حکومت صالحان متوقف بر نابودی ابلیس است
«بررسی مفهوم یومالوقتالمعلوم در آثار روایی و تفسیری» عنوان مقالهای است که میثم خلیلی، کارشناس علوم قرآنی دانشگاه آمل آن را برای اولین بخش دانشگاهی دوازدهمین همایش بینالمللی دکترین مهدویت نگاشت و توانست یکی از برگزیدگان این دوره از همایش شود. این مقاله در فصلنامه علمی ـ ترویجــی پژوهــشهــای مهـــدوی وابسته به مؤسسه آینده روشن با چاپ رسید.
خلیلی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم در توضیح این مقاله گفت: در آیات 34 تا 40 سوره حجر و همچنین آیات 71 تا 85 سوره صاد، به ماجرای سجده نکردن ابلیس بر آدم(ع) که منجر به غضب خداوند و لعنت وی شد، اشاره شده است. ابلیس در عوضِ رانده شدن از درگاه الهی، از خداوند تا روز قیامت مهلت میخواهد تا در این مدت فرزندان آدم را اغوا کند، اما خداوند مهلت او را تا «یومالوقتالمعلوم» قرار داد.
وی با بیان اینکه به طور قطع علم به مصداق «یومالوقتالمعلوم» فقط در انحصار خداوند تبارک و تعالی است، افزود: اما روایاتی وجود دارد که مصداق این روز را ظهور امام زمان(عج) عنوان میکند. بر اساس این روایات تفسیری، گردن زدن ابلیس توسط حضرت (عج) و برپایی حکومت صالح بر روی زمین، در روز وقت معلوم محقق میشود. منشأ اقوال در این زمینه به دو روایت از امام صادق و امام رضا(ع) منتهی میشود که در دو کتاب مهم تفسیری و حدیثی از جوامع روایی متقدم شیعه یعنی تفسیر روایی «عیاشی» و «کمالالدین و تمامالنعمة» صدوق مندرج هستند. همچنین از دیدگاه برخی مفسران از جمله علامه طباطبایی، روز معلوم، زمان رسیدن بشر به سعادت و خیر و صلاح خالص و رهایی مجتمع انسانی از گناه و شر است. طوری که در این زمان بر روی زمین کسی جز خدا پرستش نمیشود، و بساط کفر و فسوق برچیده میشود.
کارشناس علوم قرآنی دانشگاه آمل با شاره به اینکه حکومت صالحان متوقف بر نابودی ابلیس است، گفت: «یومالوقت المعلوم» که همزمان با نابودی شیطان است، زمان حکومت جهان به دست صالحان است و وعده خداوند که میفرماید: «وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فىِ الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُون؛ در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد» محقّق شده و جامعه بشری طعم شیرین عدالت و حکومت صالح اما معصوم(ع) را خواهد چشید.
منبع:سایت تسنیم
۲۰ ویژگی قرآنی برای حضرت فاطمه (س)
به گزارش فرهنگ نیوز، قرآن مجید که کلام راستین خداست و در نهایت اتقان و درستی قرار دارد، بی هیچ شک و شائبه ای بازگوکننده حقایقی است که ذهن بشری از نیل به بسیاری از آنها، عاجز و ناتوان است. فاطمه زهرا(ع) حقیقتی بی مانند دارد که جز در سایه سار قرآن و کلام معصومان نمی توان بدان دست یافت. بدین لحاظ، در این مجال به بررسی برخی از آیات قرآن و بیان پاره ای از این حقایق می پردازیم.
۱.خانه فاطمه(ع) جلوه گاه نور هدایت الهی
قرآن کریم، خداوند را نور آسمان ها و زمین می خواند و تصریح می کند که او هر فردی را که بخواهد، به نور خویش هدایت می کند. در ادامه می فرماید: «[این نور هدایت] در خانه هایی است که خداوند اذن فرموده است رفعت بیابند؛ خانه هایی که نام خدا در آنها ذکر می شود و مردانی که تجارت و معامله، آنان را از یاد الهی غافل نمی کند و می ترسند از روزی که در آن، دل ها و چشم ها زیر و رو می شود، صبح و شام در آنها، تسبیح او می گویند.»(۱) هنگامی که پیامبر خدا (ص) آیات مذکور را تلاوت کرد، یکی از اطرافیان حضرت پرسید: یا رسول الله! این خانه ها کدام خانه هایند؟ فرمود: «خانه های انبیا». ابوبکر برخاست و گفت: یا رسول الله! آیا خانه فاطمه و علی از مصادیق این آیه است؟ پاسخ شنید: «آری، از برترین مصادیق آن است.»(۲)
۲. مشکات الهی
قرآن برای تبیین و معرفی نور خداوند، مثالی ذکر می کند: «مثل نور خداوند، مثل چراغدانی است که درون آن، چراغی گذارده باشند...»(۳). راوی می گوید: از امام (ع) درباره این کلام الهی پرسیدم. فرمود: «آن چراغدان، فاطمه(ع) است و آن چراغ، امام حسن (ع) و آن زجاجه (فانوس یا حباب شفاف)، امام حسین (ع) است.»(۴) این بیان در حقیقت اشاره به جایگاه والا و متعالی فاطمه (ع) و فرزندانش در عالم تکوین و هدایت بشر دارد.
