أینَ الرجبیون؟
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تقویم تبلیغی ماه رجب
ماه مبارک رجب، ماهِ نزول رحمت الهی 1و ماهِ مولودِ 2 کعبه است.
ابن عباس می گوید: «هرگاه ماه رجب فرا می رسید، رسول الله صلی الله علیه و آله، به مسلمانان دستور گِردهمآیی می داد و عظمت این ماه را به آنان، تذکّر می داد. » 3
*******
معنی رجب
عن ابی الحسن علیه السلام قال:
«رجب نهر فی الجنّة اشد بیاضا مِن اللّبن واحلی مِنَ العسل، مَن صام یوما مِن رجبٍ سقاه اللّه عزّوجلّ مِن ذلک النّهر؛
رجب، نهری است در بهشت، (آب آن (سفیدتر از شیر و شیرین تر از عسل است، کسی که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خدای عزّوجلّ از آن نهر به او می آشاماند. » 4
برنامه های ویژۀ این ماهِ عزیز به شرح ذیل است؛
1 ـ روزه
امام صادق علیه السلام فرموده است: «وقتی که حضرت نوح علیه السلام سوار بر کشتی شد، اوّلین روز از ماهِ رجب بود، به همراهانش دستور داد که این روز را روزه بگیرند و سپس فرمود:, روزۀ این روز تا سال آینده، روزه گیر را از آتش دور می کند و فردی که هفت روز از این ماه را روزه بگیرد درهای عذاب به روی او بسته می شود. »5
و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دربارۀ روزۀ این ماه فرموده است:
«آن که یک روز این ماه را روزه بدارد، از ناراحتی قیامت ایمن خواهد بود. » 6
علامۀ مجلسی در مورد ثواب روزۀ ایام ماه رجب و به تعدادِ روزهایی7 که مؤمنین در این ماه روزه می گیرند، ثمراتِ قابل توجّهی را برشمرده است که بیان آن ها مفصل است.
أینَ الرجبیون؟
در خصوص روزه داری در این ماه از ناحیۀ ائمۀ اطهار علیهم السلام تأکید بسیار شده است و ثواب دنیوی و اخروی برای صائمین در این ماه بر شمرده اند، از جمله امام صادق علیه السلام فرموده است:
«اذا کان یوم القیامة نادی مناد من بطنان العرش أَینَ الرَّجَبیون؟ فیقوم اناس یضی ء وجوههم لأهل الجمع علی رؤوسهم تیجان الملک و ذکر ثوابا جزیلاً الی أن قال:,هذا لمن صام مِن رجب شیئا ولو یوما من اوّله او وسطه او آخره؛ روز قیامت منادی از بطن عرش صدا می زند: کجایند رجبیون؟ (در این هنگام (عدّه ای از میان مردم بر می خیزند و این در حالی است که از چهرۀ آن ها نور می درخشد و (خداوند) بر سر آنان تاج ملائکه را نهاده است. و (امام صادق علیه السلام (ثواب زیادی را ذکر کرد تا آنجا که فرمود:, این مزد کسانی است که ماه رجب روزه گرفته اند ولو یک روز از اوّل، وسط و یا آخر آن. » ،8
2 ـ صدقه
صدقه دادن به مساکین به اندازۀ یک مُدْ طعام توسط کسانی که وسعت مالی دارند، کسانی که توانایی مالی ندارند هر مقدار از تسبیحات و اذکار را می توانند بخوانند. 9
3 ـ خواندن این دعا که حضرت امام صادق علیه السلام به معلی بن خنیس تعلیم داد که بعد از نماز صبح و عشا بخواند:
«یا من ارجوه لکلّ خیر و امَن سخطه عند کل شرّ، یامن یعطی الکثیر بالقلیل، یا من یعطی من سأله، یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحنّنا منه و رحمة اعطنی بمسئلتی ایاک جمیع خیرالدّنیا و جمیع خیر الآخرة واصرف عنّی بمسئلتی ایاک جمیع شرّ الدّنیا و شرّ الآخرة فانّه غیر منقوص ما اعطیت و زدنی من فضلک یا کریم یا ذاالجلال و الاکرام، یا ذاالنعماء والجود، یا ذالمنّ و الطَّول، حرّم شیبتی علی النّار. »10
4 ـ زیارت ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام 11
5 ـ انجام حج عمره 12
6 ـ خواندن دعای مخصوص این ماه، هر روز 13
7 ـ تکراراذکار ذیل در این ماه
یک هزار بار «لا اله الاّ اللّه»، یک صد بار «استغفراللّه الذی لا اله الاّ هو وحده لاشریک له و اتوب الیه»، یک هزار مرتبه «استغفراللّه ذالجلال والاکرام من جمیع الذّنوب و الاثام. » 14
8 ـ نماز
در هر شب ماه رجب، دو رکعت نماز بدین ترتیب خوانده شود:
الف ـ در هر رکعت بعد از حمد، سه مرتبه سورۀ کافرون و یک مرتبه سورۀ اخلاص.
ب ـ پس از نماز این دعا خوانده شود:
«لا اله الاّ اللّه وحده لاشریک له، لهُ الملک و له الحمد، یحیی و یمیت و هو حی لایموت بیده الخیر و هو علی کل شی ءٍ قدیر و الیه المصیر ولاحول ولا قوّة الاّ باللّه العلی العظیم. اللّهمّ صلّ علی محمد النبی الاُمی و اله. » و سپس حاجت خود را از خدای سبحان طلب کند. » 15
9 ـ عمل لیلة الرغائب
«اولین شب جمعۀ ماه مبارک رجب (لیلة الرَغائب) نامیده شده است که فضائل بسیاری برای این شب برشمرده اند و دستور مخصوص این عمل، چنین است:
روز پنجشنبه را روزه بگیرد. بین نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز دو رکعتی بدین ترتیب بخواند:
الف ـ در هر رکعت بعد از حمد، سه مرتبه سورۀ قدر و دوازده مرتبه سورۀ اخلاص
ب ـ بعد از هر نماز بگوید: «اللّهم صلّ علی محمد النبّی الاُمّی و علی آله»
ج ـ آن گاه سجده کند و 70 مرتبه بگوید: «سبّوحٌ، قُدّوسٌ، رب الملائکة والرّوح» سپس از سجده برخیزد و بگوید: «ربّ اغفر وارحم و تجاوز عمّا تعلم انّک انت العلی العظیم»
د ـ بار دیگر به سجده رود و 70 بار بگوید: «سبّوح، قدّوس، ربُّ الملائکة والروح» و در پایان حوائج خود را درخواست کند. » 16
شب اول ماه
شب ولادت با سعادت ششمین اختر آسمان ولایت و امامت حضرت امام محمد باقر علیه السلام در سال 57 ه. ق.
