شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

بازخوانی فضائل حضرت خدیجه(س): خدیجه(س)،حامی رسالت و محب امامت

بازخوانی فضائل حضرت خدیجه(س): خدیجه(س)،حامی رسالت و محب امامت

قطعا فضائل و مقامات حضرت خدیجه بدون اسباب و علت نمی تواند باشد. عقل و عنایات و الطاف الهی، ریشه فضائل و مقامات اوست.خدیجه با آنچه خداوند از بزرگی و خیر که نسبت به او اراده کرده بود،بانوی خردمند شریفی بود.
گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز؛ دهم رمضان سال دهم بعثت برابر با رحلت همسرگرامی پیامبر عظیم الشان اسلام، حضرت خدیجه(س) است. خَدیجه دختر خویلد(۶۸ق‌ه-۳ق‌ه) نخستین همسر پیامبر اسلام(ص)، مادر حضرت صدیقه طاهره(س) و اولین زن ایمان آورنده به اسلام است.

نام کامل وی: بر اساس منابع تاریخی و رجالی، خدیجه بنت خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب به فهر بن مالک بن نضر بن کنانه و مادرش:  فاطمه بنت زایده بن الأصم بن الهرم بن رواحه بن حجر بن عبد بن معیص بن عامر بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک است.  خدیجه در سال ۶۸ قبل از هجرت در مکه تولد شد. از القاب او در زمان جاهلیت «الطاهره» و «سیده قریش» بود. طبق عقاید شیعه و برخی دیگر از مسلمانان و تاریخ نویسان اسلامی، خدیجه عزیزترین زن پیامبر اسلام بود. عایشه نیز از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده که حضرت، خدیجه را بهترین زنان خود می‌دانست.

فضائل حضرت خدیجه(س):

قرآن بر خلاف تصور برخی از افراد که فقط مردان را الگوی افراد و جامعه می دانند، آنجا که می خواهد الگوها و اسوه ها را معرفی کند، در کنار اسوه بودن حضرت ابراهیم و پیامبر اکرم(ص)،الگوها و نمونه هایی از زنان وارسته و همچنین زنان گمراه را نیز به جامعه و مومنان معرفی می نماید، از جمله می فرماید: ضرب الله مثلا للذین کفروا امراه نوح و امراه لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیئا و قیل ادخلا النار مع الداخلین و ضرب الله مثلا للذین امنوا امراه فرعون اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه و  و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین و مریم ابنت عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدقت بکلمات ربها و کتبه و کانت من القانتین(تحریم11/12)

آیات فوق نشان می دهد که زنان بزرگ نه تنها الگو و اسوه برای زنان می باشند، بلکه مثال و نمونه برای کل جامعه می باشند. در همین راستا بیان فضائل و مقامات خدیجه سلام الله علیها می تواند برای کل جامعه اسلامی راهگشا باشد و الگوی زیبائی برای جامعه ایمانی قرار گیرد؛ چرا که به شهادت پیامبراکرم(ص) خدیجه از کاملترین زنان و بهترین الگوهایی است که فضائل و مقامات او به حد کمال رسیده است. این معنی را رسول اعظم با بیانات مختلفی مطرح نموده است. در یک جا فرمودند:«خیر نساء العالمین مریم، آسیه،خدیجه و فاطمه علیها السلام(خصال صدوق، باب خصال اربعه، ج1، ص96).در جای دیگر فرمودند: «ان الله اختار من النساء اربعا: مریم و اسیه و خدیجه و فاطمه(بحارالانوار/ج16/ص2)؛براستی خداوند از زنان عالم چهار زن برگزید:مریم،اسیه،خدیجه و فاطمه علیها السلام.

قطعا فضائل و مقامات حضرت خدیجه بدون اسباب و علت نمی تواند باشد. عقل و عنایات و الطاف الهی، ریشه فضائل و مقامات اوست. در کلمات برخی مورخان به این جملات بر می خوریم: کانت خدیجه امراه عاقله شریفه مع ما اراد الله بها من الکرامه و الخیر و هی یومئذ افضلهم نسبا و اعظمهم شرفا و اکثرهم مالا: خدیجه با آنچه خداوند از بزرگی و خیر که نسبت به او اراده کرده بود،بانوی خردمند شریفی بود. او در آن دوران از برترین افراد در نسب و بزرگترین شخصیت در شرف و ثروتمندی بود(تاریخ خمیس/ج1/ص263)

1.بصیرت ژرف

از بالاترین فضائل خدیجه کبری این است که از اندیشه بلند و فکر عمیق و بصیرت ژرف برخوردار بود؛ مخصوصا عقل عملی او در اوج خود قرار داشت. این امر را می توان از انتخاب پیامبر اکرم به عنوان شوهر آینده و شایسته خود از بین آن همه خواستگاران پولدار و تاجر فهمید.

2.ایمان و اسلام محکم و پایدار

همان بصیرت ژرف خدیجه که باعث انتخاب محمد(ص) برای همسری آینده او شد،عامل ایمان و اسلام نیز گشت. و باعث شد که لقب اول زن مسلمان را به خود اختصاص دهد. ابن عبدالبر به سند خود از پدر«ابی رافع» نقل می کند که پیامبر خدا در روز دو شنبه(مبعث) نماز گذارد و خدیجه در (ساعات)آخر همان روز نماز خواند(استعیاب/ج2/ص419)

و علی(ع) نیز بر ایمان و اسلام خدیجه این گونه صحه گذاشت که :«لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله و خدیجه و انا ثالثهم. اری نور الوحی و الرساله و اشم ریح النبوه»(تاریخ طبری/ج2/ص418)

خانه ای واحد در آن روز در اسلام جمع نشد غیر از رسول خدا (ص)و خدیجه و من که سومین آنان بودم. نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را استشمام می کردم. خدیجه تا اخرین لحظه بر آن ایمان پای فشرد و در راه اسلام فداکاری و گذشت نمود و یک لحظه از رهبر اسلام و حمایت او غافل نگشت.

