نظر آیتالله شیرازی درباره رهبری
به گزارش فرهنگ نیوز، آنچه در ذیل از نظر خوانندگان می گذرد مصاحبه مجله پاسدار اسلام با عارف فرهیخته و یار دیرین امام خمینی و رهبر معظم انقلاب مرحوم آیت الله انصاری شیرازی می باشد که در زمان آن بزرگوار انجام شده است.
اشاره :
بارها و بارها آرزو داشتیم خدمت چهره برجسته و البته ناشناخته عرفان و اخلاق و مبارزه حوزه ، حضرت آیت الله حاج شیخ یحیی انصاری شیرازی از شاگردان بزرگ امام خمینی و علامه طباطبایی برسیم ، اما این توفیق به دلیل ویژگی های خاص این بزرگان دست نمی داد تا اینکه در سفر اخیر رهبر عزیز انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای به قم ، پس از اینکه استاد معظم خدمت « آقا» رسیدند ، به مدد ترفندهای حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان توفیق یار شد تا دقایقی نه چندان کوتاه ما نیز به محضر پیر روشن ضمیری برسیم که عمر 83 ساله اش را در زندان و تبعید و مبارزه و درس و بحث و تحقیق و دین و مکتب و تربیت شاگرد گذرانده است . خدمت رسیدیم و از خاطراتش بخصوص با امام خمینی، علامه طباطبایی و آیت الله خامنه ای پرسیدیم ؛ هر چند هر گاه که سخن ایشان به استادشان حضرت امام می رسید ، گریه امان نمی داد تا جمله شان را تمام کنند.
در این دیدار، همچنین حضرت استاد، از قطعی بودن نابودی آمریکا و اسرائیل درست مانند آنچه برای ابرقدرت قبلی شوروی سابق رخ داد و نیز قدرتمندتر شدن جمهوری اسلامی در آینده به مدد رهبری هوشمندانه آقا سخن گفتند. ضمن اینکه پس از ذکر خاطراتی از توان بالای علمی رهبر معظم انقلاب در سالهای پیش از پیروزی انقلاب، نقش ممتاز ایشان را در ناکام کردن فتنه بزرگ سال گذشته به مدد الهی مهم و تعیین کننده دانستند و نصایحی نیز بدرقه راهمان کردند تا علاوه بر نورانیت محضرشان ، توشه بیشتری هم برداشته باشیم .
گفت و گوی این شماره پاسدار اسلام ، مدیون خبرنگاری ِ حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن رحیمیان در سفر اخیر آقا به قم است که در این دیدار ، نقش مصاحبه گر را هم بخوبی ایفا کرده است ! ضمن اینکه ماجرای وجه نقد و تلویزیون فرستادن امام برای آیت الله انصاری شیرازی را ، آقای رحیمیان در صفحه 244 کتاب « در سایه آفتاب» به طور کامل نقل کرده اند که علاقه مندان می توانند به آن مراجعه کنند.
یک نکته دیگر : راستش دلمان نیامد این مصاحبه متفاوت را خیلی ویرایش کنیم و در الفاظ و عبارات از دل بر آمده استاد دستی ببریم! پس شما هم این مصاحبه را همین گونه که در دسترستان هست بخوانید و بهره ببرید...
* انشاءالله حالتان بهتراست؟
- از بام تا شام الحمدلله، از شام تا بام الحمدلله، از «آ» ی آغاز هستی، تا «میم»ِ انجام الحمدلله. خداوند را شاکر هستیم.
مَّا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ..... خوبیها همه از طرف خداوند است. اگر بدی باشد همه از طرف خود ماست. خداوند، رحمان و رحیم است. مرحوم آمیرزا مهدی آشتیانی، یکی از فلاسفه بزرگ ، یک وقتی رفت آلمان برای معالجه. یکی از فلاسفه مادی به او گفت: «من ده دلیل برای انکار خداوند تبارک و تعالی دارم». میرزا مهدی آشتیانی هم به او گفت: «من هم دو دلیل برای انکار خدا دارم»! شد 12 دلیل و ایشان یک جواب برای آن 12 دلیل داد. میرزا فرمود: «یا ارحم الراحمین!» این بزرگوار در لحظه احتضار این یک کلمه را گفت و رحلت کرد: «یا ارحم الراحمین...» [گریه مجالش نمیدهد].
* مایلیم خاطرات شما از حضرت امام را بشنویم و اینکه رابطه شما با ایشان از چه زمانی برقرار شد؟ از کی به درس ایشان رفتید؟ و کدامیک از درسها را در محضر ایشان بودید؟
- رابطه بنده با مرحوم امام خمینی«قدس سره» رابطه عاشق و معشوق بوده، از این چیزها دیگر گذشته بود.
ای نفس صبا زِ من
رو ! سوی مرجع زَمَن
گو به خمینی این سخن
روح و روان من تویی
رابطه مرادی و مریدی نبود ؛ رابطه عاشقی و معشوقی بود.
