ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
نقش شهید بروجردی در بسیج پیشمرگان کُرد/ روایتی از تشییع پیکر مسیح کردستان
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، «محمد بروجردی» ملقب به مسیح کردستان و فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدای سپاه در غرب کشور روز اول خرداد ۱۳۶۲ به شهادت رسید. خدمات او به مردم مسلمان کُرد در حافظه تاریخی ملت ثبت و ضبط شده است.
محمود صلاحی از جمله افرادی است که در کردستان همراه با شهید بروجردی مشغول فعالیت بود. صلاحی در خاطرات خود میگوید: سپاه کردستان از اجتماع نیروهای اعزامی به این خطه شکل گرفت، به این معنا که تمامی نیروهایی که از طرف سپاه شهرهای مختلف مانند مشهد، یزد، اصفهان و ... به کردستان اعزام میشدند، در شهر مستقر شده و سپاه کردستان برای آنها یک فرمانده تعیین میکرد.
این رزمندگان مدتی آموزش دیده و گاهی در چند عملیات نیز شرکت میکردند. سپس فرماندهان با توجه به شناختی که از نیروهایشان و لیاقت آنان به دست آورده بودند، مسئولیت واحدهای مختلف را به آنان واگذار میکردند.
دورههای اعزام کردستان سه ماهه بود. از این سه ماه، ۱۵ روز مرخصی داشتیم و ۷۵ روز عملیات و خدمت. از آنجایی که نیرو بسیار کم بود، من و بعضی از دوستانم از این مرخصی استفاده نکردیم و سه ماه کامل در منطقهی کردستان ماندیم.
در آن خطه افتخار شاگردی و همرزمی با شهید محمد بروجردی را که «مسیح کردستان» لقب گرفته بود، کسب کردم. او فردی بلند قامت با چهرهای متبسم و ریشهای زرد متمایل به خرمایی بود. نگاهی بسیار جذاب داشت و جذبه کلامش چندان بود که وقتی سخن میگفت همه را به سوی خود جلب میکرد. یقیناً او به لحاظ حماسه، عرفان و آگاهی یکی از بزرگترین شهدای تاریخ جنگ تحمیلی است.
تأسیس سازمان پیشمرگان کرد مسلمان
دکتر صلاحی میگوید: یکی از مهمترین اقداماتی که شهید بروجردی در کردستان انجام داد، سازماندهی نیروهای بومی منطقه بود که به تاسیس سازمان پیشمرگان کرد مسلمان انجامید. در واقع با وجود نیروهای اعزامی که برای رویارویی با ضدانقلاب در اختیارمان بود، به علت نبود شناخت کافی از مسیرها، ارتفاعات و همچنین مردم منطقه، به کمک و راهنمایی نیروهای بومی و راه بلدها نیاز داشتیم.
این نیروهای بومی به تردد در کوه و صخره عادت کرده و همه ساکنان از جمله گروههای ضدانقلاب را خوب میشناختند. بدیهی است پیوستن چنین افرادی به سپاه کمک شایانی در عملیاتها و برقراری امنیت روستاها میکرد. از همه مهمتر اینکه ضدانقلاب از همکاری آنان وحشت بسیاری داشتند، چرا که میتوانستند به راحتی اخبار آنها را در اختیار ما قرار دهند.
الحق و الانصاف هم این نیروها نقش سرنوشتساز و تعیینکنندهای در پیشبرد اهداف دولت و برقراری امنیت ایفا کردند. در بوکان یگان پیشمرگان مسلمان کرد از سال ۶۱ به صورت رسمی تشکیل و در سال ۶۳ کامل گردید. البته پیش از آن نیز کسانی مانند شهید سید صمد محمدی به صورت فردی به ما پیوسته و همکاری داشتند. چنین افرادی از اولین نیروهایی بودند که در سال ۵۸ به سپاه پیوسته و تا آخرین نفس نیز خدمت کردند، ولی به طور کل پیشمرگان مسلمان کرد در بوکان به صورت سازمان یافته درنیامدند.
روایتی از تشییع پیکر شهید بروجردی
دکتر صلاحی درباره نحوه آگاه شدن از شهادت شهید بروجردی میگوید: یک روز در حال تماشای اخبار بودم که ناگهان تلویزیون اخبارش را قطع کرد و گفت مسیح کردستان به شهادت رسید. این خبر در باور نمیگنجید. از روزی که شهید «محمد بروجردی» به همراه شهید «اصغر جوانی» در بیمارستان عباسی میاندوآب به عیادت من آمده بود، زمان زیادی نمیگذشت. سخنش در ذهنم حک شده بود که به من گفت: «نورانی شدی.» بیاختیار اشک از چشمانم جاری شد. هم به شهادت او غبطه خوردم و هم به خاطر اینکه چنان فرمانده لایقی را از دست داده بودیم، حسرت میخوردم.
علت شهادت او هم این بود که یک روز برای دیدن ساختمانی جهت مقر تیپ یگان ویژه شهدا که بعدا لشکر ویژه شهدا شد و شهید کاوه فرماندهی آن لشکر را به عهده گرفت، از ارومیه حرکت کرده بود. متأسفانه در میانه راه ماشین حامل وی در اطراف مهاباد روی مین رفته و منفجر شده بود.
مراسم تشییع پیکر مطهر این شهید والامقام در تهران برگزار شد. از آنجایی که آن زمان در تهران بودم، توفیق یافتم در این مراسم شرکت کنم. او یک پسر چهار، پنج ساله به نام «حسین» و یک دختر دو ساله به نام «سمیه» داشت. آن روز در بهشت زهرا (س) حسین را در آغوش گرفتم و پشت سر پیکر مطهر شهید حرکت کردم.
حسین اکنون بزرگ شده، ازدواج کرده و پسرش را به نیت شهید بروجردی، محمد نام گذاری کرده است.
منبع
خاطرات دکتر محمود صلاحی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی