شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

دیدار مسئولان نظام با رهبر انقلاب

دیدار مسئولان نظام با رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (سه‌شنبه) در دیدار رمضانی سران قوا و مسئولان و مدیران ارشد نظام، ضمن «تبیین پیامدهای مثبت، چالش‌ها و راهکارهای تحقق اقتصاد مقاومتی»، درباره‌ی روند مذاکرات هسته‌ای نکات تعیین‌کننده‌ای بیان کردند و با اعلام و تشریح صریح خطوط قرمز هسته‌ای ایران تأکید کردند: آمریکایی‌ها به دنبال نابود کردن صنعت هسته‌ای ایران هستند در مقابل همه‌ی مسئولان ایران ضمن تأکید بر خطوط قرمز، به دنبال توافقی خوب یعنی توافقی منصفانه و عادلانه، عزتمند و منطبق با منافع و مصالح ایران هستند.
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدا با اشاره به ماه مبارک رمضان که ماه تقوا است، به تبیین دو نوع تقوای شخصی و اجتماعی پرداختند و گفتند: تقوای شخصی در واقع آن حالت و مراقبت دائمی است که انسان را از ضربه‌های مهلک معنوی در امان نگه می‌دارد و البته در امور دنیوی او نیز تأثیرات بسیار مهمی دارد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تقوای جامعه را قابل تعمیم به مسائل اجتماعی و اقتصادی دانستند و تأکید کردند: تقوای جامعه در مسائل اقتصادی، همان اقتصاد مقاومتی است که کشور را در مقابل تکانه‌های ناشی از حوادث جهانی یا در مقابل تیرهای زهرآگین سیاست‌های معارض جهانی حفظ می‌کند.
ایشان با یادآوری هشدارهای مکرر خود در سال‌های گذشته درخصوص لزوم استحکام‌بخشی کشور در مقابل خیز اقتصادی قدرت‌ها خاطرنشان کردند: در این سال‌ها مسئولان در حد و توان خود تلاش‌های خوبی را انجام دادند اما موضوع اقتصاد مقاومتی باید با استفاده از همه‌ی توان و ظرفیت کشور پیگیری و محقق شود.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه الگوی اقتصاد مقاومتی در برخی کشورهای دیگر اجرا و تأثیرات مثبت آن دیده شده است، نقطه‌ی کانونی اقتصاد مقاومتی را درون‌زایی و نگاه به درون دانستند و گفتند: این درون‌زایی به معنای انزواطلبی نیست بلکه تکیه به ظرفیت‌ها و توانایی‌های درونی، با نگاه به بیرون است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه تدوین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی محصول خرد جمعی و مشورت‌های طولانی بوده است، افزودند: بعد از ابلاغ این سیاست‌ها، بسیاری از صاحب‌نظران اقتصادی آن را تأیید کرده‌اند و اکنون اقتصاد مقاومتی وارد ادبیات و فرهنگ رایج اقتصادی کشور شده است.
ایشان مدل اقتصاد مقاومتی را، مقابل مدل قدیمی دیکته‌شده از طرف قدرت‌ها به کشورهای جهان سوم دانستند و خاطرنشان کردند: این مدل قدیمی مبتنی بر نگاه به بیرون است اما مدل اقتصاد مقاومتی، الگویی مترقی و متکی به ظرفیت‌های درونی است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: ممکن است عده‌ای اینگونه تصور کنند که مدل اقتصاد مقاومتی، الگویی مطلوب است اما امکان تحقق آن وجود ندارد در حالیکه قاطعانه می‌گویم، اجرای الگوی اقتصاد مقاومتی در شرایط کنونی کشور و با توجه به ظرفیت‌های موجود، کاملاً امکان‌پذیر است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بعد از این مقدمه به بیان برخی از ظرفیت‌های فراوان کشور که می‌توانند مبنای اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی قرار گیرند، پرداختند. نیروی جوان تحصیل کرده‌ی متخصص و دارای اعتماد به نفس اولین ظرفیتی بود که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند و گفتند: وجود این تعداد نیروی جوان تحصیل‌کرده در کشور از برکات انقلاب است به شرط آنکه سیاست‌های غلط موجب پیر شدن جامعه و کاهش نیروی جوان نشود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به وجود ۱۰میلیون فارغ‌التحصیل دانشگاهی و بیش از چهار‌میلیون دانشجوی در حال تحصیل در کشور که ۲۵برابر اول انقلاب است، تأکید کردند: این تعداد نیروی تحصیل‌کرده جوان و متخصص از افتخارات نظام اسلامی و یک فرصت بسیار بزرگ است.
ایشان جایگاه اقتصادی کشور را یکی دیگر از ظرفیت‌ها برشمردند و افزودند: براساس آمارهای جهانی، جمهوری اسلامی ایران دارای رتبه‌ی بیستم در اقتصاد دنیا است که در صورت بهره‌برداری از ظرفیت‌های استفاده‌نشده، امکان رسیدن به رتبه‌ی دوازدهم اقتصاد دنیا وجود دارد.
رهبر انقلاب اسلامی جایگاه اول ایران در مجموع ذخایر نفت و گاز را از جمله ظرفیت‌ها دانستند و با اشاره به موقعیت جغرافیایی ممتاز کشور به عنوان نقطه‌ی اتصال شمال به جنوب و شرق به غرب، گفتند: همسایگی با ۱۵کشور، با جمیعتی ۳۷۰میلیونی به عنوان بازار خارجی بسیار نزدیک و همچنین جمعیت بیش از ۷۰میلیونی کشور به عنوان بازار داخلی بزرگ، از دیگر ظرفیت‌هایی هستند که اگر فقط به همین بازار داخلی توجه شود، وضعیت تولید دگرگون خواهد شد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای زیرساخت‌های اساسی کشور در انرژی، حمل و نقل، ارتباطات، نیروگاه‌ها، و سدها و همچنین تجربه‌ی مدیریتی متراکم در کشور را از دیگر ظرفیت‌ها برشمردند و خاطرنشان کردند: ما باید از این ظرفیت‌ها به‌صورت مناسب و صحیح استفاده کنیم زیرا مشکل کشور، نبود طرح و یا سخن صحیح و کارشناسی نیست بلکه مسئله‌ی اصلی که در محیط‌های نخبگانی هم تکرار می‌شود، استفاده‌ی شایسته نکردن از طرح‌ها و سخن‌های صحیح است.
ایشان برخی مشکلات را ناشی از چالش‌های درونی کشور دانستند و در بیان بخشی از این چالش‌ها، گفتند: چالش بزرگ کشور ما سهل‌انگاری در عمل و ساده و سطحی نگریستن به مسائل است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: مباحث لفظی و روشنفکری کار را پیش نمی‌برد بلکه حل مسائل، نیازمند حرکت و اقدام و پیگیری بلندمدت امور است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه به نتیجه رسیدن برخی کارهای بزرگ شاید نیازمند سپری شدن مدت زمانی به اندازه‌ی یک نسل باشد، افزودند: آن زمانی که درباره‌ی نهضت علمی در کشور، در دانشگاه‌ها صحبت می‌شد، شاید کسی باور نمی‌کرد که بعد از ۱۰ تا ۱۵سال حرکت علمی کنونی در کشور، به همت اساتید و جوان‌های با استعداد به‌وجود آید اما امروز در مقایسه با آن سال‌ها، شاهد پیشرفت چشمگیر و در برخی زمینه‌ها شاهد پیشرفت خیره‌کننده هستیم.
راه‌های موازی و آسان ولی در عین حال مهلک، یکی دیگر از چالش‌های داخلی بود که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند و در تبیین این موضوع گفتند: برخی اوقات تأمین برخی کالاها و نیازها از دو مسیر امکان‌پذیر است. یک مسیر از طریق اروپا و آسان و مسیر دیگر از طریق غیراروپا ولی سخت. مسیر اول انسان را در تنگنا قرار خواهد داد و دوستان او را ضعیف و دشمنان او را قوی می‌کند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: یکی دیگر از چالش‌های درونی که خطای بسیار بزرگ و اساسی است، این است که تصور شود با فاصله گرفتن از مبانی اعتقادی و اصول نظام اسلامی، همه‌ی راه‌ها باز خواهد شد.
ایشان خاطرنشان کردند: مسئولان در دولت خدمت‌گزار، انسان‌های معتقد به مبانی و اصول انقلاب هستند و من از آنها گله‌ای ندارم ولی در مجموعه‌ی دست‌اندرکاران، برخی تصور می‌کنند با کوتاه آمدن از اصول، درها گشوده خواهد شد در حالی‌که نتیجه‌ی این خطای بزرگ را در سال‌های اخیر در برخی کشورها دیده‌ایم. رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: تنها راه پیشرفت، ایستادگی و پافشاری بر مبانی و اصول است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یکی دیگر از چالش‌های درونی را این موضوع دانستند که برخی تصور می‌کنند، مردم مشکلات را تحمل نخواهند کرد.
ایشان گفتند: اگر حقایق امور با صداقت لازم و به درستی برای مردم بیان شود، مردم خواهند ایستاد و مقاومت خواهند کرد.
ایشان، تردید در توانایی‌های درونی کشور را یکی دیگر از چالش‌ها خواندند و افزودند: باید به دانشمندان جوان خود و به مجموعه‌های مردمی در امور اقتصادی اعتماد و از توانایی‌های آنها استفاده کرد.
رهبر انقلاب اسلامی شرط اصلی برای تحقق اقتصاد مقاومتی را عزم راسخ و جدی و پرهیز از سهل‌انگاری و راحت‌طلبی و تکیه بر مدیریت جهادی برشمردند و تأکید کردند: مدیریت جهادی عبارت است از توکل بر خداوند و استفاده از تدبیر و عقلانیت و در عین حال پیش بردن کارها با عزم راسخ و بدون هراس از جوانب.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، ترویج فرهنگ متناسب با اقتصاد مقاومتی را در کنار به‌کارگیری مدیریت جهادی، ضروری دانستند و خاطرنشان کردند: صداوسیما، رسانه‌ها، مسئولین، ائمه‌ی جمعه و همه‌ی کسانی که سخن آنان در میان مردم تأثیرگذار است، باید ترویج‌گر فرهنگ اقتصاد مقاومتی باشند.
ایشان، صرفه‌جویی، مصرف کالاهای داخلی به‌ویژه در دستگاه‌های دولتی، مقابله‌ی جدی با واردات بی‌منطق، مقابله‌ی جدی با قاچاق، توجه ویژه به کارگاه‌های تولیدی کوچک و متوسط و بازنگری در سیاست‌های پولی و فعالیت‌های نظام بانکی را از ضروریات اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی برشمردند و تأکید کردند: شرط اصلی تحقق همه‌ی این موارد، همدلی و همزبانی و انسجام درونی است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه همه باید به دولت و مسئولان کمک کنند، افزودند: حاشیه‌سازی از هر طرفی غیرقابل قبول است و باید از آن پرهیز شود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جمع‌بندی مباحث مربوط به اقتصاد مقاومتی تأکید کردند: ما می‌توانیم در زمینه‌ی اقتصادی کارهای بزرگی انجام دهیم و از این گذرگاه حساس عبور کنیم.
رهبر انقلاب اسلامی در سخنان بسیار مهم‌شان درباره‌ی موضوع هسته‌ای، قبل از تشریح برخی جزئیات مذاکرات و تبیین صریح خواسته‌ها و خطوط قرمز هسته‌ای، سه نکته را مورد تأکید قرار دادند.
نکته‌ی اول اینکه هر آنچه رهبری در جلسات عمومی می‌گوید عیناً همان مسائلی است که در جلسات خصوصی به رئیس‌جمهور و دیگر مسئولان ذیربط می‌گوید بنابراین این خط تبلیغی غیرصحیح که از برخی خطوط قرمز رسمی در جلسات خصوصی صرف نظر شده است، خلاف واقع و دروغ است.
دومین نکته‌ای که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان مقدمه‌ی بحث هسته‌ای بیان کردند، امانت‌داری، غیرت، شجاعت و تدین اعضای تیم مذاکره‌کننده‌ی کشورمان بود.
ایشان گفتند این تیم، با غیرت ملی و دقت کامل و با قصد باز کردن گره و پیش بردن کار کشور، در مقابل تعداد کثیر مذاکره‌کنندگان طرف‌های مقابل، مشغول تلاش است و انصافاً با شجاعت، مواضع را بیان و دنبال می‌کند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند هرکسی از جزئیات مذاکرات باخبر شود حتماً به این مطالبی که درباره‌ی تیم هسته‌ای گفته شد، اذعان خواهد کرد البته آنها ممکن است در تشخیص و عمل خطا کنند اما متدین و غیور هستند.
مخاطب سومین نکته مقدماتی رهبری، منتقدان هسته ای بودند. ایشان افزودند: با انتقاد مخالف نیستم و آن را لازم و کمک‌کننده می‌دانم اما این یک واقعیت است که انتقاد کردن از عمل کردن آسان‌تر است چرا که دیدن عیب‌های طرف مقابل راحت است اما درک دشواری‌ها و نگرانی‌های او، مشکل است.
رهبر انقلاب افزودند: این حرف من، نباید مانع ادامه‌ی انتقادها شود اما متوجه باشیم که تیم هسته‌ای برخی از مسائلی را که مورد انتقاد است می‌داند اما بعضی ضرورت‌ها او را به برخی اقدامات می‌کشاند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سپس به بیان تاریخچه‌ی کوتاهی از روند مذاکره با آمریکایی‌ها پرداختند که به درک روند مذاکرات کمک قابل توجهی می‌کند.
ایشان گفتند: موضوع مذاکره با آمریکایی‌ها مربوط به زمان دولت قبل است و به فرستادن واسطه به تهران برای درخواست مذاکره مربوط می‌شود.
رهبر انقلاب در توضیح بیشتر افزودند: در آن زمان، یک نفر از محترمین منطقه به عنوان واسطه به دیدار ما آمد و به صراحت گفت رئیس‌جمهور آمریکا از او خواهش کرده که به تهران بیاید و درخواست آمریکایی‌ها برای مذاکره را مطرح کند آمریکایی‌ها به این واسطه گفته بودند می‌خواهیم ضمن شناخت ایران به عنوان قدرت هسته‌ای، مسئله‌ی هسته‌ای را حل و فصل کنیم و تحریم‌ها را ظرف ۶ماه برداریم البته ما به آن واسطه گفتیم به آمریکایی‌ها و حرفهایشان اطمینانی نداریم، اما با اصرار آن واسطه، قبول کردیم که این مسئله را یک بار دیگر امتحان کنیم و مذاکرات شروع شد.
رهبر انقلاب اسلامی با تذکر دو نکته‌ی مهم در هماوردی‌های جهانی خاطرنشان کردند: در هر رویارویی دیپلماتیک دو میدان وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد میدان اصلی که میدان واقعیت، عمل و تولید دارایی است و مدیران دیپلماسی و سیاست که عرصه‌ی تبدیل این دارایی‌ها به امتیاز و تأمین منافع ملی است.
ایشان افزودند: دست خالی هر کشور در میدان اول، محدوده‌ی انعطاف او را در میدان دوم می‌بندد و با توجه به همین منطق، ایران با دستاوردهای مهم و قوی وارد میدان مذاکره شد که برخورداری از قدرت تولید سوخت ۲۰درصد، یکی از آنها بود.
رهبر انقلاب یادآوری کردند همه‌ی قدرت‌های هسته‌ای از فروختن سوخت ۲۰درصد برای تولید داروهای هسته‌ای در مرکز تهران خودداری می‌کردند و حتی جلوی خرید ما از کشورهای دیگر را می‌گرفتند اما جوانان دانشمند و افتخارآفرین ایران، این سوخت را تولید و به صفحه‌ی سوخت تبدیل کردند و طرف مقابل مات شد.
ایشان افزودند: علاوه بر سوخت ۲۰درصد، دستاوردهای واقعی و میدانی دیگری هم داشتیم و در واقع راهبرد ایستادگی ایران در مقابل فشارها جواب داد و آمریکایی‌ها به این نتیجه رسیدند که تحریم‌ها اثر مورد نظر و مطلوب آنها را ندارد و باید راه دیگری پیدا کرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به نگاه شک‌آلود ایران به طرف آمریکایی گفتند: با وجود این، ما حاضر بودیم اگر آمریکایی‌ها سر حرف‌ها و وعده‌های خود به آن واسطه منطقه‌ای ایستادند ما هم هزینه بدهیم چون در مذاکرات می‌توان براساس عقل و محاسبه، عقب‌گردهایی نیز داشت اما آنها اندکی بعد از مذاکرات زیاده‌خواهی و بدعهدی را آغاز کردند.
رهبر انقلاب با اشاره به اینکه توافق خوب از نظر ایران یعنی توافق عادلانه و منصفانه افزودند: در جریان مذاکرات آمریکایی‌ها  ۶ماهِ وعده داده شده برای لغو تحریم‌ها را ابتدا به یک سال تبدیل کردند و بعد با زیاده‌خواهی‌های مکرر مذاکرات را طولانی و حتی تهدید به تحریم بیشتر کردند و از نظامی‌گری و روی میز و زیر میز سخن گفتند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نوعی جمع‌بندی از روند مذاکرات تأکید کردند: تأمل و مطالعه در روند مطالبات آمریکایی‌ها نشان می‌دهد هدف آنها ریشه‌کن کردن صنعت هسته‌ای ایران، از بین بردن ماهیت هسته‌ای کشور و تبدیل آن به یک کاریکاتور و تابلوی بی‌محتوا است.
ایشان با اشاره به نیاز حقیقی و مطالعه‌شده‌ی کشور به ۲۰هزار مگاوات برق هسته‌ای افزودند: آنها ضمن تلاش برای نابودی صنعت هسته‌ای و محروم کردن ایرانیان از فواید فراوان این صنعت، قصد دارند ضمن ادامه‌ی فشارها، تحریم‌ها را نیز به نوعی حفظ کنند.
رهبر انقلاب سپس در تبیین واقعیات صحنه‌ی پیچیده‌ی مذاکرات با آمریکایی‌ها، یک نکته‌ی مهم دیگر یعنی نیاز دولت آمریکا به توافق هسته‌ای را مورد بررسی قرار دادند.
ایشان افزودند: اگر آنها بتوانند به اهداف خود در مذاکرات برسند به یک پیروزی بزرگ رسیده‌اند چرا که ملت استقلال‌طلب ایران را تسلیم کرده‌اند و کشوری را که می‌تواند الگوی دیگر کشورها باشد شکست داده‌اند و تمام بدعهدی‌ها و چانه‌زنی‌های آنها برای تحقق همین اهداف است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر خواست‌های منطقی ایران از اول مذاکرات تا امروز خاطرنشان کردند: ما از ابتدا گفته‌ایم می‌خواهیم تحریم‌های ظالمانه برداشته شود که البته در مقابل آن، حاضریم یک چیزهایی بدهیم به شرط اینکه صنعت هسته‌ای متوقف نشود و لطمه نخورد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه‌ی سخنانشان به ترسیم صریح خطوط قرمز هسته ای پرداختند. ایشان به عنوان اولین خط قرمز گفتند: ما برخلاف اصرار آمریکایی‌ها محدودیت‌های بلند مدت ۱۰، ۱۲ساله را قبول نداریم و مقدار سال‌های مورد قبول محدودیت را به آنها گفته‌ایم.
رهبر انقلاب ادامه‌ی کار تحقیق و توسعه و ساخت‌وساز حتی در زمان محدودیت را دومین خط قرمز ایران اعلام کردند و افزودند: آنها می‌گویند در مدت ۱۲سال هیچ کاری نکنید اما این، یک حرف زور مضاعف و غلط مضاعف است.
رهبر انقلاب در توضیح سومین خط قرمز هسته‌ای تأکید کردند: تحریم‌های اقتصادی، مالی و بانکی چه مربوط به شورای امنیت، چه کنگره‌ی آمریکا و چه دولت آمریکا باید فوراً هنگام امضای موافقت‌نامه لغو و بقیه‌ی تحریم‌ها هم در فواصل معقول برداشته شود.
ایشان افزودند: آمریکایی‌ها درباره‌ی تحریم‌ها یک فرمول پیچیده، چندلایه و عجیب و غریب مطرح می‌کنند که معلوم نیست از آن چه چیزی در می‌آید اما ما صریحاً مطالبمان را می‌گوییم.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه‌ی بحث درباره‌ی خطوط قرمز مذاکرات هسته‌ای افزودند: لغو تحریم‌ها نباید به اجرای تعهدات ایران منوط شود نگویند شما تعهدات را انجام دهید بعد آژانس گواهی دهد تا تحریم‌ها لغو شود ما این مسئله را مطلقاً قبول نداریم. رهبر انقلاب افزودند: اجرائیات لغو تحریم‌ها نیز باید با اجرائیات تعهدات ایران متناظر باشد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین تأکید کردند: ما با موکول کردن اجرای تعهدات طرف مقابل به گزارش آژانس، مخالفیم چون آژانس بارها و بارها ثابت کرده مستقل و عادل نیست بنابراین ما به آن بدبین هستیم.
ایشان افزودند: می‌گویند «آژانس باید اطمینان پیدا کند» این چه حرف نامعقولی است چگونه اطمینان پیدا کند مگر اینکه وجب به وجب این سرزمین را بازرسی کند.
رهبر انقلاب مخالفت قاطع با «بازرسی‌های غیرمتعارف، پرس و جو از شخصیت‌های ایران و بازرسی از مراکز نظامی» را از دیگر خطوط قرمز هسته‌ای اعلام کردند.
رهبر انقلاب به صراحت تأکید کردند: در ایران، همه از جمله بنده، دولت، مجلس، دستگاه قضایی، دستگاه‌های امنیتی و نظامی و همه‌ی نهادها خواهان توافق خوب هسته‌ای هستیم توافقی که عزتمندانه، منصفانه و مطابق با مصالح و منافع ایران، تدوین شود.
رهبر انقلاب افزودند: اگر چه دنبال لغو تحریم‌ها هستیم اما آنها را از زاویه‌ای نوعی فرصت می‌دانیم چرا که باعث شده به نیروها و ظرفیت‌های داخلی توجه بیشتری داشته باشیم.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین در ابتدای سخنان خود به لزوم بهره‌گیری از برکات ماه مبارک رمضان به‌ویژه بهره‌مندی از ادعیه‌ی این ماه و مضامین والای آن توصیه کردند و گفتند: ماه مبارک رمضان، ماه خشوع و استغفار و ماه بازگشت به خدا و خودسازی و اخلاق است.
پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، حجت‌الاسلام والمسلمین روحانی با اشاره به آغاز به کار دولت یازدهم در ۲۲ماه قبل، رویکرد دولت در زمینه‌ی مسائل داخلی را حسن اعتماد، رفتار مسالمت‌آمیز، کاهش فاصله‌ها و دوری از افراطی‌گری دانست و گفت: رویکرد دولت در زمینه‌ی سیاست خارجی تعامل سازنده با جهان با خط قرمز «حفظ استقلال، عزت و غرور ملی» و در زمینه‌‌ی مسائل فرهنگی، فضای بازتر برای همه‌ی اصحاب فرهنگ و هنر با خط قرمز اخلاق و احکام اسلام بوده است.
آقای روحانی حل و فصل مسئله‌ی مذاکرات در چارچوب احقاق حقوق هسته‌ای و تأمین نیازهای جامعه و کشور را دو اولویت دولت برشمرد و افزود: آنچه کشورهای قدرتمند را پای میز مذاکره آورد، مقاومت ملت  ایران در برابر فشار بدخواهان و شکست تحریم‌ها بود.
رئیس‌جمهور با بیان اینکه تحریم هرگز موفق نخواهد بود و ملت ایران حتی در شرایط تحریم قادر است مسائل اجتماعی، اقتصادی سیاسی و فرهنگی خود را به‌خوبی حل و فصل کند، گفت: در شرایط تحریم توانستیم با کمک مردم، تورم را مهار کنیم و از رکود خارج شویم و در همان شرایط تحریم بود که رشد سرمایه‌گذاری بالا رفت.
رئیس‌جمهور افزایش ذخائر کالاهای استراتژیک، رفع موانع صادرات، ارائه‌ی لایحه‌ی خروج از رکود، کاهش واردات گندم، تغییر الگوی کشت کشاورزی، ارائه‌ی خدمات درمانی، کمک به اقشار کم‌درآمد و ارائه‌ی یارانه‌ی کالایی، کاهش اتکا به نفت در بودجه، صرفه‌جویی در هزینه‌های جاری، راه اندازی ۸هزار واحد صنعتی تولیدی و برداشتن قدم‌های مفید در حوزه محیطزیست را از جمله اقدامات دولت در شرایط تحریم خواند.
آقای روحانی کاهش درآمدهای نفتی دولت را از شرایط خاص امسال دانست و افزود: باید با تلاش، وحدت، همدلی و انسجام، از مشکلات به‌خوبی عبور کنیم که این کار را با کمک مردم انجام خواهیم داد.
رئیس‌جمهور با تأکید بر اینکه نباید بگذاریم در شرایط کنونی فرسایش‌های غیرضروری در جامعه ایجاد شود، اظهار داشت: در صورتی که طرف مقابل زیاده‌خواهی نکند توافق در دسترس خواهد بود و از این گردنه‌ی تاریخی عبور خواهیم کرد.
رئیس‌جمهور در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه ملت‌های منطقه امروز تحت فشار مضاعف در برابر مداخلات برخی کشورها و تروریست‌ها قرار دارند خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی ایران پیشتاز مبارزه با تروریسم و حمایت از ملت‌های منطقه بوده و این راه را ادامه خواهد داد.



مجموعه پوستر تحریف امام | یک

مجموعه پوستر تحریف امام | یک

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: اگر ملّت ایران بخواهد به هدفهای بزرگ خود برسد، بخواهد این راه را ادامه بدهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیّت امام را تحریف کنند...[امام] به مسئولان کشور هشدار میداد درباره‌ی خوی کاخ‌نشینی و همه را از خوی کاخ‌نشینی برحذر میداشت، تأکید مکرّر میکرد بر اینکه به وفاداری طبقات ضعیف اعتماد کنید. این یکی از خطوط اساسی است. ۹۴/۳/۱۴


تقوای الهی یعنی مجهز بودن در مقابل گناه

طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن | خلاصه‌ی جلسه اول: ‫ایمان ۱

تقوای الهی یعنی مجهز بودن در مقابل گناه

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ در مسجد امام حسن علیه‌السلام  مشهد جلساتی با عنوان «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» داشته‌‌اند و طی آن  به «تبیین پایه‌های تفکر اسلامی» بر مبنای آیات قرآن پرداخته‌اند. ایشان با اشاره به اهمیت این مباحث گفته‌اند: «این جلسات، پایه‌های فکری برای ایجاد یک نظام اسلامی است.» ۸۱/۴/۴
پایگاه اطلاع‌رسانی 
KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان، گزیده‌ای از هفت جلسه‌ی ابتدایی این سخنرانی‌ها را که به بحث «ایمان» اختصاص داشته به مرور منتشر می‌کند.
 
اولین جلسه از مجموعه‌ی سخنرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای پیرامون طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن در دومین روز ماه مبارک رمضان در تاریخ ۵۳/۰۶/۲۸ در مبحث ایمان به موضوع تقوا، انفاق و رحمت و مغفرت الهی اختصاص دارد. سخنران ۳۵ساله‌ی مسجد امام حسن مشهد، به‌صورت غیرمستقیم درباره‌ی مباحث سیاسی و اجتماعی روز نیز جملاتی در سخنرانی خود گنجانده است: اینکه «رحمت خدا شامل حال ملتی است که به مسئولیتش عمل کرده باشد»، «انفاق آن خرج کردنی است که با آن خلئی پر شود» چند نکته از آن سخنرانی است که خطوطی از تصویر روشن اندیشه‌ی اسلامی را رقم می‌زند.
دریافت جدول: عکس | PDF

جلسه‌ی اول: ایمان (۱)
تقوای الهی یعنی مجهز بودن در مقابل گناه
آیات این جلسهآیات ۱۳۱تا ۱۳۵ سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران
واژگان کلیدی:تقوارحمت الهیغفران الهیانفاق
آیهنکات کلیدی
وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ(۱۳۱)

بپرهیزید و پروا کنید از آن آتشی که آماده شده است برای کافران
یک فرد مسلمان خودش را متقی می‌کند. دارای تقوا،یعنی آن تجهیز لازم را در مقابل آسیب گناه بر تن می‌پوشد و وارد منطقه‌ی گناه می‌شود برای دستگیری گناهکاران؛ خلاصه‌ی تقوا این است. وقتی که این معنای تقوا شد، آیا تقوا مقدمه‌ و وسیله‌ای برای پیروزی هست یا نه؟ می‌بینید که خیلی آسان وسیله‌ای برای پیروزی‌ است.
وَأَطِیعُوا اللَّـهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ(۱۳۲)

اطاعت کنید خدا را و رسول را، تا مورد رحمت خدا قرار بگیرید
۱. اگر فقط بگوید اطیعوالله، اطاعت کنید از خدا، پیغمبر را به‌عنوان مصداق و نمونه‌ای ذکر نکند، آن کسانی هم که در نقطه‌ی مقابل پیغمبر قرار دارند ممکن است ادعا کنند که ما هم داریم اطاعت از خدا می‌کنیم.
۲. ]عموماً ما[ رحم خدا و رحمت پروردگار را رقیب عمل کردن و جایگزین عمل کردن می‌دانیم برای آنجا که عمل نکردیم و نافرمانی کردیم و مسئولیت و تعهد الهی نداشتیم. آیه‌ی قرآن به عکس است؛ می‌گوید عمل کنید، اطاعت کنید، شاید مورد رحمت پروردگار قرار بگیرید.
۳. مؤمنین کسانی هستند که احکام خدا و رسول کمترین غبار کدورتی بر روح و دل آنها بر جای نمی‌گذارد.
وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ(۱۳۳)

سرعت بگیرید به‌سوی مغفرتی از پروردگارتان و بهشتی که پهنا و گستردگی آن به‌قدر آسمان‌ها و زمین است، که آماده شده است برای باتقوایان
۱. ای انسان! به تو نمی‌گویند از دیگران سرعت مگیر و در خانه بخواب، نیروهایت را به‌کار مزن. دین می‌گوید مسابقه بده هر چه زیادتر. اما به‌سوی چه؟ به‌سوی چیزی که شایسته‌ی توست. نه به‌سوی زندگی دنیا. ای انسان بزرگ! سرعت بگیر! مسابقه بده! اما به‌سوی چه؟ به‌سوی مغفرت الهی و بهشت برین الهی.
۲. مغفرت یعنی چه؟ ما این بخشش‌های دنیوی را دیده‌ایم خیال کرده‌ایم که مغفرت خدا هم همین است. ... غفران یعنی خلئی که با گناه و نافرمانی خدا در روح انسان به‌وجود آمده برطرف شود. چه جوری برطرف می‌شود آن نقیصه‌ای که در روح تو با گناه به‌وجود آمده؟ با جبران کردن. ... با توبه با کوشش و سرعت گرفتن در مسیر کمال.
۳. باتقوا کیست؟ (در آیه‌ی بعد به این سؤال پاسخ داده می‌شود)
الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّـهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ(۱۳۴)

آن کسانی که انفاق می‌کنند در خوشی و ناخوشی؛ و فروبرندگان خشم؛ و گذرندگان از مردم؛ و خدا دوست می‌دارد مردمان احسان‌کننده را.
۱. سه ویژگی مهم باتقوایان: انفاق در خوشی و ناخوشی، فروبردن خشم، گذشتن از خطاهای مردم.
۲. انفاق یعنی چه؟ انفاق خرج‌کردن هست اما نه هر خرج‌کردنی. انفاق به آن خرج‌کردنی می‌گویند که با آن خلئی پر شود. یک نیاز راستینی برطرف شود. کجایند آن کسانی که میلیون‌ها خرج می‌کنند به ظاهر هم برای کارهای نیک خرج می‌کنند تا از زبان قرآن به آنها بگوییم بدبخت‌ترین مردمند.
۲. فروبرندگان خشم یعنی چه؟ یعنی بر اساس احساسات عمل نمی‌کنند؛ همه جا بر اساس عقل. نه فراموش‌کنندگان خشم. گاهی عقل هم با خشم‌های درست همراه است.
وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّـهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّـهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ(۱۳۵)

آن کسانی که چون گناه بزرگی انجام دهند، یا بر خویشتن ستم کنند فوراً به یاد خدا بیفتند. پس طلب غفران و مغفرت می‌کنند برای گناهانشان. و چه کسی غفران و مغفرت می‌بخشد گناهان را به‌جز خدا؟ و آن کسانی که بر آنچه که می‌دانند گناه است، اصراری نورزند.
۱. دو ویژگی دیگر باتقوایان: باقی‌نماندن در وادی غفلت (یاد خدا پس از ارتکاب گناه) و اسغفار از گناه
۲. یاد خدا حربه‌ای است در دست ما علیه شیطان‌ها؛ یاد خدا ریسمانی است در اختیار ما، برای نجات از ورطه‌ای که دشمنان هوشیاری ما در برابر ما به‌وجود آورده‌اند. یاد خدا خیلی چیز ارزشمند و قیمتی است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بخشی از بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در ۵۳/۰۶/۲۸ در مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد:
روح شما اگر در مقام تمثیل، مانند جسمی باشد، هر گناهی که انجام می‌دهید، ضربتی بر روح شما وارد می‌کند و زخمی به‌وجود می‌آورد. چرا آقا؟ چرا می‌گوییم گناه ضربت بر روح است؟ برای خاطر اینکه روح باید تعالی پیدا کند و گناه، هر آن چیزی است که روح انسانی را یک گام از تعالی و تکامل مورد نظرش بازمی‌دارد. درمقام مثل و تشبیه، می‌شود همین زخم خوردن، همین شکاف را بر پیکره‌ی روح تو به وجود آوردن. این گناه که شد، این نقیصه انجام گرفت... این روح او زخمی شد، ناقص شد، از کمال که غایةالآمال است دور افتاد؛ این گناه حالا باید مغفرت پیدا کند.

غفران یعنی چه؟ غفران یعنی این خلأ، این کمبود روح، این زخم روان، این نقیصه‌ای که در نفس او به‌وجود آمده است، این برطرف شود، این را می‌گویند غفران. چه جوری برطرف می‌شود؟ چه جوری برطرف می‌شود آن نقیصه‌ای که در روح تو از سوی گناه به‌وجود آمده؟ با جبران کردن. آن کسی که با یک گناهی جان خود را از اوج انسانیت و تکامل و نقطه‌ی پرواز انسانی یک قدری منحط کرده و دور انداخته، آن وقتی این عقب‌ماندگی‌اش جبران شده است که یک مقداری برود بالا.

شهید چمران به روایت امام خامنه ای

شهید چمران به روایت امام خامنه ای

امروز یکشنبه 31 خرداد روز سترگی در تاریخ مقاومت جهان است؛ روزی که شهیدمصطفی چمران یکی از بزرگ‌ترین قهرمانان واقعی جامعه بشری و مردی که تجسیم عرفان مبارزاتی اسلام ناب محمدی(ص) و تبلور حقیقی مکتب امام خمینی(ره) بود، به آرزوی خود رسید؛ شهادت در راه معشوق. به همین مناسبت بخشی از روایات رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت امام سیدعلی خامنه ای درباره این الگوی ایثار و ازخودگذشتگی، تقدیم عاشقان می شود.
***
ماجرای آشنایی امام خامنه‌ای با شهید چمران
اولاً این شهید یک دانشمند بود؛ یک فرد برجسته و بسیار خوش‌استعداد بود. خود ایشان برای من تعریف می کرد که در آن دانشگاهی که در کشور ایالات متحده‌ آمریکا مشغول درسهای سطوح عالی بوده – آن طور که به ذهنم هست ایشان یکی از دو نفرِ برترینِ آن دانشگاه و آن بخش و آن رشته محسوب می شده - تعریف می‌کرد برخورد اساتید را با خودش و پیشرفتش در کارهای علمی را. یک دانشمند تمام‌عیار بود. آن وقت سطح ایمان عاشقانه‌ این دانشمند آنچنان بود که نام و نان و مقام و عنوان و آینده‌ دنیائىِ به ظاهر عاقلانه را رها کرد و رفت در کنار جناب امام موسای صدر در لبنان و مشغول فعالیت های جهادی شد؛ آن هم در برهه‌ای که لبنان یکی از تلخ‌ترین و خطرناک‌ترین دورانهای حیات خودش را می‌گذرانید. ما اینجا در سال 57 می شنیدیم خبرهای لبنان را. خیابانهای بیروت سنگربندی شده بود، تحریک صهیونیست‌ها بود، یک عده هم از داخل لبنان کمک می‌کردند، یک وضعیت عجیب و گریه‌آوری در آنجا حاکم بود، و صحنه هم بسیار شلوغ و مخلوط بود.
همان وقت یک نواری از مرحوم چمران در مشهد دست ما رسید که این اولین رابطه و واسطه‌ آشنائی ما با مرحوم چمران بود. دو ساعت سخنرانی در این نوار بود که توضیح داده بود صحنه‌ لبنان را که لبنان چه خبر است. برای ما خیلی جالب بود؛ با بینش روشن، نگاه سیاسىِ کاملاً شفاف و فهم عرصه - که توی آن صحنه‌ شلوغ چه خبر است، کی با کی طرف است، کی ها انگیزه دارند که این کشتار درونی در بیروت ادامه داشته باشد - اینها را در ظرف دو ساعت در یک نواری ایشان پر کرده بود و فرستاده بود، که دست ما هم رسید. رفت آنجا و تفنگ دستش گرفت. بعد معلوم شد که نگاه سیاسی و فهم سیاسی و آن چراغ مه‌شکنِ دوران فتنه را هم دارد. فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص می کند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است. آنجا جنگید؛ بعد که انقلاب پیروز شد، خودش را رساند اینجا.
 از اول انقلاب هم در عرصه‌های حساس حضور داشت. رفت کردستان و در جنگهایی که در آنجا بود حضور فعال داشت؛ بعد آمد تهران و وزیر دفاع شد؛ بعد که جنگ شروع شد، وزارت و بقیه‌ مناصب دولتی و مقامات را کنار گذاشت و آمد اهواز، جنگید و ایستاد تا در 31 خرداد سال 60 به شهادت رسید. یعنی برای او مقام ارزش نداشت، دنیا ارزش نداشت، جلوه‌های زندگی ارزش نداشت.
این‌جور هم نبود که یک آدم خشکی باشد که لذات زندگی را نفهمد؛ بعکس، بسیار لطیف بود، خوش‌ذوق بود، عکاس درجه‌ یک بود - خودش به من می گفت من هزارها عکس گرفته‌ام، اما خودم توی این عکسها نیستم؛ چون همیشه من عکاس بوده‌ام - هنرمند بود. دل باصفائی داشت؛ عرفان نظری نخوانده بود؛ شاید در هیچ مسلک توحیدی و سلوک عملی هم پیش کسی آموزش ندیده بود، اما دل، دل خداجو بود؛ دل باصفا، خداجو، اهل مناجات، اهل معنا.
انسان باانصافی بود. لابد قضیه‌ پاوه را شماها می دانید که در پاوه بر روی بلندیها، بعد از چند روز جنگیدن، مرحوم چمران با چند نفرِ معدودِ همراهش، محاصره شده بودند؛ ضد انقلاب اینها را از اطراف محاصره کرده بود و نزدیک بود به اینها برسند که امام اینجا از قضیه مطلع شدند، و یک پیام رادیوئی از امام پخش شد که همه بروند طرف پاوه؛ دو بعدازظهر این پیام پخش شد؛ ساعت چهار بعدازظهر من توی این خیابانهای تهران شاهد بودم که همین طور کامیون و وانت و اینها بودند که از مردم عادی و نظامی و غیر نظامی از تهران و همین طور از همه‌ شهرستانهای دیگر، راه افتادند بروند طرف پاوه. بعد از قضیه‌ پاوه که مرحوم شهید چمران آمده بود تهران، توی جلسه‌ای که ما بودیم به نخست‌وزیرِ وقت گزارش می داد که بین اینها هم از قدیم یک رابطه‌ عاطفی ای وجود داشت. مرحوم چمران توی آن جلسه این جوری گفت: وقتی ساعت دو پیام امام پخش شد، به مجرد پخش پیام امام و قبل از آنی که هنوز هیچ خبری از حرکت مردم به آنجا برسد، ما احساس کردیم که کأنه محاصره باز شد. می گفت: حضور امام و تصمیم امام و پیام امام آن قدر مؤثر بود که به صورت برق‌آسا و به مجرد اینکه پیام امام رسید، کأنه برای ما همه‌ آن فشارها به پایان رسید؛ ضد انقلاب روحیه‌ خودش را از دست داد و ما نشاط پیدا کردیم و حمله کردیم و حلقه‌ محاصره را شکستیم و توانستیم بیاییم بیرون. آنجا نخست‌وزیر وقت خشمگین شد و به مرحوم چمران توپید که ما این همه کار کردیم، این همه تلاش کردیم، تو چرا همه‌ این را به امام مستند می کنی؟! یعنی هیچ ملاحظه نمی کرد؛ منصف بود. بااینکه می دانست که این حرف گله‌مندی ایجاد خواهد کرد، اما گفت.
حضور برای او یک امر دائمی بود. ما از اینجا با هم رفتیم اهواز؛ اولِ رفتن ما به جبهه، به اتفاق رفتیم. توی تاریکی شب وارد اهواز شدیم. همه جا خاموش بود. دشمن در حدود یازده دوازده کیلومتری شهر اهواز مستقر بود. ایشان شصت هفتاد نفر هم همراه داشت که با خودش از تهران جمع کرده بود و آورده بود؛ اما من تنها بودم؛ همه با یک هواپیمای
سی - 130 رفته بودیم آنجا. به مجردی که رسیدیم و یک گزارش نظامی کوتاهی به ما دادند، ایشان گفت که همه آماده بشوید، لباس بپوشید تا برویم جبهه. ساعت شاید حدود 9 و 10 شب بود. همان جا بدون فوت وقت، برای کسانی که همراه ایشان بودند و لباس نظامی نداشتند، لباس سربازی آوردند و همان جا کوت کردند؛ همه پوشیدند و رفتند. البته من به ایشان گفتم که من هم می شود بیایم؟ چون فکر نمی‌کردم بتوانم توی عرصه‌ نبرد نظامی شرکت کنم. ایشان تشویق کرد و گفت بله، بله، شما هم می شود بیائید. که من هم همان جا لباسم را کندم و یک لباس نظامی پوشیدم و - البته کلاشینکف داشتم که برداشتم - و با اینها رفتیم.
 یعنی از همان ساعت اول شروع کرد؛ هیچ نمی گذاشت وقت فوت بشود. ببینید، حضور این است. یکی از خصوصیات خصلت بسیجی و جریان بسیجی، حضور است؛ غایب نبودن در آنجایی که باید در آنجا حاضر باشیم. این یکی از اوّلی‌ترین خصوصیات بسیجی است.
در روز فتح سوسنگرد - چون می‌دانید سوسنگرد اشغال شده بود؛ بار اول فتح شد، دوباره اشغال شد؛ باز دفعه‌ دوم حرکت شد و فتح شد - تلاش زیادی شد برای اینکه نیروهای ما - نیروهای ارتش، که آن وقت در اختیار بعضی دیگر بودند - بیایند و این حمله را سازماندهی کنند و قبول کنند که وارد این حمله بشوند. شبی که قرار بود فردای آن، این حمله از اهواز به سمت سوسنگرد انجام بگیرد، ساعت حدود یک بعد از نصف شب بود که خبر آوردند یکی از یگانهائی که قرار بوده توی این حمله سهیم باشد را خارج کرده‌اند. خب، این معنایش این بود که حمله یا انجام نگیرد یا بکلی ناموفق بشود. بنده یک یادداشتی نوشتم به فرمانده‌ لشکری که در اهواز بود و مرحوم چمران هم زیرش نوشت - که اخیراً همان فرمانده‌ محترم آمده بودند و عین آن نوشته‌ ما را قاب کرده بودند و دادند به من؛ یادگار قریب 30 ساله؛ الان آن کاغذ در اختیار ماست - و تا ساعت یک و خرده‌ای بعد از نصف شب ما با هم بودیم و تلاش میشد که این حمله، فردا حتماً انجام بگیرد. بعد من رفتم خوابیدم و از هم جدا شدیم.
صبح زود ما پا شدیم. نیروهای نظامی - نیروهای ارتش - که حرکت کردند، ما هم با چند نفری که همراه من بودند، دنبال اینها حرکت کردیم. وقتی به منطقه رسیدیم، من پرسیدم چمران کجاست؟ گفتند: چمران صبح زود آمده و جلو است. یعنی قبل از آنی که نیروهای نظامىِ منظم و مدون - که برنامه ریخته شده بود که اینها در کجا قرار بگیرند و آرایش نظامیشان چگونه باشد - حرکت بکنند و راه بیفتند، چمران جلوتر حرکت کرده بود و با مجموعه‌ خودش چندین کیلومتر جلو رفته بودند. بعد هم الحمدللَّه این کار بزرگ انجام گرفت، و چمران هم مجروح شد. خدا این شهید عزیز را رحمت کند. اینجوری بود چمران. دنیا و مقام برایش مهم نبود؛ نان و نام برایش مهم نبود؛ به نام کی تمام بشود، برایش اهمیتی نداشت. باانصاف بود، بی رودربایستی بود، شجاع بود، سرسخت بود. در عین لطافت و رقت و نازکمزاجی شاعرانه و عارفانه، در مقام جنگ یک سرباز سختکوش بود.
تجمیع عقل و عشق
من خودم می دیدم شلیک آر.پی.جی را که نیروهای ما بلد نبودند، به آنها تعلیم می داد؛ چون آر.پی.جی جزو سلاحهای سازمانی ما نبود؛ نه داشتیم، نه بلد بودیم. او در لبنان یاد گرفته بود و به همان لهجه‌ عربی آر.بی.جی هم می گفت؛ ماها می‌گفتیم آر.پی.جی، او می‌گفت آر.بی‌.جی. او از آنجا بلد بود؛ یک مقدار هم از یک راه‌هائی گیر آورده بود؛ تعلیم می‌داد که اینجوری آر.پی.جی را بایستی شلیک کنید. یعنی در میدان عملیات و در میدان عمل یک مرد عملی به طور کامل. حالا ببینید دانشمند فیزیک پلاسماىِ در درجه‌ عالی، در کنار شخصیت یک گروهبانِ تعلیم دهنده‌ عملیات نظامی، آن هم با آن احساسات رقیق، آن هم با آن ایمان قوی و با آن سرسختی، چه ترکیبی میشود. دانشمند بسیجی این است؛ استاد بسیجی یک چنین نمونه‌ای است. این نمونه‌ کاملش است که ما از نزدیک مشاهده کردیم. در وجود یک چنین آدمی، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهای قلابی و تضادهای دروغین - که به عنوان نظریه مطرح می شود و عده‌ای برای اینکه امتداد عملی آن برایشان مهم است دنبال می کنند - اینها دیگر در وجود یک همچنین آدمی بی معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل.
(بیانات در دیدار اعضای بسیجی هیئت علمی دانشگاه‌ها - ۰۲/۰۴/۱۳۸۹)
نکته‌ای که دکتر چمران
به امام خامنه‌ای گفت
مرحوم دکتر چمران - شهید چمران - یک نخبه‌ علمی بود؛ حالا او مشهور شده به جنگ و شهادت و تفنگ و مانند این چیزها، لکن یک نخبه‌ علمیِ برجسته بود؛ در یکی از دانشگاه‌های برجسته‌ آمریکا هم درس می خواند که بعد رها کرد و آمد، و در لبنان و بعد هم در کشور خودش مشغول جهاد شد. او به من می گفت که در دانشگاه‌های آمریکا - و بخصوص و از جمله در همان دانشگاهی که ایشان تحصیل می کرد - برجسته‌های درجه‌ یک، معدود بودند و ایرانی‌ها در بین آنها بیشتر از همه بودند. ایرانی‌ها از متوسّط استعداد جهانی بالاترند؛ این را ما از افراد دیگر هم مکرّر شنیده‌ایم؛ عرض کردم حالا هم که تجربه‌ها این را نشان می دهد.
(بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در هفتمین همایش ملی نخبگان جوان ۱۷/۰۷/۱۳۹۲)

«مثل مصطفی اسماعیل بخوان!»

«مثل مصطفی اسماعیل بخوان!»

گزارشی از توجه رهبر انقلاب به تلاوت مصطفی اسماعیل

اواخر دهه‌ی چهل که هنوز نوار کاست رایج نبود، آیت‌الله خامنه‌ای به‌زحمت رادیویی تهیه می‌کرد تا از رادیو صوت‌العرب قرائت‌های مصطفی اسماعیل را بشنود. آن سال‌ها به‌خاطر سختگیری‌ها و تلاش گسترده‌ی رژیم شاه برای رواج فساد در جامعه، در بین مردم توجه چندانی به قرآن وجود نداشت و فعالیت‌های قرآنی بسیار کمرنگ بود:
«گاهى کسانى پیدا مى‌شدند و یک کارهاى قرآنى مى‌کردند؛ اما خیلى در سطح پایین بود. یادم است که همین آقاى شیخ ابوالعینین به مشهد آمد، من تازه از زندان آزاد شده بودم. ایشان در ایوان مقصوره‌ى مسجد گوهرشاد قرآن تلاوت مى‌کرد. شاید صد نفر آدم نشسته بودند و همین‌طور مجلس را تماشا مى‌کردند و نمى‌فهمیدند که قرآن چیست؛ چون رهگذر بودند و دیده بودند که این‌جا مجلسى است، همان‌جا هم نشسته بودند.»[۱]

آیت‌الله خامنه‌ای که از سال ۴۳ درس‌های تفسیر قرآنش را در مشهد شروع کرده بود، یکی از توصیه‌های همیشگی‌اش به مردم توجه به قرآن و تلاوت آن بود. آن سال‌ها تلاوت‌های قاریان مصری دنیا را تحت تاثیر قرار داده بود و این فرصت خوبی برای استاد تفسیر قرآن مشهد بود تا از این طریق توجه مردم به خصوص جوانان پای منبرش را بیش از پیش به قرآن جلب کند. نوارهای عبدالفتاح، عبدالباسط، مصطفی اسماعیل و رفعت را به سختی پیدا و در مشهد پخش می‌کردند، تلاوت قرآن توسط قاریان جوان هم برنامه‌ای ثابت در زمان درس‌های تفسیر ایشان در مسجد امام حسن علیه‌السلام بود؛ برنامه‌ای که بعدها در مسجد کرامت هم ادامه پیدا کرد. «سبک آقا هم برای صحبتشان این بود که تخته سیاهی بود و ایشان می‌ایستادند پای آن، آیه نوشته می‌شد و تفسیر می‌کردند. یعنی ایستاده صحبت می‌کردند و منبر نمی‌رفتند. بعد از صحبت ایشان صندلی می‌گذاشتند و قاری می‌نشست و همان آیاتی را که ایشان تفسیر کرده بود تلاوت می‌کرد.»[۲]
 

در بین قاریان مصری صدای مصطفی اسماعیل بیش از همه استاد تفسیر قرآن مشهد را جذب خود می‌کرد و گوش کردن به تلاوت قاریان مصری به خصوص مصطفی اسماعیل و گاهی ضبط کردن آنها یکی از کارهای همیشگی‌اش شده بود:
«ما حدود سالهاى ۴۶ یا ۴۷ - یعنى تقریباً بیست و یکى دو سال قبل از این - در مشهد دنبال خواندن شیخ مصطفی اسماعیل در رادیوهاى کشورهاى عربى - مخصوصاً رادیو مصر - به دقت مى‌گشتیم تا بلکه خواندن او را پیدا کنیم. البته نوارهایش هم در بازار نبود و در ایران هم رادیو قرآن وجود نداشت و ما مجبور بودیم از رادیوهاى خارجى گوش کنیم. ما عاشق تلاوت شیخ مصطفی اسماعیل بودیم. تلاوتهاى او را پیدا مى‌کردیم و گوش مى‌کردیم» [۳] «بنده قرآنى دارم که پشت آن نوشته‌ام امروز «مصطفی اسماعیل» خواند، امروز «على البنّاء» خواند، امروز فلان قارى خواند، امروز بهمان قارى خواند. در سال چهل و نه که عبدالنّاصر فوت شد، من یک رادیوِ ترانزیستورى داخل زندان برده بودم - البته بعد از مدتى، دیگر نمى‌گذاشتند رادیو هم داخل زندان ببریم - اتّفاقاً قرّاء به مناسب فوت عبدالنّاصر بعضى از آیات قرآن را مى‌خواندند و بسیار هنرنمایى مى‌کردند. به یاد دارم آیه‌ى «و کایّن من نبىّ قاتل معه ربیّون کثیر» را، هم شیخ مصطفی اسماعیل خواند و هم محمود على البنّاء.»[۴]

علاقه‌مندی جوانان قاری مشتری درس تفسیر آیت‌الله خامنه‌ای و شخص ایشان منجر به تشکیل جلسه‌ی ثابت تلاوت قرآن در صبح‌های جمعه در مسجد کرامت شد. جلسه‌ای که به پیشنهاد آیت‌الله خامنه‌ای برقرار و بعدها با فشار دستگاه تعطیل شد. آقای مرتضی سادات‌فاطمی از قاریان قدیمی مشهد از آن روزها اینطور نقل می‌کنند: «به من گفتند آقای فاطمی! ما می‌خواهیم اینجا یک جلسه قرآن داشته باشیم و شما برای آن برنامه‌ریزی کنید.» حاج‌آقا مختاری که از پیشکسوتان قرائت قرآن در مشهد بود رسماً مدیریت این جلسه را به عهده گرفت. جلسه‌ی هر هفته با حضور آیت‌الله خامنه‌ای برگزار می‌شد: «آقا تشریف می‌آوردند و می‌نشستند و فرزند بزرگشان را هم می‌آوردند و وقتی افراد می‌خواندند آنها را خیلی تشویق می‌کردند.»[۵] ایامی که رژیم شاه ایشان را ممنوع‌المنبر کرده بود، سؤالات حاضرین درباره‌ی تفسیر برخی آیات تلاوت شده بهانه‌ای برای سخنرانی ایشان برای حضار می‌شد.

بعدها یکی از دوستان آیت‌الله خامنه‌ای سفری به مصر داشت و برایشان از آنجا تعدادی از نوارهای مصطفی اسماعیل را سوغات آورد. نوارها بین قاریان جوان مشهدی دست به دست شد و کم‌کم به در سایر نقاط کشور نیز پخش شد. آقای سادات‌فاطمی در این باره می‌گویند: «آقا یک روز به من فرمودند: "آقای فاطمی! حیفت نمی­‌آید که مصطفی اسماعیل نمی‌خوانی؟ " مصطفی اسماعیل از قراء بسیار بزرگ و درجه‌ی یک مصر است. گفتم که آقا مصطفی اسماعیل مشکل است، چون لحنش خیلی گسترده و قوی است. فرمودند: "از شما خیلی بعید است! یعنی چی؟ اگر بخواهی، می­توانی. " عرض کردم آقا من نوارش را هم ندارم. واقعاً هم آن موقع‌ها نبود این همه امکاناتی که در اختیار مردم هست این روزها. آن موقع این خبرها نبود که کسی نوار قرآن را به راحتی تهیه کند. عبدالباسط را یک مقدار افراد رفته بودند و آورده بودند و صفحه‌­‌های گرامش بود، اما نوار مصطفی اسماعیل نبود. آقا فرمودند: "من خودم نوارش را دارم، به شما می­دهم. " دو تا نوار از مصطفی اسماعیل به ما دادند؛ یکی نوار سوره‌ی بقره بود، یکی هم آل عمران که خیلی تلاوت­های زیبایی بود. آرام آرام تمرین کردم و کم‌کم توانستم.»[۶]
 
آیت‌الله خامنه‌ای در این‌باره می‌گویند: «در تهران، هیچ‌کس غیر از عبدالباسط را نمى‌شناخت. من یک وقت که به تهران آمده بودم، فقط عبدالباسط مطرح بود. جاهاى دیگرهم که مى‌رفتیم، فقط عبدالباسط را مى‌شناختند. ما در مشهد، نوار شیخ مصطفی اسماعیل را داشتیم. یکى از دوستانم مى‌خواست به مسافرت برود، من گفتم که هرچه توانستى، نوار شیخ مصطفى اسماعیل پیدا کن و بیاور. او هم رفت و چند نوار از نوارهاى بسیار خوب شیخ مصطفی اسماعیل را آورد. من آنها را به آقاى مرتضى فاطمى - که در آن وقت نوارهاى ما را تکثیر مى‌کرد - دادم، تا تکثیرشان کند. او هم همین کار را کرد و نوارها را به این چند نفرى که از تهران آمده بودند، داد. در نتیجه، همه‌ى نوارها به طرف تهران سرازیر گردید و شیخ مصطفى اسماعیل شایع شد. انصافاً هم چیز عجیبى بود. نمى‌دانم شما با صداى شیخ مصطفى اسماعیل آشنا هستید؟ خیلى فوق‌العاده است. او سوره‌ى هود، سوره‌ى بقره و آیات داوود و جالوت را خوانده بود، که انصافاً خیلى عالى و فوق‌العاده بود.»[۷]

علت تأکید استاد تفسیر مشهد بر ترویج تلاوت‌های مصطفی اسماعیل هم ریشه در هدف‌گذاری تفسیری‌اش داشت. مصطفی اسماعیل اولین قاری قرآنی بود که ابداع‌کننده‌ی هماهنگی بین قرائت و معنی آیات بود و ترویج تقلید از سبک او به فهم بهتر قرآن کمک می‌کرد. مسأله ‌ای که سال‌ها بعد نیز آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر آن می‌گویند: «فرق است بین قارى‌اى که وقتى تلاوت مى‌کند خودش متوجه معنا و تحت تأثیر معناست، و آن قارى‌اى که متوجه معنا نیست. بین قراء مصرى دو، سه نفر هستند که وقتى مى‌خوانند، تحت تأثیر معنایند. این‌که شما مى‌بینید مصطفی اسماعیل خواندنش تأثیر دارد، به خاطر همین است؛ چون خود او تحت تأثیر آیاتى است که مى‌خواند. اما بعضى قراء دیگر، نه. فقط صنعت اجرا مى‌کنند و مى‌خواهند کار زیبایى از آب درآورند.»[۸]
علاقه‌ی آقای خامنه‌ای به مصطفی اسماعیل آنقدر زیاد بود که به خانواده‌شان گفته بودند اگر انقلاب شد «مى‌برمتان مصر مصطفی اسماعیل را ببینید.»[۹]
 
سال‌ها بعد امام به ایران بازگشت و انقلاب پیروز شد، اما مسائل و مسئولیت‌های انقلاب، نه اجازه داد آیت‌الله خامنه‌ای همراه خانواده به مصر برود و مصطفی اسماعیل را از نزدیک ببیند، و نه اینکه مصطفی اسماعیل به ایران بیاید.
«اتفاقاً شیخ مصطفی‌اسماعیل تا بعد از انقلاب زنده بود؛ لیکن متأسفانه ما در آن سالهای اول انقلاب، به این فکری که حالا هستیم، نبودیم؛ والّا به هر طوری بود، من شیخ مصطفی اسماعیل را به تهران می‌آوردم.»[۱۰]
در سال‌های ابتدایی رهبری آیت‌الله خامنه‌ای فرصتی فراهم شد تا پای قاریان مصری به ایران باز شود و رهبر انقلاب برخی از قاریانی را که صدایشان را سال‌ها از رادیو می‌شنید ملاقات کند. اساتیدی چون شحات محمد انور، راغب مصطفی غلوش، ابوالعینین شعیشع، محمود صدیق منشاوی از جمله قاریانی بودند که آن سال‌ها به ایران آمدند، با آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کردند و در شهرها و شهرستان‌های مختلف هم به تلاوت قرآن پرداختند. روزگار متفاوتی از راه رسیده و فضای ایرانِ دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی تغییر کرده بود؛ قرآن دیگر در جامعه مهجور نبود:
«از زیارت آقایان خوشحالم. نزدیک سى سال است که با نوارهاى آقاى شیخ ابوالعینین آشنا هستم. مدتها قبل یک نفر در مشهد نوارهاى ایشان و نوارهاى مرحوم شیخ عبدالفتاح و شیخ مصطفی اسماعیل را براى من آورد و من از آن‌جا با صداى این آقایان آشنا شدم. البته گاهى هم در فرصت‌هایى، از رادیوهاى کشورهاى عربى تلاوت قرآن شما را گوش مى‌کردم. الحمدللَّه حالا شما در شرایطى به ایران آمده‌اید که کشور ما بحمداللَّه در همه‌جایش پُر از شوق به قرآن است. خدا را شکر مى‌کنیم که جوانان ما، بچه‌هاى ما، همه‌ى ملت ما، سراسر وجودشان شوق به قرآن است و قرائتاً، تجویداً، فهماً و فقهاً با قرآن مأنوسند.
 
سابق این‌طور نبود. در گذشته، این سلاطین و حکام طاغوتى، مردم را از قرآن دور نگهداشته بودند. گاهى کسانى پیدا مى‌شدند و یک کارهاى قرآنى مى‌کردند؛ اما خیلى در سطح پایین بود. یادم است که همین آقاى شیخ ابوالعینین به مشهد آمد، من تازه از زندان آزاد شده بودم. ایشان در ایوان مقصوره‌ى مسجد گوهرشاد قرآن تلاوت مى‌کرد. شاید صد نفر آدم نشسته بودند و همین‌طور مجلس را تماشا مى‌کردند و نمى‌فهمیدند که قرآن چیست؛ چون رهگذر بودند و دیده بودند که این‌جا مجلسى است، همان‌جا هم نشسته بودند! اما اگر حالا شما به همان‌جا بروید و قرآن تلاوت کنید، مى‌بینید که هزاران نفر مردم مى‌ریزند و قرآن را استماع مى‌کنند.»[۱۱]
 
 
[۱] -  بیانات در دیدار جمعی از قاریان قرآن، ۱۳۷۰/۳/۱۶
[۲] - مصاحبه با آقای جواد سادات‌فاطمی
[۳] - دیدار با جمعی از قاریان، ۱۳۶۸/۱۱/۲۰
[۴] - دیدار با اعضای شورای عالی قرآن، ۱۳۷۳/۸/۹
[۵] - مصاحبه با آقای مرتضی سادات‌فاطمی
[۶] - کرامت‌های مسجد کرامت، گفت‌و‌گو با آقای مرتضی سادات‌فاطمی
[۷] - دیدار با جمعی از قاریان قران، ۱۳۶۹/۱۲/۱
[۸] - بیانات در برنامه قرائت قرآن، ۱۳۷۱/۱۲/۱۷
[۹] - دیدار با خانواده شهید جوانفکر، ۱۳۷۹/۳/۴
[۱۰] - بیانات در مراسم تودیع قاریان قرآن ۱۳۷۰/۲/۶
[۱۱] - دیدار با قاریان برجسته مصری، ۱۳۷۰/۳/۱۶

افطاری ساده

دغدغه‌ای که از ۲۴ سال پیش رهبر انقلاب درباره آن سخن گفته‌اند

افطاری ساده




بیانات رهبری در محفل انس با قرآن

بیانات رهبری در محفل انس با قرآن



بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌(۱)

 خیلی متشکّریم از برادران عزیز و حقیقتاً امروز استفاده کردیم؛ جلسه جلسه‌ی بسیار خوب، متنوّع، شیوا، زیبا، پرمغز [است‌]؛ الحمدلله. اینکه میبینم بحمدالله هر سالی، نشانه‌های پیشرفت در امر تلاوت قرآن، در بین جوانهای ما، در بین مردم ما مشهود است بنده را عمیقاً خرسند میکند؛ خدا را سپاسگزاریم. امروز هم بحمدالله به برکت این تلاوتهای بسیار خوب، جلسه‌ی پر مغز و پرمعنا و با حالی بود بخصوص با تذکّری که این مجری خوش‌ذوقِ خوش‌سخن ما دادند در مورد اهداء ثواب این تلاوتها و آنچه امروز در این جلسه گذشت به ارواح طیّبه‌ی شهدای اخیری که در تهران تشییع شدند. تلاوت قرآن با صوت خوش و با لحن خوب و با آداب و رسوم تلاوت، مقدّمه‌ای است برای نفوذ مفاهیم قرآن در دلها. اگر این فایده را [از آن‌] بگیریم و به تلاوت قرآن به‌عنوان یک خوش صدایی و یک آوازه‌خوانی فقط نگاه کنیم، مطمئنّاً از این رتبه‌ی والا سقوط خواهد کرد. این‌همه تأکید بر اینکه قرآن را با صوت خوش بخوانند و با آداب بخوانند و با الحان مطلوب بخوانند، برای این است که مفاهیم قرآن در دلها اثر کند، با قرآن انس بگیریم، به رنگ قرآن و به خُلق قرآن و به شکل قرآن در بیاییم. اگر این مقصود است، پس یک شرایطی دارد، یک آدابی دارد. اوّلین ادب، این است که خواننده‌ی قرآن و تلاوتگر قرآن، با اذعان به قرآن، با باور مفاهیم قرآن، باورِ آن مفاهیمی که دارد تلاوت میکند، تلاوت کند. اگر ندانیم چه داریم میخوانیم، مفهوم را درک نکنیم، در عمق جانمان اثر نداشته باشد، [آن وقت‌] تأثیر تلاوتمان بر روی دیگران و بر روی خودمان کم خواهد بود؛ این شرط اوّل است.

من خواهشم از قرّاء محترم و اساتید و خوانندگان قرآن، این است که به این نکته توجّه کنند؛ آن آیاتی را که میخواهند تلاوت بکنند، این آیات را در ذهنشان مرور کنند، در آنها تدبّر کنند، اعماق این مفاهیم را بدرستی در دل خود و در باور خود ثبت کنند؛ با این روحیّه، با این زمینه، با این آمادگی تلاوت کنند؛ این تلاوت تا اعماق جان مخاطب اثر خواهد کرد. البتّه تا امروز، شما خیلی پیش رفتید؛ بنده سالهای متمادی است که سِیر حرکت قرآن را در کشور دارم مشاهده میکنم؛ امروز جوانهای ما خیلی خوب پیش رفتند؛ قرّاء ما، اساتید ما، حقّاً و انصافاً خیلی خوبند؛ لکن جا برای تأثیرگذاریِ بیشتر هنوز زیاد است.

من دو سه نکته را یادداشت کردم. یکی این است که شما میخواهید با تلاوتتان، مفاهیم قرآنی را به مستمع القاء کنید. درست است که غالب مستمعین شما عربی و زبان قرآن را نمیدانند، امّا معجزه‌ی قرآن این است که اگر با همین وضعیّت هم - درحالی‌که آنها نمیدانند - این آیات را با عمق جان و با شرایط القاء کنید. مفاهیم ولو به‌نحو اجمال به ذهنها منتقل خواهد شد. خب، این طبعاً شرایطی دارد. بنده می‌شنوم تلاوتهایی را که پخش میکنند در رادیوی تلاوت - که فرصت خوبی است، امکان خوبی است برای شنیدن تلاوتها - و می‌شنوم آنچه را اساتید ما، قرّاء خوب ما میخوانند. خب، انصافاً از لحاظ صوت خوش، قرّاء ما خیلی خوبند، برجسته‌اند. این را قرّاء بیگانه تصدیق کرده‌اند و تصدیق میکنند؛ شنفته‌ایم از آنها که اصوات ایرانی را تمجید میکنند. بعضی از اصوات شما انصافاً اصوات خوش‌ذات، خوش‌جنس و دارای شرایط خوبِ یک صدای برجسته است که این را باید همراه کرد با شرایط تلاوت.

یکی از شرایط تلاوت این است که این آیه‌ی قرآن را که تلاوت میکنید، بر روی نکاتی که در حال عادی اگر بخواهید آن را تفهیم کنید، روی آن تکیه میکنید، بر روی این نقاط حتماً تکیه کنید. اگر بخواهم تشبیهی بکنم، به این آقایان مدّاحی که شعر فارسی را میخوانند، می‌بینید هر کلمه‌ای را، هر مقصودی را که از یک جمله‌ای یا از یک کلمه‌ای یا از یک فِقره‌ای مطلوب است، جوری ادا میکنند که آن مفهوم در ذهن مخاطب بنشیند. در حرف زدن عادی هم همینجور است. به شکل عادی هم که شما صحبت میکنید، آن کلماتی را که مفاهیم آنها از نظر شما یک برجستگی دارد - کلمات حامل آن مفاهیم را - با تکیه‌ی خاص ادا میکنید؛ قرآن را این‌جوری باید بخوانید؛ بر روی کلمات خاص تکیه کنید؛ جملات و فقرات را آن‌چنان‌که مضمون و معنای آن در ذهن مخاطب بنشیند ادا کنید؛ تعبیر خوب، ادای خوب. گاهی لازم است برای اینکه مطلب در ذهن مخاطب مستقر بشود، آن جمله تکرار بشود؛ این تکرار را بکنید. بنده شاید چند سال قبل از این در همین جلسه انتقاد کردم از کسانی که زیادی آیات را تکرار میکنند. میخواهم عرض بکنم یک جاهایی تکرار لازم است، حتمی است. با یک بار خواندن، معنا منعکس نمیشود و باید آن را تکرار کرد؛ دو بار، سه بار، گاهى آیه را باید تکرار کرد، گاهى دو آیه و سه آیه را باید تکرار کرد. مقصودم این نیست که در این زمینه افراط انجام بگیرد. بعضى از خواننده‌هاى قرّاء مصرى را دیدیم در این زمینه افراط میکنند؛ تأثیر منفى دارد. افراط منظورم نیست؛ اینکه ما ده بار یا هشت بار یک چیزى را تکرار کنیم، این مطلوب نیست. حالا شاید در آوازه‌خوانى‌هاى عربى این کار معمول است امّا در قرآن‌خوانى این کار مطلوب نیست. امّا تکرار به قدرى که این مفهوم در ذهن مخاطب بنشیند، لازم است. گاهى اوقات انسان احساس میکند که قارى مثل اینکه همین‌طور یک کتابى را گرفته و دارد میخواند، عبارت را میخواند و دنبال میکند؛ این خوب نیست؛ مطلوب نیست. شما باید مفهوم را منتقل کنید و منعکس کنید به ذهن مخاطب؛ این گاهى با تکرار است، گاهى با تکیه است، گاهى با تکیه‌ى بر روى یک جمله است، گاهى تکیه‌ى یک کلمه است؛ این کار باید انجام بگیرد. یک نکته‌ی دیگری که مورد توجّه باید قرار بگیرد، رعایت موازین لحن است. البتّه این الحان عربی، الحان قرآنی برای مردم ما و خوانندگان ما بیگانه است، اینها الحان مأنوسی نیست. لذا شما می‌بینید شعر فارسی را که میخواند، با آهنگ متناسب خودش میخواند؛ اگر همین آدم بخواهد یک شعر عربی را یا یک جمله‌ی عربی را بخواند، ممکن است نتواند آهنگ مناسب را انتخاب بکند؛ [چون‌] این الحان بیگانه است برای ما؛ الحان آشنا و مأنوسی نیست؛ مثل الحان فارسی و آهنگهای فارسی نیست. لکن الحان قرآنی به خاطر تکرار در بین اهل قرآن و اهل تلاوت یواش یواش مأنوس شده و [مردم‌] آشنا شدند؛ این الحان را درست باید ادا کرد. بنده گاهی میشنوم خواننده‌ای تلاوتهایی را با صدای خوش، با صدای بسیار خوب، صدایی که هم جنس خوبی دارد، هم قوّت خوبی دارد، هم کشش و قدرت تحریر خوبی دارد، یک آیه‌ای را میخواند منتها لحن را رعایت نمیکند؛ رعایت لحن کلام، یعنی آن نظم آهنگ، آن چیزی که تلاوت شما بر اساس آن است، [لازم است‌]؛ قرآن را به طور معمولی نمیخوانید، با آهنگ میخوانید. شاید در همه‌ی ادیان - حالا تا آنجایی که بنده در بعضی ادیان توحیدی و حتّی ادیان غیرتوحیدی دیدم - متون مقدّس را با آهنگ میخوانند؛ این را ما از نزدیک مشاهده کردیم. پس تلاوت را با آهنگ میخوانید، این آهنگ بایستی درست ادا بشود. لحن بایستی با موازین خودش ادا بشود، والّا اگر رعایت نشد، مطمئنّاً آن اثر مطلوب را نخواهد بخشید؛ گاهی اثر عکس میبخشد.

یک نکته‌ای را من عرض بکنم؛ شما همه تقریباً قرّاء هستید که اینجا تشریف دارید؛ یکی از چیزهایی که رایج شده است در بین قرّاء عرب - این مصری‌ها و دیگران - و از آنجا به داخل کشور ما منعکس شده است، اهمیّت دادن به نفَس بلند است. من نمیفهمم وجه این کار چیست؛ هیچ لزومی ندارد که ما کلمات قرآن را، گاهی آیات را به همدیگر وصل کنیم به‌خاطر اینکه نفَس میخواهیم بدهیم؛ به نظر من هیچ لزومی ندارد. یک وقتی لازم است و ادای مفهوم آیه متوقّف به این است که با یک نفَس خوانده بشود، خب بله، این کار را بکنند والّا زیبایی تلاوت و تأثیرگذاری تلاوت به‌هیچوجه وابسته به نفَس بلند نیست؛ که حالا بعضی از قرّاء معروف مصری هنرشان در این است که با نفَس بلند [بخوانند]؛ مستمعین هم عوامانه وقتی با نفَس بلند میخوانند، بیشتر تشویق میکنند و الله، الله میگویند. به نظر من، هم کار این [قاری‌] غلط است، هم کار آن مستمع غلط است. ما در بین قرّاء خوب مصری، قرّاء برجسته‌ی مصری کسی یا کسانی را داریم که نفَسشان کوتاه است، هم خواندنشان خیلی خوب است، هم تأثیرگذاری‌شان خوب است؛ از جمله عبدالفتّاح شعشاعی. شما میدانید نفسش کوتاه است امّا درعین‌حال یکی از بهترین و اثرگذارترین تلاوتها - که ان‌شاءالله خدای متعال ایشان و همه‌ی قرّاء قرآن را مشمول رحمت و مغفرت کند - از این مرد شنیده میشود. بنابراین من خواهش میکنم که آقایان در مسئله‌ی نفَس، خودشان را اذیت نکنند. افزودن همین‌طور، تکرار کلمات و آیات پشت سرِ هم هیچ لزومی ندارد. حالا چون وقت هم دیگر تمام شد و ظاهراً میخواهند اذان بگویند، این کلمه را هم عرض بکنم: خواهش میکنم در تشویق کردن و «الله الله» گفتن - که این هم تقلیدی است از عرب‌ها - حد را مراعات کنند. بعضی‌ها بمجرّد اینکه خواننده شروع کرد به خواندن، شروع میکنند پشت سرِ او ترنّم «الله» که مثل اینکه یکی از دنباله‌های لازمِ خواندن او این است که این طرف بگوید «الله»! هیچ لزومی ندارد. یک‌وقت شما تحت تأثیر قرار میگیرید یا شدیداً زیبا میخواند یا شدیداً مؤثّر میخواند، بی‌اختیار حالا میخواهید تشویق کنید - تشویق قرآن هم طبق آنچه معمول عربها است، «الله الله» گفتن است؛ البتّه آنها مخصوص قرآن [هم‌] نیست؛ آهنگ معمولی را هم که میخوانند الله الله میگویند - این حالا اشکالی ندارد امّا اینکه بمجرّد اینکه قاری شروع کرد به خواندن و ما از اینجا بنا کنیم «الله الله»، هیچ لزومی ندارد. من خواهش میکنم خود شماها و در جلساتی که شماها استاد آن جلسات هستید و شرکت میکنید، سفارش کنید که در گفتنِ «الله الله» افراط نکنند؛ آنجایی که واقعاً طرف، خیلی خوب میخواند، خیلی زیبا میخواند، آنجا خب اشکالی ندارد تشویق کنند امّا اینکه از اوّل [طوری که‌] گاهی انسان فقط انتظار دارد که تا گفت «اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم»، بگویند «الله اکبر» [صحیح نیست‌]. امیدواریم که خداوند ان‌شاءالله همه‌ی شما را با قرآن محشور کند و دنیا و آخرتتان را به برکت قرآن آباد کند.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌

۱) این دیدار در اوّلین روز ماه مبارک رمضان برگزار شد. قبل از شروع بیانات معظم‌له، جمعی از قاریان و گروه‌های جمع‌خوانی به تلاوت آیاتی از قرآن و مدح و ثنای پروردگار پرداختند.