در
مقاطع مختلف تاریخ اسلام نیز، زنان فداکار، عالم و متقی فراوانی وجود
داشتهاند که در عین کار و تلاش و تربیت صحیح نفس خویش، از رعایت جزییترین
مسایل اخلاقی، غفلت نورزیده و در عین حال تربیت مردان شایسته روزگار را،
به عهده داشته و مربی لایق و ارزشمندی برای جامعه بودهاند. در تاریخ اسلام
به خصوص در مذهب شیعه، نمونههای بسیاری از این قبیل بانوان به چشم
میخورد که از جمله آنها میتوان به مادر سیدرضی و سیدمرتضی علمالهدی،
دختر شیخ طوسی و نیز دختر ملا محمدتقی مجلسی، یعنی آمنه بیگم و... اشاره
نمود.
شرح زندگینامه بانومجتهده اصفهانی درادامه مطلب
زندگینامه
نصرت
الملوک دختر امین التّجار اصفهانی در سال ۱۲۶۶ هجری شمسی در خانواده ای
اصیل و مذهبی در شهر اصفهان به دنیا آمد . پدر ایشان حاج سید محمدعلی
امینالتجار اصفهانی، فردی مومن و سخاوتمند و مادرشان بانویی بسیار شریف،
متعبد و خیرخواه بود که خداوند پس از سه فرزند پسر، این دختر را به ایشان
عطا کرد. مادر با روشن بینی در چهار سالگی، فرزند را برای آموزش قرآن و
فراگیری خواندن و نوشتن به مکتب میفرستد، در حالی که فضای حاکم بر آن ایام
به گونهای بود که کمتر خانوادهای به خود اجازه میداد که دخترش را برای
کسب دانش به مکتب یا مدرسه بفرستد و چه بسیار والدینی که آموزش و آشنایی با
خط و نوشتن را برای دختران خود جایز نمیدانستند.
برای دیدن پوستر با کیفیت بالا بر روی آن کلیک کنید
او
سنین کودکی را بر خلاف هم سن و سالان خود در تفکر وسکوت و دور از قیل و
قال و بازی بچه ها گذراند . ولی از چهار سالگی به مکتب رفت این آغاز
یادگیری علوم دینی و قرآن برای او بود او عاشق کتاب خواندن و تفکر بود و
لحظات زیادی از عمرش را به مطالعه و یا خواندن قرآن می گذراند گویی در قرآن
نشانی از بهشت را می یافت .
پس
از چند سال، این حجم از کار و تحصیل برای او کفایت نکرد و او در جریان
جلسات یادگیری قرآن این نکته را دریافت که زنان در بین خود نیاز به یک
مجتهد دارند تا مسائل مربوط به ایشان را به خوبی درک کرده، احکامش را به
راحتی استخراج و در اختیارشان قرار دهند .
تحصیلات
پس
از مدتی و با کسب اجازه و موافقت پدر، و در سن یازده سالگی آغاز به تحصیل
علم به صورت جدی و هدفمند و با کمک معلمینی در منزل نمود. وی در سن ۱۵
سالگی با پسر عموی خود میرزا پسر معین التّجار اصفهانی ازدواج کرد اما از
آنجائیکه شوق به علم و ادامه تحصیل در وجود او شعله می کشید، حتی پس از
ازدواج و همزمان با به دوش کشیدن دو وظیفه خطیر همسرداری و مادری، لحظه ای
از یادگیری و علم آموزی فروگذار نکرد. آقا میر سید علی نجف آبادی اولین
استاد او در این مرحله بود که تا آخر نیز همراه ایشان بود تا مگر دل
دریائیش را سیراب نماید .
فوت فرزندان متعددش
او
حتی پس از فوت چند فرزند بر اثر بیماریهای مختلف نیز ناامید و دست بردار
نشد و همیشه به رحمت خداوند امیدوار و شاکر و شکرگزار او بود.
