شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

حداقل‌های شرایط نامزدی در انتخابات

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

حداقل‌های شرایط نامزدی در انتخابات

با گرم شدن تنور انتخابات و رقابت‌‌های سیاسی به تدریج وظایف بعضی نهادها مانند شورای نگهبان هم وارد دور تازه‌ای از فعالیت‌های خود می‌شود. پایگاه KHAMENEI.IR برای اطلاع از کم و کیف این فعالیت‌ها، مواضع و نقطه نظرات شورای نگهبان درباره وظایف و اختیارات جایگاه ریاست جمهوری و همچنین حداقل شرایط کسانی که خود را به‌عنوان نامزد در معرض انتخاب مردم قرار می‌دهند به گفتگو با عباس‌علی کدخدایی عضو حقوقدان و سخنگوی این شورا پرداخته است. کدخدایی معتقد است این مساله که کسانی وارد انتخابات شده و بعد مدعی شوند اختیارات لازم قانونی را برای حل مشکلات کشور نداشته‌اند از جانب افکار عمومی پذیرفته‌شدنی نیست.

* با توجه به اینکه تا انتخابات ریاست‌جمهوری زمان زیادی باقی‌نمانده، سؤالات و شبهاتی درباره‌ی وظایف و اختیارات رئیس‌جمهور مطرح می‌شود. از منظر شما جایگاه رئیس‌جمهور و اختیارات او در قانون اساسی کشور چگونه است؟
* خوب است نگاهی به قانون اساسی بیندازیم تا ببینیم جایگاه و اختیارات رئیس‌جمهور چیست. اصل ۱۱۳ می‌گوید رئیس‌جمهور مقام دوم کشور است. در حوزه‌های دیگر هم اصول قانون اساسی اختیارات و وظایف فراوانی را برای رئیس‌جمهور در نظر گرفته است. طبیعتاً همین‌طور هم باید باشد به‌دلیل اینکه قوه‌ی مجریه حوزه‌ی وسیعی را پوشش می‌دهد و مسائل مهمی هم در این حوزه تعریف شده است. بر همین اساس اختیار بودجه، برنامه‌ریزی، امور استخدامی و ... را در اختیار رئیس‌جمهور قرار داده است. رئیس بسیاری از نهادهای تصمیم گیر و شوراهای عالی کشور مثل شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی رئیس جمهور است.

وقتی به این حوزه‌ها نگاه می‌کنیم، از اهمیت جایگاه رئیس‌جمهور در قانون اساسی مطلع می‌شویم. البته، تدوین‌کنندگان قانون اساسی ما هم نظر دقیقی به جایگاه رئیس‌جمهور در کشور و نظام سیاسی ما داشتند. بنابراین،‌ جایگاه ریاست‌جمهوری در قانون اساسی و در نظام سیاسی ما یک جایگاه مهمی است و به نظر می‌رسد که اختیارات وسیعی هم در چهارچوب قانون اساسی برای آن در نظر گرفته شده است. کسی که می‌خواهد در این حوزه فعال باشد و ورود کند، باید توجه کافی به این جایگاه و اختیارات داشته باشد. به‌عبارت دیگر، باید در خودش توانایی‌ها و توانمند‌ی‌هایی را ببیند و شرایطی را داشته باشد تا بتواند پا به این میدان بگذارد.

در حوزه‌ی ریاست‌جمهوری، انتظار معقول این است که رئیس‌جمهور هم توانمندی‌ اجرایی داشته باشد، هم توان راهبردی داشته باشد که بتواند دیگران را همراه کند و هم بتواند از مشورت دیگران در حوزه‌های مختلف استفاده کند. با صرف ورود به جریان انتخابات و داشتن شرایط اوّلیه‌ مثل سن و تحصیلات، تصور نکنند که جایگاه کم‌اهمیتی است، بلکه جایگاهی است که انتظار می‌رود کسانی که می‌خواهند قدم در آن بگذارند، هم توانایی‌های فردی‌شان در حد اعلا باشد، هم بتوانند از توانمندی‌های دیگران و مشاورین و متخصصین استفاده کنند و هم این بار عظیم و سنگین را تحمل کنند.

گاهی اوقات شنیده می‌شود که برخی از رؤسای جمهور یا حتی وزرا اعلام می‌کنند که ما نمی‌توانیم این کار را انجام بدهیم. این نتوانستن آیا به مفهوم علم‌نداشتن است؟ آیا قبلاً‌ نمی‌دانستید که چنین وضعیتی است؟ این معاذیری که گاهی اوقات گفته می‌شود، حداقل از سوی افکار عمومی قابل قبول نیست؛ چون مردم سرنوشتشان را برای یک دوره‌ی چهارساله یا هشت‌ساله به ‌دست فردی می‌سپارند که انتظار دارند سکان‌دار امور اجرایی باشد و بتواند مسائل و مشکلات کشور را به‌خوبی اداره کند. مردم انتظار دارند کسی را که انتخاب می‌کنند، بتواند با تعامل و هماهنگی با همه‌ی بخش‌ها این کشتی عظیم اجرایی را جلو ببرد. این انتظار را باید کسانی که در این راه قدم می‌گذارند، در خودشان حس کنند و از خودشان بپرسند که آیا چنین توانمندی را دارند و بعد وارد شوند.

* چند روز دیگر ثبت‌نام کاندیداهای ریاست‌جمهوری آغاز خواهد شد. ویژگی‌های عمومی و حداقلی یک فرد برای ثبت‌نام و ورود به عرصه‌ی ریاست‌جمهوری چیست؟
* قانون اساسی می‌گوید رجال باید سیاسی، مذهبی، مدیر و مدبّر باشند. در واقع همان چهار شرطی که رهبر انقلاب هم در سیاست‌های کلی انتخابات روی آن تأکید کردند و به شورای نگهبان دستور دادند که آن‌ها را تدوین کند امّا واقعیت این است که گاهی اوقات برخی افراد به صرف داشتن شرایط اوّلیه، خودشان را نه‌تنها در این مظان قرار می‌دهند، بلکه آن را برای خودشان یک نوع حق تلقی می‌کنند. درست است که شرکت در انتخابات چه به‌عنوان رأی‌دهنده و چه به‌عنوان انتخاب‌شونده حق همه‌ی افراد هست، امّا قانون‌گذار شرایطی را لحاظ‌ کرده است.

اگر به دهه‌ی ۶۰ برگردیم، کسانی که خودشان را در این معرض قرار می‌دادند، آن موقع تا حدود زیادی این تلقی درست در بین افراد مطرح می‌شد و کسانی که در این حوزه می‌آمدند واقعاً جزو رجال سیاسی مذهبی بودند. درباره‌ی مدیر و مدبّربودن هم امروزه بعد از گذشت بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی و استمرار و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، تجربه مدیریت اجرایی و کارآزمودگی داوطلب هم یک ملاک است. رئیس جمهور باید توانایی اتخاذ تصمیم و واکنش به موقع نسبت به مسائل و همچنین راهبری در مدیریت بحران‌ها و عبور از مشکلات اساسی کشور را داشته باشد. بحران ها نباید رئیس جمهور را مردد یا متزلزل سازد.

این‌ها مسائلی است که فارغ از بحث‌های قانونی و شکلی باید در ابتدا برای آن اندیشیده و فکر شود. برخی از احزاب در کشورهای دیگر این کار را انجام می‌دهند؛ یعنی اگر احزاب کسی را برای پست ریاست‌جمهوری یا مجلس نامزد کردند، یک توانمندی در آن دیده‌اند که او را به جامعه و مردمشان معرفی می‌‌کنند؛ امّا متأسفانه به‌دلیل اینکه ما چنین فرایندی نداریم، همه‌ی این‌ها به اظهارات خود شخص منوط شده است؛ یعنی یک نوع خود اظهاری است. شرط ریاست‌جمهوری رفتن به وزارت کشور و ثبت‌نام با شناسنامه و مدرک تحصیلی نیست. این‌ها شرط ثبت‌نام اوّلیه است که باید تابعیت و ایرانی‌الاصل‌بودن احراز شود.

‌ امّا کسی که مثلاً‌ در روزنامه‌ای چند سرمقاله نوشته است یا مسئولیت‌هایی مثل مدیریت در برخی از نهادها، سازمان‌ها و ادارات داشته که ارتباط مستقیمی با حوزه‌ی اجرایی نداشته، می‌تواند سکان‌دار کلان کشور باشد؟ یکی از اشکالات ما در ادوار گذشته همین بود. برخی از افراد ثبت‌نام می‌کردند و خودشان را در معرض دید عموم قرار می‌دادند، ولی از جهت قانونی و شرایطی که در قانون اساسی هست، آن شرایط اوّلیه را نداشتند و جزو رجال سیاسی- مذهبی محسوب نمی‌شدند. وقتی رجال گفته می‌شود، یک تلقی عمومی و عرفی نسبت به آن است؛ یعنی اشخاص مهمی که توانمندی اداره‌ی کلان کشور را در همه‌ی حوزه‌ها دارند. من قصد جسارت به نمایندگان محترم یا دیگران را ندارم، ولی کسی که فقط چند دوره نماینده‌ی مجلس یا عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده، آیا در آن چهارچوبی است که قانون اساسی ما انتظار دارد که مدیر و مدبّر و رجال سیاسی- مذهبی باشد؟ آیا این افراد در این رده خودشان را می‌توانند ارزیابی کنند؟ انتظار عرفی مردم این‌طور نیست؛ یعنی در ذهن مردم کوچه و بازار ویژگی‌ها و شاخص‌هایی شکل می‌گیرد که این کار، یک کار کلانی است.

اگر صریح‌تر بخواهم بگویم، اشخاصی که می‌خواهند وارد انتخابات شوند باید بدانند که مردم دارند سرنوشتشان را به آن‌ها می‌سپارند. تفویض اختیارات مردم و سرنوشت مردم یک ظرفیت بسیار عظیمی می‌طلبد. شاید هرکسی نتواند از عهده‌ی آن بربیاید. البته منظورم عدم توانمندی نیست، بلکه خوشبختانه در کشور ما توانمندی‌های زیادی هست و نسل جوان‌ و نسل گذشته‌ی ما خیلی توانمندند، امّا به این مفهوم نیست که همه بتوانند در این حوزه ورود بی‌رویه داشته باشند.

* شورای نگهبان در جهت احراز صلاحیت نامزدهای ریاست‌جمهوری چه اقداماتی انجام می‌دهد و از چه منابعی استفاده می‌کند؟
* احراز صلاحیت‌ها دو بخش است؛ یک بخش صلاحیت‌های عمومی است که افراد ثبت‌نام می‌کنند تا محکومیت و سوءسابقه‌ای نداشته باشند. معمولاً هم دستگاه‌های نظارتی و قضائی با ما همکاری و اعلام می‌کنند. امّا در خصوص شرایط چهارگانه‌ی رجل سیاسی- مذهبی و مدیر و مدبّربودن، متأسفانه دستگاه‌ها خیلی به ما نمی‌توانند کمک کنند.

شورای نگهبان تا الآن بر اساس سوابق و رویه‌هایی که فرد در گذشته داشته، با مشورت از کارشناسان اعلام‌نظر کرده است. البته به نظر من در این دوره با توجه به افزایش تعداد داوطلبان لازم است که شورای نگهبان اقدامات دیگری را هم داشته باشد. ما بعد از ابلاغ سیاست‌های کلی انتخابات از سوی رهبر انقلاب، در سال ۹۶ مصوبه‌ای را در شورای نگهبان تصویب کردیم که مقداری جزئی‌تر شرایط ریاست‌جمهوری را تبیین کرده است. مثلاً، چه کسانی رجل سیاسی- مذهبی هستند یا افرادی که ورود می‌کنند باید برنامه داشته باشند؛ برنامه‌ای که احساس شود فردی که دارد در این راه قدم می‌گذارد، باید چشم‌انداز روشنی از مشکلات کشور و برنامه‌ریزی برای آینده داشته باشد. یا پیشنهاد شد که نامزدها مشاورینشان را هم معرفی کنند. به‌هرحال، انسان هرچقدر هم توانمند باشد، در یک یا چند حوزه می‌تواند متخصص باشد. انتظار می‌رود که رئیس‌جمهور گروه متخصصی در همه‌ی حوزه‌ها داشته باشد و با آن‌ها کار کند.

البته شورای نگهبان هم باید یک راستی‌آزمایی داشته باشد؛ یعنی مصاحبه‌ای از نامزدها داشته باشد و آن‌ها به سؤالات اعضای شورای نگهبان پاسخ بدهند. شورای نگهبان هم باید از متخصصینی استفاده کند که تشخیص بدهند تا چه اندازه برنامه‌ها و چشم‌اندازهای نامزدها به صحت و واقعیت نزدیک است‌.

* الآن شورا از مشاورین و متخصصین استفاده می‌کند؟
* در سال ۹۶ با تصویب مصوبه، این کار به‌صورت پراکنده اندکی انجام شد، ولی الآن اعضای شورای نگهبان یک شرایط شکلی را هم مدنظرشان است که قرار شد به وزارت کشور اعلام کنند. اگر آن شرایط شکلی برای ثبت‌نام ابلاغ شود که از حجم بی‌رویه‌ی ثبت‌نام‌ها بکاهد، شورای نگهبان هم می‌تواند در این فاصله متخصصین و کارشناسانی داشته باشد که در هنگام مصاحبه با افراد ارزیابی صحیحی داشته باشد. امیدواریم که در این دوره حداقل بتوانیم این کار را انجام دهیم.

* در ایام نزدیک به انتخابات، بعضاً حملاتی به شورای نگهبان صورت می‌گیرد و برخی از نامزدها بعد از تأییدنشدن احراز صلاحیتشان ادعا می‌کنند که دلیل عدم صلاحیتشان نبودن رجل سیاسی و دینی است. تعریف رجل سیاسی و دینی از منظر شورای نگهبان به چه صورت است؟
* در سال ۹۶، تعریف اعضای شورا برای رجل دینی، برجسته‌‌بودن فرد در حوزه‌ی مذهب و دین و انجام‌دادن عبادات یومیه‌اش است. رجل مذهبی فراتر از یک فرد متدین است. متدین‌بودن شرط اوّلیه برای رجل مذهبی‌بودن است. باید برجستگی‌های خاصی در پیشرفت و پیشبرد امور مذهبی داشته باشد. رجل سیاسی هم باید شخصی باشد که برجستگی‌هایی را در حوزه‌ی سیاسی داشته باشد و بتواند در مواقع حساس و بحرانی کشور تصمیمات سیاسی مهمی را اتخاذ کند و در مواجهه با بحران‌ها خودش را نبازد.

* طبق قانون تأیید صلاحیت نامزدهای انتخابات فقط برای انتخابات است یا شورا می‌تواند بعد از آن هم صلاحیت را بسنجد؟ در واقع نظارت شورا استمرار دارد یا موقت است؟
* اگر ما بخواهیم در چهارچوب تعریف قانونی حرکت کنیم، شورا چه برای تصویب اعتبارنامه‌های نمایندگان مجلس و چه برای تنفیذ ریاست‌جمهوری معمولاً ورود خاصی نمی‌کند و هیچ سازوکاری ندارد. نه قانون این اختیار را تصریح‌کرده و نه شورا رویه‌اش این بوده که این کار را بکند. اصلاً شورا نامزدهایی را که برای انتخابات تأیید می‌کند، ضمانت نمی‌‌کند. تنها کاری که شورا می‌تواند انجام دهد مثلاً فردی که در طول دوره‌ی چهار سال مجلس مرتکب تخلفاتی شده را دور بعد رد می‌کند.
ببینید شورای نگهبان در زمان ثبت‌نام اعلام‌نظر می‌کند، امّا این شرایط حداقلی است. به‌علاوه‌ی اینکه شورای نگهبان افراد مختلفی را تأیید می‌‌کند که این بستگی به رأی مردم دارد که چه کسی را انتخاب کنند. ممکن است سؤال کنید که آیا تضمینی هست که برنامه‌ای که همان نامزد در ایام انتخابات ارائه داد را در طول چهار سال ادامه دهد؟ نه، ممکن است بعد از انتخابات اصلاً آن برنامه را کنار بگذارد و برنامه‌ی دیگری را انجام دهد. این موضوع بستگی به افکار عمومی و عکس‌العمل آن‌ها دارد.

در حوزه‌های کنش‌های سیاسی- اجتماعی همه چیز را نمی‌توانیم با ابزار حقوق و مراجع نظارتی رسمی راستی‌آزمایی یا نظارت بکنیم و جلو ببریم؛ امّا همان‌طور که عرض کردم، در نظام‌های دیگر احزاب از ابتدایی که فرد را معرفی می‌کنند تا انتها این نظارت را دارند، در‌صورتی‌که شورای نگهبان ندارد. مثلاً، در جایی که نظام پارلمانی یا نخست‌وزیر است، نخست‌وزیر، رئیس حزب برنده در انتخابات است. در میانه‌ی دوره‌ی نخست‌وزیری، رئیس حزب را خود حزب عوض می‌کند؛ یعنی نخست‌وزیر عوض می‌شود و رئیس حزب جانشین نخست‌وزیر می‌شود. یک نظارت درون حزبی برای نخست‌وزیر یا رئیس‌جمهور یا هر مقامی که انتخاب‌شده، وجود دارد و آن‌ها با مکانیزم‌های حزبی این کار را انجام می‌دهند. به‌دلیل اینکه شورای نگهبان یک نهاد قانونی است و اختیارات مصرح قانونی در قانون اساسی دارد، قادر نیست که چنین نظارت مستمری را داشته باشد. اگر بخواهیم نظارت‌های مستمر این‌چنینی داشته باشیم، باید حتماً مکانیزم‌های دیگری را تعریف کنیم.

نکته‌ی دوم اینکه اصولاً وقتی فردی انتخاب می‌شود -در همه‌ی نظام‌های سیاسی این‌گونه است- اصطکاکی با نهادها و قوای دیگر دارد؛ چون تجربه‌ی بشری روبه‌جلو و در حال تحول است. نمی‌شود یک چهارچوب مشخص و مقیدی را تعریف کرد و بگوییم هر رئیس‌جمهوری که انتخاب شد فقط در این چهارچوب حرکت ‌کند؛ چون مشکلات کشور مشکلات پویا و جدیدی است. این روابط بستگی به نوع تعامل رئیس‌جمهور با قوه‌ی قضائیه، رئیس مجلس یا نهادهای دیگر دارد. ما نمی‌توانیم یک قانون ثابت برایش تدوین کنیم. برای همین گفتم که رئیس‌جمهور باید توان راهبردی و توان تعامل داشته باشد، چراکه با مشکلاتی که پیش‌بینی نمی‌کرد، با رویه‌هایی که ممکن است حادث شود و از قبل وجودنداشته روبه‌رو می‌شود که باید تصمیم صحیح را اتخاذ کند. به‌جای اینکه بگوید من نمی‌توانم، نگذاشتند و نشد، باید توان این را داشته باشد که از بین موانع، کشور را به ساحل سلامت برساند.

* در ادوار مختلف انتخابات، پیش از انتخابات که نتایج بررسی صلاحیت‌ها می‌آید، برخی از احزاب جریانات علیه شورای نگهبان شروع به جوسازی و جنگ روانی می‌کنند تا با واردکردن فشار به شورا هزینه‌ی رد صلاحیت را بالا ببرند. رویه‌ی شورا در برابر این فشارها چگونه است؟ نظرتان نسبت به این مدل هجمه‌ها چیست؟
* به‌دلیل اینکه خارج از اراده‌ی ماست، هیچ‌کاری نمی‌توانیم بکنیم و فقط باید فشار را تحمل کنیم؛‌ امّا ما تلاش می‌کنیم که هم وظایف شورای نگهبان را تدوین کنیم و هم عملکردی را که داشتیم به پیش ببریم. به هر حال شورای نگهبان در قانون اساسی و قوانین عادی محدود است. ما نمی‌توانیم کمتر یا بیشتر از قانون حرکت کنیم. باید در چهارچوب قانون حرکت کنیم. اگر در انتخابات مجلس قانون در ماده‌ی ۲۸، ۲۹ و ۳۰ شرایط و موانعی را برای ما لحاظ‌کرده و گفته شورای نگهبان در این چهارچوب حرکت کند، آیا ما می‌توانیم قانون را نادیده بگیریم؟ آیا ما می‌توانیم خلاف قانون عمل کنیم؟‌ آیا ما می‌توانیم فراتر از قانون عمل کنیم؟ ما طبیعتاً نمی‌توانیم کمتر یا فراتر از آنچه که قانون مقررکرده، عمل کنیم.

آنچه که ما تلاش داریم بیان کنیم و مرتب در رسانه‌ها هم داریم تکرار می‌کنیم این است که شورای نگهبان یک نهاد قانونی و مقید به قانون است و انتظاری که از شورای نگهبان باید وجود داشته باشد، انتظار اجرای صحیح قانون است و لاغیر! گاهی اوقات گروه‌های سیاسی مسائلی را مطرح می‌کنند و به ما می‌گویند بنا به مصلحت چشم‌پوشی کنید و نادیده بگیرید و این کار را بکنید. این توصیه‌ها در شورای نگهبان قابل اجرا نیست؛ چون شورای نگهبان در جایگاه تشخیص مصلحت و احراز مصلحت و خوب و بدبودن نسبی نیست. شورای نگهبان باید شرایط قانونی را با افراد ثبت‌نام‌کننده انطباق دهد و هرکدام که شرایطش را داشتند، بر اساس رأی اکثریت شورای نگهبان احراز صلاحیتش را اعلام ‌کند.

امّا عده‌ای از شورا انتظار انطباق این شرایط با افراد را دارند. ما مسئول نیستیم چه کسی که در گذشته خوب بوده و الآن بد است و بعداً خوب می‌شود. اصلاً ما در این وادی قدم نمی‌گذاریم. برای مثال اگر نماینده‌‌ای مدرک جعلی ارائه‌کرده و ما متوجه نشدیم که این مدرک جعلی‌بوده و در مجلس اعتبارنامه‌اش هم تصویب‌شده و در میانه‌ی دوره‌ی نمایندگی‌اش روشن می‌شود که مدرکش جعلی است و محرز می‌شود. دوره‌ی بعدی که ثبت‌نام می‌کند و برای ما روشن‌شده که مدرکش جعلی است، قادر به اعمال اختیارات هستیم و می‌توانیم بررسی‌ کنیم. در حوزه‌های دیگر هم به همین صورت است. مثلاً، فردی که در دوره‌ی اوّل ریاست‌جمهوری یا نمایندگی مجلس التزام عملی به اسلام، نظام و قانون اساسی داشته است و دوره‌ی بعد همه‌ی این‌ها را نفی مستقیم یا غیرمستقیم می‌کند، طبیعتاً، ما نمی‌گوییم بد شده است. ما می‌گوییم ایشان فاقد این شرط است.

ما نمی‌گوییم که اصلاً مسئولیتی در قبال افراد نداریم، بلکه نگاه‌مان وضع فعلی فردی است که ثبت‌نام می‌کند. کسی که دو دوره رئیس‌جمهور بوده و بعدِ چهار سال دوباره برای ثبت‌نام آمده، دوباره باید با شرایط فعلی ما بررسی شود. این حکم قانون است؛ یعنی میزان حال فعلی افراد است و باید در هر دوره‌ای افراد بررسی شوند. به همین خاطر ممکن است فردی در دوره‌ی گذشته صلاحیت داشته، ولی الآن صلاحیتش را از دست داده است.

* آیا تا به حال مواردی بوده که شورای نگهبان برای احراز صلاحیت افرادی که صلاحیتشان تأییدنشده دستور یا توصیه‌ای از طرف رهبر انقلاب بیاید و آن فرد تأیید شود؟
* ما آنچه که داریم پنهان از مردم نیست. فرمایشات رهبر انقلاب هم همیشه روشن و شفاف در چهارچوب اختیارات رهبری و قانون اساسی بوده است؛ امّا در مواردی علی‌رغم اینکه شورای نگهبان نظرش منفی بود، ایشان فرمودند که درباره این افراد تجدیدنظر صورت بگیرد. ما هم نظر ایشان را به‌عنوان حکم حکومتی تلقی می‌کنیم. هر وقت هم که چنین مسائلی بوده، رهبر انقلاب به‌صورت شفاف مطرح کردند و همگان می‌دانند.

* یکی از مطالبات همیشگی و تذکرات رهبر انقلاب به دست‌اندرکاران انتخابات، حفظ امانت مردم (آراء) بوده است. سازوکار شورای نگهبان برای حفظ رأی مردم چگونه است؟
* پاسداری از حق‌الناس و آراء مردم مسئولیت شرعی، قانونی و اخلاقی ماست. اصولاً مکانیزم نظارتی که قانون اساسی پیش‌بینی‌کرده برای ایجاد اطمینان است؛ یعنی رأیی که به صندوق ریخته‌شده، همان رأی هم شمارش و قرائت و ملاک و مبنا قرار می‌گیرد.

شورای نگهبان از طریق دفاتر و هیئت‌های نظارتی که قانون پیش‌بینی‌کرده، نظارت عام و جامع دارد و ناظرانش از اقشار مختلف مردم هستند. درواقع هیئت‌هایی هستند که از بین اقشار مختلف مردم انتخاب می‌شوند و این هیئت‌ها افرادی را از اقشار مختلف مردم برای ناظر انتخاب می‌کنند. ما هم آموزش‌هایی از قانون و مقررات و زمان روز رأی‌گیری تا پایان شمارش صندوق آراء و بسته‌شدن صندوق در سطوح مختلف داریم. ناظران هم از افراد متدین و مورد اعتماد انتخاب می‌شوند و ارتباط سازمانی مستمری با ما ندارند، ولی بررسی‌های او‌ّلیه‌ای برای صلاحیت و آموزش‌های کافی آن‌ها انجام می‌شود. در روز انتخابات هم ستادی در مرکز تشکیل می‌شود و از نزدیک کار را بررسی می‌کند. ما بازرسان ویژه‌ای هم داریم که در کنار ناظرین در محل رأی حضور دارند. ضمن اینکه نتایج هم در صورت‌جلساتی با امضای همه‌ی اعضای صندوق‌ها تهیه می‌شود و ملاک و مبنا قرار می‌گیرد.

* بعضاً تخلفاتی در برخی از حوزه‌های انتخاباتی اتفاق می‌افتد و شورای نگهبان طبق قانون اساسی وظایفی برای رسیدگی به این تخلفات دارد. چه حدی از تخلف باعث ابطال آراء می‌شود؟ آیا نمونه‌ای در سال‌های گذشته داشته‌ایم که این اتفاق افتاده باشد؟
* اصل ۹۹ قانون اساسی تنها مرجع صلاحیت‌دار نسبت به انتخابات را شورای نگهبان می‌داند. قوانین عادی دیگر هم در همین راستا تدوین شده‌اند. تخلفات ساده‌ای که ممکن است در روز انتخابات انجام شود، خرید و فروش رأی، تبلیغات غیرواقع یا انداختن تعرفه‌های جعلی در صندوق است. البته این تخلفات موارد اندکی است که در قانون جرم‌انگاری‌شده و ناظرین اجرایی ما در محل رأی با فرد متخلف برخورد می‌کنند و او را به قوه‌ی قضائیه می‌فرستند. معمولاً در هنگام انتخابات پرونده‌هایی از این قبیل داشته و داریم.

امّا یک نوع تخلف دیگری هم داریم که معمولاً‌ سازماندهی شده است و از طرف طرفداران نامزد یا خود نامزد هدایت می‌شود تا سرنوشت انتخابات را تغییر دهند. مثلاً، در حوزه‌های کوچک ممکن است با آوردن افراد از شهری دیگر، میزان رأی فرد عوض شود. اگر این‌گونه مسائل برای شورای نگهبان روشن شود که در سرنوشت انتخابات مؤثر بوده، اینجا اختیار توقف یا ابطال انتخابات در آن حوزه بر عهده‌ی شورای نگهبان است. مقام قضائی یا مقامات دیگر نمی‌توانند ورود کنند، چراکه طبق قانون شورای نگهبان نسبت به توقف یا ابطال انتخابات در یک صندوق یا یک حوزه یا تمام حوزه‌ها صلاحیت دارد، ولی اگر تخلفات جزئی باشد به قوه‌ی قضائیه ارجاع داده می‌شود. البته آرائی که از راه تخلف به صندوق انداخته باشند، جزو‌ آراء باطله است و به‌حساب نمی‌آید. معمولاً به‌دلیل اینکه انتخابات یک کنش عظیم سیاسی- اجتماعی است، احتمال ارتکاب تخلف وجود دارد؛ امّا مهم این است که با تخلفات برخورد شود.

نمایندگان تشکل‌های دانشجویی کشور با امام خامنه‌ای دیدار کردند

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

نمایندگان تشکل‌های دانشجویی کشور با امام خامنه‌ای دیدار کردند

در بیست و هشتمین روز ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲، عصر امروز (سه‌شنبه) جمعی از نمایندگان تشکلهای دانشجویی کشور با حضور در دانشگاه علوم پزشکی ایران، از طریق ارتباط تصویری با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتگو و نظرات خود را بیان کردند.


بسم الله الرّحمن الرّحیم


الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.


خیلی خوشوقتم و حقیقتاً خرسندم از اینکه بحمدالله امسال هم توفیق پیدا کردیم این جلسه را با دانشجویان عزیز داشته باشیم. اگر چه میل ما، آرزوی ما این بود که بتوانیم در یک جلسه‌ی رویاروی، شما را از نزدیک ببینیم و صحبت کنیم و بشنویم، ولی خب شرایط این‌ جور اقتضا کرده، ما هم حرفی نداریم؛ و این شرایط بلاشک یک روزی عوض خواهد شد. خداوند توفیق بدهد تا بتوانیم آنچه وظیفه‌مان است، در هر شرایطی انجام بدهیم.


پیشرفت سطح جلسه نسبت به سالهای قبل

 جلسه‌ی امروز، جلسه‌ی بسیار خوبی بود. من البتّه در مقام قضاوت و نقد درباره‌ی مسائلی که گفته شد نیستم ولیکن سطح این جلسه‌ی امروز ما از گذشته بالاتر بود؛ مطالب خیلی خوبی بیان شد. و به نظر من نفْس انتشار این نظرات دانشجویی و راه‌حل‌هایی که ارائه میدهید -که البتّه در این اظهاراتِ امروز خیلی راه‌حل نبود لکن کلّیّاتی بود که بسیار مفید بود- و نقدی که نسبت به اوضاع در ذهن مجموعه‌ی دانشجویی هست، برای افکار عمومی بسیار مفید است و ذهنّیت جامعه را پیش میبَرد و بالا میبَرد. امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال به شماها خیر بدهد، به این جلسه برکت بدهد و ما را در آنچه رضای او است موفّق بدارد.


لزوم تأثیرگذاری سلوک رمضانی بر رفتارهای اجتماعی و عمومی ما

 خب به روزهای آخر ماه رمضان رسیده‌ایم؛ من این را طلیعه‌ی عرایضم قرار میدهم که به شما عرض بکنم ماه رمضان، ماه ضیافت الهی است، ماه رحمت الهی است، ماه هدایت الهی است؛ با اعمالی که در ماه رمضان انجام میدهید و انجام میدهیم، بایستی آثار این رحمت الهی را در خودمان حس کنیم و علاوه‌ی بر آن، این آثار را، این حالات را در بقیّه‌ی ماه‌ها، در ادامه‌ی زندگی پُربرکتتان ان‌شاءالله نگه دارید و حفظ کنید. این سلوک رمضانی و حال رقّت و توجّه و حضوری که در ماه رمضان به روزه‌گیر و میهمان خداوند دست میدهد، بایستی در رفتارهای شخصی ما اثر کند، تأثیر داشته باشد؛ هم در رفتارهای عمومی و اجتماعیِ ما بایستی اثر بگذارد، هم در رفتار علمی ما، رفتار دانشگاهی ما، رفتار حکومتی ما، رفتار سیاسی ما بایستی تأثیر بگذارد، و تقوا و معنویّت اثر خودش را در همه‌ی این عرصه‌های مهم نشان بدهد. و همان ‌طور که عرض کردم، این حالت و این باب رحمت، گشوده بماند تا بعد از ماه رمضان.


در صحیفه‌ی سجّادیّه دعائی [است] که امام سجّاد (علیه ‌السّلام) در روز اوّل ماه رمضان، در ورود ماه رمضان میخواندند -و توصیه میشود که آن دعا خوانده بشود- حضرت در آخر آن دعا میفرمایند: اَللٰهُمَّ وَ اجعَلنا فی سائِرِ الشُّهورِ وَ الاَیّامِ کَذٰلِکَ ما عَمَّرتَنا؛ این دعای حضرت در اوّل ماه رمضان است؛ یعنی در بقیّه‌ی ماه‌ها هم همین حالت را، همین روحیه را برای ما نگه دار، وَ اجعَلنا مِن عِبادِکَ الصّالِحین. (۲)


تأثّر عمیق نسبت به کشتار دانش‌آموزان در افغانستان و فلسطینیان در قدس

 من برای امروز یک بحثی را آماده کرده‌ام و البتّه سعی میکنم کوتاه بیان کنم که خوشبختانه موافق با همان چیزی است که در بعضی از بیانات دوستان تکرار شده بود؛ بحث درباره‌ی مسئله‌ی «تحوّل‌خواهی و تحوّل‌گرایی» است و یک نکاتی را در این زمینه عرض میکنم. لکن قبل از ورود در بحث، لازم میدانم که این دو حادثه‌ای خونین را که در دنیای اسلام در این چند روز اتّفاق افتاد تذکّر بدهم و تأثّر خودم و احساس تأسّف و ناراحتی خودم را از این دو حادثه بیان کنم. یکی حادثه‌ی تلخ و گریه‌آور افغانستان است و شهادت این نوگلان و غنچگان مظلوم که بدون هیچ گناهی مورد تهاجم قرار گرفتند و پَرپَر شدند، و خانواده‌هایشان را داغدار کردند. لعنت خدا بر آن کسانی که جنایت را تا این حد گسترش میدهند و برای خودشان مباح میدانند که این تعدادِ بزرگِ دخترِ نوجوان را بی‌گناه به خاک و خون بکشند! و همچنین حوادث مربوط به مسجدالاقصیٰ و فلسطین و قدس شریف که خباثت صهیونیست‌ها جلوی چشم مردم جهان است و واقعاً وظیفه‌ی همه است که موضع بگیرند و محکوم کنند حرکت خبیثانه و جنایت‌کارانه و وحشیانه‌ و ظالمانه‌ی صهیونیست‌ها را در قضیّه‌ی روزهای اخیر. البتّه خوشبختانه فلسطینی‌ها بیدارند و عازمند، باید هم دنبال بکنند. جز با زبان قدرت با این جنایت‌کارها نمیشود حرف زد؛ بایستی خودشان را قوی کنند و بِایستند و مقابله کنند و طرف را مجبور کنند به اینکه از جنایت کوتاه بیاید و تسلیم حق و انصاف بشود.


عرض کردم یک مسئله، مسئله‌ای است که با عموم جوانان و دانشجویان مطرح میکنم -که عرض خواهم کرد- در چند جمله هم با تشکّلهای دانشجویی چند تذکّر را میخواهم مطرح کنم.


نیاز به تحوّل‌خواهی و تحوّل‌آفرینی و مسائل پیرامون آن

 آنچه با جوانها و بخصوص دانشجوها میخواهم مطرح کنم مسئله‌ی تحوّل‌خواهی و تحوّل‌آفرینی است؛ اوّلاً بگوییم مقصود ما از تحوّل‌خواهی چیست و تحوّل یعنی چه؛ ثانیاً تبیین کنیم که نیاز به تحوّل به چه دلیل است و چرا ما نیاز داریم به اینکه تحوّل به وجود بیاید؛ ثالثاً منطق این تحوّل را مشخّص کنیم، گفتمان این تحوّل را مشخّص کنیم که تحوّل با چه هدفی بایست انجام بگیرد و به چه سمتی باید ما را حرکت بدهد. چند نکته در این زمینه‌ها عرض میکنیم. خوشبختانه ذهن شماها آماده است و امروز من در بیانات شماها بسیاری از این نکاتی را که مورد نظر بود دیدم وجود دارد که مایه‌ی خشنودی و خوشحالی است.


تحوّل یعنی حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوه‌ها و روشها و کارکردها

 امّا مقصود ما از تحوّل، ایجاد یک حرکت جهشی و جهادی است در همه‌ی بخشهای اداری کشور و بخشهای حکمرانی کشور و همچنین در بخشهایی از سبک زندگی عمومی -که حالا بعد نمونه‌هایی را عرض خواهم کرد- و به طور خلاصه، حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوه‌ها و روشها و کارکردها.


تحوّل در اصل انقلاب، معنای مورد نظر غرب‌گرایان از تحوّل

 البتّه تحوّل، یک عنوان عامّی است؛ خیلی‌ها در دنیا هم وقتی راجع به ما صحبت میکنند، بحث تحوّل را مطرح میکنند؛ در داخل کشور هم بعضی‌ها که گرایشهای بیشتر غربی و میل به شیوه‌های غربی و مفاهیم غربی دارند، بحث از تحوّل میکنند، منتها آن تحوّلی که مورد نظر آنها است، تحوّل در اصلِ انقلاب است؛ یعنی در واقع به یک معنا ارتجاع؛ یعنی تحوّل آنها به معنای ارتجاع است؛ برگشت به عقب. مفاهیم انقلابی را میخواهند نفی کنند. می‌بینیم در اظهاراتی که در باب تحوّل میکنند، راجع به عادّی‌سازی، یعنی به هنجارِ جهانی نزدیک شدن کشور و انقلاب، بیشتر تحریض(۳) میکنند و تحریص(۴) میکنند و این را در واقع خطّ نشان تحوّل به شمار می‌آورند. در واقع حرف ما، مراد ما از تحوّل، تحوّل برای تقویت انقلاب است؛ مراد آنها از تحوّل، تحوّل برای نفی انقلاب و نفی مبانی انقلاب است، مراد آنها نزدیک شدن به هنجارهای نظام سلطه است. خب پس بنابراین آن کلمه‌ی تحوّل کافی نیست. مراد از تحوّل در بیان ما و در منطق ما عبارت است از اینکه ما به سمت تقویت مبانی انقلاب و اصول انقلاب و خطوط اصلی انقلاب حرکت کنیم، منتها با شیوه‌های نو و با نوآوری و ابتکار.


نیاز و ضرورت ایجاد تحوّل

 در مورد این نیاز که «چرا باید تحوّل انجام بگیرد» -که واقعاً بایستی به این نیاز هم اعتقاد داشته باشیم- لذا لزوم این حرکت به [خاطر] این است که در کنار پیشرفتهای کشور و موفّقیّتهای کشور که زیاد است -در بیان دوستان که اینجا صحبت کردید، بعضی از اظهارات بود که نشان‌دهنده‌ی وجود پیشرفتها است، لکن آنچه در واقع در کشور از لحاظ پیشرفتهای گوناگون در زمینه‌های مختلف اتّفاق افتاده خیلی وسیع‌تر و گسترده‌تر از این حرفها است- لکن در کنار این پیشرفتها ما در جاهایی عقب‌ماندگی داریم و مشکلات مزمن‌شده داریم که این مشکلات بایستی حل بشود. در حوزه‌ی اقتصاد، ‌در حوزه‌ی عدالت، به طور جدّی مشکل داریم؛ در زمینه‌ی آسیب‌های اجتماعی مشکلات اساسی داریم که بعضی از اینها حقیقتاً به صورت بیماری مزمن هم درآمده و نیاز به راه‌‌حل‌های جدّی دارد؛ علاوه‌ی بر اینکه این عقب‌ماندگی‌ها وجود دارد و ناشی از غفلتهای ما است -یعنی در طول زمان، در طول این ده‌ها سال، در مواردی غفلتهایی انجام گرفته- بعضی از غرض‌ورزی‌ها هم موجب زاویه‌دار شدن با خطّ انقلاب و تدریجاً پشت کردن به انقلاب شده و بنابراین این وضعیّت ایجاب میکند که ما به فکر یک حرکت تحوّلی باشیم.


 علاوه‌ی بر اینها بر اثر همین غفلتهای ما، بسیاری از ظرفیّتها معطّل مانده. ظرفیّتهای بسیاری در کشور وجود دارد، فرصتهای به معنای حقیقی کلمه فراوان بلکه بی‌شمار در کشور هست که اینها بدون استفاده مانده و این مایه‌ی خسارت برای منافع ملّی است. خب این مشکلات را با یک حرکت عادّی نمیشود برطرف کرد، با این حرکت معمولیِ عادّی که در کار اداره‌ی حکمرانی کشور هست نمیشود، یک حرکت فوق‌العاده لازم است، یک حرکت جهشی لازم است، یک حرکت ابتکاری لازم است. باید نوآوری وجود داشته باشد و این کار باید انجام بگیرد. این جزو مسلّماتِ این دوره‌ی از انقلاب است برای گام دوّم. البتّه در گذشته و در طول زمان در زمینه‌های تحوّلی در بخشی از جاها یک کارهایی انجام گرفته لکن یک حرکت کلّی‌تر و عمومی‌تر و جامع‌تری در این زمینه باید انجام بگیرد.


لزوم ایجاد تحوّل در حوزه‌های حکمرانی، مدیریّت کشور، سبک زندگی مردم

 [در مورد] حوزه‌ی تحوّل هم که این تحوّل در کجاها باید انجام بگیرد، همان طور که قبلاً اشاره کردم، هم در بخشهای گوناگون حکمرانی و بخشهای مدیریّتی کشور است که خب در زمینه‌های اقتصاد، در زمینه‌های مسائل اجتماعی، در زمینه‌های مسائل فکری، مشخّص است کم‌کاری‌هایی وجود دارد و رفت و برگشت‌های اداری، کاغذبازی‌ها و دیوان‌سالاری‌های زائد و مقرّرات غیر مفید و گاهی مضر، مانع از تلاش است -هم در زمینه‌ی اقتصاد که خیلی واضح است و هم در زمینه‌های دیگر- بنابراین یک حوزه‌ی مهم برای تحوّل، همین بخشهای مدیریّتی کشور است؛ یک بخش هم در مورد زندگی عمومی مردم است که در این زمینه‌ها هم به معنای واقعی کلمه در بعضی از بخشها بایستی تحوّلی حرکت کرد. عادات غلطی در بین ما مردم وجود دارد که با اینها بایستی برخورد کرد. با نصیحت و توصیه و راه‌حل‌های جزئی نمیشود کار کرد، یک کار تحوّلی لازم است؛ مثلاً فرض کنید قضیّهی اسراف. در کشور ما اسراف وجود دارد؛ اسراف آب، اسراف موادّ غذائی، اسراف برق. مسابقه‌ی تجمّل؛ که حالا ما اشرافیگری را نفی کردیم و زشت شمردیم که به جای خود مطلبِ کاملاً درستی است لکن مشکل اینجا است که ریخت‌و‌پاش‌های اشرافی‌گرانه به طبقات غیراشرافی هم در واقع سرایت کرده و متأسّفانه مسابقه‌ی تجمّل در ازدواجها، در خانواده‌ها و کارهای گوناگون وجود دارد و باید با آن مبارزه کرد. یا بالا رفتن سنّ ازدواج، یا پیری جمعیّت کشور و همین مسائلی که در بیانات بعضی از دوستان هم بود. خب پس همه‌ی اینها حوزه‌های لزوم تحوّل است، در همه‌ی اینها بایستی تحوّل به وجود بیاید.


منطق ایجاد تحوّل: تقویت خطوط اصلی انقلاب و حرکت به سمت آرمانها

 منطق تحوّل چیست؟ یعنی ما میخواهیم تحوّل ایجاد بشود تا بعد به چه وضعیّتی برسیم؟ اگر چنانچه این منطقْ مشخّص و روشن و محاسبه‌شده نباشد، کار به بلبشو و هرج ‌و‌ مرج کشیده خواهد شد؛ لذا در اوّل سال شما میگویید: حَوِّل حالَنا اِلیٰ اَحسَنِ الحال؛ تحوّل بایستی ما را به وضع اَحسن برساند، به وضع بهتر برساند. بعضی در زمینه‌ی مسائل تحوّلی میگویند «تغییر» امّا تغییر به کجا مشخّص نیست. صِرف تغییر یک ارزش محسوب نمیشود؛ تغییر به سمت بهتر شدن ارزش است، تحوّل به سمت سطحِ بالا رفتن ارزش است وَالّا مطلق تحوّل نه. پس بنابراین بایستی احسن‌الحال را پیدا کرد. احسن‌الحال به نظر ما همان تقویت خطوط اصلی انقلاب  و روان شدن حرکت به سمت آرمانها است؛ یعنی آرمانهای انقلاب مثل عدالت، مثل استقلال، مثل اسلامی شدن جامعه، اینها آرمانهای بزرگ و اساسی است؛ باید حرکت به سمت این آرمانها آسان بشود و روان بشود. الان ما دشواری‌های زیادی در این زمینه داریم، احتیاج به یک حرکت تحوّلی وجود دارد. حالا این آرمانها که البتّه باید متوجّه به این آرمانها باشیم و حرکت به سمت اینها بکنیم، سطوح مختلفی دارند و ان‌شاءالله شماها بایستی در جلسات دانشجویی، در جلسات بحث و بررسی دانشجویی روی اینها کار کنید و به جزئیّات آنها برسید و این را برای مردم تبیین کنید.


لزوم حفظ آرمانهای کلان نظام و روان‌سازی حرکت به سمت آنها

 حالا من به طور کلّی عرض میکنم: بعضی از آرمانها، آرمانهای کلان نظام جمهوری اسلامی‌اند، آرمانهای بلندمدّت و میان‌مدّت هستند و البتّه آرمانهای اساسی هستند که باید به آنها توجّه کرد؛ مثل تشکیل جامعه‌ی اسلامی یا استقرار عدالت اجتماعی یا مسئله‌ی استقلال، مسئله‌ی آزادی و مانند اینها؛ اینها آن آرمانهای اساسی است. بعضی از این آرمانها در سطوح خُردتری هستند و در واقع اجزای تشکیل آن آرمانهای سطح بالا محسوب میشوند؛ مثل مثلاً فرض کنید پیشرفت علمی؛ یک آرمان است -یکی از آرمانهای ما قطعاً پیشرفت علمی است- منتها جزئی از مجموعه‌ای است که جامعه‌ی اسلامی را تشکیل خواهد داد یا استقلال ما را مثلاً تشکیل خواهد داد. یا فرض کنید که اقتدار در سیاست خارجی که به معنای بیرون نگه داشتن کشور و نظام سیاسی از شبکه‌ی اقماری قدرتهای مستکبر و نظام سلطه است -اقتدار در سیاست خارجی به این معنا است که در اوّل انقلاب در شعار «نه شرقی، نه غربی» متبلور بود که آن روز یک ابرقدرت شرقی داشتیم که نظام کمونیست و جامعه‌ی کمونیستی دنیا بود، و یک نظام سرمایه‌داری؛ شعار این بود که جمهوری اسلامی بایستی خودش را از ورود در شبکه‌ی اقماری این قدرتهای بزرگ حفظ کند و حفظ هم  کرد بحمدالله- خب این هم یک آرمانی است؛ بایستی این آرمان حفظ بشود و دنبال بشود و تعقیب بشود و روزبه‌روز برتر بشود. یا خودکفائیِ اقتصادی که در واقع یکی از آرمانهای خُرد نسبت به آن آرمانهای عمده است.


 بعضی دیگر از این آرمانهایی که دنبالش هستیم و باید دنبالش باشیم و در این تحوّل به آنها توجّه بکنیم، درواقع سیاستهایی هستند در جهت اداره‌ی کشور و امنیّت بخشیدن به انقلاب، و انقلاب را حفظ کردن؛ مثل نهادسازی‌هایی که شد: تشکیل سپاه، تشکیل جهاد سازندگی، تشکیل بسیج که اینها هم جزو سیاستهایی است که در بدنه‌ی آن آرمانهای اساسی قرار دارند؛ یا اسلامی شدن دانشگاهها مثلاً فرض کنید؛ یا تبدیل صدا و سیما به یک دانشگاه عمومیِ آن روز چهل میلیونی، و امروز هشتاد میلیونی؛ این جزو آرمانها بوده، جزو مسائلی است که در پی آن بوده‌ایم و باید باشیم و بایستی این آرمان را دنبال بکنیم و امثال اینها. بنابراین همین طور که ملاحظه میکنید، خطوط اصلی نظام جمهوری اسلامی که باید حفظ بشود و حرکت به سمت آنها آسان‌سازی و روان‌سازی بشود، در سطوح مختلفی قرار دارند: از تشکیل جامعه‌ی اسلامی و آن آرمانهای برتر بگیرید تا آرمانهای میانی مثل پیشرفت علمی و امثال اینها، تا این حرکتها و سیاستهای اجرائی از این قبیل که گفته شد.


عدم توجّه به پیچیدگی‌های مسائل در سالهای آغازین انقلاب

 خب، نسل اوّل انقلاب که عمدتاً فعّالان دهه‌ی ۶۰ و یکی دو سال از دهه‌ی ۵۰ هستند، در همه‌ی این بخشها -چه بخشهای بالادستی، چه بخشهای خُرد و پایین‌دستی- کارهایی را انجام دادند؛ کارهای خوبی با هدایت امام بزرگوار انجام گرفت. حادثه‌ی دشوارِ جنگ تحمیلی به این تجربه‌آموزی کمک کرد، و کمک کرد تا بتوانند در این زمینه‌ها تجربه‌هایی به دست بیاورند؛ یا تحریمهایی که از همان روز اوّل گذاشته شد، یا حوادث خونینی که در اوایل انقلاب پیش آمد، اینها همه مجموعه‌ی نسل اوّل انقلاب را آماده میکرد و هدایت به سمت محقّق کردن این مقاصد اصلی انقلاب و مقاصد اصلی جمهوری اسلامی؛ ولیکن یک حقیقتی وجود دارد که آن را نبایستی نادیده گرفت و آن، این است که رسیدن به این آرمانها با این عظمتی که این آرمانها دارد، پیچیدگی‌های زیادی دارد؛ آن روز ما به این پیچیدگی‌ها توجّه نداشتیم؛ آن روز ما مسائل را خیلی با نگاهِ اوّلی نگاه میکردیم؛ در واقع بسیاری از مسائل آسان‌گیری میشد. شور انقلابی موجب بود که کار انجام بگیرد منتها با یک نگاه ابتدائی، با یک نگاه ساده و بدون در نظر گرفتن پیچیدگی‌ها و دشواری‌ها و گردنه‌های سرِ راه.


اسلامی کردن دانشگاه؛ نمونه‌ای از پیچیدگی‌های مسائل نظام

 حالا مثلاً‌ من به عنوان مثال یک مورد را مثال میزنم؛ مسئله‌ی اسلامی شدن دانشگاه‌ها. خب امام (رضوان الله علیه) روی مسئله‌ی اسلامی شدن دانشگاه‌ها اصرار داشتند. ایشان برای دانشگاه‌ خیلی اهمّیّت قائل بودند و معتقد بودند بایستی دانشگاه‌ها را اسلامی کرد و حرکتهایی هم انجام گرفت، کارهای زیادی انجام گرفت؛ خود من هشت سال در دوره‌ی ریاست جمهوری، رئیس شورای انقلاب فرهنگی بودم که مخصوص کارهای دانشگاهی بود که کارهای فراوانی انجام گرفت، لکن در همه‌ی این دوره‌هایی که ما کار میکردیم و خود من جزو فعّالان این مجموعه بودم، آن ظرافتهای لازم، آن دشواری‌های موجود،‌ آن پیچیدگی‌هایی که این کار دارد مورد توجّه ماها نبود و کار را با نگاه ساده نگاه میکردیم.


تربیت نخبه‌ی مطیع و مصرف‌کننده، هدف تأسیس دانشگاه در دوران سیاستهای استعمار

 خب دانشگاه در کشور ما، در واقع در دوران تسلّط سیاستهای غربی به وجود آمد؛ یعنی برای اینکه دشواری‌های کار معلوم بشود و روشن بشود، من این را عرض میکنم. دانشگاه در دوران حاکمیّت برگزیدگان و در واقع دست‌نشاندگان غربی‌ها‌ اتّفاق افتاد. دانشگاه در زمان رضاشاه که به وسیله‌ی انگلیس‌ها سر کار آمده بود، پایه‌گذاری شد؛ به دست عوامل غربی‌ها هم پایه‌گذاری شد، یعنی آن کسانی که اوّل‌بار دانشگاه کشور را ایجاد کردند، کسانی بودند که دلباخته‌ی غرب بودند. من نمیگویم عامل نفوذی غرب بودند، یعنی این را آدم نمیتواند قاطعاً ادّعا کند امّا بلاشک دلباخته و فریفته‌ی فرهنگ غربی بودند و مطیع غرب بودند و در واقع هیچ رأیی در مقابل آراء غربی‌ها نداشتند و ارائه نمیکردند. بنابراین دانشگاه را برابرِ برنامه‌های غربِ استعمارگر به وجود آوردند؛ اصلاً برنامه‌ی دانشگاه در کشور ما، برنامه‌های [آن] غربی بود که آن روز در اوج استعمارگری بود -بعدها خب کشورهای استعماری یکی‌یکی خارج شدند امّا آن روز اوج استعمارگری غربی‌ها بود- اینها در مورد تشکیل دانشگاه در کشورهای اقماری خودشان یک برنامه‌ی مشخّصی داشتند.


برنامه‌ی آنها این بود که در این کشورها نخبه‌هایی تربیت کنند که این نخبه‌ها مطیع غرب باشند و مصرف‌کننده‌ی غرب باشند؛ نخبه‌ی مطیع و مصرف‌کننده. هدف دانشگاه‌ها این بود که نخبه‌ی مطیع و مصرف‌کننده تربیت کنند. مصرف‌کننده یعنی چه؟ یعنی سرریز دانشِ تولیدشده و البتّه کهنه‌شده‌ی در غرب را فرا بگیرد و بتواند جامعه‌ی خودش را به بازار مصرف محصولات غربی تشویق کند و جامعه را تبدیل کند به بازار مصرف محصولات غربی؛ یعنی یک نخبه‌ی مصرف‌کننده‌ای را تولید میکردند که آن نخبه‌‌ی مصرف‌کننده‌، یک جامعه‌ی مصرف‌کننده را به وجود بیاورد؛ اصلاً هدف این بود؛ که حالا این برنامه -برنامه‌ی ایجاد دانشگاه- هم در کشورهای استعماری‌ای که آن روز رسماً‌ در استعمار انگلیس -عمدتاً‌- و بعضی کشورهای دیگرِ غربی بودند اجرا میشد و هم در کشورهایی که رسماً مستعمره نبودند؛ مثل کشور خود ما که مستعمره‌ی رسمی نبود امّا کاملاً تحت نفوذ و تحت سلطه‌ی سیاسی غرب قرار داشت؛ دانشگاه این جوری به وجود آمد. البتّه تفکّر اسلامی در همین دانشگاه هم توانست نفوذ کند، که این به خاطر قدرت نفوذ تفکّر اسلامی بود لکن شیب عمده‌ی این دانشگاه به سمت همان تفکّر غربی و غربی‌سازی فکر و عمل نخبگان کشور بود؛ که نخبه‌ای تربیت کنند که غربی فکر کند، غربی عمل بکند، برای غربی‌ها کار بکند و جامعه‌ی مصرف‌کننده بسازد؛ که همان نخبه‌ها طبعاً به مقامات حکومتی هم میرسیدند.


خب این دانشگاه را نظام اسلامی بخواهد تبدیل کند به دانشگاه اسلامی، کار ساده‌ای است؟ کار آسانی است؟ دانشگاهی که مثلاً پنجاه سال با آن شکل حرکت کرده و با آن ترکیب و برنامه‌ریزی اداره شده، تبدیل آن به یک دانشگاه اسلامی کار ساده‌ای نیست. آن روز ما به پیچیدگی این کار بدرستی توجّه نمیکردیم؛ [لکن] خب بعدها بتدریج خود عناصر دانشگاهی به نکات مهمّی در این زمینه برخورد کردند، تذکّر دادند، عمل کردند، یک مقداری بهتر شد، امّا همچنان این قضیّه، یک قضیّه‌ی مهمّ روی دست نظام اسلامی است و بایستی تحقّق پیدا کند  و جز با یک تحوّل امکان‌پذیر نیست. حالا این یک مثال بود که من زدم و خب در بقیّه‌ی بخشها هم همین‌ جور است؛ در بخش مسائل اقتصادی و جریان اقتصادی کشور، جریان علمی کشور و امثال اینها همین وجود دارد. لذا شما می‌بینید که ما در خلال این سالها گاهی کارهای خوبی را شروع کرده‌ایم که نیمه‌کاره مانده و به نتیجه نرسیده؛ این به خاطر همین است که یک ساده‌نگری‌هایی در مشاهده‌ی مسائل وجود دارد که بایستی اینها را با نگاه دقیق تصحیح کرد و به جهت درست رساند.


تولید دانشِ حرکت در مسیر آرمانها توسّط نخبگان انقلابی با پشتوانه‌ی تجربیّات گذشته

 البتّه امروز جامعه‌ی نخبگانی کشور، تجربه‌های زیادی دارد. من به طور قاطع عرض میکنم که امروز جامعه‌ی نخبه‌ی متدیّن و معتقد به دین و انقلاب، فهمشان، درکشان از مسائل بمراتب از نخبگان صدر انقلاب -و حالا به طریق اولیٰ قبل از انقلاب- بالاتر است. یعنی همین مطالبی که شما دانشجویان امروز بیان کردید، که در ذهن شماها هست و در محافل شماها مطرح میشود، آن روز در سطوح بالای دانشگاهی هم مورد توجّه نبود و به آنها پرداخته نمیشد، و به آنها دسترسی پیدا نمیشد؛ یعنی ذهنها جور دیگری بود. پس امروز جامعه‌ی نخبگانی و انقلابی کشور، هم تجربه‌ی زیادی دارد، هم ناکامی‌ها را دیده، تلخی‌ها را دیده، دشواری‌ها را دیده، مانع‌تراشی‌ها را دیده، معارضه‌ها را دیده -یعنی اینها را در طول زمان، این جامعه‌ی نخبگانی ما مشاهده کرده‌اند- و نگاهش به مسائل اساسی کشور نگاهی است همراه با توجّه به این مشکلات. پس بنابر‌این، برنامه‌ریزی هم میتواند برنامه‌ریزی پیچیده‌تر و قوی‌تری باشد از آنچه در گذشته انجام میگرفته، و باید همین جور باشد؛ یعنی واقعاً راهبری‌های عملیّاتی بایستی با در نظر گرفتنِ این مشکلات و موانع انجام بگیرد. علاوه بر این، مسائل جدیدی هم هست که در گذشته نبود؛ حالا از جمله مثلاً فرض کنید فضای مجازی، که یک مسئله‌ی جدیدی است، پدیده‌ی تازه‌ای است و قبلاً این [پدیده] وجود نداشته. بنابر‌این، برای پیشگیری از مشکلات ناشی از این پدیده -بالاخره هر پدیده‌ای یک مشکلاتی دارد، یک منافعی دارد- و برای اینکه کشور و جامعه از مشکلاتش و ضررهایش و آسیب‌هایش مصون بماند، امروز به فکرهای جدید و راه‌های ابتکاری و در واقع دانش و فکر نو نیاز هست. یا مثلاً در بالا رفتن سنّ ازدواج و امثال اینها، احتیاج داریم به روشهای نو، روشهای بدیع و روشهای تازه. و به نظر من کشور میتواند در این زمینه‌ها حرکت کند و این نخبگان انقلابی و مؤمن هستند که بایستی دست کشور را پُر کنند و فکر تولید کنند و دانشِ حرکت در این راه را بایستی تولید کنند. این تحوّلی است که باید اتّفاق بیفتد. این تحوّلی که میگوییم، باید ما را به این سمت حرکت بدهد و پیش ببرد.


جوانها، راه منحصر به فردِ ایجاد تحوّل

 خب حالا چه جوری این تحوّل انجام بگیرد؟ به نظر من راه منحصربه‌فرد آن جوانهایند. جوانهای زبده و خوبی داریم؛ چون در جوان، هم فکر نو هست، هم [تواناییِ] یافتنِ شیوه‌های نو هست، هم نیرو و توانِ لازم هست، هم جرئت اقدام هست؛ اینها همه در جوانها جمع است و خیلی مغتنم است؛ یعنی ابزار لازم برای یک حرکت تحوّلی همینها است: فکر نو، ابتکار، جرئت حرکت، میل کامل به این حرکت. اینها از لوازم حتمی یک حرکت تحوّلی است و این هم در جوانها وجود دارد، [لذا] بایستی برای یک چنین کاری دنبال جوانهای نخبه رفت.


لزوم وجود افراد کارآزموده و مجرّب در کنار جوانها

 البتّه من این را هم به شما بگویم: خود شما جوانهای عزیزی هستید که من به شماها خیلی هم علاقه دارم -یعنی بنده عمر طولانی‌ای را در کنار جوانها و با جوانها گذرانده‌ام و کاملاً می‌شناسم جوانها را و دوست میدارم جوانها را- [امّا] در کنار این تمجید و تعریفی که من از جوانها میکنم کارِ جوانها نواقصی هم دارد، کمبودهایی هم در کار جوانها هست که ما مشاهده میکنیم این کمبودها را، در طول زمان هم دیده‌ایم، الان هم می‌بینیم. حتّی همین اظهار‌نظرهایی که آقایان میکنید که خیلی هم مغتنم و برای بنده شیرین است امّا خب در کنار آن شیرینی ضعفهایی در همین اظهارنظرها و همین ارائه‌ی فکرها وجود دارد. پس بنابر‌این، بایستی کارآزمودگان و دنیادیدگان و مجرّبین هم در کنار جوانها قرار داشته باشند. این، آن حرفی است که من بارها گفته‌ام. ما که گفتیم «دولت جوان انقلابی»،(۵) بعضی تصوّر کردند یک دولتی که مثلاً فرض کنید عمرشان یکدست باید بین ۳۰ و ۳۵ و مانند اینها باشد! قضیّه این نیست؛ حضور جوانها چیز لازمی است و حتماً بدون حضور جوانها کاری صورت نمیگیرد امّا معنایش این نیست که مجرّبین و کارآزمودگان و دنیادیدگان در کنار جوانها نباشند.


شرط اساسی و اصلی در همه‌ی اینها -چه آن جوان، چه آن که از جوانی عبور کرده و به میانسالی یا کهنسالی رسیده- این است که ایمان و انگیزه‌ی صادقانه و انقلابی در آنها وجود داشته باشد که به نظر من یک دولت جوان انقلابی -همان طور که گفتیم- میتواند جامع همه‌ی اینها باشد.


امکان حلّ مشکلات کشور با دولتی معتقد به جوانها و حضور در جوانها در سطوح مختلف تصمیم‌گیری و اجرا

 البتّه دولت فقط مثلاً بیست وزارتخانه و بیست وزیر نیست -[البتّه] مجموعه‌ی هیئت دولت حدود بیست ‌و ‌چند نفرند- دولت فقط اینها نیست؛ دولت یک مجموعه‌ی وسیعی است که صدها مدیریّت مؤثّر و تعیین‌کننده در آن وجود دارد و همه‌ی اینها میتواند به‌اصطلاح میزبان جوانهای مؤمن و نخبه و انقلابی ما باشد که باید بتوانند در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها و اجرا حضور داشته باشند؛ یعنی بایستی بعضی‌ جوانها در بخشهای تصمیم‌گیری، بعضی در بخشهای تصمیم‌سازی، بعضی هم در بخش اجرا حضور داشته باشند و بتوانند عمل بکنند و به نظر من این کاری است کاملاً شدنی؛ یعنی اگر واقعاً یک دولتی سر کار بیاید که مسئولین بالای دولت اعتقاد به جوانها داشته باشند، اطمینان به جوانها داشته باشند، همچنان که امام بزرگوار داشت و کار را با جوانها پیش برد، اگر یک چنین دولتی سر کار بیاید، به نظر من مشکلات خیلی زود حل خواهد شد؛ همه‌ی این مشکلاتی که امروز جلوی چشم ما است و با همه‌ی دشواری‌ها و پیچیدگی‌ها و مانعها و مانع‌تراشی‌ها و دشمنی‌هایی که از خارج و بعضاً از داخل صورت میگیرد، به نظر من همه‌ی این کارها، همه‌ی این آرمانها و خواسته‌ها و مطالیب،(۶) قابل تحقّق است. در گذشته هم جوانها کارهای کارستان کردند؛ هم در انقلاب، هم در دفاع مقدّس و در جهاد سازندگی مثلاً جوانها بودند دیگر؛ آنها هم جوانهای دانشجو بودند که بعضی رفتند در سپاه، بعضی در جهاد، بعضی در کمیته‌های انقلاب، و مشغول کار شدند و کارهای بزرگی را انجام دادند.


امروز خوشبختانه کشور از لحاظ پرورش نیروی انسانی مؤمن و انقلابی و دارای اعتماد به نفْس و متخصّص بحمدالله  وضع خوبی دارد؛ یعنی ما از لحاظ نیرو کمبود نداریم؛ نیروهایی هستند که باید شناسایی بشوند. اگر میل به حضور جوانها نبود، شناسایی جوانها هم انجام نمیگیرد و دولت و مجموعه‌ی نظام، مجموعه‌ی حکمرانی کشور هم از منافع وجود آنها محروم میماند.


از من سؤال شد که آیا در این شوراها -شوراهایی که مربوط به رهبری است، مثل شورای انقلاب فرهنگی- نمیخواهید جوانها را بگذارید. چرا، از مدّتی پیش من این معنا به ذهنم رسیده بود؛ موانعی در کار بود و ان‌شاءالله انجام خواهد گرفت و عدّه‌ای جوان را ما ان‌شاءالله در این شوراها منصوب خواهیم کرد که باشند و تصمیم‌گیری کنند و حرکت کنند و ان‌شاءالله عمل بکنند.


جمع‌بندی بحث تحوّل

 خب، پس بنابراین خلاصه‌ی بحث ما در باب تحوّل این شد: اوّلاً تحوّل لازم است و نیاز امروز ما است؛ ثانیاً تحوّل ممکن است؛ ثالثاً راه ایجاد تحوّل عبارت است از تشکیل یک دولت معتقد به تحوّل و معتقد به عنصر تحوّل‌آفرین، یعنی عنصر جوان نخبه‌ی مؤمن انقلابی؛ یعنی شرطش این است که مؤمن باشد و انقلابی باشد؛ وَالّا اگر جوان بود با همان خصوصیّات جرئت و توانایی و ابتکار، لکن ایمان در او وجود نداشت، خب فایده‌ای ندارد؛ آن جوان با همان نیرو، راه غلط را خیلی سریع‌تر و تندتر از پیرها و سالخورده‌ها خواهد رفت؛ اگر با ایمان نباشد فایده‌ای ندارد؛ اگر انقلابی نباشد، کشور را به سمت یک حرکت تحوّلیِ درست هدایت نخواهد کرد؛ پس بایستی، هم جوان باشد، هم مؤمن باشد، هم انقلابی باشد؛ یعنی این عناصر بایستی در مجموعه‌ی دولت جمع باشد. پس بنابراین، هم تحوّل لازم است، هم تحوّل ممکن است، هم شرطش حضور یک دولتی است که معتقد به جوانها باشد و جوانها را به کار بگیرد و این کار انجام خواهد گرفت. این عرض ما در مورد مسئله‌ی تحوّل‌خواهی.


لزوم توجّه مسئولین به موضوع اُفت یادگیری دانشجویان با توجّه به شرایط کرونا

 چند تذکّر در مورد دانشگاه‌ها بدهم که این تذکّرات، تذکّرات جزئی است لکن مهم است در مورد وضع کنونی دانشگاه‌ها، و بعد آن وقت چند کلمه با تشکّلها عرض دارم.


یک تذکّر در مورد یادگیری‌ها در دوران کرونایی است. من نگرانم، وضعی که از دانشگاه‌ها نقل میشود برای ما از استاد و دانشجو، موجب نگرانی است. این وضعی که وجود دارد، ممکن است واقعاً‌ یادگیری‌ها را ناقص و معطّل بکند. خواهش من این است که مسئولان آموزش عالی در بخشهای مختلف -چه آن وزارت، چه وزارت بهداشت، چه دانشگاه آزاد- به این مسئله توجّه کنند. خب حالا یک سال و چند ماه از شروع کرونا گذشته، نمیدانیم هم کِی تمام خواهد شد. ان‌شاءالله امیدواریم خیلی طول نکشد امّا بالاخره نمیدانیم کِی تمام خواهد شد؛ مسئله‌ی یادگیری‌ها خیلی مهم است، من نگرانم، نگذارید یادگیری‌ها اُفت پیدا کند.


لزوم رفع نواقص دستگاه‌های آموزش مجازی  و برخورد با کانال‌های متقلّب از سوی مسئولان

 یک مسئله، مسئله‌ی این دستگاه‌های یادگیری مجازی است که هم در آموزش ‌و‌ پرورش، هم در دانشگاه‌ها رایج شده و  شنیدم عیوب و نواقصی دارد که کار را مشکل میکند. این عیوب را حتماً بایستی برطرف کنند که مخاطب این هم مسئولین دولتی هستند.


شنیدم سوءاستفاده‌کننده‌هایی هستند که کانال‌های تقلّب درست میکنند و گروه‌های متقلّب راه انداخته‌اند. این امتحانات را بی‌اعتبار میکند، حتماً با این پدیده‌ی زشت برخورد بشود. اگر واقعیّت دارد و چنین چیزی وجود دارد، حتماً با آن برخورد بشود. به من گزارش شده که چنین چیزی هست.


توجّه ویژه به امیدآفرینی در میان دانشجویان از سوی مسئولان و خود دانشجویان

 یک نکته‌ی مهم در باب دانشجوها [این است که] تبلیغات انبوه و حساب‌شده‌ای میشود برای اینکه دانشجویان ما را ناامید کنند؛ یا به طور کلّی ناامید کنند از آینده که به افسردگی و سرنوشت‌های بدتر از افسردگی منتهی میشود، یا ناامید کنند از ادامه‌ی کارشان در کشور که به پشت کردن به کشور و رفتن از کشور و مانند اینها می‌انجامد. این خیلی چیز بدی است. البتّه همیشه بوده، امروز هم این حرکت را تند کرده‌اند؛ و من حالا از شما دوستان عزیز خواهش میکنم که به مسئله‌ی امیدآفرینی توجّه بکنید. [از سوی] خود دانشجوهای مؤمن و فعّال در همین اظهاراتی که انجام گرفت و گفته شد، بعضی از نکاتی وجود داشت که ممکن است منتهی به آن معنا بشود، بعضی از اظهارات دوستان هم کاملاً امیدآفرین و امیدبرانگیز بود، به نظر من این جنبه را تقویت بکنید. مسئولین هم همین جور؛ نگذارید دانشجو -چون دانشجو عنصر ارزشمندی است برای کشور- افسرده بشود و از کارافتاده بشود و ناامید بشود.


لزوم زمینه‌سازی دولت برای اشتغال دانشجویان از دوران دانشجویی

 یکی از کارهای لازم دولت، زمینه‌سازی برای اشتغال دانشجویان است از دوران دانشجویی. البتّه در زمینه‌ی دانشجویان فنّی، سالها پیش(۷) بنده ارتباط صنعت و دانشگاه را مطرح کردم. خوشبختانه اگر چه دیر امّا سرانجام یک تشکیلاتی برای ارتباط دانشجویان با مسائل فنّی و مانند اینها راه افتاد در معاونت ریاست جمهوری و کارهایی انجام گرفته که خوب است و بیشتر هم باید بشود و این کارها هم باید تقویت بشود لکن در بخشهای دیگر، مسئله‌ی اشتغال مسئله‌ی بسیار مهمّی است. یکی از کارهای اساسی برای مسئولین دولتی این است که فکر کنند ببینند این دانشجو بعد از اتمام تحصیلات در چه بخشی -چه بخش دولتی، چه بخش خصوصی، چه بخشی که ایجاد خواهد شد به خاطر یک چنین مجموعه‌ی دانشجویی‌ای- باید مشغول به کار بشود.


لزوم بررسی همه‌ی جوانب پیرامون پیشنهادات در زمینه‌ی سربازی

 مسئله‌ی سربازی هم که دوستان چند نفر اشاره‌ کردند، یک مسئله‌ی مطرحی است؛ این قضیّه جزو همان قضایای پیچیده است، این‌جور ساده و آسان نیست. البتّه طرحهایی داده‌اند، به ما هم داده‌اند و مجموعه‌هایی مشغول بررسی این قضیّه هم هستند امّا قضیّه را با شعار نمیشود تمام کرد. قضیّه، قضیّه‌ی پیچیده‌ای است، باید فکر کرد، جوانبش را دید و ان‌شاءالله به تصمیم درستی برسیم.


فرصت بزرگ وجود تشکّلها در زمینه‌های مختلف

 امّا مسئله‌ی تشکّلها؛ چند جمله‌ای در باب تشکّلها عرض بکنم. اوّلاً وجود تشکّلهای دانشجویی یکی از فرصتهای بزرگ کشور است. البتّه حالا بعضی‌ها میگویند که تشکّلها خیلی متعدّدند؛ به نظر من هیچ ایرادی ندارد. یک مجموعه‌هایی با یک مذاق سیاسی، با یک سلیقه‌ی خاص در امر دانشگاه، در امر سیاست، در امر کشور مشغول کار میشوند، یک مجموعه‌ای [هم] با یک اندک‌تفاوتی [مشغول کار میشود]؛ هیچ اشکالی ندارد که مجموعه‌های متعدّدی باشند؛ خود این تشکّلها یک فرصت بزرگی است برای کشورها. این تشکّلها میتوانند مرکزی باشند برای تولید فکر؛ ما به این احتیاج داریم؛ تولید فکر در این مجموعه‌ها؛ یا خود این تشکّلها میتوانند پیشران حرکتهای دانشجویی باشند و حرکت جهادی و تحوّلی را که گفتیم، میتوانند ایجاد کنند؛ یعنی خود این تشکّلها میتوانند عامل مهمّی باشند برای ایجاد همان حرکت جهادی و تحوّلی که قبلاً بحثش را کردیم. میتوانند هدایت‌کننده‌ی فعّالیّتهای گوناگونِ حرکتهای اجتماعی و حتّی حرکتهای علمی باشند؛ کما اینکه در همین اواخر دیدیم که در زمینه‌ی حرکتهای اجتماعی، تشکّلها انصافاً نقش آفریدند.


نمونه‌هایی از اقدامات و فعّالیّتهای تشکّلهای دانشجویی در زمینه‌ی مسائل داخلی و خارجی

 در سال گذشته آن طور که به من گزارش شد و من مستقیم هم بعضی از اینها را در رسانه‌ها و غیره دیدم و مشاهده کردم، اقدامات خوبی به وسیله‌ی تشکّلها انجام گرفت؛ از جمله جزو آخرینها و مهم‌ترین‌هایش حضور در میدان کرونا [بود]. حقاً و انصافاً این بچّه‌های جهادی، جوانهای جهادی کار کردند؛ که این ورود در میدان کرونا فقط یک کار و یک تحرّک جهادی نیست بلکه نشان‌دهنده‌ی آمادگی برای ورود در کارهای پُرخطر است؛ این مهم است؛ مثل میدانهای مثلاً فرض کنید که جهادی و دفاع مقدّس و مانند اینها که کارهای پُرخطری بود، جوانها وارد میشدند. اینکه در میدان کرونا وارد بشوند، این پیدا است که آماده هستند برای اینکه به مسائل پُرخطر و میدانهای پُرخطر هم وارد بشوند. همچنین در مورد مشکلات خصوصی‌سازی‌ها فعّالیّتهای خوبی از طرف تشکّلهای دانشجویی انجام گرفت که بعضاً به نتیجه‌هایی هم رسید و ان‌شاء‌الله بیشتر هم به نتیجه خواهد رسید؛ و این حرکتی که جوانها و تشکّلها در مورد مشکلات خصوصی‌سازی انجام دادند خیلی خوب بود. البتّه در باب خصوصی‌سازی در این اظهارات آقایان نظراتی بود که ممکن است ما با بعضی‌ از آنها موافق باشیم، با بعضی‌ از آنها هم موافق نیستیم! خصوصی‌سازی کار بسیار خوبی است به شرطی که خوب عمل بشود؛ مشکلات، ناشی از خوب عمل نشدن است، نه اینکه خود سیاست خصوصی‌سازی سیاست غلطی بوده. پس بنابراین حرکت دانشجویی و حرکت تشکّلها به نظر من یک حرکت بسیار خوبی است.


در زمینه‌ی مسائل خارجی هم [دانشجوها] حضور نسبتاً خوبی داشتند؛ در موضوعات بین‌المللی، در قضیّه‌ی برخورد با ماجرای روزنامه‌ی توهین‌کننده‌ی فرانسوی،(۸) دانشجوها خوب وارد شدند؛ در مورد انفجار دانشگاه کابل که چندی پیش اتّفاق افتاد دانشجوها انصافاً حرکت خوبی انجام دادند، و در زمینه‌ی مسائل یمن و فلسطین و مانند اینها هم بایستی حتماً فعّالیّتهای دانشجویی ادامه پیدا کند. در زمینه‌ی اف‌اِی‌تی‌اف(۹) مثلاً اظهارنظر کردند، موضع‌گیری کردند؛ من حالا کار ندارم به اینکه موضع‌گیری‌ها چه [بود]، به ‌هر حال نفْس موضوع‌گیری خیلی به نظر من خوب بود، نشان‌دهنده‌ی سعه و گستره‌ی نگاه دانشجویی به مسائل گوناگون بود؛ یا به این قانون راهبردی مجلس(۱۰) توجّه کردند، تأیید کردند، تقویت کردند که خب همه‌ی اینها خیلی خوب است و موجب میشود که هویّت تشکّلی این تشکّلها هم تقویت بشود؛ یعنی وقتی که شما وارد میدانهای اظهار نظر و موضع‌گیری و اقدام و مانند اینها میشوید و در واقع جریان‌سازی میکنید، خود این کمک میکند به اینکه هویّت تشکلی شما هم تقویت بشود.


انتظارات از تشکّلهای دانشجویی: ۱) تقویت بنیه‌ی دینی و انقلابی و تهذیب نفْس

 خب حالا انتظاراتی وجود دارد؛ من اوّلین انتظاری که از تشکّلها دارم، این است که بنیه‌ی دینی و انقلابی‌تان را تقویت کنید؛ از این مسئله آسان عبور نکنید؛ این خیلی مهم است؛ تقویت فکری، تقویت دینی. حالا گفتند که من کتاب یا آدم معرّفی کنم برای مراجعه؛ به نظر من میتوانید خودتان با افراد زیادی در حوزه‌ی قم آشنا بشوید. حالا در حوزه‌ها، از جمله عمدتاً حوزه‌ی [علمیّه‌ی] قم خوشبختانه در این چند سال اخیر کارهای بسیار خوبی و حرکتهای خوبی انجام داده‌اند؛ شخصیّت‌هایی هستند که میتوانند مرجع و مشاور امینی در مسائل فکری و اسلامی و دینی برای شما باشند. و از جمله تهذیب نفْس؛ من خواهش میکنم به مسئله‌ی خودسازی و تهذیب نفْس توجّه کنید. از قول امام نقل کردند که ایشان فرموده بودند آنهایی که از آمریکا میترسند، به خاطر این است که تهذیب نفْس نکرده‌اند؛ و به نظر من واقعش هم همین است. آن روز امام در یک قضیّه‌ای پرسیدند که از آمریکا میترسید؟ جواب داده شد که نه؛ گفتند خیلی ‌خب، پس فلان کار را انجام بدهید؛ یک کار مهمّی را گفتند که حالا تفاصیلش زیاد است. غرض این است که تهذیب نفْس تأثیر زیادی حتّی در مبارزات اجتماعی دارد؛ یعنی صرفاً این نیست که انسان آدم خوبی میشود؛ نه، این آدمِ خوب شدن در عرصه‌های گوناگون مبارزاتیِ اجتماعی، بین‌المللی، و انقلابی تأثیر خودش را میگذارد.


یک عبرتی ما از گذشته داریم؛ بعضی از تشکّلها در دهه‌ی ۶۰، نوک پیکان انقلاب محسوب بودند؛ به قول شما جوانها آخرِ انقلابی‌گری بودند؛ یعنی واقعاً مثلاً با ماها که سابقه‌ی انقلابی بیشتری از آنها داشتیم وقتی برخورد میکردند، طلبکارانه برخورد میکردند. البتّه بعضی از آنها؛ بعضی رفتند جهاد کردند، شهید شدند، کارهای بزرگی انجام دادند، در همان خطّ صحیح و انقلابی واقعاً‌ پافشاری کردند و ماندند؛ بعضی هم ۱۸۰ درجه تغییر مسیر دادند؛ این به خاطر این بود که آن فکر در ذهنشان عمیق نبود، آن ایمان از مرحله‌ی شعار خیلی بالاتر نرفته بود. وقتی ایمان فقط شعاری شد و عمق فکری نداشت، خب این خطرها وجود دارد؛ بایستی به اینها توجّه کرد.


میدانید از همان اوّل انقلاب -یعنی قبل از اینکه رئیس‌جمهور [بشوم]، سال ۵۸- دانشجوها به سفارش امام آمدند سراغ بنده و با دانشجوها مرتبط شدم و کار کردم؛ من کاملاً به عمق کارهای دانشجویی و فعّالیّتهای دانشجویی آشنا هستم و میدانم که وضع چه جوری است و چه جوری بود، و چه جور شد که بعضی‌ از آنها زاویه پیدا کردند؛ اوّل زاویه پیدا میکنند، بعد یواش‌یواش منحرف میشوند، که گاهی اوقات بعضاً به مقابله -۱۸۰ درجه- می‌انجامد. اگر ایمان باشد، تقوا باشد، دیگر واقعاً مشکلی وجود نخواهد داشت، یعنی دانشجو به سراغ مخالفین انقلاب و دشمنان انقلاب نخواهد رفت؛ لذا خداوند متعال در قرآن به پیغمبرش امر میکند: فَاستَقِم کما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک؛(۱۱) هم تو ایستادگی کن و استقامت کن، هم آن کسانی که با تو هستند ایستادگی کنند؛ این خیلی مهم است. و اگر این ایستادگی بود، تشکّل و افراد آن تشکّل عاقبت‌به‌خیر میشوند؛ اگر چنانچه این ایستادگی نبود، این تقوا و ایمان عمیق و فکر منطقی و عمیق وجود نداشت، آن وقت دیگر در مورد عاقبت، مشکل است [ختم به خیر شود]؛ به قول حافظ، «حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است».(۱۲)


۲) تلاش و برنامه‌ریزی برای اثرگذاری فکری بر دانشجویان و باز کردن گره‌های فکری آنان

 خب، یک نکته‌ی دیگری که تذکّر به دانشجویان و تشکّلها است، این است که یک فرصت مهمّی شما دارید که این فرصت، تکلیف‌آفرین است؛ آن فرصت هم عبارت از این است که شما در میان خیل عظیم دانشجویان هستید؛ این تشکّلهای دانشجویی با مجموعه‌های میلیونی دانشجویان مواجهند؛ و این یک فرصت خیلی بزرگی است، یعنی بایستی تلاش شما برای همفکر کردن و همراه کردن مجموعه‌ی دانشجویان، یک تلاش جدّی، برنامه‌ریزی‌شده و اساسی باشد. هیچ لزومی ندارد که آنها بیایند جزو تشکّل شما بشوند امّا لزوم دارد که تحت تأثیر تفکّر شما قرار بگیرند و تلاش حدّاکثری برای اثرگذاری فکری و دینی و باز کردن گره‌های فکری آنها [انجام شود]؛ که حالا اشاره شد در بیانات بعضی‌ها به گره‌های فکری، بله یک گره‌های فکری‌ای وجود دارد که اینها بایستی برداشته بشود؛ و حالا مجموعه‌های نمایندگی(۱۳) هم، در این زمینه تکلیف مهمّی دارند و کارهای بزرگی بر عهده‌ی آنها است که بایستی در این زمینه تلاش بیشتری بکنند. در همین انتخابات هم، کار اساسی و دم دستی‌ که شما دارید، این است که همه را از جمله دانشجویان را و دیگران را به مشارکت تشویق کنید. بعضی از این اظهاراتی که امروز شد که به عنوان دلسوزی گفته شد، واقعاً‌ هم درست است امّا این جور نباشد که همین اظهارنظر دلسوزانه موجب بشود که کسانی از مشارکت دلسرد بشوند؛ به این باید توجّه کرد.


اهمّیّت انتخابات پُرشور برای نظام در زمینه‌های تمدّنی و قدرت بازدارندگی

 حالا که بحث مشارکت شد، یک کلمه هم در مورد انتخابات عرض بکنم. انتخابات پُرشور برای کشور از همه جهت مهم است. هم از جهت حضور مردم و تحقّق مردم‌سالاری به معنای واقعی کلمه مهم است؛ این را دستِ‌کم نگیریم، نگوییم چون در فلان حرکت دولتی، مردم حضور نداشتند پس مردم‌سالاری نیست؛ نه، نفْس حضور مردم برای انتخاب مسئولان کشور، از صدر تا ذیل، یک مسئله‌ی مهمّی است؛ مسئله‌ی انسانی مهمّی است، مسئله‌ی تمدّنی بسیار مهمّی است؛ مردم‌سالاری است. بعد هم همین طور که میدانید، حضور مردم در انتخابات، بر توانایی‌ها و قوّت آن دولت منتخب تأثیر زیادی دارد؛ بالاخره یک دولتی انتخاب خواهد شد، یک رئیس‌جمهوری انتخاب میشود و دولتی تشکیل میدهد؛ هر چه پشتوانه‌ی او بیشتر باشد، قوی‌تر باشد، قطعاً بهتر است و قدرت بازدارندگی کشور را بالا میبَرد، امنیّت میدهد به کشور، برای کشور آبرو ایجاد میکند. بنابراین مشارکت، خیلی مهم است.


انتخاب مطلوب و انتخاب دولتی لایق حکمرانی در مرحله‌ی دوّم

 پس بنابراین در درجه‌ی اوّل، مشارکتِ بالا است، بعد انتخاب مطلوب و انتخاب خوب است تا دولتی تشکیل بشود که دارای کفایت باشد، مدیریّت لازم را داشته باشد، باایمان باشد، مردمی باشد، لبریز از امید باشد. مسئولین دولتی باید خودشان ناامید نباشند. اگر یک آدم ناامید و افسرده‌ای را ما در رأس یک کاری گذاشتیم، خب پیدا است که این کار پیش نخواهد رفت؛ باید لبریز از امید باشند. معتقد به توانمندی‌های داخلی باشند. آن که معتقد است که چه از لحاظ دفاعی، چه از لحاظ سیاسی، چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ تولید و امثال اینها کاری در کشور نمیشود انجام داد، واقعاً لایق فرمانروایی و حکمرانی بر این مردم نیست؛ بایستی کسانی بر سر کار بیایند که معتقد به مردم باشند، معتقد به جوانها باشند، عقیده‌ی به جوانها داشته باشند، واقعاً عنصر جوان را قدر بدانند، [دارای] عملکرد انقلابی باشند و حقیقتاً عدالت‌خواه باشند؛ نه اینکه به لقلقه‌ی زبان اسم عدالت آورده بشود؛ به معنای واقعی کلمه عدالت‌خواه باشند و ضدّفساد باشند. «عدالت» هم البتّه فقط عدالت اقتصادی نیست؛ اگر چه رقم مهمّش عدالت اقتصادی است امّا در بخشهای گوناگون، عدالتْ ساری و جاری است. و یک چنین دولتی ان‌شاءالله اگر به وجود بیاید، آن وقت میتواند صدها مدیر جوان و مؤمن را در بخشهای گوناگون از صدر تا ذیل بگمارد و ان‌شاءالله کار کشور سامان خوبی پیدا کند؛ دنبال این باید باشید.


عدم دخالت رهبری در زمینه‌ی ورود اشخاص و انتخاب آنها

 بنده البتّه در مورد انتخاب اشخاص هیچ دخالتی نمیکنم. در دوره‌های گذشته کسانی که میخواستند نامزد بشوند می‌آمدند مثلاً از من میپرسیدند که «شما موافقید؟»، من میگفتم من نه موافقم، نه مخالفم. در دوره‌های گذشته این جور بود؛ هر کس از من سؤال میکرد که «آیا من وارد میدان انتخابات بشوم یا نه؟»، من در جواب میگفتم که من نه موافقم، نه مخالفم؛ یعنی نظر ندارم. امسال گفتم من همین را هم نمیگویم؛ اگر کسی پرسید که «شما موافقید؟»، همین را هم که «من نه موافقم، نه مخالفم» نخواهم گفت. بالاخره بررسی کنند، خودشان ملاحظه کنند، بین خودشان و خدا اگر احساس کردند شایستگی دارند و ورودشان منطبق با قانون است وارد میدان بشوند، وَالّا نه؛ مردم هم برنامه‌ها را ببینند و انتخاب کنند. الحمدلله حرفهای خوبی زدید در مورد انتخاب شعاری و مانند اینها؛ اینها هم باید ان‌شاءالله اصلاح بشود.


امیدواریم که خداوند متعال شماها را موفّق بدارد. شماها جوانهای عزیز، ذخیره‌ی انقلاب هستید و مایه‌ی روشنی چشم مسئولین هستید، بنده هم که سالها است با شماها رفیقم و شماها را دوست میدارم، برایتان دعا میکنم. هیچ شبانه‌روزی نیست که من مرتّب بالخصوص برای جوانهای کشور دعا نکنم و بخصوص جوانهای فعّال؛ ان‌شاءالله باز هم دعا خواهم کرد. و خداوند به شما کمک کند، ان‌شاءالله مشمول ادعیه‌ی زاکیه‌ی حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) باشید و روح مطهّر امام بزرگوار و ارواح طیّبه‌ی شهدای عزیزمان از شما راضی باشند.


والسّلام علیکم و‌ رحمةالله و برکاته

۱) در ابتدای این دیدار، تعدادی از نمایندگان تشکّلهای دانشجویی مطالبی بیان کردند.

۲) صحیفه‌ی سجّادیّه، دعای ۴۴

۳) برانگیختن تمایل یا انگیزه، تحریک کردن

۴) حریص و مشتاق کردن

۵) از جمله، بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکّلهای دانشجویی (۱۳۹۹/۲/۲۸)

۶) مطلوبها

۷) از جمله، بیانات در دیدار اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر (۱۳۷۹/۱۲/۹)

۸) نشریه‌ی فرانسوی شارلی ابدو در حرکتی موهن اقدام به انتشار کاریکاتورهایی از پیامبر اکرم (ص) نموده بود.

۹) FATF

۱۰) قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملّت ایران» که در جهت تأمین شروط نه گانه‌ی مقام معظم رهبری در خصوص توافق هسته‌ای از سوی مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید و الزاماتی را برای سازمان انرژی اتمی ایران در خصوص افزایش میزان و سطح غنی‌سازی در نظر گرفت.

۱۱) سوره‌ی هود، بخشی از آیه‌ی ۱۱۲

۱۲) حافظ. غزلیّات؛ «حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است / کس ندانست که آخر به چه حالت برود»

۱۳) دفاتر نمایندگی مقام معظّم رهبری در دانشگاه‌ها

سپاه پاسداران: جنایت تروریستی کابل توطئه آمریکا برای احیای تروریسم تکفیری در افغانستان است

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

سپاه پاسداران: جنایت تروریستی کابل توطئه آمریکا برای احیای تروریسم تکفیری در افغانستان است

به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیه‌ای جنایت تروریستی در دبیرستان دخترانه سیدالشهدای کابل را شدیداً محکوم و اعلام کرد که این جنایت بزرگ توطئه آمریکایی‌ها برای احیای تروریسم تکفیری و بازگشت جنگ و ناامنی به افغانستان است.

در بخشی از این بیانیه آمده است: جنایت شنبه سیاه کابل و انفجار‌های پی در پی در مدرسه سیدالشهدا (ع) و در ماه مبارک رمضان که به شهادت مظلومانه بیش از ۶۵ دختر دانش‌آموز روزه‌دار و مادران آنان و نیز مجروحیت بالغ بر ۱۶۰ تن دیگر انجامید، مصیبت بزرگ و غم‌انگیزی را برای مردم مسلمان و مجاهد افغانستان رقم زد.

این بیانیه می‌افزاید: بی‌تردید این واقعه هولناک در شرایطی که آمریکایی‌ها بر خلاف برخی شواهد و قرائن مدعی آغاز خروج از افغانستان هستند، بیش از همه کاخ سفید را متهم اصلی می‌داند که با انتقال تروریست‌های تکفیری از سوریه و عراق به افغانستان و جلب همکاری حامیان منطقه‌ای خود برای حمایت‌های تسلیحاتی، مالی و فکری برای ارتکاب جنایات تروریستی در صدد القای گزاره «بازگشت جنگ و ناامنی به افغانستان در صورت خارج شدن نیرو‌های آمریکایی از این کشور» است.

این بیانیه در پایان با محکومیت شدید این توطئه آمریکایی و جنایت فراموش‌ناشدنی و ابراز همدردی و تسلیت به مردم شریف و مسلمان افغانستان به‌ویژه خانواده‌های معظم شهدا و طلب شفای عاجل برای مجروحین حادثه، تأکید کرده است: رژیم تروریستی ایالات متحده آمریکا و همپیمانان کاخ سفید بایستی به جنگ‌افروزی‌ها و کینه‌توزی‌های شیطانی خود علیه امت اسلامی به‌ویژه ملت مظلوم افغانستان خاتمه دهند؛ افکار عمومی جهانیان باور دارند با خروج آمریکایی‌ها از غرب آسیا موجبات امنیت و آرامش پایدار ملت‌های مسلمان منطقه فراهم خواهد آمد.

امر رهبر معظم انقلاب اسلامی در حمایت از تولید نباید بر زمین بماند

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

امر رهبر معظم انقلاب اسلامی در حمایت از تولید نباید بر زمین بماند

به گزارش گروه اجتماعی دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام «سید ابراهیم رئیسی» رئیس دستگاه قضا که در جریان سفر به استان همدان در شورای قضائی این استان سخن می‌گفت، بر لزوم رسیدگی و پاسخگویی به تک‌تک مطالبات مردمی که در جریان این سفر مطرح شد،  تاکید کرد.

رئیس قوه قضائیه اظهار داشت: وقتی مسئولان عالی قضائی به یک استان می‌روند، مردم با امیدواری درد‌ها و مطالبات‌شان را مطرح می‌کنند و انتظار رسیدگی ویژه دارند.

حجت‌الاسلام رئیسی برخورد ماشینی با کار مردم را ناپسند خواند و برای نمونه به مشکل یک فرد مُسن اشاره کرد که یکی از مراجع قضائی بعد از ۵۰ سال سکونت دستور قلع و قمع سکونتگاه او را صادر کرده و خواستار رسیدگی ویژه به چنین مسائلی شد.

وی بر لزوم ارتباط رؤسای کل دادگستری، دادستان‌ها و رؤسای سازمان‌های وابسته به دستگاه قضا با نخبگان نیز تاکید کرد و آن را در پیشبرد کار‌ها سودمند دانست.

رئیس دستگاه قضا گفت: وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی به‌عنوان عالی‌ترین مقام نظام سه ساعت با دانشجویان دیدار می‌کنند و پای حرف‌ها و درددل هایشان‌ می‌نشیند، این رفتارشان برای ما الگوست.

حجت‌الاسلام رئیسی افزود: رهبر معظم انقلا اسلامی در دیدار با نخبگان، مسائل مهم جهان اسلام و کشور را مطرح می‌کنند و من طلبه هم به عنوان مسئول قوه قضائیه باید با تأسی از ایشان در حوزه کاری خود حرف‌ها و نظرات نخبگان را بشنوم.

رئیس دستگاه قضا گفت: نفس ارتباط با نخبگان و مجموعه‌های دغدغه‌مندی که نفع شخصی ندارند و اطلاعات خوبی هم دارند بسیار مؤثر است و کسی از آن ضرر نمی‌کند.

وی تصریح کرد: اگر گروه‌های نخبگان اطلاعاتی که ارائه می‌دهند نادرست باشد، با تبیین و توضیح مسائل قابل اصلاح است و در صورت اطلاعات آنها، باید مسائلی که مطرح می‌کنند پیگیری شود تا به بحران تبدیل نشود.

رئیس قوه قضائیه در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به وضعیت قضائی استان همدان از سازمان زندان‌ها به‌عنوان یکی از بخش‌هایی یاد کرده که باید مورد توجه ویژه قرار گیرد.

حچت‌الاسلام رئیسی توجه به زندانیان و خواسته‌های آن‌ها و اصلاح مجرمین را از سیاست‌های دستگاه قضا در دوران تحول برشمرد و اقدام قابل تقدیر سازمان زندان‌ها برای افزایش میزان اشتغالزایی از ۲۰ درصد به ۵۰ درصد را در کاهش ناهنجاری‌ها مؤثر دانست.

رئیس دستگاه قضا افزود: زندانی یک انسان است و فلسفه زندان هم اصلاح و تربیت و انسان سازی است.

وی تاکید کرد: زندانی باید مدت مجازاتش را بگذراند، اما نظام اسلامی با امتیازاتی مانند عفو، مرخصی و ملاقات خصوصی که در ذات نظام است، زمینه باز اجتماعی شدن زندانیان را فراهم می‌کند و این از وظایف ماست.

حجت‌الاسلام رئیسی در بخش دیگری از سخنانش با تاکید بر لزوم حل مشکلات تولیدگران و سرمایه گذاران متذکر شد بسیاری از مشکلات به دست استانداران قابل حل است و مسئولان عالی قضائی نیز آمادگی دارند مواردی که در سطح استان حل نمی‌شود، پیگیری و برای حل آن‌ها مساعدت کنند.

رئیس دستگاه قضا گفت: رهبر معظم انقلاب اسلامی امر کردند به مسأله تولید توجه شود و نباید امر ایشان بر زمین بماند و ما خود را سرباز رهبری و مأمور به انجام این کار می‌دانیم.

وی به گزارش‌های متعدد از حل مشکلات تولیدکنندگان در سایه تعامل مسئولان اجرایی و قضائی اشاره کرد و گفت: مشکلات بسیاری از شرکت‌ها و واحد‌های تولیدی در استان‌ها با تعامل استانداران و رؤسای کل دادگستری‌ها حل شده و در استان همدان نیز مواردی هست که نیاز به شورای عالی اقتصادی کشور ندارد و در سطح استان حل می‌شود.

حجت‌الاسلام رئیسی برای نمونه به مشکل شرکتی در ملایر اشاره کرد که به دلیل یک اختلاف سلیقه بین مدیرعامل شرکت و بانک، ۱۰ سال بلاتکلیف مانده است.!

رئیس دستگاه قضا متذکر شد: یک واحد تولیدی که ۳۰۰ کارگر می‌تواند در آن مشغول کار باشد، چرا باید به خاطر یک اختلاف سلیقه که به سادگی و با یک تصمیم مقتدرانه قابل حل است، معطل بماند؟ این مسأله آنقدر پیچیده نیست و بن‌بست ندارد که نیازمند قانونگذاری مجلس یا قوه قضائیه باشد.

رئیس قوه قصائیه بار دیگر تاکید کرد: همه بدانند که تک‌تک ما مخاطب امر رهبر معظم انقلاب در پشتیبانی از تولید و مانع زدایی از آن هستیم و هر کدام از ما در هر سطحی و هر جا بتوانیم چراغ تولید را روشن نگه داریم باید به وظیفه‌مان عمل کنیم.

رئیس دستگاه قضا در پایان این جلسه دستوراتی را برای حل مشکل کمبود قاضی در استان همدان و تأمین اعتبارات، امکانات و تجهیزات مورد نیاز بخش‌های مختلف قضائی استان از جمله سازمان زندان‌ها، سازمان پزشکی قانونی و سازمان قضائی نیرو‌های مسلح صادر کرد.

آیت الله جنتی: ریاست جمهوری مسئولیتی است که با معاش مردم سروکار دارد/ داوطلبان انتخابات چک بی محل صادر نکنند

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

آیت الله جنتی: ریاست جمهوری مسئولیتی است که با معاش مردم سروکار دارد/ داوطلبان انتخابات چک بی محل صادر نکنند

دبیر شورای نگهبان با بیان اینکه ریاست جمهوری امانتی است که مردم به رئیس جمهور می‌دهند افزود: اگر رئیس جمهور همه شرایط رجال سیاسی، مدیر و مدبر و تقوا را داشته باشد مشکلات حل خواهد شد و می‌تواند مملکت را آباد کند.

 به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم،  آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان در همایش هیئت های نظارت بر انتخابات سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری،  پست‌های ریاست جمهوری، شورای نگهبان و قوه قضاییه را امانت‌های الهی دانست که باید به درستی انجام و تحویل داده شود.


وی با تاکید بر این که سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از اهمیت بیشتری نسبت به دوره‌های قبل برخوردار است گفت: ریاست جمهوری پستی است که با همه امور مردم و مدیریت کشور سروکار دارد و اگر خوب اداره شود، کشور آباد خواهد شد.


آیت الله جنتی به شرایط ریاست جمهوری در قانون اساسی اشاره کرد و افزود: براساس قانون اساسی رئیس جمهور باید رجل سیاسی، مذهبی، مدیر و مدبر و باتقوا باشد.


دبیر شورای نگهبان گفت: رئیس جمهور آینده باید باتقوا باشد و بدون سیاسی کاری به وظایف دینی و اخلاقی خود عمل کند.


بیشتر بخوانید

12 شرط و معیار شورای نگهبان برای رجل سیاسی و مذهبی در انتخابات ریاست‌جمهوری اعلام شد


آیت الله جنتی با بیان اینکه ریاست جمهوری امانتی است که مردم به رئیس جمهور می‌دهند افزود: اگر رئیس جمهور همه شرایط رجال سیاسی، مدیر و مدبر و تقوا را داشته باشد مشکلات حل خواهد شد و می‌تواند مملکت را آباد کند.


وی مسئله احراز شرایط را از مسئولیت‌های سنگین شورای نگهبان دانست و گفت: با احراز شرایط ما شهادت می‌دهیم که فردی که داوطلب انتخابات ریاست جمهوری شده، فردی مذهبی و باتقوا است و این وظیفه سنگینی برای شورای نگهبان است.


دبیر شورای نگهبان تصریح کرد: بنابراین فردی که به عنوان رئیس جمهور انتخاب می‌شود باید به درستی به وظایفش عمل کند و دنبال اهداف شخصی نباشد.


آیت الله جنتی گفت: شورای نگهبان هم باید شرح حال و سوابق داوطلبان را بداند و در جریان عملکرد آن‌ها در گذشته باشد.


وی تعیین شرط سنی برای انتخابات ریاست جمهوری از حداقل 40 سال تا حداکثر 75 سال را خدمتی از طرف شورای نگهبان دانست و افزود: بدین ترتیب از ثبت نام‌های بی حد و حصر جلوگیری شد.


دبیر شورای نگهبان توجه به تامین معاش مردم را از اولویت‌های اول رئیس جمهور دانست و تاکید کرد: اگر داوطلبی از خودش نمی‌بیند تا معاش مردم را تامین کند، از ابتدا ثبت نام نکند.


آیت الله جنتی اهمیت قوه مجریه را از دو قوه دیگر بیشتر دانست و گفت: ریاست جمهوری مسئولیتی است که با معاش مردم سروکار دارد، بنابراین کسی که داوطلب انتخابات ریاست جمهوری می‌شود باید به وعده هایش عمل کند و چک بی محل صادر نکند.


وی افزود: در شرایط فعلی اقتصادی و در شرایطی که بیماری کرونا گریبانگیر مردم شده است رئیس جمهور آینده مسئولیت سنگین تری برعهده دارد.


آیت الله جنتی از داوطلبان ریاست جمهوری هم خواست؛ خدا را در نظر بگیرند و به قانون احترام بگذارند.


دبیر شورای نگهبان در پایان سخنان خود از همه مسئولان و دست اندرکاران برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری قدردانی کرد.

خط حزب‌الله ۲۸۷ | پایان شب صهیون

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

خط حزب‌الله ۲۸۷ | پایان شب صهیون

به مناسبت روز جهانی قدس شماره‌ی دویست‌ و هشتاد و هفتم هفته‌نامه‌ی خط حزب‌الله با عنوان «پایان شب صهیون» منتشر شد.

*  سخن هفته‌ی خط حزب‌الله به مناسبت روز قدس نگاهی به چگونگی رقم خوردن فردای روشن فلسطین با دوری از سازش با دشمن صهیونیست و تکیه بر «راه حل مقاومت» داشته است.

* در روزهای پایانی ماه رمضان المبارک، خط حزب‌الله گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب درباره‌ی «عمل به قرآن» را بازخوانی کرده است.

*  شماره‌ی این هفته‌ی خط حزب‌الله به روح مطهر شهید مدافع حرم علی اصغر شیردل تقدیم می‌شود.
برای دسترسی به آرشیو نشریه می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

فلسطین مهم‌ترین مسئله‌ی مشترک امت اسلامی است/ حرکت نزولی و رو به زوالِ رژیم دشمن صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

فلسطین مهم‌ترین مسئله‌ی مشترک امت اسلامی است/ حرکت نزولی و رو به زوالِ رژیم دشمن صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم
الحمد للّه ربّ‌ العالمین و الصّلاة‌ و السّلام علی سیّدنا محمّد خاتم النّبیّین و اشرف الخلق اجمعین و علی آله الطّیّبین الطّاهرین‌ و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

ماجرای فلسطین، همچنان مهم‌ترین و زنده‌ترین مسئله‌ی مشترک امّت اسلامی است. سیاستهای نظام سرمایه‌داری ظالم و سفّاک، دست یک ملّت را از خانه‌ی خود، از میهن و خاک آباء و اجدادی خود کوتاه کرده و در آن، رژیمی تروریست و مردمی بیگانه را نشانده است.

سُست‌تر و بی‌پایه‌تر از منطق پوشالی تأسیس رژیم صهیونیستی چیست؟ اروپایی‌ها بنا بر ادّعای خود، به یهودیان در سالهای جنگ جهانی دوّم ظلم کرده‌اند، پس باید با آواره کردن ملّتی در غرب آسیا و کشتارهای فجیع در آن کشور انتقام یهودیان را گرفت ...!
این منطقی است که دولتهای غربی با حمایت بی‌دریغ و دیوانه‌وار خود از رژیم صهیونیستی به آن تکیه کرده و بدین‌گونه، همه‌ی ادّعاهای دروغین خود در باب حقوق بشر و دموکراسی را تخطئه کرده‌اند. و این ماجرای خنده‌آور و گریه‌آور بیش از هفتاد سال است که ادامه دارد و هر از چندی برگ دیگری بر آن افزوده میشود.

صهیونیست‌ها فلسطین غصب‌شده را از روز اوّل به یک پایگاه تروریسم تبدیل کرده‌اند. اسرائیل نه یک کشور، که یک پادگان تروریستی علیه ملّت فلسطین و دیگر ملّتهای مسلمان است. مبارزه با این رژیم سفّاک، مبارزه با ظلم و مبارزه با تروریسم است؛ و این وظیفه‌ای همگانی است.

یک نکته‌ی قابل توجّه این است که اگر چه دولت غاصب در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد ولی مقدّمات دست‌اندازی به این نقطه‌ی حسّاس از منطقه‌ی اسلامی، سالها پیش از آن آغاز شده بود. این سالها مقارن است با دخالت فعّال غرب در کشورهای اسلامی برای حاکم کردن سکولاریسم، و ناسیونالیسم افراطی و کور، و به قدرت رساندن دولتهای مستبد، و شیفته یا دست‌نشانده‌ی غرب. مطالعه‌ی حوادث آن سالها در ایران و ترکیه و کشورهای عربی غرب آسیا تا شمال آفریقا، این حقیقت تلخ را آشکار میکند که ضعف و تفرقه در امّت اسلامی، زمینه‌ساز فاجعه‌ی غصب فلسطین شد و این ضربه از سوی جهان استکبار بر امّت اسلامی وارد آمد.

این عبرت‌آموز است که در آن مقطع، هر دو اردوگاه سرمایه‌داری و کمونیسم با قارون‌های صهیونیست به هم‌افزایی رسیدند؛ انگلیس اصل توطئه را طرّاحی و پیگیری کرد، سرمایه‌داران صهیونیست اجرای آن را با پول و سلاح بر عهده گرفتند، و شوروی اوّلین دولتی بود که تأسیس دولت نامشروع را به رسمیّت شناخت و انبوه یهودیان را به آنجا اعزام کرد.
رژیم غاصب، محصول آن وضعیّت در جهان اسلام از سویی، و این توطئه و تهاجم و تجاوز اروپایی از سوی دیگر بود.

امروز دیگر وضع جهان، مانند آن روز نیست؛ ما باید این حقیقت را همواره در نظر داشته باشیم. امروز موازنه‌ی قوا به نفع دنیای اسلام تغییر یافته است. حوادث گوناگون سیاسی و اجتماعی در اروپا و آمریکا، ضعفها و اختلالات عمیق ساختاری و مدیریّتی و اخلاقی غربی‌ها را در برابر جهانیان عریان کرد. قضایای انتخابات در آمریکا و آزمون بشدّت رسوای مدیران پُرمدّعا و متکبّر آن، و نیز مواجهه‌ی یک‌ساله‌ی ناموفّق با کرونای همه‌گیر در آمریکا و اروپا و حواشی شرم‌آور آن، و آشفتگی‌های سیاسی و اجتماعی اخیر در مهم‌ترین کشورهای اروپایی، همه نشانه‌ی سیر نزولی و افولی اردوگاه غرب است.
در سوی دیگر، رشد نیروهای مقاومت در حسّاس‌ترین مناطق اسلامی، رشد توانایی‌های دفاعی و هجومی آنان، رشد خودآگاهی و انگیزه و امید در ملّتهای مسلمان، رشد گرایش به شعارهای اسلامی و قرآنی، رشد علمی، رشد استقلال‌طلبی و خوداتّکائی در ملّتها، نشانه‌های مبارکی است که آینده‌ی بهتر را نوید میدهد.

در این آینده‌ی مبارک، باید هم‌افزایی کشورهای مسلمان، یک هدف عمده و اساسی باشد، و این چندان دور از دسترس به‌ نظر نمیرسد. محور این هم‌افزایی، قضیّه‌ی فلسطین به‌ معنی همه‌ی کشور، و سرنوشت قدس شریف است. این همان حقیقتی است که دل نورانی امام خمینی عظیم (رحمة‌ اللّه‌ علیه) را به اعلام روز جهانی قدس در آخرین جمعه‌ی ماه رمضان هدایت کرد.
هم‌افزایی مسلمین بر محور قدس شریف، کابوس دشمن صهیونیست و حامیان آمریکایی و اروپایی آن است. طرح ناکام «معامله‌ی قرن» و سپس تلاش برای عادی‌سازی روابط چند دولت ضعیف عربی با رژیم غاصب، تلاشهای مذبوحانه برای فرار از آن کابوس است.
من قاطعانه میگویم: این تلاشها به جایی نخواهد رسید؛ حرکت نزولی و رو به زوالِ رژیم دشمن صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت.

دو عامل مهم، تعیین‌کننده‌ی آینده است: اوّل ـ و مهم‌تر ـ تداوم مقاومت در داخل سرزمین‌های فلسطین و تقویت خطّ جهاد و شهادت، و دوّم، حمایت جهانی دولتها و ملّتهای مسلمان در سراسر جهان از مجاهدان فلسطینی.
همه ــ دولتمردان، روشنفکران، عالمان دینی، احزاب و گروه‌ها، جوانان غیور و دیگر قشرها ــ باید جایگاه خود در این حرکت سراسری را بیابیم و نقش ایفا کنیم. این است آن چیزی که کید دشمن را باطل میکند و برای این وعده‌ی الهی: اَم یُ‌ریدونَ کَیدًا فَالَّذینَ کَـفَروا هُمُ ال‌مَکیدون،  مصداقی آخرالزّمانی به وجود می‌آورد؛ وَ اللهُ غالِبٌـ عَلیًّ اَمرِه؛ وَلـّْکِنَّ اَکـثَرَ  النّاسِ لا یَعـلَمونَ.

والسلام علیکم و رحمه الله برکاته

مایلم اندکی با جوانان عرب به زبان خود آنان سخن بگویم:
ترجمه خطبه عربی

بسم‌اﷲالرّحمن‌الرّحیم
سلام بر همه‌ی آزادگان عرب، بویژه جوانان، و سلام به مردم مقاوم فلسطین و قدس و مُرابطون در مسجدالاقصیٰ.
سلام بر شهدای مقاومت و خِیل عظیم مجاهدانی که در این راه جان خود را تقدیم کرده‌اند؛ بویژه شهید شیخ احمد یاسین و شهید سیّدعباس موسوی، و شهید فتحی‌شقاقی و شهید عماد مغنیه و شهید عبدالعزیز رنتیسی و شهید ابومهدی المهندس و سرانجام چهره‌ی برجسته‌ی شهیدان مقاومت، شهید قاسم سلیمانی که هر یک پس از حیات پُربار و پُربرکت، با شهادت خود نیز تاثیرات مهمّی در محیط مقاومت بر جا گذاشتند.

مجاهدت فلسطینیان و خون پاک شهیدان مقاومت، توانسته است این پرچم مبارک را برافراشته نگه‌ دارد و قدرت درونی جهاد فلسطینی را صدها برابر کند؛ جوان فلسطینی یک روز با پرتاب سنگ از خود دفاع میکرد و امروز با پرتاب موشکِ نقطه‌زن به دشمن پاسخ میدهد.

فلسطین و قدس در قرآن مجید، «سرزمین مقدّس» نامیده شده است؛ دَه‌ها سال است که این سرزمین پاک در اشغال ناپاک‌ترین و خبیث‌ترین آحاد بشر است؛ شیاطینی که انسانهای شریف را به خاک و خون میکشند و آنگاه با وقاحت به آن اعتراف میکنند. نژادپرستانی که در بیش از هفتاد سال، صاحبان سرزمین را با قتل و غارت و حبس و شکنجه معذّب ساخته‌اند، ولی بحمداﷲ نتوانسته‌اند اراده‌ی آنها را مقهور کنند.

فلسطین زنده است و به جهاد ادامه میدهد و به کمک خدا سرانجام خواهد توانست بر دشمن خبیث فائق آید. قدس شریف و همه‌ی فلسطین متعلّق به مردم آن است و به آنان بر خواهد گشت، ان‌شاءاﷲ؛ «و این [کار] بر خدا دشوار نیست».

در قضیّه‌ی فلسطین همه‌ی دولتها و ملّتهای مسلمان، دارای وظیفه و مسئولیّتند، ولی محور مجاهدت خود فلسطینیانند که امروز در درون سرزمین و بیرون آن حدود چهارده میلیون نفرند. وحدت و عزم واحد این جمع خواهد توانست کاری بزرگ صورت دهد. امروز وحدت، بزرگ‌ترین سلاح فلسطینی‌ها است.

دشمنان وحدت فلسطینی، رژیم صهیونیستی و آمریکا و برخی قدرتهای سیاسی دیگرند، امّا اگر از درون خود جامعه‌ی فلسطینی وحدت‌شکنی نشود، دشمنان بیرونی نخواهند توانست کاری بکنند. محور این وحدت باید جهاد داخلی و عدم اعتماد به دشمنان باشد. دشمن اصلی فلسطینیان، یعنی آمریکا و انگلیس و صهیونیست‌های خبیث را نباید تکیه‌گاه سیاستهای فلسطینی قرار داد.

فلسطینی‌ها ــ چه در غزه، چه در قدس و کرانه‌ی باختری، چه در سرزمین‌های ۱۹۴۸ و حتّی چه در اردوگاه‌ها ــ همه یک واحد را تشکیل میدهند و باید راهبرد به هم پیوستگی را در پیش بگیرند؛ هر بخش باید از بخشهای دیگر دفاع کند و به هنگام فشار بر آنها از ابزارهای در اختیار خود استفاده کند.

امید به پیروزی، امروز از همیشه بیشتر است؛ موازنه‌ی قوا به نفع فلسطینی‌ها بشدّت تغییر کرده است؛ دشمن صهیونیست سال به سال ضعیف‌تر شده است؛ ارتشش که خود را «ارتشی که هرگز شکست نمیخورد» معرّفی میکرد، امروز پس از تجربه‌ی [جنگ] ۳۳ روزه در لبنان و تجربه‌ی [جنگهای] ۲۲ روزه و ۸ روزه در غزّه، به ارتشی که «رنگ پیروزی را نخواهد دید» تبدیل شده است. وضعیّت سیاسی آن، که ناگزیر از چهار انتخابات در دو سال است، و وضعیت امنیّت آن، که به طور پی‌درپی دچار شکست میشود، و میل روزافزون یهودیان به مهاجرت معکوس، مایه‌ی فضاحت آن رژیم پُرمدّعا شده است. تلاش پیگیر با کمک آمریکا برای عادی‌سازی با چند کشور عربی، خود نشانه‌ی دیگری از ضعف آن رژیم است؛ و البتّه این هم کمکی به او نخواهد کرد. دَه‌ها سال پیش از این با مصر رابطه برقرار کرد؛ از آن روز تاکنون رژیم صهیونیستی بسیار آسیب‌پذیرتر و ضعیف‌تر شده است؛ با این وصف، آیا رابطه با چند کشور ضعیف و حقیر خواهد توانست به او کمک کند؟ البتّه آن کشورها هم از این رابطه بهره نخواهند برد؛ دشمن صهیونی در مال یا خاک آنها تصرّف خواهد کرد و فساد و ناامنی را در [میان] آنها گسترش خواهد داد.

البتّه این حقایق نباید وظیفه‌ی سنگین دیگران در قبال این حرکت را از یاد ببرد؛ علمای مسلمان و مسیحی باید عادی‌سازی را حرام شرعی اعلام کنند و روشنفکران و آزادگان، نتایج این خیانت را که خنجری از پشت به فلسطین است برای همه تشریح نمایند.

در نقطه‌ی مقابلِ روند نزولی رژیم، افزایش توانایی‌های جبهه‌ی مقاومت، بشارتِ آینده‌ی درخشان است: افزایش قدرت دفاعی و نظامی، خودکفایی در ساخت سلاحهای مؤثّر، اعتماد به نفس مجاهدان، خودآگاهی روزافزون جوانان، گسترش دایره‌ی مقاومت به سراسر کشور فلسطین و به بیرون از آن، خیزش اخیر جوانان در دفاع از مسجدالاقصی، و انعکاس توأمانِ مجاهدت و مظلومیّت ملّت فلسطین در افکار عمومیِ بسیاری از مناطق جهان.

منطق مبارزه‌ی فلسطینی هم که از سوی جمهوری اسلامی در اسناد سازمان ملل به ثبت رسیده، منطقی مترقّی و جذّاب است؛ مبارزان فلسطینی میتوانند یک همه‌پرسی از همه‌ی ساکنان اصلی فلسطین را مطرح کنند. این همه‌پرسی، نظام سیاسی کشور را معیّن میکند و ساکنان اصلی از هر قوم و دین، از جمله آوارگان فلسطینی در آن شرکت خواهند کرد؛ آن نظام سیاسی، آوارگان را به داخل برمیگرداند و سرنوشت بیگانگان سُکنیٰ‌گزیده را تعیین میکند.

این مطالبه بر مبنای دموکراسی رایجی است که در دنیا پذیرفته شده و هیچ کس در مترقّی بودن آن نمیتواند خدشه کند. مجاهدان فلسطینی، مبارزه‌ی مشروع و اخلاقی خود با رژیم غاصب را باید به قدری ادامه دهند که ناچار به قبول این مطالبه شود.
به نام خدا به جلو حرکت کنید و بدانید که «قطعاً خدا به کسى که [دین] او را یارى مىکند، یارى مىدهد».

والسّلام‌علیکم‌ورحمة‌اللّه