شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

ویژه نامه اسوه حسنه

ویژه نامه اسوه حسنه



منبع:سایت راسخون

جزئیاتی از زندگی شخصی آیت الله بهجت

جزئیاتی از زندگی شخصی آیت الله بهجت

فردا نوشت: آیت الله علی اکبر مسعودی خمینی از شخصیت های برجسته حوزوی و انقلابی است که تجربه سالها شاگردی و همراهی با آیت الله بهجت را داشته است. ۱۳ سال در خارج فقه و اصول و رفت و آمد به همراه آیت الله مصباح در محضر آیت الله بهجت جزئیات جالبی از زندگی این فقیه نامدار را به ایشان شناسانده است.به مناسبت سالگرد وفات آیت الله العظمی بهجت به سراغ ایشان رفته و به گفتگو نشستیم:

آیت الله بهجت اسطوره دینی‌ای بودند که در شاخه های مختلف زندگی شان حرف برای گفتن است. ابتدا از جانب شخصی زندگی ایشان می خواهیم از زبان شما بشنویم.
بنده دقیقا در زندگی خانوادگی ایشان نبودیم، ولی سالیان طولانی در محضر ایشان بودیم و مطالبی هم در این خصوص به دست آورده ایم. آیت الله بهجت در مقام علمی و در مقام روحی یک مقامی داشتند که کمتر کسی می توانست متوجه بشود. آنقدر کتوم بودند که افراد به راحتی از کرامات ایشان مطلع نمی شدند مگر اینکه سالیان سال با ایشان مراوده ای داشته باشند. اما از روزی که بنده و آقای مصباح با ایشان آشنا شدیم که درس فقه طهارت را خدمت ایشان شروع کردیم، در اوایل درس را در مدرسه فیضیه نه در اتاق ها، در یکی از این فضاهای باز جلو اتاق تدریس می کردند. ایشان روی خاک ها به سادگی می نشستند و شاگردان ایشان نیز همانند ایشان به سادگی روی خاک می نشستند. زمستان که می شد مشکل می شد. البته تابستان و بهار مشکل آنچنانی نبود. بعد از مدتی ما به ایشان عرض کردیم که اینجا مناسب نیست، متوجه درس نمی توانیم بشویم. ایشان فرمودند منزل ما هم مانعی ندارد. اگر می خواهید بیائید منزل. از آن روز به منزل رفتیم. در منزل اولی ایشان که پشت مسجد فاطمه گذرخان قم است، دو سه اتاق داشت، که ما در یکی از اتاق ها بودیم. یادم است ایشان دو سه تا قالی داشتند در خانه شان که اگر به من کلا می دادند پنجاه تومان نمی خریدم. در اتاق های دیگرشان گلیم بود. قال ی اصلا وجود نداشت. در اتاق اندرونی که من یک مرتبه رفتم آنجا کرسی گذاشته بودند و یک لحاف معمولی هم آنجا بود. حتی من نگاه کردم ببینیم خب کتابهای ایشان احتیاج به قفسه دارد. قفسه این کتابها کجاست. دیدم اصلا این کتابها قفسه ندارد. کتابها روی زمین کنار دیوار چیده شده بود و یک تشکی هم در آن اتاق بود که فکر می کنم برای بیست سال پیش بود. به قدری ساده بود که حد ندارد؛ با اینکه خودمان هم طلبه بودیم و نه خانه ای داشتیم، و نه منزلی، طلبه های آن زمان هم که اصلا توانایی مالی ای نداشتند. وقتی ما در زمستان می رفتیم در سرمای زمستان گرم کردن این اتاق مشکل بود. گفتن این مطالب آسان است ولی در اصل اینگونه نیست. من تصورم این بود که ایشان چون پول ندارند اینگونه زندگی می کنند، ولی بعد می دیدیم که نه در همین مواقع به طلبه ها پول و برنج می داد.

این اتفاقات در چه سالی بود؟

حدود سال 36. در تمام طول این چند سالی که خدمت ایشان بودیم، ایشان یک گونی برنج به بنده دادند که گونی برنج را آورده بودیم خانه، و به خانواه گفتیم برنج را آقای بهجت داده، کم مصرف کنید و اصلا به تبرک مصرف کنید. من فکر می کنم حدود یک سال این گونی برنج را داشتیم. نظر من این است که ایشان واقعا اینگونه نبود که نتوانندچند قالی نو برای خود تهیه کنند، ولی کسی که از خود بگذرد و خودش را نبیند اینها برایش مسئله ای ندارد، ایشان خودش را نمی دید. از نظر خرج روزانه یادم می آید یک بقالی ای بود زیر گذر که از آنجا یک کیلو پیاز و یا سیب زمینی می خریدند. زندگی بسیار زندگی ساده ای بود، نه اینکه خودش را بزند به سادگی. معتقد بودند چه لزومی دارد که انسان زندگی آن چنانی داشته باشد و فرش آن چنانی زیر پای ش بیندازد. زندگی شان ساده بود، ولی از نظر فهم و درک زندگی، زندگی ایشان بالاتر از سطح و درک عموم برخوردار می شد. اما در عین حال اینگونه زندگی می کردند.

ایشان شبها بیدار بود و صبح ها حتما یکی دو ساعت به اذان بیدار می شدند. من یادم می آید به پسر ایشان شیخ علی بهجت گفتم که علی آقا ایشان که آب گرم ندارد، در این سرمای زمستان بدون آب گرم که نمی شود وضو گرفت، ایشان گفتند که احتیاجی به آب گرم نداریم. در آن سالها همانند الان مرسوم نبود که حمام ها در خانه ها باشند. حمام ها بیرون از خانه بود، اگر آب گرمی می خواستند باید روی چراغ های نفتی و فیتیله ای آن آب را می گذاشتند. ایشان در آن منزل خوب بود حدود ده پانزده پله می رفتند پائین تا بروند از آب انبار آب بیاورند، و بیایند بالا.

اینها زندگی هایی بودند که ما همینطور در خصوصش راحت فکر می کنیم، اما کسی مثل آیت الله بهجت که 3 فرزند داشت، یک دختر داشت وهمسر و رفت و آمدهای فراوانی به منزل ایشان می شد. این زندگی ساده ای است که ما قطعا نمی توانیم مثل آن زندگی کنیم.

