نماهنگ | قیام حسینی، تبیین زینبی
حضرت آیتالله خامنهای: «این چهل روزی که از عاشورا تا اربعین اتّفاق افتاده، یکی از مقاطع بسیار مهمّ تاریخ اسلام است. روز عاشورا در اوج اهمّیّت است و این چهل روزی هم که بین عاشورا و اربعین هست، تالیتلو روز عاشورا است. اگر روز عاشورا اوج مجاهدت همراه با فداکاری -فدا کردن جان، فدا کردن عزیزان، فرزندان و یاران- است، این چهل روز، اوج مجاهدت همراه با تبیین، همراه با افشاگری، همراه با توضیح [است]. اگر این چهل روز نمیبود، اگر حرکت عظیم زینب کبریٰ (سلام الله علیها) و جناب امّکلثوم و حضرت سجّاد (علیه السّلام) نمیبود، شاید آن فقرهی «لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَة» اتّفاق نمیافتاد.» ۱۴۰۰/۰۷/۰۵
رسانه KHAMENEI.IR براساس بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «قیام حسینی، تبیین زینبی» را منتشر میکند.
مستند | لشکر زینبی
اتکاء به حضور مردم، درس ماندگار امیرالمومنین
امیرالمؤمنین علیهالسلام قله است
امیرالمؤمنین علیهالسلام قله است و «وظیفهی ما این است، به سمت قلّه حرکت کنیم. همین صفات امیرالمؤمنین را [در نظر] بگیرید، بهقدر وسعمان، بهقدر توانمان در این جهت حرکت کنیم؛ در جهت عکس حرکت نکنیم.»۱۳۹۵/۶/۳۰ «دربارهی مقام امیرالمؤمنین، زبانهای نوع بشر و قدرت تصویر و ترسیم انسانها، عاجز از ارائهی کُنه و حقیقت مطلبند؛ بلکه عاجز از تصور آن مقام شامخ و کُنه عظمت آن بزرگوارند... امیرالمؤمنین از مقیاسهای ما خارج است.»۱۳۷۰/۱۰/۲۹ در حقیقت «تمام ارزشها و صفاتی که انسان... به آنها احترام میگذارد و تکریم میکند، در علیّبنابیطالب جمع است؛ یعنی علیّبنابیطالب شخصیّتی است که اگر شما شیعه باشید احترامش میکنید، اگر سنّی باشید احترامش میکنید، اگر اصلاً مسلمان نباشید و او را بشناسید و بروید دنبال احوالش احترام میکنید.»۱۳۹۵/۶/۳۰ لذا «آنقدر زیباییها و جلوهها و جاذبهها در آن بزرگوار بسیار است، که دلی که با این جاذبهها آشنا شود، نمیتواند نسبت به آن بزرگوار بیتفاوت بماند. هر کس او را به قدری که در همین روایات هست، شناخت، دلباختهی او شد.»۱۳۷۰/۱۰/۲۹
* ترکیبِ صفات برجسته معنوی، انسانی و حکومتی
صفات برجستهی بیشماری در امیرالمؤمنین علیهالسلام جمع شده است: یک دسته از صفات حضرت، «صفات معنویِ الهی است که با هیچ میزانی برای ماها اصلاً قابل سنجش نیست؛ ایمان، آن ایمانِ متعالیِ عمیق؛ سبقت در اسلام، فداکاری در راه اسلام. اخلاص؛ یک سرِ سوزن عاملی غیر از نیّت خدایی در عمل او وجود ندارد... علم و معرفت بِالله... اینها یک سلسله از صفات امیرالمؤمنین است که اصلاً برای ما واقعاً قابل توصیف نیست، قابل فهم نیست؛ [اگر] بیایند بنشینند برای ما توضیح هم بدهند، ما درست به عمقش پی نمیبریم، از بس عظیم است، از بس عمیق است.»۱۳۹۵/۶/۳۰ بخش دیگر از صفات امیرالمؤمنین علیهالسلام «صفات برجستهی انسانی او است؛ اینها همان چیزهایی است که انسان مسلمان و غیر مسلمان و مسیحی و غیر مسیحی و بیدین و با دین و همه را مجذوب میکند... شجاعت، رحم؛ آن انسانی که در میدان جنگ آنجور میجنگد، وقتی سروکارش با یک خانوادهی یتیمدار میافتد، آنجور با یتیمان همراهی میکند، خم میشود، بچّه یتیمها را بازی میدهد، روی دوش خودش سوار میکند.»۱۳۹۵/۶/۳۰ «دستهی سوّم از خصوصیّات امیرالمؤمنین، خصوصیّات حکومتی است... مثل عدالت، مثل انصاف، مثل برابر قراردادن همهی آحاد مردم، ... اجتناب از زخارف دنیا و زینتهای دنیا برای شخص خود... تدبیر؛ برای جامعهی اسلامی تدبیر اندیشیدن؛ دشمن را جدا کردن، دوست را جدا کردن، دشمن را به چند طبقه تقسیم کردن... سرعت عمل؛ معطّل نمیکرد، بمجرّد اینکه تشخیص میداد که باید این اقدام را کرد، حرکت میکرد.»۱۳۹۵/۶/۳۰ ایشان «در عمل به حق بیباک بود، ملاحظه نمیکرد؛ در عمل به عدل بیباک بود، ملاحظه نمیکرد؛ رودربایستی در زندگی امیرالمؤمنین نبود.»۱۳۹۵/۶/۳۰
* نقش برجستهی مردم در حرکت نظام اسلامی
یکی از ضروریترین اقدامات برای حرکت در جهت مورد نظر امیرالمؤمنین علیهالسلام فهم درست آموزهها و رهنمودها و سیرهی ایشان است. از پایههای اساسی حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام، حضور مردم و نقشآفرینی آنان در شکلگیری و تداوم حکومت اسلامی است. «در فرمایش امیرالمؤمنین در آن جملهی معروف که «لَو لا حُضورُ الحاضِرِ وَ قِیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِر... لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلى غارِبِها»، هم نقش مردم مورد تذکّر قرار گرفته است، هم حقّ مردم. «نقش مردم» یعنی اگر مردم نیایند سراغ آن کسی که خود را صاحب حق میداند و میخواهد مسئولیّتی قبول کند، بر او واجب نیست دنبال آن حق برود... نقش مردم اینقدر مهم است. حتّی کسی مثل امیرالمؤمنین، علیّبنابیطالب، اگر مردم با او نباشند، دُوروبَرش نباشند، میگوید من تکلیفی ندارم. اگر چنانچه مردم آمدند، آنوقت بر او واجب است که مسئولیّت را بپذیرد.»۱۴۰۲/۱۰/۲۶ بر این اساس در نگاه اسلام، حضور مردم هم در اصل قبول مسئولیت توسط حاکم اسلامی و هم در پیشبرد اهداف نظام اسلامی نقش تعیین کنندهای دارد: «وَ لَیسَ امرُؤٌ وَ اِن عَظُمَت فِی الحَقِّ مَنزِلَتُهُ وَ تَقَدَّمَت فِی الدّینِ فَضیلَتُهُ بِفَوقِ اَن یُعانَ عَلى ما حَمَّلَهُ اللَهُ مِن حَقِّه»؛ هر مقداری [هم] که ارزش ذاتی و وجودی و علمی و دینی کسی بالا باشد، هیچ کس نیست که محتاج کمک مردم نباشد... اگر بخواهد وظیفهی خودش را و مسئولیّت خودش را انجام بدهد، به کمک مردم احتیاج دارد... یعنی امیرالمؤمنین به اعانت مردم احتیاج دارد... چه مردمی که دارای شأن اجتماعیاند... چه تودهی مردم؛ به اعانت همه احتیاج است.»۱۴۰۲/۱۰/۲۶ «هو الّذی ایّدک بنصره و بالمؤمنین؛ خدای متعال تأیید خودش را در کنار نصرت به وسیلهی مؤمنین میگذارد... مؤمنین هستند که موجب نصرت میشوند؛ مؤمنین هستند که نظام را پابرجا نگه میدارند؛ مؤمنین هستند که در میدانهای مختلف، جاده را صاف میکنند تا نظام اسلامی بتواند کارهای بزرگی را انجام دهد.»۱۳۹۰/۶/۱۷ «بنابراین، روشن است که رسیدن به هدفهای اسلامی... جز با حضور مردم، جز با توجّه و مبادرت مردم امکانپذیر نیست؛ باید مردم بخواهند، مردم بیایند، مردم اقدام کنند.»۱۴۰۲/۱۰/۲۶
* مردمگرایی در نظام اسلامی، ریشه اسلامی دارد
