فقط آنها که اهل نماز شب اند بخوانند
به گزارش فرهنگ نیوز، انسان در این
دنیا همواره با حوادث تلخ وشیرینی دست و پنجه نرم می کند که هریک به نوبه
خود می تواند فراز و نشیب های فراوانی را در جاده ی زندگی پیش روی او قرار
دهد.
در این میان آنچه نمی توان نادیده گرفت آن است که آدمی با
توجّه به ساختاری که دارد در برخورد با این حوادث به تنهایی نمی تواند
آرامش و ثبات روحی خود را حفظ نماید، و لذا ما می بینیم که بسیاری از
انسان ها در پیچ و خم زندگی، خود را آسیب پذیر نشان داده و پس از مدتی
ضربه های بسیار سنگین و طاقت فرسایی را از نظر روانی متحمل می شوند،که این
امر به قدری واضح و روشن است که هر گاه به نوای دل آنها گوش جان فرا دهیم،
خستگی روحی و فرسودگی باطنی را به خوبی در وجودشان احساس خواهیم کرد.
خالق
بی همتا که بر اوضاع جهان هستی و موجودات آن تسلّط و اشراف کامل دارد از
این موضوع با خبر بوده و به منظور حل مشکل، نسخه ای شفابخش را به او تجویز
نموده، تا در سایه ی عمل به آن بتواند به طور معجزه آسا دردهای روحی و
باطنی خود را درمان کند، و از این طریق یک زندگی شیرین و لذّت بخشی را در
این دنیا تجربه نماید.
آن نسخه شفابخش که همچون آبی بر آتش، می تواند شعله های آتش درون را خاموش نماید، عمل بسیار ارزشمند تهجّد و شب زنده داری است.
یگانه
معبود حقیقی عالم در کلام زیبا و نورانی خویش خطاب به رسول گرامی اسلام می
فرماید: «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى أَنْ
یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً»:۱
و پاسى از شب را بیدار
باش و تهجّد و عبادت کن، و این وظیفهاى افزون براى توست، باشد که
پروردگارت تو را به مقامى محمود و پسندیده برانگیزد.
آنچه در توضیح
سخن گهربار خالق متعال می توان گفت آن است که: اگر چه خطاب این آیه متوجّه ی
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) است اما این امر بدین معنا نیست
که نماز شب یک عمل اختصاصی برای شخص پیامبر عزیز اسلام است، به گونه ای که
سایرین نسبت به این عمل نورانی دستور و سفارشی نداشته باشند، زیرا مطابق
آیات دیگر قرآن کریم و نیز روایات معتبر، شب زنده داری و خواندن نماز شب
یکی از صفات نیکو و مثبت مۆمنین حقیقی به حساب آمده است، که این خود بیانگر
ترغیب و تشویق عمومی است تا همگان با ذوق و شوق نسبت به این کردار شایسته
اهتمام ورزیده و از تعلّل و سستی در این باره به طور جدّ پرهیز کنند.
به
عنوان نمونه در سوره ی مبارکه فرقان وقتی سخن از بندگان خاص خداوند به
میان می آید خالق متعال شب زنده داری و نماز شب را یکی از ویژگی های آنها
برشمرده و در این باره می فرماید: «وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ
سُجَّداً وَ قِیاماً »۲:
آنها کسانى هستند که شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قیام مىکنند.
از
میان روایات نیز می توان به این روایت اشاره نمود که در آن پیامبر گرامی
اسلام (صلی الله علیه وآله) می فرماید: «خیرکم من اطاب الکلام و اطعم
الطعام و صلى باللیل و الناس نیام»۳:
بهترین شما کسانى هستند که در سخن گفتن مۆدبند، گرسنگان را سیر مىکنند، و در شب در آن هنگام که مردم خوابند نماز مىخوانند.
یا
در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) در یک کلام زیبا و دلنشین می
فرماید: «ثلاثة هن فخر المۆمن و زینة فى الدنیا و الآخرة، الصلاة فى آخر
اللیل و یأسه مما فى ایدى الناس و ولایة الامام من آل محمد»۴:
سه
چیز است که افتخار مۆمن و زینت او در دنیا و آخرت است: نماز در آخر شب، و
بى اعتنایى به آنچه در دست مردم است، و ولایت امام از اهل بیت پیامبر «صلی
الله علیه وآله» .
بنابراین شب زنده داری و نماز شب یکی از برترین
اعمال نیک و شایسته است که همگان نسبت به آن ترغیب و تشویق شده اند، حال که
چنین است همه باید بکوشیم که سفارش الهی را نصب العین خود نموده و با تأسی
به انبیای الهی و بالأخص رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) و خاندان
پاک و مطهّر ایشان کمر همّت را محکم کنیم، و با پشت پا زدن به سستی و
تنبلی، سحرگاهان دل و جان از بستر گرم و نرم بریده، و به جای سر به بالش
گذاشتن، سر بر مهر بندگی نهاده، و پاسی از شب را به محفل اُنس و دلدادگی به
خالق هستی _ که معشوق حقیقی ما به شمار می آید- اختصاص دهیم.
**نماز شب روزی را زیاد می کند!
نکته
ی بسیار مهم پیرامون نماز شب و شب زنده داری، توجّه به آثار و برکات بسیار
سودمندی است که بر این عمل ارزشمند مترتب می شود، که هر یک به نوبه ی خود
می تواند ارزشی فوق حدّ تصوّر را برای ما به همرا ه داشته باشد. که ما در
ادامه به ذکر یکی از آنها می پردازیم به امید آنکه با قلم ناتوان خویش
بتوانیم قطره ای از دریای آثار و فواید بیشمار نماز شب را در قالب سخن به
تصویر بکشیم.
بر اساس روایات معتبر یکی از مهمترین آثار سودمند نماز
شب گشایش و وسعتی است که در زمینه ی رزق و روزی برای انسان حاصل می شود و
ما در اینجا به ذکر پاره ای از آنها می پردازیم.
در روایتی ششمین
اختر تابناک آسمان ولایت و امامت امام صادق (علیه السلام) در این باره
فرموده است: «صَلَاةُ اللَّیْلِ تَجْلِبُ الرِّزْق»۵:
نماز شب روزی را جلب می کند.
در روایتی دیگر از آن حضرت چنین می خوانیم که حضرت فرمود: تُدِرُّ الرِّزْقَ وَ تَقْضِی الدَّیْن۶:
نماز شب روزی انسان را زیاد و قرض را ادا می کند.
پرسش
مهمّی که پیرامون کلام زیبای امام صادق (علیه السلام) مطرح می شود این است
که چگونه نماز شب باعث گشایش و وسعت رزق و روزی می شود؟! چه ارتباطی میان
نماز شب و گشایش روزی وجود دارد بگونه ای که می توان بوسیله ی آن دری تازه و
نو از رزق و روزی را به روی خود گشوده و از انواع نعمت های الهی بهره مند
شد؟!
آنچه در پاسخ به این پرسش مهمّ و اساسی می توان گفت آن است که:
مطابق روایات فراوانی که در زمینه ی رزق و روزی وجود دارد، بزرگترین مانع
بر سر راه نزول برکات مادی و معنوی از ناحیه ی حضرت حق، ارتکاب گناه و
اقدام به کارهای ناشایست است. این گناه است که میان ما و خداوند مهربان
فاصله ایجاد نموده، و با افکندن پرده ی ظلمت و تاریکی بر صفحه دل، سدّی
بسیار عظیم را بر سر راه خوشبختی و سعادت انسان قرار می دهد.
بنابراین
ارتباط نزدیک و تنگاتنگی میان گناه و کم شدن روزی وجود دارد، حال اگر
انسان در اثر غفلت و فراموشی یاد خدا در دام گناه و معصیت گرفتار شد باید
مانع ایجاد شده را از سر راه بردارد تا در نتیجه بتواند مرغ دل را به آسمان
رحمت الهی پرواز داده و از سرچشمه ی فیض جوشان خالق هستی کام وجود خود را
سیراب نماید.
در آموزه های دینی ما برای برداشتن این مانع راه های
بسیار مناسب و کارآمدی وجود دارد که در این میان می توان به نقش مهمّ و
تأثیرگذار نماز شب اشاره نمود.
در روایتی امام صادق (علیه السلام)
در ذیل این آیه شریفه «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»: همانا
نیکی ها بدی ها را از بین می برد. می فرماید: «صَلَاةُ اللَّیْلِ تَذْهَبُ
بِذُنُوبِ النَّهَار»۷: نماز شب گناهانی را که در روز انجام گرفته است از
بین می برد.
با توجّه به فرمایش امام صادق (علیه السلام) می توان
گفت: نماز شب همچون باران رحمت می تواند لکه های تاریک گناه را از مملکت
باطن پاک نموده و با این اقدام معنوی خانه قلب را با عطر پاکی و پیراستگی
عطر آگین نماید.
خالق هستی در کلام نورانی خویش این حقیقت را به این
صورت بیان می کند که:« وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ
اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»۸:
و اگر مردمى که در شهرها و آبادیها زندگى می کنند ایمان آورده و تقوا پیشه کنند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشاییم.
**کلاس نماز شب را پایین نیاوریم!
نکته
ی بسیار مهمّ در مورد نماز شب آن است که اگر چه خداوند مهربان بنده ی
سحرخیز و شب زنده دار خویش را از رزق و روزی مادی و دنیوی بی نصیب نمی
گذارد، اما این نکته را نباید نادیده گرفت که، بزرگترین هدیه ای که از جانب
خداوند به بنده می رسد، رزق معنوی است. رزقی که به وسیله ی آن، محفل اُنس و
دوستی با خالق هستی برقرار شده، و بند بند وجود آدمی را به دریای محبّت
الهی پیوند می زند و دریای بیکرانی که کویر جان انسان را از آب زلال خود
براحتی سیراب می سازد.
بنابراین به نماز شب نباید صرفاً نگاه مادی
داشت، و کلاس آن را در این حدّ پایین آورد که به وسیله ی آن از خالق متعال،
خانه وسیع، ماشین گرانقیمت، پول هنگفت، و سایر امور دنیوی را _که همگی
در معرض زوال و نابودی است_ مطالبه نماییم، چرا که چنین نگرشی نسبت به نماز
شب، یک نگاه سطحی و بچه گانه است، که به هیچ وجه در شأن این عمل ارزشمند
ملکوتی نمی باشد.
در حقیقت کسی که توفیق نماز شب را پیدا کرده، از
ناحیه ی خداوند بی همتا بالاترین رزق را دریافت نموده است، رزقی که هیچ یک
از امور مادی و دنیوی، توانایی برابری با آن را ندارد، که اگر ما در این
باره به کلمات حضرات معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) مراجعه نماییم به
خوبی به این حقیقت خواهیم رسید.
ارزش نماز شب به اندازه ای است که
عزیز ترین شخصیت عالم وجود رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) به آن
اهتمام ویژه داشته و در مقام ارزش گذاری پیرامون نماز شب می فرماید:
«الرَّکْعَتَانِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا وَ
مَا فِیهَا»۹:
دو رکعت از نماز شب که در دل شب خوانده می شود نزد من از دنیا و تمام آنچه در آن است محبوب تر می باشد.
چنان
چه ملاحظه فرمودید: شدّت علاقه ی رسول خدا به نماز شب در حدّی است که اگر
تمام دنیا را هم به او بدهند حاضر نمی شود حتی دو رکعت از آن را از دست
بدهد.
آن پیامبر رحمت با اینکه می داند امیرالمۆمنین علی (علیه
السلام) هیچ گاه نماز شبش را ترک نمی کند، اما با این وجود به دلیل اهمیت
والای نماز شب در یکی از وصیّت های خویش خطاب به امیرالمۆمنین این چنین
سفارش می کند که: «و علیک بصلاة اللیل، و علیک بصلاة اللیل، و علیک بصلاة
اللیل!»۱۰:
بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب بر تو باد به نماز شب!
نظر آیتالله جوادیآملی درباره موسیقی عرفانی
به گزارش فرهنگ نیوز، حضرت آیتالله
جوادیآملی در پاسخ به سئوالی نظر خود را در خصوص نزدیک شدن به خدا از طریق
موسیقیهای عرفانی یا اشعار عارفانه اعلام کردند، متن سئوال و پاسخ
معظمله به شرح ذیل است
آیا موسیقیهای عرفانی یا اشعار عارفانه میتواند ما را به خدا نزدیکتر کند؟
انسان
دارای بینش و گرایش است. از نظر بینش و علم، بسیاری از افراد، امکان ترقی
دارند؛ یعنی این استعداد که خوب و بد را بفهمیم، در ما وجود دارد و با درس و
بحث شکوفاتر میشود. همه ما در مسئله فهم خوب و بد، در یک مرز مشترک قرار
داریم؛ یعنی هم بدها و همه خوبها را به درستی تشخیص میدهیم .
