شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

نماهنگ | خرمشهرها در پیش است

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

نماهنگ | خرمشهرها در پیش است

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «جوانهای عزیز! بچه‌های عزیز من! فردا مال شما است، آینده مالِ شما است؛ شما هستید که باید این تاریخ را با عزّتش محفوظ نگه دارید؛ شما هستید که این بارِ مسئولیّت را بردوش دارید؛ خرّمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه‌] در یک میدانی که از جنگ نظامی سخت‌تر است. البتّه ویرانی‌های جنگ نظامی را ندارد؛ بعکس، آبادانی به دنبال دارد، امّا سختی‌اش بیشتر است.» بیانات رهبر انقلاب در دانشگاه امام حسین (علیه‌السلام)
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بر اساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب و به مناسبت سوم خرداد، سالروز فتح خرمشهر، نماهنگ «خرمشهرها در پیش است» را منتشر می‌کند.

فاشیست ۲۰۲۰

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

فاشیست ۲۰۲۰

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «بگذار فلان دولت اروپایی، حزب‌اللهِ مجاهدِ سرافراز را غیر قانونی بداند. غیر قانونی،  رژیمی مثل آمریکا است که داعش را تولید میکند و رژیمی مثل آن دولتِ اروپایی است  که هزاران نفر در بانه‌ی ایران و حلبچه‌ی عراق، بر اثر موادّ شیمیایی‌اش به کام مرگ میروند.» ۱۳۹۹/۰۳/۰۲
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «فاشیست ۲۰۲۰» را منتشر میکند.


۲۰ جمله از رهبر انقلاب درباره «فلسطین»

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

۲۰ جمله از رهبر انقلاب درباره «فلسطین»

مساله‌ی فلسطین و مبارزه برای آزادسازی آن از شرِ رژیم غاصب صهیونیستی یکی از موضوعات کلیدی و پرتکرار در بیانات رهبر انقلاب اسلامی و از مهم‌ترین دستورکارهای انقلاب و نظام اسلامی است.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سخنرانی اخیر تلویزیونی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پیرامون فلسطین، در این گزیده بیانات مهم‌ترین کلیدواژه‌های نظام فکری ایشان و جملات برگزیده‌ی هر موضوع را منتشر می‌کند:

 
۱. مساله فلسطین
مسئله‌ى فلسطین، مسئله‌ى اوّل دنیاى اسلام است. ۱۳۹۳/۰۶/۱۶

۲. اشغال فلسطین
فلسطین یک کشور اسلامى بوده است که صهیونیستهاى غاصب، به کمک قدرتهاى جهانى، سالهاى متمادى است آن‌جا را گرفته‌اند و مردم فلسطین مشغول مبارزه‌اند تا آن‌جا را باز پس بگیرند. ۱۳۷۱/۰۱/۱۵

۳. سیاست غربی‌ها درباره فلسطین
سیاست عمده‌ی استکبار و صهیونیسم، کمرنگ کردن مسئله‌ی فلسطین در ذهنیّت جوامع مسلمان و به سَمت فراموشی راندن آن است. ۱۳۹۹/۰۳/۰۲


۴. سیاست یهودی‌سازی
شهرک‌سازی‌های غیر قانونی و ظالمانه، ویران کردن خانه‌های مردم، دستکاری در شهر الخلیل و در شهر قدس با هدف یهودی‌سازی، برای این است که ریشه‌ی اسلام را به خیال خودشان از کشور فلسطین قطع کنند. ۱۳۸۹/۰۳/۱۴

۵. حمایت آمریکا از اسرائیل
حمایت آمریکا از رژیم تروریست صهیونیستی در کشور غصب شده فلسطین، بزرگترین حمایت از تروریسم است. ۱۳۷۲/۰۳/۱۴

۶. معامله قرن
ترفند معامله‌ی قرن که به ‌وسیله‌ی آمریکای ظالم و همراهان خائنش زمینه‌سازی میشود، جنایتی در حقّ جامعه‌ی بشری و نه ‌فقط ملّت فلسطین است. ۱۳۹۸/۰۵/۱۹


۷. بیت‌المقدّس
شهر مقدّس بیت‌المقدّس پایتخت فلسطین و قبله‌ی اوّل مسلمانها برای مسلمانها باقی خواهد ماند. ۱۳۹۷/۴/۲۵

۸. روز قدس
روز قدس یکی از آن جلوه‌ های حقیقی اتحاد و انسجام دنیای اسلام است. ۱۳۸۷/۰۷/۱۰

۹. مبارزه برای آزادی فلسطین
 هدف مبارزه برای آزادی فلسطین، آزادی همه‌ی سرزمین فلسطین -از بحر تا نهر- و بازگشت همه‌ی فلسطینیان به کشور خویش است. ۱۳۹۹/۰۳/۰۲

۱۰. حمایت از فلسطین
هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابائی هم از گفتن این حرف نداریم. ۱۳۹۰/۱۱/۱۴

۱۱. راه‌حل مساله فلسطین
نظر ما نسبت به مسائل فلسطین روشن و واضح است. ما راه‌حل فلسطین را نابودی رژیم اسرائیل می‌دانیم. ۱۳۷۰/۰۵/۲۸

۱۲. همه‌پرسی فلسطین
تنها راه‌حلّ مسأله فلسطین این است که مردم واقعی فلسطین چه آنهایی که در داخل فلسطین ماندند، چه آنهایی که در بیرون فلسطین هستند، خود نظام حاکم بر کشورشان را تعیین کنند. ۱۳۸۱/۰۳/۱۴

۱۳. محو اسرائیل
«محو اسرائیل» یعنی مردم فلسطین که صاحبان واقعی آن سرزمینند -چه مسلمانشان، ‌چه مسیحی‌شان، چه یهودی‌شان- خود صاحبان اصلی دولت خودشان را انتخاب بکنند؛ بیگانه‌ها و اراذل و اوباشی مثل نتانیاهو و مانند اینها را که واقعاً اراذلند، از بین خودشان بیرون کنند. ۱۳۹۸/۰۸/۲۴

۱۴. مبارزه مسلحانه با رژیم صهیونیستی
اسرائیل ثابت کرده است که جز زبان زور، چیز دیگری نمی‌فهمد. با او جز با زبان قدرت یک ملت و قدرت یک امت اسلامی در سراسر عالم، نمی‌شود حرف زد. ۱۳۷۰/۰۷/۲۷

۱۵. تسلیح کرانه باختری
کرانه‌ى باخترى هم باید مثل غزّه مسلّح بشود و آماده‌ى دفاع باشد. ۱۳۹۳/۰۹/۰۴


۱۶. جبهه مقاومت
جنگ ۳۳ روزه‌ی لبنان و جنگهای ۲۲ روزه، ۸ روزه و ۵۱ روزه در غزّه، همگی صفحات درخشانی از کارنامه‌ی مقاومت است که موجب ‌افتخار تمام ملّتهای منطقه، جهان اسلام و همه‌ی انسانهای آزادی‌خواه‌ جهان است. ۱۳۹۵/۱۲/۰۳

۱۷. شهیدان قدس
شهیدان قدس، از شیخ احمد یاسین و فتحی شقاقی و سیّد عبّاس موسوی، تا سردار بزرگ اسلام و چهره‌ی فراموش نشدنی مقاومت، شهید قاسم سلیمانی و مجاهد بزرگ عراقی، شهید ابومهدی المهندس و دیگر شهدای قدس را گرامی میدارم. ۱۳۹۹/۰۳/۰۲


۱۸. مقاومت و سازش در تجربه فلسطین
فرصتی که به روند سازش داده شد، آثار مخرّبی در مسیر مقاومت و مبارزه‌ی ملّت فلسطین به همراه داشت. در مقابل روند سازش، الگوی مقاومت قهرمانانه و مستمرِ انتفاضه‌ی مقدّس قرار دارد که دستاوردهای عظیمی برای این ملّت داشته است. ۱۳۹۵/۱۲/۰۳

۱۹. سرنوشت فلسطین
ما یقین داریم با ادامه‌ی مبارزات مردم مسلمان فلسطین و حمایت جهان اسلام، فلسطین به فضل الهی آزاد می‌شود و بیت‌المقدس و مسجدالاقصی و سایر نقاط آن سرزمین اسلامی به آغوش جهان اسلام باز می‌گردد؛ ان‌شاالله. ۱۳۸۰/۰۲/۰۴

۲۰. زوال اسرائیل
ان‌شاءالله همه‌ی شماها زوال دشمنان بشریّت، یعنی همین تمدّنِ آمریکاییِ منحط و زوال اسرائیل را به لطف الهی خواهید دید. ۱۳۹۸/۰۳/۰۱

مسئله فلسطین فراموش شدنی نیست/ آینده برای رژیم صهیونیستی سخت تر خواهد شد

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

مسئله فلسطین فراموش شدنی نیست/ آینده برای رژیم صهیونیستی سخت تر خواهد شد

آخرین جمعه از رمضان المبارک ۱۴۴۱


بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

به همه‌ی برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان درود میفرستم و قبولی طاعات آنان در ماه مبارک رمضان را از خداوند مسئلت میکنم و پیشاپیش فرا رسیدن عید سعید فطر را به آنان تبریک میگویم و پروردگار کریم را بر نعمت حضور در این ماه ضیافت الهی، سپاس میگویم.

 امروز روز قدس است؛ روزی که با ابتکار هوشمندانه‌ی امام خمینی (رضوان الله علیه) همچون حلقه‌ی وصلی برای هم‌صداییِ مسلمانان درباره‌ی قدس شریف و فلسطین مظلوم تعیین شد؛ و در این چند دهه، در این ‌باره نقش‌آفرینی کرد و از این پس نیز خواهد کرد؛ ان‌شاءالله. ملّتها از روز قدس استقبال کردند و آن را همچون نخستین کار واجب، یعنی برافراشته نگهداشتن پرچم آزادی فلسطین گرامی داشتند. سیاست عمده‌ی استکبار و صهیونیسم، کمرنگ کردن مسئله‌ی فلسطین در ذهنیّت جوامع مسلمان و به سَمت فراموشی راندن آن است. و فوری‌ترین وظیفه، مبارزه با این خیانتی است که به دست مزدوران سیاسی و فرهنگی دشمن در خودِ کشورهای اسلامی صورت میگیرد. و حقیقت آن است که مسئله‌ای به عظمت مسئله‌ی فلسطین چیزی نیست که غیرت و اعتماد به نفْس و هوشمندی روزافزون ملّتهای مسلمان، اجازه‌ی فراموش شدن آن را بدهد؛ هر چند آمریکا و دیگر سلطه‌گران و پادوهای منطقه‌ای آنان همه‌ی پول و توان خود را برای آن به کار گیرند.

 اوّلین سخن، یادآوری بزرگیِ فاجعه‌ی غصب کشور فلسطین و تشکیل غدّه‌ی سرطانی صهیونیستی در آن است. در میان جنایات بشری دورانهای نزدیک به زمان حاضر، هیچ جنایتی در این حجم و با این شدّت وجود ندارد. غصب یک کشور و بیرون کردن مردم برای همیشه از خانه و کاشانه و سرزمین اجدادی خود، آن هم با فجیع‌ترین انواع قتل و جنایت و هلاکِ حَرث و نسل و ده‌ها سال تداوم این ستم تاریخی، حقیقتاً یک رکورد جدید از سَبُعیّت و شیطان‌صفتی بشر است.

 عامل و مجرم اصلی این فاجعه، دولتهای غربی و سیاستهای شیطانی آنها بود. آن روزی که دولتهای فاتح جنگ اوّل جهانی، منطقه‌ی غرب آسیا، یعنی قلمرو آسیایی حکومت عثمانی را به عنوان مهم‌ترین غنیمت جنگی، میان خود در کنفرانس پاریس تقسیم میکردند، نیاز به یک پایگاه امن در قلب این منطقه را برای تضمین سلطه‌ی دائمی خود بیش از پیش احساس کردند. انگلیس از سالها پیش از آن، با طرح بالفور زمینه را آماده کرده و با همفکری زرسالاران یهودی بدعتی به نام صهیونیسم را مهیّای نقش‌آفرینی کرده بود؛ و اکنون زمینه‌های عملی آن فراهم میشد. از همان سالها مقدّمات را بتدریج در کنار هم چیدند و سرانجام پس از دوّمین جنگ جهانی با استفاده از غفلت و گرفتاری‌ دولتهای منطقه، ضربه‌ی خود را وارد آوردند و رژیم جعلی و دولتِ بدون ملّتِ صهیونیست را اعلام کردند. آماج این ضربه در درجه‌ی اوّل ملّت فلسطین و در درجه‌ی بعد همه‌ی ملّتهای این منطقه بودند.

 نگاه به حوادث بعدی منطقه‌ نشان میدهد که هدف اصلی و نزدیک غربی‌ها و کمپانی‌داران یهودی از ایجاد دولت صهیونیست، بنای یک پایگاه حضور و نفوذ دائمی برای خود در غرب آسیا و امکان دسترسی نزدیک برای دخالت و تحمیل و تسلّط بر کشورها و دولتهای این منطقه بود. از این رو رژیم جعلی و غاصب را به انواع امکانات قدرت‌آفرین -چه نظامی و چه غیر نظامی- حتّی تسلیحات اتمی مجهّز کردند و رشد این غدّه‌ی سرطانی را در پهنه‌ی نیل تا فرات در برنامه‌های خود گنجاندند.

 متأسّفانه اغلب دولتهای عرب پس از مقاومتهای نخستین که برخی از آنها تحسین‌برانگیز بود، بتدریج تسلیم شدند و بخصوص پس از ورود ایالات متحدّه‌ی آمریکا به عنوان متولّی مسئله، هم وظیفه‌ی انسانی و اسلامی و سیاسی، و هم غیرت و نخوت عربی خود را به فراموشی سپرده و با امیدهای واهی به هدفهای دشمن کمک کردند. «کمپ دیوید» مثال روشنی از این حقیقت تلخ است.

 گروه‌های مبارز نیز پس از برخی مجاهدتهای فداکارانه در سالهای نخست، بتدریج به راه بی‌فرجام مذاکره با اشغالگر و حامیانش کشانده شدند و خطّ سیری را که میتوانست به تحقّق آرمان فلسطین منتهی شود، رها کردند. مذاکره با آمریکا و دیگر دولتهای غربی و نیز با مجامع بی‌خاصیّت بین‌المللی، تجربه‌ی تلخ و ناموفّق فلسطین است. نشان دادن شاخه‌ی زیتون در مجمع عمومی سازمان ملل، نتیجه‌ای جز قرارداد خسارت‌بار «اُسلو» نداشت و سرانجام هم به سرنوشت عبرت‌انگیز یاسر عرفات منتهی شد.

 طلوع انقلاب اسلامی در ایران، فصل جدیدی در مبارزه‌ی برای فلسطین گشود. از اوّلین قدمها یعنی بیرون راندن عناصر صهیونیست که ایرانِ دورانِ طاغوت را یکی از پایگاه‌های امن خود میشمردند و سپردن محلّ سفارت غیر رسمی رژیم صهیونیست به نمایندگی فلسطین و قطع جریان نفت، تا کارهای بزرگ و فعّالیّتهای گسترده‌ی سیاسی، همه موجب پدید آمدن «جبهه‌ی مقاومت» در کلّ منطقه شد و امید به حلّ مسئله در دلها شکفت. با ظهور جبهه‌ی مقاومت، کار بر رژیم صهیونیستی سخت و سخت‌تر شد -و البتّه در آینده بسی سخت‌تر هم خواهد شد ان‌شاءالله- ولی تلاش حامیان آن رژیم و در رأس آنان آمریکا در دفاع از آن هم بشدّت افزایش یافت. پیدایش نیروی مؤمن و جوان و فداکار حزب‌الله در لبنان و تشکیل گروه‌های پُرانگیزه‌ی حماس و جهاد اسلامی در درون مرزهای فلسطین نه تنها سردمداران صهیونیست بلکه آمریکا و دیگر ستیزه‌گران غربی را هم مضطرب و سراسیمه کرد و یارگیری از درون منطقه و از درون جامعه‌ی عربی را در صدر برنامه‌های آنان پس از پشتیبانی‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری از رژیم غاصب قرار داد. نتیجه‌ی کار پُرحجم آنان، امروز در رفتار و گفتار بعضی سردمداران دولتهای عربی و برخی فعّالان خائن سیاسی و فرهنگی عرب، آشکار و جلویِ چشم همه است.

 امروز از هر دو سو، فعّالیّتهای متنوّعی در صحنه‌ی مبارزه ظهور میکند، با این تفاوت که جبهه‌ی مقاومت رو به اقتدار و امیدِ فزاینده و جذب روزافزون عناصر قدرت پیش میرود و بعکس، جبهه‌ی ظلم و کفر و استکبار روز به روز تهی‌تر و مأیوس‌تر و کم‌توان‌تر میشود. نشانه‌ی روشن این مدّعا آن است که ارتش صهیونیست که یک روز ارتشی شکست‌ناپذیر و برق‌آسا شمرده میشد و ارتشهای بزرگ دو کشور مهاجم را در ظرف چند روز متوقّف میکرد، امروز در برابر نیروهای مبارز مردمی در لبنان و غزّه مجبور به عقب‌نشینی و اعتراف به شکست میشود. با این حال عرصه‌ی مبارزه بشدّت خطیر و تغییرپذیر و نیازمند مراقبت دائمی است و موضوع این مبارزه، بسی مهم و سرنوشت‌ساز و حیاتی است. هر گونه غفلت و سهل‌اندیشی و خطا در محاسبات اساسی، زیانهایی سنگین وارد خواهد کرد.

 بر این اساس به همه‌ی کسانی که دل در گرو مسئله‌ی فلسطین دارند چند توصیه میکنم:

 ۱) مبارزه برای آزادی فلسطین، جهاد فی سبیل الله و فریضه و مطلوب اسلامی است. پیروزی در چنین مبارزه‌ای تضمین شده است، زیرا فرد مبارز حتّی در صورت کشته شدن هم به اِحدی الحُسنیین دست یافته است. بجز این، مسئله‌ی فلسطین یک مسئله‌ی انسانی است، بیرون کردن میلیون‌ها انسان از خانه و مزرعه و محلّ زندگی و کسب خود، آن هم با قتل و جنایت، هر وجدان انسانی را آزرده و متأثّر میکند و در صورت داشتن همّت و شجاعت به مقابله وادار میسازد. پس محدود کردن آن به یک مسئله‌ی صرفاً فلسطینی و حدّاکثر عربی، خطایی فاحش است. آنها که سازش چند عنصر فلسطینی یا حکّام چند کشور عربی را مجوّز عبور از این مسئله‌ی اسلامی و انسانی میشمرند، بشدّت دچار خطا در فهم مسئله و احیاناً دچار خیانت در تحریف آنند.

۲) هدف این مبارزه، آزادی همه‌ی سرزمین فلسطین -از بحر تا نهر- و بازگشت همه‌ی فلسطینیان به کشور خویش است. فروکاستن آن به تشکیل دولتی در گوشه‌ای از این سرزمین، آن هم به شیوه‌ی تحقیرآمیزی که در ادبیّات صهیونیست‌های بی‌ادب از آن یاد میشود، نه نشانه‌ی حق‌جویی است و نه نشانه‌ِی واقع‌بینی است. واقع آن است که امروز میلیون‌ها فلسطینی به مرتبه‌ای از اندیشه و تجربه و اعتماد به نفْس رسیده‌اند که بتوانند این جهاد بزرگ را وجهه‌ی همّت سازند و البتّه به نصرت الهی و پیروزی نهایی مطمئن باشند، که فرمود: وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَنصُرُه، اِنَّ اللهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ؛(۱) بی‌شک بسیاری از مسلمانان در سراسر جهان آنها را یاری و با آنان همدردی خواهند کرد ان‌شاءالله.

۳) هر چند بهره‌ گرفتن از هر امکان حلال و مشروع در این مبارزه مُجاز است و از جمله حمایتهای جهانی، ولی مؤکّداً باید از اعتماد به دولتهای غربی و نیز مجامع جهانیِ ظاهراً یا باطناً وابسته‌ی به آنها پرهیز کرد. آنها با هر موجودیّت اثرگذار اسلامی دشمنند؛ آنها به حقوق انسانها و ملّتها بی‌اعتنایند؛ آنها خود عاملِ بیشترین خسارتها و جنایتها به امّت اسلامی‌اند؛ هم اکنون کدام نهاد جهانی یا کدام قدرت جنایت‌کار پاسخگوی ترورها، قتل‌عام‌ها، جنگ‌افروزی‌ها، بمبارانها، و قحطی‌های مصنوعی در چندین کشور اسلامی و عربی است؟

 امروز دنیا یک به یک تعداد قربانیان کرونا را در سراسر جهان میشمارد، امّا هیچ کس نپرسیده و نمیپرسد قاتل و مسئول صدها هزار شهید و اسیر و مفقود در کشورهایی که آمریکا و اروپا در آن آتش جنگ را روشن کرده‌اند کیست؟ مسئول این همه خون بناحق ریخته در افغانستان، یمن، لیبی، عراق، سوریه و دیگر کشورها کیست؟ مسئول این همه جنایت و غصب و تخریب و ظلم در فلسطین کیست؟ چرا هیچ کس این میلیون‌ها کودک و زن و مردِ مظلوم در جهان اسلام را شمارش نکرد؟ چرا کسی قتل‌عام شدن مسلمانان را تسلیت نمیگوید؟ چرا میلیون‌ها فلسطینی باید هفتاد سال از خانه و کاشانه‌ِی خود دور بوده و در تبعید به سر برند؟ و چرا قدس شریف -قبله‌ی اوّل مسلمانان- باید مورد اهانت قرار گیرد؟ سازمان به اصطلاح ملل به وظیفه‌ی خود عمل نمیکند و نهادهای به اصطلاح حقوق بشری مُرده‌اند. شعار «دفاع از حقوق کودک و زن» شامل کودکان و زنان مظلوم یمن و فلسطین نمیشود. این ‌چنین است وضع قدرتهای ظالم غربی و مجامع وابسته‌ی جهانی؛ وضع برخی دولتهای دنباله‌رو آنان در منطقه هم در بی‌آبرویی و رسوایی بدتر از آن است که به بیان آید. پس جامعه‌ی مُسلمِ غیور و دیندار باید به خود و نیروی درونی‌اش تکیه کند؛ دست قدرتمند خود را از آستین بیرون آوَرَد و با توکّل و اعتماد به خداوند از موانع عبور کند.

۴) نکته‌ی مهمّی که نباید از نظر نخبگان سیاسی و نظامی جهان اسلام دور بماند، سیاست آمریکا و صهیونیست‌ها در انتقال درگیری‌ها به پشت جبهه‌ی مقاومت است. راه‌اندازی جنگهای داخلی در سوریه، و محاصره‌ی نظامی و کشتار شبانه‌روزی در یمن، و ترور و تخریب، و تولید داعش در عراق، و قضایای مشابه در برخی دیگر از کشورهای منطقه، همگی ترفندهایی برای سرگرم کردن جبهه‌ی مقاومت و فرصت دادن به رژیم صهیونیست است. برخی سیاستمداران کشورهای مسلمان نادانسته و برخی دانسته در خدمت این ترفندهای دشمن قرار گرفته‌اند. راه جلوگیری از اجرای این سیاست خباثت‌آمیز، عمدتاً خواست و مطالبه‌ِی جدّی جوانان غیرتمند در سراسر جهان اسلام است. جوانان در همه‌ی کشورهای اسلامی بویژه کشورهای عربی، نباید توصیه‌ی امام خمینی عظیم را از نظر دور بدارند که فرمود: هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا -و نیز البتّه دشمنِ صهیونیست- بکشید.

۵) سیاست عادّی‌سازی حضور رژیم صهیونیستی در منطقه یکی از عمده‌ترین سیاست‌های ایالات متّحده‌ی آمریکا است. برخی دولتهای عربی منطقه که نقش پادوی آمریکا را ایفا میکنند، در این ‌باره به تهیّه‌ی مقدّمات لازم آن، از قبیل ارتباطات اقتصادی و امثال آن پرداخته‌اند؛ این تلاشها یکسره عقیم و بی‌نتیجه است. رژیم صهیونیستی زائده‌ای مهلک و زیان‌بخش برای این منطقه است و بیقین ریشه‌کن و ازاله خواهد شد، و بی‌آبرویی و سیه‌رویی برای کسانی خواهد ماند که امکانات خود را در خدمت این سیاست استکباری نهاده‌اند. برخی برای توجیه این رفتار زشت، استدلال میکنند که رژیم صهیونیستی واقعیّتی در منطقه است، بی‌آنکه به یاد آورند که با واقعیّتهای مهلک و زیان‌بخش باید مبارزه کرد و آن را ازاله کرد. امروز کرونا یک واقعیّت است و همه‌ی انسانهای باشعور، مبارزه با آن را واجب میدانند. ویروس دیرپای صهیونیسم، بی‌گمان از این پس دیری نمیپاید و به همّت و ایمان و غیرت جوانان از این منطقه ریشه‌کن خواهد شد.

۶) اصلی‌ترین توصیه‌ی اینجانب، توصیه به تداوم مبارزه و سامان بخشیدن به سازمانهای جهادی و همکاری آنان با یکدیگر و گسترش عرصه‌ی جهاد در همه‌ی سرزمین‌های فلسطینی است. همه باید ملّت فلسطین را در این جهاد مقدّس یاری کنند. همه باید دست مبارز فلسطینی را پُر، و پشت او را محکم کنند. ما با افتخار، هر چه در توان داشته باشیم در این راه انجام خواهیم داد. یک روز تشخیص ما این شد که مبارز فلسطینی، دین و غیرت و شجاعت دارد و تنها مشکل او دستِ تهی از سلاح او است. به هدایت و مدد الهی برنامه‌ریزی کردیم و نتیجه این است که موازنه‌ی قدرت در فلسطین دگرگون شد و امروز غزّه میتواند در برابر تهاجم نظامی دشمن صهیونیست بایستد و بر آن پیروز شود. این تغییر معادله در بخش موسوم به سرزمین‌های اشغالی خواهد توانست قضیّه‌ی فلسطین را به گامهای نهایی نزدیک کند. تشکیلات خودگردان در این امر، تکلیفی بزرگ برعهده دارد. با دشمن وحشی جز با اقتدار و از موضع قدرت نمیتوان سخن گفت، و زمینه‌ی این اقتدار بحمدالله در ملّت شجاع و مقاوم فلسطین آماده است. جوانان فلسطینی امروز تشنه‌ِی دفاع از کرامت خویشند. حماس و جهاد اسلامی در فلسطین و حزب‌الله در لبنان، حجّت را بر همه تمام کرده‌اند. دنیا فراموش نکرده و نخواهد کرد آن روزی را که ارتش صهیونیست، مرزهای لبنان را شکست و تا بیروت پیش آمد و آن روزی را که قاتل جنایت‌کاری به نام آریل شارون در صبرا و شتیلا حمّام خون به راه انداخت، و نیز فراموش نکرده و نخواهد کرد آن روزی را که همین ارتش در زیر ضربات کوبنده‌ی حزب‌الله چاره‌ای جز این نیافت که با دادن تلفات فراوان و با اعتراف به شکست، از مرزهای لبنان عقب‌نشینی کند و برای آتش‌بس به التماس بیفتد؛ دست پُر و موضع قدرت یعنی این. حال بگذار فلان دولت اروپایی که باید به خاطر فروش موادّ شیمیایی به رژیم صدّام تا ابد شرمسار باشد، حزب‌اللهِ مجاهدِ سرافراز را غیر قانونی بداند. غیر قانونی، رژیمی مثل آمریکا است که داعش را تولید میکند و رژیمی مثل آن دولتِ اروپایی است که هزاران نفر در بانه‌ی ایران و حلبچه‌ی عراق بر اثر موادّ شیمیایی‌اش به کام مرگ میروند.

۷) سخن آخر آن است که فلسطین متعلّق به فلسطینیان است، و باید با اراده‌ی آنان اداره شود. طرح همه‌پرسی از همه‌ی ادیان و اقوام فلسطینی -که از نزدیک به دو دهه‌ی پیش از این ارائه کرده‌ایم- تنها نتیجه‌ای است که باید بر چالشهای امروز و فردای فلسطین مترتّب شود. این طرح نشان میدهد که ادّعای یهودی ستیزی که غربیان با بوقهای خود آن را تکرار میکنند، بکلّی بی‌اساس است. در این طرح، فلسطینیانِ یهودی و مسیحی و مسلمان، در کنار هم در یک همه‌پرسی شرکت و نظام سیاسی کشور فلسطین را تعیین میکنند؛ آنچه قطعاً باید برود نظام صهیونیستی است و صهیونیسم، خود بدعتی در آئین یهود و کاملاً بیگانه از آن است.

 در پایان، یاد شهیدان قدس، از شیخ احمد یاسین و فتحی شقاقی و سیّد عبّاس موسوی، تا سردار بزرگ اسلام و چهره‌ی فراموش نشدنی مقاومت، شهید قاسم سلیمانی و مجاهد بزرگ عراقی، شهید ابومهدی المهندس و دیگر شهدای قدس را گرامی میدارم و به روح امام خمینی عظیم‌الشّأن که راه عزّت و جهاد را به روی ما گشود، درود میفرستم، و نیز برای برادر مجاهد، مرحوم حسین شیخ‌الاسلام که سالیانی در این راه تلاش کرد، رحمت الهی را مسئلت میکنم. در پایان به همه‌ی بینندگان عزیز و شنوندگان عزیز عرض میکنم، روز قدس امسال اوّلین [روز] قدسی است که در آن قاسم سلیمانی عزیز ما حضور ندارد؛ برای شادی روح او، همه یک حمد و یک قل‌هوالله بخوانید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحمانِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾ اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العَالَمِینَ ﴿۲﴾ الرَّحمانِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾ مَالِکِ یَومِ الدِّینِ ﴿۴﴾ إِیَّاکَ نَعبُدُ وَ إِیَّاکَ نَستَعِینُ ﴿۵﴾ اِهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ﴿۶﴾ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ ﴿۷﴾ بِسْمِ اللّهِ الرَّحمانِ الرَّحِیمِ قُل هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿۱﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿۲﴾ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ ﴿۳﴾ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

سرلشکر باقری: آموزه‌های فتح خرمشهر بسترساز فتح سنگر‌های جدید برای رسیدن به عصر ظهور است

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

سرلشکر باقری: آموزه‌های فتح خرمشهر بسترساز فتح سنگر‌های جدید برای رسیدن به عصر ظهور است

به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرلشکر پاسدار «محمد باقری» رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح به‌مناسبت فرارسیدن سوم خردادماه سالروز آزادسازی خرمشهر و روز ملی مقاومت، ایثار و پیروزی پیامی صادر کرد.

متن پیام سرلشکر باقری به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم
انا فتحنا لک فتحا مبینا

دفاع مقدس هشت ساله از عظیم‌ترین رخداد‌های تاریخ معاصر کشور و یکی از خطیرترین حوادث انقلاب اسلامی است که در نگاه ملت ایران و بلکه ملل آزاده و حق‌طلب جهان، سمبل جبهه‌بندی سازمان یافته و تهاجمی ابرقدرت‌های شرق و غرب در دوران جنگ سرد و نیز دشمنی‌های ارتجاع منطقه علیه انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی به شمار می‌رود.

حافظه تاریخی ملل و جوامع بین‌الملل گواهی می‌دهد، جنگ تحمیلی استکبار جهانی و رژیم بعثی صدام علیه نظام نوپدید اسلامی ایران باید در همان ماه‌های اول جنگ، به نفع جبهه متجاوز به پایان می‌رسید و با توجه به اهداف تعیین شده به زعم آن طومار نظام اسلامی در هم پیچیده می‌شد، اما تجلی قدرت الهی در جبهه حق و حضور بالنده و عاشقانه مردم ایران در صحنه دفاع مقدس، نه‌تنها دشمنان را ناکام گذاشت، بلکه خود به الگویی برای مصاف با جنگ‌های محتمل آینده و از پیشران‌های اصلی قدرت بازدارندگی ایران اسلامی برابر تهدیدات متصور تبدیل شد.

با گذشت ۳۲ سال از خاتمه جنگ تحمیلی استکبار جهانی با صراحت و اطمینان می‌توان گفت در کارزار تاریخی دفاع مقدس هشت ساله، مهم‌ترین نقطه عطف راهبردی جمهوری اسلامی، حماسه معجزگون «فتح خرمشهر» یا «عملیات بیت المقدس» است که در واقع آخرین حلقه از استراتژی آزادسازی سرزمین‌های اشغالی کشور از لوث وجود پلید متجاوزین محسوب و به تأمین تمامیت ارضی کشور و دست یابی به موضع و موقعیتی کاملا برتردر ادامه دفاع مقدس انجامید.

فتح‌الفتوح آزادسازی خرمشهر در سوم خردادماه۱۳۶۱، واقعیتی مسلم، قاطع و برخوردار از ظرفیت‌های قدرتمند میدانی، عینی، رسانه‌ای و خبری عظیمی بود که دستگاه‌های تبلیغاتی غرب را مجبور به اعترافی بزرگ ساخت تا این واقعه شگفت‌آور را ضربه‌ای مهلک و استراتژیک بر پیکر ارتش بعث عراق تلقی نمایند.

بی‌تردید فتح خرمشهر در آن مقطع خطیر و پرماجرای تاریخی، یک مسأله عادی نبود؛ بلکه معجزه الهی و امداد غیبی بود که به دست توانای رزمندگان اسلام رقم خورد. دشمنان نظام و انقلاب با تکیه بر محاسبات غلط مادی و غفلت از قدرت الهی، خرمشهر را تسخیرناپذیر و فتح آن را ناممکن می‌دانستند. بدین جهت، وقتی خبر فتح خرمشهر در رسانه‌ها و مطبوعات منتشر شد، دشمنان اسلام را در بهت و حیرت فرو برد؛ در واقع بر همین اساس و بر مبنای همین رویکرد و تفکر بود که امام خمینی (ره) آن رهبر حکیم و عارف بزرگ پیرامون توجه خاص حضرت حق در فتح خونین شهر و ارتباط آن با امداد‌های غیبی فرمودند: «فتح خرمشهر، یک مسأله عادی نبود. این که ۱۵ الی ۲۰ هزار نفر به صف برای اسارت بیایند و تسلیم شوند، مسأله عادی نیست، بلکه مافوق طبیعت است.»

جریان آزادسازی خرمشهر، ازجمله وقایع تاریخی است که فراتر از زمان و مکان وقوع، به‌ویژه برای امروز کشور و ملت ایران، عبرت‌ها و آموزه‌های فراوانی را دارد که در پرتو آن می‌توان خرمشهر‌های جدید و سرنوشت‌ساز دیگری در صحنه مقابله با دشمنان قسم‌خورده رقم زد و پیش روندگی انقلاب و نظام اسلامی به سمت آرمان‌های بلند، سترگ و تمدن‌ساز و فتح سنگر‌های کلیدی جهان برای نیل به عصر ظهور را تضمین کرد که در این مسیر مبارک، نسل‌های جوان مؤمن، انقلابی و حزب اللهی و یکایک آنانی که به عزت، عظمت و اقتدار ایران و ایرانی پای بند و متعهد هستند، رسالت سنگینی برعهده دارند.

امروز اردوگاه پرشمار دشمنان ایران اسلامی در پی تصرف خرمشهر‌های ذهنی، فکری و نرم‌افزاری ملت ما هستند. دیروز خط دشمن کاملا مشخص و آشکار و عِدّه و عُدّه آن‌ها کاملا بارز و واضح بود و فرماندهان نظامی آرایش‌های جنگی را کاملا بر روی نقشه ترسیم می‌کردند، اما امروز حد و حدود و آرایش‌های جنگی جبهه خصم در مقیاس زمان و در محدوده مکان تعریف نمی‌شود و در چنین فضایی ضروت هوشمندی، هوشیاری و آمادگی‌های مقابله صد چندان است.

اینک در آستانه فرارسیدن سوم خرداد ماه و سی و هشتمین سالگرد حماسه عظیم و الهی آزادسازی خرمشهر از تسلط تجاوزگران و تبهکاران بین‌المللی و در راس آن رژیم تروریست و جنگ‌طلب آمریکا که در تلاقی با عید سعید فطر و جشن پیروزی ملت مسلمان ایران پس از یک ماه بندگی خالصانه در ضیافت الله رمضان، بسیار معنادار و الهام‌بخش است؛ سالگرد این پیروزی خجسته و روز ملی مقاومت، ایثار و پیروزی را تبریک و تهنیت عرض نموده و با گرامیداشت یاد، خاطره، آرمان و راه نورانی شهیدان هشت سال دفاع مقدس به‌ویژه شهدای تاریخ‌ساز عملیات بیت المقدس تاکید می‌کنیم:

به توفیق الهی و با تاسی بر میراث جاودان حضرت امام خمینی (ره) و آموزه‌های هشت سال دفاع مقدس و تبعیت از منویات و رهنمود‌های حکیمانه مقام عظمای ولایت و رهبری و فرماندهی کل قوا حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی) نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی با برافراشته نگه‌داشتن پرچم مقاومت، پایداری و ایستادگی برابر دشمنان، اشراف اطلاعاتی همه‌جانبه بر وضعیت، موقعیت، ترفند‌ها و تحرکات دشمنان ریز و درشت ازجمله ارتش ماجراجو، تروریست و ضدبشری آمریکا در منطقه و سرزمین‌های دوردست را دستور کار دائمی و غفلت‌ناپذیر خود دانسته و اجازه عرض اندام و فتنه‌سازی‌های نوین علیه استقلال، امنیت و تمامیت ارضی و به خطر انداختن انقلاب و نظام اسلامی را به احدی نداده و هرگونه خطای محاسباتی آنان در هر نقطه از جهان علیه منافع ملی ایران عزیز را قاطعانه با پاسخ درخور مواجه خواهند ساخت.

سرلشکر پاسدار محمد باقری
رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح

آیت‌الله رئیسی: حاج قاسم تکیه‌گاه و پناه ملت‌های منطقه بود

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

آیت‌الله رئیسی: حاج قاسم تکیه‌گاه و پناه ملت‌های منطقه بود/ پیگیری حقوقی پرونده ترور شهید سلیمانی از اولویت‎های اصلی قوه قضائیه است

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، از همان روز نخست ترور حاج قاسم سلیمانی در عراق علاوه بر اعتراضات عمومی و مطالبه انتقام سخت؛ آنچه از مسئولین خواسته می‌شد؛ پیگیری حقوقی و بین‌المللی این حادثه در مجامع قضایی بین‌المللی بود؛ مطالبه ای که همان روزهای ابتدایی با گفتگوی رئیس قوه قضائیه با همتای ایشان در عراق شروع شد؛ آیت الله رئیسی اما علاوه بر شأن ریاست قوه قضائیه و پیش از آن نیز ارتباط نزدیکی با حاج قاسم سلیمانی داشت، ارتباطی که ایشان گوشه‌هایی از آن را در گفتگوی اختصاصی با «ویژه‌نامه مکتب حاج قاسم» بیان کرد. وی از «خادمی حاج قاسم» و «زیارتش در داخل ضریح رضوی(ع)» تا «جلسات مشترکشان با سید حسن نصرالله» را برای ما روایت کرده است. رئیس قوه قضائیه در این گفتگو به اهمیت خون حاج قاسم و تشابه آن با خون آیت الله شهید بهشتی نیز اشاره کرد؛ گفتگویی خواندنی که در ادامه می آید:

تشکر می‎کنیم از فرصتی که برای گفتگو درباره شهید بزرگ انقلاب اسلامی، حاج قاسم سلیمانی در اختیار ما قرار دادید. بهتر است ابتدا از ظرفیت جریانسازی چهره حاج قاسم سلیمانی بگوییم. از نظر شما ظرفیت این شهید برای تاثیرگذاری در معادلات داخلی و جهانی چگونه است؟

بسم الله الرحمن الرحیم. حاج قاسم  سلیمانی از آن چهره‌هایی است که هم از نظر فکر و اندیشه و بینش و هم از لحاظ ابعاد ویژه شخصیتی، در زمانه ما یک انسان منحصر به فرد است. رهبر معظم انقلاب هم بر همین اساس از زمان شهادت حاج قاسم سلیمانی به شیوه‎های مختلف، این شهید عزیز را به عنوان یک الگو مطرح کردند. ایشان در پیام تسلیتشان حاج قاسم سلیمانی را دانش‌آموخته و درس‌آموخته مکتب امام خمینی «رحمه الله علیه» معرفی کردند و در اجتماعات مختلف به بیان شاخص‌های شخصیتی حاج قاسم سلیمانی به عنوان یک الگو پرداختند. قله فرمایشات رهبر انقلاب درباره شهید سلیمانی در نماز جمعه تهران است که حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس را به عنوان مکتب معرفی کردند.

اینها نشانه است برای اینکه بدانیم حاج قاسم سلیمانی به خودی خود یک ظرفیت بزرگ است و نیازی نیست ما برای این نام ظرفیت‌سازی کنیم، فقط کافی است به این ظرفیت به عنوان یک مکتب شکل گرفته در دوران معاصر ما پرداخته شود. حاج قاسم سلیمانی ظرفیت ملی، منطقه‌ای و جهان اسلام و ظرفیت جهانی دارد. خداوند متعال تفضل کرده و این ظرفیت را به او داده و کافی است ابعاد آن شکافته شود.

برای آنکه بخشی از ظرفیت وجودی حاج قاسم سلیمانی را در این دوران تبیین کنم، بهتر است به یک مثال تاریخی رجوع کنیم تا روشن شود که اثر این خون پاک و شهادت این مرد خدا در دوران ما تا چه میزان بزرگ بوده است.

در مقطعی که شهید بهشتی به شهادت رسید کشور گرفتار جریان پلید نفاق و جریان نفوذی بنی‌صدری‌ها بود. نفوذ جریان نفاق بسیار گسترده بود، جریان بنی‌صدر هم به دنبال آن بود انقلاب را در همان سال‌های آغازین از مسیر منحرف کند. آنجا سخنان، روشنگری‌ها و هدایت‌های افراد با بصیرت وجود داشت که آن زمان فریاد زدند و البته این فریادها هم در رسوایی این جریان موثر بود، اما شاید در آن مقطع هیچ خونی مثل خون شهید بهشتی نمی‌توانست کشور را در مقابل جریان نفاق و حرکت بنی‌صدری‌ها بیمه کند.

مصون‌سازی کشور در مقابل جریان نفاق و جریانی که دشمنان ساخته بودند با خون مطهر آقای بهشتی امکان‌پذیر بود و بعد از این شهادت بود که جریان نفاق برای همه رسوا شد و از عرصه سیاست توسط مردم کنار گذاشته شد، خون شهید بهشتی این خصوصیت را داشت.

اثر خون بر زمین ریخته حاج قاسم سلیمانی هم در این مقطع شباهت به اثر خون بر زمین ریخته شهید بهشتی دارد. درست در شرایطی که امریکا در منطقه به دنبال نفوذ هر چه بیشتر بود، بواسطه مقبولیت اجتماعی که حاج قاسم سلیمانی در داخل و منطقه داشت و جایگاهی که از لحاظ راهبردی و دیپلماتیک در غرب آسیا پیدا کرده بود، یک وحدت و مصون‌سازی در منطقه ایجاد شد. شعاری که «امریکایی‌ها باید منطقه را ترک کنند» از خواسته‌های به‌حقی است که امروز آهنگ منطقه شده است. نه فقط آهنگ ملت ایران بلکه آهنگ منطقه این است که «امریکایی‌ها باید از منطقه خارج شوند». نفرتی که امروز در منطقه نسبت به امریکا ایجاد شده است مسبوق به سابقه نیست. همیشه نسبت به امریکایی‌ها نفرت بوده است، اما به این میزان گسترده که در میان همه ملت‌های منطقه حتی ملل جهان و کشورهای مستقل و دولت‌هایی که خودباخته و مأمور از طرف امریکایی‌ها و انگلیسی‌ها نیستند بی‌سابقه است.

حکم خودباخته‌هایی مثل آل سعود و آل خلیفه جداست، ولی عموم ملت‌ها و دولت‌های مستقل از امریکایی‌ها نفرت دارند و معتقدند راه نجات منطقه زندگی بدون امریکایی‌هاست. این نگاه، باور و اقدام در پرتوی خون حاج قاسم سلیمانی ایجاد شد. هیچ جریانی نمی‌توانست تا این حد ملت منطقه را در جهت این خواسته به‌حق هماهنگ کند.

گاهی افراد در سطح خانواده هستند و از طرف خانواده‌شان حرف می‌زنند. در این صورت دغدغه‌شان خانواده‌شان هست. مواقعی دایره وجودی او قدری توسعه می‌یابد و از طرف قوم و قبیله‌اش حرف می‌زند. در این صورت دغدغه‌اش قوم و قبیله‌اش است و حرفی که می‌زند به عنوان رئیس فامیل است. گاهی در سطح روستا، شهر یا استان و گاهی هم در سطح کشور است. یعنی گاهی وسعت و دایره وجودی فردی خودش، خانواده، قبیله و طایفه، شهر و منطقه‌اش نیست، بلکه وسعت وجودی پیدا کرده است که شامل استان و کشور می‌شود. دایره وجودی فرد به میزان اثرگذاری او و نقش‌آفرینی او سنجیده می‎شود، نه به ادعایی که فرد می‎کند. سخنی که قرآن در باره حضرت ابراهیم  دارد بر همین مبناست. شخصیت حضرت ابراهیم به نحوی بود که دیگر شخص خودش نبود. متکلمین معتقدند گاهی وجود جمع‌الجمعی است. گاهی انسان خودش است و گاهی وجود جمع‌الجمعی است. یعنی وسعت وجودی است که خیلی‌ها را شامل می‌شود. وقتی می‌گوید ما این کار را می‌کنیم یا نمی‌کنیم، یا باید بشود یا نباید بشود، این باید و نباید شخص خودش و قبیله‌اش نیست. توسعه‌ وجودی است که از طرف او صادر می‎شود. به شکلی می‌شود گفت نقش امام در جامعه به همین صورت است. امام یک نقش فردی و شخصی دارد و یک نقش وجودی به عنوان همه افراد امت. گاهی وسعت دایره وجودی افراد و اثرگذاری‌شان در جامعه به نحوی می‌شود که اینها فقط خودشان نیستند، حقیقتاً یک ملت و امت هستند.

حاج قاسم سلیمانی، یک مکتب بود و نه یک فرمانده و سازمان دهنده نظامی یا تشکیلاتی به این معنا که افغانستان را به دست افغانستانی‌ها، عراق را به دست عراقی‌ها، لبنان را به دست لبنانی‌ها و سوریه را به دست سوری‌ها حفظ کرد. حاج قاسم سلیمانی این نقش را به‌خوبی ایفا کرد. ایجاد انگیزه تحرک، ایستادگی، مقاومت و تشکل مهمترین وجوه مکتب او بود و بر اساس آن مکتب ایده و تفکر، مقاومت در یمن شاهد تولد انصارالله شد. در سوریه این مکتب و تفکر شکل دیگری یافت. همان حزب‌اللهی که در لبنان بود توسعه پیدا کرد و تبدیل به چند حزب‌الله با ملیت‎های مختلف در کشورهای مختلف شد. دشمن همیشه نگران حزب‌الله لبنان بود، ولی مکتب حاج قاسم سلیمانی چند حزب‌الله در کشورهای مختلف منطقه پدید آورد که دیگر لبنانی نبودند.

این‌طور نبود که کسی به اینها بخشنامه کرده باشد که شما موظفید فرمان حاج قاسم سلیمانی را اجرا کنید، اصلا ارتباط سازمانی و تشکیلاتی به معنای اداری آن بین تشکل‎ها وجود نداشت. اینها احساس می‌کردند حاج قاسم سلیمانی با آنها رابطه گفتمانی، عاطفی، قلبی و دلی دارد، حرف او را و حرف مکتب او را، خواسته و آرمان خود می‎دانستند و می‎دیدند که او چه عاشقانه حاضر است برای این آرمان که آرمان آنها هم هست، جان خود را فدا کند. احساس می‌کردند حاج قاسم سلیمانی نقطه‌ای است که می‌شود به او اتکا کرد و او را پناه قرار داد این موضوع خیلی مهم است.

خدا رحمت کند شهید ابومهدی المهندس را، در سفر آخر به عراق از او پرسیدم: «آقای ابومهدی! شما در عراق چه می‌کنید؟» جواب داد: «من سرباز حاج قاسم هستم.» کسی به او نگفته یا کسی یادش نداده بود که بگوید من سرباز حاج قاسم هستم، حتی نمی‌خواست تواضع کند. تمامی کسانی که حاج قاسم و ابومهدی را می‌شناسند می‌گویند ابومهدی ارادتی فوق نظامی‌گری و برادری مصطلح به حاج قاسم داشت .

اینها بخشنامه‌ای و دستوری نیست. یک نظام دستوری نمی‌تواند چنین کاری بکند. آقای ابومهدی المهندس در عراق به عنوان چهره‎ای شاخص شناخته می‎شود. چه کسی اینها را به هم مرتبط می‌کند؟ اصلاً شکل اداری، سازمانی و بوروکراتیکی که امروز در نظام اداری ما رایج است نمی‎تواند اینها را به این شکل با هم مرتبط ‌کند. این یک ارتباط گفتمانی، دلی و مکتبی است.

این ویژگی‌ها از حاج قاسم سلیمانی شخصیتی ساخته بود که ایشان دیگر از خودش و ایران اسلامی نبود. او شخصیتی برای امت اسلامی بود. حاج قاسم به دنبال تقویت امت اسلامی و حرکت به سمت امت واحده اسلامی بود. دایره و وسعت وجودی شخصیت حاج قاسم جوری بود که ایشان فقط نسبت به ایران اسلامی، لبنان و یمن احساس مسؤولیت نمی‌کرد. حقیقتاً حاج قاسم نسبت به هر کسی که در هر جای عالم مظلوم واقع می‌شد احساس مسؤولیت می‌کرد و احساس می‌کرد باید به او کمکی شود.

جنابعالی از چه زمانی و از چه طریقی با ایشان آشنایی پیدا کردید؟ سابقه آشنایی‌تان با حاج قاسم به دوران جنگ برمی‌گردد یا بعد از آن؟

بیشتر در دوران دفاع مقدس با اسم حاج قاسم سلیمانی و کارهایش آشنا شدم. قبل از آمدن به تهران در سال 1364 در بعضی از جلسات حاج قاسم را می‌دیدم. آشنایی‌ام با او به آن موقع برمی‌گردد. اما در سال‎های بعد از دفاع مقدس آشنایی خیلی صمیمی بین ما به وجود آمد. آن سال‌ها ایشان را به عنوان سردار سپاه می‌شناختم. ولی با شهید سردار همدانی آشناتر و رفیق‌تر بودم، چون همزمان در همدان مسئولیت داشتم. یک سال وقتی در سفری به کرمان، به بازدید از موزه دفاع مقدس که حاج قاسم با همکاری بچه‌های کرمان تاسیس کرده بود رفتم، بیشتر با قدرت فرماندهی و مدیریت و جاذبه شخصیت او آشنا شدم. اما نقطه عطف آشنایی‌ ما از دوران مدیریت ایشان در سپاه قدس شکل گرفت. قبلاً با ایشان آشنایی کلی داشتم مثل آشنایی با دیگر فرماندهان عالی که آقای حاج قاسم هم یکی از آنها بود، اما در دوران سپاه قدس ارتباط ما ویژه شد. هم مأموریت سپاه قدس ویژه بود و هم نشست‌ها و ارتباطات خاص‌تر و ویژه‌تر شد. در همان مسئولیت هم بود که ابعاد وجودی شخصیت حاج قاسم سلیمانی بیشتر روشن شد، والا در جریان دفاع مقدس لشکر کرمان و فرماندهی حاج قاسم و لشکر روح‌الله کار خیلی خوبی بود، اما در سپاه قدس ایشان به گونه‎ای دیگر به چشم آمد.

