نام پدر: سید باقر
نام مادر: خاتون
تاریخ تولد: 1342 آمل
وضعیت اشتغال: شغل آزاد
تحصیلات: دیپلم
یگان خدمتی: سپاه پاسداران
عضویت: بسیجی
تاریخ شهادت: 1362/02/30
محل شهادت: پاسگاه زید
نحوه ی شهادت: اصابت گلوله
محل دفن: روستای نیاک
سن: 21 سال
سال 1342 در خانوادهای مذهبی که چشم و دلشان به نور ایمان و عشق و ارادت به خاندان عصمت و طهارت (ع) روشن بود کودکی به دنیا آمد و نام«نظام«را بر او نهادند و سعی بلیغ داشتند تا نظام فکری و روحیاش با تار و پود دیانت و خلوص، نظم پیدا کند.
سید نظام از همان کودکی با شیرهی اعتقادات دینی و احکام اسلامی رشد و نمو پیدا کرد و بیشتر به صورت ذاتی و خودجوش در تکاپوی فهم و درک موضوعات اخلاقی و ایمانی بود.
از همان نوجوانی این باور را پیدا کرده بود که سادهپوشی و همنوعخواهی رمز خلوص و صداقت خواهد بود و بر این اعتقاد بر خود ملزم نمود به شعایر دینی اهتمام بورزد و سعی در انجام صفت حسنهی صله رحم داشته باشد. همراه با انجام فرایض به مستحبات هم توجه وافر داشت و با انجام فعالیتهای کاری در امور مخارج زندگی به خانواده کمک مینمود.
دوران ابتدایی و راهنمایی را در دبستان طالقانی(کوروش کبیر)و شمس آمل پشتسر گذاشت و مقطع دبیرستان را در دبیرستانهای طبری و کاشانی با موفقیت، ادامه تحصیل داد. همواره در فعالیتهای تبلیغی و پرورشی تربیتی سعی چشمگیری داشت و با همکاری در برگزاری مراسم دینی و فرهنگی بازوی قوی برای اولیای دبیرستان و نیز اعضای انجمن اسلامی بود. سعی میکرد با کسب آگاهی و بینش دینی با اعضای گروهکها به مناظره بپردازد و با انجام وظیفهی خطیر امر به معروف و نهی از منکر و تبیین واقعیتها و یادآوری حقیقتها، آنها را ازجهالت بیرون آورد. دفتر خاطرات و یادداشتهای این شهید بیانگر این موضوع است که همیشه با چشمانی بینا و گوش شنوا به نقادی مسایل می پرداخت و از فرصتها به صورت بهینه بهره میبرد و آثاری قابل توجه و خواندنی از خود به یادگار گذاشت. سید نظام با شروع جنگ تحمیلی در چهار مرحله به مناطق عملیاتی اعزام گردید.
مرحله اول به مقابله منافقین و کومله و دمکرات در غرب کشور شتافت و به عنوان عضو«گروه تبلیغی هجرت» قدمهای اولیه جهاد و مبارزه را تمرین نمود.
در مرحلهی دوم، به مناطق جنگی جنوب کشور، اعزام شد و در عملیات بیتالمقدس حضور داشت.
در مرحلهی سوم در عملیات رمضان،حضور صادقانه و رشادت خالصانه، از خود بر جای گذاشت.
در مرحلهی چهارم، برای دفاع از اسلام و حفظ از دستاوردهای انقلاب و خون شهدا به جنوب کشور هجرت نمود و با نثار خون خود در پاسگاه زید در گروه تخریب جان بر سر میثاق خود در راه سربلندی اسلام و نظام گذاشت و روح مواج و تعالی طلب او در سیام اردیبهشت سال 1363، همراه دیگر شهیدان در جوار حق آرام گرفت.
یکی از همرزمان شهید، نقل نمود:«براثر انفجار مین، در در وسط میدان مین زخمی شده بودم،سید نظام ضمن مجروحیت از ناحیهی پا، بدون توجه به وضع خود و شرایط خاص میدان مین دوان دوان خودش را به من رساندو با شهامت و رشادت خاصی مرا بر کول گرفت و از مهلکهی خطر نجات داد».
گوشههایی از وصیتنامهی شهید:برادرانم! امید دارم پس از شهادتم راهم را ادامه دهید و سلاحم را بردارید و نگذارید بر زمین افتد. از اسلام و ولایت تا پای جان دفاع کنید.
خواهرانم! شما که رسالت زینبی دارید. پیامرسان خون شهدا هستید. پیامی که همچون چراغی برای ادامهی زندگی در تاریکیها میباشد.
برقرار باد جمهوری اسلامی ایران، نابود باد کفر جهانی،درود بر تمامی شهدای اسلام از کربلای حسینی تا کربلای خمینی.