مجموعه درس منازل السائرین – دوره آمل/آیت الله یزدان پناه نیاکی
فایل های سلسله جلسات درس منازل السائرین – دوره آمل توسط استاد سید یدالله یزدان پناه در حوزه فلسفه اسلامی
برای دریافت صوت این درس به شکل قسمت بندی شده می توانید از قسمت زیر اقدام نمایید؛
منازل السائرین – دوره آمل (صوت ۱ تا ۱۰)
منازل السائرین – دوره آمل (صوت ۱۱ تا ۲۰)
منازل السائرین – دوره آمل (صوت ۲۱ تا ۳۰)
منازل السائرین – دوره آمل (صوت ۳۱ تا ۴۰)
منازل السائرین – دوره آمل (صوت ۴۱ تا ۵۰)
منازل السائرین – دوره آمل (صوت ۵۱ تا ۶۰)
منازل السائرین – دوره آمل (صوت ۶۱ تا ۷۰)
منازل السائرین – دوره آمل (صوت ۷۱ تا ۸۰)
منازل السائرین – دوره آمل (صوت ۸۱ تا ۹۰)
منازل السائرین – دوره آمل (صوت ۹۱ تا ۱۰۱)
منبع : مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات
مستندات | امام خامنهای | امام صادق(ع) مرد علم و دانش، مبارزه و «تشکیلات» بود
«امام صادق(ع) مرد مبارزه بود، مرد علم و دانش بود و مرد تشکیلات بود. مرد علم و دانش بودنش را همه شنیدهاید. محفل درس امام صادق(ع) و میدان آموزشی که آن بزرگوار بهوجود آورد، هم قبل از او و هم بعد از او در تاریخ زندگی امامان شیعه بینظیر بود. همهی حرفهای درست اسلام و مفاهیم اصیل قرآن که در طول یک قرن و اندی به وسیلهی مغرضان و مفسدان یا جاهلان تحریف شده بود، همهی آنها را امام صادق(ع) به شکل درست بیان کرد.
اما مرد مبارزه بودنش را کمتر شنیدهاید. امام صادق(ع) مشغول یک مبارزهی دامنهدار و پیگیر بود. مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت و به وجود آوردن حکومت اسلامی و علوی. یعنی امام صادق(ع) زمینه را آماده میکرد تا بنیامیه را از بین ببرد و به جای آنها حکومت علوی را که همان حکومت راستین اسلامی است بر سر کار بیاورد.
اما آن بُعد سوم را که اصلاً نشنیدهاید؛ مرد تشکیلات بودن امام صادق(ع) است که یک تشکیلات عظیمی از مؤمنان خود از طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا به وجود آورده بود. تشکیلات یعنی چه؟ یعنی اینکه وقتی امام صادق(ع) اراده میکند آنچه را که او میخواهد بدانند، نمایندگان او در سراسر آفاق عالم اسلام به مردم میگویند تا بدانند. یعنی از همهجا وجوهات و بودجه برای ادارهی مبارزهی سیاسی عظیم آل علی(ع) جمع کنند. یعنی وکلا و نمایندگان او در همهی شهرها باشند که پیروان امام صادق(ع) به آنها مراجعه کنند و تکلیف دینی و همچنین تکلیف سیاسی خود را از آن حضرت بپرسند.
تکلیف سیاسی هم مثل تکلیف دینی، واجبالاجرا است. امام صادق(ع) یک چنین تشکیلات عظیمی را به وجود آورده بود و با این تشکیلات و به کمک مردمی که در این تشکیلات بودند با دستگاه بنیامیه مبارزه میکرد. در هنگامیکه پیروزی او بر بنیامیه حتمی بود، بنیعباس به عنوان یک جریان مزاحم و فرصتطلب آمدند، میدان را گرفتند و بعد از آن، امام صادق(ع) هم با بنیامیه و هم با بنیعباس مبارزه کرد.»
