شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

به رسم آیه‌ها | بهره نخبگان از هدایت الهی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

به رسم آیه‌ها | بهره نخبگان از هدایت الهی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار جمعی از نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور (۱۴۰۱/۰۷/۲۷)، پیرامون بهره‌مندی نخبگان از هدایت الهی به آیه‌ای از قرآن اشاره داشتند که رسانه KHAMENEI.IR، این آیه و بیانات رهبر انقلاب درباره آن‌ را در این جدول مرور میکند.



عنوانبیاناتترجمه آیات
هدایت الهی ثمره ایمان به خدا    نخبه به عنوان یک توصیف ارزشی، آن انسانِ صاحب استعدادِ پُرکارِ پُرتلاشی است که از هدایت الهی بهره گرفته باشد؛ گاهی هم خودش نمیداند که این هدایت الهی است امّا هدایت الهی است. این آنات و لحظات شگفت‌آوری که مکتشفین بزرگ عالم در آن لحظات به یک حقیقتی دست پیدا کردند، کار خدا است؛ اینها همان هدایت الهی است؛ جاذبه را کشف میکند، میکروب را کشف میکند؛ اینها همان هدایت الهی است. خب حالا شما جوانان عزیز خوشبختانه دلهایتان آلوده نیست؛ شماها جوانید، جوان ممکن است تخلّفاتی داشته باشد امّا دلتان پاک است، ضمیرتان ضمیر روشنی است، از این هدایت الهی خیلی میتوانید برخوردار باشید. پس [باید] بتوانید نخبه‌ی به معنای واقعی کلمه بشوید؛ یعنی دارای استعداد، ‌دارای تلاش و برخوردار از هدایت و توفیق الهی که البتّه «وَ مَن یُؤمِن بِاللَّهِ یَهدِ قَلبَه»؛ (۱) ایمان، هدایت را به دنبال خودش می‌آورَد.۱) سوره‌ی تغابن، بخشی از آیه‌ی ۱۱؛ «... و کسى که به خدا بگرود، دلش را به راه آورَد. ...»



روایت یک خبرنگار | نخبه ایرانی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

روایت یک خبرنگار | نخبه ایرانی

رسانه KHAMENEI.IR در «روایت یک خبرنگار» مروری بر دیدار اخیر نخبگان و استعدادهای برتر تحصیلی با رهبر انقلاب داشته است.





تناور یعنی جمهوری اسلامی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

تناور یعنی جمهوری اسلامی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «یک روزی این دنیا دست دو قدرت بزرگ بود: قدرت آمریکا و قدرت شوروی سابق. هر دو در یک مسئله متّفق بودند و آن، ضدّیّت با جمهوری اسلامی بود. امام در مقابل اینها ایستاد، تسلیم نشد، صریح گفت «نه شرقی، نه غربی»؛ خیال میکردند نمیشود، خیال میکردند این نهال را میتوانند از ریشه بکَنند، این نهال امروز تبدیل شده به یک درخت تناور؛ غلط میکند فکرِ کندنِ آن را هم کسی بکند!» ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «تناور یعنی جمهوری اسلامی» را منتشر میکند.



امام خامنه‌ای: نخبگان دانشگاهی ما آبروی ایران هستند/ مسئولان از نخبه حمایت عاقلانه و خردمندانه کنند

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

امام خامنه‌ای: نخبگان دانشگاهی ما آبروی ایران هستند/ مسئولان از نخبه حمایت عاقلانه و خردمندانه کنند

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خدای متعال را جدّاً جدّاً سپاسگزارم که الحمدلله بعد از سبک شدن این مشکل کرونا، بار دیگر این جلسه‌ی شاداب و زنده و امیدبخش تشکیل شد؛ حقیقتاً حضور شما جوانها، بخصوص جوانان نخبه که شما هستید، خلّاق امید است؛ یعنی اصلاً حضور شما در هر جا که باشید، امید را به وجود می‌آورد، ‌خلق میکند. برای همین هم هست که کسانی که با پیشرفت کشور موافق نیستند، با حضور شماها در آن جایی که باید حاضر باشید، موافق نیستند. خب الحمدلله.

من یک جمله راجع به این مطالبی که دوستان گفتند عرض بکنم؛ اوّلاً بسیار مطالب خوبی گفته شد، یعنی جدّاً من استفاده کردم و به نظرم میرسد که پیشنهادهایی که داده شد درست است و غالباً هم عملی است؛ و از اینجا انسان این حقیقت را بیشتر درک میکند که بسیاری از مشکلات ما در این سالهای گذشته، مشکلات مدیریّتی بوده؛ راهکار وجود داشته، [امّا] مدیریّتها به آن راهکار نپرداختند. حالا امیدواریم که این دولت فعلی ان‌شاءالله با جدّیّت دنبال کند، که نشانه‌هایش دارد دیده میشود.  اینجا چند نفر از آقایان وزرا و معاون رئیس‌جمهور هستند، اینها را در دولت باید مطرح کنند، من هم اینها را منتقل خواهم کرد؛ یعنی حالا این مطالبی که به من داده شد، در دفتر یک بررسی‌ای میکنند، [بعد] ان‌شاءالله، هم به خود آقای رئیس جمهور، هم به مجموعه‌ی مسئولین دولتی منتقل میکنیم.

مطلبی که من امروز آماده کرده‌ام که عرض بکنم، دو سه سرفصل است که سعی میکنم کوتاه بحث بشود. یکی درباره‌ی نخبه است؛ عنوان نخبه، موضوع نخبه؛ دو سه نکته را در این زمینه میخواهم عرض کنم که نخبه کیست و چه کار میکند. یک سرفصل دیگر، انتظارات از نخبه است؛ حالا بعد که شناختیم نخبه کیست، چه انتظاراتی از نخبگان کشور داریم. سرفصل بعدی این است که چه انتظاراتی از دستگاه‌ها داریم برای کمک به نخبه؛ چون نخبه یک جوان است؛ کمک میخواهد، پشتیبانی میخواهد، حمایت میخواهد؛ نوع این حمایتها باید مشخّص بشود. من هر کدام از اینها را به اجمال عرض میکنم. یک نکته‌ای هم در آخر در ذهنم هست که آن را هم عرض خواهم کرد.

در مورد نخبه‌ی علمی و [کلّاً] نخبه، اوّلاً باید بدانیم و میدانیم ــ یعنی من بجد به این معتقدم و باید همه بدانیم این را ــ که نخبه یکی از مهم‌ترین ثروتهای انسانی کشور است؛ بله، منابع طبیعی کشور مهم است، جایگاه‌های جغرافیایی مهم است، شکل اقلیمی مهم است، اینها همه‌ مهم است، امّا یکی از مهم‌ترین‌ها وجود نخبه است؛ نخبه را ثروت عظیمی باید دانست. وقتی آن را ثروت عظیمی دانستیم، در تولیدش تلاش میکنیم، از دست دادنش را خسارت میشمریم، و حتّی‌المقدور مانع میشویم از اینکه این از دست برود و با او رفتار کریمانه خواهیم داشت؛ وقتی فهمیدیم ثروت باعظمت و مهمّی است، رفتار ما هم با او به همین تناسب شکل خواهد گرفت. بنابراین، این را باید بدانیم، همه بدانند؛ مسئولین کشور و مؤثّرین در فضای عمومی کشور.

نخبه‌ی علمی و اساساً دانشگاه، جزو ارکان پیشرفت کشورند؛ یعنی یک رکنِ مهمّ پیشرفتِ کشور، دانشگاه و در دانشگاه هم عمدتاً نخبگان علمی هستند. اینکه شما می‌بینید در مقاطع مختلف، نه فقط حالا دیروز و پریروز، تلاش شده که دانشگاه‌ها تعطیل بشود، کلاس‌ها تعطیل بشود، بچّه‌ها سر کلاس نروند، استاد نرود و از این کارها، ناشی از این است؛ چون دانشگاه نقش اساسی دارد. حالا آن کسی که استاد را تلفنی تهدید میکند که اگر بروی، چنین و چنان، معلوم نیست خودش عامل اصلی باشد؛ عامل پشت صحنه مهم است. این به خاطر آن است که دانشگاه مهم است، دانشگاه برای پیشرفت کشور حیاتی است. هر چه دانشگاه را بتوانند لنگ کنند، تعطیل کنند، خراب کنند، ناقص کنند، برای دشمنان کشور و [دشمنان] پیشرفت کشور مغتنم است. پس بنابراین، دانشگاه از ارکان پیشرفت کشور است.

دانشگاه یکی از بزرگ‌ترین موانع در مقابل سلطه‌ی استکبار است؛ ما باید این را بدانیم. هدف قدرتهای گردن‌کلفت جهانی سلطه است؛ به چه وسیله؟ یک روز با اسلحه، یک روز با فریب، یک روز با علم؛ با علم هم سلطه پیدا میکنند. دانشگاه جلوی سلطه را میگیرد؛ یعنی شما اگر چنانچه توانستید سطح علم کشور را بالا بیاورید، در مقابل سلطه‌ی دشمن یک مانع ایجاد کرده‌اید. خب؛ این یک نکته در مورد نخبه‌های علمی و دانشگاه.

یک نکته‌ی دیگر این است که یک عنصر در ایجاد نخبه استعداد طبیعی او است؛ فکر خوب، ذهن خوب، مغز خوب، که این عطیّه‌ی الهی است؛ این دیگر کار کسی نیست، این را خدا داده؛ حالا اینکه به چه دلیل خدا داده، بحث دیگری است. خدای متعال به این نخبه‌ی ما مغز قوی، فکر خوب، آمادگی لازم، چشم باز را عطا کرده؛ این یک عنصر. عنصر دوّم برای اینکه کسی نخبه بشود، همّت و تلاش او است، کار خود او است؛ وَالّا خیلی‌ها هستند همین عطیّه‌ی خدادادی را دارند، [امّا] کار نمیکنند، تلاش نمیکنند، همّت نمیکنند، به جایی نمیرسند؛ نه خودشان رشد میکنند، نه به کشور کمکی میکنند. کم نداشته‌ایم از این قبیل، الان هم داریم، در گذشته که خیلی بیشتر هم بود. پس بنابراین، عنصر دوّم برای ایجاد نخبه مربوط به خود او است و آن، تلاش و همّت و کار و پشتکار و مانند اینها است. این دو عنصر. یک عنصر سوّمی هم هست که آن را بعد عرض میکنم؛ در همین صحبتم، بعداً عرض خواهم کرد.

خب؛ یک عامل مهم برای اینکه حالا این نخبه‌ای که متشکّل از این عناصر است، بتواند آن استعداد ذاتی را بُروز بدهد و فرصت تلاش پیدا کند، زمینه است؛ زمینه‌ی تلاش نخبه؛ این خیلی مهم است. گاهی نخبه‌ای هست، آمادگی کار هم دارد امّا زمینه برایش فراهم نمیشود. خب، این زمینه‌ای که عرض کردیم که بایستی به وجود بیاید، در دوران طاغوت وجود نداشت؛ اگر هم بود، خیلی جزو سیاستهای رسمی طاغوت نبود؛ زمینه وجود نداشت. خیلی‌ها بودند دارای استعدادهای خوب، آماده‌ی تلاش هم بودند، تلاش هم میکردند، [امّا] توی سرشان میزدند؛ نه فقط زمینه برایشان فراهم نمیشد بلکه حتّی ضدّ کار هم برای آنها به کار میرفت؛ در دوره‌ی طاغوت این جوری بود. به برکت انقلاب اسلامی زمینه فراهم شد. ببینید؛ این را من با صراحت و با جرئت میگویم، یعنی یک چیزی است که قابل تشکیک نیست، من چون از اوّل انقلاب در مجموعه‌ی دانشجویی و دانشگاهی و دانشگاه تهران و دانشگاه‌های دیگر حضور داشتم، با استاد و با دانشجو و مانند اینها دائم نشست و برخاست داشتم، با همه‌ی اعتقاد و با قابلیّت اثبات این را عرض میکنم که با انقلاب اسلامی زمینه برای نخبه‌پروری فراهم شد.

اوّلاً توسعه‌ی دانشگاه‌ها؛ شما ببینید کجای کشور الان دانشگاه ندارد. حالا دوستان بعضی گله کردند که یک جاهایی دانشگاه ایجاد شده بدون اینکه زمینه‌هایش فراهم باشد؛ خیلی ‌خب، پس انگیزه‌ی ایجاد دانشگاه وجود داشته؛ این خیلی مهم است. همه ‌جای کشور دانشگاه هست. دانشگاه‌های بعضی از شهرهای دوردست دانشگاه‌های برجسته‌ای هستند؛ انسان میتواند [این را] بفهمد؛ اساتید خیلی خوب، اساتید برجسته، ممتاز در دانشگاه فلان شهر دوردست [هستند]؛ سراغ داریم از این قبیل. خب، [این از] توسعه‌ی دانشگاه.

بعد هم دانشگاهیان؛ گسترش دامنه‌ی دانشگاهی؛ چه دانشجو، چه استاد. دانشجویان کشور ــ حالا من این آمار را مکرّر گفته‌ام، امّا الان دقیق یادم نیست؛ یادداشت که برمیداشتم منابع در اختیارم نبود ــ حدود ۲۵ برابر، دانشجویان کشور رشد پیدا کرده‌اند؛ ۲۵ برابر. خیلی است.

استاد؛ سالهای اوّل انقلاب ــ همان سالهای حدود  ۵۹، ۶۰ ــ که ما در مسائل دانشگاه بحث میکردیم، آن‌ طور که در ذهنم هست، حدود پنج هزار استاد، اعضای هیئت علمی در کشور بود؛ الان بیش از صد هزار است؛ الان بیش از صد هزار است. جمعیّت کشور بیش از دو برابر شده امّا این، بیست برابر شده؛ اینها مهم است. این آمارها خیلی زبان‌دار است، خیلی گویا است. انقلاب چه کار کرده؟

خب، انبوه پژوهشگاه‌هایی که در کشور هستند؛ اندیشکده‌، پژوهشکده، پژوهشگاه. فراوان در خیلی جاهای کشور اینها هستند. این توسعه‌ی علم در کشور خیلی چیز باارزشی است. این زمینه‌ی نخبه‌پروری است؛ از زمینه‌های نخبه‌پروری، یکی این است. البتّه باید تشکّر کنیم از خود دانشگاهی‌ها؛ دانشگاهی‌های ما نگذاشتند که ما محتاج غربی‌ها بمانیم. چون وقتی که یک کشوری دانشگاه دارد [ولی] استاد ندارد، یکی از چیزهایی که به ذهن میرسد این است که خب برویم از بیرون استاد بیاوریم؛ [لکن] دانشگاهی‌های ما اجازه ندادند؛ استاد تربیت کردند. الان شاید صدی نود استادهای امروز، نسلشان تربیت‌شده‌‌های اساتید دانشگاه خودمان هستند؛ کار کردند، تلاش کردند. خب، جمهوری اسلامی دانشگاه را گسترش‌یافته میخواست، توانا میخواست، و این بحمدالله انجام گرفت، دانشگاه هم از این فرصت تاریخی استفاده کرد و خودش را توسعه داد. این یک مطلب.

یک مطلب هم این است که بدون مبالغه باید بگوییم نخبگان دانشگاهیِ ما مایه‌ی آبروی ایران شدند. شما نسل جوانِ نخبگان هستید. قبل از شما هم، در نسلهای قبل از شما، نخبگان زیادی در این چهل سال وجود داشتند؛ آبرو دادند به کشور. در هر مسئله‌ای که دانشمندان ما ورود کردند و متمرکز شدند، کاری کردند که در محافل علمیِ جهان مورد تحسین واقع شد. حالا من چند نمونه‌اش را اینجا بگویم، که البتّه همه‌ی شما هم میدانید.

مثلاً تحقیقات و دستاوردهای پژوهشگاه رویان، نه فقط در مسئله‌ی سلّول‌های بنیادی، که در شبیه‌سازی حیوان زنده، در دنیا یک چیز کمیابی بود؛ این اتّفاق افتاد. آن حیوان زنده را خود من دیدم؛ این نقل نیست، بنده رفتم از نزدیک آن حیوان زنده‌ی تولیدشده را [دیدم]. یکی هم نبود چند تا بودند؛ اینها را ما دیدیم؛ این خب کار کوچکی نبود. رحمت خدا بر کاظمی آشتیانی(۲) که این پایه را او گذاشت و بعد هم این برادرانی که الان هستند دنبال کردند، به اینجا رسیدند؛ این یک نمونه.

پیشرفت در بیوشیمی و دست یافتن به کرسی یونسکو(۳) در این رشته؛ [خودشان] اعتراف کردند. شما میدانید در این کرسی‌های بین‌المللی، یکی از کارهای اساسی دشمنانِ ما این است که دخالت کنند، نفوذ کنند، نگذارند ایران کرسی بگیرد و عضو بشود؛ علی‌رغم این، نخبگان ما این پیروزی را به دست آوردند.

یا یک نمونه‌ی دیگر، انتقال ماهواره به فضا است؛ این مال چند کشور است، همه‌ی کشورها این را ندارند. خیلی‌ها ماهواره در فضا دارند، [ولی] مال خودشان نیست، خودشان پرتاب نکردند. آنهایی که خودشان پرتاب میکنند، تعداد معدودی کشورند. ما البتّه عقبیم امّا پرتاب کردیم، توانستیم، رفتیم؛ دانشمندان ما متمرکز شدند. حالا این برادرمان در مسئله‌ی فضا اینجا یک مقداری اشاره کردند که این کارها شده. [نمونه‌ی دیگر:] ساخت ربات‌های انسان‌نما در دانشگاه تهران؛ مهم است. اینها را چرا ما ندیده بگیریم؟

دستاوردهای بنیادین در صنعت هسته‌ای. این مسئله‌ی صنعت هسته‌ای داستان مفصّلی است؛ خیلی حرفها در این زمینه هست که حالا مجال گفتنش نیست. ما به مسائل بنیادین در صنعت هسته‌ای دست پیدا کرده‌ایم. ما دنبال سلاح و بمب و مانند اینها نمیرویم امّا خود این صنعت خیلی برکات دارد؛ ما توانستیم [به آن] دست پیدا کنیم. البتّه اینهایی که امروز در دنیا صنعت هسته‌ای دارند، به غیر از آن تولیدکنندگان اوّل که مال کشور آلمان زمان هیتلرند که بعد آمریکایی‌ها از آنها گرفتند، بعضی‌های دیگر توانستند با بعضی از انواع سرقتهای علمی از آمریکایی‌ها بگیرند، بعد آن کشور به کشور همفکر خودش داد، بعد آن کشور [به دیگری]؛ اینهایی که [دانش هسته‌ای را] دارند، این جوری پیدا کردند. ما نه، البتّه آن زمینه‌ی بسیار ناقص اوّلی از خارج بود، خیلی چیز کم‌اهمّیّتی بود، امّا آن کاری که انجام گرفته، نخبه‌ی ایرانی انجام داده؛ نخبه‌ی ایرانی با قدرت، با امید انجام داد.

ساخت تجهیزات پیشرفته‌ی موشکی و پهپادی که چند سال پیش از این میگفتند که اینها فتوشاپ است! وقتی که عکسهایش منتشر میشد، میگفتند این فتوشاپ است؛ حالا میگویند که پهپادهای ایرانی خیلی خطرناک است! چرا به فلان کس میفروشید، به فلان کس میدهید. خب، اینها کارهایی است که نخبه‌ی ایرانی انجام داده؛ اینها برای کشور آبرو است. ساخت واکسن‌های پیچیده، بخصوص واکسن کرونا و امثال اینها؛ کم نداریم. خب، این هم یک نکته که نخبه‌ی ایرانی توانسته به کشور آبرو بدهد؛ به کشور آبرو بدهد. من اینها را میگویم برای اینکه شما که نخبه‌اید، قدر خودتان را بدانید، آنهایی هم که بیرون نشسته‌اند، قدر شما را بدانند؛ حالا بنده که خیلی قدر شماها را میدانم؛ خدا کند بتوانیم کمکی به شما کنیم.

امّا آن عنصر سوّم: دو عنصر را گفتم، گفتم یک عنصر سوّمی وجود دارد؛ آن عنصر سوّم برای نخبه بودن و نخبه شدن و نخبه شمرده شدن چیست؟ آن عبارت است از هدایت و توفیق الهی. بدون تردید برای اینکه شما نخبه بشوید و نخبه شمرده بشوید، احتیاج دارید به توفیق الهی و به هدایت الهی. صِرف اینکه کسی استعداد داشته باشد و این استعداد را به کار ببرد، آدم را نخبه نمیکند. ممکن است یک کسی، آدم بسیار باهوشی و زرنگی [باشد]، این زرنگی را، این هوش را برای اختلاس به کار ببرد! مگر نمیبرند؟ یا برای دزدی [به کار ببرد]؛ این نخبه است؟ نه، این دزد است؛ این اختلاسگر است؛ این نخبه نیست. نخبه آن کسی است که به معنای واقعی کلمه برگزیده باشد؛ نخبه یعنی منتخب؛ نخبه یعنی برگزیده و ممتاز. این دزد زرنگ که انواع قفلهای گوناگون و پیچیده‌ی خودرو را میتواند باز کند، خودرو را بدزدد و ببرد، این انسان ممتازی است؟ نه، این دزد است؛ این نخبه نیست. نخبه آن کسی است که این حرکت را با توفیق الهی دنبال کند و با هدایت الهی پیش برود.

خب، من حالا این مسئله‌ی دزد و اختلاسگر را یک مقداری توسعه بدهم؛ من میگویم آن کسی که در دانش فیزیک نابغه میشود و بمب اتم درست میکند، این به نظر ما نخبه نیست. آن کسی که از دانش شیمی استفاده میکند، گاز خردل و گازهای شیمیایی درست میکند که انسانهایی را تا آخر عمر گرفتار میکند، این نخبه نیست. آن کسی که با پیشرفت در ریاضیّات و مثلاً مهندسی‌های پیشرفته میتواند فضا را تصرّف کند ــ هم فضای خیلی بالا را، هم فضای زندگی مردم را ــ یعنی شما داخل خانه‌تان هم که دارید حرف میزنید، خاطرتان جمع نیست که یک گوش بیگانه‌ای دارد حرف شما را می‌شنود؛ نه فقط گوشی همراه، نه، طُرق دیگر هم وجود دارد. این نخبه نیست؛ این که این ‌جور از دانش سوء استفاده میکند، نخبه نیست.

 در دوران استعمار، غربی‌ها ــ اوّل از پرتغال و اسپانیا و مانند اینها شروع شد، بعد بتدریج رسید به جاهای دیگر [مثل] هلند و بلژیک و انگلیس و فرانسه؛ ــ خب زودتر از دیگران توانستند به سلاح دست پیدا کنند؛ یعنی انقلاب صنعتی مثلاً در قرنهای هفدهم، هجدهم یکی از اوّلین کارهایی که انجام داد این بود که سلاح پیشرفته درست کرد. خب با این سلاح پیشرفته اینها آمدند کشورها را قبضه کردند. هندوستان یک کشور با آن عظمت را، با دَه‌ها برابر سطح جغرافیایی جزیره‌ی انگلیس ــ [البتّه] نه فقط هند؛ هند و پاکستان و بنگلادشِ امروز، [یعنی] شبه‌ قارّه‌ی هند را ــ آمدند تصرّف کردند، کشورهای حول و حوش را هم [مثل] همین میانمار و مانند آنجاها را تصرّف کردند، صنایع ملّی این کشورها را از بین بردند. شما این کتاب نگاهی به تاریخ جهانِ نهرو(۴) را بخوانید. متأسّفانه شماها کتاب کم میخوانید؛ این نگاهی به تاریخ جهان، نوشته‌ی نهرو است؛ او شرح داده کیفیّت ورود انگلیسها را به هند و اینکه در هند چه کار کردند.

من اخیراً یک کتابی دیدم که یکی از همین نویسندگان خودمان(۵) ــ که من از نزدیک [با ایشان] آشنایی ندارم ــ نوشته، به نام سرگذشت استعمار؛ پانزده شانزده جلد کتاب ۱۵۰ صفحه‌ای، ۱۲۰ صفحه‌ای است؛ تشریح میکند که استعمار چگونه در قارّه‌ی آمریکا و در قارّه‌ی آسیا توانست ثروتهای اینها را از بین ببرد و خودش را ثروتمند کند. کشور انگلیس ثروتمند نبود، فرانسه ثروتمند نبود، کشورهای اروپایی ثروتمند نبودند؛ اینها ثروت کشورهای دیگر را گرفتند. خب اینها به وسیله‌ی سلاح توانستند یک چنین کارهایی را بکنند. ذهنهای خلّاقی داشتند، درست است؛ تلاش هم خیلی کردند؛ اهل خطرپذیری بودند؛ اینها خصوصیّات خوب اروپایی‌ها است امّا از این خصوصیّات چه استفاده‌ای کردند؟ ایجاد نظام سلطه در عالم؛ نظام سلطه. یکی از بلاهای بزرگ امروزِ دنیا که هنوز تمام نشده و ان‌شاءالله تمام خواهد شد، نظام سلطه است. نظام سلطه یعنی دنیا تقسیم بشود به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر؛ یک عدّه‌ای حتماً بایستی قدرتمندانه بر همه‌ی دنیا حکمرانی کنند، کشورهای دیگری هم بایستی زیر پوششهای مختلف از اینها اطاعت کنند؛ این نظام سلطه است. این نظام سلطه را پیشرفت علمی اروپا به وجود آورد. خب، پس نخبه به‌ عنوان یک توصیف ارزشی شامل اینها نمیشود.

نخبه به عنوان یک توصیف ارزشی، آن انسانِ صاحب استعدادِ پُرکارِ پُرتلاشی است که از هدایت الهی بهره گرفته باشد؛ گاهی هم خودش نمیداند که این هدایت الهی است امّا هدایت الهی است. این آنات و لحظات شگفت‌آوری که مکتشفین بزرگ عالم در آن لحظات به یک حقیقتی دست پیدا کردند، کار خدا است؛ اینها همان هدایت الهی است؛ جاذبه را کشف میکند، میکروب را کشف میکند؛ اینها همان هدایت الهی است.

خب، حالا شما جوانان عزیز خوشبختانه دلهایتان آلوده نیست؛ شماها جوانید، جوان ممکن است تخلّفاتی داشته باشد امّا دلتان پاک است، ضمیرتان ضمیر روشنی است، از این هدایت الهی خیلی میتوانید برخوردار باشید. پس [باید] بتوانید نخبه‌ی به معنای واقعی کلمه بشوید؛ یعنی دارای استعداد، ‌دارای تلاش و برخوردار از هدایت و توفیق الهی که البتّه «وَ مَن یُؤمِن بِاللَهِ یَهدِ قَلبَه»؛(۶) ایمان، هدایت را به دنبال خودش می‌آورَد. خب، این چند کلمه راجع به نخبه.

امّا انتظار از نخبه؛ ما از شما انتظاراتی هم داریم. من سعی میکنم اگر بشود ان‌شاءالله کوتاه عرض بکنیم. اوّلین انتظار این است که ظرفیّت برتری را که خدای متعال به شما داده ــ که این ظرفیّت، ظرفیّتِ شخصیِ شما است ــ تبدیل کنید به ظرفیّت ملّی. بحمدالله این مطلب در بیانات شماها بود که بایستی نخبه این تواناییِ شخصی را تبدیل کند به توانایی ملّی؛ یعنی چه؟ یعنی این توانایی را در خدمت حلّ مسائل کشور قرار بدهد. ما خیلی مسائل داریم؛ حالا شما اینجا چند موردش را گفتید، معدن را گفتید، حمل و نقل را گفتید، فضا را گفتید؛ اینها مسائل مهمّ کشور است؛ نخبگی را صرف کنید در این موارد. متأسّفانه بعضی این کار را نمیکنند؛ بعضی از نخبه‌ها ــ یعنی [افراد] دارای استعداد؛ حالا با توضیحی که دادیم، شاید تعبیر «نخبه» برایشان درست نباشد ــ در اینجا رشد میکنند، وقتی نوبت ثمردهی میرسد، میروند میوه‌شان را به دیگری میدهند؛ گاهی هم آن دیگری دشمن است، به دشمن میدهند؛ گاهی میروند میشوند پیچ و مهره‌ی استکبار جهانی برای تصرّف ملّتها و دشمنی با ملّتها، میشوند ابزار او، میشوند پیچ و مهره‌ی او؛ بعضی این جوری هستند. خب اینها ناشکری میکنند؛ و البتّه خیر هم نمی‌بینند در آخر؛ به نظرم اینهایی که این جور پشت کنند به مردم خودشان، خیر نمی‌بینند. نخبه باید کنار مردم خودش بماند. نمیگویم مهاجرت نکند، درس نخواند، به فلان دانشگاه برتر یا فلان مرکز نرود؛ نه، برود امّا برای مردمش برود، برود برای اینکه برگردد اینجا برای کشورش کار کند، نرود برای اینکه برای او ابزار و مهره بشود. خب، این بسیار مطلب مهمّی است؛ نخبگان ما باید در محضر وجدان خودشان و در محضر خدا این مسئله را حل کنند.

یک توقّع دیگری که از نخبگان هست، این است که غفلت نکنند. اینجا دو جور غفلت وجود دارد: یکی غفلت از توانایی‌های خود است. اگر شما از توانایی‌های خودتان غفلت کنید، دیگر تلاش نخواهید کرد. بعضی از نخبگان ما به یک حدّی که میرسند متوقّف میشوند؛ این ناشکری است، این غفلت است. دنبال کنید، پیش بروید، هر چه ممکن است تلاش را ادامه بدهید؛ به هر شکلی که ممکن است از تواناییِ خودتان که بی‌نهایت است غفلت نکنید. توانایی بی‌نهایت است؛ یعنی جوری است که هر چه شما از این تواناییِ نخبگی استفاده کنید، این چشمه بیشتر در درون شما خواهد جوشید، نخبه‌تر خواهید شد؛ هر چه بیشتر کار کنید، بیشتر خواهد شد. خسته نشوید، متوقّف نشوید، اسیر سرگرمی‌های زیان‌بار نشوید. سرگرمی‌های زیان‌باری هم وجود دارد، این یک غفلت است ، حالا در فضای مجازی یا غیر مجازی؛ اسیر این سرگرمی‌ها هم نشوید.

غفلتِ دیگر [غفلت از] ظرفیّتهای کشور است. حالا شما دوستان آمدید هر کدام از آن رشته‌ی خودتان و کار خودتان گفتید؛ خیلی خب، اطّلاعاتتان خیلی خوب است، ما استفاده میکنیم؛ امّا از رشته‌های دیگر خبر دارید؟ نخبه‌های کشور از ظرفیّتهای عظیم و وسیع کشور مطّلع هستند؟ من فکر نمیکنم؛ یعنی میدانم که نه، همه مطّلع نیستند؛ اکثر مطّلع نیستند.

یک روزی، یک آقایی گفته بود که ما از لحاظ سلاح در مقابل آمریکا صفر هستیم، میتواند مثلاً در یک ساعت فلان [ضربه را بزند ]؛(۸) من اینجا گفتم(۹) که یک تور گردشگری بگذارید، این آقایان بروند سلاحهای نظامی ما را ببینند، این صنایع تسلیحاتی ما را ببینند تا از این اشتباه بیرون بیایند؛ حالا این تور را برای همه‌ی شماها باید گذاشت. یکی از کارهای مهم این است. به نظر من یکی از کارهای معاونت علمی همین است. بچّه‌ها را آشنا کنید با آن چیزی که در کشور وجود دارد؛ آن ظرفیّتهایی که هست و کارهای فراوانی که دارد میشود. من میدانم که خیلی‌ها مطّلع نیستند؛ حتّی بعضی از این ظرفیّتها را انکار میکنند، مثل آن شاه نادان؛ به یکی از شاه‌ها گفتند یک مادّه‌ی بدبوی سیاه‌رنگ منحوسی به نام نفت از یک جاهایی جوشیده، این خارجی‌ها، بیچاره‌ها، حاضرند بیایند این را بردارند ببرند؛ اجازه بدهیم ببرند؛ او هم گفت: خیلی خب، ببرند راحت بشویم! حالا هم به ما میگویند که یک چیزِ زحمت‌دارِ مشکلی به نام صنعت هسته‌ای وجود دارد در کشور که بگذارید جمعش کنند ببرند، نماند. میگویند این حرف را! بدروغ ادّعا میشود که دنیا از صنعت هسته‌ای و از انرژی هسته‌ای روگردان شده؛ دروغ محض! روزبه‌روز دارند پایگاه‌های هسته‌ای‌شان را ــ نه پایگاه‌های نظامی، [بلکه] پایگاه‌های صنعتی ــ دارند اضافه میکنند، افزایش میدهند. ما هم احتیاج داریم. ما آن روزی که شروع کردیم ــ که حالا سالها است ــ اگر شروع نمیکردیم، بایستی ده سال دیگر شروع میکردیم و سی سال دیگر نتیجه میگرفتیم؛ یعنی این چیزی نیست که یک کشور بتواند از آن صرف نظر کند. خب حالا این هم از این [مطلب].

یک غفلت دیگر هم غفلت از دشمن است. از دشمن هم نباید نخبه‌های ما غافل بشوند. دشمن گاهی به ‌عنوان یک چهره‌ی علمی جلو می‌آید. بنده خبر دارم؛ اینکه میگویم، اطّلاع است، حدس و تحلیل نیست. خیلی از این مراکز علمی که دعوت میکنند استادها را، گاهی اوقات دانشجوها را، اعضائی که خودشان را در آن هیئت علمی نفوذ داده‌اند، اعضای امنیّتی سی‌آی‌ای و موساد و مانند اینها را به ‌عنوان چهره‌ی علمی. می‌نشینند و ارتباطات برقرار میکنند. حالا این ارتباطات بعدش به کجا برسد، این را دیگر خدا میداند؛ حدّاقلّش این است که ذهن او را خراب کنند. اگر نتوانند جذبش کنند، اگر نتوانند فریبش بدهند، حدّاقلّش این است که ذهنش را خراب کنند. دشمن این جوری وارد میشود. خودشان را مؤدّب جا میزنند، باهوش جا میزنند، بعد معلوم میشود که اینها کلاه ما را برمیدارند.

امّا انتظاراتی هم که از دستگاه‌ها برای نخبه داریم، بخش مهمّی است. در یک کلمه: حمایت. از دستگاه‌ها توقّع داریم که از نخبگان حمایت کنند. این حمایت همیشه به معنای پول دادن نیست. گاهی پول دادن مضر است؛ حمایت [باید] عاقلانه، بخردانه و با توجّه به جوانب گوناگون باشد.

یکی از موارد حمایت این است که چه نخبه‌ای که در ایران درس خوانده، چه نخبه‌ای که در خارج درس خوانده و آمده ایران ــ داریم از این قبیل، کم هم نداریم نخبه‌هایی که در خارج درس خوانده‌اند و به جایی رسیده‌اند و حالا آمده‌اند ایران ــ دو توقّع دارند؛ این دو توقّع را برآورده کنیم برایشان: یک توقّعشان اشتغالِ مناسب با دانششان است؛ یک توقّعشان امکان ادامه‌ی تحقیقات است؛ ارتباط با مراکز علمی دنیا؛ این دو توقّعِ نخبه‌های ما است، توقّع زیادی نیست. بنده اطّلاع دارم که نخبه‌ای میخواهد در هیئت علمی دانشگاه وارد بشود، [ولی] با انواع و اقسام ترفندها جلویش را میگیرند و نمیگذارند؛ چرا؟ چرا از این نخبه استفاده نمیکنید؟ بعضی از نخبه‌های ما ــ نخبه‌های برجسته ــ بیرون درس خوانده‌اند، آمده‌اند اینجا به امیدی که بتوانند کار کنند، [امّا] بر اثر همین رفتارها برگشته‌اند رفته‌اند! دیده‌اند اینجا نمیشود زندگی کرد. خب من چه توقّعی بکنم از این جوان؟ باید حمایت کرد. در این زمینه هر چه خرج کنیم، این هزینه نیست، سرمایه‌گذاری است. وزرای محترم حتماً در این زمینه کار کنند، تلاش کنند. نگذارید نخبه از دانشگاه مأیوس بشود؛ حالا حدّاقلّش این است که بتواند در دانشگاه وارد بشود، جایگاهی پیدا کند. بعضی‌ها سنگ نخبه را به سینه میزنند، مرتّب میگویند نخبه‌ها نخبه‌ها، امّا در عمل نخبه را مأیوس میکنند، ناامید میکنند، مانع‌تراشی میکنند. به نظر من در مورد ارتباط با مراکز علمی دنیا هم وزارت خارجه میتواند فعّال باشد، میتواند کمک حسابی بکند.

یک نکته‌ی دیگر که انتظار میرود، این است که شاخص ارزیابی نخبه را اصلاح کنیم. امروز شاخص ارزیابی استاد و نخبه و غیره غالباً مقالات است؛ این درست نیست. البتّه من قبلاً هم این را گفته‌ام،(۱۰) من بارها تکرار کرده‌ام این را؛ شاخصها را حلّ مسئله قرار بدهید. مسئله را ارائه بدهید، بخواهید حل کنند؛ این جمع، این گروه نخبه، این شخص نخبه، این استاد نخبه، یک مسئله‌ای را حل کند برای دستگاه‌های ذی‌ربط؛ این شاخصِ ارتقا باشد، این شاخصِ پذیرش به عنوان رتبه‌ی برتر باشد؛ این هم یک نکته است.

یک نکته هم اینکه به نخبگان ما افق روشن نشان داده بشود. بعضی‌ها نخبه را مأیوس میکنند، افق را تاریک نشان میدهند؛ این خلاف واقع است؛ افق روشن است، باید نشان داد، باید آنها را دلگرم کرد. هم استاد، هم مدیران آموزش عالی، هم فعّالانی که در رسانه‌ها کار میکنند ــ چه رسانه‌ی ملّی، چه مطبوعات ــ چه صاحبان صنایع و شرکتهای دانش‌بنیان، که حالا اینجا هم بعضی از دوستان گفتند، فضا را فضای شوق‌انگیزی برای نخبه‌ها قرار بدهند. امروز ناامید کردن نخبه‌ها و بی‌آینده نشان دادن نخبه‌ها به نظر من بخشی از جنگ نرم دشمن است. سعی دشمن همین است که نخبگان کشور را بی‌آینده نشان بدهد. حالا این را عرض میکنم که نقطه‌ی ضعف وجود دارد در کشور، نه اینکه نقطه‌ضعف‌ها را انکار کنیم؛ نقطه‌ضعف کم هم نیست، زیاد است، امّا نقاط قوّت را در کنار نقاط ضعف باید دید. دشمن سعی میکند در مورد نقاط ضعفِ ما اغراق‌گویی کند، نقاط قوّت ما را بپوشاند؛ نباید بگذاریم، ما نباید به دشمن در این زمینه کمک کنیم.

این آخرین عرایض ما است. من درباره‌ی همین افق دید و اینکه حالا چگونه بایستی افق دید را تصحیح کرد، عرض بکنم. از اوایل انقلاب اسلامی، غربی‌ها در تبلیغاتشان این جور وانمود میکردند که نظام جمهوری اسلامیِ بر اثر انقلاب به‌وجودآمده، رو به زوال است؛ از همان روزهای اوّل [میگفتند] رو به زوال است. گاهی میگفتند دو ماه دیگر، گاهی میگفتند یک سال دیگر، گاهی میگفتند پنج سال دیگر؛ زمان معیّن میکردند! یک عدّه‌ای هم متأسّفانه در داخل ــ حالا یا از روی غفلت، بعضی‌ها هم از روی بدخواهی ــ همین را ترویج میکردند. زمان امام، یک روزنامه‌ای که اسم نمی‌آورم برداشت یک مقاله‌ی مفصّلی نوشت، به نظرم تیتر هم زدند ــ از آن تیترهای درشت صفحه‌ی اوّلی ــ که مضمونش این بود، حالا عینش یادم نیست، که خلاصه نظام در حال فروپاشی است! امام آن وقت جواب دادند، گفتند: شما خودتان در حال فروپاشی هستید؛ نظام محکم و مستحکم ایستاده. نه اینکه حالا چون امام بود و هیبت امام مانع میشد، نخیر، زمان امام هم میگفتند.

بعد از رحلت امام، در سال ۶۹، بعضی از موجّهین ــ [یعنی] آدمهای موجّهی هم بینشان بودند، چهره‌های معروف نظام و موجّه که سابقه‌ی کاری هم در نظام داشتند(۱۱) ــ یک اعلامیّه‌ای دادند که نظام در لبه‌ی پرتگاه است، یعنی همین روزها است که خلاصه قضیّه تمام بشود! کِی؟ سال ۶۹. در سال ۸۲ یک عدّه از نمایندگان مجلس(۱۲) نامه نوشتند به بنده؛ یک نامه‌ی واقعاً غیر منصفانه‌ای بود، خیلی غیر منصفانه بود. یک چیزهایی را گفتند، یک سؤالهایی از ما کردند که جوابش را خودشان باید میدادند؛ چون هم مجلس دست خودشان بود، هم دولت دست خودشان بود؛ باید آنها جواب میدادند، [امّا] از من سؤال کرده بودند! آن وقت مضمون آن نامه و خلاصه‌اش این بود که باید تسلیم بشوید وَالّا کارتان تمام است! مال سال ۸۲ است. تسلیم نشدیم، ایستادیم و ان‌شاءالله باز هم خواهیم ایستاد. خب، این کار دشمنان ما بود که مکرّر این کار را انجام دادند.

آنچه به نظر من در این زمینه ما بایستی نگاه کنیم، این است که ببینیم تحلیلمان از اوضاع چیست؛ تحلیلِ درست کنیم. دو نظامِ تحلیلی وجود دارد: یک نظام تحلیلی این است که کار در مقابل هنجارهای همه‌گیر جهانی بی‌فایده است؛ فایده‌ای ندارد. یک هنجارهای بین‌المللی وجود دارد، دولتها بر اساس این هنجارها شکل گرفته‌اند، قدرت گرفته‌اند؛ آمریکای مقتدر و ثروتمند بر اساس این هنجارها [شکل گرفته]، اروپا همین ‌جور، دیگران همین ‌جور؛ در مقابل این هنجارها بی‌خود نَایستید؛ از بین میروید. این یک تحلیل. [فقط] امروز هم این را نمیگویند؛ همین طور که عرض کردم، چهل سال است همین حرفها را مرتّب دارند میگویند. آن وقت آن کسانی که این تحلیل را میکنند، دیگران را متوهّم تصوّر میکنند! میگویند اینها دچار توهّمند ــ مثلاً بنده‌ی حقیر؛ در رأسشان خود من ــ [میگویند] اینها دچار توهّمند خیال میکنند دارد کار پیش [میرود]. این یک تحلیل.

یک تحلیل هم نه، تحلیل واقع‌بینانه است. این تحلیل، واقعیّات را میبیند؛ نه فقط واقعیّات خوب را، [بلکه] واقعیّات بد را هم میبیند. ما هرگز نقاط منفی را انکار نکرده‌ایم. بنده در ملاقاتهای مسئولان، در این جلساتی که ماه رمضان‌ها هست که همه‌ی آنها را [دعوت میکنیم]، بیشترین نقاط ضعف را تذکّر میدهم؛ در جلسات خصوصی خیلی بیشتر. و توجّه به این نقاط ضعف وجود دارد، نه اینکه نیست؛‌ من بارها گفته‌ام ما عقبیم؛ در این شکّی نیست، امّا آن طرف قضیّه این است که ما از انتهای قافله، یک حرکت پُرشتابی را شروع کرده‌ایم حالا به نزدیکهای جلو رسیده‌ایم؛ این یک واقعیّت است. هنوز به آن جلو نرسیده‌ایم امّا خیلی پیش رفته‌ایم، باز هم پیش خواهیم رفت. ما در مسائل گوناگون کشور پیشرفت کرده‌ایم؛ در دانش پیشرفت کرده‌ایم، در مدیریّتها پیشرفت کرده‌ایم؛ ضعفها هست؛ بعضی از مسئولین ما،‌ بعضی از دولتهای ما کوتاهی‌هایی داشته‌اند؛ اینها وجود دارد امّا حرکت، حرکت انقلاب است، پیشرفت انقلاب است.

شما نگاه کنید ببینید جمهوری اسلامی چهل سال پیش کجا بود، امروز کجا است؛ بیست سال پیش کجا بود، امروز کجا است. با گذشت چهار دهه میتوان فهمید که کدام یک از این دو تحلیل، واقع‌بینانه است؛ تحلیل غرب‌گراها و غربی‌ها واقع‌بینانه است، و ما متوهّمیم؛ یا نه، تحلیل انقلاب واقع‌بینانه است، آنها متوهّمند. واقع قضیّه این است. حرکت انقلاب حرکت محکمی است؛ شما جوانها یکی از بزرگ‌ترین نشانه‌هایش هستید. شما الان یک جمع نخبه [هستید] که فقط هم شما نخبه نیستید، نخبه‌های دیگری هم هستند؛ نخبه‌های بزرگ، معتقد به انقلاب،‌ معتقد به این راه، در حال تلاش و جدّیّت، بعد از گذشت چهار دهه و بعد از این همه دشمنی و بعد از این همه تبلیغات؛ دلیل بهتری از این وجود دارد برای اینکه نشان بدهد آن تحلیل، تحلیل غلطی است و تحلیل درست، تحلیل انقلاب است؟

پروردگارا! ما را در راه خودت ثابت‌قدم بدار. پروردگارا! ما را با هدایت خودت و با توفیق خودت به راه راست، در حرکت کامل دربیاور. پروردگارا! دشمنان ملّت ایران را منکوب و مغلوب ملّت ایران کن.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
 
 در ابتدای این دیدار، آقای دکتر روح‌اﷲ دهقانی‌فیروزآبادی (سرپرست معاونت علمی و فنّاوری رئیس‌جمهور) و هفت نفر از نخبگان جوان به بیان دیدگاه‌ها و نظرات خود پرداختند.
 دکتر سعید کاظمی‌آشتیانی (رئیس سابق پژوهشگاه رویان و جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پزشکی ایران)
 سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متّحد (UNESCO)
 جواهر لعل نهرو (از نخست‌وزیران پیشین هند)
 آقای مهدی میرکیایی
 سوره‌ی تغابن، بخشی از آیه‌ی ۱۱؛ «... و کسى که به خدا بگرود، دلش را به راه آورَد. ...»
۷) آقای محمّدجواد ظریف (وزیر امور خارجه) در دوازدهم آذر سال ۱۳۹۲ در دانشگاه تهران گفته بود: «غربی‌ها از چهار تا تانک و موشک ما نمیترسند، بلکه از مردم ایران میترسند. آیا شما فکر میکنید آمریکا نمیتواند سیستم نظامی ما را از کار بیندازد؟ واقعاً شما فکر میکنید آمریکا از سیستم نظامی ما میترسد؟ آیا واقعاً به خاطر سیستم نظامی ما است که آمریکا جلو نمی‌آید؟»
 بیانات در دیدار جمعی از اساتید دانشگاه‌ها (۱۳۹۳/۴/۱۱)
 از جمله، بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در هشتمین همایش ملّى نخبگان جوان کشور (۱۳۹۳/۷/۳۰)
(۱۰ برخی از اعضای نهضت آزادی، ازجمله مهندس مهدی بازرگان (نخست‌وزیر دولت موقّت) و برخی دیگر از چهره‌های مخالف نظام، به نام جمعیّت دفاع از آزادی و حاکمیّت ملّت ایران از امضاکنندگان این بیانیّه بودند.
(۱۱ جمعی از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس ششم

نمایشگاه تصویری سبک زندگی غربی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

نمایشگاه تصویری سبک زندگی غربی

سبک زندگی غربی، ظاهر و پوسته‌ی جهان مدرن است. بدون شک صرفاً با تغییر ظاهر، آن هم سطحی‌ترین تغییرها، نمی‌توان به جنگ باطن رفت و بر آن غلبه یافت. رفتارها و نمادهای فرهنگی، برخاسته از باورها و عقاید و ذهنیت‌هایی است که منشأ و مصدر آن رفتارها و نمادها هستند. برای اینکه جهان کنونی و شیوه زندگی مدرن دگرگون شود، باید به فکر عالمی دیگر و آدمی دیگر و جهان بینی دیگری بود. یعنی باید جهانی دیگر با انسانی دیگر در افق درک انسان ظاهر شود.


رونداستفاده از لوازم آرایش به صورت افراطی و نمایشگری زنان از چند دهه قبل شروع شده است. حالا دیگر اکثر دختران و زنان ایرانی استفاده از لوازم آرایشی را جزء جدانشدنی زندگی خود می‌دانند. اختلال روانی نیاز به خودنمایی و نداشتن اعتماد به نفس از عوامل اصلی این گرایش است. از سوی دیگر سن مصرف لوازم آرایشی نیز در کشور در پنج سال اخیر از ۱۹ سال به ۱۳ سال رسیده و این در حالی است که در کشورهای پیشرفته تمایل به آرایش بیشتر در بین زنان سالمند دیده می‌شود که شادابی پوست خود را از دست داده‌اند.

مسئله ماهواره، پدیده نوظهوری است که بنیاد اخلاقی جوامع اسلامی را به خطر انداخته و از جدیدترین سلاح‌ها و حرکت‌های مرموز غرب در رویارویی با مسلمانان به شمار می‌رود. دشمن از دو دهه پیش برای تأثیرگذاری بیشتر بر جوانان ما با راه‌اندازی شبکه‌های ماهواره‌ای و روز به روز راحت‌تر کردن دسترسی به این شبکه‌ها برای چنین روزی برنامه‌ریزی کرده است. اکنون چند سالی است که با گسترش شبکه‌های فارسی زبان، این پروژه وارد مرحله‌ی تازه‌ای شده. شبکه‌هایی که نخستین هدفشان عادی‌سازی روابط بین زن و مرد است.

آموزه، دشمنان این مرز و بوم به این باور رسیده‌اند که جهت نیل به اهداف سیاسی و اقتصادی خود باید بن‌مایه‌های فرهنگی و اعتقادی این مردم را هدف قرار دهند تا بتوانند ذهن‌ها را تسخیر و آنان را در مسیر اهداف مورد نظرشان سوق دهند. پایبندی عملی به احکام شرع مهم‌ترین و اصلی‌ترین مانع درونی در پذیرفتن سبک زندگی غیردینی است. بی جهت نیست که همه تلاش‌های دشمن در راستای سست شدن باورهای دینی و کم اهمیت شدن واجبات و محرمات در خانواده‌های ماست.

هم سالان و دوستان از مهم‌ترین عوامل اجتماعی شدن نوجوانان و جوانان به شمار می‌آیند. آن‌ها از طرق مختلف بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و از یکدیگر تأثیر می‌پذیرند. بسیاری از محققان بر این عامل تأکید دارند و از آن به عنوان ارتباط افقی یاد کرده‌اند، یعنی ارتباطی که در بین افرادی نسبتاً هم‌سطح از لحاظ سنی، طبقه‌ی اجتماعی، تحصیلی، اقتصادی و … برقرار است. بر این اساس ثابت شده است بسیاری از کسانی که از سنین نوجوانی به استفاده از محصولات غیراخلاقی و رفتارهای ناهنجار روی می‌آورند، این رفتارها را از دوستان خود آموخته‌اند.

بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی با دوستی‌های خیابانی و رابطه با جنس مخالف آغاز می‌شود. این رابطه‌ها معمولاً به ازدواج ختم نشده و موجب تأثیر سوء بر تحصیل و رشد و تعالی فرد می‌شود و یا به ازدواج‌هایی ناموفق، شکننده و پر از بدبینی و سوء ظن می انجامند. روابط عاشقانه پیش از ازدواج انسان را در برابر خوب و بد طرف مقابلش کر و کور می‌کند و امکان بررسی و انتخاب درست را از او می‌گیرد. خطر دیگر این گونه روابط شکست عشقی و به دنبال آن بروز افسردگی و احساس گناه به ویژه در دختران است.

اختلاف والدین بر روی خصایص روانی فرزندان اثر نامطلوب می‌گذارد. اگر محیط خانوادگی دوستانه نباشد، فرزندان مخصوصاً دخترها در مواقع حساس که دچار بحران‌های روحی می‌شوند، دیگر نمی‌توانند مشکلات خود را با خانواده در میان بگذارند و از اینجاست که گرایش به بزه‌کاری آغاز می‌شود. اگر در خانواده به عنوان اولین گروه اجتماعی که فرد در آن رشد می‌کند انسجام و یکپارچگی نباشد در ابعاد بزرگ‌تر یعنی در جامعه نیز انسجام و یکپارچگی از بین می‌رود زیرا فرد در قدم اول آموزش برقراری این گونه روابط را در خانواده می‌آموزد.

پناه بردن از دنیای نامطلوب بیرون به فضای به ظاهر امن و آرام مجازی با آنکه ساده‌ترین راهکار به نظر می‌رسد بهترین راه نیست. اینترنت، به طور وسوسه انگیزی، زمینه‌های اعتیاد و آلوده شدن به خود را به وجود می‌آورد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که بسیاری از کاربران در آغاز بهره گیری از اینترنت در پی ارتقاء سطح علمی، فرهنگی، هنری و سیاسی و یا پر کردن سالم اوقات فراغت خود هستند، امّا در مسیر جستجوی سایت‌ها و برنامه‌های جدید گرفتار جاذبه‌های غیراخلاقی و در نتیجه مسموم شدن روح و روان خود می‌شوند.


طلاق می‌تواند طیف گسترده ای از حالات هیجانی، فکری و رفتاری را در فرزندان ایجاد کند. نیمی از بچه های طلاق ارتباطشان با یکی از والدین قطع می‌شود و از حمایت و علاقه و توجه او محروم می‌شوند. عده ای از بچه‌ها طیفی از احساسات منفی را نسبت به یکی از والدین یا هر دوی آن‌ها دارند. احساسات شدید حتی ممکن است تا سال‌ها طول بکشد. هم در دختران و هم در پسران نیاز به والدین در دوره نوجوانی افزایش می‌یابد و احساس طرد شدن توسط یکی از والدین در این سن روی رشد نرمال نوجوان تأثیر می‌گذارد.

هرگاه  قدرت‌های حاکم می‌خواهند جامعه ای را تحت سلطه خود قرار دهند و آن را استثمار کنند، تلاش می‌کنند تا روح جامعه را فاسد کنند و برای این منظور امکان شهوت‌رانی را برای مردم زیاد کرده آنان را به شهوت‌رانی ترغیب می‌کنند. در این موقعیت، زن و تن زن تبدیل به شی شده و توسط مردان به فروش می‌رسد. ارائه آمار زنان خیابانی و پرداختن به مسائل ویژه آن‌ها تا کنون جزو خطوط قرمز رسانه‌ها بوده اما پاک کردن صورت مسئله در این ماجرا هیچ وقت جواب نداده و موجب منزه شدن جامعه نشده است.

دخانیات، سوغات شوم استعمار است که متأسفانه همه ساله جان میلیون‌ها نفر را در جهان می‌گیرد و شمار کثیری از انسان‌ها را به انواع معلولیت‌ها و بیماری‌های صعب‌العلاج مبتلا می‌سازد. کمپانی‌های بزرگ امروز نیز، کارخانه‌های عظیم و مؤسسات بسیاری را به تهیه، تدارک، پخش، استعمال و تبلیغات خود مشغول داشته و درآمدهای کلانی را عاید سوداگران می‌کنند. تأثیر سیگار در ایجاد بیماری‌های زنان، حنجره، مری، ریه، لوزالمعده، معده و اثنی‌عشر، برونشیت، و … امروزه مورد تأکید قرار گرفته است. از این رو، برخی سیگار کشیدن را خودکشی تدریجی نامیده‌اند.

یکی از ویژگی‌های دوران جوانی، الگوپذیری است. جوان به دنبال شخصی می‌گردد تا رفتارش را با او تنظیم و از رفتارهای او تقلید کند. نوجوان و جوانی که شیفته مقام علمی، هنری و ورزشی فردی می‌شود، در نتیجه این شیفتگی، درصدد برمی آید که خود را در نوع لباس پوشیدن، نشست و برخاست و راه رفتن و سخن گفتن، به الگو نزدیک‌تر و با او هماهنگ‌تر سازد. اما امروزه نتیجه الگوپذیری جوانان از ستارگان سینما و رسانه‌های جمعی با سرعت بسیار زیادی در پوشش و ظاهر آنان دیده می‌شود.

یکی از معضلات امروز جوامع بشری، بحث مد و مدگرایی و تطبیق دادن خود با شرایط هر روزه مدل لباس، آرایش موی سر، نوع پوشش و… است که متأسفانه در جامعه خودمان نیز با مصادیق زیادی از این پدیده روبرو هستیم. ترویج مد و پوشش‌های غیر اسلامی یکی از برنامه‌های جنگ نرم از سوی کشورهای استعمارگر غربی است. گرایش به پوشش غربی به این دلیل است که جوانان را در شرایط تحریک و تهییج توسط رسانه های خارجی رها شده و از سوی دیگر در داخل کشور هیچ اقدامی در جهت الگوسازی برای آن‌ها، انجام نمی‌شود.

پارتی یا میهمانی‌های مختلط آسیب جدی و پرخطری است که در دسترس اغلب جوانان کشور به ویژه پایتخت‌نشینان محسوب می‌شود. به خصوص که این روزها، گروه های اینترنتی فعال با ارسال ایمیل از افراد می‌خواهند که به عضویت این گروه‌ها درآیند تا گردش‌های دسته جمعی، ملاقات‌های جمعی و میهمانی‌ها را امتحان کنند. پارتی‌ها به علت هم‌خوانی زیاد با تمایلات غریزی جوانان به علت عدم توجه به ارزش آموزی در سیاست‌گذاری‌ها به محمل مناسبی برای تباه کردن روح و روان جوانان مبدل شده‌اند.

یکی از تصورات باطل در مورد تجاوز جنسی آنست که اغلب یک غریبه در یک کوچه تاریک به یک دختر تنها حمله کند. اما در واقع فقط ۲۰% کلیه تجاوزات جنسی از نوع تجاوزات جنسی حمله ای هستند. تجاوز جنسی به این معنی است که یک یا چند نفر بر خلاف میل فرد دیگری با او عمل جنسی انجام دهند. اکثر تجاوزات جنسی در فضاهای پوشیده و اغلب توسط کسی صورت می‌گیرد که قربانی او را می‌شناسد. وادار شدن به عمل جنسی به کمک تهدید یا اصرار کلامی هم ممکن است تجاوز جنسی محسوب شود.

مهمترین و برجسته‌ترین نقش زنان را می‌توان نقش آموزشی آنان دانست که تمامی فرایند زندگی را در بر می‌گیرد. رابطه هر مادری با فرزندانش قبل از تولد شروع می‌شود. در واقع از دوران کودکی خودِ مادر شروع می‌شود. زیرا دوران کودکی مادر تعیین می‌کند که چطور دوران کودکی فرزندانش را بسازد. بی شک سلامت و فساد نسل آینده به مادران آینده و دختران امروز بستگی دارد. روند تغییر سبک زندگی، رفته رفته ما را به سوی باتلاقی در آینده می‌برد که نسل‌های بعدی ما بیشتر و بیشتر در آن فرو می‌روند.



 منبع : بچه های بهشت"

می‌توانیم آواکس‌های آمریکایی را مورد هدف قرار دهیم/ سپاه به آموزش‌وپرورش در مقابله با فرهنگ غرب کمک می‌کند

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

می‌توانیم آواکس‌های آمریکایی را مورد هدف قرار دهیم/ سپاه به آموزش‌وپرورش در مقابله با فرهنگ غرب کمک می‌کند

به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرلشکر پاسدار «حسین سلامی» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همایش سراسری جهاد تبیین و آگاه‌سازی ویژه افسران سپاه پیشرفت کشور و پایه‌ریزان تمدن نوین اسلامی با بیان اینکه رجعت به ایران برای آمریکایی‌ها نقطه مرجعیت جهانی است، اظهار داشت: معلمان در قلب نبرد پیچیده دشمن ایستاده‌اند و نقشی تعیین‌کننده دارند.

سردار سلامی با بیان اینکه انقلاب اسلامی با پیروزی خود شکست مهلکی به آمریکا وارد کرد، افزود: مردان و زنانی که تعیین‌کننده نبرد نهایی هستند، معلمان هستند؛ یعنی آموزش‌وپرورش ما در قلب این نبرد ایستاده است؛ زیرا دشمن که همه زوایای تهاجم را از ایجاد جنگ، تحریم، پدیده تکفیر، انزوابخشی سیاسی و… را تجربه کرده است و با شکست مواجه شده است، امروز میدان جدیدی را برای تاخت‌ و تاز فرهنگی، سیاسی و امنیتی گشوده است که پیچیده‌ترین و مرموزترین میدان نبرد است و دشمن در آن حضور جدی و سنگین دارد.

فرمانده کل سپاه تصریح کرد: آنچه امروز جریان دارد، محصول شکست‌های پی‌درپی آمریکا است؛ زیرا با سقوط نظام شاهنشاهی، تکیه‌گاه اصلی اجرای سیاست‌های آمریکا از میدان خارج شد و بخش عمده‌ای از سیاست‌های آمریکا در منطقه و جهان ابتر ماند.

وی با اشاره به دشمنی‌های آمریکا در مورد نظام اسلامی بیان کرد: آمریکا با شروع جنگ خواست به جهان ثابت کند که هیچ نظام و کشوری نمی‌تواند از دایره آن‌ها خارج شود؛ لذا دشمنی‌های خود را با انقلاب اسلامی برای تحت سیطره قرار دادن انقلاب آغاز کرد.

سردار سلامی ادامه داد: تسخیر سفارت آمریکا و حمله به طبس ازجمله شکست‌های آمریکا بود. رجعت به ایران برای آمریکایی‌ها نقطه مرجعیت جهانی سیاست‌های آن‌ها است و ایران پایانه مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آمریکا در منطقه است. آمریکا مدام در تغییر راهبرد سیاست‌های خود در مورد ایران است و پس از انقلاب اسلامی و شکست در طبس، با همکاری عراق به کشور ما حمله کردند و جمهوری اسلامی ایران درحالی‌که در دوره ابتدایی و طفولیت خود بود به آن حمله شد؛ اما با هدایت داهیانه امام خمینی (ره) و حمایت مردم توانستیم در جنگ پیروز شویم و در شرایطی که همه کشور‌ها در جنگ با تحلیل و فرسایش مواجه می‌شوند، انقلاب اسلامی دستاورد‌های نظامی داشت و مجدداً باعث شدیم تا اعتبار قدرت آمریکا در جهان شکسته شود.

فرمانده کل سپاه با بیان اینکه قدرت انقلاب محدوده وسیعی از جهان را تحت تأثیر قرار داد و باعث کاهش قدرت آمریکا در جهان شد، عنوان کرد: در دوران کلینتون با تئوری مهار دوگانه درصدد ایجاد محدودیت برای کشور ما برآمدند و پس‌ از آن تهاجم فرهنگی، تحریم اقتصادی، ترور و خرابکاری و انتشار پدیده تکفیر و داعش را آغاز کردند؛ اما انقلاب اسلامی از هر فرصت تهدید یک فرصت ساخت؛ زیرا انقلاب ما بدون یک دشمن قدرتمند پیشرفت نمی‌کرد.

وی با اشاره به اینکه انقلاب ما به دلیل داشتن چهار عامل به موفقیت رسید، افزود: رهبر بزرگ، مکتب بزرگ، ملت بزرگ و دشمن بزرگ چهار عامل موفقیت انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی رهبر بزرگی دارد و با وجود رهبر بزرگ، ملت هم بزرگ شد. در دوران رژیم پهلوی، بزرگ‌ترین افتخار شاه ترسیم مدلی از حکومت بود که مطلوب آمریکا باشد و آن‌ها قلمرو پیشرفت کشور را تعیین می‌کردند و اجازه ورود ما به دانش‌های هسته‌ای، هوافضا، فناوری بیوتکنولوژی و های‎تک را نمی‌دادند؛ درحالی‌که جمهوری اسلامی انشاء قدرت و استقلال می‌کند تا فرزندان ما خودشان فکر کنند و بسازند و خودشان را کوچک نبینند و همه این‌ها به دلیل داشتن رهبری بزرگ است که ملت را بدین‌سان بزرگ و مفتخر کرده است.

سرلشکر سلامی ادامه داد: شکست‌های آمریکا باعث شد تا محاسبات جهانی نسبت به ظرفیت آمریکا تغییر کند و این، کار انقلاب اسلامی بود که آمریکا را از حجم فضای روانی که از قدرت آمریکا ساخته‌ شده بود به حجم فضای واقعی بشناسد و همه فهمیدند که می‌توان مستقل از آمریکا عمل کرد و اعتبار قدرت آمریکا در جهان شکست؛ لذا تمام طرح‌های آمریکا در منطقه فروریخت و آمریکایی‌ها همه شکست‌ها را مرتبط با انقلاب اسلامی می‌دانند.

فرمانده کل سپاه اظهار داشت: با وجود اینکه آمریکایی‌ها با قدرت نظامی عراق را فتح کردند، اما انقلاب اسلامی اقدام به دولت‌سازی کرد و همین‌‌طور طرحشان برای ملت‌سازی افغانستان شکست خورد.

سردار سلامی گفت: آمریکایی‌ها در تحریم نفتی ما شکست خوردند؛ زیرا نشان دادیم که اگر کسی جلوی شریان‌های اقتصادی ما را بگیرد، ما هم جلوی فعالیت‌های آنان را می‌گیریم؛ لذا به اهداف خود در حوزه تحریم نرسیدند.

وی با اشاره به طرح‌های عمرانی که در سطح ملی در حال اجراست، افزود: در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در حال حاضر ۴۰۰ طرح زیربنایی در کشور داریم که این طرح‌ها تحول عظیمی در کشور ایجاد خواهد کرد. در ساخت توربین‌ها در زمره پنج کشور جهان هستیم و موشک‌های بالستیک ما با هشت برابر سرعت صوت می‌تواند شناور در حال حرکت را هدف‌گیری کند که معدود کشور‌هایی در دنیا این تکنولوژی را دارند و به همین علت ناو‌های آمریکایی‌ها در منطقه خلیج‌ فارس حضور ندارند، یا آواکس‌های آمریکایی را می‌توانیم مورد هدف قرار دهیم و این علوم همه از چشمه‌های جوشان قدرت و با توانمندی جوانان تحصیل‌کرده همین کشور ساخته شده است که تعلیم‌‌یافته‌های مدارس آموزش‌وپرورش است و در اصل، این ساخته‌ها حاصل تلاش‌ها و کوشش معلمان کشور است.

فرمانده کل سپاه عنوان کرد: در حال حاضر ته‌مانده‌ای از آمریکایی‌ها در منطقه باقی مانده است و این موضوع باعث غم و افسردگی آمریکایی‌ها شده است. تحریم از نظر آمریکایی نسخه تسلیم کشور‌ها بود و آن کشوری که می‌خواست تمام جهان اسلام را در اختیار داشته باشد، امروز در وضعیت ضعف و سرخوردگی قرار گرفته است و به همین علت، اغتشاشات مسیری از اتاق‌های فکر راهبردی آمریکا و انگلیس است که تا کلاس‌های درس ما امتداد پیدا کرده است.

سرلشکر سلامی با اشاره به اهمیت مدرسه و دانش‌آموز بیان کرد: هر مدرسه یک دنیاست و آن مدرسه به‌ اندازه وسعت آرزو‌های دانش‌آموزان آن مدرسه بزرگ است. مدرسه جهانی در درون خود دارد و معلمان هم سازنده باور و اعتقاد جامعه هستند.

وی با اشاره به اغتشاشات اخیر کشور گفت: امروز تلاش آمریکایی‌ها این است که صحنه نبرد به مدارس کشیده شود؛ زیرا با دانش آموزان نمی‌توان هیچ برخوردی کرد. دشمن به دنبال بی‌هویت کردن جوانان ما است. هرچه فاصله جوامع از نظر فرهنگی از فرهنگ آمریکایی بیشتر باشد، شدت این تهاجم قوی‌تر خواهد بود و هرچه تفاضل ارزش‌های ما با ارزش‌های آمریکایی بیشتر باشد، موج آن تهاجم بیشتر است.

سردار سلامی ادامه داد: جوانان و نوجوانان آمریکایی از هویت تهی هستند و به همین علت دومین عامل مرگ در آمریکا، خودکشی جوانان و نوجوانان در آن کشور است و این نشان از ضعف نظام تعلیم و تربیت آمریکاست. آن‌ها می‌خواهند همین کار را امروز با دانش‌آموز و جوانان ما انجام دهند؛ لذا باید اخلاق، معرفت و انضباط را به دانش آموزان یاد دهیم. محیط آموزش‌وپرورش اول محیط تربیت است و فقط نباید علوم حرفه‌ای و دانش‌های تجربی منتقل شود و معلمان ما باید برای دانش‌آموزان الگوسازی کنند. محیط‌های مدارس باید برای هر دانش‌آموز قطب‌نمای اخلاقی داشته باشد تا اجازه ندهد آنان از مسیر درست خارج شوند. می‌توانیم با یک دلسوزی ساده تمامی اضطراب‌های دانش‌آموز را تخلیه کنیم. اگر ارزش‌های مدرسه با خانواده تفاوت داشته باشد، نوجوان دچار تنش می‌شود و شورش می‌کند.

فرمانده کل سپاه تأکید کرد: با مدل گذشته به دنبال تربیت دانش‌آموزان نرویم. شریف‌ترین و محترم‌ترین و آینده‌سازترین شغل معلمی است؛ معلمان، مدیران و اولیا سه رکن اصلی تربیت هستند و برداشتن روسری آغازی است برای انتهای نابود کردن انسان و این طوفان سیاه در حال انتقال به شرق است؛ لذا باید سد‌های دفاعی را تشکیل دهیم و ما هم تمام بضاعت خود را در اختیار آموزش‌وپرورش قرار می‌دهیم تا دانش‌آموزان ما دچار خودباختگی در برابر فرهنگ غرب نشوند و زندگی سالم و مطهر داشته باشند.

سرلشکر سلامی خاطرنشان کرد: آمریکایی‌ها از برداشتن روسری شروع می‌کنند و کار را به‌جایی پیش می‌برند تا مناسبات و سبک زندگی ما تماماً مانند غربی‌ها شود و این پیکار تلخ غرب به ما نشان داد که باید بیش از گذشته به فکر نوجوانان و جوانانمان باشیم.

خط حزب‌الله ۳۶۲ | الگوی خوبی‌ها

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

خط حزب‌الله ۳۶۲ | الگوی خوبی‌ها

شماره سیصد و شصت و دوم هفته‌نامه خط حزب‌الله با عنوان «الگوی خوبی‌ها» منتشر شد.

* خط حزب‌الله، به مناسبت هفدهم ربیع‌الاول و سالروز ولادت پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، بیانات رهبر انقلاب درباره سیره و رفتار پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در مسائل معنوی و اخلاقی را مرور کرده است.

* گزارش هفته این شماره خط حزب‌الله، با بررسی ابعاد اغتشاشات اخیر به این سوال پاسخ داده است که "ایستادگی ملت ایران در مقابل تهدیدها و دسیسه دشمن چه دستاوردی داشته است؟"

* شماره‌ این هفته خط حزب‌الله، به روح مطهر شهید امنیت، سلمان امیراحمدی تقدیم می‌شود.