رهبر انقلاب در بیان شخصیت حاج قاسم سلیمانی به نکته شجاعت و تدبیر توأمان در ایشان اشاره کردند. آیا مصداق، مورد یا خاطره‌ای دارید که این شجاعت و تدبیر توأمان برای کشور راهگشا بوده باشد؟

خیلی از فرماندهان ما شجاعت دارند، اما رهبر انقلاب فرمودند شجاعت همراه با تدبیر، آنهم تدبیری که از دشمن شناخت دقیق پیدا کند و از موقعیت فیزیکی دشمن و پایگاه‌های اجتماعی که دشمن به دروغ برای خودش ساخته است مطلع باشد. حاج قاسم در این قضیه بسیار با تدبیر عمل می‌کرد. گاهی که در میدان عملیاتی صورت می‌گرفت در کنارش حرکت دیپلماسی گسترده‌ای هم انجام می‌داد. گاهی بعضی رایزنی‌ها می‌توانست بسیاری از حرکت‌های نظامی را در جای خودش قرار بدهد. چه بسا حرکت نظامی درستی انجام می‌گرفت و با حرکت دیپلماسی نادرست حرکت نظامی تحت‌الشعاع قرار می‌گرفت. اینکه بعضی‌ها می‌گویند حاج قاسم سلیمانی یک استراتژیست و دیپلمات قوی بود به خاطر این بود که ارتباطات گسترده و به موقع عمل کردنش می‌توانست خیلی از قضایا را از طریقی غیر نظامی حل کند. واقعاً معتقدم کردهای منطقه باید خیلی قدر حاج قاسم سلیمانی را بدانند. در جریان داعش کردستان عراق واقعاً از دست رفته بود. اقدامات به موقع حاج قاسم سلیمانی کردستان عراق را حفظ کرد. شناخت این شرایط خیلی مهم بود. کردستان عراق هم دست نیاز به سوی حاج قاسم سلیمانی دراز کرد و نقش حاج قاسم در حفظ کردستان عراق بی‌بدیل بود. این قضیه از مواردی است که تعداد کشته‌ها را نمی‌بینید، ولی حرکت دیپلماسی همراه با حضور نظامی توانست دشمن را غافلگیر کند. این همان شجاعت همراه با تدبیر است.

رفتار حاج قاسم در سیاست داخلی چگونه بود؟ عده‌ای قصد داشتند در انتخابات‌ها ایشان را به عنوان کاندیدای انتخاباتی معرفی کنند، ولی ایشان صریحاً نامه می‌نوشت که من سرباز صفر ولایت هستم. در باره واکنشی که به امور مختلف سیاسی داشت که اینکه در طیف اصولگرا یا اصلاح‌طلب تلقی نشوند و جنبه عام پیدا کنند، این امر چگونه تحقق یافت؟

نکته دیگر نگاهشان به فضای اجتماعی و فرهنگی است که دنبال جذب حداکثری با رعایت اصول بودند. نشانه‌های آن را پس از شهادت ایشان در واکنش‌هایی که مردم از طیف‌ها، رنگ‌ها و جناح‌های مختلف داشتند دیدیم.

رهبر انقلاب تعبیری در باره ایشان داشتند که بدانید حاج قاسم در ذیل جریانات سیاسی تعریف نمی‌شود، اما در غیرتمندی نسبت به اصل انقلاب و انقلابی‌گری چهره الگوست. نباید این موضوع را از نظر دور نگهداریم که رویکردهای سازشکارانه و محافظه‌کارانه و بعضی مواضع خاص اصحاب قدرت، حاج قاسم سلیمانی را بسیار رنج می‌داد، اما نوع برخوردش با این نگاه‌ها متفاوت بود. نگاه‌های سازشکارانه و لیبرالیستی به قضایا همه بچه‌های انقلابی را برافروخته می‌کند. حاج قاسم ضمن اینکه برافروخته می‌شد و با این نگاه‌ها مخالف بود دنبال راهکاری برای برون‌رفت از این قضیه بود. از یک طرف بتواند این نگاه‌ها را عوض کند و از جهت دیگر بتواند این افراد را جذب جریان انقلابی کند. همان کسانی را که نگاهشان به مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی لیبرالیستی است را جذب کند که نگاه آنها هم انقلابی شود.

حاج قاسم سلیمانی با دیگران از این نظر مشترک است که از این نگاه‌ها برافروخته و ناراحت می‌شد. یکی ناراحت است و داد می‌زند، دیگری این ناراحتی از نگاه‌های غیر متناسب با نگاه انقلابی  را اعلام می‌کند، اما کسی هم هست که خیلی ناراحت است و دنبال این است که راهی پیدا کند او را هم جذب و نگاهش را انقلابی کند. بعضی از تشویق‌ها و مواضع حاج قاسم سلیمانی هم در همین راستا بود. با وجودی که می‌دید بسیاری از مواضع فلان شخص نادرست است، جایی که موضع خوب می‌گرفت همان موضع خوب را تشویق می‌کرد که تشویق شود بعد از این هم موضع خوبی بگیرد. این تشویق به معنای گرایش حاج قاسم سلیمانی به آن شخص نبود بلکه تلاشی بود برای جذب حداکثری به جبهه انقلاب اسلامی.

حاج قاسم سلیمانی نگاه عمیق انقلابی داشت. اگر کسی را بدحجاب می‌دید یا در خانواده شهیدی می‌دید همه اعضای خانواده خوبند و حجاب یک نفر از وابستگان به آن خانواده شهید درست نیست، تلاش می‌کرد او را هم جذب کند که از فردایش او هم حجابش را رعایت کند. درباره هر فردی مثلاً پسر شهید، دختر شهید و مسؤول جمهوری اسلامی تلاشش در جذب فرد به مسیر انقلابی‌ بود.

گاهی آقای سلیمانی زمینه‌هایی را برای برخی ایجاد می‌کرد که همان زمینه‌ها نگاه آنها را عوض و انقلابی کند. به ما می‌گفت که فلان اقدام را کردم؛ فلان جلسه را بر پا کردم؛ فلان نشست را گذاشتم، فلان مسافرت را فراهم کردم که در حاشیه‎اش این اتفاق بیافتد. در واقع همه اینها را طراحی می‎کرد تا در حاشیه‎اش بتواند افراد بیشتری را به جریان انقلابی جذب کند. این همان تدبیری است که حضرت آقا فرمودند. بعضی از فعل‌ها یا ترک فعل‌های حاج قاسم سلیمانی و اقدامات و تشویق‌هایش در جهت جذب افراد به نگاه انقلابی است. در قضایای مختلف این‌طور نبود که موضع نداشته باشد، به هر حال از یکی خوشش می‌آمد؛ از یکی ناراحت بود، یکی را انقلابی می‌دانست و دیگری را غیر انقلابی، اما نگاهش کاملاً جذب به جریان انقلابی‌گری بود. ساعت‌ها در باره مسائل مختلف حتی مسائل سیاسی داخلی که صحبت می‌کردیم متوجه می‌شدیم ایشان نسبت به دغدغه‌های رهبر انقلاب حساس بود. این‌طور نبود که حساس نباشد. ایشان با نگاه مدبرانه حساس بود، نه فقط با نگاه احساسی. احساس همراه با تدبیر داشت.

اما نگاه حاج قاسم سلیمانی نسبت به مردم بسیار متفاوت بود. او مردم را با عینک‎های رایج سیاسی و جناحی و یا اعتقادی جداسازی و دسته بندی نمی‎کرد. واقعا وجودش را وقف خدمت به مردم و فدایی ملت ایران کرده بود. اینکه چهل سال در بیابان‎ و کوه در حال جهاد باشی، یک انگیزه قوی می‎خواهد و شهید سلیمانی این را در وصیت‎نامه خود هم به خوبی بیان کرد که « وجود خود را نذر ملت ایران کردم. » او واقعا خود را نذر این مردم کرده بود چون عظمت این مردم و عظمت کار بزرگی که در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی و مقاومت برای حفظ آن کرده بودند را با عمق وجود درک کرده بود. همین اعتقاد هم بود که موجب می شد او سر از پا نشناسد. اگر بخواهیم مکتب حاج قاسم سلیمانی را تبیین کنیم، یکی از ارکان غیرقابل کتمانش، احترام ویژه برای مردمی است که اینگونه پای کار انقلاب اسلامی ایستادند و هزینه دادند. مردم هم این اعتقاد حاج قاسم سلیمانی را با عمق وجود درک کردند و به آن باور پیدا کردند. همین شد که دیدیم با چه شکوهی و در دسته های میلیونی به تشییعش آمدند و حاج قاسم سلیمانی را برای همیشه در تاریخ این سرزمین جاودانه کردند.

این اعتقاد حاج قاسم سلیمانی به مردم موجب می شد که از هیچ کسی برای جذب نگذرد و همه را به یک چشم ببیند و خب همین هم عامل آن محبوبیت تاریخی برای این اسطوره معاصر کشور شد.

حاج قاسم هرچندوقت یکبار سید حسن نصرالله را به تهران می‌آورد در ا ین ایام شما هم با ایشان جلسه می‌گذاشتید؟

وقتی سید حسن نصرالله به ایران می‌آمد حاج قاسم سلیمانی  مرا خبر می‌کرد که دیداری با ایشان داشته باشیم و ساعتی با هم بنشینیم. شنیدم در یکی از این جلسه‎ها حاج قاسم زمینه را ایجاد کرد که بعضی‌ افراد با نگاه متفاوت هم حاضر شوند. سید حسن نصرالله هم در این نشست مسائل مختلف منطقه را تبیین کرد.  فراهم شدن زمینه این نشست در راستای ایجاد نگاه انقلابی در آن افراد بود. به نظر من نوعی کلاس درس گذاشته بود که در آن کلاس درس خودش به‌طور غیر مستقیم متحول‌کننده بود. بعداً حاج قاسم سلیمانی تعریف کرد که به خاطر چه کسانی این کار را کردم و این نشست را برگزار کردم. به نظرم کار ایشان بسیار تأثیرگذار بود. نتیجه‌اش را در جلسات بعدی می‌دیدم که منطق بعضی‌ها که جور دیگری حرف می‌زدند عوض شد. کاملاً معلوم بود ادبیاتشان متفاوت شد. ادبیاتی که بیشتر دنبال مذاکره بود تبدیل به این ادبیات می‌شد که راه امروز مقاومت است. حاج قاسم سلیمانی تبدیل نگاه مذاکره به مقاومت را نه با شعار بلکه در عمل و با روشی مدبرانه‌ انجام می‌داد.

یکی از شیرین‌ترین خاطرات حاج قاسم سلیمانی که در گفتگو با بعضی از افراد به آن اشاره کردند حضورشان در حرم مطهر رضوی به همراه شما و تشرف به خادمی حضرت است. ماجرای این تشرف چه بود؟

گاهی حاج قاسم سلیمانی، آقای سید حسن نصرالله و افراد دیگر به مشهد می‌آمدند، منتهی آمدنشان چندان آشکار نبود، من و چند نفر دیگر می‌دانستیم که ایشان آمده‌اند. می‌آمدند زیارت می‌کردند و می‌رفتند. این یکی از نقاط بارز شخصیت حاج قاسم سلیمانی بود که خودش را محتاج توجه امامان و پیشوایان دینی می‌دید و به حضرت اباعبدالله‌الحسین و مادرشان حضرت صدیقه طاهره ارادت داشت. در کرمان هم مرکزی بر پا کرده و خانه خودشان را به دارالزهرا تبدیل کرده‌ بودند.

در مدتی که در حرم رضوی بودم حاج قاسم سلیمانی بارها به بارگاه حضرت رضا علیه السلام مشرف شد. گاهی آشکار می‌آمد که به خاطر ارادت مردم نمی‌توانست در حرم زیارت کند. در برخی مواقع هم از قسمت مخصوص مشرف می‎شد که بتواند راحت‌تر زیارت کند. البته دوست داشت علنی و بین مردم به زیارت برود. به ما هم می‌گفت من می‌روم پایین زیارت کنم. وقتی می‌رفت مردم دورش جمع می‌شدند و می‌گفت نتوانستم درست زیارت کنم. باید دوباره به اینجا بیایم و زیارت کنم.

یک بار که ایشان به بارگاه حضرت رضا مشرف شد همزمان با غبارروبی بود. چون همیشه در منطقه بود جوری برنامه را تنظیم کردیم که ایشان بتواند در غبارروبی شرکت کند. غبارروبی مراسم بسیار با معنویتی است. همه دلشان می‌خواهد در آن شرکت کنند. قبل از تولیت بنده و در طول سال‎های بعد از انقلاب اسلامی همیشه این‌طور بوده که فقط علما می‌توانستند داخل ضریح مطهر حضور پیدا کنند. روزی که حاج قاسم آمده بود بعد از اینکه مراسم غبارروبی تمام شد، حال ارتباط با حضرت رضا پیدا کرد و اشک می‌ریخت. غبارروبی که تمام شد به ذهنم آمد ما و آقایانی که از علما هستند و افراد دیگر همگی خادمان امام رضا هستیم. ما به زائرین حضرت و دستگاه و بارگاه علی بن موسی‌الرضا خدمت می‌کنیم، اما آقایی که اینجا ایستاده است و برای امام رضااشک می‌ریزد به حرم اهل‌بیت خدمت کرده است، نه فقط در مشهد بلکه در منطقه. ایشان به حرم حضرت زینب و اعتاب مقدسه خدمت کرده است. حاج قاسم سلیمانی خادم واقعی حضرت رضااست. در آن زمان به ذهنم رسید برای اولین بار این رسم را که همیشه علما داخل ضریح می‌آیند با حجت و فلسفه نقض کنم. به دوستان گفتم به حاج قاسم بگویید داخل ضریح مطهر بیاید، حال معنوی عجیبی داشت. از جاهایی که ایشان از حضرت رضاطلب و آرزوی شهادت کرد همان جا بود، چون خیلی از یاران و نیروهای تحت امرش رفته بودند. ما فضاهایی را که او با آنها مواجه بود ندیده بودیم. شاید بهترین حاجتی که می‌خواست از حضرت رضا بگیرد همین بود. به ما و سایر دوستان هم همین را می‌گفت.

خداوند متعال روح ایشان را شاد کند. آنجا احساس کردم باید به حاج قاسم خادمی رسمی هم بدهم. لذا برای ایشان و آقای قاآنی که الان فرمانده سپاه قدس است و چند نفر از فرماندهان سپاه قدس خادمی افتخاری حضرت رضارا نوشتم. حاج قاسم خیلی خوشحال شد و گفت برای من سند افتخار است. در مراسمی رسمی حکم خادمی حاج قاسم را به ایشان دادیم. ایشان هم با خون سرخش نشان داد خادم واقعی حضرت رضا است.

حادثه ترور حاج قاسم سلیمانی، یک اتفاق کم نظیر در عرصه بین الملل است. اینکه یک فرمانده ارشد نظامی از یک کشور، که میهمان کشور دیگر است، توسط کشور ثالث و بصورت علنی ترور شود و کشور ثالث هم به این اقدام و عملیات اعتراف کند. قوه قضائیه برای پیگیری اتفاق در سطح بین الملل چه اقداماتی انجام داده است؟

پیگیری این پرونده دو جنبه دارد، یکی جنبه بین‎المللی و یکی جنبه داخلی پرونده. در جنبه بین‎المللی‎ از روزهای ابتدایی این حادثه تماس‎ها را با نهادهای قضائی بین‎المللی برقرار کردیم، از جمله با مقام ارشد قضائی عراق گفتگوی مفصلی صورت گرفت و هماهنگی‎هایی برای پیگیری‎های بین‎المللی پرونده انجام شد. از طرف ستاد حقوق بشر قوه قضائیه هم نامه چند میلیون امضائی مردم ایران برای درخواست برخورد با عاملین جنایت علیه حاج قاسم سلیمانی تحویل کمیساریای عالی حقوق بشر شد. به دنبال برگزاری دادگاهی بین المللی برای رسیدگی به این جنایت نیز هستیم .

در حوزه داخلی هم مجلس این اختیار را به قوه قضائیه داده که هر زمان دولت آمریکا علیه افراد اقدام غیرقانونی و تجاوزکارانه انجام دهد، این قوه امکان اقامه دعوا علیه دولت آمریکا در دادگاه‎های داخلی را داشته باشد، بر همین اساس روند کیفری و حقوقی پیگیری پرونده ترور حاج قاسم سلیمانی در قوه قضائیه آغاز شده و یک  بازپرس و قاضی برای تشکیل پرونده و رسیدگی به ابعاد مختلف ترور شهید سلیمانی تعیین شده‎اند. به نتیجه رساندن این پرونده در دستور کار جدی قوه قضائیه قرار دارد و امیدواریم به زودی نتایج آن به اطلاع مردم و دوستداران شهید سلیمانی برسد.

منبع: ویژه‌نامه مکتب حاج قاسم

بر اساس نگاه رهبر انقلاب اسلامی؛ «محو اسرائیل» چگونه عملی می‌شود؟

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

بر اساس نگاه رهبر انقلاب اسلامی؛ «محو اسرائیل» چگونه عملی می‌شود؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌ با اشاره به موضوع فلسطین، به تبیین مجدد موضع جمهوری اسلامی در قبال این مسأله پرداخته و افزودند: «ما طرف‌دار فلسطین و استقلال و نجات آن هستیم و محو اسرائیل به معنای محو مردم یهودی نیست. ما طرف‌دار مردم و استقلال فلسطین هستیم؛ ما یهودستیز نیستیم.»
به همین مناسبت، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در یادداشت زیر، 
موضع و سیاست نظام جمهوری اسلامی در مسئله‌ی فلسطین و راه حل بحران تاریخیِ ناشی از اشغال این سرزمین توسط صهیونیست‌ها را بر اساس بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بررسی و تبیین کرده است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif در مسئله‌ی فلسطین، گفتمان، موضع و سیاست رسمیِ جمهوری اسلامی «محو اسرائیل» است. اما محو اسرائیل به چه معناست؟ آیا این مسئله با راهکارهایی چون حمله‌ی موشکی و... عملی می‌شود؟ نسبت این موضوع با بحث یهود و یهودستیزی چیست؟ آیا طرحِ موضوع یهودستیز نبودن نظام اسلامی از سوی رهبر انقلاب اسلامی، موضعی جدید و متفاوت نسبت به گذشته است؟ جایگاه و نقش مقاومت و مبارزات مسلحانه در طرحِ آزادی فلسطین کجاست؟
در این یادداشت به این سوالات براساس بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پاسخ می‌دهیم.

*  ۱- راه‌حل مسئله فلسطین «نابودی اسرائیل» است
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آذرماه ۱۳۶۹ و در اولین کنفرانس اسلامی فلسطین‌ در ضمن بحث از موضوع فلسطین، بر یهودستیز نبودن انقلاب و نظام اسلامی تصریح کرده‌اند: «حرف، همانی است که امام راحل عظیم الشأن فرمود: «اسرائیل بایستی محو بشود». یهودیهای فلسطین، اگر دولت اسلامی را قبول میکنند، در آن‌جا زندگی کنند. بحث، بحث یهودیستیزی نیست. مسأله، مسأله‌ی غصب خانه‌ی مسلمین است.» ۱۳۶۹/۰۹/۱۳

رهبر انقلاب «هدف» را در مسئله‌ی فلسطین «رهایی و آزادی» آن از غضبِ صهیونیست‌ها معرفی کرده‌اند: «در مسأله‌ی فلسطین، آنچه که هدف است، استنقاذ فلسطین است؛ یعنی محو دولت اسرائیل. فرقی بین سرزمینهای قبل از سال ۶۷ و بعد از آن نیست. هر یک وجب از خاک فلسطین، یک وجب از خانه‌ی مسلمین است.» ۱۳۶۹/۰۹/۱۳ چراکه تنها راه «علاج» این زخم و جراحتِ تاریخی، نابودی اسرائیل است: «رژیم صهیونیستى یک رژیمى است که از اولِ تولد نامشروع خود، بنا را گذاشته است بر خشونت آشکار، انکار هم نمیکنند؛ بنا را گذاشتند بر مشت آهنین، همه جا هم میگویند، افتخار هم میکنند، سیاستشان هم همین است. از سال ۱۹۴۸ که این رژیم جعلى به‌‌طور رسمى به‌‌وجود آمد تا امروز... این واقعیت رژیم صهیونیستى است؛ علاجى هم ندارد جز از بین رفتن این رژیم.» ۱۳۹۳/۰۵/۰۱ لذا ایشان به روشنی راه‌حلِ پایان یافتن مسئله را مشخص کرده‌اند: «نظر ما نسبت به مسایل فلسطین روشن و واضح است. ما راه‌حل فلسطین را نابودی رژیم اسرائیل میدانیم.» ۱۳۷۰/۰۵/۲۸

و این تفاوتِ مهمِ نگاه و موضع جمهوری اسلامی با برخی گرایشات دیگر ضدصهیونیستی است: «در قضیّه‌ی رژیم اشغالگر، جمال عبدالنّاصر، شعار میداد که ما یهودی‌ها را میریزیم به دریا، یعنی [وقتی] میخواست علیه اسرائیل حرف بزند، میگفت یهودی‌ها را میریزیم به دریا؛ جمهوری اسلامی از روز اوّل چنین حرفی نزده.» ۱۳۹۷/۰۳/۲۰ البته یهودستیز نبودن به معنای دوستی با صهیونیست‌هایی که با زور و خشونت ساکن سرزمین‌های اشغالی شده‌اند نیست: «مردم اسرائیل کی‌هایند؟ همان کسانی هستند که غصب خانه، غصب سرزمین، غصب مزرعه، غصب تجارت به وسیله‌ی همین‌ها دارد انجام میگیرد. سیاهىِ لشگرِ عناصر صهیونیسم، همین‌هایند. نمیشود ملت مسلمان نسبت به افرادی که اینجور عامل دست دشمنان اساسی دنیای اسلام هستند، بیتفاوت باشد. نه، ما با یهودیها هیچ مشکلی نداریم، با مسیحیها هیچ مشکلی نداریم، با اصحاب ادیان در دنیا هیچ مشکلی نداریم؛ اما با غاصبان سرزمین فلسطین چرا؛ مشکل داریم. غاصب هم فقط رژیم صهیونیستی نیست. این موضع نظام است.» ۱۳۸۷/۰۶/۲۹

* ۲- مسیرِ محو اسرائیل از «صندوق رأی» می‌گذرد
طی سال‌های متمادی اشغال فلسطین توسط صهونیستها با طراحی و پشتیبانیِ استعمار و استکبار، راه‌حل‌های گوناگونِ مبتنی بر ایده‌ی مذاکره و صلح با رژیم غاصب صهیونیستی برای حل مسئله پیشنهاد و بعضا در صحنه‌ی عمل نیز دنبال شده‌اند. راهکارهایی که همواره در صحنه‌ی عمل با شکست مواجه شده است: «همه‌ی راههائی که غربیها و وابستگان آنها برای «حل مسئله‌ی فلسطین» پیشنهاد کرده و پیموده‌اند، غلط و ناموفق بوده است و در آینده نیز چنین خواهد بود.» ۱۳۹۱/۰۶/۰۹ چراکه: «راه‌حلِ‌ّ غلط این است که با غاصبی که نه به ارزشهای انسانی پایبند است و نه به قوانین بین‌المللی، و به قطعنامه‌های سازمانهای بین‌المللی گردن نمینهد، مذاکره کنند و با او به یک نقطه توافق برسند. این راه‌حل، راه‌حل غلطی است؛ این به هر شکلش ظاهر شود غلط است. اسرائیل نشان داده است که به هیچ امضای خود پایبند نیست؛ اگر توافق هم بکنند، امضاء هم بکنند، پایبند نمی‌ماند... هر امضایی که طرف مقابل به اینها بدهد، پایشان را روی آن امضاء میگذارند یک قدم جلو می‌آیند. طبیعتشان این است.» ۱۳۸۱/۰۱/۱۶

اما جمهوری اسلامی با اتکاء به عقلانیت، منطق و همچنین تجربیات تاریخی و سیاسی، راه‌حل و راهکار روشنی برای حل مسئله دارد. راه‌حلی دمکراتیک که مبتنی بر خواست، اراده و رأی مردمِ حقیقی فلسطین است: «راه حلِ‌ّ منطقی راه‌حلی است که همه وجدانهای بیدار دنیا و همه کسانی که به مفاهیم امروزِ دنیا معتقدند، ناچارند آن را قبول کنند... راه حلّ نظرخواهی از خودِ مردم فلسطین؛ همه کسانی که از فلسطین آواره شده‌اند؛ البته آنهایی که مایلند به سرزمین فلسطین و به خانه خودشان برگردند. این یک امر منطقی است. این کسانی که در لبنان و در اردن و در کویت و در مصر و در بقیه کشورهای عربی سرگردانند، به کشور و به خانه خودشان فلسطین برگردند - آنهایی که مایلند؛ نمیگوییم کسی را به زور بیاورند - و از کسانی که قبل از سال ۱۹۴۸ که سال تشکیل دولت جعلی اسرائیل است، در فلسطین بوده‌اند - چه مسلمانشان، چه مسیحیشان، چه یهودیشان - نظرخواهی شود. اینها در یک نظرخواهی عمومی، رژیم حاکم بر سرزمین فلسطین را تعیین کنند. این دمکراسی است. چطور برای همه دنیا دمکراسی خوب است، برای مردم فلسطین دموکراسی خوب نیست؟!... مردم فلسطین جمع شوند، رأی بدهند و نوع رژیمی را که در این کشور باید حاکم باشد، انتخاب کنند. آن رژیم و آن دولت، تشکیل شود و درباره کسانی که بعد از سال ۱۹۴۸ به سرزمین فلسطین آمده‌اند، تصمیم‌گیری کند؛ هر چه تصمیم گرفت. اگر تصمیم گرفت بمانند، پس بمانند، اگر هم تصمیم گرفت بروند، پس بروند. این، هم آراءِ مردم است، هم دمکراسی است، هم حقوق بشر است، هم منطبق با منطق فعلی دنیاست.» ۱۳۸۱/۰۱/۱۶ و «این همان نابود شدن و از بین رفتن رژیم باطل و جعلی صهیونیستی است که امروز بر سر کار است.» ۱۳۹۷/۰۳/۲۵

بنابراین: «از بین رفتن رژیم صهیونیستى هم به‌‌هیچ‌‌وجه به معناى قتل‌‌عام کردن مردم یهودى در آن منطقه نیست... یعنى یک رفراندمى انجام بگیرد، رژیم حاکم بر این منطقه را رفراندم معین کند، مردم معین کنند؛ معناى از بین رفتن رژیم صهیونیستى یعنى این؛ سازوکار آن این است.» ۱۳۹۳/۰۵/۰۱

* ۳- اسرائیل ثابت کرده جز زبان زور، چیز دیگری نمی‌فهمد
هرچند راه‌حل منطقیِ مسئله‌ی فلسطین برگزاری یک رفراندوم و تحقق خواست مردم است اما در این میان رژیم اسرائیل با خصوصیات و سوابقی که دارد عملا اجازه‌ی طرح و پیشبرد راهکارهای مردم‌سالارانه و دمکراتیک را نمی‌دهد: «اسرائیل ثابت کرده است که جز زبان زور، چیز دیگری نمیفهمد. با او جز با زبان قدرت یک ملت و قدرت یک امت اسلامی در سراسر عالم، نمیشود حرف زد.» ۱۳۷۰/۰۷/۲۷ لذا: «مبارزات همه‌جانبه‌ی ملّت فلسطین -مبارزات سیاسی، مبارزات نظامی، مبارزات اخلاقی و فرهنگی- باید ادامه پیدا کند تا کسانی که غاصب فلسطین هستند، تسلیم رأی ملّت فلسطین بشوند... مبارزه تا این زمان باید ادامه پیدا کند و ادامه پیدا خواهد کرد.» ۱۳۹۸/۰۳/۱۵ بنابراین: «تا وقتى که این رژیم جعلى سرِپا است و نابود نشده است، علاج چیست؟ علاج، مقاومت قاطع و مسلحانه‌‌ى در مقابل این رژیم است؛ در مقابله‌‌ى با رژیم صهیونیستى، باید از سوى فلسطینى‌‌ها دست قدرت نشان داده بشود... تنها علاجى که تا قبل از نابودىِ این رژیم وجود دارد عبارت است از اینکه فلسطینى‌‌ها بتوانند قدرتمندانه برخورد کنند؛ اگر قدرتمندانه برخورد کردند، احتمال اینکه طرف مقابل - که همین رژیم گرگ‌‌صفتِ خشن است - کوتاه بیاید، وجود دارد.» ۱۳۹۳/۰۵/۰۱

* ۴- نتیجه قطعی «مقاومت» پیروزی است
نگاهی به تاریخ فلسطین نشان می‌دهد که اسرائیل دولتی مبتنی بر زور، جنگ‌طلبی و تجاوز نظامی بوده که همواره از این طریق دست به توسعه‌طلبی زده است. اما با تحولات روی داده طی سالیان اخیر روند توسعه‌ی اسرائیل به‌شکلی محسوس تبدیل به ضعف، شکست و افول شده است. افولی که علاوه بر نشانه‌های واضح داخلی در جنگ‌هایی چون جنگ با حزب الله لبنان و مقاومت غزه به‌شکلی واضح نمودار شد. امروز دستاوردهای عظیم مقاومت، کارنامه‌ای پر افتخار است: «مهم‌ترین دستاورد مقاومت، ایجاد مانع اساسی در برابر پروژه‌های صهیونیستی است. موفّقیّت مقاومت، در تحمیل یک جنگ فرسایشی به دشمن است، یعنی توانسته برنامه‌ی اصلی رژیم صهیونیستی را که سیطره بر کلِّ منطقه بود، به شکست بکشاند... از اوایل دهه‌ی ۶۰ هجری شمسی مصادف با دهه‌ی ۸۰ میلادی به بعد، دیگر نه‌تنها رژیم صهیونیستی قادر نبوده است به سرزمین‌های جدیدی دست‌اندازی کند، بلکه عقب‌گرد آن با خروج ذلّت‌بار از جنوب لبنان آغاز شد و با خروج ذلّت‌بار دیگر از غزّه استمرار یافت... جنگ ۳۳ روزه‌ی لبنان و جنگهای ۲۲ روزه، ۸ روزه و ۵۱ روزه در غزّه، همگی صفحات درخشانی از کارنامه‌ی مقاومت است.» ۱۳۹۵/۱۲/۰۳ بنابراین: «راه قدس، راه فلسطین، راه نجات مسئله‌ی فلسطین و حل مسئله‌ی فلسطین، جز راه مبارزه نیست.» ۱۳۸۸/۱۲/۰۸ و قطعا آینده‌ی مقاومتِ رهایی‌بخش، آزادی فلسطین خواهد بود: «فلسطین قطعاً آزاد خواهد شد و به مردم بر خواهد گشت و در آنجا دولت فلسطینی تشکیل خواهد شد؛ در اینها هیچ تردیدی نیست.» ۱۳۸۸/۱۲/۰۸