سید محمدحسین علمالهدی تقدیم میشود.
نسخهی PDF نشریه در سه نسخهی تابلوی اعلانات، A۴ جهت مطالعه وA۳ برای چاپ و تکثیر روی خروجی پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR قرار گرفته و عموم امت حزبالله میتوانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئتهای مذهبی و پایگاههای بسیج توزیع کنند.
برای دسترسی به آرشیو نشریه میتوانید به اینجا مراجعه کنید
نسخهی تابلو اعلانات
| دریافت "خط حزبالله" نسخهی مطالعه | دریافت نسخهی چاپ
دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاههابارهبری انقلاب
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.
خیلی خوشآمدید برادران عزیز، خواهران عزیز؛ بحمدالله جلسهی بسیار خوبی بود امروز و با این مطالبی که دوستان در اینجا بیان کردند -سیزده نفری که صحبت کردند- خوشبختانه یکی از نکاتی که بنده یادداشت کرده بودم که بگویم در این جلسه و آن عبارت بود از درگیر شدنِ دانشگاه با مسائل کشور و چالشهای کشور -که این توصیهی قطعی ما است و حالا انشاءالله شاید یک چند جملهای هم عرض بکنم- در این جلسه تحقّق پیدا کرد. یعنی من میبینم در این جلسه اساتیدی که صحبت کردند، اغلب مسائل عمدهی کشور را و چالشهای کشور را مورد توجّه قرار دادند و دربارهی آنها حرف زدند؛ مثلاً فرض کنید که مسئلهی سینما -که یک مسئلهی مهمّی است- مسئلهی برجام، مسئلهی آب، مسئلهی آسیبهای اجتماعی؛ اینهایی که آقایان اینجا صحبت کردند، پرداختن به این مسائل بود؛ و این توصیهی ما است. یا مسئلهی خانواده و ازدواج و فرزندآوری، مسئلهی صنایع هوا فضا و مقولهی هوا و فضا که مسئلهی بسیار مهمّی است؛ مسئلهی دیپلماسی علمی؛ یا مسئلهی آب، که مسئلهی بسیار مهمّی است و اینجا دیدم آقایان به آن توجّه کردند. یا مسئلهی نوآوری -که حالا من آن را هم شاید اشاره بکنم- مسئلهی اقتصاد و از این قبیل. خب الحمدلله اینها خوب است. بنده وقتی نگاه میکنم و مقایسه میکنم این جلسهی امسالمان را با برخی از جلسات مثلاً هفت هشت ده سال گذشته، میبینم تفاوت خیلی زیاد است، یعنی این نشان میدهد که جامعهی دانشگاهی یک حرکت پیشروندهی فکری و انگیزهای را در این سالها انجام داده؛ یعنی من امروز حرکت جامعهی دانشگاهی را، احساس جامعهی دانشگاهی را، انگیزههای جامعهی دانشگاهی را، اهتمامها و احساس دردهای جامعهی دانشگاهی را از مثلاً ده سال پیش، پانزده سال پیش میبینم بهتر [شده]؛ این خیلی نکتهی مهمّی است. البتّه نمیخواهیم ادّعا کنیم که این مجموعهی حاضر در جلسهی ما همهی جامعهی دانشگاهیاند امّا بالاخره مشتِ نمونهی خروارند، یعنی نشاندهندهی این هستند که این تفکّر، این احساس در جامعهی دانشگاهی وجود دارد. البتّه وقت کم شده، یعنی بنده آماده شده بودم برای یک وقت بیشتری لکن مجالی نیست، من هم ناچار باید کوتاه صحبت بکنم.
برادران عزیز، خواهران عزیز! دانشگاه یک مرکز بسیار مهم است. این را ما از روی باور عمیق و قلبی میگوییم و من استدلال دارم برای این مسئله؛ چرا؟ برای خاطر اینکه یکی از مراکز مهمّ تربیت قوّهی عاقلهی کشور، دانشگاه است؛ تربیت قوّهی عاقلهی کشور. و هیچ کشوری بدون وجود یک قوّهی عاقله، قابل اداره و قابل پیشرفت نیست. ببینید، این دو مقدّمه یک نتیجه میدهد و آن این است که یک دانشگاه خوب برای کشور حیاتی است. خب، اساتید در دانشگاه نقش فوقالعادهای دارند؛ یعنی در این فرایند ساختن و پرورش دادن قوّهی عاقله برای ادارهی کشور، استاد یک نقش ویژهای دارد؛ بنابراین جایگاه استادان، بسیار مهم، بسیار عزیز و حسّاس است؛ جایگاه حسّاسی است. اگر دانشگاه بخواهد این نقش را -نقش ایجاد و پرورش قوّهی عاقلهی کشور را- درست ایفا کند، یک الزاماتی دارد که باید به این الزامات حتماً توجّه کند. من سه مورد از این الزامات را اینجا یادداشت کردهام که حالا مختصراً دربارهی هرکدام صحبت میکنم.
یکی عبارت است از درگیر شدن با مسائل کشور؛ یعنی دانشگاه خودش را از مسائل کشور جدا نداند و مسائل کشور، چالشهای کشور برای دانشگاه، مسائل واقعی و حقیقی و اصلی باشد.
دوّم، تربیت فرهنگی و اخلاقی و هویّتی دانشجویان است؛ یعنی فراتر از تعلیم، مسئلهی تربیت؛ آن هم با جهتگیری اخلاقی و معنوی و تلطیف روحی و دمیدن روح احساس هویّت در مجموعهی جوان دانشجو.
سوّم، یک صیرورت دائمی در محیط دانشگاه، یک تحوّل مستمر و دائمی در محیط دانشگاه؛ علّت هم این است که اوّلاً همهی نهادهای عالم احتیاج به تحوّل دارند، چون بشر در حال تحوّل و در حال پیشرفت و در حال حرکت است، بنابراین نهادهای بشری همه بایستی در خودشان قدرت تحوّل دائمی را ایجاد کنند و این یک دغدغهای باشد برای آنها؛ ثانیاً دانشگاه ما بیرودربایستی غلط بنیانگذاری شده، از اوّل غلط بنیانگذاری شده؛ این معنایش این نیست که محیط دانشگاه محیط غلطی است یا محیط بدی است؛ نخیر، خوشبختانه دانشگاه ما فراوردههای بسیار خوب داشته لکن بنای دانشگاه بهوسیلهی آدمهای نامطمئن و با سیاستهای نامطمئن در زمان حکومت طاغوت گذاشته شده و این بنا همچنان وجود دارد: دانشگاه را مبنیّ بر دینزدایی بنیانگذاری کردند؛ دانشگاه را مبنیّ بر تقلید علمی و نه ابتکار علمی و تولید علم، بنیانگذاری کردند؛ دانشگاه اینجوری بنیانگذاری شده و خب بعضی از آثارش هم تا امروز هنوز امتداد دارد. بنابراین یک اصلاح و یک تحوّل و یک صیرورت درونی برای دانشگاه بهطور مستمر لازم است که نمونههایی از آن را هم من اینجا یادداشت کردهام که عرض خواهم کرد. این سه مورد از الزامات است؛ و البتّه الزامات دیگری هم هست.
در مورد درگیر شدن با مسائل کشور که نمونهاش را امروز خوشبختانه مشاهده کردیم و من حقیقتاً خرسند شدم از اینکه دیدم این مسائل را برادران و خواهرمان مطرح کردند؛ واقعاً من خدا را شکر میکنم از اینکه این چیزی که ما توقّعش را داریم، خوشبختانه لااقل در ذهن جمعی از دانشگاهیان عزیزمان وجود دارد. چرا میگوییم باید با مسائل کشور درگیر شد؟ خب هر کشوری بالاخره مسائلی دارد؛ امروز هم ما مشکلاتی داریم، مسائلی داریم، فردا هم مشکلاتی خواهیم داشت و همهی کشورهای دنیا، همهی جوامع دنیا اینجور هستند، مشکلاتی دارند که اینها باید حل بشود؛ این مشکلات باید بهصورت علمی حل بشود؛ اگر غیر عالمانه، غیر مدبّرانه، بدون فکر و غیر خردمندانه وارد این مشکلات بشویم، حل نخواهد شد، مشکل پیچیدهتر خواهد شد، استمرار پیدا خواهد کرد، تکثیر خواهد شد و افزایش پیدا خواهد کرد. بنابراین مشکلات بایستی عالمانه حل بشود. خب، اگر بنا است عالمانه حل بشود، چه کسی باید آن را حل بکند؟ عالمان، دانشمندان؛ یعنی دانشگاهیان که از جملهی عالمان کشور و بخش عمدهی عالمان کشورند. بنابراین دانشگاه باید مسائل کشور را مسائل خودش بداند و دنبال حلّ آنها باشد.
خب، مثلاً فرض بفرمایید در مسئلهی اقتصاد؛ یکی از مسائل امروز کشور ما مسئلهی اقتصاد است. بارها گفته میشود و در این جلسه هم گفته شد که بعضی از شیوههای مدیریّتی اقتصاد ما -آنچه عملاً دارد در کشور اجرا میشود- ضعیف است یا غلط است؛ خب این باید اصلاح بشود؛ چه کسی باید اینها را اصلاح کند؟ چه کسی باید به این مسئله بپردازد؟ دانشگاه. بنده به بعضی از مسئولین عالیرتبه چند بار تا حالا توصیه کردهام و گفتهام این نظرات اقتصادیای که اساتید اقتصاد دانشگاه در مطبوعات منتشر میکنند -حالا آنهایی که در مطبوعات منتشر میشود که بنده غالباً نگاه میکنم- بگویید اینها را برایتان جمع کنند بیاورند بدهند تا شما بدانید که غیر از آن تصمیمی که در درون تشکیلات مثلاً ذیربط دولتی گرفته میشود، این حرفها هم وجود دارد؛ این راهگشا است؛ نگاه کردن به این مطالب و شنیدن این مطالب طبعاً راهگشا است. بنابراین مسئلهی اقتصاد یکی از مسائل است که امروز یکی از آقایان اینجا مطالبی را در این زمینه بیان کردند.
در صنعت؛ خب صنعت ما دچار مشکلات است؛ دانشگاه میتواند در این مورد نقش ایفا کند. البتّه لازم است من عرض بکنم بعضی از دانشگاهها طبق گزارشی که به من دادند، در زمینهی ارتباط با صنعت خوب عمل کردهاند؛ بعضی از دانشگاهها هم نه، وارد نشدهاند و خوب عمل نکردهاند. اخیراً شنیدم که فرصت مطالعاتیِ یکسالهی اساتید در صنعت، برنامهریزی شده و در مجاری تصویب و مراکز تصویب، تصویب شده؛ خوب است، بسیار کار خوبی است. فرض کنید یک فرصت مطالعاتی به اساتید مرتبط با صنعت بدهند که بروند داخل صنعت و از نزدیک با مشکلات صنعت کشور آشنا بشوند. ما در صنعت کشور مشکلاتی داریم؛ این مشکلات را بایستی دانشگاه حل کند. البتّه بعضی از صاحبان صنایع گلهمندند، میگویند ارتباط دستگاههای دانشگاهی با ما کمکی به ما نکرده، امّا علیالاصول دانشگاه میتواند کمک کند به پیشرفت صنعت، به رونق صنعت، به اعتلاء صنعت، تا ما فرض کنید برای مسائل صنعت نفتمان یا مسائل صنعت برقمان و دیگر چیزها چشم ندوزیم به اینکه حتماً بایستی یک خارجی بیاید و با او قرارداد ببندیم تا به ما تکنولوژی بدهد؛ این حرفی است که الان زده میشود و ما چون به خیال خودمان ناچاریم و احتیاج داریم به اینکه با فلان شرکت نفتی بیگانه این قرارداد را ببندیم برای اینکه مثلاً بتوانیم ظرفیّت استخراج نفت را از چاهها بالا ببریم و مثلاً از ۲۵ درصد به ۵۰ درصد برسانیم، آنوقت او ممکن است به ما تحمیل بکند یک چیزی را.
