مجموعه مطالب درباره آیتالله حاج شیخ عزیز الله خوشوقت
خط حزبالله ۳۲۸ | اگر مسئولان گذشته همراهی بیشتری میکردند، وضعمان بهتر بود
رهبر معظم انقلاب اسلامی:مردم، عامل پیروزی انقلاب اسلامی/ حادثه «۲۹ بهمن» موجب ثمردهی انقلاب شد
در آستانه سالروز قیام تاریخی مردم تبریز در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶، رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (پنجشنبه) در ارتباط تصویری با جمعی از مردم آذربایجان، حرکت ۲۹ بهمن را زمینهساز استمرار حرکت عظیم میدانی مردم و در نهایت پیروزی انقلاب خواندند و با برشمردن عوامل مؤثر در استمرار انقلاب اسلامی در چهار دهه گذشته و همچنین نیازهای امروز و فردای کشور، با اشاره به اقدام خودجوش و عظیم مردم در ۲۲ بهمن امسال گفتند: امسال مراسم ۲۲ بهمن واقعاً اعجاب برانگیز و تحسین برانگیز بود زیرا به رغم ویروس کرونا و مشکلات معیشتی و انبوه دروغ پراکنی رسانهای بیگانگان، حضور مردم در اکثر شهرها و مناطق کشور نسبت به سال قبل افزایشی چشمگیر داشت.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار، ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ را روز درخشش تبریز دانستند و با تأکید بر اینکه حرکت و ابتکار مردم تبریز در این روز موجب شکلگیری سنتِ چهلمگیری و استمرار مبارزه ملت و ثمردهی انقلاب شد، افزودند: این انقلاب با تفنگ و سیاسی کاری و حزببازی به پیروزی نرسید بلکه عامل اصلی پیروزی انقلاب حضور میدانی مردم بود و مردم تبریز با ابتکار خود پایهگذار استمرار این حرکت میدانی شدند.
حضرت آیتالله خامنهای موضوع استمرار انقلاب و حرکت انقلابی را از اصول اساسیِ مکتب امام برشمردند و خاطرنشان کردند: امام بزرگوار بعد از پیروزی انقلاب، تمام همت خود را بر استمرار حرکت انقلاب معطوف کردند و نمونه بارز آن تدبیر امام در دفاع مقدس بود که ایشان از یک جنگ تحمیلشده به ملت، وسیلهای برای اقتدار ملی و اعتبار بین المللی بهوجود آوردند.
کرّار غیر فرّار
حضرت آیتالله خامنهای: امیرالمؤمنین یکی از القابش «کرّار غیر فرّار» است... یعنی مهاجم، مقتدر، دارای فکر و بدون عقبگرد.... اگر به زندگی امیرالمؤمنین نگاه کنید، میبینید از اول تا آخر، زندگی آن بزرگوار اینگونه است. علاج ما هم در همین است. مرحوم اقبال لاهوری میگوید:
میشناسی معنی کرّار چیست
این مقامی از مقامات علی است
امّتان را در جهان بیثبات
نیست ممکن جز به کرّاری حیات
فعال، کرّار، خستگیناپذیر و دنبال کنندهی اهداف خود؛ آیندهی چنین ملتی روشن است. ۱۳۸۴/۰۵/۲۸
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سیزدهم رجب و سالروز میلاد امیرالمؤمنین علیهالسلام، لوح «کرّار غیر فرّار» را منتشر میکند.
۲۰ ویژگی زندگی امیرالمؤمنین امیر همیشهی مؤمنان
بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR صفاتی از سلوک شخصی و اجتماعی-حکومتی امیرالمومنین علیهالسلام را که میتوان به آنها اقتدا نمود، بر اساس بیانات حضرت آیتالله خامنهای مرور میکند.
سلوک شخصی
۱) شجاعت و ایستادگی در دین با وجود آماج بلا
این را درست در ذهنتان تصوّر کنید: در و همسایه اهانت میکنند، بزرگان جامعه اهانت و سختگیری میکنند، شاعر مسخره میکند، خطیب مسخره میکند، پولدار مسخره میکند، آدم پست و رذل اهانت میکند؛ ولی انسانی نوجوان در میان امواج سهمگینِ مخالف، محکم و استوار مثل کوه میایستد و میگوید: «من خدا و این راه را شناختهام» و برآن پافشاری میکند. شجاعت این است. در تمام مراحل زندگی امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، این شجاعت نمایان بود.(۱)
۲) تلاش برای پیشرفت اسلام
همه وجودش وقف اسلام است. وقف است برای آنچه پیغمبر میخواهد و خدا را خشنود میکند. امیرالمؤمنین علیهالصّلاة و السّلام هیچ مایهای برای شخص خود نگذاشت. در آن ده سال - ده سال حیات پیغمبر - امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام هر کاری که کرد، برای پیشرفت اسلام بود. این که میبینید میگفتند فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین و فرزندانشان گرسنه ماندند، علّتش همین است. والّا این جوان اگر به فکر کاسبی بود، میتوانست بهتر از هر کاسبی، به کسب بپردازد.(۲)
۳) مراقبت از افعال، گفتار و ذهنیات
وجود مقدّس مولی الموحّدین و امیرالمؤمنین و امام المتّقین، علی بن ابی طالب علیهالصّلاةوالسّلام در گفتار و کردار خود، تقوا را مجسّم فرمود. حقیقتاً او امام متّقین و مجسّمه تقوا و پرهیزکاری است. من به شما برادران و خواهران نماز گزار و به همه ملّت، توصیه میکنم که دنباله روی و تبعیّت از آن بزرگوار را، بیش از همه چیز در زمینه تقوا و پرهیز از گناه و مراقبت از افعال و گفتار و حتّی ذهنیّات و آنچه در دل خطور میکند، پیشه کنید و تقوا را رعایت نمایید.(۳)
۴) عبادت عاشقانه
ابودرداء نقل میکند: در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در نیمههای شبی دیدم در یکی از نخلستانهای مدینه صدای مناجات و تضرع و ناله میآید. نزدیک رفتم، دیدم علی بن ابی طالب (علیه السلام) است که به مناجات و دعا مشغول است و به شدت میگرید، بعد هم از کثرت گریه و مناجات و دعا غش کرد و در همان جا افتاد. در حالی که متوحش بودم و فکر میکردم که علی از دنیا رفته است، رفتم و به فاطمه زهرا (علیهاالسلام) خبر دادم. اما فاطمه زهرا (علیها السلام) به قدر من دست پاچه نشد، چون این مطلب را از علی (علیهالسلام) بارها تجربه کرده بود.(۴)
۵) حاکمیت اخلاص در کارها
آن نکتهیی که من امروز میخواهم بر روی آن قدری تکیه بکنم، اخلاص امیرالمؤمنین است. ما باید این را جوهر و روح کارهای خودمان قرار بدهیم؛ کمااینکه شاید در زندگی علی بن ابی طالب هم اخلاص جوهر و روح کار آن حضرت بود؛ یعنی کار را فقط برای رضای خدا و برطبق تکلیف الهی و اسلامی و بدون هیچ انگیزهی شخصی و نفسانی و امثال اینها انجام میداد. به گمان اینجانب، در باب شخصیت امیرالمؤمنین، اصل قضیه این است.(۵)
۶) ایثار و گذشتن از خودخواهیها
این خلاصهی زندگی امیر المؤمنین (علیه السلام) است، از اول زندگی و نوجوانی در راه انجام وظیفه با مجاهدت، و ایثار جان، و با ایثار همهی امکانات و با ندیدن خود و فدا کردن خود در همهی میدانها ظاهر شد، تا آن روزی که مشکلات مهم و بزرگی برای حکومت آن حضرت پدید آمد، و حضرت با همهی این مشکلات ساخت تا بتواند جامعهی اسلامی را طبق الگوی قرآن بنا نماید.