* یادم [حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان] هست پس از دستگیری دوم حضرت امام، جلسات دعای توسل از مسجد ِ بالاسرحضرت معصومه«سلام الله علیها» ، به منازل طلبهها منتقل شد. حضرتعالی در آنجا صحبت میفرمودید و صحبت شما آنچنان از جان برمیخاست که به جان مینشست و یادم هست که بعضی از دوستان طلبه از شدت گریه بیهوش میشدند...
- بله، وقتی امام از زندان برگشت و در مسجد اعظم درس شروع فرمود، بنده بالبداهه این شعر را گفتم:
بنگر نشسته چون ماه با یک جهان نباهت
مرد رشید عرفان بر مسند فقاهت
وقتی او را به ترکیه تبعید کردند، با خودم زمزمه کردم:
رفتی و بردی جان ما، ای دلبر جانان ما
باز آ که باز آید روان در پیکر بیجان ما
آن دم که یک دم از تو فرد، بر جانم آمد رنج و درد
باز آ و درمانی نما این درد بیدرمان ما
رابطه عاشقی و معشوقی بود.
و اما اولی که با آیتالله العظمی آقای خمینی «قدس سره» آشنا شدم، زمانی بود که در ساختمان قدیم مسجد محمدیه درس میفرمود. تقریباً در حدود 8-7 نفر هم در درس حضور داشتند.
* چه درسی میفرمودند؟
- درس خارج فقه. بنده از همان روز اولی که به اینجا آمدم، به آقای خمینی ارادت پیدا کردم.
* چه چیزی در امام یافتید که رابطه، رابطه عاشق و معشوقی شد؟
- دین و تقوای حقیقی [گریه مجالش نمیدهد] تا آخرین لحظه نیز بر این باقی ماند. وقتی درسش تمام میشد، تنها به منزل برمیگشت. بنده دنبالشان میرفتم. ایشان میفرمود کلام و فلسفه در دو مرحله هستند و فلسفه در مرتبه بالاتری است. وقتی که آقا از پاریس برگشت، در این کوچه ماشین نمیآمد. آقا فرموده بودند میخواهم بروم به دیدن انصاری. عرض کردم: «همین که فرموده من قبول دارم؛ خودشان را به زحمت نیندازند.» با این همه آمد و شب اول ماشین در کوچه گیر کرد. بعداً یک ماشین ژیانی تهیه کردند. خودشان و حاج شیخ حسن صانعی و احمدآقا و آقای اشراقی به اینجا تشریف آوردند. همسایه ما دختر کوچکی داشت. آمد و دسته گلی را به آقا داد. آقا هم نوازشش کرد. آمد در حیاط و اول به طرف زنها رفت و احوالپرسی کرد. آقا اگر جای دیگر 5 دقیقه مینشست، اینجا 9 دقیقه نشست. آقای احمدی تهرانی که همسایه ما بود، به آقا عرض کرد: مردم ایران خیلی به شما علاقه مند هستند. آقا یک کلمه فرمود: «مردم به خدمتگزار خودشان علاقه مندند»[گریه مجالش نمیدهد].
* چند هفته قبل از رحلت امام بود که ایشان ابتدا به ساکن سراغ شما را گرفتند. بعد هم دستوری دادند که انجامش به تأخیر افتاد و بعد از رحلت امام برای انجام دستورامام خدمت شما رسیدم. یادتان هست؟
- بله کاملاً. این تلویزیون را به همراه مبلغی لطف فرمودند. من کار مهمی برای ایشان نکرده بودم. راجع به بنده، امام به دو نفر از آقایان نکتهای را فرموده بودند. یکی از آنها مرحوم آقای طاهر شمس گلپایگانی بود. بنده شایسته این سخن نبودم و از آن آقا شنیدم. از لطف ایشان شرمنده شدم.
* آن نکته چه بود؟
- پناه میبرم به خدا. آن آقا گفته بود: «من میترسم این انقلاب لطمه بخورد». امام فرموده بودند: «نترسید. تا امثال آقای بهجت و آقای انصاری دعاگوی انقلاب هستند، لطمه نمیخورد».
* الحمدلله. امام در ماههای آخر عمرشان چیزهایی را گفتند و کارهایی را کردند که ما آن موقع معنایش را نمیفهمیدیم. بعد که امام رحلت کردند و آن مطالب به هم پیوند خورد. یعنی مثلاً امام حرفی به آقای رسولی زده بودند، من اطلاع نداشتم؛ حرفی به من زده بودند، آقای رسولی اطلاع نداشت؛ در منزلشان مطلبی را گفته بودند که بیرون منزل خبر نداشتند؛ خلاصه مجموعاً امام کارهایی را انجام دادند که بعد از رحلت ایشان و جمع شدن این نکات، تازه فهمیدیم که امام انگار میدانستند که دارند از دنیا میروند و داشتند حسابهایشان را کاملاً تسویه میکردند.
- بله، اینکه در وصیتنامهاش مینویسد: من با دلی آرام و قلبی مطمئن، به سوی جایگاه...[گریه مانع از سخن گفتن میشود] همه کس نمیتواند این حرف را بزند. این علی«ع» بود که فرمود: «فزت و رب الکعبه». من با اطمینان خاطر و به امید فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص میشوم. خیلی حرف بزرگی است. و در اول وصیتنامهاش، حدیث ثقلین را فرمود. روزهایی بود که راجع به نام جمهوری اسلامی بحث بود. فرمود جمهوری اسلامی، اسلامی ِاثناعشری مِن خصوص.
