شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

رهبر انقلاب: مهم‌ترین وظیفه دولت بهبود فضای کسب‌وکار و برطرف‌کردن موانع است/ رشد نقدینگی باید متوقف شود

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

رهبر انقلاب: مهم‌ترین وظیفه دولت بهبود فضای کسب‌وکار و برطرف‌کردن موانع است/ رشد نقدینگی باید متوقف شود

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
 

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خوشامد عرض میکنم به همه‌ی برادران و خواهران عزیز. تبریک عرض میکنم ولادت مولای متّقیان (علیه الصّلاة و السّلام) و ولادت حضرت جوادالائمّه (علیه السّلام) را، و تعظیم و تمجید میکنیم در برابر ارواح طیّبه‌ی شهیدان و خانواده‌های مکرّم آنها، و همچنین تشکّر میکنیم از دست‌اندرکاران این بزرگداشت و این یادبود بزرگ. بنده این نمایشگاهی را که اینجا دوستان ترتیب دادند، دیدم؛ کارهایی که انجام گرفته کارهای خوبی است و آن نکاتی هم که این برادر عزیزمان درباره‌ی تهران و درباره‌ی شهدای تهران و خانواده‌های شهدای تهران بیان کردند، مطالب کاملاً درست و متقنی است. بنده هم چند کلمه درباره‌ی تهران عرض میکنم، یک مطلب هم درباره‌ی شهیدان.

در مورد تهران، کمتر صحبت شده. درباره‌ی شهرهای مختلف کشور، به مناسبتهای مختلف، بنده یا دیگران صحبت کرده‌ایم؛ درباره‌ی تهران، متأسّفانه کم صحبت شده، در حالی که تهران را باید نماد بسیاری از خصوصیّات ملّت ایران دانست؛ واقعاً این‌جور است. از جمله‌ی خصوصیّاتی که از ملّت ایران در قضایای انقلاب و آنچه مربوط به انقلاب است آشکار شد، شجاعت ملّت ایران، غیرت ملّت ایران، دین‌داری ملّت ایران، استقلال‌طلبی ملّت ایران، دشمن‌ستیزی ملّت ایران و غیر اینها است؛ به نظر من، نماد همه‌ی این خصوصیّات تهران است؛ یعنی اگر بخواهیم این خصوصیّات را در یک جمعی به طور مشخّص و با سند مطالعه کنیم، تهران را باید مطالعه کنیم؛ همه‌ی این خصوصیّات در اینجا جمع است.

حالا حوادث مربوط به انقلاب یک فصل مُشبعی(۲) است، من هم یک اشاره‌ای عرض خواهم کرد؛ لکن قبل از مسائل انقلاب و پیشامدهای انقلاب، حدّاقل در این ۱۵۰ سال اخیر ــ قبلش هم همین‌جور است، لکن حالا من بیشترْ قضایای همین یک قرن و نیم اخیر را عرض میکنم ــ وقتی مرور میکنیم این قضایا را، برجستگی مردم تهران را بروشنی می‌بینیم. مثلاً فرض بفرمایید قرارداد رویتر که مرحوم حاج ملّا علی کنی تهرانی، جلودار مردم، جلوی این قرارداد خائنانه را گرفتند. یا قضیّه‌ی تنباکو و قرارداد خائنانه‌ی رژی ــ آن هم یک قرارداد خائنانه‌ای بود ــ که در تهران، مرحوم میرزا محمّدحسن آشتیانی، ملّای بزرگ و درجه‌ی یک تهران، به پیروی از میرزای شیرازی و [فتوای] تحریم ایشان، غوغایی راه انداختند؛ کاری کردند که داخل خانواده‌ی شاه، کلفَتها و نوکرها قلیانها را شکستند، تحت تأثیر فتوای [میرزای شیرازی]؛ یعنی حضور مردم تهران پشت سر علما این‌جوری بود. یا بعد از آنها، مسئله‌ی مشروطیّت؛ در قضیّه‌ی مشروطیّت، نقش مردم تهران غالباً گفته نمیشود؛ [تنها] همان قضیّه‌ی پلوی سفارت و مانند اینها گفته میشود، در حالی که اینها مسائل بعدی بود؛ اصل مسئله، مطالبه‌ی عدالتخانه بود که مردم تهران در این مسجدجامع و جاهای دیگر جمع شدند، اجتماعات کردند و دنبال عدالتخانه بودند که زحمت هم کشیدند، مشقّت هم کشیدند، کتک هم خوردند، لکن بعد بالاخره منتهی شد به مسئله‌ی مشروطیّت. بعد هم آنجایی که مشروطیّت داشت دچار انحراف میشد ــ که شد ــ قیام مرحوم شیخ فضل‌الله و مردم و رفتن در [حرم] حضرت عبدالعظیم و تحصّن در آنجا و مانند اینها، همه کار مردم تهران بود. تا قرارداد ننگین وثوق‌الدّوله، تا نهضت ملّی نفت در [سال] ۱۳۳۰ و تا پانزدهم خرداد و بعد از پانزدهم خرداد تا امروز، هر جا شما قضایای مهمّی و مبارزات اساسی‌ای را در تاریخ ایران در این ۱۵۰ سال تا امروز مشاهده میکنید، نمادش مردم تهرانند. یک جاهایی فقط تهران وارد شده است، یک جاهایی دیگران هم وارد شدند، [ولی] تهران پیشرو بوده است، پیشگام بوده است. اینها خیلی مهم است؛ شناسنامه‌ی یک شهر را این‌جوری باید تنظیم کرد؛ کارنامه‌ی یک شهر را این‌جور باید فهمید و دید.

اغلب این قضایایی که عرض کردیم، مربوط به قبل از انقلاب اسلامی است. در قضایای انقلاب اسلامی، البتّه شهرهای مختلف نقش‌آفرینی‌های مهمّی کردند ــ مثل قم، مثل تبریز، مثل اصفهان، مثل مشهد ــ لکن اوّلاً در همه‌ی این قضایا تهران جزو پیشگامان بود، بعد هم در آن نقطه‌ی تعیین‌کننده، یعنی سال ۵۷ که نهضت تبدیل شد به انقلاب، اینجا دیگر هرچه بود تهران بود و الهام‌بخش همه‌ی کشور مردم تهران بودند. در سال ۵۷، شما نماز عید [فطر] قیطریه را در نظر بگیرید که با تدبیر مرحوم شهید بهشتی و مانند او، آن نماز عید راه افتاد ــ و شهید مفتّح امام جماعت این نماز بود ــ که انعکاسش در کشور انعکاس عظیمی بود؛ یعنی ما مشهد بودیم، قضایای تهران منعکس میشد و هر قضیّه‌ای که منعکس میشد، یک غوغایی در مناطق گوناگون دیگر به وجود می‌آورد؛ پیشقدمی تهران این‌جوری بود. نماز عید فطر قیطریه، حماسه‌ی هفدهم شهریور در میدان شهدا، راه‌پیمایی تاسوعا، راه‌پیمایی عاشورا؛ این راه‌پیمایی‌ها در جاهای دیگر هم انجام گرفت، امّا این را از تهران هدایت میکردند؛ از تهران با خود ما در مشهد تماس گرفتند و گفتند که تاسوعا راه‌پیمایی است، عاشورا راه‌پیمایی است، آن‌وقت ما آنجا در مشهد آن سازمان‌دهی را ترتیب دادیم؛ [لذا] تهران پیشگام بود.

در همه‌ی این قضایا، در همان ۱۵۰ سال که گفتم و همچنین در قضایای سال ۵۷، جلوی جمعیّت هم علمای دین بودند؛ از امثال حاج ملّا علی کنی که اسم آوردم و مرحوم میرزا محمّدحسن آشتیانی و آشیخ فضل‌الله نوری و مانند اینها، تا شهید بهشتی و شهید باهنر و شهید مفتّح و شهید مطهّری؛ علما جلو بودند و انبوه اقشار مختلف مردم ــ از همه جور ــ پشت سرشان در حال حرکت. حتّی دانشگاه تهران؛ دانشگاه تهران محلّ تحصّن علما شد. ما رفتیم نشستیم بحث کردیم که کجا تحصّن بکنیم، چند جای مختلف گفته شد، یک نفر گفت دانشگاه تهران؛ همه تصدیق کردند، بلند شدیم آمدیم چند روز در دانشگاه تهران تحصّن کردیم، تا وقت آمدن امام (رضوان الله علیه)؛ یعنی دانشگاه در خدمت همین حرکت قرار گرفت، باز با مرکزیّت علما و پیشگامی علمای دینی.

نکته‌ی مهم در اینجا این است که این کارها در تهران انجام گرفته، امّا تهران کجا است؟ تهران چیست؟ تهران همان شهری است که بیشترین تلاش برای تغییر هویّت ملّی و اسلامی در آن انجام گرفته. در دوره‌ی پهلوی‌ها ــ البتّه قبل از پهلوی‌ها هم بود که من بعداً اشاره میکنم ــ سعی شد که تهران یک نسخه‌بدلی از شهرهای اروپایی بشود، البتّه منهای پیشرفتها؛ از لحاظ رهاشدگی و لااُبالیگری جنسی بگیرید، تا افزایش روزبه‌روز فروشگاه‌های مشروبات الکلی، تا وضع پوشش و آرایش زن و مرد، تا کاباره‌ها و کافه‌های آن‌چنانی، تا مراکز جمعیّتی فاسد و مفسدی مثل کاخ جوانان آن روز؛ اصلاً تهران مرکز یک چنین فعّالیّتهایی از سوی دستگاه‌ها بود. دستگاه‌ها این کار را با جدّیّت هدایت میکردند و دنبال میکردند که این کار انجام بگیرد و تهران را با این چیزها متمایز کنند؛ این تلاشی بود که در تهران انجام میگرفت و در هیچ شهر دیگری انجام نمیگرفت. حالا مثلاً در جشن هنر شیراز، یک کارهایی انجام گرفت، امّا یک مقطعی بود؛ در تهران، مستمرّاً این کارها انجام میگرفت، امّا آنچه آنها میخواستند نشد. آنها میخواستند هویّت دینی را، هویّت اسلامی را، هویّت مذهبی را، هویّت ملّی را از تهران بگیرند و [آن را] تبدیل کنند به یک‌ چنین نسخه‌ی معیوب یا رونوشت غلطی از شهرهای اروپایی، امّا آنچه آنها میخواستند نشد.

چطور نشد؟ بله، مظاهر غلط غربی در یک جاهایی در تهران رواج پیدا کرد ــ ما از نزدیک دیده بودیم، وضع تهران را میدانستیم ــ امّا متقابلاً کارهایی که در جهت فکر اسلامی و معنوی و مذهبی در تهران انجام گرفت، در هیچ شهری از شهرهای کشور انجام نگرفت؛ جریانِ فعّالِ مذهبیِ روشن‌بین و روشنفکر و دارای حرف نو، در تهران بیش از همه‌جای کشور رواج پیدا کرد و پیشرفت پیدا کرد: مساجدِ آباد، روحانیّتِ مبارز و روشنفکر، مجالس دینیِ پُرجمعیّت ــ البتّه «پُرجمعیّت» نسبت به آن روزها، نه نسبت به امروز که جمعیّت ده‌ها برابر بیشتر از آن وقتها در مجالس اجتماع میکنند؛ امّا نسبت به آن روزها، مجالس تهران جزو پُرجمعیّت‌ترین مجالس بود؛ هم مجالس عزاداری‌اش، هم مجالس گوناگون مذهبی‌اش ــ گفتارهای مذهبیِ تحوّل‌آفرین در بخشهای مختلف تهران؛ اسلام سیاسی‌ای که در سخنرانی‌ها و در منابر گوناگون در تهران، در مساجد مختلف یا در هیئتهای مذهبی مختلف ترویج میشد؛ نمودارهای مذهبی‌ای که برای جوانها جذّاب بود؛ در هیئتهایی که در خانه‌ها تشکیل میشد ــ این [مطلبی] که عرض میکنم، اطّلاعات نزدیک من است که به چشم خودم دیدم ــ در هیئتهای مذهبیِ خانه‌به‌خانه، جوان دانشگاهی شرکت میکرد؛ از کلاسش میزد برای اینکه بتواند در این هیئت شرکت بکند. یک چنین وضعیّتی در تهران وجود داشت که این، درست نقطه‌ی مقابل آن وضعیّتی بود که دستگاه منحرف پهلوی‌ها میخواستند در ایران و بخصوص در تهران که پایتخت بود، به وجود بیاورند.

لذا سال ۵۷، تهران الهام‌بخشِ دیگرِ شهرها شد؛ هم در راه‌پیمایی‌ها، هم در تولید شعارها. این شعارهای هماهنگی که میدیدید در همه‌جای کشور پخش میشود، از تهران الهام داده میشد. این تکبیر روی پشت بام را تهرانی‌ها ابتکار کردند و به جاهای دیگر خبر دادند. بنده خودم در مشهد نشسته بودم، شب یکی از دوستان تهرانی که جزو مبارزین بود ــ خدا رحمتش کند ــ تلفن کرد گفت «بشنو»؛ تلفن را گرفت به سمت صدا، من دیدم صدای «الله اکبر» می‌آید؛ گفت [شما هم] «الله اکبر» بگویید، بنده هم با بچّه‌هایمان ــ کوچک بودند ــ رفتیم بالای پشت بام و شروع کردیم «الله اکبر» گفتن. این چیزها از تهران منتشر میشد در همه‌ی اطراف کشور. بعد از شروع نهضت هم تا پیروزی انقلاب همین‌جور بود؛ از مسائل پانزدهم خرداد، هفدهم شهریور، فتنه‌ی منافقین در سی‌ام خرداد سال ۶۰، نمازجمعه‌های تکان‌دهنده‌ی تهران، تا حرکتهای بسیجی، آن جمعیّت صدهزار‌نفری ورزشگاه آزادی در سال ۶۵ و اجتماعات گوناگون تا امروز، مردم تهران انصافاً سنگ تمام گذاشته‌اند. بنابراین، یادبود شهدای تهران باید همراه باشد با تدوین شناسنامه‌ی انقلابی تهران، مثل دیگر شهرها؛ یعنی این شناسنامه‌ی انقلابی تهران باید برای جوانها روشن بشود. اغلب شماها که اینجا هستید این حوادث را ندیده‌اید، ماها هم در تدوین این حوادث کم‌کاری داشتیم، خیلی‌ها از آنچه اتّفاق افتاده خبر هم ندارند. اینها بایستی تبیین بشود. در کنار یادبود بلندقامتان شهید ــ که چهره‌های اینها مثل نور میدرخشد و روشن میکند زندگی را و دلها را ــ باید یاد تلاشها و فعّالیّتهای عموم مردم هم تبیین بشود و بیان بشود. حالا این در مورد تهران.

یک کلمه در مورد شهیدان عرض بکنیم. درباره‌ی شهیدان، سخنان پُرمغز و گهربار زیادی از ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم السّلام)، بعد هم از بزرگان، بزرگان انقلاب، امام بزرگوار و دیگران گفته شده؛ درباره‌ی شهیدان خیلی صحبت شده، [امّا] در رأس همه، فرمایش قرآن کریم و پروردگار متعال درباره‌ی شهدا است که قابل مقایسه‌ی با هیچ بیان دیگری نیست. اینکه میفرماید «اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون»، «اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ» [یعنی] خدا معامله میکند؛ این چیزِ خیلی مهمّی است. بنده کجا، خدا کجا! آن‌وقت، خدا معامله میکند! جان ما را با بزرگ‌ترین هدیه‌ای که میتواند به یک انسان داده بشود، یعنی بهشت ــ بهشت رضای الهی ــ عوض میکند. بعد هم این‌جور تصریح میکند که «یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَه»، بروند در راه خدا مبارزه کنند، بجنگند، «فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون». مخصوص دوران اسلام هم نیست: وَعدًا عَلَیهِ حَقًّا فی التَّوراةِ وَ الاِنجیلِ وَ القُرآن؛(۳) در تورات هم همین‌جور است، در انجیل هم همین‌جور است. این آیه‌ای که این قاری عزیزمان تلاوت کردند ــ وَ کَاَیِّن مِن نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیّونَ کَثیر(۴) ــ [نشان میدهد که] این قضیّه مال همه‌ی انبیا است. یا آن آیه‌ی شریفه‌ی «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَهِ اَمواتًا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون»؛(۵) اینها بیانات درباره‌ی شهدا است و درباره‌ی فضیلت شهادت، بیانی بالاتر از اینها وجود ندارد؛ انسان چه بگوید؟

من فقط یک نکته را عرض میکنم و آن، اینکه شهدا همه رتبه‌ی عالی‌ای دارند، منتها رتبه‌ی شهدا یکسان نیست؛ مثلاً شهدای کربلا از همه‌ی شهدا بالاترند؛ درباره‌ی بعضی از شهدا، در کلمات ائمّه (علیهم السّلام) نقل شده که اینها در روز قیامت، از روی دوشِ دیگرِ شهدا عبور میکنند میروند بهشت؛ درباره‌ی بعضی از شهدا گفته شده است که اینها هر یکی‌شان اجر دو شهید دارد، [اجرش] مضاعف است. پس شهدا یک‌جور نیستند؛ ارزش شهید، با تفاوت هدفها، با تفاوت نحوه‌ی شهادتها، تفاوت پیدا میکند. من میخواهم عرض بکنم انواع شهدایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند ــ مجموع شهدا؛ چه آن شهدایی که در حوادث انقلاب شهید شدند، چه آن شهدایی که در دفاع مقدّس شهید شدند، چه آن شهدایی که در فتنه‌ها شهید شدند، چه آن شهدایی که در باب امنیّت یا سلامت شهید شدند، چه شهدایی که در دفاع از حرم شهید شدند ــ اینها جزو برترین‌ها هستند، جزو شهدای برترِ نزد خداوند متعال محسوب میشوند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه اینها از یک جریانی دفاع کردند و در یک حادثه‌ای به شهادت رسیدند که این حادثه در رأس بسیاری از حوادث دوران اسلام و دوران همه‌ی ادیان است؛ و آن چیست؟ آن، حادثه‌ی نجات کشور اسلامی و نجات دنیای اسلام از وابستگی و اضمحلال و ذوب شدن در فرهنگ کفر و فرهنگ استکبار است که این اتّفاق در انقلاب اسلامی رخ داد. انقلاب اسلامی، در درجه‌ی اوّل، ایران را از حل شدن و ذوب شدن و هضم شدن در فرهنگ کفر و استکبار ــ که همان فرهنگ غربی است ــ خارج کرد و نجات داد، بعد هم تأثیراتش در دنیای اسلام را شما دارید مشاهده میکنید. ما البتّه به هیچ‌کس دستورالعمل نداده‌ایم، [بلکه] تأثیر انقلاب این است. بنده بارها گفته‌ام(۶) انقلاب مثل هوای بهاری است، مثل هوای خوش است، نمیشود جلویش را گرفت؛ در هوای لطیف بهاری، هوای خوش و بوی گل از داخل بوستان بیرون می‌آید و در جاهای دیگر پخش میشود، جلویش را نمیشود گرفت. لازم هم نیست که کسی بخواهد آن هوا را صادر کند، [بلکه] به ‌طور طبیعی صادر میشود. امروز شما دارید نشانه‌هایش را در دنیای اسلام مشاهده میکنید.

هضم شدن و حل شدن در فرهنگ کفر و استکبار، قبل از پهلوی‌ها شروع شد، از دوران قاجار شروع شد، شروع‌کننده هم همین وابستگان دربار و پادشاهان و شاهزاده‌های فاسد و مفت‌خور و تنبل و بیکاره و فاسدالاخلاق بودند؛ اینها فرهنگ غربی را گرفتند و با نفوذی که در جامعه داشتند ــ یعنی نفوذ مالی و قدرتی و پولی و مانند اینها ــ بتدریج [آن را] در بین مردم رایج کردند. نوبت به پهلوی‌ها که رسید، به اوج رساندند این فساد را، این بیماری مسری را، برای اینکه بتوانند کشور را به معنای واقعی کلمه به قدرتهای غربی وابسته و آویزان بکنند. انگلیس‌ها از مدّتها قبل وارد ایران شده بودند، زمینه‌چینی کرده بودند، کارهایی انجام میدادند، بعد دیدند نمیشود. حالا کسانی که با تاریخ آشنا هستند، میدانند من چه میگویم. قرارداد وثوق‌الدّوله فروش ایران بود؛ مرحوم مدرّس قرص و محکم ایستاد و نگذاشت، دیدند نمیشود، قرارداد را باطل کردند؛ یا قرارداد تنباکو یک جور دیگر، و امثال اینها. دیدند این‌جوری نمیشود، باید مستقیم وارد بشوند؛ مستقیم وارد شدند و رضاخان را که یک روزی جزو قزّاقهای محافظ سفارت انگلیس بوده ــ او را از آنجا می‌شناختند ــ برداشتند آوردند بزرگش کردند، بلندش کردند، به او قدرت دادند، اطرافش یک تعدادی روشنفکر وابسته را نشاندند و کاشتند و این وضعی را که در دوره‌ی رضاخان پیش آمد ــ ضدّیّت با دین، ضدّیّت با اسلام، ضدّیّت با استقلال، ضدّیّت با حجاب، ضدّیّت با مجالس عزاداری، ضدّیّت با روحانیّت ــ راه انداختند. در دوره‌ی رضاخان یک‌ جور، در دوره‌ی بعد از رضاخان هم یک جور دیگر؛ حرکت این بود.

واقعاً خدا به ملّت ایران رحم کرد که این انقلاب رخ داد؛ وَالّا با آن وضعی که اینها داشتند پیش میرفتند، وضع کشور ما خیلی‌خیلی بدتر از همه‌ی کشورهای وابسته‌ای که ما می‌شناسیم میشد. انقلاب آمد جلوی این را گرفت؛ انقلاب اسلامی، با یک اقدام قاطع، جلوی این حرکت به سمت سقوط مطلق را گرفت و کشور را نجات داد. مبارزه‌ای که با(۷) انقلاب انجام گرفت مبارزه‌ی هویّتی بود، مبارزه‌ی موجودیّتی بود؛ هویّت ملّت ایران، موجودیّت ملّت ایران، تاریخ ملّت ایران داشت نابود میشد و جلویش گرفته شد. اینهایی که در این راه کشته شدند، در این راه کشته شده‌اند؛ آنهایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند ــ به هر نوع شهادتی ــ در این راه شهید شده‌اند، این‌جور به شهادت رسیده‌اند؛ این چیز کوچکی نیست.

بنابراین، شهدای ما جزو برترین‌ها هستند. ۲۴ هزار شهید در تهران! البتّه سالها پیش برای [شهدای] استان تهران هم بزرگداشتی گرفته شد، ۳۶ هزار شهید مال استان تهران است و شهدای دیگر جاهای کشور. چه شهدای جنگ تحمیلی، چه دفاع از حرم و چه بقیّه‌ی شهدایی که اسم بردیم، همه جزو برترین شهدا هستند. خون این شهیدان توانست ثبات این انقلاب را تضمین کند. من بارها گفته‌ام که شهیدان، امروز هم ما را در این راه نگه داشته‌اند. یک مقدار که سست شدیم، نام یک شهید، حرکت یک شهید، قیام یک شهید، شهادت یک شهید دوباره ما را سرپا کرد، سرحال کرد. وقتی شهید سلیمانی شهید میشود، ملّت را تجدید قوا میکند،‌ انقلاب را دوباره زنده میکند. بنابراین، کاری که شما کردید ــ بزرگداشت شهدا ــ کار بزرگی است، کار مهمّی است و این بزرگداشتها باید بتواند راهی را که شهدا رفته‌اند هموار کند و تداوم این راه را برای جوانهای ما، برای نسلهای نو‌به‌نویی که در میدان حاضر میشوند، تضمین کند.

یک جمله در مورد مسئله‌ی بسیار مهمّ غزّه عرض بکنم. مسئولان کشورهای اسلامی گاهی اجتماع میکنند حرفی میزنند، گاهی مصاحبه‌ای میکنند یک چیزی میگویند، [امّا] کاری که باید بکنند انجام نمیگیرد. اعلان میکنند که باید آتش‌بس انجام بگیرد؛ خب آتش‌بس دست شما که نیست، آتش‌بس دست آن خبیث است، دست آن دشمن است، و نمیکند. شما می‌نشینید چیزی را تصویب میکنید که در اختیار شما نیست. چیزهایی هست که در اختیار شما است، آنها را تصویب نمیکنید؛ آن چیست؟ قطع شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی؛ این در اختیار شما است. شما میتوانید کمک نکنید، پشتیبانی نکنید، ارتباط سیاسی و اقتصادی را قطع کنید؛ این کارها را میتوانید بکنید. این، آن دشمن را تضعیف خواهد کرد، او را از میدان خارج خواهد کرد؛ این کار دست شما است؛ این را تصویب کنید. متعرّضِ این نمیشوند، یک چیزی را تصویب میکنند که در اختیارشان نیست!

ولی در عین حال، با همه‌ی اینها، همان‌طور که خدای متعال فرموده: اِنَّ اللَهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنون‌؛(۸) خدا با مردمِ مؤمن است؛ هر جا خدا باشد، پیروزی هست. البتّه سختی‌ها وجود دارد. خدای متعال درباره‌ی پیغمبر هم میگوید اگر ما تو را زنده نگه داریم یا از دارِ دنیا ببریم، عاقبتِ دشمنانت این خواهد شد؛ شرطش زنده ماندن من و شما نیست، امّا پیروزی قطعی است. ان‌شاء‌الله خدای متعال این پیروزی را به همه‌ی امّت اسلامی، در آینده‌ی نه چندان دوری، نشان خواهد داد و دلها را خرسند خواهد کرد و ملّت فلسطین را و مردم مظلوم غزّه را هم در رأس همه‌ی اینها ان‌شاء‌الله خرسند و خوشحال خواهد کرد. امیدواریم خداوند متعال این دعا را مستجاب کند و ما را در این ماه مبارک رجب، ماه دعا، ماه استغفار، هرچه بیشتر آماده‌ی برای تجلّی انوار الهی در دلهایمان قرار بدهد.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته
 
 
 در ابتدای این دیدار، سردار سرتیپ حسن حسن‌زاده (فرمانده سپاه محمّدرسول‌الله تهران و دبیر کنگره) گزارشی ارائه کرد.
 پُر، مملو
 سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۱۱۱؛ «در حقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اینکه بهشت براى آنان باشد، خریده است؛ همان کسانى که در راه خدا مىجنگند و مىکُشند و کشته مىشوند. [این] به عنوان وعده‌ی حقّى در تورات و انجیل و قرآن بر عهده‌ی او است ...»
 سوره‌ی آلعمران، بخشی از آیه‌ی ۱۴۶؛ «و چه بسیار پیامبرانى که همراه او توده‌هاى انبوه، کارزار کردند ...»
 سوره‌ی آلعمران، آیه‌ی ۱۶۹؛ «هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده مپندار، بلکه زنده‌اند که نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.»
 از جمله، بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان (۱۴۰۱/۹/۵)
 توسّط
 سوره‌ی نحل،‌ آیه‌ی  ۱۲۸؛ «در حقیقت، خدا با کسانى است که پروا داشته‌اند و [با] کسانى [است] که آنها نیکوکارند.»

نماهنگ | انتخابات؛ میدان نقد جهاد تبیین

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

نماهنگ | انتخابات؛ میدان نقد جهاد تبیین



حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «اینکه شما می‌بینید درباره‌ی اینکه آیا در انتخابات شرکت بکنیم یا نکنیم، [بعضی میگویند] «نه، چه فایده‌‌ دارد؟» این یک چیز ساده نیست؛ این همان سیاست راهبردی آمریکا است، این همان سیاست راهبردی دشمنان انقلاب است... حضور مردم در صحنه... باید ترویج بشود؛ هر کسی صدایی دارد، هر کسی زبان گویایی دارد، هر کسی مخاطبی دارد، هر کسی میتواند اثر بگذارد، باید روی این زمینه کار کند: وَ تَواصَوا بِالحَقّ؛ این حق است. تواصی به حق وظیفه‌ی همه است.» ۱۴۰۲/۱۰/۱۹
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «انتخابات؛ میدان نقد جهاد تبیین» را منتشر میکند.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بیانات رهبر انقلاب که در این فیلم مشاهده میکنید:
انتخابات در پیش داریم؛ یک عدّه‌ای نمیخواهند این انتخابات آن‌چنان که شایسته‌ی این ملّت است انجام بگیرد؛ تلاش میکنند... در مقابل اینها «جهاد تبیین» باید سینه سپر کند، در مقابل اینها باید حقیقت را بیان کند... امروز احساس وظیفه‌ نسبت به انتخابات یکی از کارهای نقدِ جامعه‌ی مجاهد در «جهاد تبیین» است.» ۱۴۰۲/۱۰/۱۳

نماهنگ | قیام حسینی، تبیین زینبی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

نماهنگ | قیام حسینی، تبیین زینبی



حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «این چهل روزی که از عاشورا تا اربعین اتّفاق افتاده، یکی از مقاطع بسیار مهمّ تاریخ اسلام است. روز عاشورا در اوج اهمّیّت است و این چهل روزی هم که بین عاشورا و اربعین هست، تالی‌تلو روز عاشورا است. اگر روز عاشورا اوج مجاهدت همراه با فداکاری -فدا کردن جان، فدا کردن عزیزان، فرزندان و یاران- است، این چهل روز، اوج مجاهدت همراه با تبیین، همراه با افشاگری، همراه با توضیح [است]. اگر این چهل روز نمیبود، اگر حرکت عظیم زینب کبریٰ (سلام الله علیها) و جناب امّ‌کلثوم و حضرت سجّاد (علیه السّلام) نمیبود، شاید آن فقره‌ی «لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَة»  اتّفاق نمی‌افتاد.» ۱۴۰۰/۰۷/۰۵
رسانه KHAMENEI.IR براساس بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «قیام حسینی، تبیین زینبی» را منتشر میکند.


مستند | لشکر زینبی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

مستند | لشکر زینبی

مستند «لشکر زینبی» گوشه‌ای از دیدارهای متعدد رهبر انقلاب با خانواده‌ی معزز شهدای مدافع حرم در ۵ سال گذشته را به تصویر کشیده است.
 بازنشر به مناسبت سالروز وفات حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها

 
فیلم مربوط به دیگران: مستند | لشکر زینبی

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :



اتکاء به حضور مردم، درس ماندگار امیرالمومنین

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

اتکاء به حضور مردم، درس ماندگار امیرالمومنین

 امیرالمؤمنین علیه‌السلام قله است

امیرالمؤمنین علیه‌السلام قله است و «وظیفه‌ی ما این است، به سمت قلّه حرکت کنیم. همین صفات امیرالمؤمنین را [در نظر] بگیرید، به‌قدر وسعمان، به‌قدر توانمان در این جهت حرکت کنیم؛ در جهت عکس حرکت نکنیم.»۱۳۹۵/۶/۳۰ «درباره‌ی مقام امیرالمؤمنین، زبانهای نوع بشر و قدرت تصویر و ترسیم انسانها، عاجز از ارائه‌ی کُنه و حقیقت مطلبند؛ بلکه عاجز از تصور آن مقام شامخ و کُنه عظمت آن بزرگوارند... امیرالمؤمنین از مقیاسهای ما خارج است.»۱۳۷۰/۱۰/۲۹ در حقیقت «تمام ارزشها و صفاتی که انسان... به آنها احترام میگذارد و تکریم میکند، در علیّ‌بن‌ابی‌طالب جمع است؛ یعنی علیّ‌بن‌ابی‌طالب شخصیّتی است که اگر شما شیعه باشید احترامش میکنید، اگر سنّی باشید احترامش میکنید، اگر اصلاً مسلمان نباشید و او را بشناسید و بروید دنبال احوالش احترام میکنید.»۱۳۹۵/۶/۳۰ لذا «آن‌قدر زیباییها و جلوه‌ها و جاذبه‌ها در آن بزرگوار بسیار است، که دلی که با این جاذبه‌ها آشنا شود، نمیتواند نسبت به آن بزرگوار بی‌تفاوت بماند. هر کس او را به قدری که در همین روایات هست، شناخت، دلباخته‌ی او شد.»۱۳۷۰/۱۰/۲۹

* ترکیبِ صفات برجسته‌ معنوی، انسانی و حکومتی
صفات برجسته‌ی بیشماری در امیرالمؤمنین علیه‌السلام جمع‌ شده است: یک دسته از صفات حضرت، «صفات معنویِ الهی است که با هیچ میزانی برای ماها اصلاً قابل سنجش نیست؛ ایمان، آن ایمانِ متعالیِ عمیق؛ سبقت در اسلام، فداکاری در راه اسلام. اخلاص؛ یک سرِ سوزن عاملی غیر از نیّت خدایی در عمل او وجود ندارد... علم و معرفت بِالله... اینها یک سلسله از صفات امیرالمؤمنین است که اصلاً برای ما واقعاً قابل توصیف نیست، قابل فهم نیست؛ [اگر] بیایند بنشینند برای ما توضیح هم بدهند، ما درست به عمقش پی نمیبریم، از بس عظیم است، از بس عمیق است.»۱۳۹۵/۶/۳۰ بخش دیگر از صفات امیرالمؤمنین علیه‌السلام «صفات برجسته‌ی انسانی او است؛ اینها همان چیزهایی است که انسان مسلمان و غیر مسلمان و مسیحی و غیر مسیحی و بی‌دین و با دین و همه را مجذوب میکند... شجاعت، رحم؛ آن انسانی که در میدان جنگ آن‌جور میجنگد، وقتی سروکارش با یک خانواده‌ی یتیم‌دار می‌افتد، آن‌جور با یتیمان همراهی میکند، خم میشود، بچّه یتیم‌ها را بازی میدهد، روی دوش خودش سوار میکند.»۱۳۹۵/۶/۳۰ «دسته‌ی سوّم از خصوصیّات امیرالمؤمنین، خصوصیّات حکومتی است... مثل عدالت، مثل انصاف، مثل برابر قراردادن همه‌ی آحاد مردم، ... اجتناب از زخارف دنیا و زینتهای دنیا برای شخص خود... تدبیر؛ برای جامعه‌ی اسلامی تدبیر اندیشیدن؛ دشمن را جدا کردن، دوست را جدا کردن، دشمن را به چند طبقه تقسیم کردن... سرعت عمل؛ معطّل نمیکرد، بمجرّد اینکه تشخیص میداد که باید این اقدام را کرد، حرکت میکرد.»۱۳۹۵/۶/۳۰ ایشان «در عمل به حق بی‌باک بود، ملاحظه نمیکرد؛ در عمل به عدل بی‌باک بود، ملاحظه نمیکرد؛ رودربایستی در زندگی امیرالمؤمنین نبود.»۱۳۹۵/۶/۳۰

* نقش برجسته‌ی مردم در حرکت نظام اسلامی
یکی از ضروری‌ترین اقدامات برای حرکت در جهت مورد نظر امیرالمؤمنین علیه‌السلام فهم درست آموزه‌ها و رهنمودها و سیره‌ی ایشان است. از پایه‌های اساسی حکومت امیرالمؤمنین علیه‌السلام، حضور مردم و نقش‌آفرینی آنان در شکل‌گیری و تداوم حکومت اسلامی است. «در فرمایش امیرالمؤمنین در آن جمله‌ی معروف که «لَو لا حُضورُ الحاضِرِ وَ قِیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِر... لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلى غارِبِها»، هم نقش مردم مورد تذکّر قرار گرفته است، هم حقّ مردم. «نقش مردم» یعنی اگر مردم نیایند سراغ آن کسی که خود را صاحب حق میداند و میخواهد مسئولیّتی قبول کند، بر او واجب نیست دنبال آن حق برود... نقش مردم این‌قدر مهم است. حتّی کسی مثل امیرالمؤمنین، علیّ‌بن‌ابی‌طالب، اگر مردم با او نباشند، دُوروبَرش نباشند، میگوید من تکلیفی ندارم. اگر چنانچه مردم آمدند، آن‌وقت بر او واجب است که مسئولیّت را بپذیرد.»۱۴۰۲/۱۰/۲۶ بر این اساس در نگاه اسلام، حضور مردم هم در اصل قبول مسئولیت توسط حاکم اسلامی و هم در پیشبرد اهداف نظام اسلامی نقش تعیین کننده‌ای دارد: «وَ لَیسَ امرُؤٌ وَ اِن عَظُمَت فِی الحَقِّ مَنزِلَتُهُ وَ تَقَدَّمَت فِی الدّینِ فَضیلَتُهُ بِفَوقِ اَن یُعانَ عَلى ما حَمَّلَهُ اللَهُ مِن حَقِّه»؛ هر مقداری [هم] که ارزش ذاتی و وجودی و علمی و دینی کسی بالا باشد، هیچ کس نیست که محتاج کمک مردم نباشد... اگر بخواهد وظیفه‌ی خودش را و مسئولیّت خودش را انجام بدهد، به کمک مردم احتیاج دارد... یعنی امیرالمؤمنین به اعانت مردم احتیاج دارد... چه مردمی که دارای شأن اجتماعی‌اند... چه توده‌ی مردم؛ به اعانت همه احتیاج است.»۱۴۰۲/۱۰/۲۶ «هو الّذی ایّدک بنصره و بالمؤمنین؛ خدای متعال تأیید خودش را در کنار نصرت به وسیله‌ی مؤمنین میگذارد... مؤمنین هستند که موجب نصرت میشوند؛ مؤمنین هستند که نظام را پابرجا نگه میدارند؛ مؤمنین هستند که در میدانهای مختلف، جاده را صاف میکنند تا نظام اسلامی بتواند کارهای بزرگی را انجام دهد.»۱۳۹۰/۶/۱۷ «بنابراین، روشن است که رسیدن به هدفهای اسلامی... جز با حضور مردم، جز با توجّه و مبادرت مردم امکان‌پذیر نیست؛ باید مردم بخواهند، مردم بیایند، مردم اقدام کنند.»۱۴۰۲/۱۰/۲۶

* مردم‌گرایی در نظام اسلامی، ریشه اسلامی دارد
بنابراین اسلام‌گرایی در نظام اسلامی، از مردم‌گرایی جدا نیست: «مردم‌گرایی در نظام اسلامی، ریشه اسلامی دارد. وقتی ما میگوییم نظام اسلامی، امکان ندارد که مردم نادیده گرفته شوند. پایه و اساسِ حقّ مردم در این انتخاب، خود اسلام است؛ لذا مردم‌سالاری ما - که مردم‌سالاری دینی است - دارای فلسفه و مبناست. چرا باید مردم رأی دهند؟ چرا باید رأی مردم دارای اعتبار باشد؟ این متّکی بر احساسات توخالی و پوچ و مبتنی بر اعتبارات نیست؛ متّکی بر یک مبنای بسیار مستحکم اسلامی است.»۱۳۸۰/۳/۱۴

در حقیقت آنچه که توسط امام خمینی در قالب نظام جمهوری اسلامی عملی شد قطره‌ای از دریای بیکران آموزه‌های امیرالمؤمنین در این عصر و زمانه بود. لذا حضرت امام هم به‌عنوان پیرو حقیقی امیرالمؤمنین «به معنای حقیقی کلمه به اصالت عنصر «مردم» در نظام اسلامی معتقد بود.»۱۳۸۰/۳/۱۴ و «یاد داد به مردم‌ که حضور آنها در صحنه معجزه‌آفرین است.»۱۴۰۲/۱۰/۱۹ امام خمینی «مردم را در چند عرصه مورد توجّه دقیق و حقیقی خود قرار داد. عرصه اوّل، عرصه تکیه نظام به آراء مردم است.»۱۳۸۰/۳/۱۴ «در مکتب سیاسی امام رأی مردم به معنای واقعی کلمه تأثیر می‌گذارد و تعیین کننده است. این، کرامت و ارزشمندی رأی مردم است. از طرف دیگر امام با اتکاء به قدرت رأی مردم معتقد بود که با اراده‌ی پولادین مردم می‌شود در مقابل همه‌ی قدرتهای متجاوز جهانی ایستاد؛ و ایستاد. در مکتب سیاسی امام، مردم‌سالاری از متن دین برخاسته است؛ از «امرهم شوری بینهم» برخاسته است؛ از «هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین» برخاسته است. ما این را از کسی وام نگرفته‌ایم.»۱۳۸۵/۳/۱۴ «در نظام اسلامی، مردم تعیین‌کننده‌اند. این هم از اسلام سرچشمه میگیرد... عرصه دوم، عرصه تکلیف مسؤولان در قبال مردم است... عرصه سوم... عبارت است از بهره‌برداری از فکر و عمل مردم در راه اعتلای کشور؛ یعنی استعدادها را شکوفا کردن و معطل نگذاشتن... عرصه چهارم... عبارت است از لزوم آگاه‌سازی دائمی مردم.»۱۳۸۰/۳/۱۴ امام خمینی و تجربه‌ی حضور و نقش‌آفرینی مردم در انقلاب اسلامی به روشنی نشان داد که حضور مردم در صحنه می‌تواند پدیدآورنده‌ی حوادث بزرگ باشد:‌ «امام انتخابات را مظهر مردم‌سالاری میدانست -و همین جور هم هست؛ یعنی امروز مردم‌سالاری و حضور مردم به وسیله‌ی انتخابات امکان‌پذیر است.»۱۴۰۰/۳/۱۴ و «انتخابات آن مسیر صحیحی است که مردم میتوانند به وسیله‌ی آن و از آن مسیر، حاکمیّت ملّی را، مردم‌سالاری را، جمهوریّت را در کشور تأمین کنند.»۱۴۰۲/۱۰/۰۲

کلام پایانی اینکه «رسیدن به هدفهای اسلامی ــ حالا اسمش را بگذارید «نظام اسلامی»، در نهایت «تمدّن اسلامی» ــ جز با حضور مردم، جز با توجّه و مبادرت مردم امکان‌پذیر نیست؛ باید مردم بخواهند، مردم بیایند، مردم اقدام کنند. این برای ما یک اصل شد... توجّه داشته باشیم که مسئله‌ی «مردم» یک اصل اسلامی است، بدون آن کاری نمیشود کرد، به هدفها نمیشود رسید، به حیات نمیشود رسید.»۱۴۰۲/۱۰/۲۶

روایت «حسینیه معلی» از دیدار مداحان اهل بیت علیهم‌السلام

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

روایت «حسینیه معلی» از دیدار مداحان اهل بیت علیهم‌السلام

در سالروز ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها جمعی از مداحان اهل بیت‌علیهم‌السلام با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. «حسینیه معلی» در برنامه‌ای به روایت این دیدار پرداخته است.
این برنامه سه‌شنبه، ۳بهمن، ساعت ۲۲:۳۰، پخش همزمان از رسانه KHAMENEI.IR و شبکه ۳ سیما پخش خواهد شد.





امیرالمؤمنین(ع) فرمود این ۵ کلمه را از من فرابگیرید؛

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

امیرالمؤمنین(ع) فرمود این ۵ کلمه را از من فرابگیرید؛

عَن اَمیرِ المُؤمِنین (عَلَیهِ السَّلام) اَنَّهُ قالَ: خُذوا عَنّی کَلِماتٍ‌ لَو رَکِبتُمُ المَطِیَّ فَاَنضَیتُموها لَم تُصیبوا مِثلَهُنَّ اَلا لا یَرجو اَحَدٌ اِلَّا رَبَّهُ وَ لا یَخافَنَّ اِلَّا ذَنبَهُ وَ لا یَستَحیِی العَالِمُ اِذا لَم یَعلَم اَن یَتَعَلَّمَ وَ لا یَستَحیی اِذا سُئِلَ عَمّا لا یَعلَمُ اَن یَقولَ اللهُ اَعلَمُ وَ اعلَموا اَنَّ الصَّبرَ مِنَ الایمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لا خَیرَ فی جَسَدٍ لا رَأسَ لَه.(۱)




خُذوا عَنّی کَلِماتٍ‌ لَو رَکِبتُمُ المَطِیَّ فَاَنضَیتُموها لَم تُصیبوا مِثلَهُنَّ
امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود که این پنج کلمه را، این پنج مطلب را، از من فرا بگیرید؛ پنج کلمه‌ای که هر چه سِیر کنید در این دنیا، نخواهید توانست بهتر از این کلمات حکمت‌آمیز را پیدا کنید. تعبیر حضرت این است که «لَو رَکِبتُمُ المَطی»؛ «مطی» جمع «مطیّه» است؛ یعنی چهارپایان و مراکبِ آن روزِ دنیا؛ حالا شما بفرمایید هواپیما و اتومبیل. فَاَنضَیتُموها؛ یعنی فرسوده کنید؛ [یعنی اگر] آن قدر سواری بکشید از این شتر یا این اسب که از پا بیندازید او را؛ یعنی این قدر پیش بروید؛ راه بروید. خلاصه، کنایه از این معنا است که هر چه بگردید، نخواهید توانست مثل این کلمات را در حکمت پیدا کنید. این پنج کلمه [برای هر کس]  این است:

اَلا لا یَرجو اَحَدٌ اِلَّا رَبَّه
[اوّل:] امیدی به غیر خدا نداشته باشد؛ پشت سر همه‌ی عوامل مادّی، اراده‌ی الهی را ببیند. گاهی همه‌ی وسایل مادّی هم فراهم است امّا نتیجه‌بخش نمیشود. همه‌ی این سلسله‌ی علل و معالیلی که در این عالَم طبیعت گذاشته شده است، قوامش و تأثیرش به اراده‌ی الهی است. این را آدم بفهمد و امید او به خدا باشد؛ امید او به این عوامل ظاهری، یعنی به این جسمهای بی‌روح و این کالبدهای بی‌جان نباشد. همه‌ی این علل و عوامل، بدون اراده‌ی الهی کالبدی هستند بی‌جان؛ جان آنها، روح آنها، حقیقت آنها عبارت است از اراده‌ی الهی. پس در همه چیز دنبال امید به خدا باشید؛ این، کار انسان را خیلی آسان و گوارا میکند.

وَ لا یَخافَنَّ اِلَّا ذَنبَه
[دوّم:] از هیچ چیز هم جز گناهِ خود نترسد. این گناه، آثار دنیوی و اخروی دارد. وَ ما اَصابَکُم مِن مُصیبَةٍ فَبِ‌ما کَسَبَت اَیدیکُم؛(۲) این همان گناهان ما است، خطاهای ما است؛ ما هستیم که با سوء تدبیر خودمان، با سوء عمل خودمان، با تنبلی خودمان، با دخالت دادن هواهای نفْسانی خودمان، کارها را خراب میکنیم و میوه‌ی تلخ آن، کام ما را تلخ میکند. پس آنچه باید واقعاً از آن بترسیم، خطای خود ما، گناه خود ما، تخلّف خود ما است. این دوّمی موجب میشود که انسان مراقب باشد که در همه‌ی امور زندگی خطا نکند، مواظب باشد که درست بیندیشد، درست فکر کند، درست عمل کند و خواستها و هواها را در تصمیم‌گیری‌های گوناگون در زندگی خودش اثر ندهد. همین جور هم هست؛ در زندگی‌تان [اگر] نگاه کنید، خواهید دید همه چیز همین جور است.

وَ لا یَستَحیِی العَالِمُ اِذا لَم یَعلَم اَن یَتَعَلَّم
[سوّم:] شخصی که عالم است، خجالت نکشد از اینکه بیاموزد آن چیزی را که نمیداند. مرحوم کیوان سمیعی -مرد بافرهنگِ فرهیخته‌ای بود به قول امروز؛ مرحوم کیوان سمیعی چند سال پیش فوت کرد- میگفت مرحوم حاج آقا حسین قمی در سفری که از عتبات آمده بود برای زیارت و برمیگشت، آمد کرمانشاه -مرحوم آقای حاج آقا حسین قمی مرجع تقلید بود آن وقت- یک مسئله‌ای در قبله محلّ اختلاف شد بین علما، مرحوم سردار کابلیِ معروف که اهل نجوم و این چیزها بود، آمد نشست برای حاج آقا حسین شرح داد؛ میگوید من در مجلس بودم، دیدم حاج آقا حسین وقتی فهمید که این مردِ واردی است، با اینکه سردار کابلی، هم سنّاً، هم رتبه‌ی علمی‌اش و رتبه‌ی حوزوی‌اش خیلی پایین‌تر از مرحوم حاج آقا حسین بود -البتّه او هم عالم بود، فاضل بود- حاج آقا حسین مثل یک شاگرد گفت شما فردا هم تشریف بیاورید؛ فردا هم آمد برایش شرح داد مسئله‌ای را در باب قبله و تبیین کرد برای او. شما عالم هستید، امّا این مطلب را وقتی نمیدانید، از اینکه بروید یاد بگیرید شرم نکنید. آنچه حالا انسان میخواهد یاد بگیرد و بنا دارد که یاد بگیرد، نگویید «من بروم یاد بگیرم با این شأن و با این مقام و با این شهرت؟» ببینید این دایره‌ی علم‌آموزی و گسترش علم تا کجاها همین طور گسترده میشود! تمام‌شدنی نیست یاد گرفتنِ انسان.

وَ لا یَستَحیی اِذا سُئِلَ عَمّا لا یَعلَمُ اَن یَقولَ اللهُ اَعلَم
[چهارم:] یک چیزی هم که از شما پرسیدند، وقتی نمیدانید، خجالت نکشید از اینکه بگویید: من نمیدانم، خدا میداند. حالا در این روایت دارد «اللهُ اَعلَمُ»؛ در یک روایت دیگر با یک سند دیگری همین مطلب نقل شده که دارد «اَن یَقولَ لا اَعلَم». آدم چیزی را که نمیداند، خجالت نکشد از اینکه بگوید من نمیدانم آن را؛ علم را با جهل مخلوط نکنید. الان خیلی‌ها از این کسانی که مدّعیانِ علم هستند در عرصه‌های مختلف ــ نه فقط عمامه‌ای‌ها؛ عمامه‌ای و غیر عمامه‌ای؛ دیگر حالا غیر عمامه‌ای‌ها شلوغ‌تر کرده‌اند تا عمامه‌ای‌ها ــ اینها وقتی یک چیزی را نمیدانند، ننگشان میکند که بگویند نمیدانیم، رشته‌ی ما نیست، کار ما نیست، بلد نیستیم، تحقیق نکرده‌ایم، درسش را نخوانده‌ایم؛ ننگشان میکند که این را بگویند؛ یک چیزی حتماً در جواب افاده میکنند، افاضه میکند، غلط؛ یعنی جهل را میریزند در عرصه و سفره‌ی علم، مخلوط میکنند، علم را خراب میکنند.

وَ اعلَموا اَنَّ الصَّبرَ مِنَ الایمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لا خَیرَ فی جَسَدٍ لا رَأسَ لَه
[پنجم:] همه چیزِ ایمان صبر است. صبر یعنی تحمّل کردن، استقامت کردن، پای فشردن در راه صحیح؛ به این میگویند صبر، که پشتوانه‌ی همه‌ی حرکتها و تلاشهای انسان هم صبر است.


۱) خصال، ج ۱، ص ۳۱۵؛ «على (علیه السّلام) فرمود: کلماتى از من فرا گیرید که اگر بر چهارپایان سوار شوید و در راه‌پیمایى آنها را از پاى درآورید، مانند آن کلمات را نخواهید یافت. هان که هیچ کس جز به پروردگارش امید نبندد و بجز از گناهِ خویش نهراسد و چون چیزى نداند از فرا گرفتنش خجالت نکشد و چون چیزى از او سؤال شد که نمیداند، خجالت نکشد و بگوید خدا بهتر میداند، و بدانید که شکیبایى براى پیکره‌ی ایمان همچون سر است براى بدن، و بدنى که سر ندارد خیرى در او نیست.»
۲) سوره‌ی شوریٰ، بخشی از آیه‌ی ۳۰؛ «و هر [گونه] مصیبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شما است ...»