ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بحث درمورد انتظار/خدا مقدمات ظهور را یک شبه فراهم میکند
منبر و روضه خوانی، یکی از پر قدمت ترین رسانه های ارتباط شفاهی در تاریخ دین اسلام است که از زمان اهل بیت علیهم السلام استفاده می شد. در ایام محرم و صفر، و ماه رمضان مردم بیش از پیش به مصرف دین از منابر می پردازند. از آنجایی که عزاداری برای اهل بیت علیهم السلام همگام با امید به آینده برای تشکیل جامعه ولایی جهانی است معمولا بحث در مورد ظهور و انتظار در منابر مطرح می شود.
به گزارش فرهنگ نیوز :بحث در مورد انتظار و ظهور بعد از انقلاب اسلامی، رنگ و بوی دیگری گرفت زیرا ادعای تشکیل یک جامعه منتظر با رشد افرادی آماده قیام نهایی موعود داده می شد و هم اکنون که شاهد دستاورد های انقلاب در جهان و خصوصا کشورهای اسلامی منطقه هستیم حال و هوای امید به ظهور در یک خواست جهانی بیشتر شده است.
استاد
پناهیان یکی از منبری های پرمخاطب، خصوصا از قشر جوان و دانشجو در جامعه
امروز ایران است. از شاخص های مهم جذاب بودن منبر ایشان می توان به فصاحت
سخن، بلاغت کلام، مثال های فراوان در بحث و به زبان مخاطب صحبت کردن است.
برخی بر ایشان اشکال می کنند که در منبر پیغمبر آیه و روایت کم می خواند،
در حالیکه پامنبری های ایشان چنین اعتقادی ندارند و کلیت بحث را برآمده از
آیات و روایات می بینند. ایشان در یکی از سخنرانی های خود می گوید: قرآن
کریم برای فهم بحث، مثال های فراوانی می زند و حتی می فرماید مشرکین بر
مثال ها ایراد می گیرند. در حالیکه مثال سبب فهم مطلب می شود... خوب پس
یکباره بگویید قرآن کتاب قصه و مثال است!!
پناهیان
معتقد است نشانه های فراوانی در مورد آخرالزمان در این دوره از تاریخ وجود
دارد. ایشان از علائم ظهور و تحلیل های جامعه شناختی و روابط بین الملل
نتیجه می گیرد که می توان برای ظهور قواعدی را در نظر گرفت. قواعد ظهور
همان تحلیل های عقلایی از اتفاقات جاری دنیا و توجه به احادیث آخر الزمان
است که تکلیف امروز و آینده ما را مشخص می کند. مثلا به حدیث زیر توجه
کنید:
در روایات فراوانی گفته شده است: درآستانه ظهور جنگهای خونین
فراوانی رخ خواهد داد که جمعیت بسیاری از مردم به قتل خواهند رسید. از این
مرگ به عنوان «مرگ سرخ» یاد شده است.
حضرت علی علیه السلام در این باره فرمود:«بَیْنَ یَدَیَّ القائِمِ مَوْتٌ اَحْمَرٌ وَمَوْتٌ اَبْیَضٌ وَجَرادٌ فی حینِهِ وَجَرادٌ فِی غَیرِ حینِهِ اَحْمَرٌ کَاَلْوانِ الدَّمِ فَاَمّا المُوتُ الاَحْمرُ فَالسَّیفُ وَاَمّا المَوتُ الاَبیَضُ فَالطّاعُونُ»؛ «در آستانه قیام قائم، مرگ سرخ، مرگ سفید و ملخهایی به هنگام و ملخهایی نابه هنگام سرخ، همچون خون خواهد بود. اما مرگ سرخ پس [کشته شدن با] شمشیر است و مرگ سفید به وسیله طاعون است».( کتاب الغیبة، ص 438، ح 430)
ادامه مطلب ...
طلیعه ی وحدت - ویژه نامه شهادت آیت الله مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه
بعضا اتفاقات جالبی در تاکسی می افتد که تا مدت ها انسان را در افکار خود نگه می دارد.
