شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

ناگفته‌هایی از استاد شلیک‌های طلایی جبهه‌ها / شهیدی که صدام ۲۰ تک‌تیرانداز‌ بین‌المللی را برای دستگیری‌اش اجیر کرد

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

ناگفته‌هایی از استاد شلیک‌های طلایی جبهه‌ها / شهیدی که صدام ۲۰ تک‌تیرانداز‌ بین‌المللی را برای دستگیری‌اش اجیر کرد 

گروه استان‌ها ـ خیلی‌ها او را با نام «شکارچی خمینی (ره)» می‌شناسند، عده‌ای «گردان تک نفره»، «استاد شلیک‌های طلایی»، «یار حسین (ع)» و برخی‌ها هم او را «شهید منحصر به فرد» می‌خوانند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، برخی آدم‌ها در دل و جان جاودانه می‌مانند، آنقدر که نسل به نسل نامشان می‌چرخد و در تاریخ یادها ماندگار می‌شود. برخی آدم‌ها بی حد و حساب خوبند و برای خوبی کردن دلیل و بهانه‌ای ندارند، هرچه دارند در طبق اخلاص می‌گذارند و به همه تقدیم می‌کنند.

برخی آدم‌ها می‌آیند که دست‌های ناتوان را بگیرند، می‌آیند که یک تلخی را به شیرینی و یک جنگ را به صلح تبدیل کنند، آنها می‌آیند و وسیله‌ای می‌شوند برای رهایی. این آدم‌ها کم نیستند، بیشترشان را می‌شناسیم؛ نه به واسطه خودشان که پس از ترک دنیا و به واسطه آدم‌هایی که کنارشان بودند و می‌دانند چه گوهرهای گرانبهایی بودند.

شهید عبدالرسول زرین، یکی  از این آدم‌هاست، آدمی که آنقدر به خاک وطن و انقلاب خدمت کرد که شک دارم هیچ روزی نامش را از یاد ببریم. به بهانه هفته دفاع مقدس مروری بر زندگی این شهید تاثیر گذار خواهیم کرد. شهیدی که یکی از همان آدم‌هایی است که هیچ روزی را برای خودش زندگی نکرد و به تک تک ما زندگی بخشید و رفت.

پسر شهید عبدالرسول زرین در مورد  پدرش گفت: پدر برای اینکه روی پای خودش بایستد، برای کار به اصفهان می‌آید، هر از چند گاهی به شهرضا برمی‌گشت تا اینکه وقتی وضعش خوب می‌شد، تصمیم به ازدواج گرفت. دوستان پدر؛ مادرم را به دلیل صبوری و مؤمنی، معرفی می‌کنند. در نهایت در بیست‌ودوسالگی (سال 1342) در شهرضای اصفهان ازدواج کرد. به خاطر تأکید و علاقه‌ای که به نماز اول وقت و جماعت داشت، منزل و مغازه‌ای را در حوالی مسجد بابا علی عسگر اصفهان (محله شیخ صدوق در حوالی دروازه شیراز اصفهان) تهیه کرد، شغلش هم در آن مقطع لباس‌فروشی بوده است.

در تظاهرات ضد طاغوت پیشتاز بود

پسر شهید زرین در مورد فعالیت‌های انقلابی پدرش اظهار داشت: زمزمه‌های انقلاب و حضرت امام (ره) شده بود؛ پدر گویا گمشده‌اش را پیداکرده بود، خودش به نتیجه‌ای رسیده بود که حاکمان زمان، حاکمان خوبی برای پیگیری اهداف انسانی نیستند. مصداقی برای اسلام در شاه و دربار نمی‌دید اما با آمدن امام(ره) همه‌چیز رنگ دیگری می‌گیرد. اواخر سال 56 حرکت را به دنبال آیت‌الله خادمی و دیگر روحانیون مبارز ادامه می‌دهد. جلساتی را داشتند. اعلامیه‌ها را پخش می‌کردند و در تظاهرات شرکت فعال داشت.

زرین بیان کرد: در تظاهرات ضد طاغوتی قبل از انقلاب پیشتاز بودند و توسط ساواک هم تحت تعقیب قرار گرفتند. در جریان مبارزات انقلابی با آیت‌الله خادمی رابطه داشتند. اولین نفری بودند که در محله شیخ صدوق اصفهان می‌روند روی پشت‌بام و الله‌اکبر می‌گویند و مردم هم چون اولین بار بوده تعجب می‌کنند و بعد جرات می‌کنند و آن‌ها هم در مقاطع بعدی می‌روند و الله‌اکبر می‌گویند. این مسائل باعث می‌شود که ساواک به دنبالشان باشد.

وی در مورد فعالیت‌های شهید زرین پس از انقلاب خاطرنشان کرد: بعد از انقلاب هم با شروع غائله کردستان، شهید زرین که افتخار عضویت در سپاه اصفهان را داشت به غرب کشور اعزام می‌شود. در جنگ‌های نامنظم و دیگر عملیات‌ها به‌عنوان تک‌تیرانداز نقش حساس و ظریف خود را بازی کرده و چنان ضربات مهلکی را ماهرانه به ایادی دشمن واردمی کند که ارتش بعثی را بعد از تلفات سنگین مادی و انسانی» دچار سرگیجه و تحیر می‌نماید. شهید خرازی درباره مبارزات پدر نقل‌قولی دارند: قبل از شروع جنگ تحمیلی در کردستان و در گروه ضربت خیلی خوب خود را نشان داد.

نشانه‌گیری‌های دقیق شهید زرین آسیب زیادی به دشمن زد

وی ادامه می‌دهد: دیوان دره و آوردگاه کاران شاهد دلاوری‌های اوست. نشانه‌گیری‌های دقیق شهید زرین بیشترین آسیب‌ها را به دشمن زده است. ایشان بارها آتشبار دشمن را در ارتفاعات صعب‌العبور فقط با یک‌بار فشار دادن ماشه تفنگ خاموش کرده است. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه‌های جنوب می‌آیند و تا اسفندماه 62 به‌طور مداوم در اکثر عملیات‌های جنوب و غرب در کنار سردار شهید حاج حسین خرازی و سردار رحیم صفوی به نبرد پرداخت.

وی افزود: شهید خرازی در مورد پدرم می‌گوید که شهید زرین خیلی خوب جنگیدن را بلد بود و انگار که ایشان جنگی به دنیا آمده بود. ایشان تعریف می‌کند هرکجا کم می‌آوردیم یا به مشکلی برخورد می‌کردیم عبدالرسول خیلی خوب و با خونسردی کامل قضایا را فیصله می‌داد و ما ایشان را درجاهای حساسی وارد می‌کردیم.

زرین بیان کرد: ایمان قوی و ترسی از خدا که داشت باعث می‌شد از هیچ‌چیزی غیر او، واهمه نداشته باشد. بعد نظامی و معنوی که خدا در او به وجود آورده بود باعث شده بود از معرکه‌ها جان سالم به درببرد. برای مادرم تعریف کرده بود که یک‌شب در کردستان توی سنگر تنهایی نشسته بودم. یک‌لحظه احساس کردم صدای سگ می‌آید ولی صدای سگ نبود. توی آن تاریکی برگشتم دیدم کومله‌ای با سرنیزه به‌طرف سنگر من حرکت می‌کند. گفت گذاشتم نزدیک شود و گلوله‌ای بر سرش شلیک کردم.

تک تیراندازی که ضربات مهلکی به دشمن وارد کرد

شهید زرین جزو نیروهای اصلی و بنیانگذاران لشکر امام حسین (ع) بوده و در جبهه‌ها نقش منحصر به فردی را ایفا می‌کرد؛ در جنگهای نامنظم و دیگر عملیات‌ها به عنوان تک تیرانداز نقش حساس و ظریف خود را بازی کرده و ضربات مهلکی را ماهرانه به ایادی دشمن وارد کرد که ارتش بعثی را بعد از تلفات سنگین مادی و انسانی دچار سرگیجه کرد.