اگر چنانچه دانشگاه ما وارد این میدان بشود، به نظر من قطعاً میتواند. ما چطور در یک زمینههایی توانستیم؛ همهی دنیای ذیربط محال میدانستند که ما بتوانیم به غنیسازی ۲۰ درصد اورانیوم دست پیدا کنیم؛ اصلاً باور نمیکردند که چنین چیزی بتواند در کشور اتّفاق بیفتد امّا اتّفاق افتاد. آنها برای فروش اورانیوم غنیسازیشدهی ۲۰ درصد برای ما شرطوشروط میگذاشتند، بعضی از مسئولین ما هم متأسّفانه داشتند گرایش پیدا میکردند که بالاخره این امتیازات را بدهند. یک مقدار پافشاری شد، یک مقدار استقامت شد، یک مقدار جوانهای ما تلاش کردند، ناگهان دنیا دید که ما احتیاج به [اورانیوم] ۲۰ درصدِ آمریکا و روسیه و به نظرم فرانسه -که حالا آن روزها صحبتش میشد- نداریم؛ خودمان ۲۰ درصد را درست کردیم. خب، آن استعدادی که میتواند یک چنین کار بزرگی را انجام بدهد -آدمهای وارد میدانند که عمدهی در باب غنیسازی، حرکت از ۳ درصد و ۴ درصد به ۲۰ درصد است؛ وَالّا از ۲۰ درصد تا ۹۹ درصد یک راه آسانتری است- و ما که توانستیم آن کار را انجام بدهیم، چرا نتوانیم راندمان و بازدهِ چاههای نفت خودمان را افزایش بدهیم؟ چرا نتوانیم در پیشرفت صنایع خودمان کار انجام بدهیم؟ بنابراین، دانشگاه میتواند در این زمینه -در صنعت- کمک کند.
در مسئلهی آسیبهای اجتماعی؛ مسئلهی طلاق، اعتیاد، حاشیهنشینی، جرائم، فضای مجازی و از این قبیل چیزها که اشاره کردند؛ البتّه مدّتی است -حالا ایشان گفتند چهار سال، ظاهراً چهار سال نیست؛ مثل اینکه بین دو سال و سه سال است- ما همهی دستگاههای کشور را درگیر کردهایم در این مسئله؛ دستگاههای ذیربط را از سه قوّه درگیر این قضیّهی آسیبهای اجتماعی کردهایم، جلسات خوبی تشکیل میشود، پیگیری میشود، کارهای فراوانی انجام میگیرد. البتّه اینها از کارهای بلندمدّت است و به این زودی آثارش دیده نمیشود. دانشگاه میتواند کمک کند. پیشنهادهایی را ذکر کردند که خیلی خوب است و من الان اینجا به دفتر خودمان این را سفارش میکنم که این پیشنهادهایی را که انجام گرفته، در همهی زمینههایی که انجام گرفته، جمع کنند، در جلساتی بنشینند فکر کنند و برای عملیّاتی کردن و اجرائی کردن اینها راهکار پیدا کنند.
یا همین مسئلهی چرخهی تولید و مصرف و مسئلهی نوآوری که ذکر کردند؛ خب، ما بایستی اوّلاً نوآوری [داشته باشیم] یعنی ایجاد ایده، بعد تولید، بعد بازاریابی و مانند اینها. این بازاریابیِ عرضه و مصرف، یک زنجیره است؛ این زنجیره بایستی درست حرکت بکند؛ یعنی از بخش تولید تا بخش مصرف یک زنجیرهای وجود دارد، این حلقهها باید امکان را درست به همدیگر منتقل کنند تا اینکه کار بدرستی انجام بگیرد. اگر عیبی در این چرخه وجود داشت، چه کسی بایستی وارد میدان بشود؟ دانشگاه؛ دانشگاه باید ببیند عیب در کجا است، مشکل را برطرف بکند تا بتوانیم انجام بدهیم.
یا همین مسئلهی حمایت از کالای ایرانی که خوشبختانه دیدم یکی از آقایان این مسئله را مورد توجّه قرار دادهاند، روی آن فکر کردهاند، کار کردهاند؛ درست همان نکاتی که بنده اینجا یادداشت کردهام در بیانات ایشان وجود داشت. فرض کنید ما ببینیم موانع تولید کالای باکیفیّت چیست؛ اوّلین مسئله این است که ما در داخل، کالای باکیفیّت باید تولید کنیم تا مشتری داشته باشد، تا فروش برود. موانع تولید کالای باکیفیّت چیست، بعد چگونگیِ بازاریابی؛ چهکار کنیم که بتوانیم هم در داخل و هم در خارج، بازار برای این محصولات پیدا کنیم. حالا در خارج یک مقوله است -که آن مقولهی جداگانهای است- مقولهی داخلی همان مقولهی ذهنی و فرهنگی است که اشاره کردند؛ کاملاً درست است. یعنی در بخشهای علومِ جامعهشناختی و روانشناختیِ دانشگاه، بررسی بشود که علّت اینکه قشرهایی از مردم نسبت به کالای خارجی رغبت بیشتری دارند و به کالای داخلی کمتر چیست و راه علاجش چیست. البتّه یک راهِ علاجهایی را ایشان ذکر کردند امّا اینها کافی نیست؛ اینها بررسی علمی لازم دارد؛ واقعاً میتوان یک راههایی را پیدا کرد. یکوقت شما میبینید در ظرف دو سال، سه سال، چهار سال، بکلّی امر برگشت؛ کمااینکه همین حالا با همین تبلیغاتی که تا یک حدودی انجام گرفته، بعضی از فروشندهها کالای خارجی خودشان را بهعنوان کالای داخلی به مشتری میفروشند! این را ما خبر داریم -بنده اطّلاع دارم، به من گزارش شده- یعنی طرف میرود یک جنسی را [از فروشنده] میخواهد، او خارجیاش را دارد و چون میداند که مشتری کالای داخلی لازم دارد، بدروغ به او میگوید این کالا داخلی است! این خیلی چیز مطلوبی است. البتّه دروغ چیز بدی است؛ امّا این خیلی خوب است که فروشنده مجبور بشود برای فروش کالای خودش بگوید این داخلی است؛ این فرهنگ باید گسترش پیدا کند. این چه جوری گسترش پیدا میکند؟ این خب راهِ کارِ علمی دارد؛ بایستی شما این کار را بکنید. یا انتقال دستاوردهای علمیِ نو به بخشهای تولیدی؛ اینها همه، کار بخشهای گوناگون دانشگاه است.
بنابراین دانشگاه در مسائل کشور، هم مسئلهیابی باید بکند -که من خوشبختانه دیدم در بیانات این آقایان، و اینجا یادداشت کردم و خیلی جالب [بود]؛ دیدم واقعاً نشستهاند مسئله پیدا کردهاند؛ مثلاً فرض کنید میگویند که این یک مسئله است که شما میگویید که زن، هم خانهدار باشد، هم مثلاً تحصیلات عالیه داشته باشد، اینها چطور با هم جمع است؛ خب این یک مسئله است؛ ببینید، این مسئلهیابی خیلی چیز مهمّی است که ما بنشینیم مسئلهیابی کنیم- و بعد، آن مسائل را حل کنیم. بنابراین دانشگاه، هم میتواند در مسئلهیابی، هم در حلّ مسائل کمک کند. حالا البتّه در این زمینه حرف زیاد است. من اینجا چیزهایی یادداشت کردهام منتها وقت کم است.
البتّه مدیران باید بخواهند. من همین جا از آقایان دولتیای که اینجا تشریف دارند، [میخواهم] در جلسات هیئت وزیران این مسائل را و مسئلهی ارتباط دانشگاه و مسائل کشور را جدّی مطرح کنید که همه انگیزه پیدا کنند، علاقه پیدا کنند بروند دنبالش. ما البتّه به یکایک وزرا میگوییم. من یکوقتی وزیر نیرویی داشتیم، برادر بسیار خوبی که خودش تحصیلکردهی دانشگاه امیرکبیر بود. سرِ یک قضیّهای با من صحبت میکرد که این قضیّه را ما مشکل داریم؛ گفتم برادر! شما از هیئت دولت یک قدم برو همین دانشگاهی که خودت در آن تحصیل کردهای، این قضیّه را آنجا مطرح کن، برایت حل میکنند. مطمئنّاً هم حل میکردند؛ من تردید ندارم. یعنی اگر واقعاً این درگیر شدن دانشگاه و مسائل کشور از طرف مدیران جدّی گرفته بشود -که اصل هم همین است- این به نظرم پیش خواهد رفت. یعنی مدیر باید برود درِ خانهی دانشمند؛ اصل اساسی این است. دانشمند نباید پشت اتاق مدیر معطّل بماند؛ مدیر باید برود درِ خانهی دانشمند و از او درخواست کمک کند.
آن الزام دوّم که عرض کردیم، تربیت اخلاقی و فرهنگی و هویّتی است: تربیت قوّهی عاقله. قوّهی عاقله چیست؟ عقل چیست؟ عقل در ادبیّات اسلامی فقط آن دستگاهی نیست که محاسبات مادّی میکند برای ما؛ نه، اَلعَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمٰنُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجَنان؛(۲) عقل این است. اَلعَقلُ یَهدی وَ یُنجی؛(۳) عقل این است. عقل باید بتواند انسانها را تعالی ببخشد. عقل در یک سطح، آن عاملی است که انسان را به مقام قُرب میرساند، به مقام توحید میرساند؛ در یک سطح پایینتر، عقل آن چیزی است که انسان را به سبْک زندگی اسلامی میرساند؛ در یک سطح دیگر هم عقل آن چیزی است که ارتباطات مادّی زندگی دنیا را تنظیم میکند؛ همهی اینها کار عقل است. عقل و قوّهی عاقله آن قوّهای است که بتواند همهی اینها را دارا باشد؛ پس احتیاج به تربیت معنوی دارد. دانشجوها را تربیت معنوی کنید. اینها جوانند؛ جوان بهطورطبیعی لطیف است، بالنّسبه پاکیزه است، قابل حرکت در جهت معنوی است؛ و این باید در دانشگاه تأمین بشود. لا یُستَعانُ عَلَى الدَّهرِ اِلّا بِالعَقل؛(۴) زندگی بدون عقل که ممکن نیست. بنابراین جنبهی تربیتیِ این قوّهی عاقله بایستی قوی باشد؛ دانشگاه باید جوانهایی را تربیت کند که باایمان باشند، باشرف باشند، اهل اقدام باشند، تنبل نباشند، اهل تلاش باشند، دارای اعتمادبهنفس باشند، حقپذیر باشند، حقطلب باشند؛ اینها خصلتهای یک انسان والا است؛ اسلام اینجور انسانی را میخواهد؛ این انسان است که اگر چنانچه به مدیریّت جامعه رسید، جامعه را میتواند به سمت صلاح و فلاح هدایت بکند، وَالّا اینکه حالا فرض کنید الان در فضای مجازی معمول شده، کار عادی و رایجی است که به همدیگر بدگویی کنند، این به آن، آن به این تهمت بزنند، یک ضعف کوچک را بزرگ کنند، آبروی مؤمن را ببرند که معلوم هم نباشد چه کسی است؛ خب خیلی چیز بدی است. در بین جوانهای ما یکچنین چیزهایی وجود دارد که باید جلویش گرفته بشود؛ این با تربیت معنوی [ممکن است].
در مجلس پیغمبر یک نفری به عِرض(۵) یک مؤمنی تعرّض کرد، به آبروی یک مؤمنی یک تعرّضی کرد -حالا ندارد در روایت که چهجور تعرّضی- یک نفر دیگر در همان مجلس از آن مؤمنی که مورد تعرّض قرار گرفته بود دفاع کرد. پیغمبر فرمودند این کاری که تو کردی -که دفاع کردی از آبروی مؤمن- این حاجز(۶) در مقابل آتش جهنّم است، این حجاب در مقابل آتش جهنّم است؛ سبک زندگی اسلامی یعنی این؛ یعنی «اِرحَم تُرحَم»؛(۷) رحم کن تا مورد ترحّم قرار بگیری از طرف خدای متعال؛ اینها باید آموزش داده بشود به جوانهای ما. جوان ما باید «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»(۸) [باشد] -همین آیهای که اینجا تلاوت کردند- اینجوری تربیت بشود؛ در مقابل ظلم بِایستد، در مقابل متعرّض و متعدّی بِایستد امّا با برادر مؤمن، با مهربانی، با گذشت رفتار کند؛ باید به جوانمان گذشت را یاد بدهیم. اگر چنانچه امروز این جوان تهذیب نشد، فردا که مسئول یک بخشی شد، کار را یا ضعیف انجام میدهد یا نامطمئن انجام میدهد یا غلط انجام میدهد. این که امروز حاضر است برای شوخی، برای وقتگذرانی، برای اشباع آن حسّ درونی به کسی تعرّض بکند، فردا وقتیکه در رقابتهای انتخاباتی مثلاً قرار گرفت، حاضر است برای بُرد خودش آبروی یک انسان مؤمن را بکلّی زیر پا بگذارد؛ این، آنجوری میشود دیگر؛ آنجا هم همین تأثیر را میبخشد.
یکی هم مسئلهی بیهویّتی است؛ جوان را باهویّت بار بیاورید. اگر جامعهای احساس هویّت نکرد، صداهای بلند تحکّمآمیز، راحت او را مغلوب خواهد کرد. آن که ایستادگی میکند، آن کسی است که احساس هویّت میکند؛ حالا این هویّت، گاهی هویّت ملّی است، گاهی هویّت دینی است، گاهی هویّت انسانی است، شرف است؛ هرچه؛ با هویّت باید بار بیایند. خوشبختانه امروز جامعهی اسلامی ـ ایرانی ما یک هویّت ریشهدار و تاریخی و قوی و قابل استقامتی دارد که این را نشان هم داده؛ این را به جوانمان بایستی منتقل بکنیم. بالاخره پس مسئلهی فرهنگی مسئلهی مهمّی است؛ بخشهای فرهنگی باید احساس مسئولیّت کنند و در این زمینه باید کار کنند.
مسئلهی سوّم هم گفتیم آن صیرورت دائمی دانشگاهها است. چند مسئله را من یادداشت کردهام که عرض بکنم. این تصحیح و اصلاحِ کار دانشگاهها همین امروز مصداقهای روشنی دارد.
یکی از مصداقهای روشن این است که ما رویکرد مصرفکنندگیِ علم را تبدیل کنیم به رویکرد تولید علم. تا کِی باید ما بنشینیم مصرفکنندهی علم دیگران باشیم؟ بنده با یاد گرفتن علم از دیگران هیچ مخالف نیستم؛ این را بارها گفتهام و همه هم میدانند؛ گفتم ما ننگمان نمیکند که از آن کسی که دارای علم است یاد بگیریم و شاگردی کنیم، امّا شاگردی یک حرف است، تقلید یک حرف دیگر است! تا کِی دنبالهروِ علم اینوآن باشیم؟ چرا در زمینهی علوم انسانی وقتی گفته میشود که بنشینیم فکر کنیم و علوم انسانیِ اسلامی را پیدا کنیم، یک عدّهای فوراً برمیآشوبند که «آقا! علم است»؟ علم است؟ در علوم تجربی که علم بودنش و نتایجش قابل آزمایش در آزمایشگاه است، اینهمه غلط بودنِ یافتههای علمی روزبهروز دارد اثبات میشود، آنوقت شما در علوم انسانی توقّع دارید [غلط نباشد]؟ در اقتصاد چقدر حرفهای متعارض و متضاد وجود دارد! در مدیریّت، در مسائل گوناگون علوم انسانی، در فلسفه، اینهمه حرفهای متعارض وجود دارد؛ کدام علم؟ علم آن چیزی است که شما به آن دست پیدا کنید، بتوانید بفهمید آن را، از درون ذهن فعّال شما تراوش بکند. باید دنبال این باشیم که ما تولید علم بکنیم؛ تا کِی مصرف کنیم علم اینوآن را؟ بله، مانعی ندارد که مثل کالایی که خودمان نداریم، دیگری دارد و از او میگیریم و استفاده میکنیم، از علم دیگران استفاده بکنیم امّا این نمیتواند دائمی باشد، این نمیتواند همیشگی باشد؛ گاهی علمِ دیگران درست به ما منتقل نمیشود، گاهی آن بخش خوبش را به ما نمیدهند، گاهی نو و بهروزشدهاش را به ما نمیدهند و این اتّفاق در کشور ما متأسّفانه در سالهای حکومت طاغوت بارها افتاده؛ ما که نباید تجربهها را مجدّداً تکرار بکنیم؛ بنابراین بایستی تولید علم بکنیم.
البتّه اخیراً من شنیدم که بعضیها دائم مینویسند، میگویند و پیشرفتهای علمی کشور را که مورد تأیید دستگاههای بینالمللی است، انکار میکنند؛ بنده صددرصد این حرف را رد میکنم، صددرصد رد میکنم؛ نخیر، پیشرفتهای علمی کشور پیشرفتهای واقعی است و آنطور که بعضی ادّعا میکنند، پیشرفتهای حبابی نیست؛ ما در نانو پیشرفت کردهایم، در سلّولهای بنیادی پیشرفت کردهایم، در هستهای پیشرفت کردهایم، در زیستفنّاوری پیشرفت کردهایم، در بخشهای مختلفی از پزشکی پیشرفت کردهایم، در بسیاری از بخشهای گوناگون پیشرفت کردهایم؛ این پیشرفتها واقعی است و وجود دارد.
