پیام امام(ره) را مکرر بخوانید
روایتی از پایان تیرماه 67؛
سیویکم
تیر ماه سال 1367 نمازجمعه تهران است، حالا وقت آن است که آیتالله
خامنهای، امام جمعه تهران، رئیس جمهور و این شاگرد راستین مکتب روحالله،
این مواضع بلند حضرت امام را تبیین کنند. این نمازجمعه، شرح مختصری است از
پیام حضرت امام؛ خطبه اول بحث حج و خطبه دوم پذیرش قطعنامه.
گروه سیاسی مشرق- بیستوهفتم
تیرماه سال 1367 اعلام میشود که ایران قطعنامۀ 598 شورای امنیت را که در
29 تیر سال 1366 تصویب شده
بود پس از یک سال پذیرفته است. جبههها به هم میریزد. خیلیها در بُهت و
سرگردانیاند. مردم هنوز نمیتوانند تحلیل کنند چه اتفاقی افتاده؟در
روز بیستونهم تیر امام امت به مناسبت سالگرد حج خونین پیام میدهند.
متن این پیام طولانی در رسانه و روزنامهها منتشر میشود. بخش عمدهای از
پیام، مربوط به بحث پذیرش قطعنامه است. حضرت امام در این پیام، هدف و راه
انقلاب را برای همیشه مشخص می کنند.سیویکم
تیر ماه سال 1367 نمازجمعۀ تهران است، حالا وقت آن است که آیتالله
خامنهای، امام جمعۀ تهران، رئیس جمهور و این شاگرد راستین مکتب روحالله،
این مواضع بلند حضرت امام را تبیین کنند. این نمازجمعه، شرح مختصری است از
پیام حضرت امام؛ خطبۀ اول بحث حج و خطبۀ دوم پذیرش قطعنامه.ایشان در ابتدای خطبۀ اول، با جملاتی عجیب و تأمل برانگیز، از عظمت پیام حضرت امام میگویند...«این
دو مسألۀ مهم در دو خطبۀ امروز باید مطرح بشود، در خطبۀ اول مسألۀ حج و در
خطبۀ دوم مسألۀ قطعنامه. البته اگر ما مىخواستیم که حق سخن را در این
باره ادا بکنیم، باید پیام بلند زیباى استثنائى ماندگار تاریخى رهبر و امام
عزیزمان را در اینجا مطرح مىکردیم و در پیرامون آن حرف مىزدیم.حقیقتاً
این پیام یکى از آیات و معجزات بزرگ این انقلاب است، و همانطورى که همه
احساس کردید، آنچنان نغمۀ دلپذیر و مؤثرى است که تا اعماق جان ملت انقلابى
ما نفوذ کرد و تارهاى روح آنان را به نوا درآورد، و این تازه آغاز کار است.این پیام لوحۀ زرین پاک نشدنىاى است که بر سردر این انقلاب و بر پیشانى و کتیبۀ این نظام عظیم اسلامى، تا ابد خواهد ماند.کلمه کلمه و جمله جملۀ این پیام قطرۀ باران رحمتى است که کام مشتاقان را و جان عاشقان را سیراب خواهد کرد.
حقیقتاً
نشانهاى است از اینکه امام ما، این فرزند راستین ولى خدا و پیامبر خدا
ملهم به الهامات الهى است. این نیروى فوقالعادهاى است که خداى متعال
ذخیرۀ این انقلاب قرار داده است.
افسوس که وقت کم است، والّا در ستایش این پیام ساعتها باید سخن گفت و در تفسیر آن عمرى را باید صرف کرد.
برادران
ما در مجلس شوراى اسلامى و بیرون آن مجلس گفتند که این پیام باید قانون
بشود، این درست است اما بالاتر از آن، این پیام باید فرهنگ جامعۀ ما بشود.
اى بسا قانونى که در دل مردم و عمق جان مردم نیست. بر نوک قلمها و لقلقۀ
زبانهاست، اما فرهنگ یک جامعه یعنى آن راه روشنى که جامعه آن راه را
مىپیماید.
این پیام باید آن
قدر تکرار بشود، آن قدر بر سر منابر و تریبونها گفته بشود و شرح و توضیح
داده شود، آن قدر باید جزوه و کتابى که حاوى این پیام خواهد شد در خانهها
به وسیلۀ پدران و مادران و جوانان بزرگ خانواده براى دیگران خوانده بشود،
آن قدر باید این پیام در زبانها و دلها و ذهنها بگردد تا رنگ ثابت ملت
ما و فرهنگ ناستردنى انقلاب ما بشود.
این پیام و پیام سال گذشتۀ حج یک مجموعۀ کامل است که باید از آن این ملت جان خود را سیراب کند.
من
امروز به گوشههایى از این پیام اشاره مىکنم و حقیقتاً وقت کوتاه این
خطبهها به بیش از اشاره هم نمىرسد. البته مىتوان فهرستى از مطالب این را
گفت، اما بنده وقتى پیام را با دقت مطالعه کردم، دیدم فهرست مباحث و نکاتى
که امام در این پیام بیان کردهاند، آن قدر طولانى است که حتى بیان رئوس
مطالب هم وقت زیادى مىطلبد. بنده امروز فقط برخى از مطالب این پیام را عرض
مىکنم که البته نمىتوانم ادعا بکنم که اینها مهمترین مطالب این پیام
است.»
متن کامل پیام امام خمینی (ره) درادامه مطلب
پیام امام(ره) به مناسبت سالگرد حج خونین
امام امت بهمناسبت سالگرد حج خونین پیام میدهند. متن این پیام طولانی در رسانه و روزنامهها منتشر میشود. بخش عمدهای از پیام، مربوط به بحث پذیرش قطعنامه است. حضرت امام در این پیام، هدف و راه انقلاب را برای همیشه مشخص می کنند.
به گزارش مشرق، امام خمینی در روز بیستونهم تیر ماه سال 1367 بهمناسبت سالگرد حج خونین پیام میدهند. متن این پیام طولانی در رسانه و روزنامهها منتشر میشود. بخش عمدهای از پیام، مربوط به بحث پذیرش قطعنامه است. حضرت امام در این پیام، هدف و راه انقلاب را برای همیشه مشخص می کنند.
متن کامل پیام حضرت امام خمینی (ره):
بسم الله الرحمن الرحیم
لقد صدق الله رسوله الریا بالحق لتدخلن المسجد الحرام ان شاالله آمنین.
علی رغم گذشت یک سال از کشتار فجیع و بی رحمانه حجاج بی دفاع و زائران مومن و موحد به وسیله نوکران امریکا و سفاکان آل سعود، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حیرتند. آل سعود با کشتن میهمانان خدا و به خاک و خون کشیدن بهترین بندگان حق نه تنها حرم را، که جهان اسلام را آلوده به خون شهیدان نمود و مسلمانان و آزادگان راعزادار ساخت .
مسلمانان جهان در سال گذشته و برای اولین بار عید قربان را با شهادت فرزندان ابراهیم - علیه السلام - که دهها بار از مصاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بودند،در مسلخ عشق و در منای رضایت حق جشن گرفتند. و بار دیگر امریکا و آل سعود، برخلاف راه و رسم آزادگی، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهید، از جانبازان بی پناه ما کشته ها گرفتند؛ و در آخرین لحظات نیز با ناجوانمردی و قساوت بر پیکر نیمه جان سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشکیده مظلومان ما تازیانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند. انتقام از چه کسانی و از چه گناهی ؟ انتقام از کسانی که از خانه خویش به سوی خانه خدا و خانه مردم هجرت نموده بودند! انتقام از کسانی که سالها کوله بار امانت ومبارزه را بر دوش کشیده بودند. انتقام از کسانی که همچون ابراهیم - علیه السلام – از بت شکنی برمی گشتند؛ شاه را شکسته بودند؛ شوروی و امریکا را شکسته بودند؛ کفر ونفاق را خرد کرده بودند. همانها که پس از طی آن همه راهها با فریاد: واذن فی الناس بالحج یاتوک رجالا پا برهنه و سر برهنه آمده بودند تا ابراهیم را خوشحال کنند، به میهمانی خدا آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدایند، و عطش خویش را درزلال مناسک حج برطرف نمایند و با توانی بیشتر مسئولیت پذیر گردند و در سیر وصیرورت ابدی خود نه تنها در میقات حج، که در میقات عمل نیز لباس و حجاب پیوستگی و دلبستگی به دنیا را از تن به در آورند. همانها که برای نجات محرومان وبندگان خدا راحتی راحت طلبان را بر خود حرام، و محرم به احرام شهادت شده بودند وعزم را جزم کردند تا نه تنها بنده زرخرید امریکا و شوروی نباشند، که زیر بار هیچ کس جز خدا نروند. آمده بودند که دوباره به محمد - صلی الله علیه و آله و سلم - بگویند که ازمبارزه خسته نشده اند و به خوبی میدانند که ابی سفیان و ابی لهب و ابی جهل برای انتقام در کمین نشسته اند؛ و با خود میگویند مگر هنوز لات و هبل در کعبه اند. آری، خطرناکتراز آن بتها، اما در چهره و فریبی نو. آنها میدانند که امروز حرم، حرم است اما نه برای ناس، که برای امریکا! و کسی که به امریکا لبیک نگوید و به خدای کعبه رو آورد سزاوارانتقام خواهد شد. انتقام از زائرانی که همه ذرات وجود و همه حرکات و سکنات انقلابشان مناسک ابراهیم را زنده کرده است ؛ و حقیقتا میرود تا فضای کشور و زندگی خویش را با آوای دلنشین "لبیک، اللهم لبیک " معطر سازد.
آری، در منطق استکبار جهانی هر که بخواهد برائت از کفر و شرک را پیاده کند متهم به شرک خواهد شد، و "مفتی "ها و مفتی زادگان این نوادگان "بلعم باعورا"ها، به قتل و کفر او حکم خواهند داد. بالاخره در تاریخ اسلام میبایست آن شمشیر کفر و نفاقی که در لباس دروغین احرام یزیدیان و جیره خواران بنی امیه - علیهم لعنه الله - برای نابودی وقتل بهترین فرزندان راستین پیامبر اسلام، یعنی حضرت ابی عبدالله الحسین - علیه السلام - و یاوران با وفای او، پنهان شده بود مجددا از لباس همان میراث خواران بنی سفیان به درآید و گلوی پاک و مطهر یاوران حسین - علیه السلام - را در آن هوای گرم، در کربلای حجاز و در قتلگاه حرم، پاره کند؛ و همان اتهاماتی را که یزیدیان به فرزندان راستین اسلام زدند و آنان را "خارجی " و "ملحد" و "مشرک " و "مهدورالدم " معرفی کردند،درست همان را به رهروان راه آنان وارد آورند؛ که ان شاءالله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد، و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفر ونفاق و آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد.
اما زائران کشورها که یقینا با کنترل و ارعاب دولتها و حکومتهایشان به مکه سفرکرده اند، جای دوستان و برادران و حامیان و همسنگران واقعی خود را در میان خودخالی خواهند یافت. آل سعود برای پرده پوشی جنایات هولناک سال گذشته خود وهمچنین توجیه صدعن سبیل الله و منع حجاج ایرانی از ورود به حج، زائران را زیر بمباران شدید تبلیغات خود قرار خواهد داد؛ و آخوندهای درباری و "مفتی "های خودفروخته -لعنه الله علیهم - در کشورهای اسلامی خصوصا حجاز توسط رسانه ها و مطبوعات دست به نمایشها و سخنرانیها زده و عرصه را بر تفکر و تحقیق زائران درباره فهم و درک فلسفه واقعی حج و نیز پی بردن به ماجرای از پیش طراحی شده شیطان بزرگ در قتل میهمانان خدا تنگ خواهند نمود. و مسلم در چنین شرایطی رسالت زائران بسیار سنگین است .بزرگترین درد جوامع اسلامی این است که هنوز فلسفه واقعی بسیاری از احکام الهی رادرک نکرده اند؛ و حج با آنهمه راز و عظمتی که دارد هنوز به صورت یک عبادت خشک و یک حرکت بیحاصل و بی ثمر باقی مانده است .
یکی از وظایف بزرگ مسلمانان پی بردن به این واقعیت است که حج چیست و چرابرای همیشه باید بخشی از امکانات مادی و معنوی خود را برای برپایی آن صرف کنند.چیزی که تا به حال از ناحیه ناآگاهان و یا تحلیلگران مغرض و یا جیره خواران به عنوان فلسفه حج ترسیم شده است این است که حج یک عبادت دسته جمعی و یک سفرزیارتی - سیاحتی است. به حج چه که چگونه باید زیست و چطور باید مبارزه کرد وبا چه کیفیت در مقابل جهان سرمایه داری و کمونیسم ایستاد! به حج چه که حقوق مسلمانان ومحرومان را از ظالمین باید ستاند! به حج چه که باید برای فشارهای روحی و جسمی مسلمانان چاره اندیشی نمود! به حج چه که مسلمانان باید به عنوان یک نیروی بزرگ وقدرت سوم جهان خودنمایی کنند! به حج چه که مسلمانان را علیه حکومتهای وابسته بشوراند. بلکه حج همان سفر تفریحی برای دیدار از قبله و مدینه است و بس ! و حال آنکه حج برای نزدیک شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است. و حج تنها حرکات واعمال و لفظها نیست و با کلام و لفظ و حرکت خشک، انسان به خدا نمی رسد. حج کانون معارف الهی است که از آن محتوای سیاست اسلام را در تمامی زوایای زندگی بایدجستجو نمود. حج پیام آور و ایجاد و بنای جامعه ای به دور از رذایل مادی و معنوی است. حج تجلی و تکرار همه صحنه های عشق آفرین زندگی یک انسان و یک جامعه متکامل در دنیاست. و مناسک حج مناسک زندگی است. و از آنجا که جامعه امت اسلامی، از هر نژاد و ملیتی، باید ابراهیمی شود تا به خیل امت محمد - صلی الله علیه و آله و سلم - پیوند خورد و یکی گردد و ید واحده شود، حج تنظیم و تمرین و تشکل این زندگی توحیدی است. حج عرصه نمایش و آیینه سنجش استعدادها و توان مادی ومعنوی مسلمانان است. حج بسان قرآن است که همه از آن بهره مند میشوند، ولی اندیشمندان و غواصان و درد آشنایان امت اسلامی اگر دل به دریای معارف آن بزنند و ازنزدیک شدن و فرو رفتن در احکام و سیاستهای اجتماعی آن نترسند، از صدف این دریاگوهرهای هدایت و رشد و حکمت و آزادگی را بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت. ولی چه باید کرد و این غم بزرگ را به کجا باید برد که حج بسان قرآن مهجور گردیده است. و به همان اندازه ای که آن کتاب زندگی و کمال و جمال در حجابهای خود ساخته ما پنهان شده است و این گنجینه اسرار آفرینش در دل خروارها خاک کج فکریهای ما دفن و پنهان گردیده است و زبان انس و هدایت و زندگی و فلسفه زندگی ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل کرده است، حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است، سرنوشتی که میلیونها مسلمان هر سال به مکه میروند و پا جای پای پیامبر و ابراهیم و اسماعیل و هاجر میگذارند، ولی هیچ کس نیست که از خود بپرسد ابراهیم و محمد - علیهم السلام - که بودند و چه کردند ؛هدفشان چه بود؛ از ما چه خواسته اند؟ گویی به تنها چیزی که فکر نمی شود به همین است. مسلم حج بی روح و بی تحرک و قیام، حج بی برائت، حج بی وحدت، و حجی که ازآن هدم کفر و شرک بر نیاید، حج نیست. خلاصه، همه مسلمانان باید در تجدید حیات حج و قرآن کریم و بازگرداندن این دو به صحنه های زندگی شان کوشش کنند؛ و محققان متعهد اسلام با ارائه تفسیرهای صحیح و واقعی از فلسفه حج همه بافته ها و تافته های خرافاتی علمای درباری را به دریا بریزند.
