ناگفتههای ۲ مقام امنیتی دهه ۶۰ از ترورهای خیابانی منافقین، سرنوشت "کشمیری" و ضربه به خانههای تیمی
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم ــروزهای نخست تیرماه سال 1360، روزهای پرالتهابی در تاریخ سیاسی ایران اسلامی است. سازمان مجاهدین خلق یک روز پیش از برکناری بنیصدر از ریاست جمهوری توسط مجلس، با شورش مسلحانه علیه نظام وارد فاز مسلحانه شد.
در روزهای 6 و 7 تیر نیز عوامل سازمان مجاهدین خلق اقدام به انفجار بمب در مسجد ابوذر و دفتر حزب جمهوری اسلامی کردند. در ماجرای انفجار بمب در مسجد ابوذر، آیتالله خامنهای امام جمعه موقت تهران و نماینده امام در شورای عالی دفاع بهشدت مجروح شد و در ماجرای انفجار بمب در دفتر حزب جمهوری اسلامی آیت الله بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و بیش از 70 وزیر و نماینده مجلس به شهادت رسیدند.
نظام جمهوری اسلامی که پیش از آن تجربه ترورهای گروهک فرقان و ناامنیهای غرب کشور و... را داشت، برای مقابله با اقدامات گسترده امنیتی سازمان مجاهدین خلق، تصمیم به تشکیل مجموعه اطلاعاتی علاوه بر واحدهای اطلاعاتی ارتش، نخستوزیری، دادستانی و... کرد. اطلاعات سپاه با دستگیری برخی از اعضای سازمان توانست بهتدریج بر فعالیتهای سازمان اشراف و برخی از اقدامات آنان را خنثی کند.
سازمان مجاهدین خلق که پس از شورش مسلحانه، زندگی مخفی را برگزیده بود، بهشدت امنیتی شده بود و اعضای آن هرلحظه ممکن بود در تهران و یا یکی از شهرهای کشور اقدام به ترور هدفمند و یا ترور کور کنند و یا اینکه با بمبگذاری در مکانی، جمعی از مردم را به شهادت برسانند.
تمرکز اطلاعات سپاه بر فعالیتهای سازمان موجب شد که واحد التقاط اطلاعات سپاه به یکی از مهمترین واحدهای این مجموعه تبدیل شود و با تشکیل وزارت اطلاعات در سال 1364 و انتقال نیروهای اطلاعات سپاه به وزارت، همچنان این واحد بهعنوان مهمترین واحد وزارت شناخته میشد.
آنچه در ادامه خواهید خواند گفتگوی خبرنگاران تسنیم است با 2 تن از افرادی که از نخستین روزهای تشکیل واحد التقاط در اطلاعات سپاه حاضر بوده و در مقابله با سازمان مجاهدین خلق و ضربه زدن به آنان نقش اساسی داشتند و در سالهای بعد از مسئولان ارشد واحد التقاط وزارت اطلاعات بودند.
لازم به ذکر است که علاوه بر انتخاب نام مستعار برای افراد یادشده، نام برخی افراد دیگر نیز در این گفتگو بهدلیل رعایت مسائل امنیتی بهصورت اختصار ذکر شده است.
** کار ما تخلیه اطلاعاتی بود
تسنیم: ابتدا بفرمایید که چگونه وارد فعالیتهای امنیتی و اطلاعاتی شدید و در چه بخشی مسئولیت داشتید؟
ناصر: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در بخش بررسی (اطلاعات) بند 209 زندان اوین مشغول به فعالیت شدم. در این بخش مدارک بهدستآمده از خانههای تیمی را بررسی و از متهمان امنیتی بازجویی میکردیم. ما در واقع در بخش بررسی و اطلاعات، تخلیه اطلاعاتی ثانویه متهمان را انجام میدادیم.
تسنیم: تخلیه اطلاعاتی اولیه را چهکسانی انجام میدادند؟
ناصر: تخلیه اولیه توسط بازجو انجام میشد که شامل دریافت اطلاعات عملیاتی بود، اطلاعات عملیاتی یعنی نشانی قرار، نشانی منزل و محل اختفای سلاح. ما در تخلیه ثانویه به کشف و شناسایی کلّیت و تشکیلات سازمان و افراد مسئول آن میپرداختیم. در بخش اطلاعات گزارشهای تعقیب و مراقبتها و شنودها را نیز بررسی میکردیم. یکی از منابع اطلاعاتی ما هم منابع آشکار شامل بیانیهها، نشریات و... بود. من از آنجا وارد اطلاعات سپاه شدم و سپس به وزارت اطلاعات رفتم.
تسنیم: با تشکیل وزارت اطلاعات در سال 1364، مجموعه اطلاعات سپاه چه وضعیتی پیدا کرد؟
ناصر: با تشکیل وزارت اطلاعات، بیش از 90 درصد افراد و پروندههای اطلاعات سپاه به وزارت انتقال یافت و تنها حدود 5 درصد از مجموعه اطلاعات سپاه و منابع، اسناد، اماکن، نیروی انسانی و... آن در سپاه ماند. این کار طبق قانون مصوب مجلس شورای اسلامی انجام شد و تمامی واحدهای اطلاعات در سپاه، نخستوزیری، کمیته، دادگاه انقلاب ارتش و... به وزارت انتقال یافتند. در بخش التقاط که ما بودیم، 3-2 نفر در سپاه باقی ماندند.
در خصوص بخش التقاط باید گفت که مهمترین بخش در آن زمان در مجموعه وزارت، التقاط بود و بیشترین نیروی انسانی را هم به خود اختصاص داده بود. کارمندان بخش التقاط وزارت بین 150 تا 200 نفر بودند.
تسنیم: شما در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در دستگیری سلطنتطلبان و عناصر باقیمانده از رژیم پهلوی نیز نقش داشتید؟
ناصر: خیر؛ اما گزارشهای همکارانمان را در مجموعه دریافت و مطالعه میکردیم. همچنین اگر سلطنتطلبان با سازمان مجاهدین خلق ارتباط پیدا میکردند که البته خیلی کم بود، روی آنها هم مطالعه میکردیم.
تسنیم: نیروهای بخش التقاط چهکسانی بودند؟
ناصر: بیشتر بچههای واحد التقاط، نیروهای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بودند. پس از صدور فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر اینکه نیروهای امنیتی و نظامی باید از فعالیتهای سیاسی جدا شوند، برخی از اعضای اطلاعات سپاه به سازمان برگشتند و برخی هم از سازمان جدا شدند.
تسنیم: شما جزو گروههای هفتگانه مسلمان مبارز پیش از انقلاب هم بودید؟
ناصر و حمید: خیر؛ ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و خارج از گروههای هفتگانه به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پیوستیم.
ناصر: بنده اواخر سال 1357 با معرفی محسن آرمین به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پیوستم.
حمید: معرف بنده به سازمان نیز آقای ب.م. بود.
تسنیم: خب، اگر موافق باشید به موضوع 30 خرداد 60 و ورود سازمان به فاز نظامی بپردازیم.
حمید: وقتی که منافقین وارد فاز نظامی شدند، برای نظام حالت غافلگیری بهوجود آمد؛ چراکه ما آمادگی ورود سازمان به فاز نظامی را نداشتیم. در اطلاعات سپاه بخش کوچکی روی موضوع سازمان کار میکرد که جالب است بدانید، مسئولش هم عباس زریباف بود که خودش هم پیشنهاد داد که علاوه بر تمرکز بر چپ و راست، باید روی سازمان مجاهدین خلق هم کار کرد. زریباف هم تمامی اطلاعات را به سازمان میفرستاد و با استفاده از این اطلاعات توانستند بنیصدر را فراری بدهند. به هر حال ما آمادگی مقابله با سازمان را نداشتیم.
30 خرداد 60 سازمان مجاهدین خلق با شورش مسلحانه علیه نظام وارد فاز نظامی شد و اعضای این سازمان زندگی مخفی در خانههای تیمی را آغاز کردند.
تسنیم: اما تجربه برخورد با گروهک فرقان را که داشتید.
حمید: گروهک فرقان یک گروه 50-40نفره بود؛ اما منافقین یک ساختار اطلاعاتی و امنیتی با 30 هزار نفر مرتبط تشکیلاتی داشتند. سازمان با فرقان زمین تا آسمان فرق داشت. البته نیروهایی که در بند 209 اوین بودیم، نیروهایی بودند که سابقه فعالیت مبارزاتی مسلحانه و امنیتی داشتند و این خود موجب شد که بتوانیم بهسرعت بر موضوع منافقین تسلط یابیم و به آنان ضربه بزنیم.
سال 1360 ناامنی در کشور خیلی زیاد شده بود که دامنه این ناامنیها حتی به زندان اوین هم کشید و کاظم افجهای اقدام به ترور محمد کچوئی (رئیس زندان اوین) کرد. سازمان مجاهدین نفوذیهایی در بخشهای مهم و نهادها داشت که مشهورترین آنها کشمیری و کلاهی بودند، اما افراد دیگری هم بودند. یکی از آنان فردی بهنام حسن دولتآبادی بود که کارمند دادستانی بود. او شب قبل از اجرای عملیات خرابکارانه در یکی از خانههای تیمی دستگیر شد.
عرض کردم که در اوین نیز ناامنی بود و لاجوردی (دادستان انقلاب تهران) فقط در بند 209 اوین که ما یعنی نیروهای اطلاعات سپاه بودیم، بدون محافظ رفتوآمد میکرد. او بیشتر وقت خود را کنار ما میگذراند.
عباس زریباف یکی از نفوذیهای سازمان مجاهدین خلق در اطلاعات سپاه بود که در عملیات مرصاد کشته شد.
** کشمیری مسئول تخلیه فاضلاب در پادگان اشرف شد
تسنیم: گفته میشود در اطلاعات سپاه علاوه بر عباس زریباف، نفوذیهای دیگری هم بودند که یکی از آنان از محافظان یا رانندگان محسن رضایی (مسئول وقت اطلاعات سپاه) بود.
حمید: بله. یکی از آنان الماس عوضیار مسئول ستاد خبری اطلاعات سپاه بود. مردم با ستاد خبری تماس میگرفتند و موارد مشکوک را اطلاع میدادند. اگر آن مکان مربوط به سازمان بود، الماس ابتدا به سازمان خبر میداد و پس از پاکسازی وضعیت، به نیروهای عملیات خبر میداد که وقتی نیروها وارد عمل میشدند، دیگر خبری از منافقین نبود.
آن محافظ محسن رضایی هم که نفوذی بود، محمدحسین درخشان نام داشت. درخشان علاقههایی به سازمان داشت که پس از عضویت در اطلاعات سپاه، جذب واحد نفوذیهای سازمان شد؛ یعنی پس از عضویت در سپاه به سازمان گرایش پیدا کرد. نفوذ دو گونه است؛ یکی جذبی و دیگری رخنهای. درخشان جذبی بود. کشمیری و کلاهی رخنهای بودند.
ناصر: البته حمیدجان، کشمیری قطعی نیست؛ چرا که در اسناد و مدارک چیز قطعی نداریم که او رخنهای بوده است.
تسنیم: سرنوشت کلاهی و کشمیری چه شد؟
حمید: هر دوی اینان پس از مدتی بریدند و از سازمان مجاهدین خلق جدا شدند. طبق اطلاعاتی که ما داشتیم، کشمیری در پادگان اشرف مسئول تخلیه فاضلاب شده بود.
تسنیم: آیا نفوذیهای سازمان با یکدیگر نیز ارتباط داشتند؟
ناصر: در سیستم نفوذیها بهندرت شبکه تشکیل میشود. دلیل عدم تشکیل شبکه هم این است که با کشف یک نفوذی، تمام شبکه ضربه میخورد. یک سازمان هیچ وقت نفوذیها را به هم مرتبط نمیکند. در ساختار نفوذیها، ارتباطات عمودی است و افقی نیست.
حمید: در یک دستگاه دولتی نیز اگر دو نفوذی باشند، آنها از یکدیگر اطلاعی ندارند. یک بار منافقین در یکی از سازمانها دو نفوذی داشتند، در صورتی که یک نفوذی برایشان کافی بود، از این رو به هر دو خط دادند که دائم با هم درگیر باشند تا بالاخره یکی را جابهجا کنند تا دسترسی و نفوذ سازمان مجاهدین بیشتر شود.
یک بار منافقین در یکی از سازمانها دو نفوذی داشتند، در صورتی که یک نفوذی برایشان کافی بود، ازاینرو به هر دو خط دادند که دائم با هم درگیر باشند تا بالاخره یکی را جابهجا کنند تا دسترسی و نفوذ سازمان مجاهدین بیشتر شود.
** سازمان پس از شورش مسلحانه ریزش زیادی پیدا کرد
تسنیم: افراد چطور از سازمان میبریدند و شما چگونه به آنان اعتماد میکردید؟
ناصر: سازمان از زمانی که دست به اسلحه برد و وارد فاز نظامی شد، ریزش زیادی پیدا کرد. همین ریزشها موجب بسیاری از همکاریها شد، ضمن اینکه بسیاری از آنهایی که دستگیر شدند بهدلیل شورش مسلحانه سازمان، متزلزل شده و حاضر به همکاری با ما بودند. ج.م. یکی از آنانی بود که با ما همکاری کرد و موسی خیابانی را لو داد.
تسنیم: در خصوص ج.م. بفرمایید که چگونه با شما همکاری کرد.
حمید: ج.م. از اعضای یک خانواده متدین اصفهانی بود. سازمان پس از ورود به فاز نظامی از برخی از افراد خود میخواست که فقط علامت سلامتی بزنند. وی از جمله آن افراد بود که برای مدت 20 روز از سازمان جدا شد و به منزل پدرش رفت. با پدر و داییاش در مورد سازمان گفتگو میکند که در نهایت داییاش او را به اطلاعات سپاه معرفی کرد. وقتی هم که آمد ابتدا از نقشش و ارتباطاتش چیزی نگفت. پس از 4-3 ماه اطلاعاتی در مورد موسی خیابانی و محل اختفایش داد.
بیشتر بخوانید
گفتگو| معاون آیتالله طالقانی: مرحوم طالقانی به من گفت "هرگز به رجوی وقت ملاقات ندهید"
خسرو تهرانی: فرقه منافقین به پایان خط رسیده/ از دستگیری کلاهی و کشمیری خوشحال میشوم
تسنیم: سازمان چرا منزلی را که موسی خیابانی در آن بود و ج.م. از آن اطلاع داشت تخلیه نکرد؟
حمید: سازمان خانهها را با سوخت قرار تخلیه میکرد. گرچه ج.م. مدتی ارتباطش با سازمان قطع شده بود و سازمان هم هنوز ضربه نخورده بود؛ لذا فکر نمیکرد که آن خانه لو برود.
بریدن فرد از سازمان در عمل و طی زمان برای ما اثبات میشود. اولین قدم نیز ارائه اطلاعاتش بود؛ یعنی خانه تیمی و همخانهایهایش را لو بدهد. اعضای سازمان که دستگیر میشدند، ابتدا تخلیه اطلاعاتی اولیه میکردیم تا به همتیمیهایش برسیم و آنان را دستگیر کنیم تا مانع از وقوع حادثه و اقدامی از سوی آنها بشویم. در گامهای بعد به تخلیه اطلاعاتی ثانویه و انجام کار فکری روی آن فرد میپرداختیم.
همکاری اعضای سازمان علاوه بر ارائه اطلاعات در بازجوییها، این بود که آنها را سوار ماشین میکردیم و در گشت شهری به شناسایی و معرفی دیگر اعضای سازمان میپرداختند. در ایست و بازرسیها نیز که به تور اطلاعاتی معروف بود، ماشینهای زیادی بهتور میافتادند که توابین سازمان این فرصت را پیدا میکردند که دیگر اعضا را شناسایی و معرفی کنند. ما در این تورها، اعضای بسیاری را دستگیر میکردیم و توانستیم ضربههای زیادی را به سازمان بزنیم.
زمانی نیز که سازمان خط خروج زد و اقدام به خارج کردن اعضایش از ایران کرد، بسیاری از توابان را به غرب کشور بردیم و در جادهها مستقر کردیم تا به شناسایی اعضای سازمان بپردازند.
انفجار یک اتوبوس در خیابان توسط منافقین
** پیکاریها اولین گروهی بودند که وارد فاز نظامی شدند
تسنیم: شناسایی خانههای تیمی چگونه انجام میگرفت و از چهزمانی آغاز شد؟ ضمن اینکه تقسیم کارها چگونه بود و کمیته و بسیج در ضربه زدن به سازمان چهنقشی داشتند؟
ناصر: سازمان قبل از 30 خرداد 60 جزو گروههای مخالف حکومت بود که احتمال ورود آنان به درگیری هم میرفت. در اطلاعات سپاه گروههای مخالف حکومت را به سه بخش راست (سلطنتطلبها، جبههملیها، پانایرانیسم)، چپ (حزب توده، پیکار، چریکهای فدایی خلق) و التقاط (فرقان، آرمان مستضعفین و سازمان مجاهدین خلق) تقسیم کرده بودیم. اولین گروهی هم که وارد فاز نظامی شد، پیکار بود.
خانههای تیمی بر اساس سرنخهایی که از جاهای مختلف بهدست میآمد، کشف میشد. بیشتر خانههای تیمی از بازجوییها بهدست میآمد. یک بخش هم با گزارشهای مردمی کشف میشد. تعدادی از خانههای تیمی را هم با تعقیب عضو سازمان پس از قرار پیدا میکردیم.
اعضای سازمان پس از شورش مسلحانه به خانههای تیمی رفتند و با هویتهای جعلی به فعالیتهای خود ادامه دادند. پیش از شورش و قبل از انقلاب اسلامی، بیشتر اعضای سازمان چهرههای علنی بودند و با هویتهای واقعی خود فعالیت میکردند. عضو علنی یعنی کسی که زندگی عادی خود را دارد و در عین حال با سازمان هم ارتباط دارد، بهطور مثال میثمی پیش از انقلاب استخدام شرکت نفت بود و در سازمان هم عضویت داشت.
یک عضو سازمان اگر شناسایی میشد، بهعبارت خودشان آلوده میشد و این عضو آلوده به هرجا که میرفت، همانجا را هم آلوده میکرد، چراکه نیروهای امنیتی آنجا را پیدا میکردند. پس خانههای تیمی از یک سرنخ پیدا میشد.
تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم 400 نیروی اطلاعاتی آمریکایی در ایران بودند که در خصوص فعالیتهای شوروی و اتفاقات داخلی ایران جاسوسی میکردند. آنان در کبکان و صفیآباد بهشهر دو پایگاه امنیتی داشتند که البته در سال 58 مجبور شدند آنها هم از ایران بروند.
تسنیم: بهغیر از موارد نفوذی همچون زریباف، نشت اطلاعاتی در 209 اوین و اطلاعات سپاه نداشتید؟
ناصر: نیروهای 209 اوین و واحد التقاط اطلاعات سپاه گزینش شده بودند و بهغیر از چند مورد نفوذی، هیچگونه نشت اطلاعاتی نداشتیم.
** در بخشهای مختلف سازمان نفوذی داشتیم
تسنیم: نفوذ متقابل یعنی نفوذ به سازمان هم داشتید؟
ناصر: تا سال 1360 نفوذی نداشتیم، اما پس از آن تلاش کردیم که ما هم نفوذی داشته باشیم که در دورهای موفقیتمان خیلی بالا و گسترده بود و در بخشهای مختلف سازمان نفوذی داشتیم. نفوذیها هم رخنهای و هم جذبی بودند.
حمید: سازمان مجاهدین خلق یک سازمان امنیتی بود، چرا که از همان پیروزی انقلاب اقدام به نفوذ افراد خود به بخشهای مختلف نظام از جمله نخست وزیری، ارتش، سپاه و حزب جمهوری اسلامی کرد. هدف سازمان، براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بود.
تسنیم: مسعود رجوی مرداد ماه 60 همراه با بنیصدر از ایران فرار کرد. آیا ردی از آنان داشتید؟
حمید: شعبه 209 در تیر ماه تشکیل شد. هنوز ارگانهای اطلاعاتی به آن صورت شکل نگرفته بودند و ردی از آنان نداشتیم. در آن زمان تنها برخورد اطلاعاتی که با سازمان شد، مربوط به ماجرای جاسوسی "محمدرضا سعادتی" است که این اقدام نیز توسط اطلاعات نخستوزیری انجام شد.
ناصر: در اینجا این را هم باید گفت که تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم 400 نیروی اطلاعاتی آمریکایی در ایران بودند که در خصوص فعالیتهای شوروی و اتفاقات داخلی ایران جاسوسی میکردند. آنان در کبکان و صفیآباد بهشهر دو پایگاه امنیتی داشتند که البته در سال 58 مجبور شدند آنها هم از ایران بروند.
بنیصدر و رجوی مرداد ماه سال 60 از ایران فرار کردند و در فرانسه شورای ملی مقاومت تشکیل دادند؛ اما همراهی آنان دوامی نیاورد و بنیصدر از شورای ملی مقاومت جدا شد.
تسنیم: قبل از ضربه زعفرانیه در بهمن ماه سال 60 که منجر به کشتهشدن موسی خیابانی شد، شما میدانستید که خیابانی نفر اول سازمان در ایران است؟
حمید: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، 2 نفر رهبری سازمان را در ایران بهعهده داشتند که یکی مسعود رجوی و دیگری موسی خیابانی بود. با خروج مسعود رجوی از ایران، ما مطلع شدیم که خیابانی رهبری سازمان را بهعهده گرفته است. رجوی و خیابانی پیش از انقلاب هم در زندان رهبران سازمان بودند. رهبری موسی خیابانی علنی بود.
تسنیم: پس از خروج رجوی، شما مطمئن بودید که خیابانی در ایران است؟
حمید: خیر. ما مطمئن نبودیم که خیابانی در ایران است. علاوه بر موسی، زرکش و ابریشمچی هم بودند که اطلاعی از آنان نداشتیم. اینان جزو سران سازمان بودند.
ناصر: سازمان علاوه بر رهبری، دارای 5 بخش بود. مسئول ستاد تبلیغات زرکش، مسئول ستاد شهرستانها محمود عطایی، مسئول بخش اجتماعی محمد ضابطی (در ضربه 12 اردیبهشت کشته شد)، مسئول بخش روابط عباس داوری و مسئول بخش نظامی، ابریشمچی بود. زیرمجموعه بخش نظامی، مهدی افتخاری بود که 4 بخش زیر نظرش قرار داشت. حفاظت اطلاعات، نفوذیها، تخلیه تلفنی و ارتش 4 بخش زیرنظر مهدی افتخاری بود.
** مسئول نفوذیهای سازمان دربان پادگان اشرف شد
تسنیم: سرنوشت مهدی افتخاری چه شد؟
ناصر: مهدی افتخاری اصطلاحاً آرپیجی خورد؛ بدین معنی که از موضع و عقایدش برگشت. او مدتی در پادگان اشرف دربان و نگهبان بخشی از پادگان بود.
حمید: و در نهایت هم حدود 10 سال پیش بر اثر بیماری فوت کرد. مهدی افتخاری کارکرد اطلاعاتی داشت. همسر او، افخمالسادات میرزایی و از افراد مسئلهدار سازمان بود. سعید شاهسوندی هم مسئلهدار بود که علیرغم مسئلهدار بودنش با فراخوان سازمان اعلام آمادگی کرد. افخمالسادات میرزایی در عملیات مرصاد کشته شد. بعد از کشته شدن میرزایی، افتخاری نیز مسئلهدار شد. البته در برخی جاها بهصورت نمادین مسئولیت داشت. پس از مدتی هم زاویه پیدا کرد، اما چون اطلاعات مهمی داشت، سازمان اجازه خروج از پادگان اشرف به او نداد.
مهدی افتخاری با اسم سازمانی فرمانده فتحالله مسئول نفوذیهای سازمان و عملیات پرواز بنیصدر و رجوی به پاریس بود که چند سال بعد در پادگان اشرف تنزل مقام پیدا کرد و نگهبان و دربان شد.
افرادی که مسئلهدار و زاویهدار میشدند، توسط سازمان حذف فیزیکی نمیشدند، بلکه بهقدری تحقیر میشدند که ممکن بود فرد خودزنی کند. یکی از اعضای ردهبالای سازمان به یکی از خانمهای تحت مسئولیتش تعرض کرده بود. سازمان وقتی از موضوع باخبر شد، آن فرد را دستگیر و زندانی کرد و بهقدری به او فشار آورد که خودکشی کرد.
ناصر: ما از رأس سازمان و براساس اطلاعاتی که از تخلیه اعضای سازمان و... بهدست آورده بودیم، چارتی رسم کرده بودیم. اولین بار هم این چارت را بهروی یک پارچه سفید بزرگ رسم کردیم. ما توانستیم که حدود 80 نفر از سران سازمان را شناسایی کنیم.
رهبری سازمان بهترتیب با مسعود رجوی، موسی خیابانی، عباس داوری و ابریشمچی بود. عباس داوری علاوه بر عضویت در رهبری، مسئول بخش روابط هم بود. روابط شامل نهاد احزاب، اقطاب (شخصیتها) و خارجی (شخصیتهای خارجی و سفارتخانهها) بود. بخش اجتماعی نیز شامل واحدهای کارگری، کارمندی، دانشجویی، دانشآموزی و محلات بود.
ما ردههای سازمان را با حروف انگلیسی مشخص کرده بودیم. نخستین رده M یعنی مرکزیت بود. دومین رده k یعنی کادر بود و سپس o2 ،o1 و o3 بهمعنای عضویت درجههای یک تا سه بود. پس از عضویت، N یعنی نهادها بودند که گفته شد. مسئول نهادها از عضوهای درجه یک بودند. در نهایت نیز S و H بودند. S مخفف سمپات (مرتبط تشکیلاتی) و H مخفف هوادار بود.
ما تا سال 61، 90 درصد کادر و چارت تشکیلاتی سازمان را شناسایی کرده بودیم. ما توانسته بودیم تا رده N را شناسایی کنیم و حتی به برخی از سمپاتها هم دسترسی پیدا کرده بودیم. این چارت برای ما بهمثابه پازل بود که با اعترافات یکی از بازداشتشدگان میتوانستیم بفهمیم که جایگاه او کجاست و اینکه او راست میگوید یا دروغ میگوید.
تسنیم: در خصوص زندگی در خانههای تیمی منافقین هم بفرمایید؛ اینکه فعالیتهایشان در خانههای تیمی چگونه بود و چه اقداماتی انجام میدادند تا همسایهها و دیگران به آنان مشکوک نشوند و بهاصطلاح وضعیتشان سفید باقی بماند.
حمید: یکی از کارهای آنان مطالعه و گزارشنویسی بود که برای این کار چراغ مطالعههایی داشتند که دور تا دور آن را پوشانده بودند تا نور آن خیلی کم پخش شود. در خانههای تیمی هیچ وقت کسی بیکار نبود و همه مسئولیت داشتند. این را آنان از زندانهای زمان شاه آموخته بودند، بهطور مثال مسئولیتهایشان پخش غذا، شنود، امنیت، آشپزخانه و... بود.
در پادگان اشرف هم اینگونه بود و هیچ کس برای یک ساعت بیکار نبود؛ چراکه اگر بیکار میماندند، با خودشان فکر میکردند و ممکن بود از سازمان ببرند. در سازمان دورهمیهای بیمورد نداشتند. بهطور مثال اگر دو برادر یا یک زن و شوهر در سازمان بودند، حق نداشتند بیمورد با هم بنشینند و از زندگی بگویند و درددل کنند. در پادگان اشرف اقوام را دور از هم و در خوابگاههای جدا نگه میداشتند. از نگاه سازمان، روابط غیرتشکیلاتی منجر به باند میشود؛ باند نیز کارش خیانت به سازمان بود. قبل از انقلاب هم سازمان اینگونه بوده است که در کتاب خاطرات احمد احمد به این موضوع اشاره شده است.
ردههای سازمان را با حروف انگلیسی مشخص کرده بودیم؛ نخستین رده M یعنی مرکزیت بود. دومین رده k یعنی کادر بود و سپس o2 ،o1 و o3 بهمعنای عضویت درجههای یک تا سه بود. پس از عضویت، N یعنی نهادها بودند که گفته شد. مسئول نهادها از عضوهای درجه یک بودند. در نهایت نیز S و H بودند. S مخفف سمپات (مرتبط تشکیلاتی) و H مخفف هوادار بود.
تسنیم: تردد در خانههای تیمی چگونه بود؟
حمید: سازمان ضوابط امنیتی خودشان را بهشدت رعایت میکرد. خانه به 2 نفر اجاره داده میشد، اما وقتی به آن خانه ضربه زده میشد، 15 نفر دستگیر میشدند. اگر در خانهای، نشستی برگزار میشد، افراد حق نداشتند خودروهایشان را در نزدیکی خانه پارک کنند.
سازمان خانههایی را اجاره میکرد که حتیالمقدور صاحبخانه در آن ساختمان ساکن نباشد و همسایه کمتری داشته باشد. نفرات با فاصله زمانی در ساعات کمرفتوآمد، بدون اینکه زنگ بزنند، سر ساعت مقررشده وارد ساختمان میشدند. در سازمان، اصلی بهنام "حداقل اطلاعات" داشتند؛ بدین معنا که افراد باید حداقل اطلاعات را از یکدیگر داشته باشند. ترکیب خانههای تیمی نیز زن و شوهری و یا چند تا خانم و چند تا آقا بود.
تسنیم: آن چیزهایی که در فیلم ماجرای نیمروز یک نشان داده میشود، منطبق با واقعیت است؟
حمید: برخی از شخصیتها، واقعی بودند، ضمن اینکه فیلم بهدلایل خاص خود تعداد شخصیتهای فعال در اطلاعات را 6-5 نفر نشان میدهد، در حالی که تعداد افراد ما حدوداً 50 نفر بود.
** زندهبهگورکردن اعضای کمیته توسط منافقین
تسنیم: در خصوص عملیات مهندسی هم بفرمایید.
حمید: بعد از اینکه سازمان متوجه شد که مجموعهای روی آنان کار اطلاعاتی دقیق انجام میدهد، تلاش کردند تا به اطلاعات و ساختار و افراد ما دسترسی پیدا کنند. ما از بیسیم استفاده نمیکردیم، اما بچههای کمیته از بیسیم و اسم رمز "عبدالله پیام" استفاده میکردند، از این رو بهزعم خودشان فکر کردند که عبدالله پیام مربوط به ساختار تشکیلاتی ماست.
بچههای کمیته روی خانهای در خیابان کارون که مربوط به توزیع مواد مخدر بود، سوار شده بودند. اتفاقاً بخشی از بچههای اطلاعات سازمان مجاهدین نیز در آن محله مستقر بودند که سه نفر از بچههای کمیته را شناسایی کردند و در پوشش کمیته بهسراغ آنها رفتند، خلع سلاح کردند و به خانه تیمی خودشان در خیابان بهار بردند که در نهایت آن جنایت را انجام دادند.
سازمان مجاهدین خلق در واکنش به اقدامات اطلاعات سپاه، بهاشتباه نیروهای کمیته انقلاب اسلامی و یکی از کاسبان را دستگیر و پس از شکنجه زندهبهگور کردند.
تسنیم: خانه خیابان بهار چگونه لو رفت؟
حمید: فردی بهنام زندی از اعضای سازمان در درگیریهای خیابانی اسلحهاش گیر کرد و مردم او را دستگیر کردند. او در بازجوییها اعتراف کرد که بخش نظامی ویژه بهمسئولیت مهدی کتیرایی، محمولهای (منظور پیکرهای شهدای عملیات مهندسی) به او دادند تا دفن کند که اتفاقاً میگفت یکی از آن شهدا همچنان زنده بود و ناله میکرد که او را زندهبهگور کرد. زندی در بازجوییها آدرس خانه خیابان بهار را به ما داد.
** ترور یک هندی توسط منافقین
تسنیم: بخش نظامی ویژه یعنی چه؟
حمید: سازمان دو بخش نظامی یا عملیاتی داشت که البته با آن بخش نظامی با مسئولیت ابریشمچی نباید اشتباه گرفته شود، یکی بخش عملیات ویژه و یکی بخش عملیات معمولی یا غیرویژه بود.عملیات غیرویژه منظور عملیاتهای کوری بود که در آن مردم حزباللهی و متدین در کوچه و بازار ترور میشدند. در این عملیاتها از برخی افراد کارتهای شناسایی میخواستند و اگر وابسته به نهادهای نظامی و انقلابی بود، میکشتند و گاهی هم صرفاً بهدلیل ظاهر متدین فرد ترور میکردند. یک بار منافقین بهاشتباه یک سیک هندی را بهدلیل اینکه ریش و چهره مذهبی داشت، کشتند.
ناصر: منافقین برخی از مغازهدارانی را هم که در مغازه خود عکس امام داشتند، ترور میکردند. یکی از اعضای سازمان در بازجوییها گفت "من مسئول شده بودم روحانی یکی از مساجد بزنم، پرسیدم «اگر آن روحانی را پیدا نکردم، چه؟»، سازمان گفت «هرکه را توانستی بزن!»".
حمید: سازمان اسم این عملیاتهای کور را "زدن سرانگشتان نظام" گذاشته بود. در محله ما آبلیموفروشیای بود که صاحبان آن پدر و پسری بودند که متدین و حزباللهی بودند و در و دیوار مغازهشان هم پر از عکسهای امام و شهدا بود. ابتدا پدر را مورد ترور کور قرار دادند و به شهادت رساندند و چند مدت بعد و در سال 63 نیز پسر این خانواده را در همان مغازه به شهادت رساندند.
یک بار منافقین بهاشتباه یک سیک هندی را بهدلیل اینکه ریش و چهره مذهبی داشت، کشتند.
تسنیم: در خصوص ضربه 12 اردیبهشت هم بفرمایید.
حمید: در روز 19 بهمن 60 توانستیم به مرکزیت سازمان ضربه بزنیم و در عملیاتی که به "ضربه زعفرانیه" معروف شد، موسی خیابانی کشته شد. در آن عملیات تجربه آنچنانی نداشتیم و یکی از بچههای کمیته نیز به شهادت رسید.
در ماجرای ضربه زعفرانیه، در لباس موسی خیابانی یک شماره تلفن پیدا شد. اسناد و مدارک سازمان، کدبندی شده بود، اما این شماره براساس کد نبود و مشخص بود که موسی بهسرعت شماره تلفنی دریافت کرده تا سریعاً خود را با آنان هماهنگ کند. شماره تلفن را کنترل کردیم و فهمیدیم که شماره مربوط به خانه تشکیلاتی است. تیمهای تعقیب و مراقبت نیز در نزدیکی آن خانه مستقر شدند. از آن خانه توانستیم به خانههای دیگر سازمان هم دسترسی پیدا کنیم و در روز 12 اردیبهشت 61 بهطور همزمان حدود 12 خانه را زیرضربه بردیم. یکی از خانهها در کامرانیه بود که خانه محمد ضابطی بود.
خبر بههلاکترسیدن موسی خیابانی نفر اول سازمان در غیاب مسعود رجوی در ایران
تسنیم: بیشتر خانههایشان هم در محلههای گرانقیمت تهران بود.
حمید: بله. سازمان بهخلاف پیکاریها که در جنوب شهر و در مناطق کارگری مانند شوش مخفی شده بودند، در شمال شهر و مناطق مرکزی تهران و غرب خانه داشتند. در روز 12 اردیبهشت تهران حالت جنگی داشت و در هر منطقهای از تهران یکی از این خانهها بود. نارمک، تهرانپارس، ستارخان، پاسداران و کامرانیه از جمله محلههایی بودند که عملیات انجام گرفت. بخش شهرستان در این عملیاتها ضربه خورد.
تسنیم: در ضربهها خانهای هم بود که برای سرنخهایی بعدی نگه دارید؟
حمید: بله! تمامی خانهها را زیرضربه نمیبردیم و معمولاً یکی دو خانه را نگه میداشتیم تا بتوانیم آن خانه را بهعنوان سرنخ داشته باشیم و به دیگر خانهها دسترسی پیدا کنیم و در ضربههای بعدی، آن خانهها را مورد ضربت قرار دهیم.
تسنیم: در این درگیریها افراد سازمان کشته میشدند؟
حمید: رویکرد سازمان و نیروهایش این بود که به دست نیروهای اطلاعاتی نیفتند، لذا تا آخرین لحظه مقاومت میکردند و اگر از مقاومت ناامید میشدند و میدانستند که دیگر به دست نیروهای ما میافتند، سریع سیانور میخوردند.
** سیانور و ضدِّسیانور
تسنیم: ضدسیانور هم داشتید؟
ناصر: یکی آمپول ضدّسیانور بود که پس از مدتی به آن دست پیدا کردیم. این آمپول باید بهسرعت به بدن فرد سیانورخورده زده میشد تا اثر آن را خنثی کند؛ یعنی حداکثر تا 30 ثانیه پس از خوردن سیانور باید آمپول زده میشد.
حمید: افراد سازمان وقتی که از خانههای تیمی خارج میشدند و در خیابانها و کوچهها راه میرفتند، سیانور زیر زبان داشتند، چرا که هر لحظه احتمال میدادند دستگیر شوند.
تسنیم: راه دیگری هم برای مقابله با سیانور داشتید؟
حمید: علاوه بر آن آمپول که نیروهای عملیاتی ما همیشه همراه خود داشتند، چوبهایی را هم داشتند که در دهن فرد میکردند تا مانع از جویدن سیانور شوند و آن را بیرون میانداختند.
هرچه جلوتر میرفتیم، تجربههای ما در عملیات و شناسایی بیشتر میشد. در عملیاتهای بعدی از نیروهای کمیته و دادستانی نیز کمک میگرفتیم.
افراد سازمان وقتی که از خانههای تیمی خارج میشدند و در خیابانها و کوچهها راه میرفتند، سیانور زیر زبان داشتند، چرا که هر لحظه احتمال میدادند دستگیر شوند.
تسنیم: درگیرکردن دیگران و گسترش عملیات امکان نداشت که عملیاتها را لو بدهد؟
حمید: ما لحظه عمل به دیگران اطلاع میدادیم. اطلاع هم نمیدادیم که چنین برنامهای داریم، بلکه میگفتیم "ما عملیاتی داریم و شما چنین اقداماتی را انجام بدهید". برای اینکه کارها هم بهتر انجام بشود، ستاد مشترکی از نیروهای مختلف از جمله دادستانی و کمیته تشکیل دادیم اما کار اصلی توسط اطلاعات سپاه انجام میشد.
در ضربه 12 اردیبهشت بهدلیل اینکه نیروهای تأمین نداشتیم، برخی از افراد سازمان فرار کردند. برای اینکه این نقص را در عملیاتهای بعدی جبران کنیم، از نیروهای کمیته خواستیم که به حلقههای ما اضافه شوند و مانع از فرار اعضای سازمان شوند، بدین منظور در ضربه 10 مرداد، نیروهای کمیته به حلقه ما اضافه شدند.
در 10 مرداد سال 61، بر اساس اطلاعاتی که از خانههایی که در ضربه 12 اردیبهشت ضربه نزده بودیم، بهدست آورده بودیم، معاون بخش شهرستان و دیگر بخشهای شهرستان را زدیم.
دستگیری عوامل خانههای تیمی منافقین توسط نیروهای کمیته انقلاب اسلامی
** سازمان پس از خروج از ایران به ستون پنجم دشمن بعثی تبدیل شد
تسنیم: سازمان از چهزمانی خط خروج زد؟
حمید: تقریباً پس از ضربه 12 اردیبهشت، سازمان خط خروج زد. ما در دستگیریها به برخی نوشتهها برخوردیم که نوشته بود "فرد به عظیم مراجعه شود" پس از مدتی فهمیدیم که منظورشان اعزام به خارج است. بعد از اینکه متوجه شدیم، در خروجیهای کشور در غرب کشور تور گذاشتیم.
ناصر: شاید برخی بیان کنند حیف شد که اینها فرار کردند، اما واقعاً نعمت بود. چون هرچه اینها بیشتر در ایران میماندند، کشت و کشتار مردم و ترورها در کوچه و خیابانها بیشتر میشد. ما تلاش داشتیم اینها را دستگیر کنیم، اما فرارشان نسبت به ماندنشان بهتر بود. اتفاقاً از وقتی که سازمان خط خروج زد، بهتدریج آمار ترورها و درگیریهای خیابانی هم کاهش پیدا کرد.
سازمان پس از خروج از ایران به ستون پنجم دشمن بعثی عراق تبدیل شد و درگیریها با اعضای سازمان از خیابانهای شهرها به جبهههای نبرد کشید و عملاً درگیریها در جبههها متمرکز شد. سال 60، سال پرتحولی در ایران است. در این سال هم در شهرها و هم در جبههها درگیری بود. البته پس از سال 60، سازمان در سال 63 دوباره به شهرها بازگشت و تحت عنوان استراتژی مقاومت، همگام با بعثیها علیه نظام و مردم اقدام کرد. عراق هماهنگ با سازمان، اقدام به بمباران موشکی و هوایی شهرها میکرد و سپس منافقین در محلهای بمباران حضور پیدا میکردند و تلاش میکردند که جمعیت حاضر در محل را به معترضان علیه نظام و شعاردهنده تبدیل کنند و اگر هم موفق به انجام این کار نمیشدند، ترور میکردند.
در سالهای 62 و 63 سازمان همچنان ترور میکرد، اما تعداد ترورها در آن سالها به 10 عدد هم نمیرسید. در سالهای 64 و 65 هم ترور داشتیم، اما از سال 66 تا سال 71 دیگر تروری از سوی سازمان انجام نگرفت.
حمید: نیروهای سازمان واقعاً نیروهای امنیتی بودند. یکی از نیروهای عملیات ما که روی نیروهای ساواک و... کار کرده بود، میگفت نیروهای سازمان خیلی امنیتی هستند و اصول ضدامنیتی را بهشدت رعایت میکردند. در سالهای 63 و 64 تیمهای عملیاتی سازمان وارد کشور میشدند، به آنان میگفتند "اگر میخواهید بدانید که تحت تعقیب نیستید، سوار قطار بشوید و در بین راه در بیایانی ترمز را بکشید و به بیابان بزنید. اگر کسی شما را تعقیب نکرد، بدانید که وضعیتتان سفید است وگرنه لو رفتهاید".
ناصر: یکی از افرادی که این کار را کرده بود، بهروزی نام داشت که قویهیکل بود. این فرد در نهایت خودکشی کرد.
حمید: اعضای سازمان "بمب متحرک" بودند و هرلحظه امکان داشت انفجاری انجام بدهند یا اینکه کسی را ترور کنند. شما تصور کنید یک داعشی با قصد ترور و کشتار مردم در شهر تهران رها باشد، واقعاً خطرناک است. ما تمام تلاشمان را میکردیم که این افراد را دستگیر کنیم و به دیگر افراد سازمان هم دسترسی پیدا کنیم.
تصویری از درگیریهای خیابانی منافقین در دهه 60
تسنیم: در ضربه 19 بهمن زعفرانیه که موسی خیابانی کشته شد، فرزند مسعود رجوی چرا آنجا بود؟
حمید: بله. سازمان در برخی از خانهها و بهخصوص در خانههای ردهبالایش پوشش فرزند و نوزاد داشت. در ضربه 10 مرداد زنانی پیدا شدند که وظیفهشان این بود هر روز در بالکن خانه بیایند و رخت پهن کنند. در برخی از خانهها هم بچههایی بودند که روزی چند دقیقه او را به بالکن میآوردند تا با چرخ بازی کند. گاهی وقتها هم در برخی خانهها 6-5 فرزند بودند.
بیشتر بخوانید
اختصاصی: افشاگری پسر مسعود رجوی علیه سازمان منافقین + صوت
سال 62، مسعود رجوی با طارق عزیز (وزیر امور خارجه عراق) دیدار و قرارداد صلح امضا کرد. هدف از دیدار رجوی با طارق عزیز، زمینهسازی برای استقرار سازمان در عراق بود. پیش از آن البته قرارگاهی بهنام منصوری در سلیمانیه عراق داشتند. رادیو مجاهد نیز در آن منطقه بود
** سازمان پیش از انقلاب با حزب بعث عراق ارتباط داشت
تسنیم: سازمان در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران چهنقشی داشت؟
ناصر: آنها پیش از انقلاب اسلامی با رژیم بعث عراق در ارتباط بودند. پس از انقلاب نیز ساختمانی در نزدیکی سفارت عراق در اختیار گرفتند که در این سفارت با نیروهای استخبارات عراق ارتباط برقرار پیدا کردند. رابط سازمان با عراق نیز یک عراقی بهاسم فاضل مصلحتی بود که در ضربه 12 اردیبهشت کشته شد.
سال 62، مسعود رجوی با طارق عزیز (وزیر امور خارجه عراق) دیدار و قرارداد صلح امضا کرد. هدف از دیدار رجوی با طارق عزیز، زمینهسازی برای استقرار سازمان در عراق بود. پیش از آن البته قرارگاهی بهنام منصوری در سلیمانیه عراق داشتند. رادیو مجاهد نیز در آن منطقه بود، اما سازمان، عراق نمیگفت بلکه میگفت کردستان عراق است و از عراق هم با لفظ منطقه یاد میکرد. عدهای از اعضای سازمان نیز در ترکیه و پاکستان بودند که ما آنها را کنترل میکردیم که از این کشورها به عراق مسافرت هوایی داشتند و پاسپورت عراقی نیز داشتند. پس از آن دیدار، روابط سازمان با عراق علنی شد. این دیدار همزمان با جدایی بنیصدر از رجوی بود.
سال 63 وقتی که حزب دموکرات مطلع شد که سازمان قصد انتقال به عراق را دارد، از سازمان جدا شد. حزب دموکرات بهرهبری قاسلمو هیچوقت حاضر نبود که زیر بلیت عراق برود و همواره در منطقه کردستان بود. در جریان جنگ تحمیلی نیز برایشان یک آبروریزی سیاسی بود که با حزب بعث عراق پیوند بخورند؛ هرچند هر دو با نظام جمهوری اسلامی ایران درگیری نظامی و امنیتی داشتند.
اواخر سال 1364 سازمان عمده نیروهایش را به عراق منتقل کرد و در اواسط سال 65 اعلام رسمی کرد که به عراق منتقل شده است.
تسنیم: شما چهزمانی مطلع شدید که سازمان به عراق منتقل شده است؟
ناصر: سالهای 63 و 64 ما به ارتباطات و هماهنگیهای عملیاتی سازمان و عراق پی بردیم، در همین زمان سازمان به تشکیل ارتش آزادیبخش پرداخت و تئوری "جنگ نوین" را در پی گرفت. بر مبنای این تئوری در کشور عراق حضور یافتند و شکل نظامی پیدا کردند. همچنین بر مبنای این تئوری باید خود را بهسرعت به تهران میرساندند. در عملیات فروغ جاویدان با تانکهای غیرشنیدار و با سرعت و بهصورت ستونی بهسمت تهران حرکت کردند.
حمید: پیش از عملیات فروغ جاویدان که با عملیات مرصاد ما روبهرو شد، 2 عملیات آفتاب و چلچراغ توسط سازمان انجام شد. عملیات آفتاب در منطقه فکه و عملیات چلچراغ در منطقه مهران انجام شد. سازمان در عملیات چلچراغ برای اولین بار منطقه آزاد کرد و تا نزدیکی شهر مهران و ستاد لشکر ما پیش رفت، در همینجا بود که منافقین شعار دادند "امروز مهران، فردا تهران". در این عملیات همچنین تعداد بسیاری از نیروهای ما را بهاسارت و بسیاری از تجهیزات نظامی را بهغنیمت گرفتند.
ناصر: البته در عملیات فروغ جاویدان از آن غنائم جنگی استفاده نکردند و بیشتر تجهیزاتشان عراقی بود. من در مورد سی خرداد 60 نکتهای بگویم. در آن روز اگر مردم حزباللهی به صحنه نیامده بودند، واقعاً نظام سرنگون میشد. در عملیات فروغ جاویدان هم اگر مردم و لشکرها در چهارزبر جلوی آنها را نگرفته بودند، به تهران میرسیدند. روش آنان در عملیات فروغ جاویدان، شهابگونه بود و باید با سرعت خودشان را به تهران میرساندند.
تسنیم: پادگان اشرف چهجور جایی بود؟
ناصر: پادگان اشرف خیلی وسیع بود و وسعتی در حدود 10 کیلومتر در 10 کیلومتر داشت. ما ماکت و نقشه پادگان اشرف را با جزئیات دقیق از بریدههای سازمان بهدست آورده بودیم. در این پادگان استحکامات زیادی داشتند. بخشی از خوابگاههایشان نیز زیر زمین بود.
منبع:تسنیم
جزئیات انهدام پهپاد متجاوز آمریکایی/ پرواز RQ-۴ از پایگاه آمریکا در جنوب خلیج فارس
به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم به نقل از سپاه نیوز، در پی سرنگونی یک فروند پهپاد جاسوسی آمریکایی پس از تجاوز به فضای سرزمینی ایران اسلامی در ساعات اولیه بامداد امروز مقابل منطقه کوهمبارک استان هرمزگان، روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای به تشریح جزئیاتی از این اقدام پرداخت.
در این اطلاعیه آمده است: پهپاد جاسوسی گلوبال هاوک در ساعت 14 دقیقه بامداد امروز از یکی از پایگاههای نیروهای آمریکایی در جنوب خلیج فارس به هوا برخاسته و بر خلاف قوانین هوانوردی کلیه تجهیزات مربوط به معرفی خود را خاموش نموده و در نهایت پنهانکاری، از تنگه هرمز بهسمت چابهار ادامه مسیر میدهد.
این اطلاعیه افزوده است: این هواپیمای بدون سرنشین در زمان بازگشت بهسمت غرب منطقه در محدوده تنگه هرمز با تجاوز به فضای سرزمینی جمهوری اسلامی ایران، مشغول جمعآوری اطلاعات و جاسوسی میشود. در ساعت 4 و پنج دقیقه بامداد در حالی که هواپیمای متجاوز وارد فضای سرزمینی کشورمان شده بود، توسط پدافند نیروی هوافضای سپاه مورد هدف قرار گرفت و سرنگون گردید.
گفتنی است؛ هواپیمای گلوبال هاوک یا RQ-4C یکی از پیشرفتهترین هواپیماهای جاسوسی جهان محسوب میشود که بر اساس اطلاعات بهدستآمده بیش از 200 میلیون دلار قیمت دارد.
جزئیات انهدام بزرگترین شبکه بینالمللی جاسوسی آمریکا در حوزه سایبری
به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس، مدیرکل ضد جاسوسی وزارت اطلاعات با اشاره به انهدام بزرگترین شبکه بینالمللی جاسوسی آمریکا در حوزه سایبری اظهار داشت: این اقدام با عملیات دقیق و پیچیده سربازان گمنام امام زمان (عج) انجام شد.
وی افزود: این نخستین بار است که شبکه جهانی اطلاعاتی آمریکا، متشکل از شمار قابل توجهی از جاسوسان این کشور در ایران و دیگر کشورها با مدیریت و ضربه بهنگام ضد جاسوسی جمهوری اسلامی ایران و با مشارکت متحدان اطلاعاتی ما در جهان، شناسایی و متلاشی شدهاند.
مدیرکل ضدجاسوسی وزارت اطلاعات ادامه داد: ما در یک عملیات دیگر توانستیم شبکه جدیدی از جاسوسان آمریکا را هم مورد ضربه قرار دهیم که این موضوع مربوط به ماههای اخیر است و جزئیات آن بعد از طی روند قضایی این جاسوسان با شرح عملیات وزارت اطلاعات در این زمینه اعلام و برخی از مستندات فعالیتهای ماموران CIA در خارج از کشور و اطلاعات مربوط به این جاسوسان منتشر خواهد شد.
وی با بیان اینکه در مورد شبکههای جاسوسی و ضربه زدن به آنها دو مسئله برای ما اولویت دارد که یکی اشراف به داخل کشور و دیگری اشراف اطلاعاتی به خارج کشور است، گفت: شبکه جاسوسی آمریکا متشکل از تعداد قابل توجهی از جاسوسان حرفهای CIA است که در حمله اخیر وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و متحدان جهانیاش ضربه خورده است.
این مسئول ارشد اطلاعاتی با تاکید بر اینکه اعضای این شبکه جاسوسی از منابع ممتاز و برتر CIA هستند، اظهار داشت: آنان به دلیل نیت خائنانه، همکاری و اطلاعاتی که به CIA دادهاند، از منابع ممتاز این سازمان جاسوسی محسوب میشدند.
وی تاکید کرد: محور فعالیتهای ضد جاسوسی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی محدود به داخل کشور نیست و از ابعاد جهانی آن به عنوان عملیات ضد جاسوسی بینالمللی تعبیر میکنیم.
مدیرکل ضدجاسوسی وزارت اطلاعات با تاکید بر اینکه ما متحدان جهانی اطلاعاتی داریم و با آنان تبادل اطلاعات میکنیم، عنوان کرد: هماکنون ما در نبردی اطلاعاتی با آمریکا هستیم و در تبادلهای اطلاعاتی خود از ظرفیت سایر سرویسهای متحد با خودمان استفاده میکنیم؛ به شکلی که زمانی که ضربهای اساسی به شبکه بینالمللی جاسوسی آمریکا وارد کردیم و علاوه بر پیشگیری از اقدامات اطلاعاتی آمریکا برای ضربه زدن به خودمان، بخش قابل توجهی از اقدامات اطلاعاتی آمریکا در سطح جهانی نیز مختل شد.
وی تصریح کرد: بیشترین فضایی که آمریکا از آن علیه کشورمان استفاده میکند، فضای سایبری است؛ به شکلی که آمریکاییها علاوه بر حملات سایبری از فضای سایبر برای برقراری ارتباط با جاسوسان خود در سراسر جهان استفاده میکنند.
این مقام ارشد اطلاعاتی ادامه داد: آنان با استفاده از سیستمهای امن ارتباطی در فضای سایبر از این بستر به سود خود استفاده میکنند.
وی با بیان اینکه ما موفق شدیم به سیستم امن آمریکاییها برای جاسوسی در فضای سایبر نفوذ پیدا کنیم، افزود: از آنجا که آنان برای برقراری ارتباط امن با جاسوسانشان در دنیا از پوشش سایتها استفاده میکردند - به شکلی که سایتی که در ظاهر مربوط به حوزه بهداشت، سلامت و ورزش بود با پسوردی به سیستم امن ارتباطی آنان راه پیدا میکرد - ما توانستیم جاسوسها را از طریق نفوذ به این فضا شناسایی کنیم.
مدیرکل ضد جاسوسی وزارت اطلاعات تاکید کرد: شناسایی این جاسوسان تنها محدود به ایران نبود؛ هرچند که سایتهای فارسی نیز در میان این قبیل سایتها وجود داشت، بلکه موضوع شناسایی ما به حوزه جهانی نیز گسترده شده و سایتهایی در سطح جهانی شناسایی شدهاند.
وی با بیان اینکه افرادی که شناسایی شدهاند، ایرانیانی بودند که در داخل کشور به شکل خائنانه و با آگاهی برای CIA فعالیت میکردند، گفت: با برخی از آنان برخورد قضایی انجام شده و با برخی دیگر به عنوان فرصت نگاه شده و از آنان برای نفوذ به شبکه جاسوسی آمریکا بهرهبرداری شده است.
این مقام ارشد اطلاعاتی با تاکید بر اینکه عمده موارد شناسایی شده افرادی بودند که در دنیا با آمریکا و سیستم جاسوسیاش ارتباط داشتند، اظهار داشت: ما در تبادل با سرویسهای اطلاعاتی دیگر کشورها آنان را شناسایی کردیم و با ایشان برخورد شد که در مواردی به اعدام نیز منجر شد.
مدیرکل ضد جاسوسی وزارت اطلاعات در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه فعالیت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی علیه شبکه جهانی جاسوسان آمریکا به شکلی بود که آنان وقتی متوجه این ضربه شدند در فراخوانی جهانی افرادشان را از سراسر دنیا جمع آوری کردند، افزود: آنها کوشیدند تا این افراد را از کشورهای مختلفی که در آنها برای آمریکا جاسوسی میکردند، خارج کنند و به این طریق شبکه جاسوسیشان را در کل دنیا از دست دادند و این شبکه منهدم شد.
وی تاکید کرد: حوزههای دسترسی جاسوسان مرتبط با CIA صنعتی، نظامی، سایبری، اقتصادی و زیرساختی بوده است.
این مقام ارشد اطلاعاتی با اشاره به اینکه سال گذشته یاهونیوز گزارشی را در زمینه ضربههای اطلاعاتی ایران به CIA منتشر کرده است، بیان کرد: در این گزارش مطرح شده که ضربه ایران ماجرایی را آغاز کرده که CIA منابعش را در کل دنیا از دست بدهد. آنان در این گزارش که از دیدگاه CIA به موضوع پرداخته است، وضعیت خود را فاجعهبار خواندند، از آن به عنوان یک ازهمگسیختگی جهانی یاد کردند و کشته شدن منابعشان را از تبعات آن دانستهاند.
مدیرکل ضدجاسوسی وزارت اطلاعات در پایان گفت: همچنین آنان به طور کلی این موضوع را سبب اختلالی جدی در شبکه جاسوسی خودشان توصیف کردند و با اعلام آن به عنوان یک شکست که منجر به تعطیلی برنامههایشان شده است، در اظهارنظری صریح آن را یک فروپاشی کامل جهانی، یک افتضاح اطلاعاتی و بزرگترین شکست اطلاعاتی آمریکا پس از یازدهم سپتامبر دانستند که صدها میلیارد دلار هزینه و خسارت به آنان وارد کرده است.
سردار سلامی: نتیجه مذاکره تسلیم در برابر دشمن است
به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری تسنیم سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عصر امروز در مراسم آیین ملی گرامیداشت استاد تراز انقلاب اسلامی طی سخنانی اظهار داشت: شاید هیچ جز خود شهید چمران و اندیشهها و ایمان وی قادر نباشد تا از این شخصیت تجلیل کند.
وی افزود: هرگز جاذبه ظاهری امپراطوریها وی را مسحور خود نکرد و شکوه مادی تمدن غرب او را مرعوب نکرد و آن عالم عاملی شد که از دانشگاه به میدان جهاد هجرت کرد و طیف گسترده شخصیت او عظمتی بیکرانه ساخت و انسانیت در او بهتمامی تجلی پیدا کرده بود.
فرمانده کل سپاه گفت: کنار این شهید چمران از یک شخصیت مانند حدید برخوردار بود که در مقابل کفر بهشدت میایستاد. ترکیب اندیشه و روح جهاد از او انسانی جاودانه ساخته بود که هرگز زمان قادر نیست بر سیرت معنوی او غبار کهنگی بنشاند.
سردار سلامی ادامه داد: بذرهای جهادی که او در دل کودکان لبنان کاشت بعدها به شجره طیبه حزبالله منجر شد که امروز شاخسار این درخت تناور در شرق مدیترانه میدرخشد.
وی تصریح کرد: امروز جغرافیای ذهنها بهجای جغرافیای سرزمینها نشاندهنده بزرگی یک ملت است. مساحت ذهنی و میدان تأثیر یک اندیشه است که درجه بزرگی یک ملت را معرفی میکند. ملتها برای رشید شدن و رسیدن به رشدیافتگی به منابع هویت پایدار نیاز دارند.
فرمانده سپاه عنوان کرد: هیچ چیز بهعنوان منابع پایدار هویت نمیتواند بهعنوان منابع قدرت معرفی شود. پیش از انقلاب ملت ما بدون یک شناسنامه هویتی قدرتمند، و کاملاً وابسته بود زیرا آن روزها منابع تولید این هویت اجازه و امکان انجام رسالت خود را نمییافت اما همین که ولایت بر این سرزمین حاکم شد منابع تولید قدرت ما بیاندازه شد و ما قدرت گرفتیم.
سرلشکر سلامی گفت: خود آمریکاییها در توصیف بزرگترین ضعفشان میگویند که بزرگترین ضعف آمریکا فقدان یک رهبری روحانی است. شخصیتی که امروز در آمریکا رهبری میکند شخصیتی مانند ترامپ است و هویت موجود ملت آمریکا را بر باد میدهد چون هیچ یک از پارامترهای یک انسان متعادل را ندارد و چنین حکومتی فاقد تدبیر و روح و عقل سیاسی است.
وی ادامه داد: آنچه محور قدرت یک ملت است کرامت و هویت او است و در جهان امروز این معانی بهزیبایی عمل میکند. گاهی آنقدر فاصله ما با دشمن کم است که شماره سلاح آنها را میخوانیم پس درک ما از قدرت دشمن یک تحلیل ذهنی نیست.
فرمانده کل سپاه گفت: اساتید بسیجی سازندگان اصلی بنایی هستند که میخواهد در دنیا تمدن ایجاد کند. 12 سال پیش دنبال راهی برای پایان دادن سیطره ناوهای هواپیمابر در دریا بودیم. اگر بتوانید به داستان ناوهای هواپیمابر پایان دهید توازن برقرار شده است. ما باید با موشکهای بالستیک این کار را میکردیم زیرا موشکهای بالستیک با چند برابر سرعت صوت به هدف برخورد میکنند. مقابله با این موشکها کار سختی است و میتوان با ترکیب تکنیکها و تاکتیکها عملکرد موشکهای ضدموشک را غیرممکن کرد.
سرلشکر سلامی ادامه داد: 15 سال پیش این فناوری یک رؤیا بود. وقتی این اتفاق بیفتد یعنی اینکه میتوان این ناوها را در هر نقطه با دقت 100 درصد مورد اصابت قرار داد. یک روز ما صفحهای را در ابعاد دوسوم یک ناو در دریا قرار دادیم تا موشک دقیقاً به هدف اصابت کرد و آن روز توانستیم توازن قدرت را تغییر بدهیم. این تأثیر علم و تفکر با روحیه جهادی است. امروز موشکهای نقطهزن که هدفهای متحرک را میزنند بسیار پیشرفتهتر شدهاند.
فرمانده کل سپاه اظهار داشت: ما میخواهیم در گام دوم انقلاب اسلامی در مرجعیت علمی عالم بایستیم بهشرط اینکه ما بخواهیم. ما برای عبور از چالشهای سخت در مقابل هیچ بنبستی زانو نزدهایم. از آن روز جنگ با ما بر سر الگو شدن آغاز شد و اصل تقابل با ما بر این بود که ایران نباید به یک نظام ولایی قدرتمند تبدیل شود و ما هم ایستاده بودیم تا به جهان ثابت کنیم که با الگوی حکومت اسلامی میتوان قدرتمند شد و آسیب هم ندید.
وی ادامه داد: دشمن تمام عناصر قدرت خود را علیه ما در حد اشباع تهدید بهکار گرفت اما ما قدرتمندتر شدیم چون منبع قدرت ما بهگونهای بود که پایان نمییافت. تمام آرزوی دشمن خلع سلاح بخشی از توان دفاعی ما است. ما امروز در گام دوم در جای خوبی ایستادهایم. ما دیگر چهل سال قبل نیستیم و دشمنان ما هم بهاندازه کافی شکست خورده و رو به زوال هستند زیرا آمریکا در فلسفه سیاسی خود شکست خورده است.
سرلشکر سلامی با ابراز اینکه فلسفه سیاسی آمریکا بر مبنای غارت ملتهای است عنوان کرد: به همین دلیل آنها در فلسفه سیاسی خود شکست خوردهاند و این فلسفه دشمنآفرین است. امروز آمریکا قادر نیست به انتخابهای سیاسی درست دست بزند. سازوکار تبدیل قدرت نظامی به قدرت سیاسی از کار افتاده است این یعنی یک برآیند منفی از قدرت و این عامل اصلی شکست آمریکا است.
فرمانده کل سپاه تصریح کرد: امروز قلب سیاست در عراق از منطق انقلاب اسلامی تأثیر میپذیرد. هیچ سازگاری بین منابع قدرت آنها و میدان عمل وجود ندارد. ما خشکیده شدن آمریکا در جهان اسلام را میبینیم. آنها نتوانستند با سختیها ملت ایران را تسلیم کنند زیرا ملت ایران به فراخوانهای آنان پاسخ نداد.
وی عنوان کرد: ما در منطق سیاسی پیروزیم. منطق ما آفرینشگر قدرت است زیرا با فطرت ملتها سازگار است. باید برای شکستن قدرتهای بزرگ باید قدرتهای بزرگ ایجاد کرد و ما برای نفوذ اعتقادی دارای منطق هستیم. امروز مقاومت راهکار و منطق ما است. دشمن میخواهد در مذاکره ما را تسلیم کند. ما تا زمانی که از نفت و دشمنانمان مستقل نشویم موفق نمیشویم. ما اثر تحریمها را با مقاومت از بین میبریم. وقتی از مقاومت روی برمیگردانید این نشان عقبنشینی است و وقتی دشمن چنین وضعیتی را در ما ببیند تحریمها را تشدید میکند. ما دشمنانمان را در رفتار و تفکر میشناسیم و مدل رفتار آنها را آزمودهایم. مذاکره آنها برای این است که ما قدرت بازدارندگیمان را از دست بدهیم، و آنها ما را میزنند. امروز ما گزینه عملیات نظامی دشمن را خنثی کردهایم و دشمن تنها منطق قدرت را میشناسد. دیپلماسی بدون قدرت شناختهشده نیست. ما وقتی قدرتمندیم امن هستیم.
فرمانده کل سپاه گفت: ایستادگی ما بر اساس منطق است، پشتسر منطق مذاکره جنگ و تخلیه شدن از قدرت و تسلیم نهفته است. ما به پیروزی نزدیک هستیم و تنها راهحل ما مقاومت است که بر مصلحت ملی و انقلابی ما منطبق است.
سرلشکر سلامی در پایان تصریح کرد: دشمنان ما سست و خسته شدهاند و از درون در حال پوک شدن هستند و دیگر عصر آمریکا پایان یافته است.
پاسخ رهبری به نخست وزیر ژاپن اوج عزت تشیع است/ اسلام و تشیع به انقلاب اسلامی گره خورده است
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، حجتالاسلام والمسلمین سید احمد خاتمی در دیدار حجت الاسلام معتمد، فرمانده تیپ امام صادق(ع) و شورای فرماندهی گردان ها اظهار داشت: مطمئن ترین روحانیونی که می توانند در عرصه رسانه و تبلیغ مؤثر باشند روحانیون حاضر در نیروهای مسلح هستند چون گزینش شده اند و باید از آنهایی که توانایی خطابه دارند استفاده شود.
وی با تاکید بر اینکه اصول انقلاب و ولایت فقیه، جای میانه روی ندارد،افزود: افتخار می کنیم آخوند حکومت و انقلاب اسلامی هستیم، ضد انقلاب باتعبیر آخوند حکومتی می خواهد طلاب را از انقلاب باز دارد.
عضوهیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری با اشاره به دیدار مقام معظم رهبری با نخست وزیر ژاپن ادامه داد: این دیدار را همه مشاهده کردند، پیام و پاسخ رهبرمعظم انقلاب اوج عزت شیعه بود، این افتخارما است و افتخارمی کنیم سرباز این آقا باشیم.
امام جمعه تهران گفت: باید به مسئله علمی روحانیون توجه فراوانی شود و باید درس خواند و سطح علمی را ارتقاء داد،در حال حاضر همه به مسئله مهم اخلاق در نیروهای مسلح توجه دارند و دلیل آن برگزاری جلسات متعدد قرآنی است.
عضو شورای عالی حوزه های علمیه با بیان اینکه خط گیری از جریان سیاسی سم است،عنوان کرد: سیاست دینی حجت مدار است، این تفاوت سیاسی دینی و غیر دینی است، سیاسی دینی با حجت شرعی کار می کند و آن حجت ولایت فقیه است.
استاد حوزه علمیه بیان کرد:برای تشکیلات نظامی، سم است که گروه های سیاسی طمع کرده و بگویند ما تیپ داریم، نیروهای مسلح باید از دسته بندهای سیاسی جدا باشند.
خاتمی با تاکید بر اینکه تندروی و عملیات تندروانه به زیان حوزه است،عنوان کرد: اسلام و تشیع به انقلاب اسلامی گره خورده است، ولی معتقدم تند روی و کندروی به زیان حوزه است،حساسیت ها در حوزه علمیه زیاد است، تندروی و عملیات تندروانه به زیان حوزه علمیه است.
وی با اشاره به اهمیت روحیه جهادی خاطرنشان کرد:روحیات طلبگی این است با حفظ همه مراتب، بدانیم در همه مراحل طلبه هستیم وبه این موضوع توجه داشته باشیم که این تشکیلات از روز اول مخلصانه شکل گرفت.
فعالیت های تیپ امام صادق(ع) در راستای منویات رهبر انقلاب است
فرمانده تیپ امام صادق(ع) گفت:از زمان شکل گیری این تیپ، شاهد پیش برد اهداف تعیین شده و اجرای منویات رهبر انقلاب در حوزه بوده ایم.
همچنین حجت الاسلام معتمد در دیدار با حجتالاسلام والمسلمین سید احمد خاتمی عضو شورای عالی حوزه های علمیه اظهار داشت: تیپ رزمی تبلیغی مستقل امام جعفرصادق(ع)،متشکل از روحانیون پپشکسوت دفاع مقدس در قالب گردان های رزمی تبلیغی، امداد و نجات، سایبری و... با اهداف ترویج نیروهای انقلابی بین حوزویان، مطالبه گری منویات رهبرانقلاب، اشراف اطلاعاتی و اعزام روحانیون به بعضی مناطق،است.
فرمانده تیپ امام صادق(ع) افزود: تاکنون کمکهای بسیار خوبی از سوی این تیپ شده که از جمله آن کمک رسانی 19 کامیون وسایل بالغ بر 354 میلیون تومان بوده است.
وی بیان کرد: از زمان شکل گیری این تیپ، شاهد پیش برد اهداف تعیین شده و اجرای منویات رهبر انقلاب در حوزه بوده ایم.
معتمد گفت: زمانی که نخست وزیر ژاپن پیام رئیس جمهور آمریکا را به رهبر انقلاب رساند، همه شنیدند که پیام رهبر انقلاب به رئیس جمهوری آمریکا چه بود؛ اما در این بین بعضی از معاندین دنبال سوء استفاده از این مسئله بودند.
فرمانده تیپ امام صادق(ع) خاطرنشان کرد: ولی در تریبون نماز جمعه تهران حضرت عالی به خوبی این مسئله را برای مردم تبیین کردید و به روشنگری در مورد دیدار اخیر رهبر انقلاب با نخست وزیر پرداختید.
خط حزبالله ۱۸۸| بیفایده، باضرر
صدوهشتادوهشتمین شمارهی هفتهنامهی خط حزبالله با عنوان «بیفایده، باضرر» منتشر شد.
*به گزارش خط حزبالله، همزمان با داغ شدن مجدد بحث مذاکره با آمریکا، خط حزبالله در سخن هفته این شماره خود به این موضوع پرداخته است و علل بیفایده و با ضرر بودن مذاکره با آمریکا را بررسی کرده است.
* «دکترین مقاومت امام خمینی» موضوعی بود که رهبر انقلاب برای سخنرانی امسال در مراسم سالگرد ارتحال بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی برگزیده بودند. حضرت آیتالله خامنهای در این سخنرانی ۵ اصل از منطق مقاومت را تبیین کردند که یکی از این اصول به "تفاوت نتیجهی مقاومت و تسلیم" و "سنت الهیِ عقبنشینی دشمن بر اثر ایستادگی مؤمنین" میپرداخت. نشریهی خط حزبالله در اطلاعنگاشت این هفتهی خود به مصادیقی از دستاوردها و پیروزیهای منطق مقاومت در زندگی چهلسالهی انقلاب اسلامی در کلام رهبر انقلاب پرداخته است.
*سایر بخشهای نشریه که خواندن آنها توصیه میشود نیز به شرح زیر است:
از مردم عزیزمان از اعماق دل تشکّر میکنم/ برش دیدار
#منطق_مقاومت / کلیدواژه
معنای درست و دقیق مفهوم مقاومت چیست؟ / پرسش و پاسخ
اختلافات از راه قانونشکنیها پیش میآید/ کلام امام
امتداد مبارزه، رسیدن به حق رأی مردم در فلسطین است / مسئله روز
پاداش مجاهدت، هم در دنیا است هم در آخرت/ تفسیر قرآن
از آسانپنداری باید پرهیز شود / روش تحلیل سیاسی
منطقهای که قدیمیترین حکومت علوی در آن تشکیل شده است/ عکسنوشت
زنها مواظب باشند این شخصیت را گم نکنند/ خانواده ایرانی
مسیر انقلاب با حضور جوانان طی خواهد شد/ حزب الله این است
*طبق رسم هفتگی خط حزبالله، شمارهی ۱۸۸ این هفتهنامه نیز به ارواح طیبه شهیدان سجادیان تقدیم میشود.
*نسخهی PDF نشریه در سه نسخهی تابلوی اعلانات، A۴ جهت مطالعه و A۳ برای چاپ و تکثیر روی خروجی پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR قرار گرفته و عموم امت حزبالله میتوانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئتهای مذهبی و پایگاههای بسیج توزیع کنند.
برای دسترسی به آرشیو نشریه میتوانید به اینجا مراجعه کنید
نسخهی تابلو اعلانات | دریافت "خط حزبالله" نسخهی مطالعه | دریافت نسخهی چاپ|
دیدار نخستوزیر ژاپن با رهبر انقلاب /ترامپ را شایسته مبادله پیام نمیدانم/ با آمریکا مذاکره نخواهیم کرد
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز (پنجشنبه) در دیدار با آقای شینزو آبه نخستوزیر ژاپن و هیئت همراه تأکید کردند: جمهوری اسلامی ایران هیچ اعتمادی به آمریکا ندارد و تجربهی تلخ مذاکرات قبلی با آمریکا در چارچوب برجام را بههیچوجه تکرار نخواهد کرد زیرا هیچ ملت آزاده و عاقلی، مذاکره تحت فشار را نمیپذیرد.
در ابتدای این دیدار آقای شینزو آبه نخستوزیر ژاپن خطاب به رهبر انقلاب اسلامی گفت: من قصد دارم پیام رئیسجمهور آمریکا را به جنابعالی برسانم.
رهبر انقلاب اسلامی خطاب به نخستوزیر ژاپن گفتند: ما در حسننیت و جدی بودن شما تردیدی نداریم اما درخصوص آنچه از رئیسجمهور آمریکا نقل کردید، من شخص ترامپ را شایستهی مبادلهی هیچ پیامی نمیدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: مطالبی را که بیان خواهم کرد، در چارچوب گفتگو با نخستوزیر ژاپن است زیرا ما ژاپن را کشوری دوست میدانیم، اگرچه گلایههایی نیز وجود دارد.
ایشان با اشاره به صحبتهای نخستوزیر ژاپن مبنی بر اینکه ترامپ به او گفته «آمریکا قصد تغییر رژیم در ایران را ندارد»، تأکید کردند: مشکل ما با آمریکاییها موضوع تغییر رژیم نیست، زیرا آنها اگر چنین قصدی هم داشته باشند، قادر به اجرای آن نیستند، همانطور که رؤسای جمهور قبلی آمریکا در چهل سال گذشته، برای نابودی جمهوری اسلامی ایران تلاش کردند اما نتوانستند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: اینکه ترامپ میگوید قصد تغییر رژیم را ندارد یک دروغ است زیرا اگر میتوانست این کار را انجام دهد، انجام میداد اما نمیتواند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به صحبتهای نخستوزیر ژاپن مبنی بر درخواست آمریکا برای مذاکره دربارهی موضوع هستهای، گفتند: جمهوری اسلامی ایران به مدت پنج، شش سال در موضوع هستهای با آمریکا و اروپاییها در قالب ۱+۵ مذاکره کرد و به یک نتیجه هم رسید، اما آمریکا زیر این توافق و قرارداد قطعی زد، بنابراین کدام فرد عاقلی است که دوباره با کشوری که زیر تمام توافقها زده، مذاکره کند؟
رهبر انقلاب اسلامی به بخش دیگری از صحبتهای نخستوزیر ژاپن مبنی بر عزم آمریکا برای جلوگیری از ساخت سلاح هستهای بهوسیلهی ایران اشاره کردند و افزودند: ما با سلاح هستهای مخالفیم و فتوای شرعی من حرام بودن ساخت سلاح هستهای است اما این را بدانید که اگر ما قصد ساخت سلاح هستهای داشتیم، آمریکا هیچ کاری نمیتوانست بکند و اجازه ندادن آمریکا، هیچ مانعی ایجاد نمیکرد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه انباشت سلاح هستهای نیز اقدامی خلاف عقل است، خاطرنشان کردند: آمریکا بههیچوجه صلاحیت حرف زدن دربارهی اینکه کدام کشور سلاح هستهای داشته باشد یا نداشته باشد، ندارد زیرا آمریکا چند هزار کلاهک هستهای در انبارهای خود دارد.
ایشان با اشاره به سخنان نخستوزیر ژاپن مبنی بر اینکه آمریکا آمادهی مذاکرات صادقانه با ایران است، خطاب به آقای آبه گفتند: ما این حرف را اصلاً باور نمیکنیم زیرا مذاکرات صادقانه از جانب شخصی همچون ترامپ، صادر نمیشود.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: صداقت در میان مقامات آمریکایی بسیار کمیاب است.
حضرت آیتالله خامنهای خطاب به نخستوزیر ژاپن افزودند: رئیسجمهور آمریکا چند روز پیش با جنابعالی دیدار و گفتگو و دربارهی ایران هم صحبت کرد، اما بعد از بازگشت از ژاپن، بلافاصله تحریم صنایع پتروشیمی ایران را اعلام کرد، آیا این پیام صداقت است؟ آیا این نشان میدهد که او قصد مذاکرهی صادقانه دارد؟
ایشان تأکید کردند: ما بههیچوجه تجربهی تلخ مذاکرهی چند سال اخیر با آمریکا را تکرار نخواهیم کرد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به روند مذاکره با آمریکاییها در چارچوب برجام گفتند: بعد از توافق هستهای، اولین کسی که برجام را بلافاصله نقض کرد، شخص اوباما بود؛ همان کسی که درخواست مذاکره با ایران کرده و واسطه هم فرستاده بود.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: این تجربهی ما است و جناب آقای آبه بدانید که ما این تجربه را تکرار نمیکنیم.
ایشان با اشاره به سخنان نخستوزیر ژاپن مبنی بر اینکه ترامپ گفته «مذاکره با آمریکا موجب پیشرفت ایران خواهد شد»، تأکید کردند: ما به لطف خداوند، بدون مذاکره با آمریکا و با وجود تحریم هم به پیشرفت خواهیم رسید.
رهبر انقلاب اسلامی با استقبال از پیشنهاد نخستوزیر ژاپن برای گسترش روابط با جمهوری اسلامی ایران، خاطرنشان کردند: ژاپن کشور مهمی در آسیا است و اگر به گسترش روابط با ایران تمایل دارد باید ارادهی قاطع خود را نشان دهد، همانگونه که برخی کشورهای مهم این اراده را نشان دادهاند.
ایشان با اشاره به دشمنیهای چهلسالهی آمریکا با ملت ایران و ادامهی این دشمنیها، افزودند: ما معتقدیم از طریق مذاکره با آمریکا، مشکلات ما حل نخواهد شد و هیچ ملت آزادهای، مذاکره زیر فشار را قبول نخواهد کرد.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به بخشی از سخنان نخستوزیر ژاپن مبنی بر اینکه آمریکاییها همواره میخواهند طرز فکر و عقاید خود را به دیگر کشورها تحمیل کنند، گفتند: اینکه شما این واقعیت را تصدیق میکنید، خوب است و این را هم بدانید که آمریکاییها در تحمیل دیدگاههای خود به هیچ حدی قانع نیستند.
در این دیدار که آقای روحانی رئیسجمهور کشورمان هم حضور داشت، آقای شینزو آبه با اشاره به مذاکرات خود در تهران ابراز امیدواری کرد این گفتگوها زمینهی گسترش بیشتر همکاریها را فراهم کند.