ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خونی که از شرم بی حیایی به پا خواهد شد! + تصاویر
آوینی فیلم - مرتضی اسماعیل دوست:سه شنبه شب در سینما کوروش خونی به پا شد!؛ خونی ریخته از شرم بی حیایی که بیننده ی هویدای اصالت را به ننگ تماشا کشانده بود و حدیث درد و راز سینمای فردای این مملکت را به چالش درمی آورد. حکایت این روز شرمسارانه ظاهرا اکران فیلم اول کارگردانی بود که گویی علاقه ای خاص به چهارشنبه دارد و از فیلم توقیفی سابق خود با عنوان «چهارشنبه لعنتی» به «چهارشنبه خون به پا می شود» مجوز دار ارشاد رسیده است! عنوان فیلم برای دوستداران سینما یادآور یکی از آثار بزرگ سینمایی ساخته پل توماس اندرسون آمریکایی با نام «خون به پا خواهد شد» می باشد و از این حیث قابل توجه می باشد که تصاویر دریافتی از جشن رونمایی این فیلم در سینما کوروش نمایانگر آن بوده که این فیلم نه تنها در عنوان و ساختار بلکه در جنس و تفکر پوشش هم در راستای همان نگاه غربی است و در رویه ای هماهنگ از فرم ظاهری و تفکری غربی به سر می برد! گواه این مساله از زمان تولید و با تصاویر دریافتی از پشت صحنه فیلم آغاز شده که برخی عوامل فیلم بدون وجود روسری در کنار هم عکس یادگاری گرفتند و حال در زمان پس تولید نیز مناظری از ساپورت پوشانِ به سن آمده در روز رونمایی، مرحله ای دیگر از تفکر شوم وارداتی و قبح بی حجابی در این فیلم را نمایان ساخت.
مطابق گفته های تهیه کننده فیلم « چهارشنبه خون به پا می شود»، گروه بازیگران این اثر را گروه های متمایزی از بازیگران حرفه ای و دانش آموختگان کلاس های بازیگری تشکیل داده که در واقع نوپایان بازیگری از کارگاه های بازیگری امین تارخ و کارگاه آزاد فیلم مسعود کیمیایی می باشند. در این میان البته موضوع و نگاه فیلم به سمتی گرایش یافته که وجود بازیگران بسیار آماتور در قالب آن گنجانده شود!
لباس هایی ناهنجار، آرایش هایی غلیظ و موهایی پریشان که از ظاهر کارگردان تا عوامل فیلم و میهمانان گرانقدر را در مراسم رونمایی فیلم تولیدی جدید سینمای ایران شامل می شد! افسوس بسیاری را از چنین بساط بیگانه نمایی در پرده تماشای سینمایی که می خواست ایرانی باشد و اصیل باقی بماند، به پا داشت. و تاسف برانگیز تر این که هر روز مناظری تلخ و بی هویت تر به واسطه تفکر غرب گرای عریان نمایی بر نمای احساس متعهدان راستین به دین و فرهنگ ایرانی خراش برمی دارد. افسوس از تفکر مندرج در جامعه و هنرمندی که برخلاف ادعاهای خود چنان دور افتاده از قافله دانایی است که نمی داند برهنگی نشانه ای از تفاخر نیست و درجه هنرمندی را به عریان سازی جسم نمی باید و برعکس آنکه کیمیای هنرمندی را دریابد خوب می داند که زیبایی اثر نه در ظاهر بلکه در تار و پود نشسته در روح و روانی خواندنی قابل ردیابی است و نقطه انتهایی زیبایی ها باید مخاطبان، هنرمندان و در کل آدمیان را به جهانی مانا سوق بخشد، آن چنان که مولانای گرانقدر می نویسد: «هرچه ما دادیم، دیدیم این زمان / این جهان پرده است و عین است آن جهان»
زیبایی شناسی در هنر اسلامی یادآور احدیّت و پارسایی است و راهی برای رسیدن به سراپرده حقیقت که نشان زیبایی ها بر مدار او جریان خواهد یافت و دریافت زیبایی عالم مثال که تجسم حس بصری والایی است منشاء ره پویان هنر اسلامی قرار خواهد گرفت. پر واضح است که از جماعتی که نه چندان سیر عرفان رفته اند و نه بر بستر فلسفه ی انسان سیر کرده اند، نمی توان انتظار این داشت که نسیم تعالی هنر را به جانی خریدار دریافت کنند اما باید این مساله را در نظر داشت که حفظ ارزش های پایدار هر جامعه ای حتی اگر در قلب پذیرش فرد قرار نیافته باشد، اماٰ هنجاری پذیرفتنی است که می بایست مورد قدر و منزلت افراد جامعه به خصوص الگوسازانی که فعال رسانه ای هستندٰ قرار گیرد و از این رو هنرمندانی که در مجامع