شرح دو حدیث از امام موسی کاظم از زبان آیت الله مجتبی تهرانی
چگونه بدون مال غنی شویم؟
در باب غنا این طور است که دو نوع غنا داریم؛ یک، غنای بالمال، دو، غنای عن المال.
برای ورود:
قدیمی ترین مسجد جامع تهران، بیش از ۷۰۰ سال عمر دارد و امام جماعت آن آیت
الله حاج آقا مجتبی تهرانی، از حدود40 سال پیش تاکنون به این مهم پرداخته
است. وی معمولاً نماز ظهر، عصر و مراسم مذهبی را در این مسجد بجا می آورد.
سیره ایشان این گونه است که بین نماز به بیان و ترجمه و شرح کوتاهی از یک
روایت می پردازد، اما این روزها هوای مسجد جامع گرفته است، چرا که پیر
همراه خود را در آغوش محراب نمی بیند و استاد اخلاق و امام جماعت مسجد در
بستر بیماری است. «مقام معظم رهبری» یک ساعتی در بیمارستان به ملاقات او
رفته است و برای سلامتی او حدیث کسا و حمد شفا خوانده است. آقا مجتبی به
یکی از نزدیکانش گفته است به مردم بگویید از طرف من به فقرا صدقه دهند. آیت
الله جاودان و جمعی از شاگردان آیت الله تهرانی برای شفایش ختم صلوات و
مراسم دعا برگزار کرده اند تا به یاری خدا باز هم شاهد حضور این شاگرد امام
و عالم بزرگ تهران در کرسی درس اخلاق چهارشنبه های مدرسه نور باشند. برای
سلامتی اش دعا کنیم.
حدیث اول:
روی عن موسی بن
جعفر (علیه السلام) قال: «من اراد الغنی بالامال و راحه القلب من الحسد و
السلامه فی الدین فلیتضرع الی الله فی مسالته بان یکم لعقله» (بحارالانوار
۱: ۱۳۹)
روایتی از موسی بن جعفر (صلوات الله علیه) منقول است که حضرت فرمودند:
هرکس
بخواهد غنی شود، اما بدون مال. در باب غنا این طور است که دو نوع غنا
داریم؛ یک، غنای بالمال، دو، غنای عن المال. که در مورد دومی اینجا جایش
نیست و آنچه مردم دنبالش هستند، غنای بالمال است. یعنی چه؟ یعنی می خواهند
با پول، برای خودشان آرامش روانی درست کنند. خیال می کنند هرچه پول افزوده
شود، آرامش روانی برای شان پیدا می شود و حال اینکه اشتباه می کنند.
اتفاقاً یک غنای عن المال داریم، یعنی روح، احساس بی نیازی می کند. چون
غنا، بی نیازی است. مردم دنبال این هستند که با پول، خودشان را بی نیاز
کنند و حال اینکه اشتباه می کنند. بی نیازی امری روانی است.
در غنای عن
المال انسان از نظر روانی احساس می کند که به پول احتیاج ندارد، اما در
غنای بالمال انسان خیال می کند هرچه پولش زیادتر شود، این احساس در درونش
پیدا می شود که دیگر احتیاج به پول ندارم، خیال می کند که هر چه بیشتر پول
روی هم بگذارد، بیشتر احساس بی نیازی می کند.
حضرت(ع) می فرمایند: اول؛ اگر کسی بخواهد احساس بی نیازی کند، اما نه بر اثر مال؛
دوم؛
«و راحه القلب من الحسد» و دلش از بیماری کشنده حسد آسوده شود، چون حسد
یکی از بیماری های روانی است و همین آدم را بیچاره می کند و حسد انسان را
رنج می دهد و او را تا سرحد مرگ می برد.
سوم؛ «و السلامه فی الدین »، و
اگر کسی بخواهد دینش را هم حفظ کند و سالم بماند؛ این را خوب دقت کنید که
روایت سه مورد را می گوید که: غنای بدون پول، راحتی دل از بیماری کشنده
حسد، سلامت در دین. اگر کسی این سه را می خواهد، «فلیتضرع الی الله فی
مسالته بان یکم لعقله»، باید در خواسته ای که از خدا دارد تضرع کند، نه فقط
دعا کند، بلکه تضرع کند چون تضرع بالاتر از دعا است. تضرع یعنی خواسته ای
که همراه با ناله و سوزش دل باشد، لذا می گویند: تضرع همیشه با زاری همراه
است. «فلیتضرع الی الله فی مسالته »، در خواسته اش تضرع کند، چه بخواهد در
سوالش؟ «بان یکم لعقله»، از خدا بخواهد به او عقل بدهد. می فهمی یعنی چه؟
بخواهد خدا عقلش را کامل کند. معلوم می شود منشأ هر سه موردی که آقا
فرمودند جهل و نفهمی و بی شعوری است. کسی که دنبال پول می رود تا خودش را
بی نیاز کند، بی شعور است. کسی که حسد می ورزد، بی شعور است. عقلش کم است.
کسی که ضربه به دینش می زند، آن هم از نظر عقلی کم دارد.
دین ما دین
شعور است. هرچه سطح شعور بالاتر برود، از نظر دینی و همه این جهات، این ها
هم همه بالا می روند. حتی در بهشت، مقامات بهشتی بر محور عقل و شعور است.
هرچه معرفت و شعور بالاتر، درجه اش در بهشت بالاتر. در روایتی است که: یک
رکعت نماز آدم با معرفت پیش خدا بیشتر از هزار رکعت نماز انسان بی معرفت
ارزش دارد.
(۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱)
حدیث دوم:
روی
عن موسی بن جعفر (علیهماالسلام) قال: «... یا هشام قال رسول الله (صلی
الله علیه وآله وسلم) اذا رایتم المومن صموتاً فادنوا منه فانه یلقی الحکمه
و المومن قلیل الکلام کثیر العمل و المنافق کثیر الکلام قلیل العمل»
(بحارالانوار ۷۵: ۳۱۲)
روایت از موسی بن جعفر (صلوات الله علیه) منقول
است که حضرت خطاب به هشام بن حکم که از اصحاب ایشان است، فرموده اند:
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند:
آنگاه که مشاهده کردید
مومن سخن نمی گوید، نزدیک او بروید؛ « اذا رایتم المومن صموتاً فادنوا
منه»؛ چون اگر او سخن بگوید، حقیقت را آشکار می کند و حکمت می آموزد؛ «فانه
یلقی الحکمه » حکمت، همان حقیقت است.
حضرت در ادامه فرمودند: «و
المومن قلیل الکلام کثیر العمل». مومن کم سخن می گوید و زیاد عمل می کند.
مراد حضرت این است که سخن خوب را کم می گوید ولی عمل خوب را زیاد انجام می
دهد. مومن کم حرف است، ولی از نظر عمل، نه! خیلی اعمال نیک انجام می دهد.
درست
در مقابل مومن، منافق است. حضرت(ع) می فرمایند: «و المنافق کثیر الکلام
قلیل العمل». منافق پرحرف است. به تعبیر ما پشت هم انداز است. ولی از طرف
دیگر اهل عمل نیک نیست. عمل نیکش بسیار کم است. حضرت این دو را با هم
مقایسه می کند.
بنابراین، انسان مومن سخنان و گفتارش را جزو اعمال و
کردارش می داند. این ها را بی حساب و کتاب نمی داند. تمام این ها جزو اعمال
انسان محسوب می شود و ثبت و ضبط می گردد. به همین علت است که به تعبیر
حضرت، مومن «صموت» است، غالباً ساکت است، حرف نمی زند. چون حرفش را از
اعمالش می داند و در مقابل عمل نیک را بسیار انجام می دهد، چون عمل نیک،
نجات بخش انسان است.
(۱۱ دی ۹۰ ، ۷ صفر ۱۴۳۳)