بنابراین اسلامگرایی در نظام اسلامی، از مردمگرایی جدا نیست: «مردمگرایی در نظام اسلامی، ریشه اسلامی دارد. وقتی ما میگوییم نظام اسلامی، امکان ندارد که مردم نادیده گرفته شوند. پایه و اساسِ حقّ مردم در این انتخاب، خود اسلام است؛ لذا مردمسالاری ما - که مردمسالاری دینی است - دارای فلسفه و مبناست. چرا باید مردم رأی دهند؟ چرا باید رأی مردم دارای اعتبار باشد؟ این متّکی بر احساسات توخالی و پوچ و مبتنی بر اعتبارات نیست؛ متّکی بر یک مبنای بسیار مستحکم اسلامی است.»۱۳۸۰/۳/۱۴
در حقیقت آنچه که توسط امام خمینی در قالب نظام جمهوری اسلامی عملی شد قطرهای از دریای بیکران آموزههای امیرالمؤمنین در این عصر و زمانه بود. لذا حضرت امام هم بهعنوان پیرو حقیقی امیرالمؤمنین «به معنای حقیقی کلمه به اصالت عنصر «مردم» در نظام اسلامی معتقد بود.»۱۳۸۰/۳/۱۴ و «یاد داد به مردم که حضور آنها در صحنه معجزهآفرین است.»۱۴۰۲/۱۰/۱۹ امام خمینی «مردم را در چند عرصه مورد توجّه دقیق و حقیقی خود قرار داد. عرصه اوّل، عرصه تکیه نظام به آراء مردم است.»۱۳۸۰/۳/۱۴ «در مکتب سیاسی امام رأی مردم به معنای واقعی کلمه تأثیر میگذارد و تعیین کننده است. این، کرامت و ارزشمندی رأی مردم است. از طرف دیگر امام با اتکاء به قدرت رأی مردم معتقد بود که با ارادهی پولادین مردم میشود در مقابل همهی قدرتهای متجاوز جهانی ایستاد؛ و ایستاد. در مکتب سیاسی امام، مردمسالاری از متن دین برخاسته است؛ از «امرهم شوری بینهم» برخاسته است؛ از «هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین» برخاسته است. ما این را از کسی وام نگرفتهایم.»۱۳۸۵/۳/۱۴ «در نظام اسلامی، مردم تعیینکنندهاند. این هم از اسلام سرچشمه میگیرد... عرصه دوم، عرصه تکلیف مسؤولان در قبال مردم است... عرصه سوم... عبارت است از بهرهبرداری از فکر و عمل مردم در راه اعتلای کشور؛ یعنی استعدادها را شکوفا کردن و معطل نگذاشتن... عرصه چهارم... عبارت است از لزوم آگاهسازی دائمی مردم.»۱۳۸۰/۳/۱۴ امام خمینی و تجربهی حضور و نقشآفرینی مردم در انقلاب اسلامی به روشنی نشان داد که حضور مردم در صحنه میتواند پدیدآورندهی حوادث بزرگ باشد: «امام انتخابات را مظهر مردمسالاری میدانست -و همین جور هم هست؛ یعنی امروز مردمسالاری و حضور مردم به وسیلهی انتخابات امکانپذیر است.»۱۴۰۰/۳/۱۴ و «انتخابات آن مسیر صحیحی است که مردم میتوانند به وسیلهی آن و از آن مسیر، حاکمیّت ملّی را، مردمسالاری را، جمهوریّت را در کشور تأمین کنند.»۱۴۰۲/۱۰/۰۲
کلام پایانی اینکه «رسیدن به هدفهای اسلامی ــ حالا اسمش را بگذارید «نظام اسلامی»، در نهایت «تمدّن اسلامی» ــ جز با حضور مردم، جز با توجّه و مبادرت مردم امکانپذیر نیست؛ باید مردم بخواهند، مردم بیایند، مردم اقدام کنند. این برای ما یک اصل شد... توجّه داشته باشیم که مسئلهی «مردم» یک اصل اسلامی است، بدون آن کاری نمیشود کرد، به هدفها نمیشود رسید، به حیات نمیشود رسید.»۱۴۰۲/۱۰/۲۶
روایت «حسینیه معلی» از دیدار مداحان اهل بیت علیهمالسلام
در سالروز ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها جمعی از مداحان اهل بیتعلیهمالسلام با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. «حسینیه معلی» در برنامهای به روایت این دیدار پرداخته است.
این برنامه سهشنبه، ۳بهمن، ساعت ۲۲:۳۰، پخش همزمان از رسانه KHAMENEI.IR و شبکه ۳ سیما پخش خواهد شد.
زندگی و زمانه امیرالمؤمنین علیهالسلام از زبان خودش علی از زبان علی
چون همه نقل قولها از نهج البلاغه و دیگر منابع موثق و قطعی شیعی و سنی آورده شده است، مخاطب مطمئن است که روایتهایی درست و دقیق از زبان امیرالمؤمنین را میخواند و این حس اعتماد به درست بودن کلام و روایت از زبان خود حضرت علیهالسلام و اطمینان از عدم دخالت تخیل نویسنده در داستان و عینی و واقعی بودن مطالب، آن را جذاب، پرکشش و اطمینانبخش کرده است.
«پسرم! درست است که من به اندازه همه کسانی که پیش از من میزیستهاند عمر نکردهام، اما در کردار آنها نظر افکنده و در اخبارشان تفکر نمودم و در آثار آنها به سیر و سیاحت پرداختم تا بدانجا که همانند یکی از آنها شدم، بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسیده با همه آنها از اول تا آخر بودهام.من قسمت زلال و مصفای زندگی آنان را از بخش کدر و تاریک باز شناختم و سود و زیانش را دانستم و از میان تمام آنها قسمتهای مهم و برگزیده را برایت خلاصه کردم و از بین همه آنها زیبایش را برایت انتخاب نمودم و مجهولات آن را از تو دور داشتم. لذا همانگونه که یک پدرمهربان بهترین نیکی ها را برای فرزندش میخواهد من نیز صلاح دیدم که تو را بدین صورت تربیت کنم.»
آنچه خواندید نه یک کلام عادی از یک فرد معمولی که سخنان حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام خطاب به پسر بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیهالسلام است، درباره اهمیت مطالعه و دانستن تاریخ. موضوعی که برای اهتمام به آن و عبرت گرفتن از آن همین کلام گهربار امیرالمؤمنین علیهالسلام کافی و باقی صحبتها زیاده گویی است.
مطالعه تاریخ صدر اسلام همواره برای مسلمانان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است. رهبر انقلاب معتقدند که ما باید تاریخ زندگی پیامبر گرامی اسلام را میلیمتری مطالعه و از آن درس بگیریم. (۱۳۸۷/۰۵/۰۹) این در حالی است که بخش قابل توجهی از این برهه تاریخی با حیات و فعالیتها و همراهیهای امام علی علیهالسلام عجین و مهمترین رویدادهای صدر اسلام اغلب ممزوج با اقدامات امیرالمؤمنین علیهالسلام است. کارهایی که باعث شده دین مبین اسلام از غربت و تنهایی خارج و کمکم پر و بال بگیرد و قدرت پیدا کند.
چه زمانی که به عنوان اولین نفر دعوت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را پذیرفتند و در دوران سخت تنهایی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم یار و مونس ایشان بودند، چه در دوران قدرت گرفتن اسلام که مصادف بود با جنگهای پیامبر که ایشان تقریباً در همه جنگها حضور داشتند و چه در آخرین روزهای عمر با برکت رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم که مصادف بود با واقعه غدیرخم و معرفی امیرالمؤمنین علیهالسلام به عنوان ولی و سرپرست جامعه بعد از خود.
اینجاست که اهمیت خواندن کتاب «علی از زبان علی» بیش از پیش آشکار میشود. این کتاب در واقع یکی از دقیقترین و خواندنیترین کتابهایی است که در مورد زندگی و زمانه امیرالمؤمنین نگاشته شده و با در برداشتن چند ویژگی خاص، متمایز و خواندنی شده است.
اولین و مهمترین ویژگی کتاب که آن را بسیار جذاب کرده، زاویه دید اول شخص آن در تعریف وقایع است. در این کتاب امیرالمؤمنین خود راوی زندگی خویش است و در حین خواندن کتاب گویی مخاطب از زبان خود حضرت علیهالسلام در حال شنیدن زندگانی و حوادث شیرین و تلخ زندگی ایشان است. کتاب اینگونه آغاز می شود: «من علی فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد در روز سیزدهم رجب سال سی عام الفیل در شهر مکه و در درون خانه کعبه متولد شدم.»
از طرفی چون همه نقل قولها از نهج البلاغه و دیگر منابع موثق و قطعی شیعی و سنی آورده شده است، مخاطب مطمئن است که روایتهایی درست و دقیق از زبان امیرالمؤمنین را میخواند و این حس اعتماد به درست بودن کلام و روایت از زبان خود حضرت علیهالسلام و اطمینان از عدم دخالت تخیل نویسنده در داستان و عینی و واقعی بودن مطالب، آن را جذاب، پرکشش و اطمینانبخش کرده است.
در واقع هنر اصلی نویسنده آن بوده است که توانسته با دستهبندی و نظم و ترتیبی دقیق و مثالزدنی وقایع و گفتارهای امام را طوری کنار هم قرار دهد که گویا در حال خواندن داستانی پیوسته و جذاب از زندگی ایشان هستیم.
متن روان و دلنشین و همچنین ایجاز مثال زدنی در بیان حوادث و رویدادها و دوری از هرگونه پیچیدگی و دشوارگویی در بیان حوادث سخت آن دوران، از دیگر ویژگیهای برجسته کتاب است که به روایت آن طراوت بخشیده است. در واقع ما در این کتاب با سبکی از روایت مواجه هستیم که توانسته ماجراهای بعضاً بسیار تلخ آن دوران را بسیار گیرا و خواندنی برای مخاطب بیان کند و گرفتار سختخوانی و پیچیدگیهای تاریخی نشده است.
از دیگر ویژگیهای برجسته کتاب آن است که خواننده در حین مطالعه کتاب و در حالی که به نظر میرسد در حال خواندن قصهای پر روایت و پر ماجرا از تاریخ صدر اسلام است، در واقع در حال خواندن بخش زیادی از خطبهها، نامهها و حکمتهای امیرالمؤمنین است. نویسنده نه تنها از نهج البلاغه که از بسیاری از مستندات مسلم تاریخی در این جهت بهره برده است. خطبهها و نامههایی که به علت فصاحت و بلاغت تام امیرالمؤمنین و اتصال به سرچشمه علم الهی هر یک دریایی از اصول دین و معارف و عقاید هستند.
علاوه بر نهجالبلاغه نویسنده برای نگارش کتاب از منابعی شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید، وقعه صفین، تاریخ طبری، الارشاد، مروج الذهب، الکامل، الاخبار الطوال، انساب الاشراف، الامامه و السیاسه، الامالی، تاریخ یعقوبی، الغارات، الطبقات الکبری، تذکره الخواص، الفصول المهمه هستند.
