سخننگاشت | فضیلت ماه شعبان
حضرت آیتالله خامنهای: «ما وارد ماه شعبان شدیم؛ ماه عبادت، ماه توسّل، ماه مناجات؛ وَ اسمَع دُعائی اِذا دَعَوتُک، وَ اسمَع نِدائی اِذا نادَیتُک؛ فصل مناجات با خدای متعال، فصل مرتبط کردن این دلهای پاکْ با معدن عظمت، با معدن نور؛ این را قدر باید دانست. این مناجات شعبانیّه یک تحفهای است که در اختیار ما قرار داده شده است. خب ما دعا خیلی داریم، همهی این دعاها هم پر از مضامین عالی است، امّا بعضی یک برجستگی خاصّی دارند... ماه شعبان یک چنین ماهی است؛ دلهای پاک، دلهای نورانی، دلهای جوان، از این موقعیّت بهره بگیرند، استفاده کنند، رابطهتان را با خدا قوی کنید.» ۱۳۹۲/۳/۲۲
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR همزمان با فرارسیدن ماه شعبان المعظم، مجموعه سخننگاشت «فضیلت ماه شعبان» را بر اساس بیانات رهبر انقلاب منتشر میکند.
مجموعه نرم افزارهای مهدوی
مجموعه نرم افزارهای مهدوی
نرم افزار چگونه امام زمان علیه السلام را یاری کنیم ؟
نرم افزار چهل داستان و چهل حدیث از امام زمان (عج)
نرم افزار چشم به راه حضرت مهدی(عج)
نرم افزار سیمای مهدویت در قرآن
نرم افزار نامه های نوجوانان به امام زمان (عج)
نرم افزار مهدی موعود(عج)- ترجمه جلد سیزدهم از بحارالانوار
نرم افزار منتخب ادعیه امام زمان (عج)
نرم افزار/سخنی چند در غیبت امام زمان علیه السلام
نرم افزار/ دعای امام زمان (عج) و دعا برای امام زمان (عج)
نرم افزار/تکالیف بندگان نسبت به امام زمان علیه السلام
نرم افزار/سوز هجران (مجموعه اشعار درباره امام زمان علیه السلام)
مجموعه پادکستهای مهدوی صاحب لوا
سخن آوای صاحب لوا / پناهگاه دعا
سخن آوای صاحب لوا / ذکر کار گشا
سخن آوای صاحب لوا/ مجیب المضطر
سخن آوای صاحب لوا/ پناه شیعیان
سخن آوای صاحب لوا/ در پناه مولا
سخن آوای صاحب لوا/ آستان اجابت
سخن آوای صاحب لوا/ شمشیر انتقام
سخن آوای صاحب لوا/ امتحان غیبت
سخن آوای صاحب لوا/ مهر عالمگیر
سخن آوای صاحب لوا/ حقیقت ایمان
سخن آوای صاحب لوا/ مقتدای مسیح
سخن آوای صاحب لوا/ حضرت مهربانی
سخن آوای صاحب لوا/ ظهور موسی علیه السلام
سخن آوای صاحب لوا/ غیبت ادریس علیه السلام
سخن آوای صاحب لوا/ اضطرار عالمگیر
سخن آوای صاحب لوا/ تشنگان ظهور
سخن آوای صاحب لوا/ اشک صادقانه
سخن آوای صاحب لوا/ التجای همگانی
سخن آوای صاحب لوا/ وعده استجابت
سخن آوای صاحب لوا/ سلحشوران ظهور
سخن آوای صاحب لوا/ یاران خورشید
سخن آوای صاحب لوا/ در انتظار یاور
سخن آوای صاحب لوا/ یاران دروغین
سخن آوای صاحب لوا/ به یاد مولا
سخن آوای صاحب لوا/ خورشید پنهان
منبع : سایت بلاغ
تجلی و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در هستی
تجلی و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در هستی
بخش اول
چکیده
تجلی و ظهور، مفهومی بنیادین در عرفان نظری به شمار می آید و هم ردیف با مفاهیمی چون وحدت و کثرت، اسما و صفات، انسان کامل و فنا، پر گستره و پرکاربرد است. عرفان آن گاه از تجلی و ظهور سخن به میان می آورد که عزم رخ گشودن از حقیقت مطلقه نماید. وجود مطلق تا بر اطلاق خود باقی باشد، دست معرفت نظری و عملی، و عقلی و شهودی، هرگز بدان نمی رسد و نقاب بر رخ، از ازل تا ابد پوشیده می ماند. آن گاه که اراده کند پرده از رخ برگیرد، تعیّن می یابد و با نخستین تعیّن جلوه کرده، سلسله تجلیات و ظهورات نیز می آغازد.
کلام، نظام پیدایش عالم را خلقت می نامد؛ فلسفه با علیّت، هستی را برمی رسد و عرفان نظری با تجلی و ظهور وجود را می کاود. از تجلی و ظهور با تشأن و تنزل و مانند آن نیز یاد می آورند. از دیگرسو، عرفان نظری و عملی چنان با مفهوم و حقیقت انسان کامل درهم تنیده که کم تر جایی از آن را بدون حضور وی بتوان به فرجام رساند. از آن جا که پرشکوه ترین مصداق خلیفه الله و برترین انسان کامل محمدی صلی الله علیه و آله و سلم در این روزگاران و تا برپایی قیامت، موعود ادیان، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است، کنکاش در ارتباط این دو مفهوم بنیادی می تواند سرآغازی بر بسیاری معارف امامت و پژوهش های دامنه دار میان رشته ای، به ویژه در حوزه عرفان و مهدویّت باشد.
نوشتار پیش رو بر آن است تا آغازگری باشد بر این پویش و کاوش.
مقدمه
عرفان به تجلی و ظهور(نظام ظاهر و مظهر) معتقد است و با آن، هستی را تفسیر می نماید. اما فلسفه به علت و معلول باور دارد و با این قانون، پدیده های هستی را تحلیل می کند. نظام علّی و معلولی از ارکان فلسفه به شمار می رود و اگر مباحث فلسفی از این رکن تهی گردد، فلسفه فرو می پاشد.
تجلی و ظهور، با علت و معلول تفاوت هایی اساسی دارد. خاستگاه این تفاوت ها، در نوع نگرش دو مکتب فلسفی و عرفانی به جهان هستی است. فلسفه، روی کردی عقلانی به هستی دارد و عرفان، نگاهی شهودی. از همین جا تمایز فلسفه با عرفان، آغاز می گردد. در نخستین گام، تعریف این دو نظام از هستی، به گونه ای بنیادین متفاوت می نماید. فیلسوفان مشایی به تباین وجودات، و پیروان حکمت متعالیه به وحدت نوعی و تشکیک در وجود قائل اند، در حالی که عارفان به وحدت شخصی وجود و انحصار آن در وجود حق تعالی باور دارند. فهم دقیق وحدت شخصی وجود و اعتقاد به آن، ظریف و دشوار می نماید. از این رو، جنجال های بسیاری برانگیخته است. از دیگر تفاوت های محوری عرفان با فلسفه، نشستن تجلی و ظهور به جای علت و معلول، به شمار می رود. تجلی در لغت، یعنی وضوح و آشکار شدن ذات حق تعالی و کمالات ذات پس از متعیّن شدن به تعینات ذاتی یا اسمایی و یا افعالی. آشکار شدن، یا برای خود ذات است و یا برای غیر آن، و هرگز به معنای حلول یا اتحاد نیست. به دیگر سخن، تجلی و ظهور یعنی متعین شدن مطلق به تعینی خاص(2).
تجلی و ظهور ازلی
ذات خداوند در قله هستی و بالاترین مرتبه وجود است و از آن به غیب الغیوب، غیب مطلق، هویت مطلقه، عنقاء مُغرب و نظایر این ها تعبیر می کنند. مقام ذات، حقیقت هستی و به عبارتی حقیقت وجود است. ذات به همه چیز احاطه دارد و بر همه چیز محیط و قاهر است و هیچ موجودی به او احاطه ندارد؛ نه احاطه علمی و نه خارجی(3). نه فکر و ذهن بشری به آن حقیقت احاطه می یابد و نه سالکان به حسب شهود و حضور، بر اصل حقیقت وجود محیط می شوند(4). حقیقت حق به اعتبار مقام ذات و هویت صرف، از شدت بطون و کمون، برای کسی معلوم نیست؛ قبول اشاره نمی نماید و محکوم به حکمی از احکام نمی گردد؛ نه اسمی دارد و نه رسمی؛ نه نامی دارد و نه نشانی.
کس ندانست که منزل گه معشوق کجاست
آن قدر هست که بانگ جرسی می آید
آرزوی اولیا و عارفان به آن نمی رسد و هیچ عقل، وهم و خیالی را بدان جا راه نیست. از این رو در روایات توصیه فراوانی شده که در ذات نیندیشند؛ زیرا جز حیرت و سردرگمی حاصلی ندارد.
کندوکاو در معرفت ذات، تلاشی بیهوده است. بدین جهت، خداوند سبحان از سر لطف و رحمت به بندگانش یاد می آورد:
«و یُحذّرُکُمُ اللهُ نفسهُ و اللهُ رؤوفٌ بالعِباد»(5)
خداوند شما را از کاوش در ذات خویش پرهیز می دهد و این از باب رأفت بر بندگان است.
باید توجه داشت که این تفسیر، یک احتمال در آیه است(6). لطف حق تعالی ایجاب می کند این گنج بی پایان را آشکار سازد تا همگان بهره برند. پس اراده کرد نقاب از جمال خویش بیفکند و گنج پنهان را آشکار سازد تا شناخته شود. برای بیرون آمدن از پرده غیبت، روز ازل، تجلی و ظهور کرد که به تجلی و ظهور ازلی شهرت دارد.
نخستین تعیّن مقام لاتعیّن ذات، وحدت مطلقه( وحدت ذاتی) است که دو جهت ظهور و بطون دارد؛ جهت بطون آن، احدیّت نام دارد و جهت ظهور آن، واحدیت. با اندکی تسامح، نخستین تعین ذات را می توان احدیت نامید. به دیگر سخن، احدیت، محصولِ نخستین تجلی و ظهور ذات است.
احدیّت
عالم احدیت که گاه از آن به لاهوت یاد می شود، در نظام هستی جایگاهی ویژه دارد. این عالم، در عرفان نظری نیز از اهمیتی بسیار برخوردار است و از مباحث بنیادین عرفان به شمار می رود. از سوی دیگر، احدیت در شناخت انسان کامل و ولایت و جای گاه اهل بیت در هستی، نقشی زیربنایی و کلیدی دارد، اما به لحاظ پیچیدگی و رمز و رازهای فراوان، کم تر بدان پرداخته شده است. اهمیت ویژه آن بدین دلیل می نماید که حقیقت حق تعالی به اعتبار ذات، غیب محض، لامتعین و مستغرق در غیب هویت است، به طوری که از این جهت، بین ذات و حتی اسما و صفات نسبت و ارتباط مستقیمی وجود ندارد؛ چون هر نسبتی، مقتضی تعین است و ذات حق، تعین نمی یابد. پس برای تجلی و ظهور و افاضه کمالات خویش، واسطه و جانشین نیاز دارد. این واسطه و خلیفه ذات، احدیت نام دارد. مرحوم آشتیانی در این زمینه می نویسد:
حقیقت غیبی، منقطع الارتباط از حقایق خارجیه است و به واسطه کمال ذات و تمامیت حقیقت با هیچ تعیّنی سازش ندارد. حتی اسما و صفات به اعتبار تعینات و کثراتی که لازم ظهور آن هاست، محرم سرّ این مقام نیستند. به همین جهت، اسمای الهیّه به حسب کثرات علمیه ای که لازم ظهور و تجلی اسما است، نمی شود بدون واسطه ای از وسایط، مرتبط با ذات حق باشند و اخذ فیض از مقام غیب وجود نمایند. پس ظهور اسما و صفات نیز از حقیقت غیبی حق، احتیاج به واسطه و خلیفه ای دارد که سبب ظهور و تحصّل آن ها در مقام و احدیت شود. به واسطه همین رابطه و خلیفه بین اسما و صفات و حقیقت غیبیّه، باب برکات منفتح می شود و فیض ازلی شامل جمیع حقایق می گردد و نوری که عبارت از فیض اقدس و مقدس و وجود منبسط است، از صبح ازل طلوع نموده و بر هیاکل ممکنات می تابد.(7)
انسان کامل که در عصر ما یگانه مصداقش حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است(8)، در سیر صعودی خود نیز با گذراندن تمام مراتب هستی به مقام احدیت گام می نهد و با شهود احدیت، حقیقتش با آن مقام متحد می شود و مظهر اتمّ و اکمل آن می گردد. مقام احدیت، باطن و تمام حقیقت خاتم اولیا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. حق تعالی، خلافت و جانشینی اش را بدو می بخشد و مصداق آیه «و إذْ قالَ ربُکَ للملائِکهِ إنّی جاعلٌ فی الارضِ خلیفهً»(9)می شود.
البته برخی از محققان، آغاز خلافت ولیّ الله را مقام احدیت می دانند(10)، اما دسته ای از عرفا گستره جانشینی خلیفه الله را مرتبه پایین تر هستی، یعنی واحدیت می انگارند. با پدیدار شدن احدیت، تنزل سلسله هستی آغاز شد. احدیت که جانشین ذات، واسطه میان ذات با مراتب پایین تر هستی و همان باطن ولیّ الله الاعظم است، به نیابت از ذات الهی، عوالم پایین تر را با تجلی و ظهور خویش به وجود آورد. به دیگر سخن، ذات در لباس احدیت و توسط خلیفه اش، مراتب بعدی را ایجاد کرد. احدیت، در نخستین ظهور و تجلی خود، اسم اعظم و سایر اسما را آشکار ساخت. مرتبه اسما، واحدیت نام دارد و دومین تعین ذات به شمار می آید. از آن جا که حقیقت و کنه باطن خلیفه الله، با احدیت متحد است، با تجلی احدیت در عالم اسما، انسان کامل نیز در اسما تجلی می کند و حقیقت امام عجل الله تعالی فرجه الشریف در تمام اسما، حضور و سریان می یابد. بنابراین، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تمام اسما و اسم اعظم را شهود می کند، بلکه حقیقت او با آن ها یکی است و واحدیت از مراتب باطنی انسان کامل به شمار می آید. از این روی، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نه تنها جامع و مظهر اسما و اسم اعظم است، به باطن و سرّ اسما نیز دسترسی دارد و آن مراتب باطنی را در جان و حقیقت خویش می یابد.
در سومین مرتبه از تجلی، اسما نیز ظهور و جلوه می نمایند و مراتب پایین تر را پدید می آورند. حاصل تجلی اسما، عالم اعیان ثابته است. اعیان، ظهورات اسما و صورت علمی نظام هستی به شمار می روند. در وهله بعد، با جلوه گری اعیان، وجود عام منبسط پدیدار می شود. به وجود عام منبسط، فیض منبسط، نفَس رحمانی، مشیت مطلقه، صادر نخستین و... می گویند. این مرتبه از هستی نیز که در شهود و ولایت و خلافت ولیّ الله است، با تجلی خود، عالم مجردات را هویدا می سازد. عالم مجردات در قوس صعود، قیامت خوانده می شود. پس از مجردات، عالم مثال پدیدار می گردد. قافله وجود با قافله سالاری خلیفه الله، در آخرین حرکت نزولی خویش در منزل طبیعت و دنیای خاکی فرود می آید؛ منزل گاهی سرد و تاریک. کاروان ظهور و تجلی در غربت خیمه می زند. این متوقف ماندن همیشگی نیست و چند صباحی بیش تر نمی انجامد و کاروان، دیگربار به موطن اصلی خویش بازمی گردد، اما این بار تنها بازنمی گردد؛ هم سفران و یارانی هم راه خویش می سازد. از دل تیره و خاموش خاک، حیات و جان پدید می آورد و به کوی یار راه می نماید.
در تمام این مراحل و منازل، امام حضور دارد و نقش اول را به اذن حق تعالی ایفا می کند، بلکه به اذن الهی هر آن چه را اتفاق می افتد، پیش می برد و سرپرستی کاروان مظاهر را به عهده می گیرد؛ زیرا پس از آن که ذات، تجلی کرد و احدیت جلوه نمود، حقیقت انسان کامل پا به عرصه می گذارد، ظهور می نماید و با تجلی پیاپی خود، عوالم را یکی پس از دیگری هویدا می سازد. خلیفه الله، خود نیز فرو می آید و همه را با خود پایین می کشد. مسیر نزول و فرود، راه وجودی ولیّ الله است. همه از راه باطن و حقیقت او سیر می کنند تا به آخرین منزل برسند. بدیهی است آغاز هستی، ذات حق تعالی است. این ذات از پشت پرده، خلیفه و غیرخلیفه را هستی می بخشد و سیر می دهد و تدبیر می کند. خلیفه الله، خود از تجلیات و مظاهر حق تعالی است. پس در حقیقت تجلیات و افعال خلیفه الله تجلیات و افعال الهی هستند. مفهوم خلافت، چیزی جز این نیست. بی گمان، تنها وجود مستقل و اصیل، بلکه تنها وجود، حق تعالی است و دیگران عین فقر و نیازند؛ زیرا ظهور آن ها چیزی جز جلوه وجود نیست.
ابن عربی و شارح سخنان او، قیصری و دیگران در زمینه تجلی حق تعالی در وجود خلیفه الله و تجلی خلیفه در نظام خلقت، سخنان بدیع و دقیقی دارند. محی الدین در تبیین منزلت خلیفه الله و انسان کامل می نویسد:
فاستخلفه فی حفظ العالم، فلا یزال العالم محفوظاً ما دام فیه هذا الانسان الکامل(11)؛
انسان کامل در حفظ و بقای عالم، جانشین و نایب حق تعالی است. پس تا زمانی که وی در عالم حاضر باشد، نظام هستی باقی خواهد ماند.
علامه قیصری در شرح این بیان می نویسد:
جعل قلب الانسان الکامل مرءاهٌ للتجلیات الذاتیه او الاسمائیه لیتجلی له اولاً ثم بواسطته تجلی للعالم کإنعکاس النور من المرءاه المقابله للشعاع الی ما یقابلها(12)؛
خداوند قلب انسان کامل را آینه تجلیات ذاتی و اسمایی خویش قرار داد؛ برای این که در مرتبه نخست در قلب وی ظهور کند، سپس با وساطت وی در عالم تجلی نماید، مانند بازتاب نور از آینه به مقابل.
و قرن هاست که حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف بر مسند رفیع و شکوه مند وساطت و خلافت تکیه زده، واسطه حق با مجموعه هستی است. تمام تجلیات ذاتی، اسمایی و صفاتی الهی از قلب وی بر عالم می تابد. شارح فصوص در تبیین بیش تر سخن ابن عربی می نویسد:
اذ الحق یتجلی لمرءاه قلب هذا الکامل فتنعکس الانوار من قلبه الی العالم فیکون باقیاً بوصول ذلک الفیض الیها(13)؛
چون حق تعالی در آینه قلب انسان کامل تجلی نموده، انوار اسما و صفات از قلب وی بر عالم بازتابیده است. پس تا آن گاه که وی در عالم باشد، فیض و رحمت الهی را به عالم می رساند و عالم پابرجا خواهد ماند.
پس تمام عوالم، حاصل تجلی حق در خلیفه الله و تجلی خلیفه حق در آن است. سرتاسر آفرینش، مظهر انسان کامل به شمار می رود و بر هرچه انگشت گذارند، کمالی از کمالات و مظهری از مظاهر او را می یابند که از مبدأ حقیقی بر جان او و از آن جا بر عالم تابیده است. انسان کامل، منشأ ظهور عالم به شمار می رود و حقایق وجودی، تعیّنات وی هستند. حقیقت انسان به مظهر اسم اعظم است، در جمیع اسما تجلی می نماید و از تجلی او همه مظاهر و اعیان، تعیّن می یابند(14). چون حقیقت انسانی، متجلی در جمیع اسما و مظاهر اسما است، اسما و مظاهرشان به اعتباری اجزای حقیقت انسانی و تجلیات این حقیقت به شمار می روند.(15)
تجلیات آن به آن
چنین نیست که یک تجلی به پیدایش مظاهر انجامد و در بقا و استمرار خود، از امام بی نیاز باشد، بلکه هم چنان که معلول در نظام علّی و معلولی افزون بر حدوث، به مناط امکان، نیازمند علت برای بقاست و با از بین رفتن علت تامّه یا برخی از اجزای آن، معلول نابود می گردد، مجموعه آفرینش در نظام تجلی و ظهور نیز لحظه به لحظه به توجه و تجلیات پی در پی حجت الهی نیاز دارد. انسان کامل و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در عصر ما بازتاب همه جانبه و بی کم و کاست اسما و صفات حق است و مجموعه عالم و ماسوی الله از فرش تا عرش پژواکی تمام عیار از وجود انسان کامل و کمالات و صفات امام به شمار می رود.«انسان کامل مظهر اسم اعظم است و سایر اسما، محکوم به حکم اسم اعظم اند. از این رو، مظهر اسم اعظم ظاهر در جمیع مظاهر است.»(16)ظهور و تجلی و سریان در مظاهر از شئون و صفات الهی است. حقیقت انسان کامل نیز به اعتبار مظهریت اسم جامع، از این شأن الهی بهره می برد؛ در تمام موجودات، ظهور و تجلی می نماید و تقیّد و انحصار در مظاهر ندارد. شأن چنین حقیقتی سریان در همه هستی است و جمیع حقایق از تجلیات امام علیه السلام برآمده اند. بی گمان، حقیقت ولی الله باید در جمیع مظاهر وجودی و حقایق کونی سیر کند. او واسطه فیض در وجود و کمالات وجود است و همه مظاهر وجودی، سعیدان و شقیان، تجلی و ظهور اویند.(17)
پی نوشت:
1.پژوهش گر گروه کلام و عرفان مؤسسه آینده روشن(پژوهشکده مهدویت).
2. نک: تجلی و ظهور در عرفان نظری، ص 38-46.
3. نک: اسماء حسنی، ص 167-168.
4. شرح مقدمه قیصری، ص 128.
5.سوره آل عمران، آیه 30.
6.نک: عرفان نظری، ص 244.
7.شرح مقدمه قیصری، ص 645.
8.نک: جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 338-348.
9.سوره بقره، آیه 30.
10.مصباح الهدایه، ص 16-27
11.فصوص الحکم، فصّ آدمی.
12. شرح فصوص الحکم، ج1، ص 175.
13.همان، ص 178.
14.شرح مقدمه قیصری، ص 644.
15.همان، ص 647.
16. همان، ص 219-220.
17.نک: همان، ص 279.
منبع : سایت بلاغ
ویژه نامه نیمه شعبان «ولادت حضرت صاحب الزمان علیه السلام»
ماه شعبان در نگاه مقام معظم رهبری
رسول خدا میفرمایند: "شعبان ماه من است، خداوند کسی را که مرا در ماهم یاری کند بیامرزد"
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: "شعبان شهری، رحم الله من اعاننی علی شهری" (مصباح المجتهد، ج. ۲، ص)
ماه شعبان از جمله ماههایی است که جایگاه ویژهای نزد مومنین، خصوصا سالکان و بندگان صالح خدا دارد. فارغ از عظمت ذاتی این ماه که در لسان و سیره عملی معصومین (ع) بدان تسریح شده موالید باسعادت این ماه خصوصا آخرین ذخیره الهی حضرت بقیه الله الاعظم (عج) بر عظمت این ماه افزوده است و سیادت این ماه را مضاعف کرده است.
این یادداشت به قسمتی از فضیلتهای ماه شعبان المعظم که در بیانات مقام معظم رهبری به مناسبهای مختلف به آن اشاره شده، اختصاص دارد.
ماه شعبان از نعمتهای خداوند است که باید قدر آن دانسته شود.
لحظه به لحظه این ماه همچو اکسیری است که میتواند روح و جان انسانها را پالایش نموده و به مقام ذات ربوبی حق نزدیک گرداند. این ماه و همچنین ماه رجب به عنوان مقدمه و به تعبیر رهبری معظم انقلاب "دالان و دهلیزی"
است که از طریق آن مومنین به ماه مبارک رمضان وارد میشوند. ماه رجب بیشتر با نماز و ماه شعبان نیز به وسیله دعا و روزه مؤمنین خود را مهیای ماه مبارک رمضان میکنند.
ماه مبارک رمضان به مثابه مهمانی بزرگی است که لازم است جهت ورود بدین مهمانی تدارکات خاص و ویژهای را لحاظ کنیم و با آمادگی کامل وارد این مهمانی شویم تا در این مهمانی بزرگ بهره برداری لازم را انجام دهیم و ذخیره و اندوخته کل سال بلکه عمر خود گردانیم. اساساً این سه ماه عید بندگان صالح خدا و اولیاء الهی است
و همچنین آنهایی که در پی هر چه نزدیکتر شدن با خداوند متعال هستند و بهترین فرصت برای تقرب به خداوند متعال میباشد.
دومرحله آمادگی بایستی حاصل شود اول اینکه انسان دائما خود را در محضر الهی ببیند و بداند که خدا او را میبیند و از تمام افکار و اندیشهها و حالات درونی وی که بر دیگران پوشیده است، آگاه است که اگر این حاصل شود رفتارها و اعمال و کردار و گفتارش همانی خواهد شد که ذات ربوبی حق میخواهد و رضایتش بر آن قرار دارد.
در بزرگداشت روزه داری در این ماه حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند: "از زمانی که ندای منادی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را که برای روزه این ماه ندا میکرد شنیدم، هیچ گاه روزه این ماه را از دست نداده و در تمام عمرم آن را از دست نخواهم داد، اگر خدا بخواهد"
اکرام ماه شعبان از دیگر نکاتی است معظم له بدان تکیه میکنند. آن چنانکه در صلوات شعبانیه به آن تصریح شده است «الّذی کان رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه» و "آن اکرام این است که ما انشاءاللَّه خودمان و دل و جانمان را نزدیک کنیم به اهداف والای نظام اسلامی، و از موقعیت این ماه برای ایجاد خشوع و ذکر و توجه دلهای خودمان استفاده کنیم"
رسیدن به جامعهای توسعه یافته و پیشرفته در پرتو معنویت و اخلاق اسلامی و فضایل انسانی و دینی در مسیر نیل به تمدن نوین اسلامی از اهداف والای نظام اسلامی است که انشاالله زمنیه ساز ظهور حضرت حجت (عج) خواهد شد.
در فرهنگ اسلامی و آموزههای دینی تأکید فراوانی بر دعا و عرض حاجت و نیاز، به ذات بی نیاز احدیت وارد شده است. دعا از جنبههای مختلف باعث رشد انسان مؤمن میشود. ادعیه وارد شده که از جانب معصومین به ما رسیده دارای معارف بلند و باعظمتی است که باعث تقرب عبد به مولا میشود که لازم است خود را ملزم به انس گرفتن با این ادعیه نماییم و بوسیله آنها دلهای خود را نرم کنیم.
تدبر در این ادعیه باعث سیراب شدن روح و جان آدمی میشود که میتوان هدیههای معنوی الهی را در این ادعیه یافت.
هر چند که زبان صحبت کردن با خدا، زبان مخصوصی نیست و هر کسی در هر جایگاه و مقام و منزلتی میتواند با خدای خود نجوا کند، ولی دعاهای مأثوره خصوصا دعاهای وارد شده در ماه شعبان شیوه سخن گفتن با پروردگار را به ما آموزش میدهند
و بسته کاملی از حاجات سطح بالا برای دنیا و آخرت مؤمنین میباشد.
از بین ادعیه مأثوره مناجات شعبانیه جایگاه خاص و ویژهای دارد که در کلیه ایام سال خصوصا ایام ماه شعبان سفارش به آن شده است. این مناجات از ناحیه امیرالمؤمنین به ما رسیده که سایر ائمه نیز به خواندن آن اهتمام داشتهاند. افراد صالح و اولیای الهی از جمله بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) نیز مداومت به خواندن این مناجات داشتهاند.
که به بیان رهبر معظم انقلاب موفقیتهای امام مرهون ارتباط با خدا، تضرع و استغاثه به ذات ربوبی و مناجات با او بوده است.
هر یک از فقرات این دعا دریایی از معرفت است که بشر مادی و غرق در شهوات و مادیات از درک فواید و انوار آن بی بهرهاند.
گذشته از عظمت ذاتی ماه شعبان قرار گرفتن میلاد برخی از ائمه و برگزیدههای الهی در آن، باعث مضاعف شدن تکریم و بزرگداشت این ماه گردیده است. روز سوم شعبان روز میلاد حضرت امام حسین علیه السلام است و از جمله اعیاد بزرگ است. "در این روز کسی متولد شد که سرنوشت اسلام، به او، به حرکت او، به قیام او، به فداکاری او، به اخلاص او بسته بود. این بزرگوار در تاریخ بشریّت، یک حرکتی را - که نظیر و شبیهی ندارد - ارائهی به تاریخ کرد و در مقابل چشم بشریّت گذاشت که هرگز فراموش نخواهد شد؛ "
همچنین میلاد قهرمانان کربلا یعنی امام سجاد (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت علی اکبر (ع) نیز در این ماه واقع شده است.
روز و شب نیمه شعبان از اوقات بسیار مهمی است که احیا و بزرگداشت آن توصیه و تأکید گردیده است. همچنین میلاد مسعود منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود علیه السلام نیز در این روز واقع شده است. معظم له این روز را "مظهر امید به آینده"
میدانند. اعتقاد به مهدویت تنها اختصاص به شیعیان ندارد بلکه اهل سنت و حتی سایر ادیان نیز نسبت به این موضوع معتقد هستند. روزی که دین اسلام بر همه ادیان پیروز شده (توبه-۳۳) و صالحان وارثان زمین خواهند شد (قصص-۵) و سراسر زمین مملو از عدل و داد خواهد شد.
ایشان ۴ نکته در رابطه با این روز بیان میفرمایند. اول اینکه حضرت حجت علیه السلام "داعی الله"
است. یعنی شخصی که همه را به سوی خدا دعوت میکند. تمام عرض ارادتها و خاکساریها به محضر مبارک حضرات معصومین خصوصا حضرت مهدی علیه السلام به خاطر این است که ما را به خداوند متصل نمایند و باعث تقرب ما به ذات ربوبی شوند. "دوّم اینکه نام این بزرگوار و یاد این بزرگوار، دائماً به ما یادآوری میکند که طلوع خورشیدِ حق و عدل در پایان این شب ظلمانی، قطعی است.
یَملَاُ اللهُ بِهِ الاَرضَ قِسطَاً وَ عَدلاً کَما مُلئَت ظُلماً و جَوراً خدا زمین را به سبب آن حضرت پر از عدل و داد میکند همانگونه که پر از ظلم و جور شده است. (الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، سید بن طاووس، ج. ۱، ص. ۱۷۷؛) از این جمله دو مطلب استفاده میشود: ۱. ظلم عالمگیر خواهد شد. ۲. حکومت واحد جهانی به دست آن حضرت در عالم بوجود خواهد آمد. "نکتهی سوّم این است که ما مأمور به انتظاریم؛ انتظار یعنی چه؟ انتظار به معنای مترصّد بودن است. در ادبیّات نظامی یک چیزی داریم به نام «آمادهباش»؛ انتظار یعنی «آمادهباش»! باید «آمادهباش» باشیم. "
انتظار فرج با آسایش و راحت طلبی میسر نخواهد شد بلکه با مجاهدت و کار و تلاش خالصانه در راستای حکومت مهدوی سعی در کسب آمادگی نماییم. " نکتهی چهارم و آخر [اینکه]این انتظار، مستلزم صلاح و عمل است"؛
خودسازی و تأدیب نفس و انجام عملی که باعث خوشنودی قلب حضرت حجت (عج) خواهد شد جامعهای را ایجاد خواهد کرد زمینه ساز تمدن جهانی اسلام را فراهم خواهم کرد.
منبع :فارس