اما
در حوزه گرایش، ما انسانها در برابر بد و خوب، گرایش یکسانی نداریم؛ ما به
کارهای خوب گرایش کامل داریم، به کارهای بد هیچ گرایشی نداریم، پس بینش ما
نسبت به بد و خوب یکسان است؛ اما گرایش ما به آنها اینگونه نیست؛ برای
مثال ما غذای خوب و بد یا سودمند و زیانبار را به صورت یکسان تشخیص میدهیم
که تشخیص ما درباره هر دو یکسان است؛ اما گرایش دستگاه گوارش ما به هر دو
یکسان نیست؛ دستگاه گوارش، غذای خوب را به راحتی هضم میکند؛ امّا غذای
مسموم را تحمل نکرده، با تهوع پس میزند. این رفتار در روح انسان هم وجود
دارد.
روح اخلاق خوب و بد، عدل و ظلم، امانت و خیانت، و صدق و کذب
را به صورت یکسان تشخیص میدهد؛ اما به همه اینها گرایش یکسان ندارد؛ یعنی
به عدل، امانت و صدق گرایش دارد، بنابراین، وقتی کودکی برای نخستین بار
دروغ میگوید، بدنش میلرزد؛ ولی هنگام راستگویی با شجاعت حرف میزند.
برای
تنظیم دستگاه بینش و دانش (عقل نظری)، باید راههای برهانی، نظیر فلسفه ،
حکمت، کلام و عرفان را بپیماییم و برای تنظیم گرایش (عقل عملی)، باید
کارهای عملی را پیبگیریم.
«عقل عملی»، همه تصمیمگیریهای گرایشی
انسان را بر عهده داشته و کارهایی نظیر عزم، اراده، محبت، اخلاق، نیت و...
را مدیریت میکند. اگر این مدیر به درستی تربیت شود، در برابر فتواهای عقل
نظری خضوع میکند؛ یعنی برای انجام هر کار از عقل نظری فتوا میگیرد؛ ولی
اگر این مدیر به درستی تربیت نشود، خودسری کرده، از مرکز فرهنگی خود که عقل
نظری و دانش است، استفتا نمیکند و به عکس، از زیرمجموعه خود که شهوت و
غضب است، نظر میخواهد و بر اساس میل آنها عمل میکند.
بدین ترتیب،
عقل عملی دیگر مدیر نیست، بلکه شیطان است. برای آنکه این مدیر هدایت شود،
راههای فراوانی وجود دارد. یکی از راههای هدایت، چنان که در دعای شریف کمیل
آمده است: «وسلاحه البکاء»، اشک، آه و گریه است که اسلحه درونی مؤمن است.
بنابراین،
اگر باطن مؤمن به سلاح اشک و ناله مسلح باشد، در مقابل خواستههای غضب و
شهوت ایستاده و از آنها پیروی نمیکند، در غیر این صورت، طبق میل خشم و
شهوت تصمیم میگیرد. برخی میگویند: من هر کار بخواهم انجام میدهم و به
کسی کاری ندارم؛ یعنی این انسان از مرکز فرهنگی روح پیروی نمیکند و در پی
ارضای خواستههای شهوت و غضب است.
اگر عقل عملی کسی با دعا، مناجات و
گریه سر و کار داشته باشد، نرمش صادق مییابد و از عقل نظر پیروی کرده و
بر خلاف رضای خدا، کاری انجام نمیدهد. خواندن و گفتن شعرها یا نثرهای
دلپذیر، در نرمی عقل عملی بسیار مؤثر است. ما باید بکوشیم از نواختن، به
خواندن اشعار، منتقل شویم، چون نواختن، نرمش و اشک کاذب به وجود میآورد.
همانطور
که خنده صادق و کاذب وجود دارد، گریه صادق و کاذب هم وجود دارد: گاه انسان
با یک طنز ادبی ظریف میخندد که خندهای صادق است. گاهی هم با قلقلک
میخندد که کاذب و بیارزش است. گریه هم اینگونه است: گاه انسان برای
مظلومیت امام حسین(علیهالسلام) گریه میکند. گاهی هم با مارش عزا ،
بیآنکه متوفا را بشناسد، اشک میریزد که اشکی کاذب است.
موسیقی
ممکن است چنین خطری داشته باشد؛ یعنی اشکی کاذب به همراه بیاورد و ما خیال
کنیم که در عقل عملی ما نرمش ایجاد کرده است. این مشکل موسیقیهای «به
اصطلاح» عرفانی است. سایر موسیقیها نیز (مسلما)ً مخرب و مخدراند و باعث
نافرمانی عقل عملی، از عقل نظری، شده و انسان را در دام گناه میافکنند.
مرحوم
الهی قمشهای میفرمود: من شعری درباره نَیازُردن مور سرودم که برخی آن را
از شعر جناب فردوسی ظریفتر میدانند. فردوسی فرموده است:
میازار موری که دانه کش است ٭٭٭٭ که جان دارد و جان شیرین خوش است
و مرحوم الهی قمشهای میفرماید:
هرکس که دلی دارد یک مور نیازارد ٭٭٭٭ کان مور هم از دلبر، دارد اثری بر دل
سپس
فرمود: زمانی به خراسان رفته بودم و در آنجا با انجمن ادبی خراسان ملاقاتی
داشتم، در آن دیدار دو غزل از خود به آنها تقدیم کردم تا در این باره (که
کدام غزل از جوانی و کدام یک در پیری سروده شده)، داوری کنند و آنها کاملاً
وارونه داوری کردند.
گفتند: پس چرا شور و عشق در سروده ایام پیری
شما بیشتر است. گفتم: باید به همین صورت باشد. شاعر هرچه پیرتر شود،
عاشقتر میشود. انسان در جوانی، شور و عشقی خام دارد و در پیری میفهمد که
معشوق حقیقی کیست.
انسان هرچه بالاتر میرود، سخنانش عاشقانهتر و
شورانگیزتر میشود. آنگاه که در قدم نخست، نواختن را رها کرد، در گام
بعدی خواندن را نیز کنار مینهد. البته خواندن، اگر غنا نباشد، از بهترین
نعمتها است. اگر میخواهید در بهشت از صوت خوش داود(علیهالسلام) (قاری
بهشت) بهرهمند شوید، باید از گوش خود مواظبت کنید تا هر چیزی را نشنود و
در آخر، در گام سوم، به جایی میرسید که وقتی اشعار یا مطالب اخلاقی-
عرفانی را مطالعه میکنید، اشک از دیدگانتان جاری میشود.
شکست درخاورمیانه
مکر با خدا از نگاه آیتالله مجتهدی
ملا محمدعلی مجتهد، معروف به مرحوم آیتالله احمد مجتهدی تهرانی، از علمای بنام تهران بود که در سال 86 بدرود حیات گفت، اما سخنرانیها و پندهای عرفانی و اخلاقی وی به یادگار مانده است و میتوانیم هر چند به صورت مجازی هم که شده، پای درس این استاد اخلاق تلمذ کنیم.
آیتالله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیهشان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه میداد که بر دل مینشست؛ به طوری که حتی هم اکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.
صفتی از صفات رذیله متعلق به قوه عاقله، مکر و حیله کردن است، از این جهت، حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: «از ما نیست هر که مکر کند با مسلمی.» و جناب امیرالمۆمنین (ع) فرمودند: اگر نه این بودی که عاقبت مکر و خدعه آتش جهنم است، من از همه مردمان، مکّارتر بودم؛ و مکرر آن سرور آهی بلند میکشیدند و میفرمودند: «واویلا، با من مکر میکنند و میدانند که من مکر ایشان را میفهمم و راههای مکر و حیله را بهتر از ایشان میشناسم، ولیکن چون میدانم که مال مکر و حیله و خدعه، آتش جهنم است، بر مکر ایشان صبر میکنم و آنچه را ایشان مرتکب میشوند، من مرتکب نمیگردم». طریقه خلاصی از این صفت خبیثه آن است که متذکر بدی عاقبت آن گردد و تأمل کند که صاحب آن در آتش سوزان، همنشین شیطان است. (1)
بلی، نبـــود ره نا امیـــدی |
سیاهی را بــــود روز سپیدی |
ز صد در، گر امیدت بر نیاید |
به نومیدی جگر خوردن نشاید |
بله اینهایی که غش در معامله میکنند. گندم نشان میدهند، اما جو میفروشند، این هم مکر است. آب به شیر میریزند، مکر است. یک سطل ماست، زیرش یک مزه دارد، وسطش یک مزه، رویش یک مزه. سه رقم ماست را قاطی میکند، به شما عوض یک ماست میدهد. اینها را دقت کنید. قرآن آیهای دارد: «و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین» (1). بعضیها مکر میکنند و جزای این مکر به خودشان برمیگردد.
قدیمها یک نفر آب به شیر میریخت و به مردم میفروخت. پولها را جمع کرد، همه را اشرفی کرد (حالا میگویند بهار آزادی) و گذاشت در یک کیسه و با کشتی رفت مکه. کیسه را پهلوی خودش گذاشته بود که مبادا دزد ببرد. پر اشرفی بود. حواسش نبود که یک میمونی وارد کشتی شد، با دندانش این کیسه را گرفت و از نردبان کشتی رفت بالا روی طاق کشتی نشست. در کیسه را با دندانش باز کرد، یک دانه از اشرفیها را میریخت در آب، یکی را میریخت در دامن حاجی... یکی میریخت به آب، یکی میریخت به دامن حاجی ...تا کیسه تمام شد.
هرچه آب به شیر ریخته بود، میمون ریخت به آب. اینهایی که کلاه سر مشتری میگذارند و مکر میکنند، خیال نکنند که به جزای مکر خودشان نمیرسند. یک دفعه بچهاش، شب دل درد میگیرد و دو میلیون تومان باید به مریضخانه پول بدهد. مکر همین است دیگر! سرمردم کلاه میگذاری، سر خدا که نمیتوانی کلاه بگذاری.
ببری مال مســـــلمان، چو مالت ببـــرند |
بانگ و فریاد بر آری که مسلمانی نیست؟ |
در حدیثی داریم: «اگر کسی مال خدا را ندهد، خمس ندهد، حق خدا را ندهد، ما کسانی را بر او مسلط میکنیم که همان مقدار را از او بگیرد.» مثلاً یک مالیات برایش میآورند. اصلاً کاسبی ندارد، مالیات میآورند بیست میلیون تومان. کاسه و قوطیها همه خالیست. مأمور مالیات فکر کرده قوطیها پر است، صورت نوشته بیست میلیون. داد و بیداد راه میاندازد.
مال مردم را خورده حالا که میآیند مالش را میبرند، میگوید یک مسلمان نیست توی این دنیا؟ این چه جور اسلامی است؟! خب مال مردم را خوردی، حالا مال تو را خوردهاند.
عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده |
حیران شد و بگرفت به دندان ســر انگشت |
تا تو که را کشتی تا کشته شــدی زار |
آن کس که تو را کشت کی کشته شود زار |
یک روزی حضرت موسی کلیم(ع) برای مناجات به طور رفته بود، به خدا گفت: خدایا یک سِرّ از اسرارت را به من نشان بده. خدا فرمود: موسی، برو کنار فلان چشمه بنشین ببین چه میبینی. رفت نشست و دید یک سواری آمد. پیاده شد و یک آبی به سر و صورتش زد. یک کیسه پول داشت، یادش رفت ببرد، کیسه پول را گذاشت آنجا، سوار اسب شد و رفت.
یک بچهی ده یا پانزده ساله آمد و دید یک کیسه پول آنجاست. برداشت و رفت. حضرت موسی هم دارد تماشا میکند. از آن طرف، سواره یک دفعه یادش آمد که ای وای، من یک کیسه پول داشتم، یادم رفت بیاورم. برگشت دید یک پیرمرد نابینایی آنجاست. پسر نیست، ولی یک پیرمرد نابینایی آنجاست. گفت: پیرمرد این کیسه پول مرا ندیدی؟ گفت: نه. اظهار بی اطلاعی کرد. گفت من نابینا هستم. مال تو را برنداشتم. زد و با شمشیر پیرمرد را کشت. گفت: تو برداشتی من همین الآن رد شدم از اینجا کس دیگری نبوده.
حضرت موسی گفت: خدایا! این پیرمرد بی گناه کشته شد، اما پولها را آن بچه برد. قصه چیست؟ خطاب رسید که این سوار که پولهایش را جا گذاشت. یک موقع پدر این بچه برایش کار کرده و همان مقدار پول بابای این بچه را خورده بود، حالا این پول نصیب بچهاش شد. آن پیرمرد هم که دیدی کشته شد، یک موقع پدر این سوار را کشته بود و خود سوار هم نمیدانست که قاتل پدرش این است. اصلاً نمیدانست. خیال کرد پولها را برداشته؛ به هوای این که پولها را برداشته، او را کشت.
آنقدر گرم است بازار مکافات عمل/ بی دیده گر بینا بود هر روز روز محشر است
دنیا فیلم است. حالا ما نمیدانیم در پس پرده چیست؟ اینهایی که ظلم میکنند، خیال میکنی به جزای خودشان نمیرسند. همهشان به جزای خودشان میرسند. پس از خدا بخواهیم که ما ظلممان حتی به یک مورچه هم نرسد.
حاج میرزا جواد آقای تهرانی(استاد اخلاق) رفت سبزی خرید، (بهشت رضا قبرش است) میبرد خانه و میبیند که پر مورچه است. میآورد پس میدهد. سبزی فروش میگوید: آقا، سبزیاش تازه است، چرا پس آوردید؟ فرمودند: آخر دیدم این مورچهها از خانه و زندگیشان دور شدهاند. این سبزیها مال اینجاست. مورچهها بروند سر خانه و زندگیشان. اینها خانه دارند، زندگی دارند، زن و بچه دارند. چند سال انبار توشه دارند. اینها ذخیره دارند برای زمستان. اینها در خانه من بمانند، رها میشوند. او آزارش به یک مورچه هم نمیرسید.
حضرت داوود کنار یک دریا نشسته بود. یک کرمی در لجن بود. عرض کرد: خدایا این کرم چیست که خلق کردهای؟ به چه درد میخورد؟ خدا فرمود: این کرم همین الآن به ما میگفت این داوود را برای چه خلق کردی؟ چیزی که خدا خلق کرده باشد، به درد نخور نیست. هر چیزی به درد میخورد.
پیوستها:
1. برگرفته از سخنرانی شهریور 84.
2. سوره مبارکه آل عمران، آیه 54.
منبع: ایسنا
زندگینامه شهیدحسین قنبری نیاکی
زندگینامه شهید سید محمدرضا محمدی نیاکی
عالمی که در نمازش، درختان تسبیح می گفتند
نماز جمعه با حال
آیت اللّه ارباب مدتها در محله گورتان - خیابان آتشگاه -اقامه نماز جمعه مىنمودند. زیرا ایشان نماز جمعه را واجب مىدانستند و نماز جمعه ایشان حال بخصوصى داشت، همه این نماز حال بود. ما مىگفتیم شما حالى دارید مىفرمودند: شما آخوند کاشى را ندیده بودید، وقتى آخوند به طرف خدا مىایستاد و نماز مىخواند استخوانهاى سینهاش مىلرزید و حالتى داشت که همه در و دیوار مدرسه صدر جذب مىشد
نقل کرد سید جلیل حاج آقا محمد مقدس از عالم محقق ملّا محمد کاشانى که فرموده بود شبى در ایام تحصیل تاریخ مطالعه مىکردم. جنگ جمل را مىخواندم، به آنجا رسیدم که محمدبن حنفیه شتر عایشه را پى کرد. حضرت على(ع) به محمد بن ابىبکر فرمودند خواهرت را دریاب و مگذار به او اذیتى شود. پیش خود در دل گفتم)و یا به زبان راندم( یا على چرا نگذاردید عایشه را بکشند و کار را تمام کنند. خوابیدیم، در عالم رویا دیدم که حضرت امیر)ع( به من فرمودند: ملّا محمد تو هم به من ایراد مىگیرى)و یا تو هم مثل دیگران به من ایراد مىگیرى( .وحشتزده از خواب پریدم و استغفار کردم و اظهار داشتم یا على من از روى عقیده قلبى چنین مطلبى اظهار نکردهام، بلکه شوخى بوده است و مرحوم آخوند ملّا محمد کاشانى هر وقت این حکایت را نقل مىکرده است مىفرموده است شوخى بود و استغفار مىنموده است
منابع:
۱- سایت تبیان
۲- سایت هیئت فاطمیون قم
۳-سایت تخت فولاد اصفهان
فرهنگ نیوز