کتاب از دوران کودکی امام علی علیهالسلام آغاز و در ده فصل دوران مکه، دوران مدینه، دوران خلفا، دوران خلافت، دوران جنگ جمل، دوران جنگ صفین، دوران حکمیت، دوران جنگ نهروان، دوران غارتها و دوران شهادت حضرت را روایت میکند.
ارائه تحلیلهایی جامع از ماجراهایی همچون جنگهای دوران پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم، ماجرای خلافت، جنگ با قاسطین، ناکثین و مارقین، مکاتبات طولانی با معاویه، ماجرای بر نیزه کردن قرآنها در جنگ صفین و... از دیگر موضوعات مطرح شده در کتاب است که از زبان خود حضرت مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد.
حجتالاسلام محمد محمدیان نویسنده کتاب «علی از زبان علی» پیشتر مجموعه هفت جلدی این کتاب را به زبان عربی و با عنوان «حیاة امیرالمؤمنین علیهالسلام عن لسانه» پدید آورده بود و کتاب پیشرو تخلیصی از نسخه عربی آن است.
«علی از زبان علی» روایتی از حیات یک دین است که با طی کردن مسیری پر پیچ و خم و با گذر از موانع و دشواریها راه خود را در جامعهای سخت و متصلب باز کرده و توانسته سبک جدیدی از زندگی الهی را معرفی و پایهگذار تمدنی اسلامی گردد.
در ادامه بخشی از کتاب را که تحلیل جامع حضرت از جنگ صفین است میخوانیم:
در گفتگویی با یکی از بزرگان یهود، در جمع یارانم، درباره جنگ صفین توضیحاتی دادم: شگفت آور این بود که معاویه آرزوهایی در سر می پروراند. او به فکر خلافت بعد از عثمان بود و چشم طمع به حکومت دوخته بود و در اندیشه بود که خلیفه چهارم شود؛ ولی اوضاع بر خلاف میل او دگرگون شد و خداوند حق را در جای خود قرار داد و حق از دست رفته مرا به من بازگرداند. امید معاویه به یاس تبدیل شده و طمعش بریده شد. معاویه به جای پذیرش حق، به دنبال توطئه چینی رفت. او سراغ عمروعاص را گرفت و با وعده حکومت مصر به او، او را فریب داد و با خود همراه کرد و با دستیاری عمروبنعاص، کشور اسلامی را به باد ستم داد و زیر لگد طغیان گرفت. هرکس با او بیعت می کردتحت حمایت او قرار می گرفت و هرکس به مخالفت با او برمی خاست، رانده میشد.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود این ۵ کلمه را از من فرابگیرید؛
عَن اَمیرِ المُؤمِنین (عَلَیهِ السَّلام) اَنَّهُ قالَ: خُذوا عَنّی کَلِماتٍ لَو رَکِبتُمُ المَطِیَّ فَاَنضَیتُموها لَم تُصیبوا مِثلَهُنَّ اَلا لا یَرجو اَحَدٌ اِلَّا رَبَّهُ وَ لا یَخافَنَّ اِلَّا ذَنبَهُ وَ لا یَستَحیِی العَالِمُ اِذا لَم یَعلَم اَن یَتَعَلَّمَ وَ لا یَستَحیی اِذا سُئِلَ عَمّا لا یَعلَمُ اَن یَقولَ اللهُ اَعلَمُ وَ اعلَموا اَنَّ الصَّبرَ مِنَ الایمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لا خَیرَ فی جَسَدٍ لا رَأسَ لَه.(۱)
اَلا لا یَرجو اَحَدٌ اِلَّا رَبَّه
[اوّل:] امیدی به غیر خدا نداشته باشد؛ پشت سر همهی عوامل مادّی، ارادهی الهی را ببیند. گاهی همهی وسایل مادّی هم فراهم است امّا نتیجهبخش نمیشود. همهی این سلسلهی علل و معالیلی که در این عالَم طبیعت گذاشته شده است، قوامش و تأثیرش به ارادهی الهی است. این را آدم بفهمد و امید او به خدا باشد؛ امید او به این عوامل ظاهری، یعنی به این جسمهای بیروح و این کالبدهای بیجان نباشد. همهی این علل و عوامل، بدون ارادهی الهی کالبدی هستند بیجان؛ جان آنها، روح آنها، حقیقت آنها عبارت است از ارادهی الهی. پس در همه چیز دنبال امید به خدا باشید؛ این، کار انسان را خیلی آسان و گوارا میکند.