۳. ستاره فروزان
امام(ع)، ذیل این آیه قرآن که می فرماید: «ستاره ای درخشنده چون مروارید» (۵)، فرمود: «فاطمه ستاره درخشان و فروزانی از میان جمله زنان عالم است.»(۶)
۴. انسان بزرگ الهی
امام باقر(ع) درباره آیه «همانا آن از مسائل مهم است(و) هشدار و انذاری است برای همه انسان ها» (۷) فرمود: «یعنی فاطمه» (۸). واژه «کُبَر» جمع «کبری» و تأنیث اکبر است. بنابراین، آیه مذکور چنین معنا می شود: «فاطمه زهرا(ع) یکی از بزرگان است» (۹). در بیانی کوتاه می توان گفت: این تفسیر، عظمت معنوی آن بانوی بزرگوار اسلام را بازگو می کند که در اثر آراسته شدن وی به سجایا و کمالات الهی برایش حاصل گشته است.
۵. دریای فضیلت
ذیل این آیه که می فرماید: «(خداوند) دو دریا را در کنار یکدیگر قرار داد؛ در حالی که با هم تماس دارند. در میان آن دو، برزخی است که یکی بر دیگری غلبه نمی کند.»(۱۰)، از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «علی و فاطمه، آن دو بحر عمیقی اند که هیچ یک را بر دیگری برتری نیست. بین آن دو، واسطه ای است که همان رسول خداست و محصول این بحر عمیق، لؤلؤ و مرجان است که آن دو، حسن و حسین هستند.»(۱۱) ثعلبی در تفسیر خود، از سفیان ثوری نقل می کند: «مرج البحرین یلتقیان» یعنی فاطمه و علی و منظور از «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» حسن و حسین و مراد از «بینهما برزخ» رسول خداست.»(۱۲) ابوسعید خدری نیز آیات یاد شده را همین سان تبیین و تفسیر می کند. (۱۳)
۶. کوثر رسول الله(ص)
حضرت خدیجه برای پیامبر(ص) فرزند پسری به دنیا آورده بود که عبدالله نام گرفت، اما پس از مدتی از دنیا رفت. روزی از روزها، یکی از سران مشرکان به نام عاص بن وائل، پیامبر(ص) را هنگام خروج از مسجدالحرام ملاقات کرد و با وی به گفتگو پرداخت. گروهی از سران قریش که این گفتگو را دیده بودند به محض ورود عاص بن وائل به مسجد از او پرسیدند: با چه کسی گفتگو می کردی؟ گفت: با آن «ابتر» (۱۴)! خداوند در حمایت از پیامبر(ص) خویش، سوره کوثر را نازل کرد و فرمود: «(ای پیامبر(ص))! ما به تو کوثر(خیر و برکت فراوان) عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن و بدان که دشمن تو قطعاً بریده نسل و دم بریده خواهد بود.»(۱۵)
مفسران کلام الهی، «کوثر» را خیر و برکت بسیار معنا کرده و گفته اند: «مقصود از آن، فراوانی نسل و ذریه پیامبر(ص) است و این معنا از طریق فرزندان فاطمه(ع) محقق شده است؛ به گونه ای که عدد ذریه او از شمارش خارج است و این روند تا روز قیامت تداوم دارد.»(۱۶). بسیاری از بزرگان علمای شیعه، وجود مبارک فاطمه زهرا(س) را روشن ترین مصداق کوثر قلمداد کرده اند؛ زیرا شأن نزول آیه، بیانگر این است که بت پرستان مکه، پیامبر(ص) را متهم به مقطوع النسل بودن می کردند و قرآن ضمن نفی گفتار آنان، به پیامبر(ص) می فرماید: «ما به تو کوثر عطا کردیم.» از این تعبیر چنین برداشت می شود که این خیر کثیر(کوثر)، همان فاطمه زهرا (ع) است. (۱۷)
۷. شاخه ای از شجره الهی
خدای متعال کلمه طیبه را به شجره طیبه ای مانند می کند و می فرماید: «آیا ندیدی که خداوند چه سان مثل زده؟ کلمه طیبه(سخن و ایمان پاک) همانند درختی پاک است که ریشه اش ثابت و شاخه اش در آسمان است.»(۱۸) یکی از یاران امام باقر(ع) نقل می کند: خدمت آن حضرت رسیدم و درباره آیه یاد شده پرسیدم. حضرت (ع) پاسخ داد: «آن درخت(شجره طیبه)، محمد مصطفی (ص) است. تنه آن درخت، امیرمؤمنان علی(ع)، میوه آن، امام حسن و امام حسین(ع)، شاخه اصلی آن فاطمه(ع) است و شاخه های کوچک آن، ائمه اطهار از فرزندان فاطمه(ع)، و برگ های این درخت، شیعیان و دوستداران ما اهل بیت اند.»(۱۹)
۸. حقیقت شب قدر
امام صادق(ع) درباره آیات نخستین سوره قدر(۲۰) فرمود: «لیله(مقصود حقیقی از آن شب)، فاطمه است و قدر، خداوند است. بنابراین هرکس فاطمه را آن سان که حق معرفت اوست، بشناسد، شب قدر را درک کرده است و حقیقت این است که فاطمه (ع) فاطمه نامیده شد، چون خلایق از شناختش ناتوان گشتند. (۲۱)
۹. فاطمه(ع)، صراط مستقیم الهی
حداقل ده مرتبه در نمازهای شبانه روز، از خدای بزرگ می خواهیم که ما را به «صراط مستقیم» هدایت و راهنمایی کند. پیامبر(ص) عظیم الشأن اسلام در تفسیر صراط مستقیم می فرماید: «همانا خداوند، علی(ع) و همسرش و فرزندانش را حجت خویش بر خلق خود قرار داده است و آنها دروازه های علم در امت من اند. هرکه به سوی آنان رهنمون شود، به صراط مستقیم هدایت گشته است.»(۲۲)
۱۰. ایمان به فاطمه(ع)، شرط هدایت
امام باقر(ع) در تفسیر آیه ۱۳۶ و ۱۳۷ سوره بقره می فرماید: «از آیه «آمنا بالله و ما انزل الینا»، علی، حسن، حسین و فاطمه اراده گشته و این حکم، بر امامان پس از ایشان نیز جاری است» و نیز فرمود: «فان آمنوا» یعنی: مردم. «بمثل ما آمنتم به» یعنی: به علی، فاطمه، حسن، حسین (ع) و ائمه پس از آنان. «فقد اهتدوا و ان تولوا فانما هم فی شقاق» (۲۳).
