داستان مصور مجموعه نقش روایت | پیش درآمد پیروزی
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، روایت حضرت آیتالله خامنهای از حادثه بیعت همافران نیروی هوایی ارتش با حضرت امام خمینی(ره) در ۱۹ بهمن ماه ۱۳۵۷ را در قالب داستان مصور «پیش درآمد پیروزی» منتشر میکند.
نقش روایت عنوان داستانهای مصور روایت حضرت آیتالله خامنهای از وقایع و حوادث گوناگون است که به مرور در KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
پویش «پرچم اتحاد» به مناسبت چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی آغاز به کار کرد
به مناسبت چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی پویش «پرچم اتحاد» برگزار میشود.
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش فرمودند: «بیست و دوم بهمن امسال انشاءالله به توفیق الهی مظهر حضور مردم، مظهر عزت مردم، مظهر اعتماد مردم به یکدیگر است، مظهر اتحاد ملی است. من توصیهام هم این است به همهی آحاد مردم عزیزمان که سعی کنند این راهپیمایی را، این روز بزرگ را، این حرکت پرشکوه را مظهر اتحاد ملی و وحدت ملی قرار بدهند.» ۱۴۰۱/۱۱/۱۹
«پرچم اتحاد» عنوان پویش جدید بخش تعامل با مخاطب «همگام» است. رسانه KHAMENEI.IR همگام با ملت ایران برای برگزاری هرچه با شکوهتر راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال، در قالب پویش #پرچم_اتحاد از کاربران شبکههای اجتماعی دعوت میکند تا تصاویر حضور خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن را برای رسانه KHAMENEI.IR ارسال یا با هشتگ #پرچم_اتحاد در فضای مجازی منتشر کنند.
شیوه مشارکت در پویش:
در دهه فجر ضمن ترویج پرچم ایران در فضای مجازی، از حضورتان در راهپیمایی ۲۲ بهمن و جشن پیروزی انقلاب، عکس تهیه و برای رسانه KHAMENEI.IR ارسال کنید، یا با هشتگ #پرچم_اتحاد در فضای مجازی منتشر نمایید.
الله اکبر
حضرت آیتالله خامنهای: «الله اکبر ملت ایران لحن و نواى خاصى دارد. چون الله اکبر پیغمبر است، الله اکبر بت شکن است، چون به معناى ناچیز و بىمقدار داشتن بتهاى زور و زر است، چون به معناى رشادت و شجاعت یک ملّت در مقابل استکبار جهانى است.» ۱۳۶۴/۰۶/۰۶
رسانه KHAMENEI.IR همزمان با فرارسیدن شب ۲۲ بهمن و طنین انداز شدن غریو «الله اکبر» مردم ایران اسلامی، لوح «الله اکبر» را منتشر میکند.
دریافت تصویر با کیفیت اصلی
حجم: 726 کیلوبایت
خط حزبالله ۳۷۹ | پرچم اتحاد
شماره سیصد و هفتاد و نهم هفتهنامه خط حزبالله با عنوان «پرچم اتحاد» منتشر شد.
سخن هفته خط حزبالله، در آستانه ۲۲ بهمن ماه و چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، راز پیروزی و استمرار انقلاب مردم ایران را بررسی کرده است.
یادداشت هفته این شماره خط حزب الله با عنوان «انقلاب زنده و روینده» نگاهی به تجربههای بینظیر و حرکت رو به آرمان انقلاب اسلامی داشته است.
«پرچم اتحاد» عنوان پویش جدید بخش تعامل با مخاطب «همگام» است. رسانه KHAMENEI.IR همگام با ملت ایران برای برگزاری هرچه با شکوهتر راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال، در قالب پویش #پرچم_اتحاد از کاربران شبکههای اجتماعی دعوت میکند تا تصاویر حضور خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن را برای رسانه KHAMENEI.IR ارسال یا با هشتگ #پرچم_اتحاد در فضای مجازی منتشر کنند.
شماره این هفتهی خط حزبالله به روح مطهر شهید، دکتر جواد سرخوش تقدیم میشود.
امام خامنهای: حادثه ۱۹ بهمن ۵۷ پیشدرآمد مؤثری برای پیروزی انقلاب اسلامی بود/ ارتش به مراتب از آن روزهای اول، انقلابیتر و آمادهتر است
همزمان با سالروز حادثه ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ و بیعت تاریخی از جمعی از همافران نیروی هوایی با امام خمینی(ره) امروز صدها تن از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش با فرمانده کل قوا دیدار کردند.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار، با تجلیل از ارتش مؤمن، انقلابی، عزیز، مردمی و پیشبرنده کارهای بزرگ و شگفتآور، حادثه ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ را عاملی مهم و موجآفرین در پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن آن سال و همچنان پیشقراول و روحیه بخش در ۲۲ بهمنهای سالهای پس از انقلاب دانستند و با تبیین هدف اصلی دشمن برای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی و از بین بردن آن از طریق ایجاد اختلاف و بی اعتمادی ، تأکید کردند: مهمترین وظیفه در مقابل این نقشه پلید، حفظ راهبرد وحدت است و به توفیق الهی ۲۲ بهمن امسال مظهر اتحاد و اعتماد ملی خواهد شد و مردم این پیام را به طور صریح به همه بدخواهان خواهند رساند که تلاش آنها برای ایجاد بیاعتمادی و از بین بردن اتحاد ملی، خنثی شده است.
حضرت آیتالله خامنهای حادثه ۱۹ بهمن را همچنان پیشدرآمدی اثرگذار و روحیهبخش به مردم برای روز ۲۲ بهمن و نشان دادن عظمت و عزت ملت ایران خواندند و گفتند: ۲۲ بهمن، اوج قله حرکت پر افتخار ملت ایران و یادآور پر شکوهترین روز تاریخ ملت ایران است چرا که مردم در این روز عزت، عظمت و قدرت خود را به دست آوردند.
ایشان با تأکید بر اینکه ۲۲ بهمن همچنانکه تا کنون زنده نگه داشته شده، باید در آینده نیز زنده نگه داشته شود، افزودند: انقلابِ زنده، انقلابی است که پیرایهها و آرایشهای خود را زنده نگه دارد و در هر دوره، با شناخت نیازها و خطرات، آن نیازها را برطرف و خطرات را خنثی کند.
حضرت آیتالله خامنهای علت شکست یا بازگشت دیکتاتوریهای سخت و تلخ در انقلابهای بزرگ جهان مانند انقلاب فرانسه و شوروی را غفلت از نیازها و خطرات اصلی و مشغول شدن به مسائل و دعواهای شخصی دانستند و خاطرنشان کردند: انقلاب اسلامی خود را از این آفات مصون نگه داشت. البته ما هم مشکلاتی داشتیم و همتها و تشخیصها در دولتهای مختلف یکسان نبود اما حرکت کلی، حرکت به سمت قله، و پیشرفت مادی و معنوی بود.
ایشان با اشاره به ابتکار، پیشرفت، دست پُر و منطق قوی ملت ایران در عرصههای گوناگون، به حضور برجسته جوانان دهه هشتادی در مراسم اعتکاف امسال به عنوان نمونهای از رشد ملی پرداختند و گفتند: دیدید که چقدر راجع به دهه هشتادیها لطیفههای مسخرهآمیز تولید کردند اما در آمارها و گزارشهای اعتکاف امسال بیان شد که جمع زیادی از آنها، دهه هشتادیها بودند.
رهبر انقلاب لازمه حیات و پویایی انقلاب را توجه به رفع نیازها دانستند و با تمرکز و تأکید بر یک نیاز اساسی و مهم یعنی «اتحاد ملی» گفتند: اتحاد ملی نقش بسیار مهمی در پیروزی و پیشرفت انقلاب داشت و سدّ و دیوارهای محکم و سر به فلک کشیده در برابر دشمن است که باید امروز هر چه ممکن است این وحدت افزایش پیدا کند.
ایشان، نقشه و هدف واضح دشمن علیه نظام اسلامی را به زانو درآوردن انقلاب خواندند و گفتند: البته آنها خلاف این را میگویند همچنانکه حدود ۱۵ سال قبل رئیسجمهور وقت آمریکا صریحاً در نامهای به من نوشت که ما قصد تغییر نظام شما را نداریم ولی ما همان زمان گزارشهایی داشتیم که در مراکز خود در حال طراحی برای از بین بردن جمهوری اسلامی بودند.
حضرت آیتالله خامنهای در بیان علت تلاشهای بدخواهان برای از بین بردن جمهوری اسلامی گفتند: جمهوری اسلامی، این منطقه مهم، راهبردی و پُر منفعت را از دست آنها خارج کرده و علاوه بر آن، ندای استقلال و باج ندادن را نه فقط به عنوان یک مسئله سیاسی بلکه به عنوان یک باور و ایمان دینی بلند کرده است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: ممکن است برخی کشورهای دیگر نیز خواهان سیاست استقلال از آمریکا باشند اما این سیاست با داد و ستد، گفتگو، نشستن پشت میز مذاکره و احیاناً پرداخت زیر میزی به افراد مؤثر عوض میشود همچنانکه نمونههای آن را در دنیا میبینید اما استقلال و باج ندادن جمهوری اسلامی، برخاسته از ایمان و تأکید قرآن به اعتماد نکردن به مستکبران، و غیرقابل خرید و فروش است و کسی که حاضر به عبور از این عقیده ایمانی باشد صلاحیت اشتغال در نظام جمهوری اسلامی را از دست میدهد.
ایشان پس از برشمردن هدف دشمن یعنی به زانو درآوردن جمهوری اسلامی و بیان علت دشمنیها، به تبیین راهبرد تحقق این هدف پرداختند و گفتند: راهبرد آنها «ایجاد اختلاف» است زیرا در این صورت ، امید به آینده از بین خواهد رفت.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: ایجاد بدبینی میان دستهجات سیاسی ، بیاعتمادی مردم نسبت به یکدیگر و نسبت به حکومت، و ایجاد بدبینی بین سازمانها، جزو راهبردهای تحقق اهداف بدخواهان ایران است.
ایشان خاطرنشان کردند: اختلافهایی قهراً وجود دارد اما نباید آنها را به گسل تبدیل کرد؛ همچنانکه یک وقت مسئله زن را مطرح میکنند یک وقت مسئله شیعه و سنی، و زمان دیگر مسئله اختلاف نسلی را.
رهبر انقلاب مهمترین تاکتیک برای گسترش اختلاف را دروغپردازی و شایعهسازی دانستند و تأکید کردند: وقتی دشمن، وحدت ملی را آماج حملات خود قرار داده باید با حفظ این اتحاد و وحدت، نگذاریم در خواسته پلید خود پیروز شود.
حضرت آیتالله خامنهای، ۲۲ بهمن امسال را مظهر اتحاد ملی خواندند و گفتند: به توفیق الهی ۲۲ بهمن امسال مظهر حضور، عزت، اعتماد مردم به یکدیگر و اتحاد ملی است.
ایشان تأکید کردند: توصیه من به آحاد مردم عزیزمان این است که سعی کنند این راهپیمایی و روز بزرگ و حرکت با شکوه را مظهر اتحاد و اعتماد ملی قرار دهند و این پیام را به صراحت به دشمن برسانند که تلاش او برای از بین بردن اتحاد ملی خنثی شده است و نمیتوانند مردم را از یکدیگر و از نظام جدا و نظام را به مردم بدبین کنند یا گروههای مختلف مردم را به جنگ با یکدیگر بکشانند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه اختلاف نظر و اختلاف سیاسی به طور طبیعی اشکالی ندارد، افزودند: اما این اختلافها نباید به زد و خورد و تهمت زنی و افترا به یکدیگر منتهی شود و در مقابل راهبرد دشمن، همه باید راهبرد وحدت را اتخاذ کنیم.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین در بخش دیگری از سخنانشان، حادثه ۱۹ بهمن ۵۷ را مقدمهای مؤثر و موجآفرین در پیروزی انقلاب دانستند و گفتند: انتشار تصویر بیعت همافران با امام بزرگوار درآن روز، تغییری اساسی در اوضاع ایجاد کرد چرا که تنها ابزار رژیم حقیر و ظالم پهلوی برای سرکوب مردم، ارتش بود اما مردم و انقلابیون با دیدن همجهتیِ ارتش با انقلاب روحیه گرفتند و در مقابل سران رژیم و پشتیبانان آمریکایی آن، شکست روحی مهمی خوردند.
ایشان مهمترین پیام ۱۹ بهمن ۵۷ را نشان دادن ترکیب ارتش آینده انقلاب خواندند و گفتند: حضور همافران در مدرسه علوی که هر روز هزاران نفر از مردم برای بیعت با امام به آنجا میآمدند، نشان داد که ارتش آینده، ارتشی مردمی، انقلابی، مؤمن، مقیّد به نظم و خطرپذیر است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: خطرپذیری جوانان ارتشی در مقابل متجاوزان آن روز یعنی رژیم آمریکا و عوامل پهلوی، آن هم در شرایطی که هنوز سرنوشت انقلاب معلوم نبود، در سالهای متمادی پس از انقلاب نیز ادامه یافت و ارتش در مقابل همه متجاوزان سینه سپر کرد.
ایشان، تصویر امام در روز ۱۹ بهمن را تصویر و مظهر قدرت، عزت، ایمان تزلزلناپذیر، مستحکم همچون قله دماوند و در عین حال همراه با نگاه مهربانانه و پدرانه به جوانهای متعلق به ارتشِ دوران پادشاهی دانستند و خاطرنشان کردند: ارتش در کنار مردم ایستاد و انقلابی ماند که این انقلابی بودن مسئله مهمی است زیرا بعضیها انقلابی میشوند ولی انقلابی نمیمانند اما ارتش جمهوری اسلامی امروز به مراتب انقلابیتر، مؤمنتر و خالصتر از روزهای اول است و هر جا لازم بوده با جوانمردی و از خودگذشتگی در کنار مردم نقشآفرینی، و برای دفاع از کشور ایستادگی کرده است.
حضرت آیتالله خامنهای مقایسه ارتش امروز با ارتش دوران پهلوی را نشاندهنده قدرت و توانایی انقلاب برای تحقق کارهای بزرگ خواندند و با برشمردن نمونههایی همچون متلاشی شدن چند ساعته ارتش پر طمطراق و پر ادعای رضاخانی در مقابل تهاجم شهریور ۱۳۲۰، یا همدستی ارتش محمدرضا با جاسوسهای آمریکایی و انگلیسی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت ملی و مردم گفتند: ارتش در آن دوره به حدی بیهویت، توسری خور و زیر یوغ بیگانگان بود که یک تیمسار ارتش جرأت حرف زدن در مقابل یک افسر جزء آمریکایی را نداشت.
ایشان ارتش امروز را نماد استقلال و استحکام، و مورد اعتماد و عزیز در بین مردم و مسئولان خواندند و افزودند: امروز ارتش با مردم و در کنار مردم و جزو مردم است و اگر در گذشته حتی حق دست زدن به قطعه هواپیمای خریداری شده از آمریکاییها را نداشت امروز با وجود تحریم، خودش سازنده و مبتکر هواپیما و رقم زننده کارهای شگفتآورو بزرگ و عزتآفرین برای مردم است که نمونه آن دیروز نمایش داده شد.
رهبر انقلاب، نتیجه معنوی این تلاشها را دستیابی به بالاترین ارزش یعنی محبوب شدن نزد پروردگار دانستند و خطاب به ارتشیان گفتند: عزیزان افتخار کنید که جزو ارتش جمهوری اسلامی هستید. هم ملت و هم مسئولان قدر ارتش را میدانند و شما نیز با تقویت نقاط قوت و برطرف کردن نقاط ضعف سازمان، قدردان خود باشید.
حضرت آیتالله خامنهای در پایان سخنانشان با ابراز همدردی با مردم مصیبتزده از زلزله اخیر در سوریه و ترکیه و طلب رحمت برای جانباختگان، گفتند: مسئولان کشور ما نیز بحمدالله کمکهایی کرده و باز هم خواهند کرد.
در ابتدای این دیدار، امیر سرتیپ خلبان واحدی فرمانده نیروی هوایی ارتش، گزارشی از تولیدات امیدآفرین و اقدمات اثربخش این نیرو در بخشهای مختلف علمی و دانشبنیان، ساخت تجهیزات، آمادگیهای رزمی، آموزش، سازندگی و امداد بیان کرد.
آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
حادثه ۱۹ بهمن ۵۷ یک پیشدرآمد موثری بود برای پیروزی نهضت، برای پدیدآمدن عملی و واقعی انقلاب. این حادثه صرفاً این نبود که حالا یک جمعی جوان مثلاً از نیروی هوایی بیایند به رهبر انقلاب مهم آن روز سلام بدهند. نه، این یک حرکتی بود که در خود پیروزی انقلاب اثر داشت. چرا؟ چون موجآفرینی کرد. این حرکت موجآفرینی کرد. علت موجآفرینیاش هم انعکاس سریع آن بود. به فاصلهی دو سه ساعت، سه چهار ساعت بعد از آن که این حادثه اتفاق افتاد، روزنامهِی عصر آن روز تهران تصویر حادثه را منتشر کرد و یکباره اوضاع مبالغ زیادی تغییر پیدا کرد. از طرفی مردم روحیه گرفتند، احساس کردند که ارتش در مقابلشان نیست. چون تنها ابزار رژیم حقیر و ظالم پهلوی فقط همین بود دیگر که به وسیلهی ارتش مردم را سرکوب کنند. مردم دیدند نه، ارتش در جهت آنها، در جهت مردم است، در جهت انقلاب است. روحیه گرفتند. در طرف مقابل روحیهها باخته شد.
در هنگام حادثه ۱۹ بهمن هیچ روشن نبود که نتیجه چه خواهد شد؛ ممکن بود تا یک ماه دیگر دو ماه دیگر قضایا طول بکشد پدر اینها را درمیآوردند در آن صورت. این جوانان نیروی هوایی ارتش نمیدانستند چه اتفاقی بناست بیفتد، خطرپذیری کردند، شجاعت به خرج دادند آمدند. این نشان داد که ارتش آینده خطرپذیر است و ارتش خطرپذیری کرد انصافاً در طول این سالهای متمادی. اینها نشان دادند که ارتش مشت گره کردهای است در مقابل متجاوز. متجاوز آن روز البته عوامل آمریکا بودند و عوامل حکومت پهلوی بودند بعدها متجاوزین دیگری هم پیدا شدند ارتش در مقابل همهی اینها سینه سپر کرد.
آن تصویری که از آن روز در روزنامهها منتشر شد و همه دیدند در طول این سالهای متمادی آن تصویر را، امام، آنجا، مظهر قدرت، مظهر عزّت، مظهر ایمان تزلزلناپذیر کاملاً پیداست، مثل یک کوه، مثل قلهی دماوند این امام است آنجا. همین انسان بزرگ و با عزّت و با اقتدار نگاهش به این جوانهای متعلق به ارتش دوران پادشاهی است؛ آن نگاه مهربانانه و پدرانه دارد نگاه میکند به آن. آن روز هنوز اینها جزو ارتش بودند دیگر، ارتش پهلوی. امام نگاهش به این جوانها نگاه پدرانه است، همراه با عطوفت کامل، همراه با اعتماد کامل. آن روز یک نفر حتی تصور نکرد که ممکن است که در این جمع کسی باشد که یک سوءِ نیتی داشته باشد نه، اعتماد کامل، اطمینان کامل امام با اینها نگاه کرد از اینها به شکلی سان دید و با اینها حرف زد. خب، این یک الگوی ارتش جدید شد یعنی معلوم شد که ارتش جدید اینجوری تشکیل خواهد شد.
ارتش بنا بود کنار مردم بایستد و ایستاد و انقلابی ماند. یکی از چیزهای مهمی که بنده همیشه روی آن تکیه میکنم انقلابی ماندن است؛ بعضیها انقلابیاند ولی انقلابی نمیمانند. انقلابی میشوند ولی انقلابی نمیمانند. ارتش انقلابی ماند. من به شما عرض کنم من از روز اول در ارتش بودم، اول انقلاب تقریباً از همان روزهای اول انقلاب من در ارتش بودم در بخشهای مختلف ارتش رفت و آمد داشتم با همه ارتباط داشتم. امروز ارتش ما ــ ارتش جمهوری اسلامی ــ به مراتب از آن روزهای اول انقلابیتر است، از روزهای هیجان مؤمنتر است، معتقدتر است، آمادهتر است.
مقایسهی ارتش جمهوری اسلامی با ارتش دوران پهلوی یکی از معرفههای حقیقت و هویت انقلاب ماست.
ارتش پیش از انقلاب، ارتش دوران پهلوی خب پرطمطراق بود. حالا شماها اغلبتان یادتان نیست، حالا شاید بعضیها دیدهاید آن روزها را؛ یک چیز پرطمطراق و پر خرج پر ادعایی بود ارتش. اما همین ارتش پر ادعا در قضیهی شهریور ۱۳۲۰ که کشور مورد تهاجم قرار گرفت چند ساعت بیشتر نتوانست مقاومت کند، اصلاً متلاشی شد. ارتش متلاشی شد با آن همه طمطراق. این در حالی است که قبل از آن کسی در رأس ارتش بود که خودش ارتشی بود. رضاخان خب ارتشی بود دیگر یعنی نظامی بود و هر چه هم میتوانست روی ارتش کار میکرد تلاش میکرد اعمال قدرت میکرد همین ارتشی که زیر نظر دست رضاخان بود در شهریور ۱۳۲۰ چند ساعت بیشتر نتوانست مقاومت کند.
بعد در دورهی محمدرضا مجدداً دست زدند به ساختمان ارتش و بسازند و تقویت کنند. ارتشی درست کردند که در بیست و هشتم مرداد سال ۳۲ این ارتش در کنار جواسیس آمریکایی و انگلیسی علیه حکومت قیام کرد و علیه مردم؛ مردم را سرکوب کرد. آن ارتش آن روز این جوری بود. ارتش بیهویت، ارتش مغلوب سیطرهی بیگانگان.
امروز ارتش به جای اینکه حق نداشته باشد به قطعهی هواپیمای جنگندهی خریداری شدهی با پول گزاف از آمریکاییها، نگاه کند و دست بزند، امروز خودش آن هواپیما را میسازد. بلد است بسازد. امروز ارتش در قطعهسازی، در ساخت کارهای بزرگ، در ساخت کارهای شگفتآور، مثل همان چیزی که دیروز نشان دادند -آقای سرلشکر موسوی و دیگران آنجا حضور داشتند، در تلویزیون نشان دادند- این جور کارهایی که امروز ارتش میکند، مایهی خرسندی و احساس عزت مردم است. وضع ارتش امروز سازنده است، مبتکر است، دارای ابتکار است.
انقلاب زنده آن انقلابی است که بتواند خودش را از این آفتها مصون نگه دارد. انقلاب خودش را مصون نگه داشت. بله، ما هم مشکلاتی داشتیم.
اما حرکت، حرکت مستمر به سمت قله بود و حرکت به سمت پیشرفت بود. هم پیشرفت مادی هم پیشرفت معنوی. دیدید راجع به دههی هشتادیها چقدر برای مردم لطیفههای مسخرهآمیز بیان کردند. در آمارها و گزارشها آمده که در اعتکاف امسال دههی هشتادیها حدود هفتاد درصد جمعیتی بودند که اعتکاف کردند. اینجوری است دیگر. پیشرفت کرده ملت پیشرفت کرده؛ هم از لحاظ معنوی هم از لحاظ مادی. حالا من ارتش را اشاره کردم چند دهبرابر این هم در غیر ارتش در دستگاههای مختلف دیگر پیشرفت کردند. پیشرفتهایی ابتکار، پیشرفت، نوآوری، دست پر، منطق قوی، در همهجا گسترده است. این پیشرفت انقلاب است. انقلاب زنده این است. لازمهی زنده بودن این است که بتواند این نیازها را تأمین کند و تحقق ببخشد.
یکی از نیازهای مهم امروز ما اتحاد ملی است. اتحاد ملی سدّ است، دیوارهی محکم سر به فلک کشیده است در مقابل دشمن. اتحاد ملی؛ اتحاد ملی همان چیزی است که نقش بسیار عظیمی در پیشرفت در پیروزی انقلاب و بعد هم در پیشرفت انقلاب داشت، اتحاد ملی. امروز ما نیاز داریم به اینکه این اتحاد را هرچه ممکن است بیشتر کنیم.
هدف دشمن به زانو درآوردن انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است. البته خلاف این را میگویند. رئیسجمهور آمریکا به بنده نامه نوشت صریحاً در نامهاش ده پانزده سال پیش گفت؛ که ما قصد تغییر نظام شما را نداریم. همان وقتها ما گزارش داشتیم که در مراکز خصوصیشان بحثشان این است که چه جور میشود نظام اسلامی را جمهوری اسلامی را واژگون کرد و از بین برد. دروغ میگویند دیگر.
چرا میخواهند جمهوری اسلامی را به زانو در بیاورند و نابود بکنند؛ خب علل مختلفی دارد بالاخره جمهوری اسلامی آمده این منطقهی مهم و راهبردی و پرمنفعت و پرمعدن طبیعی و انسانی را از دست اینها خارج کرده یک علتش این است. اما یک علت دیگرش هم این است که این جمهوری اسلامی ندای استقلال و ندادن باج را بلند کرده.
راهبرد به زانو درآوردن جمهوری اسلامی چیست؟ ایجاد اختلاف، ایجاد بیاعتمادی. وقتی بیاعتمادی به وجود آمد، امید و امید به آینده هم از بین خواهد رفت. بیاعتمادی دستجات سیاسی نسبت به همدیگر، گروههای مردمی نسبت به همدیگر، بیاعتمادی مردم با حکومت، بیاعتمادی حکومت به مردم، بیاعتمادی این به آن، این سازمان با آن سازمان به هم بیاعتماد باشند، به هم بدبین باشند.
خب یک اختلافاتی قهراً وجود دارد. این اختلافات را نباید تبدیل کرد به گسل. یک وقت زن را مطرح میکنند، یک وقت بحث شیعه و سنی را مطرح میکنند، یک وقت مسائل گوناگون دیگر، یک وقت اختلاف نسلی را مطرح میکنند برای اینکه اختلاف ایجاد کنند.
وقتی که ما میبینیم دشمن وحدت را آماج حملههای خودش قرار داد، وظیفهمان چیست؟ وظیفه این است که این اتحاد را، این وحدت را حفظ کنیم. نگذاریم دشمن در این خواستهی پلید خودش پیروز بشود.
بیست و دوم بهمن امسال انشاءاللّه به توفیق الهی مظهر حضور مردم، مظهر عزت مردم، مظهر اعتماد مردم به یکدیگر است، مظهر اتحاد ملی است. من توصیهام هم این است به همهی آحاد مردم عزیزمان که سعی کنند این راهپیمایی را، این روز بزرگ را، این حرکت پرشکوه را مظهر اتحاد ملی و وحدت ملی قرار بدهند.
این پیام را به طور صریح به دشمن برسانند که تلاش او برای از بین بردن اتحاد ملی، تلاش خنثی شدهای است و نمیتوانند مردم را از هم جدا کنند، نمیتوانند مردم را از نظام جدا کنند، نمیتوانند نظام را به مردم بدبین کنند، نمیتوانند گروههای مختلف مردم را به جنگ با یکدیگر وادار کنند.
گزارش تصویری از جشن میلاد امام علی ع در سالن شهید رجایی آمل/مهدیه آمل
تحلیل جامع از جلوه های مشی سیاسی عقلیه بنی هاشم سلام الله علیها
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| (تحلیل جامع از جلوه های مشی سیاسی عقلیه بنی هاشم سلام الله علیها)
نگارنده: «مبلغ نخبه و استاد حوزه های علمیه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
پانزده رجب المرجب مقارن با سالروز رحلت عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها است، فرصت وتوفیقی است برای دلدادگان آن حضرت که به مطالعه ویژگی و خصائص ابعاد وجودی آن بانوی ملکوتی بپردازند که درضمن کسب معرفت و شناخت بیشتر، سیره نظری و عملی ایشان را الگو واسوه خود قرار دهند.
درهمین راستا و با همین انگیزه، در این یادداشت، به تحلیل اجمالی مشی سیاسی آن حضرت با استناد به دو خطبه ایرادشده در کوفه و شام پرداخته شده است؛ چراکه این دو خطبه، پیش از آنکه خطبه باشد بیانگر خط مشی سیاسی آن حضرت است.
۱-((مشی آینده نگری))
نخستین ویژگی مشی سیاسی آن حضرت ((آینده نگری)) بوده است.
به این معنا هرچند در واقعه عاشورا اسیری دربند قرار گرفته حاکمیت بنی امیه بود، ولی آینده را چنان می دید که گویی که هم اینک درپیش روی او حاضر است.
ازهمین رو با کمال قاطعیت پیش بینی می کرد و با جرئت به یزید می فرمود:
سرنوشت تلخی در انتظار توست و حکومت تو در آینده بس نزدیک به سقوط و زوال حتمی منتهی خواهد شد.
ایشان در مقابل چشمان به خون گرفته طاغوت زمان و همه حاضرین درکاخ استبدادی می فرمود:
"اظننت یا یزید! حیث اخذت علینا اقطار الارض و آفاق السماء فاصبحنا نساق کما تساق الاماء ـ
ان بناء علی الله هواناً و بک علیه کرامة!! و ان ربک لعظیم خطرک عنده!!
فشمغت بانفک و نظرت فی عطفک، جذلا مسرورا، حین رایت الدنیاح لک مستوسقة، و الامور متسقة و حین صفالک ملکنا سلطاننا،
فمهلا مهلا، انیست قول الله عزوجل:
«و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین»" (سوره آل عمران، آیة ۱۷۸).
ای یزید! آیا گمان می بری این که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند،
ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شده ای،
پس خود را بزرگ پنداشته به خود بالیدی، شادمان و مسرور گشتی که دیدی دنیا چند روزی به کام تو شده و کارها بر وفق مراد تو می چرخد، و حکومتی که حق ما بود در اختیار تو قرار گرفته است،
آرام باش، آهسته تر. آیا فراموش کرده ای قول خداوند متعال را:
گمان نکنند آنان که کافر گشته اند این که ما آنها را مهلت می دهیم به نفع و خیر آنان است، بلکه ایشان را مهلت می دهیم تا گناه بیشتر کنند و آنان را عذابی باشد دردناک.
********
۲- ((مشی تحقیرکردن مستکبرین))
دومین مشی سیاسی عقیله بنی هاشم ((تحقیر و خرد کردن طاغوت)) بوده است.
به این معنا با اینکه وی اسیر ودربند حاکمیت بنی امیه قرار داشت و از حمایت کننده ای برخوردار نبود و یک تنه در مقابل عیبد الله و یزیدبن معاویه قرار گرفته بود که هرکس اعتراضی می کرد زبان از حلقومش بیرون می کشیدند و سر به دار می کردند؛ ولی زینب سلام الله علیها بی اعتناء به همه، در مقابل کاسه لیسان حاضر در کاخ به تحقیر و خرد کردن شخصیت پوشالی یزید پرداخت و خطاب به وی فرمود:
"و لئن جرت علی الدواهی مخاطبتک، انی لاستصغر و قدرک، و استعظم تقریعک و اسثتکثر توبیخک، لکن العیون عبری، و الصدور حری
الا فالعجب کل العجب لقتل حزب الله النجباء بحزب الشیطان الطلقاء، فهذه الایدی تنصح من دمائنا، و الافواه تتحلب من لحومنا،
و تلک الجثث الطواهر الزواکی تتاهبها العواسل و تعفوها امهات الفواعل، و لئن اتخذتنا مغنماً لبقدنا و شیکا مغرما، حین لا تجد الا ما قدمت یداک،
و ماربک بظلام للعبید، فالی الله المشتکی. و علیه المعول"
اگر مصایب روزگار مرا بر آن داشت که با تو مخاطبه و تکلم کنم ولی بدان قدر تو را کم می کنم و سرزنش تو را عظیم و توبیخ تو را بسیار می شمارم،
این جزع و بی تابی که می بینی نه از ترس قدرت و هیبت توست، لکن چشمها گریان و سینه ها سوزان است.
چه سخت و دشوار است که نجیبانی که لشکر خداوندند به دست طلقاء (آزاد شدگان) که حزبچ شیطانند، کشته گردند و خون ما از دستهایشان بریزد، و دهان ایشان از گوشت ما بدوشد و آن جسد های پاک و پاکیزه را گرگهای بیابان سرکشی کنند، وج کفتارها در خاک بغلطانند (کنایه از غربت و بی کسی آنها).
ای یزید! اگر امروز ما را غنیمت خود دانستی زود باشد که این غنیمت موجب غرامت(ضرر) تو گردد در هنگامی که نیابی مگر آنچه را که از پیش فرستاده ای،
و نیست خداوند بر بندگان ستم کننده، به خدا شکایت می کنیم و بر او اعتماد می نماییم.
********
۳-((مشی توبیخ و ملامت سازشگران))
سومین مشی سیاسی حضرت زینب سلام الله علیها ((توبیخ وملامت)) سازشگران و ساکتین در برابر بیدادگری بوده است.
ازهمین رو به هنگام ورود به کوفه وقتی دید کوفیان برای مظلومیت آنان گریه سرداده و اشک می ریزند، درقامت پدرش علی علیه السلام ظاهر شد، وهمان گونه که آن حضرت مردم کوفه را ملامت و توبیخ کرده ومی فرمودند:
"یااشباه الرجال ولا الرجال"
ایشان نیز همانند پدر، البته با این تفاوت بسیار مهم علی علیه السلام در قامت حاکم؛ ولی حضرت زینب علیهاالسلام درلباس اسارت به ملامت و توبیخ مردم کوفه پرداخت و خطاب به آنان فرمود:
"أتَبْکُونَ أَخِی؟! أَجَلْ، وَاللَّهِ فَابْکُوا فَإِنَّکُمْ أَحْرَى بِالْبُکَاءِ فَابْکُوا کَثِیراً وَاضْحَکُوا قَلِیلًا
فَقَدْ أَبْلَیْتُمْ بِعَارِهَا وَمَنَیْتُمْ بِشَنَارِهَا وَلَنْ تَرْحَضُوهَا أَبَداً
وَأَنَّى تَرْحَضُونَ قُتِلَ سَلِیلُ خَاتَمِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنِ الرِّسَالَةِ وَسَیِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَمَلَاذُ حَرْبِکُمْ وَمَعَاذُ حِزْبِکُمْ وَمَقَرُّ سِلْمِکُمْ وَآسِی کَلْمِکُمْ وَمَفْزَعُ نَازِلَتِکُمْ وَالْمَرْجِعُ إِلَیْهِ عِنْدَ مُقَاتَلَتِکُمْ
وَمَدَرَةُ حُجَجِکُمْ وَمَنَارُ مَحَجَّتِکُمْ أَلَا سَاءَ مَا قَدَّمَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ وَسَاءَ مَا تَزِرُونَ لِیَوْمِ بَعْثِکُمُ
فَتَعْساً تَعْساً وَنَکْساً نَکْساً لَقَدْ خَابَ السَّعْیُ وَتَبَّتِ الْأَیْدِی وَخَسِرَتِ الصَّفْقَةُ وَبُؤْتُمْ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ* وَضُرِبَتْ عَلَیْکُمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ"
گریه میکنید؟ زار میزنید؟ آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید.
چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.
و چگونه میتوانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا(ص)، خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید؟
کسی که پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود.
چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است،
خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است.
********
۴-((مشی احتجاجی))
چهارمین مشی سیاسی فاطمه ثانی ((مشی احتجاجی)) است.
به این معنا در همان حال که سازشگران و نیز یزید بن معاویه را مورد توبیخ و ملامت قرار می دهد؛ ولی همین ملامت همراه با احتجاج و استدلال مستقیم و غیر مستقیم به آیات قرآن است.
ازهمین رو خطاب به مردم کوفه می فرماید:
"تَدْرُونَ وَیْلَکُمْ أَیَّ کَبِدٍ لِمُحَمَّدٍ ص فَرَثْتُمْ وَأَیَّ عَهْدٍ نَکَثْتُمْ وَأَیَّ کَرِیمَةٍ لَهُ أَبْرَزْتُمْ وَأَیَّ حُرْمَةٍ لَهُ هَتَکْتُمْ وَأَیَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ تُمْطِرَ السَّمَاءُ دَماً وَلَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى وَهُمْ لا یُنْصَرُونَ
فَلَا یَسْتَخِفَّنَّکُمُ الْمَهَلُ فَإِنَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَا یَحْفِزُهُ الْبِدَارُ وَلَا یُخْشَى عَلَیْهِ فَوْتُ النَّارِ کَلَّا إِنَّ رَبَّکَ لَنَا وَلَهُمْ لَبِالْمِرْصادِ"
وای بر شما ای مردم کوفه! آیا میدانید چه جگری از رسول خدا دریدهاید؟ چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشاندهاید؟! چه خونی از آن حضرت بر زمین ریختهاید؟! و چه حرمتی از او شکستهاید؟!
شما این جنایت فجیع را بیپرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه، تاریک و جبران ناپذیر بوده، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است.
آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب میکنید؟ در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کنندهتر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد.
پس مهلتهایی که خدای متعال به شما میدهد موجب خوشی شما نگردد، چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمیکند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.
و نیز خطاب به یزید می فرماید:
"امن العدل یابن الطلقاء تخدیرک اماء ک و نساءک و سوقک بنات رسول الله سبایا؟!
قد هتکت ستورهن، و ابدیت وجوهَهُنَّ، تحدوبهن الاعداء من بلد الی بلد، و یستشرفهن اهل المنازل و المناهل و یتصفح وجوههن القریب و البعید، و الدنی و الشریف،
لیس معهن من رجالهن ولی، و لا من هماتهن حمی، و کیف ترتجی مراقبة من لفظ فوه اکباد الاذکیاء، و نبت لحمد بدماء الشهداء؟!
و کیف یستظل فی ظللنا اهل البیت من نظر الینا بالشنف و الشنآن و الإحن و الاضغان؟!
ثم تقول غیر متاثم و لامستعظم: فاهلوا استهلوا فرحا.
ثم قالوا: یا یزید لا تشل.منتحیاً علی ثنایا ابی عبدالله ـ علیه السّلام ـ سید شباب اهل الجنة تنکتها بمخصرتک.
و کیف لا تقول ذلک، و قد نکات القرحة، و استاصلت الشافة، باداقتک دماء ذریة محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ و نجوم الارض من آل عبدالمطلب؟! و تهتفُّ باشیاخک"
آیا این از عدالت است، ای فرزند بردگان آزاد شده [بردگان آزاد شده رسول خدا صلی الله علیه و آله]، که تو، زنان و کنیزگان خود را پشت پرده نگه داری ولی دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله اسیر باشند؟ پرده حشمت و حرمت ایشان را هتک کنی و صورتهایشان را بگشای
دشمنان آنان را شهر به شهر ببرند، بومی و غریب چشم بدانها دوزند، و نزدیک و دور و وضیع و شریف چهرة آنان را بنگرند در حالی که از مردان و پرستاران ایشان کسی با ایشان نبوده و چگونه امید می رود که مراقبت و نگهبانی ما کند کسی که جگر آزادگان را جویده و از دهان بیرون افکنده است، و گوشتش به خون شهیدان نمو کرده است. (کنایه از این که از فرزند هند جگر خوار چه توقع می توان داشت)
چگونه به دشمنی با ما نشتابد آن کسی که کینه ما را از بدر و احد در دل دارد و همیشه با دیدة بغض و عداوت در ما می نگرد.
آن گاه بدون آن که خود را گناهکار بدانی و مرتکب امری عظیم بشماری این شعر می خوانی:
"فاهلوا و استهلوا فرحاً ثم قالوا یا یزید لا تشل"
و با چوبی که در دست داری بر دندانهای ابو عبدالله ـ علیه السّلام ـ سید جوانان اهل بهشت می زنی.
چرا این شعر نخوانی حال آن که دل های ما را مجروح و زخمناک نمودی و اصل و ریشة ما را با ریختن خون ذریة رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و ستارگان روی زمین از آل عبدالمطلب بریدی، آن گاه پدران و نیاکان خود را ندا می دهی.
********
۵-((مات کردن دشمن))
پنجمین مشی سیاسی حضرت زینب سلام الله علیها ((مات کردن دشمن)) بوده است.
به این معنا حاکمیت بنی امیه با تصور ومحاسبه به اینکه بابرگزاری جشن پیروزی در کاخ سبز، زهر چشمی از مخالفین گرفته و حاکمیت تثبیت خواهد شد، بازماندگان واقعه عاشورا را درحالی که یک سر آن به امام سجاد علیه السلام و سر دیگر به حضرت زینب سلام الله علیها با ریسمان بسته شده بودند، با وضعیت رقت انگیزی وارد مجلس یزید در شام نمودند.
عقیله بنی هاشم از فرصت استفاده کرد و با تازیانه سخن و برملاکردن گذشته بنی امیه، دشمن رامات کرد و تمام محاسبات یزید را بهم ریخت و کاخ رابه لرزه درآورد.
چراکه خطاب به یزید فرمود:
"فکد کیدک، واسع سعیک، و ناصب جهدک فوالله لا تمعون ذکرنا، و لا تمیت وحینا، و لا تددک امرنا، و لا ترحض عنک عارها،
و هل رایک الافندا و ایامک الاعددا، و جمعک الا بددا، یوم ینادی المناد،
الا لعنة الله علی الظالمین، فالحمد لله الذی ختم لاولنا بالسعادة و المغفرة، و الاخرنا بالشهادة و الرحمة"(بحار، ج۴۵، ص۱۳۲)
ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن، هر کوشش که خواهی بنمای، هر جهد که داری به کار گیر،
به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی، وحی ما را نتوانی از بین ببری، به نهایت ما نتوانی رسید،
هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود، رای توست و روزهای قدرت تو اندک و جمعیت تو رو به پراکندگی است،در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران سپاس خدای را که اول ما را به سعادت و مغفرت ثبت کرد و آخر ما را به شهادت و رحمت فائز گرداند.
********
۶-((صراحت لهجه داشتن))
ششمین مشی سیاسی حضرت زینب علیهاالسلام ((صراحت لهجه)) در بیان حقایق و در مقام روشنگری بوده است.
ازهمین رو به هنگام ورود به کوفه شخصیت واقعی مردم کوفه را بهتر از هر روانشناسی رو کرد و نشان داد و خطاب به آنان فرمود:
"یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ یَا أَهْلَ الْخَتْلِ وَالْغَدْرِ وَالْخَذْلِ أَلَا فَلَا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَلَا هَدَأَتِ الزَّفْرَةُ
إِنَّمَا مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ الَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ
هَلْ فِیکُمْ إِلَّا الصَّلَفُ وَالْعُجْبُ وَالشَّنَفُ وَالْکَذِبُ وَمَلَقُ الْإِمَاءِ وَغَمْزُ الْأَعْدَاءِ أَوْ کَمَرْعًى عَلَى دِمْنَةٍ أَوْ کَفِضَّةٍ عَلَى مَلْحُودَةٍ
أَلَا بِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ وَفِی الْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُونَ" (بحار،ج۴۵،ص۱۱۵)
ای مردم کوفه، ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه میکنید؟ اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد.
همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشتۀ خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم میگسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساخته اید.
آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینههای آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت میشود؟
یا همچون سبزههایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازۀ دفن شدهای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند؟
چه بد توشهای برای آخرت فرستاده اید؛ توشهای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود.
********
۷-((همراهی با ولی، فدایی ولی))
هفتمین مشی سیاسی زینب کبرای سلام الله علیها ((همراهی با ولی و فدایی ولی)) بودن است.
به این معنا آنچنان در ولایت مداری ذوب شده بود فکرش، قلبش، عملش آمیخته با ولایت امام زمانش حضرت سیدالشهداء و امام سجاد علیهما
السلام شده بود؛ درشرایطی که نه تنها مردم مدینه، مکه، بصره، کوفه، به ندای (هل من ناصر ینصرنی) لبیک نگفتند؛
بلکه خواص کوفه که انتظارهمراهی آنان می رفت پشت امام علیه السلام را خالی کرده بودند حضرت زینب سلام الله علیها نه تنها همراه شد و با خطبه هایش علت مبقیه شد، ؛ بلکه وقت شب عاشوراء جنگ قطعیت پیدا کرد وی به آنچه در آینده اتفاق می افتد فکر نمی کرد؛ بلکه فقط به سلامت جان امام می اندیشید.
ازهمین رو درگزارش آمده است:
امام سجاد (علیهالسّلام) میفرمایند:
"در شبی که فردای آن، پدرم کشته شد، نشسته بودم و عمهام (سلاماللهعلیها) مشغول پرستاری از من بود.
پدرم به خیمه ما داخل شد، در حالی که این اشعار را می خواند:
یا دهر آف لک من خلیل••• کم لک بالاشراق والاصیل
من صاحب او طالب قتیل••• و الدهر لا یقنع بالبدیل
وانما الامر الی الجلیل••• و کل حی سالک السَّبیل
اف بر تو ای روزگار که چه بد رفیقی هستی، چه اندازه درهر صبح و شام یاران و طالبانت کشته میشوند؛
اما روزگار قانع نمیشود کسی را به جای دیگری بپذیرد.
سرنوشت به دست خدای بزرگ است و هر شخصی زندهای به این راه (مرگ) رهسپار.
من مقصود او را دریافتم. بغض گلویم را گرفت، ولی از گریه خودداری کردم و فهمیدم بلا نازل گردیده است.
اما عمهام وقتی آنچه را که من شنیده بودم شنید، نتوانست خودداری کند چون زنان دلنازک و بیتابترند.
از جا پرید و در حالی که لباسش کشیده میشد و سر و رویش باز بود، (نزد آن حضرت رفت و) فریاد زد:
واثکلاه (وای بر این مصیبت)، کاش مرگ من رسیده بود و زنده نبودم. گویی امروز مادرم فاطمه (س)، پدرم علی (ع) و برادرم حسن(ع) را از دست دادم." (تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۳)
و همچنین درکوفه خودش را سپر جان امام سجاد علیه السلام قرار داد، چرا وقتی که اهل بیت امام حسین(ع)، در کوفه، وارد مجلس ابن زیاد شدند،
ابن زیاد از مشاهده امام سجاد(ع) در میان اسیران تعجب کرد؛ چرا که او فرمان قتل همه فرزندان امام حسین(ع) را صادر کرده بود.
از این رو از اطرافیان خود پرسید:
«این کیست؟» و وقتی که دانست او علی فرزند امام حسین(ع) است، گفت: (مگر خداوند علی بن الحسین را نکشت؟!)
در طول تاریخ همواره جباران و ستمگران می کوشیده اند، تا با استخدام عالمان مزدور و تبلیغات گسترده اعتقادات مذهبی مردم را تحریف کنند و بدین وسیله آنان را به سکوت، سازش و تسلیم در برابر اعمال خلاف خود وادار کنند.
در همین راستا بنی امیه به شدت از مکتب جبر و انتساب همه کارها به خدا حمایت می کردند. آنان از ترویج مکتب جبر دو هدف را دنبال می کردند:
نخست سلب مسئولیت از خود در مقابل اعمال خلاف و بی گناه جلوه دادن خود در برابر جنایات و ظلم و ستم هایی که به مردم روا می داشتند.
دوم ایجاد این باور و اعتقاد ناصحیح در مردم که حکومت آنان بر اساس خواست و اراده خداوند است و انسان نمی تواند چیزی را که خداوند خواسته تغییر دهد.
بنابراین هرگونه قیام، انقلاب و مخالفتی برای تغییر وضع موجود و پایان دادن به حکومت آنان، نه تنها محکوم به شکست است بلکه از نظر دینی حرام و نارواست.
ابن زیاد نیز به پیروی از این منطق می گوید:
«مگر خدا علی بن الحسین را نکشت؟!»
ولی امام سجاد(ع) که پدرش برای احیای دین و مبارزه با روحیه سکوت و سازش و تسلیم در مقابل ظلم قیام کرده بود و در این راه خود و یارانش به شهادت رسیده بودند، و خود برای رساندن پیام نهضت کربلا اسارت را به جان خریده بود، نمی توانست در برابر یاوه گویی های ابن زیاد سکوت اختیار کند، از این رو فرمود:
«من برادری داشتم که علی بن الحسین نامیده می شد و مردم او را کشتند!»
ابن زیاد گفت: «بلکه خدا او را کشت!».
امام سجاد(ع) وقتی عناد و لجاجت ابن زیاد را مشاهده کردند، این آیه را تلاوت فرمودند:
"الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها" (سوره زمر، آیه ۴۲).
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند و ارواحی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد.»
ابن زیاد که در برابر منطق محکم و استدلال امام(ع) درماند، همانند همه جباران و زورمداران تاریخ به تهدید متوسل شد، گفت:
«تو چگونه جرأت می کنی سخن مرا پاسخ گویی؟ ببرید او را، گردنش را بزنید!»
در اینجا نوبت زینب کبری(س) بود، تا از جان امام سجاد(ع) در برابر ابن زیاد – آن موجود درنده لجام گسیخته ای که غرور، نخوت و خونریزی سراسر وجودش را فرا گرفته بود – حمایت کند.
پس از صدور فرمان کشتن امام(ع) زینب کبری(س) فرزند برادر را در آغوش گرفت و فرمود:
«ای زاده زیاد! آیا آنچه از ما کشتی برای تو کافی نیست؟ به خدا سوگند! من از او جدا نمی شوم!اگر او را می کشی، من نیز با او کشته خواهم شد!».
از همین رو، ابن زیاد از تصمیمش منصرف شد. (تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۳)