«نگاه کلان»
رهبر انقلاب اسلامی: «وظیفه داریم به مسائل گوناگون کشور با نگاه کلان و جامع نگاه کنیم... لازم است نگاه جامع و نگاه کلان به مسائل همچنان حفظ بشود و با این نگاهِ جامع در مقابل حوادث موضع بگیریم، حادثه را بشناسیم.» ۱۳۹۲/۶/۱۴
از منظر رهبر انقلاب اسلامی به موازات اینکه «نظام اسلامی» به دنبال تحقق اهداف، برنامهها و اقداماتی در کشور و منطقه است، دو جریان دیگر یعنی «نظام سلطه» و «جریان غربگرای داخل» نیز با اقدامات و برنامههایی مشخص به دنبال تحقق اهداف خود در کشور و منطقه و در تقابل با نظام اسلامی هستند.
حضرت آیتالله خامنهای محورهای سهگانهی» اقتصاد مقاومتی»، «پیشتازی در عرصهی علم و فناوری» و «تعالی و مقاومسازی فرهنگی» را بهعنوان پایههای اصلی برنامهی «نظام اسلامی» برای «پیشرفت کشور» معرفی میکنند و در مقابل برنامههای «نظام سلطه» در کشور و منطقه را مبتنی بر دو عنصر «نفوذ» و «اختلاف» میدانند.
رهبر انقلاب اسلامی در تحلیل برنامهها و اقدامات «جریان غربگرای داخلی» نیز چهار محور «ترویج احساس حقارت ملی»، «شبههافکنی و ترویج بیاعتقادی»، «ایجاد تردید در مسائل سرنوشتساز کشور» و «ترویج لذتجویی و شهوترانی» را در رأس برنامههای این جریان مطرح میکنند.
به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR نمودار «طرح کلی موضوعات و مفاهیم محوری بیانات رهبر انقلاب« را با تأکید بر مباحث مطرحشده در دورهی پسابرجام در تبیین برنامهها و اقدامات این سه جریان منتشر میکند.

حرف نو رهبر انقلاب درباره پروژه شماره چهار دشمن
شانزدهمین شمارهی هفتهنامهی خط حزبالله با گزارشی دربارهی چهارمین پروژهی بزرگ دشمن علیه انتخابات در ایران و همچنین پاسخ به یک سؤال انتخاباتی دربارهی میزان اعتماد به فهرستهای انتخاباتی منتشر شد.
در صفحهی ویژهی انتخابات، علاوه بر پاسخ به سؤال انتخاباتی اعتماد به فهرستها، به کلیدواژگان بیانات رهبر انقلاب در دیدار ۱۹دی با مردم قم و همچنین جدول مرور سریع این بیانات پرداخته شده است.
سخن هفتهی این شماره با عنوان «قرارگاه جنگ فرهنگی» به موضوع نماز جمعه بهعنوان یک قرارگاه مرکزی در جنگ نرم پرداخته و این موضوع مهم را از بیانات رهبر انقلاب تبیین کرده است.
در این شماره همچنین عکسی از دیدار حنانه، حافظ قرآنی خردسال با رهبر انقلاب منتشر شده است.
نسخهی PDF نشریه در سه نسخهی تابلو اعلانات، A4 جهت مطالعه و A3 جهت چاپ برای چاپ و تکثیر بر روی پایگاه KHAMENEI.IR قرار گرفته است و عموم امت حزبالله میتوانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئتهای مذهبی و پایگاههای بسیج توزیع کنند. برای دسترسی به آرشیو نشریه هم میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
دریافت "خط حزبالله" نسخهی مطالعه (A4) | دریافت نسخهی چاپ (A3)

بیانات رهبری در دیدار هیأت علمی و دستاندرکاران برگزارى همایش ملى فقه هنر


اوّلاً مژدهى بزرگى داده شد که حوزهى علمیّه وارد مقولهى مربوط به هنر از منظر شناخت فقهى شده است. روشن است که از حوزهى علمیّه انتظار نیست که سینماگر یا شاعر یا نقّاش یا مجسّمهساز یا معمار تربیت بکند -همانطور که آقاى ژرفا در ضمن بیاناتشان اشاره کردند- امّا انتظار هست که مبانى اسلامى را در باب موضوع هنر که عرض خواهیم کرد چقدر اهمّیّت دارد بیان بکند؛ اوّل کشف کند و تحقیق کند و عمقیابى کند، بعد هم آن را تبیین کند براى مردم و براى جامعه. شما این کار را شروع کردهاید؛ این کار خیلى مبارکى است و من واقعاً، عمیقاً و صمیمانه از همهى شماها که به این فکر افتادهاید و این کار را کردهاید و بحمدالله فضلاى خوب و برجستهاى هم وارد این کار شدهاند، تشکّر میکنم.
کار را نیمهکاره نگذارید، متوقّف نگذارید؛ و بهمعناى حقیقى کلمه -همچنانکه ما در فقه معاملات، کار میکنیم، در فقه عبادات کار میکنیم، اخیراً مثلاً در فقه ارتباطات یا در فقه اقتصاد یا مثلاً فرض کنید که در فقه مسائل گوناگون اجتماعى کار میکنیم- در فقه هنر هم واقعاً کار کنیم؛ یعنى حقیقتاً ملّاى ما بتواند در زمینهى هنر، هم در زمینهى اصل موضوع هنر بهمعناى کلّى قضیّه، هم شاخههاى متنوّع و متعدّد هنر، نظر صریح و روشن بدهد. هیچ مانعى هم ندارد که اختلاف نظر وجود داشته باشد؛ کمااینکه در همهى ابواب فقهى هم اختلاف نظر بین فقها وجود دارد؛ یکى یک چیزى میگوید، یکى یک چیز دیگرى میگوید؛ امّا برآیند همهى این اختلافها پیشرفت است. فقه امروز با فقه زمان شیخ طوسى یکسان نیست؛ بااینکه اینهمه اختلاف در نظرات وجود داشته امّا این فقه پیشرفت کرده؛ فنّىتر، عمیقتر، دقیقتر، جزئىنگرتر در مسائل وارد شده؛ در این زمینه هم همینجور خواهد شد.
امّا مسئلهى هنر، خیلى مسئلهى مهمّى است. هنر جزو زندگى انسان است؛ در ذات خود، هنر یکى از لوازم وجود انسان است مثل خیلى از چیزهاى دیگر. همهى شعبههاى هنر همینجور است؛ آدمهایش مختلفند والّا این وجه مشترک در همهى هنرها وجود دارد که زاییدهى ذوق و تخیّل است؛ تخیّل قوى و ذوق وافى، هنر را بهوجود مىآورد. البتّه مهارتها، تجربهها، کارشناسىها، همهى اینها در کنارش وجود دارد، [امّا] مایهى اصلى عبارت است از ذوق؛ لذا شما همینطور که ملاحظه میکنید در بین فقهاى ما در حوزههاى علمیّه بااینکه بحث هنر بهمعناى هنر هیچ مطرح نبوده، هنرمندان بزرگى در خود حوزه حضور پیدا کردهاند؛ ایشان(۲) میفرمایند به تفنّن، بعضى به تفنّن، بعضىها هم واقعاً حرفهاى؛ مثلاً سیّدمحمّدسعید حَبّوبى شاعر حرفهاى است و یک شاعر برجستهى عرب است. فرض بفرمایید سیّدمحمّد هندى یا سیّدرضا هندى که آن قصائد گوناگون مفصّل را گفته، یک شاعر حرفهاى نجف است؛ اینها مال زمان قدیم هم نیستند. یا سیّدرضى؛ من سالها پیش یکوقتى از یک عرب باذوقى خواستم مقایسه کند بین شعر سیّدرضى و شعر یک نفر دیگر -که نمیخواهم اسم بیاورم، یک آدم معروف و شاعر معروف- گفت اصلاً قابل مقایسه نیست. او شعرشناس بود؛ بنده شعر عربى را نمیتوانم مثل یک عرب بشناسم و بفهمم که وزن شعر و بهاصطلاح اندازه و قوارهى شعر چقدر است؛ این را یک عربِ شاعر میتواند بفهمد. میگفت اصلاً قابل مقایسه نیست؛ یعنى شعر سیّد رضى در ردیف اوّل اشعار عرب قرار دارد. خب، یعنى میشود گفت این هم همان حرفهاى [است]؛ یعنى خیلى تفنّنى هم نبوده؛ واقعاً حرفهاى وارد شدند. و زیاد داریم؛ خود سیّد مرتضى شاعر است، محقّق حلّى شاعر است، پدر علّامه شاعر است؛ این علماى بزرگ ما همه شاعرند، منتها در مقولهى شعر وارد شدند؛ فرض کنید در مقولهى معمارى وارد نشدند یا در مقولهى موسیقى وارد نشدند و از این قبیل. بنابراین این نشاندهندهى این است که وقتى این مایهى طبیعى، یعنى آن ذوق و تخیّل در جایى بهوجود آمد، این بُروز خواهد کرد ولو فضا فضاى پرورانندهى این هم نباشد؛ مثل حوزههاى علمیّه که اصلاً فضاى اینجورىاى نبوده است.
خب، بنابراین هنر یک امر انسانى است؛ نمیتوانیم ما بنشینیم بحث کنیم که آیا هنر از احکام خمسه کدام حکم را دارد؛ یک طبیعت انسانى است، یک حقیقت انسانى است، یک حقیقت بشرى است؛ جلوههاى مختلفى دارد مثل بقیّهى کارهایى که افراد بشر میکنند؛ آن جلوههاى مختلف را باید رفت سراغش و دنبال احکام خمسه براى آنها باید گشت والّا اصل هنر یک پدیدهى انسانى است، یک امر مبارک است، یک امر ضرورى است، یک امر حقیقى است.
فقه متکفّل همهى امور زندگى بشر است؛ ادّعاى فقه این است. فقه متکفّل تبیین شرعى و اسلامى همهى امورى است که مورد ابتلاء انسان است در زندگى فردى و اجتماعىاش. خب، هنر یکى از همین امور است؛ بایست فقه به این بپردازد. بله، ما دیر به این فکر افتادیم، دیر شروع کردیم؛ این کارها خیلى قبلها باید انجام میگرفت. و حالا بحمدالله شماها شروع کردهاید و این کار را حتماً متوقّف نکنید و دنبال کنید. امّا اینکه حالا آیا افراد حوزه وارد مقولههاى هنرى بشوند یا نه -مثلاً فرض کنید سینما یا تئاتر یا بقیّهى [رشتهها]- این البتّه یک حرف دیگر است. بدیهى است که یک نفر طلبهاى که وارد حوزهى علمیّه میشود، براى یک مقصودى وارد میشود که آن مقصود معنایش سینماگرى نیست، همچنانکه معنایش تجارت نیست؛ همچنانکه معنایش معمارى نیست؛ بدیهى است و این لزومى ندارد، امّا منعى هم وجود ندارد که حالا یک نفرى اگرچنانچه ذوقش اقتضا کرد، برود وارد یک مقولهاى بشود به شرطى که از کار اصلى خودش باقى نماند. بله، یک فقیه برجسته اگر بخواهد در زمینهى مسائل هنرى اظهار نظر بکند، بایستى با مقولهى هنر آشنایى داشته باشد؛ اگر با این مقوله آشنایى [نداشته باشد] و نشناسد هنر را و نداند که هنر چیست و خصوصِ این مقولهى هنرى چه حدّومرزهایى دارد، چه تعریفى دارد، بعید است که بتواند درست حکم را از آب دربیاورد؛ چون یکى از شرایط استنباط درست حکم، شناخت موضوع است؛ موضوع را باید خوب شناخت. اگر موضوع را نشناسیم، حکم بدرستى به دست نمىآید. بنابراین به نظر من جا براى این کار خیلى زیاد است؛ هم راجع به خود هنر و فلسفهى فقه هنر -که آقاى علىدوست فرمودند و کاملاً درست است؛ یعنى این بحث قابل طرحى است- بعد هم فقه هنر با ورود در مسائل فقهى هنر، حدّومرزهاى هنر را مشخّص کردن و نظر اسلام را گفتن.
اگر دربارهى اصل هنر بخواهیم نظر اسلام را بدانیم، به نظر میرسد که اسلام هنر را نهفقط قبول کرده بلکه تشویق کرده. قرآن یک اثر هنرى است؛ شما ملاحظه میکنید؛ در آیات کریمهى قرآن جاهاى زیادى وجود دارد که تقدّم و تأخّر در جملهبندى وجود دارد بهخاطر اینکه سجع آیه حفظ بشود. موارد متعدّدى در قرآن هست؛ با اینکه قرآن نه تقیّد به سجع بهمعناى مصطلح دارد، نه تقیّد به قافیه، [چون] شعر نیست و تقیّد به این چیزها ندارد امّا درعینحال زیبایى کلام یک جاهایى اقتضا کرده که یک جملهى معترضهاى وسط بیاورند براى اینکه سجع آخر آیه که با بقیّهى آیات منطبق است برابر در بیاید و آن زیبایى را بدهد. یا وزن و موسیقى کلام؛ در آیات کریمهى قرآن، موسیقى کلمات یک چیز مغفولٌعنه واقع شده و به آن توجّه نمیشود. بعضىها دنبال وزن رفتهاند که آیات موزون قرآن را پیدا کنند -و پیدا کردهاند، زیاد هم هست آیاتى که خودش یک وزن عروضى است- امّا موسیقى کلمات قرآن، آنجایى هم که حتّى وزن ندارد، یک چیز عجیب است؛ بسیار گوشنواز است. کسى که با قرآن انس داشته باشد و آشنا باشد، میبیند. خب، قرآن یک اثر هنرى است. پیغمبر اکرم از شعرایى که به حق [بودند]، ترویج کردند؛ قرآن از شاعرى که «اِلَّا الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحت»(۳) باشد ترویج کرده؛ عرض کنم که ائمّهى ما بسیاریشان شعر میگفتند.
در مورد خواندن؛ یک روایتى در همین باب روایات غنا -که حالا ایشان(۴) اشاره کردند؛ ما هم مفصّل بحث کردیم در باب مسئلهى غنا- هست که یک نفر قرآن را با صداى خوشى [میخواند]؛ به پیغمبر گفتند این صداى خوشى دارد، قرآن را خوب میخوانَد. فرمود بخواند؛ وقتى شروع کرد خواندن، پیغمبر فرمود -آنطور که در ذهنم است- اینجورى قرآن را بخوانید؛ یعنى با صداى خوش. خب، این هنر است؛ هنر یعنى همین؛ این هنر موسیقى است و در انواع و اقسام، ترویج شده. یا مثلاً فرض کنید که در همین عبارتپردازىهایى که علماى ما دارند. شما ببینید اوایل کتابها چه سجعهاى زیبایى [دارند]؛ در این اجازات مختلفى که علما به هم دادهاند -اجازهى اجتهاد، اجازهى روایت- ببینید چه عبارات زیبایى، چه سجعهاى زیبایى را علما آوردهاند؛ اینها همین فقهایند. در عبارات کتابهایشان هم همینجور است؛ حالا آنچه فارسى نوشتند -بخصوص در این اواخر- خیلى برجسته نیست امّا مثلاً کتابهاى مرحوم مجلسى از لحاظ فارسى هم نثرهاى زیبایى است؛ خب، اینها همهاش هنر است. بنابراین اینکه ما بیاییم فکر کنیم که نظر اسلام با هنر آیا مساعد است یا مساعد نیست، به نظر من یک بحث واضحى است؛ این روشن است که اسلام مثل همهى پدیدههاى زندگى انسان، نسبت به هنر نظر مساعد دارد.
امروز هم جوامع بشرى با هنر آمیخته است؛ در متن زندگى بشر است؛ اینجور نیست که هنر یک چیز زائد یا تشریفاتىاى باشد. مثلاً معمارى؛ معمارى یک هنر است؛ خب، معمارى با زندگى انسان آمیخته است. انسان در یک ساختمانى که زندگى میکند، سبک معمارى آن ساختمان در روح انسان، در فکر انسان، در ممشاى انسان، در سبک زندگى انسان اثر میگذارد. اینها همهاش چیزهاى واضح و روشنى است. بله، نسبت به شُعب گوناگون -در مورد غنا، در مورد مجسّمهسازى- باید حدّومرز مشخّص کرد. بعضى از این فتاواى معروف هم که در بین فقها معروف است، وقتى انسان عمقیابى میکند -مثل همان قضیّهى منزوحات بئر(۵) که تا یک زمانى یکجورى میگفتند، بعد بکلّى عوض شد- واقعاً همانجور است؛ یعنى روى احتیاط [بوده]. همین مسئلهى مجسّمهسازى یا همین مسئلهى غنا ازاینقبیل است. این حرف بسیار درستى است که آقاى علىدوست بیان کردند. خب، مهمترین روایات هم ذیل همین آیهى شریفه است: لَهوَ الحَدیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبیلِ اللهِ بِغَیرِ عِلم: خب فقط «لَهو» نیست، «یُضِلَّ» هم هست. روایت دارد درچهارچوب آیه حرف میزند با ما؛ آیه میگوید: وَ مِنَ النّاسِ مَن یَشتَرى لَهوَ الحَدیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبیلِ اللهِ بِغَیرِ عِلم؛(۶) پس شرط حرمت اینها است. روایت هم که تفسیر میکند، همین آیه را تفسیر میکند؛ چیز دیگرى را که تفسیر نمیکند؛ همین را بیان میکند.
بنابراین خیلى حرفهاى تازه و نو میشود در زمینههاى گوناگون رشتههاى هنرى و شعبههاى هنرى بیان کرد. مثلاً فرض کنید در باب نمایش؛ این قضیهى تلبّس مرد به لباس زن، تلبّس زن به لباس مرد که یکى از این شبهههایى است که در ذهنها هست، واقعاً انسان [وقتى] در بحث فقهى وارد میشود و عمقیابى میکند، اصلاً معناى آنچه وجود دارد این نیست که اینجورى معنا بشود که نتیجهاش این باشد که [اگر] مثلاً زنى لباس مرد، یا مردى لباس زن بپوشد، در نمایش اشکالى داشته باشد. بنابراین به نظر من خیلى کار در این زمینه میشود کرد؛ کار هم کار فضلا است.
البتّه نکتهى مهمّى که بیان فرمودند آقایان، همین مسئلهى انضباط فقهى است. یعنى ما تحتتأثیر جوّ قرار نگیریم که حالا چون یک جوّى فرض کنید در یک بخشى از جامعه وجود دارد که فشار روى ما بیاورد که «آقا شما چرا فلانچیز را حرام میدانید، چرا فلانچیز را ممنوع میکنید»، ما تحتتأثیر آن جو بیاییم فکر کنیم؛ نه، این غلط است؛ واقعاً این رفتار کاملاً غیر صالحانه است؛ نخیر، کاملاً انضباط فقهى رعایت بشود و همانجور که ما بقیّهى احکام فقهى را از کتاب و سنّت استفاده میکنیم، به کتاب و سنّت مراجعه بکنیم و همانجور عمل بکنیم. اَمارات(۷) را در جاى خود، اصول را در جاى خود، همهى اینهایى که در اختیار فقهاى شیعه قرار گرفته از این ذخایر عظیم فکرى و این به اصطلاح روش استنباط و این اسلوب استنباط که جا افتاده است و تقویّت شده است و پخته شده است، از همهى جوانبش باید استفاده کنیم و در زمینهى هنر انشاءالله به یک نتایجى برسیم.
منتظر میمانیم که انشاءالله از نتایج این اجتماع شما، گردهمایى شما استفاده کنیم. و بعد هم اگر زنده ماندیم، ادامهى کار شما را -که انشاءالله کار تازهاى را شروع کردهاید- شاهد باشیم. مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إلى یَوْمِ القِیَامَةِ؛(۸) این کار را شما در حوزه راه انداختید؛ انشاءالله بعد از این، آن کسانى که در این زمینه کار کنند و کارِ مورد مثوبت(۹) الهى باشد، قطعاً اجرش به شما هم خواهد رسید. برایتان آرزوى توفیق میکنم.
والسّلام علیکم و رحمةالله
۱) این همایش به همّت دفتر تبلیغات اسلامى حوزهى علمیّهى قم، در تاریخ ۱۳۹۴/۱۰/۲۳ گشایش مىیابد. در ابتداى این دیدار، حجج اسلام و المسلمین احمد واعظى (رئیس دفتر تبلیغات اسلامى حوزهى علمیّهى قم)، ابوالقاسم علىدوست (دبیر علمى - محتوائى همایش) و سیّدابوالقاسم حسینى (ژرفا) گزارشى ارائه کردند.
۲) دبیر علمى - محتوائى همایش
۳) از جمله، سورهى شعرا، بخشى از آیهى ۲۲۷؛ «مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده ...»
۴) دبیر علمى - محتوائى همایش
۵) بئر» به معناى چاه آب و «منزوحات» تعداد سطلهاى آب است که به هنگام آلوده شدن آب چاه به نجاستى (مثلاً مردار حیوانى) از چاه کشیده میشود تا چاه پاک گردد.
۶) سورهى لقمان، بخشى از آیهى ۶؛ «.. سخن بیهوده را خریدارند تا [مردم را] بى [هیچ] دانشى از راه خدا گمراه کنند...»
۷) اماره» دلیلى است که براى غالب انسانها و بهصورت طبیعى، ظنآور است و شارع مقدّس فقط به جهت همین خصوصیّت آن را معتبر کرده است.
۸) اصول کافى، ج ۹، ص ۳۷۲
۹) پاداش
همه باید مالکیت مردم بر کشور را به رسمیت بشناسند

حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اخیر ائمهی جمعهی سراسر کشور، وجود «انتخابات» در کشور را نعمتی بزرگ و از برکات نگاه روشن و عمیق امام خمینی رحمهالله دانستند و فرمودند: «کسانی در همان زمان بودند که معتقد بودند [وقتی] حکومت اسلامی است، انتخابات لزومی ندارد؛ امام فرمود نه، انتخابات باید باشد و منشأ اثر باشد، مردم تصمیم بگیرند، مردم انتخاب کنند و آنچه مردم میخواهند بشود. نتیجهی این سیاست، این شد که مردم در کنار انقلاب و در وسط میدان باقی ماندند و تا امروز بحمدالله باقی ماندهاند؛ چون خود مردمند که دارند انتخاب میکنند.»
به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی دربارهی «مالکیت مردم بر کشور» را منتشر میکند.
مملکت برای مردم است؛ انقلاب اصل سلطنت را از بین برد
انقلاب اسلامى نگفت حکومت سلاطین را محدود کنیم؛ گفت اصلاً سلطنت یعنى چه؟ معناى سلطنت چیست؟ یک ملّتى دارند زندگى میکنند، مملکت مال آنها است، چرا باید یکنفرى بیاید مسلّط بر مردم باشد و فرمان او بر زندگى مردم جارى باشد؛ اصلاً انقلاب اصل سلطنت را، اصل حکومت مطلقه را آمد از بین برد.
بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
با انتخابات مردم احساس میکنند صاحب مملکتند
وجود انتخابات، هم در جوّ داخلی یک احساس استقلال و هویّتی به مردم میدهد و احساس میکنند که همهچیز مال خودشان است -واقع قضیّه هم همین است؛ صاحب مملکت مردمند و خودشان تصمیم میگیرند، خودشان اقدام میکنند؛ هم در قوّهی مجریّه، هم در قوّهی مقنّنه، هم بالواسطه در مورد رهبری و بقیّهی مواردی که انتخابات است- هم مایهی آبرو و اعتبار در خارج از کشور است؛ در جوّ جهانی، حقیقتاً این انتخابات مایهی اعتبار و آبرو است. بنابراین خود انتخابات، فینفسه یک امر بسیار مهم و یک نعمت بزرگ است.
بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور ۱۳۹۴/۱۰/۱۴
امام به مردم تفهیم کرد که صاحب و مالک کشور مردم هستند
از جملهی مسائلی که مظهر عقلانیت امام بزرگوار بود، این بود که ایشان به مردم تفهیم کرد که آنها صاحب و مالک این کشورند. مملکت صاحب دارد. این حرف را در دوران حکومتهای استبدادی بر زبان جاری میکردند که آقا مملکت صاحب دارد. مرادشان از صاحب مملکت، دیکتاتورها و مستبدینی بودند که بر کشور حکمرانی میکردند. امام به مردم تفهیم کرد که مملکت صاحب دارد و صاحب مملکت، خود مردم هستند.
بیانات در بیست و دومین سالگرد امام خمینی(ره) ۱۳۹۰/۳/۱۴
همه باید مالکیت مردم بر کشور را به رسمیت بشناسند
قرنهای متمادی کسانی بر این ملت با این فرهنگ و سابقه و استعداد، حکومت میکردند که مملکت را متعلّق به خودشان میدانستند؛ یعنی مثل اربابی که یک مزرعه یا یک ده یا یک ملک دارد و یک عدّه هم در آن مشغول کار و زندگی هستند. مسألهی او، مسألهی آن مردم نیست، بلکه مسألهی خودش است. ملک، ملک اوست، درآمدهایی دارد، طبعاً زحماتی هم دارد، برای آن مردم باید زحماتی هم بکشد؛ مثلاً یک وقت بایستی پزشکی را خبر کند تا بیاید، یا اگر دینی باشند، مسألهگویی را خبر کند تا برایشان مسأله بگوید، یا مسجدی برایشان بسازد و یا چشمهای برایشان راه بیندازد. اصلاً رابطهی دستگاههای حکومتی با مردم چنین رابطهای بوده است. مردم مطلقاً به عنوان صاحبانِ اصلی کشور مطرح نبودند. در این ملک بزرگ، ناصرالدّین شاهی حکومت میکرده که همهی آحاد این مردم را نوکران خود میدانسته؛ اعم از نوکران رسمیاش، از صدراعظم گرفته تا وزرا و درباریان و آحاد مردم که رعیتش بودند و باید روی این ملک کار میکردند؛ یعنی چیزی خودشان میخوردند و منافع این حکومت هم محفوظ میشد. قرنهای متمادی سیاست و ذهنیّت حاکم بر کلّ کشور این بوده است و ملت نقشی نداشت.
خب؛ این انقلاب به وجود آمده و ... آن طبقهی اشراف و حاکمان و مالکان و صاحبان کشور را بهکلّی قلع و قمع کرده است. امروز در این کشور کسی وجود ندارد که حتّی به ذهنش بگذرد که من صاحب و مالک این کشورم. مالک این کشور، مردم هستند. هر کسی برای اینکه بتواند قدرتی داشته باشد -اگر اهل قدرتطلبی است- و وظیفهای را در مسندی انجام دهد -اگر اهل انجام وظیفه است- شرطش این است که مردم او را بخواهند، با مردم رابطهی خوب داشته باشد و رعایت مصالح مردم را بکند یا تظاهر کند که میکند؛ یعنی درحقیقت همه مجبورند مالکیت مردم را بر این کشور به رسمیت بشناسند. انقلاب ما این است.
بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما ۱۳۸۱/۱۱/۱۵
حقیقتاً مردم ولینعمت ما و کارگزاران نظام هستند
در نظام اسلامی، رابطهی اخلاقی با مردم، رابطهی مخصوصی است؛ مردم را در همهی کارها مالک و صاحب امر دانستن، یک مُراجع مزاحم ندانستن. شما برادران عزیزی که در بخشهای گوناگون دولتی و قوّهی قضاییه مشغول کار هستید، یکی از اولین تعلیماتتان به زیردستان و چیزی که از آن مؤاخذه میکنید، باید رفتار خوش با مردم باشد. حقیقتاً مردم صاحب قضیهاند. حقیقتاً مردم ولینعمت ما و کارگزاران این نظام هستند. این، تعارف نیست. بعضی خیال میکنند، امام که این حرفها را میزدند، تعارف میکردند!
بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۶۹/۹/۱۴
اگر فداکاری مردم نبود، ما باید صد سال با رژیم شاه مبارزه میکردیم
اگر این مردم، با جان و تن و فرزندان خودشان به این جبههها نمیرفتند و دفاع نمیکردند، چه چیزی از این نظام باقی بود؟ اگر این مردم، با همهی وجود و به انحای طرق، در طول این دوازده سال، حمایت و پشتیبانی خودشان را از ماها نشان نمیدادند، چه چیزی مایهی قدرت و عزت ما در دنیا بود؟ مگر ما چه داریم که دیگران ندارند؟ ما به عنوان یک حکومت، مگر چه چیزی در اختیارمان است که میتوانیم آن را به کار ببریم و خرج کنیم؛ ولی قدرتها و دولتها و طواغیت و گردنکشان و این پُرروها و امپراتوران عالم، آن را ندارند؟ آیا جز ایمان یک ملت شجاع و بهپا خاسته، چیز دیگری هست؟ پشتوانهی این حکومت، غیر از کمک این مردم چیست؟
پس، اینها صاحب قضیهاند. اینها بودند که رژیم شاه را سرنگون کردند. اگر این مردم به فرمان امام گوش نمیکردند، به خیابانها نمیرفتند و جوانانشان را نمیدادند، من و شما که این افتخار را هم با خودمان یدک میکشیم که جزو مبارزان آن زمان بودهایم، باید صد سال آنگونه مبارزه میکردیم! مردم بودند که به خیابانها رفتند و جان خودشان را فدا کردند. حالا که این مردم به ما مراجعه میکنند، آیا باید با آنها مثل مزاحمی که مرتب ما را اذیت میکند، برخورد کنیم؟! این مسأله، یک مسألهی اخلاقی نیست.
حرف من این است که باید ترتیبی داده بشود و مکانیسمی به وجود بیاید که کارگزاران حکومتی، خودشان را به معنای حقیقی کلمه، خدام و خدمتگزاران مردم بدانند؛ بروند کار کنند و همانقدری که برایشان مقرر و معیّن شده است، زحمت بکشند و وظیفهی خود را انجام بدهند؛ کوتاهی نباید باشد.
بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۶۹/۹/۱۴
ملت خودش را صاحب مملکت و مدافع ارزشهای انقلاب میداند
نباید کشور ما را با کشوری از جهان سوم که مثلاً سی و یا پنجاه میلیون جمعیت دارد، مقایسه کرد. بسیاری از کشورها هستند که شاید جمعیت آنها به اندازهی جمعیت کشور ما و یا بیشتر از آن باشد؛ اما آن کشورها قدرت ملت ما را ندارند. علت این است که متأسفانه حکومتهای فاسد در بسیاری از این کشورها مردم را از صحنه خارج کردهاند و برای آنها شأنی قایل نیستند و قدرت به مردم متکی نیست و با آنها سروکار ندارد؛ بلکه به دولتمردان و رؤسا و مسؤولان کشور قائم است!
در کشور ما ملت در صحنه است و خودش را صاحب مملکت و مدافع ارزشهای انقلاب و کشور میشناسد و خود را از مسئولان جدا نمیداند؛ لذا در اینجا، قدرت متعلق به مسئولان و دولتمردان نیست؛ بلکه قدرت جنبهی عمومی دارد و متعلق به مردم است؛ مسئولان هم به پشتیبانی مردم و -از همه مهمتر- به ایمان و توکل به خدا متکی هستند. هر فرد و جمعیتی از این عامل برخوردار باشد، در هیچ میدانی احساس شکست نخواهد کرد. ما این سرمایهها را داریم، و همین سرمایهها بود که ده سال ملت ما را در سختترین مراحل مبارزه نگهداشت و بر دشمن غالب کرد و پیش برد.
بیانات در مراسم بیعت اقشار مختلف مردم ۱۳۶۸/۴/۱۵
جدول | نکاتی درباره انتخابات
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار مردم قم در تاریخ ۱۳۹۴/۱۰/۱۹ با اشاره به مسئلهی «ماندگاری انقلاب»، حضور مردم در انتخابات را از عوامل این ماندگاری دانستند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR نکات رهبر انقلاب دربارهی «انتخابات» در این دیدار را در جدول زیر مرور میکند.
پلاک | شهید کاظمی
رهبر انقلاب اسلامی: «روزبهروز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکتهیابی و نکتهسنجی زندگی شهدا در جامعهی ما رواج پیدا کند.»
پایگاه KHAMENEI.IR بنا دارد مجموعه پوسترهای «پلاک» را با موضوع «دفاع مقدس» و در مناسبتهای مرتبط منتشر نماید. دومین طرح از این مجموعه، همزمان با ایام سالروز شهادت شهید سردار سرلشکر پاسدار احمد کاظمی منتشر شد.
رهبر انقلاب اسلامی: [دو هفته قبل از شهادت] شهید کاظمی آمد پیش من و گفت از شما دو درخواست دارم: یکی اینکه دعا کنید من روسفید بشوم، دوم اینکه دعا کنید من شهید بشوم. گفتم که شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهای مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همهتان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایستهی شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشمهای شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: انشاءاللَّه خبر من را هم بهتان بدهند! ۱۳۸۴/۱۰/۲۱