اما آنچه زائران عزیز باید بدانند اینکه امریکا و آل سعود حادثه مکه را یک مبارزه فرقه ای و نزاع قدرت میان شیعه و سنی ترسیم نموده ؛ و ایران و رهبران آن را به عنوان کسانی که هوس رسیدن به یک امپراتوری بزرگ را در سر میپرورانند معرفی میکنند تابسیاری از کسانی که از مسیر حوادث سیاسی جهان اسلام و نقشه های شوم جهانخواران بیخبرند تصور کنند که فریاد برائت ما از مشرکین و مبارزه ما برای کسب آزادی ملتها درمسیر کسب قدرت سیاسی مان و گسترش قلمرو جغرافیای حکومت اسلامی است. البته برای ما و همه اندیشمندان و محققانی که از نیات پلید تشکیلات آل سعود باخبرند جای تعجب نیست که به ایران و حکومتی که از بدو پیروزی تا به حال فریاد وحدت مسلمین راسر داده است و در همه حوادث جهان اسلام خود را شریک غم و شادی مسلمانان میداند تهمت افتراق و جدایی مسلمانان را بزنند؛ و یا بالاتر از آن، زائرانی را که به عشق زیارت مرقد پیامبر و حرم امن الهی به حجاز رفته اند به لشکرکشی و تشکل برای تصرف کعبه و آتش زدن حرم خدا و تخریب مدینه پیامبر متهم نمایند! و دلیل و مدرک این کارراحضور پاسداران و نظامیان و مسئولین کشورمان در مراسم حج ذکر کنند! آری، در منطق آل سعود نظامی و پاسدار کشور اسلامی باید با حج بیگانه باشد؛ و اینگونه سفرها برای مسئولین کشوری و لشکری تعجب آور و توطئه انگیز میشود. از نظر استکبار، مسئولین کشورهای اسلامی باید به فرنگ بروند، آنها را به حج چه کار! دست نشاندگان امریکاآتش زدن پرچم امریکا را به حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا واسرائیل را به حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته اند؛ و نیز مسئولین و نظامیان مارا با لباس احرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کرده اند!
واقعیت این است که دول استکباری شرق و غرب و خصوصا امریکا و شوروی، عملاجهان را به دو بخش آزاد و قرنطینه سیاسی تقسیم کرده اند. در بخش آزاد جهان، این ابرقدرتها هستند که هیچ مرز و حد و قانونی نمی شناسند و تجاوز به منافع دیگران واستعمار و استثمار و بردگی ملتها را امری ضروری و کاملا توجیه شده و منطقی و منطبق باهمه اصول و موازین خود ساخته و بین المللی میدانند. اما در بخش قرنطینه سیاسی که متاسفانه اکثر ملل ضعیف عالم و خصوصا مسلمانان در آن محصور و زندانی شده اند،هیچ حق حیات و اظهار نظری وجود ندارد؛ همه قوانین و مقررات و فرمولها همان قوانین دیکته شده و دلخواه نظامهای دست نشاندگان و در برگیرنده منافع مستکبران خواهد بود.و متاسفانه اکثر عوامل اجرایی این بخش همان حاکمان تحمیل شده یا پیروان خطوط کلی استکبارند که حتی فریاد زدن از درد را نیز در درون این حصارها و زنجیرها جرم و گناهی نابخشودنی میدانند. و منافع جهانخواران ایجاب میکند که هیچ کس حق گفتن کلمه ای که بوی تضعیف آنان را بدهد یا خواب راحت آنان را آشفته کند ندارد. و از آنجا که مسلمانان جهان به علت فشار و حبس و اعدام، قدرت بیان مصیبتهایی را که حاکمان کشورشان بر آنها تحمیل کرده اند را ندارند، باید بتوانند در حرم امن الهی مصایب ودردهایشان را با کمال آزادی بیان کنند تا سایر مسلمانان برای رهایی آنان چاره ای بیندیشند. لذا ما بر این مطلب پافشاری و اصرار میکنیم که مسلمانان، حداقل در خانه خدا و حرم امن الهی، خود را از تمامی قید و بندهای ظالمان آزاد ببینند و در یک مانور بزرگ از چیزی که از آن متنفرند اعلام برائت کنند و از هر وسیله ای برای رهایی خود استفاده نمایند.
حکومت آل سعود مسئولیت کنترل زائران خانه خدا را به عهده گرفته است. واینجاست که با اطمینان میگوییم که حادثه مکه جدای از سیاست اصولی جهانخواران درقلع و قمع مسلمانان آزاده نیست. ما با اعلام برائت از مشرکین تصمیم بر آزادی انرژی متراکم جهان اسلام داشته و داریم. و به یاری خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزی این کار صورت خواهد گرفت. و ان شاءالله روزی همه مسلمانان و دردمندان علیه ظالمین جهان فریاد زنند و اثبات کنند که ابرقدرتها و نوکران و جیره خوارانشان ازمنفورترین موجودات جهان هستند.
کشتار زائران خانه خدا توطئه ای برای حفظ سیاستهای استکبار و جلوگیری از نفوذاسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - است. و کارنامه سیاه و ننگین حاکمان بی درد کشورهای اسلامی حکایت از افزودن درد و مصیبت بر پیکر نیمه جان اسلام ومسلمین دارد.
پیامبر اسلام نیازی به مساجد اشرافی و مناره های تزئیناتی ندارد. پیامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پیروان خود بوده است که متاسفانه با سیاستهای غلط حاکمان دست نشانده به خاک مذلت نشسته اند. مگر مسلمانان جهان فاجعه قتل عام صدها عالم وهزاران زن و مرد فرقه های مسلمین را در طول حیات ننگین آل سعود و نیز جنایت قتل عام زائران خانه خدا را فراموش میکنند؟ مگر مسلمانان نمی بینند که امروز مراکزوهابیت در جهان به کانونهای فتنه و جاسوسی مبدل شده اند، که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاهای کثیف درباری، اسلام مقدس نماهای بیشعورحوزه های علمی و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب وسازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه ها، و دریک کلمه "اسلام امریکایی " را ترویج میکنند؛ و از طرف دیگر، سر بر آستان سرور خویش، امریکای جهانخوار، میگذارند.
مسلمانان نمی دانند این درد را به کجا ببرند که آل سعود و "خادم الحرمین " به اسرائیل اطمینان میدهد که ما اسلحه خودمان را علیه شما به کار نمی بریم ! و برای اثبات حرف خود با ایران قطع رابطه میکنند. واقعا چقدر باید رابطه سران کشورهای اسلامی باصهیونیستها گرم و صمیمی شود تا در کنفرانس سران کشورهای اسلامی مبارزه صوری وظاهری هم با اسرائیل از دستور کار آنان و جلسات آنان خارج شود. اگر اینها یک جوغیرت و حمیت اسلامی و عربی داشتند، حاضر به یک چنین معامله کثیف سیاسی وخودفروشی و وطن فروشی نمی شدند.
آیا این حرکات برای جهان اسلام شرم آور نیست ؟ و تماشاچی شدن گناه و جرم نمی باشد؟ آیا از مسلمانان کسی نیست تا بپاخیزد و اینهمه ننگ و عار را تحمل نکند؟راستی ما باید بنشینیم تا سران کشورهای اسلامی احساسات یک میلیارد مسلمان رانادیده بگیرند و صحه بر آنهمه فجایع صهیونیستها بگذارند، و دوباره مصر و امثال آن رابه صحنه بیاورند؟ حال، مسلمانان باور میکنند که زائران ایرانی برای اشغال خانه خدا وحرم پیامبر قیام کرده اند و میخواهند کعبه را دزدیده به قم ببرند! اگر مسلمانان جهان باورکرده اند که سران آنها دشمنان واقعی امریکا و شوروی و اسرائیل هستند، تبلیغات آنان هم در مورد ما را باور میکنند.
البته ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین الملل اسلامی مان بارهااعلام نموده ایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران امریکا نام این سیاست را توسعه طلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ میگذارند، از آن باکی نداریم و استقبال میکنیم. ما درصددخشکانیدن ریشه های فاسد صهیونیزم، سرمایه داری و کمونیزم در جهان هستیم. ماتصمیم گرفته ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوارگردیده اند نابود کنیم ؛ و نظام اسلام رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - را در جهان استکبار ترویج نماییم. و دیر یا زود ملتهای دربند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باجخواهی و مصونیت کارگزاران امریکایی، حتی اگر با مبارزه قهرآمیز هم شده باشد، جلوگیری میکنیم. ان شاءالله ما نخواهیم گذاشت از کعبه و حج، این منبربزرگی که بر بلندای بام انسانیت باید صدای مظلومان را به همه عالم منعکس سازد وآوای توحید را طنین اندازد، صدای سازش با امریکا و شوروی و کفر و شرک نواخته شود. و از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ امریکا و شوروی را به صدا درآوریم .
مسلمانان جهان و محرومین سراسر گیتی از این برزخ بی انتهایی که انقلاب اسلامی مابرای همه جهانخواران آفریده است احساس غرور و آزادی کنند؛ و آوای آزادی وآزادگی را در حیات و سرنوشت خویش سر دهند و بر زخمهای خود مرهم گذارند؛ که دوران بن بست و نا امیدی و تنفس در منطقه کفر به سر آمده است، و گلستان ملتها رخ نموده است. و امیدوارم همه مسلمانان شکوفه های آزادی و نسیم عطر بهاری و طراوت گلهای محبت و عشق و چشمه سار زلال جوشش اراده خویش را نظاره کنند. همه باید ازمرداب و باتلاق و سکوت و سکونی که کارگزاران سیاست امریکا و شوروی بر آن تخم مرگ و اسارت پاشیده اند به درآییم و به سوی دریایی که زمزم از آن جوشیده است روانه شویم ؛ و پرده کعبه و حرم خدا را که به دست نامحرمان نجس امریکا و امریکازاده هاآلوده شده است با اشک چشم خویش شستشو دهیم .
مسلمانان تمامی کشورهای جهان، از آنجا که شما در سلطه بیگانگان گرفتار مرگ تدریجی شده اید، باید بر وحشت از مرگ غلبه کنید؛ و از وجود جوانان پرشور وشهادت طلبی که حاضرند خطوط جبهه کفر را بشکنند استفاده نمایید. به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید؛ بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایی از بردگی و یورش به دشمنان اسلام باشید؛ که عزت و حیات در سایه مبارزه است. و اولین گام در مبارزه اراده است. وپس از آن، تصمیم بر اینکه سیادت کفر و شرک جهانی، خصوصا امریکا را بر خود حرام کنید. ما در مکه باشیم یا نباشیم دل و روحمان با ابراهیم و در مکه است. دروازه های مدینه الرسول را به روی ما ببندند یا بگشایند، رشته محبتمان با پیامبر هرگز پاره و سست
نمی شود. به سوی کعبه نماز میگزاریم و به سوی کعبه میمیریم. و خدا را سپاس میگزاریم که در میثاقمان باخدای کعبه پایدار مانده ایم و پایه های برائت از مشرکین را باخون هزاران هزار شهید از عزیزانمان بنیان نهاده ایم. و منتظر هم نمانده ایم که حاکمان بی شخصیت بعض کشورهای اسلامی و غیر اسلامی از حرکت ما پشتیبانی کنند. مامظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم. و اگر هزاربار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظالم بر نمی داریم .
جمهوری اسلامی ایران از مسلمانان آزاده جهان که علی رغم اختناق سیاسی حاکم برآنها با ترتیب کنفرانسها و مصاحبه ها و سخنرانیها پرده از اسرار جنایتبار امریکا و آل سعودبرداشتند و مظلومیت ما را به دنیا نشان دادند تشکر مینماید. مسلمانان باید بدانند تازمانی که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدم میشود؛ و هر روز شیطان بزرگ یا شوروی به بهانه حفظ منافع خود حادثه ای را به وجود میآورند. راستی اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدی با جهانخواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم اکنون اگر امریکا یک کشور اسلامی را به بهانه حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند، چه کسی جلوی او را خواهد گرفت ؟ پس راهی جز مبارزه نمانده است، و باید چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصا امریکا را شکست، و الزاما یکی از دو راه را انتخاب نمود: یاشهادت. یا پیروزی. که در مکتب ما هر دوی آنها پیروزی است. که ان شاءالله خداوندقدرت شکستن چهارچوب سیاستهای حاکم و ظالم جهانخواران، و نیز جسارت ایجادداربستهایی بر محور کرامت انسانی را به همه مسلمین عطا فرماید؛ و همه را از افول ذلت به صعود عزت و شوکت همراهی نماید.
بعضی افراد تا قبل از حادثه تلخ و شیرین حج در سال گذشته، فلسفه اصرار جمهوری اسلامی ایران را بر راهپیمایی برائت از مشرکین به خوبی درک نکرده بودند و از خود ودیگران سوال میکردند که در سفر حج و در آن هوای گرم چه ضرورتی به راهپیمایی وفریاد مبارزه است ؛ و اگر هم فریاد برائت از مشرکین هم سر داده شود، چه ضرری متوجه استکبار میشود. و چه بسا افراد ساده دلی تصور میکردند که دنیای به اصطلاح متمدن جهانخواران نه تنها تاب تحمل اینگونه مسائل سیاسی را خواهد داشت، که به مخالفان خود حتی بیش از این هم اجازه حیات و تظاهرات و راهپیمایی خواهند داد. و دلیل این مدعا اجازه راهپیماییهایی است که در کشورهای به اصطلاح آزاد غرب داده میشود.ولی این مسئله باید روشن باشد که آنگونه راهپیماییها هیچ گونه ضرری برای ابرقدرتها وقدرتها ندارد. راهپیمایی مکه و مدینه است که بسته شدن شیرهای نفت عربستان را به دنبال دارد. راهپیماییهای برائت در مکه و مدینه است که به نابودی سرسپردگان شوروی و امریکا ختم میشود. و درست به همین جهت است که با کشتار دسته جمعی زنان ومردان آزاده از آن جلوگیری میشود، و در پناه همین برائت از مشرکین است که حتی ساده دلان میفهمند که نباید سر بر آستان شوروی و امریکا نهاد.
