رجب،شعبان،رمضان سه قلو های معنوی
تاکیدی که اهل بیت(ع) در ماه رجب به ما داشتند این است که در این ماه تمرین تواضع و خشوع و سکوت کنید. سه دستوری که اهل بیت(ع) در ماه رجب به ما دادند در واقع سه بحث است. یکی تواضع، یکی خشوع و یکی سکوت .سکوت به معنای سکوت در جایی که از منشاء غضب یا از منشاء شهوت یا از منشاء هوای نفس قرار است حرفی زده بشود، گفته اند این ماه ماهی است که شما تخصصاً در ماه رجب بر روی این سه گزینه باید کار کنی و میتوانی، چون خداوند در ماه رجب برنامه را به گونه ای تنظیم کرده که شما این سه گزینه را خوب بتوانید کنترل کنید چرا که این ماه را ماه بندگان افسرده و نا امید از همه جا برای پناه بردن به آغوش خالق مهربان و گرفتن حاجات و همچنین ماه بندگان زرنگ خدا که به خوبی از این ماه برای رسیدن به قرب الهی استفاده می کنند، قرار دادند.
رجب،شعبان،رمضان سه قلو های معنوی
رجب و شعبان و رمضان برادران سه قلوی معنوی الهی هستند، یعنی این ها به گونه ای هستند که برادر کوچکتر انسان را در ماه رجب به سمت برادر وسط یعنی شعبان و برادر وسط به سمت برادر بزرگ تر یعنی رمضان هدایت میکند و کار تقسیم میراث امامت، نبوت و میراث الهی در این سه ماه ، ماه رجب ماه آقا امیرالمومنین(علیهالسّلام) توسط برادر کوچکتر، ماه شعبان ماه پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) توسط برادر وسطی و ماه رمضان ماه خدا تقسیم میراث به عهده برادر بزرگ است. بنابراین وقتی ما میخواهیم به ماه شعبان ورود پیدا کنیم مقدمه و قدم اول این است که در ماه رجب پیش نیازها را رد کرده باشیم و اگر هم رد نکرده باشیم الان هم ملتفت بشویم میتوانیم برنامه ریزی کنیم، ضمن اینکه به ماه شعبان توجه میکنم گذشتهی قضا شدهی پیش نیازی ماه رجب را هم قضا میکنم، روی خودم کار میکنم، روی خشوع، تواضع، سکوتم کار می کنم وقتی این سه پایه کاملاً استوار میشود آن وقت شما میتوانی خودت را در ماه شعبان به خدا نزدیک تر احساس کنی لذا در ماه رجب میگویی: “یا مَنْ أرجوهُ لکلّ خَیْر”، ای کسی که أرجوهُ، امیدواران امید دارند، یعنی چه؟ یعنی راجع به یک خدایی صحبت میکنی که دور است. “یا مَنْ”، ای کسی که. ای کسی که برای چه کسی میگویند؟ برای کسی که یا غایب یا دور است.
در ماه رجب این گونه شروع میکنی ولی وقتی به ماه شعبان میرسی این گونه شروع میکنی؛ “اللّهمّ صَلّ عَلی مُحَمد و آل مُحَمد، واسْمَعْ دُعائی”. فرق واسْمَعْ دُعائی با واسْمَعْ دُعائَنا چیست؟ واسْمَعْ دُعائی یعنی من و تو تنها هستیم. وقتی که ما به خدا نزدیک میشویم ادبیات معصوم در گفتمان و صحبت با خدا تغییر میکند. وقتی که به اینجا می رسد می گوید: واسْمَعْ دُعائی، خدایا گوش کن. چرا گوش کنم؟ برای اینکه من در ماه رجب یا همین الان یا در برنامه ریزی زندگی ام بر روی سه صفت به شدّت مهم الهی کار کردم. یعنی تواضع کار هر کس نیست، خشوع ابداً کار هر کس نیست، سکوت که اصلاً جزء محالات است؛ یعنی وقتی انسان به نقطه سکوت می رسد، عرفای ما سکوت را جزء قدمهای آخر عرفان میدانند.