* اشاره فرمودید که امام نوید دادند که این انقلاب آسیب نمیبیند و تا حالا هم تجربه، این مسئله را ثابت کرده است. در این سی و چند سال گذشته، اگر هر نظام و دولت و حکومتی بود، با این همه توطئه ها، باید دهها بار نابود شده باشد؛ ولی الحمدلله تا به حال شاهد بودهایم که هر روز قویتر از گذشته شده است. حضرتعالی با آن نگاه بصیری که دارید آینده را چطور میبینید؟
- آینده را هم مثل گذشته ! چون قدرت خداوند متعال، قدرت قاهره است، قدرت لایزال است.یک قوه قاهرهای بر سراسر جهان حکومت میکند که هیچ قدرتی نمیتواند با او مقابله کند. اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی که یکی از دو ابر قدرت جهان محسوب میشد، مثل ببر کاغذی از میان برداشته شد و این نشان میدهد که ایالات متحده امریکا هم میتواند به سرنوشت شوروی دچار شود. علائمی هم از زوال قدرتها ظاهر شده است، مثل این ناآرامیهایی که در فرانسه و انگلیس و باقی جاها هست.
در مورد این انرژی هستهای همه دنیا، غیر از امریکا و اقمارش، معتقدند که این نیرو، حق مطلق ایران است. امریکا هم که در جنگ عراق و افغانستان درگیر شده و انشاءالله کاری نمیتواند بکند. برای بنده که روشن است که آینده هم مثل گذشته خواهد بود انشاءالله، مخصوصاً با درایت آیتالله خامنهای. انصافاً خیلی درایت به خرج داد؛ مخصوصاً در این فتنه آخر، فوقالعاده درایت به خرج داد و بر اثر آن محبوبیت بسیار زیادی هم پیدا کرد.
* شما از چه زمانی از آیتالله خامنهای شناخت پیدا کردید؟
- از وقتی که درس آیتالله خمینی میرفتیم و از وقتی که با ایشان به زندان افتادیم.
*با هم زندان بودید؟
- بله
* چه مدت زندان بودید؟
- بنده سه بار دستگیر شدم. مدتهایش خیلی طولانی نبود. با آقای ربانی و آقای هاشمی ، در زندان قزلقلعه با آقای خامنهای بودیم. آقای خلخالی هم بود. هر دو کتاب «جواهر» برده بودیم و مباحثه میکردیم تا اینکه بعداً مرام ما و مرام آقای خلخالی خیلی جور در نیامد. یک وقتی که علامه طباطبایی مخالفت آشکار با کتاب «شهید جاوید» کرد، خلخالی در مجلسی با لحن توهینآمیزی در باره ایشان حرف زده بود و از آن موقع بود که رابطهمان قطع شد.
*تبعید هم بودید؟
- بله، سه سال.
* کجا؟
- سه ماه در کوهدشت لرستان و 33 ماه هم در نائین.
* مستحضر هستید که الان شرایط بسیار پیچیدهتر و سختتر از دوران حضرت امام است، چون الان دشمن، خودش را باز یافته و سازمانیافتهتر و حسابشدهتر علیه نظام توطئه میکند که نمونهاش فتنه سال گذشته بود. حضرتعالی نقش رهبر معظم انقلاب را در هدایت انقلاب و نظام چگونه ارزیابی میکنید؟
- فتنه عجیبی بود. یدالله فوق ایدیهم و هو القاهر فوق عباده. خداوند متعال، قاهر است و نقش آیتالله خامنهای، بدون تعصب، انصافاً نقش بسیار خوبی بود. من – من گفتم، غلط کردم – بنده خیلی در این روزها در تشویش هستم که چرا آقای وحید به دیدن آقای خامنهای نیامده؟ و این واقعاً یک نقیصهای شده است برای بیت ایشان.
* به نظر شما این نقشی که رهبر معظم انقلاب ایفا کردند، میتواند مرتبط با تقوا و معنویت ایشان باشد؟
- چند شب قبل که خدمت ایشان رسیدم عرض کردم شما مؤید به تأییدات الهی هستید و واقعاً این طور است. حرفهایی که برخی روشنفکرها مانند دکتر شریعتی میزدند، مثل دین منهای سیاست، دین منهای روحانیت، اینها را آیتالله خامنهای بخوبی جواب فرمودند. صحبتهای ایشان در حرم مطهر، خیلی صحبت جامع و محققانهای بود. دین منهای روحانیت را دکتر شریعتی میگفت. ما در این انقلاب از جانب دو گروه خیلی اذیت شدیم که یکی از آنها از طرفِ طرفداران «شهید جاوید» و دیگری طرفداران «دکتر شریعتی» بودند. هر چه توانستند اذیتمان کردند. استادمان مرحوم علامه طباطبایی میفرمود سخنان او مخالف با شرع است. علامه طباطبایی در همین جایی مینشست که شما نشستهاید و این اتاق معروف به «اتاق علامه» است. 6-5 نفر بیشتر نبودیم: آیتالله جوادی، آیتالله حسنزاده، آیتالله امینی، آیتالله سیدحسن لنگرودی، آیتالله ابوترابی قزوینی و آیتالله صائنی زنجانی. ایشان هم بر ضد دکتر شریعتی مطلبی را نوشت.
* جلسه درس علامه طباطبایی همیشه در اینجا برقرار میشد؟
- نه، سیار بود، ولی چون تعداد کم بود، زود به زود منزل ما میآمدند.
* اشاره کردید که در درس امام با رهبر معظم انقلاب همراه بودید. توان علمی حضرت آیتالله خامنهای را چگونه یافتید؟
- بنده خدمت آیتالله خامنهای نه درس خواندهام و نه هممباحثه بودیم، فقط همشاگردی و رفیق بودیم، اما پسر آقای مروارید نقل میکرد و میگفت که رسائل را پیش آقای خامنهای میخواندم و خیلی رسائل را عالی میگویند.
* قبل از انقلاب؟
- بله، خیلی قبل از انقلاب.
* تقریباً حدود 40 سال قبل؟
- بله، در مشهد از رسائل بالاتررا هم درس میگفت.ایشان خیلی در کارها بصیر است. از ایشان خواستهاند رساله چاپ کند و نمیکند.
* چندین سال است از داخل و خارج، خیلی برای چاپ رساله به ایشان اصرار میشود، ولی هنوز خبری از اجازه ایشان نداریم. من میدانم که بخش زیادی از شیعیان، مخصوصاً در لبنان، کویت، بحرین، منطقه شرقیه عربستان سعودی و حتی در عراق مقلد رهبر معظم انقلاب هستند. در ایران هم همین طور است. پدر ما که در اصفهان از زمان آیتالله بروجردی تا زمان امام، از تمام مراجع، نمایندگی دارند بیشترین مراجعات را در اصفهان مربوط به حضرت آیت الله خامنه ای دارند؛ یعنی در داخل کشور هم مقلدان ایشان در رتبه اول هستند.
- شهریه شان هم الحمدلله در حد خوبی است.
* حاج آقا! راجع به آینده ابرقدرتها این آیه را محضرتان تلاوت کنم؛ ببینید برداشت ما صحیح است یا نه؟ آیات قرآن که قضیه فی واقعه نیست، بلکه قواعد و قوانین کلی است: «فَاَمّا عادٌ فَاسْتَکْبَروا فِی الْاَرض بِغَیْرِ الحَقِِ و قالوا مَن اَشَدَّ مِنّا قُوَّة» که «اشد منا قوه» ، تشابه دارد با سخن ابرقدرتها که میگویند چه کسی از ما قویتر است؟
- همین طور است.
* خداوند متعال میفرماید: «اَوَلَم یَرَوْا اَنَ الله الَّذی خَلَقَهُم هُوَ اَشَدُّ مِنْهُم قُوَّهَ وَ کانُوا بِایاتِنا یَجْحَدون؟ فَاَرْسَلْنا عَلَیهِمْ ریحاً صَرصَراً فی ایّام نَحِساتٍ لِنُذیقَهُم عَذابَ الخِزْی فی الحَیاهِ الدّنیا وَ لَعَذابُ الاخِرَه اَخْزی وَ هُمْ لایُنْصَرون» ما آنچه را که راجع به صدام با آن تجبّر و تکبّرش دیدیم که رو در روی امام قرار گرفت و خداوند عذاب خِزْی به معنای واقعی را برای او مقرر فرمود. شاید برای آدمی که کارتنخواب یا فقیر بیاباننشین باشد، این وضعیت برایش خِزْی نباشد، اما برای آن کسی که آن تکبر و تجبّر فوقالعاده ای داشت، اینکه او را از یک سوراخ بیرون بیاورند و در یک قفس بگذارند و مثل یک حیوان با او رفتار کنند، عذاب خِزْی برایشان بدترین عذاب است.
- آیات بسیار عالیای را تلاوت فرمودید. این یک جواب دقیق برای سؤال شماست که آینده انقلاب و آینده ابرقدرتها چه میشود.
*آینده اسرائیل را هم که امام آن نوید را دادند، مشاهده می کنیم که همان گونه پیش میرود. اسرائیل که روزی میخواست نیل تا فرات را بگیرد، الان از ترس فلسطینیها دارد دور خودش دیوار بتونی میسازد و روند دارد به صورت معکوس به ضرر اسرائیل پیش میرود.
- همین طور است.
* حاج آقا! دوست داریم از زبان شما نصیحتی هم بشنویم.
- امیر مؤمنان علی «ع» فرمود: « برای جانهای شما بهایی جز بهشت نیست، پس آن را به بهایی کمتر از بهشت نفروشید.» دنیا و ریاست بر دنیا – البته نه ریاستی که مثل آیتالله خمینی برای خدا باشد – مثل غذایی است که پای دندان انسان مانده و با خلال کردن بیرون میاندازد. خداوند انشاءالله به همه ما توفیق عنایت کند و بر توفیقات شما هم بیفزاید. جنابعالی[ حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان ] بدون تعارف، از اول انقلاب تا به حال هیچ نقطه ضعفی نداشتهاید. ما اینجا که هستیم از اوضاع و افراد اطلاع داریم. انشاءالله بر همین حال باقی باشید.
*وظیفه مردم در قبال این نظام، انقلاب و راه امام و ولایت چیست؟
- خدا میداند بنده با کسی تعارف ندارم. هنوز در منزلشان در تهران خدمت رهبر معظم انقلاب نرسیدهام، لکن حقیقتاً و از صمیم قلب عرض میکنم وظیفه مردم این است که دور پرچم آیتالله خامنهای جمع شوند و به فرامین ایشان عمل کنند.
* حاج آقا! ما باز هم تشنه نصیحت شما هستیم. دلمان سیاه است، دچار غفلت هستیم. نیاز به تذکر، توجه به آخرت، به مسائل معنوی، بندگی خدا، اخلاص داریم...
- « وَأَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَه إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ» این آخر عمر، انسان خیلی حسرت میخورد. وقتی است که کار از کار گذشت .ففروا الی الله ؛ باید همه به سوی خداوند متعال فرار کنیم. جنابعالی الحمدلله در این انقلاب همیشه یاورآیتالله خمینی بودید و یاور آیتالله خامنهای هستید و هیچ نقطه ضعفی از شما شنیده نشده. خوشا به حالتان.
* اللهم اجعلنی خیراً مما یظنون و اغفرلی ما لا یعلمون. حاج آقا! برای تذکر و تنبّه بیشتر چه ذکری را توصیه میفرمایید؟
- الهی یا حیّ و یا قیّوم
*حاج آقا! پارسال که از طرف رهبر معظم انقلاب مأموریت پیدا کرده بودم به 6 شهر و از جمله داراب سرکشی کنم، در مسیری که میرفتیم، روستایی را در سمت چپ به ما نشان دادند و گفتند که اینجا محل تولد حضرتعالی است...
- روستای نوایگان
*بعد داستانی را گفتند که پدر یا جد حضرتعالی در زمانی که فسا یا نی ریز تحت اشغال بهاییها قرار گرفت، ایشان از توی کوهها لشکرکشی کرد و رفت و نی ریز را از دست بهاییها پس گرفت و آزاد کرد...
- 28 نفر از آنها را هم کشت.
*پس اصل قضیه واقعیت دارد.
- مرحوم زکریا انصاری، پدر پدرم از مبارزان زمان نهضت مشروطه بود. از طرف آخوند شیخ محمد کاظم خراسانی صاحب کفایه، حاج میرزاحسینِ حاج میرزا خلیل تهرانی و آشیخ عبدالله مازندرانی مأمور بود که نهضت را ادامه بدهد. مدتی داراب و نی ریز و فسا و اصطهبانات در اختیار ایشان بوده. در این مدت که از رئیسعلی دلواری نام برده میشد، یا از میرزا کوچکخان جنگلی نام برده میشد، از مرحوم زکریا انصاری نامی برده نشد.
*تاریخچه ایشان را چه کسی میداند؟ جایی نوشته شده؟
- بله، پسر برادرم در پایاننامهاش نوشته .
*حاج آقا! متولد چه سالی هستید؟
1306، یعنی 83 سال .
* از فضای معنوی محضر جنابعالی بسیار درس گرفتیم و هیچ وقت این را فراموش نمیکنیم. امشب به دلیل طولانی بودن مجالست با شما برای ما مغتنم بود و خیلی فیض بردیم. ما دعاگوی شما و در عین حال محتاج دعای شما هستیم.
ویژه نامه 17ربیع الاول: ولادت پیامبر اکرم(ص) و هفته وحدت
خاطره خواندنی دیدار رهبر انقلاب با خانواده یک شهید ارمنی در روز کریسمس
به گزارش عمارنامه ؛حسام الدین آشنا در صفحه فیس بوکش خاطره ای از دیدار رهبر معظم انقلاب با خانواده شهید ارمنی به بهانه سال نو میلادی به نقل از نشریه معارف آورده و نوشته است:این خاطره را خودم با یکی از مسوولان وقت ارتباطات مردمی رهبری چک کرده ام.
صبح روز کریسمس آقا فرمود: اگر خانه ی چند ارمنی و آشوری برویم، خوب است.
صبح رفتیم در محلة مجیدیه شمالی گشتیم و دو سه خانوادة شهید ارمنی پیدا کردیم. در خانهها را زدیم و با آنها صحبت کردیم. توی خانوادة مسلمانها که ما میرویم، سلام میکنیم و میگوییم: از هیئت آمدیم؛ از بسیج؛ پایگاه ابوذر و بالاخره یک چیزی میگوییم و کارتی نشان میدهیم… اما به ارمنیها بگوییم: از بسیج آمدیم که… بگوییم از دادستانی آمدیم که باید در بروند؛ بالاخره کارت صدا و سیما نشان دادیم و گفتیم: از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم. امشب که شب کریسمس شماست، میخواهیم فیلمی از شماها بگیریم و روی آنتن بفرستیم.
برای نماز مغرب و عشا، با یک تیم حفاظتی، وارد مجیدیه شدیم. گفتیم: اسکورت که حرکت کرد، به ما ابلاغ میکنند. اسکورت هم به هوای این که ما در منطقه هستیم، زیاد با بیسیم صحبت نکنند که مسیر لو نرود. یکی از افراد آن مرکز با بیسیم مرا صدا کرد و گفت: شخصیت، سر پل سیدخندان است! سر پل سیدخندان تا مجیدیه، کمتر از سه چهار دقیقه راه است. من سریع از ماشین پیاده شدم و درِ خانة شهید ارمنی را زدم. خانمی در را باز کرد. ما با یاالله یاالله خواستیم وارد شویم، دیدیم نمیفهمد؛ بالاخره وارد شدیم؛ چون باید کاری میکردیم، گفتیم: نودال و اَمپِکس (و چیزهایی که شنیده بودیم کارگردانها میگویند)، بروند تو! یک ذره که نزدیک شد، دوباره بیسیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم. من هم با فاصله کمی که بود، به این خانم میخواستم بفهمانم که اینجوری جلوی آقا نیاید؛ گفتم: ببخشید! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف میشوند منزل شما! گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد و بعد گفت: گفتید کی؟ من اسم حضرت آقا را گفتم؛ نمیدانم داستان بازرگان و طوطی را شنیدهاید؟ تا اسم آقا را گفتم، افتاد وسط زمین و غش کرد!
داد بیداد کردیم که دو تا دختر از پله آمدند پایین. یاالله یاالله گفتیم و بهشان گفتیم که مادرتان را فعلاً بلند کنید و ببرید. مادر را بردند توی آشپزخانه.
دخترها گفتند: چه شد؟ گفتم: ببخشید! ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم؛ ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری میآیند منزلتان و وقتی به مادرتان گفتیم، غش کرد. اینها شروع کردند مادر خودشان را هشیار کنند که بیسیم اعلام کرد: آقا پشت در است! من دویدم در خانه را باز کردم.
آقا از ماشین پیاده شد تا خانه بشود و بعد آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت: سلام علیکم. گفتم: بفرمایید! گفت شما؟ نه اینکه آقا ما را نمیشناخت، بلکه یعنی تو چه کارهای؟ گفتیم: صاحبخانه غش کرده! گفت: کس دیگری نیست؟ گفتیم: آقا شما بفرمایید داخل. گفت: من بدون اذن صاحبخانه داخل نمیآیم!
ضدحفاظتترین شکل ممکن، این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهار راه، با لباس روحانیت، با آن عظمت رهبری خودشان بایستند و همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن، وارد خانه کسی نشود! من دویدم رفتم توی آشپزخانه و به یکی از این دخترها گفتم: آقا دم در است؛ بیایید تعارف کنید بیاید داخل! لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم. به آقا گفتیم: رفتهاند لباس مناسب بپوشند؛ شما بفرمایید داخل. گفت: نه، میایستم تا بیایند! چند دقیقهای دم در ایستاد و ما هم سعی کردیم بچههایی را که قد بلندی دارند، بیاوریم و مثل نردبان، دور وی قرار دهیم تا پیدا نباشند. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. آنها چون دانشجو بودند، لباس دانشجویی مناسب داشتند و بعد یکی از دخترها دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفت داخل اتاق.
آقا مرا صدا کرد و گفت: اینها پدر ندارند؟ گفتم: نمیدانم. گفت بزرگتر ندارند؟ رفتیم آن اتاق پشتی و گفتم: ببخشید! پدرتان؟ گفتند: مرده. گفتیم، برادر؟ گفتند: یکی داشتیم که شهید شده. گفتیم: بزرگتری، کسی ندارید؟ گفتند: عموی ما در خانة بغلی مینشیند.
در خانه بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در. سلام کردم و گفتم: ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم. این بندة خدا نگاه کرد و دید یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟ خودش تعجب کرد؛ رفت لباس پوشید و آمد دم در و با او آمدیم توی خانة برادرش و بعد از بازرسی، گفتیم: رهبر نظام آمده اینجا و اینها چون بزرگتری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید. او را داخل که بردیم و آقا را که دید، مات و مبهوت شد و نمی دانست چه کار کند. او را بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا! اینها به خودی خود، زبانشان با ما فرق میکند؛ سلام علیک هم که میخواهند بکنند، کلی مکافات دارند! با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوالپرسی کرد و سرانجام، یک همدمی را برای آقا مهیا کردیم.
رفتیم توی اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم؛ بعد رفت و لباس مناسب پوشید و آمد. وقتی وارد اتاق شد، آقا به او تعارف کرد و دمادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من میتوانم جملهای به شما عرض کنم؟ آقا گفت: بفرمایید، من آمدم اینجا که حرف شما را بشنوم. گفت: ما هر چند با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، اما در روضههایتان شرکت میکنیم؛ ولی خیلی مواقع داخل نمیآییم. روز شهادت امام حسین علیهالسلام، روز عاشورا و تاسوعا، به دستههای سینهزنی امام حسین علیهالسلام، شربت میدهیم و میآییم توی دستههایتان مینشینیم؛ ظرف یکبار مصرف میگیریم که شما مشکل خوردن نداشته باشید. توی مجالس شما شرکت میکنیم و بعضی از حرفها را میشنویم. من تا الآن بعضی چیزها را نمیفهمیدم. میگفتند: مسلمانها یک رهبری داشتند به نام علی علیهالسلام که دستش را بستند و 25 سال حکومتش را غصب کردند؛ نمیفهیمدم یعنی چی! میگفتند: آخر شب، نان و خرما میگذاشت روی کولش میرفت خانة یتیمان که این را هم نمیفهمیدم؛ ولی امروز فهمیدم که علی علیهالسلام کیست؛ امروز با ورود شما به منزلمان، با این همه گرفتاریای که دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما هم به خانة ما نیامده است! شما رهبر مسلمین هستید. من فهمیدم علی علیهالسلام که خانة یتیمهایش میرفت، چهقدر بزرگ است.
ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم و به اندازة چند کتاب، درس گرفتیم. آقا در خانة ارامنه، آب، چایی، شربت، شیرینی و میوه را خورد؛ اما بعضی از دوستان ما نخوردند! کاتولیکتر از پاپ هم داریم دیگر! حزباللهیتر از آقا هستیم دیگر! با آنها خداحافظی کردیم و به سمت دفتر به راه افتادیم. وقتی رسیدیم، آقا فرمود: این بچهها را بگویید بیایند! آمدند. فرمود: «این کار چه بود که شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانهشان رفتیم، چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به آنها محسوب میشود. نمیخواستید [بخورید]، داخل نمیآمدید»!
این مطلب پیش تر در سایتهای جهان و مشرق آمده و در آن نوشته شده است: نام این شهید بزرگوار، شهید «مانوکیان» بود، به اندازة شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است.
هواپیمایش F14، بمبافکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد میزنند. شهید، هواپیما را تا آنجا که ممکن است، اوج میدهد.
هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش، که اتمسفر است بالا میآید و بقیهاش را بهسمت ایران سرازیر میشود. چهار تا موتور هواپیما منهدم میشود و چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمیکرده، نتوانسته «ایجکت» کند و چتر نجات شهید کار نکرده ... . اوحتی حاضر نشد، لاشه هواپیمای جمهوری اسلامی بهدست عراقیها بیافتد و کاری کرد تا توی خاک ایران سقوط کند.
درخواست کشورهای اروپایی برای آموزش حفاظتی از سپاه/داعش به دنبال هواپیماربایی در ایران بود
به گزارش عمارنامه ؛ سرهنگ باقری معاون عملیات فرماندهی حفاظت سپاه ، با اشاره به سیامین سالگرد تشکیل سپاه حفاظت هواپیمایی در پنجم دیماه سال 63 گفت: در آن سال ظرف چند ماه قریب به 5 هواپیما از ایران ربوده شد که 2 فروند آن مسافری و بقیه در حوزههای دیگر بودهاند.
وی افزود: لذا در آن زمان امام(ره) به آقای محسن رضایی فرمانده وقت سپاه ابلاغ کردند که حفاظت از هواپیماها به سپاه واگذار شود و تأکید کردند از این پس سپاه را مسئول میدانم.
* موفقیت سپاه در 13 درگیری هوایی
باقری ادامه داد: از آن زمان که سپاه این مسئولیت را به عهده گرفت 130 مورد اقدام به هواپیماربایی داشتیم که در 13 مورد درگیری شده و هم مهاجمین و هم برادران امنیت پرواز آسیب دیدهاند اما در هیچکدام از این موارد مهاجمین در عملیات خود موفق نبودهاند.
معاون عملیات فرماندهی حفاظت سپاه، تصریح کرد: به همین دلیل در حوزه هوانوردی هیچگونه مسافر خارجی و داخلی در ایران دغدغه امنیت در پرواز را ندارد علت آن هم فقط توانمندی، آموزش و تخصص نیست بلکه سپاه به صورت ارزشی از امنیت پرواز در زمین و هوا حراست کرده و میکند.
* برخی کشورهای اروپایی اقدامات سپاه حفاظت هواپیمایی را کپی میکنند
باقری در بخش دیگری از گفتوگو تأکید کرد: در سازمان ایکائو، سپاه حفاظت هواپیمایی به عنوان یکی از قطبهای تأمین امنیت در حوزه هوانوردی معرفی شده است.
وی ادامه داد: سپاه پاسداران امروز به عنوان یک الگو در حوزه تأمین امنیت پرواز مطرح است و برخی کشورهای اروپایی امنیت پرواز ایران در زمین و آسمان را الگوی خود قرار دادهاند و تلاش میکنند عیناً اقدامات ما را کپی کنند.
باقری گفت: در کشورهای غربی هرجا بخواهند در این حوزه مثالی بزنند میگویند امنیت پرواز را باید مثل ایران در فرودگاههایمان داشته باشیم.
* شرط آمریکا برای پروازهای انگلیس
معاون عملیات فرماندهی حفاظت سپاه، اظهار داشت: به عنوان مثال وقتی در چهار سال پیش تهدید به بمبگذاری در فرودگاه لندن صورت گرفت و پرواز لندن-آمریکا به زمین نشست از 20 کیلومتر اطراف فرودگاه را بستند و مسافران 5 کیلومتر پیاده طی کردند و اجازه ندادند هیچ ماشینی به هواپیما نزدیک شود، در آن زمان آمریکا اعلام کرد پروازهایی که از لندن میآیند باید حفاظتی مثل حفاظت هواپیمایی ایران داشته باشند تا اجازه فرود در آمریکا را بدهیم.