عمومی حضور می یابند حتی اگر به فضیلت حجاب هم نظری نداشته باشند، لااقل باید در حفظ حرمت جامعه ای دینی و فرهنگی گام نهند، چرا که این مملکت بر پایه خون شهیدان گرانقدری بنا شده که در راستای از میان برداشتن تفکرات غربزدگی که حجاب بخش مهمی از آن است، وجودشان را در طبق اخلاص نهاده اند. متاسفانه فضای سینمای ایران در این سال های اخیر چه به لحاظ محتوا و داستان گزینش شده و چه از منظر نحوه پوشش و رفتار عوامل اجرایی سینما مسیری منحرف به سینمای غربی را در پیش گرفته است و اخیرا با ردیابی جریانات و نوع مناسبات و مراودات اهالی سینما با یکدیگر در محافل عمومی و در مجرای خصوصی شاهد افزایش شیب بی هویتی و بیگانگی با روح استوار اسلامیت و ایرانیت بوده ایم. آن چنان که در زنجیره ای به هم پیوسته از سرمایه گذاران، تهیه کنندگان و مجریان تا بازیگران اصلی و فرعی می توان ردپایی از مناسباتی غلط را ردیابی کرد. اگر چه در صدد عینیت بخشی به گفته های برملا شده برخی بازیگران مبنی بر وجود پیشنهادات غیر اخلاقی در فضایی مسموم نمی باشیم و در صدد روا داشتن تهمت به بدنه سینمایی که در آن هنوز هم می توان نجابت را جست، نخواهیم بود، اما به طور قطع مشاهده تصاویری از جنس مراسم رونمایی فیلم «چهارشنبه خون به پا می شود» بسیاری از دلسوختگان این دیار را به افسوسی جانکاه وا می دارد که این چرخه تولید سینمای مملکتی اسلامی به کجا رهسپار می گردد که نسل هایی بی هویت از اصالت نقش بسته در تابلوی نجابت را بوجود می آورد. تماشای عکس های اکران خصوصی فیلم «چهارشنبه خون به پا می شود»ٰ، نسل جدیدی از دختران را رونمایی ساخته که دیگر جلوه ای از دختر ایرانی نبوده و روحشان آواره در تصوری غربی است. نحوه پوشش دور از شأن بازیگران این فیلم نشان از تزریق نسل جدیدی از بی حجابی محض به بدنه سینمای ایران بوده و این سوال را تداعی می سازد که سینمای ما با این تصور و نگاه غریبه به کجا خواهد رفت؟ و حتی اگر قالب داستانی ارزنده بر فیلمنامه ای استوار شود، باور درون و انگاره بیرونی این گونه بازیگران بیگانه با حجاب چگونه به باور مخاطبی خواهد نشست که در راستای داستانی هویت مند، بازیگری بی هویت را در محافل عمومی و خصوصی جست و جو می دارد. ویروس بی حجابی که متاسفانه از نسل های مختلف گذر کرده و به بازیگرانی از نسل بعد سرایت می کند و در نهایت به مخاطبان اصلی که مردمان الگوپذیر این افراد شناخته شده هستند، نفوذ می یابدٰ در نهایت به حلقه بیگانه با سیمای اصیل ایرانی در منظر شهری غبار گرفته از بی حجابی تسری می یابد و بذر فتنه گناه در سلسله ای به هم پیوسته از بازیگرانی الگو تا دخترانی علاقمند به هنرپیشه های مورد نظر ریشه می دواند؛ به نحوی که در کلام مولانا آمده است: « نون ابرو، صاد چشم و جیم گوش/ برنوشتی؛ فتنه صد عقل و هوش»
در تحلیل جریان رشد یافته بی حجابی در تارک تفکر هنرمندان می توان به جریانی دیگر رسید و آن نقش سردمداران عرضه فیلمسازی و در واقع مجریان طرح و پدیدآورندگان آثار سینمایی است که انسان را همچون کالای خریداری شده می پندارند و به جای انتخاب هنرمند به دنبال مانکنی برای بازیگری هستند! روال مرسوم سینمای هالیوود در جهت بازاریابی آثار ساخته شده با برگزاری مراسم فرش قرمز و رژه مانکن های فریبنده ای همراه می شود که به دنبال جذب مخاطبان از طریق چشم هایی دلربا هستند و در کشوری معنوی همچون ایران هم شاهد ترویج چنین رویه ای به شکلی پیدا و پنهان هستیم که در واقع سرمایه گذاران آثار با برگزاری اکران های خصوصی و حضور ناهنجار بازیگران ریز و درشت بساط فریب بینندگان را فراهم می سازند. رویه ای که نیاز به ورود عاملین مراقب امنیت روانی به ماجرا و جلوگیری از تثبیت بی بند و باری در چنین محافلی خواهد بود تا بساط هرگونه بی قیدی در اخلاق رفتاری و بی هویت پوشش مندی برچیده شود.