کسی که بتواند خودش را جمع کند، کنترل کند، حرف نزند، خیلی سخت است. شما یک وقتی امتحان کنید، میتوانید سی نفر بشوید و یک آدم خیلی حَلیمی را گیر بیاورید، رد بشوید و ناسزا بگویید. یکی اولی، یکی دومی، یکی سومی و… فکر میکنید چقدر میتواند تحمل کند؟ با اینکه این ناسزا هیچ سیخی به این شخص نمیزند، همین آدم ممکن است اگر هر کسی رد بشود یک سوزن به او بزند ضمن اینکه تحمل میکند، اثر دردِ سوزنهای بعدی کمتر هم می شود ولی شنیدن یک ناسزا و حلم ورزیدن سخت است. جزء افتخارات اهل بیت(ع) ما این بود که میگفتند ما حَلیم هستیم و جزء افتخارات امیرالمومنین(علیهالسّلام) این است که من حلیم هستم و اگر میخواهید مانند من باشید، یاد بگیرید سریع جواب ندهید، هرچه به دهنتان آمد نگویید، یاد بگیرید زود عکس العمل نشان ندهید، یاد بگیرید روی نفستان کنترل داشته باشید.
سکوت قدم آخر
سکوت جزء قدمهای آخر است، بندهای که به این نقطه میرسد خداوند وقتی میبیند بنده به درجهای از معنویت و الوهیت رسیده و به درجه تقربش به خدا نزدیک شده که این بنده دارای چیست؟ دارای شرح صدر است یعنی کاملاً در اختیار خودش است. کجا میتوانم بگویم، باید بگویم. کجا نمیتوانم، نمیگویم. کجا اذیت میشوم نمیگویم، حرف نمیزنم، سکوت میکنم. وقتی میبیند به این جا میرسد میگوید این بنده الان لیاقت دارد که ما یک گفتمان دو نفره با هم داشته باشیم.
بنده من میخواهی دعا بکنی این گونه شروع کن: “واسْمَعْ دُعائی إذا دَعَوْتُک، خدایا بشنو، دارم با تو حرف میزنم. این معنی فارسی است. “واسْمَعْ ندایی إذا نادَیْتُک” صدات که میزنم سریع جواب بده .این خودمانی شدن من و شما در ماه شعبان، اگر ابتدایی باشد، استارتی باشد یعنی من و شما دینداری را از ما شعبان شروع کنیم، سودی ندارد. باید برگردی اول ماه رجبت را قضا کنی، دینداری از وسط راه سود ندارد لذا ماه شعبان ماه وسط است.
عدهای هستند در ماه سوم که ماه آخر است تا شب نوزدهم متوجه خدا نیستند! ما نگفتیم خدا در را بسته است، داریم راجع به یک تقرب، یک سلوک، یک بچه حزب الّلهی که همیشه پای کار خداست صحبت میکنیم نه برای کسی که یک شب قدر یک دفعه یادش می آید که شب قدر شد به مسجد برویم! خدا به این هم یک لطفی میکند اما کسانی که یک عمر دوست دارند با خدا و با حسین(علیهالسّلام) و با اهل بیت(علیهمالسّلام) باشند، این ها آدمهایی هستند که مقداری راجع به اوقات معنوی و تقویمهای معنویشان بیشتر دقت میکنند.
چند سال پیش کتاب تقویم معنوی از کارهای آستان قدس رضوی را خدمتتان معرفی کردم، الان هم فکر میکنم چاپ پنجاه، شصتم آن است که البته یک نگاهی هم به رساله لقاء الله آمیرزا جواد آقا دارد. تقویم معنوی شیعه را در آورده است، برای تمام روزهای قمری و سال شما یک تکالیفی است که بعضی از روزها ده دقیقه است، بعضی از روزها پنج ساعت است قرار نیست هر پنج ساعتش را انجام بدهی ولی اینکه من مثل دیشب پریشب باز کنم ببینم شب جمعه آخر، شب جمعه اول ماه شعبان، شب جمعه آخر ماه رجب، این یک فرقهایی دارد و ملتفت این قضیه باشند خیلی مهم است.
نماز شب خواندن را برای خودتان غول نکنید
یکی از دوستان سه شنبه، چهارشنبه به من میگفت، سیستم کاری من طوری است که شب ها بیدارم، شیفت کاری من این است که شب ها بیدارم، الحمدلله خدا توفیق داده همیشه نماز صبح را اول وقت میخوانم و میخوابم، همین توفیق باعث شده بقیه نمازهایم را هم، اول وقت بخوانم. بعد چیزی در ذهنم گذشت و به نظرم رسید که یک جوری به این شخص باید برسانم، به هر حال آدم وظیفه دارد، الان هم در جلسه نشسته، گرچه این جمع الحمدلله رب العالمین اغلب شب ها بیدارند، گفتم که یک زمانی می آید نمیتوانی شب ها بیدار باشی، نمیتوانی چون زندگی ات اجازه نمی دهد، الان زندگی ات به گونه ای تنظیم شده که شب ها بیدار بمانی، یک زمانی نمیتوانی بیدار باشی و بعد چقدر غصه میخوری شب هایی که بیدار بودی و یک شبش نماز شب نخواندی! برای یک شبش چقدر غصه میخوری که توفیق بود بیدار بمانی، سر کار بودم روی بلدوزر بودم، پشت تریلی بودم، در قایق و ناوگان بودم، ارتش و…، مگر نماز شب خواندن چیست؟ مگر برای خواندن نماز شب باید رو به قبله بایسی؟ مگر برای خواندن نماز شب باید وضو داشته باشی، با تیمم بر روی لباست هم میتوانی ولی یک زمانی می آید بابت یک شبی از آن شبها که نماز شب نخوانده بودی به فرض اینکه همه را خوانده ای، آن یک شب را شما خیلی اذیت می شوی.
بعضیها برای نماز شب اینقدر آداب راه انداخته اند که آخر هم نمی توانند انجام بدهند، باید بلند بشوم، قطر جانمازم چهار سانت باشد، رو به قبله باشم، گل یاس آن روز را باید داشته باشم، تسبیح فلان داشته باشم و… در صورتی که همان جایی که نشستی، موقع راه رفتن، گشتن میتوانی نماز شبت را بخوانی. موضوع چیست؟ موضوع این است که آدم چند درصد از آن بهره وری لازم را می تواند ببرد؟ برخی این گونه اند؛ نجف یا کربلا باشم، نصف شب حرم بروم، قبل از اذان صبح باشد، همزمان با نماز شب امام زمان(عج) باشد، یازده رکعتش کامل باشد، قنوتش چهل و پنچ دقیقه طول بکشد، غسل زیارت کرده باشم یا این صد در صدی را میخواهد یا اصلا نمیخواند!
نمی توانی نماز شب ده درصدی، بیست درصدی بخوانی؟! مرحوم آیت الله شاه آبادی میفرمودند: البته این مربوط عرف آن زمان است، نمی توانی شب بلند بشوی و بگویی: یا الله؟ مثلاً یک یا الله بگویی و بعد به هوای چاق کردن قلیان بلند شوی، در مسیرش دو رکعت با خدا حرف بزنی؟
یعنی وقتی ما میخواهیم با خدا دو نفره صحبت بکنیم اول خدا از ما سؤال میکند بنده من تکلیف ارتباط عشقی و محبتی من و تو، در ایام مختلف سال چیست؟ من از تو این توقع را ندارم که همیشه سه شبانه روز اعتکاف کنی، من از تو این توقع را دارم که در روز حواست باشد امروز با من چه ارتباطی داشتی بعد میتوانی با خدا خودمانی بشوی.
رعشه از ارتباط نزدیک با خدا
خدا همه شهدا را رحمت و درجاتشان را متعالی کند، در دست نوشتههای شهید هادی اخباری، تکرار مکررات است اما باید گفته بشود تا در اذهان حک گردد، بعد از شهادتش نوشته بود از وقتی به جبهه آمدم، فهمیدم مفاتیح الجنانی است و مناجات شعبانیهای دارد که امام توصیه کرده نه ماه شعبان بلکه فرموده اند هر سهشنبه بخوانید، بچههای جبهه هم مقید بودند و میخواندند، به دلم مانده یک بار بتوانم مناجات شعبانیه را کامل ختم کنم! اینقدر این مناجات سنگین است که اصلاً نمیتوانم آن را هضم کنم. یک مرتبه یادم است صفحه دوم مناجات این بزرگوار غش کرد و او را بردند، اینقدر گریه میکرد که میافتاد. چرا؟ برای اینکه وقتی میگوید”واسْمَعْ دُعائی إذا دَعَوْتُک، واسْمَعْ ندایی إذا نادَیْتُک و أقْبِل عَلیّ” وقتی می گوید من را بغل کن، آدم از فکر اینکه خداوند تبارک و تعالی اینقدر به ما نزدیک شده، رعشه به تنش میافتد.
باور کنید خیلی از ما اگر نزدیکی به خدا را در خواب ببینیم یعنی در خواب احساس کنیم به خدا نزدیکیم نمی توانیم تحمل کنیم. خواب حجت نیست، قبل از اینکه خواب ببینم داشتم به جملات اول کتاب سیاحت غرب فکر میکردم که چرا مرحوم آقای قوچانی این گونه شروع کرده: بسم الله الرحمن الرحیم و من مُردم! گفتم یعنی اینکه اینقدر مُردن ناگهانی است که آقای قوچانی نمیگوید و من مریض شدم، حواسم جمع شد که شاید بمیرم، بعد افتادم و خانواده آمدند، دکتر رفتیم و… یعنی اگر سرطان هم داشته باشم، پای مرگ هم باشم آدم اصلاً فکر نمیکند الان می خواهد بمیرد و من مُردم!
دیروز از راننده شهید حاج عبدالله اسکندری شنیدم که وسط این هیر و بیری که معلوم نیست چه خبر است، معلوم نیست امن است یا نه، صبح به راننده اش می گوید من امروز شهید می شوم! این یعنی چه؟ مگر می شود؟! آقای نجفی قوچانی می گوید: و من مُردم بعد یک جوان، یک رزمنده، صبح، فردا صبح، پس فردا صبح خبر می دهد من دارم شهید میشوم! این ها حجابهای نورانی از جلوی چشمشان کنار رفته است.
شروط خودمانی شدن با خدا
شرط اولش این است که آدم اول ثابت کند ما با خدا پسرخاله هستیم، وقتی پسرخاله گی اثبات شد، ادبیات آدم ها فرق می کند. داستانی که مولوی به اسم موسی و شبان می گوید، این داستان که اصالت ندارد، در ذهن مولوی گذشته و داستان موسی و شبان را اختراع کرده است یعنی این داستان هیچ سندیت روایی، حدیثی ندارد ولی درست است. می گوید: تو کجایی که شوم من چاکرت، چارقت دوزم کنم شانه سرت، این ادبیاتش با ادبیات من با خدا فرق می کند. بعضیها به یک درجهای می رسند که ما درون را بنگیریم و حال را، نی برون را بنگریم و قال را. یعنی چه؟ یعنی این درونش به یک جایگاهی رسیده که این ادبیاتش با من هر چه باشد زیاد فرق نمیکند لذا معصومین(ع) خیلی مواقع در ادبیاتشان با خدا ضمیر مفرد به کار می برند، خیلی راحت برای اینکه می گویند اینجا می شود این کار را انجام داد.
– شرط بعدی این داستان چیست؟ شرط این نزدیکی و خودمانی بودن با خداوند تبارک و تعالی در عبارات بعدی مشخصتر میشود، “فَقَدْ هَرَبْتُ الیْک”. چرا در خانه خدا آمدی؟؟ این چرایی آمدن خیلی در نحوه ارتباطی من و شما و خداوند تبارک و تعالی تأثیر دارد. چرا امشب آمدی؟ خانه بودیم، هیچ خبری نبود، فوتبال هم که نداشت، جام جهانی هم که شروع نشده، سریال هم ندارد، پدر هم که اذیتمان کرده، مادر هم که گیر داده، الان اگر نیایم باید به خانه عمه بروم، حوصله هم ندارم اصلاً اوضاع مناسب نیست، دوستان هم که هستند پس کانون برویم، شاهچراغ برویم، برویم یک دوری بزنیم. بعضی از ارتباطهای ما با خداوند تبارک و تعالی، توفیقهای اجباری است که بسیار هم شاکریم ولی این ارتباط از این ارتباطهای نزدیک پسرخاله گی نیست.
یک عدهی دیگر فقط و فقط در اوقاتی که احساس میکنند به خداوند تبارک و تعالی نیاز دارند می روند، باز از این هم شاکریم. که می گوید: ” انتم الفقراء الی الله”. من وقتی فقر را احساس میکنم، به سمت خدا احساس نیاز میکنم که خیلی خوب است. خوب است از آن جهت که وقتی کارمان گیر میکند، جای دیگری را در نمی زنیم.
سخنرانی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد
شرح مناجات شعبانیه – ۳/۱۰/۹۳
منبع:سایت باحجاب