وَ لا یَخافَنَّ اِلَّا ذَنبَه
[دوّم:] از هیچ چیز هم جز گناهِ خود نترسد. این گناه، آثار دنیوی و اخروی دارد. وَ ما اَصابَکُم مِن مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَت اَیدیکُم؛(۲) این همان گناهان ما است، خطاهای ما است؛ ما هستیم که با سوء تدبیر خودمان، با سوء عمل خودمان، با تنبلی خودمان، با دخالت دادن هواهای نفْسانی خودمان، کارها را خراب میکنیم و میوهی تلخ آن، کام ما را تلخ میکند. پس آنچه باید واقعاً از آن بترسیم، خطای خود ما، گناه خود ما، تخلّف خود ما است. این دوّمی موجب میشود که انسان مراقب باشد که در همهی امور زندگی خطا نکند، مواظب باشد که درست بیندیشد، درست فکر کند، درست عمل کند و خواستها و هواها را در تصمیمگیریهای گوناگون در زندگی خودش اثر ندهد. همین جور هم هست؛ در زندگیتان [اگر] نگاه کنید، خواهید دید همه چیز همین جور است.
وَ لا یَستَحیِی العَالِمُ اِذا لَم یَعلَم اَن یَتَعَلَّم
[سوّم:] شخصی که عالم است، خجالت نکشد از اینکه بیاموزد آن چیزی را که نمیداند. مرحوم کیوان سمیعی -مرد بافرهنگِ فرهیختهای بود به قول امروز؛ مرحوم کیوان سمیعی چند سال پیش فوت کرد- میگفت مرحوم حاج آقا حسین قمی در سفری که از عتبات آمده بود برای زیارت و برمیگشت، آمد کرمانشاه -مرحوم آقای حاج آقا حسین قمی مرجع تقلید بود آن وقت- یک مسئلهای در قبله محلّ اختلاف شد بین علما، مرحوم سردار کابلیِ معروف که اهل نجوم و این چیزها بود، آمد نشست برای حاج آقا حسین شرح داد؛ میگوید من در مجلس بودم، دیدم حاج آقا حسین وقتی فهمید که این مردِ واردی است، با اینکه سردار کابلی، هم سنّاً، هم رتبهی علمیاش و رتبهی حوزویاش خیلی پایینتر از مرحوم حاج آقا حسین بود -البتّه او هم عالم بود، فاضل بود- حاج آقا حسین مثل یک شاگرد گفت شما فردا هم تشریف بیاورید؛ فردا هم آمد برایش شرح داد مسئلهای را در باب قبله و تبیین کرد برای او. شما عالم هستید، امّا این مطلب را وقتی نمیدانید، از اینکه بروید یاد بگیرید شرم نکنید. آنچه حالا انسان میخواهد یاد بگیرد و بنا دارد که یاد بگیرد، نگویید «من بروم یاد بگیرم با این شأن و با این مقام و با این شهرت؟» ببینید این دایرهی علمآموزی و گسترش علم تا کجاها همین طور گسترده میشود! تمامشدنی نیست یاد گرفتنِ انسان.