3.از برترین بانوان دو سرا

برترین زنان جهان هستی را چهار زن تشکیل می دهند، چنانکه ابن اثیر از انس بن مالک از پیامبر اسلام نقل کرده که فرمودند: خیر نساء العالمین مریم، اسیه، خدیجه و فاطمه. عکرمه از ابن عباس نقل می کند که حضرت رسول اکرم(ص)فرمودند:«افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و مریم ابنه عمران و اسیه بنت مزاحم امراه فرعون(اسدالغابه/ج5/ص437)

4.مادر زهرا(س)

طبق نص قران کریم همسران پیامبر(ص) مادران روحانی مومنان و ام المومنین هستند(و ازواجه امهاتهم»(احزاب/5) هکسران او(پیامبر) مادران مومنین هستند و خدیجه از برترین مصداقهای آیه به شمار می رود.. و این سعادت در بین همه زنان حضرت،نصیب خدیجه گشت که یازده امام از نسل او از طریق فاطمه زهرا(س) پدید آید.

5.سخاوت انفاق بی بدیل

ثروت خدیجه در آن دوران زبانزد خاص و عام بود. ثروت این بانوی کاردان و عاقله به قدری زیاد بود که ماداران درجه یک قریش چون «ابو جهل و عقبه بن ابی معیط» در نزد او ناچیز به شمار می رفتند. خدیجه بعد از ازدواج با پیامبر اکرم خدیجه تمامی این ثروت را در اختیار رسول خدا(ص) قرار داد و عرض کرد: البیت بیتک و انا امتک: خانه من خانه تو و من هم کنیز تو هستم(بحارالانوار/ج17/ص309) .

ورقه بن نوفل،عموی خدیجه بعد از این قضیه کنار کعبه آمد و بین زمزم و مقام ابراهیم ایستاد و با صدای بلند گفت: ای عرب!بدانید که خدیجه شما را شاهد می گیرد که خود همه ثرئتش را از غلامان وکنیزان،املاک، دامها، مهریه و هدایایش را به محمد (ص)بخشیده است و همه آنها هدیه ای است که محمد آن را پذیرفته است و این کار خدیجه به خاطر علاقه و محبت او به محمد است. شما در این باره گواه باشید و گواهی دهید.(همان/ج19/ص63)

6.حامی رسالت و محب امامت

چهار زن در این دنیا به حد کمال رسیده اند و به عنوان زنان نمونه و شایسته هستی شناخته شدند. آسیه، مریم،خدیجه و فاطمه(س). ازمهم ترین اشتراکات این چهار زن، حمایت و طاعت از زهبری و پیشوایان زمان خود بوده است. آسیه تا پای جان از رهبری و رسالت موسی حمایت نمود، مریم با تحمل تهمت و رنجها پایه های رسالت عیسی را محکم نمود و فاطمه زهرا(س) تا مرز شهادت از امام خویش پشتیبانی نمود و اما خدیجه از حامیان راستین رسالت بود. او نیز جان و مال خویش را تقدیم رسالت نمود. او هم رسالت مدار بود و هم امامت محور. هم حامی و همگام رسالت بود و هم محب و طرفدار امامت.

در مورد حمایت و ارادت خدیجه به نبی مکرم اسلام(ص) سخن های بی شماری گفته شده است. اما در مورد محبت و ارادت خدیجه نسبت به علی(ع)، مجلسی چنین نقل می کند: پس از ازدواج پیامبر با خدیجه[ تولد علی فرزند ابوطالب]،خدیجه را از دوستی و محبت علی خبر داد. و خدیجه پس از آن[به علی محبت فراوان داشت] و برای آن حضرت به وسیله خدمتکارانش لباس،زیور آلات،کنیز و ملزومات می فرستاد؛ به گونه ای که مردم می گفتند: علی برادر محمد(ص) و محبوب ترین افراد نزد اوست و نور چشم خدیجه به حساب می آید..الطاف و محبت های خدیجه صبح و شام به خانه ابوطالب روان بود(بحارالانوار،ج37/ص43)

در خصوص امامت امیر مومنان، رسول خدا به خدیجه فرمودد:«هو مولاک و مولی المومنین و امامهم بعدی».آن گاه دست خود را بالای دست امیرمومنان گذاشت و خدیجه دست خود را بالای دست پیامبر(ص) قرار داد و این گونه بیعت ابدی ولایت مداری را انجام داد(محلاتی، ریاحین الشریعه/ج2/ص209).

ویژه نامه رحلت امام خمینی (رحمت الله علیه)


با ذکرصلوات وارد شوید

منبع:سایت راسخون

نرم افزارماه اندوه وغم/ویژنامه رحلت رسول اکرم (ص) وشهادت امام حسن مجتبی و امام رضا(ع)

نرم افزارماه اندوه وغم/ویژنامه رحلت رسول اکرم (ص) وشهادت امام حسن مجتبی و امام رضا(ع)

مادری که چهار فرزندش را فدای حسین(ع) کرد

مادری که چهار فرزندش را فدای حسین(ع) کرد

گروه آئین و اندیشه فرهنگ نیوز، حضرت أمّ البنین، فاطمه، دختر حزام، فرزند خالد بن ربیعة بن کلاب و مادر وی، لیلا و یا شمامه از خانواده سهل بن عامر بن مالک بن جعفر بن کلاب است که همه پدرانش، از مردان شجاع و نامدار عرب در منطقه حجازند. [1] همچنین جناب امّ البنین با چند واسطه به عبد مناف، جد اعلای رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، نسب می رساند. به گواهی تاریخ؛ پدران و داییهای امّ البنین علیهاالسلام در دوران قبل از اسلام در ردیف دلیران عرب محسوب می شده اند و مورخان، آنان را به دلیری و شهامت در رزمگاههای نبرد ستوده اند. آنان افزون بر شجاعت و قهرمانی، سالار و سرور قوم خود نیز بوده اند؛ آن چنان که سلاطین زمان در برابرشان سر تسلیم فرود آورده اند.
 