۱۱. پذیرش توبه با توسل به فاطمه(ع)
قرآن کریم می فرماید: وقتی حضرت آدم(ع) و همسرش حوا(ع) به رغم نهی الهی، از میوه درخت ممنوعه تناول کردند، به سبب تخلف از دستور الهی از بهشت اخراج شدند و به زمین هبوط کردند. «سپس آدم از سوی پروردگارش کلماتی دریافت کرد(و با آن کلمات توبه کرد) و به درستی که خداوند، توبه پذیر و مهربان است.»(۲۴) ابن عباس می گوید: از رسول خدا(ص) درباره کلماتی که حضرت آدم از پروردگار خویش دریافت کرد و با آن کلمات توبه کرد، پرسیدم. فرمود: «از خدا خواست که به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) توبه اش را بپذیرد. خداوند نیز پذیرفت.»(۲۵)
۱۲. صالح درگاه الهی
قرآن کسانی را که فرمان بردار خدا و رسول وی اند، به هم نشینی با آنانی وعده می دهد که از نعمت های بی پایان و ابدی الهی بهره مندند. (۲۶) انس بن مالک می گوید: یک روز صبح، پس از آنکه نماز صبح را با پیامبر(ص) به جای آوردیم، به آن حضرت عرض کردم: یا رسول الله! آیا این سخن خدای را برایمان تفسیر می کنی که می فرماید: «و کسی که خدا و پیامبر(ص) را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) هم نشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده، از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان، و آنها رفیقان خوبی اند.»(۲۷) فرمود: مقصود از «پیامبران» منم. منظور از «صدیقان» برادرم علی (ع) است. مقصود از «شهدا» عمویم حمزه است و مقصود از «صالحان» نیز دخترم فاطمه(ع) و دو فرزندش (حسن و حسین(ع)) اند. (۲۸)
۱۳. مقرب الهی و ناظر اعمال نیکان
خدای متعال در کتاب آسمانی خویش هنگام خبردادن از مواهب عظیم و نعمت های روح پرور بهشت برای نیکوکاران می فرماید: «نامه اعمال ابرار و نیکان در علیین است و تو چه می دانی که علیین چیست!؟ نامه ای است رقم خورده و سرنوشتی است قطعی که مقربان(خاصان و برگزیدگان درگاه الهی) شاهد آن اند.»(۲۹) امام باقر(ع) در تفسیر این کلام الهی می فرماید: منظور از آن «مقربان» پیامبرخدا(ص)، علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین(ع) است. (۳۰) بنابراین فاطمه (ع) یکی از مقربان و خاصان درگاه الهی است و شاهد و ناظر بر نامه اعمال نیکان در روز رستاخیز خواهد بود.
۱۴. فاطمه(ع)، مبرا از هر ناپاکی
آیه تطهیر در خانه ام سلمه بر پیامبر(ص) فرستاده شد: «خداوند می خواهد که پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد» (۳۱). علت نزول آن نیز چنین است که پیامبر(ص) خدا امیرمؤمنان علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین(ع) را فراخواند. عبایی را روی آنها کشید و وقتی هر پنج نفر زیر عبا قرار گرفتند، فرمود: «بار خدایا! اینان اهل بیت من اند. پس آلودگی و ناپاکی را از ایشان دور ساز و پاک و پاکیزه بگردانشان».(۳۲)
زمخشری می نویسد: رسول خدا(ص) عبای پشمینه سیاه رنگی بر دوش داشت. وقتی امام حسن(ع) به محضرش شرفیاب شد، پیامبر(ص) وی را به زیر عبای خود فراخواند. پس از مدتی امام حسین (ع) آمد، او را نیز بدانجا فراخواند. پس از وی فاطمه(ع) و سپس امیرمؤمنان (ع) آمد و به زیر عبای رسول الله (ص) رفتند. پس از آن، پیامبر(ص) فرمود: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت...»(۳۳)
ابوسعید خدری تصریح می کند: این آیه در شأن پیامبر(ص) خدا، علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع) نازل شده است. (۳۴) ام سلمه نیز بدین مطلب تصریح دارد. (۳۵) ابن حجر هیثمی نیز اذعان می کند که اکثر مفسران بر این عقیده اند که آیه تطهیر در شأن علی، فاطمه و حسن و حسین (ع) نازل شده است. (۳۶)
۱۵. فاطمه(ع)، بهترین الگو
خداوند به پیامبر(ص) خویش می فرماید: «خانواده ات را به نماز فرمان بده و بر آن پایدار باش.»(۳۷) در این زمینه می نویسند: از زمانی که این آیه نازل شد، پیامبر(ص) خدا پیوسته، هنگام نماز، بر در خانه علی و فاطمه(ع) حاضر می شد و می فرمود: «خداوند، شما را رحمت کند؛ هنگام نماز است. به درستی جز این نیست که خداوند می خواهد پلیدی و ناپاکی را از شما اهل بیت دور کند. (۳۸)»(۳۹). پیامبرخدا (ص) با عبارات «خداوند می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند»، به همگان فهماند که آیه تطهیر، در شأن اهل بیت است و علت دعوت به نماز، بی تفاوتی علی و فاطمه (ع) به عبادت نیست، بلکه از باب الگودهی به مسلمانان است و آن دو بزرگوار، مبرا از هر قصور و تقصیری در اجرای دستورهای الهی اند. برخی از اصحاب در این رابطه نقل می کنند: پیامبر(ص) نه ماه پی در پی این کار را انجام داد. (۴۰)
۱۶. پاداش بیکران برای فاطمه(ع)
صادق آل محمد(ع) نقل می کند: رسول خدا(ص) وارد خانه فاطمه(ع) شد؛ در حالی که فاطمه لباس خشنی از پشم شتر بر تن داشت، با یک دست، آسیاب می کرد و با دست دیگر، کودکش را شیر می داد. با مشاهده این وضعیت، اشک از چشمان پیامبر(ص) سرازیر شد. فرمود: «دخترم! تلخی دنیا را در برابر شیرینی آخرت تحمل کن؛ زیرا خداوند این آیه را بر من نازل کرده است: به زودی پروردگارت آن قدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی(۴۱).»(۴۲)
۱۷. سربلند از امتحان الهی
عبدالله بن مسعود در تفسیر این آیه که می فرماید: «امروز آنها را به سبب صبر و استقامتشان پاداش بخشیدم؛ آنها پیروز و رستگارند» (۴۳)، می گوید: یعنی امروز به سبب اینکه علی بن ابی طالب، فاطمه، حسن و حسین(ع) بر طاعت، گرسنگی، فقر، و امتحانات الهی در دنیا صبر پیشه کردند، بهشت را بدانان پاداش دادم و به درستی که آنها رستگار و سربلند از حساب و کتاب الهی هستند. (۴۴)
۱۸. اسوه ایثار و اخلاص
امام حسن و امام حسین(ع) در خردسالی بیمار شدند. رسول الله(ع) همراه جمعی از یاران خویش به عیادت آنها آمدند. سپس به علی(ع) فرمودند: ای اباالحسن! خوب است برای شفای دو فرزند خویش، نذری کنی. از این رو، علی(ع)، فاطمه(ع) و فضه خادمه، هر سه نذر کردند که در صورت شفای این دو کودک، سه روز «روزه» بگیرند... در پایان داستان ایثار و فداکاری اهل بیت (ع) آمده است که فرشته وحی الهی نازل شد و فرمود: ای محمد! خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت می گوید. سپس، سوره «هل اتی» را بر او خواند. (۴۵) خداوند در این سوره، سه صفت آشکار و برجسته این خانواده را- که فاطمه(ع) نیز یکی از آنان است- متذکر می شود که عبارت است از :۱. وفای به نذر: «به نذر خود وفا می کنند و از روزی که شر و عذابش گسترده است، بیمناک اند» (۴۶)؛ ۲. ایثار: «و غذای خود را با اینکه به آن علاقه و نیاز دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می دهند»؛ (۴۷) ۳. اخلاص: «ما، شما را فقط به خاطر خدا اطعام می کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم».(۴۸)
۱۹. برترین زن مسلمان
هنگامی که پیامبر(ص) با مسیحیان نجران درباره مسیحیت و نفی الوهیت حضرت عیسی(ع) گفتگو می کرد و آنان با وجود استدلال آن حضرت، سخن او را نپذیرفتند، خداوند به پیامبر(ص) خویش دستور داد با آنها «مباهله» کند. آن حضرت در حالی که برای مباهله حضور یافت که حسین(ع) را در آغوش داشت و دست حسن(ع) را گرفته بود و فاطمه (ع) پشت سرش می آمد و علی هم پشت سر فاطمه(ع) قرار گرفته بود. پیامبر(ص) به اهل بیت خود فرمود: «وقتی دعا کردم، آمین بگویید» اما اسقف نجران با دیدن آن چهره های پرجاذبه الهی گفت: اگر آنان از خدا بخواهند کوه را از جایش برکند، می کند، مباهله نکنید که هلاک می شویم و بر روی زمین یک نصرانی تا روز قیامت باقی نمی ماند. بنابراین، آنان مباهله نکردند و خواستند بر دین خود باقی بمانند و در نهایت، با آن حضرت توافق کردند که جزیه بپردازند. (۴۹)
این واقعه زمانی بود که خداوند فرمود: «هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز هم) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا بر دروغگویان قرار دهیم.»(۵۰) ابن عباس در تفسیر این آیه می گوید: منظور پیامبر(ص) از فرزندان ما، حسن و حسین، مقصود از زنان ما، فاطمه و منظور از نفوس ما، شخص پیامبر(ص) و علی است. (۵۱) ابوسعید خدری نیز می گوید: زمانی که این آیه نازل شد، رسول الله، علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) را فراخواند و فرمود: «بارخدایا! اینها اهل من اند.»(۵۲) درواقع، تعبیر «ابنائنا» و «نسائنا» و «انفسنا» درباره این چهار معصوم، بیانگر برتری و فضیلت آنان بر سایرین است؛ زیرا پیامبر(ص) از میان همگان، فقط آن چهار نفر را برگزید.
۲۰. محبت کوثر، مزد رسالت
خداوند خطاب به پیامبر(ص) خویش می فرماید: «بگو هیچ پاداشی از شما (بر رسالتم) درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکان را» (۵۳). این آیه، مودت و محبت نسبت به نزدیکان پیامبر(ص) را به عنوان اجر و مزد رسالت پیغمبر(ص) معرفی می کند و آن را از امت مسلمان می خواهد. ابن عباس روایت می کند: وقتی این آیه نازل شد، به پیامبر(ص) عرض کردند: «یا رسول الله! آنانی که محبت و مودت آنها بر ما واجب شده است، چه کسانی اند؟» فرمود: «علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)»(۵۴).
.......................