ملت عزیز و دلاور ایران مطمئن باشند که حادثه مکه منشاء تحولات بزرگی در جهان اسلام و زمینه مناسبی برای ریشه کن شدن نظامهای فاسد کشورهای اسلامی و طردروحانی نماها خواهد بود. و با اینکه بیشتر از یک سال از حماسه برائت از مشرکان نگذشته است، عطر خونهای پاک شهدای عزیز ما در تمامی جهان پیچیده و اثرات آن رادر اقصا نقاط عالم مشاهده میکنیم. حماسه مردم فلسطین یک پدیده تصادفی نیست. آیادنیا تصور میکند که این حماسه را چه کسانی سروده اند و هم اکنون مردم فلسطین به چه آرمانی تکیه کرده اند که بی محابا و با دست خالی در برابر حملات وحشیانه صهیونیستهامقاومت میکنند؟ آیا تنها آوای وطنگرایی است که از وجود آنان دنیایی از صلابت آفریده است ؟ آیا از درخت سیاست بازان خود فروخته است که بر دامن فلسطینیان میوه استقامت و زیتون نور و امید میریزد؟ اگر اینچنین بود، اینها که سالهاست در کنارفلسطینیان و به نام ملت فلسطین نان خورده اند! شکی نیست که این آوای "الله اکبر" است ،این همان فریاد ملت ماست که در ایران شاه را و در بیت المقدس غاصبین را به نومیدی کشاند. و این تحقق همان شعار برائت است که ملت فلسطین در تظاهرات حج دوشادوش خواهران و برادران ایرانی خود فریاد رسای آزادی قدس را سر داد و "مرگ بر امریکا، شوروی و اسرائیل " گفت ؛ و بر همان بستر شهادتی که خون عزیزان ما بر آن ریخته شد اونیز با نثار خون و به رسم شهادت آرمید. آری، فلسطینی راه گم کرده خود را از راه برائت ما یافت. و دیدیم که در این مبارزه چطور حصارهای آهنین فروریخت، و چگونه خون بر شمشیر و ایمان بر کفر و فریاد بر گلوله پیروز شد؛ و چطور خواب بنی اسرائیل درتصرف از نیل تا فرات آشفته گشت، و دوباره کوکب دریه فلسطین از شجره مبارکه "لاشرقیه ولاغربیه " ما برافروخت. و امروز به همان گونه که فعالیتهای وسیعی در سراسرجهان برای به سازش کشیدن ما با کفر و شرک در جریان است، برای خاموش کردن شعله های خشم ملت مسلمان فلسطین نیز به همان شکل ادامه دارد. و این تنها یک نمونه از پیشرفت انقلاب است. و حال آنکه معتقدین به اصول انقلاب اسلامی ما در سراسرجهان رو به فزونی نهاده است و ما اینها را سرمایه های بالقوه انقلاب خود تلقی میکنیم وهم آنهایی که با مرکب خون طومار حمایت از ما را امضا میکنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبیک میگویند و به یاری خداوند کنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت .امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است. و من دست و بازوی همه عزیزانی که درسراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند میبوسم ؛ و سلام و درودهای خالصانه خود را به همه غنچه های آزادی و کمال نثار میکنم. و به ملت عزیز و دلاور ایران هم عرض میکنم : خداوند آثارو برکات معنویت شما را به جهان صادر نموده است ؛ و قلبها و چشمان پرفروغ شما کانون حمایت از محرومان شده است و شراره کینه انقلابی تان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است. البته همه میدانیم که کشور ما در حال جنگ و انقلاب سختیها ومشکلاتی را تحمل کرده و کسی مدعی آن نیست که طبقات محروم و ضعیف وکم درآمد و خصوصا اقشار کارمند و اداری، در تنگنای مسائل اقتصادی نیستند؛ ولی آن چیزی که همه مردم ما فراتر از آن را فکر میکنند مسئله حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ایران ثابت کرده اند که تحمل گرسنگی و تشنگی را دارند، ولی تحمل شکست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت. ملت شریف ایران همیشه در مقابل شدیدترین حملات تمامی جهان کفر علیه اصول انقلاب خویش مقاومت کرده است که در اینجا مجال ذکر همه آنها نیست .
آیا ملت دلاور ایران در مقابل جنایات متعدد امریکا در خلیج فارس اعم از حمایت نظامی و اطلاعاتی به عراق و حمله به سکوهای نفتی و کشتیها و قایقها و سرنگونی هواپیمای مسافربری مقاومت نکرده است ؟ آیا ملت ایران در جنگ دیپلماسی شرق وغرب علیه خود و ایجاد بازیهای سیاسی مجامع بین المللی مقاومت نکرده است ؟ آیاملت شجاع ایران در مقابل جنگ اقتصادی، تبلیغاتی، روانی و حملات ددمنشانه عراق به شهرها و موشک باران مناطق مسکونی و بمبارانهای مکرر شیمیایی عراق در ایران وحلبچه، مقاومت نکرده است ؟ آیا ملت عزیز ایران در مقابل توطئه منافقین و لیبرالها وزراندوزی و احتکار سرمایه داران و حیله مقدس مابان مقاومت نکرده است ؟ آیا همه این حوادث و جریانات برای ضربه زدن به اصول انقلاب نبوده است ؟ که اگر نبود حضورمردم، هر یک از این توطئه ها میتوانست به اصول نظام ضربه بزند. که خدا را سپاس میگزاریم که ملت ایران را موفق نمود تا با قامتی استوار به رسالت خود عمل کند وصحنه ها را ترک نگوید.
ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، به خوبی دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست ؛ و آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات نداردبا الفبای مبارزه بیگانه اند. و آنهایی هم که تصور میکنند سرمایه داران و مرفهان بی درد بانصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی ،بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند. و تنهاآنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقراو متدینین بی بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین راحفظ کنیم. مسئولین نظام ایران انقلابی باید بدانند که عده ای از خدا بیخبر برای از بین بردن انقلاب هر کس را که بخواهد برای فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب رابپیماید فورا او را "کمونیست " و "التقاطی " میخوانند. از این اتهامات نباید ترسید. بایدخدا را در نظر داشت، و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرابه کار گرفت و از هیچ تهمتی نترسید. امریکا و استکبار در تمامی زمینه ها افرادی را برای شکست انقلاب اسلامی در آستین دارند، در حوزه ها و دانشگاهها مقدس نماها را که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کرده ام. اینان با تزویرشان از درون محتوای انقلاب واسلام را نابود میکنند. اینها با قیافه ای حق به جانب و طرفدار دین و ولایت همه رابی دین معرفی میکنند. باید از شر اینها به خدا پناه بریم. و همچنین کسانی دیگر که بدون استثناء به هر چه روحانی و عالم است حمله میکنند و اسلام آنها را اسلام امریکایی معرفی مینمایند راهی بس خطرناک را میپویند که خدای ناکرده به شکست اسلام ناب محمدی منتهی میشود. ما برای احقاق حقوق فقرا در جوامع بشری تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد.
امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است. و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخهای سفید و سرخ را از بین خواهند برد. امروزخمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها وموشکهای دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت، برای درک شهادت روزشماری میکند. جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمی شناسد. و ما بایددر جنگ اعتقادی مان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم. ان شاءالله ملت بزرگ ایران با پشتیبانی مادی و معنوی خود از انقلاب، سختیهای جنگ را به شیرینی شکست دشمنان خدا در دنیا جبران میکند. و چه شیرینی بالاتر از اینکه ملت بزرگ ایران مثل یک صاعقه بر سر امریکا فرود آمده است. چه شیرینی بالاتر از اینکه ملت ایران سقوط ارکان و کنگره های نظام ستمشاهی را نظاره کرده است و شیشه حیات امریکا را در این کشور شکسته است. و چه شیرینی بالاتر از اینکه مردم عزیزمان ریشه های نفاق و ملیگرایی و التقاط را خشکانیده اند. و ان شاءالله شیرینی تمام ناشدنی آن را در جهان آخرت خواهند چشید. نه تنها کسانی که تا مقام شهادت و جانبازی و حضوردر جبهه پیش رفته اند، بلکه آنهایی که در پشت جبهه با نگاه محبت بار و با دعای خیرخود جبهه را تقویت نموده اند از مقام عظیم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره برده اند. خوشا به حال مجاهدان ! خوشا به حال وارثان حسین - علیه السلام !
