نکتهى سوم، درسى است که ما امروز میگیریم. جوانهاى عزیز ما آن روز را ندیدند؛ نمیدانند آن روز چه خبر بود. آنهائى که درک کردند، میدانند؛ آن روز ایستادگى در مقابل قدرت ظاهرىِ پر کبکبه و دبدبهى رژیم طاغوت، کار آسانى به نظر نمىآمد. اگر به خیلى از این مصلحتاندیشانِ اسیر ظواهر گفته میشد که ملت ایران - به نمونهى مردم قم - میخواهند در مقابل نظام طاغوت پهلوى بایستند و آن را از بین ببرند، پوزخند میزدند؛ میگفتند مگر میشود؟ اما شد. آن چیزى که به نظر محال مىآمد، هم ممکن شد، هم محقق شد، هم ماندگار شد. این، درس است.
امروز هم ملت ایران آرمانهائى دارد، داعیههائى دارد، حرفهاى بزرگى دارد؛ هم براى کشور خودش، هم براى دنیاى اسلام، هم براى عالم بشریت. در مقابل ملت ایران هم گرگهاى گرسنه، سبعهاى افسارگسیخته، این کمپانىهاى زر و زور، این مجموعههاى دنیاطلبِ دنیاپرست صف کشیدهاند؛ اسلحه میسازند، اسلحه صادر میکنند، جنگ مىافروزند، سازمان ملل را با میل و ارادهى خودشان میچرخانند؛ هر جا میخواهند، افراد نظامى میبرند؛ جنایت میکنند، از ظلم حمایت میکنند، از صهیونیستهاى غاصب حمایت میکنند؛ ظلم میکنند در جامعهى بشرى، با قدرت ظاهرى، با کبکبه و دبدبهى ظاهرى؛ از قبیل همانى که نمونهاش را در دوران طاغوت در ایران میدیدیم. امروز هم یک عدهاى میگویند: آقا مگر میشود در مقابل این صفِ بههمپیوستهى دشمنان مسلح به پول و زور و رسانه و اقتصاد و سیاست و همه چیز ایستاد؟ مگر میشود پیش برد؟ امروز هم همان حرف است. این یک تجربه است.
بله، این حرف ما نیست؛ این حرف قرآن است: اگر براى خدا پا در میدان گذاشتید و ایستادگى کردید، پیروزى قطعى است؛ «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا. سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا».(1) این فقط مربوط به ماجراى جنگ صدر اسلام نیست که «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار»؛ سنّت اللّه است.
بله، آن وقتى که ما حرف حساب خودمان را بلد نباشیم، ندانیم، یا بلد نباشیم بگوئیم و طرح کنیم، یا پاى آن حرف نایستیم، یا وسط راه با وسوسههاى شیطانى یا وسوسههاى نفس یا تنبلىها پا سست کنیم، مجاهدت به جائى نخواهد رسید؛ معلوم است. بحث بر سر آنجائى است که: «لینصرنّ اللّه من ینصره».(2) دیگر از این تأکید، بالاتر نمیشود. اگر نصرت خدا بکنیم - نصرت خدا با فکر کردن، اندوختن اندیشههاى ناب، مطرح کردن درست آن در عالم، پاى آن ایستادن، تدبیر براى پیشبرد آن به کار بردن، در مقابل خطرات آن سینه سپر کردن - «لینصرنّ اللّه»؛ خداى متعال حتماً و قطعاً نصرت خواهد کرد. معناى «لینصرنّ» این است؛ یعنى خدا حتماً و قطعاً نصرت میکند. «و من اصدق من اللّه قیلا»؛(3) از خدا راستگوتر کیست؟
ملت ایران اینها را در عمل تجربه هم کرده است. اگر شما ملت عزیز ما، شما جوانهاى خوشروحیه و پرتوان و عازم، در این راهى که دارید میروید، ایستادگى کنید، شک نکنید که در زمان خود، در زمان متناسب، تمام آمال و آرزوها و داعیهها و شعارهاى ملت ایران نه فقط نسبت به خود این کشور، بلکه نسبت به دنیاى اسلام و امت اسلامى و جامعهى بشرى تحقق پیدا خواهد کرد. هر کارى دورهاى دارد، زمانى دارد؛ در زمان متناسب خود، این آرزوها تحقق پیدا خواهد کرد. ملت ایران به آن نقطهاى که مورد نظر اوست، به دنبال آن حرکت کرده است، اهتمام ورزیده است، خواهد رسید؛ راهش مقاومت کردن است.