می فرمائید که همانند سادگی زندگی آیت الله بهجت نمی توانیم دیگر زندگی کنیم. چرا؟

هم به خاطر رفت و آمدهایی که به منزلمان می شود، حضور اقوام و دوستان و آشنایان در منزل، ممکن است خجالت بکشیم. مثلا فامیل های می آیند منزل ما و ما یک فرش مناسب هم زیر پا نداشته باشیم. ولی ایشان آنقدر روح بزرگ و متعالی داشتند که این مسائل برای شان مسئله نبود. ما فکر می کنیم این مسائل زیبایی و زینت ماست. ایشان اینگونه فکر نمی کردند معتقد بودند زیبایی ای زیبائی است که از درون ایشان تراوش کند.

خوراک ایشان چه بود؟

ما که به دفتر ایشان می رفتیم، در روزهای معمولی و عادی هیچ پذیرائی از دیگران نمی کردند. فقط درروزهای عید بود که ایشان یک چایی به مهمان ها می دادند. شیرینی و میوه که اصلا ایشان نمی دادند. زندگی، زندگی بسیار ساده ای بود. من بعضی اوقات به علی آقا می گفتم که آقا امروز چه خورده اند، علی آقا می‌گفتند نون و پنیر و چای شیرین. می گفتم ظهر که نون و پنیر و چای شیرین نمی شود خورد. می گفتم من غذا می خواهم برای ایشان درست کنم و بیاورم، علی آقا می گفتند غذا هست ولی ایشان نمی خورند. صبح نون و پنیر و چای شیرین، ظهر نون و پنیر و چای شیرین، شب یه مقداری نون ماست و برنج بسیار بسیار بی روغن یا کم روغن و گوشت که بسیار بسیار کم من می دیدم ایشان مصرف کنند. خب این مسائل باعث می شود که روح انسان بزرگ شود. این زندگی شخصی ایشان بود.

چطور با ایشان آشنا شدید؟

در خمین بودم و کلاس پنجم دبستان. من و مرحوم آیت الله رضوانی، به همراه آیت الله جلالی خمینی هم‌درس و هم‌بحث شدیم که خودش کتابی نیاز دارد برای بازگو شدن.

وقتی آمدیم قم روزی با آیت الله مصباح از صحن بزرگ فاطمه معصومه رد می شدیم دیدیم یک آقایی جلوی یکی از این مقبره ها نشسته و بسیار انسان نورانی‌ای ست. در آن لحظه نورانیت ایشان خیلی ما را گرفت. من به آقای مصباح گفتم که این آقا را شما می شناسید؟ گفت: بله. ایشان آقای بهجت اند. من درسشان می روم. من با آقای مصباح اوقاتم تلخ شد و گفتم چطور من و شما همه درس و بحث مان و کلاس های مان به نوعی با هم هست ولی الان که در کلاس ایشان حضور یافتی به من چیزی نگفتی؟ حدود دو سال و خورده ای بود که ایشان می رفت و من نمی دانستم. بعد از اینکه ایشان گفت و من آیت الله بهجت را دیدم با هم به درس ایشان می رفتیم. و لذا آقای مصباح 15 سال حدودا در درس ایشان و من حدود 12 -13 سال در درس ایشان رفتم. ما می رفتیم منزل شان، بعد از اینکه از منزل درس خارج فقه ایشان منتقل شد به جایی دیگر و خواستند منزل را که در طرح شهرداری بود می خواستند خراب کنند خلاصه منزل عوض شد. من به منزل جدید هم رفتم و هم به اتاق درس منزل شان و هم به اندرونی. زندگی ایشان در هر دو منزل هیچ فرقی با یک دیگر نداشت. و ایشان یک اتاق کوچکی بود که بغل آن یک ساختمان و دستشوئی بود که کنار اتاق بود. من فکر می کردم که حالا که رفتند در منزل جدید یک مقداری وضع زندگی و منزل را بهتر کرده اند ولی دیدم نه هیچ فرقی نکرده.

از آن روز که آقای بهجت را در حرم حضرت معصومه دیدیم دیگر به درس شان رفتیم و بعد آیت الله مصباح تعریف می کردند که ایشان از شاگردان آقای قاضی بودند. و آقای قاضی از شاگردان ملا حسین قلی بودند و ایشان از نظر عرفانی خیلی سطح بالائی دارند. روزها می رفتیم خدمت آیت الله بهجت و بعضی اوقات مسائلی را ایشان می گفتند که کأنه داشتند وضعیت ما را بازگو می کردند..


یک روز یادم هست بعد از نهضت 42 و ما برای ملاقات با ایشان از قبل می رفتیم تا به موقع برسیم. ایشان خیلی منظم بودند و همه کارها را سر وقت انجام می دادند. حتی چند دقیقه دیر و زود نمی شد. با آقای مصباح داشتیم صبحت می کردیم که شاه رفتنی ست و آیا می توان بیرونش کرد؟ مشکل است؟ یا نه؟ آن وقت می گفتیم آقای خمینی و امام هنوز نمی گفتند. می گفتیم آقا روح الله می توانستند این کار را بکنند یا نه؟ تا رسیدیم به دفتر و تا ایشان آمدند و نشستند،‌ فرمودند: بسم الله الرحمن الرحیم. بله آقا شاه هم رفتنی ست. او هم می تواند برود. و آقای حاج آقا روح الله خوب مقابل شاه ایستاده. هر که می خواهد باشد. اگر کار برای خدا باشد به نتیجه می رسد. همان چیزهایی که ما می گفتیم ایشان هم تاکید کردند.

بعد از انقلاب من خدمت ایشان می رفتم تا وقتی که رفتیم به تولیت حرم حضرت معصومه و گنبد حرم و ماجرای طلا شدن گنبد حرم که جریان مفصل خود را دارد.


 وضع مالی شما در دوره طلبگی چطور بود بعد از طلبگی چطور بود؟

پدرم با همه مشکلات می گفت هر جور شده تو باید درس بخوانی و بروی قم. و وضع زندگی بسیار محقر بود. و رفتیم قم. در قم هم زندگی مان بسیار ساده بود. من اگر این را بگویم ولو اینکه ما در روز سه قران می توانستیم پیدا کنیم و می دادیم یک نان سنگک و ثلثش را صبح می خوردم و ثلث دیگر را ظهر و ثلث دیگر را شب. اینها زندگی ما بود. اینها افسانه نیست. واقعیت است. منتهی در عین حال خیلی سر حال و با ذوق و شوق و هیچ نگرانی ای هم نداشتیم. بعضی اوقات هیچی نداشتیم. بعضی اوقات من پول داشتم و می رفتم با دیگران تقسیم می کردم و بعضی اوقات دیگران. اینجوری زندگی می کردیم و زندگی ما خیلی ساده بود. وقتی رفتیم منزل آقای بهجت،‌ زندگی ایشان با آن همه وضعیت بد ما زندگی ایشان ساده تر بود.

