ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سازمان منافقین از فروغ تا غروب
به گزارش خبرنگار دفاعپرس از البرز، 27 تیر سال 1367 جمهوری اسلامی ایران رسماً قطعنامه 598 را پذیرفت در حالی که از بدو تصویب این قطعنامه در 30 تیر 1366 ایران آن را رد نکرده بود و برای تأمین اهداف خود از طریق مذاکره با دبیرکل سازمان ملل برای پذیرش آن شروطی را طرح کرده بود.
اما به دلیل کارشکنی آمریکا، انگلیس و فرانسه در طول مذاکرات و ورود مستقیم آمریکا به جنگ با ایران در پی هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایرباس و سکوهای نفتی جمهوری اسلامی در خلیج فارس پس از مشورت و تصمیم مسئولان عالی رتبه با موافقت امام خمینی در 27 تیر 1367 ایران اعلام کرد قطعنامه 598 را بدون قید و شرط پذیرفته است اما ارتش صدام تنها سه روز پس از پذیرش قطعنامه در تاریخ 31 تیر سال 1367 به خاک ایران حمله و از جنوب به سمت خرمشهر و اهواز پیشروی کرد.
پس از ضد حملات موفق ایران ارتش عراق در جبهههای میانی و غرب کشور نیز به عملیات نظامی مبادرت کرد که آنها نیز با بسیج مجدد نیروهای مردمی، سپاه و ارتش ناموفق شدند و همزمان با عملیات عراق در کردستان عملیات مشترک ارتش سازمان منافقین آغاز شد و این در حالی بود که نیروهای ارتش حزب بعث عراق با عبور از قصر شیرین و سر پل ذهاب و گیلانغرب راه ورود ارتش سازمان منافقین را مهیا کرده بودند.
با پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران و الزامات بینالمللی که این قطعنامه برای دو کشور ایجاد میکرد، رهبران سازمان در تنگنای تصمیمگیری قرار گرفتند. با تصمیم غیرمترقبه ایران در صورتی که آتشبس میان دو کشور برقرار میشد دیگر فرصتی برای سازمان وجود نداشت تا وارد خاک ایران شود. در نتیجه تمام تلاش آنان در چند سال همکاری با عراق از بین میرفت و این همکاری جز لکه ننگی در کارنامه سازمان نتیجه دیگری در بر نداشت.
در چنین شرایطی رهبری سازمان جلسهای اضطراری تشکیل داد و به بررسی وضعیت جدید پرداخت. نتیجه این جلسه اقدام عاجل و سریع سازمان در انجام عملیات سرنوشتساز بود. ارتش عراق طرح عملیات در منطقه جنوب با هدف تهدید شهرهای خرمشهر، آبادان و اهواز را در دستور کار قرار داد. با هماهنگی به عمل آمده میان ارتش عراق و سازمان مجاهدین مقرر شد دو عملیات مذکور با فاصله حداکثر چهار روز از یکدیگر انجام شوند.
در این طرح ابتدا ارتش عراق به سمت شهرهای مذکور حرکت میکرد تا با سرگرم کردن عمده قوای ایران در جنوب، زمینه لازم را برای حرکت ارتش آزادیبخش منافقین در غرب ایران فراهم کند. پس از فراهم شدن مقدمات، ستون ارتش آزادیبخش منافقین متشکل از 25 تیپ رزمی، رأس ساعت 6 صبح روز دوشنبه سوم مرداد سال 1367 بعد از اجرای مراسم صبحگاهی از قرارگاه خود در عمق خاک عراق به حرکت درآمدند و پس از طی مسیر تعیین شده با شروع عملیات در ساعت چهار بعدازظهر از مرز بینالمللی خسروی عبور کرده و وارد خاک جمهوری اسلامی شدند.
از آنجا که رژیم بعث عراق تجاوز خود را تا شهرهای قصر شیرین، سر پل ذهاب و گیلانغرب گسترش داده بود طبق پیشبینی، ستون ساعت پنج بعدازظهر از قصر شیرین و 6 بعدازظهر از سر پل ذهاب بدون هیچ درگیری عبور و پس از عبور از کرند به سمت اسلامآباد پیشروی کرد و حدود ساعت 9:30 شب به اسلامآباد رسید و شهر را تصرف کرد.
منافقین در قالب تیپهای 200 نفره، با تانکهای برزیلی پیشرفته، با 80 آمبولانس و صدها خودروی سبک، دو کامیون اسلحه، آزمایشگاه و بیمارستانهای صحرایی وارد ایران شده بودند. آنان در سر راه خود بسیاری از مردم بیدفاع را به شهادت رساندند. اوج این فجایع در شهر اسلامآباد رخ داد.
منافقین پس از اسلامآباد راهی کرمانشاه شده بودند که در 30 کیلومتری کرمانشاه در گردنه چارزبر که بعدها به تنگه مرصاد معروف شد، با مقاومت رزمندگان مواجه و متوقف شدند و با بمباران خودروهای نظامی منافقین، ستونهای آنها به آتش کشیده شد. در درگیری تنگه مرصاد منافقین با دادن یک هزار و 500 کشته زمینگیر شدند و از همانجا تصمیم به فرار گرفتند.
مشکلی که رزمندگان با آن مواجه بودند، تعقیب منافقین بود. آنان با قرار دادن نیروهای انتحاری در گردنههای مختلف، مقاومت جدی از خودشان نشان میدادند تا سایر نیروها موفق به فرار به خاک عراق شوند. این جنگ و گریز تا پل ماهی در نزدیکی سر پل ذهاب ادامه یافت اما منافقین با انفجار پل ماهی مانع ادامه تعقیبشان شدند. هواپیماهای عراقی هم در این موقع عملاً وارد کار شدند و با بمباران رزمندگان تعداد زیادی از نیروهای ما را به شهادت رساندند.
پس از خروج ستون نیروهای سازمان از اسلامآباد و پس از یکی دو درگیری کوچک در ساعت دو بامداد 4 مرداد در منطقه حسنآباد یکی از تیپهای سازمان گرفتار درگیری سنگینی شد. پس از کمکرسانی گردانهای متعدد از تیپهای مختلف به نیروهای درگیر، در نزدیکیهای صبح مجدداً ستون سازمان به حرکت درآمد اما باز در گردنه چارزبر درگیر و دنباله ستون متوقف شد.
بر اثر نبرد سنگین در چارزبر مرتباً تعداد زخمیها و لاشههای کامیونها و کشتهها و... افزایش پیدا میکرد و تعدادی از فرماندهان گردان درگیر نیز کشته شدند. در این وقت حمله دیگری از سوی سهراهی ملاوی به نیروهای سازمان صورت گرفت. در این میان اسرای حاضر در عملیات غالباً فرار کردند و بینظمی شدیدی بر نیروهای سازمان حاکم شد.
بلافاصله پس از آزادسازی اسلامآباد یگانهای سپاه پیشروی را بهسوی کرند آغاز کردند. قبل از رسیدن نیروهای خودی به این شهر در ساعت سه نیمهشب، سه فروند هلیکوپتر ترابری در کرند به زمین نشستند و تعدادی از کادرهای منافقین و رهبری سازمان را از شهر خارج کردند.
ظهر روز سهشنبه 4 مرداد، نیروهای جمهوری اسلامی از پشت پادگان الله اکبر و از منطقه جنوب اسلامآباد به سمت اسلامآباد هجوم آوردند و مناطق غربی و جنوبی شهر را زیر فشار قرار دادند، بهطوری که حتی در جنوب شهر پیشروی داشتند. در ساعات آغازین روز چهارشنبه نیروهای ارتش آزادیبخش منافقین با امیدواری به پیشروی به سمت باختران، برای گرفتن تنگه چارزبر به آن منطقه هجوم آوردند اما تلاششان ناکام ماند.
جریان حمله بدین ترتیب بود که افراد سازمان تا صبح چهارشنبه در لابهلای شیارهای کوهستان بهطور مستمر استراحت میکردند، تا اینکه در اولین ساعت بامداد هلی کوپترهای عراقی جهت باز کردن تنگه به کمک ارتش آزادیبخش منافقین آمدند و با آمدن آنها دستور تهاجم و حرکت به نیروهای سازمان داده شد.
درگیری شدیدی برای گرفتن تنگه آغاز شد و با شکست اولین تهاجمات ارتش آزادیبخش منافقین، فرار نیروهای سازمان شروع شد. نیروهای جدید با این تصور که راه باز شده است به سمت جلو در حرکت بودند و در همین حال با نیروهایی روبرو میشدند که در حال فرار بودند و علت عقبنشینی را هم توضیح نمیدادند. نیروهای تازه وارد نیز با رفتن به صحنه درگیری و حرکت به سمت عقب متوقف شدند.
غروب روز چهارشنبه درگیری تنگه چارزبر با عقبنشینی نیروهای ارتش آزادیبخش منافقین به پایان رسید و از شب پنجشنبه عقبنشینی کامل آغاز شد. چهارشنبه ساعت 7 شب شدت حملات ارتش جمهوری اسلامی ایران حتی فرصت عقبنشینی را هم از نیروهای سازمان گرفته بود. از صبح روز پنجشنبه 6 مرداد، نیروهای در حال فرار آنها در حوالی اسلامآباد مورد چند حمله مختصر قرار گرفتند.
مجروحین یا خود را میکشتند و یا امیدوار به بازگشت نیروهای تازهنفس میماندند. تعداد زیادی از افراد نیز در کوه و دشت و روستاهای اطراف پراکنده شدند و آخرین خودروهای سازمان با حداکثر ظرفیت و درحالی که افرادی به اطراف آن آویزان بودند، به داخل خاک عراق فرار کردند.