شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

هاشمی پرخرج‌ ترین گارد حفاظت کشور را در اختیار دارد، آیا این انصاف است؟

هاشمی پرخرج‌ ترین گارد حفاظت کشور را در اختیار دارد، آیا این انصاف است؟


به گزارش عمارنامه، سردار سعید قاسمی یکی از فرماندهان سال‌های دفاع مقدس نامه‌ای سرگشاده خطاب به ملت ایران در مورد سخنان اخیر هاشمی رفسنجانی نوشت.متن این نامه به شرح زیر است:
ملت بزرگ  و شهید پرور ایران
سلام علیکم
اخیرا تصاویر و گفت‌وگویی را از آقای اکبر هاشمی رفسنجانی در رسانه‌ها ملاحظه کردیم که  بسیار شگفت‌انگیز و غیرقابل باور بود. چگونه ممکن است کسی به خود اجازه داده در راس مجمع تشخیص مصلحت نظام بنشیند تا این حد نسبت به واقعیات عالم بی‌اطلاع باشد و چگونه کسی که پذیرفته است سال‌ها فرمانده قرارگاه جنگ باشد و هزاران جوان را به زیر آتش دشمن بفرستد تا این نسبت به ضرورت دفاع از کشور بی اعتقاد باشد؛ وی گفته:
" اگر می‌بینید آلمان و ژاپن این روزها محکم‌ترین اقتصاد دنیا را دارند؛ این‌ها بعد از جنگ جهانی دوم از اینکه نیروی نظامی داشته باشند محروم شدند. نیروهای نظامی بیشترین خرج کشورهای در حال جنگ را می‌بردند و از این رو با این اقدام پول‌های‌شان آزاد شد و به ‌دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانش‌بنیان برای خود درست کردند، لذا دیگر آسیب‌پذیر هم نیستند، این راه در ایران باز شده است و مدیران و دلسوزان و معلمان باید وارد این فضا شوند، مطمئنم دوره دوم دولت روحانی می‌تواند ما را به آنجا برساند."
هرچند نادرستی این اظهارات به هر صاحب خردی روشن است اما لازم است که توجه ملت بزرگ و شهید پرور ایران را به بعضی غلط‌های این اظهارات بی اساس جلب می‌کنم:
1-    کشور آلمان و ژاپن با تدبیر خودشان نیروی مسلح را کنار نگذاشتند بلکه بعنوان کشور شکست خورده و تحت اشغال بعنوان تنبیه از داشتن نیروی مسلح محروم شدند و اگر اختیار داشتند هیچ‌گاه چنین کاری نمی‌کردند.
2-    با وجود ممنوعیت نیروهای مسلح تهاجمی، برای این کشورها داشتن نیروی دفاعی هیچ‌گاه از دستور کار این کشورها خارج نشده بطوریکه هزینه‌های دفاعی همیشه در دستور کار آنان بوده است و موضوع دفاع برای آن‌ها آنقدر اهمیت دارد که در سال 2015 بودجه دفاعی آلمان 4/39 و ژاپن 9/40میلیارد دلار بوده است که هرکدام سه برابر بودجه دفاعی جمهوری اسلامی ایران است. فلذا این تصور که آلمان و ژاپن پول دفاع را صرف پیشرفت صنعتی و رفاهی کرده اند از اساس بی‌پایه است؛ ای کاش آقای هاشمی قبل از این اظهار نظر بی‌پایه از یک فرد مطلع سوال می‌کرد.
3-    ژاپن و آلمان بابت هزینه‌های پایگاه نظامی آمریکا در خاک خودشان علاوه بر هزینه‌های ناامنی و مشکلات حاد اخلاقی و ناموسی سالانه باید میلیاردها دلار به آمریکا بپردازند و اگر دفاع برعهده خودشان باشد هزینه‌هایشان خیلی کمتر خواهد بود. سال 2015 فقط ژاپن 400 میلیارد ین یعنی %75 درصد هزینه‌های پایگاه نظامی آمریکا در کشورش را پرداخت کرده است.
4-    حرف آقای هاشمی کاملا غیر علمی است چرا که هیچ تحقیقاتی وجود ندارد که اثبات کند علت پیشرفت‌های اقتصادی آلمان و ژاپن نداشتن نیروهای مسلح است؛ این حتی یک حدس عالمانه هم نیست که بتوان فرضیه‌ای برای تحقیق قرارداد، چرا که همه‌کشورهای پیشرفته نیروهای مسلح دارند و این خصوصیت وجه اشتراک کشورهای پیشرفته نیست،  بلکه برعکس هرکشوری که اقتصادش پیشرفته‌تر است سرمایه‌گذاری دفاعی‌اش بیشتر است.
5-    همه می‌دانند که آقای هاشمی برای حفاظت از خودش پرخرج‌ترین گارد حفاظت شخصیت‌های کشور را در اختیار دارد و هزینه حفاظتی وی حتی چندبرابر حفاظت رئیس جمهور است؛ آیا این انصاف است که وی برای حفاظت از خودش اینقدر از بیت‌المال هزینه کند ولی یک ملت بزرگ 80 میلیونی در برابر دشمنانش بی‌دفاع بماند.
6-    ژاپن و آلمان دو کشور بدون منابع زیرزمینی ارزشمند هستند و عمده مواد اولیه و انرژی خودشان را وارد می‌کنند و در منطقه‌ای کم ارزش واقع شده‌اند فلذا کمترین تهدید خارجی را دارند و با کشوری مثل ایران که سرشار از معادن و منابع مختلف بویژه نفت و گاز است و در حساس‌ترین نقطه جهان واقع شده همواره مورد طمع و تهدید قدرت‌ها بوده است در بعد امنیت ملی قابل مقایسه نیست.
7-    اگر آقای هاشمی امام خمینی(ره) را قبول داشته باشد، ایشان ده‌ها بار در مورد ضرورت تقویت بنیه دفاعی اظهار نظرهای صریح و قاطعی داشته‌اند و غفلت کنندگان از آن را مستوجب کیفر الهی دانسته‌اند.
حتی پس از پایان جنگ در 29 فروردین 1368 امام(ره) فرمودند: مطمئنا غفلت از تقویت بنیه دفاعی کشور طمع تهاجم و تجاوز بیگانگان و نهایتا تحمیل جنگ‌ها و توطئه‌ها را بدنبال می‌آورد. وقتی این تناقض واضح مواضع آقای هاشمی با امام را در کنار سایر ادعاهایی که در مورد خاطرات امام (ره) دارند قرار دهیم باید بپذیریم که چاره‌ای جز رد ادعاهای شما نداریم.
8-    اگر آقای هاشمی فرمان امام خمینی(ره) را واجب الاطاعه نمی‌داند لااقل فرمان قرآن را که باید گردن نهد؛  قرآن کریم می‌فرماید "و اعدوالهم مااستطئتم من قوه" یعنی تا جایی که می‌توانید نیروی دفاعی بیشتری برای مقابله با دشمن آماده کنید و اتفاقا که آخر همین آیه هم می‌گوید "و ما تنفقو امن شیء فی سبیل الله یوف الیکم" یعنی هزینه‌ای که برای آمادگی می‌کنید اقتصاد شما را لطمه نمی‌زند و خدا آن را به شما بازمی‌گرداند؛ همچنین آیه 102 سوره نسا می‌فرماید" ...وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَةً واحِدَةً ..." یعنی "... کافران آرزو دارند که شما از سلاح ها و متاع هاى خود غافل شوید و یک باره به شما هجوم آورند..." بر همین اساس تصور اینکه هزینه‌ دفاع از کشور اسلامی ضربه به اقتصاد است نوعی بی‌اعتقادی به قرآن و وعده الهی است.
9-    هر انسان عاقلی می‌داند دفاع واجب است هر کس شیء ارزشمندی دارد برای حفاظت از آن نگهبان می‌گذارد و هزینه ‌می‌کند و هزینه کردن برای دفاع از سرمایه خود را منطقی می‌داند آیا ایران اینقدر نزد آقای هاشمی بی‌ارزش است که حفاظت و دفاع نمی‌خواهد؟
10-    اگرآقای هاشمی قرآن و عقل و ضرورت اجرای فرمان امام خمینی(ره) را قبول ندارد باید به عنوان یک شهروند منضبط حداقل  به قانون اساسی پایبند باشد؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصول 143 الی 151 صریحا بر ضرورت وجود نیروی مسلح ارتش و سپاه و بسیج تاکید دارد و لذا باید گفت که این سخن آقای هاشمی خلاف قانون اساسی است.
11-    اگر آقای هاشمی همه این‌ها را قبول ندارد خطبه‌های آتشین خودش برای فرستادن جوان‌ها به میدان جنگ را که یادش نرفته است.
12-    آقای روحانی 31 مردادماه نظر خودش را در مورد تقویت نیروهای مسلح اینطور بیان کرد: قدرت نظامی باید تقویت شود تا توافق هسته‌ای پایدار بماند آیا آقای هاشمی وی را دروغگو می‌داند؟ اگر نه چطور است که آقای هاشمی پیش بینی می‌کند فردی با این اعتقاد در دور دوم ریاست جمهوری نیروی مسلح را تعطیل کند؟
13-     اگر آقای هاشمی همه این‌ها را قبول ندارد حداقل این را می‌داند که آقای روحانی اگر قرار باشد دوباره رئیس جمهور شود نه تنها باید به قانون اساسی ملتزم باشد بلکه باید به پایبندی قانون اساسی هم قسم بخورد؛ چگونه آقای هاشمی انتظار دارد آقای روحانی خلاف قسم خودش عمل کند.
14-    حال که جمهوری اسلامی یکی از قوی‌ترین نیروهای دفاعی را دارد دشمن اینقدر به ما زور می‌گوید و تحریم می‌کند و انرژی هسته‌ای‌‌مان را تعطیل می‌کند و... وای به روزی که نیروی دفاعی نداشته باشیم.
15-    کاهش هزینه‌های دفاعی باید به تصویب نمایندگان مردم در مجلس برسد اما این مساله هیچ‌گاه محقق نخواهد شد همانطور که همه ملاحظه کردند با وجود فشارهای یاران آقای هاشمی  نه مجلس قبلی آن را تصویب کرد و نه این مجلس.
16-    آقای هاشمی بخاطر خوشبینی‌ها و تمایلاتی که به آمریکایی‌ها دارد تهدید دائمی آمریکا و اسرائیل را که هر آن ممکن است مجددا ایران را اشغال کنند و به قدرت برگردند نادیده می‌گیرد، گیریم آمریکا تهاجم نظامی نکند آیا در این منطقه پرآشوب و با همسایگانی پرخطر ایران را بدون قدرت دفاعی گذاشتن تحویل کشور به داعش و طالبان نیست؟
17-    هیچ کشوری در دنیا داوطلبانه نیروی مسلح خودش را کنار نگذاشته و همه‌ کشورها حتی در بدترین شرایط اقتصادی نیروی مسلح را حفظ می‌کنند حتی کشورهای فقیری مثل پاکستان که اهمیت ژئوپلیتیک بالایی هم ندارند 40% درآمدشان را هزینه ارتش می‌کنند و حتی بمب اتمی دارند؛ چه دلیلی وجود دارد که ایران با این حساسیت‌ها تنها کشور جهان باشد که داوطلبانه نیروی مسلح خود را کنار بگذارد؟
18-    آمریکا الگوی آقای هاشمی است و با وجود اینکه هزینه نظامی‌اش برابر هزینه‌ همه‌ی کشورهای جهان است شصت سال اقتصاد پیشرو برتر جهان را در اختیار داشت و این نشان می‌دهد داشتن نیروی مسلح قوی با داشتن قدرت برتر اقتصادی تضادی ندارد بلکه لازمه‌ی داشتن قدرت اقتصادی برتر نیروی مسلح قوی است که بتواند از منافع کشور قدرتمند اقتصادی دفاع کند.
19-    کره جنوبی با مساحت 99 کیلومتر مربع یعنی حدود یک بیستم خاک ایران با وجود فقدان معادن و ذخایر مهم بودجه دفاعی سالانه‌اش 36میلیارد و  400میلیون دلار است با این وجود یک اقتصاد پیشرو محسوب می‌شود.
20-    چین پیشروترین اقتصاد حال حاضر دنیاست و امروز بزرگترین ارتش دنیا را دارد و سالانه مبلغ 215 میلیارد دلار هزینه‌ دفاعی دارد و هر یکی دوسال یکبار هم تا مرز جنگ نظامی با آمریکا پیش می‌رود و در تنش مستمر با آمریکاست.
تا اینجا آقای هاشمی بیست غلط دارد و نمره‌اش صفر است.
ملت بزرگ و شهید پرور ایران، آیا آقای هاشمی با این همه خطا و اشتباه در اعلام نظر هنوز خود را شایسته مصلحت سنجی برای نظام می‌داند؟ آیا بهتر نیست برای خدمت به مردم خود را بازنشسته کند و کار را به عالمانی جوان‌تر که حواس جمع‌تری برای مصلحت سنجی کشور دارند بسپارند.
پیشنهاد من این است که تا دیر نشده آقای هاشمی مسئولیت‌ها را به نیروهای با نشاط و عالم واگذارند و برای اظهار نظر در موارد ملی با کارشناسان امین مشورت کند .
سعید قاسمی
«والسلام»
 
منبع:سایت دانا

دیدار مسئولان ستاد سرشماری نفوس و مسکن با رهبر انقلاب

دیدار مسئولان ستاد سرشماری نفوس و مسکن با رهبر انقلاب


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیش از ظهر امروز (سه‌شنبه) در دیدار مسئولان ستاد سرشماری عمومی نفوس و مسکن، اعضای شورای‌عالی آمار کشور و مدیران مرکز آمار ایران، «آمار و اطلاعات دقیق، متمرکز و علمی» را پایه اصلی در تصمیم‌گیری کارآمد برای کشور خواندند و با تأکید بر اهمیت طرح سرشماری عمومی، خطاب به مردم خاطرنشان کردند: همه مردم عزیز باید به طور جدی در این طرح مهم مشارکت کنند.
رهبر انقلاب اسلامی، آمار را ضرورتی قطعی و اصلی برای برنامه‌ریزی در خصوص منابع و نیازهای متنوع و گسترده کشور دانستند و افزودند: آحاد مردم عزیز برای آنکه تصمیم‌گیری‌ها در کشور، «درست، به‌جا و کارآمد» باشد، هم در این طرح مهم شرکت کنند و هم آمار و اطلاعات مورد نیاز را به صورت دقیق در اختیار دستگاههای آماری قرار دهند و آمارها نیز همچنانکه مسئولان گفته‌اند جنبه محرمانه دارد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه خطاب به متولیان آمار در کشور خاطرنشان کردند: در آمارها هم باید وضعیت موجود تبیین شود و هم «روند تغییرات» شناسایی شود تا در روزگار کنونی که سرعت تغییرات در آن بسیار زیاد است، مسئولان و تصمیم‌گیران کشور بر اثر تغییر روندها غافلگیر نشوند.
ایشان با اشاره به اهمیت دقت و صحت آمارها، و ضربه سنگینی که آمار غلط به کشور می‌زند، افزودند: متأسفانه کشور از لحاظ آمارگیری عقب است و حتی برخی مسئولان از حقایق و آمارهای واقعی در بعضی بخشها مطلع نیستند.
رهبر انقلاب اسلامی به عنوان نمونه به اهمیت آمار در اقتصاد دانش‌بنیان اشاره کردند و گفتند: اقتصاد دانش‌بنیان که راه پیشرفت کشور است، متکی به «عنصر انسانیِ با سواد و مبتکر» است و باید مشخص شود که در هر یک از شاخه‌های اقتصادی و فنی چه تعدادی از جوانان و نیروهای با استعداد و دارای ابتکار و انگیزه وجود دارند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین به نقش تعیین‌کننده آمار در اقتصاد مقاومتی اشاره کردند و افزودند: راه علاج حقیقیِ مشکلات کشور، اقتصاد مقاومتی است و اگر تمام راههای دنیا هم به روی ما باز شود اما اقتصاد کشور درون‌زا نباشد، در نهایت این معادله، معادله‌ای شکست‌خورده است.
ایشان خاطرنشان کردند: لازمه تحقق اقتصاد مقاومتی، وجود آمار و اطلاعات دقیق از وضعیت تولید داخل و بنگاههای تولیدی و نیازهای آنهاست.
«ارائه‌ی بهنگامِ آمار به مسئولان و تصمیم‌گیران کشور و سازندگان افکار و گفتمانهای عمومی»، نکته دیگری بود که رهبر انقلاب اسلامی بر آن تأکید کردند.
ایشان با اشاره به مسئله «پیریِ جمعیت و استمرار نادرست سیاستهای کاهش جمعیت» افزودند: رشد جمعیت ۴ درصدی در سالهای دهه ۶۰، نیاز به علاج داشت که علاج آن، همان سیاستهای کاهش جمعیت بود اما تداوم این سیاستها باید با ارائه آمار بهنگام توسط مسئولان در وقت معینی، متوقف یا کُند می‌شد، زیرا مشکل پیریِ جمعیت یکی از مشکلات بدون علاج است و امروز کشورهای پیشرفته نیز راه‌حلی برای آن ندارند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه، اختلاف در آمارهای مراکز آماری را «بلایی بزرگ» خواندند و افزودند: گاهی مراکز مختلف در خصوص نرخ بیکاری یا نرخ تورم و رشد اقتصادی، آمارهای متفاوتی بیان می‌کنند که این مسئله موجب ایجاد بی‌اعتمادی در مردم می‌شود.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نادرست خواندن برخی آمارهای دولتهای قبلی توسط دولتهای بعدی، افزودند: باید منشأ این دوگانگی‌ها مشخص شود، یعنی یا در آن دوره در بیان آمارها اشکالی وجود داشته است یا در دوره‌ی پس از آن؛ و در هر صورت، دستکاری در آمارها که در معرض قضاوت مردم فهیم نیز قرار دارد، گناهی کبیره است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: از جمله کارهای اساسی، تمرکز آمار در یک مرکز و همچنین تمرکز بر روی یک شیوه علمی و مورد توافق است.
ایشان با تأیید استفاده از ابزارهای جدید در جمع‌آوری و پردازش اطلاعات آماری، خاطرنشان کردند: اعلام نتیجه سرشماری عمومی نباید به تأخیر بیفتد و نتایج باید با پردازش و جمع‌بندی علمی و دقیق، تا پایان سال اعلام شود.
ایشان، همچنین ارزیابی نتایج و کارکردهای اسناد مهمی همچون سند چشم‌انداز ۲۰ ساله و سیاستهای کلان کشور را یکی دیگر از وظایف مهم مرکز آمار برشمردند و خاطرنشان کردند: مرکز آمار، هم باید تحقق سیاستها را بررسی کند و هم در خصوص نتایج و کارکردهای اجرای سیاستها اعلام نظر کند، تا در صورت نامطلوب بودنِ نتایج، سیاستها بازبینی و اصلاح شوند.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آقای نوبخت معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه با بیان اینکه سرشماری عمومی نفوس و مسکن، هر پنج سال یک بار اجرا می‌شود، گفت: سرشماری سال ۱۳۹۵ از سوم تا ۲۴ مهرماه به روش اینترنتی و از ۲۵ مهر تا ۲۵ آبان‌ماه به‌صورت حضوری انجام می‌شود.
همچنین آقای پارسا رئیس مرکز آمار ایران با بیان گزارشی از فرآیند سرشماری عمومی نفوس و مسکن که به وسیله ۲۵ هزار آمارگیر در سراسر کشور اجرا خواهد شد، گفت: اخذ اطلاعات هر خانوار حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه به طول می‌انجامد و به مردم اطمینان می‌دهیم که اطلاعات فردی آنها محرمانه خواهد بود.

رمز گشایی از تاریک ترین پرونده دهه شصت / موگویی: هرچه جلوتر رفتم گره کور تر شد/ به من توصیه شد از این پرونده صرف نظر کنم

رمز گشایی از تاریک ترین پرونده دهه شصت / موگویی: هرچه جلوتر رفتم گره کور تر شد/ به من توصیه شد از این پرونده صرف نظر کنم

گروه سیاسی فرهنگ نیوز، مستند پرونده ناتمام به کارگردانی جواد موگویی چندی پیش به نمایش درآمد. چکیده گفتگوی مشروح فرهنگ نیوز با این کارگردان انقلابی بدین شرح می باشد:

*مگر زواره ای چه سوال پیچیده ای را مطرح نموده، الا آن که خواستار آن شده که بداند چه کسی این پروژه جسد سازی را پیاده کرده است؟ 
 
*عجیب ترین جمله ای که در تحقیقات شنیدم، جمله مربوط به آقای عسگر اولادی می باشد که در فیلم نیز آمده است، آنجا که می گوید بهزاد نبوی به من نیز زنگ زده است که در جلسه حضور پیدا نمایم (پیش از وقوع انفجار)، اما من بنا به کارهایی که داشتم مخالفت کرده و او مجددا اصرار نمود و طبیعتا می خواست همه را آنجا جمع کند. جریانی که در دهه شصت با جناح چپ مبارزه می کند به سرکردگی آیت و امثال زواره ای است، لذا به آنها برچسب وابستگی به حزب زحمتکشان می زنند تا دهان منتقدین را ببندند.
 
*چگونه شخصی مانند کشمیری به این جایگاه رفیع در سطح ارشد رسیده و چگونه این عملیات به وقوع پیوسته، چرا کشمیری بازرسی نشده است، چه کسی جسد سازی را کرده و از همه مهم تر چرا تقی محمدی خودکشی کرده است؟
 
*بنده یک سال و نیم تلاش نموده ام تا موفق شدم با آقای اژه ای بازجوی وقت تقی محمدی مصاحبه ای ترتیب دهم که آنهم نهایتا به گفتگویی 15 دقیقه ای منجر شد.
 
*پس از بازگشایی مجدد پرونده با اظهارات زواره ای، فشارها مجددا بر لاجوردی زیاد می شود، تا آنجا که آقای هاشمی در خاطراتش می نویسد که بهزاد نبوی سراسیمه آمد. لاجوردی بعدا در وصیت نامه اش با اشاره به عاملین حادثه انفجار دفتر نخست وزیری آورده است که خدایا هم رجایی و باهنر را می کشند و هم در سوگشان می نشینند.
 
*آقای داوود شمسی می گوید که من اطلاع داده ام که کشمیری را می شناسم و حرف های من را نادیده انگاشته اند.
 
*من خود از آقای عطریانفر این سوال را پرسیده و ایشان دلیل این جسدسازی را ناشی از احساساتی شدن بچه ها دانسته اند و بالا آمدن کشمیری در سیستم را امری طبیعی می دانسته اند.
 
*چرا نبوی در آن مقطع بازداشت نشده است؟ بایستی ذکر نمود که حمایت از او بوده که مانع از بازداشتش شده است. بنابراین آقای هاشمی در روند طی شده در پرونده از شخصیت های موثر بوده اند. افرادی که خارج از دستگاه قضا حضور داشته و در آن اعمال نظر می نموده اند.
 
مقدمه

از وقوع انقلاب اسلامی در ایران در سال 1979 به عنوان یکی از بزرگترین رویدادهای قرن بیستم یاد می شود. ماهیت اسلامیِ انقلاب ایران و بروز آن در فضای دو قطبی ناشی از جنگ سرد نشان از اهمیت فزاینده این تحرک انقلابی دارد، چرا که در خلال سال های 1945 تا 1991 (فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) عموم تحرکات انقلابی، کودتاها و رخدادهای مدنی با چراغ سبز و مداخله مستقیم و یا غیر مستقیم یکی از دو قطب کلیدی جهان (آمریکا یا شوروی) به منصه ظهور می رسید.

نفی وابستگی به قدرت های غالب جهانی موجب شد تا نظام نوپای اسلامی تا سال ها همتِ خود را بر استقرار و تثبیت ایده نوین خویش و مقابله با تحرکات فزاینده درونی و بیرونی قرار دهد. به واقع از بهمن 1357 تا اواسط سال 1362 (مصادف با دستگیری رهبران حزب توده به عنوان آخرین گروه برانداز داخلی به جهت مشارکت آنان در کودتای احتمالی) را می توان سال های ثبیت نظام اسلامی دانست. انقلابیون اصیل در این مقطع و پس از پنج سال نبرد داخلی با جناح های مسلح چپ اعم از منافقین، چریک های فدایی خلق (اکثریت و اقلیت)، فرقان، توده ای ها و... و مقابله با نفوذ جریان های وابسته به امپریالیسم جهانی از قبیل جبهه ملی، نهضت آزادی و همچنین ایستادگی در برابر اقدامات تجزیه طلبانه حزب خلق مسلمان در آذربایجان، اقدامات تروریستی کومله و دموکرات در کردستان و پاوه، غائله گنبد و... موفق به ایجاد ثبات داخلی گردید.

برآورد تاریخ 37 ساله انقلاب اسلامی حکایت از عبور از گردنه های متعدد و پر پیچ خم دارد، رخدادهایی که هر یک در مقطع زمانی خویش از اهمیت بسزایی برخوردار بوده اند. در این میان از نیمه ابتدایی سال 1360 به عنوان یکی از بحرانی ترین مقاطع انقلاب اسلامی نام برده می شود. خرداد 1360 را می توان از نقاط پر تلاطم انقلاب اسلامی ایران دانست. نظام اسلامی از سویی مورد هجوم پیاپی دشمن بعثی قرار داشته و از سوی در جبهه داخل تنش ها میان برخی جریان های سیاسی و عموما مسلحانه با رهبری نظام و مردم بیش از هر زمانی عیان تر می شود. مسئله بررسی عدم کفایت ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور وقت را می توان نقطه اوج تنش های داخلی دانست، امری که نهایتا به عزل وی منجر شده و زمینه بحرانی دیگر را برای انقلاب نوپای اسلامی فراهم نمود.

نزدیکی فزاینده بنی صدر به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در ماه های پایانی صدارتش و عدم تحقق آرمان های سازمان مجاهدین با وقوع انقلاب در طول دو سال سپری شده ( کسب نفوذ حداکثری و به دست گرفتن رهبری انقلاب) زمینه ائتلافی آشکار را میان دو جریان فوق فراهم نمود. از همین روست که شاهدیم منافقین بیش از همه ی جریان ها از عزل احتمالی بنی صدر نگران بوده و در پی مقابله با آن برآمدند، نگرانی که نهایتا به اعلان جنگ مسلحانه این سازمان با نظام اسلامی در 30 خرداد 1360 منجر گردید.

اعلان جنگ مسلحانه، مبادرت به ترور کور و پیاپی مسئولین و مردم و سپس رجعت به عراق و جنگیدن در رکاب بعثی ها بر علیه جمهوری اسلامی، چهره واقعی منافقین را بیش از هر زمانی آشکار ساخت، چهره ای که این سازمان در طول سال های منتهی به انقلاب و پس از انقلاب تلاش می نمود با تکیه بر ظواهری اسلامی و عرض ارادت به برخی بزرگان دینی به شکلی دیگر وانمود سازد.

از تابستان 1360 و بلافاصله پس از اعلان جنگ مسلحانه از سوی منافقین به عنوان یکی از سخت ترین برهه های تاریخی نظام اسلامی نام برده می شود. ترور آیت الله خامنه ای در ششم تیر، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت شهید بهشتی و یارانش  در هفتم تیر، انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت رجایی و باهنر در هشتم شهریور، شهادت دادستان انقلاب آیت الله قدوسی در چهاردهم شهریور تنها بخشی از اقدامات تروریستی سازمان مجاهدین خلق می باشد. با این حال و با گذشت 35 سال از حوادث فوق همچنان بخشی از زوایا و ابعاد وقایع فوق با ابهام هایی روبرو می باشند.

سخن از عوامل آن چه منجر به شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر وقت در هشتم شهریور شد، همه ساله و در آستانه سالروز این واقعه از سوی شماری از رسانه ها و تاریخ دوستان پیگیری شده است، به ویژه آن که اقدام تروریستی فوق که گفته می شود توسط مسعود کشمیری صورت پذیرفته هیچ گاه به شکل رسمی از سوی منافقین مورد تایید قرار نگرفته است. نکته حائز اهمیت آن که بلافاصله پس از وقوع این حادثه ناگوار و به واسطه جایگاه بالای کشمیری به عنوان جانشین دبیر وقت شورای امنیت ملی کشور، انگشت اتهام به سوی شماری از مقامات وقت نظام نشانه رفت، مقاماتی که در ارتقای جایگاه کشمیری تا آن سطح به ایفای نقش پرداخته بودند. از همین رو دادگاهی برای رسیدگی به مسئله فوق تشکیل شده اما بواسطه دلایل متعدد به سرانجام نمی رسد.

از حواشی دادگاه های مربوط به انفجار نخست وزیری به عنوان یکی از پرسروصدا ترین و طولانی ترین دادگاه های تاریخ جمهوری اسلامی نام برده می شود. روند قضایی فوق چندین بار با وقفه روبرو شده و گاها مسئول رسیدگی به آن تغییر یافته است و با وجود خاتمه ظاهری آن در اواسط دهه شصت، هر از گاهی زوایایی از آن از سوی رسانه ها و علاقمندان به تاریخ معاصر بررسی می شود.

در سی و پنجمین سالروز این واقعه دردناک از مستندی به نام " پرونده ناتمام " که به بررسی ابعاد و زوایای متعدد و همچنین روایت های مختلف در رابطه با عاملین واقعه پرداخته، رونمایی شد. مستندی که می توان آن را کامل ترین و جامع ترین بررسی این واقعه از ابتدای وقوع حادثه تا به امروز دانست.

جواد موگویی که پیشتر به نوشتن کتاب "اسرار آیت" مبادرت ورزیده و زوایای متعددی از زندگی آن شهید بزرگوار را به تصویر کشیده و زمینه اطلاع رسانی از یک حلقه ی مفقوده از تاریخ انقلاب را فراهم آورده به کارگردانی این امر خطیر اقدام نموده است. هنر مستند " پرونده ناتمام" عدم ارائه تحلیل شخصی و رجوع به افرادی است که مستقیما در حادثه فوق دخیل بوده و یا از نزدیک به مشاهده آن پرداخته اند. مستند یاد شده سرشار از داده های دست اولی می باشد که از زبان مسئولین وقت جمهوری اسلامی بیان شده است.

دو هفته پیش و در آیین رونمایی از این مستند که به رمز گشایی از پرونده انفجار دفتر نخست وزیری در تالار دوطبقه سوره حوزه هنری پرداخته، شماری از مبارزین دوران انقلاب اسلامی، مسئولین وقت و پیشین نظام، آگاهان عرصه تاریخ و سیاست و همچنین جمعی از خانواده های شهدا و ایثارگران حضور جسته و برخی از آنان به ارائه تحلیل ها و نظرات خویش نسبت به مستند یاد شده پرداخته اند.

 

از همین رو فرهنگ نیوز بر آن شده جهت آگاهی بیش از پیش از مستند یاد شده، اهداف مد نظر آن و چرایی انتشار آن در مقطع زمانی کنونی به گفتگو با جواد موگویی کارگردان این اثر بپردازد. متن زیر حاصل گفتگو با این کارگردان انقلاب اسلامی می باشد.

از تابستان 1360 به عنوان یکی از بحرانی ترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامی نام برده می شود، مستند حاضر نیز به واکاوی یکی از مسائل این برهه پراخته است، اساسا دغدغه شما در بررسی و موشکافی این مسئله پس از 35 سال چه می تواند باشد؟

نگاهی گذرا به بررسی های  تاریخی در ایران معاصر توسط نهادها و موسسات تاریخی نشان می دهد که بخش عمده واکاوی ها مربوط به دوره پهلوی ها و مشروطه می باشد، این در حالی است که تاریخ نگاری دهه شصت و هفتاد در ایران پس از انقلاب صورت نگرفته است، لذا ما شاهد یک انقطاع تاریخی به ویژه برای جوانانی که در طول این دو دهه متولد شده اند می باشیم.

به عقیده اینجانب پاشنه آشیل و محل ضربه خوری جمهوری اسلامی از عدم رسیدگی به تاریخ انقلاب و انتقال مفاهیم آن برای جوانان می باشد. صوت اخیر منتشر شده از سوی بیت منتظری نمونه مناسبی در این باره می باشد که زمینه ایجاد تردیدهایی را در جامعه فراهم آورده است. مباحث دهه شصت از قبیل کودتای نوژه، برخورد با منافقین و داستان افراد سر موضع در سال 67، حصر آیت الله شریعتمداری و... نمونه هایی از این قبیل می باشند که بدلیل عدم موشکافی و پردازش زمینه مباحث و شبهه هایی را در سطح جامعه فراهم آورده است.

اهمیت تاریخ نگاری در دهه شصت و اهمیت ویژه این حادثه ما را متقاعد ساخت که به پردازش آن بپردازیم. پرونده فوق حدود پنج سال در دستگاه قضا مورد بررسی قرار گرفته و نهایتا بدون دستیابی به نتیجه ای خاص مختومه شده است.

شماری از کارشناسان بر این باورند که بررسی مجدد این پرونده در طول سال های اخیر آن هم با وجود گذشت بیش از سه دهه از وقوع آن، نشات گرفته از مباحث سیاسی و اختلاف های جناحی روزمره می باشد، اختلاف هایی که نه در سالیان گذشته، بلکه از ابتدای وقوع انقلاب اسلامی میان دو جناح غالب موسوم به راست و چپ وجود داشته و طرفین اتهاماتی را علیه یکدیگر مطرح می نموده اند، به ویژه آن که طرف متهم در این مسئله سازمان مجاهدین انقلاب و شخصیت هایی هم چون بهزاد نبوی می باشد. تهیه مستند یاد شده به چه میزان تحت تاثیر اختلاف های موجود می باشد؟

به نظر من اگر این دعواهای سیاسی که متاسفانه از ابتدا مطرح بوده، وجود نمی داشت، این پرونده می توانست مسیر بهتری را طی نماید، دعواهایی که امروزه نیز وجود دارد متاسفانه برخی پرونده ها مثل سه هزار میلیاردی، فیش های حقوقی و... را از مسیر اصلی خود منحرف می نماید. در قبال مسئله انفجار دفتر نخست وزیری نیز از همان ابتدا این حواشی مطرح بوده است. انتشار نامه شصت نماینده مجلس و درخواست برای آزادی برخی متهمین حادثه در آن مقطع و سپس نامه شصت و سه نماینده دیگر جهت رسیدگی پرونده مثالی در این زمینه می باشد که خلاف مسیر حقوقی و قضایی است. البته نامه برای رسیدگی با نامه برای آزادی متفاوت بوده و نامه دومی برخلاف اهدافش در مسیر یاد شده سنگ اندازی ننموده است.

همین اتهام به خود شما نمی چسبد که اکنون در پی واکاوی این مسئله می باشید؟

شما به بنده بگویید چه زمانی باید به آن رسیدگی شود، بالاخره یک موقع بایستی این پرونده ناتمام بسته شود و هر وقت کسی در پی بررسی آن باشد این اتهام سیاسی کاری به وی الصاق می شود و البته این شائبه سیاسی کاری مختص به این پرونده نمی باشد، به طور نمونه اگر اکنون پرونده مک فارلین باز شود باز هم این اتهام مطرح می شود، پرونده منتظری نیز به همین شکل خواهد بود. مهم این است که در یک پرونده منصفانه رفتار شود که من بر این باورم مستند پرونده ناتمام منصفانه برخورد نموده است. من خودم به شخصه چندین بار سراغ آقایان خسرو تهرانی، بیژن تاجیک، بهزاد نبوی رفته ام، اما حاضر به گفتگو و پاسخ گویی نبوده اند.

 

چرا افراد یاد شده از مصاحبه و گفتگو امتناع می ورزند؟

خوب این افراد تمایلی ندارند که جلوی دوربین بیایند و راجع به این پرونده صحبت کنند و می گویند این پرونده بسته شده و لزومی برای باز کردن آن وجود ندارد.

بنده مستند ساز هستم نه دستگاه قضا و در پی باز کردن پرونده نیستم، بلکه در پی آنم که این حکم قضایی را که در آن مقطع صادر شده روایت و بازخوانی نمایم. سوال های اساسی در رابطه با این پرونده ذهن شمار کثیری را به خود جلب نموده که البته مختص به الان نبوده و از همان مقطع مطرح شده است. به طور نمونه مسئله جسد سازی برای کشمیری که در مستند توسط زواره ای مطرح شده است، پیشتر و به شکل مستقیم در آن زمان توسط آیت الله خامنه ای، آیت الله امامی کاشانی و به شکل غیر مستقیم در خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی نقل شده است، لذا این سوال ها متعلق به الان نمی باشد، اینکه چگونه شخصی مانند کشمیری به این جایگاه رفیع در سطح ارشد رسیده و چگونه این عملیات به وقوع پیوسته، چرا کشمیری بازرسی نشده است، چه کسی جسد سازی را کرده و از همه مهم تر چرا تقی محمدی خودکشی کرده است؟ سوال دیگر آن که چرا نمایندگان وابسته به جناح چپ نامه نوشته و خواستار آزادی آنها شده اند، چرا آقای موسوی خوئینی ها در جایگاه دادستان کل کشور خود به بازجویی از این فرد پرداخته و نتیجه را به رئیس شورای عالی قضایی آقای موسوی اردبیلی (طبق روال قانونی) ارجاع نداده و مستقیما نزد امام رفت و نظر ایشان را خواسته است؟ ایشان می توانست بنویسد نظر بنده بر تبرئه این افراد است و بر اساس یک گردش کار قضایی آن را برای موسوی اردبیلی ارسال نماید. همه این سوال ها در ذهن تاریخ جویان با وجود گذشت سی و پنج سال از آن واقعه هم چنان وجود دارد. چرا امام حکمی مکتوب را در این باره نداده است؟ و آقای موسوی خوئینی ها متن گفتگوی خود با امام و نظر ایشان را نوشته و لای پرونده گذارده و آن را مختومه اعلام نموده است، این در حالی است که امام 22 جلد صحیفه نور داشته و تمامی مکاتبات و اظهارات ایشان در رابطه با بسیاری از مسائل جزئی را نیز آورده اما در قبال این پرونده مهم که پنج سال در جریان بوده چیزی ننوشته اند، البته در پی قضاوت نیستم، صرفا سوال هایی هست که وجود دارد.

در خلال مستند در مواقع زیادی روی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و شخص بهزاد نبوی مانور داده و تلاش شده سازمان مجاهدین انقلاب به عنوان یک سازمان پیچیده و دارای ارتباطات مشکوک چه پیش و چه پس از انقلاب معرفی شده و از زبان برخی افراد نیز در مستند شخصیت بهزاد نبوی به عنوان یک چهره چند وجهی و غیر مومن معرفی شده است. نظرتان در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاب به ویژه در مقطع کنونی که شخصیت های کلیدی آن نظیر تاج زاده و نبوی صراحتا در برابر نظام قرار گرفته اند چیست؟

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پیش از انقلاب از هفت گروه تشکیل شده است. شخصیت های مختلفی نظیر محسن رضای، شهید بروجردی و... نیز سابقه عضویت در سازمان را دارند، منتها سازمان در درون به دو جناح چپ و راست تقسیم می شد که نهایتا در سال 62 فرو ریخت، غالب بحث ما در رابطه با جناح چپ است که بهزاد نبوی، مصطفی تاج زاده و... در آن فعال بوده اند. با این حال ما در پی اتهام زنی نبوده و واقع مطلب آن است که اعضا و هواداران سازمان از ابتدا در این روند دخیل بوده اند. البته نظر ما بر این نیست که سازمان از ابتدا تا انتها مشکل داشته است، خیر، با این حال برخی اعضایش در فرایند وقوع انفجار دخیل بوده اند هم چنان که شهید لاجوردی نیز بر این امر صحه می گذارد. گفتنی است که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی فعلی در سال 70 و با اضافه کردن پسوند ایران توسط جناح چپ پیشین مجددا بنا شد.

در مستند تلاش شده تا ارتباطی میان شهادت آیت الله قدوسی، رحلت آیت الله ربانی املشی و... شخصیت هایی که در پیگیری پرونده دخیل بوده اند با افرادی که خواستار به سرانجام نرسیدن آن بوده اند، برقرار شود، هدف از این امر چه بوده؟

ما ارتباطی برقراری نکرده ایم، صرفا روایت کرده ولی خوب گاها سوال ایجاد می شود که چرا آیت الله قدوسی دادستان کل انقلاب به عنوان مسئول بررسی پرونده، دقیقا شش روز پس از این واقعه به شهادت رسیده اند و چرا پس از آن پرونده به دادستانی کل کشور ارجاع می شود و در همان دادستانی انقلاب (که مسئول اصلی رسیدگی به این پرونده های تروریستی می باشد) به آن رسیدگی نمی شود؟ و لذا از همان ابتدا زمینه ایجاد انحراف در پرونده آغاز می شود و لاجوردی که می بایست مسئول رسیدگی به پرونده باشد، از دستش خارج می شود. پس از بازگشایی مجدد پرونده پس از اظهارات زواره ای، فشارها مجددا بر لاجوردی زیاد می شود، تا آنجا که آقای هاشمی در خاطراتش می نویسد که بهزاد نبوی سراسیمه آمد.

نکته حائز اهمیت آن که آیت الله ربانی املشی دادستان کل کشور که پرونده را بر عهده می گیرند نیز چندی بعد به شکلی مشکوک فوت می نمایند تا آن که صانعی و سپس موسوی خوئینی ها در این سمت مسئولیت رسیدگی به پرونده را پس از چند بار وقفه بر عهده می گیرد. گفتنی است که شهید لاجوردی یکی  دیگر از مسئولان پرونده نیز در سال 1377 به شهادت می رسد. به واقع پرونده فوق در طول آن پنج سال بارها تغییر ریل پیدا کرده و در کشاکش طرفین قرار داشته است، علاوه بر فوت مسئولین رسیدگی به پرونده، دائما فشارهایی نیز از بیرون وارد می شود، شخصیت لاجوردی ترور شده و او از مسئولیت این امر توسط آیت الله موسوی اردبیلی عزل می شود. لاجوردی به جبهه می رود و بعدا در وصیت نامه اش با اشاره به عاملین حادثه انفجار دفتر نخست وزیری آورده است که خدایا هم رجایی و باهنر را می کشند و هم در سوگشان می نشینند.

برخی به بنده می گویند که چرا به برخی افراد در طول مستند اتهام می زنید، بنده هیچ گونه اتهامی را شخصا وارد نکرده ام بلکه صحبت های شخصیت های تراز اول و دخیل در ماجرا من جمله آقای عسگر اولادی را آورده ام که در مستند می گوید ( با اشاره به بهزاد نبوی) می خواست ما را جمع کند تا بکشد.

آیا اظهارات دخیل در مستند برگرفته از تنش های قدیمی شخصیت های جناح چپ و راست نمی باشد؟

ممکن است که برخی اختلاف های اساسی همچنان میان دو طرف پابرجا باشد، اما جواب این سوال های اساسی چه می شود؟ اینکه کشمیری چگونه دبیر شورای امنیت ملی می شود ( در آن بازه ی اندک)؟ چرا بازرسی نمی شده است؟ طبق تاریخی شفاهی که ما گرفته ایم برخی می گویند ما هشدار داده ایم من جمله آقای داوود شمسی که می گوید که من اطلاع داده ام که کشمیری را می شناسم و حرف های من را نادیده انگاشته اند. از همه مهمتر آن که ما در این مستند در پی آنیم که بگوییم اگر نفوذی صورت می گیرد در یک دستگاه امنیتی، این نفوذ برگرفته از یک بستر مناسب می باشد که منجر به وارد آمدن لطمه به انقلاب شده است. کما اینکه متاسفانه این نفوذ بعدها نیز وجود داشته و ترور شهدای هسته ای در همین راستاست. به واقع افسر موساد اقدام به ترور دانشمندان هسته ای ننموده، بلکه این نفوذی های داخلی بوده اند که در این پازل بکار گرفته شده اند. چرا در رابطه با کشمیری ما قائل به این پروژه نیستیم؟

گزینش نشدن کشمیری در حین ورود به ساختارهای امنیتی و عدم وجود داشتن هیچ گونه فرمی در رابطه با او، بازرسی نشدن او آن هم پس از انفجارهای هولناکی که پیشتر صورت پذیرفته، جسد سازی در موردش و... نشان از یک بسترسازی می باشد که با حمایت هایی منجر به وقوع این حادثه تلخ می گردد. همین آقایان سرویس های امنیتی وقت نظیر خسرو تهرانی، سعید حجاریان پیشتر پیچیده ترین اقدامات تروریستی و امنیتی نظیر کودتای نوژه، عملیات کشف اقدامات حزب توده و... را کشف کرده و خود عاملین تاسیس وزارت اطلاعات بوده اند، چگونه ای براحتی گول پروژه جسد سازی برای کشمیری را خورده اند؟ من خود از آقایان عطریانفر این سوال را پرسیده و ایشان دلیل این جسدسازی را ناشی از احساساتی شدن بچه ها دانسته اند و بالا آمدن کشمیری در سیستم را امری طبیعی می دانسته اند.

از تقی محمدی و نحوه مرگ او به عنوان یکی از سرنخ هایی نام برده می شود که متاسفانه به لاینحل ماندن پرونده منجر شده است؟ شماری از آگاهان از نقش بهزاد نبوی و دوستان وی در از میان بردن اون سخن می گویند، این  در حالی است که حجاریان اظهار داشته که تقی محمدی در بازداشت گاه و تحت اختیار اژه ای و جناح راست قرار داشته، حال چگونه ما را متهم به کشتن او می کنند. به نظر شما چه کسی تقی محمدی را کشته است؟

ما اصلا نمی دانیم که تقی محمدی کشته شده است یا خودکشی کرده است، در این مستند نیز ما ادعایی را مبنی بر کشته شدن او مطرح ننموده ایم ولی گمانه هایی در این باره مطرح است کما اینکه آقای ترقی می گوید که پس از بازجویی آقای اژه ای از تقی محمدی، چند نفر به ملاقات او می روند. با این حال مجددا تایید می کنم که مهمترین سوال ما این پروژه جسد سازی است که مورد ابهام است، اینکه چرا یادداشت نوشته اند که آقای کشمیری و فلانی بازرسی نشوند. این مستند صرفا سوال هایی را مطرح می کند که امیدوارم روزی عوامل دخیل در این پرونده من جمله آقایان اژه ای، رئیسی، بهزاد نبوی، دفتر امام و... جهت شفاف سازی هر چه بیشتری اطلاعاتی را در اختیار جامعه قرار دهند.

بنده در خلال آماده سازی این مستند تلاش نموده اند از روایت های دست اول و تاریخ شفاهی از طریق گفتگو با شخصیت های کلیدی دخیل در ماجرا بهره ببرم. من به سراغ بازجویی ها یا اسناد و مدارک نرفته ام، با اشخصاص موثر در حادثه گفتگو کرده ام. مقام معظم رهبری و آیت الله امامی کاشانی از جمله افرادی هستند که از همان ابتدا پیگیر پرونده بوده اند، این امر نشان می دهد که پروسه صرفا یک مسیر سیاسی و اختلاف جناحی نمی باشد.

به نظرتان اگه پرونده مجددا باز شود و با توجه به اینکه افرادی که سابقا در رکن دوم ارتش بوده و به نوعی هم در این پرونده دخیل بوده اند مثل سازگارا، حجاریان، عطریانفر، بهزاد نبوی و... هم اکنون دارای مواضعی بر علیه نظام اسلامی می باشند و... با توجه به آن که شما می گویید برای رسیدگی به مشکلات می بایست به ریشه ها رجوع نمود، چه دستاوردی می تواند داشته باشد؟

تا زمانی که دستگاه قضایی به نتیجه مشخصی در این زمینه نرسد نمی توان قضوت کرد، بنده هم در جایگاهی نیستم که در این باره اظهار نظر نمایم.

پس هدفتان از ساخت این مستند چه بوده؟

من صرفا در پی روایت یک پرونده بوده ام. اما گاها نیز به این مسئله فکر می کنم که اگر این پرونده مجددا و پس از 35 سال باز شود، دور از ذهن است که به نتیجه ملموسی برسد.

آیت الله هاشمی رفسنجانی در طول سال های پس از انقلاب اسلامی تا به امروز جزو رجال تراز اول کشور به شمار آمده اند. ایشان بر خلاف تغییر مشی صورت پذیرفته در طول دو دهه گذشته، در سال های ابتدایی نظام جزو جامعه روحانیت مبارزه بوده و به لحاظ فکری به جناح راست نزدیک بوده اند، نقطه مقابل اما بهزاد نبوی قرار داشته که در آن مقطع در جناح چپ حضور داشته، شما تلاش نموده اید در مستند یاد شده از حمایت های هاشمی رفسنجانی از بهزاد نبوی در آن مقطع سخن بگویید، به نظرتان این مطلب قابل پذیرش می باشد؟

به باور بنده هاشمی رفسنجانی هیچ گاه به طیفی که امروزه راست خوانده می شود، وابسته و نزدیک نبوده است. پس از حذف جریان های لیبرال از بدنه نظام، جریان موسوم به خط امام دو پاره می شود. آقای هاشمی رفسنجانی بنا به خاطرات خود از افراد نزدیک به جناح چپ محسوب می شده است، نمود تاریخی این امر به حمایت ایشان از نخست وزیری میرحسین موسوی در جدال چپ ها و راست بر سر نخست وزیری او باز می گردد. ایشان متناسب با شرایط به اتخاذ تصمیم روی اورده اند. در سال های حضورشان در مجلس عمدتا در راستای حمایت از جناح چپ گاه برداشته اند در جدال میان نخست وزیر وقت و رئیس جمهور وقت به حمایت از نخست وزیر پرداخته اند.

در قضیه بهزاد نبوی نیز بنده در پی سنجاق کردن بهزاد نبوی به هاشمی نیستم، بلکه این خود آقای هاشمی بوده که در جاهای متعدد من جمله در نماز جمعه و یا مجلس شورای اسلامی به حمایت از بهزاد نبوی پرداخته است.

 پس شما سوء نیت های احتمالی و اغراض سیاسیِ مبنی بر تخریب آقای هاشمی در این مستند با ادعای حمایت ایشان از بهزاد نبوی را رد می کنید؟

در مقطع فوق الذکر علاوه بر اینکه آقای هاشمی انقلابی بوده اند، آقای بهزاد نبوی نیز موضع انقلابی می گرفته اند، بنابراین حمایت هاشمی از نبوی، حمایت از یک ضد انقلاب در آن مقطع نبوده، بلکه حمایت از یک شخصیت با مواضع انقلابی بوده است. بنده هیچ گونه سوء نیتی در آوردن این مطالب در مستند نداشته و صرفا به تشریح ابعاد و فضای آن مقطع پرداخته ام. اگر این مطالب در مستند آورده نمی شد، اکنون شمال سوال می نمودید که چرا نبوی در آن مقطع بازداشت نشده است؟ بایستی ذکر نمود که حمایت از او بوده که مانع از بازداشتش شده است. بنابراین آقای هاشمی در روند طی شده در پرونده از شخصیت های موثر بوده اند. افراد که خارج از دستگاه قضا حضور داشته و در آن اعمال نظر می نموده اند.

در ضمن نکته مهم دیگر در قبال این مستند آن که صرفا انگشت اتهام در قبال انفجار نخست وزیری به سوی بهزاد نبوی نیست، بلکه بسیاری از افراد دیگر هستند که در مظان اتهام قرار دارند. متاسفانه محدودیت زمانی و عواملی دیگر مانع از این می شده که بررسی برخی دیگر از ابعاد این مسئله بپردازیم. بنده در پی آنم که برای تشریح بیشتر مسئله و به ویژه پرداختن به شخص کشمیری مستند دوم پرونده ناتمام را کلید بزنم که بتوانم بهتر به روایت مسئله بپردازم. بررسی مواضع و اقدامات شهید لاجوردی یا نحوه مرگ تقی محمدی و... از دیگر مباحثی است ما را در ساختن مستند دوم ترغیب می کند.

مستند شما به لحاظ گفتگو با رجال تراز اول سیاسی یک مستند قوی و با قابل استناد بالا محسوب می شود، چقدر زمان صرف تهیه مستند یاد شده کرده اید؟

بنده قریب به 50 مصاحبه نموده ام. با آقای عسگر اولادی چندی پیش از فوت شان ملاقات نموده ام و مهیا نمودن شرایط برای گفتگو با این شخصیت ها با دشواری ها ویژه ای همراه بوده است. ما در این مستند در پی گفتگو با مطلعین نبوده ایم، بلکه مستقیما به سراغ شاهدین و شخصیت های اصلی ماجرا رفته ایم. بنده در خلال تهیه مستند نیز بارها پرونده آن را مطالعه نموده ام، اما هیچ گاه در پی استفاده یا بدست آوردن اسناد از نهادهای مختلف نبوده ام، چرا که خود در پی کشف مسئله بوده و لازم دیدم با اشخاص گفتگو نمایم، چرا که ممکن است مثلا انتشار یک متن بازجویی در آن موقع با تکذیب فرد روبرو شده و یا اعلام نماید، این بازجویی تحت فشار بوده یا....، لذا اصلا سراغ اسناد و مدارک نرفته اند و به تاریخ شفاهی بسنده نموده ام و بر این باورم که این سبک برای مخاطب نیز قابل پذیرش تر و بر صداقت مستندساز پافشاری می نماید.

جواد موگویی قبل از تهیه مستند و پس از تهیه مستند و گفتگو با این شخصیت ها چه تغییری در ذهنش در قبال مسئله یاد شده و با توجه به دیدگاه پیشینش ایجاد شده است؟

ذهنم بسیار آشفته شده و بیشتر بهم ریخته ام. ابهامات برایم پیچیده تر از گذشته شده است. ابتدا تصور می کردم که با گفتگو با کارشناسان به نتیجه ای خواهم رسد، اما هرچه جلوتر رفتم بر ابهاماتم و گره های موجود افزوده شد.

مستند پرونده ناتمام بیش از شش سال زمان برد تا به انتها برسد. اولین مصاحبه برای تهیه آن در سال 89 صورت پذیرفته، اما تحقیقات ابتدایی در اواسط 88 صورت پذیرفت، هر چه بر تعداد مصاحبه ها افزوده شد، نیاز می شد که جلوتربرویم و بر تعداد آنها بیافزاییم. آخرین مصاحبه مربوط به آقای کامران است که یک ماه پیش صورت گرفته است.

در تهیه مستند با توجه به محتوای سیاسی آن به چه مشکلاتی و محدودیت هایی برخوردید؟ مصاحبه های صورت پذیرفته توسط شخص شما صورت می گرفت؟

ما با یک تعداد از بچه ها به پژوهش پرداختیم، منتها مصاحبه ها توسط خودم گرفته می شد. ما در فرآیند گفتگوها به سختی جلو رفتیم، فارغ از اینکه برخی افراد نظیر بهزاد نبوی حاضر به گفتگو نبودند، در طرف مقابل نیز مصاحبه با برخی اشخاص بسیار سخت و طاقت فرسا جلو رفته است. بنده یک سال و نیم تلاش نموده ام تا موفق شدم با آقای اژه ای مصاحبه ای ترتیب دهم که آنهم نهایتا به گفتگویی 15 دقیقه ای منجر شد. ماهیت موضوع موجب عدم تمایل همه طرف ها در زمینه گفتگو درباره آن شده بود. به طور مثال و با وجود آمد و شدهای متعدد، آقای عسگر اولادی در خلال مصاحبه اش کمتر از چهار دقیقه به مسئله پرداخت که برای این مستند و مسئله مورد اشاره اش بدرد بخورد.

بررسی یک مسئله قضایی آن هم پس 35 سال در غالب یک روایت با مشکلات متعددی روبرو است، وجود انگیزه های سیاسی یا تغییرات فکری برخی شاهدین و ناظرین مانع از گفتگوی آنها می شود، به طور نمونه برخی در طول این سال ها دچار دگرگونی شده اند و یا برخی شاید نخواهند به سابقه امنیتی شان در گذشته اشاره شده و در سطح جامعه معرفی شوند چرا که اکنون مثلا وجهه ای علمی در سطح جامعه دارند. همین امور نیز موجب می شد که گه گاه به من توصیه شود که از ادامه این روایت یا پرداختن به آن صرف نظر نمایم.

از طرف دیگر متاسفانه ما در ایران بر خلاف کشورهای دیگر شاهد گردش آزاد اطلاعات نمی باشیم و عموما هیچگاه اسناد یا مدارک یا هیچ نوعی همکاری در زمینه یک مسئبه با وجود گذشت دهه ها از آن صورت نمی گیرد. در بسیاری از کشورها پس از مدتی اسناد ولو به شکل طبقه بندی شده در دسترس عموم قرار می گیرد، امری که ما در ایران شاهد آن نمی باشیم و این کار را برای مستندسازان دشوار می سازد.

 واکنش های صاحب نظران به این مستند چه بوده است؟

عموم کارشناسان مثل دکتر موسی حقانی به ترغیب ما پرداخته و نسبت به واکاوی آن چراغ سبز نشان داده اند و خواستار پرداخت جز به جز نسبت به آن شده اند اما توصیه نمودند که جناحی رفتار ننمایید. آقای روح الله حسینیان نیز ما را ترغیب نمودند، آقای حمید روحانی ضمن تشویق ما تذکر داده اند که از اتهام زنی به افراد به شکل بی دلیل بپرهیزید. البته آقای سلیمی نمین در این زمینه انتقاداتی را وارد نمودند.

به نظر من بایستی هر چه بهتر به این گونه مسائل پرداخته شود. مسائل فوق مثل دیوار ضخیمی می باشند که به مرور بر حجم آن افزوده می شود. مطمئنا اگر امروز به مسائلی در دهه شصت و هفتاد مثل اعدام های 67، کودتای احتمالی حزب توده، قتل های زنجیره ای، حادثه کوی دانشگاه و... رسیدگی نشود، هر چه جلوتر برویم بر دامنه اتهامات و ابهام ها افزوده می شود. من پیشتر مستند شهید آیت را ساخته ام و بر آنم پس از اتمام مستند دوم پرونده ناتمام به سراغ مسئله اعدام های 67 در غالب یک روایت بروم، کما اینکه در خلال شش ماه گذشته برخی تحقیقات لازم در این باره را صورت داده ایم.

شش سال را شما صرف تهیه این مستند نموده اید و در خلال آن با حوادث و افراد مختلفی مواجه شده اید، چه چیزی بیش از همه برای شما جذابیت داشت و نظر شما را به خود جلب نمود؟

چند مورد بوده که برای ما جذابیت ویژه ای را داشته است. یکی از آن موارد موقعی بود که متوجه شدم آقای اژه ای شخصی که اکنون از مقامات ارشد قضایی است، بازجوی آن شب تقی محمدی پس از بازداشتش بوده است، شبی که فردایِ آن تقی محمدی دیگر زنده نمی ماند. یکی دیگر از موارد جالب آن که شخصی که هم اکنون رئیس یکی از دانشگاه هاست (بدون ذکر نام )، بازجوی این پرونده بوده است. یا این که یکی از متهمین این پرونده (کامران)، پنج دوره پس از آن نماینده مجلس بوده است. به طور کلی سرنوشت افراد دخیل در پرونده هم اکنون در دهه نود جالب توجه است، که برخی به مقامات عالیه رسیده یا برخی تغییر مشی داده و....

عجیب ترین جمله ای که در تحقیقات شنیدم، جمله مربوط به آقای عسگر اولادی می باشد که در فیلم نیز آمده است، آنجا که می گوید بهزاد نبوی به من نیز زنگ زده است که در جلسه حضور پیدا نمایم (پیش از وقوع انفجار)، اما من بنا به کارهایی که داشتم مخالفت کرده و او مجددا اصرار نمود و طبیعتا می خواست همه را آنجا جمع کند. پس از شنیدن آن مو بر تنم سیخ شد و تکان خوردم و همچنین جمله ای که آقای اژه ای بر زبان راند و اعلام نمود من هیچ گاه خودم را نمی بخشم (ساعاتی پس از موکول شدن انتهای بازجویی به فردا، تقی محمدی فوت می نماید، این در حالی است که اژه ای در خلال فیلم اظهار می کند که شاید اگر من به دلیل خستگی بازجویی را متوقف نمی نمودم، همان جلسه کار تمام شده بود و محمدی اعتراف می نمود چون او سرد شده و حاضر به همکاری بود).

حرفی در پایان است ما در خدمتیم:

متاسفانه در جلسه رونمایی رسانه ها اظهارات مهمان ها را پوشش دادند، منتها و با وجود صحبت های گسترده بنده، به ندرت به پوشش آن پرداختند و به نوعی مناظره و گفتگوها یک سویه منتشر شد. بنده در آن مصاحبه ها صحبت هایی را درباره زواره ای بیان کردم که متاسفانه پوشش داده نشد، آقای سلیمی نمین به عنوان منتقد بیان می کردند که شما عمده استنادهای تان به صحبت های آقای زواره ای است ( با توجه به برخی اتهام هایی که در طول سال های پس از انقلاب نسبت به زواره ای مطرح شده است)، در حالی که این گونه نمی باشد، آقای زواره ای در مقطعی این سخنان را بیان می کند، که همان موقع آیت الله خامنه ای نیز مطرح نموده است. جدای از آن مگر آقای زواره ای چه سوال پیچیده ای را مطرح نموده، الا آن که خواستار آن شده که بداند چه کسی این پروژه جسد سازی را پیاده کرده است؟ یا آن که حتما کسی بالاتر از کشمیری بوده که توانسته شرایط را برای فعالیت او مهیا نماید، این سوال ها مختص به زواره ای نبوده و بسیاری از افراد آن را مطرح نموده اند.

برخی تلاش دارند القا نمایند که پرونده یاد شده به دلیل خواست صِرف زواره ای پیگیری می شده است که این هم صحیح نمی باشد، چه کسی بیش از لاجوردی نسبت به آن پافشاری می نمود؟ برخی (از جمله سلیمی نمین) می گویند که زواره ای پیشتر عضو حزب زحمتکشان بوده است (حزب مظفر بقایی) و در صدد اختلاف انگیزی در سطح جامعه گام بر می داشته است، در حالی که من از ایشان خواستم مدارکی را که دال بر عضویت زواره ای در حزب زحمتکشان است را ارائه دهند، هیچ مدرکی در این زمینه وجود ندارد. حتی به فرض آن که ایشان سابقا و  در دهه چهل عضو حزب زحمتکشان بوده اند؛ آیا این دلیل می شود که در دهه شصت سوال هایی واضح را که در زمینه انفجار صورت پذیرفته نپرسند؟  من به آقای سلیمی نمین گفتم  اگر اینگونه بخواهیم نگاه کنیم که جناح چپ اوضاعش به مراتب خراب تر است، موسوی پیش از انقلاب عضو پیمان بوده است، خانم رهنورد بر اساس آن چه در خاطرات خود آورده اند اصلا دین نداشته اند و... بنابراین طرح این مباحث جهت رهایی از  پاسخ دهی به سوالات است. فارغ از اینکه چه کسی سوال را مطرح کرده، به سوال های واضح مثل اینکه چه کسی جسد سازی نموده، پاسخ دهید؟

به واقع جریانی که در دهه شصت با جناح چپ مبارزه می کند به سرکردگی آیت و امثال زواره ای است، لذا به آنها برچسب وابستگی به حزب زحمتکشان می زنند تا دهان منتقدین را ببندند.

در پایان ضمن تشکر از شما از همه جوانان می خواهم که تاریخ انقلاب را از اول مطالعه کنند، باور کنید بسیاری از چیزهایی که به خورد ما داده شده است با واقعیت سازگاری ندارد. نیاز است ورق به ورق از ابتدا مطالعه شود تا زمینه همه ابهام های موجود رفع گردد.

دانلودفیلم مستند


نخستین شناور تندرو بُردبلند به ندسا ملحق شد/شناور شهید ناظری با قابلیت دریانوردی در امواج خروشان و حمل بالگرد

نخستین شناور تندرو بُردبلند به ندسا ملحق شد/شناور شهید ناظری با قابلیت دریانوردی در امواج خروشان و حمل بالگرد

به گزارش عمارنامه، سردار علی فدوی صبح امروز در مراسم الحاق نخستین شناور تندرو برد بلند در موسسه شهید محلاتی بوشهر با بیان اینکه این شناور دستاورد متخصصان نیروی دریایی سپاه است اظهار داشت: این شناور بزرگترین شناور آلومینیومی ساخت کشور با شکل بدنه پیشرفته و روز دنیا است.
فرمانده نیروی دریایی سپاه با اشاره به قابلیت این شناور تصریح کرد: شناور شهید محمد ناظری قابلیت دریانوردی در امواج خروشان و حمل همزمان 100 نفر مسافر و بالگرد را دارا است.
وی افزود: این شناور توسط سازمان تحقیقات و خودکفایی نیروی دریایی سپاه طراحی و در موسسه شهید محلاتی از موسسات قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا ساخته شده است.
فرمانده نیروی دریایی سپاه ابعاد این شناور را 55 متر طول، 14.1 متر عرض و ارتفاع 13 متر اعلام کرد و گفت: برد دریانوردی شناور مذکور 10 هزار کیلومتر است که توسط محققین کشور بدون هیچگونه وابستگی خارجی، طراحی، ساخت، تجهیز و به آب اندازی شده است.
فدوی با اشاره به اینکه این شناور امکان حضور قدرتمند نیروی دریایی سپاه را در آبهای آزاد و اقیانوس‌های فراهم کرده است افزود: شکل بدنه پیشرفته، تعادل پایدار در امواج بلند، برد بلند دریانوردی، قابلیت حمل مسافر و بالگرد با سرعت بالا از ویژگی‌های این شناور است.

مراسم پرفیض دعا ی عرفه امام حسین علیه السلام درآستانه سیدحسن ولی نیاک /تصویری

مراسم پرفیض دعا ی عرفه امام حسین علیه السلام درآستانه سیدحسن ولی نیاک /تصویری




بقیه تصاویر درادامه مطلب
 
ادامه مطلب ...

«مرتضی عطایی» با نام جهادی (ابوعلی) جانشین تیپ عمار لشکر فاطمیون در حین مبارزه با تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید

«مرتضی عطایی» با نام جهادی (ابوعلی) جانشین تیپ عمار لشکر فاطمیون در حین مبارزه با تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، «مرتضی عطایی» با نام جهادی (ابوعلی) جانشین تیپ عمار لشکر فاطمیون در حین مبارزه با تروریست‌های تکفیری و دفاع از حرم حضرت زینب(س) روز گذشته همزمان با روز عرفه در لاذقیه سوریه به شهادت رسید.




در ادامه سه خاطره که توسط این شهید مدافع حرم نگاشته شده است را می‌خوانید:

ترس دشمن از نام مبارک رهبر معظم انقلاب

در سلسله عملیات‌های آزادسازی نبل و الزهرا(س) یگان ما از خان‌طومان به منطقه‌ی مورد نظر اعزام شد. رزمندگان با شجاعت در عرض چند ساعت دشمن را زمین گیر کرد. آتش تهیه ما بسیار خوب عمل کرده بود. با عقب نشینی دشمن نیروها در خاکریز دشمن مستقر شدند. خاکریز دوجداره 500 متری و خوبی بود.

دقایقی بعد دشمن شروع به پاتک کرد. از هر طرف به سمت نیروهای ما گلوله می‌زدند ولی نیروها عقب نشینی نکردند. در گوشه خاکریز من و یکی از رزمنده‌ها با هم بودیم. با دشمن تقریبا 100 متر فاصله داشتیم. از رزمنده‌های ایرانی‌ و فاطمیون ‌ترس دارند. صدایشان را می‌شنیدیم که می‌گفتند «ایرانیون». ولی شک داشتند. دشمن ابتدا تصور کرد، سوری هستیم. ما می‌خواستیم آن‌ها متوجه شوند که ما کیستیم. بنابراین وقتی آر‌پی‌جی‌زن دشمن شلیک می‌کرد و می‌گفت «الله اکبر»، ما در پاسخ با صدای بلند می‌گفتیم «خامنه‌ای رهبر».

آر‌پی‌جی به خاکریز اصابت کرد. تا زمانی که هوا رو به روشنایی برود، این کار ادامه داشت. مقدار زیادی مهمات مصرف کردند ولی جرات جلو آمدن را به برکت نام مقام معظم رهبری نداشتند.


شهید مصطفی صدرزاده و شهید مرتضی عطایی

منتظر فرشته‌ها بودم

آخرین باری که مجروح شدم با انفجار کپسول بود که مثل گوشت قربانی پرت شدم. دنیا دور سرم می‌چرخید. به زحمت سرپا ایستادم. چند قدم راه نرفته بودم که احساس کردم پای راستم کوتاه شده است. نمی‌دانستم بر روی ساق پا راه می‌روم. چون کاملا قطع نشده بود، همان‌جا نشستم و پایم را با چفیه بستم. می‌خواستم خود را به پناهگاهی برسانم که ناگهان خمپاره 60 کنارم به زمین اصابت کرد و من با پشت سر به زمین افتادم. ولی هیچ دردی نداشتم. خون از گردن به صورتم می‌پاشید.

آن زمان تصور کردم که شهید می‌شوم. لذت بخش‌ترین و خالص‌ترین شهادتین را خواندم و بر روی زمین دراز کشیدم. مدتی گذشت اما از شهادت خبری نشد. در حین بی‌هوشی یک نفر را دیدم که به سمتم آمد. در دل می‌گفتم حتما فرشته‌ها آمده‌اند مرا از این دنیا ببرند. آن فرد نزدیک‌تر که شد چهره یک فرشته مذکر با سبیل را دیدم که گفت: «انت ایرانی؟»

در یک لحظه من را از زمین بلند کرد و داخل ماشین گذاشت. این دوست عرب، فرشته نجات من بود.





شهید حجت الاسلام مالامیری و شهید مرتضی عطایی
شوخ طبعی در اوج عصبانیت

تیم شناسایی دشمن به فاصله 20 متری خط پدافند ما رسیده بود. به خاطر تضعیف روحیه نیروها با رسام شلیک می‌کردند. من و یکی از دوستان در حال قدم زدن به سمت سنگر بودیم که ناگهان یک تیر رسام از بالای سر ما رد شد. یک جان پناه گرفتیم و شروع به ریختن آتش کردیم. در تاریکی شب تنها با یک دوربین دید در شب در خط که آن هم تار نشان می‌داد باید جواب دشمن را می‌دادیم.

دوربین را روی کلاش با دست نگه‌داشتیم و یک نفر از آن‌ها را زخمی کردیم. آن‌ها تیراندازی می‌کردند تا فرار کنند و ما هم تیر می‌زدیم تا زمین‌گیر شوند. بیسیم زدم و اعلام کردم که نیروها تیراندازی نکنند تا با یکی از دوستان برویم و آن زخمی را زنده بیاورم. دقایقی منتظر پاسخ ماندیم.

احتمال می‌دادیم که سینه خیز تا حدودی از ما دور و لای درخت‌ها پنهان شوند. با یکی از نیروها از خاکریز رد شدیم. ده متری جلوتر نرفته بودیم که تیراندازی شروع شد. آرام آرام به سمتشان رفتیم. ابتدا یک نارنجک پرتاب کردیم. اما وقتی وارد پناهگاه‌شان شدیم، فرار کرده بودند. در اوج عصبانیت ناگهان خندیدم. دوستان پرسیدند که چی شده؟ گفتم «یاد مهلت زمانی و پیامی که بهشون دادم تا تسلیم بشوند، افتادم. مهلت اینقدر زیاد بود که فکر کنم زخم پایش خوب شد و تا منزلشان دوید».

شهید حجت الاسلام مالامیری و شهید مرتضی عطایی





بحران‌هایی که با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان (عج) نقش برآب شد

بحران‌هایی که با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان (عج) نقش برآب شد

به گزارش عمارنامه، رهبر معظم انقلاب برای هوشیاری بیشتر مسئولان کشورمان طی سخنانی که در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین(ع) مطرح شد، تذکراتی نسبت به خطرات احتمالی تروریستی در مرزهای کشورمان، بیان داشتند: « بنده خبرهایی دارم از اینکه دشمنان ما با همراهی برخی از مسئولان سفیه منطقه‌ی خلیج‌فارس - نه همه‌شان، بعضی - درصدد هستند که جنگهای نیابتی را به مرزهای ایران بکشانند. پاسداران انقلاب اسلامی و همه‌ی پاسداران حریم امنیّت ملّی در سازمانهای مختلف بیدارند، هوشیارند. این را بدانند که اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی بسیار سخت خواهد بود.»
 
 
پاسدران امنیت ایران و سربازان گمنام امام زمان(عج) نیز با درک صحیح از شرایط موجود کشور و منطقه، با رصد دقیق تحرکات جریان های تکفیری بخصوص در نواحی مرزی کشور،‌ تمام توان خود را برای جلوگیری از عملیات های ایذایی این گروه ها در کشور به کار بستند.
 
در ادامه، به تعداد اندکی از دستاوردهای امنیتی- انتظامی کشور در مقابله با داعش و سایر گروهک های تروریستی اشاره می‌کنیم.
 
 26 آبان 94
 
دستگیری تیم سازماندهی شده داعش در کرمانشاه
 
سردار سرتیپ دوم بهمن ریحانی فرمانده سپاه نبی‌اکرم استان کرمانشاه با بیان اینکه دشمنان به دنبال لطمه زدن به ایران اسلامی هستند، اظهار کرد: به صورت خاص تیم‌هایی که برای جذب نیروهای داعشی و اعزام آنها به خارج از کشور در استان فعال بودند دستگیر شدند. این تیم‌ها از دو سال پیش تاکنون در این استان مشغول فعالیت بودند که توسط سپاه و وزارت اطلاعات دستگیر شدند.

فرمانده سپاه نبی‌اکرم استان کرمانشاه گفت: تیمی را چندی پیش دستگیر کردیم که خود را ساماندهی کرده بود. از نظر نظامی آماده بود و تجهیزات نظامی، جلیقه‌های نظامی و بمب ساعتی داشت.

سردار ریحانی افزود: در سه چهار ماه اخیر لشکر نبی‌اکرم و تیپ انصار ۲ کرمانشاه سه تیم از نیروهای ضد انقلاب و به صورت خاص پژاک را در منطقه نابود کرد که تعدادی از آنها زن و تعدادی نیز مرد بودند.

وی تاکید کرد: نیروهای رزمی و گردان‌های رزمی ارتش سپاه و مرزبانی آماده و هوشیار هستند و اکنون هیچ مشکل خاصی در مرزهای کشور وجود ندارد.
 
 25 فروردین 95
 
دستگیری اعضای 3 گروه تروریستی در مرزهای غربی و شرقی
 
سردار قاسم رضایی فرمانده مرزبانی ناجا از دستگیری اعضای سه گروه تروریستی در مرزهای غربی و شرقی کشور خبر داد و اظهار کرد: این گروه‌های تروریستی طی سال گذشته در عملیات‌های جداگانه توسط نیروهای متعهد و بسیجی مرزبانی جمهوری اسلامی ایران در مرزهای شرقی و شمال‌غربی شناسایی و منهدم شدند.

وی افزود: در یکی از این گروه‌ها، دو تبعه ایرانی و یک تبعه پاکستانی که حامل تجهیزات پیشرفته‌ای بودند، توسط نیروهای مرزبانی دستگیر شدند.

وی همچنین از دستگیری افراد متجاوز به مرزهای کشورمان خبر داد و افزود: بیشتر اینگونه تجاوزهای مرزی مربوط به مرزهای شرقی کشور بوده و اوج آن مربوط به دوره‌ای می‌شود که کشورهای اروپایی فراخوان جذب مهاجر کرده بودند بر این اساس مرزبانی جمهوری اسلامی افرادی را که به مرزهای کشورمان تجاوز می‌کردند و یا ورود غیر مجاز داشتند دستگیر و از ورود آنها به مرزهای کشور ممانعت می‌کرد.

27 فروردین 95
 
سیدمحمود علوی وزیر اطلاعات گفت: سربازان گمنام امام زمان (عج) در وزارت اطلاعات با اشراف حداکثری در استان های غربی کشور و با تعامل و مشارکت فعال مردمی توانستند در یک اقدام اطلاعاتی و عملیاتی در تاریخ (27 فروردین 95) یکی از عناصر تروریستی را دستگیر کنند.

وزیر اطلاعات گفت: برخی کشورهای منطقه پشت این عملیات شوم و ناکام قرار دارند.

علوی گفت: بر اساس اعترافات متهم مشخص شد او برای انجام عملیات انفجاری در داخل کشور از سوی گروه های تروریستی ماموریت داشته است.
 
5 اردیبهشت 95
 
کشف کارگاه عظیم بمب سازی داعش در ایران

سیدمحمود علوی وزیر اطلاعات گفت:‌ امروز یکی از مراکز توطئه علیه ایران و برای به چالش کشیدن امنیت کشورمان در رقه سوریه و در مراکز فرماندهی داعش جنایتکار است که تا الان تلاش‌های بیشماری کردند و تیم‌های ترور را عازم جمهوری اسلامی ایران کردند اما به لطف پروردگار و اشراف اطلاعاتی دستگاه‌های اطلاعاتی کشور و با همدلی و وحدتی که بین دستگاه‌های امنیتی، اطلاعاتی، قضایی، سپاه و بسیج ارتش و سایر دستگاه‌ها وجود دارد نتوانستند کاری از پیش ببرند.

وزیر اطلاعات افزود: اشراف اطلاعاتی امروز دستگاه اطلاعاتی مانند راداری است که نقطه کور ندارد و به لطف پروردگار هر یک از تیم‌های تروریستی که عازم ایران کردند تحت اشراف اطلاعاتی سربازان امام زمان (عج) قرار گرفته و با ضربه نیروهای اطلاعاتی به هلاکت رسیده و یا دستگیر شدند.

علوی با اشاره به اقدامات خرابکارانه تیم‌های تروریستی در زمان انتخابات گفت: 2 روز قبل از انتخابات یعنی 5 اسفند ماه، همچنین در روز انتخابات یعنی 7 اسفند ماه و حتی 2 روز پس از انتخابات تیم‌های ترور توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) شناسایی و مورد ضربه قرار گرفته و تعدادی آنها کشته و برخی دستگیر شدند و کارگاه عظیم بمب‌سازی آنها هم در اختیار سربازان گنام امام زمان (عج) گرفتند.
 
2 خرداد 95
 
دو تروریست‌ در همدان دستگیر شدند
 
ابطحی مدیرکل اطلاعات استان همدان از دستگیری دو ایرانی مرتبط با داعش خبر داد و گفت: اداره اطلاعات استان در دو مرحله موفق شد دو تن از تروریست‌ها را که از اتباع ایرانی بودند، شناسایی و در محدوده استان دستگیر کند.
 
13 تیر 95
 
 12 نفر از افراد گروه‌های تکفیری دستگیر شدند

محسنی اژه ای معاون اول قوه قضائیه به فعالیت داعش و دستگیری برخی از آنها در استان‌های غربی اشاره کرد و گفت: در حال حاضر برخی از کشورهای غربی و عربستان رسماً اعلام می‌کنند تلاش دارند که ایران را ناامن کنند.

وی افزود: کسانی که مدعی برخورد تروریست هستند خودشان تروریست تولید، تجهیز و اعزام می‌کنند.

معاون اول قوه قضاییه گفت: ایران در منطقه و بسیاری از نقاط جهان جزء امن‌ترین کشورها است و دشمنان تلاش می‌کنند در ایران ناامنی ایجاد کنند.

به گفته وی، دشمنان تلاش دارند که گروه‌های تکفیری را جهت ناامنی ایران آموزش دهند که بحمدالله با فعالیت ارتش، ناجا، اطلاعات، سپاه و ... کوچکترین تحرکات آنها شناسایی و دستگیر می‌شوند.

اژه‌ای در پایان گفت: در هفته‌های اخیر نیز 10 تا 12 نفر از این افراد دستگیر شدند.
 
 22 تیر 95
 
دستگیری 6 تروریست که قصد خرابکاری در شب‌های قدر داشتند
 
سیدمحمود علوی وزیر اطلاعات در حاشیه شانزدهمین نشست هیأت نمایندگان اتاق تهران با حضور در جمع خبرنگاران پیرامون دستگیری تیم تروریستی در ماه مبارک رمضان و اینکه آیا موارد دیگری از این قبیل نیز وجود داشته، گفت: خدا را شاکریم که در ماه مبارک رمضان به سربازان گمنام امام زمان(عج) این توفیق را داد که این مجموعه‌ای را که برنامه گسترده‌ای برای انفجار و اقدامات ضد امنیتی داشت را شناسایی کنند. این یکی از مواردی بود که زیر ضربه رفت و به اطلاع مردم رسید.

وی افزود: پیش از آن نیز گروه‌های تروریستی زیادی در مناسبت‌های مختلف ازجمله محرم و صفر، فاطمیه، 22 بهمن و روز قدس انگیزه زیادی پیدا می‌کردند که ضربه‌ای وارد کنند، حتی در شرایط عادی نیز سعی می‌کردند در مراکز جمعیتی مانند ایستگاه‌های مترو، نماز جمعه و دانشگاه ضربه‌هایی را وارد کنند که به لطف خدا همه اینها شناسایی شد و در رصد اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان(عج) قرار گرفت و زیر ضربه رفت.

وزیر اطلاعات خاطرنشان کرد: موردی که به مردم اطلاع‌رسانی شد یکی از مواردی است که به دلایلی آن را اطلاع‌رسانی کردیم، ما قبل و بعد از آن خانه‌هایی که در آنها بمب‌سازی صورت می‌گرفت و عناصر و مواد پیش‌ساز مواد انفجاری را فراهم کرده و در آن مراکز ترکیب می‌کردند را شناسایی، کشف و ضبط کردیم و افراد مرتبط نیز شناسایی شدند.

علوی با تأکید بر اینکه سربازان گمنام امام زمان (عج) اجازه کوچکترین آسیب به امنیت کشور و مردم را نمی دهند، گفت: بعد از اطلاع رسانی اخیر (دستگیری تروریست های تکفیری وهابی در تهران) 5 تا 6 نفر از افراد وابسته به گروه های تروریستی که بنا داشتند در شب های قدر و روز قدس دست به اقداماتی بزنند یکی پس از دیگری در شهرهای مختلف کشور شناسایی و دستگیر شدند.

وی افزود: در تخلیه اطلاعاتی که از این افراد صورت گرفت یک سری از عوامل ، سرپل ها و مرتبطان آنها را شناسایی کردیم و سربازان گمنام امام زمان (عج) با اشراف اطلاعاتی در موقعیت مناسب آنها را دستگیر خواهند کرد و اجازه کوچکترین آسیب به امنیت کشور و مردم را به آنها نخواهیم داد.

وزیر اطلاعات افزود: این گروه ها عمدتاً وابسته به داعش هستند البته گروه های دیگری همه در مواردی بودند که خیلی معدود بودند.
 
30 تیر 95
 
دستگیری اعضای یک تیم خرابکاری در خاش
 
محمداکبر چاکرزهی فرماندار شهرستان خاش از دستگیری اعضای یک تیم که قصد خرابکاری و انفجار در اماکن مختلف خاش را داشتند خبر داد.
 
وی گفت: در پی وارد آمدن خسارت به بدنه اشرار و گروهک های تروریستی شماری از عوامل خرابکار قصد انجام کار تروریستی و خرابکارانه بین 2 مرکز مهم نظامی و امنیتی خاش داشتند که این عوامل با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان (عج) و همکاری نیروهای تحت امر فرماندهی انتظامی این شهرستان شناسایی و برنامه خرابکارانه شان خنثی شد.
 
ویرایش
 
ویرایش
 
 

رئیس شورای تامین شهرستان خاش ادامه داد: این گروه با امکانات پیشرفته در نزدیکی محل هدف با کندن و حفر یک تونل از داخل یک منزل مسکونی در عمق 20 متری زمین و حرکت 30 متر در طول قصد عملیات خرابکارانه در 2 هدف مهم امنیتی و نظامی داشتند که با هوشیاری نیرو های امنیتی قبل از اجرای نقشه شومشان دستگیر شدند.

به گفته فرماندار خاش این افراد در اعتراف اولیه تخریب مراکز امنیتی و انتظامی را از اهداف خود عنوان کرده اند.در این عملیات علاوه بر دستگیری 10 نفر همچنین یک عدد ریموت، یک دستگاه گوشی تلفن، کپسول اکسیژن به همراه شارژر، مولد برق، دستگاه بالابر، گالن های 60 و 70 لیتری، ماسک، لباس کار، دستگاه پیکور و سرکه برای خنثی کردن گاز موجود در زیر زمین کشف و ضبط شده است.
 
در این رابطه 40 نفر از عوامل خرابکار و وابسته بیگانه دستگیر شدند.
 
31 تیر 95
 
 انهدام یک تیم تروریستی اشرار ضد انقلاب در سلماس
 
سرهنگ علیرضا مدنی فرمانده سپاه سلماس در پی کسب اخباری درباره تیم اشرار ضدانقلاب جهت انجام عملیات خرابکارانه در منطقه، موضوع به سرعت در دستور کار نیروهای اطلاعات و عملیات سپاه شهرستان سلماس قرار گرفت.
 
پس از انجام اقدامات پیچیده اطلاعاتی و شناسایی و نیز تعقیب گام به گام اعضای این تیم، سرانجام نیروهای سپاه شهرستان سلماس در ساعت 4 بامداد مورخه 31 تیرماه در عملیاتی موفق، این تیم را زمین‌گیر کرد و ضمن انهدام کامل آن یک نفر از اشرار را نیز زنده دستگیر کردند.

2 مرداد 95
 
دستگیری سه نفر مظنون حادثه تروریستی دالاهو
 
بعد از ادعای یک گروه تروریستی در پذیرش مسئولیت حادثه دالاهو، سه نفر در این رابطه توسط اطلاعات سپاه نبی اکرم (ص) کرمانشاه دستگیر شدند.

یک منبع آگاه گفت: این سه نفر از سرشاخه های این گروه تروریستی هستند.

وی افزود: بررسی های اولیه در ابعاد دیگر و درخصوص برخی دیگر از گروه های مظنون نیز ادامه دارد.

حادثه تروریستی دالاهو در سوء قصد به جان برخی از مسئولین کرمانشاه انجام شد که طی آن فرماندار دالاهو شدیدا زخمی شد و دونفر دیگر از مسئولین به شهادت رسیدند.

 26 مرداد 95
 
 انهدام یک تیم تروریستی و هلاکت عنصر موثر داعش در کرمانشاه
 
 یک تیم انتحاری وابسته به گروهک تکفیری داعش که برای انجام عملیات در نقاط مختلف و شهرهای مرکزی کشور وارد مرزها شده بود، در یکی از محلات شهر کرمانشاه و یک شهر دیگر استان منهدم شد.

در این درگیری سه نفر از اعضای این تیم تروریستی که یک خانه تیمی در شهر کرمانشاه را در اختیار گرفته بودند، طی یک عملیات کشته شدند.
 
استاندار کرمانشاه اظهار کرد: از این خانه تیمی انواع سلاح های نظامی و انفجاری مانند جلیقه و کمربندهای انتحاری، نارنجک و انواع سلاح خودکار و کمری کشف شده است.
 
وی گفت: صدای شلیک تیر که شب گذشته در یکی از محلات شهر کرمانشاه شنیده شد، در نتیجه این عملیات ضدتروریستی بوده است.

** هلاکت عنصر موثر گروه تکفیری داعش
 
به گفته رازانی در درگیری دیگری که در یکی از شهرهای غربی استان بین نیروهای اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی استان با بخش دوم همین تیم ترویستی رخ داد، یکی از عناصر موثر گروه تکفیری داعش به هلاکت رسید و تعدادی هم دستگیر شدند.

وی عنوان کرد: موفقیت بزرگ نیروهای اطلاعاتی، انتظامی و بسیج و همکاری موثر قضات دستگاه قضایی باعث شد تا این گروه در رسیدن به اهداف شوم خود که قتل و کشتار مردم بیگناه بود، ناکام شود.
 
نیروی اطلاعاتی، انتظامی و نظامی از غروب روز گذشته تا صبح امروز در 2 نقطه از استان کرمانشاه با این گروه تروریستی و تکفیری درگیر شدند و 4 نفر از آنها را به هلاکت رساندند و 6 نفر دیگر نیز دستگیر شدند.
 
30 مرداد 95
 
دستگیری عناصر متواری تیم تروریستی تکفیری در غرب کشور

وزارت اطلاعات طی بیانیه ای اعلام کرد: با توفیق الهی و عنایت حضرت بقیه الله الاعظم (عج)، متعاقب ضربه به تیم تروریستی تکفیری در غرب کشور در تاریخ ۲۵ و ۲۶ مرداد ۹۵، با پیگیری های اطلاعاتی به عمل آمده سایر عناصر متواری گروه، شناسایی و در تاریخ ۹۵/۵/۲۸ دستگیر شدند. 

همچنین در اقدام مشترک سربازان گمنام امام زمان (عج) و نیروهای جان بر کف قرارگاه نجف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سایر مخفیگاه ها و دپوی گروه شناسایی و مقادیر قابل توجهی کیت و ریموت های الکترونیکی، سلاح کلاش، سلاح ام ۶ آمریکایی، نارنجک، کمربند و جلیقه انفجاری، چاشنی الکتریکی و وسایل ساخت بمب و وسایل مرتبط که برای اقدامات تروریستی در داخل کشور مخفی شده بود کشف شد.
 
 1 شهریور 95
 
 دستگیری «امان الله رئیسی» با 150کیلوگرم مواد منفجره
سردار محمد مارانی فرمانده قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه اعلام کرد: در سال 95 علی رغم توطئه‌های بسیاری که علیه ما وجود داشته و گسترش فعالیت گروه‌های مختلف در آن سوی مرزها توانستیم به توفیقات خوبی دست پیدا کنیم.
مارانی گفت: امسال 3-4 گروه فعال گروهک‌های ضد انقلاب آن سوی مرزها را منهدم کردیم.
وی افزود: یکی از آنها گروهی با سر تیمی امان‌الله رئیسی بود که به گروهک فرقان وصل بود. این گروه قصد داشت در مرزها و شهرهای مرزی و در عمق کشور اقداماتی انجام دهد و نزدیک به 150 کیلوگرم مواد منفجره به همراه داشت.
مارانی ادامه داد: اواخر ماه مبارک رمضان با همکاری همکاران نیروی انتظامی 4 نفر از این گروه را به هلاکت رساندیم، امان‌الله رئیسی به همراه تعدادی از عناصر که یک تیم تروریستی 9 نفره بودند، دستگیر شدند و موفق نشدند هیچ اقدامی صورت دهند.
فرمانده قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در جنوب شرق کشور در پایان گفت: امروز بحث کنترل مرزهای جمهوری اسلامی ایران را با هوشیاری انجام می دهیم به ویژه اینکه اخبار دقیقی مبنی بر تلاش سرویس‌های عربی به خصوص عربستان و غرب و کشورهای غربی برای ایجاد ناامنی در مرزهای شرقی در دست داریم.
 21 شهریور 95
 
 انهدام تیم تروریستی وابسته به آل سعود در سراوان
واحدهای قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه پاسداران طی عملیاتی در استان سیستان و بلوچستان تیم 9 نفره اشرار و تروریست‌های مزدور آمریکا و رژیم سعودی را هدف قرار داده و منهدم کردند.
در این عملیات رزمندگان سپاه توانستند علاوه بر به هلاکت رساندن سرکرده این تیم 3 نفر دیگر از اشرار را معدوم و دستکم 2 نفر دیگر از آنها را زخمی کنند.
در این عملیات که در مناطق مرزی کوهک سراوان انجام شد، علاوه بر انهدام کامل تیم تروریستی  گروهک «جیش‌الظلم» ( این گروهک خود را جیش العدل نام گذارده اند)، مقادیر زیادی سلاح، مهمات، بیسیم، دوربین‌های دید در شب و 3 دستگاه خودروی تویوتا مجهز به سامانه‌های پیشرفته اهدایی کشورهای مرتجع و معاند منطقه به غنیمت گرفته شد.
دسیسه‌هایی که با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان(عج) نقشه برآب شد