چند روز پیش که در تاکسی نشسته بودم و در مسیر خیابان سهرودی تا سیدخندان مشغول طی مسیر بودم، به ناگاه متوجه زنگ عجیب و غریب موبایل خانم کهنسالی شدم که در صندلی جلو نشسته بودند. معمولا عادت ندارم به مکالمات تلفنی افراد گوش دهم اما از آنجا موضوعات مطروحه توسط پیرزن به نظرم جالب اومد و با توجه به اینکه خود خانم با صدای بلند اقدام به صحبت با تلفن همراه خود می نمود، پس خودم را مجاب کردم تا ادامه صحبت های پیرزن را گوش کنم
گویا مادر پیر (اما بسیار سانتال مانتال) بر سر نوبت دکتر با منشی در پشت تلفن چانه زنی می کرد. منشی پزشک پس از اصرارهای پیرزن مبنی بر عجله داشتن برای نوبت دکتر، ۲ روز را به او پیشنهاد داد. یکشنبه دوم دی ماه و دوشنبه سوم دی ماه. اما نکته جالب توجه پاسخ و واکنش پیرزن به منشی مبنی بر قبول یا رد روزهای پیشنهادی بود.
پیرزن خطاب به منشی: عزیزم، یکشنبه که نمی تونم بیام. آخه شنیدم آخر دنیاست و قراره دنیا تموم بشه. بخاطر همین، هم خودم و هم بچه هام می خوایم تو خونه بشینیم و از خونه بیرون نیایم! اگر یکشنبه دنیا تموم نشد؛ دوشنبه میام!!!
قول و قرار گذاشته شد و با خداحافظی مکالمه تلفنی پایان یافت.
شدیدا منتظر لبخند و یا حرکتی از سوی پیرزن بودم تا احساس کنم وی با منشی پزشک شوخی کرده است اما در کمال ناباوری این اتفاق نیفتاد و او همچنان لحظه شماری می کرد برای پایان دنیا!
بیان احساسم که نمی دانم از سر تعجب بود یا عصبانیت یا بهت چندان کار ساده ای نیست اما بعدها که از این حس خارج شدم و کمی منطقی به موضوع فکر کردم افسوس خوردم و با خود گفتم اگر شیعیان مهدی صاحب الزمان(عج) هم به اندازه این پیرزن به وجود مقدس و امر ظهور ایمان داشتند و منتظر منجی عالم بشریت بودند مطمئنا….
و آنروز بود که فهمیدم چقدر فاصله داریم تا امر فرج…
پی نوشت: فریب ما مخور آقا دروغ می گوییم؛ به جان “حضرت زهرا” دروغ می گوییم/ چه انتظار ظهوری چه درد هجرانی؛ میا میا گل طاها دروغ می گوییم/ تمام چشم براهی و انتظار ظهور؛ و ندبه های فرج را دروغ می گوییم/ دلی که مأمن دنیاست جای مولا نیست؛ اسیر شهوت دنیا دروغ می گوییم/ کدام گریه غربت کدام اشک فراق؛ قسم به “ام ابیها” دروغ می گوییم/ زبان سخن ز تو گوید ولی برای “مقام”؛ به پیش چشم خدا ما دروغ می گوییم/ خلاصه ای گل نرگس کسی به فکر تو نیست؛ و ما به وسعت دریا دروغ می گوییم/ مرا ببخش عزیزم که باز می گویم؛ میا میا گل طاها دروغ می گوییم//
اللهم عجّل لولیک الفرج
منتشر شده در جوان آنلاین، رجانیوز، ندای انقلاب، عمارنامه، دیدبان، دی نیوز، حدید نیوز، البرز نیوز، کارگرنیوز، سراج۲۴
بهترین کاسب قرن حاج مرشد چلویی
مرحوم مرشد، قد بلندی داشت. لاغر اندام و نحیف بود و محاسن سپیدی داشت.چهره اش آن قدر نورانی بود که از دور می درخشید و نظر انسان را جلب می کرد. صورتی گرد و خنده رو، ابروانی پیوسته و چشمانی زیبا داشت. همیشه عرقچین سیاه رنگ بسیار نرمی بر سر می گذاشت
مرشد
هر روز صبح با آب گردان مسی خالی غذایی که شب گذشته به منزل آورده بود، از
منزل خود بیرون می آمد و به طرف بازار - پله های نوروزخان- به راه می
افتاد.
در ضلع شرقی مسجد جامع بازار تهران غذا فروشی داشت.
صاحبان
مغازه های اطراف و داخل بازار، چون حاج مرشد را می شناختند، به او سلام می
کردند. مرشد پاسخ سلام آنها را می داد و گاهی می گفت: «سلام بابا، باصفا
باشی».
ادامه مطلب ...