پی نوشت ها
۱. «فی بیوت اذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الاصال...»نور/۳۶ و ۳۷.
۲. الکشف و البیان(تفسیر ثعلبی)، تحقیق: ابومحمد ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ۱، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص ۱۰۷.
۳. «مثل نوره کمشکاة فیها مصباحٌ...»نور/۳۵.
۴. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ابن مغازلی، بیروت، دارالاضواء، چ۳، ۱۴۲۴ق، ص ۲۶۳، ح۳۶۱.
۵. «کانها کوکبٌ درّی».نور/۳۵.
۶. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص ۲۶۳، ح ۳۶۱.
۷. «إنها لاحدی الکبر نذیراً للبشر».مدثر/ ۳۵ و ۳۶.
۸. تفسیر نورالثقلین، عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چ۴، ۱۴۱۲ق، ص ۴۵۸، ح۲۲.
۹. همان.
۱۰. «مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان». الرحمن/ ۱۹ و ۲۰.
۱۱. ینابیع الموده، سلیمان قندوزی، تحقیق: علاء الدین اعلمی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ۱، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص ۱۳۹.
۱۲. الکشف و البیان، ج۹، ص ۱۸۲.
۱۳. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص ۲۷۷، ح۳۹۰.
۱۴. «مشرکان مکه، پیامبر(ص) را پس از وفات پسرانش از روی طعنه «ابتر» صدا می زدند؛ چون فرزند پسری نداشت.»
۱۵. «انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر».کوثر/۱-۳.
۱۶. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص ۴۵۸-۴۶۰.
۱۷. برگزیده تفسیر نمونه، احمد علی بابایی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ۶، ۱۳۷۹ش، ج۵، ص ۵۹۹-۵۶۰.
۱۸. «الم تر کیف ضرب الله مثلاً کلمة طیبه کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء». ابراهیم/ ۲۴.
۱۹. شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، تحقیق: محمد باقر محمودی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ۱، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص ۳۱۱.
۲۰. «انا انزلناه فی لیله القدر».قدر/۱.
۲۱. تفسیر فرات کوفی، تحقیق: محمد الکاظم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۶ق، ص ۵۸۱ و ۵۸۲، رقم ۷۴۷؛ بحارالانوار، تحقیق: محمود دریاب، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، چ۱، ۱۴۲۱ق، ج۱۸، ص ۵۲.
۲۲. شواهد التنزیل، ج۱، ص ۵۸، ح ۸۹.
۲۳. التفسیر للعیاشی، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیه مؤسسه البعثه؛ قم، بنیاد بعثت، چ۱، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص ۱۵۹، رقم ۲۱۲/ ۱۱۱.
۲۴. «فتلقی ادم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم» بقره/۳۷.
۲۵. ینابیع الموده، ج۱، ص ۱۱۲؛ الطرائف، سید بن طاووس، قم، نشر خیام، چ ۱۳۷۱ق، ص ۱۱۲، ح ۱۶۶؛ الدرالمنثور، جلال الدین سیوطی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص ۱۹.
۲۶. «و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا». نساء/۶۹.
۲۷. همان.
۲۸. بحارالانوار، ج۱۰، ص ۳۶۱.
۲۹. «ان کتاب الابرار لفی علییین و ما ادریک ما علییون کتاب مرقوم یشهده المقربون». مطففین/۱۸-۲۱.
۳۰. بحارالانوار، ج۱۰، ص ۳۶۱.
۳۱.احزاب/ ۳۳.
۳۲. ینابیع الموده، ج۱، ص ۱۲۵.
۳۳. الکشاف، تحقیق: عبدالرزاق المهدی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ۲، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص ۳۹۶.
۳۴. الکشف و البیان، ج۸، ص ۴۲؛ ینابیع الموده، ج۱، ص ۱۲۷؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص ۲۵، ح ۶۶۱؛ ذخائر العقبی، مکتبه القدسی، ۱۳۵۶ق، ص ۲۴؛ فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد جوینی، تحقیق: محمدباقر محمودی، بیروت، مؤسسه المحمودی للطباعه و النشر، چ۱، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص ۱۰، ح۳۵۶؛ جامع البیان عن تأویل آیات القرآن، محمد بن جریر طبری، تحقیق: صدقی جمیل العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق، ج۲۲، ص ۹، ح ۲۱۷۲۷.
۳۵. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص ۲۵۴، حدیث ۳۴۵؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، ابن حجر عسقلانی، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چ۱، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص ۲۶۵؛ اسد الغابه، بیروت، دارالفکر، چ۱، ۱۴۱۹ق، ج۶، ص ۲۲۵.
۳۶. الصواعق المحرقه، تحقیق، عبدالوهاب عبداللطیف، مکتبة القاهره، چ۲، ۱۳۸۵ق، ص ۱۴۳.
۳۷. «وامر اهلک بالصلاة و اصطبر علیها». طه/۱۳۲.
۳۸. «الصلاة رحمکم الله «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت».
۳۹. شواهد التنزیل، ج۱، ص ۳۸۱، ح ۵۲۶.
۴۰. الکشف و البیان، ج۸، ص ۴۲.
۴۱. «و لسوف یعطیک ربک فترضی». ضحی/۵.
۴۲. مجمع البیان، ج۱۰، ص ۳۸۲؛ الکشف و البیان، ج۱۰، ص ۲۲۵؛ موفق؛ مقتل الحسین خوارزمی، ابن احمد مکی، تحقیق: محمد سماوی، قم، انوارالهدی، چ۱، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص ۱۰۵، ح۳۴.
۴۳. «انی جزیتهم الیوم بما صبروا انهم هم الفائزون».مؤمنون/ ۱۱۱.
۴۴. شواهد التنزیل، ج۱، ص ۴۰۸، ح ۶۶۵.
۴۵. الکشاف، ج۴، ص ۶۷۰ و ۶۷۱؛ التفسیر للعیاشی، ج۳، ص ۱۶۳-۱۶۵؛ الکشف و البیان، ج۱۰، ص ۹۹-۱۰۱؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص ۲۰۹ و ۲۱۰؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص ۳۰۰-۳۰۲، ح ۱۰۴۲؛ تذکرة الخواص، ابن جوزی، بیروت، مؤسسه اهل البیت، ۱۴۰۱ق، ص ۲۸۱-۲۸۳؛ ینابیع الموده، ج۱، ص ۱۰۸ و ۱۰۹.
۴۶. «یوفون بالنذر و یخافون یوماً کان شره مستطیراً».انسان/ ۷.
۴۷. «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا». انسان/ ۸.
۴۸. «انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءً و لا شکورا». انسان/ ۹.
۴۹. ر. ک: الکشاف، ج۱، ص ۳۹۶ و ۳۹۷؛ الکشف و البیان، ج۳، ص ۸۵ و ۸۶.
۵۰. «فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین». آل عمران/۶۱.
۵۱. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص ۲۶۴، ح ۳۶۲؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص ۱۴۲، ح ۱۹۴.
۵۲. «اللهم هؤلاء اهلی»، ذخائر العقبی، احمد بن عبدالله طبری، ص ۲۵.
۵۳. «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی». شوری/ ۲۳.
۵۴. ینابیع المودة، ج۱، ص ۱۲۴؛ الطرائف، ص ۱۱۲، ح ۱۶۷؛ الکشف و البیان، ج۸، ص ۳۱۰؛ مجمع البیان، ج۹، ص ۴۸؛ مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص ۲۵۸، ح ۳۵۲؛ فرائد السمطین، ج۲، ص ۱۳، ح ۳۵۹؛ بحارالانوار، ج۱۰، ص ۱۹۶.
مرتضی حسینی شاه ترابی منبع: نشریه فرهنگ کوثر، شماره ۷۷.
سیر خلقت نورانى حضرت زهرا(س)
و در حدیثى از امام صادق- علیه السلام- آمده است که: «جز خدا هیچ نبود، پس خداوند پنج نور را از جلال و عظمت خود آفرید و براى هر یک از آن انوار، اسمى از اسماى الهى بود. خدا «حمید» است و این اسم در محمد- صلى اللَّه علیه و آله- ظهور یافت.
خدا «اعلى» است که در امیرالمؤمنین على- علیهالسلام- ظهور یافت.
و براى خدا «اسماى حسنى» وجود دارد که نام حسن و حسین- علیهماالسلام- از آن اسماء مشتق است.
و از اسم «فاطر» او، نام زهراى اطهر، فاطمه اشتقاق پیدا کرد پس وقتى که آن انوار را آفرید، اینها را در میثاق قرار داد، پس در طرف راست عرش جا گرفتند.
و خدا فرشتگان را از نور آفرید پس وقتى که فرشتگان به این انوار نظر کردند، امر و شأن اینها را بزرگ شمردند و تسبیح را (از آنها) فراگرفتند و این مطابق با گفتهى فرشتگان است که در قرآن آمده است: به حقیقت ما (در انتظار اوامر الهى در تدبیر عالم) صف کشیده ایم.
و به راستى ما تسبیح کننده ایم، و آن هنگام که آدم- علیه السلام- را آفرید آدم به سوى این انوار از طرف راست عرش با دقت نظر نموده عرض کرد: اى صاحب اختیار من! آنان کیستند؟
خداى متعال در پاسخ فرمود: اى آدم! آنها برگزیدگان من و خواص من هستند، اینها را از نور عظمت و بزرگى ام آفریده ام و از اسمهاى خودم اسمى را براى اینها برگرفتم، پس عرض کرد: اى پروردگارم! به حقى که تو بر اینها دارى اسمهاى اینها را به من بیاموز، پس خداى متعال فرمود: اى آدم! این اسمها نزد تو امانت باشد (که) سرّ و رازى از راز من است. غیر تو نباید بر آن آگاه شود جز به اذن من، عرض کرد: پروردگارم قبول کردم.
خداوند پس از گرفتن این پیمان، اسمهاى آنها را به آدم- علیهالسلام- تعلیم داد. و به فرشتگان عرضه کرد، هیچ کدام به آنها عالم نبودند، پس در پاسخ قول خداى متعال که فرمود: مرا از نامهاى اینها خبر دهید اگر راست مى گویید، عرض کردند: منزهى تو! براى ما علمى نیست جز آنچه به ما آموخته اى.
همانا تو عالم و داراى حکمتى. (آنگاه خداوند) فرمود: اى آدم! فرشتگان را به اسمهاى آن انوار خبر ده، پس وقتى که اینها را به اسماء خبر داد، فرشتگان دانستند که این مطلب (در نزد آدم) به امانت گذاشته شده و آدم به سبب آگاهى از آن، فضیلت و برترى یافته است. سپس امر به سجدهى آدم- علیهالسلام- شدند؛ زیرا که سجده ى ملائکه، فضیلتى براى آدم و عبادت براى خداى متعال بود. چون که سجده ملائکه، سزاوار آدم بود» (1)
حضرت زهرا سلام اللَّه علیه و اهلبیت علت آفرینش هستى
رسول خدا فرمود: هنگامى که خداى تعالى حضرت آدم ابوالبشر را آفرید و از روح خود در او بدمید، آدم به جانب راست عرش نظر افکند، آنجا پنج شبح غرقه در نور به حال سجده و رکوع مشاهده کرد، عرض کرد: خدایا قبل از آفریدن من، کسى را از خاک خلق کرده اى؟ خطاب آمد: نه، نیافریده ام.عرض کرد: پس این پنج شبح که آنها را در هیئت و صورت همانند خود مىبینم چه کسانى هستند؟
خداى تعالى فرمود: این پنج تن از نسل تو هستند، اگر آنها نبودند، ترا نمى آفریدم، نامهاى آنان را از اسامى خود مشتق کرده ام (و من خود آنان را نامگذارى کرده ام)، اگر این پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را مى آفریدم و نه عرش و کرسى را، نه آسمان و زمین را خلق مى کردم و نه فرشتگان و انس و جن را.
منم محمود و این محمد است، منم عالى و این على است، منم فاطر و این فاطمه است، منم احسان و این حسن است، و منم محسن و این حسین است. به عزتم سوگند، هر بشرى اگر به مقدار ذرهى بسیار کوچکى کینه و دشمنى هر یک از آنان را در دل داشته باشد، او را در آتش دوزخ مى افکنم... یا آدم، این پنج تن، برگزیدگان من هستند و نجات و هلاک هرکس وابسته به حب و بغضى است که نسبت به آنان دارد. یا آدم، هر وقت از من حاجتى مى خواهى، به آنان توسل کن.
ابوهریره مى گوید، پیامبر اکرم در ادامه ى سخن فرمود: ما پنج تن کشتى نجاتیم، هرکس با ما باشد، نجات یابد، و هرکس که از ما روگردان شود هلاک گردد. پس هرکس حاجتى از خدا مى خواهد پس به وسیله ى ما اهلبیت از حضرت حق تبارک و تعالى مسئلت نماید».
حقیقت آنست که پنج تن مقدّس رمز خلقتند:
یا أحمَدُ! لَو لاکَ لَما خَلَقتُ الأفلاکَ، وَ لَو لا عَلِىُّ لَما خَلَقتُکَ، وَ لَو لا فاطِمَةُ لَماخَلقُتُکما. (2)
اى احمد! اگر تو نبودى آسمان و زمین نمى آفریدم و اگر على نبود تو را نمى آفریدم و اگر فاطمه نبود شما را نمى آفریدم (یعنى شمایان رمز خلقتید).
و فاطمه حوریّه اى بود که چند صباحى لباس آدمیان در بر نمود: (3)
1- تفسیر فرات، ص 11، ط نجف.
2- میرجهانى: (ال) جُنّة العاصمة، ص 148 (به نقل از کشف الآلى صالح بن عبدالوهّاب بن عرندس) (و) مرندى: ملتقى البحرین، ص 14 (و) مستنبط: القطره ج 1: ص 164 (و) قمى: سفینةالبحار، ماده «خلق» (و) نمازى: مستدرک سفینةالبحار، ج 3: ص 334 (حدیث قدسى)
شاید در نظر نخست این روایت احتیاج به تأمّل داشته باشد؛ امّا با اندکى دقّت، لطافت تعبیر به کار رفته در آن اشکار مىگردد.
همچنانکه مىدانید کنیهى حضرت زهرا (علیهاالسّلام) «امّابیها» است. در سبب مکّنا شدن حضرتش به این کنیه با مدد از روایتى که از امام باقر (علیهالسّلام)نقل شده است- و ما آن را در سطور بالا ذکر نمودیم- که حضرت فرمودند ریشه درخت نبوّت زهراى اطهر است و یا روایتى که ذهبى در کتاب میزان الاعتدال (ج 1:ص 234) از رسول خدا نقل مىکند که حضرت مىفرمایند: «أنَا شَجَرَةٌ، وَ فاطِمَةُ أصلُها،وَ عَلِىُّ لِقاحهُا، وَ الحَسَنُ وَ الحُسَینُ ثَمَرُها» (یعنى من درخت، فاطمه ریشه آن، على لقاح آن، و حسن و حسین میوهى آن هستند) آشکار مىگردد که خلقت پیامبر، على، حسن و حسین (علیهمالسّلام) در عالم انوار بسته به خلقت حضرت زهرا (علیهاالسّلام) بوده است. فَافهَم فَإنَّهُ دَقِیقٌ جِدّاً.
3- خطیب بغدادى: تاریخ بغداد، ج 5: ص 86.
منبع:شفیه محشر
بسیجی باید صبر کند، پاک کند و پاک بماند
به گزارش مشرق، استاد حسن رحیم پور ازغدی در سالگرد قبول قطعنامه 598، سلسله مقالاتی را با عنوان "محاجه ای برای امروز" در سال 1371 در روزنامه کیهان منتشر کرده بود، که به جهت قلم زیبا و احساسی ایشان، در پاسداشت هفته بسیج، مشرق اقدام به باز نشر آن مقالات نموده است که متن آن را از نظر می گذرانید:
بسیجی پیر تارک الدنیا، امامی که سینهاش گنجایش یک جهان را داشت و هیچوقت به تنگ نمیآمد و جز ارادههای منقح و آبدیده را اعمال نمیکرد و وقتی اعمال میکرد، زود به ستوه نمیآمد و آمادگی داشت یکتنه علیرغم دنیا بایستد، تمامی این صفات را به درجات به همه بسیجیها تزریق کرد و رفت. او بسیجی را در حوزه و دانشگاه، در کارخانه و روستا، در بازار و مزرعه، پرداخت و به او دغدغه "اصلاح "، اصلاح خویش و دیگران را ارزانی داشت.
این است که بسیجی، در هر سطح و صنف و موقعیتی که باشد نمیتواند نظاره کند و کاری نکند، تن نمیدهد، ساکت نمیماند، کوتاه نمیآید، مفاسد فرهنگی را در سطح رسانههای فرهنگی دولتی و خصوصی برنمیتابد، مظالم اقتصادی را در سطح نهادهای اجتماعی در بخش دولتی و خصوصی برنمیتابد، زبان او سرخ است، دل او که از غمهای خصوصی خویش خالی است، از دردهای اجتماعی، قاچقاچ است، مزه خون خویش را چشیده است، محروم بوده است و محروم خواهد ماند. نه آنکه به او رسیدگی نشده باشد و یا راه بالا رفتن از نردبانهای جامعه را بلد نباشد، بلکه ورع و عفت نفس او، گذشتهای بیسروصدای او، او را به دست خویش و به رضای خود او محروم میدارد.
"محرومیت اختیاری"، مقطعی از "موت اختیاری" است. اینجا امکانات تعیش (حتی عیش حلال و توجیه شونده) با دست پس میزند تا استحقاق ورود به دار رضوان را بیابد، چه میداند، هر چه شکم خالیتر، روح لطیفتر و هر چه روح لطیفتر، قدرت ادراک حقایق عالم فزونتر است و راه دراز بشر بهسوی خدا را سبکباراناند که میروند.
بسیجی میداند که منحصراً ایران است که از سطح "بیت رهبری"اش، خصلتهای بسیجی، حضور دارد و نهاد ریاستجمهوریاش نیز یکی از پایگاههای مقاومت بسیج است و مجلسش، سنگر یک گردان بسیجی؛ و نیز میداند که با مراقبت از پایین و مقاومت در برابر مفاسد فرهنگی و اقتصادی، (اگر شد از راه قانونیاش اگر نشد، با همان شیوه بسیجیاش) و با اطاعت مؤمنانه از رهبری (که چیزی فراتر از اطاعت نظامی است)، سهم اصلی را در صیانت از خطوط اصلی تعالیم امام بسیجیان عالم به عهده دارد.
صدای بسیجی، لهجه ابوذری خود را نباید از دست دهد اما این صدا، هر چه آسمانیتر، پذیرفتنیتر؛ زیرا ابوذر نه یک گرسنه شورشی بلکه یک موحد اخلاقی بود که فریادی اگر میزد، بهقصد قربت بود و لا غیر و فریاد ابوذر، محصول نماز ابوذر بود نه کینه ابوذر.
و بسیجی نیز اگر فریاد میزند (که تکلیف دارد بزند) باید این فریاد، بوی عطر گل محمدی بدهد، نه بوی عفونت کینههای مادی و خواستههای مادیتر؛ و هرکسی بخواهد بسیجی خنثی و تماشاچی و سرباز صفر، بار بیاید و نسبت بهخوبی و بدی، بیتفاوت و ساکت ماند، درواقع مرگ بسیج را خواسته است. شور موضعگیری (نه عقدههای بند بازانه و گروهکی) باید در دل بسیجی، بیدار بماند و درست هدایت شود و تا این نیروی اجتماعی برتر که به اذن الله، در زیر آتش تانکها و خمپاره 120، ایجاد شد، نه خاموش شود نه هدر رود و نه منحرف شود.
به بسیجی، درجه میدهند، بدهند، ابتکار خوبی است؛ اما هیهات که این درجات اعتباری جای درجات حقیقی را بگیرد. درجه شما، همان نماز شبها و حنابندان و سجدههای طولانی شما بود. درجه شما، همان اقدامهای داوطلبانه و ابتکاری شما در راهکار عملیات بود، درجه شما، همان ابتهاجی بود که موقع درگیری با دشمنان خدا و رسول (ص) به شما دست میداد. همان بوسهای بود که آقای ما و شما، به بازوانتان میزد، همان زخمها که از آن خون میرفت و انرژی ازدسترفتهاش را با ذکر، جبران میکردید، همان لبخندهای معنیدار که با دست و پای قطعشده، پشت خاکریز در حال سقوط میزدید، درجات شما پسازاین است. بگذارید این چند روز دیگر نیز بگذرد.
ای محارم فاطمه زهرا (س)، درجه خود را از پیامبر کریمالنفس خدای و از آقای شهیدان تاریخ خواهید گرفت؛ اما تا آن صبح مقدس بدمد، شما پاک بمانید. این چند سال دیگر که تا پایان دوران امتحان من و شما مانده است، صبر کنید و پاککنید و پاک بمانید. به همان پاکیزگی شبهای حمله، طیبوطاهر بمانید.
برادران، نان عشقتان را مخورید. گرسنگی بخورید اما نان عشقتان را مخورید، محروم بمانید، درد بکشید رنج ببرید اما نان عشقتان را مخورید.
آن دردهای مقدس که در بدن دارید، آن پارهآهنها و ترکشها که در عضلاتتان، مقیم شده است، آن ایدههای الهی که در سینه داشتید، آن اشکهای شور محبت که نمکش از بهشت میرسید، آن رکوعهای یکساعته که کبوتران را به هوس میانداخت تا بر پشتتان لانه بسازند، آن ایثارهای شبانه که احساس مالکیت را در شما زایل کرده بود، آنها را پاس بدارید که در تمام این عالم، اگر چیزی و به زندگی کردن میارزد، همانهاست. باقی هر چه هست، فساد است و آلودگی.
آری، پاکیزه بمانید. گوهر گمنامی را از دست مگذارید، بینام بمانید ولی نان عشقتان را نخورید؛ چه ... دنیا نمیماند و ذات میرا با ذات مانا فرق دارد.
ماهنامه درآسمان معرفت (دومین شماره ماهنامه سبک زندگی اسلامی ویژه محرم93)روستای نیاک لاریجان آمل