شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

تا کسی شهید نبود، شهید نمی‌شود

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

تا کسی شهید نبود، شهید نمی‌شود

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: از قول شهید [سلیمانی] نقل شد، در یک سخنرانی گفته بود که کسی که شهید زندگی کند، شهید میشود؛ و آن جور زندگی کرد؛ واقعاً شهید زندگی کرد؛ شهیدانه زندگی کرد. ۱۴۰۰/۱۰/۱۱
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب درباره شهید سپهبد قاسم سلیمانی لوح «تا کسی شهید نبود، شهید نمی‌شود» را منتشر می‌کند.
شرح عکس: شهید سلیمانی در حال پرستاری از جانباز قطع نخاعی شهید "ناصر توبه‌ای‌ها" در دوران پس از دفاع مقدس


مروری بر زندگی، آثار و مبارزات شهید نواب صفوی/ تشکیل جمعیت فدائیان اسلام

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

مروری بر زندگی، آثار و مبارزات شهید نواب صفوی/ تشکیل جمعیت فدائیان اسلام

به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاع‌پرس، شهید سید مجتبى نواب صفوى در سال ۱۳۰۳ در خانى آباد تهران به دنیا آمد و پس از اتمام دروس ابتدایى، به آبادان سفر کرد.

سید مجتبى سپس براى ادامه تحصیل به نجف اشرف مهاجرت کرد و در آن جا از محضر مدرسین حوزه علمیه نجف اشرف بهره‌مند شد.

وى پس از چهار سال اقامت در نجف به دستور آیت‌اللّه سیدابوالحسن اصفهانى برای مبارزه با کجروى‌هاى کسروى به ایران آمد و با تشکیل جمعیت فداییان اسلام به مبارزه با بدخواهان و بداندیشان پرداخت.

مقابله با وابستگان استعمارى مانند احمد کسروى، عبدالحسین هژیر، على رزم آرا و حسین علاء از جمله فعالیت‌هاى سیاسى این جمعیت بود.

شهید نواب صفوى همچنین با حکومت دکتر مصدق به خاطر عدم عمل به احکام اسلامى به مخالفت برخاست و به همین جهت در ایام نخست وزیرى مصدّق، دستگیر و به زندان افتاد و تا سقوط حکومت مصدق در زندان بود.

شهید نواب صفوی پس از چند جلسه بحث و گفت‌وگو با کسروی، وی را عنصری بی‌دین یافت.

در مرحله بعد به کمک حاج سراج انصاری، شیخ قاسم اسلامی، شیخ مهدی شریعتمداری و جمع دیگری از فضلا و نویسندگان تهران «جمعیت مبارزه با بی‌دینی» را تشکیل داد اما این جمعیت علی‌رغم تماس‌ها و مذاکرات متعدد نتوانست کسروی را از دین‌ستیزی و اغفال جوانان بازدارد به همین دلیل نواب صفوی پس از آنکه در آخرین ملاقات خود با کسروی، توسط او و گروه مسلح همراهش تهدید شد، مصمم شد وی را از میان بردارد. بدین منظور با تهیه پول از دو نفر از روحانیون ـ سید اسدالله مدنی و آقا شیخ محمدحسن طالقانی ـ کسروی را در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۲۴ در میدان حشمتیه تهران ترور کرد، اما کسروی جان سالم به در برد و نواب دستگیر و زندانی شد.

وی چندی بعد به درخواست علمای ایران و نجف پس از دو ماه، با قید کفالت آزاد شد.

تشکیل جمعیت فدائیان اسلام

شهید نواب صفوی، پس از آزادی از زندان، در اعلامیه‌ای جمعیت فدائیان اسلام را تشکیل داد. وی در این اعلامیه برادری، استقامت و اتحاد را خط کلی جنبش فدائیان اسلام؛ رسیدن به حاکمیت اسلام و قرآن را هدف اصلی جنبش؛ و شهادت و انتقام و قصاص را روش اصلی مبارزه معرفی کرد.

نخستین اقدام این جمعیت، ترور مجدد کسروی در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ بود که به قتل وی در جلسه دادگستری انجامید. متعاقب آن، نواب مخفیانه تهران را به قصد نجف ترک کرد. در آنجا از مراجع و علما خواست تا برای آزادی قاتلان کسروی بکوشند که بر اثر تلاش‌های وی، آنان نیز پس از مدتی از زندان آزاد شدند.

نواب چندی بعد به تهران بازگشت و روابط نزدیکی با آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی، که به تازگی از تبعید بازگشته بود، برقرار ساخت.

پس از کودتای امریکایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، همه دستاورد‌های نهضت ملی برباد رفت و زنجیر‌های اسارت اقتصادی و سیاسی یکی پس از دیگری با انعقاد پیمان‌های گوناگون، توسط رژیم کودتا به دست و پای ملت ایران بسته شد. از جمله آنها، پیمان نظامی بغداد بود که در ۱۳۳۴ میان عراق و ترکیه منعقد شد و سپس ایران، انگلستان و پاکستان بدان پیوستند؛ این پیمان، کشور‌های منطقه را به عنوان سپر امنیتی و نظامی امریکا و انگلستان در برابر شوروی در می‌آورد.

فداییان اسلام به عنوان مخالفت با این قرارداد، حسین علاء نخست وزیر وقت را در آستانه سفر به بغداد برای شرکت در اجلاس این پیمان در روز ۲۵ آبان ۱۳۳۴ ترور کردند، اما وی جان سالم به در برد و ضارب دستگیر شد و به دنبال آن نواب صفوی و دیگر اعضای مؤثر فدائیان در اول آذر آن سال بازداشت شدند.

آنان تحت شکنجه‌های شدید قرار گرفتند و در دی همان سال در دادگاهی نظامی محاکمه شدند.

سرانجام این مجاهد خستگى ناپذیر به همراه سه تن از همرزمانش به نام‌هاى خلیل طهماسبى، مظفر على ذوالقدر و سیدمحمد واحدى در بیدادگاه رژیم پهلوى محکوم و در صبحگاه ۲۷ دى ۱۳۳۴ شمسى تیرباران شده و به خیل شهدا پیوستند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص شخصیت شهید نواب صفوی فرموده‌اند: «مرحوم نواب صفوی برای من، خیلی جاذبه داشت و به کّلی مرا مجذوب خودش کرد. هر کسی هم که آن وقت در حدود سنین ما بود، مجذوب نوّاب صفوی می‌شد؛ از بس این آدم، پُرشور و با اخلاص، پر از صدق، صفا و ضمناً شجاع، صریح و گویا بود.»