همانطور که اشاره کردند، یک روزی بود که از شهرهای بزرگ که خارج میشدیم، پزشک ایرانی کم بود. بنده خودم در زاهدان، در ایرانشهر بودم؛ دکترهایی که آنجا بودند هندی بودند؛ بنده خودم [پیش آنها] رفتم؛ البتّه بد هم نبودند امّا خب کشور احتیاج به دکترِ بیرون داشت. همان اوایل انقلاب برای بیماریهای قلبی نوبت هشتساله، نُهساله، دهساله میدادند، یعنی بیمار قلبی مراجعه میکرد به بیمارستان، نوبت عمل جرّاحیِ او ده سالِ بعد بود و تا آنوقت غالباً میمردند! اینجوری بودیم؛ امروز در شهرهای دوردست دکترهای متخصّص عملهای قلبِ باز انجام میدهند. این پیشرفتها، پیشرفتهای واقعی است. چرا بعضیها میخواهند مأیوس کنند جامعهی دانشگاهی ما را و متخصّصین و دانشمندان ما را؟ نه، پیشرفتها واقعاً پیشرفتهای واقعی است، منتها بایستی اینها را توسعه داد.
اقدام دیگر، هدفمند کردن تحقیقات است؛ ما امروز تحقیقاتی داریم. خب مقالهمحوری در دانشگاه ما یک مقولهای است، خودش یک مسئلهای است؛ یک عدّهای مخالفند، یک عدّهای میگویند چارهای نیست؛ حالا افزایش مقالات هم -بخصوص مقالاتی که مورد استناد قرار میگیرد- یک آبرویی است برای کشور و عیبی ندارد لکن مقالاتی باید تولید بشود که هدفمند باشد. این را ما قبلاً هم گفتهایم؛ این بحثِ امروز نیست؛ سالهای قبل هم، هم خود بنده گفتم، هم بعضی از اساتید محترمی که اینجا صحبت کردند این را تکرار کردند که تحقیقات بایست هدفمند بشود؛ ببینید نیاز کشور چیست، خلأ کجا است؛ این تحقیقات، آن خلأ را برطرف بکند؛ این خیلی مهم است. پژوهشهای بیهدف را بایستی از دایرهی کار خارج کرد. البتّه هدف پژوهش قاعدتاً دو چیز است: یکی رسیدن به مرجعیّت علمی و حضور در جمع سرآمدان علم و فنّاوری، دوّم حلّ مسائل کنونی و آیندهی کشور. اینها با هم منافات هم ندارد؛ شنیدهام بعضی میگویند «آقا چطور [منافات ندارد]؟ این هدف درست است یا آن هدف؟» هر دو هدف درست است. پژوهش بایستی هم برای رسیدن به اوج قلّهی علم و ایجاد مرجعیّت علمی باشد -که ما در آینده حتماً باید به این نقطه برسیم که مرجع علمی در دنیا به حساب بیاییم- هم باید برای حلّ مسائل جاری کشور باشد.
یک مسئلهی دیگری که در دانشگاه حتماً بایست مورد توجّه و تعقیب قرار بگیرد، همین مسئلهی آمایش آموزش عالی است که خوشبختانه باز یکی از آقایان به آن توجّه کردند و اسم آوردند. این طرح آمایش در سال ۹۵ در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم تصویب شده ولی پیشرفت مناسبی نداشته؛ این بهمعنای این است که یک تقسیم کار ملّی صورت بگیرد بین دانشگاههای کشور، برای بخشها و بحثهای متنوّعی که در زمینهی علم مطرح است. این برای برنامهریزی خیلی مؤثّر است؛ برنامهریزی را آسان خواهد کرد و ارزیابی وضعیّت علمی کشور را آسان خواهد کرد، با همدیگر هم طبعاً یک همافزایی صورت خواهد گرفت. البتّه در این زمینه وزارت بهداشت ظاهراً تحرّک بهتری داشته؛ به من اینجور گزارش کردهاند.
مسئلهی بعدی که در دانشگاه مورد توجّه قرار میگیرد، تحقّق نقشهی جامع علمی کشور است. خب، بخشی از نقشهی جامع علمی تحقّق پیدا کرده، امّا همهی آن تحقّق پیدا نکرده. یکی از مشکلات که من اتّفاقاً در گذشته هم در همین جلسه مطرح کردم،(۹) این است که خیلی از بدنهی دانشگاهی ما نقشهی جامع علمی کشور را نخواندهاند و اصلاً اطّلاع ندارند. اینهمه روی نقشهی جامع علمی کشور کار شده، اینهمه دانشمند، متخصّص، کارشناس علمی و دانشگاهی روی آن کار کردهاند و یک چیز جامع و خوبی پدید آمده، تولید شده؛ خب این نقشهی جامع باید در دانشگاه تحقّق پیدا کند. چه کسی باید آن را تحقّق بدهد؟ همین بدنهی دانشگاهی کشورند دیگر؛ خود اساتیدند؛ اینها بایستی این نقشهی جامع را بخوانند، ببینند، بدانند که چیست، چه خواسته شده در این نقشهی جامع علمی و جلسات بحث برای عملیّاتی کردن بین استادان و دانشجویانِ مقاطعِ تکمیلی بایستی برگزار بشود و ردّ پای آن در محیطهای آموزش، در آموزش کشور و پژوهش کشور دیده بشود.
مسئلهی بعدی، نامتوازن شدن رشتههای دانشگاهی است؛ بعضی از رشتهها در غربت قرار گرفتهاند. آماری که به من دادهاند نشان میدهد که مثلاً حدود پنجاه درصد داوطلبان کنکور رشتهی ریاضی که رشتهی بسیار مهمّی است، کاهش پیدا کرده؛ این برای آیندهی کشور خطرناک است؛ ما این رشتههای مهمّ علوم پایه را -بخصوص مثل ریاضی را یا فیزیک را- برای آینده لازم داریم؛ اگر چنانچه داوطلبانِ اینها کم باشند و هجوم بشود به رشتههای درآمدزا که حالا یک پولی و شغلی بلافاصله در اختیار انسان میگذارد، این [موجب] مشکل است. عوارضِ این عدم توازن را بایستی دستگاههای دانشگاهی حتماً جبران کنند و درست کنند.
یک مسئله هم مسئلهی مقالهمحوری است که اشاره کردم که باید مقالهها در جهت حلّ مسائل کشور باشد. مسیر سادهی تولید مقاله برای ارتقاء اساتید هم خودش یک مشکلی است؛ در آییننامهی ارتقاء، مقاله برای ارتقاء اساتید یک نقش بسیار اساسی دارد؛ خب این یک مسیر سادهای است؛ یک مقداری کار را دقیقتر باید انجام داد، یعنی ارتقاء را صرفاً مبتنی بر مقاله نباید کرد؛ کارهای اساسیتری وجود دارد که آنها میتواند ملاک ارتقاء باشد.(۱۰) (خیلی خب، این نشان میدهد که هم تأیید میکنید این حرف را، هم خسته شدهاید؛(۱۱) من مطالبم را خاتمه بدهم.)
عزیزان! دانشگاه باید دانشجوی امیدوار به آینده، خوشبین به وضعیّت کشور و خوشبین به آینده تربیت بکند. اساسیترین مسئله این است. دانشجوی امروز بایستی مطمئن بشود که فردا که نوبت مدیریّت و کارایی و تدبیر و اصلاح و مانند اینها به او میرسد، آنچه تحویل او خواهد شد، یک کشورِ بهتر از امروز است؛ این امیدواری را بایستی به دانشجو داد. واقع قضیّه هم همین است؛ ما امروز نسبت به ده سال پیش، نسبت به بیست سال پیش، نسبت به چهل سال پیش، بسیار جلو رفتهایم. حالا بعضی از شما که در جریانید؛ [ولی] خیلیهایتان جوانید، یعنی سی سالِ پیش یادتان نیست -وضع کشور هم یادتان نیست، وضع دانشگاه هم یادتان نیست- امّا من به شما عرض میکنم که پیشرفت کشور و پیشرفت محیط دانشگاهی در این بیست سی سال، یک پیشرفت واقعاً تحسینبرانگیز است. [پس] دانشجو باید اینجور تربیت بشود: معتقد به تواناییهای کشور، معتقد به موفّقیّتهای کشور -چه موفّقیّتهای داخلی، چه موفّقیّتهای خارجی- معتقد به پیشرفت کشور و توانایی کشور و قدرت کشور بر آیندهسازی؛ باید معتقد باشد، موقعیّت کشور را در دنیا بشناسد. ما الان در دنیا کشوری هستیم که بیشترین دشمن را داریم در بین دولتهای مستکبر و در بین قدرتمندان بیارزش، و بیشترین طرفدار را داریم در بین تودههای مردم در بسیاری از کشورها، نمیگویم در همهی کشورها امّا در بسیاری از کشورها؛ آن مقداری که جمهوری اسلامی در خیلی از این کشورها آبرومند است -در کشورهای همسایه و فراتر از همسایه- هیچ کشور دیگری از کشورهای بیگانه، این مقدار آبرومند نیست. ممکن است که گرایش و مجذوبیّت نسبت به فرض کنید فلان کشورِ پیشرفتهی علمی وجود داشته باشد، امّا علاقه و ارادت ابدا. جمهوری اسلامی این جایگاه را دارد، این پایگاه را دارد؛ برای همین هم هست که دشمنان خبیث و مصمّمی دارد و همهی این دشمنان هم به توفیق الهی در مقابل ملّت ایران و جمهوری اسلامی شکست خواهند خورد و کاری از پیش نمیبرند.
حالا فرض کنید آن شمر زمان، نخستوزیر کودککُش رژیم اشغالگر،(۱۲) بلند میشود میرود اروپا و مظلومنمایی میکند که بله، ایران میخواهد ما را مثلاً نابود بکند و مانند این حرفها -خب اوّلاً شمرِ به معنای واقعی کلمه اینها هستند؛ یعنی اینها کسانی هستند که از لحاظ ظلم و ستم، سرآمدِ همهی ظالمهای تاریخند- آن مخاطب اروپاییاش هم گوش میکند و سر تکان میدهد و بله بله میکند و هیچ اشاره نمیکند که شما دارید در غزّه این جنایتها را انجام میدهید، در قدس این جنایتها را انجام میدهید؛ اینها را هیچ نمیگویند؛ او میگوید، آنها هم سر تکان میدهند؛ خب این دنیا، دنیای بدی است دیگر. جمهوری اسلامی در همهی زمینهها منطقی حرکت کرده؛ در همین قضیّهی رژیم اشغالگر، جمال عبدالنّاصر(۱۳) در آن چهل پنجاه سال پیش که شماها نبودید، شعار میداد که ما یهودیها را میریزیم به دریا، یعنی [وقتی] میخواست علیه اسرائیل حرف بزند، میگفت یهودیها را میریزیم به دریا؛ جمهوری اسلامی از روز اوّل چنین حرفی نزده؛ ما از روز اوّل طرح ارائه کردهایم؛ ما گفتهایم که امروز دموکراسی و مراجعهی به آراء عمومی یک شیوهی مدرن و پیشرفته است که همهِی دنیا هم قبول دارند؛ بسیار خب، برای تعیین نوع حکومت کشور تاریخی فلسطین، به افکار عمومی مردم فلسطین مراجعه کنید، یک رفراندوم راه بیندازید؛ این، چند سال قبل بهعنوان نظر جمهوری اسلامی و فکر جمهوری اسلامی به سازمان ملل گفته شده و در آنجا ثبت شده. این حرف ما است: آنهایی که واقعاً فلسطینیاند -مثلاً فرض کنید آنهایی که لااقل از صد سال پیش به آنطرف فلسطینی بودند، هشتاد سال پیش به آن طرف فلسطینی [بودند]؛ در فلسطین، هم مسلمان بوده، هم یهودی وجود داشته، هم مسیحی وجود داشته که فلسطینیاند- از این فلسطینیها در هر جا که هستند، چه در خود سرزمینهای اشغالی یعنی کلّ سرزمین فلسطین، و چه در خارج از فلسطین، نظرخواهی بشود؛ هر نظامی را که اینها معیّن کردند برای سرزمین فلسطین، آن نظام مورد قبول است؛ هرچه آنها خواستند. این نظر، نظر بدی است؟ این نظر، نظر پیشرفتهای نیست؟ این را اروپاییها حاضر نیستند بفهمند، آنوقت، آن طرفِ کودککُشِ خبیثِ ظالمِ شمرصفت، میرود مظلومنمایی میکند که بله، ایران میخواهد ما را از بین ببرد و نابود کند و چند میلیون جمعیّت را از بین ببرد.
پروردگارا! آنچه گفتیم و آنچه در ذهن ما است و آنچه شنیدیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده. پروردگارا! کشور ما را روزبهروز به اوج اعتلاء و ترقّی مطلوب اسلام نزدیکتر کن. پروردگارا! محیط دانشگاه ما، دانشگاهیان ما، اساتید محترم ما، دانشجویان عزیز ما را تحت نظر و لطف و عنایت و حمایت خودت قرار بده؛ آنها را به آنچه مورد رضای تو است موفّق بدار؛ روح مطهّر امام بزرگوار و ارواح مطهّر شهیدان را با اولیائشان محشور بفرما؛ ما را هم به آنها ملحق بفرما.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) در ابتدای این دیدار -که در بیستوپنجمین روز ماه مبارک رمضان برگزار شد- سیزده نفر از اساتید به بیان دیدگاهها و نظرات خود پرداختند.
۲) کافی، ج ۱، ص ۱۱
۳) غررالحکم و دررالکلم، ص ۱۲۴
۴) بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۷
۵) آبرو
۶) حائل، مانع
۷) امالی صدوق، مجلس سیوهفتم، ص ۲۰۹
۸) سورهی فتح، بخشی از آیهی ۲۹
۹) بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها (۱۳۹۴/۴/۱۳)
۱۰) صلوات حضّار
۱۱) خندهی معظّمٌله و حضّار
۱۲) بنیامین نتانیاهو
۱۳) رئیسجمهور اسبق مصر
بیانات رهبری انقلاب در گفتوگو با خبرنگار صداوسیما پس از شرکت در انتخابات
خبرنگار: جنابعالی مثل دورههای گذشته و مثل همهی انتخابات قبلی، در اوّلین دقایق رأیگیری حضور پیدا کردید در پای صندوقهای رأی و رأی خودتان را به صندوق انداختید. بفرمایید که پیامتان برای ملّت ایران چیست؟
معظّمٌله: بسماللهالرّحمنالرّحیم. من هم سلام میکنم به آقای حیاتی و به همهی دوستان؛ برادران و خواهران خبرنگار. در معارف اسلامی و دستورات اسلامی، پیشروی و سرعت در عمل در کار خیر توصیه شده، فرمودهاند: فَاستَبِقُوا الخَیرات؛ یعنی همیشه در کار خیر پیشرو باشید. ما خواستیم که در این کار خیر و کار بزرگ -مسئلهی انتخابات که هم وظیفهی ما است هم حقّ ما است- شرکت کنیم؛ در اوّلین ساعات ممکن.
انتخابات حائز اهمّیّت است، همیشه؛ در بعضی از مقاطع اهمّیّت بیشتری دارد. توصیهی من به مردم عزیزمان این است که اوّلاً همانطور که قبلاً عرض کردیم، همه شرکت کنند در انتخابات؛ همه، هر کسی که ایران را دوست دارد، هر کسی که جمهوری اسلامی را دوست دارد، هر کسی که شکوه و عزّت و عظمت ملّی را دوست دارد، در این انتخابات شرکت کند.
ثانیاً توصیه میکنم به همهی مردم عزیزمان که سعی کنند استباق کنند یعنی سرعت بهخرج بدهند در انجام این وظیفه و احقاق این حق. این کار، این سرعت گرفتن در اینجا، شتابآلودگی نیست، شتابزدگی نیست؛ این پیشروی در کار خیر است؛ نگذارند برای ساعات آخر؛ اوّلاً به همین دلیل که گفتیم، هر چه زودتر انسان در کار خیر وارد بشود بهتر است، ثانیاً ممکن است خدای نکرده یک حادثهای پیش بیاید برای انسان، انسان از یک ساعت بعد که خبر ندارد! حالا که سالمیم، حالا که تواناییم، حالا که اشتغال مهمّی سرِ راهمان نیست که ما را باز بدارد از کار، همین حالا بیاییم وارد بشویم و کارمان را انجام بدهیم. بعضیها میگذارند آخر کار، یک وقت هم مانعی پیش میآید. چرا انسان این احتمال را ندیده بگیرد که مانعی ممکن است پیش بیاید؟ این هم توصیهی دوّم ما است.
توصیهی سوّم هم این است که واقعاً مردم قصد نیّت خیر بکنند، قصد خدایی بکنند؛ به قصد ایجاد اعتبار فزاینده برای کشور و استقلال کامل کشور در این کار بزرگ شرکت کنند که نتایجش هم همین هست؛ به عزّت ملّی، به استقلال ملّی پاسخ بدهند؛ یعنی این یک پاسخی به این نیاز بزرگ است. ما دشمنانی داریم و چشم طمع دوختهاند، بایستی این انتخاب ما جوری باشد که دشمنمان را مأیوس کند، ناامید کند؛ دقّت کنند، با بصیرت، با چشم باز رأی بدهند؛ انشاءالله خدای متعال هم به آنها اجر خواهد داد. این از جملهی حسناتی است که علاوهی بر اجر دنیوی کوتاه مدّت و بلند مدّت، اجر اخروی هم دارد؛ چه بهتر از این!
انشاءالله که همه موفّق و مؤیّد باشید و انشاءالله همهی ملّت ایران، در این انتخابات هم مثل انتخاباتهای گذشته توفیق پیدا کنند و مایهی پیشرفت کشور و عزّت کشور بشوند.
والسّلام علیکم و رحمتالله
خبرنگار: خیلی متشکّرم از حضرتعالی و پیامتان به ملّت ایران.
معظّمٌله: زنده باشید؛ خداحافظ شما.
دیدار مسئولان و جمعی از محققان جهاد دانشگاهی با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در دیدار رئیس، مدیران، پژوهشگران و محققان جهاد دانشگاهی، لازمه ادامه صحیح و پرشتاب حرکت علمی کشور را، «کار و مد%D