با شروع جنگ تحمیلی تا اسفند ماه 62 به طور مداوم در اکثر عملیات‌های جنوب و غرب حضور فعال داشته است، مسئولیت‌های مختلفی از جمله فرماندهی گردان و محور لشکر امام حسین (ع) را برعهده داشت و در کنار آن گروه‌های مختلفی را آموزش داده و به عنوان تک تیرانداز بین گردان‌ها فرستاده است.

شهید زرین بسیار ساده و صمیمی بود تواضع و فروتنی عجیبی تمام وجودش را فرا گرفته بود حتی ذره‌ای تکبر از او دیده نشد. با نگاه به قامت خاکی و ظاهر بسیار ساده‌اش هیچکس نمی‌توانست باور کند که این همان تک تیرانداز بزرگ است.

لقب گردان تک نفره از سوی شهید خرازی

در اوایل جنگ سه تپه را به تنهایی تصرف کرد و شهید خرازی لقب گردان تک نفره زرین (معمول این است که هر تپه ای را یک گردان تصرف می‌کرد) به ایشان داده بود.

پسر شهید عبدالرسول زرین در مورد پدرش و اینکه چگونه تک تیرانداز شد، گفت:  پدرم در اوایل جنگ علاوه بر تک تیرانداز ویژه لشکر، مسئولیت‌های مختلفی را هم به عهده داشت. یک نیروی جنگی و کاملاً کارآزموده بود ولی به دلیل تیراندازی بسیار دقیقی که به ویژه در شرایط بحران و با آن خونسردی عجیب در شرایط سخت و طاقت فرسا داشت، در شرایطی که مشکلی پیش می‌آمد، او یک تنه و با یک اسلحه جلوی دشمن می‌ایستاد.

زرین ادامه داد: شهید ردانی و خرازی به پدر خیلی علاقه داشتند. برادر یوسف پور مسئول دیدبانی لشگر می‌گفت یک درختی آنجا بود که شهید زرین به این بزرگواران طرحی داد که یکی باید 24 ساعته برود بالای درخت و اینجا را زیر نظر داشته باشد تا فلان طرح اجرا شود. شهید خرازی هم گفت؛ «طرح زرین خیلی خوب است اما تنها کسی که می‌تواند از عهده این کار برآید خود زرین است و ما هم نمی‌خواهیم او را از دست بدهیم.» این نشان از بعد نظامی، ورزیدگی و روحیه جنگی ایشان داشت که شهید خرازی نمی‌خواست او را از دست بدهد.

شکارچی خمینی(ره) به شهادت رسید

اصغر زرین در مورد نحوه شهادت پدرش اظهار داشت: شهادت پدرم را شهید خرازی این‌گونه روایت کرد: «در عملیات خیبر هم همانند دیگر عملیاتها زرین با شهامت دشمن را هدف قرار می‌داد. این کار او دشمن را  جدا نگران و دچار دستپاچگی کرده بود. بعد از عملیات مرحله دوم خیبر خبر دادند که زرین همانطور که اسلحه‌اش به سمت دشمن نشانه می‌رفت به شهادت رسید.

شهید زرین و بسیاری از شهدای دفاع مقدس برای وطن و انقلاب از جان و خانواده خود مایه گذاشتند، آنها فداکاری‌هایی کردند که از عهده هر کسی برنمی‌آید و به راستی که اسطوره‌هایی هستند که در تاریخ ایران و جهان باید جاودانه و ماندگار بمانند.

کمی فکر کنیم؛ آدم‌های بزرگی مانند شهید زرین را با این همه شجاعت و دلاوری از دست دادیم تا خاک وطن به دست بیگانگان نیفتد، آدم‌هایی که اگر بودند دنیا جای قشنگ‌تری برای زندگی می‌شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد