شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

ویژه نامه ولادت امام علی (علیه السلام)

ویژه نامه ولادت امام علی (علیه السلام)


منبع:سایت راسخون

ساده ترین راه حاجت گرفتن از امام جواد(ع)

ساده ترین راه حاجت گرفتن از امام جواد(ع)

به گزارش روضه نیوز ؛رهروان ولایت ـ گرفتن حاجت از خداوند عالم و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) آداب و رسومی دارد که انسان با رعایت آن‌ها زودتر به مقصود خود می‌رسد. گر چه آدمی در هر زمان و در هر مکانی خالق خویش را بخواند، می‌شنود، ولی خود خداوند متعال، برای رسیدن بندگان به خواسته خویش، راه‌ها و وسائلی را قرار داده است که از کانال همین وسائل زودتر به مقصود خواهد رسید. برای گرفتن حاجت از ائمه اطهار(علیهم‌السلام) راه‌هایی وجود دارد که از طریق خود آن بزرگواران بیان شده است؛ ما در این نوشتار نحوه توسل به امام جواد(علیه‌السلام) را به اختصار بیان می‌کنیم:


طریقه اول: ختم صلوات

 
یکی از ختم‌های مجرب برای گرفتن هر حاجتی، مادی یا معنوی، فرستادن صلوات و هدیه این صلوات به محضر نورانی معصومین(علیهم‌السلام) است؛ چنان‌چه پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «هر کس بر من صلوات فرستد، حق تعالی درِ عافیت را بر وی می‌گشاید و حاجت معنوی یا مادی او به حرمت صلوات بر محمد و آل محمد بر آورده می‌شود».[1]
 
یکی از ختم های بسیار مجرب و مفید برای گرفتن حاجات، ختم صلوات بر امام جواد(علیه السلام) است؛ چرا که لقب این بزرگوار جواد می‌باشد، ایشان، در طول زندگی با برکت‌شان بسیار بخشنده بودند.
 
در امور دنیوی توسل به حضرت جواد(علیه‌السلام) بسیار مجرب است و زود حاجب انسان برآورده می‌شود. مرحوم آیت الله کشمیری(رحمه‌الله‌علیه) می‌فرمودند، برای برآمدن حوائج توسل به امام جواد(علیه‌السلام) بسیار مفید است به این طریق که صلوات ختم کنید و ثواب آن را به حضرت هدیه کنید. راه دیگر این است که سوره یس خوانده شود و به روح این امام عزیز هدیه شود. که برای برآمدن حوائج دنیوی، بسیار مفید است.[2]
 
 
 
طریقه دوم: نماز امام جواد(علیه‌السلام)
 
این نماز دو رکعت  است و در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید هفتاد مرتبه است.[3] که برای این هم آثار فراوانی ذکر شده است. برای برآمدن حوائج و رفع بلا و گرفتاری، بسیار موثر است.
 
 
حرز امام جواد(علیه‌السلام)
ساده ترین راه حاجت گرفتن  از امام جواد
حرز یعنی سپر دفاعی و عامل محافظت کننده. حرز در لغت به معنای پناهگاه و چیزی است که باعث حفاظت می‌شود. و در اصطلاح به دعایی گفته می‌شود که برای حفاظت از شر شیاطین، جن، ظلم ستمگران، گزندگان و... است. برخی از حرزها قبل از وقوع ناگواری‌های خاصی که ممکن است واقع شوند، خوانده می‌شود و برخی دیگر برای در امان بودن از تمام ناگواری‌ها نوشته شده و به گردن آویخته یا در جیب گذارده می‌شود.
 
چون انسان همیشه در معرض خطرها و بلاهاست، این حرزها که از طرف معصومین(علیهم‌السلام) دستور آن صادر شده، عامل محافظت کننده از خطرها و بلاها می‌باشند که مردم یا آن را می‌خوانند و یا به صورت نوشته همراه خود دارند.
 