امروز نیز جامعهی اسلامی به اینگونه ایثارها و اغماضها و از خودگذشتگیها احتیاج دارد. باید از هواها، هوسها، منیت، و خودخواهیها بگذریم، تا گرهها باز شود. تا منیت و خودیت را زیر پا نگذاریم مشکلات از سر راه برداشته نخواهد شد. امروز کلید حل همهی مشکلات در دنیای اسلام و در جامعه خود ما همین درس بزرگی است که امیر المؤمنین (علیهالسلام) به ما داده است، و در این راه جانش را فدا کرده است.(۶)
۷) بیاعتنایی نسبت به مظاهر دنیا
زهد، یعنی بیاعتنایی به دنیا. بیاعتنایی به دنیا به معنی بیاعتنایی به تلاش دنیا نیست. چه کسی از امیرالمؤمنین علیهالسّلام در دنیا پرتلاشتر بود؟ چه کسی بیشتر از امیرالمؤمنین علیهالسّلام، از قدرت بازو، قدم، مغز، جسم، روح، مال و همه نیروهای خود برای ساختن یک دنیای خوب استفاده کرده است؟ اشتباه نکنیم! بیرغبتی به دنیا، به معنای پشت کردن به تلاش، سازندگی، مبارزه و ساختن جهان به شکل مطلوب نیست. آن زحمتها را باید کشید. کسی که بیرغبت به دنیاست، زاهد است؛ یعنی همه آن زحمتها را میکشد، مجاهده میکند، مبارزه میکند، خود را در میدانهای مبارزه حتّی به خطر هم میاندازد، تا پای جان هم پیش میرود، بازوی او، پای او، مغز او، جسم او، روح او و دارایی او هم - اگر دارد - در راه ساختن دنیای خوب مصرف میشود؛ منتها وقتی نوبت برداشتِ شخصی از خزانه دنیا میرسد، کم برمیدارد. این، معنای زهد است.(۷)
۸) ترحم و عطوفت در زندگی
در امیرالمؤمنین عطوفت و ترحّم و رقّت قلب در حدّ اعلاست که واقعاً برای انسانهای معمولی، چنین حالتی کمتر پیش میآید. مثلاً کسانی که به فقرا کمک کنند و به خانوادههای مستضعف سر بزنند، زیادند؛ اما آن کسی که اوّلاً این کار را در دوران حکومت و قدرت خود انجام دهد، ثانیاً کارِ یک روز و دو روزش نباشد - کار همیشهی او باشد - ثالثاً به کمک کردن مادّی اکتفا نکند؛ برود با این خانواده، با آن پیرمرد، با این آدم کور و نابینا، با آن بچههای صغیر بنشیند، مأنوس شود، دل آنها را خوش کند و البته کمک هم بکند و بلند شود، فقط امیرالمؤمنین است. شما در بین انسانهای رحیم و عطوف، چند نفر مثل این طور انسان پیدا میکنید؟ امیرالمؤمنین در ترحّم و عطوفتش، اینگونه است.
او به خانهی بیوه زن صغیردار که میرود؛ تنورش را که آتش میکند، نان که برایش میپزد و غذایی را که برایش برده است، با دست مبارک خود در دهان کودکانش میگذارد، بماند؛ برای اینکه این کودکان گرفته و غمگین، لبخندی بر لبانشان بنشیند، با آنها بازی میکند، خم میشود آنها را روی دوش خود سوار میکند، راه میرود و در کلبهی محقّر آنها سرگرمشان میکند، تا گل خنده بر لبان کودکان یتیم بنشیند! این، رحم و عطوفت امیرالمؤمنین است، که یکی از بزرگان آن وقت گفت: آن قدر دیدم امیرالمؤمنین با انگشتان مبارک خودش، عسل در دهان بچههای یتیم و فقیر گذاشت که «لوددتُ انی کنت یتیما»؛ در دلم گفتم، کاش من هم بچهی یتیمی بودم که علی این طور مرا مورد لطف و تفضّل خود قرار میداد! این، ترحّم و رقّت و عطوفت امیرالمؤمنین است.(۸)
۹) صبر و بصیرت در کارها
امیرالمؤمنین علیهالسّلام از اوایل نوجوانی تا هنگام مرگ، دو صفت «بصیرت» و «صبر» - بیداری و پایداری - را با خود همراه داشت. او یک لحظه دچار غفلت و کج فهمی و انحراف فکری و بد تشخیص دادن واقعیتها نشد. از همان وقتی که از غار حرا و کوه نور، پرچم اسلام به دست پیامبر برافراشته شد و کلمه «لاالهالااللَّه» بر زبان آن بزرگوار جاری شد و حرکت نبوت و رسالت آغاز گردید، این واقعیت درخشان را علیبن ابیطالب علیهالسّلام تشخیص داد؛ پای این تشخیص هم ایستاد و با مشکلات آن هم ساخت؛...بصیرت و بیداری او، یک لحظه از او جدا نشد. دوم، صبر و پایداری کرد و در این راه استوار و صراط مستقیم، استقامت ورزید. این استقامت ورزیدن، خسته نشدن، مغلوب خواستهها و هواهای نفس انسانی - که انسان را به تنبلی و رها کردن کار فرا میخواند - نشدن، نکته مهمی است.... این دو خصوصیت در امیرالمؤمنین علیهالسّلام قابل تقلید و قابل پیروی است. کسی نمیتواند بگوید که اگر امیرالمؤمنین علیهالسّلام صبر و بصیرت - یعنی بیداری و پایداری - داشت به خاطر این بود که امیرالمؤمنین بود. همه در این خصوصیت باید سعی کنند که خودشان را به امیرالمؤمنین علیهالسّلام نزدیک کنند؛ هر چه همت و استعدادشان باشد.(۹)
۱۰) انتخاب سختترین کارها
سختترین کارها همیشه بر دوش امیرالمؤمنین بود، پرخطرترینش را همیشه آن بزرگوار قبول میکرد. همهی جاهایی که دیگران عقب میکشیدند حضرت جلو بود، جایی که اسم و رسم و نان و آب تویش بود که علاقمند و داوطلب داشت امیرالمؤمنین جلو نمیرفت، آن جایی که خطر داشت قهرمان ها و پهلوانها هم وقتی برایشان مطرح میشد «کأنّ على رؤسهم الطیر» سرها را پایین می انداختند تا چشمشان به چشم پیغمبر نیفتد تا نبادا پیغمبر بگوید هان فلانی شما چه طور میروی؟ تمام این جور جاها به عهدهی امیرالمومنین علیه السلام بود.(۱۰)
سلوک اجتماعی-حکومتی
۱۱) حضور در خطوط مقدم در تمام زمینه ها
در جنگهایی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در دوران ده ساله مدینه با گروههای مختلف داشت، همه جا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در صفوف مقدم بود. دیدگاه این فکر برای علی (علیهالسلام) پیدا نشد که من بمانم تا برای آیندهی اسلام مفید باشم، همیشه در خطوط مقدم خطر جان خودش را در کف دست گرفت و در آمادگی کامل برای نثار جان خود تردیدی به خود راه نداد.(۱۱)
۱۲) اقامه حق و دوری از قدرت طلبی
یکی از شاخصههای حکومت امیرالمؤمنین، برخاسته از اراده مردم و خواست مردم است. «تغلّب» - یعنی از راه غلبه و زور بر مردم حاکم شدن - در منطق امیرالمؤمنین نیست. با این که خود را بر حق میدانست، اما کنار نشست، تا وقتی مردم آمدند، اصرار کردند، ابرام کردند، شاید گریه کردند، التماس کردند که آقا شما بیا زمام امور ما را در دست بگیر. آن وقت آمد و زمام امور مردم را در دست گرفت. خودش گفت که اگر مردم نیامده بودند؛ اگر مردم اصرار نمیکردند، اگر این طلب جدّی مردم نبود، من علاقهای به این کار نداشتم. قدرت در دست گرفتن و اعمال اقتدار، برای امیرالمؤمنین جاذبهای ندارد. قدرتطلبی برای کسانی جاذبه دارد که میخواهند خواهشهای نفسانی و هواهای نفسانی خودشان را ارضا کنند، نه برای امیرالمؤمنین. او دنبال تکلیف شرعی است؛ دنبال اقامه حقّ است.(۱۲)
۱۳) جهاد مخلصانه
سرتا پای زندگی امیر المؤمنین جهاد مخلصانه است. از هنگام نوجوانی که اسلام آورد تا شصت و سه سالگی که به شهادت رسید، یک لحظه زندگی چنین فارغ از تلاش مخلصانه نیست، و قطعا شخصیتی با این همه تلاش در تاریخ اسلام وجود ندارد. در طول ده سالی که امیر المؤمنین (علیهالسلام) در خدمت پیامبر در مدینه بود، در دهها جنگ شرکت کرد و هرگز اتفاق نیفتاد که چند ماه با خانواده ی خود و در شهر خود، با آسایش زندگی کند... در دوران ۲۵ ساله ی زندگی امیر المؤمنین از رحلت پیامبر تا رسیدن به خلافت... امتناع حضرت از بیعت در اول کار، و بیعت در مرحله بعد، مواجهه مثبت و سازنده و یاری رسانی به خلفا در موارد متعدد، برخورد انتقادی و معترضانه در طول این دوره حفظ اسلام ناب واقعی در طول این مدت، و بالاخره محور بودن برای حرکتهای اصیل و عمیق فکری اسلام در تمام این مدت، سرفصلهای جهاد مخلصانه امیرالمومنین علیه السلام دراین دوران ۲۵ ساله میباشد.(۱۳)
۱۴) خودنمایی شجاعانه در مقابل دشمنان
در مورد امیر المؤمنین فقط یک جا این بزرگوار مثل یک آدم قهرمان، خودنمایی و جلوه فروشی شجاعانه کرده و آن وقتی است که به جنگ عَمرو بن عبدود می رود. سرش را بالا گرفته بود، شمشیرش را به دست گرفته بود و می رفت. پیغمبر نگاه کرد و گفت: هذه مشیة؛ این[نوع] راه رفتنی است که خدا در غیر چنین موردی که او راه می رود، در همه جا آن را مبغوض می دارد. ببینید، یک جا خودنمای هست؛ آن هم درست - به قول معروف - به خال میزند؛ همان نقطه ای که باید خودنمایی کرد....یعنی خودنمایی کردن در مقابل دشمن؛ جلوه فروشی در مقابل دشمنی که اساس شخصیت و هویت او اصلا تکبر و غرور است.(۱۴)
۱۵) خدمتگزاری برای مردم
مسؤولان سطوح بالای سازمان ارتش هم به عنوان سرداران شجاع و پاکدامن میتوانند رفتار علوی را الگوی خودشان قرار دهند. وجود امیرالمؤمنین به عنوان یک رئیس، یک فرمانده و یک مسؤول، مظهر پاکی و شفّافیت و صداقت بود. او آسودگی را به خودش راه نداد؛ نسبت به زیردستان تفرعن نفروخت؛ خود را همه جا بنده خدا و خدمتگزار مردم دانست و مخلصانه - بدون چشمداشت به دنیا - کار کرد. این میتواند در رفتار ما و رفتار هر کسی که در هر مجموعهای مسؤول است، به عنوان رفتار علوی خود را نشان دهد.(۱۵)
۱۶) صریح و صادق با مردم
امیرالمؤمنین، هم مظهر تقوا و امانت و هم دارای صدق و صراحت بود. آن بزرگوار با اینکه یک سیاستمدار و رئیس دنیای اسلام بود و تدبیر امور یک جمعیت عظیمِ چند ده میلیونی آن زمان، با نبود وسایل امروزی برای ارتباط، بر دوش او بود و جامعه و امّت اسلامی را اداره میکرد، اما سیاستمدارىِ علی موجب این نمیشد که از جاده صداقت و صراحت کنار رود. علی، صادق و صریح بود؛ آنچه میگفت، به آن معتقد بود و برای او راهنمای عمل بود.(۱۶)
۱۷) طرفداری از مردم به معنای واقعی
امروز شما نگاه کنید؛ حرفهای زیبا و قشنگ بر زبان سیاستمداران عالم بسیار جاری میشود - نام انسان، نام حقوق بشر، نام مردمسالاری، نام صلح، نام قداست - اما در دلها و در عملها، از این حقایق هیچگونه خبری وجود ندارد. این وضعیت، قبل از دوران امیرالمؤمنین هم بود؛... خصوصیت او این بود که اگر اسم مردم را میآورد، برای آنها حقیقتاً ارزش قائل بود؛ نه مثل کسانی که در سطح بینالمللی از هرچه تروریست حرفهای است - که امروز حکّام صهیونیست در دنیا تروریستهای حرفهای هستند - از هرچه غارتگر بینالمللی است - که امروز پشت صحنه قدرتهای استکباری، زرسالاران و چپاولگران بینالمللی هستند - از هرچه انسان نانجیب و متجاوز به حقوق انسان است، عملاً حمایت و پشتیبانی میکنند و خجالت هم نمیکشند و بر زبان نام حقوق بشر و انسان و مردمسالاری را جاری میکنند و طلبکار ملتها هم میشوند!...امیرالمؤمنین نام مردم را میآورد، اما به معنای حقیقی کلمه طرفدار مردم و ضعفا بود.(۱۷)
۱۸) مراقبت از اموال عمومی
نزدیکترین انسانها به امیر المؤمنین (علیه الصلاة والسلام)، جناب عبدالله بن عباس، پسر عمو، شاگرد، رفیق و همراز و مخلص و محب واقعی آن حضرت بود. وقتی خطایی از آن بزرگوار سر زد - مقداری از اموال بیت المال را که فکر کرده بود سهم او می شود، برداشته و به مکه رفته بود؟ - امیر المؤمنین (علیه الصلاة والسلام) چنان نامه ای به وی نوشت که با خواندن آن، مو بر تن انسان راست می ایستد. تعبیر امیرالمؤمنین (علیه الصلاة والسلام) در نامه، خطاب به عبدالله بن عباس این است که «تو خیانت کردی!» آن گاه می فرماید: «فانک ان لم تفعل»؛ اگر این کاری که گفتم نکنی، «ثم امکننی الله منک»؛ بعد دستم به تو برسد، «لأعذرن الى الله فیک» پیش خدا درباره ی تو خودم را معذور خواهم کرد. یعنی من سعی میکنم به خاطر تو، پیش خدا خجل و سرافکنده نشوم. «و لأضربنک بسیفی الذی ما ضربت به احدا الا دخل النار»؛ تو را با همان شمشیری خواهم زد که به هر کس این شمشیر را زدم، وارد جهنم شد! (۱۸)
۱۹) نهراسیدن از دشمن در راه حق
این بزرگوار، هرجا که گوهر انسانی وجودش لازم بود، حضور داشت؛ ولو هیچکس نبود. میفرمود: «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لِقِلَّة اهله»؛ اگر در اقلّیّتید و همه یا اکثریت مردم دنیا با شما بدند و راهتان را قبول ندارند، وحشت نکنید و از راه برنگردید. وقتی راه درست را تشخیص دادید، با همه وجود آن را بپیمایید. این منطق امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام بود؛ منطقی شجاعانه که آن را در زندگی خود بهکار بست. در حکومت خود هم که کمتر از پنج سال طول کشید، باز همین منطق امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام بود... از روز دومِ بیعت با امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، این بزرگوار درباره قطایعی که قبل از ایشان به این و آن داده شده بود فرمود: «واللَّه لو وجدته تزوّج به النّساء و ملک به الاماء»؛ به خدا اگر ببینم املاکی را که قبل از من به ناحق کسانی به شما دادهاند و مهریه زنانتان قرار دادهاید، یا با پول فروش آن، کنیز خریدهاید، ملاحظه نمیکنم و همه آنها را برمیگردانم. آنگاه شروع به اقدام کرد و آن دشمنیها بهوجود آمد. شجاعت از این بالاتر! در مقابل لجوجترین افراد، شجاعانه ایستاد. در مقابل کسانی که در جامعه اسلامی نام و نشانی داشتند، شجاعانه ایستاد. در مقابل ثروت انباشته شده در شام که میتوانست دهها هزار سرباز جنگجو را در مقابل او به صف آرایی وادار کند، شجاعانه ایستاد. وقتی راه خدا را تشخیص داد، ملاحظه احدی را نکرد. این شجاعت است.(۱۹)
۲۰) تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی
معناى عدل اجتماعى این است که قانون، مقرّرات و رفتارها نسبت به همهى افراد جامعه یکسان باشد و کسى امتیاز ویژهاى بدون دلیل نداشته باشد. این معناى عدل اجتماعى است. امیر المؤمنین این کار را کرد. اساس دشمنتراشى على علیهالسّلام این بود. آن کسى هم که آن همه شعر براى امیر المؤمنین و علیه دشمنان او گفته بود و آن همه محبّت کرده بود- نجاشى شاعر- وقتىکه حدّ خدا را در روز ماه رمضان شکست، امیر المؤمنین حد خدا را بر او جارى کرد...آمدند که: آقا! ایشان این قدر براى شما شعر گفته، این قدر به شما محبت کرده است؛ این قدر دشمنهاى شما دنبالش آمدند، سراغ دشمنهاى شما نرفت؛...فرمود (به این مضامین): بله، بماند- مثلًا- قدمش روى چشم؛ اما باید حدّ خدا را جارى کنم. حدّ خدا را جارى کرد. او هم بلند شد و پیش معاویه رفت... اینکه گفته شده است: «قتل فى محراب عبادته لشدّة عدله»...حرف درستى است، عدالت امیر المؤمنین موجب شد کسانى که صاحبنفوذ بودند، نتوانند او را تحمّل کنند.(۲۰)
۱) بیانات در خطبههای نمازجمعه- ۱۳۷۴/۱۱/۲۰
۲) بیانات در دیدار جمعی از مداحان- ۱۳۷۳/۰۹/۰۳
۳) بیانات در خطبههای نمازجمعه- ۱۳۷۱/۰۱/۰۷
۴) بیانات در دیدار با خانواده های شهدای هفتم تیر ۱۳۶۲/۴/۱۲ به نقل از کتاب جاودانه تاریخ ص۱۰۶.