کلیپ شهادت امام جعفرصادق ع
السلام علیک یا جعفر بن محمد ایها الصادق
«مدینه» همچنان مظلوم است و «بقیع» مظلوم تر! رنج نامه نانوشته شیعه، بر خاک و سنگ مزار صادق آل پیامبر، گویاتر از هر زمان به شِکوه و شهادت ایستاده است. شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق(ع) تسلیت باد.
نیم نگاهی به سران جریان های انحرافی عصر امام صادق(ع)
یکی از دوران سخت در میان تمام امامان معصوم(ع)، دوران امام صادق(ع) بوده و در واقع آن حضرت در مدت 34 سال با جریانات گوناگون مواجه شدند و با قدرت امامت خود توانستند بر این جریانات چیره و مسلط شوند.
* چرایی راه اندازی جریانات منحرف
دشمنان از دوران امام باقر(ع) به شدت احساس خطر کردند که اگر جلوی معصومین(ع) را نگیرند و راه را برای آنان باز بگذارند، حکومتی برای آنان باقی نخواهد ماند؛ لذا بعد از امامت امام باقر(ع) و در 34 سال امامت امام صادق(ع)، ایشان را هرگز آسوده نگذاشتند و با راه اندازی جریانات گوناگون، سد راه حضرت شدند.
در زمان امام صادق(ع) جریانات گوناگونی وجود داشت و چه بسا ریشه های برخی از این جریان ها به پیش از آن حضرت بر می گردد؛ ولی حکومت عباسی به آن جریانات میدان داده بود تا پیش بیایند و سد راه حضرت شوند؛ لذا نخستین جریانی که در زمان این امام همام به راه افتاد، مسئله دامن زدن به انحرافات فکری بوده و افرادی که دارای این انحرافات بودند را پشتیبانی می کردند.
از جمله کسانی که در آن زمان جزو سردسته منحرفین فکری بوده و دستگاه خلافت به این شخص به دلیل اتهاماتی که به امام(ع) وارد می کرد، منصب قضاوت نیز داده بود، «محمدبن مقلاص معروف به ابوالخطاب» بود که این شخص نسبت خدایی به حضرت صادق(ع) داده بود و خود را پیامبر مرسل می دانست.
امام صادق(ع) با این افراد که انحرافات عقیدتی داشتند، به شدت مبارزه می کردند و برای این که آنان را منزوی کنند، دستور دادند کسی با آنان نشست و برخاست نکرده و هم غذا نشود؛ ضمنا این افراد را لعن نیز کرده و طرد می کردند. وی ادامه داد: یکی دیگر از این افراد، «بزیع بن موسی» است که فرقه بزیعیه را نیز به او نسبت می دهند و می گویند او از سران الحاد و نفاق بوده و ادعای پیامبری نیز می کرده است.
«بَشار اشعری» یکی دیگر از این منحرفین می باشد که امام(ع) به یکی از یاران خود فرموده بود «اگر به کوفه رفتی؛ هنگامی که بر او وارد شدی به او بگو که امام صادق به تو می گوید: ای فاسق؛ ای مشرک؛ من از تو بیزارم». حجة الاسلام والمسلمین طبسی با بیان این که امام(ع) برای این که سخنشان به دیگران نیز برسد، مجبور بودند این اشخاص را لعن و طرد کنند، ادامه داد: از جمله کسانی که در آن زمان از سران انحراف بود، «مغیرةبن سعید» بوده که امام، او را نیز لعن کرد و به شدت از او و یارانش بیزار بود.
«مغیرة بن سعید» مدعی بود که اسم اعظم در دست اوست و از طریق سحر و جادو در مردم نفوذ کرده بود، گفت: این شخص کتاب های امام صادق(ع) را با نیرنگ از دست یاران امام می گرفت و آن چه را می خواست، به این کتب اضافه می کرد و دستور می داد آن ها را در میان یاران و دوستان حضرت پخش کنند و در نتیجه امر را بر مردم مشتبه می کرد.
«ابو منصور عجلی» یکی دیگر از این منحرفین بوده که امام صادق(ع) در برابر انبوهی از مردم کوفه از او بیزاری جسته و او را لعنت کردند و فرمودند: او فرستاده ابلیس می باشد. این کارشناس امام شناسی یادآور شد: «گروه های مفوضه، صوفیه و...» از گروه هایی بودند که در زمان امام صادق(ع) رشد کرده و با پشتیبانی حکومت به پیش می رفتند و امور را بر مردم مشتبه می ساختند.
برنامه دومی که از زمان «منصور» شروع و امام دچار آن شده بود، مسئله کشتار، حبس و هجرت های اجباری علوی ها بود که در کتاب «مقاتل الطالبیین» بسیار درباره آن بحث شده است.
* خزانه ای که 100 سر در آن نگه داشته می شد!
منصور، یاران بسیاری از حضرت را به شهادت رساند، تصریح کرد: در داستان زندگی او آمده است، منصور خزانه ای برای خود داشت که درب آن همیشه بسته بود و کسی در آن تردد نداشت. در پایان عمر خود نامه ای نوشت وآن را به عروس خود داد و گفت؛ این نامه را بگیر و هنگامی که من از دنیا رفتم، پسرم را به داخل این خزانه ببر و این نامه را برای او در آن محل بخوان.
در آن نامه نوشته شده بود، من به وسیله کشتن آنان توانستم حکومت کنم و اگر می خواهی به حکومت خود ادامه دهی، کاری را که من انجام دادم در پیش بگیر و به آنان میدان نده.
از جمله حرکات منصور در زمان امام صادق(ع)، میدان دادن به اشخاصی بود که اطلاعات اندکی داشته و از آنان به عنوان علمای دربار استفاده می کرده تا آنان را در مقابل حضرت قرار دهد.
* مقدس مآب های کج فهم
یکی دیگر از جریانات عصر امام صادق(ع)، ابراز داشت: از جمله جریاناتی که در عصر آن امام همام اتفاق افتاد، وجود مقدس مآب های کج فهم و نفهم بود که توسط دولت بنی عباس پشتیبانی می شدند و در مقابل امام صادق(ع) جبهه گیری می کردند. این محقق حوزوی به «سفیان ثوری» اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: این شخص یکی از آن مقدس مآب های کج فهم بود که روزی امام را با لباس کتان در مسجدالحرام دید و پیش خود فکر می کرد امام(ع) لباسی گران قیمت بر تن کرده است؛ نزد امام آمد و گفت: پیامبر رضی الله عنه، امام علی(ع) و دیگر امامان چنین لباسی به تن نکرده بودند. امام صادق(ع) در جواب او فرمودند: نبی مکرم اسلام رضی الله عنه در یک زمان بسیار سخت زندگی می کردند و بعد از امام علی(ع) وضعیت مسلمانان مقداری فرق کرد و بهتر شد و هنگامی که وضع بهتر شود، چه کسی بهتر است که از منابع خدایی استفاده کند؟ (قل من حرّم زینة الله) بگو چه کسی زینت خدا را حرام کرده است؟
سپس امام فرمود: این پیراهن که به خیال تو قیمتی است را به خاطر مردم، تنم کردم و این پیراهن زیرین پشمینه را برای خودم به تن نمودم؛ اما تو پیراهن پشمینه را برای فریب مردم به تن کردی؛ اما پیراهن زیرین تو خوب و تمیز است و حال باید گفت؛ عمل چه کسی ریایی است؟
امام جعفرصادق(ع)در زمان امامت خود با اتهاماتی نیز روبرو بوده است که در جلسات مختلف از خود رفع اتهام کرده و پاسخ های مناسبی به آنان داده اند، مانند اتهام دانستن علم غیب و یا اتهام بیعت گرفتن از مردم که از سوی منصور به ایشان زده شده بود.
منبع: مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)
دروازهای به سوی جهان معرفت
«به کتاب بایستی اهتمام ورزید. اهتمام به کتاب در واقع قوامش به اهتمام به کتابخوانی است. در جامعه باید سنت کتابخوانی رواج پیدا کند... به گمان من یکی از بدترین و پرخسارتترین تنبلیها، تنبلی در خواندن کتاب است.» ۱۳۹۰/۴/۲۹ توجه به کتاب و کتابخوانی همواره یکی از دغدغههای فرهنگی حضرت آیت الله خامنه ای بوده و هست؛ «خط حزب الله» به مناسبت فرارسیدن روز کتاب و کتابخوانی، گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب دربارهی این موضوع را بازخوانی میکند.
۱- اهمیت و جایگاه کتاب و کتابخوانی
انس تاریخی ملت ایران با کتاب
ما به عنوان ملت ایران و به عنوان یک ملت مسلمان، ارتباطمان با کتاب، ارتباط بنیانی و عمیق و کهن است. ما امروز و دیروز با مقولهی کتاب آشنا نشدهایم. در کشور ما، بخصوص بعد از انتشار اسلام، کتابخانههای عظیم، مجموعههای علمی، مکتوبات باارزش، یک سابقهی کهن تاریخی دارد. ما ملتی هستیم که با کتاب خیلی سابقه داریم؛ در طول قرنهای متمادی با کتاب انس داشتهایم. ۱۳۹۰/۴/۲۹
جای کتاب را هیچ چیزی نمیگیرد
هرچه ما پیش برویم، احتیاج ما به کتاب بیشتر خواهد شد. این که کسی تصور کند با پدید آمدن وسائل ارتباط جمعىِ جدید و نوظهور، کتاب منزوی خواهد شد، خطاست. کتاب روزبهروز در جامعهی بشری اهمیت بیشتری پیدا میکند. ابزارهای نوظهور مهمترین هنرشان این است که مضمون کتابها و محتوای کتابها و خود کتابها را راحت و آسان منتقل کنند. جای کتاب را هیچ چیزی نمیگیرد. ۱۳۹۰/۴/۲۹
دروازهای به سوی جهان دانش و معرفت
کتاب، دروازهئی به سوی جهان گستردهی دانش و معرفت است و کتاب خوب، یکی از بهترین ابزارهای کمال بشری است... کسی که با این دنیای زیبا و زندگی بخش، دنیای کتاب، ارتباط ندارد بیشک از مهمترین دستاورد انسانی و نیز از بیشترین معارف الهی و بشری محروم است... با این دیدگاه، به روشنی میتوان ارزش و مفهوم رمزی عمیق این حقیقت تاریخی را دریافت که اولین خطاب خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام این است که: بخوان! و در اولین سورهئی که بر آن فرستادهی عظیمالشأن خداوند فرود آمده، نام قلم به تجلیل یاد شده است: اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم. ۱۳۷۲/۱۰/۴
از مطالعه نکردن ملت هر ساعت خسارت میبینیم!
ملت ما مطالعه کردن را اصلاً جزو کارهای بشری نمیدانند! مثل خوراک و ورزش و دیگر چیزهایی که جزو کارهای معمول انسان است، مطالعه اصلاً جزو این چیزها نیست! آدم باید عنوان دیگری داشته باشد - یا باید شب امتحانش باشد؛ یا باید معلم در مدرسه از آدم بخواهد؛ یا باید یک دانشمند باشد؛ یا باید بخواهد در جایی سخنرانی کند - تا موجب شود که مطالعه کند! این چهقدر خسارت است!؟ واقعاً خدا میداند من وقتی یادم میآید - و این چیزی است که تقریباً هیچ وقت از یادم نمیرود - که مردم ما مطالعه کردن را بلد نیستند، به قلب من فشار میآید! از این بابت، ما چهقدر داریم هر ساعت خسارت میبینیم!؟ ۱۳۷۰/۱۱/۲۹
در زمینه کتابخوانی باید سرآمد باشیم
اسلام به کتاب و خواندن و نوشتن اهمیت زیادی می دهد و ایران به عنوان کشوری که پرچمدار تفکر اسلامی است و اسلام در آن حاکمیت دارد باید در زمینه کتابخوانی و نیز تولید و نقد کتاب، سر آمد کشورهای جهان باشد و برای رسیدن به این هدف، کتاب و کتابخوانی در ایران اسلامی باید ده برابر آنچه که امروز مورد توجه قرار دارد؛ رواج و توسعه پیدا کند. ۱۳۷۵/۸/۱
۲- توصیههایی در زمینهی کتابخوانی
کتابخوانی را جزو عادات خود قرار دهید
هر کس کتاب بخواند، به بخشی از معارف موجود عالم دست خواهد یافت و از خبرهایی که در دنیا هست از خبرهایی که بوده است و حتی از آنچه که در همهی زمینهها خواهد بود مطّلع خواهد شد. لذا، کتابخوانی را باید جزو عادات خودمان قرار دهیم. ۱۳۷۲/۲/۲۱
کتابخوانی در سنین پایین مؤثرتر است
کتابخوانی در سنین بنده غالباً تأثیرش بمراتب کمتر است از کتابخوانی در سنین جوانها... آنچه که همیشه برای انسان میماند، کتابخوانی در سنین پائین است. جوانان شما، کودکان شما هرچه میتوانند، کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راههای مختلف، مطلبی یاد بگیرند.۱۳۹۱/۷/۲۰
برنامههای ترویجِ کتابخوانی برای کودکان لازم است
به کتاب بایستی اهتمام ورزید. اهتمام به کتاب در واقع قوامش به اهتمام به کتابخوانی است. در جامعه باید سنت کتابخوانی رواج پیدا کند... به گمان من یکی از بدترین و پرخسارتترین تنبلیها، تنبلی در خواندن کتاب است. هرچه هم انسان به این تنبلی میدان بدهد، بیشتر میشود. کتابخوانی باید در جامعه ترویج شود؛ و این کار بر عهدهی همهی دستگاههائی است که در این زمینه مسئولند؛ از مدارس ابتدائی بگیرید - که برنامههائی باید باشد که کودکان ما را از اوان کودکی به خواندن کتاب عادت بدهد؛ خواندن با تدبر، خواندن با تحقیق و تأمل - تا دستگاههای ارتباطجمعی، تا صدا و سیما، تا وسائل تبلیغاتی گوناگون. ۱۳۹۰/۴/۲۹
تأمل و کارِ ذهنی در کتابخوانی را تمرین کنید
بعضی از ذهنها اهل کتابند؛ منتها کتاب آسان، کتابی که احتیاج به فکر کردن نداشته باشد. عیبی ندارد، این هم کتاب خواندن است، نفی نمیکنیم؛ اما بهتر از این شیوهی کتابخوانی، این است که انسان در مجموعهی کتابخوانىِ خود بتواند بیامیزد کتاب آسان را - فرض کنید رمان را، خاطره را، کتابهای تاریخی آسان را - با کتابهائی که احتیاج دارد به فکر کردن، مطالعه کردن؛ این نوع کتابها را باید وارد مقولهی کتابخوانی کرد. ذهن را عادت بدهیم به این که اهل تأمل باشد، اهل تدقیق باشد؛ ذهن کار کند، در مواجههی با کتاب فعالیت کند. ۱۳۹۰/۴/۲۹
از اوقات ضایع شونده برای کتابخوانی استفاده کنید
توقع من از همه مردم این است که کتاب و کتابخوانی را جدی بگیرند و از همه اوقات ضایع شونده خود مثلا در تاکسی، اتوبوس و یا موارد دیگر استفاده کنند و به مطالعه و کتابخوانی بپردازند. چرا که اگر مردم عادت کنند تا از اینگونه اوقات خود بخوبی برای مطالعه استفاده کنند، جامعه به پیش رفته و ترقی خواهد کرد. ۱۳۷۵/۲/۲۲
برای اقشار مختلف سیر مطالعاتی درست کنید
یکی از چیزهائی که ما امروز خیلی احتیاج داریم، برنامههای مطالعاتی برای قشرهای مختلف است. بارها اتفاق میافتد که جوانها را، نوجوانها را به کتابخوانی تشویق میکنیم؛ مراجعه میکنند، میگویند آقا چه بخوانیم؟ این سؤال یک جواب ندارد؛ احتمالاً جوابهای متعددی دارد. مجموعهی متصدیان امر کتاب روی این مسئله باید کار جدی بکنند؛ در بخشهای مختلف، برای قشرهای مختلف، به شکلهای مختلف، با تنوع متناسب، سیر مطالعاتی درست کنند. ۱۳۹۰/۴/۲۹
بازدید رهبر انقلاب اسلامی از سیوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) به مدت سه ساعت از سیوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب در محل مصلای تهران بازدید کردند.
رهبر انقلاب در این بازدید که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز حضور داشت، درجریان تازههای نشر و کتابهای ارائه شده در نمایشگاه قرار گرفتند و همچنین با صاحبان غرفهها و ناشران به گفتگو پرداختند.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان بازدید از نمایشگاه بین المللی کتاب در مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری صداوسیما، ضمن ابراز خرسندی فراوان از این بازدید، نمایشگاه کتاب را یک همایش عظیم مردمی با جنبه غالب فرهنگ، توصیف کردند و گفتند: بحمدالله در نمایشگاه کتاب نشانههای مژدهبخش و همتها و انگیزههای خوب جوانانه مشاهده میشود.
رهبر انقلاب افزودند: استقبال مردم از نمایشگاه کتاب براساس آمارهای ارائه شده بالا و میزان کتابهای خریداری شده نیز خیلی خوب بوده است.
حضرت آیتالله خامنهای موضوع نشر کتاب در کشور را بهرغم برخی زمینههای نامساعد، رو به پیشرفت خواندند و خاطرنشان کردند: عمده زمینههای نامساعد در زمینه نشر مربوط به گرانی کاغذ و در برخی موارد، نامرغوب بودن کاغذ است، البته وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی خبرهای خوبی درباره آغاز مقدمات تولید کاغذ مرغوب دادند که امیدواریم این اقدامات به شکسته شدن قیمت بالای کتاب منجر شود.
ایشان تاکید کردند: نشر، یک بخش مهم از موضوع کتابخوانی در کشور است و باید امور مربوط به آن، روان و خوب و فراگیر باشد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: باوجود مشکلات در عرصه نشر، تعداد عناوین کتابهای چاپ شده بالا است اما در عین حال شمارگان چاپ کتاب نسبتا پایین است.
حضرت آیتالله خامنهای، کتاب را موضوع مهمی خواندند و تاکید کردند: فرهنگ سازی کشور همواره احتیاج به کتاب دارد و بهرغم گسترش فضای مجازی، کتاب همچنان درجایگاه بسیار والای خود قرار دارد.
ایشان تولید کارهای هنری و رسانهای خوب را نیازمند کتاب و مطالعه دانستند و گفتند: من همواره مردم و بهخصوص جوانان را به خواندن کتاب توصیه میکنم اما امروز تاکید ویژهای بر لزوم کتابخوانی و مطالعه برنامه سازان رسانهای، فعالان در عرصه هنری و هنرهای نمایشی و اهالی مطبوعات دارم.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سهم بالای کتابهای کشور از تألیفات داخل، در خصوص موضوع ترجمه کتابهای تالیف داخل نیز خاطر نشان کردند: ترجمه کتابهایی که در داخل نوشته میشوند باید مورد توجه جدی قرار گیرد البته باید برای ترجمه این کتابها از مترجمینی استفاده شود که تبحر کامل را داشته باشند.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از این مصاحبه، موضوع کتاب کودک و نوجوان را مورد تاکید قرار دادند و گفتند: باید تا آنجا که امکان پذیر است در زمینه تولید کتابهای کودکان و نوجوانان متناسب با فرهنگ خودمان، تلاش شود تا از کتابهای بیگانه بینیاز شویم.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به علاقه خود و صرف وقت برای مطالعه کتابهای مختلف بهویژه کتابهای خاطرات مربوط به دوران دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم خاطرنشان کردند: این کتابهای خاطرات بسیار باارزش هستند و گونهای جدید از تولید کتاب به شمار میروند که بانوان نویسنده در این زمینه بسیار فعال هستند و نوشتههای خوبی دارند.
پنج روش امام صادق(ع) در مقابله با انحرافات اعتقادی
پنج روش امام صادق علیه السلام در مقابله با انحرافات اعتقادی
در گفتگو با نویسنده و پژوهشگر حوزوی مدیر و بنیانگذار موسسه بهداشت معنوی حجت الاسلام و المسلمین حمید رضا مظاهری سیف
اوضاع فرهنگی عصر امام صادق علیه السلام؟
زمان امام صادق نوعی آشفتگی فرهنگی وجود داشت زیرا از یک سو نظام سیاسی بنی امیه رو به زوال بود و از سوی دیگر قلمرو جغرافیایی جهان اسلام گسترش یافته و فرهنگ ها و افکار مختلفی با افکار اسلامی امیخته شده بود. و در این شرایط امامت در جایگاه حقیقی خود در جامعه قرار نداشت و دست اهل بیت از زمام امور کوتاه بود. مجموع این عوامل شرایطی را به وجود آورده بود که فرقه ها و جنبش های فرهنگی بسیاری در جامعه شکل می گرفت و پیروانی پیدا می کرد.
زمینه های شکل گیری صوفی گری؛ عرفان های نوظهور و ساختگی در عصر حضرت؟
تصوف فرقه ای با وجود کسانی مثل حسن بصری و سفیان صوری در همین دوره ها به تدریج پایه گذاری شد. مرجئه نیز نوعی نگاه شبه عرفانی به مسائل داشتند و می گفتند هر کس دلش پاک باشد و ایمان به خدا در دلش باشد، دیگر مهم نیست که عملش چگونه است و رستگار خواهد شد.
این گونه جریان ها به علت محدودیت اهل بیت و نرسیدن معارف حقیقی به دست مردم پدید می آمد. مشکل اصلی در توسعه جغرافیایی سرزمین های اسلامی و مواجهه مسلمانان با غیر مسلمانان نبود. این رویارویی ها می توانست به بارور شدن اندیشه دینی منتهی شود، در صورتی که تدبیر جامعه اسلامی به دست امامان بود و از این فرصت هایی که برای اندیشیدن و تضارب آرا پیش می آمد، استفاده های تربیتی و آموزشی مناسب صورت می گرفت. بنابراین مهمترین علت پیدایش این جریان ها جابجایی قدرت از امامت به امارت بود. بنی امیه و بنی عباس مانع از تأثیر گذاری مناسب و گسترده ی دانش امامت در جامعه شدند و در این خلاء فرقه ها رشد کردند و زمینه های انحراف را پدید آوردند.
آیا این نحل های فکری مورد استقبال حکومت و مردم بودند؟
بله برخی از این فرقه ها با منافع و اهداف حکومت سازگار بودند. حاکمان عیاش و بی مبالات از افکاری مثل مرجئه خیلی خوششان می آمد و برای ترویج آن هزینه و فرصت سازی می کردند. یک حاکم عیاش به راحتی می توانست ادعای ایمان کند و بعد هر کاری که می خواهد انجام دهد و بعد با تکیه به پندارهای مرجئه خود را رستگار بداند. همچنین نگرش های جبر گرایانه که رگه هایی از آن در مرجئه و گاهی صوفیان دیده می شد، باری سیاست مداران جالب بود و قدرت و مشروعیت آنها را توجیه می کرد. با این عقاید نادرست آنها مردم را متقاعد می کردند که قدرت و حکومت ما خواست خداست و شما باید مطیع حکومت باشید. این ارائه الهی است که ما حاکم هستیم و شما محکوم و بهتر است که همه تسلیم خدا باشیم. این نگرش های به ظاهر معنوی اسبابی باری توجیه سلطه ی قدرت های نامشروع بود و به طور طبیعی آنها از این افکار حمایت می کردند.
روش های تبلیغی ایشان چگونه بود؟
این جریان ها معمولا به صورت سینه به سینه و تشکیل محافل خصوصی توسعه پیدا می کنند. در گذشته چنین بود و امروز هم شبه جنبش های معنوی نوظهور بیش از همه از این روش ها استفاده می کنند. و سایر روش ها مثل انتشار کتاب و مجله و یا فعالیت در فضای مجازی برای کمک به همین روش سینه به سینه و روش محفلی است.
امام صادق علیه السلام چگونه با این جریان مقابله کرد؟
امام صادق پنج روش کلی را در مقابله با این جریان ها پایه گذاری و اجرا کردند. نخست آموزش عمومی که بر اساس ترویج معارف اسلامی استوار بود. دوم تربیت و آموزش نخبگان، در این مرحله ایشان به طرح شبهات جریان های انحرافی و روش پاسخ گویی به آنها می پرداختند و کسانی مثل هشام بن حکم محصول این راه کار امام هستند. سومین روش بازداری تربیتی است. امام به مردم توصیه می کردند که فرزندانشان را از همشینی با مرجئه و غلات و سایر جریان ها و افکار انحرافی دور نگه دارند. چهارمین روش گفتگو و مناظره در مواجهه با کسانی که خارج از قلمرو اندیشه اسلامی فعالیت می کردند، کسانی که مادی گرا بودند یا پیروان ادیان و اندیشه های دیگر. پنجمین روش امام برخورد قاطع و سرسخت با کسانی بود که در متن تفکر اسلام و حتی شیعی دست به انحراف و کژاندیشی زنده بودند مثل غلات. امام بدون هیچ بحث و مناظره ای آنها را کافر و کشتن آنها را لازم می دانستند.
درس هایی که ما می توانیم از سیره علمی و عملی امام در مقابله با عرفان های نو ظهور در عصر کنونی بگیریم چیست؟
روش های امام یک مجموعه است که باید هماهنگ اجرا شود اگر از اول برویم سراغ روش پنجم کار درستی نکرده ایم و نتیجه عکس می گیریم. باید این روش ها با هم و هماهنگ اجرا شود. اموزش عمومی بر اساس معارف دین آموزش نخبگان برای توانمند سازی آنها جهت مقابله با شبهات و پاسخ گویی به سوالات. کاهش ارتباط جریان های انحرافی با بدنه ی جوان جامعه و برگزاری جلسات مناظره و گفتگوی آزاد با سران جریان های انحرافی و در نهایت برخورد قاطع با مغرضان این مجموعه یک برنامه کامل مقابله با انحرافات فرهنگی و فکری است.
وضعیت کنونی ایران در رابطه با ظهور این نوع عرفان ها چگونه می باشد؟
در حال حاضر جریان های زیادی در کشور فعالیت می کنند و متأسفانه دیده نمی شوند. زیرا توانسته اند خود را در پس چهره ای مقبول پنهان کنند و تحت عناوین دیگر فعالیت های خود را توسعه دهند. با اسم آموزش، کار فرهنگی و غیره عرفان های کاذب و معنویت های نوظهور ترویج می شود و گاهی موفق می شوند از سرمایه های عمومی و رسانه ملی نیز برای تبلیغ استفاده کنند.
یک تفاوت زمان با زمان امام صادق علیه السلام پیدا کرده و آن اینکه در دوره امام حکومت مخالف امام و دین بود ولی الان این رویارویی وجود ندارد. لذا در کنار آموزش نخبگان علمی باید آموزش نخبگان سیاسی و کسانی که دستی در قدرت و حکومت دارند، در دستور کار قرار گیرد. آنها باید جریان های انحرافی را بشناسند تا نه به سوی آن گرایش پیدا کنند و نه از روی بی خبری و نادانی اسباب ترویج آنها را فراهم سازند. این یک کار ضروری و زمین مانده در وضعیت کنونی ماست.
حوزه در این مسیر چگونه عمل کرد؟
حوزه برنامه های عادی خود را دارد و برای این شرایط اضطراری برنامه ریزی خواصی نداشته است. البته کمی آموزش کارشناس و نخبگان علمی مورد توجه بوده ولی آنچه باید بشود هنوز اتفاق نیافتاده و برنامه ای هم وجود ندارد.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه