شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»

نقش قهرمانان ارتش در روزهای باشکوه دفاع مقدس، نقشی تاریخ‌ساز است که به قدر لیاقت در آثار هنری بازنمایی نشده است. حماسه‌های ارتش در دوران جنگ اما بدون روایت، ماندگار نمی‌شوند و برای همین است که لزوم پرداختن به کتاب‌هایی مثل «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» و تلاش برای افزایش تعداد آثار هنری با محوریت نقش ارتش در روزهای جنگ، اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند.


«خرمشهر»، این شهر کوچکِ مرزی، در سال‌های دفاع مقدس خیلی چیزها به خودش دیده؛ از رنج‌های بی‌پایان و مظلومیتی انکارناشدنی تا شکوه یک فتح تاریخی. در میان همه‌ی آن‌چه این شهر با چشمان خود دیده اما «حماسه» از هرچیزی پررنگ‌تر است. از شهری حرف می‌زنیم که به کشور همسایه چسبیده و فقط یک رودخانه آن را از عراق جدا می‌کند؛ شهری که اولین مقصد نظامیان اشغالگر بعثی در آغاز جنگ تحمیلی بود و روی کاغذ، فتح کردنش برای ارتش صدام نباید بیشتر از یکی-دو روز طول می‌کشید.


اما تاریخ این سرزمین گواه است که خرمشهر ما، ۳۴ روز با دست خالی مقاومت کرد. شوخی نیست؛ ۳۴ روز یعنی بیشتر از یک ماه نگه‌داشتن یک شهر کوچک در برابر هجوم زمینی و هوایی دشمنی تا دندان مسلح که همسایه‌ی دیوار به دیوار شهر بوده.


دفاع جانانه‌ی آن ۳۴ روز حماسه‌ای بزرگ است که به اندازه‌ی بزرگی‌اش در تاریخ‌نگاری جنگ ما روایت نشده. مقاومت خرمشهر در روزهای نخست جنگ اما نتیجه‌ی مقاومت مردم و البته دو گروه شاخص‌تر بود؛ یکی جوانان خرمشهری که محمد جهان‌آرا فرماندهی‌شان می‌کرد و دیگری تکاوران نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی که یک نظامیِ ورزیده‌ی باابهت فرمانده‌شان بود: ناخدا هوشنگ صمدی.


جنگ ظهر روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد و گروه تکاوران نیروی دریایی بامداد اول مهر از زیر قرآن رد شدند تا خودشان را به خرمشهر برسانند. آن‌ها یکی از زبده‌ترین گروه‌های نظامی ارتش بودند؛ چند جوان جسور که آموزش‌هایی سخت و طاقت‌فرسا را پشت سر گذاشته و برای سخت‌ترین شرایط آماده شده بودند. در آن روزهای آغاز جنگ و وقتی خبر حمله سهمگین ارتش صدام به جنوب خوزستان منتشر شد، این تکاورانِ آماده‌ی نبرد منتظر نماندند و به سرعت از بوشهر راهی خرمشهر شدند. آن‌ها خوب می‌دانستد تمام آموزش‌هایی که دیده‌اند برای چنین‌روزی بوده؛ برای دفاع از مردم. پس معطل نکردند و رفتند کنار مردم و خیلی زود توان دفاعی خرمشهر را با حضورشان ارتقا دادند.کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» خاطرات فرمانده این تکاوران قهرمان است. کتاب از کودکی ناخدا صمدی آغاز می‌شود و تقریباً نیمی از آن به خاطرات ناخدا از کودکی تا ورود به ارتش و پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص می‌یابد. از جایی به بعد اما التهاب کتاب چندبرابر می‌شود؛ چون روایت خرمشهر آغاز می‌شود، روایت جنگی نابرابر و سهمگین. ریتم کتاب، تند است و بحرانِ جاری در شهر را به خوبی به مخاطب منتقل می‌کند. روایت پرجزئیات ناخدا صمدی هم به نویسنده کمک کرده تا در خلق یک روایت سرراست و خواندنی به توفیق برسد. «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» که به قلم سیدقاسم یاحسینی نوشته شده، پر از تصاویر تأمل‌برانگیز و حیرت‌آوری است که احوال خرمشهرِ زخمی در روزهای نخست جنگ را یادآوری می‌کند.


روایت کتاب البته منحصر در روزهای نخست جنگ نیست و اگرچه ناگزیز به لحظات تلخ ترک شهر توسط نیروهای ایرانی پس از ۳۴ روز مقاومت می‌رسد اما باز هم پیش می‌رود و نقطه‌ی پایان روایت را در سوم خرداد ۱۳۶۱ می‌گذارد؛ در روزی که صمدی و هم‌رزمانش با چشمانی پر از اشک شوق دوباره به خرمشهر می‌رسند و این شهرِ دوست‌داشتنی را در آغوش می‌کشند.


نقش قهرمانان ارتش در روزهای باشکوه دفاع مقدس، نقشی تاریخ‌ساز است که به قدر لیاقت در آثار هنری بازنمایی نشده است. حماسه‌های ارتش در دوران جنگ اما بدون روایت، ماندگار نمی‌شوند و برای همین است که لزوم پرداختن به کتاب‌هایی مثل «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» و تلاش برای افزایش تعداد آثار هنری با محوریت نقش ارتش در روزهای جنگ، اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند.

گزارش تحلیلی خط حزب‌الله درباره ابعاد و پیام‌های عملیات «وعده صادق» شب قدر غرب آسیا

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

گزارش تحلیلی خط حزب‌الله درباره ابعاد و پیام‌های عملیات «وعده صادق» شب قدر غرب آسیا

وعده، ۹ سال پیش داده شده بود؛ «دوران بزن‌ودررو تمام شده؛ این‌جور نیست که شما بگویید میزنیم و درمیرویم؛ نخیر، پاهایتان گیر خواهد افتاد و ما دنبال میکنیم. این‌جور نیست که ملّت ایران رها کند کسی را که بخواهد به ملّت ایران تعرّضی بکند؛ ما دنبال خواهیم کرد.» ۱۳۹۴/۰۲/۱۶ سه سال پس از آن تأکید شد: «دشمن میداند که اگر یکی بزند، ده تا میخورد.» ۱۳۹۷/۰۳/۱۴ سیزدهم فروردین ماه امسال رژیم صهیونیستی مرتکب جنایت و البته حماقت بزرگی شد. این رژیم با حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق، هفت نفر از بهترین فرزندان ملت ایران را به شهادت رساند. «ما البتّه داغدار شهیدانمان شدیم؛ شهیدانی از قبیل شهید زاهدی، شهید رحیمی و دیگر همراهانشان. بنده قبلاً هم عرض کردم، اینها عاشق شهادت بودند؛ اینها چیزی از دست ندادند؛ خوشا به حالشان! اینها کسانی بودند که یک عمر دنبال شهادت دویدند؛ خدا به آنها این اُجرت را داد به خاطر جهادشان؛ خوشا به حالشان! ما داغدار شدیم، امّا آنها کامیاب شدند، آنها توانستند به مقصود خودشان برسند.» ۱۴۰۳/۰۱/۲۲


* یک خط قرمز و دو عبارت کلیدی

این حمله تروریستی عبور از خط قرمزی بود که به هیچ عنوان قابل چشم‌پوشی نبود. «امّا خود رژیم خبیث که سر تا پا خبث و شرارت و خطا است، یک خطای دیگری هم بر خطاهای خودش اضافه کرد و آن، حمله‌ به کنسولگری ایران در سوریه بود. کنسولگری و دستگاه‌های سفارت در هر کشوری که وجود دارد، به منزله‌ خاک همان کشوری است که سفارت متعلّق به او است؛ وقتی به کنسولگری ما حمله میکنند، مثل اینکه به خاک ما حمله کرده‌اند؛ این عرف دنیا است. رژیم خبیث اشتباه کرد در این قضیّه؛ باید تنبیه بشود و تنبیه خواهد شد.» ۱۴۰۳/۰۱/۲۲


حکم مجازات و تنبیه متجاوز، البته یک روز پس از جنایت و حماقت رژیم صهیونیستی به صراحت در پیام رهبر انقلاب صادر شده بود؛ «سردار زاهدی از دهه شصت در میدان‌های خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کرده‌اند، ولی غم فقدان آنان برای ملت ایران به‌ویژه هرکه آنان را می‌شناخت سنگین است. رژیم خبیث به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد. آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد به حول و قوه‌ الهی.» ۱۴۰۳/۰۱/۱۴ عبور رژیم صهیونیستی از خط قرمز تعرض به خاک ایران -هر چند غیرمستقیم و به شکل حمله به سفارتخانه- و متعاقب آن استفاده از دو عبارت کلیدی «به دست دلاورمردان ما» و «پشیمان خواهیم کرد»، تکلیف قضیه را روشن کرد.