آن وقت چه اتفاقى مىافتد؟ مسیر تاریخ دنیا تغییر پیدا خواهد کرد؛ مسیر تاریخ عوض خواهد شد. امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است؛ مسیر سلطهگرى و سلطهپذیرى است؛ یک عده در دنیا سلطهگرند، یک عده در دنیا سلطهپذیرند. اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به آن نقطهى موعود برسید، آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینهى ظهور ولىّامر و ولىّعصر (ارواحنا له الفداء) آماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحلهى جدیدى خواهد شد. این بسته به عزم امروز من و شماست، این بسته به معرفت امروز من و شماست.
خداى متعال براى اینکه دلها را به تحقق وعدههاى آینده قرص کند، برخى از این وعدهها را در کوتاهمدت اجرا میکند. خداى متعال به مادر حضرت موسى وحى کرد: «فألقیه فى الیمّ». بعد فرمود: «انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین».(4) دو تا وعده داد: بچه را در دریا بینداز - نگران نباش - هم به تو برمیگردانیم، هم او را به مقام نبوت و ارسال میرسانیم. آن نبوت هم همان نبوتى بود که سالهاى متمادى - شاید چند قرن - بنىاسرائیل در انتظارش بودند. بعد که حضرت موسى در قصر فرعونى به آغوش مادر برگشت، خداى متعال میفرماید: «فرددناه الى امّه کى تقرّ عینها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد اللّه حقّ»؛(5) این وعدهى اوّلى را برایش تحقق دادیم، برگرداندیم تا بداند وعدهى خدا درست است؛ آن وعدهى دوم هم محقق خواهد شد.
خداى متعال با ملت ایران اینجورى رفتار کرده است؛ وعدههاى بسیارى را محقق کرده است، کارهاى بزرگى انجام گرفته است. جوانهاى عزیز! بدانید آن روز هیچ کس باور نمیکرد بشود نظام طاغوتىِ سلطنتى را تکان داد، چه برسد به این که انسان بخواهد آن را از بین ببرد. امروز شما مىبینید که نظام طاغوتى منفورترین نظامها در دنیاى اسلام است؛ از ایران که بکلى ازاله شد و - به قول معروف - به زبالهدانى تاریخ انداخته شد. آن روز اگر میگفتند که ممکن است ایران از زیر چنبرهى سلطهى آمریکا خارج شود، آنهائى که مسائل کشور را میدانستند، به طور قطع و یقین میگفتند چنین چیزى ممکن نیست. همهى امور کشور، همهى سیاستهاى کلان کشور در اختیار آمریکائىها بود؛ گاهى حتّى در جزئیات دخالت میکردند: چه کسى وزیر فلان وزارتخانه باشد، چه کسى نباشد؛ قیمت نفت این مقدار بالا برود یا نرود. با این تسلطى که آمریکائىها و در حاشیهى آمریکائىها بقیهى اراذل و اوباش جهانى بر کشور ما، بر ملت ما، بر منابع ما، بر آبروى ما داشتند، چه کسى باور میکرد که این از بین برود؟ امروز شما مىبینید در دنیا اگر یک ملت را بخواهند نام بیاورند که مستقل از سیاستهاى استکبارى آمریکا و امثال آمریکاست، اسم ایران را مىآورند. ملتهاى دیگر به ایران نگاه میکنند، هیجان پیدا میکنند از این ایستادگى، از این صراحت، از این شجاعت، از این استقامتى که ملت ایران به خرج دادند.
همهى دنیاى استکبار و دولتهاى مستکبر دست روى دست هم گذاشتند، بلکه ملت ایران را تحریم کنند؛ با این تحریم، ملت ایران را خسته کنند و به ستوه بیاورند. خودشان هم میگویند که ما خواستیم ملت را در مقابل نظام جمهورى اسلامى به ایستاگى وادار کنیم تا مسئولان نظام جمهورى اسلامى محاسباتشان عوض شود! این را حالا صریح میگویند. آن اوائل که ما تحلیل میکردیم، به این صراحت نمیگفتند؛ اما حالا میگویند. نتیجه این شده است که شما ملاحظه میکنید ملت ایران روزبهروز گرایشش به مبانى اسلام، به مبانى انقلاب، به ایستادگى، به این عزتى که خداى متعال به این کشور داده، بیشتر میشود؛ درست نقطهى مقابلِ آنچه که آنها خواستهاند، تحقق پیدا کرده است.
اینها درسهاى بزرگى است که خداى متعال به ما داده است؛ و یکى از این نقاط درس، همین نوزدهم دى است که شما قمىها افتخارش را دارید. البته قم فقط این افتخار را ندارد؛ افتخارهاى زیادى در تاریخ قم هست. در این نود سال، صد سال اخیر، چشمههاى جوشانِ گواراى زیادى از قم سرازیر شد. قمىها بودند که مرحوم حاج شیخ (رضوان اللّه علیه) را با آغوش باز پذیرائى کردند، او را آوردند و این حوزهى عظیم تشکیل شد. این تربیت الهى و غیر منتظَرى که در این حوزه انجام گرفت، از برکت همت مردم قم بود؛ حوزهاى که کسى مثل امام بزرگوار ما از این حوزه درآمد و این حادثهى عظیم دنیا - نباید گفت حادثهى عظیم این کشور - به وجود آمد. در قضایاى سال 42، در قضایاى سال 41، در قضایاى انقلاب، در قضایاى جنگ تحمیلى، قم یک چهرهى برجستهى بزرگى دارد که امیدواریم همیشه همین جور بماند.
یک نقطهى مهم - براى شما جوانان عزیز قمى عرض میکنم - در این حرکت این است که انسان با هوشیارى و زیرکى، حرکتهاى دشمن را تفرّس کند، زیر نظر بگیرد و هدفهاى دشمن را کشف کند؛ این خیلى مهم است. اگر شما در یک مبارزهى شخصى، در یک دفاع شخصى که در مقابل یک حریف قرار میگیرید، بتوانید حرکت او را پیشبینى کنید، هیچ ضربهاى نخواهید خورد. اگر حواستان پرت شد، غافل شدید، تمرکز را از دست دادید، به چیز دیگرى سرگرم شدید، نتوانستید پیشبینى کنید که او چه کار میخواهد بکند، حتماً ضربه میخورید. دشمن که نخوابیده؛ او بیدار است: «و انّ اخا الحرب الأرق و من نام لمینم عنه».(6) شما اگر حواست پرت شد، شما اگر از موقعیت خودت غافل شدى، دلیل این نمیشود که دشمنى هم که در مقابل توست، حواسش پرت شده باشد؛ او ممکن است حواسش جمع باشد، بزند. پس باید حواسها جمع باشد. اینکه ما این همه عرض میکنیم، توصیه میکنیم، تأکید میکنیم، هم به مسئولین، هم به مردم، که خودتان را به مسائل فرعى سرگرم نکنید، براى خاطر این است. اینکه به مطبوعات، به رسانهها، به روزنامهها، به پایگاههاى اینترنتى که امروز رواج پیدا کرده است، هى سفارش میکنیم که از وارد کردن حرفها و مطالب نادرست - که ذهن مردم را مشغول میکند - به فضاى ذهنى مردم پرهیز کنید، به خاطر این است.
یک ملت باید درست حواسش را جمع کند، بداند پا کجا میگذارد - تقواى جمعى یعنى همین - بداند چه کار میخواهد بکند، مراقب باشد که از کجا ضربه متوجه او میشود. در عمل فردى هم اگر ما تقوا داشته باشیم، اعمال خودمان را مراقبت خواهیم کرد، خودمان را مراقبت خواهیم کرد؛ جائى که پاى انسان میلغزد، انسان پا نمیگذارد؛ جائى که خوف سقوط هست، انسان مراقبت میکند. این چیزى است که لازم است.
