چه کسانی از شهید آوینی می ترسند ؟ + تصویرسازی
سید مرتضی آوینی را باید عامل رسوایی هنرمندنمایان مدعی دانست؛
همانهایی که در خیال روشنفکری، مردمان مسلمان میهنشان را مورد عتاب قرار
داده و غرب را با همه تفکرات پوسیدهاش، کعبه آمال خود میدانند. کم نیستند
کسانی که دوست دارند به بهانه تحولات فکری او، وی را بریا خوشایند بعضی از
جریانات خاص ضدفرهنگی، به نفع غربگرایان مصادره کنند. همان کسانی که
سخنان همسر وی را سانسور میکنند تا او را با خائنانی همچون نوریزاده قیاس
کنند.
به گزارش فرهنگ نیوز،
امروز سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم، مرتضی آوینی است. شهیدی که با قلم
و هنرش توانست منعکس کننده حقایق قابل توجهی از روزگار دفاع مقدس باشد.
نگاهی اجمالی بر زندگی این شهید خالی از لطف نیست.
آوینی که بود؟ از کجا آمد؟ چه کرد؟ هنگام شهادت در کدامین معرکه بود؟ اینها
سوالاتی است که پاسخی روشن دارد. ازهمان جنس پاسخهایی که خیلیها دوست
ندارند بشنوند. اگر قبول کنیم که سید شهیدان اهل قلم با حرفها و کارهایش،
در قبل و بعد از شهادت، اسباب زحمت عدهای را فراهم کرده است. شاید یکی از
همیندست پرسشها این باشد که : «چهکسانی از شهید آوینی میترسند؟»
برای دریافت تصویرسازی در ابعاد بزرگتر روی تصویر کلیک کنید
آوینی که بود؟
سیدمرتضی
آوینی در شهریور سال ۱۳۲۶ در شهر ری دنیا آمد. در زنجان و کرمان و تهران
به مدرسه رفت. هجده اسله بود که دانشجوی رشته معماری دانشکده هنرهای زیبای
دانشگاه تهران شد. حدود سیسال داشت که ازدواج کرد. سیدمرتضی که اهل نقاشی و
شعر و ادبیات بود. در سال ۱۳۵۹ و بحبوحه آغاز حمله بعثیها به خاک جمهوری
اسلامی ایران، مستندسازی را آغاز کرد و تا زمان شهادتش در فکه، یعنی روزی
که بیستم فروردینماه سال ۱۳۷۱ بود، این راه را ادامه داد.
آوینی از کجا آمد؟
شهید
سیدمرتضی آوینی جستجوگر راه حقیقت بود. با تفکرات مختلفی آشنا شد و ابایی
نداشت از گفتن این حرف که روزگاری ریش پروفسوری و سبیل نیچهای میگذاشته.
زمانی که راه خود را یافت، تعارفات و مشهورات معمول فضاهای
هنری هم نتوانست مانعی در برابر سلوک عارفانهاش باشد.
آوینی
میگوید: «با شروع کار جهاد سازندگی در سال ۵۸ به روستاها رفتیم که برای
خدا بیل بزنیم. بعدها ضرورت های موجود رفته رفته ما را به فیلمسازی برای
جهاد سازندگی کشاند. در سال ۵۹ به عنوان نمایندگان جهاد سازندگی به
تلویزیون آمدیم و در گروه جهاد سازندگی مشغول به کار شدیم.»
شهید
آوینی در جای دیگری میگوید: «با شروع انقلاب حقیر تمام نوشته های خویش را
اعم از تراوشات فلسفی، داستان های کوتاه، اشعار و .... در چند گونی ریختم و
سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که «حدیث نفس» باشد ننویسم و دیگر از
خودم سخنی به میان نیاوردم. هنر امروز متأسفانه حدیث نفس است و هنرمندان
گرفتار خودشان هستند».
یقیناً
آن آوینی که ما میشناسیم، از همین لحظه متولد شد. همان سیدمرتضی آوینی که
حتی قبل از تبدیلشدنش به یک جهادگر هم اهل التقاط نبود. در همین اثنا بود
که سیدمرتضی توانست هنر واقعی را بشناسد و نسبت حقیقی میان «هنر» و «تعهد»
را درک کند و بداند که جایگاه و وظیفه این ودیعه الهی در هنگام وقوع
انقلاب عظیم اسلامی ایران چیست.
آوینی چه کرد؟
آوینی
غربت خود در راه مقابله با غربزدگان را بهانهای برای مبارزه نکردن قرار
نداد. همواره کوشید تا با آثار، نوشتهها و همه آنچه خلق میکرد در برابر
گروهی که خود را مالک فکر و اندیشه و فرهنگ میدانند، مقاومت کند.
آوینی هنگام شهادت در کدامین معرکه بود؟
فکه
شاید برای بعضیها فقط یک منطقه سابقاً جنگی باشد. برای یک عده دیگر یک
بیایان بیآبوعلف با کلی خاطرات کمرنگ شده. کسانی هم هستند که با شنیدن
نام این شنزار دوستداشتنی، اشک در چشمهایشان حلقه میزند و بغض چنگ
میزند در گلویشان.
در
این بین اما فکه محل عروج سیدمرتضی آوینی بود. یک مین جامانده از دوران
دفاع مقدس، آوینی را که گویی جامانده کاروان شهدا بود، به یاران شهیدش
رساند تا نشان دهد که شهادت در راه معشوق، برای آنها که طالبش هستند، دیر و
زود دارد اما سوختوسوز ندارد.
در
این میان میشود به سخنان همسر شهید آوینی اشاره کرد. وی د رپاسخ به کسانی
که میگویند وی سالها قبل از مرگش دست از حمایت حکومت برداشته بود!!! و
یا وقیحانه مدعی هستند از طرف بیت رهبری تحت فشار بوده است!!!! میگوید:
«امکان مصادره آقا مرتضی از سوی روشنفکران وجود ندارد. او چنان با انقلاب
همراه و آمیخته است که نمیشود تصویر دیگری از او ارایه کرد. روشنفکران هم
سعی کردهاند او را مصادره کنند، اما نمیشود کسی بگوید آوینی ضدانقلاب
بوده و با این حرفها نمیتوانند خودشان را به او بچسبانند. آوینی همان آدم
بود و توجه کنید عمرش با شهادت تمام شد و از چیزی برنگشته بود. هیچ
بازگشتی از مواضع اصولی در روش و رفتار او دیده نمیشود.»
اما
بالاخره وی در سالهای آخر عمرش تحت فشار بوده است یا خیر؟ شاید بشود جواب
این سوال را در بخشهای دیگری از حرفهای همسرشهید یافت: «وقتی سمینار
سینمای پس از انقلاب برگزار شد و ایشان هم یکی از سخنرانها بودند، برخورد
بدی در آن جلسه با ایشان شده بود. شما میدانید در سینمای ما مدعی زیاد
است، اما آدم باسواد کم داریم. آن شب وقتی به خانه آمدند، هیچ نگفتند.
بعدها من در نوشتههایشان در مجلهی سورهی سینما داستان آن شب را خواندم و
اخیراً هم نوارش را از روایت فتح گرفتم و فیلمش را دیدم. ایشان در مقابل
چه جو عجیبی ایستاده بود و در یک فضای مخالف، قدرتمندانه حرفهای اصلی
خودش را زده بود! حتا با سلامت نفس به همهی اعتراضات بیپایهی آنها که
به نحو غیر محترمانهای مطرح میشد گوش کرده بود. من وقتی فیلم را دیدم
تازه متوجه شدم که چهقدر تحمل آن فضا مشکل بود و آقامرتضی وقتی به خانه
آمده بود، اصلاً مشخص نبود که ساعتها در چنین فضایی حرف زده است. شما
میدانید یکی از رنجهای آقامرتضی بیسوادی حاکم بر سینما بود و از طرف
دیگر، مدعیان زیادی که بودند و هستند. »چه کسانی از شهید آوینی میترسند؟
سید
مرتضی آوینی را باید عامل رسوایی هنرمندنمایان مدعی دانست؛ همانهایی که
در خیال روشنفکری، مردمان مسلمان میهنشان را مورد عتاب قرار داده و غرب را
با همه تفکرات پوسیدهاش، کعبه آمال خود میدانند. کم نیستند کسانی که
دوست دارند به بهانه تحولات فکری او، وی را بریا خوشایند بعضی از جریانات
خاص ضدفرهنگی، به نفع غربگرایان مصادره کنند. همان کسانی که سخنان همسر وی
را سانسور میکنند تا او را با خائنانی همچون نوریزاده قیاس کنند.
خانم
مریم امینی حدود سهسال قبل در اجتماعی که با هدف نسبتدادن شهیدآوینی به
جریان فتنه ۸۸ برگزار شده بود گفت:« نظر آقای آوینی درباره ولایت، در دوره
حیات امام و دوره بعد از آن چه بود؟" همسر سیدمرتضی آوینی پاسخ میدهد: به
نظر من تبعیت صددرصد از ولایت داشت و مقالههای متعددی در این باره نوشته
است. به این توجه کنید ساختن دوره جدید روایت فتح به خاطر حرف رهبر انقلاب
شروع شد»
امروز
هستند کسانی که اصرار دارند او را بهجای سیدمرتضی، با نامی دیگر صدا
کنند، چرا که میگویند در جوانی برای خودش یک نام مستعار هم داشته!!! همان
جماعتی که پیام فرستادن برای معاندان انقلاب و اسلام را جایز میشمارند.
از
مسعود بهنود گرفته تا مخملباف و تعداد دیگری از جماعت ضدانقلاب و روشنفکر،
از یکطرف با بیان خاطراتی از سیدمرتضی آوینی برای خودشان آبرویی کسب
میکنند و از یکسو دستشان با حرفهای همسر این شهید رو میشود. آنجا که وی
میگوید اصلاً سنوسال مخلباف به همکلاس بودن با این شهید هماهنگی
ندارد!!!
پله پله تا ملاقات خدا
شهید
سیدمرتضی آوینی، معصوم نبود اما اگر بخواهیم بهدور از دستوپادنهای مضحک
رسانههای ضدانقلاب و حامیان بیگانه آنها، دربارهاش سخنی بر زبان جاری
کنیم، شاید در کوتاهترین زمان، استفاده از یک جمله بتواند خلاصهای از او
را بهنمایش بگذارد. همان جمله معروف...«پلهپله تا ملاقات خدا»