ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
۱۳ سالههایی که در تاریخ ایران درخشیدند
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، سن سالشان اگرچه کم است، اما با همان سن کم توانستند کارهای بزرگی رقم بزنند و مسیر تاریخ را با حضور خود در صحنه تغییر دهند. چه از پشت میز و نیمکتهایی که روزهای نوجوانی را در آن سپری کردند چه در میدانهای حساس دیگر با اراده خود کاری کردند که نامشان در تاریخ ثبت شود. دانش آموزهایی که در طول ۴۰ سال انقلاب اسلامی با وجود مهمترین دغدغهشان یعنی تحصیل با یک انتخاب و البته عقیده و ایمانی که در آنان به احسنترین وجه شکل گرفته بود راهی را رفتند که راه اولیا و بزرگان بود.
از هفت تا ۱۸ سالگی دوره مهمی از زندگی هر انسان است که بخش اعظم آن صرف علم آموزی و شرکت در کلاهای درس و مدرسه میشود. پرورش در این دوره به علاوه درس حرف اول را میزند، ذهنیت نوجوان از دنیای پیرامون، آداب و رفتارهای اجتماعی، عقاید و باورهای دینی در همین سنین است خمیرمایهاش شکل میگیرد و در واقع سالهای جوانی و میانسالی هر فرد آیینه آن چیزیست که در کودکی به او آموخته شده و یاد گرفته است.
در تاریخ ایران هر طرف را که نگاه کنیم رد پایی از دانش آموزان هم میبینیم، گروهی که جمعیت زیادی از ایران را شامل میشوند و البته فراتر از سن و سالشان اثرگذاری عمیقی در حوادث و اتفاقات اجتماعی و سیاسی دهههای اخیر داشتهاند. اینکه در دهههای گذشته به نسبت حضور دانش آموزان در محیط خرج از خانه فعالیتهای انان در صحنه اجتماعی هم بیشتر بود شکی نیست، اما این موضوع محدود به حضور میدانی نمیشود و گاه دانش اموزان با حمایت فکری و معنوی و گاه با بروز مخالفتهای خود اتفاقات تکرار نشدنی رقم زدند.
روز دانش آموز در تقویم ایران چگونه رقم خورد؟
روزهای دوم و سوم آبان تهران صحنه حضور دانش آموزانی بود که از سراسر تهران خود را به تجمعات دانشگاه تهران رساندند تا هم به پیامی که امام خمینی (ره) چندی قبل خطاب به دانشجویان و دانش آموزان صادر کرده و آنان را دعوت به قیام علیه ظلم کرده بود عمل کنند. تجمعات را چند روز ادامه داشت، در نهایت رژیم برای جلوگیری از اعتراضات دانشگاه تهران، محل اصلی تجمعات را در روزهای ششم و هفتم تعطیل کرد. روز هفتم تجمعات در خیابانهای اطراف دانشگاه برپا شد و تا روز دوازدهم ادامه داشت. اما حادثه اصلی روز ۱۳ آبان، دانشگاه تهران را محل اصلی درگیریها کرد.
دانش آموزانی که از نقاط مختلف تهران برای تظاهرات به دانگشاه تهران آمده بودند در گروههای کوچک و بزرگ به همراه پلاکردهایی از تصویر امام و پارچه نوشتههایی در خیابانهای منتهی به دانشگاه تهران به راه افتادند. ساعت ۱۲ زمانی که دانش آموزان به حیاط دانشگاه تهران رسیدند نیروهای شاهنشاهی ابتدا با شلیک گاز اشک آور سعی در متفرق کردن دانش آموزان داشتند، سپس با اسلحه به سمت دانش آموزان آتش گشودند و جمع صدها نفرهای از نوجوانان را به خاک و خون کشیدند. تظاهرات شش ساعت ادامه یافت و با وجودی که رژیم اعلام کرد تعداد شهدا ۱۰ نفر است، اما شاهدان شهدای این واقعه را بیش از ۵۰ نفر اعلام کردند.
پس از این تلویزیون ایران با نمایش تصاویری از کشتار دانشجویان و دانش آموزان باعث خشم مردم از این اتفاق شد. روزهای بعد شهرهای بسیاری صحنه اعتراض به جنایات رژیم شاهنشاهی شدند. وزیر علوم وقت دکتر ابوالفضل قاضی نیز در پی این واقعه خونین استعفای خود را نوشت.
امام خمینی به مناسبت فاجعه ۱۳ آبان در پیامی به ملت ایران جنایتهای رژیم شاه را یادآور شد و از مردم خواست تا رسیدن به هدف نهضت را ادامه دهند. در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و در اوج مبارزات مردمی در ۱۶ بهمن سال ۱۳۵۷ دانش آموزان در بیانیهای اعلام کردند که روز شنبه ۱۳ آبان را به یاد شهدای دانش آموز به عنوان روز دانش آموز اعلام میکنند و این روز در تقویم ایران اسلامی به همین عنوان نام گذاری شد.
عارف و عاشق ۱۲ ساله دفاع مقدس
خودش میگفت من عاشقم، ولی به حق «رضا» عارف بود، ۱۲ ساله و بزرگ مرد، نمونهاش را در کربلا شنیده بودیم که به یاری عمویش راهی میدان جنگ شد و وقتی از او پرسیدند شهادت در نزد تو چگونه است گفته بود احلی من العسل. رضا هم قبیله عاشقترین عارفان زمانهاش بود، ۱۲ سال بیشتر نداشت و جثهاش هم کوچک بود، به اصرار از مادرش خواسته بود برود جبهه، گفته بود من عاشقم، مادر به شوخی گفته بود دوست دارم این سن داماد شوی، ولی رضا جدی پاسخ داده بود من شوخی نمیکنم، میخواهم به جبهه بروم. میگویند وقتی از هفت خوان رستم برای رسیدن به جبهه رد شد، چندباری خواستند برش گردانند، ولی نتوانستند، دست آخر فرمانده رضایت به ماندنش داد، کوچترین لباس را برایش آوردند، با این حال آستینش را چند تا زدند تا اندازهاش شد.
مثل ققنوس
علی لندی نه رشادتهای نوجوانان رزمنده دفاع مقدس را دیده بود، نه خاطرهای از شجاعت دانش آموزان دوران انقلاب داشت، اما مرام و منشش درست شبیه همان جوانهایی بود که جانشان را دادند تا دیگرانی در آسایش زندگی کنند. نوجوان ایذهای مهر سال گذشته در جریان یک آتش سوزی جان خود را به خطر انداخت تا جان ۲ نفر از همسایههایش را نجات داد، اما خودش در اثر سوختگی شدید پس از چند روز از دنیا رفت. به علی پس از شهادتش لقب ققنوس دادند.
یک اسارت و یک نوجوان اسیر
همه او را با مصاحبهاش با زن هندی در اسارت میشناسند، وقتی زن هندی برای مصاحبه با اسرای نوجوان دفاع مقدس به اردوگاه رژیم بعث رفته بود، مهدی طحانیان ۱۳ ساله از مصاحبه با زن سرباز میزند و آن خبرنگار مجبور به سر کردن روسری میشود. او به همراه ۲۲ نفر دیگر از نوجوانان دانش آموز به اسارت دشمن درآمدند. با اینکه دشمن تلاش کرد اینطور وانمود کند که ایران برای جنگ با صدام از کودکان استفاده میکند، اما رفتار و کردار این اسرا در زندانهای بعثی چنان بزرگمنشانه و پر صلابت بود که اجزاه این سو استفاده را نداد.
رهبر من آن طفل ۱۳ ساله است
حسین فهمیده از معروفترین شهدای جنگ تحمیلی است، نوجوانی که امام خمینی از او به عنوان رهبر ۱۳ ساله خود یاد کرد و نامش را برای همیشه جاودانه کرد. روایت همرزم شهید درباره چگونگی شهادتش اینگونه میگوید «عملیات که شروع شد در کوچه هشتمتری در خرمشهر «محمدرضا شمس» دوست حسین زخمی شد و حسین او را به عقب کشاند. شمس به رزمندگان گفت: «حسین ریزه را بگیرید.» آنها برگشتند و دیدند حسین به طرف تانک با نارنجکهایی که به کمر بسته است، میدود. زانوهایش زخمی شده بود با زانو به زمین خورد و بعد از ۶ دقیقه ناگهان تانک آتش گرفت و از کار افتاد.
نیروهای دشمن که گمان کردند نیروهای کمکی آمده است عقبنشینی کردند و در این میان دوستان حسین به کنار تانک رفتند تا جنازهاش را پیدا کنند. شهید بختیاری که آن زمان فرمانده گردانشان بود، کنار چرخهای تانک زانو زد و شروع کرد به گریه کردن. پیکر سوخته حسین را جمعآوری کردند و بازگرداندند.»
شاهچراغ و سه شهید دانش آموزش
حادثه تروریستی شاهچراغ با ۱۵ شهید که سه تن از آنان دانش آموز بودند اوج قساوت دشمنان ایران اسلامی را نشان داد. هرکس که تصویر آرتین کودکی که مادر، پدر و برادرش را در این حادثه از دست داده و خودش نیز به شدت مجروح شده را میبیند. شهید محمدرضا کشاورز، فرزند مهدی دانش آموز پایه دهم دبیرستان شاهد سیداحمدخمینی و دیگری نیز شهید آرشام سرایداران فرزند علیرضا دانش آموز پایه پنجم دبستان شهدای شوش بودند. علی اصغر لری گویینی فرزند عباس، دانش آموز پایه دوم مدرسه عشایری کعبه در روستای چاه قوسکی منطقه خیرآباد شهرستان سیرجان هم در کنار دو دانش آموز شیرازی هدف گلولههای تروریست تکفیری قرار گرفت و شهید شد.