خط حزب‌الله ۳۲۳ | تحریف برای تطهیر پهلوی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

خط حزب‌الله ۳۲۳ | تحریف برای تطهیر پهلوی

شماره سیصد و بیست و سوم هفته نامه‌ی خط حزب الله با عنوان «تحریف برای تطهیر پهلوی» منتشر شد.

گزارش هفته این شماره خط حزب‌الله به مناسبت ۲۶ دی ماه، سالروز فرار محمدرضا شاه پهلوی، به بررسی اهداف جریان تطهیر پهلوی و اقدامات بزک‌کنندگان تاریخ سیاه دیکتاتوری پهلوی پرداخته است.

خط حزب‌الله در یادداشت این هفته به مناسبت بیانات رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با مردم قم در سالروز قیام ۱۹ دی، نگاهی به نقش راهگشای غیرت‌ورزی عقلانی و فرصت‌هایی که این ویژگی مردم در بزنگاه‌های حساس در جامعه ایرانی خلق کرده، داشته است.

شماره‌ی این هفته‌ی خط حزب‌الله به روح مطهر شهید مدافع حرم محمد اینانلو تقدیم می‌شود.

حماسه اشک

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

حماسه اشک

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:«درباره‌ی مصیبت حضرت اباالفضل (علیه الصّلاة و السّلام) به نظرم میرسید که یکی از بخشهای مهم و جذابی که میتواند این مصیبت را بیان کند، همان زبان حال مادر حضرت اباالفضل است؛ همان «لا تدعونّی ویک امّ البنین» این یک عرصه است: مادری است؛ صورت قبر چهار جوانش را که در کربلا شهید شدند، در بقیع میکشد و نوحه‌سرائی میکند و حماسه میآفریند. همه‌اش اشک ریختن و تو سر زدن هم نیست - البته اشک ریختن هست، اشکالی هم ندارد - بلکه حماسه‌آفرینی است، افتخار به این جوانهاست.» ۱۳۹۰/۰۳/۲۵
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در سالروز وفات حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها، لوح«حماسه اشک» را منتشر می‌کند.



سرلشکر سلامی: «انتقام سخت» به یک استراتژی، آرمان و نقطه حرکت تبدیل شده/ با مجاهدت حاج‌قاسم فلسطین به هویت مقاوم تبدیل شد

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

سرلشکر سلامی: «انتقام سخت» به یک استراتژی، آرمان و نقطه حرکت تبدیل شده/ با مجاهدت حاج‌قاسم فلسطین به هویت مقاوم تبدیل شد

فرمانده کل سپاه پاسداران در مصاحبه‌ای اعلام کرد، گرایش جوانان بعد از شهادت قاسم به جهاد بیشتر شده است. این برای دشمن خطر ایجاد می‌کند.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، دومین سالروز شهادت سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی در حالی سپری شد که نام و یاد او در جهان اسلام زنده‌تر از هر زمان دیگری است. ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران نه‌تنها در مسیر او اختلالی ایجاد نکرد، بلکه حرارتی در دل‌ها ایجاد کرد که حالا کل جهان اسلام را به جوشش و جهاد علیه اشغالگری مستکبرین دعوت می‌کند.


پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفت‌وگو با سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به بررسی مجاهدت‌های حاج‌قاسم سلیمانی از دوران دفاع مقدس تا شهادت او در فرودگاه بغداد و تأثیرات این شهادت پرداخته است.


چه اتفاقی افتاد که شهید سلیمانی تبدیل به چنین الگویی برای جهان اسلام و آزادگان جهان شد؟ تحلیل شما از ابعاد شخصیتی شهید سلیمانی چیست؟


او در مکتب حضرت امام خمینی رحمه‌الله و رهبر انقلاب اسلامی تلمذ کرد، تعلیم یافت، متخلّق به اخلاق و معرفت الهی شد و حدود 32 سال در مکتب رهبر انقلاب مشق جهاد و تعلیم معرفت و عناصر اصیل تربیت اسلامی و الهی را آموخت و آن‌ها را به‌کار بست و در میدان عمل پیاده‌سازی کرد. برای همین است که شاید هیچ‌کس به‌اندازه رهبر عظیم‌الشأن انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، نمی‌تواند ابعاد شخصیت سردار سلیمانی را توصیف کند. رهبر انقلاب، نفوذ عمیقی در درون شخصیت او و اتصال معنویِ قدرتمندی با درون و قلب و ذهن قاسم داشت. به تعبیری، قاسم جلوه جهادی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بود. می‌شود قاسم سلیمانی را تجلی بُعد جهادی شخصیت رهبر انقلاب دانست؛ یعنی اگر ما بخواهیم ایشان را در بُعد جهادی توصیف کنیم، تجسم این توصیف آقای قاسم سلیمانی است. بنابراین، وقتی رهبر انقلاب از شهید سلیمانی صحبت می‌کنند، این صحبت‌ها بر یک شناخت دقیق و عمیق و واقعی و حقیقی از شخصیت حاج‌قاسم سلیمانی متکی است.


رهبر انقلاب درباره شهید سلیمانی فرمودند او توأمان هم به وظیفه‌ای که در قبال ملت ایران داشت عمل کرد و هم به وظیفه‌ای که در قبال امت اسلامی داشت.‌ حاج قاسم چه کار کرده بود که رهبر انقلاب او را چهره‌ای ملی و امتی معرفی می‌کنند؟


حاج‌قاسم را سابقه‌دارترین فرمانده نظامی مجاهد فی‌سبیل‌الله در عرصه انقلاب اسلامی می‌دانم؛‌ چراکه هیچ‌یک از همکاران و نیروهای مجاهد و جهادی به‌اندازه حاج‌قاسم مستقیم در میدان جهاد نبوده‌اند. البته، برخی فرماندهان و مسئولان ما به تناوب بوده‌اند، اما اینکه پیوسته یک فرمانده از ابتدای پاسداری تا انتهای پاسداری، مستقیم در میدان جهاد حضور داشته باشد، ما نداریم. این نکته مهمی است. بنابراین، او جزو کارکشته‌ترین، میدان‌دیده‌ترین، کارآزموده‌ترین و به آزمون‌ درآمده‌ترین فرماندهان نظامی در جهان بود که در تاریخ بی‌سابقه است.


میدان‌هایی که او در آن‌ها حضور پیدا می‌کرد، هم در سطح ملی بود، هم در سطح محلی، هم در سطح منطقه‌ای و هم در سطح جهانی؛ یعنی این پله‌های نردبان شخصیت جهادی حاج‌قاسم یا پله‌هایی که حاج قاسم از آن‌ها بالا رفت و رفعت پیدا کرد، تمام این سطوح را به شکل پیوسته دربر می‌گرفت. فکر می‌کنم اولین بار سال 1360 بود که سردار سلیمانی را دیدم. هنوز تصویر حاج‌قاسم، آن جوان باشور و پرهیجان و پرصلابت در ذهنم هست. خیلی سیمای جذاب و ظاهر خیلی آراسته اما خیلی ورزیده‌‌ای داشت. آن‌موقع، بچه‌های کرمان و سیستان و بلوچستان و هرمزگان را به جنگ برد و تیپ ثارالله را در میدان تشکیل داد و خودش فرماندهی آن تیپ را به عهده گرفت. بعد هم، به لشکر 41 ثارالله ارتقاء پیدا کرد و یکی از عملیاتی‌ترین و قدرتمندترین و خط‌شکن‌ترین لشکرهای سپاه شد که موفقیت‌های واقعاً درخور تحسینی را این لشکر در انواع عملیات‌ها (طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، ‌خیبر، بدر، والفجر 8، کربلای 4، کربلای 5 و ...) داشت.


نفوذ معنوی حاج‌قاسم بین نیروها در لشکر ثارالله، خودش یک تاریخ است. وقتی جنگ تمام شد، کار او تمام نشد. دوباره آمد و چند سال در منطقه ناامنِ آن موقع سیستان و بلوچستان که شرارت‌ها اوج گرفته بود، قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه را راه‌اندازی کرد و مسئولیت گرفت و با کمک مردم بومی منطقه و لشکر 41 ثارالله و یگان‌هایی که در منطقه بودند، ارتباط بسیار بسیار د‌ل‌انگیز و جذاب و پرمعنا و سرشار از عاطفه و مهربانی با مردم منطقه برقرار کرد. این کارها از او شخصیتی ساخته بود که همه به او اعتماد می‌کردند. ایشان در منطقه سیستان و بلوچستان مجاهدت‌های وسیعی انجام داد و با عملیات‌های فوق‌العاده پیچیده و خطرناک، فتنه‌های شرارت را خاموش کرد.


کسی که هم تاکتیک، هم عملیات و هم استراتژی را خوب بداند، برای راهبری و فرماندهی کامل است و می‌تواند مسئولیت‌های بزرگی را بپذیرد. برای همین سردار صفوی ایشان را به‌عنوان فرمانده نیروی قدس به فرماندهی معظم کل قوا پیشنهاد دادند و ایشان هم که حاج‌قاسم را از دوران جنگ و پس از آن می‌شناختند و به او علاقه و محبت داشتند، قاسم را به فرماندهی نیروی قدس منصوب کردند. سال 1376 بود که حا‌ج‌قاسم فرمانده نیروی قدس شد. حاج‌قاسم واقعاً معانی و مفاهیم ژئوپلیتیک و جغرافیای جهان اسلام و مفاهیم آن را می‌دانست و با مسئله نهضت‌های آزادی‌بخش آشنا بود. فن ارتباطات فردی و اجتماعی را هم خیلی بلد بود؛ یعنی خیلی سریع آدم‌ها را جذب شخصیت خودش می‌کرد.


قاسم که وارد صحنه نهضت‌ها شد، بُعد امت اسلامی او شروع شد؛ یعنی قاسم هرچه در دل میل به جهاد، عشق به شهادت و خدمت برای اعتلای اسلام داشت، جغرافیای جهان اسلام برایش میدان ایجاد کرد. آن زمان من معاون عملیات سپاه بودم و با حاج‌قاسم سفرهای زیادی به مناطق مختلف جهان داشتم. به‌خاطر ارتباط خیلی نزدیک و شخصی و فردی که با هم داشتیم، من عشق و علاقه به او داشتم و او هم به من محبت داشت.


قاسم، در هر منطقه‌ای که پا گذاشت، یک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درست کرد. در لبنان با کمک همت بلند آقای سیدحسن نصرالله و جوشش جهادی مردم مجاهد لبنان، حزب‌اللهِ مقتدر هر روز شکل جدیدی پیدا کرد و هر روز قامت و بیرقش برافراشته‌تر شد و وسعت و دامنه قدرتش به‌حدی رسید که تبدیل به قدرت تأثیرگذار در تمام معادلات سیاسی و امنیتی منطقه شرق مدیترانه شد، تا جایی که در سال 2000 میلادی رژیم صهیونیستی را از جنوب لبنان فراری داد و در جنگ 33 روزه این رژیم را شکست داد؛ شکست‌های سنگین و خیلی سخت و غیرقابل‌تحمل که برای صهیونیست‌ها غیرقابل جبران شد و زخم‌هایی که برای آنها مرمت نشد و هنوز هم هست. این یک تاریخ و واقعه تاریخی نبود، یک جریان ایجاد شد و استیلای روحی مقاومت را نشان داد.


فلسطینی‌ها فهمیدند که می‌شود اسرائیل را شکست داد. حاج‌قاسم ادامه داد و فلسطین در اوج محاصره تسلیح شد؛ یعنی در جایی که از لحاظ نظری و تئوریک امکان انتقال یک فشنگ هم وجود ندارد، اما فلسطینی‌ها به موشک و راکت مجهز شدند. آن‌هایی که یک‌روز با فلاخن، با تیروکمان و با سنگ می‌‌جنگیدند، به مرور زمان با این مجاهدت به سلاح مجهز شدند. این همان نقش امت اسلامی حاج‌قاسم است که آقا فرمودند. با مجاهدت حاج‌قاسم، فلسطین به هویت مقاوم و درخشان و قدرتمند تبدیل شد. جنگ سیف‌القدس که آخرین جنگ بین فلسطینی‌ها و صهیونیست‌ها بود، نشان داد فلسطین جدیدی ظهور کرده است. این قدرت از کجا آمد؟ این نقش حاج‌قاسم بود که روح جهاد در فلسطینی‌ها را تبدیل به ساختار قدرت کرد.


اما چرا حاج‌قاسم چنین نقشی را ایفا می‌کرد؟ چون حاج‌قاسم همه‌ جهان اسلام را سرنشینان یک سفینه می‌دانست؛ یعنی معتقد بود جهان اسلام هویتی یکپارچه است و سرنوشت مسلمان‌ها به‌ هم گره خورده است. تفکر قاسم این شکلی نبود که فکر کند جایی باید فدای جای دیگری شود. تصور او این بود که وقتی این جبهه به هم متصل و دوخته شود، دشمن نمی‌تواند هیچ‌کسی را شکست بدهد و اگر این جبهه از هم منفصل شود، دشمن همه را شکست می‌دهد. بنابراین، قاسم حلقه وصل همه جبهه‌‌های جهان اسلام بود و برای همه‌جا ارتش، سپاه و نیروی مسلح ساخت.


در تمام مناطقی که سردار سلیمانی مأموریت داشت و کمک می‌کرد، آمریکایی‌ها صاحب استراتژی بودند و این استراتژی آن‌ها بود که داشت شکست می‌خورد. وقتی استراتژی یک قدرت جهانی شکست بخورد، عملی که شما انجام می‌دهید، بُعد جهانی دارد. از این جهت قاسم جهانی عمل می‌کرد.


یکی از ویژگی‌های حاج قاسم خستگی‌ناپذیری او بود. رهبر انقلاب هم به همین موضوع اشاره داشتند. به‌عنوان فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و کسی که در جریان اقدامات شهید سلیمانی بوده، کمی درباره خستگی‌ناپذیری شهید سلیمانی بگویید.  


شاهکار قاسم این بود که باید در اثنای جنگ، قدرت می‌آفرید؛ یعنی جنگ شده است و دشمن در سرزمین است، همین‌جا باید نیروی مسلح و قدرت بسازد. این خیلی تلاش می‌خواهد. در واقع، در عین حالی که دشمن در همه‌جا منتشر‌شده و احساس می‌کند که دارد قدم‌های آخر را برمی‌دارد، یک‌باره باید صحنه را عوض کنید، اعتماد‌به‌نفس تولید کنید و ساختار نیرومند بسازید تا بتوانید صحنه را برگردانید. این فقط یک صحنه نبود، هم‌زمان همه صحنه‌ها (لبنان، سوریه، عراق، یمن و ...) فعال شده بود. تمام این صحنه‌ها را با هم مدیریت‌کردن واقعاً سخت است! حاج‌قاسم، شبانه‌روز تلاش می‌کرد و مدام از این سرزمین به آن سرزمین در هجرت بود.


این خستگی‌ناپذیری هم در ذات او و هم ضرورت کار او بود؛ چون اگر نمی‌خواست خستگی‌ناپذیر باشد، از صحنه عقب می‌افتاد و نمی‌توانست این کارها را انجام بدهد. حاج‌قاسم، در عرض چند سال و در حین جنگ، چندین قدرت دفاعی مستحکم ساخت. در همان حال که نیروی قدس بود، هم هوای مردم ایران را داشت، هم هوای امت اسلامی را؛ واقعاً همین‌طوری بود.


بدون شک نمونه‌های فراوانی از جسارت‌ها و شجاعت‌ها و تدبیرهای حاج قاسم را در ذهن دارید. تدبیر و عقلانیت شهید سلیمانی در میدان نبرد او را تبدیل به یک استراتژیست نظامی بین‌المللی کرده بود و حتی دشمنان هم به این ویژگی حاج قاسم اعتراف کرده‌اند.

قاسم، انسان با احساسی بود، اما احساساتی نبود. به‌موقع عصبی می‌شد و به‌موقع هم خشمش را فرو می‌برد. خیلی اهل فکر بود، محاسبه و برآورد می‌کرد، ولی هراس نداشت. آدمی نبود که در ملاحظات غیرضروری بی‌جهت خودش را محبوس کند، احتیاط‌کاری‌های غیرضروری انجام بدهد، محافظه‌کاری‌های غیرلازم انجام بدهد و بی‌جهت از چیزی بترسد، نه! واقعاً بن‌بست‌شکن بود.


در عملیات‌هایی که در دفاع مقدس انجام می‌داد، با طراحی کار می‌کرد و ابزار را به خدمت می‌گرفت. مثلاً، وقتی می‌خواست از رودخانه اروند عبور کند، تمام محاسبات زمانی مربوط به جزر و مد رودخانه را انجام می‌داد تا بهترین زمان برای عبوردادن غواصان را به‌دست بیاورد. برای اینکه جان یک نفر را حفظ کند و کمتر تلفات بدهد، ده‌ها محاسبه انجام می‌داد. واقعاً فکر می‌کرد و بعد یگانش را وارد عمل می‌کرد تا نیروها آسیب کمتری ببینند و دشمن را غافلگیر کنند. برای همین در عملیات والفجر 8 دشمن اصلاً متوجه نشد او و یگان‌های هم‌جوار او چگونه عمل کردند. دشمن کاملاً غافل‌گیر شد. غافل‌گیری، محاسبات و طراحی‌های خیلی دقیقی نیاز دارد. در همین عملیات، حاج‌قاسم به‌سرعت اروند را تا خور عبدالله طی کرد و خیلی سرحال بود و حواسش بود که چه غذایی به نیروها بدهد و چگونه آن‌ها را از نظر روحی و روانی در شرایط حمله آماده کند. برای تمام کارهایش برنامه داشت و رأساً تمام مسائل را دنبال می‌کرد. تا خودش به یقین نمی‌رسید، عملی را انجام نمی‌داد. برای همین دوام آورد و کسانی که با او بودند، تا انتها ادامه می‌دادند؛ چون به عقل او معتقد بودند. می‌دانستند که قاسم کار بی‌حساب‌وکتاب نمی‌کند و کسی را بیهوده در معرض مخاطره قرار نمی‌دهد. اصلاً، هرچه این شخصیت به بلوغ و کمالات بیشتری می‌رسید، ابعاد در وجود او تجلی پیدا می‌کرد.


جنگ در جبهه‌های مقاومت با جنگ در دفاع مقدس تفاوت‌هایی دارد. در دفاع مقدس باید با ارتش کلاسیک عراق می‌جنگیدی که قدرت آتش و خط و لایه‌های دفاعی و جغرافیای مشخص و معینی داشت؛ اما در میدان‌های نهضتی، شرایط جدید است؛ چراکه جنگ‌های چریکی و پارتیزانی و جنگ در بیابان‌ها، بدون خطوط ثابت است و باید با نیروها و ابزار انتحاری جنگید. حاج‌قاسم، در این جنگ‌ها سریعاً ذهن خودش را با شرایط جدید انطباق می‌داد و واقعیت‌های جدید را سریع به صحنه می‌آورد. برای همین موفق می‌شد در آن میدان‌های پرخطر، موفقیت‌های عالی خلق کند. در عملیات‌های مختلفی که واقعاً در سوریه یا در عراق انجام می‌داد، با آن پیشرفت‌هایی که دشمن در ابزارهای مختلف اطلاعاتی کسب کرده بود و می‌توانست حرکات را کشف کند و تمرکز اطلاعاتیِ وسیعی داشت، ولی قاسم باز هم دشمن را غافل‌گیر می‌‌کرد. واقعاً با کمترین تلفات، جنگ‌های بزرگی را اداره کرد و به‌سرعت خودش را با تغییرات تطبیق می‌داد. صفر تا صد ابتکار عمل داشت، از همه‌ ظرفیت‌ها استفاده می‌کرد و هر کسی را متناسب با فرهنگ خودش به‌کار می‌گرفت.


شرایط امروز نشان میدهد شهید سلیمانی برای دشمن خطرناک‌تر از سردار سلیمانی است. شما هم زمانی در جایی گفته بودید که خطر نام و یاد شهید سلیمانی بسیار بیشتر از حضور فیزیکی اوست. چه میشود که حاج قاسم این موفقیت‌ها را بدست می‌آورد؟


قاسم وقتی زنده بود، ما یک سردار سلیمانی می‌شناختیم؛‌ اما وقتی شهید شد، آن انقلابی که در قلب‌ها به‌وجود آمد و راه جدید در دل‌ها باز کرد و در شخصیت جوان‌ها نفوذ کرد و تکثیر شد، یک قاسم شد میلیون‌ها قاسم که الآن همه‌ آن‌ها حرف از انتقام می‌زنند. خب، خطرناک‌تر شده است. الآن، انتقام به یک استراتژی،‌ آرزو، آرمان و نقطه حرکت تبدیل شده است. اصلاً گرایش جوانان بعد از شهادت قاسم به جهاد بیشتر شده است. این برای دشمن خطر ایجاد می‌کند. ما هر وقت از مرگ نترسیم، خطرناکیم.


راز موفقیت حاج‌قاسم این بود که خودش را در میدان سرباز ولایت می‌دانست. هم موفقیت‌های حاج‌قاسم قبل از شهادت و هم عزت او بعد از شهادت، در تبعیت او از ولی فقیه بود. من اگر بخواهم یک کلام بگویم که مسئولان ما باید چگونه مانند حاج‌قاسم باشند و چگونه به زیباترین شکل تابع محض ولی‌فقیه باشند، باید هرچه را که رهبر انقلاب می‌گویند اجرا کنند. مطمئن باشند همه‌شان سرنوشت حاج‌قاسم را پیدا می‌کنند. رازش در همین است. بقیه تابع همین است؛ یعنی اخلاص، صداقت، شجاعت، رشادت، میل به هجرت، عشق به شهادت، جهاد، همه به‌دنبال تبعیت از ولی‌فقیه، امام، رهبر و ولی‌امر حاصل می‌شود. اصلاً اگر بخواهیم از توفیقات حاج‌قاسم رمزگشایی داشته باشیم، قاسم در اطاعت موفق شد.

حاج قاسم سلیمانی در وصیت‌نامه‌اش به چه موضوعاتی پرداخت؟

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

حاج قاسم سلیمانی در وصیت‌نامه‌اش به چه موضوعاتی پرداخت؟

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، قاسم سلیمانی در روز ۲۰ اسفند سال ۱۳۳۵ در شهرستان رابُر از توابع استان کرمان در ایل عشایر سلیمانی چشم به جهان گشود. در ۱۸ سالگی به استخدام اداره آب کرمان درآمد و در راهپیمایی‌ها و اعتصابات کرمان علیه رژیم پهلوی در زمان انقلاب مشارکت فعال داشت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در سال ۱۳۵۹ عضو سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی شد و هم‌زمان با شروع جنگ تحمیلی، چند گردان را در کرمان آموزش داده و به جبهه‌ها فرستاد. وی در دوره‌ای فرماندهی سپاه آذربایجان غربی را هم بر عهده داشت و در سال ۱۳۶۰ش با حکم فرمانده وقت سپاه پاسدارن، به عنوان فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله (ع) منصوب شد.

سلیمانی پس از پایان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۷ش، به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرز‌های شرقی ایران هدایت می‌شدند و با باند‌های قاچاق مواد مخدر در مرز‌های ایران و افغانستان مبارزه می‌کرد. قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۹ش از سوی حضرت امام خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) به فرماندهی سپاه قدس منصوب و فرماندهی محور مقاومت در مبارزه علیه داعش در عراق و سوریه را هم عهده‌دار شد. وی در بهمن سال ۱۳۸۹ش به درجه سرلشکری نائل آمد.

بامداد جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ در حمله موشکی بالگردهای آمریکایی به دو خودرو در اطراف فرودگاه بغداد، سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی و تنی چند از اعضای حشدالشعبی در این حمله هدف قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.

وصیت‌نامه موضوعی حاج قاسم سلیمانی

•بسم الله الرحمن الرحیم

•شهادت دادن
شهید سلیمانی دراغاز وصیت خویش براساس باور‌های اسلامی واعتقادات قلبش اش موارد زیررا شهادت داده است:

•شهادت می‌دهم به:

۱) اصول دین
۲) اشهد أن لا اله الا الله
۳) و اشهد أنّ محمداً رسول الله
۴) و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب
۵) و اولاده المعصومین
۶) اثنی‌عشر ائمّتنا
۷) و معصومیننا حجج الله.

•شهادت می‌دهم که:

۸) قیامت حق است،
۹) قرآن حق است،
۱۰) بهشت و جهنّم حق است،
۱۱) سؤال و جواب حق است،
۱۲) معاد،
۱۳) عدل،
۱۴) امامت،
۱۵) نبوت حق است.

سپاس به درگاه الهی

مواردی که شهید سلیمانی لازم دانسته تا در وصیت خود شکر و سپاس گزاری کند:

•خدایا! تو را سپاس می‌گویم

۱) به‌خاطر نعمتهایت.

•خداوندا! تو را سپاس که

۲) مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی
۳) و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم
۴) و سرباز رکاب او شوم.
۵) اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی‌بهره بودم از دوره مظلومیت علی‌بن ابی‌طالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آن‌ها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.

•خداوندا! تو را شکرگزارم که

۶) پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی.

• پروردگارا! تو را سپاس که

۷) مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونه‌های بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ــ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ــ به من ارزانی داشتی.

• خداوندا!‌ای قادر عزیز و‌ای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت می‌سایم که

۸) مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع، عطر حقیقی اسلام، قرار دادی
۹) و مرا از اشک بر فرزندان علی‌بن ابی‌طالب و فاطمه اطهر بهره‌مند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بیقراری که در درون خود بالاترین قرار‌ها را دارد، غمی که آرامش و معنویت داد.

• خداوندا، تو را سپاس که

۱۰) مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل‌بیت و پیوسته در مسیر پا کی بهره‌مند نمودی. از تو عاجزانه می‌خواهم آن‌ها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره‌مند فرما.

درخواست از خدا

نجوا‌ها و درخواست‌های شهید سلیمانی از خداوند؛ درج شده در وصیت نامه اش:
۱) خدایا! به عفو تو امید دارم
۲)‌ای خدای عزیز و‌ای خالق حکیم بی‌همتا! دستم خالی است و کوله‌پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه‌ای به‌امید ضیافت عفو و کرم تو می‌آیم. من توشه‌ای برنگرفته‌ام؛ چون فقیر [را]در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!
۳) سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهل‌بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.
۴) خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند]و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده‌ام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به‌سمت تو است. وقتی آن‌ها را به‌سمتت بلند کردم، وقتی آن‌ها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ این‌ها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی.
۵) خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور می‌کند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم می‌لرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازک¬تر است و از شمشیر بُرنده‌تر؛ اما یک امیدی به من نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پا‌ها در حَرَمت پا گذارده‌ام دورِ خانه‌ات چرخیده‌ام و در حرم اولیائت در بین‌الحرمین حسین و عباست آن‌ها را برهنه دواندم و این پا‌ها را در سنگر‌های طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدن‌ها و خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم‌ها، آن‌ها را ببخشی.
۶) خداوندا! سر من، عقل من، لب من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به‌سر می‌برند؛
۷) یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آن‌چنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی‌خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!
۸) خدایا! از کاروان دوستانم جامانده‌ام
۹) خداوند،‌ای عزیز! من سال‌ها است از کاروانی به‌جا مانده‌ام و پیوسته کسانی را به‌سوی آن روانه می‌کنم، اما خود جا مانده‌ام، اما تو خود می‌دانی هرگز نتوانستم آن‌ها را از یاد ببرم.
۱۰) پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.
۱۱) عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است.
۱۲) چگونه ممکن [است]کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟
۱۳) خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.
۱۴) عزیزم! من از بی‌جاقراری و رسوای ماندگی، سر به بیابان‌ها گذارده‌ام؛ من به‌امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان می‌روم.
۱۵) کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته‌ام،
۱۶) تو خود می‌دانی دوستت دارم.
۱۷) خوب می‌دانی جز تو را نمی‌خواهم.
۱۸) مرا به خودت متصل کن.
۱۹) خدایا وحشت همه وجودم را فرا گرفته است.
۲۰) من قادر به مهار نفس خود نیستم،
۲۱) رسوایم نکن.
۲۲) مرا به‌حرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کرده‌ای، قبل از شکستن حریمی که حرم آن‌ها را خدشه‌دار می‌کند، مرا به قافله‌ای که به‌سویت آمدند، متصل کن.
۲۳) معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم.
۲۴) بار‌ها تو را دیدم و حس کردم،
۲۵)‌ نمی‌توانم از تو جدا بمانم. بس است، بس.
۲۶) مرا بپذیر، اما آن‌چنان که شایسته تو باشم.

هشدار به برادران و خواهران مجاهد

شهید سلیمانی به برادران و خواهران مجاهد نسبت به نظام اسلامی چنین هشدار داده است:

• خواهران و برادران مجاهدم در این عالم،

•‌ ای کسانی که سر‌های خود را برای خداوند عاریه داده‌اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق‌بازی به سوق فروش آمده‌اید، عنایت کنید:

۱) جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.
۲) امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است.
۳) بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند.
۴) ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص).

• برادران و خواهرانم!

۵) جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم.
۶) خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات‌بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به‌عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به‌عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید]به‌دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید.
۷) خیمه، خیمه رسول‌الله است.
۸) اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید.
۹) والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب می‌بیند.

وصیت به برادران و خواهران ایرانی

شهید سلیمانی به برادران و خواهران ایرانی چنین وصیت کرده است:

• برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صد‌ها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛

۱) از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه،
۲) خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید،
۳) حرمت او را مقدسات بدانید.

• وصیت به برادران و خواهران؛ پدران و مادران

شهید سلیمانی به برادران و خواهران؛ پدران و مادران چنین وصیت کرده است:

• برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!

• جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی می‌کند.

• بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان]چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آن‌ها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.

• بدانید که می‌دانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد

• و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد.

• اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام، چون گرگ درنده‌ای این کشور را می‌درید؛

• آمریکا، چون سگ هاری همین عمل را می‌کرد،

• اما هنر امام این بود که اسلام را پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد،
• انقلاب‌هایی در انقلاب ایجاد کرد، به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده‌اند و بزرگترین قدرت‌های مادی را ذلیل خود نموده‌اند.
• عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید.

وصیت درخصوص شهدا و خانواده شهدا

شهید سلیمانی درخصوص شهدا و خانواده شهدا چنین وصیت کرده است:

• شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه این‌ها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته‌اند.

۱) آن‌ها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همان‌گونه که هستند.
۲) فرزندانتان را با نام آن‌ها و تصاویر آن‌ها آشنا کنید.
۳) به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به‌چشم ادب و احترام بنگرید.
۴) به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همان‌گونه که از فرزندان خود با اغماض می‌گذرید، آن‌ها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.

وصیت خطاب به خانواده شهدا

شهید سلیمانی درخصوص به خانواده شهدا چنین وصیت کرده است:

• فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقی‌مانده از شهدا،

•‌ ای چراغ‌های فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا!

• در این عالم، صوتی که روزانه من می‌شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش می‌داد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود می‌دانستم،

• صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛

• صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس می‌کردم.

۱) عزیزانم! تا پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید.
۲) شهیدتان را در خودتان جلوه‌گر کنید، به‌طوری که هر کس شما را می‌بیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خوِد شهید را احساس کند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت.
۳) خواهش می‌کنم مرا حلال کنید و عفو نمایید.

• من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شما‌ها و حتی فرزندان شهیدتان ادا کنم،

۴) هم استغفار می‌کنم و هم طلب عفو دارم.
۵) دوست دارم جنازه‌ام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به‌برکت اصابت دستان پاک آن‌ها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد.

وصیت درخصوص نیرو‌های مسلح

شهید سلیمانی درخصوص نیرو‌های مسلح چنین وصیت کرده است:

۱) نیرو‌های مسلّح خود را که امروز، ولی فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید.
۲) و نیرو‌های مسلح می‌بایست همانند دفاع از خانه خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند.
۳) و نسبت به ملت همان‌گونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیرو‌های مسلح می‌بایست منشأ عزت ملت باشد
۴) و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد
۵) و زینت کشورش باشد.

وصیت درخصوص مردم عزیز کرمان

شهید سلیمانی درخصوص مردم عزیز کرمان چنین وصیت کرده است:

• نکته‌ای هم خطاب به مردم عزیز کرمان دارم؛

• مردمی که دوست‌داشتنی‌اند و در طول ۸ سال دفاع مقدس بالاترین فداکاری‌ها را انجام دادند

• و سرداران و مجاهدین بسیار والامقامی را تقدیم اسلام نمودند.

• من همیشه شرمنده آن‌ها هستم.

• هشت سال به‌خاطر اسلام به من اعتماد کردند؛ فرزندان خود را در قتلگاه‌ها و جنگ‌های شدیدی، چون کربلای ۵، والفجر ۸، طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس و... روانه کردند

• و لشکری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشق امام مظلوم حسین‌بن علی به نام ثارالله، بنیانگذاری کردند.

• این لشکر همچون شمشیری برنده، بار‌ها قلب ملت‌مان و مسلمان‌ها را شاد نمود و غم را از چهره آن‌ها زدود.

• عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته‌ام.

• من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آن‌ها بودم؛ ضمن اینکه من پاره‌تن آن‌ها بودم و آن‌ها پاره وجود من، اما آن‌ها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم.

۱) دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند.

• این ولایت، ولایت علی‌بن ابی‌طالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است، دور آن بگردید.

• با همه شما هستم.

•‌ می‌دانید در زندگی به انسانیت و عاطفه‌ها و فطرت‌ها بیشتر از رنگ‌های سیاسی توجه کردم.

• خطاب من به همه شما است که مرا از خود می‌دانید، برادر خود و فرزند خود می‌دانید.

۲) وصیت می‌کنم اسلام را در این برهه که تداعی‌یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید.

• دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است.

۳) در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدسات و ولایت فقیه مطرح می‌شود، این‌ها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.

وصیت به سیاسیون کشور

شهید سلیمانی به سیاسیون کشورچنین وصیت کرده است:

• نکته‌ای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم:

• چه آن‌هایی [که]اصلاح‌طلب خود را می‌نامند و چه آن‌هایی که اصولگرا.

• آنچه پیوسته در رنج بودم این‌که عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزش‌ها را فراموش می‌کنیم، بلکه فدا می‌کنیم.

۱) عزیزان، هر رقابتی با هم می‌کنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظره‌هایتان به‌نحوی تضعیف‌کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرز‌ها را تفکیک کنید.
۲) اگر می‌خواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست.

اصول عبارت از چند اصل مهم است:

۳) اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او به‌عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی می‌خواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که]اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه می‌گویم ولایت تنوری و نه می‌گویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمی‌کند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیرمسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که می‌خواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید!
۴) اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزش‌ها تا مسئولیت‌ها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.
۵) به‌کارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزاری به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره خان‌های سابق را تداعی می‌کنند.
مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.
۶) در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه‌گر ارزش‌ها باشند، نه با توجیهات واهی، ارزش‌ها را بایکوت کنند.
۷) مسئولین همانند پدران جامعه می‌بایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی‌مبالاتی و به‌خاطر احساسات و جلب برخی از آرای احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند.

• حکومت‌ها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند.

• اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت می‌گیرد.

وصیت به برادران سپاهی و ارتشی

شهید سلیمانی به برادران سپاهی و ارتشی چنین وصیت کرده است:

• کلامی کوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداکار و ارتشی‌های سپاهی دارم:

۱) ملاک مسئولیت‌ها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرت اداره بحران قرار دهید.

• طبیعی است به ولایت اشاره نمی‌کنم، چون ولایت در نیرو‌های مسلح جزء نیست، بلکه اساس بقای نیرو‌های مسلح است، این شرط خلل‌ناپذیر می‌باشد.

۲) نکته دیگر، شناخت بموقع از دشمن و اهداف و سیاست‌های او و اخذ تصمیم بموقع و عمل بموقع؛ هر یک از این‌ها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد.

خطاب به علما و مراجع معظم

شهید سلیمانی به علما و مراجع معظم چنین خطاب کرده است:

• سخنی کوتاه از یک سرباز ۴۰ ساله در میدان، به علمای عظیم‌الشأن و مراجع گران‌قدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکی مراجع عظام تقلید؛ سربازتان از یک برج دیده‌بانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش‌های آن [که]شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید، از بین می‌رود.

• این دوره‌ها با همه دوره‌ها متفاوت است، این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی‌نمی‌ماند.

• راه صحیح، حمایت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و، ولی فقیه است.

• نباید در حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند.

• همه شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم، ولی فقیه است.

• من با عقل ناقص خود می‌دیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علمای مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق‌به‌جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و ولایت فقیه میراث امام خمینی (رحمة الله علیه) هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند.

• من حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات با بیانتان و دیدارهای‌تان و حمایت‌های‌تان با ایشان می‌بایست جامعه را جهت دهید.

• اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.

• دست مبارکتان را می‌بوسم و عذرخواهی می‌کنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرف‌یابی‌های حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد.

• سربازتان و دست‌بوستان

طلب عفو و عذرخواهی

شهید سلیمانی از افراد و گروه‌های زیر طلب عفو وبخشش کرده است:

۱) از همسایگانم
۲) و دوستانم
۳) و همکارانم

• طلب بخشش و عفو دارم.

۴) از رزمندگان لشکر ثارالله
۵) و نیروی باعظمت قدس که خار چشم دشمن و سدّ راه او است،

• طلب بخشش و عفو دارم؛

۶) خصوصاً از کسانی که برادرانه به من کمک کردند.
شهید سلیمانی از افراد زیر عذرخواهی کرده است:

•‌ نمی‌توانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک می‌کرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختمشان عذرخواهی می‌کنم.

• البته همه برادران نیروی قدس به من محبّت برادرانه داشته و کمک کردند و دوست عزیزم سردارقاآنی که با صبر و متانت مرا تحمل کردند.

گزارش از سید جواد هاشمی فشارکی

فرزند شهید فخری‌زاده: پدرم نه فقط برای مردم که برای ما هم ناشناخته بود

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

فرزند شهید فخری‌زاده: پدرم نه فقط برای مردم که برای ما هم ناشناخته بود

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، فرزند شهید فخری‌زاده در گفت‌وگو با رادیو مقاومت اظهار داشت: پدرم به همان اندازه که در موضوعات کاری برای مردم گمنام بود، برای خانوده‌اش هم گمنام بود و اعضای خانواده در جریان ریز امور نبودند، اما به واسطه جو امنیتی که در ۲۰ سال اخیر برای شخص ایشان و کل خانواده حاکم بود، می‌دانستیم اتفاقات مهمی در حال انجام است، زیرا تا قبل هفتم آذرماه ۹۹ طی ۴ نوبت مورد حمله تروریستی نافرجام قرار گرفتند.

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر مشخص شدن حجم و اهمیت فعالیت‌های این شهید برای خانواده بعد از واقعه شهادت، اظهار کرد: ویژگی‌های شخصیتی و رفتار ایشان برای ما آشکار بود، اما در حوزه‌های کاری بسیاری از موضوعات بعد از شهادت ایشان روشن شد؛ به گونه‌ای که سرلشکر باقری در مراسم چهلم شهید اشاره کردند: «بیش از ۹۰ درصد فعالیت‌های شهید به دلیل مسائل امنیتی و محرمانه بودن، غیر قابل بازگو کردن است». اما می‌دانیم که همان ۱۰ درصد از فعالیت‌های علنی شده ایشان هم کار‌های بسیار بزرگی از جمله پدافند زیستی و هسته‌ای کشور بوده است.

وی ادامه داد: یکی از قدیمی‌ترین دوستان و همکاران شهید می‌گوید: «این شهید در طول ۳۰سال خدمت تخصصی، کاری را انجام نداد؛ مگر آنکه برای اولین بار در کشور یا دنیا انجام می‌شد».

این فرزند شهید با اشاره به اینکه موضوع ساخت واکسن کرونا و کیت تشخیص توسط شهید فخری‌زاده به ماه‌های آذر و دی سال ۱۳۹۸ برمی‌گردد، گفت: در زمانی که هنوز کشوری به این موضوع ورود نکرده و ویروس کرونا در چین شایع شده بود، شهید فخری‌زاده به همراه تیم‌های تحقیقاتی اقدام به انجام تحقیقات کردند.

وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه خودش اولین داوطلب دوز واکسن کرونا در مراحل ابتدایی تحقیقات شهید فخری‌زاده بوده و این واکسن در حال حاضر در چه مرحله‌ای است، گفت: طبق آخرین اطلاعات دریافتی و رسانه‌ای، از سه ماه قبل که این واکسن وارد مرحله سوم کارآزمایی بالینی شده است، مجوز تولید عمومی آن آغاز شده و هم اکنون در بسیاری از شهرستان‌ها مورد استفاده است.

این فرزند شهید در مورد نحوه شهادت شهید فخری‌زاده گفت: تروریست‌ها قبل از حرکت شهید فخری‌زاده، سامانه تشخیص هویتی در مسیر نصب کرده بودند و در زمان رسیدن شهید به محل ابتدا از خودروی نیسان مهاجمان، سه تیر هوشمند و بی‌صدا به سمت خودروی ایشان شلیک شده که به بخش‌های حساس خودرو اصابت می‌کند و، چون ترور با هوش مصنوعی برنامه ریزی شده بود، باید اول خودرو را متوقف می‌کردند و در مرحله بعد سه تیر به شیشه سمت راننده شلیک می‌شود و به دلیل ضد گلوله نبودن خودرو، ایشان سریعا از خودرو پیاده شده‌اند، اما در نهایت با اصابت ۵ گلوله به کمر و قلب، به شهادت می‌رسند.

وی در پاسخ به آخرین سوال درباره وظیفه جوانان کشور در ادامه راه این شهید بیان کرد: شهید فخری‌زاده یک سلاح بیشتر نداشت و آن هم قلمش بود و همچنان‌که شهید فخری‌زاده اعتقاد داشت، اگر جوانان ایرانی در مسیر تولید علم قرار بگیرند، دنیا جیره خوار تولیدات علمی ایرانیان خواهد شد. اینجانب از جامعه علمی کشور به ویژه جوانان و نوجوانان تقاضا دارم نگذارند قلم این شهید بر زمین بماند.