در نخستین دقایق ۲۶ فروردین ماه بود که خبر عملیات «وعده صادق» با رمز «یا رسول الله صلی‌الله علیه و آله و سلم» در میان ملت ایران و امت اسلامی دست به دست می‌شد و برای نخستین بار بصورت آشکار و رسمی، جمهوری اسلامی ایران سرزمین‌های اشغالی را مورد حمله موشکی و پهپادی قرار داد. حمله‌ای که ساعت‌ها به طول انجامید و این بار نیز آمریکا، انگلیس و فرانسه و البته چند کشور دیگر به کمک رژیم مفلوک صهیونیستی آمدند تا با رهگیری و انهدام پرنده‌های تهاجمی ایران، از این رژیم حفاظت کنند. همان‌طور که در قضیه طوفان الاقصی چنین کردند و با حمایت‌های بی‌دریغ سیاسی، تبلیغاتی و نظامی خود تلاش کردند که مانع شکست نهایی و فروپاشی این رژیم شوند؛ «اینکه شما مشاهده میکنید که رئیس‌جمهور آمریکا، رؤسای کشورهای ظالم و شرور [از قبیل] انگلیس، فرانسه و آلمان، پی‌درپی خودشان را میرسانند آنجا، برای چیست؟ چون می‌بینند دارد متلاشی میشود، می‌بینند دارد نابود میشود؛ این را میفهمند، [لذا] خودشان را میرسانند که از نابودی جلوگیری کنند. اگر خطر تلاشی و نابودی رژیم غاصب را تهدید نمیکرد، این اشرار عالم خودشان را محتاج نمیدیدند که مرتّب پشت سر هم بیایند آنجا اظهار همبستگی کنند.» ۱۴۰۲/۰۸/۰۳


* فقط رژیم صهیونیستی شکست نخورد

اگرچه رژیم خبیث و حامیانش سعی دارند ابعاد خسارات وارده در عملیات «وعده صادق» را اندک جلوه داده و حتی انکار کنند اما به مرور زمان و از طرق مختلف، حقیقت در حال آشکار شدن است. اهداف تنبیه و مجازات متجاوز بصورت کامل محقق شد و علاوه بر مخدوش کردن اصل اساسی بازدارندگی رژیم صهیونیستی، اقتدار نظامی و قدرت بازدارندگی ایران را به رخ کشید. اعتراف یکی از رسانه‌های رژیم به دستورالعمل ممنوعیت گسترده برای انتشار تصاویر و فیلم‌های مربوط به این عملیات، نشان‌دهنده میزان انطباق واقعیـت روی زمین با ادعای صهیونیست‌هاست. برخی تحلیلگران رژیم صهیونیستی به این موضوع مهم اعتراف کرده‌اند که خسارات قابل توجه وارده، علی‌رغم مشارکت و حمایت پدافندی قریب به ۱۰ کشور از این رژیم رخ داده است و اگر قرار بود رژیم صهیونیستی به تنهایی وارد این معرکه شود، حجم خسارات چندین برابر می‌شد.


نکته قابل توجه و مهم این که جمهوری اسلامی ایران در این عملیات، تنها از بخش محدودی از توان آفندی خود استفاده کرد اما رژیم صهیونیستی از تمام توان پدافندی خود استفاده کرد و دیگر اینکه موشک‌های فرود آمده بر اهداف نظامی از پیش تعیین شده در سرزمین‌های اشغالی از تلاش گسترده پدافندی آمریکا و دیگر متحدانش نیز گذشت و نه تنها در عملیات طوفان‌الاقصی بلکه این گزاره در عملیات «وعده صادق» قابل انطباق است: «شکست رژیم صهیونیستی در این حادثه [طوفان الاقصی] فقط شکست رژیم صهیونیستی نیست، شکست آمریکا است. امروز در دنیا هیچ‌کس تفاوتی میان رژیم صهیونیستی و آمریکا یا انگلیس نمیگذارد؛ همه میدانند که اینها یکی‌اند.» ۱۴۰۲/۱۰/۰۲


* مهر تایید بر تغییر معادلات منطقه

عملیات تاریخی طوفان الاقصی در سال گذشته و متعاقب آن شکست رژیم صهیونیستی در واکنش به این عملیات، رخداد بزرگی بود که محاسبات و معادلات منطقه را دستخوش تغییرات بنیادینی قرار داد. «محاسبات منطقه‌ای، بعد از این حادثه‌ی طوفان‌الاقصی تغییر کرده است و تغییر خواهد کرد؛ آن محاسبات [قبلی] دیگر وجود ندارد. هم تصمیمات جبهه‌ی مقاومت، هم تصمیمات جبهه‌ی مقابل ناگزیر تغییر پیدا خواهد کرد... و دشمنان اسلام و دشمنان مقاومت و دشمنان جمهوری اسلامی مجبورند و ناگزیرند که به این تغییرات تن بدهند.» ۱۴۰۳/۰۱/۱۵


عملیات «وعده صادق» مهر تایید و تأکید بر این تغییر سرنوشت‌ساز و کلیدی بود. ملت‌های مظلوم و ضداستکباری در دنیا از قدرت و شجاعت جمهوری اسلامی ایران به وجد آمدند و دشمنان ایران نیز دریافتند که چنانچه دست به عملی متجاوزانه بزنند، پاسخی دردناک دریافت خواهند کرد. «رژیم صهیونیستی لبریز از کینه و غیظ است ... البتّه قرآن میگوید: قُل موتوا بِغَیظِکُم‌‌؛ بله، خشمگین باشید و از خشم بمیرید؛ و همین هم خواهد شد، دارند میمیرند.» ۱۴۰۲/۰۷/۱۱


آری!  «ما شک نداریم که «اِنَّ وَعدَ اللَهِ حَق»‌؛ وعده‌ی الهی حق ‌است. وَ لا یَستَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یوقِنون‌‌؛‌ ‌اینهایی که به وعده‌ی الهی یقین ندارند، با منفی‌بافی‌های خودشان شما را باید متزلزل ‌نکنند، سست نکنند.» ۱۴۰۲/۰۸/۱۰

جز حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب، کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

گفت‌وگو با فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران

جز حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب، کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif شاید کسی تصور نمی‌کرد ارتشی که در دوران پهلوی اول بنیان گذاشته شد و در دوران پهلوی دوم به نماد اصلی طاغوت و ژاندارم منافع غرب در خاورمیانه تبدیل شده بود، بعداز سرنگونی طاغوت بلافاصله با انقلابِ برآمده از دل مردم، اعلام وفاداری کرده و در ادامه به بازوی قدرتمندی برای حفظ و حراست از منافع ملت ایران و انقلاب اسلامی تبدیل شود. ارتشی که حالا بنابر فرمایش حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جبهه‌های مقاومت هم ایفای نقش می‌کند.
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ۲۹ فروردین و روز ارتش در گفت‌وگویی با 
امیر سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران به بررسی عملکرد ارتش در سال‌های بعد از انقلاب و تفاوت‌های بنیادین آن با ارتش پیش از انقلاب پرداخته است.

 
* چه عاملی باعث شد ارتشی که در دوران انقلاب و تا چند روز پیش از آن، فرمانده‌اش فرد دیگری بوده و حالا هم بعد از انقلاب متواری شده و از کشور خارج شده؛ در حوادث اول انقلاب در کردستان و بعد هم در جریان جنگ، آن‌چنان عملکردی را از خود نشان دهد و به شجره طیبه تبدیل شود؟
* به نظرم سه عامل است که تقریباً این سه عامل به یک اندازه قابل توجه است. عامل اول، بحث سربازی است. آن‌که سربازی را انتخاب می‌کند؛ یک ذات فداکاری، ایثارگری، از خودگذشتگی، غیرت به ناموس و آب و خاک در وجودش است که سربازی را انتخاب می‌کند. پیش از انقلاب سربازان ارتش بالاخره کم‌و‌بیش این ذات فداکاری را داشتند که سربازی در قالب ارتش را انتخاب کرده بودند. بعد به مرور زمان متوجه شده بودند آن نقطه‌ و هدف اصلی ارتش وقت؛ با آن مطالبات فکری، ذهنی و قلبی‌شان که مورد انتظار بود، متفاوت است و این همان موضوعی بود که باعث عدم وفاداری ارتش به طاغوت و ارتباط با جریان‌های انقلابی بود.

مثلاً بعضی از همین بچه‌های نیروی هوایی و پدافند با شخص رهبر معظّم انقلاب ارتباط داشتند و در جلسات درس ایشان در مشهد شرکت می‌کردند، یا مثلاً برخی از ارتشی‌ها با حضرت امام رحمه‌الله در ارتباط بودند و خدمت حضرت امام رفت و آمد داشتند. طوری که مثلاً یکی از خلبانان هوانیروز که با بالگردش به عراق رفته بود، از آن‌جا خدمت حضرت امام می‌رود. عشق به حضرت امام و این اشتیاق که این رهبرِ دور از وطن یک روزی بازخواهند گشت، در دل همه‌ این جوانان ارتشی مثل همه‌ ملت شعله‌ور بود. پس از بازگشت حضرت امام به ایران و درهم پیچیده شدن طومار رژیم منحوس پهلوی، آمریکایی‌ها هم گورشان را گم کردند، و ارتش گویی که گم‌گشته‌ای را یافته باشد؛ کسی که بخاطر آن آمده بودند و این لباس را پوشیده بودند، تماماً در وجود امام متجلی می‌شود و گم‌گشته خود را پیدا می‌کنند. این است که به سرعت به جریان انقلاب و جنگ وصل شدند. این یک اصل بود.

اصل دوم انضباطی است که در سازمان ارتش وجود دارد. این انضباط که رهبر معظّم انقلاب هم خیلی روی آن تأکید دارند، مسائلی است که ما آن‌ها را در دانشگاه‌هایمان تدریس می‌کنیم. یک مضمونی از فرمایش رهبر معظّم انقلاب است:‌ «این انضباط یک روح وفاداری‌ای در این‌ها ایجاد می‌کند که آن کارهای بزرگ را انجام می‌دهند.» انضباطی که به مرور زمان و با برنامه‌های پرورشی ـ تربیتی به وجود آمده بود.

یک موضوع دیگر که کمتر به آن پرداخته شده است «ایران» بود. در گذشته روی ایران و تعصب و وفاداری به آن خیلی کار می‌کردند و شعارش را می‌دادند. ارتشی‌ها هم می‌دیدند مرتب روی ایران کار می‌کنند اما خودشان ظاهراً این ایران را و حیثیت وشخصیت این ایران را به بیگانه می‌فروشند؛ این مسئله خیلی آزارشان می‌داد. بعد یک مرتبه دیدند حضرت امام و انقلاب آمد و به درستی از ایران دفاع می‌کنند.

تعداد قابل توجهی بخصوص از خلبان‌هایمان از کشور رفته بودند. جنگ که شد برگشتند. به یکی از خلبان‌ها گفته بودند برای چه بلند شدی آمدی وسط این معرکه‌؟ گفته بود وقتی پسرم بزرگ شد، از او پرسیدند پدر تو در حفظ ایران چه نقشی داشت، او باید یک حرفی داشته باشد که بزند. بعد از چند ماه هم شهید شد و یکی از شهدای بزرگ ارتش است. این‌ها بخاطر ایران است.

حالا من دقیقاً و عیناً جمله‌ را به خاطرم ندارم اما نقل به مضمون حضرت امام رحمه‌الله فرموده بودند: بجنگید، برای هر چیزی که برای شما ارزش دارد بجنگید، برای ایران بجنگید، برای کشور، برای ناموس، برای دین، برای هر چه که میخواهید برای همان بجنگید. بعضی‌هایشان آن‌چنان هم با آموزه‌های دینی آشنا نبودند، ولی می‌دیدند که این انقلاب و رهبر انقلاب پای دفاع از ایران ایستادند. بعضی از چیزهایی مثل شخصیت و افتخار ملی که سال‌ها بود از دست داده بودند را در سایه‌ی این الگوی جدید به دست آوردند و حفظ کردند برای همین هم پای این انقلاب ایستادند و بسیاریشان هم به شهادت رسیدند، اسیر شدند، زخمی شدند.

در راستای بیانیه گام دوم وظیفه‌ ارتش این است که هم منتظر باشد، هم مستحق ظهور. یعنی ارتشی که آرمانش نابودی رژیم صهیونیستی و فروکشیدن استکبار از اریکه‌ قدرت و پایین آوردنش و بهم ریختن نظام سلطه است. این ارتش با آن ارتش دوران طاغوت، خیلی تفاوت کرده است.


* راجع به حفظ انسجام ارتش هم صحبت کنید. این‌که بعد از آن همه بحران از ابتدای انقلاب چطور توانست این انسجام را حفظ کند.
* بنظرم دو دلیل اصلی داشت؛ وقتی حضرت امام رحمه‌الله  به یک کسی حکم می‌دادند، می‌شد حکم قانونیِ شرعی. یعنی نه تنها از نظر قانونی بایستی اطاعت می‌کردند، بلکه شرعاً هم بایستی تبعیت می‌کردند. الان هم همین طور است، الان هم خیلی وقت‌ها مثلاً به ما هم می‌گویند شما حکم رهبر معظّم انقلاب را دارید. در گذشته می‌گفتند حکم قانونی. دومی‌اش هم همان انضباط بود. یعنی آن پرورش و تربیت نظامی.

* بعد از انقلاب و قبل از جنگ و حتی اوایل آن کدام بخش از نظام جدید سیاسی جمهوری اسلامی بیشترین ارتباط را با ارتش و فرماندهان داشتند؟
* عمده ارتباط با بدنه ارتش و فرماندهان؛ همان ارتباط حضرت امام رحمه‌الله و رهبر معظّم انقلاب با ارتش است. بیشترین ارتباط مربوط به امام و رهبر انقلاب است. یک جاهایی هم آقای طالقانی است، تا آن‌جایی که من اطلاع دارم. حالا مثلاً در استان‌ها و مناطق مختلف هم با آن کسانی که جزو منظومه‌ حضرت امام بودند، مثل شهید دستغیب، شهید صدوقی، شهید اشرفی‌اصفهانی، ‌شهیدمدنی، با آن‌ها هم ارتباط داشتند به تناسب این‌که، آ‌ن‌ها را واسطه‌های حضرت امام می‌دانستند. اما در بین شخصیت‌های نظام، ارتباط بیشتر با خود حضرت امام و رهبر معظّم انقلاب است.

رهبر انقلاب در همین کتاب «خون دلی که لعل شد» تعریف می‌کنند که قبل از انقلاب من در زندان بودم، افسرها و درجه‌دارها می‌آمدند با من درد دل می‌کردند، حرف‌هایشان را می‌گفتند. خیلی نکته جالبی است. این ارتباط از همان موقع قرار بود پایه‌ریزی بشود. شبیه آن ماجرایی که از حضرت امام پرسیده بودند شما با چه کسانی می‌خواهی شاه را بیرون کنی؟!فرموده بودند با همین بچه‌هایی که در گهواره هستند. رهبر معظّم انقلاب هم قرار بوده یک روزی یکی از بازوان قدرتمند مسلح‌اش همین ارتشی باشد که از داخل زندان با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

به یاد دارم در دوران جنگ مثلاً ما در کردستان که بودیم، دور هم جمع می‌شدیم و صحبت می‌کردیم. آن موقع رهبر انقلاب در سِمت رئیس‌جمهور بودند. دور هم با همدیگر حرف که میزدیم، ارتشی‌ها همه آقا را پشتیبان و حامی خودشان می‌دانستند. خب آدم می‌فهمد دیگر! مثلاً می‌فهمد این امام جمعه هوای ارتشی‌ها را خیلی دارد، همیشه از ما تعریف می‌کند. این‌ها نکاتی است که به این راحتی کسی درک‌شان نمی‌کند که یک ارتش را با چه چیزهایی می‌شود نگه داشت.

* این ارتباط به‌قدری تنگاتنگ بوده که در قضیه‌ کودتای نقاب در پایگاه هوایی شهید نوژه همدان، افسران ارتش خودشان شبانه خدمت رهبر انقلاب می‌آیند و اطلاع می‌دهند.
* الان هم قوی‌ترین سند مظلومیت و حقانیت ارتش در این رابطه، شخص رهبر معظّم انقلاب هستند. هر کسی راجع به این ماجرا به یک نحوی قضاوت می‌کند.

شخص رهبر انقلاب یک بار برای بنده تعریف کردند که عده‌ای این نظر را نزد حضرت امام مطرح کرده بودند که ارتش ادغام شود. امام رحمه‌الله از من پرسیدند نظر شما چه است. عرض کردم اگر تصمیمتان را گرفتید من حرفی ندارم اما اگر تصمیم نگرفتید من نظرم را بگویم؛ امام فرمودند نه، هنوز تصمیم نگرفته‌ام. رهبر معظّم انقلاب بیان می‌کنند: من با این چیزی که این‌ها می‌گویند مخالفم و دلایل خود را توضیح می‌دهند. بعد امام فرمودند: این درست است.


حالا ببینید، قضاوت رهبر معظّم انقلاب چیست: «ماجرای کودتای نقاب را ترتیب دادند و برنامه‌ریزی کردند از طرف همان دستگاه‌های جاسوسی دشمن برای فتح ارتش. آن‌ها میخواستند یا موفق شوند که این هدف اولشان بود و با این توفیق با دست ارتشی که عناصر نفوذی‌شان در آن بود، به انقلاب خاتمه دهند. یا اگر موفق نشدند، بین مردم و ارتش و بین انقلاب و ارتش، فاصله بیندازند. توطئه‌ خطرناکی بود اما این توطئه هم بوسیله‌ ارتشی‌ها خنثی شد. بعد هم عناصر دنبال کننده‌ این قضیه یعنی نظامیان و ارتشی‌های متدین آن پایگاه، بیشترین نقش را در خنثی کردن آن کودتا داشتند. آن کسی که در این صحنه از ارتش دفاع کرد، خود ارتش بود. خود ارتش نگذاشت که این چنگال دشمن به او وصل شود و توطئه‌ خود را در ارتش پیاده کند». ۱۳۷۴/۰۱/۳۰

این اسنادی است که عمده نگاه رهبر معظّم انقلاب به بدنه ارتش است. حالا یک جایی هم راجع به پیشرفت‌های ارتش و تحول ارتش و انقلاب در ارتش حضرت آقا می‌فرمایند کسی نیاید بگوید ما کردیم، خود ارتشی‌ها این کارها را کردند.