* جزئیاتی از هواپیماربایی پرواز تهران-دمشق
باقری در ادامه سخنانش خاطرنشان کرد: آخرین اقدام عملی هواپیماربایی پرواز تهران-دمشق بود و فردی که بخشی از دلیل این کارش سیاسی بود اقدام به ربایش هواپیما کرد که با هوشیاری و دقتنظری که دوستان ما داشتند این فرد بازداشت شد و از هرگونه اقدام دیگر بازماند.
وی افزود: این فرد که ایرانی بود به صورت مسافر و کاملاً قانونی وارد هواپیما شده بود و حتی برای ایجاد ارعاب اقدام به کتککاری با مسافرها کرده بود که خوشبختانه بازداشت شد و اکنون مراحل قانونی را طی میکند.
* امنیت پرواز در ایران بالاتر از استاندارد ایکائو
معاون عملیات فرماندهی حفاظت سپاه، با اشاره به شیوههای آموزشی-حفاظتی در سپاه گفت: هیچکس از اقدامات آموزشی ما آگاه نیست و ما از غربیها الگو نگرفتهایم. ما در حوزه آموزش و تجهیزات ابداعاتی داریم و بر اساس استانداردها اقدام کردهایم.
باقری گفت: زمانی که بازرسان سازمان ایکائو به ایران آمدند و از اقدامات ما بازدید کردند اعلام کردند ایران در حوزه امنیت پروازها بالاتر از استانداردهای ایکائو عمل میکند.
* داعش و گروههای سلفی بدنبال هواپیماربایی در ایران بودند
باقری در خصوص هواپیماربایی در چند سال اخیر گفت: از سال 89 به بعد هم اقداماتی بوده ولی عملیاتی نشده است و افرادی با انگیزههای سیاسی، اعتقادی، روانی و اقتصادی علیالدوام در این حوزه برای ما تهدید هستند.
معاون عملیات فرماندهی حفاظت سپاه، تأکید کرد: در حوزه داعش و سایر گروههای سلفی نیز آنها در صدد این بودند که بخواهند از این طریق به کشورمان ضربه بزنند ولی خوشبختانه نتوانستهاند اقدام عملی داشته باشند.
* تقدیر رئیس جمهور از اقدامات سپاه حفاظت در جلسه اخیر
وی در بخش دیگری از این گفتوگو اظهار داشت: رئیسجمهور اخیراً در جلسهای از سپاه برای حفاظت از شخصیتها قدردانی و همکاران ما را مورد تقدیر قرار داد و از اقدامات سپاه در این حوزه اعلام رضایت کرد.
* سپاه مسئول رسمی حفاظت از شخصیتهای هستهای است
باقری همچنین به موضوع حفاظت از شخصیتهای هستهای اشاره و تصریح کرد: طبق قانون مسئولیت رسمی حفاظت از شخصیتهای هستهای به عهده سپاه است اما سایر ارگانها نیز در حوزه اختیارات خود وظایفی دارند اما حفاظت از شخصیتها به عهده سپاه است.
* ترور ناموفق دانشمند هستهای توسط صهیونیستها با حضور سپاه
معاون عملیات فرماندهی حفاظت سپاه، گفت: در دو سال اخیر دشمن صهیونیستی اقدام به عملیات ترور یکی از دانشمندان هستهای کرده بود که با حضور به موقع برادران حفاظت سپاه این عملیات خنثی و از آن جلوگیری شد.
* درخواستهایی از 5 قاره برای آموزش حفاظتی از سپاه
وی در ادامه خاطرنشان کرد: ما برای پیشرفت در این حوزه از هیچ کشور یا نهادی استفاده نکردیم اما اکنون درخواستهایی از پنج قاره در حوزه آموزش، جزوات درسی و انتقال تجربیات هم در حفاظت شخصیتها و هم حفاظت هواپیمایی از سپاه صورت گرفته است.
باقری اظهار داشت: اگر امروز در حفاظت شخصیتها و هواپیماها آرامش برقرار است دلیل آن نبودن دشمن نیست بلکه هوشیاری برادران حفاظت سپاه است زیرا دشمنان انقلاب از هر زاویهای که بتوانند به دنبال ضربه زدن به ما هستند.
* اعلام رضایت فرمانده معظم کل قوا از عملکرد سپاه حفاظت
معاون عملیات فرماندهی حفاظت سپاه در پایان با اشاره به اعلام رضایت مقام معظم رهبری از عملکرد حفاظت سپاه گفت: ایشان در جلسهای ضمن اعلام رضایت از عملکرد همکاران ما اعلام کردند هر وقت در این حوزه خبری نیست دلیل آن این است که شما کار خود را خوب انجام دادهاید.
منبع : فارس
حضور استاندار مازندران در جمع عزاداران هیئت رهروان شهدای نیاک آمل در مشهد مقدس