ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دلنوشته فرزند شهید «سید نورخدا موسوی» در اولین تاسوعای بدون بابا
به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خرم آباد، «سیده زهراموسوی» فرزند شهید همیشه زنده «سید نورخدا موسوی» در اولین تاسوعای حسینی بدون حضور پدر در دلنوشتهای نوشت:
بسم رب الحسین
سلام پدرم
چشم هایم را میبندم و با خودم زمزمهای سر میدهم
درست است که خیلی آرزوی دیدار پدر در خواب را داری اما
برای دیدار با پدر درنگی کن زهرا
مگر نمیبینی پیش چشمهای زمین را تیر بیرحم گرفته و امشب آشوبی میان دلها بپا کرده...
زمین و زمان شرمگین شدهاند
امشب بابا هم عزادار است
مگر نه اینکه دستان آبروی عالم را بریدند تا مبادا دستگیر خاندان طهارت باشد...
باز هم تاسوعا و یاد پدر
امشب عجیب جای بابا خالی است
جانباز کربلای لار
سرباز دلیر راه حسین
سال گذشته که بودی بابا چشم میدوختم به تن مجروح و بیجان تو و انگار هر لحظه برای من روضهی مجسم شده بودی
اما امسال
چگونه باور کنم که نزدیک به یکسال شده که تخت گوشه خانه مان خالی است
بابای خوبم
هر چه فکر میکنم میدانم اگر هنوز هم بودی حتی با تن مجروح باز هم اجازه نمیدادی گریههای از سر دلتنگیمان را به بهانهی جانبازی تو بر گونههایمان سرازیر کنیم
چرا که تو مقتدایت عباس بود و مگر میشود داغ سرباز، بزرگتر از داغ عزیز دل حضرت زهرا باشد...
بابای عزیزم
ایام عزاداری جد غریبت رسیده و من مثل هر سال عزادار ارباب بی کفن شده ام
هر سال کنار تو روضه بپا میکردم و امسال به نیابت از تو قدم در روضهها میگذارم...
سلام مان را به محضر ارباب مان برسان و از ایشان بخواه تا برایمان دعا کنند...
مثل همیشه نگاهت را بر سر خانه و خانواده ات مستدام بدار
چرا که تمام دلخوشیمان همین کنار تو بودن است
حتی بعد از شهادتت
روح بلندت همنشین ارباب بی کفن ان شاءالله