ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سیری بر زندگی شهید «جعفر ترابی بیرامی»؛ حکایت غسل آخر در «هویزه»!
به گزارش خبرنگار دفاعپرس از تبریز، با آغاز جنگ تحمیلی، اقشار مختلف جامعه برای حضور در جبههها اعلام آمادگی کردند، کسانی هم در این بین بودند که در قالب نیروی جهاد سازندگی برای پشتیبانی از رزمندهها راهی مناطق جنگی شده و با پلسازی، سنگرسازی و ... دِین خود به ایران اسلامی را ادا کردند.
شهید «جعفر ترابی بیرامی» با اینکه به صورت حرفهای رشته فوتبال را پیگیری میکرد، اما با آغاز جنگ، از علایق خود چشم پوشی کرده و لباس نظامی به تن کرد و به عنوان نیروی جهادسازندگی راهی جبهههای نور شد. در ادامه معرفی شهدای ورزشکار آذربایجان شرقی، بخشی از زندگی این شهید والامقام را مرور میکنیم.
زندگینامه شهید «ترابی بیرامی»
«جعفر ترابی بیرامی» پنجم خرداد سال ۱۳۳۵ در یکی از روستاهای شهرستان اسکو در آذربایجان شرقی متولد شد. کانون گرم خانواده او گرچه از نظر مالی وضعیت چندان خوبی نداشت؛ اما از مهر و محبت پر بود. جعفر توانست تحصیلات ابتدایی خود را در روستا و دوران راهنمایی و دبیرستان را در خسروشهر و اسکو ادامه دهد.
او در سن هشت سالگی از داشتن پدر خویش محروم شد و مادر سرپرستی فرزندانش را بر عهده گرفت. جعفر برادری کوچکتر از خود نیز داشت. این کودک مرد سیرت، کسی نبود که مادر را در تامین مخارج زندگی تنها رها کند؛ لذا مشغول به کار نیز شد. جعفر از کودکی به بازی و ورزش علاقهمند بود؛ به طوریکه در نوجوانی و جوانی فوتبال را به طور دائم در اوقات فراغت تعقیب میکرد و فوتبال رشته اصلی وحرفهای ورزش او شده بود.
جعفر در مسابقات تیمی شرکت میکرد و مقامهایی را هم کسب کرده بود. او بعد از اتمام تحصیلات متوسطه به خدمت سربازی رفت و بعد از طی دوره آموزشهای نظام جمع و مقدماتی به اخذ سردوشی نائل شد. بعد از پایان خدمت به استخدام جهاد سازندگی در آمد تا بتواند برای مردم و سرزمینش خدمت کند. او که هم دوره نظامی دیده بود و هم از غیرت ملی و ایمان به خدا سرشار بود. به گفته برادرش حدود ۶۰۰ نفر را جهت فعالیت بسیج کرد.
«جعفر ترابی بیرامی» با شروع جنگ تحمیلی از پشتیبانی جهاد، عازم جبهه شد. او انسانی ساده در رفتار و متواضع در برخورد با دیگران بود، تلاش را پیشه خود کرده بود و بر روی طراحی یکی از پلها در مناطق عملیاتی مشغول کار بودند که یکی از همرزمانش گفته است که جعفر 11 اردیبهشت سال 1361 در «هویزه» حین کار بر روی پل، به داخل آب رفت و مشغول غسل کردن شد. بعد از خروج از آب در عرض چند دقیقه خمپارهای میافتد و ترکش آن به پشت و شانهاش اصابت کرده و به شهادت میرسد.