از اکثر پیشوایان معصوم شیعه حرزهایی روایت شده که «سید بن طاووس» در کتاب «مهج الدعوات» تعداد قابل توجهی از آن‌ها را نقل نموده است و در باب پنجم از حاشیه‌ی کتاب ارزشمند «مفاتیح الجنان» نیز تعدادی از آن‌ها به نقل از همان کتاب آورده شده است.
 
حرزی که از امام جواد(علیه‌السلام) وارد شده است، اینگونه است: «یا نُورُ یا بُرهانُ یا مُبینُ یا مُنیرُ یا رَبِ اِکفِنی الشُرُورَ وَ افاتِ الدُهُورِ اَسئَلُکَ النَجاةَ یَومَ یُنفَخُ فِی الصُورِ»[4]
 
 
خاصیت حرز امام جواد(علیه‌السلام)
 
حرز امام جواد(علیه‌السلام) یا انگشتری که حاوی این حرز باشد برای حفظ از بلاها و بدی‌ها و هر چه که انسان از آن می‌ترسد مفید است.[5]
 
خاطره‌ای جالب از اثرات این حرز مبارک
 
یکی از دوستان نگارنده، که طلبه‌ی فاضل و یکی از اساتید دانشگاه‌ است، نقل می‌کند، در سفری که به سوریه  رفته بودم، فرزند یکی از فرماندهان ارتش سوریه با من آشنا شد، روزی با ناراحتی تمام پیش من آمد و از من التماس دعا داشت، گفتم اتفاقی افتاده که چنان ناراحت هستی؟
 
گفت: پدرم که فرمانده جنگی است در جنگ با تکفیری‌ها و داعش  محاصره شده و کار وی بسیار سخت شده است، و پیام داده است که دعا کنید تا خطر رفع شود و نجات یابیم.
من به او گفتم که حرز امام جواد(علیه‌السلام) را می‌دهم، به پدرت بگو که این را بنویسد و به بازوی خود ببندد به خاطر این‌که ائمه(علیهم‌السلام) از فرزندان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هستند و پیش خدا، از مقام و منزلت بالایی برخوردارند. این فرمانده نظامی با این‌که از اهل سنت بود، این کار را انجام داده بود و به برکت مقام بلند امام جواد(علیه‌السلام) خطر از آن‌ها دفع شد و از محاصره جان سالم به در برده بودند.
 
این طلبه می‌گفت: این فرمانده و فرزند او و نیروهای تحت امرش با این‌که از اهل سنت بودند، علاقه بسیار وافری به امام جواد(علیه‌السلام) پیدا کرده و ارادت آن‌ها به اهل بیت(علیهم‌السلام) دو چندان شده بود.
 
 

 

[1]. جامع الاخبار، ص 67؛ و مستدرک الوسایل ج 5،ص 100

[2]. روح و ریحان، ص 101و 102

[3]. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ترجمه الهی قمشه ای، قم دفتر نشر مصطفی، 1381، ص 90.

[4]. همان، ص 862.

[5]. بحارالانوار، ج ۵۰ ، ص ۹۸.

 

مرجع:راه ولایت

ویژه نامه ولادت امام جوادع

ویژه نامه ولادت امام جوادع


منبع:سایت شهیدآوینی

بیانات رهبری بعد از مراسم روضه‌خوانی در سالروز شهادت امام علی النقی علیه‌السلام

بیانات رهبری بعد از مراسم روضه‌خوانی در سالروز شهادت امام علی النقی علیه‌السلام

در آستانه‌ی سالروز شهادت دهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام علی النقی الهادی علیه‌السلام پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای متن و صوت بیانات رهبر انقلاب را درباره‌ی حیات نورانی این امام همام منتشر می‌کند.
این سخنان در سی‌ام مردادماه سال ۱۳۸۳ و پس از مراسم روضه‌خوانی به مناسبت شهادت حضرت امام علی النقی علیه‌السلام بیان شده است.


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

بالاخره در نبرد بین امام هادی (علیه‌السّلام) و خلفایی که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادی (علیه‌السّلام) بود؛ این باید در همه‌ی بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.

در زمان امامت آن بزرگوار شش خلیفه، یکی پس از دیگری، آمدند و به درک واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصله‌ی کوتاهی مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکی به‌دست پسرش کشته شد، دیگری به دست برادرزاده‌اش و به همین ترتیب بنیعباس تارومار شدند؛ به عکسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادی و حضرت عسگری (علیهماالسّلام) و در آن شدت عمل روزبه‌روز وسعت پیدا کرد؛ قویتر شد.

حضرت هادی (علیه‌السّلام) چهل و دو سال عمر کردند که بیست سالش را در سامرا بودند؛ آن‌جا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگی میکردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترکِ نزدیک به خود را - با ترکهای خودمان؛ ترکهای آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقه‌ی مغولستان و آسیای شرقی آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمیشناختند و از اسلام سر در نمیآوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم میشدند و با عربها - مردم بغداد - اختلاف پیدا کردند. در همین شهر سامرا عده‌ی قابل توجهی از بزرگان شیعه در زمان امام هادی (علیه‌السّلام) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیله‌ی آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیای اسلام - با نامه‌نگاری و... - برساند. این شبکه‌های شیعه در قم، خراسان، ری، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همه‌ی اقطار دنیا را همین عده توانستند رواج بدهند و روزبه‌روز تعداد افرادی را که مؤمن به این مکتب هستند، زیادتر کنند. امام هادی همه‌ی این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان شش خلیفه و علی‌رغم آنها انجام داده است. حدیث معروفی درباره‌ی وفات حضرت هادی (علیه‌السّلام) هست که از عبارت آن معلوم میشود که عده‌ی قابل توجهی از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ به‌گونه‌ای که دستگاه خلافت هم آنها را نمیشناخت؛ چون اگر میشناخت، همه‌شان را تارومار میکرد؛ اما این عده چون شبکه‌ی قویای به‌وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمیتوانست به آنها دسترسی پیدا کند.

یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه (علیهم‌السّلام) - به قدر سالها اثر میگذاشت؛ یک روز از زندگی مبارک اینها مثل جماعتی که سالها کار کنند، در جامعه اثر میگذاشت. این بزرگواران دین را همین‌طور حفظ کردند، والّا دینی که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحییبن‌اکثم که با آن‌که عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یکِ علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بکل کلکِ آن کنده میشد؛ تمام میشد. این مجاهدت و تلاش ائمه (علیهم‌السّلام) نه فقط تشیع بلکه قرآن، اسلام و معارف دینی را حفظ کرد؛ این است خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیای خدا. اگر اسلام انسانهای کمربسته نداشت، نمیتوانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیداری اسلامی به‌وجود بیاید؛ باید یواش یواش از بین میرفت. اگر اسلام کسانی را نداشت که بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشری و در تاریخ اسلامی نهادینه کنند، باید از بین میرفت؛ تمام میشد و اصلاً هیچ چیزش نمی‌ماند؛ اگر هم میماند، از معارف چیزی باقی نمی‌ماند؛ مثل مسیحیت و یهودیتی که حالا از معارف اصلیشان تقریباً هیچ‌چیز باقی نمانده است. این‌که قرآن سالم بماند، حدیث نبوی بماند، این همه احکام و معارف بماند و معارف اسلامی بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشری خودش را نشان دهد، کار طبیعی نبود؛ کار غیرطبیعی بود که با مجاهدت انجام گرفت. البته در راه این کار بزرگ، کتک‌خوردن، زندان‌رفتن و کشته‌شدن هم هست، که اینها برای این بزرگوارها چیزی نبود.

ائمه‌ی ما در طول این دویست‌وپنجاه سال امامت - از روز رحلت نبی مکرم اسلام (صلّیاللَه‌علیه‌وآله) تا روز وفات حضرت عسکری، دویست‌وپنجاه سال است - خیلی زجر کشیدند، کشته شدند، مظلوم واقع شدند و جا هم دارد برایشان گریه کنیم؛ مظلومیت‌شان دلها و عواطف را به خود متوجه کرده است؛ اما این مظلومها غلبه کردند؛ هم مقطعی غلبه کردند، هم در مجموع و در طول زمان.

والسّلام علیکم و رحمةالله برکاته

توصیه های آیت الله العظمی جوادی آملی به مناسبت فرا رسیدن حلول ماه پر برکت رجب

توصیه های آیت الله العظمی جوادی آملی به مناسبت فرا رسیدن حلول ماه پر برکت رجب

به مناسبت فرا رسیدن حلول ماه پر برکت رجب فرازهایی از بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی در خصوص فضایل معنوی ماه شریف رجب را خدمت شما کاربران محترم ارائه می دهیم .

رجب ماه درخواست انسان برای ارتقاء ظرفیت رشد معنوی می باشد؛ درست است بعضی از کارهای بدی که انجام داده ایم، ظرفیت را از ما گرفته است، ولی ظرفیت‌دِه، همچنان بخشنده است؛ لذا از او ظرفیت طلب کنید، استحقاق طلب کنید، لیاقت طلب کنید و بعد از خداوند مسئلت کنید که به این ظرفیت، پاسخ مثبت بدهد و مظروف را عطا کند.

امام باقر علیه السلام می فرماید: هیچ سلامتی همانند سلامت دل نیست.

انسان، حیّ متألّه است. اگر قلب انسان، سالم بود، انسان را کنترل می‌کند. قلب را به این خاطر قلب گفتند چون دائماً در تقلّب است؛ کارِ قلب، تحوّل، تقلّب و انقلاب است و اگر آدم بخواهد آن را نرم کند و به جای خود بنشاند، صبر می‌خواهد؛ اگر او به جای خود نشست همه شئون زیرمجموعه خود را خوب مدیریت می‌کند.

ماه پربرکت رجب فرصتی برای تطهیر قلوب است. راز خلقت، عبادت است؛ اصل عبادت این است که انسان در همۀ شئون زندگی بنده خدا باشد و برای این بندگی یک راز و رمزی است که وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: انسان طوری باید با خدا سخن بگوید که گویا او را می‌بیند.

قرآن کریم، شفابخش است و در ماه مبارک رجب باید اُنس بیشتر با قرآن برقرار گردد.

خداوند می فرماید: ما قرآن را فرستادیم که شفابخش است؛ ما شفا آوردیم نه دوا؛ ما طب نیاوردیم ما دوا نیاوردیم؛ ما عصارۀ حیات ‌بخشی آوردیم که شفاست.

اگر انسان گوهر هستی خود را شناخت، خود را ارزان نمی فروشد؛ چیزی که غیر لقای حق باشد، غیر ابدی باشد، انسان را رها کند و افسوسش بماند؛ این در شأن انسان نیست. اگر انسان این گوهر ابدی را شناخت، باید برای تهیۀ ره‌ توشه ابدی، زادراه ابدی، مرکب ابدی، راحله ابدی فکر کند.

اعتکاف ، لحظه های ناب با خدا بودن

اعتکاف ، لحظه های ناب با خدا بودن


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله :

مَنِ اعتَکَفَ إیمانا وَ احتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ؛

همه گناهان گذشته کسى که از روى ایمان و براى رسیدن به ثواب الهى معتکف شود، آمرزیده مى ‏شود.  ( کنزالعمّال، ح24007 )

نگاهی به زندگی حضرت امام محمد باقر علیه السلام و ۴۰ حدیث نورانی

نگاهی به زندگی حضرت امام محمد باقر علیه السلام و ۴۰ حدیث نورانی

به گزارش خبرگزاری تسنیم، امروز دوشنبه اول ماه رجب الرجب و مصادف با ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام است.به همین مناسبت نگاهی به زندگی و مروری به 40 حدیث نورانی آن حضرت خواهیم داشت:
** خلاصه زندگینامه امام پنجم حضرت باقر (ع) **
 ویژگیهای زندگی امام باقر (ع)
امام محمّد باقر (علیه السلام) در بین برادرانش، خلیفه و جانشین پدرش امام سجّاد (علیه السلام) بود و بعد از او به مقام امامت رسید. امام باقر (علیه السلام) در فضایل انسانی و علم و پارسایی، بر همه برادرانش برتری داشت و نامش در میان شیعه و سنّی، از همه آنان بلندتر بود و در مقامهای معنوی از همه بزرگتر و ارجمندتر بود.
در میان فرزندان امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) از هیچ کس مانند امام باقر (علیه السلام) علم دین، آثار، روایات، علوم قرآن و انواع فنون و آداب، آشکار نشد.
باقی ماندگان از اصحاب رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و بزرگان تابعین و رؤسای فقها و دانشمندان مسلمین، ارکان دین و احکام اسلام را از آن حضرت نقل کرده‌اند و او در فضل و دانش، نشانه عظیم علما و دانشمندان بود به طوری که در این راستا، ضرب المثل همه شده بود. نویسندگان و شاعران در وصف او، نثرها نوشته‌اند و شعرها سروده‌اند.
«قرظی» (از شاعران عرب) می‌گوید:
یا باقِرَ الْعِلْمِ لاِهْلِ التُّقی   وَخَیْرُ مَنْ لَبّی عَلَی الاْجْبُلِ
«ای شکافنده و آشکار کننده علم برای پرهیزکاران! و ای برترین انسانی که برفراز کوهها(ی حجاز) لَبّیک گفتی!»
و مالک بن اعین جهنی (شاعر دیگر) در تمجید آن حضرت می گوید:
اِذا طَلَبَ النّاسُ عِلْمَ الْقُرآنِ  کانَتْ قُرَیشُ عَلَیهِ عَیالاً
وَاِنْ قِیلَ اَیْنَ بْنُ بِنْتِ النَّبِی  نِلْتَ بِذاکَ فرُوعاً طِوالاً
نُجُومَ تُهَلِّلْ لِلْمُدْ لِجِینَ  جِبال تُورِثُ عِلْماً حِبالاً
یعنی: «هرگاه مردم به کسب دانش قرآن بپردازند، قریشیان جیره خوار (سفره علم) امام باقر (علیه السلام) هستند و اگر گفته شود پسر دختر پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) در کجاست ؟ با این جستجو به شاخه‌های بلند (علم و دین که وجود امام باقر (علیه السلام) سرشار از آن است) دست یافته‌ای، شاخه‌هایی به بلندای ستارگانی که نوربخش روندگان شب هستند و به بلندای کوههایی که دانش بسیار از آنها سرازیر گردد»
 ابلاغ سلام پیامبر (ص) به امام باقر (ع)
امام باقر (علیه السلام) به سال 57 هجری (سوم صفر یا آغاز ماه رجب) در مدینه متولّد شد و به سال 114 هجری (هفتم ذیحجّه) در سنّ 57 سالگی در مدینه از دنیا رفت. نسبت او، هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر به هاشم (جدّ دوّم رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) می‌رسد و هم از دوطرف به امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می‌رسد. (زیرا مادرش اُمّ عبداللّه دختر امام حسن مجتبی علیه السلام بود) پس او هم هاشمی است و هم علوی. قبر شریفش در بقیع (واقع در مدینه) می باشد.
امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: پدرم فرمود: نزد جابر بن عبداللّه انصاری (صحابی بزرگ) رفتم سلام کردم و او جواب سلام مرا داد و سپس گفت: تو کیستی ؟ (این در وقتی بود که جابر نابینا شده بود)
گفتم: محمّد بن علی بن حسین هستم.
گفت : پسر جان! نزدیک بیا، نزدیک او رفتم، دستم را بوسید و سپس  خم شد که پایم را ببوسد.
من کنار رفتم و نگذاشتم. سپس  گفت: رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به تو سلام رساند.
گفتم: سلام و رحمت و برکات خدا بر رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) باد، او چگونه به من سلام رساند؟!
جابر گفت: روزی به حضور رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) رفتم. به من فرمود: ای جابر! شاید تو زنده بمانی تا با مردی از فرزندان من ملاقات کنی که محمّد بن علی نام دارد.
یهبُ اللّهُ لَهُ النُّورَ وَالْحکمَةَ فَاقْرَاءْهُ مِنِّی السَّلامُ؛ خداوند نور و حکمت به او ببخشد، سلام مرا به او ابلاغ کن.
 دلایل امامت امام باقر (ع)
1 در وصیت امیرمؤ منان علی (علیه السلام) به فرزندانش، نام امام باقر (علیه السلام) آمده و به او سفارش شده است.
2 مطابق روایات (که یک نمونه آن در جریان جابر، ذکر شد) رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) نام او راذکر کرده و به عنوان «باقرالعلوم - شکافنده علوم» یاد نموده است.
3 در حدیث لَوْح مطابق نقل علمای شیعه آمده است که جبرئیل آن را از بهشت به حضور رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) آورد و رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) آن را به فاطمه سلامُ اللّه عَلَیْها داد و در آن (( لَوْح )) نام همه دوازده امام (علیهم السلام) نوشته شده است و در آن نام ((محمّد بن علی)) (امام باقر) به عنوان امام بعد از پدرش خاطرنشان شده است.
4 نیز از علمای شیعه نقل شده است که خداوند نامه مهر شده‌ای که دارای دوازده مهر بود، برای رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرستاد و به پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمان داد که آن را به امیرمؤمنان علی (علیه السلام) بسپارد و به او دستور دهد که اولین مهر آن را بشکند و طبق دستورهای آن عمل کند و هنگام مرگش آن را به فرزندنش حسن (علیه السلام) بسپارد و به او دستور دهد مهر دوّم را بشکند و به دستورات آن عمل کند و هنگام مرگش آن را به برادرش حسین (علیه السلام) بدهد و به او دستور دهد که مهر سوّم را بشکند و به دستورات آن عمل نماید و هنگام مرگش آن را به پسرش علی بن حسین (علیهماالسلام) بسپارد و به او دستور دهد که مهر چهارم را بشکند و به دستورات آن عمل نماید و هنگام مرگش آن را به پسرش ((محمّد بن علی )) امام باقر (علیه السلام) بسپارد و به ترتیب مذکور به او دستور دهد که هنگام مرگش آن را به پسرش  بسپارد تا به آخرین امام برسد.
5 روایات بسیاری از امیرمؤمنان و امام حسن و امام حسین و امام سجّاد (علیهم السلام) نقل شده است که به امامت امام باقر (علیه السلام) بعد از پدرش صراحت دارد.
6 و روایات بسیاری را سایر راویان در فضایل آن حضرت نقل کرده اند که ذکر آنها به طول می انجامد و در این کتاب که بنایش بر اختصار است ، به همین مقدار مذکور که بیانگر معانی همان روایات است ، کفایت می شود.
مدّت امامت امام باقر (علیه السلام) و عهده داری و خلافت آن حضرت بر شؤون مردم بعد از پدرش نوزده سال ادامه یافت.
 گفتاری از بزرگان در شأن امام باقر (ع )
1 عبداللّه بن عطاء مکّی می‌گوید: «دانشمندان و بزرگان علم را ندیده‌ام که پیش هیچ کس کوچکتر از آن جلوه کنند که در نزد امام باقر (علیه السلام) آنگونه جلوه می‌کنند.» و من خودم حکم بن عیینه را دیدم که با آن مقام ارجمندی که در نزد مردم داشت، همانند کودکی که در مقابل معلمش بنشیند، در حضور امام باقر (علیه السلام) می‌نشست.
2 جابر بن یزید جُعْفی (از اصحاب بزرگ امام باقر علیه السلام) وقتی که مطلبی را از آن حضرت نقل می‌کرد، تعبیرش چنین بود: ((حدَّثنی وَصی الاَوْصیاءِ وَوارِثُ علُومِ الاَنبیاءِ محمَّدَ بنِ علِی بنِ الْحسینِ عَلَیهِمُالسّلامُ)).
((وصی اوصیا و وارث دانشهای پیامبران ، محمّد بن علی بن حسین (علیهم السلام) برای من حدیث کرد)).
 فرزندان امام باقر (ع)
امام باقر (علیه السلام) دارای هفت فرزند بود که عبارتند از:
1  ابوعبداللّه جعفر بن محمّد (امام صادق علیه السلام).
2  عبداللّه (مادر این دو ((اُمّ فروه)) دختر قاسم بن محمّد بن ابی‌بکر است ).
3  ابراهیم .
4  عبیداللّه (این دو در زمان کودکی از دنیا رفتند، مادرشان ((اُمّ حکیم )) دختر اسید بن مغیره ، ثَقَفی است)
5 و 6  علی و زینب که مادرشان ، امّ ولد بود.
7  اُم سَلَمه که مادرش امّ ولد بود.
و در باره هیچیک از فرزندان امام باقر (علیه السلام) کسی اعتقاد به امامت نداشته، جز در مورد جعفر بن محمد (امام صادق علیه السلام).
ضمنا باید توجه داشت که عبداللّه برادر امام صادق (علیه السلام) به فضایل و نیکی شهرت داشت.
چهل حدیث نورانی از امام محمد باقر علیه السلام
1- چه بسا شخص حریص بر امری از امور دنیا ، که بدان دست یافته و باعث نافرجامی و بدبختی او گردیده است ، و چه بسا کسی که برای امری از امور آخرت کراهت داشته و بدان رسیده ، ولی به وسیله آن سعادتمند گردیده است .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (166)
2- تو را به پنج چیز سفارش می کنم : اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن ، اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن ، اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو ، اگر مدحت کنند شاد مشو ، و اگر نکوهشت کنند ، بیتابی مکن .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (167)
3- سخن نیک را از هر کسی ، هر چند به آن عمل نکند ، فرا گیرید .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (170)
4- چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص(172)
5- نهایت کمال ، فهم در دین و صبر بر مصیبت ، و اندازه گیری در خرج زندگانی است .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص(172)
6- سه چیز از خصلتهای نیک دنیا و آخرت است : از کسی که به تو ستم کرده است گذشت کنی ، به کسی که از تو بریده است بپیوندی ، و هنگامی که با تو به ندانی رفتار شود ، بردباری کنی .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)
7- خداوند دوست ندارد که مردم در خواهش از یکدیگر اصرار ورزند ، ولی اصرار در خواهش از خودش را دوست دارد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)
8- دانشمندی که از علمش سود برند ، از هفتاد هزار عابد بهتر است .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)
9- هیچ بنده ای عالم نیست ، مگر اینکه نسبت به بالا دست خود ، حسادت نورزد ، و زیردست خود را خوار نشمارد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)
10- هر که خوش نیت باشد ، روزی اش افزایش می یابد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (175)
11- هر کس با خانواده اش خوشرفتار باشد ، بر عمرش افزوده می گردد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (175)
12- از سستی و بی قراری بپرهیز ، که این دو ، کلید هر بدی می باشند ، کسی که سستی کند ، حقی را ادا نکند ، و کسی که بی قرار شود ، بر حق صبر نکند .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (175)
13- پیوند با خویشان ، عملها را پاکیزه می نماید ، اموال را افزایش می دهد ، بلا را دور می کند ، حسا آخرت را آسان می نماید ، و مرگ را به تاخیر می اندازد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 71، ص (111)
14- بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند ، درباره مردم بگویید .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 65، ص (152)
15- خداوند بنده مؤمنش را با بلا مورد لطف قرار می دهد ، چنانکه سفر کرده ای برای خانواده خود هدیه می فرستد ، و او را از دنیا پرهیز می دهد ، چنانکه طبیب مریض را پرهیز می دهد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (180)
16- بر شما باد به پرهیزکاری و کوشش و راستگویی ، و پرداخت امانت به کسی که شما را بر آن امین دانسته است ، چه آن شخص ، نیک باشد یا بد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (179)
17- غیبت آن است که درباره برادرت چیزی را بگویی که خداوند بر او پوشیده و مستور داشته است . و بهتان آن است که عیبی را که در برادرت نیست ، به او ببندی .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (178)
18- خداوند ، دشنام گوی بی آبرو را دشمن دارد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)
19- تواضع ، راضی بودن به نشستن در جایی است که کمتر از شانش باشد ، و اینکه به هر کس رسیدی سلام کنی ، و جدال را هر چند حق با تو باشد ، ترک کنی .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)
20- برترین عبادت ، پاکی شکم و پاکدامنی است .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)
21- خداوند در روز قیامت در حساب بندگانش ، به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است ، دقت و باریک بینی می کند .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 7 ، ص (267)
22- آن که از شما به دیگری علم بیاموزد ، پاداش او ( نزد خدای تعالی ) به مقدار پاداش دانشجوست ، و از او هم بیشتر می باشد .
کافی ، ج 1 ، ص (35)
23- هر که علم و دانش را جوید برای آنکه به علما فخر فروشی کند ، یا با نابخردان بستیزد ، و یا مردم را متوجه خود نماید ، باید آتش را جای نشستن خود گیرد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، 2 ، ص (38)
24- خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند ، دوست دارد .
کافی ، ج 2 ، ص (663)
25- سه خصلت است که دارنده اش نمی میرد تا عاقبت شوم آن را ببیند : ستمکاری ، ازخویشان بریدن ، و قسم دروغ که نبرد با خداست .
کافی ، ج 75، ص (174)
26- به خدا سوگند هیچ بنده ای در دعا ، پافشاری و اصرار به درگاه خدای عزوجل نکند ، جز اینکه حاجتش را بر آورد .
کافی ، ج 2 ، ص (475)
27- خداوند عزوجل از میان بندگان مؤمنش آن بنده ای را دوست دارد که بسیار دعا کند ، پس بر شما باد دعا در هنگام سحر تا طلوع آفتاب ، زیرا آن ، ساعتی است که درهای آسمان در آن هنگام باز گردد و روزیها در آن تقسیم گردد و حاجتهای بزرگ بر آورده شود .
کافی ، ج 2 ، ص (478)
28- دعای انسان پشت سر برادر دینی اش ، نزدیکترین و سریعترین دعا به اجابت است .
کافی ، ج 2 ، ص (507)
29- هر چشمی روز قیامت گریان است ، جز سه چشم : چشمی که در راه خدا شب را بیدار باشد ، چشمی که از ترس خدا گریان شود ، و چشمی که از محرمات الهی و گناهان بسته شود .
کافی ، ج 2 ، ص (80)
30- شخص حریص به دنیا مانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر ابریشم به دور خود می تند ، راه بیرون شدنش را دورتر و مشکل تر می کند ، تا اینکه از غم و اندوه بمیرد .
کافی ، ج 2 ، ص (316)
31- چه بسیار خوب است نیکی ها پس از بدی ها ، و چه بسیار بد است بدی ها پس از نیکی ها .
کافی ، ج 2 ، ص (458)
32- چون مؤمن با مؤمنی دست دهد ، پاک و بی گناه از یکدیگر جدا می شوند .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 73، ص (20)
33- از دشمنی بپرهیزید ، زیرا فکر را مشغول کرده و مایه نفاق می گردد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 2 ، ص (301)
34- هیچ قطره ای نزد خداوند ، محبوبتر از قطره اشکی که در تاریکی شب از ترس خدا و برای او ریخته شود ، نیست .
کافی ، ج 2 ، ص (482)
35- هر که بر خدا توکل کند ، مغلوب نمی شود ، و هر که از گناه به خدا پناه برد ، شکست نمی خورد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 68، ص (151)
36- افزایش نعمت از جانب خداوند قطع نمی شود ، مگر اینکه شکر از جانب بندگان قطع گردد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 68، ص (54)
37- خداوند دنیا را به دوست و دشمن خود می دهد ، اما دینش را فقط به دوست خود می بخشد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 2 ، ص (215)
38- مؤمن برادر مؤمن است ، او را دشنام نمی دهد ، از او دریغ نمی کند ، و به او گمان بد نمی برد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)
39- هیچ کس از گناهان سالم نمی ماند ، مگر اینکه زبانش را نگه دارد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (178)
40- سه چیز پشت انسان را می شکند : مردی که عمل خویش را زیاد شمارد ، گناهانش را فراموش کند ، و به رای خویش ، خوشنود باشد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 69، ص (314)
ماخذ: شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
انتهای پیام/