اذناب امریکا باید بدانند که شهادت در راه خدا مسئله ای نیست که بشود با پیروزی یاشکست در صحنه های نبرد مقایسه شود. مقام شهادت، خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است. نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بکشانیم که بگوییم درعوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و یا شهرهای دیگر آزاد شد. تمامی اینهاخیالات باطل ملیگراهاست. ما هدفمان بالاتر از آن است. ملیگراها تصور نمودند ماهدفمان پیاده کردن اهداف بین الملل اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است. ما میگوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم "لا اله الا الله " را بر قلل رفیع کرامت وبزرگواری به اهتزاز درآوریم. پس ای فرزندان ارتشی و سپاهی و بسیجی ام، و ای نیروهای مردمی، هرگز از دست دادن موضعی را با تاثر و گرفتن مکانی را با غرور وشادی بیان نکنید که اینها در برابر هدف شما به قدری ناچیزند که تمامی دنیا در مقایسه باآخرت .
پدران و مادران و همسران و خویشاوندان شهدا، اسرا، مفقودین، و معلولین ما توجه داشته باشند که هیچ چیزی از آنچه فرزندان آنان به دست آورده اند کم نشده است .فرزندان شما در کنار پیامبر اکرم و ائمه اطهارند. پیروزی و شکست برای آنها فرقی ندارد.امروز روز هدایت نسلهای آینده است. کمربندهاتان را ببندید که هیچ چیز تغییر نکرده است. امروز روزی است که خدا اینگونه خواسته است. و دیروز خدا آنگونه خواسته بود. و فردا ان شاءالله روز پیروزی جنود حق خواهد بود. ولی خواست خدا هر چه هست ما در مقابل آن خاضعیم. و ما تابع امر خداییم ؛ و به همین دلیل طالب شهادتیم. و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگی غیرخدا نمی رویم. البته برای ادای تکلیف همه ما موظفیم که کارها و مسائل مربوط به خودمان را به بهترین وجه و با درایت و دقت انجام دهیم. همه میدانند که ما شروع کننده جنگ نبوده ایم. ما برای حفظ موجودیت اسلام درجهان تنها از خود دفاع کرده ایم. و این ملت مظلوم ایران است که همواره مورد حمله جهانخواران بوده است ؛ و استکبار از همه کمینگاههای سیاسی و نظامی و فرهنگی واقتصادی خود به ما حمله کرده است. انقلاب اسلامی ما تاکنون کمینگاه شیطان و دام صیادان را به ملتها نشان داده است. جهانخواران و سرمایه داران و وابستگان آنان توقع دارند که ما شکسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره کنیم و هشدار ندهیم .و حال آنکه این وظیفه اولیه ما و انقلاب اسلامی ماست که در سراسر جهان صدا زنیم که ای خواب رفتگان ! ای غفلت زدگان ! بیدار شوید و به اطراف خود نگاه کنید که در کنارلانه های گرگ منزل گرفته اید. برخیزید که اینجا جای خواب نیست ! و نیز فریاد کشیم سریعا قیام کنید که جهان ایمن از صیاد نیست ! امریکا و شوروی در کمین نشسته اند، و تانابودی کاملتان از شما دست بر نخواهند داشت. راستی اگر بسیج جهانی مسلمین تشکیل شده بود، کسی جرات اینهمه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوی رسول الله -صلی الله علیه و آله و سلم - داشت ؟
امروز یکی از افتخارات بزرگ ملت ما این است که در برابر بزرگترین نمایش قدرت و آرایش ناوهای جنگی امریکا و اروپا در خلیج فارس صف آرایی نمود. و اینجانب به نظامهای امریکایی و اروپایی اخطار میکنم که تا دیر نشده و در باتلاق مرگ فرونرفته اید، از خلیج فارس بیرون روید. و همیشه اینگونه نیست که هواپیماهای مسافربری ما توسط ناوهای جنگی شما سرنگون شود؛ که ممکن است فرزندان انقلاب ناوهای جنگی شما را به قعر آبهای خلیج فارس بفرستند.
به دولتها و حکومتهای منطقه، خصوصا به عربستان و کویت میگویم که همه شما درماجراجوییها و جنایاتی که امریکا میآفریند شریک جرم خواهید بود. و ما تا به حال از اینکه همه منطقه در کام آتش و خون و بی ثباتی کامل غوطه ور نشود، دست به عملی نزده ایم. ولی حرکات جنون آمیز ریگان مطمئنا حوادث غیرمنتظره و عواقب خطرناکی رابر همه تحمیل میکند. شما اطمینان داشته باشید که در این برگ جدید بازنده اید. خودتان و کشور و مردم اسلامی را در برابر امریکا اینقدر ذلیل و ناتوان نکنید. اگر دین ندارید،لااقل آزاده باشید.
بحمدالله از برکت انقلاب اسلامی ایران دریچه های نور و امید به روی همه مسلمانان جهان باز شده است ؛ و میرود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودی را بر سرهمه مستکبران فرو ریزد.
نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود بابیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل میکنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویتها و ارزشهای معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم وچه نخواهیم صهیونیستها و امریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی وشرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. بعضی مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار میدهند؛ و با دلسوزیهای بیمورد واعتراضهای کودکانه میگویند جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادی شان افتاده است ! که چه خوب است [به ] این سوال پاسخ داده شودکه ملتهای جهان سوم و مسلمانان، و خصوصا ملت ایران، در چه زمانی نزد غربیها وشرقیها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بی اعتبار شده اند!
آری، اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام - را با دستهای خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند؛ ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف ؛ آنها ولی و قیم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها؛ نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی ؛ بلکه ایرانی که شناسنامه اش را امریکا و شوروی صادر کند؛ ایرانی که ارابه سیاست امریکا یا شوروی را بکشد و امروز همه مصیبت و عزای امریکا و شوروی شرق و غرب در این است که نه تنها ملت ایران از تحت الحمایگی آنان خارج شده است ،که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت میکند. کنترل و حذف سلاحهای مخرب از جهان اگر با حقیقت و صداقت همراه بود خواسته همه ملتهاست، ولی این نیزیک فریب قدیمی است. و این همان چیزی است که اخیرا از گفته های سران امریکا وشوروی و نوشته های سیاسیون آنها آشکار گردیده است که مراودات اخیر سران شرق وغرب به خاطر مهار بیشتر جهان سوم و در حقیقت جلوگیری از نفوذ پابرهنه ها ومحرومین در جهان مالکیتهای بی حد و مرز سرمایه داران است. ما باید خود را آماده کنیم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامی - انسانی با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود؛ و آقایی و سروری محرومین و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشید قدرتهای شرق و غرب همان مظاهر بی محتوای دنیای مادی اندکه در برابر خلود و جاودانگی دنیای ارزشهای معنوی قابل ذکر نمی باشند.
من به صراحت اعلام میکنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری میکند. و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی و فزون طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید برای پیشبرداهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه ریزی کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان ورسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان باتمام وجود تلاش نماییم. و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم. ما اعلام میکنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تامین وآنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین به اصول و روشهای مبارزه علیه نظامهای کفر و شرک آشنا میسازد.
و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصابرای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم ؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری میکنم، و به امید خداوند درآینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم ؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم. و خدامی داند که اگر نبود انگیزه ای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام ومسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتربود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم. و مسلم ملت قهرمان ودلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود.
من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهه های آتش و خون که از اول جنگ تاامروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند، تشکر و قدردانی میکنم. وهمه ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت میکنم. در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خونهاو شهادتها و ایثارها چه شد. اینها یقینا از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بیخبرند ونمی دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص وبندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه ای واردنمی سازد. و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم ودر گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلم خون شهیدان ،انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا میداند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست ؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند!
خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم ازوصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند ونیازمند به مشعل شهادت ؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت ! خوشا به حال شما زنان و مردان ! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده های معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم .و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند!
آری، دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت. و فردا امتحان دیگری است که پیش میآید. و همه ما نیز روز محاسبه بزرگتری را در پیش رو داریم. آنهایی که در این چندسال مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده اند مطمئن باشند که از معامله باخدا طفره رفته اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کرده اند که حسرت آن را در روزواپسین و در محاسبه حق خواهند کشید. که من مجددا به همه مردم و مسئولین عرض میکنم که حساب اینگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند؛ و نگذارنداین مدعیان بی هنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنه ها برگردند.
من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش میکنم که نگذاریدانقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ وخم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند. اکیدا به ملت عزیز ایران سفارش میکنم که هوشیار و مراقب باشید، قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به معنای حل مسئله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربه تبلیغات جهانخواران علیه ماکند شده است ؛ ولی دورنمای حوادث را نمی توان به طور قطع و جدی پیش بینی نمود. وهنوز دشمن از شرارتها دست برنداشته است ؛ و چه بسا با بهانه جوییها به همان شیوه های تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما باید برای دفع تجاوز احتمالی دشمن آماده و مهیا باشیم. وملت ما هم نباید فعلا مسئله را تمام شده بداند. البته ما رسما اعلام میکنیم که هدف ماتاکتیک جدید در ادامه جنگ نیست. چه بسا دشمنان بخواهند با همین بهانه ها حملات خود را دنبال کنند. نیروهای نظامی ما هرگز نباید از کید و مکر دشمنان غافل بمانند. در هرشرایطی باید بنیه دفاعی کشور در بهترین وضعیت باشد. مردم ما، که در طول سالهای جنگ و مبارزه ابعاد کینه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس کرده اند، بایدخطر تهاجم جهانخواران در شیوه ها و شکلهای مختلف را جدیتر بدانند. و فعلا چون گذشته تمامی نظامیان، اعم از ارتش و سپاه و بسیج در جبهه ها برای دفاع در برابر شیطنت استکبار و عراق به ماموریتهای خود ادامه دهند. در صورتی که این مرحله از حادثه انقلاب را با همان شکل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذاردیم برای بعد ازآن و سازندگی کشور و سیاست کل نظام و انقلاب تذکراتی دارم که در وقت مناسب خواهم گفت. ولی در مقطع کنونی به طور جد از همه گویندگان و دست اندرکاران ومسئولین کشور و مدیران رسانه ها و مطبوعات میخواهم که خود را از معرکه ها و معرکه آفرینیها دور کنند؛ و مواظب باشند که ناخودآگاه آلت دست افکار و اندیشه های تندنگردند؛ و با سعه صدر در کنار یکدیگر مترصد اوضاع دشمنان باشند.
در این روزها ممکن است بسیاری از افراد به خاطر احساسات و عواطف خودصحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند. هر چند این مسئله به خودی خود یک ارزش بسیار زیباست، اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست. چه بسا آنهایی که تا دیروز در برابراین نظام جبهه گیری کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حکومت جمهوری اسلامی ایران از صلح و صلح طلبی به ظاهر دم میزدند، امروز نیز با همان هدف سخنان فریبنده دیگری را مطرح نمایند؛ و جیره خواران استکبار، همانها که تا دیروز در زیرنقاب دروغین صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند، امروز طرفدارجنگ شوند. و ملیگراهای بی فرهنگ برای از بین بردن خون شهدای عزیز و نابودی عزت و افتخار مردم، تبلیغات مسموم خویش را آغاز نمایند. که ان شاءالله ملت عزیز ما بابصیرت و هوشیاری جواب همه فتنه ها را خواهد داد.
من باز میگویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشنده تر است ؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم. و نکته ای که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه فقط مسئولین کشور ایران به اتکای خود تصمیم گرفته اند. و کسی و کشوری در این امر مداخله نداشته است .
مردم عزیز و شریف ایران، من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش میدانم. و شمامی دانید که من به شما عشق میورزم ؛ و شما را میشناسم ؛ شما هم مرا میشناسید. درشرایط کنونی آنچه موجب امر شد تکلیف الهی ام بود. شما میدانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم ؛ اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود؛ و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشتم ؛ و اگرآبرویی داشته ام با خدا معامله کرده ام. عزیزانم، شما میدانید که تلاش کرده ام که راحتی خود را بر رضایت حق و راحتی شما مقدم ندارم. خداوندا، تو میدانی که ما سر سازش باکفر را نداریم .
خداوندا، تو میدانی که استکبار و امریکای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپرنمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی شناسیم و غیر از تو نخواسته ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی. خداوندا، تلخی این روزها را به شیرینی فرج حضرت بقیه الله - ارواحنا لتراب مقدمه الفدا - و رسیدن به خودت جبران فرما.
فرزندان انقلابی ام، ای کسانی که لحظه ای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید، شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما میگذرد.می دانم که به شما سخت میگذرد؛ ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی گذرد؟ میدانم که شهادت شیرینتر از عسل در پیش شماست ؛ مگر برای این خادمتان اینگونه نیست ؟ ولی تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید؛ باغضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید؛ و بدانید که پیروزی از آن شماست. و تاکید میکنم که گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسئولان آن نیستم. مسئولین مورد اعتماد من میباشند. آنها را از این تصمیمی که گرفته اند شماتت نکنید، که برای آنان نیز چنین پیشنهادی سخت و ناگوار بوده است. که ان شاءالله خداوند همه ما را موفق به خدمت ورضایت خود فرماید.
من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه ها و ذخیره های عظیم الهی و به این گلهای معطر و نوشکفته جهان اسلام، سفارش میکنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید؛ و خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید.
و من به همه مسئولین و دست اندرکاران سفارش میکنم که به هر شکل ممکن وسایل ارتقای اخلاقی و اعتقادی و علمی و هنری جوانان را فراهم سازید؛ و آنان را تا مرزرسیدن به بهترین ارزشها و نوآوریها همراهی کنید؛ و روح استقلال و خودکفایی را درآنان زنده نگه دارید. مبادا اساتید و معلمینی که به وسیله معاشرتها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را که تازه از اسارت و استعمار رهیده اند، تحقیر و سرزنش نمایند و خدای ناکرده از پیشرفت و استعداد خارجیها بت بتراشند و روحیه پیروی و تقلیدو گدا صفتی را در ضمیر جوانان تزریق نمایند. به جای اینکه گفته شود که دیگران کجارفتند و ما کجا هستیم به هویت انسانی خود توجه کنند و روح توانایی و راه ورسم استقلال را زنده نگه دارند. ما در شرایط جنگ و محاصره توانسته ایم آنهمه هنرآفرینی واختراعات و پیشرفتها داشته باشیم. ان شاءالله در شرایط بهتر زمینه کافی برای رشد استعدادو تحقیقات را در همه امور فراهم میسازیم. مبارزه علمی برای جوانان زنده کردن روح جستجو و کشف واقعیتها و حقیقتهاست. و اما مبارزه عملی آنان در بهترین صحنه های زندگی و جهاد و شهادت شکل گرفته است. و نکته دیگری که از باب نهایت ارادت و علاقه ام به جوانان عرض میکنم این است که در مسیر ارزشها و معنویات از وجود روحانیت و علمای متعهد اسلام استفاده کنید؛ وهیچ گاه و تحت هیچ شرایطی خود را بی نیاز از هدایت و همکاری آنان ندانید. روحانیون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاریخ و در سخت ترین شرایط همواره با دلی پر از امید وقلبی سرشار از عشق و محبت به تعلیم و تربیت و هدایت نسلها همت گماشته اند و همیشه پیشتاز و سپر بلای مردم بوده اند؛ بر بالای دار رفته اند و محرومیتها چشیده اند ؛ زندانهارفته اند و اسارتها و تبعیدها دیده اند؛ و بالاتر از همه، آماج طعنها و تهمتها بوده اند؛ و درشرایطی که بسیاری از روشنفکران در مبارزه با طاغوت به یاس و ناامیدی رسیده بودند،روح امید و حیات را به مردم برگرداندند و از حیثیت و اعتبار واقعی مردم دفاع نموده اند؛و هم اکنون نیز در هر سنگری از خطوط مقدم جبهه گرفته تا مواضع دیگر، در کنارمردمند؛ و در هر حادثه غمبار و مصیبت آفرینی شهدای بزرگواری را تقدیم نموده اند.در هیچ کشور و انقلابی جز انقلاب بعثت و رسالت و زندگی ائمه هدی - علیهم السلام - و انقلاب اسلامی ایران سراغ نداریم که رهبران انقلاب آنقدر آماج حملات و کینه هاگردند. و این به خاطر صداقت و امانتداری است که در وجود علمای متعهد اسلام متبلوراست. مسئولیت پذیری در کشوری که با محاصره ها و مشکلات اقتصادی و سیاسی ونظامی مواجه است کار مشکلی است. البته روحانیون متعهد کشور ما باید خودشان رابرای فداکاریهای بیشتر آماده کنند؛ و در مواقع لزوم و ضرورت از آبرو و اعتبار خودبرای حفظ آبروی اسلام و خدمت به محرومان و پابرهنگان استفاده کنند. و جای بسی سپاس و امتنان است که ملت رشید و دلاور ایران قدر خادمان واقعی خود را میشناسد، وفلسفه عشق و ارادت خود را به این نهاد مقدس در یک کلمه خلاصه میکند. علما وروحانیون متعهد اسلام هرگز به آرمان و اصالت و عقیده و هدف اسلامی ملت خیانت نکرده و نمی کنند. البته تذکر این نکته لازم است که در تمام نوشته ها و صحبتها هر وقت نام "روحانیت " را به میان آورده ام و از آنان قدردانی نموده ام، مقصودم علمای پاک ومتعهد و مبارز است ؛ که در هر قشری ناپاک و غیرمتعهد وجود دارد. و روحانیون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاک دیگر بیشتر است. و همیشه این دسته از روحانیون مورد لعن ونفرین خدا و رسول و مردم بوده اند؛ و ضربات اصلی را به این انقلاب، روحانیون وابسته و مقدس ماب و دین فروش زده اند و میزنند. و روحانیون متعهد ما همواره از این بی فرهنگها متنفر و گریزان بوده اند. من به صراحت میگویم ملیگراها اگر بودند، به راحتی در مشکلات و سختیها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان درازمی کردند؛ و برای اینکه خود را از فشارهای روزمره سیاسی برهانند، همه کاسه های صبرو مقاومت را یکجا میشکستند و به همه میثاقها و تعهدات ملی و میهنی ادعایی خودپشت پا میزدند. کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند! البته ما مطمئنیم که در همین شرایط نیزآنها که با روحانیت اصیل کینه دیرینه دارند و عقده ها و حسادتهای خود را نمی توانندپنهان سازند آنان را به باد ناسزا گیرند. ولی در هر حال آن چیزی که در سرنوشت روحانیت واقعی نیست سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و شرک است. که اگر بندبنداستخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت وغارت برند هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمی کنیم .
علما و روحانیون ان شاءالله به همه ابعاد و جوانب مسئولیت خودآشنا هستند ولی ازباب تذکر و تاکید عرض میکنم امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزادکشور اسلامی مان احساس میکنند که میتوانند اندیشه های خود را در موضوعات ومسائل مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز حرفهای آنان را بشنوند. واگر بیراهه میروند، با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آنهادهید. و باید به این نکته توجه کنید که نمی شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فورا انگ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را یکباره به وادی تردید و شک انداخت. اینها که امروز اینگونه مسائل را عنوان میکنند مسلمادلشان برای اسلام و هدایت مسلمانان میتپد، و الا داعی ندارند که خود را با طرح این مسائل به دردسر بیندازند. اینها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه ای است که خود فکر میکنند. به جای پرخاش و کنار زدن آنها با پدری و الفت با آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند، مایوس نشوید. در غیراین صورت خدای ناکرده به دام لیبرالها و ملیگراها و یا چپ و منافقین میافتند؛ و گناه این کمتر از التقاط نیست. وقتی ما میتوانیم به آینده کشور و آینده سازان امیدوار شویم که به آنان در مسائل گوناگون بهادهیم، و از اشتباهات و خطاهای کوچک آنان بگذریم، و به همه شیوه ها و اصولی که منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنان میشود احاطه داشته باشیم. فرهنگ دانشگاهها ومراکز غیرحوزه ای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر عادت کرده است ،تا فرهنگ نظری و فلسفی. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصله ها، حوزه ودانشگاه درهم ذوب شوند، تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیعتر گردد.
نکته دیگر اینکه من اکثر موفقیتهای روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی درارزش عملی و زهد آنان میدانم. و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود، که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست. و هیچ وسیله ای هم نمی تواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند. چه بسادوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزیهای بیمورد مسیر زهدگرایی آنان رامنحرف سازند؛ و گروهی نیز مغرضانه یا ناآگاهانه روحانیت را به طرفداری ازسرمایه داری و سرمایه داران متهم نمایند. در این شرایط حساس و سرنوشت سازی که روحانیت در مصدر امور کشور است و خطر سوءاستفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است، باید بشدت مواظب حرکات خود بود. چه بسا افرادی از سازمانها و انجمنهاو تشکیلات سیاسی و غیر آنها با ظاهری صددرصد اسلامی بخواهند به حیثیت و اعتبارآنان لطمه وارد سازند؛ و حتی علاوه بر تامین منافع خود، روحانیت را رو در روی یکدیگر قرار دهند. البته آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید باتبلیغات دیگران از میدان به در روند حمایت از محرومین و پا برهنه هاست ؛ چرا که هرکسی از آن عدول کند از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطی خود را عهده دار این مسئولیت بزرگ بدانیم. و در تحقق آن اگر کوتاهی بنماییم ،خیانت به اسلام و مسلمین کرده ایم .
در خاتمه، از پیشگاه مقدس پروردگار، که الطاف بیکران خود را بر این ملت ارزانی داشته است، تشکر و قدردانی میکنم. و از محضر مقدس بقیه الله - ارواحنا فداه - عاجزانه میخواهیم که ما را در مسیر و هدفمان مدد و رهبری فرماید. خداوند متعال به خانواده های شهدا صبر و اجر، و به مجروحین و معلولین شفا عنایت فرماید؛ و اسرا ومفقودین را به وطن خویش باز گرداند. خداوندا، از تو میخواهیم آنچه را مصلحت اسلام و مسلمین است را برای ما مقدر فرمایی. انک قریب مجیب. والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته .
پنجم ذی حجه 1408
29/4/67
روح الله الموسوی الخمینی
منبع:مشرق نیوز