ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
بررسی علت نامگذاری سالها در گفتوگو با مشاور عالی رهبر انقلاب
|گفتوگو با دکتر غلامعلی حدادعادل، مشاور عالی رهبر انقلاب و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره دلایل و مؤلفههای انتخاب نام سال توسط آیتاللهالعظمی خامنهای|
به نظر شما چرا عالیترین مقام نظام اسلامی نامگذاری سالها را پی میگیرند؟
نوروز لحظهای عزیز برای ایرانیها است. همهی مردم ما با هر سلیقهای تحویل سال و نوروز را مهم میدانند. در تاریخ ایران همیشه بالاترین مقامات کشور هم نوروز را جشن میگرفتهاند. در انقلاب اسلامی نیز نوروز با پیام رهبری نظام آغاز میشود؛ چه در زمان حضرت امام رحمهالله و چه امروز در دوران رهبری آقا. ایشان بیشتر سالها را با یک نامی مشخص کردهاند که به نظر میرسد فلسفهی این کار جلب توجه مردم به یک ارزش و همینطور در نقطهی مقابل آن به یک مشکل است. بر این اساس رهبری با اطلاعات و گزارشهایی که از سراسر کشور دریافت میکنند، مطالعات و تجربهای که دارند، درک و دریافتی که از معارف اسلامی و قرآنی و مفاهیم انسانی دارند و نیز اشرافی که به مسائل کشور دارند، هر سال ملت را به یک موضوع توجه میدهند.
یعنی آیا جنس نام سال، جنس فرهنگ عمومی است؟
دقیقاً چنین است. در واقع از میان همهی ارزشها و جهتگیریهای مطلوب، رهبری یک ارزش را برجسته میکنند و در صدر قرار میدهند و توجه همگان را به آن جلب میکنند. این در واقع نوعی اعتلای فرهنگ عمومی جامعه است که از وظایف رهبری است. همانطور که میدانیم، در جامعهی ما اشکال کم نیست. البته محاسن بسیاری هم وجود دارد. مردم ما حسنهای بسیاری دارند و جامعهی ما عیبهایی هم دارد. رهبری همیشه معتقدند باید در کنار حسنها، عیبها را هم گفت؛ همینطور که برعکس آن را هم تأکید میکنند و کسانی را که فقط عیبجویی میکنند و چشم بر محاسن میبندند، سرزنش میکنند.
انتخاب نام سال قبل از اینکه بخواهد یک وظیفهی اجرایی مشخصی روی دوش دولت و دستگاهها بگذارد، یک پدیدهی اجتماعی است. یعنی جنس این کار بیش از آن که دولتی باشد، اجتماعی است و به همین دلیل همه نسبت به آن وظیفه دارند.
رهبری برای بیان عیبها از نقطهی مقابل آنها استفاده میکنند و آن حسنی را که توجه به آن میتواند عیبها را برطرف کند، نام سال قرار میدهند. مثلاً در جامعه بیانضباطی اجتماعی وجود داشته و ایشان روی انضباط اجتماعی تأکید میکنند. یا وقتی بخواهند با تنبلی مقابله کنند، همت مضاعف را برمیگزینند. یا وقتی بخواهند اعتماد به نفس را تقویت کنند، صحبت از نوآوری و شکوفایی میکنند. وقتی میخواهند به پرکاری و عشق به کار تأکید کنند، وجدان کار را اعلام میکنند. یا مثلاً ارزشهایی مانند رفتار علوی، نهضت حسینی و امثال اینها را که اثرگذار بوده است.
دو نظریهی انتقادی دربارهی نام سال وجود دارد. نخست اینکه نامگذاری سال وقتی اعلام میشود که از نظر اجرایی دستگاهها برنامهریزی کردهاند و بودجه را بستهاند. به همین دلیل آن نام سال در ساختار نظام وارد نمیشود. یک عده هم میگویند این نام سال تنها حالت شعاری دارد.
