ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
زنجیره تمدنسازی اسلامی
در
این بخش از صفحهی ویژه سفر رهبر انقلاب به خراسان شمالی، کلیدواژهها و
مفاهیم اصلی مطرح شده در طول سفر به همراه «گزیده بیانات» مربوط به آن
ارائه شده و به تدریج در طول سفر تکمیل خواهد شد. مخاطبان میتوانند در این
بخش، در زمان کوتاهی، محورهای اصلی بیانات رهبر انقلاب را در طول سفر
ملاحظه کنند.
پیشرفت همهجانبه به معنی ایجاد یک تمدن نوین اسلامى است
آن مفهومى که میتواند اهداف نظام اسلامى را تا حدود زیادى در خود جمع کند و
به ما نشان دهد، مفهوم پیشرفت است. توضیحى هم بعداً عرض کردیم که پیشرفت،
تداعىکنندهى حرکت است، راه است. چطور ما میگوئیم پیشرفت هدف است؟ عرض
کردیم علت این است که پیشرفت هرگز متوقف نخواهد شد. بله، پیشرفت، حرکت است،
راه است، صیرورت است؛ اما متوقفشدنى نیست و همین طور ادامه دارد؛ چون
انسان ادامه دارد، چون استعدادهاى بشرى حد یقف ندارد. گفتیم پیشرفت داراى
ابعادى است؛ و پیشرفت در مفهوم اسلامى، با پیشرفت یک بُعدى یا دو بُعدى در
فرهنگ غربى متفاوت است؛ چند بُعدى است...
پیشرفت همهجانبه را به معناى تمدنسازى نوین اسلامى بگیریم . بالاخره یک مصداق عینى و خارجى براى پیشرفت با مفهوم اسلامى وجود دارد؛ اینجور بگوئیم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامى، ایجاد یک تمدن نوین اسلامى است؛ این محاسبهى درستى است.[1]
بخش ابزاری و بخش حقیقی تمدن اسلامی
این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزارى است؛ یک بخش دیگر، بخش متنى و اصلى و اساسى است. به هر دو بخش باید رسید.
آن بخش ابزارى چیست؟ بخش ابزارى عبارت است از همین ارزشهائى که ما امروز
به عنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد،
اقتدار سیاسى و نظامى، اعتبار بینالمللى، تبلیغ و ابزارهاى تبلیغ؛ اینها
همه بخش ابزارى تمدن است؛ وسیله است. البته ما در این بخش در کشور پیشرفت
خوبى داشتهایم. کارهاى زیاد و خوبى شده است؛ هم در زمینهى سیاست، هم در
زمینهى مسائل علمى، هم در زمینهى مسائل اجتماعى، هم در زمینهى اختراعات -
که شما حالا اینجا نمونهاش را ملاحظه کردید و این جوان عزیز براى ما شرح
دادند - و از این قبیل، الى ماشاءاللّه در سرتاسر کشور انجام گرفته است. در
بخش ابزارى، علىرغم فشارها و تهدیدها و تحریمها و این چیزها، پیشرفت کشور
خوب بوده است.
اما بخش حقیقى، آن چیزهائى است که متن زندگى ما را تشکیل میدهد؛ که همان
سبک زندگى است که عرض کردیم. این، بخش حقیقى و اصلى تمدن است؛ مثل مسئلهى
خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراک، نوع
آشپزى، تفریحات، مسئلهى خط، مسئلهى زبان، مسئلهى کسب و کار، رفتار ما در
محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت
سیاسى، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهاى که در اختیار ماست، رفتار
ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس،
رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهاى ما،
نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با
بیگانه؛ اینها آن بخشهاى اصلى تمدن است، که متن زندگى انسان است.[2]
معنای عقل معاش
تمدن نوین اسلامى - آن چیزى که ما میخواهیم عرضه کنیم - در بخش اصلى، از
این چیزها تشکیل میشود؛ اینها متن زندگى است؛ این همان چیزى است که در
اصطلاح اسلامى به آن میگویند: عقل معاش. عقل معاش، فقط به معناى پول در
آوردن و پول خرج کردن نیست، که چگونه پول در بیاوریم، چگونه پول خرج کنیم؛
نه، همهى این عرصهى وسیعى که گفته شد، جزو عقل معاش است. در کتب حدیثىِ
اصیل و مهم ما ابوابى وجود دارد به نام «کتابالعشرة»؛ آن کتابالعشرة
دربارهى همین چیزهاست. در خود قرآن کریم آیات فراوانى وجود دارد که ناظر
به این چیزهاست.