* از نقش ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس بفرمایید، اینکه این نهاد بزرگ که حالا انقلاب را هم تجربه کرده است، در دوران دفاع مقدس چگونه ظاهر می‌شود.
* هیچ کسی به خوبیِ رهبر معظّم انقلاب راجع به نقش ارتش در دفاع مقدس صحبت نکرده است. در ۱۸ خردادماه سال ۶۸، یعنی دو ـ سه روز بعد از رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، ایشان فرمودند: «انصافاً ارتش ما، ارتش بسیار والایی است، امتیازهای زیادی در شما وجود دارد که در دیگران نیست. شما ارتشی هستید که ۱۰ سال برای کشور و ملت خود جنگیده‌اید. ــ سال ۶۸ ــ کمتر ارتشی در دنیا این‌گونه است. خیلی از ارتش‌های دنیا در متن بحران قرار نگرفته‌اند و یا لااقل شرایط دشواری نداشته‌اند و امتحانی این چنین به مردمشان ندادند. شما با وجود شرایط دشوار، ۱۰ سال جنگیدید. جنگ تحمیلی ۸ سال طول کشید اما شما با دشمن ۱۰ سال جنگیدید. زیرا قبل از شروع جنگ تحمیلی، ارتش در جبهه‌ها بود. از هفته‌ی اول پیروزی انقلاب و از ماجرای پادگان مهاباد، ارتش فعالیت داشت. من از نزدیک شاهد حضور نیرومند ارتش بوده‌ام و پادگان‌ها و خطوط و قرارگاه‌هایتان را دیده‌ام. انسان‌های وارسته‌ای وجود داشتند که ۸ سال خانه‌ آن‌ها سنگر و ویلای‌شان چادر بیابان بود. خلبان‌های شجاع، کادرهای پروازی و غیر پروازی نیروی هوایی، عناصر نیروی دریایی در شرایط سخت دریا، جبهه‌های زمینی، بخش‌های پشتیبانی مثل دستگاه‌های صنایع و آموزشگاه‌ها و امثال آن‌ها، حقاً و انصافاً امتحان خوبی دادند. من این نکته را با قوت و قدرت می‌گویم و بخاطر ملاحظه‌ حال و دل کسی، آن را مطرح نمی‌کنم». ۱۳۶۸/۰۳/۱۸ 

این مطالب هر کدام می‌توانند مبنای یک مبحثی در دوران دفاع مقدس باشند. فرمایش عنوان شده از رهبر انقلاب، کاملِ کامل است. حالا بسیاری این را نمی‌دانند که در خیلی از مواقع رهبر معظّم انقلاب مشاوره‌هایی که در مورد ارتش نزد حضرت امام خمینی رحمه‌الله مطرح و مواضعی که اتخاذ می‌کردند، تا چه حد در استحکام تدبیر و سیاست حضرت امام تأثیر داشته است.

شخص رهبر انقلاب یک بار برای بنده تعریف کردند که عده‌ای این نظر را نزد حضرت امام مطرح کرده بودند که ارتش ادغام شود. امام رحمه‌الله از من پرسیدند نظر شما چیست. عرض کردم اگر تصمیمتان را گرفتید من حرفی ندارم اما اگر تصمیم نگرفتید من نظرم را بگویم؛ امام فرمودند نه، هنوز تصمیم نگرفته‌ام. رهبر معظّم انقلاب بیان می‌کنند: من با این چیزی که این‌ها می‌گویند مخالفم و دلایل خود را توضیح می‌دهند. بعد امام فرمودند: این درست است.

اولین جایی که به فرمان رهبر معظّم انقلاب جهاد خودکفایی تشکیل شد، نیروی هوایی ارتش بود. اقداماتی را شروع کردند، باور کردند که می‌توانند این کار را انجام دهند و برخی قطعات را تولید وتامین کردند. البته بعضی‌هایش واقعاً گلوگاهی و سخت بود‌، تا سال‌ها بعد هم نتوانستند ولی مرتب رفتند و آوردند تا بالاخره شد.


ما ارتشی‌ها حقیقتاً براساس مدارک، استنادات و شنیده‌ها، جایی ندیدیم که در آن مقطع به غیراز حضرت امام رحمه‌الله و رهبر معظّم انقلاب؛ نفر سومی هم پیدا شده باشد که از ارتش دفاع کند. بله! ما یک دفاعی از شهید چمران در مجلس داریم اما این موضوع برای حدود هفت ـ هشت ماه بعد، یا شاید هم یک سال بعد باشد که آن هم واکنش است در مقابل یک فرد دیگری! یک کسی می‌آید یک حرفی می‌زند، ایشان بلند می‌شود از ارتش دفاع می‌کند اما این‌که ابتدابه‌ساکن کسی این حمایت را از ارتش بکند به جز حضرت امام و رهبر انقلاب کسی را نداریم.

* یکی از بحث‌های مرتبط با ارتش در دوران پیروزی انقلاب تا دفاع مقدس، خالی شدن ارتش از مستشاران نظامی آمریکایی است. با خروج آن‌ها، امورات نظامی ارتش به‌خصوص در حوزه ابزار و تجهیزات و فناوری به چه شکل تدبیر می‌شد؟
* آن‌ها اجازه نمی‌دانند که کسی از بدنه اصلی ارتش در این حوزه‌ها ورود کند؛ این را بارها شنیدید که مثلاً یک قطعه‌ را بسته‌بندی می‌کردند پس می‌دادند، قطعه‌ بسته‌بندی شده را می‌آوردند نصب می‌کردند. درباره این موضوع هم در خود ارتش دو دسته‌ کلی بودند: یک دسته این را باور کرده بودند که این کار از عهده‌ ما خارج است و آمریکایی‌ها دارند کار انجام می‌دهند. حالا این‌که آیا آن‌ها دارند انجام می‌دهند یا خیر؛ باز هم  دو گروه با نظرات متفاوت بودند: یک تعدادی می‌گفتند این‌ها دارند نوکری ما را می‌کنند، خب، پس بگذاریم بکنند. یک تعدادی هم می‌گفتند این‌ها خودشان فروخته‌اند و خودشان بالای سر ما هستند و همه‌ مقدّرات را این‌ها تصمیم می‌گیرند. منطق‌شان هم این بود که ما مثلاً دوره ندیده‌ایم و درس این‌ها را نخوانده‌ایم.

یک تعدادی هم بودند که معتقد بودند اگر اجازه دهند، ما خودمان می‌توانیم این کارها را به سامان برسانیم، و چه کم از خارجی‌ها داریم! چه فرقی بین ما و این‌هاست. ما هم دو تا را خراب می‌کنیم، یکی‌اش را درست می‌کنیم و بالاخره یاد می‌گیریم دیگر.

بعد از انقلاب هم مجموعه این‌ها بود، تا آن‌که نامه‌ معروف شهید فکوری به رهبر معظّم انقلاب می‌رسد و عنوان شده بود بعد از شروع جنگ، بعد از فلان مدت همه هواپیماهایمان زمین‌گیر خواهد شد. حضرت آقا هم نامه را خدمت حضرت امام رحمه‌الله می‌برند. آن تدبیری که از حضرت امام می‌گیرند، آن را منتقل می‌کنند به ارتش و بعد جهادهای خودکفایی را در ارتش راه می‌اندازند. این باعث شد تعداد کسانی که قائل به توانایی و توانمندی داخلی و بدنه ارتش بودند؛ زیاد شود.

اولین جایی که به فرمان رهبر معظّم انقلاب جهاد خودکفایی تشکیل شد، نیروی هوایی ارتش بود. اقداماتی را شروع کردند، باور کردند که می‌توانند این کار را انجام دهند و برخی قطعات را تولید وتامین کردند. البته بعضی‌هایش واقعاً گلوگاهی و سخت بود‌، تا سال‌ها بعد هم نتوانستند ولی مرتب رفتند و آوردند تا بالاخره شد.

خاطرم هست ما در توپخانه چیزی داشتیم به‌نام قفل آتش. یک چیز پیچیده‌ای بود آن موقع و همه‌اش می‌گفتند قفل آتش خراب شده، دیگر نمی‌دانیم چه کار کنیم؛ مدام می‌رفتیم از آن توپ باز می‌کردیم می‌آوردیم می‌بستیم به یک توپ دیگر. و مدام جابه‌جا می‌کردیم. یک روز یک کسی به من گفت که اصفهان صنعتگرهای خیلی خوبی دارد، می‌توانند این قطعه را بسازند. یکی از قفل آتش‌ها را برداشتم آوردم اصفهان. افسری بود بنام نیک‌روش، خدا رحمتش کند در پاوه شهید شد، افسر حزب‌اللهی و خوبی بود. این دست ما را گرفت برد پیش آن‌ها، چند جا رفتیم. یکی گفت مثلاً من این بخش را می‌توانم بسازم، برای بخش دیگر باید بروید فلان‌جا و به همین شکل. خلاصه قفل آتش را ساختند. بردیم، یک اشکالاتی داشت، دوباره آوردیم آن اشکالات را برطرف کردیم، بالاخره ساختند.

در همان جنگ قفل آتش ساخته و گلوگاه قفل آتش برطرف شد. حالا نیروی زمینی کمتر از این گلوگاه‌ها دارد ولی پدافند، نیروی هوایی، نیروی دریایی خیلی مشکل داشتند، همه را اداره می‌کردند و همه‌شان راه افتاد. مجموعه این اقدامات بود که توانستند این جنگ را ادامه دهند و به مرور زمان هم از دو قطعه و پنج قطعه و ده قطعه و صد قطعه، شد هزاران قطعه.

رهبر انقلاب در همین کتاب «خون دلی که لعل شد» تعریف می‌کنند که قبل از انقلاب من در زندان بودم، افسرها و درجه‌دارها می‌آمدند با من درد دل می‌کردند، حرف‌هایشان را می‌گفتند. خیلی نکته جالبی است. این ارتباط از همان موقع قرار بود پایه‌ریزی بشود. شبیه آن ماجرایی که از حضرت امام پرسیده بودند شما با چه کسانی می‌خواهی شاه را بیرون کنی؟!فرموده بودند با همین بچه‌هایی که در گهواره هستند.


الان مثلاً ده‌ها هزار قطعه در ارتش است که همه‌ را دارند می‌سازند که باز با تأیید و حمایت و ایستادگی شخص رهبر انقلاب است. یعنی شاید اگر آن نگاه رهبر معظّم انقلاب نبود، مثلاً شهید ستاری به دلیل کارهایی که در این حوزه‌ها می‌کرد برکنارش می‌کردند، می‌رفت و بعد از او هم هیچ کس جرأت نمی‌کرد وارد این مسائل شود. اما با قوت قلب و راهنمایی‌های رهبر انقلاب ادامه یافت تا الان که جنگنده می‌سازیم، بالاخره رسیدیم به نقطه‌ای که بتوانیم جنگنده کوثر بسازیم. این منطق بود که ارتش را برای ماموریت‌ها سرپا نگه داشت.

* ارتش جمهوری اسلامی ایران بعد از چهار دهه از انقلاب چه تفاوتی با ارتش دوران طاغوت دارد؟
* چندین سال پیش رهبر معظّم انقلاب فرمودند: «کسی تصور نکند این ارتش دنباله‌ ارتش طاغوت است، ارتش جمهوری اسلامی، درحقیقت یک پدیده جدید است». ۱۳۷۶/۰۱/۲۷

مهترین نقطه‌ عطف بیانیه‌ گام دوم آمادگی برای ظهور حضرت بقیه‌الله‌الاعظم روحی‌فداه است. باید دید در همین راستا وظیفه‌ ارتش چیست؟ این است که ارتشی بشود که هم منتظر باشد، هم مستحق ظهور باشد. این خیلی اتفاق بزرگی است. یعنی ارتشی که آرمانش نابودی رژیم صهیونیستی و فروکشیدن استکبار از اریکه‌ قدرت و پایین آوردنش و بهم ریختن نظام سلطه است، این ارتش با آن ارتش دوران طاغوت، در این ۴۳ سال خیلی تفاوت کرده است. چند سال نوری حرکت است. ما به هیچ وجه نمی‌توانیم منکر برکت وجودی حضرت امام رحمه‌الله و کار بزرگی که ایشان کردند، بشویم؛ اما این حالتی که در ارتش ایجاد شده است، همه‌اش نتیجه‌ رهبریِ قدم به قدم رهبر معظّم انقلاب است.

یک بار شخص رهبر انقلاب فرموده بودند که من یک نیزه‌ای را پرت می‌کنم جلوتر تا شما بروید. بعد که دارید نزدیک می‌شوید دوباره پرتش می‌کنم جلوتر. یعنی هیچ وقت به وضعیت حال قانع نیستند، همان جمله‌ای که به نیروهای سپاه پاسداران هم فرمودند، راضی هستند اما قانع نیستند. من به دوستان‌مان می‌گویم این‌که حضرت آقا فرمودند: ارتش را به نِصاب شایسته برسانید، نِصاب شایسته یعنی همان منتظر حقیقی و مستحق ظهور بودن؛ واقعیِ واقعی.

راه طولانی موشک‌های ایرانی از جبهه‌های دفاع مقدس تا سرزمین‌های اشغالی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

راه طولانی موشک‌های ایرانی از جبهه‌های دفاع مقدس تا سرزمین‌های اشغالی

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، هر زمان که اقتدار موشکی ایران به رخ جهانیان کشیده می‌شود یک نام آشنا از قبیله شهدا در پس ذهن هر ایرانی نقش می‌بندد. کسی که تلاش‌هایش از ابتدای دوران دفاع مقدس برای تقویت بنیه موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باعث شد تا امروز ایران به یکی از قدرت‌های موشکی دنیا تبدیل شود. موشک‌هایی که همین چند روز پیش با درنوردیدن آسمان ایران و عراق در پایگاه‌های اسرائیلی فرود آمدند تا آرزوی دیرینه مرد موشکی ایران در اولین روز‌های سال ۱۴۰۳ و در نبردی با رژیم صهیونیستی به حقیقت بپیوندد.

حاج «حسن طهرانی مقدم» همان مرد موشکی و پدر موشکی ایران کسی است که نامش با موشک گره خورده است. ایده تقویت قدرت موشکی ایران به بعد از عملیات‌های فتح المبین و بیت المقدس بازمی‌گردد که شهیدان حسن طهرانی مقدم و حسن شفیع زاده به این نتیجه رسیدند که سپاه باید توپخانه داشته باشد. تا آن روز سپاه در کنار ارتش از توپخانه آن‌ها استفاده می‌کرد.

راه دراز موشک‌های ایرانی از جبهه‌های دفاع مقدس تا سرزمین‌های اشغالی

استفاده از اسرای عراقی برای تکمیل اطلاعات فنی و تخصصی

تشکیل و توسعه توپخانه نیازمند برخی تخصص‌ها و ادوات بود. یگان توپخانه در اهواز با همت حسن شفیع زاده ساماندهی و شهید تهرانی مقدم در فروردین ۶۱ به سمت فرماندهی توپخانه منصوب شد. همه کار‌ها از توپ‌های غنیمت گرفته شده آغاز شد، سردار شهید غلامرضا یزدانی در این‌باره گفته است: «۹۰ درصد توپ‌های غنیمتی سالم و حتی بسیاری از آن‌ها آغشته به گریس کارخانه سازنده بودند. حجم این مهمات آن‌قدر بود که تا حدود ۹ ماه بعد ما مهمات توپخانه مورد نیاز خود را از زاغه‌های دشمن برداشت و مصرف می‌کردیم. سپاه به دست دشمن مجهز به بهترین سلاح‌ها، تجهیزات و مهمات روز دنیا شده بود که با آن‌ها علیه خودش می‌جنگید. جالب است هر جا که ازنظر اطلاعات فنی و تخصصی با مشکلی مواجه می‌شدیم، بلافاصله فرمانده آتش‌بار یا گردان همان سلاح را از اردوگاه اسرای عراقی به منطقه آورده و او خیلی دقیق همه‌چیز را برای نیرو‌های ما آموزش داده، به اردوگاه برمی‌گشت.»

راه دراز موشک‌های ایرانی از جبهه‌های دفاع مقدس تا سرزمین‌های اشغالی

اعزام به سوریه آغاز راه سخت موشک

رژیم بعث عراق در فاصله سال‌های ۶۲ تا ۶۷ با هدف درهم شکستن مقاومت مردم و به جبران شکست در جبهه زمینی، شهر‌های ایران را مورد هدف موشک و بمباران قرار داد. استفاده از موشک‌های فراگ و اسکاد بی روسی توسط عراق مسئولین را بر آن داشت تا برای مقابله به مثل حملات موشکی چاره‌اندیشی کنند. در این زمان با دو کشور لیبی و سوریه برای در اختیار گذاشتن موشک‌های اسکاد بی رایزنی صورت گرفت. دولت سوریه قبول کرد تا به نیرو‌های ایرانی برای استفاده از این موشک‌ها آموزش دهد. شهید طهرانی مقدم در این مقطع به عنوان فرمانده یگان موشکی، فرماندهی توپخانه را به شهید شفیع زاده سپرد تا به همراه دوازده نفر از نیرو‌های توپخانه در سوریه دوره‌های آموزشی تخصصی برای شلیک موشک را بگذراند. دوره سه ساله، اما به جهت اضطرار و نیاز در آن مقطع حساس با حضور اساتید سوری طی دو ماه برگزار شد.

در همین زمان معمر قذافی رهبر لیبی به دلیل اختلافات و رقابت با صدام حسین و کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس موافقت کرد تا تعدادی موشک و لانچر پرتاب آن را با خدمه لیبیایی به ایران اعزام کند. اولین محموله شامل ۲ لانچر و هشت فروند موشک بود که یکی از موشک‌ها توسط شهید تهرانی مقدم برای بررسی و مهندسی معکوس استفاده شد.

 ۲۱ اسفند ۶۳ اولین حمله موشکی ایران به پالایشگاه کرکوک در پاسخ به موشک باران شهر‌ها از سوی صدام انجام شد. تحت فشار‌های روسیه و کشور‌های عربی لیبی مستشاران نظامی خود را از ایران فرا خواند. لیبیایی‌ها قبل از رفتن اقدام به خرابکاری در سیستم‌های پرتاب موشک کردند تا ایران قادر به شلیک موشک نباشد و صدام با آگاهی از این ناتوانی ایران و عدم پاسخگویی بار دیگر موشک باران شهر‌ها را آغاز کرد غافل از اینکه شهید طهرانی مقدم و اعضای تیم موشکی با تعمیر سیستم‌های آسیب دیده و تلاش شبانه روزی موفق شدند اولین موشک به ستاد نیروی هوایی ارتش عراق را در دی سال ۶۵ شلیک کنند. 

توپخانه نیروی زمینی سپاه در دفاع مقدس، یک هزار و ۵۰۰ شهید و صد‌ها جانباز و سی آزاده و مفقود الجسد تقدیم انقلاب اسلامی کرده است که برای همه آن‌ها از خداوند علو درجات را مسئلت می‌نماییم.

راه اندازی یگان موشکی با چاشنی امید و انگیزه

پس از اینکه در سال ۱۳۶۲ همه لشکر‌ها و تیپ‌های رزمی سپاه به یگان توپخانه مجهز شدند ضرورت تجهیز سپاه به موشک‌های دوربرد برای پاسخ گویی به شرارت‌های دشمن بعثی، تشخیص داده شد. آبان همان سال حسن طهرانی مقدم مأموریت راه‌اندازی فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه را برعهده گرفت. 

برنامه تولید موشک در کشور از سال ۶۵ با تلاش برای مهندسی معکوس اسکاد بی شروع شد. در همان سال شهید طهرانی مقدم به همراه تیمش شروع به ساخت لانچر پرتاب گر موشک کرد که در سال ۶۸ تولید اولین نمونه آن به ثمر رسید. تولید موشک در دو حوزه موشک‌های سوخت جامد و مایع بعد از پایان جنگ ادامه پیدا کرد و ا تلاش محققان و دانشمندان عرصه دفاعی و مدیریت شهید تهرانی مقدم در دهه ۷۰ موشک‌های شهاب ۲ با برد ۵۰۰ و نمونه اولیه شهاب ۳ با برد یک هزار و ۱۵۰ کیلومتر تولید و عملیاتی شدند.

راه دراز موشک‌های ایرانی از جبهه‌های دفاع مقدس تا سرزمین‌های اشغالی

موشک‌های مورد استفاده ایران در حمله به رژیم صهیونیستی 

ایران در شامگاه شنبه غرورآفرین بیش از ۳۰۰ پرتابه شامل ۱۸۵ پهپاد کامیکازه، ۳۶ موشک کروز و ۱۱۰ موشک بالستیک به سمت اسراییل شلیک کرد. موشک‌های کروز اساسا یک شبه هواپیمای بدون سرنشین با قابلیت کنترل هستند که تنها برای مأموریت تخریبی مورد استفاده قرار می‌گیرند و بسته به پیکربندی و وزن، بین ۸۰۰ تا سه هزار کیلومتر توانایی پیمایش دارند. توان پیمایش موشک‌های کروز قابلیت محدودسازی دارد. وظیفه یک موشک کروز، در حمل بمب انفجاری از یک مکان به یک مکان دقیق است. از این رو به این موشک‌ها نقطه‌زن هم می‌گویند. موشک «یاعلی»، «عاصف»، «سومار»، «هویزه»، «ابومهدی» و «پاوه» از جمله موشک‌های کروز هستند.

«شهاب ۱»، «شهاب ۲»، «شهاب ۳»، «فاتح ۱۱۰»، «قیام»، «زلزال بارشی»، «فاتح ۳۱۳»، «ذوالفقار»، «هرمز ۱ و ۲»، «قدر F»، «عماد»، «سجیل»، «خرمشهر»، «دزفول»، «فاتح مبین» و «رعد ۵۰۰» از جمله موشک‌های بالستیک ساخت کشورمان هستند. موشک بالستیک در حقیقت یک ماشین تحویل موشک - مولد، شامل سیستم رهیابی و محفظه حمل مهمات است که اساساً علیه اهداف زمینی و سطحی مورد استفاده قرار می‌گیرد. انواع گوناگون موشک‌های بالستیک معمولاً بر حسب برد طبقه‌بندی می‌شوند.

یا رسول الله

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

یا رسول الله

مُحَمَّدٌ رَسولُ اللهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم

محمّد صلوات‌الله‌علیه‌وآله فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند. قرآن کریم؛ سوره فتح؛ آیه ۲۹

لوح رسانه KHAMENEI.IR در پی پاسخ تنبیهی ایران به رژیم صهیونیستی در عملیات وعده صادق با رمز یا رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم منتشر شد.




ماجرای ساخت اولین موشک ایرانی را در این کتاب بخوانید

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

ماجرای ساخت اولین موشک ایرانی را در این کتاب بخوانید

کتاب، پر از جزئیاتی قوی و مستند از این دو سالِ پر از تلاشِ آقا حسن است؛ از روزهایی که به سوریه و لیبی رفت تا با دانش موشکی برگردد. از روزهایی که برای جنگ با دنیا در تقلا بود. او، یک نفر بود اما از تنهایی راه، وحشت نمی‌کرد. انگار که قدرتش را و ایمانش را از منبعی ورای تمام منابع امید در دنیا می‌گرفت.


صفرِ صفر بودیم. دقیقا ایستاده در همان نقطه‌ای که دست از همه جا کوتاه است. چیزی شبیه حال و روز مُرده‌‌ای که نه راه پس دارد و نه حتی درست و حسابی می‌تواند پیش برود! معلق بودیم. بین زمین و هوا. آن هم نه یک معلقِ سر به هوا که کسی کارش نداشته باشد؛ نه. یک معلق که بیشتر از ده کشور جهان دست به دست هم داده‌ بودند تا خرد و خاکِ شیرش کنند! صدام هم پیش‌قراول‌شان شده بود. آن‌ها موشک می‌دادند و این‌ها، ما را پشت سر هم می‌کوبیدند؛ با موشک‌های شوروی؛ از سی و یکم شهریور ۵۹ تا مرداد سال ۶۳ که کتاب، دقیقاً از همان جا شروع می‌شود. آن هم با روایتی مستند و واقعی از زندگی مردی که همه‌ی ما او را به اسم «پدر موشکی ایران» می‌شناسیم.


کتاب «خط مقدم»، نه پیچیدگی‌های سر هم کردنِ توصیفات و رویاپردازی‌های نویسنده‌ها را دارد؛ و نه حتی قرار است شما را غرق در بازی با کلماتش کند؛ کتاب، صاف است و ساده و پر از جمله‌هایی کوتاه که در روایتی بلند، از دو سالِ زندگی پدر موشکی ایران، به هم پیوسته شده‌ است و خانم فائضه غفار حدادی، نویسنده کتاب، در مقدمه‌اش، این‌طور از آن می‌گوید: کتاب را که نوشتم، دیدم که فقط دو سال از زندگی یک نفر نیست. داستانی است واقعی از تلاشی دسته‌جمعی و جهادی در روزهای ناامیدی و بحران.


ماجرای کتاب در روزهای اوج جنگ است؛ از مرداد سال ۶۳ تا دی ماه سال ۶۵. مقطعی که در آن کشته می‌شدیم بی‌آنکه دفاع درخوری از خودمان و خاک‌مان داشته باشیم چون موشکی نداشتیم. نداشتن دانش موشکی به نقطه ضعف ما تبدیل شده بود اما ناگهان، سر و کله‌ی جوانی پیدا می‌شود به اسم «حسن طهرانی مقدم»، که آمادگی نشان می‌دهد تا از این نقطه‌ی ضعف، نقطه‌ی عطف بسازد! و «با اینکه دو ماه از عروسی‌اش می‌گذشت، فقط دو روز با عروسش زندگی کرده بود. چون دو روز بعد از مراسم، عروسش را تنها گذاشت و برگشت اهواز. بهمن و اسفند پر شده بود از مأموریت‌های مهم برای توپخانه.»


در ادامه کتاب، او را به «حسن آقا» می‌شناسیم. مردی که فرمانده وقتِ توپخانه جمهوری اسلامی ایران است اما ردپای خنده‌ها و شوخی‌های شیرین‌اش در خط به خط روایت ملموس است. او، کسی است که در اوج ناامیدی، امیدوار است؛ در انتهایی‌ترین حد شکست، مطمئنِ به پیروزی است؛ و در سیاه‌ترین لحظات جنگ، دنبال نور می‌گردد و پیدایش می‌کند.