اهمیت نامگذاری سال به این است که کسی از آن مطلع نباشد و اعلام یکجا و یکبارهاش موضوعیت دارد. یعنی اگر از سه ماه مانده به پایان سال مسئولان کشور بدانند که قرار است نام سال آینده چه باشد، دیگر این شکل اعلام از ببن میرود و لطف و بدیع بودن آن زایل میشود؛ مثل بقیهی حرفها. مگر در بقیهی سال صحبت از ارزشها نمیشود؟ این هم میشود یکی از آنها. این است که نباید انتظار داشت که از قبل همه بدانند امسال سال چه خواهد بود. یعنی کتمان این موضوع قابل فهم است. من یک بار خدمت آقا عرض کردم که خوب است شما به بعضیها بگویید تا لااقل برنامهریزی کنند. ایشان خیلی از این پیشنهاد استقبال نکردند. رهبری بیشتر میخواهند این موضوع در اذهان تثبیت شود و جزء فرهنگ عمومی جامعه شود و برای آینده ذخیره شود.
بنابراین بیشتر وظیفهی دستگاهها توضیح شعار سال و نام سال و تبلیغ آن و جلب توجه به سوی آن است. مقصود این نیست که حالا یک اقدامات پر خرجی صورت بگیرد و مثلاً دهها میلیون تومان خرج کنند و همایش برگزار کنند و در یک حلقههای بستهای مقالات بخوانند تا خروجی آن یک کار محدود شود. نام سال بیشتر برای این است که جامعه و بهویژه جوانان در فضای یک شعار و یک نام تربیت شوند. هر کسی که دلش به حال کشور میسوزد و میخواهد این کشور بهتر پیشرفت و رشد کند، وظیفه دارد که آن نام و آن شعار را توضیح دهد. در واقع تمرکز ملی روی یک مفهوم مثل نام سال باعث میشود که آن مفهوم عمیقتر در اذهان مردم جای بگیرد.
نکتهی مهم این است که رهبری وقتی هر سال یک شعاری را مطرح میکنند، به این معنی نیست که شعار سال قبل تاریخ مصرفش تمام شده است؛ خشت روی خشت گذاشته میشود تا بنای اخلاق عمومی ساخته شود.
یعنی شما مخاطب اصلی را تودهی مردم میدانید؟
بله. من یادم هست سالی که آقا آن را سال نوآوری و شکوفایی نامیدند، بعد از عید در اولین جلسهی شورای عالی انقلاب فرهنگی موضوع مطرح شد و همه خیلی خوشحال بودند و استقبال کردند و بر اهمیت این سال تأکید کردند. صحبت از این شد که حالا دستگاهها چه وظایفی دارند. یکی از اعضای شورا پیشنهاد کرد که ما یک دبیرخانهای در کنار دبیرخانهی شورای عالی انقلاب فرهنگی یا در دل دبیرخانهی موجود برای این شعار تشکیل دهیم و از همهی دستگاهها بخواهیم که تا فلان تاریخ همهی نمونههای نوآوری و اسناد نوآوری خود را برای ما برسانند. بنده مخالفت کردم و گفتم از این کارها هیچ خروجی مفیدی درنمیآید. فرض کنید یک ادارهای هم یک وانت اوراق برای شما فرستاد و اسمش را گذاشتند نوآوری. شما چهکار میکنید؟ آنجا گفتم که بنده معتقدم غرض رهبری این نیست که از این نوع کارهای اداری صورت بگیرد، بلکه غرض این است که تمام دستگاههایی که با عموم مردم سر و کار دارند، حقیقتِ این موضوع را تشریح کنند و ضرورتش را بیان کنند و نیاز کشور را توضیح دهند و آثار زیانبار فقدان آن را بیان کنند.
رسانههایی که در کشور با تودهی مردم سر و کار دارند، (به معنی عام رسانه) چند دستگاه هستند. اول از همه صداوسیما، بعد مطبوعات، بعد کتاب، بعد فضای مجازی، بعد آموزش و پرورش که میتواند در هر سطحی این نام سال را توسعه دهد؛ مثلاً موضوع انشا شود و معلمها ذهن دانشآموزان را برانگیزانند و قلمشان را به حرکت درآورند. روحانیت و خصوصاً اهل منبر و وعاظ، همچنین شعرا، نمایشنامهنویسها، فیلمسازها، همه و همه ببینید چه طیف وسیعی مخاطب دارند.