امروز آنچه بنده تشخیص میدهم - که بررسى حرکات دشمن نشان میدهد - این است: با اینکه ما حدود پنج ماه به انتخابات داریم، ذهن دشمن متوجه انتخابات ماست. انتخاباتى که در خرداد آینده در پیش داریم، از نظر ما مهم است، از نظر دشمن هم مهم است؛ حواسش به آن انتخابات است. اگر میتوانستند کارى میکردند که اصلاً انتخابات انجام نگیرد، این کار را میکردند. خب، این کار براى آنها میسور نیست، مقدور نیست؛ مأیوسند از این که بتوانند این کار را انجام دهند. یک بار بعضىها تلاش کردند که انتخابات مجلس را عقب بیندازند؛ حتّى به ما گفتند اگر میشود، دو هفته عقب بیندازید. گفتیم نمیشود؛ انتخابات باید در همان روزِ خودش انجام بگیرد؛ یک روز هم نباید عقب بیفتد. نتوانستند، دستشان به جائى نرسید. آنها این را تجربه کردهاند، میدانند انتخابات عقبافتادنى نیست؛ لذا دنبال راههاى دیگرند.
یکى از هدفها این است که کارى کنند که انتخابات بدون حضور پرشور و همگانى مردم برگزار شود. این را از حالا همه بدانند: آن کسانى که ممکن است از سر دلسوزى، راجع به انتخابات یک توصیههاى عمومى بکنند که آقا انتخابات اینجورى باشد، آنجورى نباشد، حواسشان باشد به این مقصود دشمن کمک نکنند؛ مردم را از انتخابات مأیوس نکنند، هى نگویند انتخابات باید آزاد باشد. خب، معلوم است که انتخابات باید آزاد باشد. ما از اول انقلاب تا حالا سى و چند تا انتخابات داشتهایم؛ کدامش آزاد نبوده است؟ در کدام کشور دیگر، انتخابات از آنچه که در ایران میگذرد، آزادتر است؟ کجا صلاحیتها ملاحظه نمیشود، که اینجا روى این مسائل هى تکیه بکنند، هى تکیه بکنند، هى بگویند، هى تکرار کنند و یواش یواش این ذهنیت را به خیال خودشان در مردم به وجود بیاورند که خب، این انتخابات فایدهاى ندارد؟ این یکى از خواستههاى دشمن است. آن کسانى که در داخل، این حرفها را میزنند، ممکن است غفلت کنند. من میگویم غفلت نکنید، حواستان باشد، کار شما جدول مورد نظر دشمن را پر نکند؛ مقصود او را تکمیل و تتمیم نکند. این یکى از راههاى از شور و هیجان انداختنِ انتخابات است.
یک مسئلهى دیگر این است که به مردم گفته شود، تلقین شود که انتخابات سلامت لازم را ندارد. البته بنده هم تأکید میکنم که انتخابات باید سالم برگزار شود؛ منتها این، راه دارد. در جمهورى اسلامى، در قوانین ما، راههاى قانونىِ بسیار خوبى براى حفظ سلامت انتخابات پیشبینى شده است. البته کسانى بخواهند از طرق غیر قانونى عمل کنند، خب به ضرر کشور میکنند؛ کمااینکه در سال 88 از راههاى غیر قانونى وارد شدند، کشور را دچار هزینه کردند، براى مردم اسباب زحمت درست کردند، براى خودشان هم اسباب بدبختى و سرشکستگى در زمین و در ملأ اعلى شدند. راههاى قانونىِ خوبى وجود دارد. بله، بنده هم اصرار دارم که انتخابات باید با سلامت کامل، با رعایت امانتِ کامل انجام بگیرد. مسئولین دولتى و مسئولین غیر دولتى که در کار انتخابات دستاندرکارند و مسئول هستند، همه باید طبق قانون، با دقت کامل، با رعایت کمال تقوا و پاکدستى عمل کنند تا انتخابات سالمى پیش بیاید؛ و مطمئناً هم چنین خواهد شد.
یکى از راهها هم این است که سعى کنند در ایام انتخابات، سر مردم را به یک چیز دیگرى گرم کنند؛ یک حادثهاى پیش بیاورند، یک ماجرائى درست کنند؛ یک ماجراى سیاسى، یک ماجراى اقتصادى، یک ماجراى امنیتى. البته این هم جزو نقشههاى دشمن است، اما بنده مطمئنم که ملت ایران بسیار بصیرتر و باهوشتر از این است که با یک چنین ترفندهاى خصمانهى دشمنان یا عوامل دشمنان فریب بخورد؛ نه، انشاءاللّه انتخابات به اذناللّه، به حول و قوهى الهى، به فضل پروردگار، انتخابات خوب و پرشورى خواهد شد.
البته در باب انتخابات، بنده زیاد حرف دارم. اگر عمرى بود، در آینده راجع به انتخابات باز صحبت خواهم کرد. توصیهها، حرفها و نکاتى وجود دارد، اما حالا به همین اندازه اکتفاء میکنم. توجه داشته باشید؛ انتخابات یک حق است و یک وظیفه است. ما هر کداممان به عنوان یک فرد از افراد این ملت، هم حق داریم در انتخابات شرکت کنیم، هم وظیفه داریم. آن کسانى که به نظام جمهورى اسلامى معتقدند، قانون اساسى را قبول دارند، هم از این حق میخواهند استفاده کنند، هم این وظیفه را میخواهند انجام دهند. همه باید این وظیفه را انجام دهند. یکى وظیفهاش این است که بیاید صلاحیتهاى خودش را در معرض انتخاب مردم قرار دهد. هر کسى که در خود صلاحیتى احساس میکند و کار اجرائى بلد است، مىآید و خود را در معرض انتخاب مردم میگذارد. ادارهى مملکت و کار اجرائى، کار کوچکى نیست. کارهاى بزرگ و بارهاى سنگینى بر دوش مجریان سطوح بالاست. ممکن است کسانى که در سطوح دیگرى کار میکنند، ابعاد این سنگینى را هم بعضاً تشخیص ندهند که چقدر این بار سنگین است. آن کسانى که وارد میدان میشوند، باید کسانى باشند که در خود توانائىِ کشیدن این بار را بیابند؛ صلاحیتهائى را هم که در قانون اساسى است و شوراى محترم نگهبان بر روى آنها تکیه خواهد کرد، در خودشان ملاحظه کنند و واقعاً وابسته و دلبستهى به نظام و قانون اساسى باشند؛ بخواهند قانون اساسى را اجرا کنند؛ چون رئیس جمهور سوگند میخورد که قانون اساسى را اجرا کند؛ قسم دروغ که نمیشود خورد. کسانى که این را احساس میکنند، در آن میدان مىآیند؛ کسانى هم که نه، قصد ندارند در این صحنه حاضر شوند، در صحنهى انتخاب کردن و کمک به پرشور شدن انتخابات شرکت خواهند کرد.
من به شما عرض میکنم؛ با اعتمادى که ما به وعدهى الهى داریم - و وعدهى الهى حق است و صدق است - بدون تردید خداى متعال این ملت را، هم در این مرحله، هم در همهى مراحل آینده، بر دشمنانش پیروز خواهد کرد. خدا را شکر میکنیم که ما را دچار سوءظن به خودش نکرد؛ «الظّانّین باللّه ظنّ السّوء»؛(7) ما را از اینها قرار نداد. ما به وعدهى الهى حسن ظن داریم، به وعدهى الهى اعتماد داریم. از طرفى مىبینیم که خداى متعال وعدهى نصرت داده است، از طرفى هم انسان این مردم را مشاهده میکند؛ حضورشان، علاقهشان، همتشان، اخلاص این جوانها، پاکى این جوانها، پدر و مادرهاى مؤمن و علاقهمند در سطح کشور، در همهى قشرها، با همهى شکلها و ظواهر. انسان مشاهده میکند که این ملت، ملتى است که بحمداللّه در صحنه است.
از خداوند متعال درخواست میکنیم به شما مردم عزیز قم، به حوزهى علمیهى معظّم قم، رحمت و لطف و توفیق و عافیت خودش را نصیب بفرماید. روح مطهر امام بزرگوار ما را که این راه را به روى ما گشود، با اولیائش محشور کند. ارواح طیبهى شهیدان عزیز ما را که در این راه فداکارى کردند، و همچنین همهى مجاهدان راه حق را مشمول رحمت و برکت و فیض خود قرار دهد و ما را در این راه ثابتقدم بدارد.
والسّلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته
1) فتح: 22 و 23
2) حج: 40
3) نساء: 122
4) قصص: 7
5) قصص: 13
6) نهج البلاغه، نامهى 62
7) فتح: 6