آیت بهشتی - ویژه شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی(ره)
بی سیم چی صدام، سرباز خمینی شد+عکس
قبیح تر از گناه؛ در کلام امام روح الله
سرویس دین و اندیشه بی باک؛ حسین ابراهیمی: همیشه با ترک یک مرحله انسان مواجه با مرحله سختتر می شود و این موضوع را باید تطبیق بر ترک گناه و انجام اعمال صالح نمود که البته مرحله اول است و از پس آن چیزی است که مرتکب شدن بدان بر طبق روایات اهل بیت علیهم السلام بدتر از گناهی است که انسان را از خدا دور میکند و آن "عجب" است.
یکی از معارف مظلوم در زمانه کجیها و تبهکاریها،مباحث علم شریف اخلاق است که علمای عمیق نگر و الهی دین ما در کتب با ارزشی برای ما به یادگار گذاشته اند،در میانه این کتب کتاب چهل حدیث امام روح الله یکی از کتب انسان ساز است که قدر این در را تنها عالمان ربانی از اهل معرفت دانسته و می دانند،در این مطلب اشاره ای به مطالب حدیث سوم از احادیث این کتاب گرانسنگ می کنیم باشد که نسیمی از نفس آن پیر جمارانی نفس مرده ما را نیز زنده کند.
بحث ما بحث از یکی از آفت های اخلاقی است که در احادیث اهل بیت بزرگتر از گناهان شمرده شده و موجب بسیاری از آفت های دینی و البه دنیایی می شود از جمله آنچه از اصطکاک ها و تفرقه ها و انحرافات و ناکامی ها و بازماندن ها از پیشرفت و کمال در مجموعه ها و اجتماعات است که این رزیله اخلاقی موجب آن می شود.
این رزیله اخلاقی به گفته امام رحمه الله ریشه بسیاری از آفت های دیگر از جمله ریا و کبر و صفات مهلک دیگر است.
"عُجب" همانکه در یک کلام در مورد آن گفته می شود خود پسندی و بزرگ شمردن و فریفته شدن به اعمال و ویژگیهای شخصی، آفتی است که به خرمن عقاید و صفات و اعمال ظاهرا نیکوی انسان می زند و چیزی از آنها در توشه آخرتی فرد باقی نمی گذارد.
البته حضرت امام همان ابتدا تذکر می دهند که اشتباه نشود "مسرور شدن به آن (عمل) با تواضع و فروتنی کردن از برای خدای تعالی و شکر ذات مقدس حق کردن بر این توفیق و طلب زیاده کردن عجب نیست و ممدوح است" یعنی آنکه در عین آنکه همیشه خود و اعمالمان را ناقص و کم ببینیم و بدانیم ،آنچه بر آن موفقیم را نعمت و لطف خدا بدانیم و بتر سیم از آنکه او این نعمت را از ما دریغ کند.
جملاتی در این بخش از کتاب چهل حدیث است که درس بزرگی برای امثال ماست که خود را حزب اللهی و مذهبی می دانیم آنجا که ایشان می فرمایند:
"مرتبه اولی (از مراتب عجب) که از همه بالاتر و هلاکش بیشتر است ،حالی است که در انسان به واسطه شدت عجب پیدا شود که در قلب خود بر ولی نعمت خود و مال الملوک به ایمان یا خصال دیگرش منت گذارد،گمان کند که به واسطه ایمان او در مملکت حق وسعتی یا در دین خدا رونقی پیدا شد،یا به واسطه ترویج او از شریعت یا ارشاد و هدایت او یا امر به معروف و نهی از منکر او یا اجرای حدود یا محراب و منبرش به دین خدا رونقی بسزا داده یا به واسطه آمدن در جماعت مسلمین یا برپا کردن تعزیه حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام رونقی در دیانت حاصل شد که به سبب آن بر خدا و بر سید مظلومان و بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله منت دارد،هر چند اظهار این معنی نکند در دلش منت می گذارد و از همین باب است منت گذاری بر بندگان خدا در امور دینیه."