آنچه که برای ما الگو بود رفتار آقایان و فضلا و طلبه ها بود که بر روی ما اثر گذاشت. اینها خیلی برای ما آموزنده بود.


 لطفا یک مقایسه ای از وضعیت مالی و معیشتی زندگی امام و آیت الله بهجت کنید و بفرمائید چه تفاوت هایی در این دو زندگی دیده می شد؟


اینها دو جهت داشتند. دو نوع زندگی داشتند. آقای بهجت از اول طلبگی و بچگی در زندگی خیلی ساده ای زندگی کردند. ولی امام خمینی در یک زندگی سطح بالاتری زندگی کرده بودند. پدر امام خمینی در خمین مورد ارادت همه بودند و آقائی می کردند در خمین. این آقایان از کسانی بودند که در خمین آقا بودند. امام در چنین خانواده ای رشد کرد. و امام هم از آن اموال پدری حدود ماهی 400 – 500 تومان در سال به ایشان تعلق می گرفت و با همان زندگی می کرد. و توقعی نبود که امام مثل آیت الله بهجت زندگی کند. اما نکته بسیار مهم و جالب این است که امام با این وضع خوبی که داشتند چرا این قدر ساده زندگی می کردند؟ مثلا اگر می فرمودند نیم کیلو گوجه چیز را بگیر و وقتی خادم ایشان به جای نیم کیلو، یک کیلو می خرید می گفت برو پس بده. چرا وقتی گفتم نیم کیلو رفتی یک کیلو خریدی؟

توقع این نبود که امام مثل آیت الله بهجت زندگی کند؛ اما در عین حال بسیار ساده زندگی می کردند. ساده در حیطه شخصیت خودشان و با توجه به دارائی شان. و هر کدام در نوع خودش منحصر به فرد است.

 وضعیت مالی خودتان در این ایام چگونه بود؟

در همان ایام که من زندگی خوبی نداشتم و سنگک را به سه قسم تقسیم می کردم و بعد ازدواج کردم. بعد رفتم پیش ایشان و گفتم که آقا ما یک وضع بد مالی ای داریم و دعا بفرمائید. ایشان فرمودند هر روز یک دعائی را می گویم و به هیچ کس هم نباید بگوئی به هیچ وجه و هر وقت توانستی بخوان. من از روزی که این را گرفتم و خواندم تا الان بی پولی نکشیده ام.

 از جمله مهم ترین توصیه های اخلاقی آیت الله بهجت چه بود؟

ایشان همیشه توصیه شان این بود که در تمام امور و در تمام جهات و در تمام زندگی فقط خدا را حاکم بدانید و بس. هیچ کس دیگر کاره ای نیست. این نصیحت کلی دائمی و شبانه روزی ایشان بود. فقط او و بعد اوست که همه چیز را درست می کند. اگر کسی بتواند اینگونه باشد زندگی الهی ای دارد.

دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی با رهبرانقلاب درعیدمبعث

دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی با رهبرانقلاب درعیدمبعث



در خجسته سالروز عید مبعث پیامبر نور و رحمت خاتم‌النبیین حضرت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله، مسئولان نظام، سفیران کشورهای اسلامی و قشرهای مختلف مردم با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.

نامه سرلشکر قاسم سلیمانی به نویسنده کتاب «آن بیست و سه نفر»

نامه سرلشکر قاسم سلیمانی به نویسنده کتاب «آن بیست و سه نفر»

به گزارش عمارنامه؛ سرلشکر قاسم سلیمانی پس از خواندن کتاب «آن بیست و سه نفر» نامه‌ای برای احمد یوسف‌زاده نویسنده کتاب نوشته است.
متن نامه به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ وَمابَدَّلوا تَبدیلاً
احمد عزیزم؛ تقریظ و تحسین رهبر عزیزمان مرا تشویق به خواندن کتابت کرد و پس از قرائت آن به مقامت غبطه خوردم و افسوس، که در کارنامه‌ام یک شب از آن شبها و یک روز از آن روزهای گرفتار در قفس را ندارم. شماها عارفان حقیقی و عابدان به عبودیت رسیده‌ای هستید که به عرش رسیدید، ای‌کاش در همان بالا بمانید. چه افتخار آمیز است ربانیون بر منبر نشسته، تربیت یافتگان منابر خود را به تماشا بنشینند. چه زیباست جوانان جویای کمال، کودکانِ کمال‌یافته در قفس دشمن را ببینند.
ای‌کاش سفیرانِ در قصرهای مجلل نشسته کشورمان، این سفیران در قفس گرفتار شده را ببینند و چگونه سفیر بودن را بیاموزند.
احمد عزیز؛ وقتی کتابت را خواندم ناخودآگاه صحنه اسارتی در مقابل دیدگانم مجسم شد و به‌یاد آن اسیر، بر کتاب این اسیر، اشک ریختم، یاد قهرمان اسارت که اسارت را به اسیری گرفت.
بانوی معظمه خسته‌ای که با مجروحیت دل و جسم، در حالی که سر برادران، برادرزاده‌ها و فرزندان خود را بالای نی جلوی چشم داشت و ده‌ها زن و کودکِ اسیرِ هرروز کتک‌خورده را در طول هزاران کیلومتر پیاده و یا بر شتر برهنه نشسته، سرپرستی می‌کرد، در عمق قرارگاه دشمن بر هیبت او شلاق زد و با بیانی که خاطره پدرش علی(ع) را در یادها زنده کرد همانند شمشیر برنده برادرش عباس بر قلب دشمن فرود آورد و با جمله "مارأیت الّا جمیلاً" عرش را گریاند و بشریت را تا ابد متحیر عظمت خود ساخت.

به کرمانی بودنم افتخار می‌کنم، از داشتن گوهرهایی همچون «شهسواری» که فریاد "مرگ بر صدام، ضد اسلام" را در چنگال دشمن سر داد و نشان داد به‌خوبی درس خود را از مکتب امام سجاد(ع) آموخته است و «امیر شاه‌پسندی» که بر گوشت‌هایِ بر اثر شلاق فروریخته او اطو کشیدند و «احمد یوسف‌زاده»، «زادخوش»، «مستقیمی»، «حسنی» و ... که از اسارت عظمت آفریدند.
در پایان درود می‌فرستم برمردی که به‌احترام شما و همه مجاهدین و شهدا، قریب سی سال چفیه یادگار آن روزها را به گردن آویخته تا عشق به این راه و مرام و فرهنگ را به همه یادآوری کند و بر هر نوشته شما بوسه می‌زند و در بالاترین جایگاه فقاهت، حکمت و اندیشه، زیباترین کلمات را نثارتان می‌کند. چقدر مدیون این مردیم و بدون او تاریکیم. خداوندا؛ وجودش را برای ایران و اسلام حفظ بفرما.
قاسم سلیمانی
هفدهم اردیبهشت 94

گزیده‌ای از بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد بعثت پیامبر اعظم(ص)

گزیده‌ای از بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد بعثت پیامبر اعظم(ص)

در آستانه سالروز بعثت پیامبر عظیم‌الشأن اسلام،‌ حضرت محمد مصطفی صلوات‌الله‌علیه و آله، پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر انقلاب، گلچینی از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را در این‌باره، منتشر می‌کند:

* یک درس فراموش‌نشدنی
یادآوری بعثت به معنای یادآوری یک حادثه‌ی تاریخی نیست -این آن نکته‌ای است که ما باید در مواجهه‌ی با این حادثه‌ی بزرگ و این خاطره‌ی ارجمند بشری و انسانی همیشه به یاد داشته باشیم- بلکه تکیه‌ی بر این خاطره‌ی پرشکوه در حقیقت تکرار و مرور یک درس فراموش‌نشدنی است در درجه‌ی اول برای خود امت اسلامی؛ چه آحاد امت، چه برجستگان و نخبگان امت -سیاستمداران، دانشمندان، روشنفکران- و در درجه‌ی بعد برای همه‌ی آحاد بشریت. این، تکرار یک درس است، تکرار یک سرمشق است، یادآوری یک حادثه‌ی درس‌آموز است.
دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) ۰۹/۰۵/۱۳۸۷

* مبعث و راه دشوار آینده‌ی ما
ما مسلمان‌ها البته باید قدر بدانیم؛ باید در پدیده‌ی بعثت بیندیشیم؛ باید از آن درس بگیریم؛ باید این گذشته‌ی پرفروغ را چراغی کنیم برای راه آینده‌ی دشوار خودمان که در پیش داریم.
بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام به مناسبت مبعث پیامبر مکرم اسلام ۱۱/۰۶/۱۳۸۴

* هدف بعثت دعوت به توحید بود
بعثت نبی اکرم در درجه‌ی اول، دعوت به توحید بود. توحید صرفاً یک نظریه‌ی فلسفی و فکری نیست؛ بلکه یک روش زندگی برای انسان‌هاست؛ خدا را در زندگی خود حاکم کردن و دست قدرت‌های گوناگون را از زندگی بشر کوتاه نمودن. «لااله‌الاالله» که پیام اصلی پیغمبر ما و همه‌ی پیغمبران است، به معنای این است که در زندگی و در مسیر انسان و در انتخاب روش‌های زندگی، قدرت‌های طاغوتی و شیطان‌ها نباید دخالت کنند و زندگی انسان‌ها را دستخوش هوس‌ها و تمایلات خود قرار دهند.
اگر توحید با همان معنای واقعی که اسلام آن را تفسیر کرد و همه‌ی پیغمبران، حامل آن پیام بودند، در زندگی جامعه‌ی مسلمان و بشری تحقق پیدا کند، بشر به سعادت حقیقی و رستگاری دنیوی و اخروی خواهد رسید و دنیای بشر هم آباد خواهد شد؛ دنیایی در خدمت تکامل و تعالی حقیقی انسان. دنیا در دید اسلام، مقدمه و گذرگاه آخرت است. اسلام دنیا را نفی نمیکند؛ تمتعات دنیوی را منفور نمی‌شمارد؛ انسان را با همه‌ی استعدادها و غرایز در صحنه‌ی زندگی، فعال می‌طلبد؛ اما همه‌ی اینها باید در خدمت تعالی و رفعت روح و بهجت معنوی انسانی قرار گیرد تا زندگی در همین دنیا هم شیرین شود. در چنین دنیایی، ظلم و جهل و درنده‌خویی نیست و این کار دشواری است و به مجاهدت احتیاج دارد و پیغمبر این جهاد را از روز اول آغاز کرد.
بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام در سالروز عید سعید مبعث ۰۲/۰۷/۱۳۸۲

* عربستان، قبل از هجرت
بعثت نبی اکرم برای بشر آغاز راه نویی بود. دنیای محیط بر آن پیام و محل پیدایش این پیام، دنیای بسیار بد و غیرقابل تحملی بود؛ دنیای گرایش و جذب مادیات شدن، دنیای خوی حیوانی، دنیای بی‌مهاری قدرتمندان و زورمندان و زورگویان، دنیای تبعیض و فساد و ظلم و شهوت‌رانی بی‌بندوبار. این وضعیت، مخصوص منطقه‌ی حجاز نبود؛ آن دو دولت بزرگی هم که منطقه‌ی عربستان را احاطه کرده بودند - یعنی ایران ساسانی و امپراتوری روم - دچار همین مشکلات بودند.
بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اکرم(ص)۱۳/۰۷/۱۳۸۱

* مبعث، پرچم علم و معرفت را برافراشت
مبعث در حقیقت روز برافراشته شدن پرچم رسالتی است که خصوصیات آن برای بشریت، ممتاز و بی‌نظیر است. مبعث در حقیقت پرچم علم و معرفت را برافراشت. بعثت با «إقرء» شروع شد: «إقرء باسم ربک الذی خلق» و با «ادع إلی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة» ادامه یافت؛ یعنی دعوت همراه با حکمت. دعوت اسلامی در حقیقت گسترش و پراکندن حکمت در سراسر عالم و در طول تاریخ است؛ همچنان که بعثت، پرچمداری و برافراشته شدن پرچم عدل است؛ یعنی در میان مؤمنین، بندگان خدا و آحاد بشر، عدالت استقرار پیدا کند؛ همچنان که رسالت، برافراشتن پرچم اخلاق والای انسانی است؛ «بعثت لأتمم مکارم الاخلاق». خدای متعال خطاب به پیغمبر می‌فرماید: «و ما أرسلناک الا رحمة للعالمین»؛ یعنی همه‌ی چیزهایی که بشر - در همه‌ی زمان‌ها، در همه‌ی شرایط و در هر نقطه‌ی عالم - به آن نیاز دارد، در این بعثت گنجانده شده است؛ یعنی علم و معرفت، حکمت و رحمت، عدل و برادری و برابری؛ چیزهای اساسی‌ای که جریان زندگی سالم انسان به اینها وابسته است. حتی با این‌که در اسلام، جهاد مقرر شده است، و جهاد یعنی مبارزه با زورگویی و تجاوز -البته بعضی کسان به‌طور بدخواهانه، اسلام را به خاطر حکم جهاد، دین شمشیر معرفی کردند- اما همین اسلام می‌فرماید: «و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل علی الله»؛ یعنی باز آنجایی که شرایط اقتضا میکند، صلح را بر جنگ ترجیح میدهد.
بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی به مناسبت عید سعید مبعث ۲۳/۰۷/۱۳۸۰

* مبعث بزرگترین روز تاریخ بشر است
روز مبعث، بی‌شک بزرگترین روز تاریخ بشر است؛ زیرا هم آن‌کسی که طرف خطاب خداوند قرار گرفت و مأموریت بر دوش او گذاشته شد - یعنی وجود مکرم نبی بزرگوار اسلام صلی‌الله - بزرگترین انسان تاریخ و عظیم‌ترین پدیده‌ی عالم وجود و مظهر اسم اعظم ذات اقدس الهی است؛ یا به تعبیری خود اسم اعظم الهی وجود مبارک اوست و هم از این جهت که آن مأموریتی که بر دوش این انسان بزرگ گذاشته شد - یعنی هدایت مردم به سوی نور، برداشتن بارهای سنگین از روی دوش بشر و تمهید یک دنیای مناسب وجود انسان و بقیه‌ی وظایف لایتناهی بعثت انبیا - وظیفه‌ی بسیار بزرگی بود. یعنی هم مخاطب بزرگترین است؛ هم وظیفه بزرگترین است. پس، این روز بزرگترین و عزیزترین روز تاریخ است.
اگر کسی بخواهد محتوای بعثت را در چارچوب آنچه که با عقول ناقص خودمان برداشت میکنیم، محصور کند، یقینا به مبعث و حقیقت بعثت و حقیقت این رسالت ظلم شده است. نمیشود محتوای بعثت پیامبر را به حدود فهم و دید ناقص ما محدود کرد؛ ولی اگر بخواهیم در یک جمله، بعثت و محدوده‌ی بعثت را - اگرچه لایتناهی است - تعریف اجمالی بکنیم، باید عرض کنیم که بعثت متعلق به انسان و برای انسان است؛ انسان هم لایتناهی است و ابعاد عظیمی دارد و محدود در جسم و در ماده و در زندگی چند روزه‌ی دنیا نیست؛ فقط محدود در معنویات هم نیست؛ محدود در یک قطعه‌ی مشخصی از تاریخ هم نیست. انسان، همیشه و در همه حال انسان است و ابعاد وجودی او، ابعاد لایتناهی و ناشناخته‌ای است. هنوز هم انسان موجودی ناشناخته است. بعثت، برای این انسان و برای سرنوشت این انسان و برای هدایت این انسان است.
بیانات در دیدار کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران به مناسبت عید مبعث ۲۶/۰۸/۱۳۷۷

* بعثت پیغمبر خاتم در رأس همه‌ی حوادث تاریخ بشر قرار میگیرد
اگر ما در بین حوادث تاریخ بشر -حوادثی که برای انسان‌ها پیش می‌آید -بعثت انبیا را از همه‌ی این حوادث، در سرنوشت بشر مهمتر و مؤثرتر بدانیم- که همین هم هست، بعثت پیغمبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از لحاظ اهمیت، در رأس همه‌ی حوادث بزرگ و کوچک تاریخ بشر قرار میگیرد.
هیچ حادثه‌ای از قبیل انقلابهای بزرگ، مرگ‌ها و حیات‌های ملتها، پدید آمدن اشخاص بزرگ، از بین رفتن اشخاص بزرگ و ظهور مکتب‌های گوناگون، اهمیتش برای بشریت، به اندازه‌ی بعثت‌های انبیا نیست؛ همچنان که امروز شما می‌بینید، ماندگارترین شکل‌های فکر و ذهن آحاد بشر، همان شکل‌هایی است که ادیان به آنها داده‌اند و تا ابد هم همین‌طور خواهد بود. اگر چه امروز بسیاری از کسان در عالم هستند که مستقیماً خود را در پرتو اشعه‌ی بعثت نبی اکرم قرار نداده‌اند - یعنی غیرمسلمانان - اما همان‌ها هم از برکات این بعثت، تاکنون منتفع شده‌اند.
بی‌شک علم و تمدن بشر، خلقیات نیکو در میان انسان‌ها، عادات خوب و بسیاری از این مقوله چیزها، اگر ظاهراً هم به ادیان متصل نباشد، در ریشه‌ی اصلی، جوشیده‌ی از ادیان و معارف الهی است و در رأس آنها بعثت نبی مکرم اسلام است؛ لیکن درعین‌حال همه‌ی بشریت - در آینده هم بیشتر - از این برکات استفاده خواهند کرد. بنابراین بزرگترین، مهمترین و برجسته‌ترین حادثه در تاریخ بشر، این بعثت است.
خدای متعال به برکت اسلام، به برکت توجه به معنویت اسلام و توجه به پیام سیاسی اسلام، ما را از آن رنجها خلاص کرد؛ یعنی بعثت برای این نبود که یک عده مردم، عقیده‌ای را در ذهن خودشان حفظ کنند و اعمال شخصی را انجام دهند، اما نظام اجتماعی، تحت حاکمیت دشمنان خدا و اندادالله باشد! بعثت آمد تا زندگی مردم را شکل دهد. بحمدالله این کار در نظام اجتماعی اسلام انجام گرفت؛ ملت ما هم آثارش را مشاهده کرد و ثمرات شیرین آن را هم چشید.
بنده احساس میکنم که ما احتیاج داریم که در زمینه‌ی اخلاق و تزکیه و تهذیب، بر روی نفوس خودمان و نفوس دیگران کار کنیم. نوسازی معنوی نظام اسلامی و ملت مسلمان ایران، این مجاهدت بزرگ را لازم دارد و این هم یکی از پیامهای مهم بعثت است.
بیانات در دیدار با مسؤولین کشور به مناسبت مبعث پیامبر گرامی اسلام(ص) ۰۷/۰۹/۱۳۷۶