1 ـ غسل17
2 ـ احیا 18
3 ـ بعد از عشا دو رکعت نماز به ترتیب زیر خوانده شود:
الف ـ در رکعت اول بعد از حمد، یک مرتبه سورۀ انشراح و سه بار سورۀ اخلاص
ب ـ در رکعت دوم بعد از حمد، سوره های انشراح، اخلاص، فلق و ناس
ج ـ پس از نماز 30 مرتبه «لا اله الاّ اللّه و 30 مرتبه صلوات» 19
4 ـ زیارت امام حسین علیه السلام 20
5 ـ دعای امام جواد علیه السلام 21
*******
روزهای ماه مبارک رجب
روز اولِ ماه
اعمال
1 ـ غسل 22
2 ـ روزه23
3 ـ زیارت امام حسین علیه السلام24
4 ـ زیارت امام رضا علیه ا لسلام 25
5 ـ نماز حضرت سلمان
این نماز ده رکعت است که به صورت پنج نماز دو رکعتی بشرح زیر خوانده می شود:
الف ـ در هر رکعت بعد از حمد، یک بار سورۀ اخلاص (قل هوالله احد) و سه بار سورۀ کافرون
ب ـ بعد از هر رکعت، دست ها را بلند کند و این دعا را بخواند:
«لا اله الاّ اللّه وحده لاشریک له، له الملک و لهُ الحمد، یحیی و یمیت و هو حی لایموت بیده الخیر و هو علی کلّ شی ءٍ قدیر. »
ج: سپس بگوید: «اَللّهُمَّ لا مانِعَ لِما اَعْطَیتَ وَ لا مُعْطِی لِما مَنَعْتَ وَ لا ینْفَعُ ذَالجِدِّ مِنْکَ الجِدُّ. » 26
روز سوم ماه
شهادت امام هادی علیه السلام در سال 254 ه. ق. 27
روزه دهم ماه
الف ـ ولادت امام جواد علیه السلام در سال 195 ه. ق. 28
ب ـ وفات عباس بن عبدالمطلب، در سال 32 ه. ق. 29
روز سیزدهم ماه
ولادت با سعادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام در سال 23 ه. ق مطابق با سال 30 عام الفیل. اعمال ویژۀ شب و روز سیزدهم رجب چنین است:
در شب سیزدهم دو رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد، سورۀ یس، ملک و اخلاص خوانده شود 30 مستحب است.
اعمال
1 ـ روزه31
2 ـ اعمال ام داوود 32
روز چهاردهم ماه
اعمال
در شب چهاردهم چهار رکعت نماز دو رکعتی (مثلِ دستورِ شب سیزدهم) 33 خوانده می شود. در روز آن، روزه وارد شده است. 34
روز پانزدهم ماه
وفات حضرت زینب کبری علیهاالسلام در سال 62 ه. ق.
اعمال
شب پانزدهم
1 ـ غسل 35
2 ـ احیا 36
3 ـ شش رکعت نماز به صورت نماز دو رکعتی و مطابق دستور نماز شب سیزدهم. 37
4 ـ زیارت امام حسین علیه السلام 38
روز پانزدهم
1 ـ غسل 39
2 ـ روزه40
3 ـ نماز حضرت سلمان (مطابق دستور روز اول ماه رجب) 41
4 ـ زیارت امام حسین علیه السلام.
از هشتمین امام معصوم علیه السلام سؤال شد: چه زمانی زیارت امام حسین علیه السلام فضیلت بیشتری دارد؟ فرمود: «نیمۀ رجب و نیمۀ شبعان. » 42
روز بیست و چهارم ماه
فتح خیبر، در سال 7 ه. ق. 43
روز بیست و پنجم ماه
شهادت امام موسی کاظم علیه السلام در سال 183 ه. ق. و در سن 55 سالگی در بغداد44
روز بیست و ششم ماه
وفات ابوطالب پدر مولای متّقیان حضرت علی علیه السلام در سال سوم قبل از هجرت 45
روز بیست و هفتم ماه
بعثت حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله در سال سیزدهم ه. ق. اعمال مخصوص شب و روز آن چنین است:
اعمال
شب بیست و هفتم
1 ـ غسل 46
2 ـ زیارت حضرت علی علیه السلام 47
3 ـ دعای مخصوص این شب 48
4 ـ دوازده رکعت نماز به صورت شش نماز دو رکعتی خوانده شود و سپس:
الف ـ بعد از نمازها، 7 مرتبه سوره های حمد، ناس، اخلاص، کافرون، قدر و آیة الکرسی خوانده شود
ب ـ آنگاه این دعا تلاوت شود:
«الحمد لله الّذی لم یتخذ ولدا ولم یکن له شریک فی الملک و لم یکن لهُ و لی من الذُّلِ و کبّرهُ تکبیرا. اللّهم انّی اسئلکَ بمعاقدِ عزّک، علی ارکان عرشک و منتهی الرحمةِ مِن کتابِک و باسمک الاعظم الاعظم و ذکرک الاعلی الاعلی الاعلی و بکلماتک التّامات ان تُصلّی علی محمد و آله و ان تفعل بی ما اَنت اهله» 49
روز بیست و هفتم
1 ـ غسل
2 ـ روزه: از حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام روایت شده است که: ثواب روزۀ این روز برابر است با هفتاد سال روزه گرفتن. 50
3 ـ ذکر صلوات 51
4 ـ زیارت حضرت رسول و حضرت علی علیه السلام 52
روز سی ام ماه
اعمال
1 ـ غسل 53
2 ـ روزه 54
3 ـ نماز حضرت سلمان 55
*******
پی نوشت:
1) بحار الانوار، ج 97، ص 26.
2) وسائل الشیعه، ج 7، ص 47، حدیث 33.
3) بحار الانوار، ج 97، ص 47، حدیث 33.
4) ثواب الاعمال، ص 47؛ بحار الانوار، ج 97، ص 36.
5) وسائل الشیعه، ج 7، ص 348، حدیث 1.
6) بحار الانوار، ج 97، ص 47، حدیث 33.
7) همان، ص 26 تا 31.
8) وسائل الشیعه، ج 7، ص 355، چاپ اسلامیه؛ بحارالانوار، ج 97، ص 41 با همین مضمون.
9) بحارالانوار، ج 97، ص 42، ح 29.
10) همان، ج 98، ص 390.
11) مفاتیح الجنان، انتشارات حافظ تهران، ص 139.
12) همان، 139.
13) بحار الانوار، ج 98، ص 389.
14) همان، ج 97، ص 53.
15) مفاتیح الجنان، ص 138.
16) بحارالانوار، ج 98، ص 396، ح 2.
17) مفاتیح الجنان، ص 40.
18) المراقبات، ص 41.
19) بحار الانوار، ج 98، ص 379.
20) مفاتیح الجنان، ص 140.
21) همان، ص 140.
22) عروة الوثقی، ج 1، ص 461.
23) بحار الانوار، ج 97، ص 33.
24) کامل الزیارات، ص 182، ح 2.
25) مفاتیح الجنان، ص 250.
26) المراقبات، ص 46.
27) تقویم عبادی، ص 66.
28) همان، ص 67.
29) همان، ص 67.
30) مفاتیح الجنان، ص 142.
31) بحارالانوار، ج 97، ص 50، حدیث 3.
32) همان، ج 98، ص 399؛ مفاتیح، ص 144.
33) مفاتیح الجنان، ص 142.
34) بحارالانوار، ج 97، ص 50، ح 3.
35) همان، ج 97، ص 46.
36) مفاتیح الجنان، ص 142.
37) همان.
38) همان.
39) همان.
40) بحارالانوار، ج 97، ص 50، ح 3.
41) مفاتیح، ص 142.
42) کامل الزیارات، ص 182، ح 1.
43) تقویم عبادی، ص 70.
44) منتهی الآمال، ج 2، ص 214.
45) تقویم عبادی، ص 70.
46) عروة الوثقی، ج 1، ص 461.
47) مفاتیح الجنان، ص 148.
48) همان، ص 150.
49) همان، ص 148.
50) عروة الوثقی، ج 1، ص 461.
51) همان، ج 2، ص 241؛ بحارالانوار، ج 97، ص 37، حدیث 21.
52) مفاتیح الجنان، ص 152.
53) همان، ص 152.
54) عروة الوثقی، ج 1، ص 461.
55) مفاتیح الجنان، ص 154.
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 9.
تحلیل حیات سیاسی و دوره 34ساله امامت امام هادی علیه السلام
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| «تحلیل حیات سیاسی و دوره 34ساله امامت امام هادی علیه السلام»
نگارنده: «مبلغ نخبه و استاد حوزه های علمیه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
*******
سوم رجب المرجب که مقارن با سالروز شهادت امام هادی علیه السلام است فرصت و توفیقی است که دلدادگان و عاشقان آن حضرت بخشی از وقتشان را به مطالعه زندگانی آن امام همام اختصاص دهند،تحلیل همه جانبه از 34سال امامت و حیات سیاسی آن حضرت که همزمان با حاکمیت شش خلیفه مستبد عباسی واقع شده بود درصورتی امکان پذیر می شود که به چند پرسش مهم وکلیدی در این راستا پاسخ داده شود؛
1-((راز تبعیدی امام هادی علیه السلام))
نخستین پرسش این است امام هادی علیه السلام در سیزده سال((220 تا233ق)) از دروه امامتش در مدینه چه فعالیت و مواضعی داشته اند که متوکل عباسی را واداشته است آن حضرت را از مدینه به سامرا تبعید کنند و در قرارگاه نظامی تحت نظر قرار دهند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت: امام هادی علیه السلام که در سن هشت سالگی به امامت رسیدند تا که بییست و دو سالگی در این دروه سیزده ساله امامتش در مدینه چند موضع مهم را در برابر خلفاء عباسی اتخاذ کردند.
نخستین موضع سیاسی امام هادی علیه السلام ((موضع حکیمانه و محاسبه گرانه)) در برابر خلفاء مستبد عباسی بود، چرا که امام هادی(ع) از سن هشت سالگی تا چهل و چهارسالگی (۲۲۰ق-۲۵۴ق)، امامت شیعیان را بر عهده داشت و در این مدت چند خلیفه عباسی بر سر کار آمدند؛ آغاز امامت او با خلافت معتصم، و پایان آن در دوره خلافت معتز بوده است.
ابن شهر آشوب، پایان عمر امام هادی(ع) را در زمان خلافت معتمد عباسی دانسته است، امام دهم شیعیان، ۷ سال از امامت خود را در دوره خلافت معتصم عباسی سپری کرد. همچنین حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت متوکل، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین و هشت سال و اندی با خلافت معتز همزمان بوده است که امام هادی علیه السلام از سال تا که مقارن با خلافت معتصم، واثق و متوکل بوده است در مدت حضورش در مدینه با تدبیر ویژه خود در مقام تثبیت موقعیت امامت و متشکل ساختن شیعیان برآمد و توانست با استفاده از موقعیت و فرصت و پنهان از دید جاسوسان و مامورین امنیتی تفکر و اندیشه ولایی را در شیعیان نهادینه کند.((مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۹۷؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۱۰۹ طبرسی، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱ ج۴، ص۴۰۱.))
دومین موضع سیاسی امام هادی علیه السلام در این دور سیزده ساله ((کادر سازی وتربیت شاگردان )) است، بنا بر اظهار شیخ طوسی، تعداد شاگردان امام هادی (ع) بالغ بر 185 نفر بوده است که در میان آنان چهره های برجسته علمی و فقهی فراوانی نیز دیده می شود که تألیفات گوناگونی داشتند. در این جا به چند نفر از شاگردان آن حضرت اشاره می کنیم:
1 - ایوب بن نوح: مردی امین و مورد وثوق بود و در عبادت و تقوا رتبه والایی داشت؛ چندان که دانشمندان رجال او را در زمره بندگان صالح خدا شمرده اند. او وکیل امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) بود. ایوب به هنگام وفات فقط 150 دینار از خود به جای گذاشت، در حالی که مردم گمان می کردند او پول زیادی دارد.
2 - حسن بن راشد: وی از اصحاب امام جواد (ع) و امام هادی (ع) شمرده می شود و نزد آن دو بزرگوار، منزلت و مقام والایی داشت. شیخ مفید او را در زمره فقیهان برجسته و شخصیت های طراز اول دانسته که احکام حلال و حرام از آن ها گرفته می شد و راهی برای مذمت و طعن آنان وجود نداشت.
3 - حسن بن علی ناصر: شیخ طوسی او را از اصحاب امام هادی (ع) شمرده است. وی پدر جد سیدمرتضی از سوی مادر است. سیدمرتضی در وصف او می گوید: «مقام و برتری او در دانش و پارسایی و فقه، روشن تر از خورشید درخشان است. او بود که اسلام را در دیلم نشر داد؛ به گونه ای که مردم آن سامان به وسیله او از گمراهی به هدایت راه یافتند و با دعای او به حق بازگشتند. صفات پسندیده و اخلاق نیکوی او بیش از آن است که شمرده شود و روشن تر از آن است که پنهان بماند.»
4 - عبدالعظیم حسنی: وی که نسب شریفش با چهار واسطه به امام حسن مجتبی (ع) می رسد، بر اساس نوشته شیخ طوسی از یاران امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) است. عبدالعظیم، مردی پارسا، وارسته، دانشمند، فقیه و مورد اعتماد و وثوق امام دهم بود. ابو حمّاد رازی می گوید: «در سامرّا بر امام هادی (ع) وارد شدم و درباره مسائلی از حلال و حرام از آن حضرت پرسیدم. ایشان فرمود: ای حمّاد! هرگاه مشکلی در امر دین، برایت پیش آمد، از عبدالعظیم حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان.»
5 - عثمان بن سعید: وی در سن جوانی و در حالی که یازده سال از عمرش می گذشت، افتخار شاگردی امام را پیدا کرد. امام هادی (ع) در مورد او به احمد بن اسحاق قمی فرمود: «عثمان بن سعید، ثقه و امین من است، هر چه به شما بگوید از سوی من گفته و هر چه به شما القا کند از ناحیه من القا کرده است:(( معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 260 - 262، ج 4، ص 324، ج 5، ص 28.، ج 10، ص 48 - 49، رجال طوسی، ص 420.))
سومین موضع امام هادی علیه السلام برخورد ((با غالیان و افراط گرایان)) بود، چرا که غالیان در زمان امامت امام هادی علیه السلام به دلیل جهل و بدفهمی و یا به تحریک عباسیان باور غلو آمیز به امام هادی داشتند و بسیار فعال بودند آنان خود را از اصحاب و نزدیکان حضرت هادی معرفی میکردند و مطالبی را به امامان شیعه از جمله امام هادی نسبت میدادند که بر اساس نامه احمد بن محمد بن عیسی به امام هادی دلها از شنیدن آنها مشمئز میشد و از طرفی چون به ائمه منسوب میشد، جرأت انکار و رد آنها را هم نداشتند. به عنوان نمونه منظور از صلاة را در آیه إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکَرِ (سوره عنکبوت، آیه۱۴۵)،یا آیه (وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ (سوره عنکبوت، آیه۴۵)اشاره به شخصی میدانستندنه رکوع و سجده همچنان که منظور از زکات را فردی مشخص میدانستند نه پرداخت مال. همچنین برخی از واجبات و محرمات دیگر را نیز تأویل میکردند. امام هادی در پاسخ احمد بن محمد نوشت که این گونه تأویلات از دین ما نیست؛ از آن پرهیز کنید.فتح بن یزید جرجانی بر این باور بود که خوردن و آشامیدن با مقام امامت سازگار نیست و امامان نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، امام هادی در پاسخ او به خوردن و آشامیدن پیامبران و راه رفتن آنان در بازار استناد کرد و فرمود: «هر جسمی چنین است جز خدا، که جسم را جسمیت بخشیده است».
امام دهم شیعیان، در پاسخ به نامه سهل بن زیاد، از غلو علی بن حسکه خبر داده بودند، وابستگی علی بن حَسَکه به اهل بیت را رد کرد، سخنان او را باطل شمرد و از شیعیان خواست از او دوری کنند و حکم قتلش را نیز صادر کرد. بر اساس این نامه، علی بن حسکه به الوهیت امام هادی معتقد بود و خود را باب و پیامبر از جانب او معرفی میکردامام هادی غالیانی همچون محمد بن نصیر نمیری رئیس فرقه نصیریه حسن بن محمد معروف به ابن بابا و فارس بن حاتم قزوینی را نیز لعن کرده است:. (رجال الکشی، ، ص۵۱۷. ص۵۱۸-۵۱۹.، ص ۵۲۰. ص۵۲۰. ص۵۲۳.کشف الغمه، ج۲، ص۳۳۸، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۶، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۴۹، مسند الامام الهادی، ص۳۲۳.))
چهارمین موضع امام علیه السلام تاسیس ((شبکه وکالتی)) بوده است، چرا که سخت گیری خلفای عباسی نسبت به شیعیان و امامان معصوم (ع) و به شهادت رساندن آنان، موجب شد تا ائمه (ع) با در پیش گرفتن راهبرد تقیه به سازماندهی پیروان مکتب اهل بیت(ع) به عنوان یک جریان اصیل اسلامی و ادامه دهنده سنت نبوی بپردازند و شبکه وکالت را برای حفظ اسرار جریان امامت و پیشبرد اهداف مورد نظرشکل دهند.
این عوامل سبب شد تا امام صادق (ع) نهادی را بنیان نهند که نیروسازی امام باقر(ع) را در عرصه عمل و عینیت، تحقق می بخشید. این نهاد که در زمان امام هادی علیه السلام، با عناوینی چون شبکه وکلا و نمایندگان امام(ع) نامیده شد، به طور نظام مند و منسجم با شیعیان در اقصی نقاط جهان اسلام ارتباط داشت و همچون یک دولت، اداره مذهبی –سیاسی پیروان مکتب اهل بیت(ع) را برعهده گرفت.
این شبکه ارتباطی که از زمان امام صادق(ع) یعنی از نیمه دوم عصر امامت شکل گرفت بوده بود، به تدریج دارای نظم و هماهنگی بیشتری شد تا جایی که در عصر امام هادی (ع) و سپس در زمان امام عسکری (ع) و به دنبال آن، در دوره غیبت صغری به اوج انسجام خود رسید و اغلب مناطق شیعه نشین را دربر گرفت.
کارکردهای شبکه وکالت
این شبکه اگر چه برای گردآوری وجوه شرعی (خمس، زکات و نذور) شیعیان ایجاد شد اما افزون بر آن، نقش ارشادی در معرفی امامان معصومی داشت که تازه مسئولیت امامت را به عهده می گرفتند. تحویل نامه های مربوط به سوال های شرعی و برطرف کردن اختلافات شیعیان از جمله کارکردهای شبکه وکالت بود.
رتق و فتق امور جامعه شیعیان نیز از جمله اهداف مهم این شبکه به شمار می آمد و حیات سیاسی اجتماعی شیعه را با وجود دشمنی ها و کینه توزی های فراوان دستگاه خلافت میسر می کرد ساختار شبکه وکالت به این نحو بود که امام معصوم(ع) در جایگاه رهبری سازمان قرارداشتند و وکلای برجسته یا سر وکیل برعملکرد وکلای نواحی مختلف نظارت می کردند. هر منطقه یا ناحیه به تناسب تعداد شیعیان، وکیل داشت و گاه منطقه ای به چند ناحیه تقسیم می شد و هر ناحیه به طور مجزا دارای یک وکیل بود. تعیین جانشین برای وکلای متوفی، نظارت بر عملکرد و تعیین قلمرو فعالیت هر یک از وکلا، حسابرسی از وکلای فاسد و آگاه کردن شیعیان از وکلای دروغین و تأمین مالی وکلا، بر عهده امام معصوم (ع) به عنوان رهبرسازمان و شبکه وکالت بود.
نمایندگان شبکه وکالت به دو صورت حضوری و مستقیم و نیز مکاتبه ای با امام معصوم (ع) ارتباط داشتند. در دوره هایی که امام معصوم (ع) زندانی می شدند یا در حصر به سر می بردند و اختناق زیادی بر شیعه حکمفرما بود، این ارتباط بیشتربه شکل مکاتبه ای و غیرمستقیم برقرارمی شد. چنان که در دوره امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) که در منطقه ای نظامی، محصور بودند، نمایندگان از طریق نامه نگاری، با امام(ع) در ارتباط بودند و نیازهای شیعیان را به آن حضرت منتقل و دستورات امام(ع) را دریافت می کردند.
در چنین اوضاعی امام (ع)، پیک مخصوصی داشتند که دستورات آن حضرت را به نمایندگان می رساند. به دلیل همین کارکرد ارتباطی منظم و منسجم شبکه وکالت، هر زمان که امام معصوم(ع) در حصر قرارداشت، این شبکه با فعال تر شدن، حساسیت ها را نسبت به امام (ع) کاهش می داد و خلأ در دسترس نبودن امام (ع) را تا حدی برطرف می کرد؛ چنان که در دوره امام کاظم(ع)، امام هادی (ع) و امام عسکری(ع) شاهد حضور فعال تر و گسترده تر شبکه وکالت هستیم .علاوه بر این، موسم حج زمانی بود که ائمه (ع) با وکلا و نمایندگان خود به طور مستقیم دیدار می کردند و به نیازها و سوال های شرعی شیعیان پاسخ می دادند و سفارش های لازم را به آنان منتقل می کردند.
با وجود برخی خطرات از ناحیه مدعیان و خائنان، شبکه وکالت تامین کننده اهداف ائمه(ع) از تشکیل آن بود؛ به همین دلیل هم در این راه برخی از وکلا دستگیر، زندانی و شهید شدند. این شبکه، شیعیان را برای مواجهه با عصر غیبت آماده می کرد و نواب اربعه در دوره غیبت صغری، بخشی از همین شبکه وکالت به شمار می آمدند که با آغاز دوران غیبت کبری، فقها به عنوان نایبان عام امام عصر(عج)، عهده دار سرپرستی جامعه شیعی شدند. شبکه وکالت در عصر امام هادی(ع)چنان که اشاره شد، شبکه وکالت در عصرامام هادی(ع)، گسترش بیشتری پیدا کرد. در کتاب های رجالی و حدیثی، افراد متعددی به عنوان وکیل امام هادی(ع) معرفی شده اند که از جمله آن ها ((عثمان بن سعید عمری، ایوب بن نوح، علی بن مهزیار)) می باشند. (تنقیح المقال، ج 1،ص271،اختیار معرفة الرجال، ص510، تحلیل جامع زندگانی دویست وپنجاه ساله ائمه اطهار علیهم السلام، ص252، 25))
پنجمین موضع سیاسی امام هادی علیه السلام ((جریان سازی مقام ولایت)) در قالب ((زیارت جامعه کبیره)) است، زیارتنامه ای که از نظر چینش واژگان و کلمات و همچنین آرایش لفظی، و فصاحت و بلاغت و نیز محتوای آنچنان دقیق و معجزه گونه انشاء شده است که نه تنها مرامنامه شیعیان محسوب می شود، و جایگاه و منزلت عرشی و قدسی ائمه علیهم السلام از زبان معرفی و شناسانده شده است بلکه مرامنامه ای است که شیعیان راه را گم نکنند از همین رو در آغاز زیارتنامه جامعه قریب به بیست خصوصیت عرشی آمده است که:
((والسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ، وَمَهْبِطَ الْوَحْیِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزَّانَ الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَأُصُولَ الْکَرَمِ، وَقادَةَ الْأُمَمِ، وَأَوْلِیاءَ النِّعَمِ، وَعَناصِرَ الْأَبْرارِ، وَدَعائِمَ الْأَخْیارِ، وَساسَةَ الْعِبادِ، وَأَرْکانَ الْبِلادِ، وَأَبْوابَ الْإِیمانِ، وَأُمَناءَ الرَّحْمٰنِ، وَسُلالَةَ النَّبِیِّینَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلِینَ، وَعِتْرَةَ خِیَرَةِ رَبِّ الْعالَمِینَ، وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ:سلام بر شما ای اهلبیت نبوّت و جایگاه رسالت و عرصه رفتوآمد فرشتگان و مرکز فرود آمدن وحی و معدن رحمت و خزانهداران دانش و نهایت بردباری و ریشههای کرم و رهبران امّتها و سرپرستان نعمتها و بنیادهای نیکان و استوانههای خوبان و رهبران سیاسی بندگان و پایههای کشورها و درهای ایمان و امینان خدای رحمان و چکیده پیامبران و برگزیده رسولان و عترت بهترین گزیده پروردگار جهانیان و رحمت و برکات خدا بر آنان باد.))
و همچنین رمز سعادت وشقاوت دنیوی واخر ی را به اتصال وارتباط وعدم اتصال جامعه وامت اسلامی به اهل بیت علیهم السلام دانسته شده است ازهمین رو امام هادی علیه السلام اینگونه زیارتنامه را در فراز بعدی انشاء می کنند:((سَعَدَ مَنْ والاکُمْ، وَهَلَکَ مَنْ عاداکُمْ، وَخابَ مَنْ جَحَدَکُمْ، وَضَلَّ مَنْ فارَقَکُمْ، وَفازَ مَنْ تَمَسَّکَ بِکُمْ، وأَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَیْکُمْ، وَسَلِمَ مَنْ صَدَّقَکُمْ، وَهُدِیَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ، مَنِ اتَّبَعَکُمْ فَالْجَنَّةُ مَأْواهُ، وَمَنْ خالَفَکُمْ فَالنَّارُ مَثْواهُ، وَمَنْ جَحَدَکُمْ کافِرٌ، وَمَنْ حارَبَکُمْ مُشْرِکٌ، وَمَنْ رَدَّ عَلَیْکُمْ فِی أَسْفَلِ دَرَکٍ مِنَ الْجَحِیمِ؛هرکه شما را دوست داشت، خوشبخت شد و هرکه شما را دشمن داشت به هلاکت رسید و هر که شما را انکار کرد زیانکار شد و هرکه از شما جدایی نمود گمراه گشت، هرکه به شما تمسّک جست به رستگاری رسید و هرکه به شما پناه آورد ایمنی یافت، کسی که شما را تصدیق نمود سالم ماند و هرکه به شما متوسل شد هدایت یافت، کسی که از شما پیروی کرد، بهشت جای اوست و هرکه با شما مخالفت ورزید، آتش جایگاه اوست، هرکه منکر شما شد کافر است و هر که با شما جنگید مشرک است و هر که شما را ردّ کرد، در پستترین جایگاه از دوزخ است:بحار، ج102، ص245، ج99، ص144))
این مواضع سنجیده ودقیق موجب موقعیت و محبوبیتى برای امام هادی دربین مردم شد، دولتمردان عباسى، به شدت از این وضع احساس خطر مى کردند.ازهمین روبُرَیحه عباسى، یا عبدالله بن محمد در نامه اى به متوکل نوشت: «اگر تسلط بر حرمین شریفین را مى خواهى، "على بن محمد" را از این شهر بیرون کن؛ زیرا او مردم را به سوى خود فراخوانده و عده بسیارى نیز دعوتش را پذیرفته اند،)) وپس ازاین نامه متوکل تصمیم به تبعید امام ازمدینه به سامرا گرفت (بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۰۹، الارشاد، ج ۲، ص ۴۳۵))
*******
2-((راز شهادت امام هادی علیه السلام))
پرسش دوم این است چرا بااینکه امام هادی علیه السلام در قرارگاه نظامی تحت بازداشت وتحت نظر مامورین امنیتی بودند وظاهرا خطری خلفاء عباسی را تهدید نمی کرد متوکل عباسی حذف فیزیکی امام علیه السلام را دردستور کار قرار می دهد معتز ومعتد آن حذف فیزیکی را عملیاتی کرده وان حضرت را به شهادت رساندند؟ درپاسخ به این پرسش باید گفت: شهادت امام هادی علیه السلام چند علت داشت
نخستین علت ((احساس حقارت وحسادت )) خلفاء عباسی به امام علیه السلام بوده است، متوکل بااو دن امام علیه السلام در مقام آن بوده است که امام علیه السلام را ازچشم دیگران ساقط کند نه تنها تبعیدی امام به سامرا چنین نتیجه ای نداد بلکه عظمت، نورانیت وقدرت ولایی حضرت بیشتر متبلور شد تاجایی که اگرتادیروز دوستان بااین عظمت انس واعتراف وباور داشتند با آمدن به سامرا کاخ نشینان عباسی تحت تاثیر نفوذ اما م قرار گرفتند، چراکه درگزارش آمده است :
((یک بار از امام هادی(ع) سعایت کردند که در منزلش، اسلحه، نوشتهها و برخی اموال وجود دارد که شیعیان قم فرستادهاند و حضرت در فکر به دست گرفتن زمام امور است. متوکل گروهی از نظامیان ترک را مأمور کرد تا شبانه خانه حضرت را تفتیش و او را دستگیر کنند و نزد وی آورند. ترکان نیمههای شب به محل اقامت ابوالحسن ثالث هجوم بردند. آنان مشاهده کردند امام در اتاقی رو به قبله نشسته؛ در حالی که جامهای پشمی بر تن دارد و زمین با شن مفروش است و آن حضرت به عبادت خداوند و تلاوت قرآن مشغول است. منزل را تفتیش کردند، ولی چیزی نیافتند. سپس امام را در همان وضع دستگیر کردند و نزد متوکل بردند.
این بار هم نقشه خلیفه با شکست مواجه شد. آن گاه امام را با احترام در کنار خویش نشانید و جام شرابی را به حضرت تعارف کرد. امام فرمود: معذورم بدار که هیچ گاه و هرگز گوشت و خونم به آن آلوده نشده است. سپس متوکل از حضرت خواست تا شعری بخواند. امام سرودههایی بسیار عبرت انگیز خواند؛ چنان که مجلس بزم خلیفه را دگرگون ساخت. تأثیر کلام آن وجود معنوی چنان بود که متوکل را به شدت متأثر کرد و او دستور داد بساط شراب را برچینند. سپس فرمان داد تا چهارهزار درهم به امام دهند و ایشان را با احترام به منزل بازگردانند.[مورج الذهب، ج2، ص502 ـ 503.))
وهمچنین درگزارش دیگر آمده است:
((متوکل در اثر دملی که درآورد بیمار شد و نزدیک به مرگ رسید، کسی جرات نداشت که آهن به بدن او برساند [، و آن را عمل کند]، مادر متوکل نذر کرد: اگر او بهبودی یافت، از دارایی خود اموال بسیاری برای امام هادی علیهالسلام بفرستد. فتح بن خاقان [وزیر و نویسنده متوکل،] به متوکل گفت: ای کاش نزد این مرد [امام هادی علیهالسلام]، میفرستادی و راه درمان را از او میخواستی، زیرا او راه معالجهای را که سبب گشایش تو شود میداند، متوکل شخصی را نزد حضرت علیهالسلام فرستاد، و او بیماریش را برای حضرت علیهالسلام توضیح داد، سپس برگشت و گفت: دستور داد پشگل آویزان به پشم دنبه گوسفند را بگیرند، و با گلاب خمیر کنند و روی دمل بگذارند، چون این معالجه را به آنها خبر داد همگی مسخره کردند. فتح گفت: سوگند به خدا که او به آنچه میگوید داناتر است، آن را آماده کردند و بر روی دمل گذاشتند، متوکل را خواب ربود و آرام گرفت، سپس سر باز کرد و هر چه [چرک و خون] داشت بیرون آمد، مژده بهبودی او را به مادرش دادند، او ده هزار دینار [در کیسهای نهاد و] نزد حضرت علیهالسلام فرستاد، و مهر خود را بر آن زد.
متوکل چون از بیماری بهبود یافت بطحائی علوی نزد او سخن چینی کرد که برای امام هادی علیهالسلام پول و اسلحه میفرستند، و او به سعید دربان گفت: شبانه بر او حمله کن، و آنچه مال و سلاح نزد او میبینی بردار و نزد من بیاور.
ابراهیم بن محمد میگوید: سعید دربان به من گفت: شبانه به خانه حضرت علیهالسلام هجوم بردم، و با نردبانی که همراه داشتم به پشت بام رفتم، سپس چند پله پایین آمدم، و در اثر تاریکی ندانستم چگونه به خانه راه یابم، ناگاه صدا زد: ای سعید! همانجا بایست تا برایت شمع بیاورند، چند لحظه بعد شمع آوردند، من پایین آمدم، و حضرت علیهالسلام را دیدم که لباس و کلاه پشمی در بر دارد، و جانمازی حصیری در برابر اوست، یقین کردم نماز میخواند،
به من فرمود: اتاقها در اختیار تو، من اتاقها را تفتیش کردم و چیزی نیافتم، در اتاق خود حضرت علیهالسلام، کیسه پر از پول مادر متوکل را دیدم که مهر او به آن خورده بود، و نیز کیسه سر به مهر دیگری، به من فرمود: جانماز را هم بررسی کن، چون آن را بلند کردم شمشیری ساده و در غلاف را دیدم، آنها را برداشتم و نزد متوکل بردم، چون نگاهش به مهر مادرش افتاد، از پی او فرستاد، و او نزد متوکل آمد. یکی از خادمان ویژه به من خبر داد که مادر متوکل به او گفت: من در بیماری تو چون ناامید شدم نذر کردم: اگر خوب شدی از دارایی خود ده هزار دینار برای او بفرستم، آن را فرستادم، و این که روی کیسه است مهر من است متوکل کیسه دیگر را گشود دید در آن چهارصد دینار است، پس کیسه پول دیگری بر آنها افزود و دستور داد تا همه را برای او ببرند، من کیسههای پول و شمشیر را به حضرت برگرداندم، و عرض کردم: سرورم! [این رفتارها] بر من ناگوار است، فرمود: «آنان که ستم کردند به زودی پی میبرند که بازگشتشان به کجاست.
((الکافی 1: 499 ح 4، اعلام الوری 2: 119، الخرائج و الجرائح 2: 676 ح 8: الدعوات: 202 ح 555، المناقب لابن شهرآشوب 4: 415 مختصرا، کشف الغمة 2: 378، بحارالأنوار 50: 198 ح 10 و 62: 191 ح 2، مدینة المعاجز 7: 424 ح 6، مسند الامام الهادی علیهالسلام: 33 ح 3.))
خلفاء عباسی، ازجمله متوکل که جز قلدری وخشونت چیزی برای عرضه کردن نداشتند وقتی دربرابر عظمت معنوی امام علیه السلام قرار می گرفتند آتش حسادت دروجودشان شعله ور می گردید وباهمه وجود خودرا دربرابر امام علیه السلام حقیر وناچیز می دیدند وبرایشان عظمت امام قابل تحمل نبود ازهمین رو اقدام به حذف فیزیکی امام علیه السلام گرفتند.
دومین علت شکست ((طرح تبعیدی)) است، به این معنا فلسفه تبعیدی امام علیه السلام ا زمدینه به سامراء وتحت حصر وبازداشت قراردادن آن حضرت ازآن جهت بود که رابطه امام علیه السلام باشیعیان ورابطه شیعیان باامام علیه السلام را قطع کنند، ولی امام علیه السلام باتحت تاثیر قراردادن مامورین امنیتی وهمچنین بااستفاده ازشبکه وکالتی نه تنها رابطه اش قطع نشد بلکه نامه های شیعیان ونیز وجوهات ((خمس))، نیز ازراه دور ونیز به بازداشتگاه منتقل می شد وبه دست مبار کش می رسید ازهمین رو درگزارش آمده است :
((محمدبن داود قمی و محمد طلحی نقل می کنند: «اموالی از قم و مناطق اطراف آن که شامل وجوهات شرعی، هدایا و جواهرات بود، برای امام هادی (ع) حمل می کردیم. در راه، پیک امام رسید و به ما خبر داد که بازگردیم، زیرا موقعیت برای تحویل اموال مناسب نیست. ما بازگشتیم و آن چه را نزدمان بود، هم چنان نگه داشتیم. تا آن که پس از مدتی امام دستور داد اموال را بر شترانی که فرستاده بود، سوار کرده و آن ها را بدون ساربان به سوی آن حضرت روانه کنیم. ما اموال را به همین کیفیت حمل کرده و فرستادیم. بعد از مدتی که به حضور امام رسیدیم، فرمود: «به اموالی که فرستاده اید بنگرید!» دیدیم اموال به همان حال محفوظ است
محمد بن شرف می گوید: همراه امام هادی (ع) در مدینه راه می رفتیم. امام (ع) فرمود: آیا تو پسر شرف هستی؟ عرض کردم: آری. آن گاه خواستم از حضرت پرسشی کنم. امام از من پیشی گرفت و فرمود: ما در حال عبور از شاه راه هستیم و این محل برای طرح سؤال مناسب نیست.((بحارالانوار، ج50، ص185))
سومین علت شکست در ((مانور قدرت)) است، متوکل به زعم خودش می خواست با مانور قدرت وترساندن امام علیه السلام وی راتسلیم خود کند نه تنها این طرح پاسخ نداد بلکه امام قدرت وعظمت تصرف تکوینی خودش را به متوکل نشان داد واورا به شکست واداشت وهمین موجب شد که متوکل احساس خطرکند وتصمیم به حذف فیزیکی امام علیه السلام بگیرد، چراکه درگزارش آمده است :((روزی متوکل برای ترساندن و ترک مبارزهی امام هادی ـ علیه السّلام ـ دست به یک مانور بزرگ نظامی زد.
دستور داد هزار سواره از لشکریان تُرک ارتش خود را که در سامرا بودند هر کدام توبرهی علف خوری اسب خود را از خاک پر کرده و در جای وسیعی بریزند. آنها اطاعت کردند و در نتیجه تل بزرگی چون کوهی عظیم در بیابان به وجود آمد که آن را «تل فحالی» (تل توبرهها) نامیدند. آنگاه متوکل بر فراز آن رفت و از امام هادی ـ علیه السّلام ـ دعوت کرد تا او حاضر شود و بر روی تل قرار گیرد.وقتی حضرت بر بالای آن قرار گرفت متوکل به او گفت: تو را دعوت کردم تا لشکریانم را نظاره کنی، و به آنها دستور داده بود لباس جنگی بر تن و اسلحه بر دوش در پائین تل رژه بروند و آنها هم به بهترین وضع نظامی و هیبتی بزرگ خود را در برابر متوکل و دیدگان امام ـ علیه السّلام ـ آشکار نمودند و هدف او این بود که هر کسی را که میخواهد بر علیه او مبارزهکند بترساند و البته ترس او بیشتر از امام هادی ـ علیه السلام ـ بود که کسی را بر علیه او بشوراند.امام ـ علیه السلام ـ که لشکر او را مشاهده کرد
و به هدف او آگاه بود به متوکل فرمود: من هم لشکرم را به تو نشان بدهم؟
متوکل: آری.
امام ـ علیه السلام ـ خدای سبحان را خواند و دعا کرد ناگاه متوکل زمین و آسمان را پر از فرشتههای مسلح دید و همان دم غش کرد. وقتی به هوش آمد امام ـ علیه السلام ـ فرمود: ما نمیخواهیم در امر دنیا با تو مناقشهای داشته باشیم و به امر آخرت اشتغال داریم بنابراین گمانی بخود راه نده.. ((بحارالانوار، ج 50، ص 155.))
چهارمین علت ((نفوذ معنوی ومکتبی امام هادی علیه السلام)) بوده است، چراکه متوکل هرچند امام را درحصر قرار داده بود ولی می دید اهل بیت علیهم السلام درعمق جان مردم راه دارند وسخت دل بسته به آنان اند وهمین امر موجب شد که او درتحلیل خود برای کاستن این تاثیر مکتبی ونفوذ معنوی همزمان باتخریب قبر مطهر سید الشهدا ء امام حسین علیه السلام حذف فیزیکی امام علیه السلام را در دستور کارخود قرار دهد، چراکه ابوالفرج اصفهانی می نویسد:((متوکل شبی از مغنیه های شهر، کنیزی درخواست کرد که او را شراب دهد و ساز نواز کند، از سوء تصادف مغنیه صاحب کنیز، غائب بود و به زیارت نیمه شعبان به کربلا رفته بود. پس از مراجعت یکی از کنیزان آوازخوان خود را پیش متوکّل فرستاد.
متوکّل پرسید: آن روز که شما را خواستم کجا بودید؟ گفت: با خانم خود به زیارت حج رفته بودیم. گفت: حالا که ماه شعبان است، موسم حج نیست. گفت: به زیارت قبر حسین علیه السلام.
متوکّل چنان آتش گرفت که رگهای گردنش نزدیک بود منفجر گردد، فوری صاحب او را احضار کرد و تمامی اموالش را ضبط نمود و خودش را به زندان انداخت و دستور داد قبر امام حسین علیه السلام و کلیه خانه های موجود را خراب کنند و زمین آنها را زراعت نمایند:(مقاتل الطالبین، ص203)).
و در گزارش دیگر آمده است:((ابن سکّیت»، یار با وفاى امام جواد و امام هادى و شاعر و ادیب نام آور شیعى، که معلم فرزندان متوکل بودروزى متوکل با اشاره به دو فرزند خود، از وى پرسید: این دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا «حسن» و «حسین»؟
ابن سکّیت از این سخن و مقایسه بى مورد سخت برآشفت و خونش به جوش آمد و بى درنگ گفت: «به خدا سوگند «قنبر» غلام على(علیه السلام) در نظر من از تو و دو فرزندت بهتر است!»
متوکل که مست قدرت و هوا و هوس بود، فرمان داد زبان او را از پشت سر بیرون کشیدند!. (( تاریخ الخلفأ، ص 348، تنقیح المقال، ج 3، ص 570))
پنجمین علت شهادت امام هادی علیه السلام ((احساس ناامنی خلفاء عباسی)) بود، چراکه امام علیه السلام هرچند در بازداشتگاه خلفاء عباسی بودند ولی به جای اینکه آن حضرت احسا س ناامنی کنند متوکل، مستمعین، معتز ومعتداحساس ناامنی می کردند، و امام هادی علیه السلام را خطر جدی برای خود می دیدندزیرا ازیک طرف میدیدند امام با استفاده از فرصت های مناسب، با نامشروع معرفی کردن عباسیان، مسلمانان را از هرگونه همکاری با آنان (مگر در موارد ضرورت) برحذر می داشت و با این کار، چهره این جرثومه های فساد را برای مردم بیش تر آشکار می کرد.
محمد بن علی بن عیسی که از کارکنان دولت عباسی بود، در نامه ای به امام هادی (ع) نظر ایشان را درباره پول گرفتن از بنی عباس در مقابل کار جویا شد. امام در پاسخ او نوشت: «آن مقدار از همکاری که به جبر و زور صورت گرفته، اشکال ندارد و خداوند عذرپذیر است، ولی به جز آن، ناروا و ناپسند است. ناگزیر اندکش بهتر از افزونش است:وسائل الشیعه، ج12، ص137، معادن الحکمه، ج2، ص241))
از طرف دیگرنه تنها مامورین امنیتی تحت تاثیر امام هادی علیه السلام قرار داشتند پول ومزد ازخلیفه می گرفتند ولی درعمل خدمتگذار امام علیه السلام بودند ازهمین رو درگزارش آمده است:
((یکی از این کارگزاران، خطاب به متوکل گفت: هیچ فردی در خانهات نیست، مگر آنکه در خدمت او است: یکی برایش پرده بالا میزند و دیگری در را میگشاید و اگر مردم چنین صلابتی را ببینند، خواهند گفت: اگر متوکل او را سزاوار خلافت نمیدانست، با وی چنین رفتار نمیکرد. او را تنها بگذار تا خود پردههای خانه را کنار زند و همچون دیگران راه رود تا منزوی شود. متوکل تصمیم گرفت این پیشنهاد را عملی سازد. سعایت کننده که مأموریت داشت گزارش این بیاعتنایی را به متوکل بدهد، میگوید: علی بن محمد(ع) وارد منزل شد، در حالی که خدمتکاری نداشت، ولی در این هنگام بادی وزید و پرده را کنار زد و او گذشت. وقتی متوکل متوجه این کرامت شد گفت،ما نمیخواهیم باد خدمتکار او باشد. پس همچون گذشته خودتان پرده را بالا بزنید: (مجلسی، بحارالانوار، ج13، ص129)
بلکه فرزند متوکل منتصر عباسی درمقام قتل او به دلیل اهانت به امام امیر المومنین برآمد چراکه درگزارش آمده است :(( داشت بنام «عباده مخنّث». عباده در مجلس متوکل متکّایى روى شکم خود زیر لباسش مى بست و سر خود را که موهایش ریخته بود، برهنه مى کرد و در برابر متوکل به رقص مى پرداخت و آوازه خوانان همصدا چنین مى خواندند؛ «این مرد طاسِ شکم گنده آمده تا خلیفه مسلمانان شود» و مقصودشان از این جمله علی علیه السلام بود. متوکل نیز شراب مى خورد و خنده مستانه سر مى داد. در یکى از روزها که عباده طبق معمول به همین کیفیت مسخرگى مى کرد، منتصر در مجلس حاضر بود. وى از دیدن این منظره ناراحت شد و با اشاره، عباده را تهدید کرد.
عباده از ترس ساکت شد. متوکل پرسید: چه شده؟ عباده برخاست و علت را بیان کرد. در این هنگام منتصر بپا خاست و گفت: اى امیر المؤمنین! آن کسى که این شخص اداى او را در مى آورد و مردم مى خندند، پسر عموى تو و بزرگ خاندان تو است و مایه افتخار تو محسوب مى شود. اگر خود مى خواهى گوشت او را بخورى بخور، ولى اجازه نده این سگ و امثال او از آن بخورند. متوکل با تمسخر، به آوازه خوانان دستور داد که همصدا این شعر را بخوانند:
«غار الفتى لابن عمّه *** رأس الفتى فى حِرِ امّه»
( این جوان به خاطر پسر عمویش به غیرت در آمد.
سر این جوان در... مادرش باد!)
به دنبال این قضیه بود که منتصر با نقشه قبلى با همکارى ترکان پدر را به قتل رساند:مروج الذهب ج 4، ص 38؛ ، تتمه المنتهى،، ص 238، ابن اثیر، الکامل ، ج7، ص 5)) ،
همین سربازگیری امام علیه السلام ازداخل کاخ متوکل عباسی موجب شده بود آنچنان وی را به وحشت واحساس ناامنی قراردهد که بارها سرزده مامورین به تفتیش خانه بی پناه امام هادی علیه السلام بپردازند وبه دنبال پیدا کردن اسلحه باشندازهمین رو درگزارش آمده است :((یک بار از امام هادی(ع) سعایت کردند که در منزلش، اسلحه، نوشتهها و برخی اموال وجود دارد که شیعیان قم فرستادهاند و حضرت در فکر به دست گرفتن زمام امور است. متوکل گروهی از نظامیان ترک را مأمور کرد تا شبانه خانه حضرت را تفتیش و او را دستگیر کنند و نزد وی آورند. ترکان نیمههای شب به محل اقامت ابوالحسن ثالث هجوم بردند.
آنان مشاهده کردند امام در اتاقی رو به قبله نشسته؛ در حالی که جامهای پشمی بر تن دارد و زمین با شن مفروش است و آن حضرت به عبادت خداوند و تلاوت قرآن مشغول است. منزل را تفتیش کردند، ولی چیزی نیافتند. سپس امام را در همان وضع دستگیر کردند و نزد متوکل بردند. این بار هم نقشه خلیفه با شکست مواجه شد.: مروج الذهب، ج4، ص7، بحارالانوار، ج50، ص90))
ولی با این همه متوکل وپس ازوی معتد ومعتز درترس وناامنی به سر می بردند که مبادا امام علیه السلام بانفوذ معنوی ویژه ای که دارند باسربازان ناشناخته وپنهانش بساط حکومت آنان را برچنین، وهمچون متوکل عباسی توسط فرزندش منتصر آنان را به هلاکت برساند، ازهمین رو در دوه متوکل حذف فیزیکی امام علیه السلام طراحی شد ولی وی فرصت پیداکرد وبه برکت دعای امام توسط فرزندش به هلاکت رسید پس از درک واصل شدن متوکل به دستور معتز وبه دست معتد طرح حذف امام علیه عملیاتی شد وسرانجام امام هادی علیه السلام درسوم رجب سال(254) با زهر مسموم و به شهادت رسید
((السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بن مُحَمَّدٍ الزَّکِیَّ الرَّاشِدَ النُّورَ الثَّاقِبَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکَاتُهُ))
مراسم بزرگداشت حماشه ششم بهمن سال1360 مردم شهرستان هزارسنگرآمل/مهدیه شهرستان آمل
مراسم بزرگداشت شهدای حماسه ششم بهمن سال ۱۳۶۰ شهر هزارسنگر آمل
امام خمینی(ره)
ماباید از مردم آمل بخاطر حماسه ای که خلق کردند تشکر کنیم
سخنران : دکتر یعقوب توکلی
( کارشناس تاریخ و کارشناس ارشد علوم سیاسی و روابط بین الملل )
قاری قرآن : استاد محسن رحمانی
مداح : کربلایی مصطفی کوهی مقدم
زمان : پنج شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۱
۱۷/۳۰همراه با نماز مغرب و عشا
مکان : آمل خیابان طالب آمل دریای ۲۴ (شهید فیاض بخش) دانشکده پرستاری و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی آمل
خط حزبالله ۳۷۶ | رمز تضمینی «استقامت» و «رسیدن به هدف»
شماره سیصد و هفتاد و ششم هفتهنامه خط حزبالله با عنوان «رمز تضمینی «استقامت» و «رسیدن به هدف»» منتشر شد.
خط حزبالله در آستانه فرارسیدن ماه رجب، نگاهی به توصیههای رهبر انقلاب درباره تقویت معنویت در ماههای رجب و شعبان و آمادگی برای بهرهمندی از فرصت ماه مبارک رمضان داشته است.
گزارش هفته خط حزبالله، با عنوان «توطئه ناکام، علیه ایران مقتدر»، نقشه پروپاگاندا و جنگ تبلیغاتی آمریکا و غرب علیه ملت ایران در ۴۳ سال گذشته را بررسی کرده است.
شماره این هفتهی خط حزبالله به روح مطهر شهید امنیت، حسین تقیپور تقدیم میشود.
دریافت «خط حزبالله» نسخه مطالعه | نسخه چاپی | نسخه تابلواعلانات
اطلاعنگاشت | مهندسی خوب و محاسبه غلط
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار مداحان فرمودند: «در این قضایای اخیر نقشهی دشمن، نقشهی جامعی بود... منتها محاسبهی دشمن برای پیاده کردن این نقشه محاسبهی غلطی بود.» ۱۴۰۱/۱۰/۲۲
ایشان در ادامه ابعاد نقشه و محاسبه دشمن را تشریح کردند که در این اطلاعنگاشت مرور میشود.
سرلشکرسلامی:امنیت اروپا مرهون مجاهدت سپاه است/اروپاییها بایدپیامد اشتباهات خود را بپذیرند
به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس، سردار سرلشکر پاسدار «حسین سلامی» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اولین ساعات بامداد امروز (شنبه) پس از دیدار «محمدباقر قالیباف» رئیس مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: صمیمانه از آقای قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی که خود از فرماندهان و سرداران پرافتخار دوران دفاع مقدس هستند و همرزم بزرگانی همچون حاج قاسم سلیمانی بودند، تشکر میکنم که امروز در اولین ساعات بامداد برای حمایت از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مقابل توطئههای جهانی که بهخصوص امروز از سوی بخشی از پارلمان اروپا مطرح شده، در کنار ما حضور یافتند.
سردار سلامی همچنین از نمایندگان مجلس به دلیل اتخاذ مواضع قاطعانه و ارزشمند در دفاع از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی چند روز گذشته تشکر کرد و با اشاره به تصویر شهید حاج قاسم سلیمانی گفت: شما در این تصویر چهره یک فرمانده پرآوازه و فراموشناشدنی را ملاحظه میکنید که همه جهان معترف است این فرمانده رشید به اتفاق سایر پاسداران انقلاب اسلامی، بزرگترین و قاطعانهترین نقش را در خاتمه دادن به یک تروریسم عالمگیر انجام داد.
فرمانده کل سپاه اضافه کرد: اگر مجاهدتهای مجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهویژه با محوریت نیروی قدس و فرماندهی شهید سلیمانی نبود، قطعاً آتشفشان تروریستی که توسط آمریکاییها ایجاد شد، دامنگیر اروپاییها میشد و امنیتی که امروز در اروپا حاکم است، از بین میرفت.
وی ادامه داد: همانطور که ترامپ گفت «اوباما خالق و بهوجودآورنده تروریسم بود و این پدیده را برای اولین بار در سرزمینهای اسلامی ایجاد کرد»، ولی این آتش در لبههای اروپا بود و اگر مهار نمیشد، تمام سطوح جغرافیایی اروپا را دربرمیگرفت؛ اما عادت اروپاییها و آمریکاییها این است که همیشه جای جلاد و شهید و ظالم و مظلوم را عوض میکنند.
سرلشکر سلامی یادآور شد: همانطور که دفاع مشروع فلسطینیها را تروریسم میدانند و تهاجم صهیونیستها را دفاع مشروع! دفاع مردم یمن از تمامیت ارضی و سیاسی خود را نیز تروریسم میدانند و تهاجم آلسعود و متحدان آن را دفاع مشروع تلقی میکنند، به همین نحو دفاع مردم ایران و سپاه از ارزشهای خود را تروریسم تلقی میکنند، در حالی که خودشان را ضد تروریسم نشان میدهند، پناهدهنده به تروریسم هستند.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصریح کرد: اروپا دو بار خود را در یک جنگ جهانی قرار داد و امروز بر ویرانههای همان جنگهای گذشته، اروپای جدید شکل گرفته است. اروپا از اشتباهات گذشته خود درس نگرفته است و فکر میکند با چنین بیانیههایی میتواند این سپاه عظیم را که سرشار از قدرت ایمان، توکل، قدرت و اراده است، متزلزل کند.
وی تاکید کرد: ما هرگز از چنین تهدیداتی و حتی عمل نسبت به آن نگران نیستیم؛ چرا که هرچقدر دشمنان به ما فرصت عمل دهند، ما قویتر عمل میکنیم. سپاه اساساً در عمل قوی است و کسانی که این امکان را فراهم میکنند قدرت سپاه به حرکت درآید، به نفع سپاه کار کردهاند؛ ولی ما به اروپاییها توصیه میکنیم که تکرار اشتباهات گذشته خود را مرتکب نشوند.
سردار سلامی در پایان با تأکید بر اینکه اگر اروپاییها دچار اشتباه شوند، باید پیامد اشتباه خود را بپذیرند، گفت: امروز ببینید که سازمان منافقین توسط چه کسانی حمایت میشود؛ بیش از ۱۷ هزار نفر را این تروریستهای منافق به شهادت رساندند، آنها یا از تجزیهطلبها حمایت میکنند یا از کسانی که اموال عمومی را تخریب میکنند، یا کسانی که حملات مسلحانه علیه مردم بیگناه صورت میدهند.