شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

وضعیت حجاب در جامعه امروز ایران

وضعیت حجاب در جامعه امروز ایران

گفتگو با دکتر بانکی‌پور

یکی از دغدغه‌های رهبر انقلاب در رابطه با آسیب‌های اجتماعی، پرداخت به موضوع حجاب در جامعه است. این روزها نیز صحبت‌های زیاد و متفاوتی درباره‌ی وضعیت حجاب در ایران مطرح می‌شود که برخی از آن‌ها به‌صورت افراط‌گونه‌ای صورت حجاب در جامعه را کم‌رنگ و مخدوش توصیف می‌کند.
به این بهانه و به مناسبت ایام سالگرد اجرای قانون کشف حجاب رضاخانی (هفدهم دی‌ماه)، بخش زن و خانواده‌ی KHAMENEI.IR (ریحانه) با دکتر امیرحسین بانکی‌پور که چهره‌ای آشنا در حوزه‌ی موضوعات مربوط به زن و خانواده است، به گفتگو نشسته و نظر ایشان را در این رابطه جویا شده است.


 به‌عنوان پرسش اول جناب آقای دکتر بانکی‌پور لطفاً بفرمایید ریشه‌ی تاریخی حجاب در ادیان الهی چیست؟
پوشش و حجاب یک امر فطری است که از دیرباز در بین بشر بوده. تاریخ حجاب به تاریخ انسان برمی‌گردد؛ حضرت آدم در بهشت پوشش داشتند و لحظه‌ای که با میوه‌ی ممنوعه تماس حاصل کردند، قرآن می‌گوید حجاب‌ها و لباس‌هایشان ریخت. این نشان می‌دهد که از همان اول، بشریت پوشش داشته و اصلاً تفاوت بشریت با حیوانات در همین است. حیوان به‌گونه‌ای است که نیاز به لباس ندارد، ولی لباس و پوشش یکی از نیازهای اساسی بشر است.

در تاریخ بشر و در تمدن‌های مختلف همیشه این پوشش بوده، در ادیان هم به رسمیت شناخته شده است. در ادیان الهی برای پوشش، حدودی مشخص کردند که این حدود در دین مسیحیت تقریباً مثل حدود اسلام است؛ همان نحوه‌ی پوششی که راهبه‌های مسیحی دارند. البته دستورات حجاب در دین مسیح فقط مخصوص راهبه‌ها نیست، بلکه برای همه‌ی زنان است. در یهود هم حدود پوشش سخت‌تر از مسیحیت است.

در جمهوری اسلامی، از همان اول انقلاب، حضرت امام (ره) فرمودند ما می‌خواهیم به اسلام ناب رجوع کنیم و یکی از لوازم اسلام ناب، پوشش و حجاب بود، آن‌هم به شکل اسلامی‌اش.

 وضعیت حجاب در جامعه ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟ جامعه ی ما بد حجاب شده است؟ به نظر شما به سمت حجاب پیش میرویم یا به سمت بدحجابی؟
قضاوت در مورد وضعیت حجاب جامعه، قضاوت ساده‌ای نیست. در بعضی از ظواهری که در جامعه می‌بینیم، کم‌پوششی وجود دارد و در عین حال کلیت پوشش را در جامعه می‌بینیم. یعنی این‌طور نیست که فضای حاکم بر جامعه به سمتی بوده باشد که زنان ما فقدان پوشش را انتخاب کرده باشند. پوشش تن به طور نسبی در جامعه خوب است و پوشش سر و مو هم کم و بیش وجود دارد؛ ولی نه به صورتی که کسی بخواهد وجود پوشش سر در جامعه را نفی کند، مگر موارد نادر.

اصلاً اینکه از این پدیده عکس می‌گیرند یا به طور خاص در شهر مورد توجه قرار می‌گیرد، خود نشان‌دهنده‌ی این است که یک پدیده‌ی نادر است. اگر قرار بود بی‌حجابی، یک پدیده‌ی حاکم باشد دیگر مورد توجه قرار نمی‌گرفت.