نامه محسن رضایی و پاسخ شریعتمداری

نامه محسن رضایی و پاسخ شریعتمداری

محسن رضایی در واکنش به یادداشت دیروز روزنامه کیهان با عنوان «برادر محسن از شما بعید بود» نامه‌ای خطاب به مدیرمسئول کیهان منتشر کرد که امروز روزنامه کیهان به آن پاسخ داد.
به گزارش فرهنگ نیوز، روزنامه کیهان در مطلبی نوشت: آقای محسن رضایی در واکنش به یادداشت کیهان دیروز با عنوان «برادر محسن از شما بعید بود» نامه سرگشاده‌ای خطاب به مدیرمسئول کیهان منتشر کرده است. متن نامه آقای محسن رضایی و پاسخ شریعتمداری از نظرتان می‌گذرد؛
 
بسمه تعالی
برادر شریعتمداری
سلام علیکم؛
هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم افرادی در جبهه انقلاب پیدا شوند که نسبت به برادران خود این همه بی‌حرمتی کنند. جنابعالی و بعضی از دوستانتان قریب به 15 سال، بویژه در سالهای اخیر اینجانب را با ده‌ها توهین و افتراء همراهی کرده‌اید، مخصوصاً مجموعه بی‌حرمتی‌های اخیر و زنجیره‌ای شما در مورد مصاحبه بنده با شبکه المیادین لبنان که از حد تحمل عبور کرده است. به هر حال این مواجهه ضد ارزشی و غیراخلاقی، غیرقابل پذیرش است. بگذارید این قبیل مسائل پایان یابد و بیش از این پیش نروید.
ان شاءالله که جبران نموده و سر مقاله خود را اصلاح خواهید کرد.
محسن رضایی
 
حسین شریعتمداری در پاسخ نوشته است:
 
بسمه‌تعالی
برادر گرامی جناب آقای محسن رضایی
با عرض سلام
نامه سرگشاده‌ای را که خطاب به اینجانب نوشته بودید در سایت‌های خبری دیدم و تعجب کردم که چگونه کیهان را به 15 سال توهین و افتراء علیه خود متهم کرده‌اید؟! کاش برای این ادعا نمونه‌هایی ارائه می‌فرمودید. شما از نظر من همان «آقامحسن» دوران دفاع مقدس هستید و قابل احترام.
ضمنا از این که گزارش المیادین را درباره مصاحبه خود تصحیح کرده‌، و بر جنایت آل سعود تاکید فرموده‌اید،تشکر می‌کنم.
با احترام
حسین شریعتمداری

دفتر محسن رضایی خبرالمیادین را تصحیح کرد

دفتر محسن رضایی خبرالمیادین را تصحیح کرد

در پی انتقاد به اظهارات آقای محسن رضایی در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «المیادین» که در آن به آمادگی ایران برای دفاع از مرزهای عربستان اشاره شده بود، دفتر وی با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد آنچه در گزارش المیادین از مصاحبه محسن رضایی آمده بود‌، «ناقص» بوده است!
به گزارش فرهنگ نیوز، در بیانیه دفتر دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، از روزنامه کیهان نیز به خاطر یادداشت روز چهارشنبه که به انتقاد برادرانه از اظهارات آقای محسن رضایی اختصاص داشت با عنوان «روزنامه حاشیه ساز»! یاد شده است و این در حالی است که انتظار می‌رفت و روال منطقی نیز، این بود که دفتر ایشان، به جای حمله به کیهان که اظهارات آقای رضایی در مصاحبه با المیادین را براساس آنچه  در خبر این شبکه آمده بود، نقد کرده است به شبکه المیادین به خاطر انتشار «ناقص» یا «ناصحیح» و یا «سانسور شده» اظهارات آقای محسن رضایی اعتراض می‌کرد.
 
گفتنی است آقای محسن رضایی در بخشی از مصاحبه خود با «المیادین» گفته بود «سلاح‌های ما برای دفاع از عربستان، قطر، امارات و همه جهان اسلام است. من اطمینان دارم اگر کسی به مرزهای عربستان تعرض کند، ما از ملت این کشور دفاع می‌کنیم» و کیهان در یادداشت دیروز خود با عنوان «برادر محسن از شما بعید بود» به نقد برادرانه اظهارات ایشان پرداخته و آورده بود امروزه با توجه به جنایات وحشیانه آل‌سعود در قتل‌عام زنان و مردان و کودکان مظلوم و بی‌پناه، یمن احتمال تعرض به مرزهای عربستان فقط از سوی انصارالله یمن وجود دارد که در صورت وقوع، اقدامی‌خداپسندانه و منطقی نیز هست و از آقای رضایی پرسیده بود، آیا منظور شما از این که در صورت تعرض به مرزهای عربستان، ایران به دفاع از عربستان برمی‌خیزد! مقابله ایران با انصارالله یمن است؟! و اگر غیر از این است، کدام کشور دیگری قصد تعرض به مرزهای عربستان را دارد که تاکید شما بر دفاع ایران از مرزهای عربستان در صورت تعرض دیگران ، مصداق داشته باشد؟!
 
باید گفت کیهان از توضیح و تصحیح آقای رضایی درباره مصاحبه خود با المیادین استقبال می‌کند و در بند پایانی یادداشت دیروز خود نیز تاکید کرده بود:
«بدیهی است که آنچه در این وجیزه آمده- و متاسفانه از اظهارات اخیر آقای محسن رضایی استنباط می‌شود- با توجه به شخصیت انقلابی ایشان و سوابق درخشانی که از ایثار و فداکاری وی در کارنامه دفاع مقدس ثبت و ضبط است، نمی‌تواند قابل قبول و باورکردنی باشد و یا خدای نخواسته از سوءنیتی حکایت کند. ولی باید گفت بی‌دقتی برادر محسن در اظهارات یاد شده و آثار سوء آن به شدت درخور ملامت و بایسته اصلاح است»  و اکنون بسیار خشنودیم که دفتر آقای رضایی متن کامل مصاحبه ایشان را منتشر کرده و در آن بر اعتراض شدید آقای رضایی به جنایات آل‌سعود تاکید شده است.‌ از این روی، آن بخش از یادداشت کیهان که در انتقاد به سکوت آقای رضایی نسبت به جنایات آل‌سعود و عدم حمایت ایشان از مردم مظلوم یمن بود، مصداق ندارد بنابراین بخش یادشده هر چند که با استناد به گزارش اولیه «المیادین» نوشته شده بود ولی خود را ملزم به پوزش از برادر عزیزمان آقای رضایی می‌دانیم. اگرچه اظهارنظر ایشان درباره دفاع ایران از مرزهای عربستان را کماکان غیرقابل توجیه تلقی می‌کنیم.
 
انتشار متن کامل مصاحبه
دفتر محسن رضایی متن کامل مصاحبه وی با شبکه المیادین را منتشر و خبر منتسب به وی مبنی بر حمایت از عربستان را تصحیح کرد.محسن رضایی در بخشی از این گفت‌و‌گو با اشاره به پدیده مرزشکنی در منطقه خاورمیانه گفت: هفتاد سال است در منطقه مرکزی جهان اسلام، مرز‌شکنی به راه افتاده است؛ اول صهیونیست‌ها، بعد صدام و سپس تکفیری‌ها دنبال این ‌بودند و الان حکام آل سعود از تغییر مرزهای منطقه سخن می‌گویند.
 
رضایی در این گفت‌و‌گو تأکید کرد: انشاءالله روزی بیاید که یک امنیت پایدار در سراسر جهان اسلام برقرار بشود و به جای این کشتار‌ها و خونریزی‌ها، جهان اسلام بتواند موقعیت بین‌المللی‌اش را در سطح جهان پیدا کند و بتوانیم به آن فرهنگ و تمدن عظیمی که جهان اسلام داشته ‌برسیم. امیدوارم رسیدن به آن روز، خیلی طولانی نشود و به این هدف مشترکمان برسیم و ملت‌های مسلمان با یکدیگر متحد بشوند و بتوانیم قابلیت‌های خودمان در علم و صنعت و فناوری و تمدن را نشان دهیم.
 
سران سعودی درک درستی از وقایع ندارند
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: الان چند روزی است که هواپیماهای رژیم آل سعود، حملات خودشان را روی صعده متمرکز کرده‌اند و روزانه ۱۱۰ تا ۱۲۰ سورتی پرواز دارند و دیوانه‌وار همه چیز را مورد تهاجم قرار می‌دهند. این رفتار نشان می‌دهد که آن‌ها می‌خواهند شکست خودشان را بپوشانند. ادعا می‌کنند ‌هدفمند حمله می‌کنند. زمانی که ۴۰۰۰ نفر را شهید ‌و ۶۵۰۰ نفر را زخمی کرده‌اید، این چه هدفمندی‌‌ است؟ نبرد یمن جنگ نظامی نیست. جنگ با آب و غذاست. جنگ با خانواده‌ها و زنان و کودکان است. جنگ با سوخت است. الان مردم یمن آب و غذا می‌خواهند. هواپیماهای سعودی، مراکز توزیع برق را تخریب کرده‌اند.
 
مراکز پخش آب آشامیدنی و پمپ‌های بنزین را منهدم کرده‌اند. جایگاه‌های سوختی که مورد استفاده مردم است برای زندگی و کار کشاورزی‌شان. برای همین است که می‌گوییم جنگ یمن، نبرد نظامی نیست. این وضعیت بسیار زشتی است برای حکام سعودی که با یک کشور اسلامی چنین کاری را انجام می‌دهند. رضایی با انتقاد از جنگ افروزی سعودی‌ها افزود: این‌ها ادعا دارند که صعده مرکز حوثی‌هاست. حوثی‌ها، مردم‌اند. در خیلی از کشورهای اسلامی طوایف مختلفی زندگی می‌کنند. آیا آل سعود می‌خواهد همه قبایل حوثی را قتل عام کند؟ این کار که جز نسل‌کشی عنوانی ندارد؟ این نسل کشی با هلوکاست یا کشتار ارامنه فرقی پیدا نمی‌کند. حوثی‌ها طوایف زیادی هستند. جمعیت زیادی از مردم یمن را حوثی‌ها تشکیل می‌دهند. عربستان می‌خواهد علیه همه این طوایف بجنگد؟ این حملات کورکورانه است.
 
اقدام عربستان به ارتش رژیم صهیونیستی روحیه داده است
رضایی در تبیین واکنش جهان اسلام درباره حمله عربستان گفت: ما از حمله عربستان به یمن تعجب کردیم و الان بهتی جهان اسلام را گرفته و فکر می‌کنیم علت اینکه جهان اسلام حرکت بزرگی از خودش نشان نداده این است که کاملا در فکر رفته‌اند که جریان چیست؟! رژیم صهیونیستی از این حادثه خوشحال است. آمریکایی‌ها از این حادثه خوشحال هستند. تکفیری‌ها از این حادثه خوشحال هستند. از این خوشحالی‌ها می‌شود فهمید که منافع این جنگ بیشتر برای دشمنان جهان اسلام است. این نبرد متأسفانه به صهیونیست‌ها روحیه داده است. اقدام عربستان به ارتش رژیم صهیونیستی روحیه داده است.
 
تا حالا یک کشور حرف‌های سعودی‌ها راتأیید نکرده است وی درباره نقش ایران در حوادث منطقه گفت: ایران در یمن حضور ندارد. از ابتدا در هیچ جایی حضور نداشتیم. اگر لبنان از ما کمک نمی‌خواست ما به لبنان نمی‌رفتیم. اگر صدام حسین به ایران حمله نمی‌کرد، با او هم کاری نداشتیم. دلیل حضور ایران را صدام آورد. او به ایران حمله کرد. این بهانه که الان سعودی‌ها می‌گویند که ایرانی‌ها در یمن هستند حرف‌های غیرمنطقی است. همه دنیا می‌دانند. تا حالا یک کشور مانند آمریکا یا سازمان ملل، حرف‌های سعودی‌ها را تأیید نکرده است. اگر ما در یمن حضور داشتیم آمریکایی‌ها سروصدایشان بلند می‌شد. فرانسه و انگلستان باید داد و بیدادشان بلند می‌شد. پس ایران آنجا حاضر نبوده است.
 
حمله عربستان به یمن وجود یک برنامه سازمان یافته برای منطقه است
رضایی در ادامه موضوع مرز‌شکنی را توطئه آمریکا و اسرائیل دانست و گفت: دلیل دیگر حمله عربستان به یمن وجود یک برنامه سازمان یافته برای منطقه است. از زمانی که رژیم صهیونیستی در منطقه مطرح شده یک حرف واحدی از زبان ماجراجویان و جنگ طلبان در منطقه ما شنیده می‌شود. اسرائیل می‌گوید، من این مرز‌ها را قبول ندارم. ابتدا مسئله نیل تا فرات را مطرح کرد. بعد از صهیونیست‌ها، صدام آمد و گفت، چرا این همه کشور عربی باشد. صدام به دنبال آن بود که سه تا کشور عربی داشته باشیم. لبنان و سوریه و کشورهای حاشیه خلیج فارس هم جمع بشوند و همه در عراق، عربستان و مصر تجمیع شوند. این سخن را از زبان گروه داعش هم به شکل دیگری می‌شنویم. داعشی‌ها می‌گویند این مزرهایی که ما الان داریم متعلق به تقسیمات جنگ جهانی دوم است. این مرز‌ها باید برداشته شود. کاری که عربستان هم عملا آن را انجام داده، اجرای چنین ایده‌ای است. من اسم این پدیده را مرزشکنی می‌گذارم. هفتاد سال است ‌در منطقه مرکزی جهان اسلام، مرز‌شکنی به راه افتاده است. اول صهیونیست‌ها، بعد صدام، بعد تکفیری‌ها و الان هم حکام آل سعود همین حرف را می‌گویند.
 
تبعات حمله عربستان به یمن
رضایی سپس به دامنه تبعات حمله عربستان پرداخت و افزود: این‌ها یمن را‌‌ رها نمی‌کنند. در ذهنشان حمله به کشورهای عربی دیگر هم هست. در سپتامبر سال گذشته حمله کردند و منطقه خفجی را از کویتی‌ها گرفته‌اند. موضع ایران دقیقا متفاوت با این طرح است. ما نگفته‌ایم که مرز کشوری باید مخدوش بشود. ما می‌گوییم مرز عراق، بحرین، امارات متحده عربی، کویت، قطر، سوریه، لبنان، فلسطین، عربستان و یمن باید حفظ بشود. پرچم‌دار مرز‌شکنی در منطقه عربستان سعودی است. توسعه طلبی حکام سعودی، دلیل دیگری برای جنگ با یمن است.
 
کلاه بزرگی است که آمریکایی‌ها، بر سر سران کشورهای اسلامی می‌گذارند
وی افزود: این کلاه بزرگی است که آمریکایی‌ها‌ بر سر سران کشورهای اسلامی می‌گذارند. ما برای دفاع از خودمان، متوقف نمی‌شویم و در راه دفاع به هر سلاحی که لازم باشد جز بمب اتم و بمبهای شیمیایی و میکروبی که جنگ‌افزارهای ممنوعه هستند، خودمان را تجهیز خواهیم کرد. تسلیحات ما برای دفاع از عراق و سوریه، عربستان، قطر، امارات است. موشک‌های ما، موشک‌های دفاع از جهان اسلام است. موشک‌های دفاع از لبنان و فلسطین است. اینکه موشک‌های ایران تهدید است، بهانه است. این‌ها آمده‌اند چیزی را درست کرده‌اند و اسمش را تهدید ایران گذاشته‌اند تا سلاح بفروشند. می‌خواهند سپر موشکی را به بهای پول میلیارد‌ها بشکه نفت به کشورهای همسایه بفروشند. در حقیقت می‌خواهند پول‌هایی که بابت نفت به کشورهای اسلامی می‌دهند را به عنوان فروش نفت از جیب ملت‌ها بیرون بکشند و به بانک‌های غربی برگردانند.
 
ما معتقد به ائتلاف هستیم و به کشورهای اسلامی می‌گوییم که بیاییم روی چند اصل با یکدیگر توافق کنیم
دکتر رضایی در تبیین موضع ایران درباره تحولات منطقه گفت: موضع ایران در قبال این توطئه این است که می‌گوید باید از مرزهای فعلی و یکپارچگی کشور‌ها حمایت شود. همزمان در مقابل جبهه این تجاوز، جبهه مقاومت در منطقه شکل گرفته است. اهداف جبهه مقاومت این است که ما بایستی به تمامیت ارضی کشور‌ها احترام بگذاریم و از مداخله خارجی بیگانگان جلوگیری کنیم. ثانیا استقلال را بایستی به عنوان یک ارزش در منطقه گسترش بدهیم و اجازه ندهیم که قدرت‌های بین‌الملل ازکشورهای منطقه سوءاستفاده کنند. سوم اینکه با مقاومت دست جمعی این تهدیدات را خنثی کنیم. الان هم در حال نتیجه‌گیری هستیم و متکی بر همین شعار‌ها در سوریه و عراق و یمن مردم روی پای خودشان ایستاده‌اند و مبارزه می‌کنند. ما باید به سمت یک ائتلاف حرکت کنیم. ائتلاف مقاومت در برابر تجاوز. البته ما نمی‌خواهیم ‌ایران و عربستان روبه‌روی یکدیگر قرار بگیرند. روز اول که عربستان به یمن حمله کرد کل بازارهای بورس منطقه پنج شش درصد سقوط کرد، چون فکر می‌کردند ما اگر بخواهیم منطقه را ناامن بکنیم فقط با یک حرکت کوچک تمام بازار بورس امارات متحده ظرف ۲۴ ساعت سقوط می‌کند. تمام بازارهای بورس منطقه که به آن بازار شیشه‌ای می‌گویند فرو‌می‌پاشد و بادکنک اقتصاد منطقه با کوچک‌ترین تحرک و علامت ایران می‌ترکد، ولی ما به دنبال چنین چیزی نیستیم. ما به عربستان توصیه می‌کنیم که جنگ را ادامه ندهد و وارد باتلاق نشود، وگرنه نمی‌تواند بیرون بیاید.
 
رضایی در پایان به بیان پیشنهادهای خود برای پایان دادن به ناآرامی اخیر پرداخت و گفت: ما معتقد به ائتلاف هستیم و به کشورهای اسلامی می‌گوییم که بیاییم روی چند اصل با یکدیگر توافق کنیم؛ یکی اینکه هیچ کشوری حق نداشته باشد به کشور دیگر تجاوز کند. دوم آنکه مستقل از قدرت‌های بین‌المللی باشیم. سوم اینکه اجازه بدهیم مردم با انتخابات سرنوشت خودشان را انتخاب کنند. الان بین ما و عراق و سوریه و لبنان و حتی شاید ترکیه بتوانیم چنین ائتلافی را راه اندازی کنیم به نام ائتلاف مقاومت علیه تجاوزگری.