در
نتیجه این مجاهدت ها و تلاش ها و این شب بیداریها به کشفیات بسیاری دست
یافت تا جائیکه صدای مناجات برگها و درختان و پرندگان و حتی سنگریزه ها را
نیز با گوش دل می شنید. از میان چندین فرزندی که به دنیا آورد تنها یکی از
آنها برایش زنده ماند و شاید اینهم عرصه ی آزمایش دیگری از جانب خداوند
برای او بود ، تا با سختی و داغ های پی در پی بتواند راه کمال را سریعتر
بپیماید .
کتاب ها و مبارزات
عظمت
کار این بانو و تلاشهای مستمر وی در آن زمان، بسیار درخور توجه است البته
ایشان به دلیل این که اوقات زندگیشان به فراگیری درس و علم میگذشت،
بیشتر در خانه بودند و کمتر از خانه خارج میشدند. ولی در ایامی که لازم
میدیدند که باید دفاع صورت بگیرد و کاری انجام شود، از منزل خارج میشدند و
به تدریس و راهنمایی بانوان میپرداختند.
در سال ۱۳۱۶ پس از ارسال یک نسخه از کتاب فوق الذکر برای نجف، آیت ا... شیخ محمدرضا نجفی به بانو اجازه ی روایت می دهند:
این
سالها مصادف می شود با حکومت رضاخان و ترویج فساد و بی بندوباری توسط وی و
کشیدن چادر از سر زنان و او به همین علت مشغول به پرورش و تربیت دختران
مؤمنه و کوشایی که نمی خواهند در جامعه حضور یا بند، نمود . زینب السادات
همایونی یکی از این شاگردان است که به خوبی راه او را می پیماید و همراه و
هم مسیر او در طیّ الباقی طریق می شود . او کتابهای زیادی را در طول سالهای
۱۳۱۶ تا ۱۳۲۹ تألیف می نماید که از جمله آنهاست اخلاق و راه سعادت بشر سیر
و سلوک در روش اولیاء ،النفحات الرحمانیه فی الواردات القلبیه ( که کتابی
است مخصوص خواص به زبان عربی )وی در سال ۱۳۳۶ شروع به نگارش تفسیر پانزده
جلدی مخزن العرفان می نماید که تا سال ۱۳۵۳ نیز به طول می انجامد . او با
کمک برخی شاگردان در سال ۱۳۴۴ دبیرستان امین و پس از آن نیز در سال ۱۳۴۶
حوزه علمیه خواهران با نام مکتب فاطمه (س)، را تأسیس می نماید که نقش بسیار
مهمی در تعلیم و تربیت دختران مؤمنه و انقلابی ایفا می کند.
روزی
بعد از مطالعه کتابهای امام، ایشان فرمودند که: معرفت امام بالاست و
عرفان ایشان به حد اعلای خود رسیده است. اگر کسی خواست، خدای ناکرده تهمتی
بزند یا توهینی بکند، از قول من بگویید که بد میبینی. مبادا یک وقت خدای
ناکرده توهین کنید. چون معرفت ایشان بالاست که میتوانند این کارهای
محیرالعقول را انجام بدهند.
مجری
این فعالیتها، خانم صدیقه دولتآبادی بود که میگفتند حتی ۱۵ سال قبل از
جریان کشف حجاب، ایشان به طور رسمی، حجاب خود را برداشته بود. دولتآبادی،
کانونی هم به نام «کانون بانوان» دایر کرده بود که بعد از برداشتن حجابش و
ظاهر شدن در ملأ عام، مردم این کانون را آتش زدند. البته افرادی مانند خانم
دولتآبادی کم نبودند. زنانی هم بودند که فکر کردند اگر در این گونه مراسم
شرکت کنند، متجدد خوانده میشوند و عدهای هم به دلیل مشاغلی که داشتند،
به داشتن ملاقات و گفت و شنودهایی مجبور بودند.