وَ لا یَستَحیی اِذا سُئِلَ عَمّا لا یَعلَمُ اَن یَقولَ اللهُ اَعلَم
[چهارم:] یک چیزی هم که از شما پرسیدند، وقتی نمیدانید، خجالت نکشید از اینکه بگویید: من نمیدانم، خدا میداند. حالا در این روایت دارد «اللهُ اَعلَمُ»؛ در یک روایت دیگر با یک سند دیگری همین مطلب نقل شده که دارد «اَن یَقولَ لا اَعلَم». آدم چیزی را که نمیداند، خجالت نکشد از اینکه بگوید من نمیدانم آن را؛ علم را با جهل مخلوط نکنید. الان خیلیها از این کسانی که مدّعیانِ علم هستند در عرصههای مختلف ــ نه فقط عمامهایها؛ عمامهای و غیر عمامهای؛ دیگر حالا غیر عمامهایها شلوغتر کردهاند تا عمامهایها ــ اینها وقتی یک چیزی را نمیدانند، ننگشان میکند که بگویند نمیدانیم، رشتهی ما نیست، کار ما نیست، بلد نیستیم، تحقیق نکردهایم، درسش را نخواندهایم؛ ننگشان میکند که این را بگویند؛ یک چیزی حتماً در جواب افاده میکنند، افاضه میکند، غلط؛ یعنی جهل را میریزند در عرصه و سفرهی علم، مخلوط میکنند، علم را خراب میکنند.
وَ اعلَموا اَنَّ الصَّبرَ مِنَ الایمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لا خَیرَ فی جَسَدٍ لا رَأسَ لَه
[پنجم:] همه چیزِ ایمان صبر است. صبر یعنی تحمّل کردن، استقامت کردن، پای فشردن در راه صحیح؛ به این میگویند صبر، که پشتوانهی همهی حرکتها و تلاشهای انسان هم صبر است.
۱) خصال، ج ۱، ص ۳۱۵؛ «على (علیه السّلام) فرمود: کلماتى از من فرا گیرید که اگر بر چهارپایان سوار شوید و در راهپیمایى آنها را از پاى درآورید، مانند آن کلمات را نخواهید یافت. هان که هیچ کس جز به پروردگارش امید نبندد و بجز از گناهِ خویش نهراسد و چون چیزى نداند از فرا گرفتنش خجالت نکشد و چون چیزى از او سؤال شد که نمیداند، خجالت نکشد و بگوید خدا بهتر میداند، و بدانید که شکیبایى براى پیکرهی ایمان همچون سر است براى بدن، و بدنى که سر ندارد خیرى در او نیست.»
۲) سورهی شوریٰ، بخشی از آیهی ۳۰؛ «و هر [گونه] مصیبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شما است ...»
امیرالمؤمنین علیهالسلام، مرجع رهروان حقیقت
حضرت آیتالله خامنهای: «تمام ارزشها و صفاتی که انسان -چه بهعنوان انسان مؤمن به اسلام، چه بهعنوان انسان مؤمن به هر دینی، و چه بهعنوان انسان بیاعتقاد به هر دینی؛ هرجور انسانی- به آنها احترام میگذارد و تکریم میکند، در علیّبنابیطالب جمع است؛ یعنی علیّبنابیطالب (سلاماللهعلیه) شخصیّتی است که اگر شما شیعه باشید احترامش میکنید، اگر سنّی باشید احترامش میکنید، اگر اصلاً مسلمان نباشید و او را بشناسید و بروید دنبال احوالش احترام میکنید. افرادی از اهل سنّت که دربارهی فضائل امیرالمؤمنین در طول سالهای متمادی نوشتهاند بسیارند؛ جورج جرداق مسیحی،آن کتاب پنج جلدی را نوشته؛ یک مسیحی دربارهی امیرالمؤمنین سالها قبل عاشقانه کتاب مینویسد. همین شخصیّت آمد اینجا پیش من و راجع به کتابش صحبت شد، گفت من از دوران نوجوانی با نهجالبلاغه آشنا شدم، نهجالبلاغه مرا به شخصیّت علیّبنابیطالب هدایت کرد؛ این کتاب را نوشت: الامام علی صوت العدالة الانسانیّة. کسی که اصلاً دین هم نداشته باشد -یعنی به هیچ دینی معتقد نباشد- وقتی شخصیّت امیرالمؤمنین را بشناسد، در مقابل او خضوع میکند، تعظیم میکند.» ۱۳۹۵/۰۶/۳۰
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سیزدهم رجب، سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیهالسلام نماهنگ «مرجع رهروان حقیقت» را منتشر میکند.