۵) بیانات در خطبههای نمازجمعه- ۱۳۷۰/۰۱/۱۶
۶) بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم روز ۲۹ رمضان ۱۳۷۰/۱/۲۶ به نقل از کتاب جاودانه تاریخ ص ۱۲۳.
۷) بیانات در دیدار کارگزاران نظام- ۱۳۷۱/۱۰/۱۷
۸) بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران- ۱۳۷۵/۱۱/۱۲
۹) بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان- ۱۳۷۷/۰۸/۱۲
۱۰) بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران ۱۳۶۳/۴/۱ به نقل از جاودانه تاریخ ص ۱۵۷.
۱۱) بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران ۱۰/۱۰/ ۱۳۸۷ به نقل از کتاب جاودانه تاریخ ص۱۱۷.
۱۲) بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم- ۱۳۸۱/۰۶/۳۰
۱۳) بیانات در شب ۱۲ ماه مبارک رمضان ۱۳۶۶/۲/۳۰ به نقل از کتاب جاودانه تاریخ ص۱۶۶.
۱۴) بیانات در خطبه های نماز جمعه ۱۳۶۸/۲/۸ به نقل از کتاب جاودانه تاریخ ص ۹۱.
۱۵) بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش- ۱۳۸۰/۰۱/۲۸
۱۶) بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی- ۱۳۸۰/۰۱/۰۱
۱۷) بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی- ۱۳۸۰/۰۱/۰۱
۱۸) بیانات در خطبههای نمازجمعه- ۱۳۷۴/۱۱/۲۰
۱۹) بیانات در خطبههای نمازجمعه- ۱۳۷۴/۱۱/۲۰
۲۰) بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد مسعود مولاى متّقیان على علیهالسّلام- ۰۵/ ۰۹/ ۱۳۷۵
سرلشکر باقری: اهمیت و جایگاه حادثه بزرگ دفاع مقدس هر روز بیش از پیش مشخص میشود
به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی دفاعپرس، سردار سرلشکر پاسدار «محمد باقری» رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در دهمین جلسه هیأت امنای بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس که صبح امروز در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، ضمن گرامیداشت ایام الله دهه فجر اظهار داشت: از همت و حضور شکوهمند ملت بزرگ ایران در یومالله ۲۲ بهمن و همچنین تلاشی که دستگاههای ذیربط در جهت برگزاری این مراسم انجام دادند، تشکر و قدردانی میکنیم.
وی ادامه داد: یاد و خاطره حضرت امام خمینی (ره) بزرگ فجرآفرین تاریخ کشور و جهان را گرامی میداریم و همچنین رحمت و رضوان الهی را برای روح بلند ایشان از پرودگار عزیز طلب میکنیم.
سرلشکر باقری افزود: همچنین یاد و خاطره همه شهیدان عزیز را که از بدو شکلگیری انقلاب اسلامی تاکنون این جریان و پرشکوه انقلاب و انقلابی بودن و انقلابی ماندن را جاری نگه داشتهاند، گرامی میداریم و امیدواریم که خداوند همه مشتاقان این راه را به آرزوی خود برساند.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: حقیقت این است که هرچه زمان از دوران دفاع مقدس میگذرد، اهمیت، ارزش و جایگاه این حادثه بزرگ در تاریخ کشور، تاریخ منطقه و حتی جهان بیشتر مشخص میشود.
وی اضافه کرد: شاید در آن دوران و یا در ادوار نزدیک به دوران دفاع مقدس اهمیت این جریان تاریخی آنقدر برجسته و مشخص نبود؛ اینکه چگونه ملتی که تازه از ظلم و ستم حکومت سیاه پهلوی آزاد شدند و در طول گذشت یک سال و نیم از حکومت نوپای اسلامی، درست در زمانی که مشغول تثبیت نظام، انقلاب و کشورشان بودند و با توطئههای داخلی مقابله میکردند به ناگاه با یک تهاجم سنگین از جانب استکبار جهانی و حمایت بیش از ۳۰ کشور از یک رژیم ظالم متجاوز، مواجه شدند و بخشی از خاک کشورشان را از دست دادند و آسیب فراوانی دیدند.