یکی
از دست پروردگان محفل پر فیض بانو امین در باب نظم، تدبیر و عظمت معنوی وی
میگفت: «در مورد زندگی خانم امین باید بگویم که در تنظیم وقت، ابتکاری
عجیب داشتند و چنان اوقات خود را تنظیم میکردند که به تمام کارهایشان
میرسیدند، گویا خداوند به وقت ایشان هم، برکت داده بود. هرگز از حوادث
نمیترسیدند و در کارها به خدا توکل میکردند و از میهمانان با خوشرویی و
سادگی پذیرایی میکردند. میخواستند جوانان را بدون اجبار و با منطق، جذب
اسلام کنند.»
بانو امین و انقلاب اسلامی
بانو
امین، از شیفتگان و معتقدان به انقلاب اسلامی ایران و رهبری عظیم الشأن آن
بود. در این مورد یکی از شاگردان ایشان آورده است: «در سال ۵۹ که حاجیه
خانم امین، اصلاً نمیتوانستند از منزل خارج شوند، از طریق تلویزیون در
جریان انقلاب قرار داشتند، زمانی که امام(ره) از تلویزیون سوره حمد را
تفسیر کردند، شیفته بیان و مطالب امام شده بودند. به همین علت، به مطالعه
آثار امام پرداختند.
نسبت ایشان با
سی واسطه به امام علی بن ابی طالب(علیهالسلام) میرسید. وی در بیان مقام و
موقعیت خاندان عصمت و طهارت و منزلت و جایگاه آنان تلاش میکرد، به طوری
که عشق و علاقهاش به مقام والای ولایت در کتاب « مخزن اللئالی فی مناقب
مولی الموالی حضرت علی(علیهالسلام)»، روشنگر این حقیقت است.
همین طور امام نیز جویای احوال این بانوی مجتهده میشدند.
یکی از روحانیون اصفهان در این خصوص گفته است: «چند
مرتبه که حضور حضرت امام خمینی(ره) مشرف شدم، ایشان جویای حالات و
اشتغالات و سلامتی بانو مجتهده امین شدند و در مقابل به منزل حاجیه خانم
امین که میرفتم، بانوی ایرانی مقید بودند، برای سلامتی حضرت امام(ره) و
موفق شدن ایشان و پیشرفت در اهداف مقدس اسلام دعا کنند.
بانو امین در پاسخ سوالی در رابطه با این که در عصر حاضر بهترینها برای زنان چیست، اینگونه پاسخ دادند:
«در
موقعیت امروز، آنچه برای زنان در درجه اول مورد اهمیت قرار دارد این است
که، با نفس و دمخواهیهای خود در مورد زر و زیور و طرز لباس پوشیدن خود و
به مدلهای گوناگون درآمدن، مبارزه کنند.
با این که این کار، مشکل به نظر میرسد ولی در نتیجه به کمال معنوی، زودتر نایل میشوند. پس بهترین جهاد، حفظ پوشش زنان است.»
یکی
از درس آموختگان او گفته است: اولین برخورد من با ایشان مانند یک بیمار
بود. در خودم خیلی احساس دردمندی میکردم، و احتیاج به طبیب حاذقی داشتم.
بیانات و چهره ایشان برای من دارویی بسیار موثر بود. همان طور که خودشان
بیان میفرمودند، دارویی که طبیب میدهد تلخ است ولی شفایش شیرین است.
در
آن زمان، رضاخان آرمانهای جدید و کاذبی داشت و ایدئولوژی مخصوص خودش را
ترویج میکرد. مثلا در مورد تجددخواهی، در باره ناسیونالیسم افراطی که این
ناسیونالیسم افراطی را برد و اصل تحقیر فرهنگ و محو آثار تمدن اسلامی و
همچنین برگشت به ایران قبل از اسلام قرار داده بود. اتفاقاً در همین زمان
بودکه خان مامین از نام مستعار «بانوی ایرانی» استفاده کردند.
اینطور
استنباط میشود که چون رضاخان میخواست زنانی را به قبل از اسلام برگرداند
و آن هویت و اصالت را به آن دوران نسبت بدهد، خانم امین خواستند بگویند که
بانوی ایرانی این زمان، بانویی است که از اسلام و دوران اسلامی، زندگی
نوین و واقعی خود را شروع کرده است. یعنی دوران قبل از اسلام، هویت و
اصالتی نداشته است، ولی از زمانی که اسلام به ایران وارد شد و ایرانیان
مسلمان شدند، هویت اصلی و واقعی زن ایرانی شکل گرفته است. بنابراین، ایشان
در مقابل ناسیونالیسم افراطی رضاخان، خودشان را بانوی ایرانی لقب دادند.
اخذ در اجتهاد و تائئد مراجع عظام
او بیشتر علوم را در خانه و نزد علامه آیت الله سیدمحمد علی نجف آبادی و شیخ مرتضی مظاهری فرا گرفت.
سیده
نصرت امین مجتهد، توسط تعدادی از آیات عظام و مراجع عظیمالشان زمان خود به
اخذ درجه اجتهاد و روایت نایل گردید که برخی از آنان عبارتند از مرحومان: آیت
الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (موسس حوزه علمیه قم)، آیت
الله العظمی آقا سیدمحمدکاظم شیرازی، آیت الله ابراهیم حسینی شیرازی
اصطهبناتی، آیت الله شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی، حجةالاسلام والمسلمین حاج
شیخ مرتضی مظاهری نجفی اصفهانی.
مقام
شامخ علمی و معنوی این بانوی فرزانه از اجازه روایت آیت الله شیخ محمدرضا
نجفی به خوبی استنباط میشود که در باره وی فرموده است: «به این سیده
دانشمند و شریف، گوهر گرانقدر مستور، گل سر سبد باغ فرزندان زهرای اطهر،
بانوی فرزانه، حکیم و عارف کامل... اجازه دادم که روایت کند از من، هر چه
را که روایتش برای من صحیح است از کتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه.»
نتیجه
آن همه تلاش و کوشش علمی، که زمینهی آن را تقوای علمی و زهد آن بانوی
پرهیزگار فراهم کرده بود به طوری که حتی دانشمند بزرگ، فقیه اهلبیت و رجال
عظیمالشان، آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی، از خانم امین،
درخواست اجازه روایت نمود و ایشان در قسمتی از این اجازه نامه که به تاریخ
اول محرم الحرام ۱۳۵۸ه. ق جهت آیت الله مرعشی نوشته، چنین آورده است: «پس
از استخاره به ایشان اجازه دادم که روایت کند از من هر چه را که روایتش
برای من صحیح است از کتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه و غیره، اینها که از
تالیفات شیعه، آنچه اصحاب، از غیر شیعه روایت کردهاند، به جمیع طرقی که
معلوم و در خود مضبوط است.»
همچنین
شخصیتهایی چون آیت الله العظمی مرعشی نجفی رحمةالله علیه و مرحوم علامه
طباطبایی رحمةالله علیه، با توجه به مقام علمی و عرفانی خانم امین، محضر
درس او را مایه فیض و افاده میدانستند.
مهدویت در آثار بانو امین
بانو از کتاب مناقب که یکی از کتاب های معتبر سنّیها است چنین نقل می کنند:
رسول
الله (صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمود: یا علی (علیه السّلام) تو وصیّ
منی جنگیدن با تو جنگیدن با من است و صلح کردن با تو صلح کردن با من است
و تو امامی و پدر یازده امام هستی و آنها طاهر و معصوم می باشند و از
آنها است مهدی قائم (عجل الله تعالی وفرجه الشریف ) . و آن کسی است که
زمین را پر می کند از عدل و دوستی .
