ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
۲۷یادواره شهدای روستای نیاک
۲۷یادواره شهدای روستای نیاک
بامحوریت جانبازشهیدناصریزدانی نیاکی
سخنران: سردارسیاوش مسلمی فرمانده سپاه کربلا استان مازندران
با نوای : حاج علی کلهر
قاری برتر کشور : سیدمحمدطاهایی
مجری برنامه : مصطفی محمدی ازشبکه طبرستان
جمعه ۲مهر۱۴۰۰،ازساعت۹:۳۰ الی ۱۱:۳۰
آمل،کیلومتر۸۰جاده هراز،حسینیه سیدالشهدای روستای نیاک
بارعایت پروتکل های بهداشتی
ستادیادواره شهدای روستای نیاک
قرار داد سرلشگرخلبان شهید میرحسنسجادینیاکی با خدا
هم رزم خلبان شهید میر حسن سجادی نیاکی می گوید: در منطقه عملیاتی همه آماده ی خواندن دعای کمیل بودیم. بچه ها اکثرا حضور داشتند. ولی معلوم نبود که میر حسن کجا است. یک دفعه دیدم حوله به سر وارد نمازخانه شد. گفتم: کجا بودی؟ گفت: رفته بودم غسل شهادت کنم.خندیدم و گفتم: آخه این وقت شب که غسل شهادت نمی کنند! بعد از دعای کمیل می خوابی، غسلت باطل می شود. گفت: از کجا می دونی که بعد از دعا می خوابم؟! می گفت امشب با خدا کار دارد و می خواهد با او قراردادی ببندد تا او را پیش خودش ببرد.گفتم: تو که فردا پرواز نداری. تیم های عملیات مشخص شده اند. تو امروز پرواز داشتی، فردا باید استراحت کنی.گفت: من قرار دادم را با خدا می بندم، بقیه اش را خودش درست می کند. و بعد از آن جا بیرون رفت. بچه ها یکی یکی وارد نمازخانه می شدند. هنوز چند دقیقه ای به شروع دعا مانده بود. بی اختیار به دنبالش رفتم و دیدم قدم می زند. نزدیک تر رفتم و با او شروع به صحبت کردم. طوری حرف می زد که من را به گریه انداخت. دیگر نتوانستم حرفی بزنم. با شروع دعای کمیل همه به نمازخانه رفتیم و در آن مراسم روحانی با هم بودیم. آن شب میر حسن تا صبح نخوابید. وقتی سرپرست تیم به او اخطار داد که بخوابد و استراحت کند، گفت: من فردا پرواز ندارم. سرپرست تیم حرفی نزد و او با خیال راحت تا صبح با خدای خود راز و نیاز کرد.صبح روز بعد (پنجم مرداد ماه سال 1360در جبهه جنوب (کرخه نور) ) خلبانان پس از خواندن نماز، عملیات را شروع کردند. در دومین دور پرواز احتیاج به هلی کوپتر بیشتری بود و شهید سجادی نیاکی به عنوان داوطلب آماده پرواز شد. در حال پرواز بود که مورد هدف دشمن قرار گرفت و شهید شد. خدا پای قرار داد بینشان را امضا کرده بود.
خاطره ای از شهیدسیداحمداحمدزاده نیاکی
خواهر شهید : زمانی که احمد می خواست از بسیج نامه بگیرد برای رفتن به آموزشی و جبهه، به او به خاطر سن کمش ندادند آنقدر رفت و آمد تا به او نامه دادند و پدرم امضا کرد و برد و به آنها تحویل داد. لباس بسیجی که به او دادند برایش بسیار بزرگ بود وقتی آورد به خانه، پوشید گفتیم برایت بزرگ است گفت اشکال ندارد، مهم پوشیدن لباس مقدس جبهه است.
بیست وهفتمین یادواره شهدای روستای نیاک بامحوریت جانبازشهیدناصریزدانی نیاکی
۲۷یادواره شهدای روستای نیاک
بامحوریت جانبازشهیدناصریزدانی نیاکی
سخنران: سردارسیاوش مسلمی فرمانده سپاه کربلا استان مازندران
با نوای : حاج علی کلهر
قاری برتر کشور : سیدمحمدطاهایی
مجری برنامه : مصطفی محمدی ازشبکه طبرستان
جمعه ۲مهر۱۴۰۰،ازساعت۹:۳۰ الی ۱۱:۳۰
آمل،کیلومتر۸۰جاده هراز،حسینیه سیدالشهدای روستای نیاک
بارعایت پروتکل های بهداشتی
ستادیادواره شهدای روستای نیاک
خط امام خمینی ره امتداد حرکت انبیاء ازآدم تاخاتم
میدانم خط امام امتداد حرکت انبیاء ازآدم تاخاتم است واگر این جریان (انقلاب) پیروزشود زحمات هزارساله پیامبران به ثمر رسیده است وجریانهای مخالف این خط امتداد خط استکبار جهانی از قابیل تاکاخ نشینان سرخ وسیاه شرق وغرب درجهان امروز است به این دید بود که من تصمیم گرفتم برای دفاع ازاسلام به جبهه های جنگ بشتابم جبهه هایی که خدا درقلبهای سپاهیان اسلام عشق و شور شهادت راجایگزین می کند ودرقلبهای سیاه دشمن ترس را.
شهیدسیّدحمید عزیز نژاد نیاکی
گوشه هایی از وصیتنامهی شهیدسیدمحمدرضامحمدی نیاکی
گوشه هایی از وصیتنامهی شهیدسیدمحمدرضامحمدی نیاکی
پروردگارا! ببخش آن گناهانم را که سد راه شهادتم خواهد شد.از تو میخواهم که مرا در بستر خواب نمیرانی و مرا چون جدم حسین(ع) در میدان جنگ به شهادت برسانی.