 
بخش زیادی از زنان جامعه‌ی ما محجبه هستند و در تبرج خیابانی، خودشان را ظاهر نمی‌کنند، لذا در محیط‌های خیابانی حضور آنان چشم‌گیر نیست؛ مگر در محیط‌هایی که فضای معنوی و مذهبی حاکم است؛ مثل مراسم‌ها و محیط‌های خاص معنوی که چهره‌ا‌ی متفاوت از جامعه‌ی ایرانی را می‌بینیم. لذا قضاوت در مورد جامعه خیلی سخت است، که مثلاً بگوییم چند درصد از زنان پوشش کامل اسلامی دارند و چند درصد پوشش ناقص اسلامی دارند.

ولی آنچه که مسلّم است، در وضعیت فعلی جامعه، حتی اگر به آن دخترانی که بخشی از موهایشان را بیرون می‌گذارند، بگویی «روسری‌ات را بردار»، اکثریت از آنها زیر بار نمی‌روند. اگر به او بگوییم «تو که بخشی از موهایت را بیرون گذاشتی، خب کلش را بیرون بگذار!»، او بین این دو حالت، فرق می‌گذارد؛ یعنی یک تعهدی در وجود خودش احساس می‌کند که بر اساس آن تعهد، ولو اینکه بخشی از موهایش هم بیرون است، می‌خواهد که این روسری روی سرش باشد. به جرأت می‌توان گفت که این حالت، حالت غالبی در جامعه‌ی ایران است. یعنی با این نوع نگاه، عموم زنان ایرانی، حجاب را قائلند؛ اما در مورد رعایت حدود دقیق شرعی که «چقدر تمام ضوابط فقهی حجاب را رعایت می‌کنند، با احتساب این نکته که آنهایی که کاملاً رعایت می‌کنند، همیشه در منظر عموم نیستند»، می‌توانیم بگوییم جامعه‌ی ما نیم به نیم است، نیمی حجاب را کامل رعایت می‌کنند و نیمی کامل رعایت نمی‌کنند.

 عملکرد نظام در حوزه ی حجاب و دعوت به آن چگونه بوده؟ در چه زمینه هایی موفق بوده و کجاها موفق نبوده؟
عملکرد نظام را از دو حیث می‌توان مورد توجه قرار داد، از حیث اول اینکه در دنیایی که تمامی کشورها بر مبنای سکولاریسم اداره می‌شوند و توجهی به احکام اللّه ندارند و آن را مبنای اداره‌ی جامعه نمی‌دانند، در چنین فضایی، یک کشور و نظام روی حکم خدا پافشاری بکند و اصل حجاب را از اول به عنوان یک اصل قانونی به رسمیت بشناسد و جا بیندازد، خیلی قابل تقدیر و قابل قبول است.

ولی از حیث تبلیغی، اینکه «ما چقدر در نظام توانستیم جامعه‌مان را به سمت حجاب تشویق کنیم؟ چقدر توانستیم جذابیت حجاب و حکمت‌های حجاب را برای جوان‌هایمان تبیین کنیم؟ چقدر توانستیم خواستگاه حجاب را تقویت کنیم؟ و...» نمره‌ی خوبی به نظام نمی‌دهیم؛ دلیلش هم این است که کلاً مجموعه‌های دولتی ما متفاوت عمل می‌کنند، بعضی اصلاً‌ دغدغه این موضوعات را ندارند، بعضی با سلیقه‌ی شخصی و اجتهاد شخصی خودشان عمل می‌کنند و نوعاً‌ در موضوعات فرهنگی همه صاحب‌نظر هستند و کسی به این مهم قائل نیست که باید بر اساس مبانی واحد و سیاست‌گذاری واحد عمل بشود.

شیوه‌ی اداره‌ی جامعه هم به نحوی نیست که اگر مسئول یا مدیری از برنامه و سیاست واحد جامعه تخطی کند، مورد بازخواست قرار بگیرد. لذا به خودش حق می‌دهد که بر اساس نظرات شخصی، هر گونه اظهارنظری بکند؛ آن هم نظراتی که بعضاً فکر می‌کند جماعتی را به سمت خودش بکشد. این مسائل باعث شده که ما و به خصوص نظام دولتی‌مان به معنای اعم در این زمینه موفق نباشد، برنامه‌ی منظم و مشخصی نداشته باشد، یا اگر هم داشته باشد، به آن عمل نکند.
اما گروه‌های خودجوش مردمی به صورت سربازان گمنام و بعضاً خوشنام، فعالیت‌های زیادی در سطح کشور کرده‌اند که در حد توان و مقدورات خودشان موفق بوده‌اند؛ آن هم در فضایی که در بمباران فرهنگی علیه حجاب هستیم، این جوان‌های عزیز در عرصه‌هایی که توان دارند، پیام‌شان را به گوش جوانان می‌رسانند و مؤثر واقع می‌شوند. به آن گروه‌های مردمی، ما نمره‌ی قبولی می‌دهیم، اما در حد شعاع فعالیت‌هایشان؛ که البته شعاعش گستره‌ی ملی نبوده و نتوانسته به فضای کلان کشور دست پیدا کند.

 نظر رهبر انقلاب درباره فعالیت‌های مردمی مربوط به عفاف و حجاب در جامعه چیست؟
اخیرا همراه با جمعی از عزیزانی که در موضوع حجاب و عفاف، فعال یا صاحب‌نظر بودند و آثاری را منتشر کرده بودند، خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدیم. در این جلسه، هفت هشت نفر از اعضای جمع دیدگاه‌های خود و نتایج فعالیت‌هایشان و تجربیاتی را که به دست آوردند، خدمت حضرت آقا ارائه دادند. نوعاً بخشی از بحث‌ها به حوزه‌های تبلیغی برمی‌گشت؛ که شیوه‌ی تبلیغ در مورد حجاب و عفاف باید متحول بشود، تحولاتی که اینها انجام داده بودند و نتایجی را که به دست آورده بودند، خدمت حضرت آقا بیان کردند. بعضی در سطح نظریه‌پردازی و ایده‌هایی که داشتند، مطالبی را مطرح کردند؛ بعضی دیگر هم آسیب‌شناسی‌ها، نقدها و انتقادهایی را که در این عرصه به نظام داشتند، گفتند.

در این دیدار رهبر انقلاب در بخشی از فرمایش‌شان به این نکته اشاره کردند که اینکه حضرت امام از اول انقلاب رعایت حجاب را در جامعه به صورت قانون آوردند، از مصادیق این بیان بود که "آنچه پیر در خشت خام می‌بیند..."؛ ایشان گفتند خیلی وقت‌ها حضرت امام دیدگاه‌هایی داشتند که ما تعبداً می‌پذیرفتیم، ولی دلیلش را آن موقع متوجه نمی‌شدیم و بعدها زمان به ما نشان می‌داد که چقدر این کار، حساب‌شده بود. یکی از اینها، مسأله‌ی حجاب بود که مستقیماً‌ خود حضرت امام به این نظر رسیده بودند و این نظر را در جامعه مطرح کردند که باید این حکم اسلامی در جامعه و اداره‌ها کاملاً رعایت بشود.

ایشان گفتند اگر این نظر حضرت امام نبود بخش زیادی از موفقیت‌هایی که ما در این ۳۰، ۴۰ سال شاهدش بودیم، در جامعه رخ نمی‌داد و اگر این مسأله در کشور ما نبود، به خاطر فشارها و حساسیت‌های زیادی که در رابطه با جامعه‌ی ایران دارند، وضعیت جامعه به مراتب از کشورهای منطقه بدتر می‌شد.

بعضی‌ها فکر می‌کنند که اگر مسأله‌ی الزام به رعایت حجاب در جامعه نباشد، کشور، خودش به یک تعادلی می‌رسد، آنهایی که تمایلی به حجاب ندارند، آن قسمت‌هایی را که می‌خواهند رعایت نمی‌کنند، آنهایی هم که مایلند رعایت می‌کنند. آقا نظرشان این نبود، می‌گفتند اگر این مسأله از ناحیه‌ی حضرت امام از همان اول محکم نشده بود، الان وضعیت کشور ما و سیمای ظاهری کشور ما حتی از کشوری مثل ترکیه، به مراتب بدتر بود.

نکته‌ی سوم در صحبت‌های رهبر انقلاب این بود که معتقد بودند خیلی از بحث‌هایی که در جلسه مطرح شده احتیاج به هیئت‌های اندیشه‌ورز دارد که شما دور هم بنشینید و خودتان این مسائل را با همدیگر حلاجی کنید. توصیه کردند که یک چنین جمع‌هایی شکل بگیرد و در واقع این گروه‌های مردمی که دارند فعالیت می‌کنند، خودشان یک سند راهبردی داشته باشند و بر اساس آن سند راهبردی حرکت کنند، که حرکت‌‌های همدیگر را خنثی نکنند و هم‌افزایی بشود. توصیه کردند که این مجموعه‌ها با هم مرتبط باشند، تشتتی در آنها نباشد و بتوانند به همبستگی برسند. در عین حالی‌که هر کدام وجود مستقلی دارند و با حفظ استقلال، بین‌شان هماهنگی ایجاد شود.

آغاز تحول با غذای حضرت عباس (ع)/ نمی‌دانستم بین‌الحرمین کجاست؟

آغاز تحول با غذای حضرت عباس (ع)/ نمی‌دانستم بین‌الحرمین کجاست؟

گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: زمانی‌که به کربلا می‌رسی، هم‌چون تشنه‌ای خواهی بود که به آب می‌رسد. اگر رو به قبله بایستی، همان‌طور که محو تماشای ضریح ارباب هستی، آیه‌ای را می‌بینی که بالای شبکه‌های ضریح خودنمایی می‌کند. «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ. أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ. فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» «و چون بندگان من (از دوری و نزدیکی) من از تو پرسند، (بدانند که) من به آن‌ها نزدیکم، هرگاه کسی مرا خواند دعای او را اجابت کنم. پس باید دعوت مرا (و پیغمبران مرا) بپذیرند و به من بگروند، باشد که (به سعادت) راه یابند.»

«ساناز شایان» دختری که در گذشته خود همیشه در پی آن بود که بهترین باشد و تصور می‌کرد که داشتن اعتقاد قلبی به امام حسین (ع) کفایت می‌کند و تناسب ظاهر و باطن بی‌معناست، تمام تلاش خود را می‌کند تا روزی استاد موسیقی شود؛ در این بین، در شرایط یک انتخاب سخت قرار می‌گیرد؛ انتخاب بین سفر تفریحی یا معنوی. ساناز سفری را انتخاب می‌کند که مسبب تولد دوباره وی می‌شود. ساناز اکنون (به گفته خودش) چهار ساله است. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار دفاع پرس، با «ساناز شایان» را می‌خوانید:

دفاع پرس: در ابتدا کمی از گذشته خود بگویید؟

اعتقادی به حجاب نداشتم. به سبب رفتار‌های برخی خانم‌های چادری از آن‌ها دوری می‌کردم. احساس می‌کردم، فقط خودشان را قبول دارند و تصور می‌کنند، خدای ما با پروردگار آن‌ها متفاوت است. اقدامات گشت ارشاد تاثیر به سزایی در تفکرات من داشت. ظاهر ناپسند من در کشوری که نام آن اسلامی است و قوانین خود را دارد، سبب شد چندین مرتبه دستگیر شوم.

دفاع پرس: با مفاهیم دینی آشنایی داشتید؟

از کودکی در یک خانواده سنتی رشد کردم. همیشه به امام حسین (ع) ارادت داشتم و شعر‌های مداحی یکی از اقوام را می‌نوشتم. تصور می‌کردم، علاقه قلبی کافی است؛ حتی اگر ظاهر مناسب نباشد. کاهل به نماز بودم. گاهی یک ماه نماز می‌خواندم و چند ماه نمی‌خواندم. گاهی مواقعی که گرفتار می‌شدم، نماز می‌خواندم. مثل شب‌های امتحان و... .

دفاع پرس: انگیزه شما برای انجام کار‌های خود چه بود؟

ظاهرم هرروز متفاوت و تفریحاتم بیش‌تر می‌شد. تصور می‌کردم جوان باید جوانی و بسیاری از کار‌ها را تجربه کند. ساعات بسیاری را در برابر آینه می‌گذراندم. دلم می‌خواست همه تاییدم کنند.

دفاع پرس: حجاب را مانع می‌دانستید؟

فکر می‌کردم افراد با حجاب، چون بلد نیستند جوانی کنند، این‌گونه در جامعه حاضر می‌شوند. برای آن‌ها اهمیتی ندارد که چه ظاهری داشته باشند. رنگ لباس‌های آن‌ها باهم تناسب نداشته باشد و... تصور مناسبی از این قشر نداشتم. اکنون هم متعقد هستم افراد چادری الگو هستند، بنا بر این باید ظاهر و باطن آن‌ها موجه باشد.

دفاع پرس: هدف شما در زندگی چه بود؟

دوست داشتم همه جا دیده شوم و برای رسیدن به این هدف هرکاری می‌کردم. غرور کاذبی سراسر وجودم را گرفته بود. خود را بهترین می‌دانستم. دائم غیبت می‌کردم. به کار‌های دیگران می‌خندیدم و... نه تنها در ظاهر، بلکه در تمام موضوعات هم‌چون تحصیلات، هنر و... می‌خواستم اول باشم. بنا بر این موفقیت در موسیقی هم به دغدغه‌های من افزوده شد. تمام تلاش خود را می‌کردم که روزی استاد موسیقی شوم.

دفاع پرس: برسیم به ماجرای تحول؟

سال ۱۳۹۳ با خانواده تصمیم گرفتیم به ترکیه برویم. هنگام تمدید گذرنامه، یکی از کارمندان اداره گذرنامه از مادرم پرسید، «کجا می‌روید؟» مادرم پاسخ داد: «کربلا». با تعجب گفتم، «چرا گفتید کربلا؟» گفت، «خجالت کشیدم بگویم ترکیه می‌رویم.» مهیای رفتن بودیم که برادرم گفت، «کاروانی را می‌شناسم که عازم کربلا هستند. دوست داری بروی؟» گفتم، «ما که آن زمان ترکیه هستیم!» یک هفته ذهن من درگیر بود. یکی از دوستانم می‌گفت، «کربلا جای خوبی است، مثل بهشت است». با شنیدن توصیف‌های وی کنجکاو شدم که به کربلا بروم. احساس می‌کردم امام حسین (ع) دعوتم کرده است. تصمیم سختی بود. با این‌که هیچ‌گاه در صفحه مجازی خود مطلب مذهبی نمی‌گذاشتم، اما در یک نظرسنجی از دوستان خود پرسیدم، «برای سفر، کربلا را انتخاب می‌نمایید یا آنتالیا را؟» مشخص بود که چه کسانی و با چه عقایدی تصاویر من را می‌بینند. هر چند که رای اکثریت آنتالیا بود؛ اما پس از یک هفته به خانواده گفتم، «تصمیم گرفتم به کربلا بروم.» مادرم بسیار استقبال کرد، اما خواهرم مخالف بود. در نهایت راهی کربلا شدیم. اگر اکنون نیز در موقعیت مشابهی فرار بگیرم، بدون تردید انتخاب من کربلا خواهد بود.

دفاع پرس: از حال و هوای اولین زیارت خود بگویید؟

اولین مرتبه تنها برای زیارت امام حسین (ع) از هتل راهی شدم. حتی نمی‌دانستم بین‌الحرمین کجاست؛ درحالی‌که در بین‌الحرمین ایستاده بودم، از فردی پرسیدم، «بین‌الحرمین کجاست؟» به سمت ضریح امام حسین (ع) رفتم. با اولین نگاه به ضریح حالم دگرگون شد. گویا امام حسین (ع) بالای ضریح ایستاده و به زائران خود خوش‌آمد، می‌گوید. ابهت فضا مانع از ادامه حرکتم شد. همان‌جا نشستم و گریه کردم. حال خوبی داشتم که هیچ‌کجا آن‌را تجربه نکردم.

دفاع پرس: خیلی‌ها از اولین نگاه به ضریح حضرت امام حسین (ع) خاطرات شیرینی دارند. شما چطور؟

زمانی‌که برای اولین مرتبه نگاهم به پرچم امام حسین (ع) افتاد، ناخودآگاه خواسته بزرگی را مطرح کردم. دوستم از حجاب و امنیت آن گفته بود. کسی از امام حسین (ع) طلب حجاب می‌کرد که به سبب ظاهرش چندین مرتبه از خادمان حرم حضرت اباعبدالله (ع) تذکر شنیده بود.

دفاع پرس: در این سفر چه اتفافات خوب دیگری برای شما افتاد؟

مادربزرگم را برای زیارت با ویلچر می‌بردیم. نمی‌توانستم هم چادرم را نگه دارم و هم ویلچر را برانم. دائم چادر زیر چرخ‌های ویلچر می‌ماند. گرمای هوا سختی سفر را بیش‌تر کرده بود. هر چند که کلافه بودم، اما تا وارد حرم می‌شدم همه سختی‌ها را فراموش می‌کردم. هم‌سفر‌ها از ظاهرم متوجه شدند که چادری نیستم. از اشتیاقی که برای زیارت داشتم، تعجب می‌کردند.

دفاع پرس: اولین تلنگری که در تغییر ظاهرتان اثر داشت، چه بود؟

به همراه مادرم در بین‌الحرمین نشسته بودیم. جوانی به سمت ما آمد، پرسید، «شب جمعه کربلا هستید؟» پاسخ مثبت ما سبب شد، ادامه دهد، «این غذای حضرتی حضرت عباس (ع) است. ما کربلا نیستیم، شما آن‌ را دریافت کنید.» فیش را داد و رفت. خیلی خوشحال شدم؛ غرور کاذبی من را گرفت که بین این همه جمعیت من را برگزیده‌اند. برگه را در کیف مادرم گذاشتم و برای زیارت راهی حرم امام حسین (ع) شدیم. پس از زیارت، مادرم گفت «ساناز! کیفم نیست.» یاد غذای حضرتی افتادم. تمام باورهایم فرو ریخت. با گلایه گفتم، «خیلی بی‌معرفت هستید، زائرتان را دعوت می‌کنید، وی را با غذای حضرتی خوشحال می‌کنید، اما آن را نمی‌دهید؟» تا هتل گریه کردم. حال بدی داشتم. دقایقی بعد، یکی از همسفر‌های ما همراه با کیف مادرم وارد اتاق شد. گفت «این کیف به درب حرم امام حسین (ع) آویزان بود.» نمی‌دانم چه طور تشخیص داد که شاید کیف مادر من باشد!

دفاع پرس: از نوع رفتار خود در قبال یک فیش غذا ناراحت بودید؟

برای من فقط فیش غذای حضرتی اهمیت داشت. با دیدن آن در کیف گریه کردم. حضرت عباس (ع) هدیه‌ام را برگردانده بود. اولین تلنگر زندگی من این اتفاق بود. با خود می‌گفتم، «این اتفاق یعنی حضرت عباس (ع) ما را می‌بیند. روی همه ما تعصب دارد؛ به نحوی‌که نمی‌تواند حتی اشک زائر خود را ببیند.» با حال خوب راهی نجف شدیم. تصمیم گرفتم موسیقی را کنار بگذارم. دختری که عاشق «ساز» خود بود، حالا تصمیم داشت آن را رها کند. می‌خواستم از صفر به صد برسم و ساناز دیگری بشوم.

دفاع پرس: واکنش خانواده به تصمیم شما چگونه بود؟

زمانی‌که برگشتیم به خانواده گفتم، «من چادر عربی می‌خواهم.» همه تعجب کردند. انتخابی کاملا احساسی داشتم. حتی برای اقامه نماز به مسجد می‌رفتم. پس از گذشت دو هفته سختی‌ها ظاهر شد. دختری که هر لباسی را که دوست داشت، می‌پوشید؛ در خیابان می‌دوید، بلند بلند حرف می‌زد و می‌خندید و...، اکنون چادری شده و حرمت چادر سبب ترک برخی از کار‌های وی می‌شد. خیلی سخت بود.

دفاع پرس: چه انگیزه‌ای سبب می‌شد سختی‌ها را تحمل کنید؟

تمام تلاش خود را می‌کردم که بنده خوبی برای خدا باشم. زائری باشم که قبولی زیارت کربلای وی امضا شده است. نمی‌خواستم ساناز گذشته دوباره زنده شود. نشانه‌های بسیاری را هم درک کردم. در رویایی صادقانه دیدم، شهیدی پس از معرفی خود به من چادر هدیه می‌دهد. چند روز بعد بر اساس نشانه‌های شهید به دنبال وی رفتم و شهید «محمدحسین احمدوند» را پیدا کردم.

دفاع پرس: با توجه به سختی هایی که در این را ه وحود دارد، چه نیرویی سبب شد به انتخاب خود پای‌بند بمانید؟

سختی‌ها روز به روز بیش‌تر می‌شد. کم‌کم تفکراتی در ذهنم شکل می‌گرفت که می‌توانست من را از مسیر منحرف کند. تفکراتی همچون، «اول ساناز درونت را اصلاح کن، سپس به ظاهر خود بپرداز.» تا این‌که خواب دیدم، «مادرم می‌گوید: ساناز برادرِ امام حسین (ع) منتظر تو است. وقتی خدمت ایشان رسیدم، گفتم: سلام. عمو از من راضی هستید؟ پاسخ دادند: از حجابت راضی نیستم.» از خواب پریدم. این خواب تلنگر دیگری برای من شد. با خود گفتم، «می‌دانم حجاب سخت‌ترین مرحله است؛ اما حجاب ظاهر زمینه‌ساز حجاب باطن می‌شود.»

دفاع پرس: حجاب چه تاثیری در زندگی شما داشت؟

حجاب اراده ترک بسیاری از گناهان را افزایش می‌داد و مانع از انجام آن‌ها می‌شد. حجاب برای حضور در جامعه محدودیتی به وجود نمی‌آورد. من فکر می‌کنم، چادر فقط نشان‌دهنده حجاب نیست. خداوند در قرآن حدود حجاب را تعریف کرده است. یک مرتبه هنگام رانندگی همراه با چادر مثل همیشه آرایش داشتم. واکنش یکی از رانندگان به ظاهر من سبب شد، پی ببرم که چادر به تنهایی کافی نمی‌باشد.

دفاع پرس: حرف آخر شما به مخاطبین خبرگزاری دفاع پرس؟

به دوستانی که هم‌چون گذشته ساناز زندگی می‌کنند و تصور می‌کنند اراده تغییر ندارند، پیشنهاد می‌کنم نقش خود را در دنیا پیدا کنند. هر چند که انتخاب من از روی احساس بود؛ اما سبب شد در جستجوی این باشم که «اسلام از من چه می‌خواهد؟ برای چه به دنیا آمده‌ام؟ نقش من در این دنیا چیست؟ برای چه باید بعضی از کار‌ها را انجام بدهم؟ برای چه باید مورد تایید همه باشم؟ به چه چیزی می‌خواهم برسم؟» دنیا اهداف زیباتری دارد. ما برای اهداف بزرگ آفریده شده‌ایم، نه برای رسیدن به لذت‌های پوچ و زودگذر. از دوستانم می‌خواهم راجع به دین اسلام تحقیق کنند که «چرا خداوند بعضی از کار‌ها را در قرآن نهی کرده است؟ چرا حجاب را باید رعایت کنیم؟» سال‌های زیادی را صرف رسیدن به حقیقت کردم، اما سرانجام موفق شدم. من به دوستانم پیشنهاد می‌کنم در جست‌و جوی پاسخ برای سوال‌های ذهن خود باشند.

حجاب / چادر/مانتو / پوشش اسلامی

حجاب / چادر/مانتو / پوشش اسلامی

حجاب حق‌الناس است

حجاب حق‌الناس است

حجت‌الاسلام‌ والمسلمین سید حسین مؤمنی در جلسه سخنرانی که در دفتر مرحوم آیت‌الله بروجردی برگزار شد اظهار داشت: انسان هیچ گاه نباید خداوند را از یاد ببرد و اقامه نماز و دعا کردن از جمله راه‌هایی است که به آدمی کمک می‌کند تا خداوند را فراموش نکنیم.

وی عزت و ذلت را از آن خداوند دانست و افزود: در روایات آمده که از جمله راه‌های استجابت دعا، گناه نکردن است همچنین علاوه بر انجام ندادن گناه انسان باید از محل انجام گناه نیز دوری کند، تا دعایش مستجاب شود.

استاد حوزه علمیه قم به داستان زندانی شدن حضرت یوسف اشاره و ابراز کرد: انسان هیچ گاه نباید از یاد خداوند غافل باشد، حضرت یوسف تنها به دلیل یک لحظه اشتباه و مدد جستن از غیر خدا در زندان مجبور شد که چند سالی بیشتر در زندان بماند.

مؤمنی دعا را رمز رستگاری انسان دانست و گفت: ادعیه و زیاراتی که از ائمه(ع) به ما رسیده بهترین ابزار دعا هستند، همچنین انسان هیچ گاه نباید به غیر خدا امید ببندد و باید همیشه اصرار بر دعا داشته باشد.

استاد حوزه علمیه قم به کیفیت استجابت دعا اشاره کرد و گفت: زمان و مکان استجابت دعا بسیار دارای اهمیت است، زمان سحر و عقد نکاح دو وقتی است که انسان می‌تواند برای استجابت دعا اصرار داشته باشد، همچنین حرم‌های ائمه(ع) و دعای والدین برای انسان در استجابت دعا بی‌تأثیر نیست.

وی با اشاره به ابعاد اجتماعی حجاب گفت: آیه و حکم حجاب به منظور برقراری امنیت اجتماعی در جامعه آمده است و حق‌الناسی است که نباید این واجب الهی به خاطر لحظه‌های زودگذر لذت بردن از بی‌حجابی ترک شود.

استاد حوزه علمیه قم به عرفان‌های انحرافی در جامعه اشاره کرد و اظهار داشت: ترک واجبات از جمله نماز از گناهان بزرگی است که در این عرفان‌های کاذب افراد به آن تشویق می‌شوند.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی بسیج

انتهای پیام/

حجاب از منظر شیطان در کلام رائفی پور

حجاب از منظر شیطان در کلام رائفی پور

منبع :سایت روشنگری