یا
علی (علیه السّلام) وای به کسی که دشمن بدارد شما را اگر مردی تو را و
اوّلاد ترا به جهت خدا دوست بدارد خدا او را محشور می گرداند با تو و
اوّلاد تو و شما در درجات بلند با من هستید و تو قسمت کننده ی بهشت و جهنم
می باشی دوستانت را داخل بهشت میکنی و دشمنانت را داخل جهنم.
مضمون
این حدیث با اختلاف الفاظ متواتر معنوی است بین سنی ها و نیز دلیل دیگر
تمام ادیان و مذاهب مختلفه که معتقد به خدا و پیغمبری می باشند عموماً
متفقند که : در آخر الزمان وقتی کفر و فساد عالم را فرا گرفت خداوند شخصی
را می فرستد که مصلح جامعه باشد و فساد را به نظام و کفر را به ایمان تبدیل
گرداند و زمین را از عدل و داد پر گرداند پس از آن که مملو از ظلم و جور
شده باشد.
منتهی آن مصلح را هر کسی
به اسمی می گوید ، یهودی ها گویند اسم آن الیاس است ، عیسوی ها گویند آن
شخص عیسی علیه السلام است ، بودائی ها گویند خود بودا است ، مسلمان ها به
اعتبار حدیثی که بین تمام آنها مشهور و معروف است می گویند مهدی قائم از
ذریه فاطمه (سلام الله علیها) است.
خلاصه
همه متفقند که وقتی کفر و فساد عالم را گرفت به مقتضای عدل و کرم خداوندی
لازم است مصلحی بفرستد که مردم را از سرگردانی و گمراهی به جاده مستقیم
هدایت نماید.و در فضیلت او همین بس که اولادی از آن وجود مبارک ظاهر گردید
که عالم را به نور علم و دانشش منور می گرداند و زمین را پر از عدل و داد
می کند پس از آن که پر از ظلم و جور شده باشد.
شاگردان و دانش آموختگان
کلیه
شاگردان و پرورش یافتگان محضر با برکتش، به جز جهات علمی و آنچه که مربوط
به علوم قرآنی و دانشهای الهی میشد، در درجه اول، درس معرفت میآموختند.
رفتار و سلوک این بانوی مجتهد، مهمترین مطلبی بود که آنان را جذب خود
مینمود.
ایشان روی تحصیلات بالا تاکید داشتند. میفرمودند: علم با عمل، علم با تهذیب، علم با تزکیه.
اگر علم بدون تزکیه شد، برای انسان غرور و حجاب میآورد، ممکن نیست که
انسان بتواند صعود کند، سقوط، حتمی و صد در صد است. میفرمودند: «نفس را
تزکیه کنید که بعثت انبیا به همین دلیل بوده است.»
.:اشکال در بارگذاری پخش کننده:.
یک
روز خدمت ایشان رسیدم. گفتند برایم حمد بخوان. گفتم: من که قابل نیستم
برای شما حمد بخوانم. فرمودند: بخوان تا قلب من روشن شود. من کنار تختشان
نشستم و دستشان را گرفتم و شروع به خواندن هفتاد مرتبه حمد کردم. همین طور
که حمد میخواندم در خود فرو رفته بودم که من قابلیت ندارم، خودشان منبع
عرفان و شناخت و موحد حقیقی هستند. ناگهان نگاهم به بیرون افتاد. درختان را
شاهد گرفتم و گفتم: خدایا تو میدانی، در قیامت، تمام این درختان شهادت
میدهند که این شخصیت که اکنون در این بستر افتاده است در شبانه روز چقدر
با خدا مناجات داشته است. بعد از این احساس کردم که همه درختان حمد
میگویند. بدنم شروع کرد به لرزیدن.
آنچه
را مشاهده کرده بودم به حاج خانم گفتم. آهی کشیدند، دست روی قلبشان
گذاشتند و فرمودند که حالم خوب شد و احساس آرامش میکنم. سپس «انا انزلناه»
را خواندند و از جا برخاستند و فرمودند که:« قلبت تا اندازهای روشن شده
است، مواظب باش آن را کدر نکنی.» ایشان بسیار متواضع و فروتن بودند، و با
مهربانی و دلسوزی، دلشان میخواست به همه کمک کنند، کمک فکری، کمک علمی و
کمک اخلاقی.
نسبت ایشان با سی واسطه به امام علی بن ابی طالب(علیهالسلام) میرسید. وی
در بیان مقام و موقعیت خاندان عصمت و طهارت و منزلت و جایگاه آنان تلاش
میکرد، به طوری که عشق و علاقهاش به مقام والای ولایت در کتاب « مخزن
اللئالی فی مناقب مولی الموالی حضرت علی(علیهالسلام)»، روشنگر این حقیقت
است.
اگر
بخواهیم ایشان را وصف کنیم، شاید کتابها شود، اما زبان، یارای بیان و
قلم، یارای نوشتن و کاغذ، گنجایش این توصیف را ندارد. باید از آثار بزرگ
این بانو استفاده کرد تا بتوان به شخصیت ایشان پی برد.
وفات
سرانجام
در شب دوشنبه اول رمضان المبارک ۱۳۶۵ هجری شمسی در حالیکه کوله بار نورانی
۹۵ سال تجربه، تلاش، علم اندوزی و عبادت و زهد را بر دوش دارند، چون قطره
ای به دریا می پیوندند . آرامگاه ایشان در تکیه خانوادگیشان در تخت فولاد
اصفهان و در کنار قبر حاج میرزا آقا معین التجّار اصفهانی می باشد . خداوند
روحش را با بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) محشور نماید .
شماری از آثار بانو امین
این
عالم فاضل و فقیه نادر در طول عمر پربار خود آثار متنوع علمی از خود به
جای گذاشت که هر کدام چون گوهری ناب می درخشند. ذیلاً به معرفی این آثار می
پردازیم:
۱-«الأربیعن الهاشمیه»
۲-«تفسیر مخزن العرفان» (در پانزده جلد) که یک دوره کامل تفسیر قرآن است.
۳-اقتباس و ترجمه «تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق این مسکویه»:
۴-جامع الشتات
۵-«روش خوشبختی و توصیه به خواهران ایمانی»
۶-«سیر و سلوک در روش اولیا و طریق سیر سعدا». از کتاب های مهم عرفانی خانم امین.
۷-«مخزن اللثالی فی فضائل مولی الموالی حضرت علی (ع)»
۸-«معاد یا آخرین سیر بشر»
۹-«نفحات الرحمانیه فی واردات قلیله»
سخن بزرگان
استاد دانشمند مرحوم آیة الله محمدتقی جعفری مقام علمی این بانو را این چنین توصیف نموده است:
«با
توجه به آثار قلمی که از این خانم در دسترس ما قرار گرفته، به طور قطع
میتوان ایشان را از علمای برجسته عالم تشیع معرفی نمود، و روش علمی ایشان
هم کاملاً قابل مقایسه با سایر دانشمندان بوده، بلکه با نظر به مقام عالی
روحی، باید ایشان را در گروه نخبهای از دانشمندان به شمار آورد که به
اضافه فراگرفتن دانش به تولد جدید در زندگی نایل میشوند.»
مقام معظم رهبری:
بانوی بزرگوار مرحومه سرکار حاجیه خانم امین در عصر خود آیتی از استعداد و استقامت و ظرفیتهای بالای ذهنی زنان تحصیلکرده دینی ما بوده است. رحمت خداوند بر ایشان باد.
پیام رهبری خطاب به بانو همایونی
منابع:
سایت تبیان
مرکز امور زنان ریاست جمهوری
سایت راسخون