سردار باقری ادامه داد: این جنگ برای ملت ایران با تحریمهای همهجانبه همراه بود؛ اما ملت بزرگ ایران با دست خالی و استعانت از لطف و کمک خداوند و تکیه بر مردم و توان داخلی و همت مضاعف توانست در برابر ناملایمات و سختیها ایستادگی کند و این پیروزی بزرگ را برای خود رقم بزند.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: حقیقتاً وقتی که ابعاد گوناگون حادثه بزرگ دفاع مقدس را مطالعه میکنیم، همچنان زوایای پنهانی از آن آشکار میشود که شاید برای بسیاری از افراد که در آن دوران حضور داشتهاند نیز ابعاد آن روشن نبوده و البته زوایای این جریان تاریخی همچنان ادامه دارد و روز به روز ابعاد جدیدی از آن آشکار میشود.
وی با اشاره به تأکید فرمانده معظم کل قوا بر ضرورت پرداختن هرچه بیشتر به موضوع دفاع مقدس، عنوان کرد: بیان ابعاد و جزئیات این حادثه بزرگ تاریخساز، با زبانهای گوناگون و جذاب هنری، جزو تأکیداتی است که شاید بیش از سایر ابعاد مورد توجه معظمله است.
سرلشکر باقری افزود: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مسئولیت سنگینی را در قبال ترویج فرهنگ دفاع مقدس بر عهده دارد؛ بدین ترتیب که با یک مدیریت مناسب بتواند از تمام توان و ظرفیت ملت ایران، ارگانهای گوناگون کشوری، نیروهای مسلح و همه بازماندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس بهره بگیرد و گنج بزرگ دفاع مقدس را در هر زمان و هر روز به شکلی بازنمایی و بازگویی کند و در اختیار نسل جوان فعلی و نسلهای آتی قرار دهد.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح اضافه کرد: البته این کار تاکنون با رشد مناسبی بهخصوص در سالهای اخیر صورت گرفته است؛ اما آنچه انجام گرفته، هنوز بخش کوچکی از میزان اقدامات ضروری است که باید صورت بگیرد. طبیعتاً تحقق این امر در مباحث بنیاد و این هیئت امنا قرار دارد؛ لذا باید مباحث با دقت و حوصله مورد توجه قرار گیرد، ابعاد گوناگون آن تبیین شود، برای آن تقسیم کار صورت گیرد و از همه توانها در رسیدن به مقصد در این راه مقدس استفاده شود.
وی گفت: روش مدیریتی که در بنیاد در پیش گرفته شده نیز همین است که با حداقل تصدیگری و با مدیریت و واگذاری کار به همه ارگانها و بخشهای گوناگون کشوری و لشکری این کار عظیم را پیش ببرد که حقیقتاً جا دارد که در این رابطه از همه ارگانهای کشوری و نیروهای مسلح که در این موضوع همت میکنند، قدردانی کنم؛ زیرا بهحمدالله تاکنون کار به خوبی پیش رفته است.
سرلشکر باقری اظهار داشت: الحمدلله در حوزه ساخت و فعالسازی موزهها و همه ابعاد گوناگون فعالیتهای هنری، نوشتاری، گفتاری، صوتی و فضای مجازی اقدامات در حال انجام است و در همه زمینهها هم نیاز به رشد و ارتقا وجود دارد.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در پایان تأکید کرد: انشاالله مباحث امروز کمک کند تا حداقل در شش ماه و یک سال آینده، دوستان ما در جای جای کشور، بنیاد و همه ارگانها بتوانند برنامههای مصوری که در اینجا بر روی آن تأکید میشود را به خوبی پیش ببرند.
«علی مع الحق و الحق مع علی»
حضرت آیتالله خامنهای: «از نظر پیغمبر اکرم، میزان حق، امیرالمؤمنین است. از طریق سنی و شیعه نقل شده است که: «علی مع الحق و الحق مع علی یدور حیثما دار»؛ اگر دنبال حقید، ببینید علی کجا ایستاده است، او چه میکند، انگشت اشارهی او به کدام سو است. زندگی امیرالمؤمنین یک چنین زندگیای است.»
بیانات در دیدارمردم بوشهر در روز میلاد امام علی(ع) - ۱۳۸۹/۰۴/۰۵