خب، میشود این بخش را به منزلهى بخش نرمافزارى تمدن به حساب آورد؛ و آن
بخش اول را، بخشهاى سختافزارى به حساب آورد. اگر ما در این بخشى که متن
زندگى است، پیشرفت نکنیم، همهى پیشرفتهائى که در بخش اول کردیم، نمیتواند
ما را رستگار کند؛ نمیتواند به ما امنیت و آرامش روانى ببخشد؛ همچنان که
مىبینید در دنیاى غرب نتوانسته. در آنجا افسردگى هست، ناامیدى هست، از
درون به هم ریختن هست، عدم امنیت انسانها در اجتماع و در خانواده هست،
بىهدفى و پوچى هست؛ با اینکه ثروت هست، بمب اتم هست، پیشرفتهاى گوناگون
علمى هست، قدرت نظامى هم هست. اصل قضیه این است که ما بتوانیم متن زندگى
را، این بخش اصلى تمدن را اصلاح کنیم. البته در انقلاب، در این بخش، پیشرفت
ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت
نکردیم. خب، باید آسیبشناسى کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟[3]
«فرهنگ زندگی» در تمدن نوین اسلامی
نمیشود یک تمدن را به صرف اینکه ماشین دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت
کرد و تحسین کرد؛ در حالى که در داخل آن، این مشکلات فراوان، سراسر جامعه و
زندگى مردم را فرا گرفته. اصل اینهاست؛ آنها ابزارى است براى اینکه این
بخش تأمین شود، تا مردم احساس آسایش کنند، با امید زندگى کنند، با امنیت
زندگى کنند، پیش بروند، حرکت کنند، تعالى انسانىِ مطلوب پیدا کنند.
یک مقولهاى در اینجا مطرح میشود و سر بر مىآورد، به عنوان مقولهى فرهنگ
زندگى. باید ما به دنبال این باشیم که فرهنگ زندگى را تبیین کنیم، تدوین
کنیم و به شکل مطلوب اسلام تحقق ببخشیم. البته اسلام بُنمایههاى یک چنین
فرهنگى را براى ما معین کرده است. بُنمایههاى این فرهنگ عبارت است از
خردورزى، اخلاق، حقوق؛ اینها را اسلام در اختیار ما قرار داده است. اگر ما
به این مقولات به طور جدى نپردازیم، پیشرفت اسلامى تحقق پیدا نخواهد کرد و
تمدن نوین اسلامى شکل نخواهد گرفت. هرچه ما در صنعت پیش برویم، هرچه
اختراعات و اکتشافات زیاد شود، اگر این بخش را ما درست نکنیم، پیشرفت
اسلامى به معناى حقیقى کلمه نکردهایم. باید دنبال این بخش، زیاد کار کنیم؛
زیاد تلاش کنیم.[4]
این هنوز از نتایج سحر است!
من با اطمینان کامل میگویم: این هنوز آغاز کار است، و تحقق کامل وعدهی
الهی یعنی پیروزی حق بر باطل و بازسازی امت قرآن و تمدن نوین اسلامی در راه
است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا
الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَْرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ
الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی
ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً
یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ
فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
نشانهی این وعدهی تخلفناپذیر در اولین و مهمترین مرحله، پیروزی انقلاب
اسلامی در ایران و بنای بلندآوزهی نظام اسلامی بود که ایران را به پایگاه
مستحکمی برای اندیشهی حاکمیت و تمدن اسلامی تبدیل کرد. سر بر آوردن این
پدیدهی معجزآسا، درست در اوج هیاهوی مادیگری و اسلامستیزیِ چپ و راست
فکری و سیاسی، و آنگاه مقاومت و استحکام آن در برابر ضربات سیاسی و نظامی و
اقتصادی و تبلیغاتی که از همه سو نواخته میشد، در دنیای اسلام امیدی تازه
برانگیخت و شوری در دلها پدید آورد. هر چه زمان گذشته، این استحکام ـ به
حول و قوهی الهی ـ بیشتر و آن امید ریشهدارتر شده است. در طول سه دههئی
که بر این ماجرا میگذرد، خاورمیانه و کشورهای مسلمان آسیا و افریقا، صحنهی
این هماوردی پیروزمندانه است.[5]