امام می فرمایند نشانه این عجب این است که فرد در دل خود را از اولیای الهی و بهترین ها بشمارد هرچند در ظاهر از روی ریا شکسته نفسی کند و یا اینکه خود را به واسطه اعمالش در دنیا و آخرت از خدا طلبکار بداند و حال آنکه اگر خدا با عدلش با بشر رفتار کند احدی نجات نمی یابد؛نشانه دیگر و مرتبه بعد آنکه خود را از دیگران ممتاز میداند و در اعمال خوب دیگران خدشه می کند و اعمال بد خود را توجیه می نماید.
حضرت امام می فرمایند اینچنین شخصی یک وقت که چشم دنیایی ملکی او بسته شد و سلطان برزخ و قیامت طلوع کرد ببیند حال اهل معاصی کبیره از او بهتر است ،آنها را خداوند مستغرق بحار رحمت خود فرموده به واسطه ندامتی که داشتند یا اعتمادی که به فضل الهی داشتند و این بیچاره چون خود را مستقل (ونه مستظل!)دیده بود و در باطن ذاتش از فضل حق بی نیاز شمرده بود با عدل با او رفتار کرده و سر از عذاب الیم و خلود در جحیم در می آورد.
حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: شیطان گوید: اگر در سه چیز چیره گردم به پسر آدم باکی ندارم زیرا هرچه بکند، از او قبول نشود؛ وقتی که بسیار شمارد عمل خود را و فراموش کند گناه خود را و راه یابد در او عجب.
حقیقتا عجب و خودپسندی و بهتر دانستن خود از دیگران مخالف روح بندگی و نگاه توحیدی است و سرچشمه بسیاری از انحرافات بعدی انسان است پس خدایا "تو کلمه مبارکه توحید را به قلوب قاسیه مکدره ما وارد کن ،ما اهل حجاب و ظلمتیم و اهل شرک و نفاق،ما خود خواه و خود پسندیم،تو حب نفس و حب دنیا را از دل ما بیرون کن ؛تو ما را خدا خواه و خدا پرست کن؛انک علی کل شیئ قدیر".
وقتی امام به خاطر آیتالله انصاری سوار ژیان شد
به گزارش فرهنگ نیوز ، حکیم متأله، آیتالله یحیی انصاری شیرازی از استادان برجسته اخلاق، فلسفه و عرفان حوزه علمیه قم است که برخی اساتید قم به دلیل تسلط ویژه ایشان بر مباحث فلسفی، از وی با عنوان «شیخ الاشراق» یاد میکنند.
حجتالاسلام
والمسلمین احمد اسدی از شاگردان قدیمی آیتالله انصاری شیرازی و از
استادان فلسفه و عرفان حوزه علمیه قم در گفتگو با فارس گفت: حاج آقای
انصاری (شفاه الله تعالی) خصوصیات منحصر به فردی دارند؛ ما در این مدت بیست
سال که خدمتشان بودیم هرچه به ایشان نزدیکتر میشدیم خوبیها و خصائل
روحی اخلاقی ایشان را بیشتر میفهمیدیم و چیزهای عجیبی از ایشان دیدیم.
وی افزود: خصوصیات روحی ولایی ایشان سرآمد اوصاف و از جهات ویژه ایشان است.
شاگرد
آیتالله انصاری شیرازی، مبداء آشنایی خود با ایشان را اینگونه بیان کرد:
حدود سال هزار و سیصد و شصت یا قبل از آن بود که ما به دنبال خانهای
بودیم لذا به بنگاهی رفتیم. آن بنگاهی را من از قدیم میشناختم همینطور
آقایان اهل علم، که سابق قم بودند میدانند که کسی بود به نام آقای حسنی
پستی که مامور پست بود و عصرها در مدرسه فیضیه نامههای طلبهها را
میآورد. آقای حسنی خیلی انسان متدینی بود و به تعبیری طلبه دوست بود و
طلبهها هم به او خیلی عزت و احترام میگذاشتند.
وی ادامه داد: آقای
حسنی بعد از بازنشستگی بنگاهی تاسیس کرد که بیشترین مشتری آن از طلبهها
بودند. روزی که بنده آنجا حضور داشتم و آقایان مشغول صحبت بودند، من
متوجه شدم که سخن از آقایی به نام آشیخ یحیی انصاری است. آقای حسنی به
دیگری گفت: بله ایشان (آقای انصاری) واقعا سلمان زمان هستند، این تعبیر
برای من خیلی جالب بود و هوش و حواس من را به خودش جلب کرد.
حجتالاسلام
و المسلمین اسدی خاطر نشان کرد: با این تعبیر من خیلی مشتاق دیدار ایشان
بودم تا اینکه متوجه شدم آیتالله انصاری درسی را شروع کردهاند. ایشان در
آن مقطع شرح اشارات میگفتند و کلاس شلوغی هم نبود و تعداد انگشت شماری به
این کلاس میآمدند و این خودش یک امتیاز بود. این شد که با ایشان آشنا
شدیم.
ناراحتی آیتالله انصاری شیرازی از اینکه به فقیری نتوانستند کمک کاملی بکنند
اسدی
با اشاره به اینکه بیشتر درسهای آیتالله انصاری در منزل خودشان برگزار
میشد افزود: گاهی فقیری میآمد و در میزد و استاد در برابر آن فقیر چنان
تواضع به خرج میدادند که ما واقعا متحیر میشدیم. یادم هست که یکبار کسی
در زد و ایشان برای باز کردن در رفتند اما وقتی که برگشتند حالشان بسیار
منکسر شده و منقلب بود. سوال نکردیم ولی فهمیدیم که گویا استاد
نتوانستهاند آن طور که میخواستهاند آن سائل را راضی کنند، لذا خیلی
ناراحت بوده و تاسف میخوردند که چرا اینطور شد.
ماجرای اولینباری که علامه طباطبایی به منزل آیت الله انصاری رفتند
این
استاد حوزه علمیه ابراز داشت: یکی از اساتید میگفت: قدر این آقای آشیخ
یحیی را بدانید، ایشان بسیار بسیار لطافت روح دارند. بنده خودم شنیدم در آن
جلساتی که مرحوم علامه طباطبایی به صورت سیار در خانه شاگردانشان برگزار
میکردند زمانی که نوبت به آقای انصاری رسیده بود وقتی علامه وارد اتاق
میشوند و وضعیت زندگی ایشان را میبینند خیلی لذت میبرند و خیره به منظره
اتاق نگاه میکنند، بعد رو میکنند به سایرین و میفرمایند: این آقای شیخ
یحیی انصاری خیلی ذوق لطیفی دارند.
وی تاکید کرد: این لطافت به نظر
بنده نمودی از آن جهات روحی و معنوی و قلبی آقای انصاری است. در هر حال
ایشان از این جهات بسیار ناشناخته هستند، البته خود ایشان هم بسیار اهل
کتماناند و این چیزها به ندرت از ایشان آشکار میشود و گاهی به صورت
ناخودآگاه سر میزند.
صاحبنظر بودن آیتالله انصاری شیرازی در علوم مختلف
حجتالاسلام
اسدی، آیتالله انصاری را از اساتید شناخته شده زمان دانست و گفت: اگرچه
که ایشان به حکمت و فلسفه و عرفان معروف هستند اما در سایر علوم حوزوی
مانند فقه و اصول و تفسیر و... هم صاحب نظر هستند و از شاگردان نزدیک مرحوم
امام در فقه و اصول هستند.
وی اضافه کرد: خودشان زمانی میفرمودند
وقتی ما از شیراز به قم آمدیم زمان مرحوم آقای بروجردی بود که بعد از یک
سال به رحمت خدا رفت و ما بعد از ایشان جذب درس مرحوم امام و مجذوب حالات
روحی و معنوی ایشان شدیم، لذا ایشان از شاگردان مرحوم امام محسوب میشوند.
استاد
فلسفه حوزه علمیه قم گفت: آیتالله انصاری مباحث فقهی و اصولی هم
داشتهاند و کتاب شریف وسائل را به خوبی تقریر کرده بودند و خیلی از افاضل
از مباحث ایشان استفاده میکردند. بعدها زمینه فراهم میشود ایشان با مرحوم
علامه طباطبایی هم ارتباط برقرار میکند و در درسهای حکمی تفسیری ایشان
شرکت میکند و آرام آرام به یکی از شاگردان برجسته و قابل و لایق مرحوم
علامه مبدل میشود.
بسیاری از بزرگان، شاگرد آیت الله انصاری بودند
وی
افزود: من خاطرم هست که در همان دورانی که ما کلاس خصوصی ایشان میرفتیم
تدریس عمومی شرح منظومه ایشان هم شروع شد و من از بسیاری از بزرگان شنیدم
که میفرمودند ما فلان قسمت شرح منظومه را در محضر آقای انصاری خواندیم.
آیت الله انصاری شیرازی، در عرفان موفقتر هستند
حجتالاسلام
اسدی در پاسخ به برخی افراد که از نسبت فلسفه و عرفان آیتالله انصاری
شیرازی سوال میکنند گفت: من به نظرم میآید که باب عرفان برای ایشان یک
حساب دیگری دارد، یعنی میخواهم بگویم که ایشان در عرفان موفقتر هستند.
قواعد و مسائل عرفانی را راحتتر و ملموستر منتقل میکنند و بافت روحی و
معنوی ایشان به طوری است که مسائل عرفانی را بهتر میفهمند.
حساسیت علمی آیتالله انصاری نسبت به تحصیل
وی
یکی از خصوصیات علمی قابل توجه استاد را اینگونه توضیح داد: ایشان وقتی
یک کتابی را شروع میکردند برای تدریس به ما توصیه میکردند که یا کتاب را
شروع نکنید و یا اگر که شروع کردید تا آخر آن را بخوانید و حتی یک کلمه از
کتاب را نیاندازید. خود ایشان هم همینطور بودند و حتی اگر یک کلمه را
نمیفهمیدند بسیار تلاش میکردند که آن را هم بفهمند.
حجتالاسلام
اسدی ادامه داد: من خاطرم هست که در کتاب مصباح الانس یک عبارتی بود که
خیلی غامض بود و ایشان تلاش خودشان را کرده بودند در عین حال با کمال تواضع
فرمودند: واقعیت آن است که من هرچه تلاش کردم که مراد مولف را دریابم
برایم روشن نشد که چیست، بعد از کلاس من را خواستند و نامهای به من دادند
که پیش یکی از اساتید ببرم و در آن نامه در مورد این عبارت مشکل، سوال کرده
بودند.
این شاگرد قدیمی آیت الله انصاری اضافه کرد: غرض اینکه هرگز
راضی نمیشدند که کلمه و مطلبی ناتمام بماند و بدون توجه از آن رد شوند و
این یکی از ویژگیهایی بود که ما در زندگی از ایشان آموختیم.
حساسیت آیت الله انصاری نسبت به سوالات شاگردان
وی
در مورد حساسیت آیتالله انصاری نسبت به سوالات شاگردان گفت: گاهی اوقات
مسالهای در کلاس مطرح میشد و به دنبال آن یک سری سوالها به ذهن میآمد.
ایشان خودشان سعیشان بر این بود که سوالات مقدر و آنچه را که ممکن است برای
شاگردان مساله باشد را زودتر توضیح داده و جواب دهد و خیلی در این مورد
وسواس به خرج میدادند که خدای ناکرده یک وقت با آن اعتقادات مسلم و حقه
امامیه در تعارض نبوده و مبداء گمراهی باشد.
استاد حوزه علمیه قم به
خاطرهای اشاره کرد و گفت: یادم هست که در چندین سال پیش مسئول یکی از
موسسات معتبر قم استاد را در حرم دید و از ایشان خواست که یک درسی در آن
موسسه داشته باشند، حدود دو ساعت آن آقا حضرت استاد انصاری را در حرم گیر
انداخته بود تا ایشان را راضی کند اما ایشان بنا بر مسائلی صلاح نمیدیدند.
وی
ادامه داد: یک وقتی من به ایشان گفتم که آقا شما چرا اینقدر اصرار و سماجت
میکنید؟ گفت: آخر شما نمیدانید که خصوصیت آقای انصاری اینطور است که
افراد را پایبند به اعتقادات بار میآورند و این خیلی مهم است و ما یک کسی
را که در حوزه چنین خصوصیتی داشته باشد کمتر سراغ داریم. ما میتوانیم وجود
ایشان را در حوزه علمیه به عنوان یک کرامت و هدیه الاهی از طرف خداوند
قلمداد کنیم و این یک واقعیتی است.
آیت الله انصاری شیرازی از ارکان حوزه و انقلاب است
شاگرد
سابق آیتالله انصاری، عشق و ارادت ایشان به حضرت امام را بسیار قابل توجه
دانست و با ذکر خاطرهای گفت: این اواخر یعنی بعد از رحلت امام و فوت
مرحوم آقای اراکی بود که حاج احمد آقا به قم آمدند و در آن زمان مساله
مرجعیت و... مطرح بود، حاج احمد آقای خمینی گفتند که میخواهند به دیدار
حاج آقای انصاری در ساعت درس بیایند. حاج احمد آقا وقتی آمدند در آنجا
گفتند: حاج آقای انصاری یکی از ارکان حوزه و انقلاب هستند ولی ایشان بعد از
انقلاب به حوزه برگشتند و به درس و بحثشان مشغول شدند.
وی افزود:
خود آیتالله انصاری میفرمودند: روزی مرحوم ربانی شیرازی را در اطراف حرم
دیدم. ایشان میفرمودند که آقای ربانی در گوش من گفت: آقای آشیخ یحیی، فقط
من ماندم و تو و دوستان دیگر در اثر شدت خفقان پراکنده شدند و تنها ما در
حمایت از امام خمینی ماندیم.
اعتبار آیت الله انصاری شیرازی نزد امام خمینی (ره)
این
استاد فلسفه و عرفان حوزه علمیه قم، اعتبار آیتالله انصاری نزد امام را
اینگونه بیان کرد: حاج احمد آقا در همان جلسه فرمودند که: حاج آقای انصاری
شما میدانید که چقدر پیش امام محترم و ارجمند بودید؟ ایشان فرمودند: نه،
ما ارادتمند و شاگرد امام بودیم. حاج احمد آقا گفت: شما آنقدر پیش امام
اعتبار داشتید که وقتی آقایان برای دریافت اجازه نامه در امور حسبیه پیش
امام میآمدند امام امضای دو نفر از اساتید را از آ نها طلب میکرد مگر در
مورد شما که میفرمود: امضای آشیخ یحیی معادل دو امضا است.
ماجرای دیدار امام و آیت الله انصاری شیرازی در قم
حجتالاسلام
والمسلمین اسدی در پایان خاطر نشان کرد: آن زمانی که امام (ره) مدتی را از
تهران به قم آمده بودند بر حسب عادت هر شب به دیدار یکی از آقایان
میرفتند. یک شب را هم اختصاص داده بودند به آقای انصاری که شب عجیبی بود و
نمیتوان آن را وصف کرد. منزل آیتالله انصاری در کوچه تنگی بود و چون
امام با پیکان به آن جا آمده بودند از کوچه رد نمیشد.
وی افزود:
همراهان امام مجبور شدند ژیانی جور کردند و امام را سوار کردند تا ادامه
مسیر تا درب خانه را با ژیان ببرند. آیتالله انصاری هم با پای برهنه تا
وسط کوچه آمده بودند و زانوهایشان را خم کرده بودند. ای کاش این صحنهها و
تصاویر ضبط شده بود تا آیندگان این رابطه عاشق و معشوق را میدیدند.
سرگذشت های ویژه از سلوک و سیره امام خمینی(ره)
مفهوم انتظار در اندیشه امام خمینی (ره)
1. ارائه برداشتی متفاوت از مفهوم حجت:
2. دگرگون ساختن مفهوم انتظار:
3. تلاش برای تحقق عدالت در عصر غیبت:
4. زمینه سازی برای ظهور منجی موعود:
5. حرکت در جهت تحقق حکومت جهانی اسلام:
پی نوشت ها :
1. محمد بن علی بن الحسین(شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمه ، ج 2، ص 483، ح 4.
2. امام خمینی، کتاب البیع، ج 2، ص 474-475؛ همو، شئون و اختیارات ولی فقیه (ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع)، ص 46.
3. صحیفه نور (مجموع رهنمودهای امام خمینی، قدس ره)، ج 12، ص 208-209.
4. همان، ج 19، ص 196-197.
5. همان، ج 7، ص 255.
6. همان، ج 19، ص 154.
7. همان، ص198.
8. همان، ج 20، ص 197.
9. همان.
10. همان، ج 21، ص 108. برای مطالعه بیشتر زمینه جایگاه انتظار در
اندیشه امام خمینی ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، شناخت زندگی بخش، ص
151-171. مقالات «احیای اندیشه انتظار» و «امام خمینی و رسالت جهانی انقلاب
اسلامی».