تمام کسانی که با مردم سر و کار دارند و پنجرهشان رو به مردم باز میشود و کار نرمافزاری از جنس فرهنگی میکنند، وظیفه دارند متناسب با نوع کاری که میکنند، نام سال را برای تودهی مردم پرورش و بسط بدهند و نتایج آن را بیان کنند تا در واقع از جنبههای منفی و مخالف ارزشی که مطرحشده، رسوبزدایی کنند و کاری کنند که خودِ این ارزش نهادینه شود. بنابراین انتخاب نام سال قبل از اینکه بخواهد یک وظیفهی اجرایی مشخصی روی دوش دولت و دستگاهها بگذارد، یک پدیدهی اجتماعی است. یعنی جنس این کار بیش از آن که دولتی باشد، اجتماعی است و به همین دلیل همه نسبت به آن وظیفه دارند.
با این اوصاف، بیشتر تمرکز انتخاب نام سالها ارتقای فرهنگ عمومی است. به نظر شما دلیل امر چیست؟
به نظر بنده وظیفهی اول رهبر انقلاب اسلامی، وظیفهی معنوی و فرهنگی است. همینطور که خود پیامبر گرامی اسلام فرمودهاند: «إنّما بُعِثتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الأخلاقِ»، یعنی فرق جایگاه رهبری با جایگاه دیگر مسئولان نظام جمهوری اسلامی این است که وزن جنبهی فرهنگی در جایگاه رهبری بیشتر از وزن دیگر جنبهها است. البته رهبری طبق قانون اساسی وظایف و اختیارات متعددی بر عهده دارد، ولی شأن اول رهبری این است که فرهنگ را که در جامعهی ما فرهنگ دینی و انسانی و اخلاقی است، گسترش دهند و عمیقتر کنند و در واقع از طریق «آدم نو» «عالم نو» بسازند: «آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی»
رهبری برای بیان عیبها از نقطهی مقابل آنها استفاده میکنند و آن حسنی را که توجه به آن میتواند عیبها را برطرف کند، نام سال قرار میدهند. مثلاً در جامعه بیانضباطی اجتماعی وجود داشته و ایشان روی انضباط اجتماعی تأکید میکنند.
اینکه از نام سال به عنوان شعار یاد کنیم، آیا به اهمیت آن آسیب نمیزند؟
بالاخره شعار هم بد نیست. همین شعار «استقلال» که اول انقلاب میدادیم، مگر اثر نکرده است؟ همین غیرتی که در مردم در مسائل هستهای در حال حاضر وجود دارد، از نتایج شعار استقلال است که اول انقلاب دادیم و هنوز هم میدهیم. این کار درستی است و اثر هم دارد. نکتهی مهم این است که رهبری وقتی هر سال یک شعاری را مطرح میکنند، به این معنی نیست که شعار سال قبل تاریخ مصرفش تمام شده است؛ خشت روی خشت گذاشته میشود تا بنای اخلاق عمومی ساخته شود.
اخیراً در مجمع تشخیص مصلحت نظام، سیاستهای کلی اجتماعی در دستور کار کمیسیون فرهنگی-اجتماعی مجمع قرار گرفت. بنده پیشنهاد کردم که دبیرخانهی مجمع نامهای سال را که رهبری در چند سال گذشته مطرح کردهاند، بررسی کند و از نامهای مربوط به مسائل اجتماعی در تدوین سیاستهای کلی استفاده کند. یعنی سیاستهای کلی را گرایش بدهد و از جمله به سوی آنچه رهبری از طریق نامگذاری سال از جامعه خواستهاند. از این پیشنهاد استقبال شد و قرار شد این کار انجام شود. به نظر بنده جای این بحث در مجمع است، چون تدوین سیاستهای کلی نظام پس از مشورت با مجمع تشخیص با رهبری است.
رهبر انقلاب چه عناصر و مؤلفههایی را در انتخاب نام سال لحاظ میکنند؟
در واقع نوعی جمعبندی مجموع عوامل است؛ از جمله آسیبهایی اجتماعی که باید برطرف گردد. جوانههای نویی که در جامعه روییده است. گاهی نیز ممکن است شرایط بینالمللی یا اقتضائات داخلی هم اثرگذار باشد.