شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

"نمر باقر النمر" رهبر شیعیان عربستان اعدام شد

"نمر باقر النمر" رهبر شیعیان عربستان اعدام شد


به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، وزارت کشور عربستان روز شنبه از اعدام "آیت الله نمر باقر النمر" خبر داد.
حکم اعدام آیت الله نمر در آبان 94 در دادگاه استیناف و دادگاه عالی آل سعود تأیید شد، و برگه‌ای به همین منظور به وزارت کشور ارسال شد تا امضای پادشاه برای انجام این حکم از دفتر پادشاهی گرفته شود.
دادگاهی در عربستان در 15 اکتبر 2014 با مطرح کردن اتهامات ادعایی "فتنه انگیزی در کشور" حکم اعدام آیت الله نمر را صادر کرد.
محاکمه این عالم برجسته شیعه بدون حضور رسانه ها و بدون اجازه به وی جهت دفاع از خود، انجام شد.
دادگاه محاکمه آیت الله نمر در مارس 2013 آغاز شد و دادستانی کل عربستان در آن زمان با متهم کردن وی به فتنه انگیزی، اعدام ایشان را خواستار شد.
آیت الله نمر در هشتم ژوئیه 2012 به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد.
نیروهای امنیتی سعودی قبل از بازداشت شیخ نمر، خودروی او را تعقیب کرده و به سوی وی تیراندازی کردند، که در نتیجه آن، شیخ نمر به شدت مجروح شد.
در پی بازداشت این عالم برجسته شیعه، فعالیتهای اعتراض آمیز گسترده ای در شرق عربستان روی داد و چندین جوان عربستانی نیز در جریان همین اعتراضها به ضرب گلوله نیروهای امنیتی شهید و یا مجروح شدند.

عجیب‌ترین موزه ایران در خانه حاج قاسم + تصاویر

عجیب‌ترین موزه ایران در خانه حاج قاسم + تصاویر

به گزارش فرهنگ نیوز، بیرون خانه با خانه های اطراف هم فرق دارد. تابلویی بزرگ روی دیوار نصب شده که یادآور تابلوهای فرهنگی مساجد است. بالای تابلو هم بنری بزرگ از چهره شهدا نصب شده و دقیقا فضای بیرونی خانه را شبیه مراکز فرهنگی کرده است. وقتی داخل خانه می شویم اوضاع جالب تر می شود. حیاط خانه به دو درب ختم می شود. یکی اندورنی و دیگری به نظر می رسد اتاق مهمان نشین باشد اما وقتی درب اتاق باز می شود، شما با عجیب ترین موزه خانگی روبرو می شوید. اتاقی کوچک که ترکیبی از اتاق، موزه و سنگر است. 

قاسم صادقی سردار بازنشسته سپاه از سالهای دور این موزه را در دل خانه خود ساخته و حالا از رمز و راز این موزه می گوید:

نمای بیرونی منزل حاج قاسم صادقی

۴ فرزند دارم ولی بخشی از خانه ام را موزه کردم

بدیهی ترین سوال این است که چرا باید یک نفر خانه خود را به یک موزه جنگی تبدیل کند. به نظر می رسد حاج قاسم هم بارها این سوال را جواب داده و بدون مکث می گوید: « شما قرآن را که ورق می زنید همه اش بحث عبرت هاست. خدا به پیامبر می فرماید که تو آنجا نبودی ولی ما برایت سرنوشت موسی و ابراهیم را می گوییم. در قرآن همه بحث ها مربوط به خاطرات و اتفاقات گذشته است. مثلا شما داستان ابی لهب را می خوانید. باید بفهمید ابولهب الان کیست. ما باید از سرگذشت زندگی دیگران عبرت بگیریم. در حقیقت این اتاقی که من در گوشه خانه ام به آن اختصاص دادم برای این است که به خودم و بقیه یادآوری کنم که پیش از این چه کسانی با چه چیزهایی زندگی می کردند و در مسیر زندگی شان چه اتفاقاتی افتاده است که الان قابل بیان، یا قابل گفتگو و حتی قابل نقد است.»

خلاصه جملات قاسمی یعنی عشق و علاقه ای که پای این اتاق گذاشته شده است. اما برایمان جالب است بدانیم خانواده او چطور با این ماجرا کنارآمده اند. «خانه ما فقط سه اتاق دارد و من هم ۴ بچه دارم. اما هیچ وقت مشکلی برای راضی کردن خانواده نداشتم چون پدرخانومم شهیده یعنی همسرم دختر شهید است. می گویند مردهای موفق همسر موفقی وجود دارد. بستگی دارد که هدف از زندگی شما چیست؟ اگر هدف از زندگی شما خوراک و پوشاک باشد که حیوانات بهتر از انسان ها زندگی می کنند. برتری ما انسان ها معرفت است. حالا این برتری را کسی می خواهد با پول بدست بیاورد. یکی هم می خواهد از راه شخصیت یکی از راه موقعیت، یکی از راه آبرو می خواهد به دست بیاورد. من قاسم صادقی می خواهم نمود شخصیتی م را نشان بدهم. این نمود هزینه دارد. هزینه اش این است که من از بخشی از زندگی خودم همراه همسرم و خانواده ام یک بعدی از زندگی ام را به این موضوع و آثار سکنات دفاع مقدس اختصاص بدهم. پسرم الان همه چیز را ول کرده و همراه همسرش در بیابان های مناطق جنگی در حال ساخت یادمان شهداست و شبها در کانکس می خوابد. شما الان می بینید هرکسی یک جور کلکسیون دارد. یکی کلکسیون تمبر دارد. یکی کلکسیون کبریت دارد. من می خواستم کلکسیون دفاع مقدس و ارزش های انقلاب اسلامی را در اینجا جمع کنم. من به این جا می گویم اتاق شهدا.»

فرمانده سپاه از دیدن اسلحه ها شگفت زده شد

جمع شدن این همه لوازم و حتی اسناد جنگی در خانه شخصی عادی به نظر نمی رسد. اما به نظر می رسد فضای کاری و گاهی اوقات شانس همراه حاج قاسم بوده تا بتواند گنجینه ای بزرگ از خاطرات دفاع مقدس را یکجا جمع کند. «هرچند وقت یکبار یک چیزی هم بهش اضافه می شود. هرچیزی که دستمان بیاید اضافه می کنیم. آخرین چیزی که اضافه شده است یک سگک برای بچه های عملیات خیبر در سال ۱۳۶۲ است. من به واسطه کارم قبل از بازنشستگی و حتی فعالیت های فعلی دائما در منطقه جنگی در حال تفحص هستم و این چیزها به دستم می رسد. روزی که فرمانده سپاه سردار جعفری به دیدن خانه ما آمد ناگهان چشمش به اسلحه روی دیوار افتاد و گفت صادقی این را چطور آورده ای؟ توضیح دادم که این اسلحه از بین رفته و هیچ کارکرد نظامی ندارد و عملا یک پوسته باقی مانده از اسلحه است که خیالشان راحت شد. خیلی از این تجهیزات را به ذوب آهن می فرستند که من با نامه نگاری و پیگیری های فراوان توانسته ام برخی از آنها را حفظ کنم.»

بخاطر این موزه من را دادگاهی کردند

واکنش مسئولین به همت آقای قاسمی باید شنیدنی باشد. از واکنش مسئولین و حمایت های احتمالی شان می پرسیم. اما او از شکایت دادسرا برای ساخت این موزه برای مان می گوید: « یک بار از طرف دادسرا هم آمدند یک بار هم از طرف دادسرا جریمه شدیم. گزارش داده بودند این صادقی در خانه اش یک چیزهایی جمع می کند. بعد به من گفتند برای چه این چیزها را جمع می کنی؟ من هم گفتم شما دوست دارید فرزند من در این وانفسای زندگی دنبال چه چیزی باشد؟ دنبال مارادونا؟ دنبال عکس کی باشد؟ این دوست دارد این چیزها را جمع کند. ما باید چه کسی را ببینیم که دوست داریم اینطور چیزها را جمع کنیم؟ حکم اولیه نزدیک یک میلیون و خرده ای ۱۰ سال پیش جریمه شدیم. اما اعتراض کردم که خوشبختانه قاضی دوم حکم اولیه را باطل کرد.»

روی دیوار های اتاق همه چیز دیده می شود. از نامه های قدیمی زمان جنگ گرفته تا خاطرات تفحص و پیکر شهدا. حتی تصویر برخی از بازدید کنندگان از موزه هم روی دیوار نقش بسته است. «سردار عزیزجعفری فرمانده سپاه، آقای الله کرم، پناهیان، طائب، شهید همدانی و خیلی های دیگر آمدند. هرکدام وقتی پایشان را توی اتاق می گذرند توی حال و هوای آن سال های خودشان. مثلا حاج محمد کوئری و سردار عزیز جعفری آمدند اینجا یاد شهدایی افتادند که زندانی بودند. یعنی حکم اعدام شان آمده بود ولی راهی جبهه شدند و بجای اعدام به شهادت رسیدند. سردار همدانی اولین بار که آمد کفترهای داخل حیاط به چشمش آمد.ما در حیاط کفتر و بلدرچین و مرغ و خروس هم داریم. وقتی که این اتاق را دید حسابی تعجب کرد.»

گپ و گفت با کسی که سالها جنگ و جبهه را برای راهیان نور روایت کرده، کار آسانی نیست. ما بحث را به حاج قاسم و اتاقش می کشیم و او با دیدن اتاق و عکس ها یاد روایت از دوستان همرزمش می افتد: « من با این نوع زندگی که هنوز رنگ و بوی جبهه می دهد، عجین شده ام.  یک شهید داشتیم موتورباز بود و پیک یکی از سردارها بود. این شهید حتی لنگ را از شهرستان خودشان می خرید و جلوی موتورش نصب می کرد که خط و خشی به موتورش نخورد. آن هم در آن بمباران های سنگین. مثلا الان یک دستمال یزدی داریم که برای آن دوران است. بعدها چفیه مد شد. فکر کردید داش مشتی ها وقتی جبهه می آمدند چطوری بودند؟ با خودشان از این چیزها داشتند.»

ماجرای هدیه کتاب شاهرخ به رهبری

اگر به عکس ها و پوسترهای روی دیوار دقت کنی، چند جا عکس شاهرخ ضرغام به چشم می آید. چند دقیقه همنشینی با حاج قاسم کافی است تا متوجه شوی او هم یکی از بچه های قدیمی تهران است. « یکی از بهترین کارهایی که مقام معظم رهبری هم روی آن تاکید دارند روایت گری دفاع مقدس است. مثلا بگوییم فلان شهید با بیست و چندسال سن چگونه جنگ را مدیریت می کردند. از نظر ایشان هرآنچه که آدم را یاد دفاع مقدس می اندازد باید احیا شود. حتی من می خواستم کتاب شاهرخ را می خواستم به مقام معظم رهبری بدهم. خیلی ها مخالف بودند می گفتند این شخصیت نباید مطرح شود.»

خیلی ها شاهرخ ضرغام یا همان حُر انقلاب را از کتاب خاطراتش شناخته اند. کتابی که حسابی هم پرفروش بود. صادقی تلاش زیادی هم برای به ثمر نشستن این کتاب انجام داده و ماجرای هدیه کتاب به رهبری را برایمان بازگو می کند: « وقتی کتاب را تقدیم حضرت آقا کردم فرمودند قبلا این کتاب به دست من رسیده است. بعد ادامه دادند بعضی ها ره صدساله را یک شبه می روند راستش آنجا خجالت کشیدم حرفی بزنم ولی توی دلم گفتم آقا جان بعضی ها هم ره صدساله را یک شبه خراب می کنند. بله شاهرخ قبل انقلاب خلاف های خودش را داشته است. انقلابی هم نبوده است. اما بعد از انقلاب به جرگه انقلابیون می پیوندد و انقلابی می شود. می گفتند عرق خوری کرده است. من می گفتم مال من را که نخورده است مال خدا را خورده است. خودش به خدا جواب می دهد.»

ننه اگر خمینی نبود بچه ام را اعدام می کردند!

حاج قاسم حتی از واکنش های مردم عادی به شاهرخ و اثرات کتاب هم حرف برای گفتن دارد. «یک خانمی از تبریز با من تماس گرفت و گفت آقای صادقی من کتاب را که خواندم دوتا حاجت داشتم از شاهرخ خواستم به من داد. شما وقتی توبه کنید خدا می پذیرد و چنین جایگاهی به شما می دهد. یک جایی من از مادر شاهرخ می پرسم ننه اگر خمینی نبود بچه تو چی می شد. می گوید بچه م ننه اعدام می شد. حالا همین شاهرخ شخصیتی است که امام به دلش می نشیند. وقتی دانشجوها برای مناظره به دانشگاه می رفتند شاهرخ را به عنوان یک انقلابی برای بادیگارد بردند. آنجا می گوید ببینید بچه ها من هیچی سواد ندارم اما می دانم اگر رگ دو دستم را بزنند خونم روی زمین می نویسد خمینی. این یعنی ته ولایت پذیری!»

حاج قاسم وقتی می خواهد داستان آشنایی خود با شاهرخ ضرغام را روایت کند. همه چیز به گروه فداییان اسلام ختم می شود گروهی از جوانان باغیرت تهرانی که قبل از خیلی از سازمان ها و مسئولین و در دومین روز جنگ خودجوش راهی جنگ می شوند. « ما جز گروه فداییان اسلام بودیم.  و فرمانده ما شهید مجتبی هاشمی معاون منطقه ۹ تهران بود که با آقای خلخالی بر سر جمع کردن خانه های فساد همکاری می کرد. وقتی جنگ شروع شد از جاهای مختلف اسم نویسی می کنند و می بینند اتوبوس ندارند. حدود ۹۰ نفر شده بودند. به آقای خلخالی می گویند اتوبوس نداریم. یکی می گویند که دوتا اتوبوس مواد مخدر توقیف کردیم که ماشین ها در پارکینگ هستند. راننده ها را صدا می کنند و می گویند این اتوبوس ها را ببر خرمشهر تا آنجا که رفتی توقیف خودت هم آزاد می شود. یعنی اولین گروه مردمی داوطلب بودیم که به جنگ رفتیم.»

بعد ها خیلی از زندانی ها هم عاقب بخیر می شوند و راه زندگی شان عوض می شود. « یک روز آقای خلخالی می آید برای اعدام به زندان، آنها می گویند می خواهی یک گلوله حرام ما کنی اجازه بدهید ما برویم دفاع از وطن بکنیم. برای همین حرکت می کنند به سمت جبهه تعدادی از دشمنان زیادی را از بین می برند و خودشان هم شهید می شوند. جالب اینجاست که یکی از آنها در وصیت نامه اش می نویسد خدایا اگر توبه مرا پذیرفتی جنازه ام را تیکه تیکه کن!»

از سردار همدانی نامه سفیدامضا گرفتم!

گروه فداییان اسلام بعد از سامان دهی جبهه های جنگ منحل شده و بچه های گروه به کمک سپاه و بسیج می روند. همین حضور داوطلبانه سبب می شود بعدها خیلی از بچه های گروه نتوانند سابقه جبهه خود را اثبات کنند و سردار صادقی ماموریت صدور گواهی جبهه را بر عهده می گیرد. « من تنها کسی هستم در ایران که گواهینامه جبهه بچه ها را در گروه فداییان اسلام من امضا می کنم. این بچه هایی که می آیند باید یک سری اسناد مدارک بیاورند که من بفهمم این ها با ما بودند. می آیند و می گویند که ما با فلانی و فلانی بودیم. بعد من هم می روم بنیاد شهید درباره حرفهایشان تحقیق و تفحص می کنم و اطلاعاتشان را چک می کنم. بعد می چرخم و خانواده های شهدای آنجا را پیدا می کنم.»

تصویر نامه سردار فضلی و نامه سفیدامضای شهید همدانی

ماجرای صدور این گواهی ها هم برمی گردد به حضور سردار همدانی در موزه خانگی حاج قاسم. « وقتی شهید همدانی به منزل ما آمد ماجرای مشکلات بچه های گروه فداییان را برای ایشان گفتم و همان جا در سربرگ خالی امضا زدند و گفتند خودت نامه اش را بنویس و ما به شما اعتماد داریم. بعد از آن امضای سردار حاج علی فضلی را هم گرفتیم و من مسئول صدور سابقه جبهه بچه های گروه شدم.»

رفقای ما با چاقو و پنجه بوکس جلوی استکبار ایستادند

ما به این اتاق به چشم موزه نگاه میکنیم ولی برای حاج قاسم اینجا عشق است. ما نگرانیم بعد از حاج قاسم چه بر سر این یادگاری ها می آید او ولی خیال آسوده ای دارد. « این اتاق اتاق تذکر است. اگر هم بخواهم تعبیری برایش بیاورم. می گویم اتاق شهداست. خرج خاصی هم برایش نکردم. خیلی از این ها می خواستند برای اسقاطی بروند. اگر این ها را به مال خر بدهی. چدن هایش را جدا می فروشد. مس هایش را جدا. این کار همه اش عشق است. بعد از ۱۲۰ سال این اتاق نمی دانم چه می شود. اما به ما یاد داد دنبال انجام وظیفه باشید. دنبال خیر باشید به نتیجه اش هم فکر نکنید. ما با مطرح کردن این خاطرات می خواهیم بگوییم آن زمان با دست خالی با استکبار جهانی جنگیدیم. این وسایل را نگاه کنید. رفقای ما با قمه و چاقو، پنجه بوکس آمده بودند تا در مقابل مجهز ترین سیستم های نظامی بجنگند. ما سیم خاردار نداشتیم که جلوی خودمان بکشیم.»

تصویر  نامه یکی از اعضای گروه فدائیان

حاج قاسم چشمش به عکس یکی از شهدا می افتد و ادامه می دهد: «یکی از بچه ها غلامحسین زنهاری مرحله اولی که به جنگ آمد دست خالی بود. مرحله دوم که آمد رفته بود چاقو خریده بود و به خواهرش گفته بود که همچین چیزهایی برای جنگ نیاز است. همین آدم در جنگ عاشق یک دختر خرمشهری مبارز شد  ولی هیچ وقت جرات نکرد پا پیش بگذارد و بجای ازدواج به شهادت رسید. در حقیقت ما در جنگ هم جنگ داشتیم هم زندگی داشتیم.»

این موزه از آمریکا و مدارس ابتدایی هم بازدید کننده دارد

موزه زمانی موزه است که بازدید کننده هم داشته باشد. وگرنه گنجینه ای بیش نیست. این اتاق آنقدر جذاب است که همه مهمان های خانه دوست دارند توی همین اتاق ۱۲ متری بنشینند. البته بازدیدکنندگان این موزه خانگی محدود به دوست و آشنا نمی شود. «از خیلی شهرستان ها حتی برای دیدن اینجا می آیند. گاهی اوقات من هم نباشم کلیدش هست که کسی می خواهد اتاق را ببینید بتواند. یک بار کسی با من تماس گرفت گفت یک خانواده ای که با آنها دوست هستیم حالا از آمریکا آمده اند و می خواهند اتاق شما را ببینند. وقتی اینجا آمدند گفت آمده بودم اسم دخترم را در دانشگاه بنویسم. راستش وقتی رفتم دانشگاه پشیمان شدم. چند روز که رفتم دانشگاه های ایران را دیدم. این همه نفاق را دیدم پشیمان شدم. الان این فرد جز آدم هایی است که بچه هایش دوست دارند در تعطیلاشان جای اینکه به استرالیا بروند می آیند از مناطق جنگی و شلمچه بازدید کنند. گاهی اوقات از برخی مدارس هم بچه ها را اینجا می آورند تا اتاق را ببیند. خیلی ها به واسطه شنیده هایشان از دیگران علاقه مند می شوند که از اتاق ما دیدن کنند.»

بعد از مصاحبه از سردار می خواهیم مثل یک راهنمای موزه روایتی از وسایل اتاق بگوید. دیدن فیلم این بازدید را از دست ندهید.


تصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آمل

تصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آمل

در پی اقدام زیبای گروه نیکوکاران حضرت فاطمه(س) و بازاریان آمل در ایجاد دیوار مهربانی در یکی از ورودی‌های بازار چهارسوق این بار خیرین و بازاریان اقدام به خرید و نصب یخچال مهربانی کردند./ عکاس: فائزه سلیمی
تصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آملتصاویر/افتتاح ایستگاه‌ مهربانی در آمل

تولید انواع موشک‌‌ ها با سرعت و جدیت بیشتر ادامه یابد/تدوین برنامه جدید توسعه توان موشکی در صورت تکرار مداخلات

تولید انواع موشک‌‌ ها با سرعت و جدیت بیشتر ادامه یابد/تدوین برنامه جدید توسعه توان موشکی در صورت تکرار مداخلات

به گزارش عمارنامه، حجت‌الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور، با اشاره به تداوم سیاست‌های خصمانه و دخالت نامشروع و غیرقانونی آمریکا در زمینه حق تقویت قدرت دفاعی جمهوری اسلامی ایران، به وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح دستور داد که در چارچوب سیاست‌های دفاعی مصوب، برنامه تولید انواع موشک‌های مورد نیاز نیروهای مسلح با سرعت و جدیت بیشتری ادامه یابد.
 
متن دستور حجت‌الاسلام روحانی به سردار حسین دهقان وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح به این شرح است:
 
بسمه‌تعالی
سردار سرتیپ پاسدار، جناب آقای دکتر حسین دهقان
وزیر محترم دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح
سلام علیکم
از آنجا که ظاهراً دولت آمریکا در نظر دارد، در ادامه سیاست‌های خصمانه و دخالت نامشروع و غیرقانونی خود در زمینه حق تقویت قدرت دفاعی جمهوری اسلامی ایران، اقدام به افزودن افراد و مؤسسات جدیدی در فهرست تحریم‌های ظالمانه قبلی نماید؛ لازم است در چارچوب سیاست‌های دفاعی مصوب، برنامه تولید انواع موشک‌های مورد نیاز نیروهای مسلح با سرعت و جدیت بیشتری ادامه یابد.
همچنین در صورت تکرار این‌گونه اقدامات غلط و مداخله‌جویانه از سوی آمریکا، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح موظف است با استفاده از کلیه امکانات، برنامه‌ریزی جدیدی برای گسترش توانمندی‌های موشکی کشور، به‌عمل آورد.
باید تأکید کنم که توانمندی‌های دفاعی جمهوری اسلامی ایران عامل ثبات و امنیت منطقه بوده و نه تنها تهدیدی علیه دیگران نیست، بلکه صرفاً برای پاسداری از حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی کشور و مبارزه با پدیده شوم تروریسم و افراط و در جهت منافع مشترک منطقه‌ای و جهانی می‌باشد.
دولت جمهوری اسلامی ایران در طول مذاکرات هسته‌ای اعلام کرده است که هیچ‌گاه پیرامون قدرت دفاعی مشروع کشور و از جمله برنامه موشکی خود با کسی مذاکره ننموده، و با تأکید بر حق دفاع مشروع خویش، هیچ محدودیتی را در این حوزه نخواهد پذیرفت.
روشن است که برنامه موشکی ایران به‌هیچ‌وجه جزئی از برجام نبوده، که مقامات رسمی آمریکایی نیز بر آن اذعان دارند. همان‌طور که بارها اعلام شده است سلاح هسته‌ای جایی در دکترین دفاعی ایران ندارد و لذا توسعه و تولید موشک‌های بالستیک ایران که هیچ‌گاه برای قابلیت حمل کلاهک‌های هسته ای طراحی نشده‌اند، به‌عنوان ابزاری مهم و متعارف برای دفاع از کشور با قدرت و صلابت ادامه خواهد یافت.
حسن روحانی
رئیس جمهور

جامعه روحانیت درباره هاشمی تصمیم نهایی نگرفته/ لاریجانی در جمع ماست

جامعه روحانیت درباره هاشمی تصمیم نهایی نگرفته/ لاریجانی در جمع ماست

دبیرکل جامعه روحانیت گفت:درباره قرار گرفتن هاشمی رفسنجانی در لیست جامعه روحانیت تصمیم نهایی گرفته نشده است.

به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری تسنیم، آیت‌الله محمدعلی موحدی کرمانی دبیر کل جامعه روحانیت مبارز در حاشیه "همایش بصیرت و تجدید میثاق با ولایت" که صبح امروز در مصلای تهران برگزار شد، درباره پیام این همایش اظهار داشت: این همایش بسیار خوب بود ولی به شرط آنکه تا پایان این دو ماه اینگونه حفظ شود.

وی در پاسخ به این پرسش که چه توصیه‌ای برای اصولگرایان دارید که فریب جناح رقیب را نخورند، گفت: من توصیه می‌کنم که جناح اصولگرا بصیرت داشته باشند و به گونه‌ای عمل نکنند که از آنها سوءاستفاده شود.

دبیر کل جامعه روحانیت در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه  علت شرکت نکردن آقای لاریجانی در شورای ائتلاف اصولگرایان چیست و چه تاثیری در ائتلاف دارد، گفت: آقای لاریجانی در جمع ماست و اگر نماینده هم معرفی نکرده است، او در جمع ما حضور دارند.

آیت‌الله موحدی کرمانی در پاسخ به این پرسش که آیا تصمیمی برای حضور هاشمی رفسنجانی در لیست جامعه روحانیت برای انتخابات خبرگان  گرفته شده است، افزود: هنوز تصمیمی نگرفته‌ایم.

وی اظهار داشت: درباره لیست خبرگان در جامعه روحانیت مبارز به مراحلی رسیده‌ایم اما هنوز نهایی نشده است.

دبیر کل جامعه روحانیت درباره انتشار لیست مشترک با جامعه مدرسین برای انتخابات خبرگان خاطرنشان کرد: سعی ما بر این است که جامعه روحانیت و جامعه مدرسین برای انتخابات خبرگان لیست مشترک بدهند.

انتهای پیام/27

حتی یک روز از ارتقاء توان و ظرفیت دفاعی و موشکی خود غافل نبوده‌ایم

حتی یک روز از ارتقاء توان و ظرفیت دفاعی و موشکی خود غافل نبوده‌ایم

به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع پرس، سردار سیدمسعود جزایری معاون ستاد کل نیروهای مسلح در واکنش به تلاش‌های آمریکایی‌ها برای اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران به بهانه آزمایش‌های اخیر موشکی گفت: همانگونه که بارها از قبل اعلام شده بود برنامه گسترش توان دفاعی و موشکی جمهوری اسلامی ایران ارتباطی به برجام نداشته و تلاش اخیر آمریکایی‌ها نیز پرده‌ای از عمق کینه‌توزی آنها علیه نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران است.

جزایری با بیان اینکه ما حتی یک روز از ارتقاء توان و ظرفیت دفاعی و موشکی خود غافل نبوده‌ایم، تصریح کرد: ظرفیت‌های دفاعی به ویژه موشکی جزء خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران بوده و نیروهای مسلح کشور براساس تدابیر مقام معظم فرماندهی کل قوا امام خامنه‌ای سیاست‌های خود را در این زمینه با قدرت و جدیت همچون گذشته دنبال می‌کند.

سخنگوی ارشد نیروهای مسلح تأکید کرد: ملت ایران به ویژه قوای مسلح توانمندی‌های دفاعی خود را بازدارنده و حافظ امنیت ملی دانسته و هرگز اجازه دخالت و دست‌‌اندازی بیگانگان به آن را نمی‌دهند.

مظلومیت بسیجیان خمینی از انقلاب تا فتنه 88

مظلومیت بسیجیان خمینی از انقلاب تا فتنه 88

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، در بیانات مقام معظم رهبری در خصوص فتنه 88 آمده است: راز ماندگاری این انقلاب، اتکای به ایمانهاست؛ اتکای به خداست. لذا شما می‌بینید آن روزی که تودهٔ عظیم مردم در سرتاسر کشور احساس کنند که دشمنی‌ای متوجه انقلاب است، احساس کنند که دشمنیِ جدی‌ای وجود دارد، بدون فراخوان حرکت می‌کنند می‌آیند. روز نهم دی شما دیدید در این کشور چه اتفاقی افتاد و چه حادثه‌ای پیش آمد. دشمنان انقلاب که همیشه سعی می‌کنند راهپیمائی‌های میلیونی را بگویند چند هزار نفر آمده‌اند - تحقیر کنند، کوچک کنند - اعتراف کردند و گفتند در طول این بیست سال، هیچ حرکت مردمی‌ای به این عظمت در ایران اتفاق نیفتاده است؛ این را نوشتند و گفتند. آن کسانی که سعی در کتمان حقائق دربارهٔ جمهوری اسلامی دارند، این را گفتند. علت چیست؟ علت این است که مردم وقتی احساس می‌کنند دشمن در مقابل نظام اسلامی ایستاده است، می‌آیند توی می‌دان. این حرکتِ ایمانی است، این حرکتِ قلبی است؛ این چیزی است که انگیزهٔ خدائی در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست ارادهٔ الهی است؛ این چیز‌ها دست من و امثال من نیست. دل‌ها دست خداست. اراده‌ها مقهور ارادهٔ پروردگار است. وقتی حرکت خدائی شد، برای خدا شد، اخلاص در کار بود، خدای متعال اینجور دفاع می‌کند. لذا می‌فرماید: «انّ اللَّه یدافع عن الّذین امنوا».

در تاریخ بیش از سه دهه انقلاب اسلامی وقایعی رخ داد که این وقایع مملو از نقاط عطفی است که در اذهان ملت شریف ایران اسلامی نقش بسته است. دوران غرور آفرین دفاع مقدس، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و پیشرفت‌های هسته‌ای از نمونه‌های بارزی است که جزء هویت هر ایرانی ولایت مدار و متعهد می باشد.

در مسیر رشد و شکوفایی ملت ایران، دشمنان همواره سعی کردند تا مانع پیشرفت ملت و جمهوری اسلامی شوند. فتنه بعد از انتخابات ریاست جمهوری در سال 88 یکی از نقشه‌های دشمنان نظام بود که با بصیرت ملت ایران و رهبری مدبرانه رهبر فرزانه انقلاب در حماسه 9 دی 88، دشمن ناکام ماند.

نسل سومی‌های انقلاب برای دفاع از انقلاب اسلامی به میدان آمدند و با تقدیم خون‌شان بساط فتنه و فتنه گران را از دامن پاک نظام جمهوری اسلامی ایران برچیدند. مظلومیت و گمنامی بسیجیان از دوران انقلاب اسلامی تا فتنه 88 فراموش شدنی نیست. از جمله این شهدا، شهیدان "حسین غلام کبیری"، "یعقوب بروایه"، "ناصر امیر نژاد"، "داود صدری"، "شهید میثم عبادی"، " شهید سعید عباسی"، "میلاد ذوالفقاری" و ... بودند.

رسانه‌های بیگانه بر کشته شدن "ندا صالحی آقاسلطان" معروف به "شهید جنبش سبز" که پس از 7 سال از واقعه فتنه 88 همچنان در هاله‌ای از ابهام مانده و با فرار نامزد وی به اسرائیل و حمایت رژیم صهیونیستی بر ابهام این واقعه افزوده شد مانور دادند. کاش رسانه های ما نیز در مقابله همسو به شهدایی می پرداخت که در جریان فتنه بی گناه خونشان به زمین ریخت. کم توجهی رسانه‌ های داخلی در توصیف شهامت شهدای فتنه و شرح کامل واقعه 9 دی باعث شد تا علاوه بر حل نشدن این ابهامات، جامعه شهدای فتنه را به خوبی نشناسند و ندانند بسیاری از شهدای سال 88 برای حفظ نظام و انقلاب در روزهایی پر التهاب کشور که زمینه ی سو استفاده بیگانگان را برای دخالت در امور ایران اسلامی فراهم کرده بود مقابل فتنه گران ایستادند. شاید اگر فرزندان خمینی(ره) با هوشیاری و بصیرتی که داشتند به میدان نمی آمدند بساط فتنه فتنه گران و هم پیمانان آنها در ضربه زدن به انقلاب هیچ گاه برچیده نمی شد.

باید این موضوع را در نظر داشت که نشان دادن کشته شدن "ندا صالحی" چه سودی برای رسانه‌های بیگانه دارد؟ چرا پس از اعلام شواهد مبنی بر ساختگی بودن صحنه این کشتار رسانه‌های بیگانه دیگر بر صحت یا سقم این موضوع رسیدگی نکردند؟

در ادامه برای آشنایی بیشتر با شهدای فتنه 88 نحوه شهادت چند تن از شهدا را بخوانید.

***

شهید حسین غلام کبیری

شهید "حسین غلام کبیری" معروف به "نخستین شهید فتنه" در بیست و پنج خرداد ماه سال 88 و در حین ماموریت بسیج در اغتشاشات تهران در منطقه سعادت آباد به شهادت رسید. نحوه شهادت "غلام کبیری" توسط یک خودرو بی‌پلاک پراید صورت گرفت که او را مورد سو قصد قرار داد و شهید غلام کبیری به شدت مجروح شد و بعد از انتقال به بیمارستان به درجه رفیع شهادت نایل گشت.

**

شهید یعقوب بروایه

پدر شهید «یعقوب بروایه» در شرح شهادت فرزندش اظهار کرد: یعقوب صبح روز حادثه (23 خرداد) ساعت 9:30 برای امتحان به دانشگاه رفت و ما آن روز تا ساعت 10 شب از وضعیت او بی اطلاع بودیم. یک بار هم تلفنش را غریبه‌ای پاسخ داد که نگرانی‌مان را بیشتر کرد. از وضعیت پسرم هیچ گونه اطلاعی نداشتم، شب 24 خرداد بلیط هواپیما گرفتم و از اهواز خودم را به تهران رساندم و به همراه پسر و برادرم برای پیدا کردن یعقوب به تمام بیمارستان‌های تهران رفتیم تا 2 روز موفق نشدیم اثری از او پیدا کنیم تا اینکه پس از 2 روز شهید را در بیمارستان لقمان حکیم ملاقات کردیم که متاسفانه بر اثر اصابت تیر به ناحیه سر دچار ضربه مغزی شده و به حالت کما رفته بود. پس از پرس و جو به ما گفتند که شهید را از سر خیابان اسکندری به بیمارستان لقمان حکیم تحویل داده بودند. به محل حادثه رفتیم و فردی که شاهد عینی این جریان بود به ما گفت «این جوان کوله پشتی به همراه داشت و مردی که کت و شلوار بر تن داشت با یک سلاح بی‌صدا و از فاصله نزدیک به طرف او شلیک کرد». پدر شهید «یعقوب بروایه» ادامه داد: از طرف دیگر پلیس آگاهی هم به ما اعلام کرد که از فاصله 2 متری به شهید شلیک شده و صحت حرف آن فرد به من ثابت شد. وی ادامه داد: حدود یک هفته در بیمارستان بودیم و تمام مأموران نیروی انتظامی و افرادی که در بیمارستان حضور داشتند با ما همکاری خوبی داشتند.

**

شهید ناصر امیرنژاد

"ناصر امیرنژاد" دانشجوی رشته هوا و فضای دانشگاه تهران برای تحقیقات در زمینه هوا فضا در سال 88 به دانشگاه شهید ستاری معرفی می‌شود.

در روز حادثه (30 خرداد) مادربزرگ شهید امیرنژاد که برای دیدار وی از یاسوج به تهران آمده بود، با نوه‌اش در میدان آزادی قرار می‌گذارد تا او را ببیند ولی از آنجا که محدوده خیابان آزادی به دلیل تظاهرات و اغتشاشات بعد از انتخابات ناامن شده بود، در اثر اصابت گلوله به ناحیه پهلو به شهادت می‌رسد.

**

شهید محمد‌حسین فیض

محسن فیض برادر شهید در خصوص نحوه شهادت "محمد حسین فیض" اظهار کرد: روز حادثه (31 خرداد) برادرم به همراه خانواده‌اش از کرج به تهران آمدند. آن روز محمدحسین برای تحویل کالای به مشتری از خانه خارج شد تا شب از او بی‌اطلاع بودیم تا اینکه ناشناسی با گوشی برادرم با ما تماس گرفت و اعلام کرد "فردی با این مشخصات تیر خورده است." پیگیری‌های انجام دادیم اما بی‌فایده بود. روز یکم تیر به پزشک قانونی کهریزک مراجعه کردیم. ماجرا را برایمان اینگونه بیان کردند که محمدحسین در حالی که سوار خودرو به طرف خیابان آزادی در حرکت بود به دلیل شلوغی خیابان، خودرو را کنار خیابان پارک کرد تا مسیر را پیاده طی کند. در همان زمان یک فرد مسلح از پشت سر به ناحیه سر وی شلیک و او را به شهادت می‌رساند.

**

شهید سجاد سبزعلی‌پور

سجاد سبزعلی‌پور هنرجوی رشته بازیگری و عضو انجمن پرستاران در حالی که روز حادثه (30 خرداد) برای امضای قرارداد به تالار وحدت رفته بود بر اثر اصابت تیر به ناحیه سرش به شهادت رسید.

پدر شهید "سجاد سبزعلی پور" یک سال پس از شهادت فرزندش در فتنه 88 در گفت و گویی اظهار کرد: سجاد تک پسرم بود و با اینکه یک سال از شهادت وی می‌گذرد هنوز باورم نشده است که در میان ما نیست. در تاریخ 30 خرداد سال گذشته هنگامی که پسرم به تالار وحدت رفته بود، در خیابان انقلاب با اصابت تیر مستقیم به ناحیه چشم به شهادت رسید. بعد از انقلاب اسلامی چند بار رأی دادیم و هیچ وقت چنین انتخاباتی نداشتیم و بنده موسوی و کروبی را از مقصران این اتفاقات می‌دانم.

**

شهید سید علیرضا ستاری

«سید علیرضا ستاری» در روز عاشورای سال 1388 توسط فتنه گران، به قصد کشت، مورد شکنجه شدید قرار گرفت و مضروب شد و به مقام «جانبازان ۷۰ درصد» نائل گردید. وی پس از پنج سال دست و پنجه نرم کردن با آثار جراحت خویش، در سن ۳۱ سالگی به شهادت رسید، این درحالی است که یک دختر و یک پسر خردسال از وی برجا مانده است.

مادر جانباز شهید «سید علیرضا ستاری» در مراسم تشییع فرزندش اظهار کرد: پسرم پیرو ولایت بود، کسانی که راه ولایت را انتخاب کنند، بهترین مسیر را رفته‌اند؛ پسرم در راه ولایت فدایی بود؛ خیلی خوشحالم از این انتخاب. همیشه در قنوت نمازهایم از خدا خواستم خودم و بچه‌هایم به شهادت نائل شویم؛ همیشه دوست داشتم رهبرم به نوعی مرا به عنوان رهرو خودشان انتخاب کنند؛ امیدوارم فدا شدن پسرم، استجابت دعاهایم باشد.

**

شهید امیر حسام ذوالعلی

امیر حسام ذوالعلی دانشجوی رشته الهیات دانشگاه آزاد بود و در دانشگاه سعی می کرد با بصیرت دادن به دانشجویان آنها را با دسیسه های فتنه گران آشنا کند. سرانجام در دهم دی ماه 88 و یک روز پس از حماسه بزرگ نه دی، در  حمله عده ای از منافقان فتنه گر، مجروح و سپس به درجه رفیع شهادت نائل آمد و هم اکنون در قطعه 27 بهشت زهرا، ردیف 84 شماره 14 آرمیده است.

پدر شهید ذوالعلی روز شهادت فرزندش اینطور روایت می کند: روز نهم دی بعد از راهپیمایی همه وسایل هیئت و راهپیمایی را جمع کرد تا همراه دوستش به انبار ببرند که موقع برگشت به آنها تیراندازی می کنند. روز دهم دی زمانی که از دانشگاه خارج و وارد اتوبان شیخ فضل الله میشود دو تا ماشین راه را میبندند و حسام را به  سرپیچ جایی که در دید دوربین ها نباشد می کشانند بعد می برند سمت گاردریل وسط اتوبان. همانها امیر حسام به زمین می خورد ولی باز بلند میشود آنها شروع میکنند به شعار دادن حسام هم شعار های خودش را میدهد بعد همه هر کدام ضربه ای بهش میزنند که در پرونده پزشکی قانونی نوشته با گوی آهنی و شیء نوک تیز...

وقتی به بیمارستان می رسد خودش به دکتر شماره خانه و آدرس می دهد. دکترها تعریف می کردند که سه بار از هوش رفت و هر سه باری که به هوش آمد ذکر یا زهرا(س) یا حسین(ع) می گفت ولی بار سوم چنان یاحسین گفت که نا خودآگاه همه وسایل از دست دکترها رها شد و همگی گریه کردند.