اوایل سال ۶۰ که برای اولین بار وارد آبادان شد، کارهای زیادی می‌توانست بکند. هم از تخریب چیزهایی می‌دانست هم کار با اسلحه؛ جنگ شهری را در جبهه غرب یاد گرفته بود. اما مستقیماً رفت سراغ خمپاره. می‌گفت: ما از توی سوراخی کوچک این ژ۳ هیچ‌ وقت نمی‌توانیم پیروز شویم.کتاب، پر از جزئیاتی قوی و مستند از این دو سالِ پر از تلاشِ آقا حسن است؛ از روزهایی که به سوریه و لیبی رفت تا با دانش موشکی برگردد. از روزهایی که برای جنگ با دنیا در تقلا بود. او، یک نفر بود اما از تنهایی راه، وحشت نمی‌کرد. انگار که قدرتش را و ایمانش را از منبعی ورای تمام منابع امید در دنیا می‌گرفت. روی زمین بود اما اتصالی آسمانی، از او، که مجموعه‌ای انسانی از گوشت و رگ و استخوان و خون بود، کوهی آهنین ساخته بود برای حلول در نماد قدرت و مقاومتی به نام «موشک».


او زندگی را، همسرش را، و نشستن در کنج آرام خانه‌اش را دوست داشت؛ در یکی از نامه‌هایش به آدرس سفارت‌خانه‌ی دمشق برای همسرش نوشته بود: نمی‌دانم نامه‌هایی که فرستاده‌ام به دستت رسیده یا نه. ولی من می‌دانم که تا به حال این‌قدر نامه ننوشته بودم و علت آن اعتبار و علاقه و درجه محبت من به تو است. اما به سرگردان بودن در سفارت‌خانه‌ها و هتل‌ها و کشورها می‌بالید تا زمانِ رسیدن به دانشی که اولین موشک را برای جمهوری اسلامی ایران؛ آن هم در شرایط جنگ و زور و تحریم، بسازد.


دستور پرتاب اولین موشک جمهوری اسلامی، عصر روز یکشنبه ۱۹ اسفند به حسن آقا ابلاغ شد. حس عجیبی بود. همه چیز امتحان نشده و بکر بود. همه کسانی که به نوعی مسئول بودند، توی ذهن‌شان درگیر مسائل لاینحلی بودند که جوابش را فقط آینده تعیین می‌کرد. آیا بعد از این همه تلاش و دوندگی، واقعا ایران می‌توانست موشک هوا کند؟


اضطراب، ترس و زیر ذره‌بینی به وسعت جهان بودن کافی بود تا آقا حسن از آرزویی به بزرگی و دست نیافتنیِ ساخت موشک دست بکشد اما جلو ایستاد و همه با لباس سبز سپاه به او اقتدا کردند. نمازش این بار کمی بیشتر طول کشیده بود و در قنوت، راز و نیازش متفاوت‌تر بود: خدایا، تو شاهدی که ما برای عزت دادن به دین تو و نجات مردم بی‌گناه و خوش‌حالی امام شهدا عازم چنین ماموریتی هستیم. خدایا، دستمان را بگیر و هر آنچه خیر ماست بر ما نازل کن. ربی إنی لما أنزلت إلی من خیر فقیر.


و آیا خدا، بنده‌های راستینش را تنها خواهد گذاشت؟ آیا به حال خود رها خواهند شد؟ دفتر خاطرات حسن آقا؛ ۲۷ اسفند ۱۳۶۳ـ ظهر خبر رسید که موشک زمین به زمین به ساختمان جدید البنای وزارت خارجه بغداد، اصابت کرده است. صدای انفجار، مراسم جشنی را که صدامی‌ها بابت عقب‌نشینی نیروهای ایرانی راه انداخته بودند به هم زده و صدای انفجار موشک همراه صدای سخنران مراسم از رادیو پخش شده.


حسن آقا موشک را می‌سازد. اولین موشک جمهوری اسلامی ایران و بغداد را با آن می‌زند؛ درست بیخ گوش صدام را. جهان شوکه می‌شود. صدام کپ می‌کند. بیشتر شبیه معجزه است. بی‌بی‌سی خبرش را منتشر می‌کند: یک موشک دوربرد زمین به زمین به بغداد اصابت کرد که شدت انفجار آن به حدی بود که صدای آن تا کیلومترها فاصله از محل انفجار، شنیده شده است.


ذوق‌زده می‌خوانم و می خندم و کتاب خط مقدم را ورق می‌زنم. دردها و رنج‌ها و صبوری‌های حسن آقا را. دلم روشن می‌شود از خواندنِ دو سالِ پربرکت از عمر یک مرد و آفرین می‌گویم به اراده‌ای که شبیه معجزه است. انگار که با او دوستی صمیمی شده‌ام. حالا در صفحه آخر کتاب ایستاده‌ام و آخرین جمله‌های نامه محسن رضایی به امام  را پس از شلیک موشکِ حسن آقا را آرام زمزمه می‌کنم: فرزندان پاسدار حضرت‌عالی ظرف مدت هفده روز هم سایت پرتاب موشک و هم موشک‌ها را آماده و عملیاتی نمودند که این خود شبیه به یک معجزه است. اکثر عناصر لیبیایی که در ایران هستند و در این زمینه مسئولیت دارند، پس از شلیک موشک به برادران سپاه گفتند: «حتما یک هیئت از شوروی به اینجا آمده و این تجهیزات را راه‌اندازی کرده؛ امکان ندارد که خود شما توانسته باشید این کار را انجام بدهید، چرا که این کار به سال‌ها آموزش و تجربه عملی نیازمند است.


کتاب را می‌بندم و روی سینه‌ام فشارش می‌دهم. راستی که معجزه است. و با خودم می‌گویم حال من چطور می‌توانم برای وطنم معجزه کنم؟ ما چطور می‌توانیم برای وطن‌مان، مثل حسن آقای طهرانی مقدم معجزه کنیم؟ آینده، چشم به راه معجزه ماست.

مقام معظم رهبری : توفیق ملت ایران در وحدت کلمه است.

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

 مقام معظم رهبری : توفیق ملت ایران در وحدت کلمه است.
 مقام معظم رهبری : توفیق ملت ایران در وحدت کلمه است.
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
 
و الحمد لله ربّ العالمین. الحمد لله الّذی خلق السّماوات و الارض و جعل الظّلمات و النّور ثمّ الّذین کفروا بربّهم یعدلون. و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین و صلّ علی ائمّة المؤمنین و هداة المتّقین و حماة المؤمنین. اللهمّ انّی استغفرک و اتوب الیک و احمدک.

عید سعید فطر را به همه‌ی امّت اسلامی و به ملّت عزیز ایران و به شما نمازگزاران تبریک و تهنیت عرض میکنم. ابر رحمت الهی یک ماهِ تمام بر امّت اسلامی بارید. رحمت الهی و ضیافت الهی، در این یک ماه، شامل حال همه‌ی آحاد امّت اسلامی بود. ملّت عزیز ایران از این ضیافت الهی، به قدر وسع و توان خود، حدّاکثرِ استفاده را بحمدالله توانست انجام بدهد و جشنهای اوّل سال شمسی و آغاز فروردین را با معنویّت ماه مبارک رمضان متبرّک کرد. جلوه‌ی قرآن در سراسر این ماه چشمگیر بود. یکی از نقطه‌های برجسته‌ی ماه رمضانِ امسال بحمدالله شیوع تلاوت قرآن در بین اقشار مختلف مردم در سراسر کشور بود که از همیشه درخشان‌تر و زیباتر جلوه کرد و رسانه‌ی ملّی هم در ارائه‌ی این پیشرفت بزرگ، نقش ایفا کرد. خدای متعال را باید شکرگزار باشیم که روزبه‌روز جلوه‌ی قرآن و اُنس با قرآن در کشور افزایش پیدا میکند. محافل ذکر، محافل دعا و تضرّع و مناجات، در سرتاسر ماه، بخصوص در لیالی مبارک قدر، جلوه‌های دیگری از معنویّت این ماه عزیز بود و ضیافت الهی را برای مردم عزیز ما زیباتر و مطلوب‌تر قرار داد و مردم ما توانستند از این ضیافت بحمدالله استفاده‌ کنند.

ماه مبارک رمضان فرصت بزرگی است؛ از این فرصت خیلی‌ها بیشترین استفاده را کردند، آحاد ملّت هم بحمدالله بهره بردند. توصیه‌ی موکّد ما این است که این ذخیره‌ی معنوی را برای خودتان حفظ کنید؛ بخصوص جوانهای عزیز ما. بحمدالله جامعه‌ی جوان کشور میل به دین‌داری و توجّه و ذکر و دعا دارد؛ این فرصت بزرگی است. در ماه رمضان از این فرصت استفاده شد؛ این را برای خودتان حفظ کنید؛ این را به عنوان یک ذخیره‌ی معنوی برای خودتان به حساب بیاورید.

مسئله‌ی روزه بسیار مهم است. آنچه امسال به بنده خبر داده میشد، این بود که گاهی تظاهر به روزه‌خواری، در بعضی از معابر شهر تهران و دیگر شهرها دیده شد. یقیناً نظام جمهوری اسلامی درصدد آن نیست که کسانی را بزور وادار به دین‌داری کند امّا در مقابل هنجارشکنی دینی هم وظیفه دارد؛ نباید کوتاهی کنیم، و مسئولین و آحاد مردم و آمرین به معروف و ناهین از منکر، در این زمینه وظیفه‌ی خودشان را باید انجام بدهند. امیدواریم ان‌شاءالله این سرمایه‌ی عظیم دین و معنویّت در کشور، برای این ملّت همیشه حفظ شود، باقی بماند که مایه‌ی عزّت است، مایه‌ی سربلندی است و مایه‌ی کامروایی در امور دین و دنیا است.

 پروردگارا! به محمّد و آل محمّد جوانان ما را، مردم ما را، زنها و مردهای ما را در صراط مستقیم حق ثابت‌قدم بدار.
بِسمِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ  *قُل هُوَ اللهُ اَحَدٌ  اَللهُ الصَّمَدُ * لَم یَلِد وَلَم یولَد * وَ لَم  یَکـُن  لَهُ کُفُوًا  اَحَدٌ.(۲)
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین نحمده و نستعینه و نستغفره و نتوب الیه و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه سیّد الانبیاء و المرسلین ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین لا سیّما امیرالمؤمنین علیّ‌بن‌ابی‌طالب و الحسن و الحسین سیّدی شباب اهل الجنّة و علیّ‌بن‌الحسین سیّدالعابدین و محمّدبن‌علیٍّ باقر علم الاوّلین و الآخرین و جعفر‌بن‌محمّدٍ الصّادق و موسی‌بن‌جعفرٍ الکاظم و علیّ‌بن‌موسی‌ الرّضا و محمّد‌بن‌علیٍّ الجواد و علیّ‌بن‌محمّدٍ الهادیّ و حسن‌بن‌علیٍّ الزکیّ العسکریّ و الحجّة القائم المهدیّ صلوات الله و سلامه علیهم و علی امّهم الصّدّیقة الطّاهرة المعصومة المطهّرة و حشرنا الله معهم.
 
بار دیگر این فرصت مبارک را، فرصت عید فطر را به همه‌ی شما عزیزان تبریک و تهنیت عرض میکنم.

آنچه در این خطبه لازم میدانم روی آن تکیه بکنم، عبارت است از اینکه امسال ماه رمضان حوادث خون‌بار غزّه کام مسلمانان را در سراسر جهان تلخ کرد. لعنت خدا بر رژیم غاصب صهیونیست که در این ماه مبارک، نه فقط دست از کشتار زنان، کودکان، مردم بی‌دفاع برنداشت بلکه آن را تشدید هم کرد. دولتهای غربی در طول این سالهای متمادی همیشه رژیم غاصب را کمک کردند، پشتیبانی کردند؛ در محافل جهانی از او حمایت کردند؛ انواع و اقسام کمکها را به او رسانده‌اند؛ حق این بود که دولتهای غربی در این قضیّهی مهم، در این حادثه، در این فاجعه می‌آمدند و جلوی او را میگرفتند، مانع میشدند، [امّا] مانع نشدند، به وظیفه‌شان عمل نکردند. بعضی زبانی یک چیزی در حمایت از مردم گفتند امّا در عمل نه فقط مانع نشدند بلکه بسیاری از آنها کمک هم کردند؛ مخصوصاً دولت مستکبرِ ظالمِ آمریکا و [دولت] انگلیس. دولتهای غربی در حوادث امسال، ذات شریر تمدّن غربی را علناً به دنیا نشان دادند.

ماها میگفتیم، منتقدین تمدّن غربی بارها تکرار میکردند، میگفتند که این تمدّن بر پایه‌ی شرارت بنا شده، بر پایهی جدایی و عناد با معنویّت و فضایل معنوی و ارزشهای معنوی بنا شده است؛ از آن انتظار خیر نمیشود داشت؛ این را همه میگفتند، امّا در حوادث این شش ماهِ گذشته در مسئلهی غزّه و فلسطین، خود دولتهای غربی این ذات شریر را در مقابل چشم همه‌ی دنیا قرار دادند؛ نشان دادند که این تمدّن چه تمدّنی است؛ کودک میکشند در آغوش مادر، بیمار میکشند در بیمارستان؛ زورشان به مقاومت و مردان مقاومت نمیرسد، می‌افتند به جان خانواده‌ها، به جان کودکان و مظلومان، به جان پیرمردها؛ سی و چند هزار انسان بی‌دفاع را در این شش ماه، اینها به قتل رساندند. کجا هستند آن کسانی که آهنگ ناهنجارشان درباره‌ی حقوق بشر گوش دنیا را کر میکند؟ کجایند؟ چرا اینجا را نمی‌بینند؟ اینها بشر نیستند؟ اینها حقوق ندارند؟ این راجع به آنها.

امّا خود رژیم خبیث که سر تا پا خبث و شرارت و خطا است، یک خطای دیگری هم بر خطاهای خودش اضافه کرد و آن، حمله‌ی به کنسولگری ایران در سوریه بود.(۳) کنسولگری و دستگاه‌های سفارت در هر کشوری که وجود دارد، به منزله‌ی خاک همان کشوری است که سفارت متعلّق به او است؛ وقتی به کنسولگری ما حمله میکنند، مثل اینکه به خاک ما حمله کرده‌اند؛ این عرف دنیا است. رژیم خبیث اشتباه کرد در این قضیّه؛ باید تنبیه بشود و تنبیه خواهد شد.

ما البتّه داغدار شهیدانمان شدیم؛ شهیدانی از قبیل شهید زاهدی، شهید رحیمی و دیگر همراهانشان. بنده قبلاً هم عرض کردم،(۴) اینها عاشق شهادت بودند؛ اینها چیزی از دست ندادند؛ خوشا به حالشان! اینها کسانی بودند که یک عمر دنبال شهادت دویدند؛ خدا به آنها این اُجرت را داد به خاطر جهادشان؛ خوشا به حالشان! ما داغدار شدیم، امّا آنها کامیاب شدند، آنها توانستند به مقصود خودشان برسند؛ هم آنها، هم شهدای امنیّت در بلوچستان؛ این جوانان عزیزی که از مرزهای کشور دارند حراست میکنند و جانشان را کف دستشان گرفته‌اند؛ ملّت داغدار اینها است. خدای متعال به ملّت ایران قوّت بدهد، اجر بدهد، صبر بدهد، توفیق بدهد، ملّت ایران را به همه‌ی آرزوهای بزرگ ملّی و مردمیِ خود برساند.

من بر «وحدت کلمه» تأکید میکنم. مردم عزیز، جوانان عزیز، فعّالان سیاسی، فعّالان اجتماعی، فعّالان رسانه‌ای! بدانید توفیق در توحید کلمه است، توفیق در وحدت کلمه‌ی ملّت ایران است. اختلاف نظر دارید، داشته باشید؛ اختلاف نظر سیاسی و غیر سیاسی اشکالی ندارد، امّا درگیری و یقه‌گیری و وحدت را شکستن و دودستگی‌ها و دوگروهیهای جعلی درست کردن، به زیان کشور است، به زیان دین شما است، به زیان دنیای شما است، به زیان قوّت شما است.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، بهترین خیرات را به این ملّت عنایت کن، این ملّت را بر دشمنانش پیروز کن. پروردگارا! این ملّت را دشمن‌شاد مکن. پروردگارا! روح مطهّر امام بزرگ ما و شهیدان عزیز ما را از این ملّت و از آنچه انجام میدهیم راضی و خشنود کن؛ قلب مقدّس ولیّ‌عصر را از ما راضی کن.
 
بِسمِ‌اللَهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ * وَ العَـصرِ * اِنَّ ‌الاِنسانَ‌ لَفی خُسرٍ * اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ‌‌ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ ‌وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ.(۵)

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته
 
 
 این نماز در مصلّای امام خمینی (ره) تهران اقامه گردید.
 سوره‌ی اخلاص؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. بگو او خدایى است یکتا؛ خداى صمد؛ نه کَس را زاده، نه زاییده از کَس، و او را هیچ همتایى نباشد.»
 در تاریخ سیزدهم فروردینماه، جنگنده‌های رژیم صهیونیستی با چندین موشک به کنسولگری ایران در شهر دمشق سوریه حمله کردند که منجر به شهادت هفت نفر از مستشاران نظامی ایران (از جمله، سردار محمّدرضا زاهدی، سردار محمّدهادی حاج‌رحیمی، و همراهانشان) و زخمی شدن تعدادی دیگر گردید.
 پیام به مناسبت شهادت سرلشکر پاسدار محمّدرضا زاهدی و همرزمان ایشان (۱۴۰۳/۱/۱۴)
 سوره‌ی عصر؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. سوگند به عصرِ [غلبه‌ی حق بر باطل]، که واقعاً انسان دستخوشِ زیان است؛ مگر کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کرده و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کرده‌اند.»