بدین گونه است که خاندان جناب امّ البنین علیهاالسلام در شرافت، شهامت، مردانگی، مهمان نوازی و دلاوری، سرآمد رادمردان عصر خود بوده اند. امّ البنین، این اوصاف والا را از اسلاف خود به ارث برد و با آموخته هایش از خاندان وحی عجین کرد و به فرزندانش نیز انتقال داد.
 
ازدواج با امیر مؤمنان علیه السلام
بعد از آنکه مولای متقیان، حضرت زهرا علیهاالسلام را از دست داد و اشقیای روزگار، آن بانوی بانوان عالم را به شهادت رساندند، فرزندان کوچک آن بزرگوار به مادری نیاز داشتند که در عین حالی که همسری حضرت را عهده دار می شود، برای آن عزیزان نیز مادری مهربان باشد. به همین سبب، امام علی علیه السلام از برادرش عقیل که دانشمندی تبارشناس در جهان عرب بود، چنین درخواست کرد: «اُنْظُرْ لِی اِمْرَأَةً قَدْ وَلَدَتْها الْفُحُولَةُ مِنَ الْعَرَبِ لاَِتَزَوَّجَها فَتَلِدَ لِی غُلاما فارِسا؛ برای همسری ام؛ بانویی از میان اعراب انتخاب کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد و پسری جوانمرد و شجاع برایم به دنیا آورد.» عقیل نیز بعد از فکر و اندیشه به امام پیشنهاد کرد که با امّ البنین کلابیه ازدواج کند؛ چرا که در میان اعراب، شجاع تر از نیاکان او یافت نمی شود. مولای متقیان نیز رأی برادرش را پسندید و عقیل را به خواستگاری فرستاد.
 
وقتی عقیل به خواستگاری ام البنین رفت، حزام که هرگز پیش بینی چنین پیشنهادی را نمی کرد، حیرت زده ماند. پاسخ داد: زنی بادیه نشین با فرهنگ ابتدایی بادیه نشینان شایسته امیرالمؤمنین، علی(ع) نیست. او باید با زنی ازدواج کند که فرهنگ بالاتری دارد. این دو فرهنگ با هم فرق دارند. عقیل پاسخ داد: علی از آنچه می گویی آگاه است و با این حال، به این ازدواج تمایل دارد. مهر سکوت بر لبان حزام نشست. از عقیل مهلت خواست تا این پیشنهاد را با همسر و دخترش مطرح کند.
 
وقتی پدر امّ البنین، نزد همسر و دخترش برگشت تا از نظر آنان آگاه شود، متوجه شد دخترش خوابی را که شب گذشته دیده بود، برای مادرش، چنین تعریف می کند:
مادر! خواب دیدم که در باغ سرسبز و پردرختی نشسته ام. نهرهای روان و میوه های بسیار در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان می درخشیدند و من به آنها چشم دوخته بودم و درباره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر می کردم و نیز درباره آسمان که بدون ستون، بالا قرار گرفته است و همچنین روشنی ماه و ستارگان و... . در این افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن ساطع می شد که چشمها را خیره می کرد. در حال تعجب و تحیر بودم که چهار ستاره نورانی دیگر هم در دامنم فرود آمدند.
 
حزام بن خالد با شنیدن این رؤیای صادقه دخترش خوشحال شد و به او مژده داد: «لَقَدْ حَقَّقَ اللّهُ رُؤْیاکِ یا بُنَیَّتِی فَاَبْشِرِی بِسَعادَةِ الدُّنِیا وَالاْآخِرَةِ؛ دخترم مطمئنا خدای [تبارک و تعالی]، رؤیای تو را به حقیقت مبدل ساخت و سعادت دنیا و آخرت بر تو بشارت باد!» سپس به همسرش شمامه گفت: «آیا دخترمان فاطمه را شایسته همسری امیر مؤمنان علیه السلام می دانی؟ بدان که خانه او خانه وحی، نبوت، علم، حکمت، ادب و اخلاق است. اگر دخترت را، لایق این خانه می دانی، این وصلت مبارک را بپذیریم!»
همسرش گفت: «ای حزام! به خدا سوگند! من او را خوب تربیت کرده ام و از خدای متعال خواستارم که او واقعا سعادتمند شود. پس او را به مولایم علی بن ابی طالب علیه السلام تزویج کن.» [2]
 
معرفت به مقام اهل بیت علیهم السلام
بدون تردید امّ البنین علیهاالسلام ، از زنان بافضیلت و عارف به حق اهل بیت علیهم السلام بود. وی محبتی خالصانه به آنان داشت و خود را وقف دوستی ایشان کرده بود. آنان نیز برای او جایگاهی والا و موقعیتی ارزنده قائل بودند.
 
امّ البنین علیهاالسلام هنگام برگشت کاروان کربلا به سوی مدینه به بشیر گفت: «ای بشیر! از ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام برایم بگو.» بشیر، خبر شهادت چهار فرزندش را به او داد. وی گفت: «قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّه علیه السلام اَوْلادِی وَمَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیهاالسلام ...؛ [ای بشیر! با این خبر ناگوار،] بندهای دلم را پاره کردی. از حسین برایم خبر بده. فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان کبود است، فدای ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام باد.» بشیر گفت: «خداوند به سبب مصیبت مولایمان امام حسین علیه السلام به شما پاداش بزرگ عنایت کند.» [3]
این سخنان امّ البنین علیهاالسلام نیروی ایمان و مقدار پیروی او را از امام حسین علیه السلام نشان می دهد. همچنین، این سخن امّ البنین علیهاالسلام که «اگر حسین علیه السلام زنده باشد؛ کشته شدن چهار فرزندم اهمیت ندارد»، درجه بلند دیانت او را آشکار می سازد.
 
مادری مهربان برای فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام
امّ البنین علیهاالسلام تلاش می کرد جای خالی مادر را در زندگی فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام به ویژه دو سبط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام پر کند.
 
فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله در وجود این بانوی پارسا، مادر خود را می دیدند و رنج فقدان مادر را کم تر احساس می کردند. امّ البنین علیهاالسلام ، فرزندان دخت گرامی رسول اکرم صلی الله علیه و آله را بر فرزندان خود ـ که نمونه های والای کمال بودند ـ مقدم می داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجّه آنان می کرد.
 
امّ البنین با درک عظمت آنان به خدمتشان قیام کرد و در این راه از بذل آنچه در توان داشت دریغ نورزید. همان روز که پای در خانه مولا علی علیه السلام گذاشت، حسنین علیهماالسلام هر دو بیماری داشتند و در بستر افتاده بودند؛ اما نو عروس خاندان ابو طالب علیه السلام به محض آنکه وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالَم وجود رسانید و همچون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت.
 
نوشته اند حضرت امّ البنین علیهاالسلام وقتی به خانه حضرت علی علیه السلام آمد، به آن حضرت، پیشنهاد کرد او را به جای فاطمه ـ که اسم قبلی و اصلی وی بود ـ با کنیه اش «امّ البنین» صدا زند تا حسنین علیهماالسلام با شنیدن نام فاطمه، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات تلخ گذشته در ذهنشان تداعی نشود و رنج بی مادری آنها را نیازارد. [4]
 
تربیت فرزندان صالح
امّ البنین در منزل امام علی علیه السلام دارای چهار پسر به نامهای عباس، عبد اللّه، عثمان و جعفر شد که سرور همه آنان حضرت عباس علیه السلام است که در چهارم شعبان سال 26 هجری در مدینه متولد شد.
 
هر یک از این چهار جوان تربیت یافته در مکتب امّ البنین علیهاالسلام ، در مرحله نخست از اوصاف والای پدر گرامی شان علی علیه السلام تأثیر پذیرفته بودند و در مرحله بعد از مادر با کمال خود ادب و ایثار را فرا گرفته بودند. هر یک از آنان به تنهایی اسوه رشادت، نجابت، شرافت، جوانمردی، اخلاق و کمالات انسانی بودند.
 
در هنگام شهادت مولای متقیان حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام فرزند بزرگ امّ البنین، عباس بن علی علیه السلام در حدود چهارده سال سن داشت و برادرانش از او کم سن تر بودند. بعد از آن، فداکاری مادر بزرگوارشان و رهنمودهای حسنین علیهماالسلام چراغ راه آنان بود.
 
این زن فداکار و ایثارگر، جوانی و نیروی خویش را با تمام وجود، صرف تربیت و حفظ فرزندان مولای متقیان کرد و بسان مادری مهربان و دلسوز در خدمت آنها بود. همه فرزندان امّ البنین به شایسته ترین وجه تربیت شدند و در نهایت با کمال عشق و علاقه در راه اعتلای کلمه حق و در رکاب امام به حق، هستی خود را تقدیم کردند.
 
صبر بی نظیر
شیخ احمد دجیلی شاعر شهیر عرب می گوید: اُمُّ الْبَنِینَ وَما اَسْمی مزایاکِخَلَدَتْ بِالْعَبْرِ وَالاِیمانِ ذِکْراکِ
ای امّ البنین! چقدر از خصوصیات والایی برخورداری. به سبب غم و اندوهی که به تو رسید و [نیز به سبب] ایمانت، یاد تو جاودانه شد.
نمونه هایی از موارد صبر و بردباری آن بانوی گرامی:
 
1. مورخان نقل می کنند که روزی امیر مؤمنان، عباس علیه السلام را در دامان خود گذاشت، آستینهایش را بالا زد و امام درحالی که به شدت می گریست به بوسیدن بازوان عباس علیه السلام پرداخت. امّ البنین حیرت زده از این صحنه، از امام پرسید: «چرا گریه می کنید؟» حضرت با صدایی آرام و اندوه زده پاسخ داد: «به این دو دست نگریستم و آنچه را بر سرشان خواهد آمد، به یاد آوردم.»
امّ البنین شتابان و هراسان پرسید: «چه بر سر آنها خواهد آمد؟»
حضرت با آوایی مملوّ از غم و اندوه و تأثر فرمود: «آنها از ساعد قطع خواهند شد.»
سپس او با اضطراب و به سرعت پرسید: «چرا قطع می شوند؟» امام به او خبر داد که فرزندش در راه یاری اسلام و دفاع از برادرش، حافظ شریعت الهی و ریحانه رسول اللّه صلی الله علیه و آله دستانش قطع خواهد شد. امّ البنین به شدت گریست و زنان همراه او نیز در غم، رنج و اندوهش شریک شدند. در این لحظه بود که امّ البنین عظمت و عمق ایمان خود را نشان داد و به دامن صبر و بردباری چنگ زد و خدای را سپاس گفت که فرزندش، فدایی سبط گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله و ریحانه او خواهد بود. [5]
 
2. جمله معروف او هنگام شنیدن خبر شهادت چهار فرزند خویش مقام صبر و تحمل این مادر را آشکار کرده و زینت بخش صفحات تاریخ کربلا شده است. با آنکه بشیر خبر شهادت حضرت ابو الفضل علیه السلام 34 ساله، عبد اللّه 24 ساله، عثمان 21 ساله و جعفر 19 ساله را به مادرشان می دهد، وی صبر و بردباری می کند و فقط از امام خود می پرسد.
 
امّ البنین و اشعار عاشورایی
سید محسن امین درباره امّ البنین علیهاالسلام می گوید: «او شاعری خوش بیان و از خانواده ای اصیل و شجاع بود.»
هنگامی که زنها او را با عنوان امّ البنین خطاب می کردند و به وی تسلیت می دادند، این ابیات را سرود:
 
لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ اُمُّ الْبَنِین تُذَکِّرنِی بِلُیُوثِ الْعَرِینِ
یعنی ای زنان مدینه! دیگر مرا امّ البنین نخوانید و مادر شیران شکاری ندانید.
 
کانَتْ بَنُونَ لِی اُدْعی بِهِمْ وَالْیَوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنِینِ
مرا فرزندانی بود که به سبب آنها امّ البنینم می گفتند، ولی اکنون دیگر برای من فرزندی نمانده است و همه را از دست داده ام.
 
اَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبی قَدْ واصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ
آری، من چهار باز شکاری داشتم که آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع کردند.
 
تَنازَعَ الْخِرْصانُ اَشْلائَهُمْ فَکُلُّهُمْ اَمْسَوا صَرِیعا طَعِینْ
دشمنان با نیزه های خود ابدان طیبه آنها را از هم متلاشی کردند و در حالی روز را به پایان بردند که همه آنها با جسد چاک چاک بر روی زمین افتاده بودند.
 
یا لَیْتَ شِعْرِی اَکَما اَخْبَرُو بِاَنَّ عَبّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِ
ای کاش می دانستم آیا این خبر درست است که دستهای فرزندم عباس را از تن جدا کردند؟!
 
و در اشعار دیگری می گوید:
 
یا مَنْ رَاءَی الْعَبّاسَ کَرَّ عَلی جَماهِیرِ النَّقَدِوَوَراهُ مِنْ اَبْناءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لِبَدٍ
ای کسی که [فرزند عزیزم]، عباس را دیده ای که با دشمنان بزدل در قتال است [و آن فرزند حیدر کرار، پدروار، حمله می کند] و فرزندان دیگر علی مرتضی ـ که هر یک نظیر شیر شکاری هستند ـ در پیرامون وی مبارزه می کنند.
 
نُبِّئْتُ اَنَّ ابْنِی اُصِیبَ بِرَأسِهِ مَقْطُوعُ یَدٍوَیْلِی عَلی شِبْلِی اَمالَ بِرَأسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
به من خبر داده اند که بر سر فرزندم عباس، عمود آهن زدند؛ در حالی که دست در بدن نداشته است. ای وای بر شیر بچه من که عمود آهنین بر فرق سرش زدند!
 
لَوْ کانَ سَیْفُکَ فِی یَدَیْکَلَما دَنی مِنْکَ اَحَدٌ
پسرم عباس! اگر [دست در تن داشتی و] شمشیرت در دستت بود، کدام کس جرأت داشت که به تو نزدیک شود.
 
امام باقر علیه السلام می فرماید: «جناب امّ البنین علیهاالسلام بعد از واقعه عاشورا و دریافت خبر شهادت فرزندان رشیدش، و به ویژه خبر شهادت امام حسین علیه السلام همواره در مدینه، کنار قبرستان بقیع می آمد و برای آن رادمردان الهی با سوز و گداز خاصی عزاداری می کرد و یاد و نام آن گرامیان را زنده نگه می داشت.» در آنجا مردم مدینه حضور می یافتند و افزون بر حزن و اندوه در مصیبت حماسه سازان عاشورا، پیامها و سخنان آن بانوی با فضیلت را می شنیدند تا آنجا که مروان، از دشمنان اهل بیت علیهم السلام هم از اشعار و ندبه های جانسوز امّ البنین علیهاالسلام ، متأثر می شد و گریه می کرد.
از ویژگیهای بسیار مهم اشعار امّ البنین، توجه به رویدادهای سیاسی زمان و مسائل مربوط به آن است. وی پس از واقعه عاشورا با استفاده از هنر مرثیه خوانی و نوحه سرایی، توانست ندای مظلومیت و حق طلبی حماسه آفرینان کربلا را به گوش نسلهای آینده برساند و مردمان غفلت زده را بیدا سازد.
 
رحلت حضرت ام البنین علیهاالسلام
سرانجام، زندگی سراسر فضیلت، مهر، عاطفه و مبارزه حضرت امّ البنین علیهاالسلام ، در حدود ده سال بعد از حادثه کربلا به پایان رسید. او در طول زندگی با برکت خویش، پیام رسان شهیدان راه فضیلت و تداوم بخش راه امامت بود و رسالت خویش را به طور کامل ادا کرد.
آن بانوی بزرگوار پس از حادثه جانسوز کربلا، بار رسالت سیاسی و اجتماعی خویش را در زنده نگه داشتن حماسه جاویدان عاشورای حسینی به زیباترین شکل ممکن به انجام رسانید. آن بانوی بزرگوار، در سال 69 هجری قمری دار فانی را وداع گفت و در قبرستان بقیع در کنار عمه های پیامبر (صفیه و عاتکه) و چهار امام معصوم علیهم السلام و دیگر چهره های درخشان شریعت محمدی صلی الله علیه و آله به خاک سپرده شد.
 
بخشی از زیارت نامه ام البنین علیهاالسلام
  سلام بر تو ای همسر جانشین رسول اللّه علیه السلام ؛
سلام بر تو که محبوب زهرایی؛
سلام بر تو ای مادر ماه های درخشان؛
خدا و رسولش را گواه می گیرم که تو با اهدای فرزندانت و قربانی کردن آن ها در راه آرمان های حسین علیه السلام جهاد نمودی؛
گواهی می دهم که تو یار و یاور امام علی بن ابی طالب علیه السلام در سختی ها، مشکلات و مصیبت ها بوده ای ؛
گواهی می دهم که به خوبی از عهده سرپرستی و نگه داری فرزندان زهرای اطهر علیهاالسلام و ادای امانت ایشان برآمدی؛
 تو در نزد خداوند از مقام و منزلت بالایی برخورداری؛ سلام بر تو و بر فرزندان شهیدت!


مداحی وفات حضرت ام البنین(ع) | دانلود فایل


تصاویرمراسم دسته روی وعزاداری هیئت رهروان شهدای نیاک دررحلت حضرت محمد(ص) وشهادت امام حسن وامام رضا (ع) درمشهد مقدس1393

تصاویرمراسم دسته روی وعزاداری هیئت رهروان شهدای نیاک دررحلت حضرت محمد(ص) وشهادت امام حسن وامام رضا (ع) درمشهد مقدس1393





400 تصویر از کل مراسمات هیئت رهروان شهدای نیاک درمشهد مقدس با تشکر از برادربزرگوارآقاسیدمحمدجوادنیک نژادکه زحمت عکس برداری از مراسمات درمشهد رو به عهده داشتندواین تصاویر رو برای سایت شهدای نیاک ارسال کردند.

دیگرموضوعات مربوط به این خبر:
گزارش تصویری از خادمین هیئت رهروان شهدای نیاک درمشهدمقدس/1394
گزارش تصویری از مراسمات هیئت رهروان شهدای نیاک درایام عزاداری 28صفردرمشهدمقدس/1394
کلیپ بیرق کشای مادرسادات/هیئت رهروان شهدای نیاک درمشهدمقدس1393
فیلم مراسم دسته روی وعزاداری هیئت رهروان شهدای نیاک دررحلت حضرت محمد(ص) وشهادت امام حسن وامام رضا (ع) درمشهد مقدس1393
اهدای شال سبز متبرک به آستانه مولانا سیدحسن ولی به آیت‌الله نورالله طبرسی، عضو مجلس خبرگان رهبری دراستان مازندران

ویژه نامه وفات محدث عظیم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)

ویژه نامه وفات محدث عظیم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)

ویژه نامه وفات محدث عظیم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)

زنی که دوستی با وی نجات بخش مسلمانان است

زنی که دوستی با وی نجات بخش مسلمانان است

به گزارش گروه آئین و اندیشه فرهنگ نیوز، حضرت خدیجه کبری(س) بانوی بزرگ تاریخ اسلام، همدم شب‌های تاریک رسول‌الله(ص) که بی‌شک تأثیری عظیم بر رشد نهال مقدس اسلام داشت، مظلومانه زیست و مظلومانه درگذشت و هنوز پس از گذشت قرن‌ها آن‌چنان که بایدوشاید شناخته‌نشده است.

خدیجه(س) در سخت‌ترین شرایط پیامبر گرامی اسلام پا به پای ایشان در برابر تمام دنیای کفر ایستاد و از نثار مال و جان خویش باکی نداشت. برای ایشان همین افتخار بس که نخستین بانوی مسلمان است و فرزندان و نوادگانش ستاره‌های درخشان آسمان ولایت‌اند.
 
بهترین همسر برای پیامبر اکرم (ص)
 
خدیجه (س) پس از ازدواج با پیامبر اکرم (ص) همواره سعی می‌کرد در راه رضای ایشان گام بردارد و همواره پناهگاه آلام رسول خدا (ص) بود. پیامبر نیز به حضرت خدیجه (س) علاقه بسیار داشت و همواره از او به نیکی یاد می‌کرد. در بیان علاقه پیامبر (ص) به حضرت خدیجه (س)، عایشه - همسر پیامبر - نقل کرده است:
من همواره از اینکه روزگار خدیجه را درک نکرده بودم، تأسف می‌خوردم و از علاقه پیامبر به او در شگفت بودم؛ چراکه پیامبر، او را بسیار یاد می‌کرد و اگر گوسفندی می‌کشت، به سراغ دوستان خدیجه می‌رفت و سهمی برای آنها می‌فرستاد. روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله درحالی‌که خانه را ترک می‌کرد، خدیجه علیهاالسلام را یاد کرد و از او تعریف کرد. کار به‌جایی رسید که صبر خویش را از دست دادم و باکمال جرئت گفتم: «وی پیرزنی بیش نبود و خدا بهتر از او را نصیب شما کرده است!» گفتار من چنان رسول خدا صلی الله علیه و آله را متأثر ساخت که آثار خشم و غضب در چهره او ظاهر شد. رو به من کرد و فرمود: «ابداً چنین نیست... هرگز همسری بهتر از آن نصیب من نشده است. او هنگامی به من ایمان آورد که همه مردم در کفر و شرک به سر می‌بردند؛ او ثروت خود را در سخت‌ترین لحظات در اختیار من گذاشت؛ خدا از او فرزندانی نصیبم کرد که به دیگر همسرانم نداد!»[1]
 
ثروت خدیجه (س)، پشتوانه‌ای سودمند برای گسترش اسلام
 
خدیجه علیهاالسلام پس از ازدواج با پیامبر، دارایی‌اش را به ایشان بخشید تا آنگونه که می‌خواهد به مصرف برساند. رسول گرامی اسلام(ص) در این زمینه می‌فرماید: «ما نَفَعَنِی مالٌ قَطُّ ما نَفَعَنِی مالُ خَدِیجةُ؛ هیچ ثروتی به‌اندازه ثروت خدیجه علیهاالسلام برای من سودمند نبود.» [2]
 
پس از طلوع وحی
 
خدیجه علیهاالسلام هیچ‌گاه در آسایش نبود؛ کافران همواره درصدد آزار رساندن به رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند. ابولهب، حکم بن عاص بن امیه، عَقَبَة ابن اَبی مُعیط، عدی بن حمد اثقفی و اِبْنُ الْأَصداءِ هُذَلی و وَلید بْنِ مُغَیْرة از کافرانی بودند که همواره خانه خدیجه علیهاالسلام را آشفته می‌ساختند. بااین‌حال، بانوی پارسای پیامبر، با درایت و صبر، محیط خانه را آرام می‌ساخت و از تجاوز کینه‌توزان به حریم امن پیامبر جلوگیری می‌کرد.[3]
 
روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در ایام حج بر بالای کوه صفا و مروه دعوت خویش را علنی به گوش مردم می‎رساند که مورد حمله کافران واقع شد. ابوجهل سنگی پرتاب که به پیشانی رسول خدا اصابت کرد و خون از پیشانی آن حضرت جاری شد. علی علیه‌السلام به سرعت خود را به خدیجه علیهاالسلام رساند و موضوع را بازگو کرد. اشک از گونه‌های حضرت جاری شد و همراه علی علیه‌السلام برای یافتن همسرش راهی گردید. در این هنگام، جبرئیل بر پیامبر نازل شد و فرمود: «فرشتگان از گریه خدیجه علیهاالسلام به گریه آمدند. او را فراخوان، به او سلام برسان و بگو خدا به تو سلام می‌رساند و او را به خانه‌ای بهشتی که از نور زینت داده‌شده است، بشارت ده.»
 
سرانجام ایشان پیامبر را یافتند و به خانه آوردند. مردم به خانه خدیجه علیهاالسلام حمله‌ور شدند و خانه او را سنگ‌باران کردند. خدیجه علیهاالسلام بیرون آمد و خطاب به آنان فرمود: «آیا از سنگ‌باران خانه زنی که نجیب‌ترین قوم شماست، شرم ندارید؟» مردم با شنیدن سخنان خدیجه پراکنده شدند و او برای مداوای همسرش به خانه بازگشت. آنگاه پیامبر، پیغام جبرئیل را به او رساند. خدیجه در پاسخ فرمود:
 
اِنَّ اللّهَ هُوَ السَّلامُ و مِنْهُ السَّلامُ وَ عَلی جَبْرِئیل السَّلامُ وَ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ اَلسَّلامُ وَ بَرَکاتُهُ.
خدا، خود، سلام است و سلام از اوست و سلام بر جبرئیل و بر تو ای رسول خدا و رحمت و برکات خداوند بر تو باد. [4]
 
خدیجه سلام الله علیا؛ مادر امامت
 
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله همواره از خدیجه علیهاالسلام به نیکی یاد می‌کرد و در روایتی به‌صراحت ایشان را «ظرف امامت» می‌خواند. روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر فاطمه علیهاالسلام وارد شد و او را آشفته و بی قرار یافت. به فاطمه علیهاالسلام فرمود: «چرا نگرانی؟» فرمود: «عایشه بر مادرم فخر می‌فروشد و می‌گوید با مردی پیش از شما آشنا نبوده است، حال‌آنکه مادر من در میان سالی با شما ازدواج کرده است.» رسول خدا صلی الله علیه و آله رو به فاطمه علیهاالسلام کرد و فرمود: «بدان که مادر تو «ظرف امامت» و محل پیشوایی امت من است». [5] آن چنان که در زیارت وارث می‌خوانیم:
 
اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُورا فِی الاَْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلیَّةُ بِاَنْجاسِها...
گواهی می‌دهم که تو نوری بودی در پشت‌های فرازنده و ارحام پاک که به پلیدی های دوران جاهلیت نیالودی...
 
همدم روزهای سخت شعب ابیطالب
 
سران قریش از پیشرفت اسلام سخت نگران بودند، تصمیم گرفتند با محاصره اقتصادی، شریان‎های حیاتی مسلمانان را قطع و از گسترش اسلام بکاهند. محاصره در شعب ابیطالب سه سال به طول انجامید. در این مدت، مسلمانان با خوردن یک دانه خرما در شبانه‌روز زندگی می‌کردند و گاهی حتی همان یک دانه خرما را نصف می‌کردند.
 
خدیجه علیهاالسلام در این سه سال هیچ‌گاه همسرش را تنها نگذاشت. ایشان تمام ثروت خود را در جریان شعب خرج کرد تا جایی که گفته می‌شود بعد از محاصره اقتصادی دیگر ثروتی نداشت. علاوه بر این  از خویشان خود نیز خواست که در فرصت پیش آمده به مسلمانان کمک کنند. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله، همواره از این فداکاری خدیجه علیهاالسلام یاد می‌کرد و او را به خاطر این ایثار و ازخودگذشتگی می‌ستود. [6]
 
محمد صلی الله علیه و آله در سوگ خدیجه سلام‌الله علیها
 
خدیجه علیهاالسلام پس از تحمل سه سال رنج و مشقت شعب، اندکی بعد بیمار شد و در دهم رمضان درگذشت. پیامبر در وفات حضرت خدیجه بسیار گریست و دستور داد در حَجُون - قبرستانی نزدیک مکه- قبری برای ایشان فراهم کنند. در آن زمان هنوز نماز میّت واجب نشده بود. بنابراین، بر جنازه خدیجه علیهاالسلام نماز نخواندند. پیامبر وارد قبر شد و با دست مبارک خویش، او را داخل قبر گذاشت و برایش دعا کرد.
 
فاطمه علیهاالسلام در سن خردسالی گرد پدر می‌گشت و می‎گفت: «یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیْنَ أُمِّی؟» جبرئیل بر پیامبر نازل گردید و گفت خداوند می‎فرماید: «به فاطمه سلام برسان و به او بگو که مادرت با آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران، در خانه‏‌اى است که در بهشت قرار دارد و دیوارهاى آن از طلا و ستون‌هاى آن از یاقوت سرخ است.».[7]
 
سال‌ها بعد گروهی از زنان برای رساندن خبر خواستگاری علی علیه‌السلام از فاطمه علیهاالسلام نزد پیامبرآمدند و گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! جان ما فدای تو باد! برای کاری نزد تو آمده‌ایم که اگر خدیجه علیهاالسلام زنده بود، خشنود می‌شد». چون نام خدیجه بر زبان زنان جاری شد، پیامبر سخت گریست. اَمّ سَلَمَه پرسید: «برای چه می‌گریید؟» پیامبر فرمود: «خدیجه! کجا مثل خدیجه علیهاالسلام پیدا می‌شود؟ زمانی که مردم مرا تکذیب کردند، او تصدیقم کرد؛ بر دین خدا یاری ام کرد و با مالش به کمکم شتافت. خدا به من فرمان داد تا او را به خانه ای زمردین در بهشت بشارت دهم که هیاهو و اضطراب و سختی و محنت در آن نیست.» [8]
 
یکی از چهار زن برگزیده اهل بهشت
 
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله چهار خط بر روی زمین کشید و پرسید: «آیا می دانید این چیست؟» گفتند: «خیر، خدا و رسولش داناترند.» رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بهترین زنان بهشت چهار نفرند: خدیجه علیهاالسلام بنتِ خُوَیْلِدْ؛ فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله؛ مریم بنت عمران و آسیه بنت مُزاحِمْ (همسر فرعون). [9]
 
خدیجه علیهاالسلام در اعراف
 
یکی از مواقف قیامت، اعراف است. «وَ عَلَی اْلأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسیماهُمْ؛ بر اعراف مردانی هستند که هریک [از آن دو دسته] را به چهره می‌شناسند». (سوره اعراف- آیه 46)
 
اعراف جایگاهی است میان بهشت و دوزخ و راهی است که پاره‌ای از گناه‌کاران از آن به بهشت می‌روند. در روایات فراوانی آمده است که منظور از رجال در این آیه، پیامبر و خاندان گرامی اوست که در قیامت بر آن جایگاه می‌ایستند و هر یک از شیعیان که به ایشان معرفت داشته باشد، از عذاب دوزخ می‌رهد و به بهشت برین راه می‌یابد.
 
در حدیثی آمده است: «حضرت خدیجه علیهاالسلام نیز همراه پیامبر و علی و فاطمه علیهاالسلام و حسنین علیهم‌السلام در اعراف حضور دارد». بنابراین شناخت خدیجه علیهاالسلام و دوستی با وی نیز همچون دوستی با اهل‌بیت علیهم‌السلام، نجات‌بخش گناه‌کاران و مایه رستگاری مؤمنان است. [10]
 
اظهار محبت پیامبر اکرم (ص) به دوستان خدیجه(س)
 
پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله شدیداً به خدیجه علیهاالسلام محبت و ارادت داشت. نسبت به دوستان و آشنایان او نیز اظهار محبت و دوستی می‌کرد. به همین جهت هنگام ذبح قربانی می‌فرمود: از گوشت آن برای دوستان خدیجه نیز ببرید؛ چراکه «إنّی لَأُحِبُّ حبیب‌ها؛ من دوستان خدیجه را نیز دوست می‌دارم»
و نیز روایت‌شده روزی پیرزنی بر پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله وارد شد، پیامبر او را مورد لطف و مهربانی قرارداد، پس از رفتن او عایشه علت آن‌همه لطف را جویا شد، حضرت فرمود: این بانو در زمان خدیجه بر من وارد می‌شد. [11]
 
[1] بحارالانوار، ج 16، ص 8.
[2] مستدرک الوسائل، ج 3، ص 21 و ج 1، ص 379.
[3] فروغ ابدیت، ج 1، ص 234؛ ماهنامه کوثر، ش 1، ص 27.
[4] برگرفته از ماهنامه کوثر، ش 1، ص 29.
[5] بحارالانوار، ج 43، ص 43.
[6] فروغ ابدیت، ج 1، صص 271 - 286.
[7] بحار الانوار، ج ۱۶ ص 1
[8] مستدرک سفینة البحار، ج 1، ص 381.
[9] بحار الانوار، ج 13، ص 162.
[10] بحار الانوار، ج 44، ص 255.
[11] سفینة البحار، ج 1، ص 379 ـ 381.